لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ایران
آغاز تجربه ای نامطلوب برای ایران، تجربه ای که به سیه روزی ایران انجامید
سال میلادی 1803 آغاز تجربه تازه ای برای ایران بود که نتایجی بس نا مطلوب برای این ملت کهن و قرنها یک ابر قدرت توانمند به بار آورده است. از فوریه این سال، رقابت قدرتهای اروپایی بر سر ایران و استفاده از ایران برای رسیدن به هدفهای استعماری خود در مشرق زمین وارد مرحله تازه و شدید خود شد و مقامات دولتی ایران که با این بازی نا آشنا، وآگاهی های درست و جامعی از اوضاع جهان و تحولات روز نداشتند و بیشتر وقتشان در حرمسرا و چاپلوسی از یگدیکر می گذشت وطن را قربانی و بازنده دراز مدت آن کردند . این اصحاب اختیار به دلیل این گرفتاری ها و نیز کوته فکری ؛ حتی تلاشی برای آشنا شدن با تحولات سیاسی روز به عمل نیاوردند و سرزمین ایران کوچک و از قافله پیشرفت عقب افتاد و .... تا این سال لرد«ولسلی Lord Wellesley» نماینده انگلستان در هند این سرزمین را به صورت گوشه ثابت امپراتوری در آورده بود. وی که به عنوان نماینده انگلستان در بنگال وارد هند شده بود با سرکوب قدرتهای محلی هند که با هم اتحاد ضمنی داشتند و اخراج فرانسویان و سایر اروپائیان همه این سرزمین پهناور را مستعمره انگلستان کرده بود و فرماندار کل و تام الاختیار آن شده بود و در صدد بستن راههای رخنه غیر به هند و مسدود کردن دیوارهای کوتاه اطراف آن بر آمده بود و ایران را رخنه گاه تشخیص داده بود و به طرح نقشه مداخله پرداخته بود . ناپلئون دشمن سوگند خورده انگلستان که این را می دانست به فرستادن نماینده پشت نماینده به تهران و دادن هر گونه وعده مساعدت دست زده بود . الکساندر اول تزار تازه روسیه که به سبب برخورداری ازآموزگاری همچون« لاهارپ » سویسی ، نسبت به پدرش اطلاعات تاریخ ــ جغرافیایی و منطقه ای بیشتری داشت در صدد گسترش قلمرو روسیه در جهات جنوب و شرق برآمده بود و در اجرای این سیاست به ژنرال« سی سیانوف » دستور حرکت از تفلیس به سوی ارس را داده بود و در این میان تهران بی خبر از همه جا ، صحنه بازی های این سه قدرت شده بود. نمایندگان این سه قدرت ، هرکدام بر پایه منافع دولت متبوع و بر ضد دو حریف دیگر حرفهایی به مقامات تهران می زدند ؛ به گونه ای که تهران به تدریج به صورت ابزاری در آمده بود که هر چند وقت در دست یکی از قدرت های اروپایی قرار می گرفت و از آن پس ، تاریخ ایران عمدتا شرح همین بازی ها بوده و.... برای دولت وقت تهران ( زمان سلطنت فتحعلی شاه و ولیعهد نسبتا لایق او عباس میرزا) خطر روسیه لمس شدنی بود ، زیرا نیروهای آن دولت به سرعت شهرهای قفقاز را تصرف می کردند و پیش می آمدند و معلوم نبود که در کجا متوقف شوند . در این شرایط عباس میرزا دست بکار شد ، نیروهای سی سیانوف را در برخورد اول شکست داد و بسیاری از شهرهای از دست رفته از جمله ایروان ، شوشی ، گنجه و باکو را پس گرفت که در این میان ژنرال روس هم در باکو کشته شد . عوامل انگلستان و فرانسه که همانند سایه عباس میرزا را دنبال می کردند آموخته بودند که چگونه راه او را به سود سیاست خود تغییر دهند و دیدیم که همین بازی ها ایران را به روز سیاه نشاندو .... سازش ناپلئون و تزار الکساندر اول در هفتم ژوئیه 1807 در « تیلسیت » و تقسیم اروپا میان خود و باز شدن دست روسیه برای جنگ با عثمانی و ایران و تصرف آلاسکا طعم تلخ دیپلماسی غرب را به عباس میرزا چشانید و تهران با مرخص کردن مستشاران نظامی فرانسه به فرماندهی ژنرال گاردان عملا در آغوش قدرت سوم یعنی انگلستان قرار گرفت که در آرزوی چنین فرصتی بود.
