لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
تفاوت مشروعیت و مقبولیت چیست ؟
براى بررسى رابطه مشروعیت و مقبولیت در اسلام، ابتدا باید تعریف مشروعیت را به دست آورد؛ سپس منبع و منشأ آن را کاوید و آنگاه نسبت آن با مقبولیت را در بوته سنجش نهاد.تعریف مشروعیت مشروعیت در عرف سیاسى برابر نهاده Legitimacy است. این واژه از صفت Legitimate«قانونى» اشتقاق یافته است و تعاریف مختلف دارد؛ براى نمونه توجه به تعریفهاى زیر سودمند مىنماید: 1- توجیه عقلانى اعمال سلطه و اطاعت.12- توجیه عقلى اعمال قدرت حاکم.23- قانونى بودن یا طبق قانون بودن.34- اعتقاد مردم تحت فرمان به شایستگى و برخوردارى رهبران و حکومت نسبت به صدور قواعد الزام آور.45- اصل دال بر پذیرش همگانى دست یافتن شخص یا گروهى معین به مقام سیاسى.5مؤلفهها و کابردهاى مشروعیت مشروعیت دو رکن اساسى دارد: 1- تبیین این که بر اساس چه مجوزى شخص یا گروهى حق دارد یا مجاز است بر دیگران حکومت کرده، دستورهاى الزامآور صادر کند.2- چه چیزى لزوم پیروى جامعه از دستورهاى حکومت را توجیه مىکند؟ به عبارت دیگر، حکومت همواره با فرمانها و قواعد الزام آور همراه است و بین «حق حکومت» و «لزوم اطاعت»، نوعى رابطه منطقى لزومى و به اصطلاح تضایف وجود دارد. بنابراین، هر دیدگاهى درباره مشروعیت باید هر دو جنبه را پوشش داده، توجیهى خردپذیر از آنها ارائه کند. واژه مشروعیت در علوم مختلف مرتبط با سیاست در معانى نسبتاً متفاوت استعمال مىشود: الف» در فلسفه، کلام و فقه سیاسى مشروعیت به معناى «حقانیت» است و در برابر غصب (Usurpation) به کار مىرود؛ و اصطلاحاً مىتوان آن را «مشروعیت هنجارى» (Normative Legitimacy) نامید. دانشهاى یاد شده علومى هنجار گذارند و در پى روشن سازى بایستهها و نبایستهها در عرصه سیاست و حکومت. بنابراین، نظریه مشروعیت در این علوم بیانگر آن است که چه کسى یا کسانى و بر اساس چه ضوابطى و چرا حق دارند بر مردم اعمال حکومت کنند و جامعه باید از چه کسانى پیروى و فرمانبردارى کند. ب» جامعهشناسى سیاسى که دانشى توصیفى (Descriptive) شمرده مىشود، در جست و جوى توضیح و تبیین پدیدهها، رفتارها و ساختارهاى سیاسى به وسیله عوامل اقتصادى و فرهنگى و اجتماعى است6 و فارغ از دادههاى ارزشى به ساختارهاى سیاسى مىنگرد، مشروعیت را عمدتاً به معناى مقبولیت به کار مىبرد. در این نگاه، جایى براى پرسش از رابطه مشروعیت و مقبولیت باقى نمىماند؛ زیرا بر اساس آن «مقبولیت» و «مشروعیت» دو لفظ براى معناى واحدند. بنابراین، مسأله باید با نگاه هنجارگرایانه بررسى شود. ویژگىها و بایستههاى نظریه مشروعیت 1- معیار مشروعیت باید شمول و کلیت داشته باشد و حکومت بر کل آحاد جامعه و افراد تحت سلطه را توجیه کند نه آن که تنها بر پارهاى از اعضاى جامعه انطباقپذیر و در توجیه حکومت بر دیگر اعضا ناتوان باشد.2- مقصود از ملاک و منبع مشروعیت، منبعى است که ذاتاً داراى این ویژگى باشد و در مشروعیت وامدار منشأ و سبب دیگر شمرده نشود. در غیر این صورت، مشروعیت حقیقتاً از آنِ سبب و منشأ نخستین است و اِسناد آن به وام گیرنده مجازى و بالعرض خواهد بود.3- معیار و ضابطه مشروعیت باید از جامعیت برخوردار باشد و پرسشهاى اساسى در گستره توجیه اعمال قدرت سیاسى را بىپاسخ نگذارد؛ به عبارت دیگر، از آن جا که نظریه مشروعیت توجیه گر دو عنصر «الزام» و «اطاعت» است، باید به سه پرسش اساسى پاسخ دهد: الف» چه کسى و با چه خصوصیتى حکومتش مشروع و اطاعتش لازم است؛ به عبارت دیگر، نظریه مشروعیت باید روشن سازد آیا شخص یاگروه حاکم باید از ویژگىهاى خاص برخوردار باشد یا اساساً چنین عنصرى در مشروعیت دخالت ندارد؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ، آن ویژگىها چیست؟ب» مشروعیت وروشهاى کسب قدرت سیاسى چه رابطهاى دارند؛ به عبارت دیگر، آیا مشروعیت حکومت در گرو کسب قدرت از راههاى ویژه است یا به چگونگى کسب قدرت ارتباط ندارد.3- آیا نحوه اعمال و به کارگیرى قدرت در مشروعیت سیاسى دخالت دارد؛ به عبارت دیگر، مشروعیت افزون بر شرایط پیشین از شرایط رفتارى نیز برخوردار است؟