لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 101
آموزش لمس بد و خوب به کودکان
دکتر دانیل گلمن
برگردان: حمیدرضا بلوچ
یکی از موارد آموزنده که باید مورد توجه قرار بگیرد سوءاستفاده جنسی از کودکان است. در آمریکا هر ساله در حدود دویستهزار مورد سوءاستفاده جنسی گزارش میشود که هر ساله 10درصد به آن اضافه میشود. بیشتر کارشناسان معتقدند که بین 20 تا 30 درصد از این تعداد را دختران و تقریبا نیمی از آن را قربانیان پسر تشکیل میدهد.
با توجه به این خطر، بسیاری از مدارس برنامههایی را برای جلوگیری از سوءاستفادههای جنسی از کودکان تنظیم کردهاند. در بیشتر این برنامهها آموزشهای مختلفی درباره سوءاستفاده جنسی به بچهها آموخته میشود، برای نمونه آگاه کردن آنها در مورد تفاوت بین لمس «خوب و محترمانه» و لمس «بد و زشت»، هوشیار کردن آنها نسبت به خطرات وتشویق کردن آنها برای گزارش کردن این اعمال خلاف به افراد بزرگسال. تحقیقات نشان داده است که این آموزشها در کاهش جرایم بیتاثیر نبوده است اما بچههایی که تحت آموزشهای جامع و گسترده شامل تقویت قابلیتهای اجتماعی و عاطفی مربوطه قرار داشتهاند بهتر توانستهاند از خود در برابر تهدیدات جنسی محافظت کنند. آنها بهتر از بچههای دیگر میتوانند از فرد خطاکار بخواهند که آنها را رها کند، داد و هوار راه بیاندازند و با فرد خلافکار گلاویز شوند، یا او را تهدید به لو دادن کنند، و هنگامی که رفتار ناشایستی با آنها شد عملا آن را به والدین خود بگویند. ویژگی اخیر ( گزارش کردن عمل خلافکار) یکی از بهترین راههای پیشگیریکننده است.
در تحقیقی که بر روی تعدادی کودکآزار چهلساله صورت گرفت هریک از آنها به طور متوسط در هر ماه ( از دوران نوجوانی خود به بعد) یک قربانی داشتهاند. گزارشی درباره یک راننده اتوبوس و یک معلم کامپیوتر نشان داد که آنها هر ساله سیصد بچه را مورد آزار قرار دادهاند ولی حتی یک بچه از سوءاستفاده جنسی آنها گزارش نداد تا اینکه یکی از پسرهایی که توسط معلمش مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته بود همان عمل را با خواهرش انجام داد و بدین ترتیب راز خلافکاران برملا شد. بچههایی که تحت آموزش برنامههای جامع و مفصلتر قرار داشتند سه برابر بیشتر از بچههایی که برنامههای کوتاه مدت را پشت سر گذاشته بودند احتمال داشت که سوء رفتارهای جنسی را گزارش دهند. مجریان این برنامها آموزشهای مختلفی در مورد بهداشت و مسایل جنسی به بچهها میدهند و از والدین میخواهند تا آنچه در مدرسه آموزش داده میشود در خانه نیز برای بچهها تکرار کنند. بچههایی که والدینشان چنین کردهاند خیلی بهتر از دیگران در مقابل تهدید به سوءرفتار جنسی مقاومت کردهاند.
علاوه بر آن قابلیتهای اجتماعی و عاطفی تاثیر قاطعی در این زمینه دارند. برای بچه کافی نیست که فقط چیزهایی دربارهی لمس «بد» و «خوب» بداند بلکه او نیاز به خودآگاهی دارد تا بفهمد چه زمانی در موقعیت نامناسب یا ناراحت کننده قرار دارد. او باید آنقدر اعتماد به نفس داشته باشد که بتواند حتی در مقابل فرد بزرگسالی که سعی دارد از او سوءاستفاده کند جسورانه بایستد و از خود محافظت کند. یک بچه همچنین نیاز به روشهایی برای جلوگیری از سوء رفتار فرد خلافکار دارد، هرگونه عملی اعم از فرار تا تهدید به لو دادن او. براساس همین دلایل، برنامههای مفصل آموزشی به بچهها یاد میدهند که چگونه بر خواستههای خود تاکید ورزند و به جای کنارهگیری، بر احقاق حقوق خود پافشاری کنند و حد و مرز خود را بشناسند و از آنها دفاع کنند.
بنابراین موثرترین برنامهها علاوه بر ارائه اطلاعات جامع در مورد سوءرفتار جنسی، شامل آموزش مهارتهای اجتماعی و عاطفی اساسی است. این برنامهها به کودک یاد میدهد که روشهای مثبتتری را برای حل کشمکشهای درونی خود بیابد، اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد، اگر اتفاقی برایش رخ داد خودش را سرزنش نکند، و احساس کند که در حمایت والدین و معلمان خود قرار دارد و میتواند به آنها رجوع کند و اگر اتفاق ناخوشایندی برایش اتفاق افتاد بتواند آن را به دیگران بگوید.
