لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
حضور زن در اجتماع از دیدگاه اسلام
انسان موجودی است که نیازمند روابط اجتماعی است و بدون حضور در اجتماع هیچ گاه از عهده پاسخگوئی به نیازهای متنوع زندگی خویش برنمی آید. طبیعی است که پذیرفت هر محیط و اجتماعی به معنای متعهد شدن نسبت به شرایط و مقررات ویژه آن محیط است. زندگی اجتماعی نیز بر محور اصول و آداب و قوانین و روابطی تنظیم شده است، اسلام نیز به عنوان دینی که پاسخگوی نیازهای ضروری روحی و جسمی انسان ها در تمام عصرها و مکان هاست نه تنها روابط سازنده اجتماعی را مورد تأیید قرار داده و امضاء کرده است بلکه با پایه گذاری برخی از اصول در روابط اجتماعی اهمیت آنها را به جامعه ایمانی گوشزد کرده است. حقوق طبیعی از آنجا پیدا شده که طبیعت هدف دارد و با توجه به هدف ، استعدادهائی در وجود موجودات نهاده و استحقاق هائی به آنها داده است. انسان نیز از آن جهت که انسان است، از یک سلسله حقوق خاص که حقوق انسانی نامیده می شود برخوردار است و حیوانات از این نوع حقوق برخوردار نمی باشند. راه تشخیص حقوق طبیعی و کیفیت آنها مراجعه به خلقت و آفرینش است ، هر استعداد طبیعی یک سند طبیعی است برای یک حق طبیعی.
افراد انسان از لحاظ اجتماع مدنی همه دارای حقوق طبیعی مساوی و مشابهی میباشند و تفاوت آنها در حقوق اکتسابی است، که بستگی دارد به کار و انجام وظیفه و شرکت در مسابقه انجام تکالیف. علت اینکه افراد بشر در اجتماع مدنی دارای حقوق طبیعی مساوی و متشابهی هستند این است که مطالعه در احوال طبیعت انسانها روشن می کند که افراد انسان (بر خلاف حیوانات اجتماعی از قبیل زنبور عسل) هیچکدام طبیعتا، رئیس یا مرئوس، مطیع یا مطاع، فرمانده یا فرمانبر، کارگر یا کارفرما، افسر یا سرباز به دنیا نیامده اند. تشکیلات زندگی انسانها طبیعی نیست، کارها و پستها و وظیفه ها به دست طبیعت تقسیم نشده است. فرضیه تشابه حقوق خانوادگی زن و مرد، مبتنی بر این است که اجتماع خانوادگی مانند اجتماع مدنی است. افراد خانواده دارای حقوق همانند و متشابهی هستند. زن و مرد با استعدادها و احتیاجهای مشابه درزندگی خانوادگی شرکت می کنند و سندهای مشابهی از طبیعت در دست دارند. قانون خلقت بطور طبیعی برای آنها تشکیلاتی در نظر نگرفته و کارها و پستها را میان آنها تقسیم نکرده است. و اما فرضیه عدم تشابه حقوق خانوادگی مبتنی بر این است که حساب اجتماع خانوادگی از اجتماع مدنی جداست، زن و مرد با استعدادها و احتیاج های مشابهی در زندگی خانوادگی شرکت نمی کنند و سندهای مشابهی از طبیعت در دست ندارند. قانون خلقت آنها را در وضع نامشابهی قرار داده و برای هر یک از آنها مدار و وضع معینی در نظر گرفته است.