مشروعیت در اسلام در بررسى نظریه مشروعیت در اسلام، ابتدا باید منشأ مشروعیت و منبع شناخت آن را تفکیک کرد. منشأ مشروعیت همان تکیه گاه اصلى و خاستگاه مشروعیت است. مراد از منبع مشروعیت در این جا، ادله و منابع کشف خاستگاه مشروعیت در اسلام است؛ مانند کتاب و سنت. دراسلام منشأ ذاتى مشروعیت تنها خداوند است؛ زیرا آفریدگار جهان و انسان، مالک همه هستى، تنها قدرت مستقل تأثیر گذار و اداره کننده«مدبر» جهان و پروردگار عالم و آدم است. در اسلام حکومت و حاکمیت سیاسى نیز که نوعى تصرف در امور مخلوقات است، از شؤون ربوبیت شمرده مىشود و توحید در ربوبیت الاهى، در نظام تکوین و نظام تشریع، هیچ مبدأ و منشأ دیگرى را در عرض خداوند بر نمىتابد. قرآن مجید در این باره مىفرماید: ان الحکم الاالله7حاکمیت نیست مگراز آن خدا. انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون. همانا ولى و سرپرست شما خداوند است و فرستاده او و مؤمنان؛ همان کسانى که نماز به پا مىدارند و در حال رکوع صدقه مىپردازند.8ام اتخذوا من دون الله اولیاء فالله هو الولى. آیا براى خود سرپرستانى جز خدا گرفتهاند، همانا تنها خداوند صاحب ولایت است.9پس هیچ کس از حق حاکمیت و تصرف در شؤون اجتماعى مردم برخوردار نیست؛ مگر خداوند یا آن که به دلیل معتبر شرعى منصوب یا مأذون بودنش از سوى خداوند ثابت شده باشد. نصب یا اذن الاهى مىتواند به صورت مستقیم یاغیر مستقیم، یعنى از سوى پیامبر یا اوصیاى پیامبر، بیان شود. از طرف دیگر، همه مسلمانان، پیامبر اکرم«ص» را منصوب از سوى خداوند مىدانند. این حقیقت را قرآن مجید در آیات متعدد بیان فرموده است. شمارى از این آیات عبارت است از: النبى اولى بالمؤمنین من انفسهم... .10پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است. اطیعوا الله و اطیعو الرسول و اولى الامر منکم 11خدا را فرمان برید و از پیامبر و ولى امر اطاعت کنید.و ما کان لمؤمن و لا مؤمنة اذاقضى الله و رسوله امراً اَن یکون لهم الخیرة من امرهم... .12هیچ زن و مرد مؤمنى حق ندارد وقتى خدا و فرستادهاش حکمى کنند، در کار خویش اختیارى داشته باشند؛ و هر که نافرمانى خداى متعال و فرستادهاش کند، گمراه شده است. همچنین شیعه امامیه، بر اساس ادله قطعى، ائمه اطهار«ع» را امامان منصوب به نصب خاص از سوى پروردگار عالم مىداند.13 افزون بر این، عالمان شیعه بر اساس ادله عقلى و نقلى، فقیهان عادل و با کفایت را منصوب از سوى شارع و نایب امام عصر«ع» در امر حکومت و رهبرى سیاسى واجتماعى امت در عصر غیبت مىدانند. این مسأله که از آن به ولایت فقیه تعبیر مىشود، به عصر غیبت اختصاص ندارد و در عصر حضور و بسط ید معصوم نیز امکان تحقق دارد؛ چنان که مالک اشتر از سوى امیرمؤمنان به ولایت مصر منصوب گردید. در کنار این نگرش که نظریه نصب خوانده مىشود و نزد علماى امامیه مشهور بوده است، اخیراً دیدگاه جدیدى از سوى برخى ارائه شده است. بر اساس این انگاره، ولى فقیه از سوى شارع منصوب نیست. شارع مردم را موظف ساخته است فقیه عادل با کفایت را به رهبرى انتخاب کنند. پس از انتخاب مردم، او ولایت خواهد یافت و مجاز خواهد شد در شؤون اجتماعى تصرف کند و رهبرى را به دست گیرد. بررسى تطبیقى یا ارزش داورى پیرامون این دیدگاهها مجالى ویژه مىجوید؛ ولى آنچه توجه بدان ضرورت دارد این است که آیا بر اساس این دو دیدگاه پاسخ پرسش اساسى این بحث متفاوت خواهد بود؟ اگر متفاوت است، تفاوت در چیست؟ گروهى نظریه اول را نظریه انتصاب و نظر دوم را نظریه انتخاب یا «مشروعیت الاهى - مردمى» نامیدهاند؛ ولى باید توجه داشت، مبناى اساسى هر دو دیدگاه همان نظریه «مشروعیت الاهى» است؛ زیرا هر دو دیدگاه منشأ ذاتى مشروعیت را خدا مىدانند و در عرض مشروعیت الاهى، مبدأ مشروعیت دیگرى نمىپذیرند. بنابراین، افزودن قید «مردمى» را باید نوعى مجاز و مسامحه گویى و در طول مشروعیت الاهى به شمار آورد؛ به عبارت دیگر، خاستگاه مردمى ولایت نوعى شرط وضعى و اعتبارى است که شارع مقدس در جعل ولایت براى فقیه یا تأیید و تنفیذ ولایت او قرار داده است. بنابراین، اگر نظریه انتخاب اساساً حکومت را امرى زمینى و از پایین به بالا بینگارد، به کلى از نگرش اسلامى دور شده است؛ و اگر به دو مبدأ نخستین آسمانى و زمینى بگرود، در دام التقاط و اعتقاد به ثنویت در مبدأ مشروعیت فرو افتاده است؛ و اگر آن را در طول مشروعیت الاهى بداند، دیگر نظریهاى در مقابل نظریه مشروعیت الاهى نیست؛ قسمى از اقسام آن و یکى از قرائتهاى آن است. چنین انگارهاى با نظریه نصب نیز سازگار است؛ به عبارت دیگر، نظریه نصب و جعل ولایت الاهى را به دو صورت قابل تصور مىسازد:1- نصب مطلق که بر اساس آن شارع انتخاب و عدم انتخاب مردم را در جعل ولایت براى فقیه دخالت نداده، در هر صورت، براى فقیه صالح و با کفایت ولایت قائل است؛ تصرفات اجتماعىاش را مجاز و اطاعت از او در امور اجتماعى را واجب مىداند. 