لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
کازانتزاکیس، جوینده جای پای خدا بر خاک
مقدمه: آیا آثار داستانی نیکوس کازانتزاکیس(1) را می توان، دینی خواند؟ و او را نویسنده ای دینی دانست؟
برای پاسخ دقیق به این سؤال باید ابتدا پرسش های زیر را جواب داد: 1. منظور از دین چیست؟ 2. داستان معنوی و دینی کدام است؟(در الهیات و کلام جدید به نظر برخی صاحبنظران دیانت و معنویت دو واژه مترادف نیستند، بلکه به قول اهل منطق رابطه عموم و خصوص من وجه دارند.) تعابیر از دین معمولاً به واژه دین در متون مختلف دو رویکرد زیر وجود دارد: الف) دین در معنای لغوی (عام) در رویکرد عام، دین به هرگونه آئین و مسلک و کیش اطلاق می گردد(2).
ب) دین در معنای خاص
از دین در معنای خاص، سه گونه برداشت می شود:
§ گاهی مراد مجموعه متون مقدس ادیان و مذاهبی است که در جهان وجود دارند.
§ گاهی هم مجموع شروح و تفاسیر و بیانها و تبیینهایی که از کتب مقدس دینی و مذهبی شده است.
§ گاه نیز مراد مجموعه کارهایی است که پیروان یکی از ادیان در طول تاریخ انجام داده اند، به انضمام آثار و نتایجی که بر این کارها مترتّب شده است.
مراد از دین، گاه یکی از این سه یا ترکیبی از این هاست.
معنویت(sperituality)
معنویت یعنی دین عقلانیت یافته و عقلانی شده که غیر تعبدی و غیر شهودی است، می توان آن را نوعی تجربه گرایی دینی برای دستیابی به آرامش، شادی، امید، رضایت باطنی در همین دنیا دانست. به عبارت دیگر می توان معنویت را نوعی دیانت دانست که بار متا فیزیکی اش به کمترین حد ممکن رسیده است. (3).
انسان ها از منظر اعتقادی
انسانها را به طور کلی از نظر اعتقادی به سه دسته می توان تقسیم کرد:
1. بی باوران به وجود خدا و معنی دار بودن هستی
2. باورمندان به خدایی غیر از خدای متشخص ادیان ابراهیمی (یهود، مسیحیت، اسلام)
3. دین داران و معتقدان به خدای شخصی و متشخص ادیان ابراهیمی
این سه گروه به سؤالات بنیادینی چون، وجود خدا، منشأ آفرینش، و زندگی پس از مرگ،... پاسخ های متفاوتی ارائه می کنند. در این میان نوع پاسخگویی دسته سوم به این سؤالات را می توان متکی به تفسیر آیات متون مقدسی دانست که باورمندان به آنها قائلند که آن آیات از سوی خدا بر رسولان نازل شده است.
انسان متدین
بر اساس آنچه گذشت می توان دینی بودن یک فرد به مفهوم خاص را در پاسخ به سؤال زیر جستجو کرد:
آیا فرد به وجود خدای متشخص باورمند است؟
منظور از این خدای متشخص قدرت مقدسی است که فوق عالم است و در عالم تأثیر می کند. به طور اسرار آمیزی در وجود ما حاضر است و گه گاه در وقایع خاص تاریخی به صورت وحی یا معجزه جلوه ای ویژه دارد. این خدا انسان وار است. یعنی آگاه است، خبیر است، مرید است و اوصافی چون دانستن و باور داشتن و اراده کردن را می توان به او نسبت داد؛ هر چند که از عواطف و آرزوها خالی است. شخصی است که ازلاً مختار است، قادر مطلق است، منشأ تکالیف اخلاقی است. دارای نوعی الوهیت(deity) است که او را شایسته پرستش می کند. او در عین حال که کار حفظ(conservation) جهان را بر عهده دارد از جهان بی نیاز و مستقل(endependent) است. لازمه الوهیت او، بی نهایت بودن، قید نداشتن و نیز انسان وار بودن و در عین حال غیر متغیر و غیر منفعل بودن او است.(4)
داستان دینی و معنوی؛ دو اصطلاح مترادف؟ یا مجزا؟
بر اساس تفکیک دیانت از معنویت باید داستان دینی و معنوی را نیز از هم مجزا کرد.
داستان معنوی
داستانی که شخصیت های آن در چارچوبی عقلایی نگاهی تأویل گرا به جهان دارند و قایل به ابعاد و سطوح پنهانی و باطنی برای هستی و حادثه های زندگی در جهان هستند.
داستان دینی
اگر دین را پای بندی به هر گونه آیین بدانیم هرگونه داستانی را باید دینی خواند، زیرا هر داستانی به گونه ای متأثر از نظام فکری و اعتقادی است که یک نویسنده متعلق به آن است. در چنین حالتی مؤلفه های متمایزکننده و ویژه ای را برای دینی بودن داستان نمی توان مطرح کرد.
