لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
تشویق و تنبیه ، اصلی مهم در تربیت اسلامی
طبیعت انسانها به گونه ای است که وقتی در انجام امور مورد تشویق قرار می گیرند ، معمولاً در صدد بر می آیند تا آن امور را بهتر انجام دهند. بدون تردید تشویق و ترغیب از مهمترین ارکان روان شناسی تربیتی و عاملی مؤثر در تحریک انگیزش های پیشرفت و عملکرد فرد در فرایند یادگیری و تقویت رفتارهای مطلوب است . همه انسانها حتی بزرگسالان ، تا آخر عمر نیاز به تشویق دارند . تشویق موجب رغبت و دلگرمی و نشاط و تحرک می شود و انسان را به جدیت وادار می کند .
انسانی که مورد تشویق قرار بگیرد احساس آرامش و رضایت خاطر و اعتماد به نفس می کند و برای جدیت بیشتر و تحمل دشواری ها آماده می گردد . برعکس ، اگر مورد نکوهش یا ناسپاسی قرار گرفت دلسرد و بی رغبت می شود و احساس حقارت و ضعف می کند و نمی تواند از استعدادهای خویش به نحو مطلوبی استفاده نماید .
اصل تشویق و تنبیه به عنوان امری مسلم در تربیت اسلامی شناخته و پذیرفته شده است . اصولاً بهشت و جهنم ، انذار و تبشیر پیامبران ، آیه های مربوط به پاداش و کیفر ، وعده و وعیدهای شوق انگیز و خوفناک و ... همه جلوه هایی از تشویق و تنبیه هستند . خداوند تبارک و تعالی در قرآن مجید ( سوره بقره ) می فرماید :" ای پیامبر به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند بشارت بده که جایگاه آنان در قیامت ، باغستان هایی است که نهرهای آب در آن جاری است ." حضرت علی علیه السلام در فرمان تاریخی خود به مالک اشتر که او را به فرمانروایی مصر برگزیده بود،دستور می دهد: که مبادا نیکوکار و بدکردار پیش تو یکسان باشند ، زیرا چنین روشی نیکوکار را از کردار نیک دور ساخته و بدکردار را به کار بد سوق می دهد .
یکی از روش های مؤثر در تربیت ، تشویق کارهای خوب کودک است . تشویق در روح و روان کودک اثر می گذارد و او را به انجام اعمال نیک تحریض و ترغیب می کند .
دیدگاهامام خمینی (ره) درباره تشویق کودکان
وتعلیم و تربیت دیدگاهی وسیع ، عمیق و دقیق داشته اند و در زمینه های تخصصی تعلیم و تربیت چنان دیدگاه و عملکردی ازخود نشان داده اند که گویی در این رشته تحصیل کرده اند ؛ مثلاً درباره تشویق کودکان ، کارشناسانه به جزییات نقاشی کودکی توجه نشانمی دادند . به این مورد توجه کنید :روزی یکی از بچه های اقوام امام ، پیش ایشان می رود و نقاشی قشنگی را به امام نشان می دهد . امام به نقاشی او خوب نگاه می کنند و از او می پرسند :" این نقاشی را خودت کشیده ای ؟ " بچه جواب می دهد :" نه ، نقاشی را کس دیگری کشیده ، من فقط آن را رنگ زده ام ."
امام از صداقت بچه خیلی خوششان می آید،به او می گویند . " بارک الله ، خیلی قشنگ رنگ آمیزی کرده ای ..." و یک جعبه مداد رنگی به بچه جایزه می دهند .
موردی دیگریکی از دوستان که همراه با خانواده به دستبوسی حضرت امام نائل شده بود ، بعد ازآن به حقیر مراجعه کرد و گفت :" پسرم که کلاس پنجم دبستان است ، دفتر نقاشی اش را برای تقدیم به امام آورده بود اما محافظان مانع آوردن آن به خدمت امام شدند . برای همین خیلی ناراحت شده است ." دفتر نقاشی را گرفتم و دو روز بعد ، ضمن توضیح،خدمت امام تقدیم کردم . حضرت امام با دقت تمام اوراق آن را ملاحظه فرمودند و از مشاهده نقاشی اول که عبارت از تانکی بود که چرخ های آن را مداد تراش و تنه آن را کتاب و لوله شلیک آن را مداد و سرنشین آن را یک طفل دانش آموز تشکیل داده بود ، متبسم شدند و سپس دستور فرمودند که برای تشویق این دانش آموز خردسال و همین طور طراح آن دفتر که به وسیله امور تربیتی منطقه 3 آموزش و پرورش تهران تهیه شده بود ، جایزه ای متناسب اهدا شود .
