لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
رفاهاقتصادى و معیشتى در جهان مهدویت
از برنامهها و اقدامهاى امام مهدى (ع)، پدید آوردن رفاه در کل جامعه بشرى است. در آن دوران طبق ترسیم آیات و احادیث، جامعه بشرى واحدى تشکیل مىگردد که مانند خانوادهاى زندگى مىکنند، و مساله ناهنجار جوامع پیشرفته و ابرقدرت، و جامعههاى در حال رشد، و جامعههاى عقبمانده و محروم از میان مىرود و بشریتبه طور کلى به رفاه اقتصادى و بىنیازى دست مىیابد، و همین چگونگى زمینه اساسى رشد و تعالى معنوى و فکرى انسان را مىسازد.
طبق تحقیقات کارشناسان و متخصصان بخش عظیم و مهمى از مسائل عقبماندگى و وابستگى و کمبود مواد غذایى و معیشتى (اگر نگوییم تمام آن) به دو عامل بستگى دارد، و این هر دو عامل با هم در ارتباطاند:
نظام اقتصادى حاکم بر جهان.
نظام اقتصادى حاکم بر جهان»، یعنى نظام و سیستمى که قدرتهاى اقتصادى جهان در کشورهاى استعمارگر پدید آوردهاند، و هدف و آرمان آنها دستیابى به قدرت اقتصادى روزافزون و سلطه بر منابع ثروت جهان است. این قدرتهاى سلطهگر، با برنامهریزیهاى دقیق خود، مانع هرگونه استقلال، خودکفایى و رشد تولید و پیشرفت اقتصادى در کشورهاى عقب نگهداشته شدهاند. این قدرتها از راههاى گوناگون و شیوههاى تبلیغى و برنامهریزیهاى گسترده و عمیق، در سایه سلطه نظامى و سیاسى و فرهنگى، آزادى فکر و عمل را از آحاد مردم در جهان سوم مىگیرند، و روشها و شیوههایى در همه مسائل زندگى از جمله در تولید و مصرف و تکنولوژى و فرهنگ و راههاى معیشت، بر آنان تحمیل مىکنند که به سود سرمایهداران بزرگ و سلطه بیشتر جهان پیشرفته است. در سایه این سلب فکر و سلب شخصیت و سلب آزادى و آزادفکرى، پدیده عقبماندگى ویى و خودیابى و اعتماد به نفس مىمیرد، و وابستگى روز به روز در اعماق اجتماعات عقبمانده گسترش مىیابد. از این رو، صاحبنظران مسائل اقتصادى - اجتماعى مىگویند: کمک به کشورهاى عقبمانده تنها در این است که آنها را به خودشان واگذارند.
نظام سیاسى حاکم بر کشورها» نیز نوعا عامل و دستنشانده قدرتهاى جهانى هستند، و همواره به زیان ملتهاى خود گام برمىدارند، و براى سلب هرگونه فکر و اندیشه از مردم و نفى حس خودشناسى و خودیابى در مردم خویش مىکوشند، و جریانهاى فکرى و فنى فرمایشى را در میان ملتخویش نشر مىدهند، و با رسانهها و ابزارهاى تبلیغاتى هرگونه استقلال فرهنگى و اقتصادى را از جامعه سلب مىکنند، و تودهها را بردهوار به اسارت و پیروى کورکورانه این دو جریان مسلط و حاکم - یکى بیگانه و دیگرى خودى - نخستین موضوعى که صدمه مىبیند و یا بکلى نفى مىگردد، اصالت فکر و فرهنگ خودى و حس اعتماد به نفس و بازیابى و بازشناسایى نیروهاى نهفته در درون خود و جامعه خودى است.
در رستاخیز ظهور امام منجى (ع)، این بندها و دامها از سر راه برداشته مىشود، و عوامل سلطه بر فکر و فرهنگ و اقتصاد و سیاست جهان و کشورها نابود مىگردد، و انسانها آزاد مىشوند، و با هدایت آن امام به خود مىآیند و دیگر بار خویشتن خویش را بازمىیابند و بازمىشناسند و آزادانه فکر مىکنند، و راههاى تحمیلى و تبلیغى را از راه اصلى و درست جدا مىسازند. و این است آزادى و آزادگى واقعى، آزادیى که در سراسر دنیاى کنونى تنها واژه آن وجود دارد و از محتوا و مفهوم آن خبرى نیست.
در دنیایى که تقسیمبندى جهانى با معیارهاى ظالمانه صورت مىگیرد، و امتهاى ضعیف، به حال خود گذارده نمىشوند، و از راههاى مریى و نامریى در شبکههاى پیچیده نظامهاى سلطه و سرمایهدارى جهان گرفتار مىآیند، سخن از آزادى واقعى و آزادفکرى، بازى با کلمات است. و گفتگو بر سر استقلال اقتصادى و انتخاب شیوه و راه زندگى و معیشت و دستیابى به رفاه بیهوده است. زیرا در چنین شرایطى، بخشهاى عظیمى از بشریت مواد لازم زندگى را در اختیار ندارند و دچار کمبود و فقرند، و بخشهاى دیگر نیز طبق الگوها و معیارهایى که سرمایهداران و تولیدکنندگان بزرگ بر جامعه تحمیل مىکنند باید زندگى کنند، و از مواد و کالاها بهره گیرند، و خود قدرت اختیار و انتخاب ندارند.