حضور زن در اجتماع از نظر اسلام اسلام با همه توجهی که به خطر شکسته شدن حصار عفاف دارد - همانطور که روش این آئین پاک خدائی است که یک آئین معتدل و متعادل است و از هر افراط و تفریطی به دور است و امتش را امت وسط می خواند - از جنبه های دیگر غافل نمی شود . زنان را تا حدودی که منجر به فساد نشود از شرکت در اجتماع نهی نمی کند . در بعضی موارد شرکت آنها را واجب می کند، مانند حج که بر زن و مرد متساویا واجب است و حتی شوهر حق ممانعت ندارد. و در بعضی موارد به ترخیص اکتفا می کند. چنانکه می دانیم جهاد بر زنان واجب نیست، مگر وقتی که شهر و حوزه مسلمین مورد حمله واقع شود و جنبه صددرصد دفاعی به خود بگیرد. در این صورت همانطور که فقهاء فتوا می دهند بر زنان نیز واجب می شود، ولی در غیر این صورت واجب نیست. در عین حال رسول خدا به برخی از زنان اجازه می داد که در جنگها برای کمک به سربازان و مجروحین شرکت کنند. قضایای زیادی در تاریخ اسلام در این زمینه هست. بر زنان واجب نیست که در نماز جمعه شرکت کنند مگر.. . آنکه حضور به هم رسانند. بعد از حضور واجب است شرکت کنند و ترک نکنند. بر زنان واجب نیست که در نماز عید فطر و عید قربان شرکت کنند ولی از شرکت دادن ممنوع نمی باشند. برای زنان صاحب هیئت و جمال شرکت در این مجامع مکروه است پیغمبر اکرم (ص) زنان خود را - با قید قرعه - با خود به سفر می برد.
بعضی از اصحاب نیز چنین می کردند. پیغمبر اکرم از زنان بیعت گرفت، ولی با آنها مصافحه نکرد، دستور داد ظرف آبی آوردند، دست خود را در آن فرو برد و دستور داد زنان دست خویش در آب فرو برند ، همین را بیعت شمرد. عایشه گفت هرگز دست پیغمبر در همه عمر دست یک زن بیگانه را لمس نکرد . زنان را از تشییع جنازه منع نکرد ، گواینکه آنرا لازم هم نشمرد . رسول خدا ترجیح داد زنان در تشییع جنازه شرکت نکنند . در عین حال در موارد خاصی شرکت کرده اند و احیانا نماز خوانده اند . در روایات ما آمده است که وقتی زینب دختر بزرگ رسول اکرم وفات کرد زهرای مرضیه سلام الله علیها و زنان مسلمانان آمدند و بر وی نماز خواندند. از نظر روایات شیعه برای زنان جوان شرکت در تشییع جنازه مکروه است . علماء اهل تسنن از ام عطیه نقل کرده اند که گفت رسول اکرم ما را توصیه کرد که در تشییع جنازه شرکت نکنیم ولی منع نفرمود . در باب شرکت زنان در اینگونه موارد ، در کتب حدیث روایات ضد و نقیضی وارد شده است . از بعضی از آنها ممنوعیت شدید استفاده می شود . اما صاحب " وسائل " که خود محدث متبحری است با توجه به مجموع آثار و روایات اسلام می گوید : از مجموع روایات استفاده می شود که برای زنان رواست که برای مجالس عزا ، یا برای انجام حقوق مردم ، یا تشییع جنازه بیرون روند و در این مجامع شرکت کنند ، همچنانکه فاطمه علیها السلام و همچنین زنان ائمه اطهار در مثل این موارد شرکت می کرده اند . پس جمع بین روایات حکم می کند که روایات منع را حمل بر کراهت کند . پیغمبر اکرم زنان را اجازه می داد که به خاطر حاجتی که دارند بیرون روند و کار خویش را انجام دهند .
اختلاط زن و مرد از نظر اسلام اسلام به خطرات ناشی از روابط به اصطلاح آزاد جنسی کاملا آگاه است. نهایت مراقبت را دربرخوردهای زنان و مردان اجنبی دارد. تا حدودی که منجر به حرج و فلج نشود،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
واحد دانشگاهی ماهشهر
استاد مربوطه: تهیه کننده و شماره دانشجویی:
استاد شهابی اکبر قاسمی (8682410433m)
ترم: دوم سال تحصیلی: 88-89
واژه مرگ:
واژه مرگ در فارسی به معنای مردن، جان سپردن، بی جان شدن، از دست دادن نیروی حیوانی و حرارت غریزی، فنای حیات، نیست شدن زندگانی، از گیتی رفتن، و درگذشت است.از این واژه در عربی به موت، ممات، فوت، اجل و . . . نام می برند.