صورت های تشویق:
تشویق به سن و درک کودک ونوع عمل او بستگی دارد . طبیعی است که کودک خردسال ، معنی دوستی اولیاءو تشویق آنها را به خوبی می داند . برای کودک چهار ساله یک شکلات ممکن است به اندازه یک هدیه قابل توجه که به فردبزرگسال تقدیم می کنیم ، ارزش داشته باشد .
تشویق صور مختلفی دارد. گاه به صورت دلجویی است ، گاه یک عبارت محبت آمیز ، برخی اوقات یک نگاه توأم با لبخند و نشاط ، زمانی وعده تعریف یک قصه،و گاهی دادن یک بسته کوچک مداد رنگی ، شیرینی ، کتاب ، لباس ، اسباب بازی ، دفترچه ، توپ ، قلم ، مدال ، معرفی کردن سرصف و امثالآن.
اولیاء و مربیان باید با توجه به سن و سطح درک بچه و اوضاع و شرایط خاص زندگی و ارزش و اهمیت کار او،نوع تشویق و میزان آن را انتخاب نمایند.
کودک در سال های اولیه زندگی بیش از هر چیز به جلب نظر والدین و اظهار محبت و بوسه ها و خنده ها و نوازشها و پرستاری های آنان نیاز دارد .
وقتی بزرگتر شد به آفرین گفتن ، شکلات و شیرینی و اسباب بازی و گردش یا مهمانی رفتن ، و شنیدن داستان بیشتر علاقه دارد . در مرحله بعد به فوتبال و ورزش و کتاب داستان و تعریف و تمجید و کفش و لباس نو و هدیه ونمره خوب ،ومسافرت ، بیشتر علاقه مند می شود. در مراحل بعدی به مسئولیت پذیرفتن ، مورد مشاوره قرار گرفتن ، قهرمان شدن ، مدال گرفتن ، در حضور جمع معرفی شدن ، بیشتر علاقه پیدا می کند. بنابراین بهتر است با توجه به علایق کودک وسن وی ،تشویق ها نیز از همان نوع علایق ویباشد .
محاسن تشویق:
-تشویق بر خلاف تنبیه که از عوامل بازدارنده است ، عاملی ترغیب کننده می باشد که به انسان نیرو می دهد . شخصی که تشویق می شود از کار و زحمت خود احساس رضایت می کند و همین رضایت خاطر است که جلو خستگی و بی میلی او را می گیرد .
-تحسین کودک موجب می شود که اعتماد به نفس در وجودش پدید آید ، استعدادهای نهفته اش شکوفا شوند و قوای درونی اش به فعلیت برسند.
-تشویق ، شخصیت فرد را احیاء می کند ، او را از یأس و بدبینی نجات می دهد و به زندگی دلگرم می کندو گاهی یک تحسین ساده،مسیر زندگی فرد را دگرگون می سازد .
-وقتی کودک تحسین شود ، احساس ارزشمندی می کند .
-تشویق پاسخی است به نیاز طبیعی و روانی کودک .
-وقتی کودک را مورد تشویق قرار دهیم فرصتی فراهم می شود تا کودک به توانایی ، ظرفیت و ارزشمندی های خود پی ببرد و در نتیجه تصویر مثبت و ارزنده ای از خود در ذهنش ایجاد شود که بعدها شکل دهنده حرمت نفس او خواهد بود .
-جبران کمبودها و حقارت های عاطفی و اجتماعی .
-تصحیح و تکمیل رفتارهای آموزشی و اخلاقی .
-تغییر دهنده و جهت دهنده رفتار و سیر زندگی کودک .
-دریافت بازخورد مناسب در برابر رفتار پسندیده .
متأسفانه بعضی از والدین و مربیان برای دستیابی به اهداف خود و تقویت هر چه سریعتر رفتارهای مورد نظر خود ، سعی می کنند به هر طریق ممکن،رفتار کودک را مطابق خواسته ها و دستورات و مقررات خود در آورند ، بدون اینکه متوجه اثر تخریبی این روش های شتاب زده و صوری در ساختار شخصیتی کودک باشند. این روش های سطحی ، ظاهر پسند ، دیگر انگیخته و تصنعی می تواند سبب آسیب های جبران ناپذیری در روند تعادل جویی طبیعی کودکان شود.
معایب تشویق بیجا و بیش از حد:
-وابستگی کودک به عوامل کنترل بیرون از خود .
-کند شدن محرک های درونی (از بین رفتن رغبت های خود به خودی و جایگزینی رغبت های تصنعی).
-تشویق بدون دقت ممکن است به صورت رشوه در آید و اعمال کودک به پاداش وابسته شود و پرتوقع و طلبکار پرورش یابد و در همه جا انتظار پاداش عملی یا معنوی داشته باشد، از همه کس طلبکار شود ولی خودش احساس مسئولیت نکند.گاهی حتی در برابر انجام وظایف قانونی یا اجتماعی یا شرعی خود نیز توقع پاداش خواهد داشت .