از این رو در رستاخیز امام مهدى (ع)، انسان در آغوش آزادى به معناى واقعى کلمه مىآرامد، و در پرتو این آزادى همه بندها و زنجیرهایى را که بر پایش نهادهاند مىگسلد، ورا به دو بخش پیشرفته و عقبمانده تقسیم کردهاند از میان مىرود، و پدیده شوم فقر و نیاز نیز نفى مىگردد، و رفاه اقتصادى در پرتو چنین معیارهایى به جامعه و افراد داده مىشود. تردیدى نیست که بدترین و ناهنجارترین اسارت براى بشریت، فقر و نیاز روزانه به غذا، لباس، مسکن، دارو و دیگر لوازم زندگى است. این اسارت براى انسان لحظهاى آسایش و فراغتباقى نمىگذارد، و زمینههاى رشد و تکامل معنوى و مادى او را نابود مىسازد، و همواره انسان را در اندیشه سیر کردن شکم و پوشاندن بدن و دستیابى به سایبان و بهبودى از درد و بیمارى و... فرو مىبرد، و فرصتى باقى نمىگذارد تابه مفاهیم بالا و برتر زندگى بیندیشد، و پایگاه انسانى خود را درک کند، و از عروج و تکامل نوع انسان سخن بگوید.
در دوران رفاه اقتصادى و رفع همه نیازها، آدمى از این بردگى و اسارت هستىسوز رهایى مىیابد، و از بند مشکلات آن آزاد مىگردد، و به مسائل متعالى و برتر و تکامل و رشد و صعود مىاندیشد و در آن راستا گام برمىدارد.
احادیثبسیارى درباره رفاه اقتصادى دوران ظهور وجود دارد و شاید از جمله مسائلى باشد که بیشترین تاکید بر آن شده است. و این اهمیت موضوع و نقش آن را در ساختن جامعه سالم قرآنى مىرساند، و شاید پس از اصل عدالت دومین موضوعى باشد که در آن دوران در جامعهها پدید مىآید. و این هر دو با یکدیگر پیوندى ناگسستنى دارند، زیرا که اجراى دقیق عدالتبراى از میان بردن روابط ظالمانه و غاصبانه آکل و ماکولى است تا اقویا حق ضعیفان را نخورند و آنان را محروم نسازند. بنابراین، رفاه اقتصادى براى همه، با اجراى اصل عدالت اجتماعى و برپایى قسط قرآنى امکانپذیر است، بلکه رفاه و بىنیازى از میوههاى درخت تناور عدل است، و امام با تحقق بخشیدن به اصول دادگرى و عدالت اجتماعى، همگان را به زندگیى درست و سامانیافته مىرساند.
امام صادق (ع:
...انالناس یستغنون اذا عدل بینهم...
- ... مردمان بىنیاز مىگردند آنگاه که عدالت میانشان حاکم باشد...
نالله لم یترک شیئا من صنوفالاموال الا و قد قسمه، واعطى کل ذى حق حقه، الخاصة والعامة والفقراء والمساکین، و کل صنف من صنوفالناس... فقال: لو عدل فىالناس لاستتغنوا...
- خداوند همه ثروتها را (از همه منابع درآمد) میان مردم تقسیم کرده است، و به هر کس حقش را داده است: کارگزاران و توده مردم و بینوایان و تهیدستان و هر گروهى از گروههاى مردم. سپس امام گفت: اگر عدالت اجتماعى برقرار شده بود همه مردم بىنیاز شده بودند...
بنابراین در سایه عدالت است که به رفاه اقتصادى و بىنیازى مادى مىتوان دستیافت.
همچنین از نظر تعالیم اسلامى، حاکمیت اگر درست و اسلامى باشد و برنامهها و مجریانى قرآنى و اسلامى به کار گمارده شوند، محرومیت و نیازمندى در جامعه باقى نمىماند، زیرا که اصول عدل و حق اجرا مىگردد، و در پرتو آن اجراى اصول، همه مردم به رفاه و بىنیازى مىرسند.
امام على (ع:
اما والذى فلقالحبة، و برا النسمة، لو اقتبستمالعلم من معدنه، و ادخرتمالخیر من موضعه و اخذتمالطریق من وضحه، و سلکتم منالحق نهجه، لنهجتبکمالسبل، وبدت لکمالاعلام، و اضاء لکمالاسلام، و اکلتم رغدا، و ما عال فیکم عائل، و لا ظلم منکم مسلم و لامعاهد
- سوگند به خدایى که دانه را (در دل خاک) بشکافت، و آدمیان را آفرید، اگر علم را از معدن آن اقتباس کرده بودید، و خیر را از جایگاه آن خواستار شده بودید و از میان راه به رفتن پرداخته بودید، و راه حق را از طریق روشن آن پیموده بودید، راههاى شما هموار مىگشت، و نشانههاى هدایتگر پدید مىآمد، و فروغ اسلام شما را فرا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
سرنوشتسازترین دگرگونی جهان
پژوهشی در باب دگرگونیهای اجتماعی و مسأله انتظار
دگرگونی اجتماعی از مسائلی است که همواره ذهن دانشمندان را به خود جلب کرده است و هر کدام به فراخور وسع علمی خویش در این باره اظهار نظر کرده و علل و عوامل آن را با توجه به دیدگاه خود شرح و بسط دادهاند.در این پژوهش با استفاده از سخنان بزرگانی همانند استاد مطهری، (به عنوان عالمی روشن اندیش که نسبت به جایگاه مسأله واقف بوده است) به بحث وبررسی درباره این موضوع خواهیم پرداخت و نیز نظریههایی را که در این باره مطرح شده است نقد و ارزیابی میکنیم. در پایان نظر خود را طرح کرده و به تفصیل درباره آن سخن خواهیم گفت.این که چه علل و عواملی باعث دگرگونیهای اجتماعی است، سؤال اصلی و محوری این نوشتار را تشکیل میدهد و با توجه به بضاعت علمی و منابع موجود به آن پاسخ داده خواهد شد.فرضیهای که در صدد بررسی آن هستیم این است که محتوای باطنی انسان (اندیشه، عقیده و ایدئولوژی) بویژه فطرت کمال جویی و تجدد خواهی انسان علت اکثر دگرگونیهای اجتماعی است. این فرضیه با توجه به این اصل بررسی میشود که فرد و جامعه هر دو اصیلاند. و به تعبیری دیگر این انسان است که اصالت دارد، به عنوان یک موجود با شعور، آگاه، دینخواه و عقلگرا با فطرتی که طالب کمال و تعالی است.