ال. بی سیبک دیدگاههای اصلی درباره تحلیل ادبیات داستانی را در سه گروه شناختی (معرفتی)، زیبایی شناختی و اکتشافی جای می دهد و جی. سی. پرادو آنها را به سه دسته منطقی، زیبایی شناختی و اخلاقی تقسیم می کند.(5) بر این اساس
با رویکردی خاص به دین می توان داستان دینی را به زعم نگارنده به شرح زیر معنا کرد:
داستانی که اندیشه ها، رفتارها و گفتگوهای شخصیت ها ی آن در فرازهای گوناگون ناظر بر ابعاد شناختی و زیبایی شناسانه برآمده ازآیات ، باید و نبایدهای( احکام) مطرح شده در متون مقدس ، و تفاسیر آنها باشد.
کازانتزاکیس نویسنده ای دینی؟
کازانتزاکیس که در ابتدای جوانی شاگرد هانری برگسون(6) فیلسوف فرانسوی بود، فیلسوفی که می گفت:«من اگر به جای خدا بودم و می دیدم که نتیجه موجودیت دنیا وجود تنها یک نفر دوزخی است، یعنی وجود تنها یک آدم محکوم به مرگ ابدی، هرگز دست به چنین کاری نمی زدم، و به این اکتفا می کردم که سرتاسر ابدیت را بخوابم»
کازانتزاکیس در ابتدای عمر بسیار معتقد به نظریه نیروی حیاتی(7) برگسون بود، نظریه ای که قائل به وجود خدایی مستقل از هستی نبود و بر این نکته محوری تأکید داشت که باید ماده را به روح تبدیل کرد. و در واقع کتاب منجیان خدا را در 1927 بر اساس همین فلسفه و اموزه های بودا نوشت.
کازانتزاکیس اعتقاد داشت که افراد بشر سه نوعند: دسته ای که هدفشان، به طوری که خود می گویند، خوردن، نوشیدن، عشق ورزیدن، ثروتمند شدن و معروف شدن است. دسته دوم، گروهی که هدفشان توجه به زندگی خودشان نیست. بلکه با زندگی کلیه افراد بشر بستگی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 271
بار دیگر رسول خدا آنان را دعوت کرد و پس از صرف طعام بی درنگ بحمد و ثنای الهی سخن آغاز نمود و شهادت بر زبان جاری ساخت سپس فرمود «إنَّ الرَّائد لا یکذب أهله، و الله الّذی لا إله إلّا هو إنّی رسول الله إلیکم خاصّة و إلی الناس عامّة و الله لتموتنَّ کما تنامون و لتبعثنَّ کما تستقیظون و لتحاسبنَّ بما تعملون و لتجزون بالإحسان إحساناً و بالسوء سوءاً، و انّها الجنّة أبداً أوالنار أبداً» براستی که پیشرو قافله به یاران خود دروغ نگوید، سوگند به آن خدائی که جز او معبودی آنچنان که می روید خواهید مرد و همانطور که از خواب برمی خیزید در قیامت از گور برانگیخته خواهید شد و بحساب شما دقیقاً رسیدگی خواهند کرد و برفتار نیکتان پاداش نیک و بکردار زشتشان سزای بد خواهند داد و سرانجام کارتان یا بهشت جاوید است و یا آتش دوزخ.
کلام آن حضرت که بدینجا رسید ابوطالب با لحنی بسیار آرام و متین که حکایت از ایمان و انقلاب درونی او می کرد گفت: نصیحت و خیرخواهی تو را بجان و دل پذیرفتیم و از سر صدق و راستی نبوت را تصدیق نمودیم و چه بسیار آرزومند و عاشق یاری تو هستیم، و اشاره بحضار کرده گفت ایشان برادران و خویشان و تبار تواند و من یکی از ایشانم جز این که بر دیگران درخواسته تو سبقت جستم هر چه مأموری انجام ده بخدا سوگند تا زنده ام دست از یاریت برندارم1 لکن ابولهب با لحنی تند و مسخره آمیز گفت این عجب رسوائی است، ای قریش قبل از آن که او بر شما دست یابد دستش را کوتاه سازید، ابوطالب گفت به خدا سوگند تا زنده ایم از او دفاع خواهیم کرد.
