لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
برنامه ریزی آموزشی
= اصول برنامه ریزی به تدریج معلوم شده و سیر تکاملی داشته است. برنامه ریزی های اولیه بیشتر صورت تخیلی و آرزوئی داشته است. این نوع برنامه فهرستی از توقعات و خواسته ها است، که اغلب فاقد عناصر تصمیم گیری بوده و اغلب فقط روی کاغذ می ماندند.
= اصول برنامه رزی نسبتاً کامل شده امروزی، به سه گروه تقسیم می شود:
1-اصول مقدماتی که خود شامل سه اصل می باشد:
الف= هماهنگی توسعه کمّی بار شد و بهبود کیفی آموزش
ب= همبستگی سطوح مختلف و انواع آموزش و پرورش، یعنی از دیدگاه وسیع و جامع به موضوع بنگریم
ج= انطباق برنامه های آموزش و پرورش با نیازهای توسعه ملّی اعم از اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.
2-اصول عمومی که حاکی از اینست که برنامه ریزی آموزشی فرمول ویژه ای ندارد و تابع شرایط زمانی و مکانی است، ولی در عین حال اصول برنامه ریزی آموزشی در همه جا صادق و یکسان است. یوشکر، ضمن آنکه فرمول و روش خاصی را ترویج نمی کند، در این زمینه پنج اصل را به عنوان مشخصات عمومی برنامه آموزشی توصیه می کند:
الف= اصل جامعیت برنامه ریزی آموزش و پرورش، که علاوه بر مسائل آموزشی، از کودکستان تا دانشگاه، مسائل غیر آموزشی مربوط به آموزش و پرورش را هم در بر می گیرد.
ب= اصل همبستگی برنامه ریزی آموزش و پرورش با برنامه توسعه ملی، به این معنی که برنامه ریزی باید با توجه به نیازهای رشد اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی، و ... انجام شود.
ج= اصل مداومت برنامه ریزی آموزش و پرورش، یعنی باید دراز مدت و مداوم باشد. مثلاً یک دوره بیست ساله را، از دوره ابتدائی تا پایان دانشگاه را شامل شود.
د= اصل توجه به جنبه های کیفی برنامه ریزی آموزشی، به این معنی که برنامه ریزی آموزشی باید نه تنها به سمایل توسعه کمی، بلکه به بهبود کیفیت آموزش و پرورش نیز توجه داشته باشد.
هـ= اصل توجه به مدیریت و سرویس اطلاعات آموزش و پرورش. بدیهی است که بدون اطلاعات و آمار صحیح و کامل، و همچنین بدون مدیریت کارآمد و علاقه مند نمی توان برنامه ریزی درستی انجام داد.
3-اصول متمم برنامه ریزی آموزش و پرورش. در ادامه کار، کارشناسان برنامه ریزی به پنج اصل دیگر پی بردند که می توان آنها را متمم اصول پنج گانه فوق الذکر قلمداد کرد:
1-3: اصل واقع بینی : که می گوید برنامه ریزی آموزش و پرورش باید واقع بینانه باشد و برای اینکه برنامه ریزی واقع بینانه باشد به عوامل زیر باید توجه کرد:
الف= عوامل کمی عرضه و تقاضا: که تمامی نیروهای انسانی تعلیم دهنده و تعلیم گیرنده و هم چنین تمامی جنبه های فیزیکی مربوط به آموزش را در بر می گیرد.
ب= زمنیه اجتماعی: که شامل نگرش های اجتماعی به آموزش و پرورش و کلیه عوامل مرتبط با تغییر و تحول و دفرم آ»وزش و پرورش، می باشد.
ج= عوامل اجرائی: که شامل نحوه مدیریت و تمامی قواعد و ضوابط سازمانی و تشکیلاتی نظام آموزش و پرورش می شود.
د= مسایل سیاسی: که نگرش های سیاسی به نظام آموزشی و هم چنین مداودات و ارتباطات دستگاههای داخلی و خارجی را در برمی گیرد.
هـ= عوامل مالی: که شامل بودجه لازم جهت این کار و نظارت لازم بر نحوه خرج کردن این بودجه می شود.
و= مسائل اطلاعاتی: نقص اطلاعات به نقص برنامه ریزی منجر می شود. لذا در تمامی زمینه های مربوط به آموزش و پرورش باید اطلاعات درست و جامعی داشته باشیم.