از راست : ویلیام پیت نخست وزیر انگلستان ، الکساندر اول تزار روسیه ، ناپلئون ، عباس میرزا ، و فتحعلی شاه قاجار
... و به این سان ایران از منطقه سلیمانیه صرف نظر کرد !
در فوریه سال1846 میلادی دولت محمدشاه قاجار به اصرار انگلستان و روسیه از حاکمیت خود بر منطقه سلیمانیه صرف نظر و با انتقال آن به دولت عثمانی موافقت کرد. این منطقه تا آن زمان گوشه ای از قلمرو بلامنازع ایران بود .در آن زمان کشورهای عربی از جمله عراق جزئی از خاک عثمانی بودند.به استناد همین موافقنامه ، تاکنون جمهوری ترکیه چند بار مدعی ضمنی منطقه نفت خیز سلیمانیه عراق شده است.
اصلاح قانون اساسی توسط تنهاشش تن!
شش نفر به انتخاب مجلس شورای ملی برای تدوین اصول متمم قانون اساسی انتخاب شدند و از 14 بهمن ماه سال 1285 خورشیدی کار خود را آغاز کردند. به عبارت دیگر وظایف مجلس موسسان به این هیات کوچک واگذار شده بود!.
تهران در چنگ قحطی
کمبود مواد غذایی که از آغاز زمستان 1296 خورشیدی(1917 و 1918 ) در شهر تهران آشگار شده بود از 14 بهمن این سال شدت یافت و مردم در چند نقطه شهر تشکیل اجتماع داده و به دولت اعتراض کردند که چرا قبلا پیش بینی های لازم را بعمل نیاورده بود . یکی از دلایل این کمبود در تهران نا امنی راهها بود . راهزنان از ضعف نیروی انتظامی به دلیل وجود سربازان خارجی در کشور سوء استفاده کرده بودند و راهها و روستاها و حتی پاره ای از شهرهای کوچک را نا امن ساخته بودند.سرانجام دولت مجبور شد در چند نقطه تهران به صورت محدود آشپزخانه رایگان دایر کند.
در قلمرو اندیشه
توماس پین « حقوق انسان » را منتشر کرد
سوم فوریه سال 1791 درلندن توماس پین Thomas Paine نویسنده و اندیشمند بلند آوازه بیانیه ای مفصل در دفاع از انقلاب فرانسه را که در جریان بود منتشر ساخت . وی ماه بعد فصول دیگری براین بیانیه افزود و به صورت کتاب منتشر ساخت و عنوان آن را « حقوق انسان » گذارد که پایه اعلامیه حقوق بشر قرار گرفته است. پین قبلا با انتشار « عقل سلیم » مهاجرنشینان انگلیسی آمریکای شمالی را تشویق به برگیری پرچم انقلاب استقلال کرده بود. وی در کتاب حقوق انسان نوشته است که یک انسان حق دارد امنیت و آزادی داشته باشد و شخصیت و شئون او رعایت شود و حق او ست که در برابر ستم از خود دفاع کند و به دادگاه مستقل برای تظلم دسترسی داشته باشد . انسان حق مالکیت بر انسان را ندارد و استثمار به هر شکل و نیز بازداشت خودسرانه ممنوع است. توماس پین 29 ژانویه 1737 متولد و هشتم ژوئن 1809 درگذشت . وی در انقلاب استقلال آمریکا و انقلاب فرانسه نقش موثر داشت.