افسانه خودارضایی در کودکان
گریه کودک در مهد کودک
دکتر نادر
آمــاده سازی کــــودک بــرای ورود به مهدکــودک اول باید کودک را با محیط مهد آشنا کرده و برای او توضیح داد که میتواند در مهد بازی کند، دوست پیدا کند و کارهای جدید یاد بگیرد و در ضمن به او توضیح داد، در آنجا مربیانی هستند که آنها هم او را دوست دارند و به طور مداوم به او اطمینان داد که بعد از یک ساعت مشخص، پدر و مادر حتما دنبال او خواهند آمد. در روزهای اول بهتر است حدود نیم ساعت همراه کودکان در مهدکودک ماند و سعی کرد او را با دیگران آشنا کرد تا کمکم حس امنیت و اعتماد به دیگر کودکان و مربیان مهد در او ایجاد شود. از روزهای بعد میتوان او را در حدود 1تا2 ساعت در مهد گذاشته و به او قول داد که برای مثال در عرض 2 ساعت حتما دنبالش خواهیم آمد و حتما آنرا اجرا کنیم. اگر کمی دیر شود، کودک حتما مهدکودک را جای امنی نمیداند و آن را موجب جدایی خود از مادر میبیند، پس با دیدن مادر به او میچسبد و دیگر علاقهای به رفتن به مهد نخواهد داشت؛ به همین دلیل است که ایجاد امنیت درکودک اهمیت مییابد و حتما باید به آن توجه کرد.
کمکم میتوان زمان باقیماندن کودک در مهد را بیشتر کرد ولی نباید بدین گونه باشد که کودک را از ساعت 7 صبح تا 4 بعدازظهر در مهد بگذاریم، زیرا در صورتی که کودک ساعاتی طولانی تحت مراقبت کسی غیر از مادر خودش باشد، از لحاظ وابستگی به مادر دچار مشکل خواهد شد و نسبت به مراقبان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
آسیب هاى روان شناختى اینترنت
بى شک، رشد روزافزون اینترنت فواید و اهمیت غیر قابل انکارى دارد، چندان که در دوران حاضر، نقش محورى اینترنت چنان اساسى است که بدون آن امکان برنامه ریزى، توسعه و بهرهورى در زمینههایى چون: فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و علمى در جهان آینده امکانپذیر نخواهد بود. با وجود این، نباید از پیامدهاى ناگوار و مخرب آن بهویژه در زمینههاى اجتماعى و فرهنگى غافل ماند. به دیگر سخن، اینترنت با همه خوبىها و فوایدش، از کاستىها و آسیبهایى نیز برخوردار است که همگان به ویژه دولتمردان، سیاستگذاران و اولیا و مربیان و والدین باید بدان واقف باشند. البته سخن گفتن از آسیبهاى اینترنت به معناى نفى این پدیده و نگاه منفى بدان نیست؛ بلکه واقعیت این است که اینترنت داراى کارکردهاى مثبت و منفى مى باشد که پارهاى از کارکردهاى مثبت را در مقاله پیشین بیان کردیم و اکنون به بیان برخى از آسیبهاى آن مى پردازیم. آسیب شناسى اینترنت، همچنان که از عنوان آن پیداست، عنوانى کلى و وسیع است، چندان که مىتوان آن را از رویکردها و ابعاد مختلف مورد مطالعه و بررسى قرار داد؛ براى مثال، در بُعد فنى آسیبهایى نظیر امنیت شبکهاى و نرمافزارى در برابر ویروسها و نفوذگرها (هکرها)، برنامهنویسىهاى گوناگون و گاهى غیر استاندارد، همچنین در ابعاد مختلف دیگرى چون ابعاد سیاسى و بررسى مسائلى مانند تاءثیر اینترنت بر مرزهاى ملى، دموکراسى و آزادى، در بُعد اقتصادى مباحثى از قبیل: اینترنت و بازارهاى الکترونیکى و تاثیر آن در جهانى شدن و اقتصاد جهانى و ابعاد گوناگون دیگر را مىتوان مطرح کرد. اما در این نوشتار فقط به آسیبهاى روانشناختى اشاره خواهیم کرد. انواع آسیبهاى فردى و روانشناختىامروزه آسیبهاى فردى و روانشناختى اینترنت، از سابر خطرات آن بیشتر است. در بعد روان شناختى، اینترنت آسیبهاى جدى متعددى از جمله: هویت نامشخص، اضطراب، افسردگى و انزوا، اعتیاد به اینترنت و به خصوص اعتیاد به گپزنى (چت) را مىتواند براى کاربران به همراه داشته باشد؛ همچنان که فواید و مزایاى متعددى را نیز مىتواند براى او به ارمغان آورد.