پاره ای گویند رسول خدا ( رو کرد به پسران عبدالمطلب و فرمود «یا بنی عبدالمطلّب إنّی والله ما أعلم شابّاً فی العرب جاء قومه بأفضل ممّا قدجئتکم به قد جئتکم بخیر الدُنیا و الاخرة و قد أمرنی الله تعالی أن أدعئکم إلیه فأیّکم یوازرنی علی هذا الأمر علی أن یکون أخی و وصیّی و خلیفتی فیکم» ای پسران عبدالمطلب براستی جوانی از عرب نمی شناسم که چیزی را برای قوم خود آورده باشد بهتر از آنچه من آوردم، بی شک بدانید من خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده ام، پروردگارم بمن فرمان داده که شما را بسوی او بخوانم اکنون هر کدام از شما حاضر باشد مرا یاری کند او برادر و وصی و خلیفة من در بین شما خواهد بود؟ علی ( که در آن هنگام جوانی بالغ بود بپای خاست و گفت یا رسول الله من حاضرم تا آخرین نفس تو را یاری کنم پیغمبر او را نشانید و سخن خود را تکرار کرد تا سه بار علی ( گفت من حاضرم که در این کار پشتیبان تو باشم، سپس رسول خدا بازوی او را گرفت و فرمود «انَّ هذا أخی و وصیّی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و أطیعوا»: این علی برادر و وصی و جانشین من است در بین شما، از او بشنوید و او را مطیع باشید، قریش خندیدند و به علی و پدرش ابوطالب نگریسته از روی تمسخر گفتند ای ابوطالب اکنون از پسرت پیروی کن که او را بر تو امیر ساخت.
بهر حال این مجلس خاتمه یافت و قریش پراکنده شدند لکن با سینه های پر از خشم و چهره های در هم کشیده و عبوس و دلهای پر از کینه، اما چاره ای نداشتند چون رسماً ابوطالب را که رئیس دارالندوه بود حامی محمّد می دیدند، چندی بدین منوال گذشت تا این که پیغمبر مأموریت پیدا کرد همة مردم را بدین خویش دعوت کند و آیة «فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشرکین» نازل گشت پیغمبر اکرم از کوه صفا بالا رفت و ندا داد «یا بنی فهر! یا بنی عدی! یا بنی فلان! و یا بنی فلان» یکایک بطون و قبائل را بنام خون همگی گرد آمدند و ابولهب هر طور که بود خود را رسانید شاید بتواند از دعوت پیغمبر جلوگیری کند پس از آن که همه جمع گشتند فرمود اگر من بگویم که سوارانی در این وادی خیال غارت بردن بر شما دارند مرا تصدیق خواهید کرد؟ گفتند آری ما تا کنون دروغی از تو نشنیده ایم، آنگاه فرمود «فإنّی نذیرٌ لکم بین یدی عذاب شدید»: براستی که من شما را از کیفر زشتکاریهایتان بعذابی سخت بیم می دهم. دست از کیش بت پرستی بردارید و معبود حقیقی خدای آسمان و زمین را پرستش کنید ای زادگان عبدالمطلب، ای زادگان عبد مناف، ای زادگان زهره، ای زادگان تیم، ای زادگان مخزوم، ای زادگان أسد، خدا بمن فرمان داده تا خویشاوندان نزدیک خود را پیش از دیگران انذار نمایم، اکنون از شما هیچ نمی خواهم جز این که بگویید «لا إله إلّا الله».
ابولهب که مردی تنومند و درشتخو بود فریاد زد «تبّاً لک ألهذا جمعتنا» وای بر تو، ما را برای همین جمع کردی2. پیغمبر نگاهی به ابولهب کرده چیزی فرمود، لکن جعفر بن ابی طالب و عبیدة بن حارث و جماعتی ایمان آوردند.
قریش هر چه کوشیدند که شاید بتوانند این نور را خاموش کنند و از دعوت پیغمبر جلوگیرند ممکن نشد لاجرم به آزار و اذیت مسلمین پرداختند لکن بخاطر ابوطالب نسبت به شخص پیغمبر و علی ابن ابی طالب خیلی جسارت نمی کردند.
از جمله کسانی که در این جا ایمان آورده و مورد آزار قریش قرار گرفته بودند عمار یاسر، و پدر و مادر و برادرش، خباب الأرت، صهیب بن سنان، بلال بن رباح عامر بن فهیرة بودند که سخت تحت فشار و شکنجه قریش واقع شدند اکنون قصة بلال را چنانکه جاد المولی آورده بشنوید.
( بلال (
امیّه بن خلف بمجلسی که در قریش تشکیل یافته بود شرکت کرده و در آنجا نشسته بود که مردی آرام آرام خود را بدو نزدیک می کرد، او خود را بوی رسانیده و آهسته بگوشش گفت هیچ خبر داری؟! پرسید چه خبری چه شده؟ گفت: غلامت با محمّد رفت و آمد پیدا کرده، و من خود این معنا را بچشم دیده ام، حتی بدست آورده ام در چه موقعی نزد او می رود، یا در گرمای ظهر و یا در تاریکی شب است، و مکرر دیده ام که راه رفتنش با ترس و احتیاط است که می خواهد کسی از کارش سر در نیاورد، و اگر فهم مرا تخطئه نکنی من گمان می کنم دعوت او را هم پذیرفته باشد چه من ان معنا را از سیمای بلال می خوانم و من احوالات او را مورد نظر گرفته ام و چنین گمان می کنم که او نیز مانند بسیاری از مردم مکه بدام وی افتاده، و دین او را پذیرفته است.