-تشویق و تحسین بیش از حد ، کودک را به غرور و خودبینی مبتلا می سازد. امیرالمؤمنین (ع)می فرماید: " چه بسا افرادی که به سبب تعریف و تمجید مغرور می شوند" و" در مدح کسی زیاده روی و مبالغه مکن".
نتایج تحقیقات اخیر نشان داده است که اگر رفتار کودک و رشد او را از طریق عوامل تشویق بیرونی مانند جایزه ، پول ، کارت صدآفرین ، تحسین های لفظی مکرر و سایر عوامل بیرونی شرطی کنیم ، آزادی و رشد طبیعی را از او سلب و رفتار او را با ضوابط و معیارهای از پیش تعیین شده قالب سازی کرده ایم .
-تشویق بیش از حد در دراز مدت مانع پیشرفت خود به خودی کودک می شود .
-تکیه بر تشویق بیرونی بدون همسویی با تقویت های درونی کودک،مانع تحول طبیعی او می شود.
نکاتی که در تشویق باید رعایت گردد:
-علت تشویق بایستی مشخص باشد تا کودک بفهمد که به چه سببی مورد تشویق قرار گرفته است.
-نفس عملکرد کودک باید مورد تشویق قرار گیرد ( مستقیماً به رفتار کودک مربوط باشد ) نه شخصیت او.
-تشویق باید با تقویت درونی کودک همسو باشد ( اول تقویت درونی و بعد تشویق ).
-تشویق باید گاه به گاه و در برابر کارهای ممتاز باشد ، نه به صورت دایم و برای هر کار؛ زیرا اگر چنین شد ارزش و تأثیر تربیتی خود را از دست خواهد داد .
-وقتی کودک را تشویق و تحسین می کنیم نباید او را با بچهیدیگری مقایسه کنیم.مثلاً صحیح نیست که پدری به فرزندش بگوید آفرین بر تو که خوب درس می خوانی و مانند حسن تنبل نیستی ، زیرا در این صورت،کودک دیگر ، تحقیر و مذمتمیشود. از سوی دیگر این عمل مضر است و بدآموزی دارد .
-تشویق در بین همسالان و دوستان مؤثرتر از تشویق به تنهایی است .
-تشویق باید با سن کودک ، نیازهای او و شرایط و موقعیت مکانی ، شخصیتی ، روانی و ... تناسب داشته باشد .
-تشویق های ملموس در مقاطع سنی پایین مؤثرتر است .
-تشویق باید با کار کودکمتناسب باشد.صلاح نیست که در برابر یک کار کوچک و کم اهمیت تشویق های بزرگی انجام بگیرد . پاداش های بزرگ را باید برای کارهای بزرگترقرار داد، بهتر است پاداش همگام با موفقیت های تدریجی کودک بزرگ شود .
-باید پاداش ها و تشویق ها ، در برابر فعالیت ها و جدیت های کودک انجام بگیرد . نه در برابر موهبت های ذاتی او . یک کودک کم هوش که در اثر جدیت و تلاش ، رفته رفته به موفقیت هایی نایلمیگردد و نمره پنج او به هشت ترقی می کند نیز قابل ستایش و تشویق است.
-تشویق باید طبیعی ، واقعی و به دور از فریب و ریا باشد .
-تشویق باید بلافاصله اعمال گردد ( به خصوص برا ی سنین پایین ).