2-3: اصل همکاری و مشارکت: این اصل مربوط به اجراء و عمل برنامه رزی است و در خور توجه خاص می باشد. در برنامه ریزی آموزش و پرورش، علاوه بر مقامات مسئول و متخصصان برنامه ریزی، باید معلمان و مدیران و شاگردان نیز، به نحو مقتضی مشارکت داشته باشند.
3-3: اصل استمرار و ارزیابی= این اصل می گوید که برنامه آموزشی باید به طور مداوم ارزیابی و تجدید نظر گردد و با پیشرفت زمان همگام شود. جهت تحقق این امر، برنامه ریزی باید بصورت مداوم و زنجیری باشد، و در عین حال هدف ها طوری انتخاب گردند که در عین هماهنگی و همبستگی، بعضی دقیق و مشخص باشند، و برخی دیگر انعطاف پذیر.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
عنوان :
برنامه ریزی و نظارت در آموزشگاههای فنی و حرفه ای
هدف از تأسیس آموزشگاه:
با استناد به جزوه مدیریت آموزشی که توسط جناب آقای احمد براقی تهیه و تدوین گردیده، هر نظام آموزشی، برای اینکه بتواند وظایف و مسئولیت های خود را به طور مفید و موثر انجام دهد، باید اهدافی را برگزینند و اینجانب نیز هدف هایی از تاسیس این آموزشگاه دارم که به شرح ذیل می باشد:
در درجه اول هدفم پرورشی استعدادهای کسانی است که خواهان و علاقه مند به این هنر می بشاند و سعی دارم با تمام توان آنچه که تا به حال آموخته ام در طبق اخلاص به این عزیزان تقدیم کنم.
و دیگر آنکه فراهم آوردن راهی برای شناختن نیازها و حل مشکلات فراگیران و خود تا بتوانم از این راه هم نیازیهای فراگیران و هم نیازهای معنوی و مالی خود را نیز تا حدودی بر طرف سازم.
«چارت سازمان آموزشگاه»
شرح وظایف پرسنل آموزشگاه (براساس چارت سازمانی)
موسس: مسئولیت تهیه و تعمیر تجهیزات آموزشی و رابط بین آموزشگاه و سازمان است.
مدیر آزمایشگاه: مسئولیت نظارت و اداره آموزشگاه بر عهده اوست.
موسس: مسئولیت تهیه و تعمیر تجهیزات آموزشی و رابط بین آموزشگاه و سازمان است.
منشی: وظیفه ثبت نام و امور داخلی آموزشگاه و راهنمایی جهت ثبت نام به عهده ایشان می باشد و رابطی بین دیگر پرسنل با مدیر است.
مربی: آموزشی کارآموزیان و هنرجویان براساس استاندارد های مورد تایید سازمان.
کمک مربی: همکاری با مربی و در صورت غیبت و بی جایگزین آن و رسیدگی به فراگیران.
حسابدار: مسئولیت بررسی امور مالی و اداری را دارد.
مشاور: مصاحبه با کارآموزان و فراگیران و راهنمایی آنان را بر عهده دارد.
خدمات: رسیدگی به امور خدماتی و نظافتی آموزشگاه
آئین نامه و آموزشی و انضباطی آموزشگاه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
برنامه ریزی کلان- شهرهای جدید وشهرک های استراتژی بهینه سازی مصرف انرژی
کشور ما، رشد جمعیت نزدیک به 2 درصد، درکمتر از 38 سال شاهد دو برابر شدن جمعیت خود خواهد بود. تمرکز در شهرهای بزرگ نظیر تهران حدود 7569906 نفر، مشهد حدود 2113893 نفر، اصفهان حدود 1418000 نفر وتبریز حدود 1334300 نفر به حدود بالایی رسیده است و افزایش تراکم در آنها توصیه نمی شود. علاوه بر این محدود بودن امکان گسترش افقی شهرها از یک سو و پر هزینه بودن گسترش عمودی آنها از سوی دیگر، سبب می شود که ساخت شهرهای جدید بعنوان یکی از راه حل های مطلوب مطرح گردد. و نیز به همین دلیل توسعه شهرهای کوچک و متوسط وساخت شهرهای جدید به صورت یک ضرورت درآمده است.