2- نصب مقید یعنى شارع، پس از انتخاب مردم، براى ولى فقیه جعل ولایت مىکند. قبل از انتخاب امت، شارع برایش جعل ولایت نمىکند و اجازه تصرفات حکومتى ندارد. اکنون مىتوان گفت نتیجه دو دیدگاه در مسأله رابطه مشروعیت و مقبولیت متفاوت خواهد بود: الف» بر اساس نظریه انتخاب، رابطه مقبولیت و مشروعیت عموم و خصوص مطلق و مقبولیت اعم از مشروعیت است؛ زیرا مقبولیت به شرط وجود شرایط دیگر چون فقاهت و عدالت به مشروعیت مىانجامد. مقبولیت بدون مشروعیت تصورپذیر است، ولى مشروعیت بدون مقبولیت تصورپذیر نیست. بنابراین، مشروعیت اخص مطلق از مقبولیت خواهد بود؛ زیرا مشروعیت همواره به مقبولیت مشروط است؛ به عبارت دیگر، در این رابطه سه فرض متصور است: 1- وجود مقبولیت عمومى همراه با سایر شرطهاى شرعى لازم براى رهبرى و مدیریت کلان اجتماعى.ک «مشروعیت» 2- وجود مقبولیت بدون دیگر شرطهاى شرعىک «عدم مشروعیت» 3- وجود همه شرطهاى مقرر شده در شرع به استثناى مقبولیت عامک «عدم مشروعیت» ب» بر اساس نظریه «انتصاب» رابطه مشروعیت و مقبولیت عموم و خصوص من وجه است؛ یعنى در فرض سوم با دیدگاه پیشین تفاوت مىیابد. بنابراین، وجوه مفروض به شرح زیر خواهد بود:1» مقبولیت عمومى همراه با شرطهاى شرعىک «مشروعیت» 2» مقبولیت عمومى بدون شرطهاى شرعىک «عدم مشروعیت» 3» شرطهاى شرعى بدون مقبولیت عمومىک «مشروعیت» البته بر اساس این دیدگاه نیز چنان نیست که ولى فقیه مجاز باشد در هر شرایطى و به هر شکلى قدرت سیاسى را به دست گیرد؛ زیرا بدون حد نصابى از مقبولیت امکان تأسیس حکومت و موفقیت آن در عمل بسیار ناچیز یاناممکن خواهدبود. از سوى دیگر، کسب قدرت به روشهاى استبدادى و مزورانه در اسلام جایز نیست. آنچه بر اساس نظریه انتصاب اهمیت دارد، این است که ولى فقیه در زمان عدم اقبال اجتماعى از ولایت برخوردار است؛ هر چند داراى حکومت نیست. چنان که امیرمؤمنان«ع» در دوران خلفاى سه گانه ولایت و مشروعیت داشته؛ اما از حکومت ظاهرى بىبهره بودند. ثمره این مشروعیت آن است که اگر ولى امر در چنین موقعیتى حکم حکومتى صادر کند، در صدور این حکم مجاز و اطاعت از او بر مردم واجب است. در حالى که بر اساس نظریه انتخاب اساساً او ولایتى ندارد تا حکم صادر کند و در صورت صدور آن، اطاعت از وى بر مردم واجب نیست. البته این که ولى فقیه مىتواند بدون قدرت سیاسى حکم حکومتى صادر کند به معناى دیکتاتورى نیست؛ زیرا او نمىتواند با زور و دیکتاتورى یا فریب و نیرنگ به حکومت و قدرت سیاسى دست یابد و اراده خویش را بر دیگران تحمیل کند؛ هر چند دیگران به دلیل عدم پیروى از او گناهکارند. امیر مؤمنان«ع» مىفرماید: پیامبر«ص» با من عهد بست و فرمود: اى پسر ابوطالب، ولایت امت من برعهده تو است. پس اگر به سلامت قدرت را به تو سپردند، و در مورد زمامدارى تو با خشنودى اتفاق کردند، سرپرستى امورشان را بر عهده گیر؛ ولى اگر در مورد تو رأى دیگرى ابراز داشتند، آنان را به حال خود رها کن.14این روایت نشان مىدهد: 1. امیرمؤمنان از سوى پیامبر«ص» به ولایت منصوب شده است. 2. اعمال ولایت آن حضرت به مقبولیت و پذیرش مردمى مشروط است.بنابراین، وقتى کسى از سوى خدا به ولایت منصوب مىشود، ولایتش بدون توجه به استقبال یا عدم استقبال مردم همواره پابرجا است و جامعه وظیفه دارد از او پیروى کند؛ اما تشکیل عملى حکومت از سوى ولى امر به آراى عمومى و وجود شرایط و بستر مناسب اجتماعى مشروط است؛ به عبارت دیگر، همان طور که جامعه به پیروى از ولى امر موظف است، ولى منصوب نیز وظیفه دارد مسؤولیت سنگین اداره و رهبرى جامعه را انجام دهد؛ ولى شرط اعمال این رسالت وجود موقعیت و بستر مناسب اجتماعى است که پذیرش و مقبولیت مردمى مهمترین رکن آن به شمار مىآید. حضرت امام خمینى درباره ولایت فقیه مىفرماید:«اگر براى فقها امکان اجتماع و تشکیل حکومت نباشد، هر چند نسبت به عدم