مفاهیم اصلی و کلیدی
انتظار: در لغت یعنی چشم به راه داشتن، چشم داشتن، انتظار داشتن (1) و در اصطلاح، دیده دوختن به راه تحقق امری است که منتظر را به حالت انتظار واداشته است و هرچه آن امر در نظر او مهمتر باشد، برای تحقق آن کوشش و جدیت بیشتری ـ خواه ناخواه ـخواهد کرد (2).تحول یا دگرگونی: به معنای تغییر و تبدیل چیزی است به چیز دیگر.دگرگونی و تغییر اجتماعی: این واژه کلی و مبهم، معمولا به معنی تغییر در فرایندهای اجتماعی یا ساختار جامعه به ویژه در بحث گذر از جوامع سنتی به جوامع صنعتی و جدید مطرح میشود. دگرگونی اجتماعی ممکن است مثبت یا منفی، پیشرو یا واپسگرا، قهری یا دستوری، کند یا سریع، جزیی یا کلی، سطحی یا عمیق و موقت یا دائمی باشد. دگرگونی اجتماعی فرایند پیچیدهای است که عوامل متعددی نظیر اختراع، تراوشات ناشی از فرهنگها یا اشاعه ویژگیهای از جوامع دیگر، افزایش یا کاهش جمعیت، تکنولوژی، شخصیتهای بزرگ، جنبشهای اجتماعی، آموزش و پرورش و بیسازمانی اجتماعی و … در آن دخالت دارند. عادت، ترس از گسسته شدن رشته تداوم، سنت گرایی، صاحبان منافع و مقاومت ایدئولوژیک نیز از عوامل عمده ایستادگی در برابر تغییرات اجتماعی است.(3)
علل و عوامل دگرگونی اجتماعی
دانشمندان بر این مسأله که عامل اصلی تحولات و دگرگونی اجتماعی چیست، اتفاق نظر ندارند و هر یک عاملی را مؤثر و دخیل میدانند. گروهی عوامل مادی را منشأ اثر دانسته، عدهای شرایط جغرافیایی و خون و نژاد را عامل تحول میدانند، برخی فرهنگ و عقیده و ایدئولوژی و به طور کلی محتوای باطنی انسان را مهمترین عامل میدانند و گروهی از نقش شخصیتها و نوابغ و قهرمانان سخن به میان آورده و آن را یگانه عامل دگرگونی میدانند. در زیر، نظریههای گوناگون در این باره مطرح و مورد نقد و بررسی قرار میگیرد:1ـ خون و نژادطبق این نظریه، عامل اساسی پیش برنده تاریخ، نژادها هستند، زیرا بعضی نژادها و خونها استعداد فرهنگ آفرینی و تمدن گستری دارند و برخی دیگر خیر، بعضی میتوانند علم و صنعت و اخلاق تولید کنند و گروهی صرفا مصرفکنندهاند.ارسطو، برخی نژادها را مستحق برده داشتن و بعضی دیگر را مستحق برده شدن میدانست. طرفدار این نظریه کنت گوبینو، فیلسوف معروف فرانسوی است. این نظریه به گوبینیزم نیز مشهور است. (4)این که معتقد شویم تنها یک نژاد است که تحول و تطور تاریخ به دستش صورت میگیرد، یا این که همه انسانها در آن دخیلاند، مشکلی را حل نمیکنند، زیرا معلوم نیست چرا زندگی انسان یا نژادی از انسان متحول و متطور است و زندگی حیوان چنین نیست. این که یک نژاد باشد یا همه نژادها، راز تحرک تاریخ را نمیگشاید. البته شاید نتوانیم تفاوت نژادها را به طور کلی انکار کنیم. چرا که ممکن است در عین این که همه استعداد دارند، برخی نژادها دارای استعداد بیشتری باشند.(5)2ـ شرایط اقلیمی و جغرافیاییبر اساس این نظریه، عامل سازنده تمدن و به وجود آورنده فرهنگ و تولید کننده صنعت، محیط و شرایط اقلیمی و جغرافیایی است. در مناطق معتدل، مزاجهای معتدل و مغزهای نیرومند ومتفکر به وجود میآید. علاوه بر این، شرایط اقلیمی و محیط جغرافیایی و منطقهای بر روی نژادها تأثیر میگذارد و استعدادهای خاص ایجاد میکند و درنهایت عامل پیش برنده تاریخ میشوند. (منتسکیو) دانشمند جامعه شناس فرانسوی طرفدار این نظریه است.(6)بنابراین موقعیتهای جغرافیایی خاص در رشد عقلی و فکری و ذوقی و جسمی انسانها مؤثرند. همچنین تاریخ تنها در میان انسانهای برخی اقلیمها و منطقهها تحرک دارد، و در محیطها و منطقههای دیگر، ثابت و یک نواخت و شبیه سرگذشت حیوان است. اما پرسش اصلی به قوت خود باقی است که مثلا چرا زنبور عسل یا سایر جانداران که در همان مناطق جغرافیای زیست میکنند فاقد تحرکاند. در واقع عامل اصلی اختلاف میان آدمی و حیوان، که یکی ثابت میماند و دیگری به طور دائم از مرحلهای به مرحله دیگر انتقال مییابد، چیست؟ نتیجه این که این عامل نیز آنچنان که باید، استحکام ندارد.