شهرهای جدید می توانند بصورت حومه های تازه شهرهای کوچک ومتوسط و یا درمکان های دورتری از قطب های تمرکز جمعیتی و یا مگاپولیس ساخته شوند.
واژه های کلیدی: سرزمین آرایی-انرژی –بهینه سازی- کلان شهر
مقدمه
توسعه اجتماعی جوامع برگرفته از برنامه ریزی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است واین برنامه ریزی عموما براساس مطالعاتی انجام می گیرد که بر روند تحول جامعه ای خاص در یک دوره مشخص صورت یافته باشد وبا استفاده از روش مدل سازی و فرا افکنی تلاش می شود. آینده نگری های لازم جهت تدوین آمایش سرزمین که از حدود سال های دهه 50 میلادی ابتدا در کشورهای اروپایی و با فاصله کمی در خط مشی ها وسیاست ها وراهکارهای اقتصادی- اجتماعی برای توسعه شهرها وایجاد شهرها جدید یافته شوند. به ویژه به این نکته تاکید میشد که در ایجاد شهرهای جدید بر مجموعه ای از معیارهای اقلیمی، اقتصادی- اجتماعی و فنی بهترین مکانیابی انجام گیرد.
درنهایت هدف غایی برنامه ریزی آن است که با بازنگری به پیشینه تاریخی از یک سو آینده قابل تصور از سوی دیگر، مهمترین شاخص ها و راه کارها برای بهینه سازی مصرف انرژی در ساخت شهرهای جدید و یا توسعه شهرهای کوچک ومتوسط و بازسازی شهرهای بزرگ ارائه گردد.
مطالعات مربوط به برنامه ریزی و آمایش سرزمین از ابتدا دهه 50 میلادی در کشورهای اروپایی که در طول جنگ جهانی دوم به شدت تخریب شده بودند آغاز شد.
در کشور ما سابقه طرح های کالبدی تحت عناوینی چون عمران کشوری و آمایش فضای اقتصادی و … از نیمه دهه 1350 ابتدا بر عهده سازمان برنامه و بودجه وسپس بر عهده وزارت آبادانی ومسکن وبعد وزارت مسکن و شهرسازی گذاشته شد.
در این برنامه ها نیز اهداف اصلی عبارتند از تعیین محل شهرها و مراکز جمعیت پذیر آینده تعیین حدود توسعه و ظرفیت شهرهای کنونی وآتی مکانیابی برای شهرک های صنعتی، تعیین کاربری های گوناگون برای فعالیت های کشاورزی، صنعتی، جهانگردی و سرانجام تعیین سیاست ها وخط مشی ها و ضوابط لازم برای هدایت وکنترل شهرنشینی.
این طرح ها تا به امروز ادامه یافته و در حال حاضر اهداف جدیدتری چون بهینه سازی الگوی توزیع فعالیت های انسانی وبهینه سازی فضای شهری و پرسپکتیو شهری و باغ شهرهای مدرن در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
قسمت دوم ( تهیه طرح مقدماتی)
خلاصه نتایج قسمت اول
خلاصه نتایج برنامه ریزی صنعتی و تعیین مقیاس واحدهای صنعتی در هر رشته
از آنجا که این بند از شرح خدمات پروژه حاضر، برنامه ریزی صنعتی را مطرح نموده و در قالب همین بند به موضوع تعداد نفرات و پرسنل پرداخته است، لازم می گردد تا ابتدا کلیات برنامه ریزی کالبدی، که در حقیقت، پیش نیاز برنامه ریزی صنعتی محسوب می شود ( و در بندهای پیشین مورد بررسی قرار نگرفته)، ارائه گردد تا آنگاه بتوان به « بررسی تعداد نفرات و پرسنل» پرداخت، چرا که جمعیت شاغلان صنعتی، رابطه مستقیم با وسعت اراضی صنعتی دارد و بالعکس. به عبارت دیگر، تعداد شاغلان صنعتی، تابعی از وسعت اراضی صنعتی است.
از سوی دیگر، کاربری صنعتی، فقط بخشی از اراضی سایت را به خود اختصاص می دهد و مابقی آن، سهم سه کاربری کلان دیگر یعنی کاربری های خدماتی، فضای سبز و شبکه راه هاست.
