لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
چکیـده
فرد در خانواده متولد می شود و والدین یا دیگر اعضای خانواده از او مواظبت می کنند . خانواده بر شکل گیری شخصیت فرد به عنوان عضوی از اجتماع ، موجودی متفکر و دارای شناخت تأثیر زیادی دارد . نوع رفتار والدین در اعمال ، اندیشه ها و احساسات فرزندان تأثیرات عمده أی دارد . اگر فرد در خانواده أی رشد پیدا کند که به مسائل تربیتی و روانشناسی آگاهی داشته باشند بدون شک بسیاری از نیازهای روانی و عاطفی فرزند در حین رشد جسمانی او برآورده شده و چنین فردی در آینده در زندگی اجتماعی خود راحت تر و خیلی بهتر می تواند با دیگران ارتباط خوبی بر قرار کند . مسائل تربیتی زیادی در رابطه با فرزندان وجود دارد که والدین باید به آنها توجه داشته و در تربیت فرزند خود آنها را به کار گیرند در اینجا به اختصار تعدادی از آنها را مورد توجه قرار داده ایم که عبارتند از : توجه والدین به استعداد فرزندان خود زیرا خداوند انسان ها را با قابلیت های متفاوتی آفریده است ، نیازهای روانی جسمانی و عاطفی فرزندان ،تشویق و تنبیه هات بجای آنان ، مشارکت آنان در تصمیمات و کارهای گروهی برای اینکه در آینده فردی با اراده باشند و زیر بار مشکلات زندگی کمر خم نکنند و بسیاری از مسائل دیگر البته نباید فراموش کرد که ارتباط والدین با مدرسه برای تربیت و پرورش بهتر فرزندان امری مهم به شمار می آید که والدین گرامی باید به آن توجه کافی داشته باشند.
مقدمه
آموزش و پرورش صحیح کودکان و نوجوانان مستلزم هماهنگی ، کوشش و تلاش متقابل بین سه ضلع خانواده ، دانش آموز و مدرسه است . عوامل تربیتی متعددی بر شخصیت کودک و نوجوان تأثیر می گذارد . خانه و مدرسه دو نماد تربیتی مهم به شمار می آیند که در صدر عوامل تأثیر گذار بر روند رشد و تکامل رفتار و منش افراد قرار دارند. چنانچه پدر و مادری مسئولیت آموزش و تربیت فرزند خود را به کلی به مدرسه واگذار کند و از نیازها و رسالتهای تربیتی فرزند خویش که در چارچوب تربیت عمومی و رسمی نمی گنجد غافل شود بدون شک نمی تواند امیدوار باشد که فرزندش هیچ گونه مشکل یا کمبودی نخواهد داشت . در مقابل با توجه به ازدیاد جمعیت دانش آموزان و کلاسها اگر معلمان نیز فکر کنند که می توانند بدون یاری و هماهنگی با خانواده ها در آموزش و تربیت دانش آموزان و شکوفا سازی درست استعدادهای آنها موفق شوند سخت در اشتباه خواهند بود. به هر میزان که پدران و مادران نسبت به مسئولیت ها و نقشهای خود در مقابل یکدیگر ، کودکان و مدرسه و معلمان و مربیان و مدیران مدارس نیز نسبت به نقشها و مسئولیت های خود در مقابل همدیگر ، دانش آموزان و اولیاء آگاهی بیشتری داشته باشند در کار خود عملاً موفق تر خواهند بود.
شباهت و تفاوت بین نقش اولیاء و معلمان
شباهتهای بسیاری در نقش اولیاء و معلمان وجود دارد. این وظایف و کارکردهای مشترک عبارتند از : فراهم ساختن مراقبت و ایمنی فیزیکی از کودک ، رشد مهارتهای اجتماعی ، ایجاد تحریک و انگیزش ، تشویق نگرشهای مثبت نسبت به یادگیری و اکتشاف ، اعمال کنترل منطقی و آموزش نظم و استقامت . با این حال رابطه والدین با دانش آموزان از رابطه معلم با دانش آموزان نزدیکتر و عمیق تر است. والدین با کودک تجربه پیوسته ای از صمیمیت ، محبت و پذیرش را فراهم می آورند در حالی که معلمان باید عطوفت کمتر و عینیت بیشتری به خرج دهند . نقش عمده آموزشی والدین ایجاد یک شرایط و جو خانوادگی پایدار و مراقبت گونه است تا در آن کودک محرک های مناسب را دریافت کرده و برای علاقه ای که به آموزش و موفقیت خود نشان می دهد مورد تشویق قرار گیرد . پیوند عاطفی بین والدین و کودک در حالی که موجب یادگیری ضمنی و غیر رسمی می شود ممکن است اختلال در یادگیری را در موقعیت های رسمی در پی داشته باشد. کم شایع نیست که والدین در هنگام تلاش برای آموزش رسمی و مستقیم به فرزندان خود خشمگین و حتی شدیداً پرخاشگر شوند ، چرا که با کندی فهم یا تأخیر در پاسخ فرزندان خود مواجه می شوند در حالی که معلمان بیشتر می توانند در مقابل نارساییها و شکستهای دانش آموزان در تکالیف یادگیری با بردباری و تحمل رفتار نمایند. علاوه بر این آموزش حرفه ای معلمان به آنها در کمک به دانش آموزان برای کسب مهارتهای تخصصی و فنی اطمینان بیشتری می بخشد.
خانواده و تربیت فرزند
رسالت پدر و مادر تربیت فرزند به خصوص در زمینه دینی است که برای دستیابی به این آرمان و آرزو باید مراحل تربیت دینی که در 5 بخش خلاصه می شود ، طی کنند : 1 ـ انس دینی 2 ـ عادت دینی 3 ـ معرفت دینی 4 ـ شاکله دینی 5 ـ خودجوشی دینی بسیار دیده شده است که وقتی مادر می خواهد نماز بخواند ، بچه ها را تهدید می کند سر و صدا نکنند از آن طرف هم وقتی پدر می خواهد قرآن بخواند باز بچه ها را وادار به سکوت می کند اینها همه موج منفی نسبت به دین است . گرایش به دین زمانی اتفاق می افتد که برای شخصیت کودک ارزش قائل شد و این هنگامی است که کودک به محض آنکه به محیط مسجد قدم می گذارد همه برای او حریم باز کنند و دست محبت بر سرش بکشند.
