لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نقش زنان و تشکیل تعاونی ها
ترویج و تشویق اندیشه تعاونی به این دلیل که زنان پرورش دهندگان افکار و اندیشههای نسلهای آینده هستند این موضوع را از اهمیتی دو چندان برخوردار کرده است.بی تردید، نخستین بازده آموزش زنان در هر زمینهای، تاثیر خود را در نسل بعدی آشکار خواهد کرد. لذا تعمیق روح و اندیشه تعاون از طریق ایجاد و گسترش تعاونیهای زنان، بیش از هر وسیله و ابزار دیگری برای ایجاد اشتغال در جامعه سودمند واقع خواهد شد.مروری بر آمارهای ارائه شده کارشناسان در مورد وضعیت نیروی کار و اشتغال در دهه آینده، مسئولیت سنگینی را که متوجه بخشهای اشتغال آفرین است، آشکار میکند. کتایون پرتوی، رئیس گروه تعاونیهای زنان میگوید: به استناد
" به استناد آمار ارائه شده توسط گروهی از پژوهشگران برجسته سازمان برنامه و بودجه، چشمانداز دهه آینده درمورد رشد نرخ بیکاری و نرخ رشد متوسط نیروی کار کشور، مسئله اشتغالزایی را از اهمیت ویژه ای برخوردار میکند... "
آمار ارائه شده توسط گروهی از پژوهشگران برجسته سازمان برنامه و بودجه، چشمانداز دهه آینده درمورد رشد نرخ بیکاری و نرخ رشد متوسط نیروی کار کشور، مسئله اشتغالزایی را از اهمیت ویژه ای برخوردار میکند. در سال 1376، آمار نیروی کار کشور، 16 میلیون و 841 هزار نفر بوده که این رقم در سال 1385 به 25 میلیون و462 هزار نفر خواهد رسید و رشد متوسط آن معدل 7/4 درصد را نشان میدهد. این در حالی است که در سال 1376، جمعیت کشور 60 میلیون و 970 هزار نفر بوده است که این رقم در سال 1385 به 69 میلیون و 700 هزار نفر خواهد رسید، به عبارتی دیگر در سال 1376، نرخ بیکاری 13 درصد بوده که در سال 1385 این نرخ به22/3 درصد میرسد. در مقایسه این ارقام، بیتردید در سال 1385، نزدیک به 10 میلیون نفر متقاضی به بازار کار افزوده خواهد شد.وی درادامه میافزاید: در خوشبینانهترین شرایط، سالانه 700 هزار نفر به بازار کار افزوده میشوند. با توجه به این که تقریبا نیمی از جمعیت کشور را زنان تشکیل میدهند، میتوان چنین پیش بینی کرد از رقم یاد شده، حداقل بین 3 تا 4 میلیون نفر از 10 میلیون متقاضی کار، زنان هستند.پرتوی در ادامه اظهار میدارد: از طرف دیگر، رشد و توسعه در جامعه ملی زمانی میسر است که یک جامعه همه نیروی کار و انرژی بالقوه خود را به کار گمارد. در حالی که به استناد آمارهای موجود از کل جمعیت 10 سال به بالای زنان کشور در سال 1370، فقط 5/6 درصد شاغل بودهاند. وی میافزاید: جلب مشارکت زنان در سطوح مختلف جامعه ملی، علاوه بر تاثیر مستقیم بر افزایش سرانه تولید ناخالص ملی، فرصتهای تصمیم گیری و مشارکت را در سطوح مختلف فراهم میکند که یکی از بخشهای قابل اعتماد در این زمینه بخش "تعاون" است. لذا افزایش نقش زنان در مشارکت تولید و اشتغال باید مد نظر قرار گیرد. در واقع از دید کلان مسئله اشتغال زنان را باید در قالب برنامه ریزی موضوع اشتغال به شیوههای تعاونی، در برنامههای بلند مدت، میان مدت و کوتاه
" جلب مشارکت زنان در سطوح مختلف جامعه ملی، علاوه بر تاثیر مستقیم بر افزایش سرانه تولید ناخالص ملی، فرصتهای تصمیم گیری و مشارکت را در سطوح مختلف فراهم میکند که یکی از بخشهای قابل اعتماد در این زمینه بخش "تعاون" است... "
مدت مورد توجه خاص قرار دارد.وی اضافه میکند: در نخستین گام، درک صحیح از موقعیت فعلی یا به عبارت دیگر شناخت وضعیت موجود دارای اهمیت ویژه است زیرا بستر مناسب برای سیاست گذاریهای خرد و کلان دولت و به طور عام دستگاههای ذیربط را از طریق تعیین استراتژیهای مناسب فراهم می آورد تا بتوان برای تامین اهداف، برنامه ریزیهای مناسب را انجام داد.راضیه وطن پرست، کارشناس امور اجتماعی ضمن این که یکی از شاخصهای مهم برای سنجش هر کشور را وضعیت زنان و نوع مشارکت آنان میداند، میگوید: توسعه تنها در ارتباط با تولید ناخالصیها و سطح درآمد سرانه سنجیده نمیشود و شامل بلوغ اجتماعی و سیاسی نیز است. از آنجا که بلوغ اجتماعی و سیاسی را میتوان از نحوه برخورد و رفتار جامعه با زنان آن تعیین کرد بنابراین حضور فعال و مشارکت موثر زنان در جامعه از دیرباز حائز اهمیت بوده است.