مرگ در فرهنگ قرآن:
در فرهنگ قرآن مرگ به معنای › وفات › است، نه ‹ فوت ›؛ زیرا فوت به معنای زوال و نابودی است، ولی وفات به معنای اخذ تامّ و در اختیار گرفتن تمام و کمال یک حقیقت و انتقال آن به سرای دیگر است. این کار توسط فرشتگان مأمور وفات صورت می گیرد:
**( قل یتوفّکم ملک الموت الّذی وکّل بکم ثمّ إلی ربکم ترجعون _ کافران می گفتند وقتی مردیم و در روی زمین پراکنده و گم شدیم آیا دوباره زنده می شویم )**1
پیامبرا در جواب آنان بگو فرشته مرگ که بر این کارتان گمارده شده همه وجود شما را فرا می گیرد و چیزی از حقیقت شما روی زمین پراکنده و گم نخواهد شد، پس مرگ وفات است نه فوت و انسان ‹متوفی› است نه ‹ضالّ› و مرگ توفی است نه ضلالت و گم شدن در زمین.
بنابراین انسان با انتقال به سرای دیگر سفر جدیدی را آغاز می کند و به مقصد نهایی خود می رسد.
( النّاس نیا إذا ماتوا انتبهوا _ مردم خفته اند، وقتی مردند بیدار می شوند )2
خداوند گاهی توفی و اخذ تام و تمام را به خود نسبت داده است. خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند و ارواحی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب می گیرد. سپس ارواح کسانی را که زمان مرگشان فرا رسیده نزد خود نگه می دارد و ارواح دیگری را که باید زنده بمانند را باز می گرداند، تا سرآمد معیّنی. در این امر نشانه های روشنی است برای آنان که اهل اندیشه اند.
قانون کلی مرگ:
قرآن در یک نگرش همه سویه قانون مرگ را کلی دانسته و در آیاتی از این کتاب بر آن تاکید ورزیده است و چنین می فرماید:
**( کل نفس ذائقه الموت و إنّما توفّون أجورکم یوم القیمه فمن زحزح عن النّار و أدخل الجنه فقد فاز و ما الحیوه الدّنیا الّا متاع الغرور _ هر نفسی شربت مرگ را خواهد چشید و محققاً روز قیامت همه شما به مزد اعمال خود کاملاًخواهید رسید. پس هر کس از آتش دوزخ دور داشته شد و به بهشت ابدی وارد شد، پیروزی و سعادت ابدی یافت و بدانید که زندگانی دنیا جز متاعی فریبنده نیست )**3
این آیه دارای 4 بخش است:
1: مرگ قانونی کلی و استثنا ناپذیر است.
2: اجر کامل کردار هر کس تنها در قیامت داده می شود.
3: رستگار و برنده کسی است که از آتش برهد و به بهشت وارد گردد.
4: متاع اندک دنیا فریب و بازیچه است.
توضیح:
آیه فوق کلیت قانون مرگ را گوشزد کرده است؛ یعنی مصون ماندن از مرگ استثنا ندارد و از دید قرآن مرگ برای همه انسان ها حتمی و تخلف ناپذیر است:
**( نحن قدّرنا بینکم الموت و مانحن بمسبوقین _ هیچ عاملی نمی تواند جلوگیر آن باشد و بر فرمان ما سبقت گیرد )**4
و با روشن ترین بیان به پیامبر اکرم می گوید:
**( و ما جعلنا لبشرٍ من قبلک الخلد أفإین متّ فهم الخالدون. کل نفس ذائقه الموت و نبلوکم بالشر و الخیر فتنهً و إلینا ترجعون _ ای پیامبر ما به هیچ کس پیش از تو عمر جاوید ندادیم. آیا با آن که تو خواهی مرد دیگران زنده می مانند؟ نه چنین است. هر نفسی در جهان و طبیعت رنج و سختی مرگ را می چشد و ما شما را به نیک و بد مبتلا می کنیم تا بیازماییم و هنگام مرگ به ما باز می گردید )**5
مرگ قانونی کلی و ثابت است و هیچ گونه تغییری در آن پدید نخواهد آمد و جمله ‹‹ إنّ الموت حقّ ›› از لوازم کامل ایمان است و برای تنبه برزخی میّت و تذکّر دنیایی حاضران و تشییع کنندگان به شمار می رود. قوانین عقلی نیز این مطلب را تأیید می کند؛ زیرا معنا ندارد از یک سو جهانی برای آزمایش آفریده شده باشد و از سوی
دیگر ابدی و جاودان و ثابت بماند؛ یعنی اصل امتحان، همیشه برای هدف است؛ و هرگز خود آزمون هدف نخواهد بود؛ زیرا معقول نیست انسانی برای ابد در دنیای آزمون و در سر جلسه امتحان باشد.