امیه با کمال تعجب پرسید: راست می گوئی، آیا دلیل هم داری؟ گفت: آری اگر صرف پندار بود و اطمینان نداشتم بتو نمی گفتم، من آنچه دیده ام گفتم تا هر چه زودتر غلامت را از این آلودگی پاک سازی و بطور کلی فکری دربارة این فتنه بکنی چه بزودی در همة بردگان و بعد از آنان رفته رفته در سایر طبقات مردم رخنه خواهد کرد.
امیه در حالی که از شدت خشم آتش گرفته بود برخاسته بمنزل رفت، و در راه دندان روی دندان فشار داده و در این که چگونه بلال را شکنجه کند می اندیشید.
بلال آمد و از چهرة در هم گرفته آقایش به آتش خشم و قصد سوء او پی برد، در برابر امیه قرار گرفت اما چه قرار گرفتنی مانند بید می لرزید، امیه گفت: این حرفها چیست که از تو به من رسیده آیا راست است که با محمّد رفت و آمد داری و در تاریکی های شب و گرمای روز نزد او می روی، آیا تو باو ایمان آورده ای و خرافات و ضلالت او را پذیرفته ای و به «لات» و «عزی» کافر شده از دین و از پرستش خدایان قریش و عرب بیرون رفته ای؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
بنام خدا
دانشگاه الزهرا
گروه علوم تربیتی
عنوان
بررسی میزان کارایی آموخته های مشاوران
فارغ التحصیل از کارشناسی مشاوره در آموزش و پرورش
محقق: ملوک خادمی اشکذری
سال 1383
فهرست مطالب
موضوع
صفحه
فصل اول
مقدمه
39
بیان مسئله
39
هدف های پژوهش
40
محدودیت ها پژوهش
40
تعریف واژه های و اصطلاحات
41
فصل دوم (کلیات طرح، ادبیات و پیشینه پژوهش)
مقدمه
2
تعریف راهنمایی
2
فلسفه راهنمایی
2
تاریخچه راهنمایی
3
انواع راهنمایی
6
خدمات راهنمایی
6
خدمات مشاوره ای
7
راهنمایی مشاوره در آموزش و پرورش
9
آموزش متوسطه در ایران
15
فرایند هدایت تحصیلی در نظام جدید آموزش و پرورش
17
برنامه های آماده سازی حرفه ای و تربیت مشاور
20
فصل اول
ادبیات و پیشینه پژوهش
1-2) کلیات
مقدمه:
در این پژوهش، ارتباط بین برنامه های و شیوه های تربیت مشاور در دانشگاهها با نیازهای شغلی – حرفه ای مشاوران در آموزش و پرورش مورد بررسی قرار می گیرد. این بخش حاوی ادبیات و پیشینه تحقیق است که شامل چهار مبحث عمده بدین شرح است: کلیات مربوط به خدمات راهنمایی و مشاوره؛ راهنمایی و مشاوره در آموزش و پرورش با تأکید بر دوره متوسطه: برنامه های آماده سازی حرفه ای و تربیت مشاوران، به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد؛ و در پایان پژوهشهای انجام شده در ارتباط با موضوع (در ایران و خارج) عنوان شده است.
راهنمایی به مفهوم کلی آن با خلقت انسان همراه است و خداوند متعال پس از آفرینش انسان از طریق بعثت پیامبران، بشر را پیوسته در جهت میل به کمال و سعادت در دنیا و آخرت راهنمایی نموده است. مفهوم هدایت و ارشاد از دیرباز در فرهنگ و ادبیات غنی زبان فارسی پیوسته مورد تاکید و دارای اهمیت زیاد بوده است. لیکن راهنمایی به معنی علمی و تخصصی آن با صنعتی شدن جوامع و پیدایش نیازهای متنوع و نیز مسائل و مشکلات روانی و اجتماعی از تکنولوژی جدید در زندگی امروز مفهومی وسیع به خود گرفته است.
امروز راهنمایی دارای معانی گوناگونی است و یک دیدگاه، مجموعه ای از خدمات، و در نهایت یک رشته تحصیلی است.