دومین مرحله عادت دینی است . بچه ها قبل از بلوغ در دورانی هستند که دارای دو ویژگی است : 1 ـ دارای آرامش است 2 ـ دوران تاثیر پذیری است . این دوره اهمیت بسیار دارد زیرا عادت در این دوره به وجود می آید . همیشه این تصور وجود داشته که تحمیل کردن درست نیست اما تحمیل بعضی چیزها به بچه ها خوب است و آن زمانی است که بچه اعتماد دارد اما تنبلی و سهل انگاری مانع می شود . اگر کودک دین را پذیرفت و نسبت به آن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
عنوان مقاله: تفاوت کارهای گروهی و فردی
منبع: چهارمین کنفرانس توسعه منابع انسانی؛ تهران؛ تیر ماه 1387
چکیده
گروهها شالوده بسیاری از بهبودهای عملکرد سازمان هستند. امروزه وجود گروهها جنبه اجتنابناپذیر زندگی به حساب میآید و سازمانهای مولد با وجود گروههای کاری است که میتوانند به حیات خود تداوم بخشند. این تحقیق بر آن است تا مهمترین ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروههای کاری را مشخص کند. اثربخشی گروه کاری نتیجه ترکیب عملکرد گروه کاری و میزان رضایت اعضا از عضویت در گروه است. برای این منظور، سابقه و تجربیات فعالیتهای گروهی دانشجویان رشته مدیریت ورودی سال 1385 دانشگاه شاهد مورد بررسی قرار گرفت. برای به دست آوردن نقطه نظرات ایشان، پرسشنامهای بر اساس مدل تحقیق طراحی و بین آنها توزیع شد. تعداد کل پاسخدهندگان به پرسشنامه، 45 نفر بودند که از این میان 36 نفر زن (80%) و 9 نفر مرد (20%) بودند. اگرچه یافتههای تحقیق شش فرضیه از 16 فرضیه فرعی مطرح شده توسط مدل دوبرین (2004) را تأیید کرد، در این میان تنها عامل «تبعیت اعضاء از فرایندهای گروه» است که ارتباط معنیداری هم با جنبه عملکردی و هم با جنبه رضایت اعضا در اثربخشی گروه دارد.
واژههای کلیدی: اثربخشی گروه کاری، عملکرد کاری گروه، رضایت اعضای گروه، گروههای کاری دانشجویی
مقدمه
امروزه محیطهای کاری، تغییر و تحول و انطباق با آن را ارج مینهد. سازمانها در تلاش خود برای بهرهوری بیشتر، کیفیت جامع، رضایت مشتری و بهبود کیفیت زندگی کاری شکلهای جدید متنوعی انتخاب میکنند. آنها در جستجوی مزایای اندازه کوچکتر، ساختارهای تختتر، عملیات منعطفتر و البته راههای جدید و خلاق استفاده از گروهها بعنوان شالوده بسیاری از بهبودهای عملکرد سازمان هستند ]10[. از این رو، وجود گروهها جنبه اجتنابناپذیر زندگی امروزی است و سازمانهای مولد با وجود گروههای کاری میتوانند به حیات خود تداوم بخشند ]2[.
اما گروههای کاری همیشه نتایج مثبت به همراه ندارند و بعضاً نتیجه کار گروه میتواند کمتر از مجموع تلاشهای انفرادی اعضای گروه باشد. بنابراین لازم است مشخص شود که ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروههای کاری کدام است؟ و آیا ویژگیهای مرتبط با عملکرد بالای کاری از ویژگیهای مرتبط با افزایش رضایت اعضاء متفاوت است؟ یافتههای این تحقیق میتواند ما را در شناسایی مهمترین ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروه کاری یاری رساند.
گروهها و عملکرد کاری
از گروههای کاری تعاریف بسیاری شده است ]5[ ]8[ ]11[. میتوان گروه را بر اساس ادراکات افراد تعریف کرد؛ یعنی، اگر افراد خود را در گروه ببینند، در اینصورت گروهی وجود خواهد داشت ]3[. یا گروه را میتوان از نظر ساختار مدنظر قرار داد. مکدیوید و هراری (1968) گروه را چنین تعریف کردهاند: «نظامی سازمان یافته از دو فرد یا بیشتر که با یکدیگر در تعامل باشند تا نظام بتواند عمل کند، استانداردی نیز برای نقش روابط میان اعضاء وجود داشته باشد؛ و از هنجارهایی تبعیت کند که عملکرد گروه و هر یک از اعضای آن را تنظیم نماید.» گروه را میتوان با توجه به مفهوم انگیزش به «مجموعهای از افراد تلقی کرد که موجودیت جمعی آنها برای افراد مغتنم باشد» تعریف کرد ]4[. سرانجام اینکه گروه را میتوان تعامل میان-فردی تلقی کرد، یعنی میزان ارتباطات و تعامل افراد با یکدیگر طی زمان ]7[. با ترکیب این رویکردهای مختلف در تعاریف گروه، میتوان آن را مجموعهای از افراد دانست که هدف یا مقصد مشترک و احساس تعلق به گروه دارند و سعی میکنند در یکدیگر تغییر ایجاد کنند ]1[.
