لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
بسم الله الرحمن الرحیم
اندیشه ها و تفکرات فیزیکدانان
انیشتین به خاطر لباس های کهنه اش معروف بود. از او پرسیدند چرا این ها را می پوشی؟؟؟ گفت لباس مهم نیست(کسی لباس من را نباید بشناسد)مهم این است که مردم مرا می شناسند.
وقتی فهمیدم۲ سال دیگر بیشتر زنده نیستم و کم کم داشت همه جایم فلج می شد امیدم را از دست ندادم و از نظر من،ضعیف ترین اشخاص کسانی هستند که امیدشان را از دست بدهند.«استیفن هاوکینگ»
دو چیز انتها ندارد حماقت انسانها و پهنهی کهکشانها ؛ که البته در مورد کهکشانها مطمئن نیستم! «آلبرت انیشتین»
امروز همان فردایی هست که دیروز در انتظارش بودی. «آلبرت انیشتین»
یک امروز، ارزشِ دو فردا را دارد. «بنجامین فرانکلین»
اختراع یک درصد الهام گرفتن و ۹۹ درصد پشتکار و جدیت است. «توماس ادیسون»
یک درصد نبوغ، ۹۹ درصد عرق ریختن. «توماس ادیسون»
هیچ وقت به گمان اینکه وقت دارید ننشینید زیرا در عمل خواهید دید که همیشه وقت کم و کوتاه است. «فرانکلین»
در آنسوی هر سیاهچاله ی سپید چشمه ای وجود دارد. «استیفن هاوکینگ»
دانشمندان جدی علم، تنها کسانی هستند که بسیار دیندار باشند. «انیشتین»
دو راه برای رسیدن به خداوند وجود دارد یکی از طریق متون مقدس و یکی از طریق مطالعه ی طبیعت. «گالیله»
در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصیری ندارد.« آلبرت انیشتین»
اگر اشیا جهان به حال خود وا گذاشته شوند ، به بی نظمی می گرایند و هیچ وقت سامان اولیه ی خود را باز نمی یابند .« قانون دوم ترمودینامیک»
شما دو راه در پیش دارید یا به خدا اعتقاد ورزید یا بدان معتقد نباشید ، کدام را بر می گزینید؟عقل بشریتان نمی تواند پاسخ دهد اما بازی ادامه دارد . مثل این است که شما با طبیعت امور عالم شرط بندی می کنید تا سرانجام در روز قیامت یا شیر را رو کند یا خط را . بسنجید و ببینید اگر هر آنچه را دارید بر سر شیر ، یعنی وجود خدا شرط ببندید بیشتر سود خواهید کرد یا زیان : اگر شرط را ببرید ، آنچه بدست آورده اید سعادت ابدی خواهد بود ، اگر شرط را ببازید ، در واقع چیزی از دست نداده اید . اگر بیشمار احتمال در کار باشد و در این قمار ، تنها یکی از آنها وجود خدا را تایید کند باز هم شما هر آنچه را دارید بر روی خدا شرط ببندید ، زیرا اگر چه با این کار یقینا خود را در معرض زیانی محدود قرار می دهید ، معالوصف هر زیانی که محدود باشد ، حتی اگر قطعی باشد ، باز هم معقول خواهد بود به شرطی که در مقابل ، رسیدن به سود نامحدود در کار باشد . پس برخیزید و ایمان آورید چرا که در قمار ایمان شما فقط برنده اید ، باختی در کار نیست ، پس چرا معطلید ؟ می ترسید چه را از کف دهید ؟ « پاسکال»
از آنجایی که می توانیم آینده را کنترل کنیم نباید آن را پیش بینی نمایید ) درست همان طوری که هوای درون خانه را پیش بینی نمی کنیم زیرا آن را کنترل می کنیم).تا آنجایی که می توانیم به تغییراتی که نه برآنها کنترل داریم نه انتظارشان را داریم (مثل راندن اتومبیل) واکنش فوری و موثر نشان دهیم ، به پیش بینی آن نیازمند نیستیم.هرچه بیشتر بتوانیم خود را با چیزی که کنترلی بر آن نداریم سازگار کنیم ، نیازمان به کنترل آن کمتر می شود. «ادیسون»
به من بگو قبل از آمدن به این دنیا کجا بودی؟ تا بگویم بعد از مرگ کجا میروی.«ادیسون»
من می خواهم بفهمم خداوند چگونه این جهان را ساخته است، من به این یا آن پدیده، طیف این یا آن عنصر علاقه ای ندارم، من می خواهم افکار خدا را بدانم،بقیه جزییات هستند .« انیشتین»