شناخت واقعى و عملى نیازهاى نسل جوان امروز، مستلزم بررسى ابعاد مختلف عوامل تاءثیرگذار و اثرپذیرى از فنّاورى نوین ارتباطى است. متاسفانه بخش عمدهاى از مدیران و مسئولان و برنامهریزان و تصمیمسازان ما یا نمىخواهند و یا نمىتوانند به شناخت این فنّاورى بپردازند. اینترنت و رایانه نه تنها میزان و سطح اطلاعات نسل جوان را افزایش داده، بلکه بر تمایلات و گرایشات آنان نیز تاءثیر گذاشته است. نسلى که با اینترنت سر و کار دارند همین جوانانى هستند که در نهادهاى مختلف مشغول کارند. از اینرو برچسب منحرف و مانند آن زدن به چنین کاربرانى به هیچ عنوان روا نیست. اما در عین حال باید توجه داشت که این رسانه جهانى حاوى پیامها و پیامدهایى است که مىتواند شخصیت جوان و نوجوان را به سادگى تحت تاءثیر قرار دهد و به سمت و سویى خطرناک بکشاند. از این رو، جا دارد که با انجام تحقیقاتى وسیع در حوزه روانشناسى و جامعهشناسى اینترنت، مباحثى که در جوامع پیشرفته مهم و حیاتى قلمداد مىشوند، جامعه را از آفتهاى واقعى آنها مطلع، و در صورت امکان از برخى از آنها پیشگیرى کرد.یکى از مسائل روانشناختى در باره اینترنت، هویت ناشناس کاربر است. هویت، واجد سه عنصر است: شخصى، فرهنگى و اجتماعى، که هر یک در تکوین شخصیت فرد نقش مهمى را ایفا مىکنند. در مقایسهها، هویت شخصى ویژگى بىهمتاى فرد را تشکیل مىدهد و هویت اجتماعى در پیوند با گروهها و اجتماعات مختلف قرار مى گیرد. اینترنت صحنه فرهنگى و اجتماعى است که فرد خود را درموقعیتهاى متنوع نقشها و سبکهاى زندگى قرار مى دهد. در این فضاى عمومى، مهارت فرهنگى جدیدى لازم است تا با تنظیمات نمادین بتوان بازى کرد. پایگاه شخصى نمونهاى مدرن است که چگونه کاربر اینترنت خود را براى مخاطبان جهانى معرفى مىکند. براى بیان افکار، احساسات، علایق و آراء از متن مناسب، گرافیک، صدا و فیلم استفاده مىشود. «میلر» اهمیت و پیوندهاى پایگاه شخصى را ذکر مىکند و مىگوید که: «به من بگو لینکهایت چیستند تا بگویم که چه شخصى هستى.» دکتر محمد عطاران معتقد است که با امکانات و گزینههاى فراوانى که رسانههاى عمومى از جمله اینترنت در اختیار جوانان مىگذارند، آنان دائماً با محرکهاى جدید و انواع مختلف رفتار آشنا مىشوند. چنین فضایى هویت نامشخص و پیوسته متحولى را مى آفریند، خصوصا براى نسلى که در مقایسه با نسل قبل با محرکهاى فراوانى مواجه است. همچنین از طریق رسانههاى جمعى، افراد خط مفروض میان فضاى عمومى و خصوصى را تجدید سازمان مىکنند و این امکانى است که جوانان فعالانه از آن استفاده مىکنند.(1) بحران هویت جوانان جوان، به خصوص در دوران بلوغ که مرحله شکلگیرى هویت اوست و همواره به دنبال کشف ارزشها و درونى کردن آنها مىباشد، با اینترنت و حجم گسترده، حیرتانگیز و گوناگون اطلاعات مواجه مىشود و ناچار که در این دنیاى مجازى، هویت خویش را از طریق جستجو پیدا کند و بدینسان، ممکن است برخى و شاید تعداد زیادى از نوجوانان راه را در اینترنت گم کنند و دوران هویتیابى خویش را بیش از پیش با بحران سپرى کنند.از سوى دیگر، گاهى برخى از ویژگىهاى شخصیتى مانند: سن، تحصیلات، محل سکونت و حتى جنسیت در اینترنت از بین مىرود؛ به عنوان نمونه، بسیارى از افرادى که در اتاقهاى چت مشغول گفتگو با یکدیگر مىباشند با مشخصاتى غیر واقعى ظاهر شده و از زبان شخصیتى دروغین که از خود ساختهاند و آن را به مخاطب یا مخاطبان خود معرفى کردهاند، صحبت مىکنند و با این حال، چه تاءثیراتى که همین شخصیتهاى ناشناس بر یکدیگر دارند.سوء استفاده جنسىیکى دیگر از خطرات جدى اینترنت در دوران کنونى متوجه کودکان و نوجوانان است. از جمله این خطرات سوء استفاده جنسى از طریق اینترنت است. کودکان و نوجوانان به خصوص در جوامع پیشرفته که استفاده از اینترنت در خانه و مدرسه براى آنان میسر است، خاصه از طریق اتاقهاى چت و گپزنى مورد اغفال و سوء استفاده جنسى قرار مىگیرند. در مواردى کار اغفال کودکان توسط باند و تشکیلات برنامهریزىشده انجام مىشود که یکى از موارد آن در ایالت «کنتاکى» در آمریکا اتفاق افتاد. در آنجا یک بازرس پلیس موفق شد یک شبکه انتشار صور قبیحه کودکان را برچیند.(2)بنا بر مطالعاتى که در غرب در این زمینه انجام گرفته است، اغلب نوجوانانى که مورد اغفال و سوء استفاده جنسى واقع مىشوند، زیر 18 سال سن دارند و در بیشتر موارد تصاویر تحریککنندهاى از طریق چت یا تلفن همراه برایشان ارسال، و سپس از آنها براى حضور فیزیکى در محل خاصى دعوت شده و بدین ترتیب فریب خورده و مورد تجاوز جنسى واقع مىشوند.