لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 1
فرمان تقسیم جهان بین دولت اسپانیا و پرتغال را پاپ که در سالهای پایانیِ قرن 15 میلادی صادر کرد» قدیمیترین کاغذِ به جای مانده است که روی میز سبز نگاشته شده و جهان بیگانه - انسانهای رنگین پوست و سرزمینهایشان - را در اختیار سفید پوستانِ قدرتمند قرارمیدهد. منشور پاپ، بدعتگذار سنتی است که تا روزگار ما ادامه مییابد: قدرتهای سفید پوست به کشف سرزمینهای جدید میپردازند و در این که نواحی تازه شناخته شده را تصرف کنند، حتی لحظهای، تردید نمیکنند.»(1)
گرت پاچنسکی
در 4 مة 1493 م (899 ق)، یعنی درست یک سال پس از سقوط کامل دولت اسلامیِ «غَرناطه» و تجدید حاکمیتِ صلیبِ غرب بر اندُلُس (اسپانیا)، الکساندر ششم، پاپِ «یهودی تبار»(2) رُم، بیانیهای صادر کرد که در تاریخ به فرمان تقسیمInter Coetera) ) مشهور است.
پرتغال و اسپانیا - دو دولت یکهتاز و مقتدرِ مسیحیِ آن روز اروپا - بر سر تصاحب و غارتِ مناطقی که دریانوردان اروپایی در شرق و غرب اقیانوس اطلس کشف کرده بودند، کشمکشی سخت داشتند و بیانیة جناب پاپ بر آن بود که با تقسیم جهان، بین آن دو دولت، به این کشمکش پایان دهد؛ یعنی، آن دو حریفِ آزمند، جهان را برادروار با «حجتِ شرعی»! بخورند و البته سهمی نیز، از این نواله، به پاپ دهند!
ابتکارِ عمل در گرفتن امضا از پاپ برای محکم ساختنِ پایههای سلطه بر مستعمرات، از آنِ پرنس هنری، پادشاه بلندپرواز پرتغال، (1460-1394 م) بود. هنری که از جنگهای مکرر با کشور اسلامی مراکش طرفی نبسته بود، سرانجام با اکتشافاتی که سیاحان پرتغالی در اقیانوس اطلس و سواحل آفریقا آغاز کرده بودند، نظرش به جایی دیگر معطوف شد و در جستجوی راهی برآمد که از طریق جنوب آفریقا به هندوستان برود.(3)
تداوم جنگهای صلیبی و فرمان استعمار شرق
در پندارِ مسیحیانِ متعصبِ آن روزگار، پاپ به عنوان جانشین مسیح(ع) باید پای طومار حکومت پادشاهان مسیحی را امضا میکرد تا سلطة آنان بر قلمرو حاکمیت خویش به اصطلاح مشروعیت یابد. از این رو، پرنس هنری نیز برای محکم کاری و همچنین جلوگیری از دستبرد احتمالیِ رقبای مسیحی - اروپایی خویش، سفیری نزد پاپ وقت، کالیکستوس سوم (عموی الکساندر ششم) فرستاد و خواستار تأیید و امضای وی شد. پاپ نیز از دماغة نون گرفته تا هندوستان، همة زمینهایی را که کشف شده یا بعداً کشف میشد، به دولت پرتغال واگذاشت و این موضوع را به آگاهی همة دولتهای مسیحی رساند.(4)
چند دهه پس از این حاتم بخشی، فردیناند دوم و همسرش، ایزابلا، زوج حاکم بر اسپانیا، در سال 1492 م (898 ق) دولت اسلامیِ «غرناطه» را منقرض ساختند و دست به یک اسلام زدایی (بلکه شرق زداییِ) فجیع و خشن در اندلس زدند. سلطة این زوج صلیبی بر اندلس، با آغاز اکتشافات کریستف کلمب در سواحل آمریکا (که نخست گمان میشد سواحل هند است) مقارن بود و این امر موجب شد که آتشِ آز و طمعِ آن دو تیزتر گردد و گام در مسیرِ «جهانخواری» بگذارند. از این رو، فردیناند و ایزابلا نیز همچون پرنس هنری، لازم دیدند که برای جلوگیری از مزاحمتهای آتیِ رقبایِ اروپایی، دست خطی از پاپ بگیرند. به همین منظور، نامهای به پاپ وقت، الکساندر ششم، نوشتند و به همراهِ نمایندهای نزد وی فرستادند. الکساندر ششم هم که اصلاً اسپانیایی و برادرزادة کالیکستوس بود، بذل لطف فرمود و در نخستین منشوری که صادر نمود، حق حاکمیت کشور اسپانیا بر سرزمینهای تازه کشف شده در آمریکا را تصویب کرد (این زمان، تازه چند هفته بود که کریستف کلمب به عنوان دریاسالار و نایبالسلطنة اسپانیا در جزایر مکشوفه، با دست پر، از سفر اکتشافی خود به آمریکا بازگشته بود).
