لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .doc :
به نام خداوند بخشندة مهربان
موضوع تحقیق: تفسیر سورة اخلاص
دبیر مربوطه : سر کار خانم دادرسی
گرد آورنده: عارفه نجفی
کلاس دوم راهنمایی ب
مدرسة راهنمایی فرزانگان
سال تحصیلی 87-86
محتوای سورة اخلاص:
این سوره چنان که از نا مش پیدا است (سورةاخلاص و سورة توحید) از توحید پروردگار و یگانگی او سخن می گوید و در چهار آیة کوتاه چنان توصیفی از یگانگی خداوند کرده که نیاز به اضافه ندارد.
در شان نزول این سوره از امام صادق (ع) چنین نقل شده:( یهود از رسول الله (ص) تقاضا کردند خداوند را برای آنها توصیف کند پیغمبر (ص) سه روز سکوت کرد و پاسخی نگفت تا این سوره نازل شد و پاسخ آنها را بیان کرد ).
در بعضی از روایات آمده : این سؤال کننده (عبدالله بن صوریا) یکی ازسران معروف یهود بود و در بعضی روایات دیگری آمده :( عبدالله بن سلام) چنین سؤالی را در مکه کرد سپس ایمان آورد و ایمان خود را همچنان مکتوم می داشت.
در روایات دیگری آمده است : مشرکان مکه چنین سؤالی را کرده اند. در بعضی از روایات آمده است : سؤال کنندگان گروهی از مسیحیان (نجران) بوده اند. در میان این روایات تضادی وجود ندارد.زیرا ممکن است این سؤال از ناحیه ی همه ی آنها مطرح شده باشد و این خود دلیلی است بر عظمت فوق العادة این سوره که پاسخگوی سؤالات افراد و اقوام مختلف است.
فضیلت تلاوت این سوره :
در فضیلت تلاوت این سوره روایات زیادی در منابع معروف اسلامی آمده است که حاکی از عظمت فوق العادة آن می باشد ازجمله : در حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) می خوانیم که فرمود : ایعجز احدکم ان یقرا ثلث القران فی لیله؟:(آیاکسی از شما عاجز است ازاین که یک سوم قرآن را در یک شب بخواند)؟!
یکی از حاضران عرض کرد :ای رسول خدا ! چه کسی توانایی بر این کار را دارد؟!
پیغمبر فرمود : اقروا قل هو الله احد : (سورةقل هو الله احد را بخوانید)
در حدیث دیگری از امام صادق (ع) می خوانیم : (هنگامی که رسول خدا (ص) بر اجازة (سعد بن معاذ) نماز گزارد فرمود :هفتاد هزار ملک که در میان آنها (جبرئیل) نیز بود بر اجازه ی او نماز گزاردند! من از (جبرئیل) پرسیدم : او به خاطر کدام عمل مستحق نماز گزاردن شما شد؟ گفت : به خاطر تلاوت (قل هو الله احد) در حال نشستن و ایستادن و سوار شدن و پیاده شدن و رفت و آمد).
ودر حدیث دیگری از امام صادق (ع) میخوانیم : کسی که یک روزو شب بر اوبگذرد و نماز های پنج گانه رابخواند و در آن (قل هو الله احد)
را نخواند به او گفته میشود : یا عبد الله! لست من المصلین!:(ای بنده ی خدا تو از نماز گزاران نیستی)!
در حدیثی دیگر از پیغمبر اکرم (ص) آمده است که فرموده : ( کسی
کهایمان به خدا و روز قیامت دارد خواندن سورة (قل هو الله احد ) رابعد از هرنماز ترک نکند. چرا که هر کس آن را بخواند خداوند خیر دنیا و آخرت را برای اوجمع می کند و خودش و پدر و مادرش و فرزندانش را می آمرزد.)
از روایت دیگری استفاده می شود :( خواندن این سوره به هنگام ورود به خانه روزی را فراوان می کند و فقر را دور می سازد.)
روایات در فضیلت این سوره بیش از آن است که در این مختصر بگنجد و آنچه نقل کردیم تنها قسمتی از آن است .در این که : چگونه سوره ی (قل هو الله احد) معادل یک سوم قرآن است؟ بعضی گفته اند : به خاطر این که قرآن مشتمل بر (احکام) و (عقائد) و (تاریخ) است و این سوره بخش (عقائد)را به طور فشرده بیان
می کند.