(3) این مسئله در حال حاضر، به یکى از معضلات جدى در مغرب زمین مبدل شده است؛ چندان که غالب دانشمندان و سیاستگذاران بهاین امر بیش از پیش وقوف و توجه داشتهاند و مقالات، کتابها و همایشهاى متعددى در ارتباط با آن برگزار کردهاند؛ براى مثال، ده سال پس از تصویب کنوانسیون حقوق کودک توسط سازمان ملل در سال 1989م؛ یعنى در سال 1999م گردهمایى جهانى تحت عنوان «کارشناسى براى حمایت کودکان در برابر سوء استفاده جنسى از طریق اینترنت» برگزار گردید که منجر به صدور قطعنامهاى شد که در آن آمده است: «هر چه اینترنت بیشتر توسعه پیدا کند، کودکان بیشتر در معرض محتویات خطرناک آن قرار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تاثیر ورزش در سلامت روان
مقدمه
علم پزشکی علاوه بر معاینات و تجویز داروها و اعمال جراحی که در مورد بیماریهای مختلف انجام میدهد، از ورزش نیز به عنوان وسیلهای در جهت بهبود و سلامتی بیماران بهره میبرد. بعضی از پزشکان در مواردی مثل کمخوابی ، کم کردن وزن و ضعفهای عضلانی مثــــــل کمردرد، کسب هماهنگیهای عصبی و عضلانی در بعضی از انواع فلج ، توانبخشی ، نداشتن اشتها ، داشتن اضطراب یا هیجانات روحی ، بیقراریها ، افسردگیها ، احساس پوچی و بسیاری دیگر از موارد ، بیمار خود را به ورزش کردن تشویق مینمایند (1). در اسلام نیز به ورزش شنا ، تیراندازی ، سوارکاری و حتی پیادهروی سفارش شده است. پیامبر اکرم (صلیاله علیه و آله وسلم) پیادهروی را بهترین درمان برای بسیاری از بیماریها معرفی میکنند (2). انواع ورزش را میتوان بر حسب میزان فعالیت جسمانی و انرژی مصرفی در واحد ، نیمه سنگین و سنگین تقسیم کرد. به طور کلی ورزشهای سبک اثرات مفیدی بر جسم و روان انسان دارد
نتایج تحقیقات مختلف نشان داده است که انجام انواع مختلف نرمشها ، علاوه بر فواید جسمی فراوان ، بر مقابله با مشکلات عصبی و روانی نیز آثار مفیدی دارد.
با توجه به اثرات مثبت ورزش بر سلامت و تندرستی انسان فرهنگ ورزشی بیشتر
پرداخته شود. از طرف دیگر برای رسیدن به توسعه پایدار در هر جامعهای علاوه بر برنامهریزی ، مدیریت صحیح و استفاده از فن آوری مناسب ، استفاده از منابع انسانی کارآمد اهمیت بسیاری دارد. جامعهای که نیروی انسانی سالم و شادابی داشته باشد ، این امکان را خواهد داشت که در جهت توسعه واقعی ، سریعتر گام بردارد. همچنین جامعهای که دارای افرادی توانمند و قدرتمند باشد، دشمنانش هوس تجاوز به آن جامعه را نخواهد داشت
زندگی امروز ما ماشینی شده وهمین امر باعث تنبلی افراد ورزش یکی از ارکان اصلی زندگی است که در تمام دنیا به این امر مهم توصیه شده و سعی شده در برنامه روزانه افراد حداقل 15 تا 20 دقیقه ورزش و حرکات ورزشی گنجانده شود ورزش روحیه انسان را شاداب و باعث شادی ونشاط و سلامتی می شود
مسلماً عدم سازش وجود و اختلالات رفتاری در هر طبقه و صنفی و در هر گروه و جمعی بسیار مشهود است عوامل مختلفی را می توان در بوجود آوردن یا پایه ریزی عدم سلامت روان ذکر نمود: فشارهای اجتماعی، فقر مادی، اختلافات خانوادگی، تصادفات، بیماریها، مرگ و میرهای پیش بینی نشده و بسیاری از عوامل خانوادگی و اجتماعی همراه با عوامل وراثتی، افراد را دچار عدم تعادل روان می سازد. بنابراین برای پیش گیری از بیماری روانی و حفظ سلامت روان توصیه های مختصری در نظر گرفته می شود
چگونگی مبارزه با بیماری روانی با ورزش:
.سعی کنید به انجام فعالیتهای ورزشی بپردازید زیرا ورزش تنشهای روانی را از بین می برد و اخمها را به لبخند تبدیل می نماید.
. در رابطه با نگرانی خود با دیگران صحبت کنید و اگر مشکل شما جدی است از مراجعه به پزشک روان درمان مضایقه نکنید.
. موقعیت خود را بشناسید و بجای جنگیدن با آن خود را با ان سازگار سازید. با تغذیه مناسب ورزش مناسب، استراحت کامل مواظب سلامت جسم خود باشید.
با دیگران معاشرت و دوستی نمائید.
. برای انجام هر کاری زمان خاص و منظمی را در نظر بگیرید.
. در نهایت یاد بگیرید که همیشه خونسرد و فرد راحتی باشید.