تأسیس حکومت اسلامى معذورند، ولى منصب ولایت آنها ساقط نمىشود. با این که حکومت ندارند، بر امور مسلمین و بلکه بر نفوس مسلمین ولایت دارند.»15با توجه به آنچه گذشت، نقش و کارکرد مقبولیت عمومى حاکم دینى بر اساس هر یک از دو دیدگاه چنین است: الف» نقش مقبولیت بر اساس نظریه نصب1. مشارکت در ایجاد حکومت دینى و زمینه سازى جهت ا نتقال قدرت به ولى منصوب از سوى خداوند2. مشارکت در جهت کارآمدسازى، حفظ و حمایت و پایایى حکومت دینىدو کارکرد یاد شده در همه مصادیق حکومت دینى حکومت پیامبر«ص»، امام معصوم«ع» یا ولى فقیه جارى است؛ اما در خصوص ولى فقیه و نظام جمهورى اسلامى کارکرد دیگرى نیز وجود دارد.3. در صورت وحدت شخص واجدشرایط رهبرى در میان فقهاى متعدد، رأى و انتخاب عموم مردم، شرکت غیر مستقیم آنان در فرایند تشخیص و کشف ولى منصوب و مرضى خداوند از طریق خبرگان است. در صورت تعدد واجدین شرایط، رأى آنان ایجاد کننده بسترى عقلایى در جهت اعمال ولایت از سوى یک نفر از منصوبان شارع است. در نتیجه زمینه اعمال قدرت دیگران از بین رفته و مسؤولیت آنان سلب مىشود و براى جلوگیرى از تشاح دیگرى حق اعمال ولایت نخواهد داشت.ب» نقش مقبولیت بر اساس نظریه انتخاباین دیدگاه در کارکرد اول و دوم با نظریه انتصاب همسو است؛ اما نسبت به کارکرد سوم رویکردى دیگر دارد و معتقد است نقش رأى مردم یاگزینش خبرگان منتخب مردم به عنوان جزء شرعى موضوعیت دارد نه طریق عقلایى؛ به عبارت دیگر، آراى عمومى چون عدالت و فقاهت از شرطهاى شرعى ولایت است و بدون آن فقیه جامع الشرایط شرعاً حق اعمال ولایت ندارد. از این رو در این نگاه بین تعدد یا وحدت واجدین شرایط رهبرى تفاوتى نیست.16
http://www.porseman.net/defaulte.aspx?namayesh=224
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
تفاوت های زن و مرد :
تفاوت های زن و مرد ! عجب حرفی می زنید ، معلوم می شود هنوز با این که نیمه دوم قرن بیستم را طی می کنیم ، در گوشه و کنار افرادی پیدا می شوند که طرز تفکر قرون وسطایی دارند و فکر کهنه و پوسیده تفاوت زن و مرد را دنبال می کنند و خیال می کنند زن و مرد با یکدیگر تفاوت دارند ، و لابد می خواهند مانند مردم قرون وسطی نتیجه بگیرند که زن جنس پست تر است ، زن انسان کامل نیست ، زن برزخ میان حیوان و انسان است ، زن لیاقت و شایستگی اینکه در زندگی مستقل و آزاد باشد ندارد ، و باید تحت قیمومت و سرپرستی مرد زندگی کند ، در صورتیکه امروز دیگر این حرفها کهنه و پوسیده شده است ، امروز معلوم شد که همه ی این حرفها جعلیاتی بوده که مردان به حکم زورگوئی در دوره تسلط بر زن ساخته بودند . معلوم شده بر عکس است ، زن جنس برتر و مرد جنس پست تر و ناقص تر است .
نظریه ی یک خانوم روانشناس :
خانم کلیودالسون می گوید : « به عنوان یک زن روانشناس ، بزرگترین علاقه ام مطالعه روحیه مردهاست و می گوید که:
1- تمام زن ها علاقه مندند که تحت نظر شخص دیگری کار کنند و بطور خلاصه از مرئوس بودن و تحت نظر رئیس کارکردن بیشتر خوششان می آید.
2- تمام زنها می خواهند احساس کنند که وجودشان موثر و مورد نیاز است.
سپس این خانم این طور اظهار عقیده می کند:
به عقیده من این است دو نیاز دوحی زن از این واقعیت سرچشمه گیرد که خانم ها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند . بسیار دیده شده که خانم ها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری می کنند ، بلکه گاهی در این زمینه از آنها برتر هستند. نقطه ضعف خانمها فقط احساسات شدید آنهاست ، مردان همیشه عملی تر فکر می کنند ، بهتر قضاوت می کنند، سازمان دهنده بهتری هستند و بهتر هدایت می کنند ، پس برتری روحی مردان بر زنان چیزی است که طراح آن طبیعت می باشد ، هر قدر هم خانمها بخواهند با این واقعیت مبارزه کنند بی فایده خواهد بود ، خانمها به علت اینکه حساستر از آقایان هستند باید این حقیقت را قبول کنندکه به نظارت آقایان در زندگیشان احتیاج دارند.... بزرگترین هدف خانمها در زندگی «تامین» است. و وقتی به هدف خود نائل شدند دست از فعالیت می کشند. زن برای رسیدن به این هدف از روبرو شدن با خطرات بیم دارد ، ترس تنها احساسی است که در برطرف کردن آن احتیاج به کمک دارد .... کارهائی که به تفکر مداوم احتیاج دارد زن را کسل و خسته می کند.