همانگونه که در بخش ضوابط توزیع زمین ( بند د-2) گفته شد، سهم کاربری صنعتی از کل اراضی شهرک، می باید دامنه ای مابین 60 الی 70 درصد را بر گیرد.
در برنامه ریزی کالبدی پروژه، کوشش شده است تا حداکثر سهم پیش بینی شده در ضوابط مصوب « شرکت شهرک های صنعتی ایران» برای کاربری صنعتی یعنی 70 درصد از کل اراضی سایت لحاظ گردد، لیکن در یک رابطه رفت و برگشتی با مرحله طرح ریزی پروژه، که مطابق با شرایط و مقتضیات زمین تطبیق و تثبیت یافته است، سهم کاربری صنعتی در مجموع اراضی محدوده های سه گانه طرح، نهایتا معادل 3/65 درصد از کل اراضی 6/155873 متر مربعی سایت، یعنی برابر 34/4801،16،1 متر مربع به دست امده است. همچنین کاربری خدماتی 82/72621 متر مربع و یا 7/4 درصد، کاربری فضای سبز ( مجموع کاربری های، کمربندی سبز حفاظتی و پارک و مسیر سبز پیاده و نوارهای سبز حاشیه معابر) 20/191، 173 متر مربع و یا 1/11 درصد و شبکه راه ها 43/293580 متر مربع و یا 2/18 درصد از اراضی توسعه « شهرک صنعتی رفسنجان» را به خود اختصاص می دهند. ( جدول 1-1).
جدول1-1- مساحت، نسبت و سرانه اراضی اختصاص یافته به انواع کاربری های کلان ارضی در محدوده اراضی توسعه « شهرک صنعتی رفسنجان»
نوع کاربری
مساحت اراضی
نسبت
سرانه
صنعتی
خدماتی
فضای سبز
شبکه راه ها
34/1016480
82/72621
02/173191
42/293580
3/65
7/4
1/11
2/18
242
3/17
2/41
9/69
جمع
6/1555873
100
4/370
با توجه به جمعیت 4200 نفری شاغل در مجموعه.
شامل انواع صنایع، غذایی و دارویی، نساجی و پوشاک، سلولزی و چوب، شیمیایی، کانی غیر فلزی، فلزی و برق و الکترونیک
قابل اختصاص به کاربری های اداری- انتظامی، تجاری، ورزشی، فرهنگی، بهداشتی- درمانی، مذهبی و تاسیسات و تجهیزات شهری
شامل کمربند سبز حفاظتی، لکه های سبز و نوارهای سبز حاشیه معابر
شامل راه ها و پارکینگ های عمومی.
1-1-1- بررسی نوع صنایع
مطالعات بخش گرایش صنعتی پروژه نشان داد که در بین گروه های مختلف صنعت، صنایع غذایی و آشامیدنی، صنایع کانی غیر فلزی، صنایع شیمیایی و صنایع فلزی، طی چند سال اخیر، روند پرشتابی را طی نموده اند که به طور علی الاصول، این روند می باید در برنامه ریزی صنعتی حاضر مورد توجه قرار گیرد.
از سوی دیگر، باید توجه داشت که رشد جهشی صنایع مذکور، طی چند سال گذشته، تا حدود زیادی در شاخص های کمی صنایع مستقر در « شهرک صنعتی رفسنجان» انعکاس یافته و سهم صنایع اخیر از اراضی واگذار شده، مجموعا رو به فزونی نهاده است. نتیجتا با توجه به این که یکی از الگوهای مورد اتکا در برنامه ریزی حاضر، وضعیت موجود، یعنی از ابتدای شکل گیری شهرک تا ماه های پایانی سال 1384 می باشد و این دوره زمانی، سال های اوج تقاضا و جهش کمی صنایع مورد بحث را نیز در بر می گیرد، خود به خود، تعدیلی از شرایط قدیم ( سهم که صنایع جهشی) و شرایط جدید ( سهم بری گروه های مختلف صنعت) واقعی صنایع قابل پیش بینی در سال های آتی ( مورد برنامه ریزی) نزدیک خواهد بود.
در برنامه ریزی حاضر، مبانی زیر، ملاک نظر قرار گرفته است:
برای دست یابی به ترکیب نهایی صنایع، الگوی صنایع فعال استان کرمان، الگوی صنایع فعال شهرستان رفسنجان و الگوی صنایع مستقر در شهرک صنعتی رفسنجان مورد اتکا واقع شده است.