خدمات راهنمایی و مشاوره
راهنمایی و مشاوره عبارت است از یک فرایند تخصصی و منظم و کمک به افراد از طریق روشهای آموزشی و تفسیری به منظور نیل به شناخت بهتر خصوصیات و توانایی های بالقوه فرد و ارتباط رضایت بخش او با فرصتها و امکانات اجتماعی و محیطی زندگی خویش.
به بیان دیگر خدمات راهنمایی مشاوره برنامه ای است که توسط کارشناسان این رشته در نظام مدرسه به مورد اجرا درمی آید؛ و وظیفه اصلی آن کاربرد مهارتها و نظریه های ارائه شده در علوم رفتاری است. که در یک فرایند کمکی فرد را، در شناخت خود و محیط و استفاده مطلوب از توانایی و قابلیت هایش یاری می دهد.
فلسفه خدمات راهنمایی و مشاوره
روانشناسان معتقدند که اکثریت قریب به اتفاق افراد قابلیت رشد و سازگاری و تعدیل به مقتضیات محیط را دارا می باشند و می توانند خود را با شرایط و فرصتهای محیط وفق بدهند. این وظیفه در حیطه فعالیتهای راهنمایی و مشاوره است تا افراد را یاری دهد تا منطبق با استعدادهای ذاتی به بهترین شکل رشد و تکامل یابند. در حقیقت فلسفه راهنمایی و مشاوره فردی کردن آموزش و پرورش است؛ تا فرد را در جهت – خود – رهبری و شکوفایی استعداد و توانایی ها، برای یک زندگی با هدف و سازنده برخوردار نماید.
امروزه ملل و جوامع گوناگون بر اثر تحولات همه جانبه اجتماعی – اقتصادی و سیاسی بیش از هر موقع لزوم راهنمایی و مشاوره افراد، به ویژه جوانان را به منظور جلوگیری از به هدر رفتن استعدادها و نیروهای انسانی آنان، درک کرده است. کارشناسان این فن با شناخت نیازهای فردی و اجتماعی و ملی می کوشند تا با روشهای تخصصی، افرادی را که فاقد اطلاعات لازم در باره خود و محیط هستند از این واقعیتها آگاه سازند.
فلسفه راهنمایی و مشاوره را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
1-انسانی موجودی پویا و، هر فردی، از نظر شخصیتی بی همتا و دارای قابلیت رشد و سازگاری است.
2-انسان پیوسته در حال رشد و تغییر است، و رشد او را می توان در جهاتی که برای خود او و برای جامعه اش مفید باشد، هدایت و ارشاد نمود.
3-شخصیت فرد از دو عامل مهم ترکیب یافته است: ویژگیهای ارثی (جسمی و روانی) و ویژگیهای محیطی (حال و گذشته).
4-به هر فرد می توان در انتخابهای صحیح جهت نیل به یک زندگی موفقیت آمیز کمک کرد.
5-و.ظیفه و مسئولیت نظام آموزش و پرورش هر کشوری است که خدمات راهنمایی و مشاوره لازم را برای رشد مطلوب در اختیار فرد فرد دانش آموزان قرار دهد.
6-رشد مطلوب و سازگاری افراد در هر جامعه، بهبود و سرفرازی آن جامعه را در بر خواهد داشت.
آرنولد، ج. توین بی، فیلسوف و مورخ انگلیسی می نویسد «آنچه برای انسان در وهله اول اهمیت است، مهارتها و دانش او نیست؛ بلکه چگونگی ارتباط او با دیگران است». در این ارتباط ویلیام، منینجز روانکار معاصر، سلامت روان و برخورداری از شخصیت سالم و توانایی استفاده هرچه بهتر و بیشتر از زندگی واقعی را هدف اصلی آموزش و پرورش می داند.
امروزه پیچیدگی های روابط انسانی به دلیل تحولات سریع جوامع، افراد را در زندگی با مشکلات زیادی مواجه ساخته است. برای مقابله با این مشکلات باید قابلیت های افراد پرورش یابند، و افراد بیاموزند که چگونه از تمامی قابلیتها و استعدادهای خود در زندگی بهره گیرند. تحقق این اهداف، اساس فلسفه راهنمایی را تشکیل می دهد.