گروههای کاری از اهمیت زیادی برخوردارند. به همین دلیل یکی از اهداف اولیه مطالعه رفتار سازمانی کمک به فهم ارزش و اهمیت گروه و داشتن ارتباط مؤثر در آن است. دلایل اهمیت گروه و داشتن ارتباط مؤثر در آن عبارت است از ]1[:
الف) اغلب ساعات کاری کارکنان و مدیران در گروه میگذرد. مردم نیاز به اجتماعی بودن و روابط اجتماعی دارند و انسانها نیاز به جمع شدن دور هم و کمک به یکدیگر دارند. گروههای کاری، گروههای اجتماعی، گروههای تحصیلی و گروههای خانوادگی قسمت مهمی از اوقات ارتباطی انسان را به خود اختصاص میدهند.
ب) ضرورت آشنایی با نحوه تصمیمگیری و حل مسائل توسط گروه. حتی در گروههای اجتماعی نیز مسائلی بوجود میآید که به تصمیمگیری و حل آن مسأله توسط اعضای گروه نیاز دارد. اگر انسان از طریق حل این مسائل به نحوه تصمیمگیری و حل مسائل سازمانی توسط اعضای گروه آشنا شود، مهارتهای وی در تصمیمگیری افزایش خواهد یافت و بعلاوه از عضویت در گروه و کار گروهی لذت خواهد برد.
ج) کاهش اضطراب و عدم اطمینان به کار کردن با دیگران. آموختن اصول ارتباطات گروهی و به کار بستن توصیههای آن برای پیشرفت کیفیت ارتباطات میتواند موجب کاهش اضطراب و عدماطمینان و حتی حذف احساس آنها در هنگام کار کردن با گروه شود.
د) فهم بهتر ارتباطی. عضویت در گروه موجب تحقیق پیرامون ارتباطات و پاسخ و حل سئوال ارتباطی در ضمیر شخص خواهد شد.
هـ) کمک مؤثر به گروهها از طریق مشارکت. افراد آموزش دیده در ارتباطات گروهی از فرصت ممتازی برای پیشرفت و بهبود بسیاری از موقعیتهای گروههایی که در آنها عضویت دارند برخوردارند.
بطور خلاصه مطالعات انجام شده، سه مزیت برای کار گروهی نسبت به کار فردی برمیشمارند که عبارتند از ]2[:
1. قضاوت گروهی بهتر از قضاوت شخصی افراد متوسط است.
2. درصورتی که حل مسأله نیازمند تقسیم کار و تبادل اطلاعات باشد، گروهها موفقتر از افراد عمل میکنند.
3. گروهها به دلیل تمایل به گرفتن تصمیمهای مخاطرهآمیز، میتوانند خلاقتر و نوآورتر از افراد باشند ]11[.
اما گروهها میتوانند مسألهآفرین نیز باشند. مطالعات نشان میدهد افراد ممکن است به دو دلیل در گروه به همان خوبی که بطور فردی کاری را انجام میدهند تلاش نکنند و در نتیجه پدیده «کمکاری» شکل گیرد. این دلایل عبارتند از:
1. سهم آنان در کار گروهی کمتر به چشم میخورد.
2. افراد ترجیح میدهند دیگران بار اصلی کار را بر دوش بکشند ]9[.
موارد فوق حاکی از این است که رفتار افراد به شدت تحت تأثیر همکاران در گروه کار قرار میگیرد.
با توجه به اینکه تلاشهای گروهی میتواند ابعاد وجودی مثبت و منفی را در افراد بروز و ظهور دهد؛ مدیران امروزی نیاز دارند شناخت خوبی از گروهها و فراگردهای گروهی داشته باشند تا هم از گرفتار شدن در دام آنها اجتناب ورزند و هم بتوانند استعداد وسیع آنها را بکار گیرند.
اثربخشی گروه
موفقیت سازمان بعنوان شبکه پیچیدهای از گروههای متداخل تا حد زیادی به چگونگی عملکرد این گروهها بستگی دارد. گروهها، مانند افراد باید خوب عمل کنند تا سازمان بتواند در بلندمدت پیشرفت کند؛ اما این پرسش مطرح میشود که خوب عمل کردن گروه به چه معنی است؟
گروه اثربخش گروهی است که سطوح عالی عملکردی و رضایت نیروی انسانی را در طی زمان کسب کند. یک گروه اثربخش از جنبه عملکرد کاری به هدفهای عملکردی خود در کوتاهترین زمان ممکن دست مییابد و نتایج کاری عالی ارائه میدهد. در بعد رضایت اعضاء نیز گروه اثربخش آن است که اعضای آن باندازه کافی از کارهای خود و روابط میان فردی رضایت داشته باشند و در نتیجه به طور مستمر با یکدیگر خوب کار کنند ]2[.
مدتهاست که بررسی عوامل مؤثر بر اثربخشی گروه مورد علاقه و توجه محققان قرار گرفته است. از این رو مقالات متعددی را میتوان یافت که هر یک با توجه به گرایش نویسنده برخی از این ویژگیها را مورد مطالعه قرار داده است. اما در بین تحقیقات جامعتر و مشهورتر میتوان به مطالعات کرچ (1962)، بایون (1961) و مکگریگور (1960) اشاره کرد. کرچ (1962) محصول گروه –اهداف تحقق یافته تولیدی و رضایت اعضاء- را تحت تأثیر روش تصمیمگیری و جزئیات عملیات گروه میداند که دربرگیرنده عواملی نظیر شیوه رهبری و انگیزش است. بایون (1961) اغلب تجارب گروهی را نتیجه درگیری میان سه زمینه زندگی گروهی که عبارتند از: افراد و نیازهای آنها، هوش گروهی –احساسات و فضای درون گروه- و فرهنگ گروهی –ساختار و رهبری درون گروه- میداند. تاکمن و جنسن در تشریح مدل بایون رفتار گروهی را که بر محصول گروه –اثربخشی گروه- مؤثر است شامل عوامل زیر میداند: شخصیت اعضاء، عرف، اهداف، وحدت، تصمیمگیری، روابط درونشخصی، رهبری، نقش و اندازه. نهایتاً مکگریگور (1960) گروههای اثربخش و غیراثربخش را بر اساس یازده عامل از هم تمیز داده است. این عوامل عبارتند از: فضا یا جو حاکم بر گروه، درگیری اعضاء در بحثها، توافق بر سر اهداف، گوش دادن فعال، نحوه بروز عدم توافق، شیوه تصمیمگیری، نحوه بیان انتقادات، نحوه بروز احساسات، نحوه عمل، سبک رهبری، بازخور و بازنگری.