بعضی دیگر گفته اند : قران سه بخش است : ( مبدا) و (معاد) و (آنچه در میان این دو ) قرار دارد و این سوره بخش اول را شرح
می دهد. این سخن قابل قبول است که تقریبا یک سوم قرآن پیرامون توحید بحث می کند و عصارةآن در سورة (توحید) آمده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 2
آیه 141آیه و ترجمه وَ هُوَ الَّذِى أَنشأَ جَنَّتٍ مَّعْرُوشتٍ وَ غَیرَ مَعْرُوشتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مخْتَلِفاً أُکلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشبهاً وَ غَیرَ مُتَشبِهٍ کلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ ءَاتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسرِفُوا إِنَّهُ لا یحِب الْمُسرِفِینَ(141)
ترجمه :
141 - او است که باغهاى معروش (باغهائى که درختانش روى داربستها قرار مى گیرند) و باغهاى غیر معروش (درختانى که نیاز به داربست ندارند) آفرید، و همچنین نخل و انواع زراعت را که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند و (نیز) درخت زیتون و انار را که از جهتى با هم شبیه و از جهتى تفاوت دارند (برگ و ساختمان ظاهریشان شبیه یکدیگر است در حالى که طعم میوه آنها فوق العاده متفاوت ) از میوه آن به هنگامى که به ثمر مى نشیند بخورید و حق آن را به هنگام درو بپردازید، اسراف نکنید که خداوند مسرفین را دوست نمى دارد.
تفسیر :
یک درس بزرگ توحید در این آیه به چند موضوع اشاره شده است که هر کدام در حقیقت نتیجه دیگرى است .نخست مى گوید: خداوند همان کسى است که انواع باغها و زراعتها با درختان گوناگون آفریده است که بعضى روى داربستها قرار گرفته ، و بام منظره
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 3
بدیع و دل انگیز خود چشمها را متوجه خویش مى سازند، و با میوه هاى لذیذ و پر برکت کام انسان را شیرین مى کنند، و بعضى بدون احتیاج به داربست بر سر پا ایستاده و سایه بر سر آدمیان گسترده ، و با میوه هاى گوناگون به تغذیه انسان خدمت مى کنند (و هو الذى انشا جنات معروشات و غیر معروشات ).مفسران در تفسیر کلمه معروش و غیر معروش سه احتمال داده اند:1 - همان که در بالا به آن اشاره شد، یعنى درختانى که روى پاى خود نمى ایستند و نیاز به داربست دارند، و درختانى که بدون نیاز به داربست روى پاى خود مى ایستند. (زیرا عرش در لغت به معنى برافراشتن و هر موجود برافراشته است و به همین جهت به سقف و یا تخت پایه بلند، عرش گفته مى شود)2 - منظور از معروش درخت اهلى است که به وسیله دیوار و امثال آن در باغها حفاظت مى شود و غیر معروش درختان بیابانى و جنگلى و کوهستانى است .3 - معروش درختى است که بر سر پا ایستاده و یا به روى زمین بلند شده اما غیر معروش درختى است که به روى زمین مى خوابد و پهن مى شود.ولى معنى اول مناسبتر به نظر مى رسد، و شاید ذکر معروشات در آغاز سخن به خاطر ساختمان عجیب و شگفت انگیز این گونه درختان است ، یک نگاه کوتاه به درخت انگور و ساقه و شاخه پر پیچ و خم آن ، که با قلابهاى مخصوصى مجهز است ، و خود را به اشیاء اطراف مى چسباند تا کمر راست کند، شاهد این این مدعا است .سپس اشاره به دو قسمت از باغها و جنات کرده مى گوید: و همچنین درختان نخل و زراعت را آفرید (و النخل و الزرع ).ذکر این دو بالخصوص به خاطر آن است که از اهمیت ویژه اى در زندگانى بشر و تغذیه او برخوردارند (توجه داشته باشید که جنت هم به باغ و هم
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 4