تاریخچه راهنمایی و مشاوره
الف-در جهان: تاریخچه راهنمایی و مشاوره به سال 1908 میلادی و اقدامات فرانک پارسونز، (در شهر بوستون، آمریکا) برمی گردد که بعدها به پدر راهنمایی حرفه ای و شغلی معروف گردید، این تلاش اولیه با هدف کمک به جوانان در سازگاری حرفه ای پس از مدرسه به وجود آمد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
بنام خدا
موضوع:
Estimating SoftWare Costs
تخمین هزینه های نرم افزار
زیر نظر استاد گرانقدر :
جناب آقای دکتر محمد عرب مازار
گردآورنده:
مرتضی وکالتی
مقدمه :
در نخستین روزهای کار با کامپیوتر ، تعداد کامپیوتر ها کم و برنامه های کاربردی اغلب پروژه های کوچک و یک نفره بود . از طرفی هزینه های نرم افزاری درصد کوچکی از کل هزینه سیستم کامپیوتری را تشکیل می داد و قدری خطا در تخمین هزینه های نرم افزاری ، تاثیر اندکی برجای می گذاشت . به تدریج تعداد ، اندازه و اهمیت برنامه های کاربردی و از طرف دیگر هزینه های ایجاد نرم افزارشروع به رشد نمود ، به گونه ای که امروزه نرم افزار گران ترین عنصر هر سیستم کامپیوتری به شمار می آید و افزایش بیش از حد هزینه ها برای سازنده نرم افزار مصیبت بار خواهد بود . در نتیجه این رشد ، تاثیر خطاها در تخمین هزینه نرم افزار بیشتر و بدتر شد . در نتیجه امروزه تخمین هزینه پروژه های نرم افزاری اهمیت زیادی پیداکرده است, در این مقاله بعداز تعریف تخمین هزینه و انواع تخمین به تعریف ومقایسه سه روش از روشهای تخمین هزینه های نرم افزاری یعنی روش امتیاز کارکردی (FUNCTION POINT =FP) ,روش COCOMO و روش FPROM می پردازیم .
تعریف تخمین هزینه :
تهیه یک تقریب با برآوری از هزینه های مورد نیاز برای انجام یک پروژه را تخمین هزینه گویند . مهمترین خروجی این فعالیت را تخمین هزینه جزئیات آنها و طراح مدیریت هزینه تشکیل می روند .
انواع تخمین :
1 ـ تخمین ساخت یافته : (structured estimating )
تخمین احتمالاً ابتدای ترین روش « اندازه گیری » می باشد . مردم همیشه از تجربه گذشته خود برای پیش بینی حوادث آینده استفاده می کنند . هرچند طبیعی است . تخمین های ساده جهت برنامه ریزی و کنترل موثر نمی توانند قابل اطمینان باشند . دقت تخمین به تجربه تخمین زننده در زمینه ای که او در حال تخمین است بستگی دارد . روش های تخمین ساخت یافته ، تلاشی برای استفاده از این واقعیت و در عین حال وارد نمودن ساختارو انضباط برفرآیند تخمین می باشد به نحوی که نتایج حاصله از آن را بتوان با اطمینان استفاده نمود . مزایای تخمین به قرار زیر می باشد .
1 ـ روشی ارزان است و بنابراین تنها روشی است که برای مشاغل یک بار تکرار مناسب می باشد .
2 ـ این روش می تواند برای پیش بینی زمان های کاری که دیده نشده است و بنابراین به عنوان مبنایی برای تخمین قیمت برای کارهای یک بار تکرار بزرگ استفاده شود .
به طورطبیعی در مواردی که مقادیرزمانی با جزئیات زیاد مورد نیاز نمی باشند . تخمین قابل استفاده می باشد . بنابراین چنین روش هایی برای کار با سیکل طولانی و در موقعیت هایی که داده زمانی انباشته برای برنامه ریزی ، کنترل یا پرداخت در طول پریودهای طولانی مدت مورد نیاز است . مفید می باشد .
2 ـ تخمین تحلیلی ( Analytical estmating )
تخمین تحلیلی ، مجموعه تخمین ترتیب داده استاندارد می باشد . این تکنیک براین واقعیت استوار است که مشاغل را می توان به جزء متشکله آن تقسیم نمود و عناصر به طور مجزاقابل اندازه گیری یا تخمین می باشند خطای این زمان های منفصله تصادفی بوده و همدیگر را جبران می کنند به نحوی که زمان کل در محیط قابل قبول قرار خواهد گرفت . به طور مشابه هنگامی که تعدادی کار در طول یک زمان بزرگترترتیب می شوند ( مانند میزان کار یک هفته ) خطاهای منفصله در زمان های مشاغل ، تصادفی خواهد بود و همدیگر را جبران خواهند کرد به نحوی که زمان کل قابل قبول می باشد .
بدیهی است تخمین توسط کارگری که درمحدوده کار مورد اندازه گیری با تجربه می باشد و در زمینه روش های کار آموزش دیده است صورت می پذیرد بنابراین تخمین زننده به صورت زیر عمل می کند .
1 ـ کار را به عناصر تقسیم می کند .
2 ـ داده استاندارد یا ترکیبی ( Symetic )را به کار می گیرد .
3 ـ عناصری که ارزش تلاش و صرف وقت دارند را مورد اندازه گیری قرار می دهد .
4 ـ مابقی عناصر را با استفاده از تجربه خود و اطلاعات مربوط به شرایط کاری عوامل ایمنی و مانند آن تخمین می زند .