با جمعبندی نظرات فوق، میتوان ویژگیهای یک گروه اثربخش را بر اساس مطالعات انجام شده به شرح نمودار 1 دانست؛ این عوامل عبارتند از ]6[:
1. غنی بودن طرح شغل. گروههای کاری اثربخش معمولاً دارای طرح شغلی هستند که از ویژگیهای غنای شغلی برخوردار است. بعنوان مثال، وظیفه مورد نظر به خوبی درک شده است، و اعضای گروه با یکدیگر برای تحقق وظیفه نهایی همکاری میکنند.
2. احساس توانمندی. یک گروه کاری مؤثر گروهی است که اعتقاد داشته باشد بدون نیاز به تأیید اولیه از سوی مافوق میتواند درباره روش حل مسایل مختلف تصمیمگیری کند.
3. وظایف و پاداش به هم وابسته. وابستگی وظیفهای در گروههای اثربخش عبارتست از اینکه یک عضو برای تکمیل کار خود نیازمند همکاری و تکمیل بخشی از کار گروه توسط دیگران است. وابستگی پاداش نیز عبارتست از اینکه اعضای گروه در جهت تحقق هدف مشترکی کار میکنند و حداقل بخشی از پاداشی که دریافت میکنند منوط به تحقق هدف گروهی است.
4. ترکیب و اندازه مناسب. گروهی که از اعضای متفاوت به لحاظ تجربه، دانش و سطح تحصیلات بهره میبرد معمولاً در حل مسائل موفقتر است. همچنین تنوع فرهنگی اعضای گروه میتواند خلاقیت و ارائه راهحلهای مختلف را افزایش دهد. اما باید توجه داشت در صورتی که همه اعضای گروه بتوانند تعاملات با کیفیت بالایی با یکدیگر داشته باشند میتوان از مزیتهای تنوع در گروه استفاده کرد. بنابراین تعامل هم باید تعامل کاری و هم تعامل اجتماعی گروه را در بر داشته باشد. گروهها باید به اندازه کافی بزرگ باشند تا از عهده انجام کار برایند اما وقتی بیش از حد بزرگ میشوند گروه میتواند دچار ابهام در وظیفه و عدم هماهنگی شود. همچنین در گروههای بزرگ، انسجام کمتری نیز به چشم میخورد.
5. پشتیبانی خوب از گروه. یکی از مهمترین ویژگیهای گروههای کاری مؤثر دریافت حمایتهای مناسب از سوی سازمان است. از پشتیبانیهای اساسی میتوان به ارائه اطلاعات مورد نیاز، هدایت اعضای گروه، ارائه امکانات و فنآوریهای مورد نیاز، و قدردانی و ارائه پاداش اشاره کرد.
6. فرایندهای اثربخش در گروه. بسیاری از فرایندهایی (فعالیتها) که در گروه قرار دارند میتواند بر اثربخشی گروه مؤثر باشند. یکی از اینها میتواند اعتقاد و باور گروه به انجام کار باشد. همچنین اثربخشی میتواند هنگامیکه افراد در درون گروه به یکدیگر کمک میکنند و به این ترتیب تعاملات مثبت را افزایش میدهند، افزایش یابد.
7. تبعیت از فرایندها و رویهها. احتمال موفقیت تیمهایی که به پیروی از فرایندها و رویههای کاری اعتماد دارند بیشتر است. تبعیت از چنین فرایندها و رویههایی به خروجی با کیفیت گروه منجر خواهد شد.
8. آشنایی با کار و همکاران. آشنایی عبارتست از دانش خاصی که اعضای گروه نسبت به کار، همکاران و محیط کاریشان دارند. تجربیات مفید از دیگر عواملی است که به افزایش کیفیت کار گروه منجر میشود.
Ref: DuBrin, 2004: 292
نمودار 1: عوامل مؤثر بر اثربخشی گروه کاری (مدل تحقیق)
با توجه به آنچه بیان شد و بر اساس مدل تحقیق (نمودار 1)، سئوال اصلی این تحقیق این است که «آیا ویژگیهای گروههای اثربخش و غیراثربخش با یکدیگر تفاوت معنیداری دارند؟». برای پاسخ به این سئوال، سئوالات فرعی ذیل مطرح میشوند:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تفاوت های زن و مرد :
تفاوت های زن و مرد ! عجب حرفی می زنید ، معلوم می شود هنوز با این که نیمه دوم قرن بیستم را طی می کنیم ، در گوشه و کنار افرادی پیدا می شوند که طرز تفکر قرون وسطایی دارند و فکر کهنه و پوسیده تفاوت زن و مرد را دنبال می کنند و خیال می کنند زن و مرد با یکدیگر تفاوت دارند ، و لابد می خواهند مانند مردم قرون وسطی نتیجه بگیرند که زن جنس پست تر است ، زن انسان کامل نیست ، زن برزخ میان حیوان و انسان است ، زن لیاقت و شایستگی اینکه در زندگی مستقل و آزاد باشد ندارد ، و باید تحت قیمومت و سرپرستی مرد زندگی کند ، در صورتیکه امروز دیگر این حرفها کهنه و پوسیده شده است ، امروز معلوم شد که همه ی این حرفها جعلیاتی بوده که مردان به حکم زورگوئی در دوره تسلط بر زن ساخته بودند . معلوم شده بر عکس است ، زن جنس برتر و مرد جنس پست تر و ناقص تر است .