**( کلّ نفس ذائقة الموت _ هر موجود زنده مرگ را می چشد )**6
برخی مفسران گفته اند: نفس به معنای ذات است؛ زیرا ‹نفس الشّی› همان ‹ذات الشّی› و ذات هر چیز ماهیت آن است. پس ماهیات همه باید مرگ را بچشند، گرچه آن ماهیت جماد مانند سنگ باشد، ولی این تفسیر صحیح نیست؛ زیرا آیه در مقام بیان مرگ موجود زنده است از این رو در پی آن، جمله **( إنما توفّون أجورکم یوم القیامه )**7 را آورده است پس شامل جماد و مانند آن نخواهد شد.
نکته دیگری که بسیاری از مفسران از جمله فخر رازی تصریح می کنند از آیه استفاده می شود آنچه می میرد بدن است، نه روح، و مرگ عبارت است قطع علاقه روان از تن. پس مرگ روح را نمی میراند، بلکه روح مرگ را می چشد و در خود حضم می کند؛ آن سان که انسان شربت را می چشد و در خود حضم می کند؛ پس آنچه چشیده می شود (مرگ) ازبین می رود، نه چشنده. بنابراین، انسانی که می میرد در حقیقت مرگ را میرانده، نه اینکه خود از بین برود.
حضور مرگ:
از دیدگاه قرآن و احادیث عصمت شایسته است انسان همواره آماده حضور مرگ باشد و از آن استقبال کند و خود را برای ملاقات با آن آماده سازد و نسبت به بعد از مرگ وصیت کند. از ظاهر قرآن بر می آید که وصیت کردن حکمی الزامی است، ولی در مواردی که حق خدا یا حق خلق بر عهده کسی باشد وصیت واجب است وگرنه بر واجب نبودن و مستحب بودن آن اجماع است:
**( کتب علیکم إذا حضر أحدکم الموت إن ترک خیرا الوصیّه للوالدین و الأ قربین بالمعروف حقّاً علی المتّقین_ بر شما نوشته شده و لازم است هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد اگر چیز خوبی (مال حلالی) از خود بر جای گذارده (و کسی را حقی بر آن نیست، یعنی حق النّاس و حق الله در آن راه نیافته) برای پدر، مادر و بستگان نزدیک به طور شایسته و عادلانه وصیت کند.این حقی است بر ذمه پرهیزکاران )**8
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
بررسی روند حضور زنان در هنر های تجسمی
از زمانی که فاصله گرفتن از هنر های سنتی (مینیاتور) و تجدد گرایی به صورت جدی در ایران اغاز شد ، یعنی از زمانی که کمال الملک، زنان هنرمندی مطرح نگشتند و در واقع شرایط به گونه ای محیا نبود که بتوانند به صورت جدی در فعالیت های هنری حضور داشت باشند. وضعیت دوره نگارگری جدید و در زمان شکل گیری نقاشی قهوه خانه نیز به همین گونه بود.