مقتضیات عصرها ایجاب می کند که بسیاری از مسائل مجدداً مورد ارزیابی قرار گیرد و به ارزیابیهای گذشه بسنده نشود. «نظام حقوق و تکالیف خانوادگی» از جملهاین سلسله مسائل است.
چنین فرض شده که مساله ی اساسی در این زمینه از «آزادی» زن «تسوی حقوق» او با مرد برابر است ، همه ی مسائل دیگر فردی این دو مسئله است.
ولی از نظرها ، اساسی ترین مساله در مورد «نظام حقوق خانوادگی» و لااقل در ردیف مسائل اساسی است که آیا نظام خانوادگی نظامی است مستقل از سایر نظامات اجتماعی و منطق و معیار ویژه ای دارد. جدا از منطق ها و معیارهایی که سایر تاسیسات اجتماعی به کار می رود؟ یا هیچگونه تفاوتی میان این واحد اجتماعی با سایر واحدها نیست؟ بر این واحد همان منطق و همان فلسفه و همان معیارها حاکم است که بر سایر واحدها و موسسات اجتماعی؟
رشیدی این تردید «دو جنسی» بودن دو رکن اصلی این واحد از یک طرف قبولی نسلی والدین و فرزندان از جانب دیگر است.
آیا خواستگاری مرد از زن اهانت به زن است؟
قانون گذار ما حتی در این چند ماه کزائی (مربوط به خواستگاری و نامزدی) هم این نکته ارتجاعی و غیر انسانی را فراموش نکرده است که مرد اصل است. وزن فرع ، در تعقیب فکر مزبور ماده 1034 را که اولین ماده قانون در کتاب نکاح و طلاق است به نحو زیر تنظیم نموده است: (ماده 1034- از هر زنی که حالت از موانع نکاح باشد می توان خواستگاری نمود) بطوری که ملاحظه شود بموجب ماده مزبور با اینکه هیچ گونه حاکم و الزامی بیان نشده است ، ازدواج به معنی «زن گرفتن» برای مرد مطرح شده و او به عنوان مشتری و خریدار تلقی گردیده و در مقابل زن نوعی کالا وانمود شده است. این قبیل تعبیرات درقوانین اجتماعی اثر روانی بسیار بدو ناگوار ایجاد می کند و مخصوصاً تعبیرات مزبور در قانون ازدواج بر روی رابطه زن و مرد اثر می گذارد و به مرد ژست آقائی و مالکیت و به زن وضع مملوکی و بندگی می بخشد.
رسم خواستگاری یک تدبیر ظریفانه و عاقلانه برای حفظ حیثیت و احترام زن است:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
تفاوت های زن و مرد :
تفاوت های زن و مرد ! عجب حرفی می زنید ، معلوم می شود هنوز با این که نیمه دوم قرن بیستم را طی می کنیم ، در گوشه و کنار افرادی پیدا می شوند که طرز تفکر قرون وسطایی دارند و فکر کهنه و پوسیده تفاوت زن و مرد را دنبال می کنند و خیال می کنند زن و مرد با یکدیگر تفاوت دارند ، و لابد می خواهند مانند مردم قرون وسطی نتیجه بگیرند که زن جنس پست تر است ، زن انسان کامل نیست ، زن برزخ میان حیوان و انسان است ، زن لیاقت و شایستگی اینکه در زندگی مستقل و آزاد باشد ندارد ، و باید تحت قیمومت و سرپرستی مرد زندگی کند ، در صورتیکه امروز دیگر این حرفها کهنه و پوسیده شده است ، امروز معلوم شد که همه ی این حرفها جعلیاتی بوده که مردان به حکم زورگوئی در دوره تسلط بر زن ساخته بودند . معلوم شده بر عکس است ، زن جنس برتر و مرد جنس پست تر و ناقص تر است .
نظریه ی یک خانوم روانشناس :
خانم کلیودالسون می گوید : « به عنوان یک زن روانشناس ، بزرگترین علاقه ام مطالعه روحیه مردهاست و می گوید که:
1- تمام زن ها علاقه مندند که تحت نظر شخص دیگری کار کنند و بطور خلاصه از مرئوس بودن و تحت نظر رئیس کارکردن بیشتر خوششان می آید.
2- تمام زنها می خواهند احساس کنند که وجودشان موثر و مورد نیاز است.
سپس این خانم این طور اظهار عقیده می کند:
به عقیده من این است دو نیاز دوحی زن از این واقعیت سرچشمه گیرد که خانم ها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند . بسیار دیده شده که خانم ها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری می کنند ، بلکه گاهی در این زمینه از آنها برتر هستند. نقطه ضعف خانمها فقط احساسات شدید آنهاست ، مردان همیشه عملی تر فکر می کنند ، بهتر قضاوت می کنند، سازمان دهنده بهتری هستند و بهتر هدایت می کنند ، پس برتری روحی مردان بر زنان چیزی است که طراح آن طبیعت می باشد ، هر قدر هم خانمها بخواهند با این واقعیت مبارزه کنند بی فایده خواهد بود ، خانمها به علت اینکه حساستر از آقایان هستند باید این حقیقت را قبول کنندکه به نظارت آقایان در زندگیشان احتیاج دارند.... بزرگترین هدف خانمها در زندگی «تامین» است. و وقتی به هدف خود نائل شدند دست از فعالیت می کشند. زن برای رسیدن به این هدف از روبرو شدن با خطرات بیم دارد ، ترس تنها احساسی است که در برطرف کردن آن احتیاج به کمک دارد .... کارهائی که به تفکر مداوم احتیاج دارد زن را کسل و خسته می کند.
مقتضیات عصرها ایجاب می کند که بسیاری از مسائل مجدداً مورد ارزیابی قرار گیرد و به ارزیابیهای گذشه بسنده نشود. «نظام حقوق و تکالیف خانوادگی» از جملهاین سلسله مسائل است.