به زمینهاى پوشیده از زراعت گفته مى شود).بعد اضافه مى کند که این درختان از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند یعنى با اینکه از زمین واحدى مى رویند هر کدام طعم و عطر و خاصیتى مخصوص به خود دارند، که در دیگرى دیده نمى شود (مختلفا اکله ).سپس اشاره به دو قسمت دیگر از میوه هائى مى کند که فوق العاده مفید و داراى ارزش حیاتى هستند، و مى گوید: همچنین زیتون و انار (و الزیتون و الرمان )انتخاب این دو ظاهرا به خاطر آن است که این دو درخت در عین اینکه از نظر ظاهر با هم شباهت دارند، از نظر میوه و خاصیت غذائى بسیار با هم متفاوتند لذا بلافاصله مى فرماید هم با یکدیگر شبیهند و هم غیر شبیه (متشابها و غیر متشابه )پس از ذکر این همه نعمتهاى گوناگون ، پروردگار مى گوید: از میوه آنها به هنگامى که به ثمر نشست ، بخورید ولى فراموش نکنید که به هنگام چیدن ، حق آن را باید ادا کنید) (کلوا من ثمره اذا اثمر و آتوا حقه یوم حصاده ).و در پایان ، فرمان مى دهد که اسراف نکنید، زیرا خداوند مسرفان را دوست نمى دارد (و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین ).اسراف به معنى تجاوز از حد اعتدال است ، و این جمله مى تواند اشاره به عدم اسراف در خوردن و یا عدم اسراف در بخشش بوده باشد، زیرا پارهاى از اشخاص به قدرى دست و دل بازند که هر چه دارند به این و آن مى دهند و خود و فرزندانشان معطل مى مانند.
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 5
نکته ها
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد: 1 - پیوند آیه با آیات قبل - در آیات گذشته از این سوره ، سخن از احکام خرافى بت پرستان در میان بود، که از زراعت و چهارپایان نصیبى براى خدا قرار مى دادند، و عقیده داشتند که این سهام باید به شکل مخصوصى مصرف گردد، و سوار شدن بر پشت بعضى از چهارپایان را تحریم مى کردند و بچه هاى خود را براى بعضى از بتها قربانى مى نمودند.آیه فوق و آیه اى که بعد از این مى آید در حقیقت پاسخى به تمام این احکام خرافى است ، زیرا صریحا مى گویدخالق تمام این نعمتها خدا است ، او است که همه این درختان و چهارپایان و زراعتها را آفریده است و هم او است که دستور داده از آنها بهره گیرید و اسراف نکنید، بنابراین غیر او نه حق تحریم دارد و نه حق تحلیل .2 - در اینکه جمله اذا اثمر (هنگامى که میوه دهد) با ذکر کلمه ثمره قبل از آن چه منظورى را تعقیب مى کند، در میان مفسران گفتگو است ، ولى ظاهرا هدف از این جمله این است که به مجرد اینکه میوه بر درختان ، و خوشه و دانه در زراعت آشکار شود، بهره گرفتن از آنها مباح و جائز است ، اگر چه حق مستمندان هنوز پرداخته نشده است و این حق را تنها در موقع چیدن میوه و در درو کردن (یوم الحصاد) باید پرداخت (دقت کنید).3 - منظور از این حق که بهنگام درو باید پرداخت چیست ؟ بعضى معتقدند همان زکات واجب ، یعنى یکدهم و یک بیستم است ، ولى با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شده و حکم زکات در سال دوم هجرت و یا بعد از آن در مدینه
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 6
نازل گردیده است ، چنین احتمالى بسیار بعید به نظر مى رسد.در روایات فراوانى که از اهلبیت (علیهم الاسلام ) به ما رسیده و همچنین در بسیارى از روایات اهل تسنن این حق ، غیر از زکات معرفى شده و منظور از آن چیزى است که بهنگام حضور مستمند در موقع چیدن میوه و یا درو کردن زراعت به او داده مى شود، و حد معین و ثابتى ندارد.و در این صورت آیا این حکم واجب است یا مستحب ، بعضى معتقدند که یک حکم وجوبى است که قبل از تشریع حکم زکات بر مسلمانان لازم بوده ولى بعد از نزول آیه زکات ، این حکم منسوخ شد، و حکم زکات با حد و حدود معینش به جاى آن نشست .ولى از روایات اهلبیت (علیهم السلام ) استفاده مى شود که این حکم نسخ نشده و به عنوان یک حکم استحبابى هم اکنون به قوت خود باقى است .4 - تعبیر به کلمه یوم ممکن است اشاره به این باشد که چیدن میوه ها و درو کردن زراعتها بهتر است در روز انجام گیرد، اگر چه مستمندان حاضر شوند و قسمتى به آنها داده شود، نه اینکه بعضى از افراد بخیل ، شبانه این کار را بکنند، تا کسى با خبر نشود، در روایاتى که از طرق اهلبیت (علیهم السلام ) به ما رسیده نیز روى این موضوع تاکید شده است .