وی میافزاید: باتوجه به این که نیمی از جمعیت کشور را زنان تشکیل میدهند و این قشر در ردیف بزرگترین ذخائری محسوب میشوند که از وجودشان استفاده بهینه به عمل نیامده است، در آستانه هزاره جدید میلادی، فراهم کردن زمینههای تازه برای مشارکت بیشتر زنان و بهرهگیری جدیتری از قدرت، تفکر، ابداع و خلاقیت آنان باید در سر فصل برنامههای مدیریت و برنامهریزیها قرار گیرد. وطنپرست معتقد است مرد و زن هر دو در جامعه کار میکنند ولی کار آنان از بسیاری جهات کلی نظیر ساعات کار، نوع کار، میزان پرداخت، سن، مشارکت و خانه داری با یکدیگر متفاوت است. که در همه این موارد زنان به طور عمده نقش فعالتری نسبت به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
سنگها و کانیها چطور شکل می گیرند ؟
بحث کلی : پوسته زمین تغییر می کند و باعث می شود که سنگهای جدید شکل بگیرند و سنگهای قدیمی نیز تغییرمی کنند . این وقایع هنگامیکه ورقه ها به هم برخورد می کنند ، روی می دهد . یک کانی از برخی موادی که هرگز زنده نبوده اند شکل گرفته است . کانیها بوسیله یک فرمول شیمیایی تقسیم بندی می شوند . کانیهای دیگری وجود دارد که از اجزای موجودات زنده نظیر حیوانات و گیاهان تشکیل شده اند . این کانیها ، سوختها و گازها هستند . کانیها ممکن است بوسیله فرایندهای هوازدگی طبیعی تغییر یابند .
اذرین-سنگهای اذرین از ماگمای سرد شده تشکیل شده اند . ماگما سنگ مذابی است که در اعماق زمین وجود دارد . به ماگمائی که به سطح زمین رسیده است گدازه گفته می شود .
رسوبی- سنگهای رسوبی همزمان با قرار گیری رسوبات بر روی هم و سیمانی شدن انها تحت تاثیر وزن اب و لایه های رسوبی بالائیشان شکل می گیرند . این فرایند برای لایه هائی که در کف حوضه رسوب کرده اند به مدت هزاران سال اتفاق می افتد .
دگرگون- سنگهای دگرگونی بواسطه حداکثر فشار و درجه حرارت از سنگهای رسوبی و اذرین تشکیل شده اند که طی فرایندها کانیهای انها تغییر می کند .
سنگ رسوبی- هوازدگی اتفاق می افتدو سنگ از رسوبات تراکم یافته (تحت تاثیر فشار) بوجود می اید .
سنگ اذرین- از ماگما و یا گدازه سرد شده شکل می گیرد .
سنگ دگرگونی- گرما و فشار کانیها سنگهای اذرین یا رسوبی را تغییر می دهد .
سنگهای رسوبی و سنگهای دگرگونی هر دو تحت تاثیر فشارند .
سنگهای اذرین و سنگهای دگرگونی هم فشار وهم حرارت را تجربه می کند .
مباحث بیشتر:
سنگها بطور طبیعی از یک ، دو ویا تعداد بیشتری کانی ترکیب شده اند . انها جامدات غیر زنده ای هستند که در طبیعت یافت می شوند .
- مرمر از تغییر سنگ اهک تحت حرارت های بالا بوجود می اید . مرمر در مجسمه سازی استفاده می شده و امروزه به منظور سنگهای سقف و کف در ساختمان سازی بکار می رود . همچنین از قدیم در حمام ها بکار می رفته است .
- گچ (گل سفید) از اسکلت موجودات کوچک دریازی تشکیل شده که تنها با چشم مسلح قابل مشاهده اند .
- سنگ اهک از پوسته های شکسته شده وجانداران کوچک دریایی تشکیل شده است . سنگ اهک در واقع جسم جامد سفید رنگی است که رنگ دیگری در ان بکار نرفته است .
- الماس سخترین کانی شناخته شده است .
- کوارتزیت از دگرگونی ماسه سنگ در شرایط دما و فشار بالا ایجاد شده است . این سنگ به ارامی سرد شده و کریستالهای سفید رنگی دارد .
- اوپال از روم امده است ، اوپال سنگی است که رنگهای متعددی دارد .
- فیروزه در حدود 3000 سال پیش توسط ازتک کشف شده و رنگ سبز ابی دارد .
- ماسه سنگ از دانه های ماسه ای که در کف اقیانوس رسوب کرده اند شکل گرفته که فشار زیادی را به هم وارد کرده اند .
- کوارتز آهن دار از طریق سرد شدن آهسته تشکیل می شود. اما صورتی رنگ با لکه های سفید است یا ممکن است شفاف، قهوه ای یا سیاه باشد.
- گرانیت سنگی است که شما می توانید به اسانی ان را تشخیص دهید .
- ابسیدین سیاه رنگ و صاف است و تیزی کمی دارد .
- پومیس سنگ سفید، روشن رنگ و بمبی شکلی است.
- چوب سیلیسی شده قرمزویا قهوه ای رنگ است که این رنگها سن نوارها را نشان می دهند که اغلب شبیه به چوب می باشد .
- توف هنگامیکه اهک از اب موجود در نواحی کم باران نهفته می شود شکل می گیرد .