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نقش تربیت در نهادینه کردن دموکراسی
-مراکز آموزشی و دوره یادگیری - بی شک آموزش و تربیت (در تمام اشکال آن) اساسی ترین رکن برای پیاده کردن "یک مفهوم با کارکرد اجتماعی" در جامعه می باشد. رفتار دمکراتیک مانند هر رفتار اجتماعی دیگر آموختنی است. مسلما در جامعه یی که مراکز مهم آموزشی آن رفتارهای غیر دموکراتیک را آموزش می دهند، نباید انتظار نهادینه شدن دموکراسی را داشت. قبل از آن که آموزش آغاز گردد مفهوم مورد نظر توسط آموزش دهنده باید درک و پذیرفته شود. مهمترین مرکز آموزش روابط اجتماعی در جامعه ما خانواده است. به این معنا که انسان به عنوان واحد موثر اجتماعی اساسی ترین مفاهیم اجتماعی -که در بازسازی روابط در سطح کلان نقش حیاتی دارند- را از خانواده و در خانواده یاد می گیرد. دیگر مراکز یادگیری عبارتند از مسجد و مکتب. برخلاف تصور رایج به نظر بنده دانشگاه نقش اساسی در آموزش مفاهیم پایه اجتماعی بازی نمی کند، چراکه مفاهیم بنیادی در سنین کودکی در ناخودآگاه فرد شکل یافته است و در دانشگاه این مفاهیم فقط شکل تیوریک پیدا می کنند یا آن که یک مفهوم بدوی با یک تیوری مدرن زرق و برگ می یابد. اما یادگیری و بیان این تیوریهای مدرن در دانشگاه عملا بر رفتار نهادینه شده فرد که در دوران کودکی وجود فرد را به تسخیر درآورده، تاثیری نمی گزارد. چه بسا در جامعه ما این تجربه به خوبی قابل مشاهده است طوریکه افرادی با ظاهر مدرن و دانشگاه رفته، عملکردی نا هنجار و بدوی دارند. درک این مسایل شروع رسالت روشنفکران برای یافتن راه حل است. برای رفع مشکل یک سیستم قدم اول شناخت سیستم است. هر چه این شناخت کاملتر و عالمانه تر باشد امکان یافتن راه حل کلیدی بیشتر است. هدف ما در این مقاله یافتن همین راه حل کلیدی برای تحول سیستم اجتماعی افغانستان از حالت متوقف به حالت پویا است. جامعه از جزء موثری به نام فرد تشکیل یافته است. به رسمیت شناختن این جزء موثر در رقم زدن هویت سیستم، امری بدیهی است طوریکه سایر عوامل از جمله عوامل خارجی در مقایسه با آن بسیار کمرنگ می نماید. این عامل موثر یعنی فرد را از نظر کارکرد مورد تحلیل قرار می دهیم. از زمان تولد تا هنگامی که یک فرد به یک عامل موثر تبدیل می شود معمولا به 25 سال وقت نیاز است. این همان دورانی است که فرد آموزش می بیند تا به یک عامل موثر تبدیل گردد. در حکومت هایی که بر تاریخ معاصر ما گذشته است کمترین بها به این افراد داده شده است. به عبارت دیگر به دلایل مختلف کمترین سرمایه گذاری دولت ها روی آموزش صورت گرفته است. دلیل آن روشن است: چون که حکومتها به دلیل بی ثباتی درگیر امور گذرای روزمره بوده اند و قشر خردسال تا جوان، در حال جامعه مسلما عامل موثری به حساب نمی آید، لذا سرمایه گذاری کلانی روی این قشر صورت نگرفته است. در این میان سنین کودکی زمانی است که انسان درک اساسی از محیط اطراف خود می یابد و مفاهیم پایه یی که تاثیر مستقیم بر روابط اجتماعی دارند را می آموزد، یا آن که باید بیاموزد ولی آموزشی داده نمی شود. بطور مثال این مفاهیم عبارتند از: اختیار، عدالت، نظم، تدبیر و رعایت حقوق دیگران. در نگاه اول این مفاهیم بسیار پیچیده می نماید طوریکه یاد گرفتن آنها آنهم در سنین کودکی شاید غیر ممکن به نظر برسد. باید اعتراف کنم اگر من هم به طور مستقیم چگونگی آموزش این مفاهیم پایه در روابط اجتماعی را در کودکستانهای غربی ها مشاهده نمی کردم، پذیرفتن این سخن برایم سنگین بود. در غرب خانواده و خصوصا کودکستان کودک را در شناخت صحیح جهان اطراف کمک می کند و درک قوانین پایه اجتماعی - به طور مثال احترام به حقوق دیگران- که باعث شکل پذیری یک جامعه پایدار می گردد را از راه های بسیار ساده -از جمله بازیها و واکنش حساب شده به رفتار کودک- امکان پذیر می کند. من با این حساب ایمان دارم که مهمترین زمان در تشکیل شخصیت اجتماعی فرد سنین کودکی است و در جامعه ما بزرگترین نقش را خانواده بازی می کند. پس از آن که شخصیت اجتماعی فرد شکل گرفت سرمایه گذاری برای نهادینه کردن این مفاهیم پایه از جمله دموکراسی کاری است عبث و بیهوده. نتیجه این آموزش بیهوده آن خواهد بود که بطور مثال فرد به ظاهر مترقی به جای ریش بلند از نیکتایی بهره می گیرد. خلاصه این که تربیت و آموزش آغاز نهادینه سازی عناصر وفاق اجتماعی از جمله دموکراسی است و رسالت روشنفکران در جامعه متوقف پروراندن امر آموزش برای پایه گزاری یک تمدن است. چگونه کاربرد وسیع یک بازی در کودکستان در ساخت یک تمدن تاثیر مستقیم دارد؟ برای روشن شدن اهمیت موضوع مورد بحث به یک مثال ملموس پناه می بریم. در کودکستانهای غربی ها یک بازی بطور بسیار وسیعی استفاده می گردد. در این بازی کودک از قطعات و اجزا پلاستیکی و گاهی چوبی یک ساختمان، ماشین، هواپیما یا هر چیز مختلف دیگری را می سازد. بر پا کردن یا ساختن وسایل و ساختمانهای متفاوت از اجزا مشابه به کودک قدرت ذهنی معجزه آسایی می دهد، طوریکه این کودکان در سطح وسیع قدرت ایجاد یک تمدن سازنده را در آینده میابند. این بازی برای کودکان یک ساله به بالا با تنوع و اشکال بسیاری طراحی می گردد. در فارسی گاهی به این بازی خانه سازی اطلاق می گردد که شاید اسم صحیحی نباشد، چراکه کودک قدرت ساخت وسایل مختلف را از این اجزا دارد. مشکلی که اکنون در زمینه تربیت و آموزش کودکان در غرب مطرح است بازیهای کامپیوتری است. چراکه متخصصین تربیت کودک و روانشناسان کودک به هیچ وجه حاضر نیستند بازیهای کامپیوتری جای این وسیله آموزشی معجزه آسا و به ظاهر ساده را بگیرد. این بازی متنوع و ارزان به بهترین وجه قدرت خلاقیت فرد را بالا برده و مفهوم ساختن اشیاء مختلف از اجزاء مشابه را به کودک می آموزد. وقتی این بازی به صورت گروهی اجرا گردد، مفاهیمی اساسی مانند همکاری، تقسیم کار، نظم و نظایر آن به کودک از این طریق آموزش داده می شود. این مثالی است از تاثیر آموزش حساب شده بر ایجاد یک جامعه سازنده. نگاه موشکافانه به سیستم عملکرد شرکتهای عظیم سازنده محصولات پیشرفته به ما نشان می دهد که اساس کار به ظاهر پیچیده این شرکتها در قواعد بسیار ساده ولی مهمی نهفته است که کودکان غربی آن را در کودکستان از طریق این بازی آموخته اند! طرح یک تیوری برای بررسی رشد روانی انسان برای آن که نقش تربیت را در نهادینه کردن رفتارهای متعادل اجتماعی مورد ارزیابی قرار دهیم، ابتدا باید با مفهوم رشد روانی انسان آشنا شویم. برای مطالعه رشد روانی انسان نیاز به یک تیوری نسبتا فراگیر داریم. مکتبهای رواشناسی فراوانی رشد روانی انسان را مورد مطالعه قرار داده اند. از میان این مکاتب سه مکتب، مصداقهای تجربیشان بیشتر از سایر مکاتب، در جامعه انسانی به ثبوت رسیده است. طوریکه روانشناسان کودک و مطالعه گران علوم اجتماعی از این مکاتب برای آفرینش سیستم های نوین آموزشی تربیتی بهره بسیار جسته اند. ابتدا به اختصار به بررسی نظریات این سه مکتب می پردازینم و سپس سعی میکنیم تا از آنها یک تیوری کاربردی برای کنکاش در موضوع مورد بحثمان بیابیم. - مکتب روانکاوی: نظر مکتب روان کاوی در مورد رشد انسان اکنون پس از گذراندن آزمونهای زیادی در طول تاریخ روانشناسی، مورد پذیرش اکثر صاحبنظران تربیت کودک قرار گرفته است. فروید پدر این مکتب به حساب می آید. فروید و سایر هم مکتبهای او تلاش کرده اند تا رشد انسان را براساس رویدادهایی که در دوران کودکی برای او اتفاق افتاده است تحلیل کنند. طبق این مکتب، انسان به طور تصادفی و ارادی عمل نمی کند بلکه بر اساس انگیزشهای درونی، آرزوهای سرکوب شده یا ناآگاه عمل می کند. بنابراین هر رفتاری که از انسان سر میزند جبری است. فروید برای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .doc :
موضوع :
نقش تربیت در خانواده
نام دبیر :
سرکار خانم حسینی
نام محققان : مریم استوار ، سیمین بهرامی ، زهرا محمدی
دبیرستان شاهدان کوثر ، مرکز پیش دانشگاهی هدف
بهار 1387a
مقدمه :
به نام خدایی که گل را آفرید و از گل انسان را آفرید و از انسان یک بنده ی مؤمن آفرید به نام خدایی که آفریدگار همه چیز در این جهان نامتناهی است .
به نام خدا
چرا نهاد خانواده قداست دارد ؟ برای پاسخ به این سئوال باید به نقش آن در رشد و کمال انسان توجه کرد . آدمی برای این آفریده شد که مسیر ‹‹ شدن ›› را به تدریج بپیمایید در وجود خود را با سجایای اخلاقی بیاراید و به مقام خلیفه الهی نزدیک گردد .