چنین فرض شده که مساله ی اساسی در این زمینه از «آزادی» زن «تسوی حقوق» او با مرد برابر است ، همه ی مسائل دیگر فردی این دو مسئله است.
ولی از نظرها ، اساسی ترین مساله در مورد «نظام حقوق خانوادگی» و لااقل در ردیف مسائل اساسی است که آیا نظام خانوادگی نظامی است مستقل از سایر نظامات اجتماعی و منطق و معیار ویژه ای دارد. جدا از منطق ها و معیارهایی که سایر تاسیسات اجتماعی به کار می رود؟ یا هیچگونه تفاوتی میان این واحد اجتماعی با سایر واحدها نیست؟ بر این واحد همان منطق و همان فلسفه و همان معیارها حاکم است که بر سایر واحدها و موسسات اجتماعی؟
رشیدی این تردید «دو جنسی» بودن دو رکن اصلی این واحد از یک طرف قبولی نسلی والدین و فرزندان از جانب دیگر است.
آیا خواستگاری مرد از زن اهانت به زن است؟
قانون گذار ما حتی در این چند ماه کزائی (مربوط به خواستگاری و نامزدی) هم این نکته ارتجاعی و غیر انسانی را فراموش نکرده است که مرد اصل است. وزن فرع ، در تعقیب فکر مزبور ماده 1034 را که اولین ماده قانون در کتاب نکاح و طلاق است به نحو زیر تنظیم نموده است: (ماده 1034- از هر زنی که حالت از موانع نکاح باشد می توان خواستگاری نمود) بطوری که ملاحظه شود بموجب ماده مزبور با اینکه هیچ گونه حاکم و الزامی بیان نشده است ، ازدواج به معنی «زن گرفتن» برای مرد مطرح شده و او به عنوان مشتری و خریدار تلقی گردیده و در مقابل زن نوعی کالا وانمود شده است. این قبیل تعبیرات درقوانین اجتماعی اثر روانی بسیار بدو ناگوار ایجاد می کند و مخصوصاً تعبیرات مزبور در قانون ازدواج بر روی رابطه زن و مرد اثر می گذارد و به مرد ژست آقائی و مالکیت و به زن وضع مملوکی و بندگی می بخشد.
رسم خواستگاری یک تدبیر ظریفانه و عاقلانه برای حفظ حیثیت و احترام زن است:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
تفاوت بین بهشت و جهنم از نظر اسلام و دیگران چه می باشد؟
پیرامون این پرسش مطالبی را به اختصار برای شما بیان می کنم: 1ـ ادیان از دید کلی به دو مجموعه تقسیم می شوند: توحیدی و غیر توحیدی. ادیان توحیدی مانند اسلام، مسیحیت و یهودیت. در این ادیان سه اصل و رکن اعتقادی پذیرفته شده است: توحید، نبوت و معاد، که در ادیان غیر توحیدی چندان خبری از این ها نیست.(فصل نامه ادیان و مذاهب، شماره 22، ص 67)2ـ از آن رو که اعتقاد به زندگی پس از مرگ و قدم برداشتن در آن مسیر از ریشه فطری بهره مند است، در تمام ادیان با تفاوت هایی عقیده به بهشت و جهنم وجود دارد؛ مانند: الف) در اقوام ابتدایی عقیده بر این بود که زندگی پس از مرگ نتیجه کارها و خصلت های بشر در دنیا است، همانند خصلت ترسو بودن که انسان را از وصول به بهشت باز می دارد و موجب کیفر و عذاب می گردد، بر عکس شجاعت موجب پاداش روح می گردد.ب) در یونان و روم قدیم این عقیده رایج بود که دادگاه اخروی کیفر و پاداش می دهد و بهشت و جهنم با مسئله تناسخ ارتباط دارد. می گفتند: ده هزار سال به درازا می کشد تا نَفْسی در چرخة تناسخ به بدن نخستین خود برگردد، لیکن این مدت در ارواح پاک به سه هزار سال کاهش پیدا می کند. نفوسی که بسیار شریر باشند، در دوزخ ابدی گرفتار می شوند.ج) در نظر هندوان نیز مسئله دوزخ و بهشت با تناسخ گره خورده است. آنان می گویند: نفس از آغاز به دوزخ زیرزمین که مسکن بدکاران است، منتقل می شود سپس از طریق تناسخ حرکت خود را ادامه می دهد. نیز عقیده دارند: "یاما" پادشاه بهشت و قاضی اموات است. مردگان از میان دو آتش می گذرند. بدکاران می سوزند و نیکوکاران از آن سالم بیرون می آیند. اعمال آنان قبلاً در ترازویی سنجیده می شود و بعد نیکوکار به بهشت و بدکردار به دوزخ می رود و یا دوباره به زمین باز می گردد و از نو متولّد می شود و چرخه تناسخ را ادامه می دهد.د) بودایی به موجب اعتقاد به "کارما" کیفیت زندگی انسان در زندگی، چگونگی زندگی او را پس از مرگ تعیین می کند. اگر زندگی با نیکوکاری است، زندگی بعدی از کیفیت بالاتری برخوردار می باشد، اما در صورت عکس، زندگی بعدی دارای کیفیت پست تری می باشد. تولّد و مرگ و تولد دیگر همه شر و بدبختی است. نجات بشر در پرتو وصول به ایروانا است.3ـ دین زرتشتی که به مقتضای برخی از روایات در زمره ادیان توحیدی و الهی قرار دارد امّا در آن تحریف صورت گرفته، در همین دین آمده است: روح پس از مرگ بدن به مدت سه شبانه روز دور بدن می گردد. ارواح نیکوکار همراه سروش و بدکار زیر شکنجه دیوان قرار دارند، پس از آن ارواح نیکوکار به همراه موجودات خیر و بدکار به همراه موجودات شر به جهان آخرت سفر می کنند. اعمال نیک به صورت دوشیزه زیبا وارد بهشت و به سوی "اهورا مزدا" رهبری می شود و "هومنو" به او خیر مقدم می گوید و خلعتی به او می پوشاند و او را به بهشت رهبری می کند. آنان که اعمال نیک و بدشان مساوی باشد، در جای خاصی قرار می گیرند. در قیامت پلی است به نام "چینوت" که روی دوزخ قرار دارد، به هنگام عبور نیکوکاران پهن و به هنگام عبور بدکاران باریک می شود، باریک تر از مو و تیز تر از تیغ، به همین جهت بدکاران نمی توانند موفق بشوند و از آن بگذرند، آنان از پل به دوزخ می افتند. 