- گراول تکه سنگ، ابی ، خاکستری است ، که سطح ناهمواری دارد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
صفویه و تشکیل حکومت شیعی در ایران: نقد و بررسی مفهوم تشیع صفوی
1. مقدمه
یکی از مهمترین دورههای تاریخی تمدن ایران، حکومت صفویه (1501 تا 1736 م) است. از طرفی - به عقیدهی بسیاری - صفویه، اولین حکومت ملی در ایران پس از انقراض ساسانیان است و از طرف دیگر در این زمان تشیع - که همچنان مذهب غالب در ایران است - مذهب رسمی ایران شد. تشیع که تا قبل از این یک مذهب انحرافی و رافضی معرفی میشد و به علاوه نهاد رسمی دولتی پشتیبانی نداشت، با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل به عنوان مذهب رسمی ایران اعلام شد و عملاً برای اولین بار در ایران، حکومت یکپارچهی شیعی تاسیس شد (1).در این نوشتار سعی داریم تا به اختصار پس از بیان اهم رویدادهای تاریخی در دوران صفویه، به بررسی تعامل دین و دولت و نقش سیاسی علمای شیعی در دوران صفویه بپردازیم. مسئلهی مورد مناقشه دربارهی صفویه که در این نوشتار مد نظر ماست، مباحثی پیرامون مفهمو «شیعهی صفوی» و انحراف در اندیشههای بنیادین شیعه پس از به قدرت رسیدن است.
2. خلاصهی روند تاریخی صفویه
سلسلهی صفویه بدست اسماعیل فرزند شیخ حیدر صفوی با تاج گذاری او در سن 15 سالگی تأسیس شد. وی علیرغم مخالفت علمای شیعهی تبریز مذهب تشیع را رسمی کرد و دستور داد در نماز جماعت خطبهی شیعه علنی خوانده شود: «... مرا به این کار واداشتهاند و خدای عالم، با حضرات ائمه معصومین همراه من هستند و من از هیچ کسی باک ندارم. به توفیق الله تعالی اگر از رعیت حرفی بگویند، شمشیر میکشم و یک کس را زنده نمیگذارم...» [1]سیاست مذهبی اسماعیل بسیار سختگیرانه بود و به علاوه پیروان او اعتقاد زیادی به وی داشتند. بسیاری معتقدند پیروزیهای او در جنگهایش به دلیل اعتقاد مذهبی قوی سرداران سپاهش بود. راجر سیوری معتقد است، بسیار پیش از آنکه توپ جنگی را برادران شرلی (یک قرن پس از اسماعیل) به ایران بیاورند، ایرانیان (به عنوان مثال شیخ حیدر) سالها پیش از آن استفاده کرده بودند. لیکن به دلیل اعتقاد به جوانمردی، در جنگها از این سلاح استفاده نکردند. همین باعث شد تا اسماعیل در جنگ چالدران مغلوب سلطان سلیم شود. [2]اوج شکوه و قدرت صفویه در زمان عباس اول ملقب به «شاه عباس کبیر» است. وی در ابتدا با عثمانی قرارداد صلح امضا کرد و پس از دفع ازبکان، تبریز و بغداد را از عثمانی پس گرفت. [2]از زمان شاه عباس کبیر، تربیت افراد شاهزادگان نالایق در حرم دنبال شد، چرا که شاه از قدرت گرفتن اطرافیانش در هراس بود، تا جایی که گفته میشود سلیمان اول 8 سال را مرتب در حرم گذراند و سلطان حسین مدتها یک دائمالخمر بود. سر انجام محمود افغان در 1722 اصفهان را اشغال و سلطان حسین را به قتل رساند. 15، 16]
اسماعیل (اول)
1501 تا 1524
تاجگذاری در تبریز در سن 15 سالگی، اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران، سختگیری مذهبی، شکست دادن ازبکها و قتل محمد شیبانی (شیبک خان)، تعیین مقام مذهبی صدارت، کشورگشایی در 10 سال ابتدای حکومت، دعوت از محقق کَرَکی، شکست از عثمانی در جنگ چالدران و از بین رفتن ابهت او و خدشه به اندیشهی شکست ناپذیری مرشد قزلباشها (اسماعیل)، قتل عام شیعیان آناتولی به دستور سلطان سلیم عثمانی [2، 6، 16]
طهماسب (اول)
1524 تا 1576
طولانیترین دوران سلطنت، اشغال و ترک تبریز توسط عثمانی، دعوت مجدد از محقق کرکی و دادن اختیارات به او
اسماعیل (دوم)
1576 تا 1578
محمد خدابنده
1578 تا 1587
پادشاهی مریض و رنجور، دخالت همسرش (خیرالنساء بیگم ملقب به مهد علیا) در حکومت، تدارک اولیهی سپاه برای جنگ با عثمانی [14، 2]
عباس (اول)
1587 تا 1629
مصالحه با عثمانی و شکست ازبکها، پایتختی اصفهان، جنگ با عثمانی و شکست آنها، بیرون راندن پرتغالیان از بندر عباس (اشغالشده در زمان اسماعیل)، گسترش مناسبات اقتصادی خارجی، مشاورت از انگلیسیها در تهیهی ارتش قدرتمند، آزادی مذهبی، اوج شکوفایی هنر و معماری، تربیت شاهزادگان نالایق در حرم [15، 16]
صفی
1629 تا 1642
خشونت و سرکوب: اعدام بسیاری از سران سپاه و مشاورین [16]
عباس (دوم)
1642 تا 1666
آرامش و افزایش قدرت علمای شیعه در حکومت [15]