نهاد مقدس خانواده برای رساندن انسان به این مقصود می تواند نقش مؤثری ایفا کند . نخستین تأثیر آرامش روانی و عاطفی در اثر تأمین نیازهاست وقتی مردی همسری بر می گزیند گویی نصف خود را می یابد . بازوجیت ، آدمی کامل می شود و باید برای کسب کمالات تلاش کند . این دو نفر وقتی با هم سخن می گویند و این گفت و گو با عشق و علاقه حمایت می شود ، هیچ آهنگی در عالم به زیبایی آهنگ کلمات یک زوج علاقه مند به یک دیگر نخواهد بود وقتی این دو با یک دیگر هم درسی می کنند نیرو و انرژی می گیرند و قادرند بر مشکلات بیرون از خانه فایق آیند .
دومین تأثیر خانواده در تربیت فرزندان و انسان سازی تجلی پیدا می کند . نخستین قابلیت ها در خانواده شکل می گیرد و زیر بنایی ترین گرایش ها در کودک و نوجوان از طریق رفتار پدر و مادر ایجاد می شود . اگر این قاعده را بپذیریم که در هر چیز مبنا و اساس تعیین کننده است ، می توانیم بپذیریم که در عرصه ی تربیت نیز زیر بناها و مبناها تا آخر عمر به رفتار فرد جهت می دهد . سعادتمندترین انسانها کسانی هستند که از لغت وجود والدین خوب برخوردار می باشند .
سومین نقش و تأثیر خانواده در ارتباط با جامعه و بیرون از خانواده معنا پیدا می کند . نهاد خانواده ، جزئی از کل نظام اجتماعی است . قاعدتا سلامت و استحکام جامعه به مقدار زیادی به سلامت و استحکام خانواده وابسته است . اگر خانواده ها وضع مطلوبی داشته باشند و کارکرد تربیتی مناسب از خود بروز و ظهور دهند ، انسان های مفید و کار آمد به وجود می آید و به کار آمدی و سلامت جامعه افزوده می شود . بنابراین قراست خانواده با نقش تربیتی این نهاد ، رابطه ی مستقیم دارد و هر خانواده ای بخواهد قداست و ارزش
واقعی خود را حفظ کند باید نقش تربیتی خود را به خوبی ایفا نماید .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عوامل موثر در تربیت دینی فرزندان
مقدمه :
بشردرطول تاریخ به وجود صانعی برای جهان اعتقاد داشته و این عقیده از عقاید کهن و راسخ او بوده وهیچگاه در صحت و استواری ان به خود شک راه نداده است .او می داند نظام آفرینش اثر پروردگاری بزرگ وآفریننده ای تواناست ، زیبایی طبیعت و رنگ آمیزی حیرت انگیز ونقش ونگار ظاهر جهان ، هستی بخشیده و هرجزئی از اجزاء آنرا روی نقشه واندازه گیری خاصی آفریده است .و نیز در طول تاریخ مردانی پاک و دور از هر نوع آلودگی را می شناسیم که خود را سفیران و پیامبران الهی معرفی نموده اند، و درانجام رسالت خود از هر نوع فداکاری وجانبازی دریغ نکرده اند ، تا آنجا که گروهی از آنان جان وزندگی خویش را در راه ارشاد وهدایت مردم از دست داده اند .اما بوده اند کسانی که در این راه دچار تردید و اضطراب و نگرانی می شوند که به حکم عقل لازم است خود را از نگرانی نجات دهد .
ادیان ومذاهب با پاداشها و کیفرهای خود، درپرورش روحیات عالی انسانی و از بین بردن نگرانیها نقش موثری را می تواند داشته باشد زیرا دین با برنامه های خود جامعه انسانی را به رشد ونمو صفات پسندیده سوق می دهد ، و با نوید پاداشها وتعیین کیفرهای قطعی ، مردم را به کارهای نیک واداشته وا از کارهای بد بر حذر می دارد . زیرا دین با مقررات اخلاقی وتعالیم حیات بخش خودحرص وآز وجاه طلبی وثروت اندوزی انسان را که یکی از عوامل اضطراب روحی است به نحوصحیحی تعدیل می کند و او رابه عزت نفس و مناعت طبع و نیکو کاری و پرهیز کاری دعوت می کند .
انسان در سایه اعتقاد به خدای حکیم و مهربان خدائی که به مصالح و مفاسد بندگان خود ازخودآنها آشناتر است می تواند از اثرات نامطلوب مصائب و شواهدوبلاها و رویدادهای بد جلوگیری کند، زیرا کسی که به خدا ایمان داردمی داند که آنچه بر او می گذرد تقدیر خدای حکیم ومهربان ودانا وتواناست و همه کارهای او بر اساس مصلحت دشوار است .قرآن با صراحت می گوید :الا به ذکر الله تطمئن القلوب ( سوره رعدآیه 28 )اگاه باشید که با یادخدا قلبها ودلها آرام می گیرد یاد خدا مایه آرامش روح است .به همین لحاظ هیچ فرهنگ وتمدنی را نزد هیچ قومی نمی توان یافت مگر آنکه در آن فرهنگ وتمدن مشکلی از مذهب وجود داشته است .ریشه های مذهب تااعماق تاریکی از تاریخ ثبت نشده کوشیده است .