در نهایت اگر دارای توانائی لازم برای تحمل درد و رنج باشید و در موقع لزوم با شهامت و بردباری برخورد نمودید به زندگی و رفاه دیگران علاقمند بودید و در این زمینه فعالیت داشتید شما از سلامت روان برخوردارید
ورزش و اهمیت آن چیزی است که بر کمتر کسی پوشیده مانده است. بشر همواره به سلامتی و جاودانگی میاندیشید؛ لذا از همان نخستین دورههای تاریخ حیات، سعی بر آن دارد تا تن و روان خود را ورزیده کند و راهی برای جاویدان ساختن خویش بیابد
آیا میدانید که ورزش برای سر نیز سودمند است. شایعترین درمانها برای افسردگی روان درمانی و دارودرمانی هستند. روانشناسان دریافتهاند انجام حرکت ورزشی میتواند سومین راه درمان افسردگی به شمار آید.- ورزش هم در مدت کوتاه و هم در طولانی مدت یک داروی ضدافسردگی مفید است.
- گرچه ورزش باعث کاهش افسردگی در میان همه جمعیتهای مورد مطالعه شده، بیشترین تاثیر را در افرادی داشته که از فعالیت بدنی بیشتری برخوردارند.- گرچه ورزش در همه طبقات سنی به میزان قابل ملاحظهای از افسردگی میکاهد، هر چه بر سن افراد افزوده شود، کاهش افسردگی در اثر آن بیشتر است.- ورزش برای هر دو جنس زنان و مردان سودمند است و به صورت ضدافسردگی مناسبی عمل میکند.- پیادهروی و دوی آرام بیش از سایر انواع حرکات ورزشی مورد مطالعه قرار گرفتهاند اما همه انواع شامل هوازی و بیهوازی در کاهش افسردگی موثرند.- هر چه مدت برنامه ورزشی و تعداد جلسات آن بیشتر باشد ، تاثیر آن در کاهش افسردگی بیشتر است.- موثرترین و بهترین روش درمان افسردگی همراه ساختن روان درمانی و ورزش است.بنابراین متخصصان، ورزش را به عنوان بخشی از برنامه درمان افسردگی به بیماران توصیه میکنند.یک ورزش خاص برای عموم افراد یا مبتلایان به افسردگی تجویز نمیشود. اولا افراد باید ورزش را تدریجا آغاز کنند. ثانیا انواع مختلف آن در اشخاص متفاوت تاثیر مشخصی دارد. برای برخی پیاده روی، دو یا شنا مفید است. بعضی یوگا را ترجیح میدهند.به هر حال ورزش فرصتی برای افزایش تماس با دیگران است که به ویژه برای کسانی که در اثر افسردگی منزوی شدهاند سودمند است. افراد باید با شروع ورزش به هر گونه تغییر در خلق و خویشان دقت کنند تا متوجه شوند چه ورزشی و در چه حدی به آنها در کاهش افسردگی کمک میکند.آیا تا به حال دقت کرده اید که بعضی افراد بدون توجه به مسائل و مشکلات , چقدر در سر زندگی و شاد بودن توانا هستند؟ تحقیقات نشان می دهد این حالت ذاتی یا خدادادی نیست بلکه یک مهارت است که این افرادآن رادر خود پرورش داده اند . شما هم اگر بخواهید می توانید این مهارت را کسب کنید و زندگی خود را لبریز از شادی و نشاط سازید.هر کسی تقدیری در زندگی دارد و این به عهده خودش است که با قسمت خود بجنگد یا با آن همکاری کند اما ایا این حرف به این معنی است که با قسما خود بجنگند یا با آن همکاری کند . اما ایا این حرف به این معنی است که فرد باید دراز بکشد و بگذارد زندگی روند خود را طی کند؟ مسلما نه! در عوض می تواند روشی در پیش گیرد که به بهترین وجه ممکن با مسایل مواجه شود و حداکثر تلاش خود را در این زمینه نشان دهد در ان صورت متوجه راه های جدیدی می شود و با کشف آن ها انرژی تازه ای کسب می کند . زندگی می خواهد شخص , تقدیر و سر نوشت خود را بفهمد آیا ترجیح نمی دهید به جای جنگبا زندگی کنار بیایید؟ اشخاص شاد فقط مثبت نمی اندیشند بلکه مثبت عمل می کنند.مثبت اندیشی مسلما جای خودش را دارد. برای شاد بودن باید افکار خود را عوض کنید. اما منتظر از راه رسیدن احساسات نباشید. اشخاص دارای قدرت کنترل مستقیم بر چگونه عمل کردن و چگونه اندیشیدن خود هستند.اگر می خواهید شخص شادتری باشید , شادمانه تر عمل کنید. اگر می خواهید شخص مهربان تر و با عاطفه تر عمل کنید. اگر می خواهید منش دوستاه تری داشته باشید دوستانه تر عمل کنید. احساسات پس از عمل کردن از راه می رسند.اشخاص شاد آن چه را که احتیاج دارند طلب می کنند.همان طور که نعمت ها معمولا از آسمان به زمین نمی افتند, از شکایت کردن نیز چیزی عاید اشخاص نمی شود.اگر به ظرب المثل هر چه بکارید همان را درو می کنید اعتقاد دارید پس به جای شکایت کردن به دنبال خواستههای خود بروید. این اتخاب شماست. می توانید به همین رویه ادامه بدهید, دیگران را متهم کنید و همچنان چیزی عایدتان نشود یا می توانید خیلی راحت آن چه را که خواهید طلب کنید.اشخاص شاد مشتاق تغییر هستند.