3ـ نظریه الهیطبق این نظریه آن چه در زمین پدید میآید، امری است آسمانی که بنا بر حکمتی بر زمین فرود آمده است. تحولات و تطورات تاریخ را میتوان جلوهگاه مشیت حکیمانه و حکمت الهی دانست. پس آن چه تاریخ را جلو میبرد و دگرگون میسازد، اراده خداوند است و تاریخ واجتماع پهنه بازی اراده مقدس الهی است. «بوسوئه» مورخ و اسقف معروف،طرفدار این نظریه است.(8)این نظریه سستترین و بیپایهترین نظریه در باب دگرگونیهای اجتماعی است. زیرا مگر تنها تاریخ است که جلوهگاه مشیت الهی است؟ نسبت مشیت الهی به همه اسباب و علل جهان مساوی است،هم چنان که زندگی متحول و متطور آدمی جلوهگاه مشیت الهی است، زندگی ثابت و یک نواخت زنبور عسل و سایر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
تحلیل های علمی تولید گندم در ایران و جهان
(اقتصاد گندم ایران )
تا کنون کتابها، مقالات ، طرح های تحقیقاتی و سایر منابع علمی در باب تولید گندم در ایران و مزیت نسبی تولید این محصول در ایران همچنین، در مورد اینکه آیا مساله خود کفایی در تولید گندم در ایران اساسا لزومی دارد یا نه ، بحث های فراوانی کرده اند و هر یک فراخور نوع کار نتایجی نیز گرفته اند. برخی نتیجه گرفته اند که ما باید در تولید گندم خود کفا شویم برخی نیز نتیجه گرفته اند که اساسا نیازی به مطرح شدن بحث خود کفایی نیست و ایران در تولید گندم مزیت نسبی ندارد!
اگرچه هر یک از کارهای انجام شده در این زمینه قابل احترام هستند اما به نظر می رسد علت تفاوت در نتیجه گیری منابع علمی فوق الذکر این باشد که فرضیات و حیطه کاری که برای هر تحقیق در نظر گرفته شده است متفاوت بوده است. برخی از دیدگاه اقتصاد خرد به قضیه نگاه کرده اند ، برخی از دیدگاه اقتصاد کلان به قضیه نگاه کرده اند. برخی از دیدگاه اقتصاد جهانی و آزادسازی تجارت مساله را مورد بررسی قرار داده اند و برخی دیگر از دیدگاه سیاسی به قضیه نگاه کرده اند و برخی نیز از دیدگاه های فرهنگی و حتی مذهبی. اقتصاد خرد دستور به توقف تولید گندم می دهد اما اقتصاد کلان دستور به تداوم تولید می دهد. آزادسازی تجاری دستور به توقف تولید و اقتصاد سیاسی دستور به ادامه تولید. اهل سیاست خواستار تولید هستند اما برخی از اقتصاددانان مخالف و برخی دیگر موافق هستند. در این بین بنا به قدرت اجرایی داشتن هر یک از افکار فوق مساله خود کفایی گندم کم رنگ یا پر رنگ شده است اما به هر حال در نهایت تفکر غالب همان ادامه تولید و رسیدن به خودکفایی بوده است تا اینکه بالاخره پس از 40 سال ما به آ؛نچه می خواستیم رسیدیم و در سال زراعی 1383-1382 موفق به خودکفایی در تولید گندم شدیم. اما از آنجایی که مساله تولید گندم فراتر از بحث خود کفایی است و ایران سالیان سال باید بر اساس آن، تصمیم به تولید یا عدم تولید بگیرد، نیاز است که مساله تولید گندم در ایران با نگرشی همه جانبه
( اقتصادی ، سیاسی، فرهنگی ، اجتماعی ، مذهبی و ..) بررسی شود تا در نهایت بتوانیم به نتایجی جامع ، خالی از ایراد و قانع کننده در این مورد برسیم و بر اساس آن تصمیمی درست اتخاذ نماییم.
با توجه به احساس نیاز فوق ، بر آنیم تا مساله " مزیت نسبی تولید گندم در ایران و جهان " را که مفهومی اقتصادی است به صورت جامع بررسی کنیم. از این رو بصورت سلسله وار تحلیل هایی علمی در این زمینه به علاقمندان تقدیم خواهد شد.
بازاریابی صادراتی گندم ایران (3)
در ادامه بررسی مسائل مربوط به بازاریابی گندم ایران استاندارد کردن ، بسته بندی ، تبدیل ، انبارداری ، تبلیغات ، طرز فروش ، قیمت گذاری و در نهایت ضریب هزینه های بازاریابی این محصول را بررسی می کنیم.
3- استاندارد ( جدا ) کردن محصول گندم
شامل جور کردن و استاندار کردن گندم می باشد. با پیشرفت اقتصادی مراکز مختلفی برای انجام اینگونه خدمات بوجود می آید ، جوربندی و استاندارد کردن گندم به خریداران امکان می دهد تا بتوانند آنچه را که مایل هستند بدون اتلاف وقت و با توجه به قدرت خرید خود بخرند ، جدا کردن ، جور کردن و استاندارد کردن سبب جلب اطمینان مصرف کنندگان می شود و در نتیجه تجارت بخصوص تجارت بین المللی را ساده تر و سریع تر می کند. محصولات کشورهای در حال رشد اغلب به علت نداشتن یکنواختی در بازارهای دنیا با اطمینان خرید و فروش نمی شوند. این در حالی است که سورت کردن، ارزش افزوده محصول مورد نظر را افزایش می دهد مثلاً گندم را می توان به درجات مختلف تقسیم کرد و از هر کدام برای هدف مشخصی مثل تهیه آرد نان، تهیه آرد شیرینی، تهیه مصارف غذایی مثل ماکارونی ، مصارف دامی و غیره استفاده کرد.