از آنجا که هدف نهایی برنامه ریزی حاضر، تعیین سهم گروه های مختلف صنعت از اراضی صنعتی محدوده توسعه شهرک صنعتی است. از بین سه شاخص کمی که آمار و اطلاعات موجود، براساس آنها تنظیم گردیده، یعنی شاخص های :
تعداد واحد
تعداد شاغلان و3- میزان سرمایه گذاری، شاخص دوم، یعنی تعداد شاغلان مد نظر قرار گرفته است.
چرا که این شاخص، رابطه مستقیم با مساحت اراضی مورد نیاز دارد و در قیاس با دو شاخص دیگر،معیار دقیقتری محسوب میشود.
علاوه بر شاخص تعداد شاغلان، شاخص مساحت زمین که اطلاعات آن، در مورد صنایع مستقر در شهرک صنعتی رفسنجان وجود دارد، نیز به عنوان یک شاخص ثانوی در برنامه ریزی دخالت داده شده است.
با عنایت به این موضوع مهم که اهمیت شاخص های چهارگانه مورد استناد ( تعداد شاغلان برای سه الگوی فوق الذکر و مساحت اراضی در مورد الگوی صنایع مستقر در شهرک) یکسان نیست، در محاسبات برنامه ریزی برای شاخص صنایع فعال استان ضریب یک، برای شاخص صنایع فعال شهرستان ضریب دو و برای هر یک از دو شاخص صنایع مستقر در شهرک، ضریب سه لحاظ گردیده است.
ارقام به دست امده، نهایتا مورد جرح و تعدیل اندک قرار گرفته، گرد شده اند که در قالب سهم پیشنهادی مشخص گردیده است.
همانگونه که از ارقام « سهم پیشنهادی» جدول 1-2 بر می آید. در بین گروه های مختلف، بیشترین سهم را صنایع کانی غیر فلزی و صنایع غذایی و آشامیدنی به خود اختصاص داده اند که به ترتیب 6/27 و 1/26 درصد از صنایع پروژه را در اختیار گرفته اند. پس از آن، و به فاصله نسبتا زیاد، صنایع شیمیای با 6/20 درصد و صنایع فلزی با 1/13 درصد، از بیشترین سهم برخوردار گردیده اند.
بدیهی است در برنامه ریزی کالبدی پروژه، سهم هر گروه به صورت مساحت اراضی قابل واگذاری تعیین خواهد شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
برنامه ریزی توسعه فردیمحمد صادق حسن زادهhasanzadeh@imi.irعباس شهرانیabbasshahrani@yahoo.com
چکیده
برنامه توسعه فردی یک برنامه زمانبندی شده مکتوب برای برآورده شدن نیازهای حرفه ای افراد در جهت رشد و توسعه آنهاست. در این برنامه سعی می گردد تا کارکنان با توجه به توانائیها و قابلیتهای خود، در راستای اهداف سازمان و شغل خویش توسعه یابند و بین نیازهای توسعه فردی و وظایف شغلی خویش ارتباطی پویا برقرار کنند. برنامه ریزی توسعه فردی به عنوان یک «ابزار کاربردی» باعث رشد و ارتقای دانش و مهارت کارکنان ازطریق مشارکت فعال سرپرستان و مدیران می شود که مهمترین ویژگی آن تعامل دو سویه کارکنان و سرپرستان (مدیران) است. در این مقاله مفاهیم مربوط به برنامه توسعه فردی (ضرورت، تعریف، اهداف و مزایا)اشاره می شود و در ادامه فرایند 6 مرحله ای از برنامه توسعه فردی (شناسایی اولویتهای عملکرد، تعیین ارزیابی نیازهای مهارتی و اهداف توسعه ای، شناسایی گزینه های توسعه و انتخاب فعالیتها، در میان گذاشتن اهداف توسعه با سرپرستان و بحث با آنها پیرامون اهداف توسعه ، اجرا ونظارت بر پیشرفت فرایند)، به تفصیل تشریح می گردد.