نظریه ی یک خانوم روانشناس :
خانم کلیودالسون می گوید : « به عنوان یک زن روانشناس ، بزرگترین علاقه ام مطالعه روحیه مردهاست و می گوید که:
1- تمام زن ها علاقه مندند که تحت نظر شخص دیگری کار کنند و بطور خلاصه از مرئوس بودن و تحت نظر رئیس کارکردن بیشتر خوششان می آید.
2- تمام زنها می خواهند احساس کنند که وجودشان موثر و مورد نیاز است.
سپس این خانم این طور اظهار عقیده می کند:
به عقیده من این است دو نیاز دوحی زن از این واقعیت سرچشمه گیرد که خانم ها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند . بسیار دیده شده که خانم ها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری می کنند ، بلکه گاهی در این زمینه از آنها برتر هستند. نقطه ضعف خانمها فقط احساسات شدید آنهاست ، مردان همیشه عملی تر فکر می کنند ، بهتر قضاوت می کنند، سازمان دهنده بهتری هستند و بهتر هدایت می کنند ، پس برتری روحی مردان بر زنان چیزی است که طراح آن طبیعت می باشد ، هر قدر هم خانمها بخواهند با این واقعیت مبارزه کنند بی فایده خواهد بود ، خانمها به علت اینکه حساستر از آقایان هستند باید این حقیقت را قبول کنندکه به نظارت آقایان در زندگیشان احتیاج دارند.... بزرگترین هدف خانمها در زندگی «تامین» است. و وقتی به هدف خود نائل شدند دست از فعالیت می کشند. زن برای رسیدن به این هدف از روبرو شدن با خطرات بیم دارد ، ترس تنها احساسی است که در برطرف کردن آن احتیاج به کمک دارد .... کارهائی که به تفکر مداوم احتیاج دارد زن را کسل و خسته می کند.
مقتضیات عصرها ایجاب می کند که بسیاری از مسائل مجدداً مورد ارزیابی قرار گیرد و به ارزیابیهای گذشه بسنده نشود. «نظام حقوق و تکالیف خانوادگی» از جملهاین سلسله مسائل است.
چنین فرض شده که مساله ی اساسی در این زمینه از «آزادی» زن «تسوی حقوق» او با مرد برابر است ، همه ی مسائل دیگر فردی این دو مسئله است.
ولی از نظرها ، اساسی ترین مساله در مورد «نظام حقوق خانوادگی» و لااقل در ردیف مسائل اساسی است که آیا نظام خانوادگی نظامی است مستقل از سایر نظامات اجتماعی و منطق و معیار ویژه ای دارد. جدا از منطق ها و معیارهایی که سایر تاسیسات اجتماعی به کار می رود؟ یا هیچگونه تفاوتی میان این واحد اجتماعی با سایر واحدها نیست؟ بر این واحد همان منطق و همان فلسفه و همان معیارها حاکم است که بر سایر واحدها و موسسات اجتماعی؟
رشیدی این تردید «دو جنسی» بودن دو رکن اصلی این واحد از یک طرف قبولی نسلی والدین و فرزندان از جانب دیگر است.
آیا خواستگاری مرد از زن اهانت به زن است؟
قانون گذار ما حتی در این چند ماه کزائی (مربوط به خواستگاری و نامزدی) هم این نکته ارتجاعی و غیر انسانی را فراموش نکرده است که مرد اصل است. وزن فرع ، در تعقیب فکر مزبور ماده 1034 را که اولین ماده قانون در کتاب نکاح و طلاق است به نحو زیر تنظیم نموده است: (ماده 1034- از هر زنی که حالت از موانع نکاح باشد می توان خواستگاری نمود) بطوری که ملاحظه شود بموجب ماده مزبور با اینکه هیچ گونه حاکم و الزامی بیان نشده است ، ازدواج به معنی «زن گرفتن» برای مرد مطرح شده و او به عنوان مشتری و خریدار تلقی گردیده و در مقابل زن نوعی کالا وانمود شده است. این قبیل تعبیرات درقوانین اجتماعی اثر روانی بسیار بدو ناگوار ایجاد می کند و مخصوصاً تعبیرات مزبور در قانون ازدواج بر روی رابطه زن و مرد اثر می گذارد و به مرد ژست آقائی و مالکیت و به زن وضع مملوکی و بندگی می بخشد.
رسم خواستگاری یک تدبیر ظریفانه و عاقلانه برای حفظ حیثیت و احترام زن است:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .docx :
عنوان مقاله: تفاوت کارهای گروهی و فردی
نویسنده: سودابه رشیدی
منبع: چهارمین کنفرانس توسعه منابع انسانی؛ تهران؛ تیر ماه 1387
چکیده
گروهها شالوده بسیاری از بهبودهای عملکرد سازمان هستند. امروزه وجود گروهها جنبه اجتنابناپذیر زندگی به حساب میآید و سازمانهای مولد با وجود گروههای کاری است که میتوانند به حیات خود تداوم بخشند. این تحقیق بر آن است تا مهمترین ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروههای کاری را مشخص کند. اثربخشی گروه کاری نتیجه ترکیب عملکرد گروه کاری و میزان رضایت اعضا از عضویت در گروه است. برای این منظور، سابقه و تجربیات فعالیتهای گروهی دانشجویان رشته مدیریت ورودی سال 1385 دانشگاه شاهد مورد بررسی قرار گرفت. برای به دست آوردن نقطه نظرات ایشان، پرسشنامهای بر اساس مدل تحقیق طراحی و بین آنها توزیع شد. تعداد کل پاسخدهندگان به پرسشنامه، 45 نفر بودند که از این میان 36 نفر زن (80%) و 9 نفر مرد (20%) بودند. اگرچه یافتههای تحقیق شش فرضیه از 16 فرضیه فرعی مطرح شده توسط مدل دوبرین (2004) را تأیید کرد، در این میان تنها عامل «تبعیت اعضاء از فرایندهای گروه» است که ارتباط معنیداری هم با جنبه عملکردی و هم با جنبه رضایت اعضا در اثربخشی گروه دارد.