ممکن است زمان های عناصری که تخمین زده شده اند برای استفاده بعدی به صورت داده استاندارد نگهداری شوند البته دراین حالت لازم است در فواصل مشخصی آنها را از نظر قابل قبول بودن مورد بررسی قرار داد .
3 ـ تخمین مقایسه ای (Comparative estimating )
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
کلام خدا وکتاب خدا
کلام خدا یکى از مسائل اساسى علم کلام، فلسفه، عرفان، تفسیر و علومقرآن است. متکلمین از نظر حدوث و قدم و کلام لفظى و نفسى به آنمىنگرند، اما عرفا آن را بیان آنچه در دل است، خواندهاند; به همین جهتکلام را با لفظ برابر ندانسته و فعل خداى تعالى را نیز کلام و قول اومىشمارند. مقاله حاضر کلام خدا را از این دیدگاه بررسى کرده و بهتفاوتهاى اساسى بین کلام و کتاب خدا پرداخته و کلام خدا را صرفنظر ازاختلاف حیثیات همان کتاب خدا دانسته است; سپس به بیان مراتب کلام وکتاب پرداخته و پس از بیان درجات تشکیکى آنها مخاطب کلام خدا را درهر کدام از این مراتب بیان کرده است.
کلید واژهها: کلام، کتاب تدوینى، کتاب انفسى، کتاب تکوینى، خلق،امر، احدیت، واحدیت.
1) مقدمه
کلام خداى تعالى از موضوعات مشترک چند علم عقلى و نقلى است. هر کدام ازصاحبان علوم کلام، فلسفه، عرفان، علوم قرآن و تفسیر توجهى جدى به آن داشته و هریک از زاویه دیدخود به آن نگریستهاند. بیشترین دل مشغولى متکلمان پاسخ به این دوسؤال بود که آیا کلام خدا حادث استیا قدیم؟ و آیا کلام منحصر به لفظى استیا آنکهشامل نفسى نیز مىگردد؟ فرهیختگان علوم قرآنى نیز نظر و جهتبحثخود را برمحکم و متشابه و راه شناخت و تفسیر هر کدام معطوف داشتند. مقالهاى که اینک پیشروى دارید، کلام خداى را با دیدگاه عرفانى مورد مطالعه قرار مىدهد.
2) معناى کلام
در مشرب عرفانى هر فردى از افراد وجود کلمهاى از کلمات خداى تعالى است کهداراى ظهر و بطن و حد و مطلع و مراتب هفت گانه و بلکه هفتادگانه است. بر همیناساس کتاب تدوینى الهى داراى هفتباطن است. آن از مرتبه احدیتبه عالم الفاظ واصوات تنزل یافته تا براى تمام اقشار مردم هدایتباشد و هر آیهاى نسبتبه هر گروهىباطنى دارد.
صدرالدین قونوى گوید: «کلام به معناى تاثیر متکلم در مخاطب است، به قوهاى کهتابع اراده او باشد و به آن وسیله آنچه در نفس اوستبه مخاطب ابراز شده و به اورسانده شود، و ایجاد حقتعالى اعیان ممکنات را نیز چنین است; زیرا آنها کلمات وحروف خداى تعالى هستند که آنها را به وسیله حرکتحبى غیبى از نفس خود اظهارنموده تا به وسیله این کلمات خداوند و اسماء و صفات او شناخته شوند .
قونوى در اینجا کلام را به معناى تاثیر گذاردن در مخاطب دانسته و آنرا طورى تفسیرمىکند که با ظاهر آیات شریفه قرآن و کلمه بودن عیسى موافق درآید، و از این رو اعیانموجودات را کلمات و حروف الهى معرفى کرده است.
اگر ما به نحوه شکلگیرى کلام و هدف از پیدایش آن توجه کنیم، مقصود از کلام رابهتر متوجه مىشویم. آیا باید کلام را تنها در محدوده واژهها و الفاظ جستجو کنیم یاآنکه اعیان موجودات خارجى کلمات واقعى بوده و در اصل کلام همانهاست و اگر الفاظرا کلام مىنامیم، از نوعى اعتبار بهره جستهایم.