سلیمان (اول)
1666 تا 1694
سلطان حسین (اول)
1694 تا 1722
شکست از محمود افغان و غارت اصفهان، انقراض سلسله
خلاصه تاریخ و وقایع دوران شاهان صفوی
3. اندیشهی اسلامی در دورهی صفوی
سید حسین نصر، در مقالات خود به بررسی جایگاه علمی و سنن عقلی در زمان اوج شکوفایی صفویه پرداخته است. آوردن نام بزرگان «مکتب اصفهان»، خود بر شکوفایی اندیشهها و سنن گوناگون عقلی (از فقهی گرفته تا عرفانی، کلامی فلسفی و حتی اخباری) کفایت میکند: محمد باقر داماد (میر داماد)، میر ابولقاسم فندرسکی، فیض کاشانی، صدرالدین محمد شیرازی (ملاصدرا)، بهاءالدین عاملی (شیخ بهایی)، محمد باقر مجلسی (مجلسی دوم/پسر). [3]در بیان شکوه فرهنگ این دوران همین بس که اشاره کنیم به بیش از 100 عنوان کتاب از شیخ بهایی: در زمینههای فقه، اصول، ادبیات و علوم عربی، حدیث، ریاضیات، ستارهشناسی، حدیث، اصول اعتقادی، حکمت و فلسفه و علوم غریبه. [12]از ابتدای تأسیس حکومت صفوی عدهای از علمای ایرانی به تکاپو افتادند تا مبانی و معارف مکتب تشیع یعنی متون دینی تاریخ زندگانی و سیره و سنت حضرت رسول (صلیالله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) و استنباطهای فقهی و کلامی و تفسیری علما و متفکران شیعه را برای هموطنان شیعه مذهب خود تشریح و تفهیم سازند. این گروه معدود از علمای ایرانی که در آغاز قرن دهم هجری به علوم شرعی مثل حدیث و فقه و تفسیر روی آوردند و بعضاً ادعای فقاهت هم میکردند اغلب حکمای تعلیم یافته مکتب فلسفی ایران بودند که تفقه این عده بصورت منفرد و پراکنده و بدون آنکه فعالیت آنان شکل منسجم و منظمی داشته باشد بنا به ذوق و علاقه خود کوشیدند تا در مجموعه معارف شیعی غور نمایند و یافتههای خود را در قالب تألیف و ترجمه ارائه دهند.برجسته ترین نمایندگان این گروه عبارتند از: حسین بن شرفالدین عبدالحق معروف به الهی اردبیلی، جمالالدین بن عطاء ا.... دشتکی شیرازی، میر شاه طاهر بن رضی حسینی کاشانی معروف به شاه طاهر. [10]علمای جبل عامل در قدرت سیاسی و فرهنگی عصر صفوی نقش بسزایی داشتند و از آن جمله میتوان به نقش محقق کرکی در تعدیل سیاستهای شاه اسماعیل اشاره کرد. یکی از مشخصههای فقه کرکی، بذل توجه خاص به پارهای از مسائل است که تغییر سیستم حکومتی و به قدرت رسیدن شیعه در ایران بوجود آورده بود. بیشتر فقها و مجتهدان شیعه پس از کرکی تا پایان دوره صفویه متأثر از روش فقهی او بودهاند. زیرا مجموعه حقوقی عمیق و متین او را با استدلالهای قوی و محکم در برابر خود دانستهاند. از مهمترین آثار مهاجرت فقها، تثبیت اندیشه ولایت فقیه بود به گونهای که حاکم صفوی خود را نایب فقیه میشمرد. [10]طهماسب در سفر به عراق، کرکی را با حکمی تاریخی و پراهمیت به ایران دعوت میکند. از آنجا که این دعوت با متنی کاملاً فقهی به نگارش درآمده است، احتمال دادهاند کرکی آن را بهعنوان اعلان شرایط بازگشت خود به ایران نوشته و شاه طهماسب آنرا امضا کرده باشد. البته احتمال اینکه این فرمان را نهاد سلطنت صادر کرده باشد همچنان به قوت خود باقی است. نکتهی قابل توجه این است که در این فرمان هیچ اشارهای به جایگاه قدرت سیاسی نشده است؛ یعنی سعی در توفیق و جمع بین ضرورتهای شرع و مقتضیات قدرت حاکمه ندارد، بلکه مستقیماً حکم شرع را مبنا قرار داده و تلاش در جهت توجیه و مشروعیت بخشیدن به قدرت سیاسی حاکم نمیکند. [4]
4. تشیع صفوی از دیدگاه شریعتی
شریعتی در تحلیلی جامعه شناختی از قضایای صفویه (2)، به انحراف در اندیشهی شیعی اشاره میکند. وی یا بیان تفاوتهای جنبش/نهضت (movement) با نهاد (institution) یک نظریهی جامعهشناختی را یادآوری میکند مبنی بر اینکه فرد متعلق به نهضت، یک موضع مخالف و جریان ضد تاریخ را دنبال میکند و در مقابل آن فرد متعلق به نهاد، یک محافظهکار میانهرو است که هر مخالفی را ضد انقلاب میداند (3). به عنوان مثال زرتشت پیش از ساسانیان به صورت یک جریان و نهضت مبارز با اشکانیان بود ولی در دورهی ساسانی که به صورت یک نهاد حکومتی درآمد، بر سرنوشت جامعه، املاک و قدرتهای سیاسی حاکم شد. نمونهی دیگر آن در عصر حاضر ماتریالیزم - سوسیالیزم است که در قرن 19 نفوذ بسیار زیادی در اندیشههای آزادیخواهانه داشت ولی در میانهی قرن 20 که به صورت نهاد در میآید و از همیشه قدرتمندتر میشود، ایمان جدیدی به خود نمیآفریند و لذا در این دوره نهضتهای آزادیخواهانهی «ملی» بیش از سوسیالیزم مورد توجه قرار میگیرد.