اما پس از آن در دوره قاضی نوگرا، زنان به صورت جدی پا به عرصه هنر نهاده ونقش مهمی در شکل گیری آن در ایران ایفا کردند. کحورهای زمینه ساز این تحول عبار ت بودند از :
1- تاسیسات اولین مدرسه دخترانه مجهز به آزمایشگاه و لوازم سمعی و بصری (1277)
تأسیس مدرسه صنایع متظرفه توسط کمال الملک ا هدف تربیت هنرمندان به روش آکادمیک در سال 1289 که این اقدام به عنوان نقطه آغاز پیشرفت هنرهای بصری در ایران در نظر گرفته می شود.
تأسیس دانشگاه تهران در سال 1313
کشف حجاب زنان در سال 1315 و اجازه رسمی ورود زنان به دانشگاه و فعالیت های اجتماعی و دولتی، هر چند این اقدام در همان ابتدا شکاف عظیمی در بین جامعه روشنفکران و و اکثریت جامعه وو خصوصاً جامعه مذهبی ایجاد نمود.
تأسیس دانشکده هنرهای زیبا در سال 1319 د حضور اساتید خارجی که راهرا برای نوجویی هنری مناسب تر گردانید.
برگذاری اولین تهران در سال 1337 با اهداف ایجاد امکانات بررسی و ارزشیابی آثار نوپدید ایرانی و اشنا کردن مردم با شیوه های هنر مدرن جنبش هویت گرایی ایران (سقاخانه) که در دهه 1340 شروع شد در روند جریان هویت یابی ایران زبان داشت و هنرمندان این گروه در این زمینه فعالیت می کردند. اما زنان در این دوره به سوی گرایش های دیگر رفتند . مثلاً به خط توجه کردند. برای مثال در آثار منصوره حسینی و همچنین بهجت صدر که توانستند بعد از مدت کوتاهی به شیوه شخصی دست پیدا کنند
در این دوران و در روند هنرهای تجسمی معاصر، زنان با دو وضعیت ظاهر شدند:
وضعیت منفعل : در آین حالت اغلب زنان به صورت موضوع و سوژه در اثر هندسی ظاهر شدند.
وضعیت فعال: در این حالت ، اغلب زنان یا به صورت هنرمند و خلاق و یا موضوع و شخصیتی تأثیر گذار ایفای نقش نمودند.
آثار دسته اول که رد ان زن به صورت موضوع یا سوژه ظاهر شده است به چند گروه قابل تفکیک است :
روه اول شامل معمول ترین تصاویر به عبارتی تک چهره فردی است. که در ادامه سنت کمال الملکی و رئالیسم خلق شده و همچنین ادامه می یابد و در حالی که هنرمندان بسیاری از شاگردان اول کمال الملک و نسل های بعدی در این زمینه فعال بوده و آثار بسیاری بر جای گذاشتند.
گروه دوم شامل نقاشی هایی است که با عنوان شیوه تزئینی شناخته شده اند در این شیوه هنرمندان سعی داشتند هنر مدرن را با نقاشی ایرانی پیوند زده بدین ترتیب ب رداشت جدیدی از نقاضی سنتی ایران ارائه نمایند. هنرمندان منسوب به اینش یوه همچون پیشینیان عمدتاً قهرمان موضوعات خود را از ادبیات برمی گزیدند ، حال آنکه از میان مضامین برگزیده تصویر زن ا به عنوان محور اصلی بیشتر آثار ایشان می توان ملاحظه کرد.
آنها در این جهت از تصاویر و سمبلهای اسطوره ای ن برگرفته اند.
اما در سطح تکنیک و لذت تصویری فراتر نرفته و بدین ترتیب تصویر ذهنی اسطوره ها عاری از تقدس معنایی و تنها در سطح تزئیین به نمایشگاه در می آورند . هر چند که در نهایت برای تزئین گری نیز قبل تفسیر است.
از شاخص ترین هنرمندان این شیوه از ناصر اویسی، صادق تبریزی، طباطبایی می توان نام برد.
گروه سوم در جریان تقلید مستقیم از روش .های غربی هنر، قابل ارزیابی است و تصویر زنان عموماً برداشت جنسی متفکر بوده و مشابه آثار بسیآری از هنرمندان متقدم غربی است.