4ـ در آیین یهود: اگر چه اعتقاد به قیامت و بهشت و جهنم در ادیان ابراهیمی از ضرورت برخوردار است، لیکن برخی از فرقه های یهود در معاد و فراگیر بودن آن انکار و تردید کرده اند. فرقه صدوقیان(صادوقیان) آن را انکار می نمایند، دیگران در فراگیر بودن آن تردید روا می دارند و می گویند: بیسوادان و آنانی که از تورات بهره ای ندارند، بار دیگر زنده نخواهند شد. نیز گفته اند: آنان که خارج از ارض مقدس فلسطین مدفونند، بهره ای از قیامت نخواهند داشت. دیگران گفته اند: خداوند پیش از قیامت در زیر زمین نقبی می زند و اجساد آنان را به ارض موعود می آورد و در آن جا زنده می شوند.از جمله اعتقاد آنان در مورد معاد و بهشت و جهنم: ـ هر که با هر کفنی که دفن شده است، در فردای قیامت با همان کفن محشور می شود.ـ همه حتی آنانی که در دنیا از نقایص جسمانی برخوردارند، در قیامت کامل محشور می شوند. ـ لذت دنیا، مانع لذت بهشت و رنج دنیا، موجب وصول به بهشت است.ـ در قیامت الیاس پیامبر مأمور برپایی قیامت است.ـ بهشت جای لذت های مادی نیست.ـ در قیامت خدا و بزرگان بنی اسرائیل داوری می کنند.ـ معاد هم جسمانی است و هم روحانی، لیکن تنها روح کیفر می بیند. ـ نیکوکاران در بهشت مخلدند و بدکاران از جهنم رهایی می یابند، جز برخی که مرتکب گناهان خاصی مانند زنای محصنه شده باشند. برخی گفته اند: این ها هم در جهنم جاودان نیستند، بلکه پس از دوازده ماه به موجودی دیگر تبدیل می شوند. ـ بهشت هفت طبقه دارد و هر چه بالا رود، برای آنانی است که کارهای خوبشان بیشتر است.ـ جهنم هفت طبقه دارد و هر چه پایین تر برود، جای افراد بدتر است. ـ ختنه نشده وارد بهشت نمی شود و ختنه شده وارد جهنم نخواهد شد، مگر کسی که خیلی بد باشد. ـ آتش جهنم بر دانشمندان تورات اثر نمی کند.ـ همه در فردای قیامت محکوم می شوند، جز قوم یهود.ـ روز شنبه جهنمیان استراحت می کنند و عذاب نمی بینند.5ـ عقیده مسیحیت هم مانند عقیده قوم یهود است، جز این که: مسیحیان به زندگانی روحانی در قیامت معتقدند، نه جسمانی. ـ پس از مرگ، داوری خصوصی و جزئی در مورد اعمال بشر به عمل می آید و داوری کلی و نهایی در قیامت است.ـ کلیسای کاتولیک می گوید: کسانی که پس از قیامت در برزخ تصیفه شوند، به بهشت می روند و بهشت در محضر خداوند است. کسانی که شایسته این پاداش نیستند، به دوزخ می روند.ـ کلیساهای اصلاحی (پروتستان) نیز این عقیده را دارند، جز دوره برزخ را.ـ مسیحیان شرط ورود به بهشت را مختون (ختنه شدن) نمی دانند.6ـ معاد در اسلام خیلی بیشتر با شرح و بسط بیان شده به گونه ای که حدود هزار آیه قرآن مربوط به معاد است. اسلام در مورد بهشت و جهنم نظری کاملا معتدل و میانه دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
تفاوت های میان برنامه های Iis و DHTML
برنامه های IIS ، برنامه هایی هستند که بر روی سرویس دهنده و تحت Microsoft Internet Information Server اجرا می شوند در مقابل ، برنامه های DHTML بر روی کامپیوتر سرویس گیرنده اجرا شده و از امکانات DHTML برنامه Microsoft Internet Explorer استفاده می کنند و به این ترتیب به ورودی های کاربر پاسخ سریع می دهند.
این نوع برنامه ها برای نوشتن بازی ها و شبیه سازی محیط و گرفتن اطلاعات از کاربر مناسب هستند. متاسفانه این نوع برنامه ها به نسخه چهارم IE یا نسخه های بالاتر آن نیاز دارند. بدنیست کمی بیشتر در مورد برنامه های IIS توضیح دهیم . چون هدف از یادگریی ASP ، نوشتن برنامه های IIS می باشد که بر روی سرویس دهنده اجرا می شوند.
برنامه های IIS با چندین مرورگر مختلف و نسخه های متفاوت آنها سازگاری دارند. همچنین در محیط های مختلف مثل Mac یا Unix نیز اجرا می شوند. بنابراین این نوع برنامه ها باری نوشتن برنامه های تجاری که مخاطبین زیادی دارند مناسب هستند ؛ چون دلیلی ندارد همه کاربران از ویندوز استفاده کرده و یا نسخه آخر IE را در اختیار داشته باشند.