ثابت ماندن و تغییر نکردن مخالف همه قوانین طبیعت است . اگر تلاش کنید که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
آسیب هاى روان شناختى اینترنت
بى شک، رشد روزافزون اینترنت فواید و اهمیت غیر قابل انکارى دارد، چندان که در دوران حاضر، نقش محورى اینترنت چنان اساسى است که بدون آن امکان برنامه ریزى، توسعه و بهرهورى در زمینههایى چون: فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و علمى در جهان آینده امکانپذیر نخواهد بود. با وجود این، نباید از پیامدهاى ناگوار و مخرب آن بهویژه در زمینههاى اجتماعى و فرهنگى غافل ماند. به دیگر سخن، اینترنت با همه خوبىها و فوایدش، از کاستىها و آسیبهایى نیز برخوردار است که همگان به ویژه دولتمردان، سیاستگذاران و اولیا و مربیان و والدین باید بدان واقف باشند. البته سخن گفتن از آسیبهاى اینترنت به معناى نفى این پدیده و نگاه منفى بدان نیست؛ بلکه واقعیت این است که اینترنت داراى کارکردهاى مثبت و منفى مى باشد که پارهاى از کارکردهاى مثبت را در مقاله پیشین بیان کردیم و اکنون به بیان برخى از آسیبهاى آن مى پردازیم. آسیب شناسى اینترنت، همچنان که از عنوان آن پیداست، عنوانى کلى و وسیع است، چندان که مىتوان آن را از رویکردها و ابعاد مختلف مورد مطالعه و بررسى قرار داد؛ براى مثال، در بُعد فنى آسیبهایى نظیر امنیت شبکهاى و نرمافزارى در برابر ویروسها و نفوذگرها (هکرها)، برنامهنویسىهاى گوناگون و گاهى غیر استاندارد، همچنین در ابعاد مختلف دیگرى چون ابعاد سیاسى و بررسى مسائلى مانند تاءثیر اینترنت بر مرزهاى ملى، دموکراسى و آزادى، در بُعد اقتصادى مباحثى از قبیل: اینترنت و بازارهاى الکترونیکى و تاثیر آن در جهانى شدن و اقتصاد جهانى و ابعاد گوناگون دیگر را مىتوان مطرح کرد. اما در این نوشتار فقط به آسیبهاى روانشناختى اشاره خواهیم کرد. انواع آسیبهاى فردى و روانشناختىامروزه آسیبهاى فردى و روانشناختى اینترنت، از سابر خطرات آن بیشتر است. در بعد روان شناختى، اینترنت آسیبهاى جدى متعددى از جمله: هویت نامشخص، اضطراب، افسردگى و انزوا، اعتیاد به اینترنت و به خصوص اعتیاد به گپزنى (چت) را مىتواند براى کاربران به همراه داشته باشد؛ همچنان که فواید و مزایاى متعددى را نیز مىتواند براى او به ارمغان آورد.شناخت واقعى و عملى نیازهاى نسل جوان امروز، مستلزم بررسى ابعاد مختلف عوامل تاءثیرگذار و اثرپذیرى از فنّاورى نوین ارتباطى است. متاسفانه بخش عمدهاى از مدیران و مسئولان و برنامهریزان و تصمیمسازان ما یا نمىخواهند و یا نمىتوانند به شناخت این فنّاورى بپردازند. اینترنت و رایانه نه تنها میزان و سطح اطلاعات نسل جوان را افزایش داده، بلکه بر تمایلات و گرایشات آنان نیز تاءثیر گذاشته است. نسلى که با اینترنت سر و کار دارند همین جوانانى هستند که در نهادهاى مختلف مشغول کارند. از اینرو برچسب منحرف و مانند آن زدن به چنین کاربرانى به هیچ عنوان روا نیست. اما در عین حال باید توجه داشت که این رسانه جهانى حاوى پیامها و پیامدهایى است که مىتواند شخصیت جوان و نوجوان را به سادگى تحت تاءثیر قرار دهد و به سمت و سویى خطرناک بکشاند. از این رو، جا دارد که با انجام تحقیقاتى وسیع در حوزه روانشناسى و جامعهشناسى اینترنت، مباحثى که در جوامع پیشرفته مهم و حیاتى قلمداد مىشوند، جامعه را از آفتهاى واقعى آنها مطلع، و در صورت امکان از برخى از آنها پیشگیرى کرد.یکى از مسائل روانشناختى در باره اینترنت، هویت ناشناس کاربر است. هویت، واجد سه عنصر است: شخصى، فرهنگى و اجتماعى، که هر یک در تکوین شخصیت فرد نقش مهمى را ایفا مىکنند. در مقایسهها، هویت شخصى ویژگى بىهمتاى فرد را تشکیل مىدهد و هویت اجتماعى در پیوند با گروهها و اجتماعات مختلف قرار مى گیرد. اینترنت صحنه فرهنگى و اجتماعى است که فرد خود را درموقعیتهاى متنوع نقشها و سبکهاى زندگى قرار مى دهد. در این فضاى عمومى، مهارت فرهنگى جدیدى لازم است تا با تنظیمات نمادین بتوان بازى کرد. پایگاه شخصى نمونهاى مدرن است که چگونه کاربر اینترنت خود را براى مخاطبان جهانى معرفى مىکند. براى بیان افکار، احساسات، علایق و آراء از متن مناسب، گرافیک، صدا و فیلم استفاده مىشود. «میلر» اهمیت و پیوندهاى پایگاه شخصى را ذکر مىکند و مىگوید که: «به من بگو لینکهایت چیستند تا بگویم که چه شخصى هستى.» دکتر محمد عطاران معتقد است که با امکانات و گزینههاى فراوانى که رسانههاى عمومى از جمله اینترنت در اختیار جوانان مىگذارند، آنان دائماً با محرکهاى جدید و انواع مختلف رفتار آشنا مىشوند. چنین فضایى هویت نامشخص و پیوسته متحولى را مى آفریند، خصوصا براى نسلى که در مقایسه با نسل قبل با محرکهاى فراوانى مواجه است. همچنین از طریق رسانههاى جمعى، افراد خط مفروض میان فضاى عمومى و خصوصى را تجدید سازمان مىکنند و این امکانى است که جوانان فعالانه از آن استفاده مىکنند.