شریعتی معتقد است که صفویه، حکومت خود را بر پایهی «تشیع» و «ملیت» بنا نهاد و علمای شیعه که در طول 10 قرن در کنار مردم بودند، در کنار حاکمان قرار میگیرند. در همین دوره است که «عالم شیعی/دینی» به «روحانی» بدل میشود و حاکم، اقتدار خود را به عنوان یک نفوذ معنوی در اذهان جا میاندازد؛ برخی از اصول عقاید شیعی تحریف میشود که از جمله میتوان به عصمت (عصمت از گناه و تماس با قدرتهای آلوده، در برابر حالت بیولوژیک و فیزیکی)، وصایت (سفارش پیغمبر به جانشینی در برابر رژیم فامیلی)، ولایت، امامت، عدل، تقیه، غیبت (انتظار مثبت و رهبری عالم در برابر انتظار منفی، یعنی دست بسته بودن و معطل ماندن)، شفاعت، و اجتهاد و تقلید اشاره کرد.وی همچنین به نقش غرب بویژه انگلیس در جدایی افکنی بین سه امپراطوری ایران، عثمانی و هند اشاره میکند و از ترس غرب از عثمانی و تحریک ایران به حمله به آن (تفرقه بین دو امپراطوری اسلامی) سخن میگوید.به علاوه شریعتی تشیع علوی را نبوی و تشیع صفوی را اموی میداند و تفاوتهای تشیع صفوی و علوی را به این صورت بیان میکند: «تشیع مکه در برابر تشیع مشهد»، «تشیع قرآن در برابر تشیع مفاتیح الجنان»، «تشیع مبارزه بر برابر تشیع لعن و نفرین»، «تشیع امام شناسی در برابر تشیع امام پرستی»، «تشیع علم در برابر تشیع اصالت تقدس» و نهایتاً «تشیع نه در برابر تشیع آری». [5، 13]
5. نقد
شریعتی در مقایسهی تفاوت میان تشیع علوی و صفوی، به ارائهی دو نمونهی آرمانی (4) از تشیع مثبت و منفی میپردازد. هر چند در مواردی این مقایسه به آسیب شناسی و انحرافزدایی از دین منجر میشود، لیکن از آنجایی که این بحث به صورت تألیفی دقیق و تاریخی مطرح نشده، و همچنین به دلیل وسعت و پهندامنه بودن آن، صحت تاریخی برخی مطالب آن مورد تردید است. به عنوان مثال اینکه آیا شاه عباس وزیر روضهخوانی به غرب میفرستد تا تشریفات مذهبی مسیحیان را بیاموزد و در مورد مراسم عاشورا به کار گیرد؟ جایگاه واقعی شاه عباس نزد مردم چگونه است؟ نقش علما در حکومت صفویه و دلیل همکاری بعضی و عدم همکاری بعضی دیگر چه بود؟ (5)لَکزایی معتقد است، آن نظریهای که مدّ نظر محقق کَرَکی، مقدس اردبیلی، محقق سبزواری، علامه مجلسی، شیخ بهایی و بسیاری از علمای بزرگ این دوره بوده عبارت است از این که همچنان هر سلطان فاقد شرایط نیابت از معصوم جائِر است و همکاری با این سلاطین در جهت امر به معروف، جلوگیری از ظلم و در کل انجام وظایف شرعی جایز و بلکه در برخی موارد واجب است. [8]به عقیده مورخ معاصر و شیعه شناس لبنانی سید حسن الامین، اگر علمای جبل عامل به داد پادشاهان صفویه نرسیده بودند گرایش این سلسله به مسلک علی اللهی و غالیان شیعه حتمی بود و در آن صورت سرنوشت ایران امروز از لحاظ مذهبی جز این بود که هست. [10]در اینکه حکومت صفویه یک حکومت عادل و حتی ملزم به رعایت احکام اسلامی نبود شکی نیست (6)، لیکن تقابل مشهد و مکه و قرآن در برابر مفاتحالجنان با فرض دو ثقل قرآن و عترت چیست؟ به نظر میرسد منظور شریعتی افراط در اهمیت دادن به عترت و غفلت از قرآن است.سلطان محمدی در بیان علل نزدیکی علمای دین و مدح شاهان توسط آنها در دوران صفوی مینویسد: «... علامه مجلسی آغازگر این رسم در بین عالمان شیعی نبوده، بلکه شاید آخرین آنها هم نخواهد بود. تألیف کتابها و اهدای آنها به سلاطین و مدح و ثنای شاهان در مقدمه اینگونه تألیفات از دیرباز، از زمان شیخ صدوق (ره) معمول و مرسوم بوده». وی اضافه میکند: «غرض علمای دینی از اهدای آثار برجسته خود به سلاطین، حفظ و بقای آثار و تسهیل امکان استفاده عموم از آن تألیفات بوده است.» و در ادامه میآورد: «در تبیین و توجیه اقدامات علامه مجلسی در مدح ظالمان، بایستی به مبنای فقهی ایشان در این زمینه توجه کرد. ایشان، مانند سایر فقهای امامیه به حرمت مدح ظالم فتوا داده است، لکن بر آن استثنا زده و مدح ظالمان در غیر مورد ظلمشان را جایز میداند؛ یعنی مدح و ثنای آنها در اعمال نیک و صالحشان، مشروط بر اینکه موجب جرأت بیشتر آنان در ارتکاب ظلم و معاصی نگردد، جایز است.» [9]
شاه اسماعیل مخترع مذهب شیعه صفوی...