کشورهای مختلف جهان ، خصوصا صادر کنندگان این محصول ؛ گندم خود را با درجات مختلف، مشخص و استاندارسازی کرده اند. گندم تولیدی در هر کشور بسته به درجه ، درصد پروتئین و سایر خصوصیات قابلیت رقابت خاصی را دارا می باشند. بطور کلی ارقام عمده گندم با قابلیت رقابت در سطح جهانی بصورت ذیل درجه بندی و نامگذاری شده اند. در جدول ذیل انواع گندم کشورهای مختلف که قابلیت رقابت با یکدیگر در بازار جهانی را دارا می باشند آورده شده است.
ارقام رقابت پذیر گندم
استرالیا
آمریکا
کانادا
دیگر کشورها
گندم سخت ممتاز
گندم بهاره سیاه شمالی
گندم قرمز سخت
گندم با 13% پروتئین
گندم بهاره قرمز غربی
-
گندم سخت
گندم قرمز سخت
گندم بهاره قرمز غربی
گندم قزاقستان
گندم آلمان
گندم سفید اعلاء
گندم قرمز سخت
گندم بهاره فلات کانادا
گندم آرژانتین
گندم آلمان
گندم روسیه
گندم اوکراین
گندم سفید استاندارد
گندم سفید نرم
گندم زمستانی قرمز نرم
گندم فلات کانادا
گندم آرژانتین
گندم فرانسه
گندم هند
گندم اوکراین
گندم نرم
گندم سفید نرم
گندم زمستانه قرمز نرم
-
-
گندم دروم
گندم دروم کهربایی سخت
گندم دروم کهربایی غربی
گندم دروم مکزیک
در ایران استاندارد کردن اجباری از سال 1352 شروع شده است هر چند که موسسه استاندارد که وابسته به وزارت اقتصاد است 14 سال قبل از آن تاریخ تاسیس شده بود و قرار بوده است 600 نوع مواد غذایی و محصولات کشاورزی را به تدریج استاندارد کند ولی سرعت پیشرفت این کار خیلی کم است و به نظر می رسد که شاید سالها طول بکشد تا همه این مواد را بتوان استاندارد کرد. از طرف دیگر تا کنون احساس نیازی برای درجه بندی و استاندارد سازی گندم ایران وجود نداشته است اما اکنون که بحث صادرات این محصول مطرح می باشد باید متولیان امر با مقایسه گندم ایران با ارقام استاندارد شده کشورهای رقیب (که در جدول بالا اورده شده است) در این زمینه اقدام به استانداردسازی این محصول نمایند تا خریداران قادر به مقایسه کیفیت و قیمت محصول ایرانی با محصول خارجی باشند. گفتنی است ایران قادر است استانداردهای جداگانه ای نیز برای انواع گندم خود تعیین نماید اما بمنظور حضور در بازارهای جهانی نیاز است تا استانداردهای ایران با استانداردهای جهانی همخوانی داشته باشد.
4- بسته بندی محصول گندم یا آرد گندم
بطور کلی بسته بندی محصولات کشاورزی به منظور سالم نگهداشتن ، تسهیل در حمل و نقل و انبار داری انجام می شود. با بسته بندی درست می توان از بسیاری آسیب ها جلوگیری کرد و از برخی هزینه ها نیز کاست همچنین در اثر حفظ بهتر و حمل و نقل آسانتر محصول هزینه های فروش را پائین آورد. هر یک از محصولات کشاورزی بنا به ماهیت و کیفیت خود باید یک نوع بسته بندی شود در صورتیکه به این امر توجه نشود و بسته بندی متناسب با محصول نباشد مقدار زیادی از محصول تلف خواهد شد و هزینه آن بیشتر از حد لازم خواهد بود. امروزه که در بازار بین المللی محصولات باید با گویا بودن کیفیت خود ، برای خود مشتری پیدا کنند ، اهمیت بسته بندی خوب از نظر اندازه ، نوع و بی خطر بودن بسته بندی ، بهداشتی بودن ، امکان استفاده مجدد از بسته ها بعد از مصرف محصول و زیبائی و رنگ آمیزی بسته ها اهمیت زیادی دارد. نوع بسته بندی و اندازه آن با مطالعه خصوصیات اقتصادی – اجتماعی مصرف کنندگان و نوع و قیمت محصول انجام می گیرد.
در بسیاری از موارد گر چه هزینه های فروش در اثر بسته بندی افزایش می یابد ولی همه از آن کار راضی می شوند ، چون بسته بندی در واقع کیفیت محصول نهائی را بهبود می بخشد. بعلاوه می توان تاریخ بسته بندی و زمان غیر قابل مصرف شدن آن را روی بسته بندی نشان داد.
بسته بندی درارتباط با گندم برای آرد این محصول مطرح می باشد. چون خود گندم معمولا بدون بسته بندی صادر می شود اما ارد گندم حتما باید در بسته بندی ارائه شود. اخیرا کشور عراق در اعلام نیاز خود اشاره کرده است به دلیل عدم امکان تولید گندم به ارد در این کشور ترجیح می دهد آرد خریداری نماید تا گندم. بنابراین با توجه به اینکه عراق تا چند سال اینده نیز وارد کننده گندم خواهد بود ، بسته بندی آرد و حتی دیگر مشتقات گندم توجه بیشتری را می طلبد.