مقدمهانسان، محور بهره وری است، وکلیه سازمانها با هرنوع ماموریتی که دارند باید بیشترین سرمایه، وقت وبرنامه رابه پرورش انسانها از ابعاد مختلف اختصاص دهند. به گونه ای که انسان سازمانی، در ابعاد مختلف آمادگی ایجاد پرورش و کاربردی کردن بهروری فردی گروهی و سازمانی را دارا باشد. توسعه منابع انسانی در سازمانها به نوعی تعهد و انتظار متقابل و وظیفه دو سویه بین فرد و سازمان مبدل شده است. در چهارچوب این تعهد و انتظار متقابل، کارکنان باید ضمن نشان دادن التزام عملی به انجام وظایفی در راستای اهداف سازمانی، و همچنین رفتار در چهارچوب نظامنامه آن، حقوق متقابلی را نیز برای خود تعریف کنند. از اهم این حقوق می توان به بهره مندی از فرصت توسعة مستمر دانش و مهارت کاری و تکامل جنبه های مختلف شخصیتی کارکنان اشاره کرد. از سوی دیگر سازمان نیز در چهارچوب انتظارات به حق خود از کارکنان می خواهد که با نهایت تلاش و تعهد در راستای تحقق اهداف سازمان گام بردارند(ابیلی، 1382).امروز اغلب سازمانها و افراد موجود در آن با عـــدم اطمینان و تغییرات محیطی مواجه می شوند. بعضی عوامل تأثیر گذار بر سازمانها شامل تقاضا برای کیفیت بیشتر، رشد جهانی شدن اقتصاد و رقابت و افزایش سطوح فناوری است. در چنین وضعیتی سازمانها باید یاد بگیرند که چگونه انرژی های خلاق افراد را آزاد سازند و همچنین آنها باید یاد بگیرند که چگونه به افراد مختلف سازمان احترام بگذارند، تا آنها قادر باشند که عملکرد موفقی در سازمان داشته باشند و بتوانند با همدیگر در راستای اهداف مشترک کار کنند و بتوانند بر مشکلات سازمانی فائق آیند . (Nixon,1994) تفکر سنتی مدیریت در عبارت «من مدیر هستم و این افراد برای من کار می کنند» خلاصه می شد. در این نوع تفکر، جهت دهی و کنترل با اقتدار کامل از طرف سازمان اعمال می شد. در این شیوه اعضای تیم از جهت دهی تعیین شده از طرف مدیران پیروی می کردند و از آزادی عمل کمتری برخوردار بودند و از آنهاخواسته نمی شد که برای گستردگی کارهای روزانه خود فکر کنند. مدیران برای اعضای تیم برنامه ریزی می کردند و تیم ها وابسته به مدیران بودند. در مقابل این تفکر پارادایم دیگری مطرح شد. این تفکر می تواند در عبارت (من مدیر هستم و برای این افراد کاری می کنم) خلاصه شود. زیر بنای این نوع تفکر این است که تیم و اعضای آن از شایستگی لازم برای سازماندهی کار خود برخوردار هستند. حرکت از پارادایم وابستگی به سوی پارادیم توانمند سازی کار ساده ای نیست و آن مستلزم تغییر در طرز تفکر ادراکات و مهارتی مدیران دارد(Wilson, 1996).«برنامه ریزی توسعة فردی» ابزاری است که ازطریق آن کارکنان مجهز به مهارتهای چند بعدی درزمینه شغلی، تخصصی، فکری، تحصیلی وخانوادگی مجهز می گردند که باعث تحقق هدف توسعة منابع انسانی می شود.
تعریف برنامه ریزی توسعه فردی«برنامه ریزی توسعه فردی» سند توافق شده ای بین کارکنان و مدیران سازمان است، که در آن اهداف و برنامه ریزیهای سالانه با محوریت توسعه فردی کارکنان مشخص شده است. در برنامه ریزی توسعه فردی همکاری مؤثری بین کارکنان و مدیران صورت می پذیرد تا در آن «نیازهای آموزشی و رشد کارکنان» به منظور ارتقا شایستگی های و مهارتهای فردی مشخص گردد ( 2002 (Auckland University of Technology,. در این برنامه سعی می گردد تا کـــارکنان با توجه به توانائی ها و قابلیت های خود؛ در راستای اهداف سازمان و شغل خویش توسعه یابند و بین نیازهای توسعه فردی و وظایف شغلی خویش ارتباطی پویا برقرار کنند.یک برنامه توسعه فردی یک برنامه زمان بندی شده مکتوب برای رسیدن به اهداف توسعه ای همسو با برنامه استراتژیک و عملی سازمان می باشد(U.S. Department of Energy, 1999).