(1) بحران هویت جوانان جوان، به خصوص در دوران بلوغ که مرحله شکلگیرى هویت اوست و همواره به دنبال کشف ارزشها و درونى کردن آنها مىباشد، با اینترنت و حجم گسترده، حیرتانگیز و گوناگون اطلاعات مواجه مىشود و ناچار که در این دنیاى مجازى، هویت خویش را از طریق جستجو پیدا کند و بدینسان، ممکن است برخى و شاید تعداد زیادى از نوجوانان راه را در اینترنت گم کنند و دوران هویتیابى خویش را بیش از پیش با بحران سپرى کنند.از سوى دیگر، گاهى برخى از ویژگىهاى شخصیتى مانند: سن، تحصیلات، محل سکونت و حتى جنسیت در اینترنت از بین مىرود؛ به عنوان نمونه، بسیارى از افرادى که در اتاقهاى چت مشغول گفتگو با یکدیگر مىباشند با مشخصاتى غیر واقعى ظاهر شده و از زبان شخصیتى دروغین که از خود ساختهاند و آن را به مخاطب یا مخاطبان خود معرفى کردهاند، صحبت مىکنند و با این حال، چه تاءثیراتى که همین شخصیتهاى ناشناس بر یکدیگر دارند.سوء استفاده جنسىیکى دیگر از خطرات جدى اینترنت در دوران کنونى متوجه کودکان و نوجوانان است. از جمله این خطرات سوء استفاده جنسى از طریق اینترنت است. کودکان و نوجوانان به خصوص در جوامع پیشرفته که استفاده از اینترنت در خانه و مدرسه براى آنان میسر است، خاصه از طریق اتاقهاى چت و گپزنى مورد اغفال و سوء استفاده جنسى قرار مىگیرند. در مواردى کار اغفال کودکان توسط باند و تشکیلات برنامهریزىشده انجام مىشود که یکى از موارد آن در ایالت «کنتاکى» در آمریکا اتفاق افتاد. در آنجا یک بازرس پلیس موفق شد یک شبکه انتشار صور قبیحه کودکان را برچیند.(2)بنا بر مطالعاتى که در غرب در این زمینه انجام گرفته است، اغلب نوجوانانى که مورد اغفال و سوء استفاده جنسى واقع مىشوند، زیر 18 سال سن دارند و در بیشتر موارد تصاویر تحریککنندهاى از طریق چت یا تلفن همراه برایشان ارسال، و سپس از آنها براى حضور فیزیکى در محل خاصى دعوت شده و بدین ترتیب فریب خورده و مورد تجاوز جنسى واقع مىشوند.(3) این مسئله در حال حاضر، به یکى از معضلات جدى در مغرب زمین مبدل شده است؛ چندان که غالب دانشمندان و سیاستگذاران بهاین امر بیش از پیش وقوف و توجه داشتهاند و مقالات، کتابها و همایشهاى متعددى در ارتباط با آن برگزار کردهاند؛ براى مثال، ده سال پس از تصویب کنوانسیون حقوق کودک توسط سازمان ملل در سال 1989م؛ یعنى در سال 1999م گردهمایى جهانى تحت عنوان «کارشناسى براى حمایت کودکان در برابر سوء استفاده جنسى از طریق اینترنت» برگزار گردید که منجر به صدور قطعنامهاى شد که در آن آمده است: «هر چه اینترنت بیشتر توسعه پیدا کند، کودکان بیشتر در معرض محتویات خطرناک آن قرار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
نقش پیشگیری در سلامت روان
مفهوم سلامت روان علاوه بر فقدان بیماری و اختلال روانی، برخورداری از رفاه و آسایش فیزیکی، روانی- اجتماعی و تسلط نسبی بر استرسهای روزمره زندگی است.آگاهی از نحوه بروز و شکل گیری اختلالات روانی خفیف و شدید و تاثیرات عوامل استرس زا بر سلامت روان و نحوه پیشگیری و مدارا یا مقابله با این عوامل نقش اساسی در جهت تثبیت یا ارتقای سلامت روان انسانها دارد. امروزه با گسترش ارتباطات، حذف نسبی موانع جغرافیایی و پیچیدهتر شدن روابط فردی و اجتماعی به دنبال توسعه شهرنشینی و بروز مکرر و سریع تغییرات در زندگی روزمره انسانها شاهد افزایش نسبی استرس در جوامع انسانی هستند. در عین حال افزایش آگاهی و دانش مردم نسبت به این تغییرات و درک عوارض حاصله جستجوی علمی بیشتری را در جهت کنترل این عوامل و پیشگیری های اساسیتر از بروز اختلال در سلامت روان ضرورت بیشتری پیدا کرده است.