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 7
آیه 142 - 144آیه و ترجمه وَ مِنَ الاَنْعَمِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً کلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطوَتِ الشیْطنِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوُّ مُّبِینٌ(142)ثَمَنِیَةَ أَزْوَجٍ مِّنَ الضأْنِ اثْنَینِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَینِ قُلْ ءَالذَّکرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَیَینِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَیْهِ أَرْحَامُ الاُنثَیَینِ نَبِّئُونى بِعِلْمٍ إِن کنتُمْ صدِقِینَ(143)وَ مِنَ الابِلِ اثْنَینِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَینِ قُلْ ءَالذَّکرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَیَینِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَیْهِ أَرْحَامُ الاُنثَیَینِ أَمْ کنتُمْ شهَدَاءَ إِذْ وَصامُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ کذِباً لِّیُضِلَّ النَّاس بِغَیرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِینَ(144)
ترجمه :
142 - (و او کسى است که ) از چهارپایان براى شما حیوانات باربر و حیوانات کوچک آفرید، از آنچه او به شما روزى داده است بخورید و از گامهاى شیطان پیروى ننمائید که او دشمن آشکار شما است .143 - هشت جفت از چهارپایان (براى شما آفرید) از میش دو جفت و از بز دو جفت بگو آیا خداوند نرهاى آنها را حرام کرده یا مادهها را؟ یا آنچه رحم ماده هاى آنها در برگرفته ؟ اگر راست مى گوئید (و بر تحریم آنها دلیلى دارید) به من خبر دهید.144 - و از شتر دو زوج ، و از گاو هم دو زوج ، (براى شما آفرید) بگو کدامیک از اینها را خدا حرام کرده است ؟ نرها را یا ماده ها را؟ و یا آنچه رحم ماده ها را در برگرفته ؟ و آیا شما گواه (این تحریم ) بودید، هنگامى که خدا به این موضوع توصیه کرد؟ بنابراین چه کسى ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ مى بندند، تا مردم را از روى جهل گمراه سازند، خداوند هیچگاه ستمگران را هدایت نخواهد کرد! .
تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 8
تفسیر :
این آیات همانطور که اشاره شد در پى نفى احکام خرافى مشرکان در زمینه زراعت و چهارپایان است ، در آیه قبل سخن از انواع زراعتها و میوه هاى خداداد در میان بود، و در این آیات درباره حیوانات حلال گوشت و خدمات آنها سخن مى گوید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
تفسیر سوره کوثر
نام سوره کوثر است بر وزن فوعل که صیغه ی مبالغه است ازماده کثرت . و اینجابه معنی فراوانی است مطلق فراوانی ؛یعنی کثرت در هر چیزی را شامل می شود و به قرینه ی آیات بعدی ، اشاره به کثرت در خیر می باشد . کثرت در هرچیزی که انسان طالبش است و به آن نیازمند است . طبیعت انسان را خداوند طوری خلق کرده است ؛ که زیادت طلبی یکی از ویژگی های شخصیتی اوست .منتهی باید تعدیل شود و به تعادل برسد . مال زیاد می خواهد ، بالاترین مقام می خواهد ، طولانی ترین عمر را می خواهد و نهایتا" انسان می خواهد نمیرد این معنای سوره است .این سوره یک سوره مکی است ، لذا محور سوره هم مشخص است که اصلاح بینش است وقتی که کسی می خواهد خداوند را بندگی کند و دیگران را به بندگی دعوت کند ، می بایست احساس ضعف و کمبود نکند و گرنه در دعوتش موفق نخواهد شد و این نکته بسیار مهم می باشد .باید اهل کوثر بود و به کم قانع نشد .بایستی قادر و مقتدر باشی ؛ چون خدای تو قادر و مقتدر می باشد . بایستس نچنان از هز حیث قوت بگیری و دارای همت بلند شوی که در هرمیدانی حق انتخاب را از ان خود سازی . مجال ندهی که دیگران تو را انتخاب کنند . بلکه تو انتخاب کردن کار انسان های مقتدر است ، کار انسان های توانا است . اگر انسان از لحاظ علمی معلوماتش بالا باشد ، چه در زمینه علوم تجربی و چه در زمینه های دیگر ، حرف اول را می زند و مسلمانان نباید همیشه گیرنده و ریز خوار باشند بلکه باید از هر حیث بخشنده و قوی باشند و ما این استعداد را داریم اصلاح بینش خود مبنی براین که تا انسان خود را اهل کوثر نسازد و در راستای حرکت نکند که خداوند کوثر را از آن او بگرداند ،نمی تواند بندگی کوفقی را داشتته باشد .