من می خواهم بدانم در جهان چه می گذرد ، من به بازی ریاضی کاری ندارم.« ویتن»
منیاد گرفتم که پیشرفت کردن نه سریع است و نه آسان. «ماری کوری»
من دلم نمی خواهد مشهور باشم درعلم باید به اشیا دلبستگی داشت نه به اشخاص. «ماری کوری»
باید طوری بیاموزید که هرگز اشتباه نکنید؛ راز کار در این است که سریع پیش نروید.«ماری کوری»
هر اتفاقی که بیفتد حتی اگر آدم ناچار باشد مثل بدن بی جان زندگی کند باز هم باید از کار دست نکشد . «پی یر کوری»
به نظر من همواره پرستش موجود بشری کاری غیر عادلانه بوده است.«انیشتین»
سه قدرت عظیم بر جهان حکومت می کنند: حماقت،ترس و حرص.«انیشتین»
بدون عشق به آموختن نه ریاضیات وجود خواهد داشت نه علوم طبیعی.«انیشتین»
مردان بزرگ بشریت همواره بی پول بوده اند ، آیا هیچ کس می تواند موسی یا عیسی مسیح یا گاندی را همراه با کیسه ی پول کارنگی به تصور درآورد؟«انیشتین»
من با جنگ مخالفم ، اما هنگامی که شرافت و حقوق آدمی دستخوش تجاوز باشد از جنگ گریزی نیست.«انیشتین»
اگر به راز لامپ برقی روشنایی پی نبرده بودم ، در آن هنگام به جای این که وقت خود را با صحبت کردن با شما (ناپلئون هیل) تلف کنم، در آزمایشگاه سرگرم پژوهش در مورد این مسئله بودم. «ادیسون»
من ناگزیر از موفقیت بودم، زیرا سرانجام همه ی راه هایی را که به شکست منتهی می شد طی کردم. «ادیسون»
کسی که در دوران جوانی از مطالعه ی کتاب هندسه ی اقلیدس به وجد نیامده باشد هرگز جست وجو کننده ی علمی نخواهد شد. «انیشتین»
سنت های اخلاقی بزرگ ترین میراث بشریت می باشد،لیکن در نظر من رعایت اخلاق مفهوم قربانی دادن، محرومیت از برخی لذت های زندگی و شدت وحدت را ندارد بلکه منظور آن است که هر کس از صمیم قلب جویای سرنوشت بهتری برای همه ی مردم باشد. «انیشتین»
انیشتین از کسانی که در مجالس مهمانی و محافل انس، مسائل علمی را وسیله ی شیرین زبانی یا فضل فروشی می ساختند تنفر فوق العاده ای داشت. بانویی از بانوان مشهور برلین وقتی او را به شام دعوت کرد و برای این که انیشتین دعوت را بپذیرد نام گروهی از مشاهیر و اشخاص مهم را که در این مجلس حضور خواهند داشت ذکر کرد. انیشتین در جواب او اظهار داشت :پس انتظار دارید که من هم از وسایل تزیینی میز شام شما شوم ؟
احساسات دینی قوی ترین و والاترین انگیزه ی تحقیقات علمی هستند. «انیشتین»
اگر دانشمندان اروپا فقط جزیی از روح از خود گذشتگی و صفات پسندیده ی ماری کوری را می داشتند بدون تردید آینده ی روشن تری به انتظار اروپا می نشست. «انیشتین»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
در بحث فرهنگ سیاسی محور و تفکرات از نگاه امام خمینی (ره)را بر می شماریم
وی می فرمایند با وابستگی فرهنگی و سیاسی امکان استقلال در سایر ابعاد امکان پذیر نیست و بیشترین تاکید را بر روی جوانان بخصوص قشر دانشگاه می داند و معتقد است دانشگاهیان مدیران آینده جامعه اسلامی ایران می باشند و در همین زمینه چه نکاتی اشاره می کنند که دارای اهمیت فراوان می باشد که عبارتند از :
پرهیز از تربیت خارجی و نجات از غربزدگی
معلم های متعهد عامل تربیت نسل آینده و تصفیه دانشگاه از عوامل غربزده
سیاسی بار آوردن نسل آینده و مطلع کردن آنان از مسائل روز
اعتماد به نفس دادن به آنان و استقلال طلب برآوردن جوانان در جامعه بین المل تاثیر گذار باشد.
ورود بانوان به عرصه های علمی و سیاسی
نظارت بر دانشگاهها بشکلی که افراد از (شیفته غرب نباشند) آن فارغ التحصیل می شوند فقط موافق غربی ها نباشد بلکه تعلق خاطر به جامعه خود داشته باشد.