علامه طباطبائى فرموده است: «کلامى که از امور ا عتبارى است، احتیاج و ضرورتاجتماعى سبب پیدایش آن شده است; چون در یک جامعه مردم مجبورند که آنچه را دردل دارند، به یکدیگر اظهار کرده و بفهمانند و اگر انسان مىتوانستبه تنهایى زندگىکند، نیازى به تکلم نیز پیدا نمىکرد. پیدایش کلام نیز با مطالعه احوال موجودات روشنمىشود; مثلا مرغ در ابتدا وقتى مىخواهد وجود دانه و خوردن آن را به جوجه خودبفهماند، در برابر جوجه خود یک دانهاى را با منقار خود برداشته و به این وسیله دانهبرداشتن را به او یاد مىدهد، و سپس دانهاى دیگر را برداشته و نوعى صدا از خود برمىآورد، و پس از مدتى تنها همان صدا را ایجاد مىکند و نیازى به برداشتن دانه و نشاندادن آن احساس نمىکند و جوجه نیز مقصود او را مىفهمد. انسان نیز اینگونه است;بنابراین مىتوان گفت: «لفظ» یا «کلام» وجودى اعتبارى براى معناى خود است، و تکلمراهى استبراى رسیدن به آنچه در دل متکلم است، و چون هدف از کلام بیان چیزىاست که در دل است و هر فعلى نیز چنین دلالتى دارد، مىتوان گفت که هر فعلى خودنوعى از کلام است; با این تفاوت که دلالت لفظ اعتبارى است و دلالت فعل حقیقىاست. پس هر موجودى کلام خداوند است»[2].
علامه طباطبائى در این سخن خود چون به هدف کلام توجه کرده است، هرموجودى را کلام تکوینى خداوند دانسته است. اما صدر الدین قونوى باتوجه به معناىکلام که همان جرح و اثر گذاردن است، هر موجودى را فعل خدا دانسته است. درمهمترین خطبه توحیدى نهجالبلاغه نیز فعل خدا کلام خدا خوانده شده است: «و انماکلامه سبحانه فعل منه»[3]; (کلام خداوند همان فعل اوست).
با توجه به آنچه گذشت، معلوم شد که اولا، لازم نیست که همیشه کلام «لفظ» باشد;بلکه کلام اعم از لفظ و فعل است و هر کدام از این دو مىتوانند کلام باشند و ثانیا، لازمنیست که همیشه کلام بیان کننده آنچه در دل انسان استباشد; بلکه هر چه علامت چیزدیگر باشد، چه آن چیز در دل باشد یا غیر دل، کلام خواهد بود. پس هر چه بیان کنندهجهان هستى باشد، کلام است; چه لفظ باشد یا غیر لفظ، و بیان مقصود فرقى نمىکند کهبواسطه وضع یا بالذات باشد، و مهم در کلام بودن همان علامت چیز دیگر بودن است،و لذا گاهى مىگویند: با زبان بىزبانى گفتم.
ضمنا اگر آیه شریفه «لا یمسه الا المطهرون» (1) [واقعه 79] نفى باشد - نه نهى - چونکلام مقدس الهى از ساحت و مطلب خلاف مبرى و دور است و این آیه شریفه دلالتدارد که جز انسانهاى پاک هرگز کسى به این کتاب الهى نمىرسد و از طرف دیگرمىدانیم که انسانهاى ناپاک مىتوانند قرآن کریم را مس کنند، معلوم مىشود که مراد ازاین آیه آن کتابى است که کلمات آن غیر از این الفاظ و کلمات است; یعنى: همانموجودات تکوینى است که کلمات خدا بوده و هر کدام دلالتى بر مراد الهى دارند.
3) معناى کتاب
معمولا مردم کاغذى را که بوسیله قلم رنگى چیزى بر آن نوشته شده باشد، «کتاب»مىنامند; ولى با اندکى دقت روشن مىشود که هرگز نوع کاغذ مقوم کتاب بودن نیست وبراى تحقق کتاب هرگز نوع کاغذ مدخلیتى ندارد; همچنانکه با دقتبیشتر معلوممىشود که در تحقق کتاب، اصل وجود کاغذ نیز لازم نیست و بلکه نوع قلم یا اصلوجود قلم و حتى وجود نوشته نیز ضرورتى ندارد. تنها چیزى که قوام کتاب به آن بستگىدارد، این است که باید چیزى باشد که نویسنده، مقصود خود را در آن اظهار کرده باشد.چنین چیزى کتاب است. پس هر چه که بتواند نشانه مراد و مقصود شخص باشد، کتاباو خواهد بود، و به این جهت مىتوان گفت که همه عالم کتاب خداست. چنین کتابى را«کتاب تکوینى» گویند.
بنابراین کتاب به «کتاب تدوینى» که قرآن مجید است و «کتاب تکوینى» که جهاناست تقسیم مىشود، و این کتاب تکوینى نیز به «کتاب انفسى» که جان انسانى است (2) و«کتاب آفاقى» که جهان غیرانسانى است تقسیم مىپذیرد.
جهان کتاب تکوینى خداوند است; زیرا نشان دهنده خداى تعالى و حکمت او وهدف از خلقت است; پس صحیفه وجود عالم خلق، کتاب خدا است و اعیان موجوداتآیات اوست: «ان فى اختلاف اللیل و