مفردات سوره :
اعطینا : از عطا به معنای مطلق بخشش است . بخششی که اگر از طرف خداوند باشد طبیعتا" بخششی بی منت است . و اگر از جانب غیر خدا باشد ، می تواند بی منت باشد و یا با منت باشد .لذا اگر این بخشش از طرف خداوند باشد در انسان تحول مثبت ایجاد می کند و اگر دهنده غیر خدا باشد ، ما هر لحظه باید منتظر تحقیر باشیم ، یا منتظر باشیم که پشیمان شود و آن را از ما پس بگیرد . تنها دهنده ایکه خیال ما راحت کرده است و هر چه را که به ما داده است از ما نمی گیرد،خداوند است . و عجیب است که کمترین تشکر را هم انسان از خداوند دارد . بیشترین تشکر را در رابطه با کسانی دارد که کمترن ها را می دهند و منتظر بیشترین تشکرها هستند . و وقتی که اعطا شد دو تا مفعول می خواهد که یکی کاف است ، که مفعول اول است ، و دیگری کوثر است که مفعول دوم آن می باشد .
کوثر:
همچنان که در معنای نام سوره گفتیم به معنای مبالغه است اینجا خیر فراوان است .چون چیزی راکه خداوند معطی آن باشد شر نیست . چیزی را که خداوند دهنده ی آن می باشد ، خیر است ، چه مادی و چه غیر مادی . و ما نیازمند این خیرها هستیم ، احساس خود کم بینی نکنیم ، فکر نکنیم چیزی نداریم ، خیلی چیزها را خداوند به ما داده است و البته بعضی چیزها را هم برای ما محدود کرده است و به نداده است . حالا خیلی ها ممکن است از وضعیت اقتصادیشان راضی نباشند می خواهند که خداوند مرتب به صورت وافر بر آنها ببارند . اما اگر دنیا را باهمه ی امکاناتش به کسی داد معنی اش این نیست که آن فرد در نزد خداوند خیلی مکرم است و اگر دنیا را به کسی نداد و یا کم داد معنی اش این نیست که آن فرد در نزد خداوند بی ارزش است . این تعبیر را خداوند در سوره ی فجر دارد که انشاءالله در آن سوره توضیح بیشتری خواهیم داد. بلکه همه یاینها ابتلاء و آزمایش می باشد . زرا اگر خداوند یکک سری امکانات را به من داد یعنی من را اکرام کرده است و اگر یک سری امکانات را به من نداد یعنی خداوند به من اهانت کرده استدر حالی که اصلا" اینطوری نیست و نکته جالبی که در حدیث است و پیامبر اشاره می کند این است که : خداوند دنیا را هم به دوستانش و هم به دشمنانش میدهد اما دین را فقط به دوستانش میدهد و به دشمنانش نمی دهد .
وانحر: از ماده ای نحر است به معنی گلو گاه و اینجا گلوی شتر را می گویند . اگر دقت کرده باشید و یا شنیده باشید برای سر بریدن شتر ، نمی توان شتر را مستقیما" سر برید . برای همین ابتدا شتر را نحر می کنند یعنی نیزه هایی را به گردنش می زنند و بعد از اینکه بدنش سست شد به زمین می افتد و سپس گردنش را می بند . به این عمل نحر گفته می شود . که بعدا" به معنی قربانی آمده است .
