لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
شیخ احمد جام ( ژنده پیل )
در میان جمعی از مردانی که در تاریخ ایران نامی دارند خواه از شاعران و دانشمندان و هنرمندان و علمای دین و خواه از سلسله های نامی و وزیران بزرگ شاید کمتر کسی را نظر شیخ الاسلام ژنده پیل احمد جام بتوان یافت که از او خاندانی به وسعت پایداری خاندان این صوفی بلند آوازه بر جای مانده باشد اندکی کمتر از 9 قرن از مرگ این مرد بزرگوار می گذارد و در تمام این مدت طولانی در شمال شرقی خراسان و نقاطی از افغانستان و گاه گاه درباره ای از نواحی هندوستان گروهی از اخلاف او می زیسته اند که مدار افتخار و مایة مباهات عرتشان انتساب بدان شیخ سخت گیر و پرخاشگری خم شکن هول انگیز بوده و هست خاکش در طول قرون همواره مزار خلق بوده و حتی شاهان و مهاجمان جهانگیری چون سنجر و تیمور و شاهرخ و شاه عباس به زیارتش رفته و در بنای گنبد و بارگاهش از بذل مال و کوشش فروگذار نکرده اند امروز هم خاندان شیخ احمد جام متفذترین خاندان ولایت جام است و خاصه در تربت جام دارای نفوذ فوق العاده اند و امامت جمعه و زعامت تسنن را در دست دارند.
ما در همایون پادشاه هندوستان از نسل احمد جام بوده و بنابراین سلاطین تیموری هند که همه به طوراثی به سلطنت رسیده اند از طرف مادر نوة شیخ احمد جام و از سوی پدر به امیر تیموری گورکان انتساب دارند.
زندگانی شیخ احمد جامی
شیخ الاسلام ابونصر احمد بن ابی الحسن بن الحمد بن محمد نامقی جامی ملقب و مشهور به ژنده پیل احمد جام صوفی بزرگی است که نژاد او عرب و جد اعلای وی جریر بن عبدالله بجلی از صحابة پیغمر (ص) بود احمد بلند قامت و نیرومند دلیر بوده و درد نامق بر همه همسالان خود برتری داشته است.
جوانی احمد تا هنگام توبه به می خواری و عیش و ظرب گذشت وی با گروهی از همسالان فاسد و تبهکار خود حلقه ای داشت که به نوبت گرد هم می آمدند و باده گساری می کردند این یاران در سالهای پس از توبه نیز گاه مزاحم شیخ بودند وی را منغّض عیش خود می دانستند توّبه احمد و توّبه او به عبادت و ریاضت و ترک می گساری هنگامی آغاز شد که کرامتی مشاهده کرد و شبی در حلقة یاران شراب مبّدل به شربت گردید شیخ بیدار و هوشیار شد و از گروه دوستان گذشت کناره گرفته و زهد و خلوت پیشه کرد و روی به دینداری و عبادت نهاد وی بیست و دو سه ساله بود که به گوشه نشینی و تزکیة نفس پرداخت و به کوهها رفت ابتدا 12 سال در کوه نامق و سپس شش سال در کوه بزد جام یعنی روی هم رفته مدت 18 سال در خلوت و انزوا به سر برد پس از آن ترک عزلت گفت و برای ارشاد مردم و توبه دادن میخواران و گناهکاران به میان مردم بازگشت شهر جام به تربت شیخ جام مدفن شیخ الاسلام احمد جام نامّقی زنده پیل است جام تا اوایل قرن هفتم هجری یکی از توابع شهر نیشابور بزرگ قدیم بوده است محتمل است اسم اصلی آن ژام بوده که بهرور حرف ( ژ ) جای خود را به ج داده است.
مصنفات شیخ الاسلام
احمد جام مصنفات بسیار دارد و از آن جمله است سراج السائدین در سه جلد انیس التائبین راسلة سمرقنّد به مفتاح النجاة و روفته المذبنین که تصنیف این کتاب را در سال 52 هـ به اسم سلطان سنجر سلجوقی نموده کتاب بهار الحقیقه کنوز الحکمه، فتوح الروح، الاعتقادت، التذکیرات، الزهدیات و دیوان اشعار این مجموعه بنا قسمتی از خانقاه شیخ الاسلام احمد جامی قدس سره عبارف شهیر قرن پنجم هجری قمری است که از قرن هشتم هجری قمری باقی مانده است لیکن الحاقات آن متعلق به قرن نهم تا یازدهم هجری قمری می باشد.
اولاد شیخ الاسلام
احمد جام مردی پر فرزند از او چهل و دو مولود بهم رسیده سی و نه پسر و سه دختر که چهارده تن از پسران شیخ پس از درگذشت وی در حیات بودند فرزندان شیخ از هشت منک.حه متولد شده اند.
پیر و مرشد احمد جام
شیخ احمد جام پس از توبه در سن 22 سالگی شیخ احمد جام اصرار زیادی به شکستن خمرهای شراب داشته و تا آخر عمر هر جا خمره سراغ می کرده به شکستن و از بین بردن آن می پرداخته و این کار یکی از سجایان شیخ احمد جام بوده است.
خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی مدّتها بعد از شیخ احمد جام به دنیا آمده و در پایان غزلی از شکستن خمرهای شراب به دست شیخ اظهار تأسف کرده و سروده است :
حافظ مرید جام می است این صبا برد
و ز بنده بندکی برسان شیخ جام را
و خواجه شیراز با بیان لطیف از خم شکنی شیخ تاسف خود را بیان کرده است با فغانی شیرازی که در مشهد مقدس به دار باقی شناخته درباره خم شکنی شیخ جام بیت زیر را سروده است:
مستان اگر کنند فغانی به توبه میل
پیری به اعتقاد به از شیخ جام نیست
شکستن خم های باده در زمانهای گذشته هم متداول بوده چنانکه در اواخر عهد فتحعلی شاه قاجار یکی از مجتهدین نجف از شیراز فتوا بر شکستن خم های شراب می دهد و محمد مهدی خان مازندران متخلص به شمنه که مدتی داروغه اصفهان و در آن زمان داروغه شیراز بوده رباعی ذیل را به همین مناسبت سروده:
شیخ نجفی شکست خمخانه ی میگر بحر خدا شکست پس وای بر ما
کرده است بساط باده خواران راحلیور بهر ریا شکست پس وای بر وای