البته این موضوع قابل ذکر است که بسته بندی تا حد زیادی باعث می شود که امکان تقلب افزایش یابد اما این مورد بیشتر در مورد کشورهای در حال توسعه مطرح می باشد همانطور که قبلا در مورد کشورهای توسعه یافته فعلی نیز مطرح بوده است. بطور مثال در سال 1976 در اثر شکایت کشورهای خریدار گندم از آمریکا ، معلوم شد در میان گندم هایی که از بندر نیواورلئان آمریکا به سوی کشورهای شوروی سابق ، هند ، مصر و ایران صادر شده بود مقادیر زیادی سنگ و خاشاک و گندم هائی از درجه پائین تر نیز قاطی شده است.
در کشورهای غنی که هزینه های زیادی را صرف بسته بندی می کنند مطالعات زیادی هم برای انتخاب نوع صحیح جنس بسته ها ، شکل ، اندازه و رنگ آمیزی و شعارهایی که روی آنها نوشته می شود به عمل می آید تا هدف های بسته بندی را بهتر انجام دهند .
کیفیت بسیاری از محصولات کشاورزی صادراتی ایران نامطلوب است و این امر به دلیل به کار نبردن روشهای جدید بهداشتی کردن محصول و استاندارد کیفیت آن در تمام مراحل تولید و طرز نادرست به بازار رساندن محصول است. معمولا بسته بندی محصولات کشاورزی در ایران عقب افتاده است و بهمین دلیل در بازارهای جهانی این محصولات به قیمت های بسیار کم فروخته می شوند. هم اکنون بسیاری از کالاهای صادراتی ایران با بسته بندی کشورهای امارات ، اسپانیا و... در بازارهای جهانی عرضه می شوند. متخصصین اقتصادی وزارت اقتصاد میزان خساراتی را که در اثر عدم توجه به استاندارد کردن به مملکت وارد می شود بین 25 تا 50 درصد تولید تخمین می زنند و هر گاه صرفاً 25درصد را مبنا بگیریم مشاهده خواهیم کرد که چه ضرری از این منظر متوجه اقتصاد کشاورزی ایران است.
5- تبدیل محصول گندم
با افزایش درآمد ، مردم قادر می شوند که خدمات بازاریابی را بیشتر بخرند و به علاوه امروزه تعداد زیادی از زنان در خارج از منزل کار می کنند و وقت کافی برای تبدیل محصولات غذائی را ندارند.
در واقع رابطه مستقیمی بین درآمد مردم کشورهای مختلف جهان و میزان مصرف مواد غذائی تبدیل شده وجود دارد. شاید قدیمی ترین و معمولی ترین رشته تبدیل مواد غذائی همان تبدیل گندم به آرد وسپس پختن نان باشد که از زمان های قدیم قسمتی از آن در منازل و قسمت دیگر توسط آسیابان ها و نانواها انجام گرفته ولی امروزه اغلب نان مصرفی (حتی در روستاها) در خارج از منزل تهیه می شود. به همین نسبت در بازارهای جهانی نیز این امر در حال محقق شدن است. یعنی در اینده محصولات ثانویه گندم بیشتر مد نظر خواهد بود و جنبه صادراتی بیشتری خواهد داشت تا خود محصول گندم. چون در کشورهای با درامد بالا هزینه نیروی انسانی به دلیل کاهش جمعیت و انتظارات مردم ثروتمند بالا خواهد رفت و کار تبدیل مواد خام نیز به کشورهای در حال توسعه با انبوه نیروی کار ارزان سپرده خواهد شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
تحلیل های علمی تولید گندم در ایران و جهان
(اقتصاد گندم ایران )
تا کنون کتابها، مقالات ، طرح های تحقیقاتی و سایر منابع علمی در باب تولید گندم در ایران و مزیت نسبی تولید این محصول در ایران همچنین، در مورد اینکه آیا مساله خود کفایی در تولید گندم در ایران اساسا لزومی دارد یا نه ، بحث های فراوانی کرده اند و هر یک فراخور نوع کار نتایجی نیز گرفته اند. برخی نتیجه گرفته اند که ما باید در تولید گندم خود کفا شویم برخی نیز نتیجه گرفته اند که اساسا نیازی به مطرح شدن بحث خود کفایی نیست و ایران در تولید گندم مزیت نسبی ندارد!
اگرچه هر یک از کارهای انجام شده در این زمینه قابل احترام هستند اما به نظر می رسد علت تفاوت در نتیجه گیری منابع علمی فوق الذکر این باشد که فرضیات و حیطه کاری که برای هر تحقیق در نظر گرفته شده است متفاوت بوده است. برخی از دیدگاه اقتصاد خرد به قضیه نگاه کرده اند ، برخی از دیدگاه اقتصاد کلان به قضیه نگاه کرده اند. برخی از دیدگاه اقتصاد جهانی و آزادسازی تجارت مساله را مورد بررسی قرار داده اند و برخی دیگر از دیدگاه سیاسی به قضیه نگاه کرده اند و برخی نیز از دیدگاه های فرهنگی و حتی مذهبی. اقتصاد خرد دستور به توقف تولید گندم می دهد اما اقتصاد کلان دستور به تداوم تولید می دهد. آزادسازی تجاری دستور به توقف تولید و اقتصاد سیاسی دستور به ادامه تولید. اهل سیاست خواستار تولید هستند اما برخی از اقتصاددانان مخالف و برخی دیگر موافق هستند. در این بین بنا به قدرت اجرایی داشتن هر یک از افکار فوق مساله خود کفایی گندم کم رنگ یا پر رنگ شده است اما به هر حال در نهایت تفکر غالب همان ادامه تولید و رسیدن به خودکفایی بوده است تا اینکه بالاخره پس از 40 سال ما به آ؛نچه می خواستیم رسیدیم و در سال زراعی 1383-1382 موفق به خودکفایی در تولید گندم شدیم. اما از آنجایی که مساله تولید گندم فراتر از بحث خود کفایی است و ایران سالیان سال باید بر اساس آن، تصمیم به تولید یا عدم تولید بگیرد، نیاز است که مساله تولید گندم در ایران با نگرشی همه جانبه ( اقتصادی ، سیاسی، فرهنگی ، اجتماعی ، مذهبی و ..) بررسی شود تا در نهایت بتوانیم به نتایجی جامع ، خالی از ایراد و قانع کننده در این مورد برسیم و بر اساس آن تصمیمی درست اتخاذ نماییم.