با توجه به این که برنامه های IIS بر روی سرویس دهنده اجرا می شوند برای به روز درآوردن آنها تنها کافی است کد موجود بر روی سرویس دهنده را تغییر داد.
این نوع برنامه ها از هر محلی قابل دسترسی می باشند. هنگامی که یک برنامه IIS بر روی سرویس دهنده نصب شده و به اجرا درآمد ، هر کامپیوتری که بتواند به آن سرویس دهنده متصل شود میتواند از آن برنامه استفاده کند.
شما می توانید برای شناسایی کاربران به آنها نام و کلمه عبور اختصاص دهید و هنگام برقراری ارتباط با برنامه کاربردی نام و کلمه عبور را درخواست کنید.
با توجه به اینکه تمام اطلاعات بر روی کامپیوتر ذخیره می شوند هنگامی که کاربر برنامه کاربردی را ترک کند ، هیچ نوع اطلاعاتی را از دست نمی دهد.
چگونگی درخواست فایل ها توسط مرورگر :
هنگامی که شما یک آدرس URL در فیلد آدرس مرورگر خود تایپ می کنید ، چند چیز اتفاق می افتد .مرورگر ، آدرس وارد شده را تحلیل کرده و پیغامی به سرویس دهنده نام می فرستد تا نام مشخص شده ( به عنوان مثال ، Microsoft .Com) را به یک آدرس IP ( به عنوان مثال 207.84.25.32 ) ترجمه کند. سپس مرورگر با استفاده از آن آدرس IP به سرویس دهنده مروبطه متصل شده و فایل را درخواست می کند. سرویس دهنده فایل را میخواند و محتویات آن را به مرورگ بر می گرداند. در این مرحله مرورگر ، دستورات HTML آن فایل را تحلیل و فرمت فایل را تعیین می کند. بیشتر فایلهای HTML درون خود به تصاویر گرافیکی اشاره میکنند. این اشاره ها به صورت رفرنس بوده که هر یک از آنها با یک آدرس URL مشخص می شوند . بنابراین کل این عملیات برای تک تک تصاویر گرافیکی و یا فایل های دیگری که با رفرنس به آنها اشاره شده است تکرار می شود.
به این ترتیب پروسه نمایش یک فایل HTML شامل تعدادی از تراکنش کوچک بین سرویس گیرنده ( یعنی مرورگر ) وسرویس دهنده وب می باشد.
برنامه های IIS نیز تقریبا به همین صورت عمل می کنند. ابتدا یک مرورگر یک صفحه را از سرویس دهنده درخواست می کند. این درخواست همیشه برای یک فایل خاص می باشد. پاسخ سرویس دهنده به نوع فایل درخواستی بستگی دارد. اگر فایل مورد نظر از نوع HTML ( با پسوند htm یا html ) باشد . سرویس دهنده به سادگی محتویات فایل را میخواند و محتویات آن را به صورت یک رشته درآورده و بر اساس قوانین URL کد گذاری می کند و سپس رشته حاصله را به مرورگر ببر می گرداند. کل این پروسه ، از درخواست تا پاسخ یک تراکنش مابین سرویس گیرنده و سرویس دهنده تلقی می شود. سرویس گیرنده همواره تراکنش را شروع می کند و سپس تا زمان رسیدن پاسخ از سوی سرویس دهنده منتظر می ماند که در این زمان تراکنش کامل شده و خاتمه می یابد.
در خواست فایل از سرویس دهنده وب مشابه هنگامی است که در Windows explorer روی یک فایل شبکه ای ( فایلی که بر روی کامپیوتر سرویس دهنده قرار داد ) دوباره – کلیک می کنید ؛ البته با دو تفاوت :
سرویس دهنده وب هیچگاه اجازه نمی دهد که برنامه محلی شما ( یعنی مرورگر) فایل درخواستی را باز کرده یا در آن چیزی بنویسید ؛ درعوض خودش فایل را باز میکند و محتویات آن را برمیگرداند.
ارتباط ما بین سرویس گیرنده و سرویس گذرا است برای برقراری ارتباط با سرویس دهنده وب نیازی به مشخص کردن نام درایوی که فایل بر روی ان قرار دارد نیست . پس از اینکه سرویس دهنده وب به درخواست شما پاسخ داد ارتباط را قطع می کند.
هنگامی که تراکنش کامل شد ، سرویس دهنده وب ، سرویس گیرنده را به طور کلی از یاد می برد. اگر بلافاصله کلید refresh ( موجود بر روی نوار ابزار IE ) را کلیک کنید سرویس دهنده وب ، آن تراکنش را تکرار می کند و اصلا به خاطر نمی آورد که 5 ثانیه قبل این فایل توسط شما درخواست شده است .
اگر ارتباط بر ا ساس پروتکل استاندارد HTML برقرار شود بیشتر فایل ها به چندین تراکنش نیاز دارند ، یکی برای فایل HTML اصلی و بقیه برای یکایک فایل های گرافیکی که در فایل اصلی به آنها اشاره شده است . بنابراین برای نمایش یک فایل که شمال 5 تصویر گرافیکی است مرورگر 6 درخواست جداگانه به سرویس دهنده وب می فرستد.
درخواست یک فایل asp توسط مرورگر :
هنگامی که فایل درخواستی یک فایل asp باشد ، نحوه پاسخ گویی به آن توسط سرویس دهنده اندکی تفاوت دارد. سرویس دهنده فایل مورد نظر را از دیسک گرفته و محتویات آن را به موتور ASP می فرستد.