نزدیک کردن دانشگاهیان به عنوان نمایندگان سیاسی و مذهبی ( وحدت حوزه و دانشگاه)
اما در اولین هفته های پس از وقوع انقلاب اسلامی شاهد حصابت مسئولین نظام بر روی دانشگاه را شاهد بودیم و این خود گویای این مطلب است که دانشگاه اهمیت فراوانی برای مسئولین جمهوری اسلامی داشته و به علت اینکه دانشگاه نیروی بالقوه ای در جریان انقلاب نشان داده شده است مورد توجه بسیاری از گروههای سیاسی و دولت واقع شد و اولین حرکت ها و انتخابات بعد از انقلاب انتصاب دکتر محمد ملکی به عنوان مدیریت دانشگاه تهران بود که حرکت بعدی یعنی دو هفته بعد از انتخاب مدیریت دانشگاه تهران وزارت فرهنگ و همراه با وزارت آموزش عالی را ادغام و به وزارت فرهنگ و اموزش عالی را تشکیل داد و اینها همه گویای این مطلب است که مسئولین عزم خود را جزم نموده که انقلاب را با تقویت فرهنگ علمی سیاسی دانشگاهی آغاز نماید و این خود یکی زا تاثیرات مهم بر روی رواج علم آموزی از جمله علم سیاست بوده است و قطعا جامعه ای که مبنای اساس آن علم آموزی و فرهنگ سیاسی باشد قطعا آینده ای روشنتر دارد. گرچه گروههای معارض سیاسی ابتدای انقلاب دست روی دست نگذاشتند و بیشترین ظرفیت خود را بر روی تاثیر گذار دومی دانشجویان گذاشتند و از طریق کمک های بلاعوض بدنبال جذب دانشجویان را در صور برنامه هیا خود قرار دادند و عملا در ابتدای انقلاب دانشگاهها به فضاهای مشخصی که در اختیار گروه، مختلف سیاسی قرار گرفته بود و باعث فاصله گرفتن دانشگاه از آن هدف اصلی یعنی کادر سازی برای آینده کشور شده و عملا محل برخورد را ایدئولوژی های غربی و شرقی و مخالف با انقلاب اسلامی شد و به تعبیر امام خمینی از دانشگاهها به عنوان اتاق جنگ گروه های سیاسی یاد کرده است و همین جو متشنج و سو استفاده های گروههای مختلف سیاسی باعث به تعطیل کشاندن دانشگاهها گردیده و ضربه بزرگی به روند انقلاب زده شد. اما اهم تاثیرات انقلاب اسلامی بر خلق و خوی ایرانیان اینکه ایرانیان در یک اعتماد به نفس و خود اتکائی مناسبی دست یافته اند. و این اعتماد به نفس و خود اتکائی که در عموم مردم در جریانات سیاسی رخ داده بود و تاثیری مستقیمی نیز بر مسئولین نظام گذاشته بود و مسئولین که خود نیز از میان عامه مردم به مناسب حکومتی رسیده بودند در برخوردهای سیاسی با سایر جوامع بدون در نظر گرفتن موضع ضف ایران از جنبه های اقتصادی، نظامی، سیاسی ابزار وجود می نمودند.
تنظیم می نمودند و بدون هماهنگی او حتی دست به اصلاحات داخلی کشور خود هم نمی زدند با یک چنین سخنی مواجه شدند و شاید این سخن در ذهن یک فرد مبتدی و غیر فنی در امور سیاسی یک حرف ساده تلقی شود اما از ظنر حرفه ای های سیاسی دارای بار بسیار منفی و از دید ضد امپریالیست ها بسیار مثبت تلقی می شود.
همین جمله اثرات بسیار شگرف در نوع نگرش مردم و ایران بعد از انقلاب اسلامی به کشورهای قوی داشت و با توجه به این اصل که باید جامعه به شکلی حرکت نماید و به قله های پیشرفت دست یابد که هرگز کشورهای قوی نتوانند خواسته های خود را بر کشور دیکته و تحمیل نمایند. اینها هم یکی پس از دیگری سطح بزرگ بینی را در ایرانیان بالا برد برای مثال اگر در قبل از انقلاب یک سرباز وظیفه در یکی از روستاها حرکت می کرد بسیاری از مردم بواسطه بیم داشتن از آن خود را از مسیر حرکت این سرباز دور می کردند و چنانچه در مسیر آن قرار می گرفتند به نوعی ادب توام با ترس و حساب بردن بود. اما ما شاهد این مسئله بعد از انقلاب بودیم که حتی یک شخصیت عالیمرتبه شهرستان به داخل روستا برود به نوعی امری عادی تلقی می شود الا اینکمه فردی واقعا نیازمند آن مسئول باشد احترام ویژه می گذارد اینها گویای تغییر نگرش مردم می باشد.
مورد بعدی به علت اینکه انقلابیون قبل از انقلاب مسائلی را مطرح نمودند و اذعان داشتند که درآمدهائی حاصله از فروش نفت و درآمدهای کشور هست باید وضعیت مصیتی مردم دگرگون شود و با یک