با توجه به احساس نیاز فوق ، بر آنیم تا مساله " مزیت نسبی تولید گندم در ایران و جهان " را که مفهومی اقتصادی است به صورت جامع بررسی کنیم. از این رو بصورت سلسله وار تحلیل هایی علمی در این زمینه به علاقمندان تقدیم خواهد شد.
بازاریابی صادراتی گندم ایران (3)
در ادامه بررسی مسائل مربوط به بازاریابی گندم ایران استاندارد کردن ، بسته بندی ، تبدیل ، انبارداری ، تبلیغات ، طرز فروش ، قیمت گذاری و در نهایت ضریب هزینه های بازاریابی این محصول را بررسی می کنیم.
3- استاندارد ( جدا ) کردن محصول گندم
شامل جور کردن و استاندار کردن گندم می باشد. با پیشرفت اقتصادی مراکز مختلفی برای انجام اینگونه خدمات بوجود می آید ، جوربندی و استاندارد کردن گندم به خریداران امکان می دهد تا بتوانند آنچه را که مایل هستند بدون اتلاف وقت و با توجه به قدرت خرید خود بخرند ، جدا کردن ، جور کردن و استاندارد کردن سبب جلب اطمینان مصرف کنندگان می شود و در نتیجه تجارت بخصوص تجارت بین المللی را ساده تر و سریع تر می کند. محصولات کشورهای در حال رشد اغلب به علت نداشتن یکنواختی در بازارهای دنیا با اطمینان خرید و فروش نمی شوند. این در حالی است که سورت کردن، ارزش افزوده محصول مورد نظر را افزایش می دهد مثلاً گندم را می توان به درجات مختلف تقسیم کرد و از هر کدام برای هدف مشخصی مثل تهیه آرد نان، تهیه آرد شیرینی، تهیه مصارف غذایی مثل ماکارونی ، مصارف دامی و غیره استفاده کرد.
کشورهای مختلف جهان ، خصوصا صادر کنندگان این محصول ؛ گندم خود را با درجات مختلف، مشخص و استاندارسازی کرده اند. گندم تولیدی در هر کشور بسته به درجه ، درصد پروتئین و سایر خصوصیات قابلیت رقابت خاصی را دارا می باشند. بطور کلی ارقام عمده گندم با قابلیت رقابت در سطح جهانی بصورت ذیل درجه بندی و نامگذاری شده اند. در جدول ذیل انواع گندم کشورهای مختلف که قابلیت رقابت با یکدیگر در بازار جهانی را دارا می باشند آورده شده است.
ارقام رقابت پذیر گندم
استرالیا
آمریکا
کانادا
دیگر کشورها
گندم سخت ممتاز
گندم بهاره سیاه شمالی
گندم قرمز سخت
گندم با 13% پروتئین
گندم بهاره قرمز غربی
-
گندم سخت
گندم قرمز سخت
گندم بهاره قرمز غربی
گندم قزاقستان
گندم آلمان
گندم سفید اعلاء
گندم قرمز سخت
گندم بهاره فلات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
"تاریخ تطبیقی عکاسی ایران و جهان"
ازسوی نشر علم روانه بازار کتاب شده که عنوان پُرطمطراقش نظرم را جلب کرد، چه، تاکنون چنین بررسی درباره عکاسی ایران و جهان صورت نگرفته است. کتاب را خواندم و از صفحه های نخست دریافتم که این کتاب از نوع کتاب سازی های رایج دراین زمانه است و با کمال تأسف، نه تنها تاریخی تطبیقی نیست ومطلب تازه ای در بر ندارد، بلکه اشتباهات و خطاهای بسیاری در کتاب هست که بسیاری از آنها بر یک نویسنده ی مبتدی هم بخشودنی نیست ومی طلبد کتابی در تکذیب آن خطاها و اشتباهات نوشته شود.(فقط یک نویسنده بیکار و پِر حوصله می خواهد) در مقدمه ی کتاب که معلوم نیست از ناشر است یا نویسنده ی کتاب، آمده است: "... کتاب حاضر، حاصل سال ها تحقیق و تدریس نویسنده در دانشگاه های دولتی و آزاد اسلامی است که قسمتی از مطالب کتاب در کارگاه های عکاسی به دانشجویان ارائه گردیده است... سپس، اظهار امیدواری شده که: این کتاب مورد توجه اساتید وعلاقمندان این رشته قرار گیرد." حقیر، به عنوان یک علاقمند، کتاب را در نخستین روزهای انتشارخوانده ام و با خودم می گویم؛ حاصل سال ها تحقیق[!] و تدریس، ثمره اش اگر این کتاب است، طبق معمول معهود و سنوات ماضیه، باید به حال دانشجویان عزیز این رشته و ایضاً برخی اساتید آن، زار زار گریست.درباره ی کتاب، باید گفت که بیش از نیمی از مطالب کتاب یاد شده، از روی جزوه ی دست نویسی که چند سال پیش از این، آقای مهرداد نجم آبادی، برای واحد درسی تاریخچه ی عکاسی ترجمه کرده بودند، عیناً نقل شده است. بخش اول کتاب نیز از صفحه ی 5، مطالب کتاب "سیر تحول عکاسی" نوشته ی آقای دکتر محمد ستاری با اندکی تغییر نوشتار، آورده شده که در هر دو مورد، هیچ اشاره ای به آن، نه در متن کتاب و نه در بخش کتاب شناسی نشده است.