واژههای کلیدی: اثربخشی گروه کاری، عملکرد کاری گروه، رضایت اعضای گروه، گروههای کاری دانشجویی
مقدمه
امروزه محیطهای کاری، تغییر و تحول و انطباق با آن را ارج مینهد. سازمانها در تلاش خود برای بهرهوری بیشتر، کیفیت جامع، رضایت مشتری و بهبود کیفیت زندگی کاری شکلهای جدید متنوعی انتخاب میکنند. آنها در جستجوی مزایای اندازه کوچکتر، ساختارهای تختتر، عملیات منعطفتر و البته راههای جدید و خلاق استفاده از گروهها بعنوان شالوده بسیاری از بهبودهای عملکرد سازمان هستند ]10[. از این رو، وجود گروهها جنبه اجتنابناپذیر زندگی امروزی است و سازمانهای مولد با وجود گروههای کاری میتوانند به حیات خود تداوم بخشند ]2[.
اما گروههای کاری همیشه نتایج مثبت به همراه ندارند و بعضاً نتیجه کار گروه میتواند کمتر از مجموع تلاشهای انفرادی اعضای گروه باشد. بنابراین لازم است مشخص شود که ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروههای کاری کدام است؟ و آیا ویژگیهای مرتبط با عملکرد بالای کاری از ویژگیهای مرتبط با افزایش رضایت اعضاء متفاوت است؟ یافتههای این تحقیق میتواند ما را در شناسایی مهمترین ویژگیهای مرتبط با اثربخشی گروه کاری یاری رساند.
گروهها و عملکرد کاری
از گروههای کاری تعاریف بسیاری شده است ]5[ ]8[ ]11[. میتوان گروه را بر اساس ادراکات افراد تعریف کرد؛ یعنی، اگر افراد خود را در گروه ببینند، در اینصورت گروهی وجود خواهد داشت ]3[. یا گروه را میتوان از نظر ساختار مدنظر قرار داد. مکدیوید و هراری (1968) گروه را چنین تعریف کردهاند: «نظامی سازمان یافته از دو فرد یا بیشتر که با یکدیگر در تعامل باشند تا نظام بتواند عمل کند، استانداردی نیز برای نقش روابط میان اعضاء وجود داشته باشد؛ و از هنجارهایی تبعیت کند که عملکرد گروه و هر یک از اعضای آن را تنظیم نماید.» گروه را میتوان با توجه به مفهوم انگیزش به «مجموعهای از افراد تلقی کرد که موجودیت جمعی آنها برای افراد مغتنم باشد» تعریف کرد ]4[. سرانجام اینکه گروه را میتوان تعامل میان-فردی تلقی کرد، یعنی میزان ارتباطات و تعامل افراد با یکدیگر طی زمان ]7[. با ترکیب این رویکردهای مختلف در تعاریف گروه، میتوان آن را مجموعهای از افراد دانست که هدف یا مقصد مشترک و احساس تعلق به گروه دارند و سعی میکنند در یکدیگر تغییر ایجاد کنند ]1[.
گروههای کاری از اهمیت زیادی برخوردارند. به همین دلیل یکی از اهداف اولیه مطالعه رفتار سازمانی کمک به فهم ارزش و اهمیت گروه و داشتن ارتباط مؤثر در آن است. دلایل اهمیت گروه و داشتن ارتباط مؤثر در آن عبارت است از ]1[:
الف) اغلب ساعات کاری کارکنان و مدیران در گروه میگذرد. مردم نیاز به اجتماعی بودن و روابط اجتماعی دارند و انسانها نیاز به جمع شدن دور هم و کمک به یکدیگر دارند. گروههای کاری، گروههای اجتماعی، گروههای تحصیلی و گروههای خانوادگی قسمت مهمی از اوقات ارتباطی انسان را به خود اختصاص میدهند.
ب) ضرورت آشنایی با نحوه تصمیمگیری و حل مسائل توسط گروه. حتی در گروههای اجتماعی نیز مسائلی بوجود میآید که به تصمیمگیری و حل آن مسأله توسط اعضای گروه نیاز دارد. اگر انسان از طریق حل این مسائل به نحوه تصمیمگیری و حل مسائل سازمانی توسط اعضای گروه آشنا شود، مهارتهای وی در تصمیمگیری افزایش خواهد یافت و بعلاوه از عضویت در گروه و کار گروهی لذت خواهد برد.
ج) کاهش اضطراب و عدم اطمینان به کار کردن با دیگران. آموختن اصول ارتباطات گروهی و به کار بستن توصیههای آن برای پیشرفت کیفیت ارتباطات میتواند موجب کاهش اضطراب و عدماطمینان و حتی حذف احساس آنها در هنگام کار کردن با گروه شود.
د) فهم بهتر ارتباطی. عضویت در گروه موجب تحقیق پیرامون ارتباطات و پاسخ و حل سئوال ارتباطی در ضمیر شخص خواهد شد.
هـ) کمک مؤثر به گروهها از طریق مشارکت. افراد آموزش دیده در ارتباطات گروهی از فرصت ممتازی برای پیشرفت و بهبود بسیاری از موقعیتهای گروههایی که در آنها عضویت دارند برخوردارند.
بطور خلاصه مطالعات انجام شده، سه مزیت برای کار گروهی نسبت به کار فردی برمیشمارند که عبارتند از ]2[:
1. قضاوت گروهی بهتر از قضاوت شخصی افراد متوسط است.
2. درصورتی که حل مسأله نیازمند تقسیم کار و تبادل اطلاعات باشد، گروهها موفقتر از افراد عمل میکنند.
3. گروهها به دلیل تمایل به گرفتن تصمیمهای مخاطرهآمیز، میتوانند خلاقتر و نوآورتر از افراد باشند ]11[.