حس دین هم اکنون در میان ملل متمدن جهان یک حس طبیعی است که در هر گوشه ای از جهان برای خود تجلیاتی داردواگر با هواپیما از فراز قاره های مختلف جهان عبور کنیم آثار و جلوه های این حس را هم درمیان غنی ترین وصنعتی ترین کشورها ی جهان وهم درمیان فقیر ترین وعقب مانده ترین ملل عالم با دیدگان خود مشاهده می نمائیم .(استادی 1360 23)
این خداجوئی وتوجه به خدا نتیجه سرشت و فطرت انسان ودر مرحله بعد محصول پرورش فرداست حس خدا جوئی بسان سائراحساسات درونی انسان بدون تعلیم و رهبری کسی دردرون انسان پیدا می شود بدون نیاز به تعلیم ویادگرفتن درانسان وجود داردولی درشرایط خاصی بیدار می شود و بایدمراقبتهای صحیحی از این حس به عمل آید .مثلا حس مذهبی و حس خداجویی اگر به وسیله پیامبران آسمانی ودانشمندان الهی و فلاسفه بزرگ جهان ، درست رهبری نشودسرانه بت پرستی و گرایش به پرستش مخلوق در می آوردو به طوریکه انسان مخلوق رابه خالق ومعبودمی گذارد.
درواقع احساسی طبیعی وفطری نیازی به تعلیم وآموزش ندارد ولی در عین حال بهره برداری صحیح و دور از انحرافات و کج رویها بدون مراقبت مربیان آگاه صورت نمی گیرد واین آموزش در وهله اول توسط خانواده و در مراحل بعدی توسط مدرسه واجتماع صورت می گیرد که دراین راستا یکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار رسانه ها می باشد.
واژگان کلیدی:
دین, مذهب , خانواده, رسانه ها ,مدرسه ,جامعه
الف دین پذیری درچارچوب خانواده :
نوزاد آدمی در بدو تولد ناقص ومحتاج توجه و مواظبت از طرف دیگران است .خانواده با محیط گرم وصمیمانه ای که دارد به نوزاد آدمی اجازه رشد و پرورش می دهد.در این پرورش معمولاً خانواده شیوه زندگی اجتماعی و رفتار وکردار معینی را به کودک می آموزد.
کودک درخانه الگوهای کرداری و رفتاری را می آموزد که برای ادامه حیات او و درمحیط ضروری هستند کودک می آموزد که چگونه به صورت اجتماعی زندگی کند.. کودکان مشاهده می کنند که پدران و مادران انها چطور با هم رفتار می کنند و آنها هم به تدریج نمونه های اخلاقی و رفتاری خود را از طریق بازی و تقلید وتکرار یاد می گیرند.بنابراین کودک می آموزد تا که چگونه با کنش ها وکوششهای زندگی با دیگران
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 55 صفحه
قسمتی از متن .doc :
چکیده
روشهای اصل تربیت
چگونه تحسین کنیم
چگونه نادیده بگیریم
چطور تنبیه کنیم
مشکلات صبحگاهی
غر غر صبحگاهی
کودکانی که صبحانه نمی خورند
مشکلات شبگاهی
کودکانی که هنگام شی راه می روند
کودکانی که دچار وحشت شبانه هستند.