با این همه، بر خلاف انتظار، فردای آن روز جهان شاهد صدور منشور جدیدی از پاپ گردید: فرمان تقسیم. با این فرمان، سرزمینهای کشف شده در دو سوی اقیانوس اطلس بین دو دولت صلیبیِ پرتغال و اسپانیا تقسیم شده بود.(5)
الکساندر ششم به خانوادهای تعلق داشت که افرادش به مناعت طبع و تقوا چندان نامی نداشتند، و در کتب تاریخ،شواهدی از مال اندوزی و بیبندوباریِ اخلاقیِ این خانواده ذکر شده است.(6) گرت پاچنسکی، نویسندة آزادیخواه و ضداستعمار آلمانی، با ذکر این مطلب، حدس میزند که «پرتغالیها در شب سوم مة 1493 در برابر رقبای اسپانیایی خود بیکچند دهه پس از این حاتم بخشی، فردیناند دوم و همسرش، ایزابلا، زوج حاکم بر اسپانیا، در سال 1492 م (898 ق) دولت اسلامیِ «غرناطه» را منقرض ساختند و دست به یک اسلام زدایی (بلکه شرق زداییِ) فجیع و خشن در اندلس زدند. سلطة این زوج صلیبی بر اندلس، با آغاز اکتشافات کریستف کلمب در سواحل آمریکا (که نخست گمان میشد سواحل هند است) مقارن بود و این امر موجب شد که آتشِ آز و طمعِ آن دو تیزتر گردد و گام در مسیرِ «جهانخواری» بگذارند. از این رو، فردیناند و ایزابلا نیز همچون پرنس هنری، لازم دیدند که برای جلوگیری از مزاحمتهای آتیِ رقبایِ اروپایی، دست خطی از پاپ بگیرند. به همین منظور، نامهای به پاپ وقت، الکساندر ششم، نوشتند و به همراهِ نمایندهای نزد وی فرستادند. الکساندر ششم هم که اصلاً اسپانیایی و برادرزادة کالیکستوس بود، بذل لطف فرمود و در نخستین منشوری که صادر نمود، حق حاکمیت کشور اسپانیا بر سرزمینهای تازه کشف شده در آمریکا را تصویب کرد (این زمان، تازه چند هفته بود که کریستف کلمب به عنوان دریاسالار و نایبالسلطنة اسپانیا در جزایر مکشوفه، با دست پر، از سفر اکتشافی خود به آمریکا بازگشته بود).
خلاف انتظار، فردای آن روز جهان شاهد صدور منشور جدیدی از پاپ گردید: فرمان تقسیم. با این فرمان، سرزمینهای کشف شده دعیب دیگرِ او را منصب فروشی و رشوهگیری نوشتهاند. الکساندر، پس از مرگ پاپ پیشین (اینوکنتیوس هشتم)، با رأی دستجمعی کاردینالها در اوت 1492 به مقام پاپی برگزیده شد و این رأی، بدون وعدة پرداخت رشوه به رأی دهندگان به دست نیامده بود؛ چه او از برکت شغل اداری متمادی خود در زمان پنج پاپ، یعنی ریاست تشریفات دربار پاپ، ثروتمندترین کاردینالی شده بود که تاریخ رُم به یاد داشت.(7) او در فروش مناصب کلیسا، تصرف اموال کاردینالهای متوفی، صدور احکام معافیت از تخلفات قانونی و نیز فرامین طلاق در قبال دریافت مبالغ هنگفت، گردآوری اموال سرشار از راه بخشش گناهان و بهشت فروشی به گنهکاران، یدِ طولایی داشت؛(8) به گونهای که برخی از معترضان برایش دست گرفتند که:
- الکساندر، کلیدها و محرابها را میفروشد؛ حق دارد؛ زیرا برای آنها پول داده است!(9)
قوم و خویش بازی نیز خصلت دیگرِ الکساندر، بلکه اصولاً خصلتِ خاندانِ اسپانیایی تبارِ وی ،بود. چنان که نوشتهاند، «خویشاوند بازی در دستگاه پاپ» نخستین بار در دوران ریاست عموی آلکساندر، کالیکستوس سوم شروع شد و «پاپ های بعدی نیز مشاغل را به برادرزادهها یا سایر بستگان خود، و حتی بعضی از اوقات به پسران خویش، میدادند.»(10)
ر دو سوی اقیانوس اطلس ب1- گرت پاچنسکی: سفیدها چه کردند؟، ترجمة محمدحسین حجازی (انتشارات توس، تهران 1352) ص 8 .
2- مردم رم، او را «پاپ یهودی زاده» میخواندند و اجداد او را یهودیان عیسوی شده به شمار میآوردند (ویل دورانت: تاریخ تمدن، ج 5 : رنسانس، ترجمة صفدر تقی زاده و ابوطالب صارمی، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران 67) ص 441.
3- ر.ک. آلبر ماله: تاریخ قرون جدید (چاپخانة مجلس شورای ملی، تهران 1312) صص 10-9.
4- احمد کسروی: پیدایش آمریکا (جار؛ نشر و پخش کتاب، چاپ سوم، تهران بهمن 55) ص 50 .
5- گرت پاچنسکی: سفیدها چه کردند؟، همان، صص 7-6.
6- همان: صص -7 8. ین دو دولت صلیبیِ پرتغال و اسپانیا12- همان، ص 435.
12- همان، ص 435.
13- ر.ک. همان، صص 444-443.
14- همان، ص 444.
15- همان، ص 444.