در مقدمه باز اشاره شده که "... با توجه به بررسی هایی [حتماً بررسی های چند ساله حاصل تحقیق!] که درباره ی تاریخ عکاسی ایران و جهان شد، به این نتیجه رسیدیم که کهن ترین مدرک نوشتاری تاریخ دار، متعلق به ژول ریشار است..." این در حالی است که دست کم از سال 1377 نام نیکلای پاولوف، در پژوهش های مربوط به سرآغاز عکاسی در ایران، به عنوان نخستین خارجی که در ایران در دوره ی محمد شاه به روش داگرئوتیپ عکسبرداری کرد آمده و مدارک موجود نیز بر این کار گواهی می دهند. این خطا در صفحه ی 5 نیز دوباره تکرار شده است. ضمن اینکه باید اضافه کرد که ریشار در هنگام ورود به ایران، در تبریز اقامت نکرد و پیش از عکسبرداری ومعرفی به حضور محمد شاه نیز در دارالفنون، زبان خارجه تدریس نمی کرد.در صفحه ی 6 درباره ی گروه فرانسوی، از دو عکاس به نامهای "کاقلیه" [اینگونه تلفظ غلیظ، آدم را به یاد داستان امتحان اعتضاد السلطنه ازصحافباشی که تازه از تحصیل در فرانسه باز گشته بود می اندازد. وزیر علوم با اشاره به حوض،از او می پرسد نام این چیست؟ و صحافباشی در جواب به فرانسه می گوید: Bassin. چوب و فلکی حاضر می شود و آنقدر به صحافباشی می نوازند که در فاصله ی کمی می گوید حوض، حوض، با حای حُطی و ظای غلیظ عربی..."] یا کارلیه و هانری دو کولی بف دو بلوکویل نام برده است. ادامه ی مطلب از چشم حروف نگار یا خودِ گردآورنده ی کتاب، جا افتاده و لابد، به دلیل نخواندن نمونه ی کتاب [که نمونه های زیادی از آن را در این مطلب خواهم آورد]، پیش از چاپ سپاری، به طور ناقص رها شده است.گردآورنده کتاب که تلفظ نام کارلهیان را همچون شهروندان محترم پاریس وحومه، "کاقلیه" می نویسد، از تلفظ نامهای شناخته شده ای در تاریخ عکاسی جهان غافل شده است. از این نمونه ها در کتاب، نگاه کنید به: پچه[پشه]درص6،باوهاوس[باهاوس]ص97، هرمان فون هلم هواتس[هرمان فون هلم هوتس]ص 51، روبرتودماشی[روبردماشی]وهوگوهندبرگ[هوگوهنه برگ]ص82،مونکاکسی[مونکاچی]ص 129، دواسنو[روبردوانو]ص130، هارپربازار[هارپرزبازار] ص131، استفن شر[استفن شور] ص 143، دسیدری[دیسدری] ص165،رولان بارتز[رولان بارت] ص150،سوزان زونتاگ [سانتاگ] ص150،ویکتوربورگین[برگین] ص150،رابرت هاینیدن[هاینکن] ص151،رودچنکو[رادچنکو] ص190، رائول هوسمان[هاسمن] ص189، استریسکوپ[استریوسکوپ] ص 72، رجلندر[ریلاندر] ص 187، مارگریت بورگه وایت[بورکه وایت] ص 214، مارک ریبود[مارک ریبو]ص 219و ... بسیاری از این دست که برخی نیز از اشتباهات حروف نگاری است و در نمونه خوانی[!] تصحیح نشده اند. مانند: سانییتومتری[سانسیتومتری] ص 51، کارلتون واتکینگ[کارلتون واتکینز]ص65، دنیای ودرن[مدرن] ص73، چارلز دابسون[داجسون]ص 77، تولی عکس[تولید عکس] ص 77، هنری پیچ راینسون[رابینسون] ص81، وُرتیستی[وُرتیسیستی] ص95، موزه ی هنرهای مودن[موزه ی هنرهای مدرن] ص 143، نشریه هاری ماچ[پاری ماچ] ص196، پیکچر سپت[پیکچر پست] ص 196، کلودتایپ[کالوتایپ] ص202،نامگزاری[نامگذاری] ص 205،وان داک [وان دایک] ص 116، درلاره ی[درباره ی] ص95، بوسیل[به وسیله] ص 171، فلصلۀ[فاصله] ص 172، سئراخها[سوراخها] ص 173، بیت[بیتلز] ص 130در ص 9 عکس هایی از بدن لخت را به ناصرالدین شاه نسبت داده و نوشته: "... این عکسها را ناصرالدین شاه تحت تأثیر عکس های بدن لخت فرانسوی گرفته است، ولی به نظر من آن ها حاصل ذهن بیمار اوست." درباره این مطلب، مایلم خودِ شاهِ شهید، یقه ی گردآورنده ی کتاب را بر سر پُل صراط بچسبد و درباره ی ذهن بیمار از او پرسش هایی بکند.، پس درمی گذرم. بسیاری از زیرنویس های لاتین اشتباه چاپ شده اند مانند ص95، 97،و116و ... در برخی از قسمتها پرانتزی باز شده و بدون اینکه بسته شود، مطلب ادامه پیدا کرده است مانند ص 99.برخی اشتباهات آشکار تاریخی متن کتاب از این قرار است:1- لوییجی پِشِه در دوران ناصرالدین شاه به ایران آمد نه محمد شاه ص6 2- بر خلاف نوشته ص6، از عکاسان فرانسوی در ایران، اتفاقاً عکس های زیادی در