شان: از ماده ی شنئانو فعل شنأگرفته شده است یعنی دشمنی کرد . شانی یعنی دشمن . اینکه در رابطه با قومی شما یک بغض و کینه ای در دلتان است این باعث نشود که شما میزان و محدوده ی عدالت دا دعایت نکنید ، دشمنی ها سبب نشود ظالم شوید .
تفسیر سوره کوثر :
این که در تفسیر کوثر گفته اند که نهری است در بهشت ، ما منکر آن نیستیم زیرا در حدیث وارد است . اما به استناد معنی لغوی کوثر باید گفت که تمام کثرت ها در باب خیر را کلمه ی کوثر در بر می گیرد . ما از هر چیزی هم بیشترش را می خواهیم و هم بهترین آن را . از آن طرف کریم و معطی است لذا دربخشیدن کم نمی آورد و به قول مولوی فقط مشتری می خواهد . این کوثر را خداوند به همه ی افاد و بندگان خودش داده است که بهترین کوثر قرآن و هدایت است و ما بسیار نیازمند هدایتهای قرآنی در زمینه ی اصلاح بینش ها و منشها هستیم .
انا اعطیناک الکوثر *
ما به تو خیر وخوبی بی نهایت فراوانی را عطا کرده ایم *
1- انا اعطیناک الکوثر ما به تو کوثر دادیم .کوثر تمام حیات ما را در بر می گیرد . هر چه داریم مال خداوند است . وبدون این که تقاضا کنیم به ما داده است . چیزهای بسیار گران قیمت را به همه ی ما داده است و زشت است که دهان باز کنیم و از خداوند چیزهای بی ارزشی را مانند ماشین _ خانه و ... درخواست کنیم . تو فقط مشتری شو من همه چیز را به تو می دهم ان چیزهایی که برای تو خیر داشته باشد . اکثر ا" از دعا کردن و یا استجابت دعا این برداشت را دارند که استجابت زمانی اتفاق می افتد که خداوند ب خواسته ی ما موافقت بکند .مثلا" مریضی را که بخواهیم شفا بدهیم و اگر شفا پیدا نکرد بگوییم که دعای ما استجابت نشد . در حالی که اینطوری نیست قسمتی از استجابت دعا توفیق دعا کردن است و دعا کردن یکی از نمادهای بنده شدن است و دعا کردن نمادی از کوثر است . و استجابت دعا حتماگ نباید مبت باشد گاهی اوقات خداوند با جواب منی دعا را استجابت می کند .زیرا خداوند خیر و صلاح بندگانش را بهتر می داند .انا اعطینا ک الکوثر تو ای داعی خیلیچیزها داری .ای بنده ، ای دین دار تو هیچ کمبودی نداری .پس آیا کسی که مریضی است مرتب دکتر می رود . انواع دارو مصرف می کند دچار کمبود نیست ؟ باید گفت نه اینها کمبود نیستند بلکه این ها هدایای اهی هستند ، حالا هرچه مشکلات بزرگتر باشند هدایای خداوند هم بزرگتر می باشد و درحالی که بینش دنیایی می گوید نخیر این ها همه دردسر ، بلا و مصیبت و بدبختی هستند . و خداوند هر گاه بخواهد به بنده ای هدیه ای بدهد مشکلی را برایش پیش می آورد .حالا هر چه مشکل بزرگتر ، هیه بزرگتر . انا اعطیناک الکوثر .