قدم اول در همه مراحل پیشگیری اعم از: پیشگیری از بروز، پیشگیری از تشدید یا تداوم اختلال و پیشگیری از عوارض بعدی هر اختلال در زمینه سلامت روان داشتن اطلاعات علمی در این زمینه است. اگر نیم نگاهی به برخی آمارها در زمینه اختلالات روانپزشکی بیندازیم، این اهمیت واضحتر میگردد و خصوصاً که این آمارها جهانی و مستقل از شرایط اقلیمی و فرهنگی و اجتماعی محدوده کشورها بوده و نتایج آن تکرار و تایید گردیده است. به عنوان نمونه سه تا پنج درصد جمعیت از بیماریهای روانی شدید رنج میبرند، و نیازمند درمان مداوم به صورت بیشتری یا سرپایی توسط روانپزشک میباشند. درصد مبتلایان به افسردگی حدود ده تا پانزده درصد جمعیت در طول عمر افراد جامعه بوده و اختلالات اضطرابی و وسواس و سایر بیماریهایی که موجب افت نسبی عملکرد شخصی و اجتماعی و اختلال در روابط بین فردی و زناشویی میگردند به طور پیوسته یک ششم جمعیت را درگیر می سازند. اختلالات شخصیت، بیماریهای خفیف روانی که ظاهراً مد نظر افراد غیرمتخصص نمیباشند ولی موجب بروز تنش در روابط فردی میشوند نیز به این آمار افزوده میشوند و اگر سایر علتها مثل اعتیاد(در همه ردههای سنی) و عوارض ناشی از آسیبهای اجتماعی همچون طلاق، فقر، بیکاری و قربانیان خشونت و ... را در نظر بگیریم متوجه این واقعیت میشویم که سلامت روان در هر یک از ما به طور مستمر و بالقوه در معرض تهدید بوده و بایستی با راههای پیشگیری از بیماریهای روانی و مقابله با این همه تهدید سلامت و ممانعت از خسارتهای احتمالی اقتصادی، فردی و اجتماعی آنها بیش از پیش آشنا شویم.
یکی از معیارهایی که توسط سازمان بهداشت جهانی در ارزیابی میزان عوارض ناشی از بیماریها بکار میرود DALY یا Disability Adjusted Life Years است که بر اساس آن سالهای عمر از دست رفته به دلیل ناتوانی ناشی از بیماری محاسبه میشود. طبق آمار WHO در سال 2001 میلادی 33 درصد از عمر از دست رفته به دلیل اختلالات اعصاب و روان بوده و افسردگی اساسی به تنهایی مسئول 12 تا 15 درصد از سالهای سپری شده با ناتوانی بوده که در بین تمامی بیماریهای جسمی و روانی به تنهایی رتبه سوم را داشته است. براساس پیشبینیها در سال 2015 میلادی افسردگی اساسی(MDD) حایز رتبه اول در ناتوانی شغلی و اجتماعی افراد خواهد شد. تاثیر متقابل اختلالات اعصاب و روان مثل افسردگی و اضطراب با سایر بیماریهای طبی مثل فشار خون، دیابت و سرطان کاملاً روشن شده است، به طوری که اکثریت بیماریهای طبی مثل بالا بودن فشار خون، دیابت و روماتیسم و ... تحت عنوان بیماریهای روان- تنی طبقهبندی می شوند. بر این اساس در حال حاضر هم که بر اساس معیار Daly بیماریهایی همچون بیماریهای قلبی و بیماریهای عفونی که فعلاً رتبههای اول و دوم را در ایجاد سالهای همراه ناتوانی در طول عمر انسانها دارند هم تحت تاثیر اختلالات اعصاب و روان و استرسهای روزمره زندگی میباشند. آمار موجود گویای میزان این تاثیرات است به طوری که سی درصد از مبتلایان به فشار خون و صرع، 27 درصد از مبتلایان به انواع سرطان، 44 درصد ازمبتلایان به ایدز و 46 درصد مبتلایان به سل به طور همزمان از افسردگی اساسی رنج میبرند و همین ابتلای توام(که فراتر از اطلاق روان- تنی است) باعث ناامیدی این بیماران نسبت به بهبودی و قطع عمدی درمان و عدم همکاری با پزشکان معالج و مشکلات فراوان در مسیر درمانهای طبی میگردد. طی همین آمار میزان خودکشی در مبتلایان به بیماریهای مزمن طبی حدود ده برابر جمعیت عادی میباشد. گذشته از هزینههای عاطفی دامنگیر خانواده بیماران اعصاب و روان، هزینههای سنگین اقتصادی به دنبال از کار افتادگی این بیماران به جامعه تحمیل میگردد که شامل مبالغ قابل توجهی از سرمایههای ملی در هر جامعه خواهد بود.
با توجه به تحمیل هزینههای سرسام آور اقتصادی و اجتماعی اختلالات روانی بر کل جامعه، لزوم پیشگیری از این اختلالات و ارتقای سلامت روان بهترین راه جلوگیری از اتلاف سرمایههای ملی و حفظ سلامت عمومی افراد جامعه میباشد.
این پیشگیریها بر دو نگرش استوارند.
نگرش اول: افزایش کارآیی و آگاهی عمومی افراد