اهداف برنامه ریزی توسعه فردیازجمله مهمترین اهداف برنامه ریزی توسعه فردی کارکنان می توان به موارد زیر را برشمرد:-1شناسایی نیازهای توسعه کارکنان به وسیله مقایسه مهارتها و توانمندیهای کارکنان با نیازهای شغلی؛-2شناسایی فرصتهای مسیر شغلی و انتخاب بهترین گزینه آن برای هر فرد؛-3اجرای یک نظام توسعه فردی و تخصصی برای هر یک از کارکنان.مزایای برنامه ریزی توسعه فردی برنامه ریزی توسعه فردی به عنوان یک «ابزار کاربردی» باعث رشد و ارتقای دانش و مهارت کارکنان ازطریق مشارکت فعال سرپرستان و مدیران می گردد که مهمترین ویژگی آن تعامل دو سویه کارکنان و سرپرستان (مدیران) است. برنامه ریزی توسعه فردی ابزاری است که طی آن سرپرستان با کارکنان برای توافق بر اهداف و نیازهای توسعه ای با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و با علایق کارکنان آشنا می شوند.برنامه ریزی توسعه فردی قسمتی از چرخه برنامه ریزی کل سازمان است. همان طور که می
دانیم برنامه استراتژیک سازمان بر اهداف بلند مدت تمر کز دارد و برنامه عملی در راستای برنامه استراتژیک سازمان تضمین دهنده محقق شدن اهداف استراتژیک است. مدیران و سرپرستان مسولیت اجرای برنامه های عملی را بر عهده دارند. بنابراین، کارها باید با اولویتهای مشخص شده از سوی سرپرستان برای انجام برنامه عملی، همسو باشدو سرپرستان باید مطمئن باشند که کارکنان از دانش، مهارت و توانایی لازم برای دستیابی به اهداف تعیین شده برخوردارهستند. در این راستا طراحی و اجرای یک برنامه توسعه فردی و ارزیابی مهارتهای کارکنان نقش مهمی در انجام برنامه های عملی سازمان و در نهایت تحقق اهداف استراتژیک سازمان دارد.
نقش شناخت کارکنان از خود در فرایند برنامه ریزی توسعه فردی: خود ارزیابی در فرایند برنامه ریزی توسعه فردی، نقش مهمی دارد.اهداف توسعه ای برگرفته از نیازهای سازمانی و مهارتی کارکنان، به کمــک شناخت کارکنان از خود به دست می آید(US Department of Energy nd).در فرایند شناخت از خود، هریک از کارکنان با شناسایی نقاط قوت و ضعف خود، سعی می کنند که درک بهتری از خود به دست آورند و موارد غیر مرتبط را شناسایی می کنند(U.S Department of commerce nd).در فرایند شناخت از خود هریک از کارکنان با پرسشهای " من کجاهستم؟، کجا می خواهم باشم؟ و چگونه می خواهم به مکان مورد نظر خود برسم؟" می توانند نقاط قوت خود را ارزیابی ونقاط قابل بهبود خود را شناسایی کنند.من کجاهستم؟: ارزشهای من چیست؟، چگونه من از کار خود راضی می شوم، چونه کارم نیازهایم را برآورده می سازد، در صورت تمایل به ایجاد تغییر، چگونه می توانم آن را ایجاد کنم، من دوست دارم چه شخصیتی داشته باشم.کجا می خواهم باشم؟:آیا من می خواهم به یک سازمان جدید منتقل شوم، آیا می خواهم کارم را غنی کنم، آیا می خواهم مهارتهای خود را توسعه دهم؟.چگونه می خواهم به مقصد مورد نظر خود برسم؟: چه دانش و مهارتی را من دارا هستم، نقاط قوتم در انجام کارهای جاری و آینده ام چیست، موانع احتمالی عدم تحقق اهدافم چیست، من چگــونه می توانم بر موانع غلبه کنم؟(U.S Department of Defense nd).