فصل لربک و انحر *
حال که چنین است تنها برای پروردگار خود نماز بخوان و قربانی بکن *
2- فصل لربک وانحر شکر این کوثر را باید به بجای آوریم ، دو قدم برداریم ، قدم اول روبه خدا ، یعنی رابطه ی خود را با خداوند از طریق نماز قوی کنیم . فصل لربک یعنی فقط برای خداوند سر سجده فرود آور . و انحر یعنی رابطه ی خود را با بقیه ی مخلوقات با برداشتن گام دوم یعنی قربانی کردن و درجای دیگر می فرماید با زکات محکم کنید ، در این صورت کسی باقی نمی ماند که بخواهیم رابطه ی خود را با او اصلاح کنیم .صل : یعنی نماز خواندن تشکر از خداوند است ، وانحر در حقیقت دیگران را بهره مند کردن از مظاهر کوثر است .چون قرار نیست که ما کوثر را فقط برای خود بخواهیم و وقتی در کوثر ما برکت ایجاد خواهد شد که دیگران را نیز در این کوثر سهیم کنیم .یعنی هر چیزی و همه چیز را فقط برای خودمان نخواهیم ، انحصار طلب نباشیم .وقتی که این دو گام را برداشتیم نتیجه چه می شود ؟ بقیه ی گام هانیز تکرار همین دو گام است یعنی نماز – زکات ( قربانی ) و بقیه ی گامها نیز تکرار همین دو گام است دیگر چرا باید ترسید ؟ دشمن تو که بسیار کمبود دارد ، کسی که غیبت می کند کسی که حرفهای بد می زند ، کسی که تهمت می زند ، دیگران را تحقیر می کند ، در دلش کینه و بغض وجود دارد نباید ازچنین افرادی نگران باشی آنها کارشان بی نتیجه است .
ان شانئک هو الابتر *
بدون شک ، دشممن کینه توز تو بی خیر وبرکت و بی نام نشان خواهدبود *
3- ان شانئک هو الابتر او است که کارش بی نتیجه است . اواست که بی نام نشان است ، او است که هیچ ارزشی و شخصیتی ندارد ، تو که کمبود نداری . همه چیز داری . او است که چیزی ندارد . حالا این همه چیز را از چه کسی داری ؟ قطعا" از خداوند داری . و لذا روزی که خدا را نداشته باشیم .اگر خدا نداشته باشیم و هر چیز دیگری را داشته باشیم در حقیقت هیچ چیزی نداریم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 50 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فنون تفسیر
Interpretive techniques
توجه به این نکته در درمانگری تحلیلی (کامپتن،1975؛ گری؛ بلک من، 1994؛ دورپات، 2000) برای درمانگر الزامی است که نخست دریابد مراجعین چگونه از روبرو شدن با هیجانهای خود اجتناب میکنند؛ و در گام بعد توجه مراجعین را به مکانیزمهای دفاعی ناسازگاری که بکار میبرند، جلب کند.
به عبارت دیگر، روان درمانی پویشی و روان تحلیلگری از دسته درمانهایی هستند که در آها محتوا وزمان اظهارات درمانگر، از جمله مؤلفههای فنی درمان به شمار میروند. روان تحلیلگران معمولاً، در بخشی از درمان مراجعین به اقداماتی تحت عنوان "تفسیر" دست میزنند.
مداخلات ("تفسیری") تحلیلی
راهنمائی و برقراری اتحاد درمانی
راهنمائی درمانی را میتوان در جلسه دوم یا زمانی که ارزیابی اولیه تکمیل شد و تصمیم به آغاز درمان صورت گرفت به مراجع ارائه کرد. معمولاً برخی از مراجعین در آغاز درمان متوجه نیستند که دقیقاً باید چه کاری انجام دهند. شرح فرایند درمانی به ویژه برای مراجعینی که در جلسات هفتگی شرکت دارند، درمان را تسهیل میکند. از جمله راهنمائیهای درمان "صحبت کردن درباره افکار و احساسهای مربوط به مشکل اصلی به بهترین وجه ممکن با درمانگر" است. مراجعین همجنین لازم است افکار و احساساتی را که در روابط مهم زندگی گذشته و حال داشتهاند را بازگو کنند. هر خوابدیده و رویاپردازی روزانهای که میتوانند به خاطر بیاورند را مطرح کنند. نکته مهمتر این است که بایستی بسیار باید از واکنشهای reaction مثبت و منفی را که نست به گفتههای درمانگر و نیز ؟؟؟؟ درمان دارند منعکس کنند. خیالپردازیهای مراجع درباره درمانگر و یا هر فکری حتی اگر نامرتبط هم باشند در زمان مراجعه به محل درمان میتواند مفید باشد.