برای کشف حقایق و حل مشکلات تاریخی هر عصر ، معتقدات دینی و ملی و روحیات و عقاید و احساسات و افکار مخصوص مردم آن عصر را باید در نظر داشت ، و درباره ی نهضتی که نزدیک 500 سال از آن میگذرد ، با معتقدات و احساسات و تعصبهای ملی امروزی داوری نباید کرد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
چگونگی تشکیل پیوند کووالانس وانرژی پیونداتم هاخود به خود بایکدیگر ترکیب می شوند .مولکول ها را می سازند .به عبارتی دیگر مولکول ها پایدارتر از اتم ها هستند. درهرفرایند خود بخودی انرژی آزاد گیبس منفی است ودرانجام آن دوعامل حداکثر بی نظمی وحداقل انرژی موثر هستند. ازآن جایی که درتشکیل مولکول ها ازاتم ها همیشه بی نظمی کاهش می یابد ٬ بی نظمی عامل مساعد نیست ودراین رابطه کاهش انرژی نقش موثر دارد.
هراتم علاوه برانرژی های جنبشی مقداری انرژی پتانسیل نیز دارد ٬ که درمجموع محتوای انرژی آن اتم را تشکیل می دهند . انرژی پتانسیل یک اتم شامل دافعه های لایه های الکترونی ونیروی گریز از مرکز وجاذبه بین هسته - الکترون ها می باشد.
در اکثر ترکیبات ویون های چند اتمی ٬ پیوند کووالانسی وجوددارد . این پیوند بین دواتم نا فلز که اختلاف الکترونگاتیوی کمی دارند تشکیل می شود . وبا اشتراک الکترون بین دوعنصر ٬ لایه ظرفیت هر دواتم شرکت کننده در پیوند کامل می شود.
ساده ترین مثال دراین رابطه تشکیل پیوند بین دواتم هیدروژن است .
هنگامی که دواتم درفاصله دوراز هم قراردارند اثری برهم نمی گذارند وجاذبه بین آن دو صفراست . اما هنگامی که به هم نزدیک می شوند جاذبه مغناطیسی حاصل از اسپین الکترونی بردافعه الکترونی غلبه نموده وآن دو رابه هم نزدیک می نماید .
قرارگرفتن الکترون بین دوهسته سبب جذب پروتون هامی شود وانرژی پتانسیل کاهش می یابد. هرچه این نیروی کولمبی بین دو ذره بیشتر٬ پیوند حاصل قوی تر وپایدارتر وانرژی کل سیستم کمترخواهدبود .
براثرجاذبه هسته هراتم ٬ بر ابرالکترونی اتم دیگر٬ اتم ها رفته رفته به هم نزدیک می شوند وبه این ترتیب مرتبا انرژی پتانسیل دواتم کاهش یافته وبه یک مینیمم می رسد.( چاه پتانسیل) اما همزمان بانزدیک شدن هسته دواتم به یکدیگر دافعه بین هسته ها ( دافعه کولمبی )ازشدت وسرعت نزدیک شدن دواتم جلوگیری می نماید درمینیمم انرژی پتانسیل درواقع جاذبه ودافعه هابین دواتم به تعادل می رسند ٬ به طوری که اگردواتم ازهم دورشوند جاذبه آن هارا به هم نزدیک می نماید واگر دوهسته به هم نزدیک شوند دراین صورت دافعه بین انها به شدت انرژی پتانسیل را افزایش داده ودواتم اجبارا دریک فاصله مینیمم مناسب با حداقل انرژی پتانسیل درکنارهم قرارمی گیرند . دراین حالت احتمال حضور الکترون های پیوندی درفضای بین دوهسته بیشتر است .
البته الکترونهای پیوندی ازفضای بین دوهسته نیز خارج می شود وبا سرعت زیادی که دارند ( درحدود یک صدم سرعت نور ) درداخل اتم ها ومولکول ها حرکت می نماید اما بیشتر اوقات خود را در فضای بین دوهسته (مثلا زمان 90% - 80 % ) سپری می کند.
مفهوم پیوند شیمیایی راازنظر کیفی می توان تمرکز الکترون درفضای بین دو هسته دانست. البته الکترون می تواند بین بیش از دوهسته نیز قرار گیرد ( رزونانس )
وقتی دو یا چند اتم باپیوند کووالانسی به یکدیگر متصل می شوند ذره حاصل مولکول نامیده می شود . خطی فرضی ٬ که هسته دواتم را درپیوند به هم متصل می کند محور پیوند می نامند .