مشکلات توالت رفتن
شب ادراری
ناتوانی در کنترل عمل دفع مدفوع
ناتوانی در کنترل ادرار در روز
مشکلات بهداشتی
بدغذایی
بی اشتهایی
مشکلات کودکان با همسالان و خواهران و برادران
مشکلات دوستیابی و نگه داشتن دوستان
تسلیم جمع می شوند
ترسها:
ترس از تاریکی
ترس از صحبت کردن در جمع
کلید واژه
تجربه های بالینی و آموخته های سالیان دراز , این باور را در من برانگیخته است که کودک بدون مسأله وجود ندارد. بنابراین یک خانواده خوب باید بتواند به نحوی شایسته مسائل فرزندان خود را حل کنداین کتاب در این باره نوشته شده است؛ یعنی به ما کمک می کند که چگونه مسائل فرزندان خود را حل کنیم. از قطر کتاب نترسید ! بسیار ساده و روان نوشته شده و خواندش طولی نمب کشد. در واقع آنچه شما به آن نیاز داریداین است که دوفصل اول را با دقت مطالعه کنید؛ بقیه مطالب, مجموعه اطلاعاتی الست برای حل و رفع مسائل و مشکلات کودکان از زمان تولد تا 12 سالگی. امروزه نوع تربیت و مدت زمانی که پدران و مادران صرف رسیدگی به مسائل و مشکلات کودکان خود می کنند, آشکارا نسبت به 40 سال قبل فرق کرده است. این روزها کمتر با بچه هایی برخورد می کنیم که به امان خدا رها شده اند و از نظر تربیتی مورد بی توجهی قرار گرفته اند, برعکس, امروزه قاعده این است که اولیائ در امر تعلیم و تربیت کودکانشان بسیار توجه دارند و همانطور که در این کتاب توجه می کنید , مسائل کودکان قابل فهم و قابل درمان نیز است. متأسفانه در تمام دنیا و از جمله در کشور ما , مراجعه به روانپزشک بویژه در مورد کودکان, باعث نگرانی اولیاء می شود. این نگرانی که دیگران درباره ما چه خواهند گفت ,مبادا این تصور پیش بیاید که بچه ما دیوانه است که به روانپزشک مراجعه می کند, و خلاصه وحشت از اینگونه برچسب های روانی, در همه جا وجود دارد؛ اما شما با خواندن این کتاب در می یابید که بیشتر گرفتاریهای کودکان, بدون مصرف دارو قابل حل و رفع است. نکته مهم دیگر این که همه پدر و مادر ها باید این نکته را باور کنند که می توانند رفتار کودکان و نوع نگرش آنها را عوض کنند و در نهایت به شخصیت آن ها شکل سنجیده ای بدهند. انتقال ارزش های یک نسل به نسل دیگر, یک وظیفه اجتماعی و فرهنگی است و هیچ چیز ناسالم تر از این نیست که کودک بدون این ارزشها بار بیاید. نکته مهم دیگر نحوة انتقال این ارزشهاست. زیرا چنانچه با خشونت و بی تفاوتی ارائه شود, کودک آن را پس می زند. من متأسفانه هر روز با چهرة غم زده پدران و مادرانی روبرو می شوم که کودمان آنها گفتار و ارزشهای آنها را رد کرده اند و مسائلی از این دست که بچه ما درس نمی خواند؛ بی ادب و خشن است و برای حرف بزرگترها احترامی قائل نیستو نظائر آن , می شنویم. این گسستگی پیوند میان نسلها که باعث دوگانگی و اختلاف بین پدر و پسر و مادر و دختر می شود, قابل پیشگیری است و این کتاب راه حلهای بسیار مفیدی را در این زمینه پیشنهاد می کندئ.
در پایان از حاصل تلاش های ارزنده آقایان هومن حسینی نیک, شاهین خزعلی و احمد شریف تبریزی دانشجویان سال ششم پزشکی دانشکده علوم پزشکی تهران در ترجمه این کتاب تشکر می کنم و مطالعه این کتاب مفید و ارزنده را علاوه بر پدران و مادران به دانشجویان پزشکی و پرستاری , پزشکان , مددکاران اجتماعی و همه کسانی که به نحوی , با اطفال سرو کاردارند توصیه می کنم.
فهرست
مقدمه 5
روشهای اصل تربیت
چگونه تحسین کنیم 7
چگونه نادیده بگیریم 9
چطور تنبیه کنیم 13
مشکلات صبحگاهی
غر غر صبحگاهی 17
کودکانی که صبحانه نمی خورند 19
مشکلات شبگاهی
کودکانی که هنگام شی راه می روند 20
کودکانی که دچار وحشت شبانه هستند. 21
مشکلات توالت رفتن
شب ادراری 22
ناتوانی در کنترل عمل دفع مدفوع 25
ناتوانی در کنترل ادرار در روز 27
مشکلات بهداشتی
بدغذایی 29
بی اشتهایی 31
مشکلات کودکان با همسالان و خواهران و برادران
مشکلات دوستیابی و نگه داشتن دوستان 34
تسلیم جمع می شوند 38
ترسها :
ترس از تاریکی 41
ترس از صحبت کردن در جمع 44
مقدمه
یک خانواده خوب باید بتواند مشکلات فرزندان خود را به نجو احسن حل کند یعنی به ما کمک کند که چگونه مسائل فرزندان خود را حل کنیم.
امروزه نوع تربیت وحدت زمانی که پدران و مادران صرف رسیدگی به مسائل و مشکلات کودکان خود می کنند.
این روزها کمتر به کودکانی بر می خوریم که به امان خدا رها شده اند و از نظر تربیتی مورد بی توجهی قرار می گیرند.
نکته مهم دیگر آن است که همه پدرها و مادرها باورکنند که می توانند نوع نگرش آن ها را عوض کنند و به شخصیت آنان شکل دهند. پس ما می خواهیم کاری را انجام دهیم که کودکان با کناغر گذاشتن عادات منفی, عادات مثبت و سازنده در خود ایجاد کنند.