برخی از مراجعین در درمان بصورت خودانگیخته شروع میکنند و بلافاصله به شما [درمانگر] اعتماد کرده و اقدام به تداعی میکنند. معمولاً آنها نیازمند راهنمائی نیستند. اگر درمان از نوعی است که درمانگر مراجع را برای مثال 3 تا 5 بار (همچنان که در روان تحلیلگری مرسوم است) در هفته ملاقات میکند، تا زمانی که مقاومت به مسئلة قابل توجهی تبدیل نشده و تداعی آزاد به عنوان هدف اصلی به تحلیلگر اجازه میدهد که مجاورت افکار و نیز محتوای آنها را در مراجع بررسی میکند، میتوان از مطرح کردن راهنمائی درمانی چشم پوشید.
مفهوم اتحاد بین شما [درمانگر] و مراجعین تحت درمان شما از دو مفهوم تشکیل شده است، راهنمائی "چهارچوب" درمانی که معمولاً باید در جلسه دوم ارائه شوند و نیز ابعاد روابط درمانی که ذیلاً به آنها میپردازیم:
اتحاد کاری (گرین سن، 1965). نقش هر مراجع در درمان عبارت است از:
* حضور در جلساتی که شما تعیین کردهاید؛
* بر اساس آنچه توافق کردهاید و به شیوهای که شما مشخص کردهاید، هزینه درمان را پرداخت کنند؛
* صحبت کنند؛
* این مسئله را به رسمیت بشناسد که به دلیل مشکلات خاصی که داشتهاند شما را ملاقات میکنند، و بنابراین وظیفة نقش شما ارائه راهکارهایی به آنهاست با این امید که به آنها درشناخت بهتر خودشان کمک کند.
پیمان درمانی (استون، 1961؛ زتزل، 1956) افراد مورد درمان بایستی:
* در تعامل با شما [درمانگر] همدلی متقابلی شکل دهد و یا در تعامل با درمانگر به برقراری همدلی متقابل کمک کند.
* به تفسیرهای دفاعی نخستین مربوط به مقاومت، با حسن نیت پاسخ دهد.
در صورتی که هر یک از نکاتی که ذکر شد، نقض شود، باید نسبت به آن- و معنی دفاعی آن- توجه کافی مبذول شود و این اقدام، پیش از آنکه به فهم پویاییهای مرضی پرداخته شود انجام گیرد.
کاوش
هدف از طرح سئوالها، به امید یافتن مکانیزمهای دفاعی جهت تفسیر آنها هستید. برای مثال با بیان جملهای نظیر "شما گفتید که همسرتان خانه را با عصبانیت ترک کرد و به منزل خواهرش رفت/ بین شما قبل از اینکه همسرتان منزل را ترک کند، چه اتفاقی افتاد؟" هر چند مکانیمهای دفاعی این مراجع را که شامل ابهام Vagueness و Suppression و فرونشانی است نادیده گرفته، اما به دنبال مکانیزمهای دفاعی مخربتری نظیر خصومت، Provocation of Punishment و بیمارانگاری دیگران gas lighting هستید.
کانزر(1953) معتقد تهیه است که درمانگر گاهی سئوالهایی میپرسد تا زندگی "اکنون حال مراجع را در درمان بازسازی کند"، به ویژه اگر او دچار واپس روی شده باشد. دوپات(2000) به عبارتی خاطر نشان میکند که "کاوش" افراط در "بررسی" بیش از حد میتواند از درمانگر یک "نفش تمام عیار" بسازد؛ که پویائیهای ناهشیار آزارگری- آزارپذیری را به راه اندازد- و باعث ایجاد این احساس در مراجع شود که باید به نقش پاسخگویی به سئوالات را بپذیرد. گری(1994) معتقد است که افراط در بررسی کاوش منجر به نادیده گرفتن مقاومت مراجعین نظیر ابهام، فرونشانی، فعلپذیری و کم حرفی reticence میشود، در حالی که مواجه ساختن آنها با این مکانیزمها میتواد مفید واقع شود و در جلسات اولیه شناسایی شود.
کاوش تکنیک مؤثری است، اما مراقب باشید که به طرح سئوالات بسیار زیاد منجر نشود، در واقع سعی کنید که واکنشهای مراجع تحت درمان خود را مشاهده کنید- که نه