فاصله بین دوهسته درامتداد محور پیوند طول پیوند نامیده می شود. این طول درواقع ثابت نیست .زیرا پیوند ها مانند یک فنر سفت بین دو هسته اتم قرارگرفته اند به طوری که اتم ها نسبت به هم درحال ارتعاش اند و پیوند مرتبا بلند وکوتاه می شود.
انرژی پیوند به میزان برتری نیروی های جاذبه برنیروی دافعه بستگی دارد .انرژی که درهنگام تشکیل پیوند آزاد می گردد برابراست با مقدارانرژی لازم برای غلبه برجاذبه خالص است وبه صورت تغییر انتالپی استاندارد برای شکستن پیوند٬ دریک مول ازمولکول های گازی تعریف می شود. وفرایندی گرماگیر است پس همواره طبق قرارداد مثبت است.
انرژی پیوند بستگی به شعاع اتم های شرکت کننده درپیوند والکترونگاتیوی آن ها دارد .هرچه طول پیوند کوتاه تر والکترونگاتیوی اتم ها بیشتر باشد انرژی پیوند بیشتر است
بیشتراطلاعات درباره مولکول ها ازطیف بینی زیر قرمز وریز موج به دست می آید.
www.avon-chemistry.com
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
چگونگی تشکیل امپراطوری هخامنشی
در ناحیه جنوبی ایران و در شمال خلیج فارس ، ایالتی واقع شده است که از روزگار باستان « پارس » (فارس) نام داشته و از آغاز دوره اسلامی ، مرکز آن شیراز بوده است.
/
در ناحیه جنوبی ایران و در شمال خلیج فارس ، ایالتی واقع شده است که از روزگار باستان « پارس » (فارس) نام داشته و از آغاز دوره اسلامی ، مرکز آن شیراز بوده است. این ایالت در چند هزار سال پیش توسط اقوام بومی ایران ، و به ویژه ایلامیان مسکون بوده است از این قوم آثار زیادی در گوشه و کنار فارس مثلا در کورنگون ، ممسنی ، نقش رستم تخت جمشید ، تپه سبز و تپه ملیان ، هر دو در ناحیه مرو دشت ، به جای مانده است و معلوم می شود که این جا، ناحیه آباد و با فرهنگی بوده . سه هزار سال پیش از این ، گروهی از مردمان هند و اروپایی که خود را آریائی می خواندند ، از روسیه امروزی به درون فلات ایران سرازیر شدند و پس از زد و خورد های فراوان با بومیان آن سامان ، پیروزی یافته ، اینجا و آنجا برای خود شهرکها و آشیان هایی درست کردند.
بیشتر این آریائیها چوپان و گله دار و کوچ نشیتن بودند و زندگی قبیله ای داشتند. دین آنان مبتنی بر یک نوع توحید بود ، یعنی به خدای بزرگی به نام اهورا مزدا ایمان داشتند ، ولی نیروهای طبیعی مانند آب ، آتش ، باد ،خاک ،خورشید و... را دارای قوه ایزدی می دانستند و سر چشمه بدیها و تاریکیها را در وجود خبیثی به نام اهریمن جستجو می کردند.
این آریائیها قبیله های بزرگ داشتند که معروفتر از همه « پارسیان »، « مادها»، « سکاها » ، « بلخیان » ، «خوارزمیان» ، « سغدیان» ،« هراتیان» و « پارتیان » بودند.
همه اینها به یک زبان بزرگ ، اما در لهجه های متفاوت ، سخن می گفتند، و سرزمین خود را به نام « اریانوئیج» ( ایران ویج) می خواندند. بعدها که دارای شاهنشاهی شدند، میهنشان را «کشور ایرانیان» خواندند که به زبان اصلی شان ائیریانوخشتر می گفتند و این اصطلاح بعدها ائران شتر و ایران شهر شده است و کوتاه شده اش «ایران» می باشد.
در اواخر سده هشتم پ.م مادها در ایران غربی ایرو گرفتند و گردهم جمع شده با آشوریان تاراجگر به زد و خورد پرداختند صد سال بعد هم آنها را از پای درآوردند و یک شاهنشاهی بزرگ درست کردند که ۱۲۰ سال پایدار ماند و سپس تسلیم کورش شد. این کورش، پسر کمبوجیه (پادشاه پارسیان) و یک شاهدخت مادی بود او با کارهای درخشان اش بزرگ ترین شاهنشاهی جهانی را به وجود آورد. پارسیان هم چنان که دیدم یکی از اقوام ایرانی بودند و در سه هزار سال پیش به فارسی امروزی سرازیر شدند و چند نقطه، از جمله در آنشان (= ملیان در ۴۶ کیلومتری شمال شیراز) و پاسارگاد (۱۳۵ کیلومتری شمال شرقی شیراز) و غیره مسکن گرفتند.