فرایند برنامه ریزی توسعه فردیبرنامه ریزی توسعه فردی از یک تعامل دو جانبه بین کارکنان و سرپرستان شکل می گیرد.هر یک از کارکنان برای توسعه فردی خود مسئول هستند و بعد از طراحی آن درباره محتوای آن با سرپرست خود توافق می کنند.در منابع مختلف مراحلی برای برنامه ریزی توسعه فردی در نظر گرفته شده است.ولی فرایند استانداردی برای آن وجود ندارد.یکی از جامع ترین مراحل ارایه شده مراحل ششگانه برنامه ریزی توسعه فردی از نظر وزارت انرژی ایالات متحده است که عبارتند از:گام اول: شناسایی اولویتهای عملکرد؛گام دوم:تعیین ارزیابی نیازهای مهارتی و اهداف توسعه ای؛گام سوم: شناسایی گزینه های توسعه و انتخاب فعالیتها؛گام چهارم: در میان گذاشتن اهداف توسعه با سرپرستان و بحث با آنها پیرامون اهداف توسعه؛گام پنجم: اجرا؛گام ششم: نظارت بر پیشرفت فرایند (شکل 1).
مرحله اول: شناسایی اولویتهای عملکرد: اولویتهای عملکرد ، وظایف و برنامه هایی هستند که باید برای رسیدن به برنامه های عملی تکمیل گردند.اولویتهای عملکرد عوامل موفقیت را تعیین می کنند و معیاری برای سهم هریک از کارکنان در اهداف سازمان هستند. اولویتهای عملکرد اهداف شغلی و فعالیتهای مورد انتظار از کارکنان هستند و باید نشات گرفته از برنامه های استراتژیک سازمان ، برنامه های عملی و نیازهای عملیاتی روزانه باشند.برای اطمینان از واقعی بودن اولویتهای عملکرد، سرپرستان و کارکنان باید سه اولویت عملکرد مورد انتظار برای 12 ماه آینده را شناسایی کنند.نمونه هایی از اولویتهای عملکرد کارکنان به شرح زیر است:اجرای کنترل های ایمنی رایانه؛فراهم کردن ایمنی و آموزش سلامتی؛فراهم کردن اطلاعات و آموزش برای کاربران کارتهای اعتباری؛اجرای فعالیتهای کارمند یابی برای بخشهای مختلف؛تنظیم برنامه های مدیر کل برای یک منشی.مرحله دوم: ارزیابی نیازهای مهارتی و تعیین اهداف توسعه ای: از زمانی که اولویتهای عملکرد تعیین می شوند، ارزیابی نیازهای مهارتی آغاز می شود. ارزیابی نیازهای مهارتی، فرایند شناسایی آن دسته از شایستگیهای کارکنان است، که باید به منظور دستیابی به اولویتهای عملکرد دارا باشند.این شایستگیها شامل دانش، مهارت و توانایی است.در این مرحله، شغل، استانداردهای انجام شغل، شرح شغلی و ارزیابی عملکرد مورد توجه قرار می گیرد.منظور از دانش، اشراف کامل بر یک موضوع است.منظور از مهارت شایستگیهای فیزیکی برای انجام کار است و منظور از توانایی ، پتانسیل های استفاده از دانش و مهارت در مواقع لزوم است. اهداف توسعه ای فعالیتها و بیاناتی هستند که شایستگیهای مورد توجه در برنامه ریزی توسعه فردی را طرح ریزی می کند.(U.S Department of Energy,1999).یک هدف توسعه، بیانی از یک پیامد مطلوب یا انجام و اجرای آن است که مشخص ، قابل مشاهده و واقعی است. بر اساس اطلاعاتی که کارکنان از شناخت از خود و مرحله اول جمع آوری کرده اند، اهداف توسعه ای خود را طی یک سال آینده مشخص می کنند.در آماده کردن اهداف توسعه ای باید توجه شود که اهداف، قابل دسترسی باشد. اهداف توسعه ای با طرح پرسشهای سوالات زیر مشخص می شود:آنچه که من می خواهم انجام دهم و شایستگیهایی که می خواهم در طول سه سال آینده به دست آورم، چیست؟چه عاملی ممکن است مانع از انجام به موقع کارهایم شود؟چگونه می توانم بر این موانع غلبه کنم؟مثال زیر نمونه ای از تعیین اهداف توسعه بر مبنای اولویتهای