اما گروهها میتوانند مسألهآفرین نیز باشند. مطالعات نشان میدهد افراد ممکن است به دو دلیل در گروه به همان خوبی که بطور فردی کاری را انجام میدهند تلاش نکنند و در نتیجه پدیده «کمکاری» شکل گیرد. این دلایل عبارتند از:
1. سهم آنان در کار گروهی کمتر به چشم میخورد.
2. افراد ترجیح میدهند دیگران بار اصلی کار را بر دوش بکشند ]9[.
موارد فوق حاکی از این است که رفتار افراد به شدت تحت تأثیر همکاران در گروه کار قرار میگیرد.
با توجه به اینکه تلاشهای گروهی میتواند ابعاد وجودی مثبت و منفی را در افراد بروز و ظهور دهد؛ مدیران امروزی نیاز دارند شناخت خوبی از گروهها و فراگردهای گروهی داشته باشند تا هم از گرفتار شدن در دام آنها اجتناب ورزند و هم بتوانند استعداد وسیع آنها را بکار گیرند.
اثربخشی گروه
موفقیت سازمان بعنوان شبکه پیچیدهای از گروههای متداخل تا حد زیادی به چگونگی عملکرد این گروهها بستگی دارد. گروهها، مانند افراد باید خوب عمل کنند تا سازمان بتواند در بلندمدت پیشرفت کند؛ اما این پرسش مطرح میشود که خوب عمل کردن گروه به چه معنی است؟
گروه اثربخش گروهی است که سطوح عالی عملکردی و رضایت نیروی انسانی را در طی زمان کسب کند. یک گروه اثربخش از جنبه عملکرد کاری به هدفهای عملکردی خود در کوتاهترین زمان ممکن دست مییابد و نتایج کاری عالی ارائه میدهد. در بعد رضایت اعضاء نیز گروه اثربخش آن است که اعضای آن باندازه کافی از کارهای خود و روابط میان فردی رضایت داشته باشند و در نتیجه به طور مستمر با یکدیگر خوب کار کنند ]2[.
مدتهاست که بررسی عوامل مؤثر بر اثربخشی گروه مورد علاقه و توجه محققان قرار گرفته است. از این رو مقالات متعددی را میتوان یافت که هر یک با توجه به گرایش نویسنده برخی از این ویژگیها را مورد مطالعه قرار داده است. اما در بین تحقیقات جامعتر و مشهورتر میتوان به مطالعات کرچ (1962)، بایون (1961) و مکگریگور (1960) اشاره کرد. کرچ (1962) محصول گروه –اهداف تحقق یافته تولیدی و رضایت اعضاء- را تحت تأثیر روش تصمیمگیری و جزئیات عملیات گروه میداند که دربرگیرنده عواملی نظیر شیوه رهبری و انگیزش است. بایون (1961) اغلب تجارب گروهی را نتیجه درگیری میان سه زمینه زندگی گروهی که عبارتند از: افراد و نیازهای آنها، هوش گروهی –احساسات و فضای درون گروه- و فرهنگ گروهی –ساختار و رهبری درون گروه- میداند. تاکمن و جنسن در تشریح مدل بایون رفتار گروهی را که بر محصول گروه –اثربخشی گروه- مؤثر است شامل عوامل زیر میداند: شخصیت اعضاء، عرف، اهداف، وحدت، تصمیمگیری، روابط درونشخصی، رهبری، نقش و اندازه. نهایتاً مکگریگور (1960) گروههای اثربخش و غیراثربخش را بر اساس یازده عامل از هم تمیز داده است. این عوامل عبارتند از: فضا یا جو حاکم بر گروه، درگیری اعضاء در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
تفاوت بین تمدن و تکنولوژی و فرهنگ
هرسکویتس در تعریف تمدن می نویسد ((تمدن عبارت است از مجموعه ی دانشها ،هنرها ،فنون ،آداب و رسوم تاسیسات نهادهای اجتماعی که در پرتو ابداعات و اختراعات و فعالیتهای افراد و گروههای انسانی طی قرون و اعصار گذشته توسعه و تکامل یافته و در تمتم قسمتهای یک جامعه و یا چند جامعه که با هم ارتباط دارند رایج است مثل تمدن مصر تمدن ایران و هر کدام دارای ویژگیهایی است که به عوامل جغرافیایی ،تاریخی و تکنیکی خاص بستگی دارد.)) (روح الامینی ،1377،ص49)
مارسل موس : تمدن مجموعه ای است به قدر کافی بزرگ از پدیده های شهر نشینی به قدر کافی متنوع و به قدر کافی با اهمیت از نظر کمی و کیفی و معمولا بین چند جامعه مشترک است. (روح الامینی ،1377،صص49-50)
ویل دورانت اندیشه هاو فعالیت های فرهنگی جوامع را وقتی در شمار تمدن به حساب می آورد که شهرنشینی تکامل یافته باشد.وی تمدن را عبارت از نظم اجتماعی می داند که در اثر وجود آن خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود و جریان پیدا می کند .وی همچنین تمدن را تابع عواملی چند می داند که یا سبب تسریع در حرکت آن می شود و یا آن را از سیر و حرکتی که در پیش دارد باز می دارد و این عوامل به نظر او عبارتند از شرایط معرفه الارضی ،جغرافیایی ،اقتصادی ،زیستی ،روانی ،نظم سیاسی وحدت زبانی و قانون اخلاقی. (روح الامینی ،1377،ص50)
با توجه به تعاریف فوق می توان گفت که هر تمدنی با یک یا چند اندیشه اساسی شکل می گیرد.ممکن است علت شکوفایی تمدنی در عرصه اقتصاد باشد. مثلا تمدن اروپا . تمدن بیشتر به جنبه های مادی و تکنولوژی زندگی انسانها اشاره دارد.که فراتر از قومیت هاست.میراث انسانها در طول تاریخ بشر می باشد.