پایتخت آنان نخست پاسارگاد بود ولی بعدا به همدان انتقال یافت. کورش پس از نزدیک به ۳۰ سال فرمانروایی، در جنگ با کوچ نشینان ماساگتی (از اقوام سکائی آسیای میانه) کشته شد و پسرش کمبوجیه جای او را گرفت و به مصر لشگر کشید و آن سامان را بچنگ آورد، ولی با طغیان مغان رو به رو شد، و پیش از گرفتن کین خویش در گذشت. آن گاه داریوش (پسر عموی کوروش) تاج و تخت هخامنشی را از چنگ غاصبان مغ بیرون آورد و ۳۶ سال بر ایران شاهنشاهی کرد. پسرش خشیارشا ۲۰ سال و پسرزاده اش ـ اردشیر اول ـ ۴۲ سال شاهی کردند. سپس داریوش دوم ۲۰ سال و اردشیر دوم ۴۳ سال، و اردشیر سوم ۲۱ سال و داریوش سوم ۶ سال فرمان راندند، تا این که اسکندر بر ایران تاخت و شاهنشاهی هخامنشی را سرنگون کرد و خواست که بر این کشور اهورائی سلطنت کند، اما دولتش هفت سال بیشتر نپائید و آرزوهایش نیز با خودش برباد رفت.
شاهنشاهی هخامنشی شاهنشاهی که هخامنشیان بنیان نهادند بسیار پهناور بود، یعنی از رود سند در هندوستان تا رود نیل و ناحیه بن غازی در لیبی امروز و از رود دانوب در اروپا تا آسیای مرکزی را در بر می گرفت. در این کشور بزرگ، اقوام بسیاری می زیستند که آداب و رسوم خود را نگه می داشتند و فرهنگ ایالتی و قومی آنان رایج بود ۲۰ ایالت یا استان سیاسی ـ اقتصادی هم وجود داشت که به آنان خشترپه می گفتند و یونانیان به ساتراپی تبدیل کرده اند.
مشخصه اصلی این دولت، احترام به آزادی فردی و قومی، بزرگداشت نظم و قانون، تشویق هنرها و فرهنگ ولایتی و ترویج بازرگانی و هنر بود. گفته ر.گیرشمن در مورد ایجاد شاهنشاهی هخامنشی آن چنان دقیق و کلی است که جای دارد به نقل آن بپردازیم: تاریخ شاهنشاهی که هخامنشی بر اثر دلاوری خود ایجاد کردند، طی ثلث دوم هزاره اول پ.م است. ملل و تمدن های دیگر هب حیات خود ادامه می دادند، اما در مجموعه جهان مسکون صف اول را شاهنشاهی مذکور اشغال کرده بود و مورخ هم موظف است که تقریبا همیشه حوادث را در جریان تاریخ مذکور مورد مطالعه قرار دهد. تصور اینکه یک دولت در ایران مدیون هخامنشیان است و آنان این تصور را به حقیقت مقرون ساختند. دوام و استقلال این دولت، میراثی بود که ایشان برای اخلاف به جا گذاشتند. روش اداری هخامنشیان در داخله به هیچ وجه شباهتی با روش رومیان ندارد، چه در امپراتوری اینان، ملل مغلوب مجبور بودند خود را به پایه فرهنگ عمومی برسانند و در اقتصاد مشترک سهیم باشند. این امر غالبا مستلزم آن بود که مردمی که اصل و منشا آنان مانند سنن و استعدادهای ایشان مختلف بود، خود را به درجات عالی تر برسانند.
وضع امور در زمان کوروش و داریوش، با آنچه گفته شد اختلاف دارد. صرف نظر از بعضی نواحی دور دست که سطح فرهنگ مردم پایین بود، پادشاهان مزبور در شاهنشاهی خود، که وسیع ترین شاهنشاهی در تاریخ دنیاست، ترکیبی از تمدن های قدیم به وجود آوردند، زیرا کشور آنان شامل بین النهرین، سوریه، مصر، آسیای صغیر و جزایر یونانی و قسمتی از هند بود.
اگر هخامنشیان این ممالک را با سطح تمدن مخصوص خود تطبیق می دادند، سیر قهقرایی به شمار می رفت. آنان به منزله تازه واردان در اجتماع ملل، از تفوق تمدن های قدیم مزبور آگاه بودند. بنابر استقلال داخلی وسیعی که در زمان کورش اعطا شد و بنابر سیاست زیرکانه داریوش، این فرهنگ های قدیم محفوظ ماندند و شاید هم در توسعه ثبات و استقرار مملکت مؤثر شدند. در سرتاسر تاریخ شاهنشاهی، این فقدان تعادل، ضعفی پنهان و گاه خطرناک بود و در برابر تمایلات توسعه طلبانه قوم جوان و پرحرارت پارس، یکی از علل شکست های بزرگ و سقوط نهایی به شمار می رفت. امپراتوری روم نتیجه توسعه تدریجی بود که در طی قرون وسعت یافته بود و از قوت و ثابت و دوام برخوردار بود. هخامنشیان از یک پادشاهی کوچک گمنامی که در دامنه های جنوب غربی ایران مستقر بود، بیرون آمدند و شاهنشاهی وسیعی، فقط در دوران یک نسل به وجود آوردند اما هر چه که به سرعت رو به ترقی گذارد، مشکل است بر شالوده مستحکمی دوام یابد. آشوب های نخستین که بر اثر مرگ پسر کورش در این شاهنشاهی رخ دادف چندان شدید بود که فقط مردی مقتدر مثل داریوش می توانست اوضاع را سر و صورت بدهد ... مع هذا، با وجود موازین عاقلانه و دوراندیشانه فرار اقوام و مللی که شاهنشاهی را تشکیل می دادند، از بین نرفت و عاقبت موجب انقراض آن شد.