افرادی مثل ویل دورانت شهرنشینی را لازمه ی تمدن دانسته اند.با رجوع به تقسیم کار دورکیم شاید به این علت که در شهر به دلیل تراکم جمعیت و افزایش نیازها تقسیم کار پیچیده می شود این تقسیم کار در تمام نهادهای بشری مثل اقتصادی ، سیاسی،اجتماعی اتفاق می افتد.و در این حال با راه یافتن تکنولوژی به آن و شکل گیری ابداعات و اختراعات تمدن بروز می کند. عناصر تمدن می تواند نیازهای مادی ساکنانش را برآورده کند.
تمدن، هویت هر جامعه و از نشانههای بارز فرهنگ آن است. شناخت تمدن هر جامعه کمک مینماید تا نسبت به جهان بینی و دیدگاه آن جامعه نسبت به زندگی پی برد.
تمدن ها پدیده هایی پویا هستند که انشعاب می یابند در هم ادغام می شوند .و سر انجام افول می کنند.
تعریف فرهنگ Culture ))
در بین تمامی موجودات زنده انسان تنها موجودی است که دارای فرهنگ است.چون متفکر و ناطق است.
فرهنگ بنا بر دیدگاههای مختلف ، تعاریف گوناگونی دارد..با وجود نقاط مشترک در تعاریف اما باز هم هرکدام از آنها جنبه ای از زندگی انسان را در نظر گرفته اند که برای فرد دیگر آن ممکن است فرهنگ نباشد.
فرهنگ را بیشتر جنبه های معنوی انسان و جامعه و تمدن را به جنبه های مادی اطلاق می کنند.به عبارتی فرهنگ درماست و تمدن درابزار ماست.(رادمنش،1370،ص17)
رالف لینتون فرهنگ را ترکیبی از رفتار مکاتب می داند که به وسیله اعضای جامعه معینی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و در میان افراد یک جامعه مشترک است.(طباطبایی، 1385،ص1)
هرسکویتس می گوید فرهنگ بنایی است بین تمامی باورها رفتارها واکنشها ارزشها و مقاصدی که شیوه زندگی هر ملا را مشخص می کند و از هر آنچه یک ملت دارد از آنچه می کند و هر آنچه می اندیشد.
با توجه به تعاریف فوق فرهنگ را محصول معنوی مشترک جامعه انسانی می دانند که شامل آداب و رسوم ،رفتارها و عقاید می باشد .و می تواند علت تمایز یک جامعه با جوامع اطرافش شود.فرهنگ می تواند با تعریف دورکیم از واقعیت اجتماعی همخوانی داشته باشد. چون فرهنگ پدیده ای فرافردی است که با از بین رفتن یک انسان از بین نمی رود بلکه به نسل بعدی منتقل می شود.
تمدن از دیدگاه مکاتب انسانشناسی
مکتب تطور گرایی
نظریه پردازان تطورگرایی تمدن را معادل فرهنگ دانسته و در تعریف فرهنگ بین آنهانقاط مشترک وجود دارد.همه آنها فرهنگ را مجموعه ای از عقاید ،آداب و رسوم و...می دانند.به طور کل جنبه معنوی برای فرهنگ در نظر می گیرند.و آن را چیزی می دانند که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.
َلینتون از اشاعه گراهاست و در مورد تمدن می گوید هر تمدنی خود را به یک بعد خاص مثل بعد فنی ،هنری ،معماری...متمایل کرده و در آن بعد به جلو رفته است. و معتقد است تمدنها همیشه رو به جلو نیستند.
مقایسه فرهنگ و تمدن
1-تمام جوامع دارای تمدن نیستند اما هیچ جامعه ای را نمی توان یافت که دارای فرهنگ نباشد.
2- بعضی از صاحب نظران در تعریف تمدن فرهنگ را لحاظ کرده اند.و فرهنگ را مبنای تمدن دانسته اند.مثلا رضا داوودی از متفکران ایران می گوید :تمدن صورت خاص زندگی مردم بر مبنای فرهنگ و تفکر است.به عبارت دیگر تمدن مجموعه ی آداب و رسوم و سنن و رفتار و کردار و فنون و صنایعی است که با تعلق به اصول و مبانی است ،نه آنکه بسط و تحول تمدن به خودی خود بتواند موجب تفکر تازه باشد.( منصورنژاد ،1381،ص18 )
و یا کسی مثل اشپنگلر معتقد است که تمدن در بستر زمان شکل می گیرد.
3- بعضی تمدن و فرهنگ را معادل هم می دانند.و تعریف یکسانی از هر دو ارائه داده اند.مثل تایلر که فرهنگ و تمدن را همه ی میراثهای نوع بشری می داند.
4-تمدن و فرهنگ هر دو تحت شرایط محیط جغرافیای شکل می گیرند.مثلا درمصر رود نیل یک عامل مهم در بروز تمدن بود. مراسم برف چال( زن شاهی )در آب اسک آمل زمانی که برف کوه در اردیبهشت در حال آب شدن است انجام می شود.
5-بعضی ها مثل دکتر شریعتی فرق بین تمدن و فرهنگ را این طور گفتند: تمدن مجموعه ی اندوخته ها ،ساخته های معنوی و مادی در طول تاریخ انسان و فرهنگ عبارت است از مجموعه ساخته ها و اندوخته های مادی و معنوی یک قوم یا نژاد خاص در طول تاریخ.
شریعتی به نظر می رسد محدوده جغرافیایی را علت تفاوت تمدن و فرهنگ می داند.مثلا تمدن ایرانی که شامل نژادها و قومیت های مختلفی همچون لر ،کرد ،فارس... می باشد که دارای فرهنگهای مختلف و متفاوت از هم هستند اما تنها یک قوم در متمدن شدن ایران نقش نداشت بلکه همه باهم در به اوج رسیدن و متمدن شدن ایران نقش داشتند .
منابع
رادمنش،عزت الله،سبکهای تاریخی و نظریه های نژادی ،انتشارات کویر ،1370
روح الامینی،محمود،زمینه ی فرهنگ شناسی ، انتشارات مهدی ،1377