سایر ملل
« کمون پاریس » و دفاع بی سابقه و طولانی همشهریان
واحدهای ارتش فرانسه مامور دفاع از پاریس 29 ژانویه سال 1871 پس از پنج ماه مقاومت در برابر ارتش آلمان به دلیل کمبود خوار وبار در شهر؛ اعلام تسلیم کردند ، ولی گارد ملی شهر ، روشنفکران و کارگران با ایجاد جنبش « کمون Commune» به مقاومت ادامه دادند و این بار ، عمدتا در برابر دولت شکست خورده فرانسه و مانع بازگشت مقامات دولتی شدند که با نزدیک شدن آلمانی ها از پاریس خارج شده بودند. در پی ایجاد کمون پاریس ، جنبش های مشابهی در چند شهر دیگر فرانسه از جمله لیون و مارسی تشکیل و زمام امور را به دست گرفتند. ارتش فرانسه در دوم سپتامبر 1870 در« سدان » از ارتش پروس(برلن) شکست خورده بود و 18 ژانویه امپراتور پروس در « ورسای » فرانسه تاج امپراتوری آلمان واحد را برسر گذارده بود و خود را قیصر همه آلمان اعلام داشته بود. بیسمارک طرح جنگ با فرانسه را به عنوان سومین جنگ اصطلاحا محدود خود تهیه کرده بود، ولی با چند دسیسه فرانسه را تحریک به آغاز آن کرده بود. هدف بیسمارک از این جنگها تامین وحدت آلمان بود که در طول تاریخ عمدتا به صورت امیر نشین های مستقل عمل کرده بود. « کمون پاریس » به نام مخالفت با شرایط قرارداد صلح با آلمان که دولت فرانسه آن را امضاء کرده بود و متعهد به پرداخت غرامت شده بود دست به قیام زده بود و از دولت سلب حاکمیت و صلاحیت کرده بود. حکومت « کمون » برپاریس ماهها طول کشید . کمونار(Communard) ها که سربند سرخ رنگی بر سر می بستند و مرکب از مردان و زنان عمدتا مسلح بودند تا 28 ماه مه بدون برخورد با نیروهای دولتی فرانسه به حکومت کردن پرداختند و اعلام داشتند که به همان گونه که پیش از تشکیل حکومت ، گروهای انسانی برادر وار باحقوق مساوی و استفاده مشترک از منابع، زندگی می کردند و طبقه و امتیاز نبود از این پس هم نخواهد بود ؛ همه برابر و کارگرند و در تولید ومصرف شریک یکدیگرند ومطلقا برتری وجود نخواهد داشت . مردم در حکومت شریکند و تصمیمات به صورت گروهی گرفته می شود. دولت فرانسه که نمی توانست این وضعیت را برای مدتی طولانی تحمل کند ، نیمه شب 28 ماه مه واحدهای ارتش را از طریق محله اعیان نشین پاریس وارد شهر کرد و جنگ خیابانی سربازان باکمونارها نزدیک به دوماه طول کشید. نبرد خیابانی و خانه به خانه ، بسیار شدید و قهرمانانه بود . محله های کارگر نشین از کمونارها شدیدا دفاع کردند. یک گردان از زنان مسلح کمونار که به ابتکار یک زن روس تشکیل شده بود تا آخرین نفر جنگید . همه خیابانها و کوچه های پاریس سنگر بندی شده و به صورت خاکریز در آمده بود. در نبرد خیابانی پاریس جمعا 25 هزار تن کشته شدند. پس از پایان نبرد خیابانی پاریس و بازگشت مقامات دولتی به شهر ، اعلام شد که نظام فرانسه جمهوری خواهد بود . سالها بود که باردیگر نظام سلطنتی به فرانسه باز گشته بود و پادشاه فرانسه در «سدان » تسلیم نیروهای آلمان شده بود. کمون پاریس در آن سال شکست خورد ، ولی این اندیشه همچنان باقی مانده است.
جمعی از کشته شدگان جنگهای خیابانی سال 1871 پاریس در تابوتها
منظره خیابان اصلی پاریس یک روز پس از زدو حوردهای سربازا و کمونارها
سالروز درگذشت « هینکل » سازنده شکاری بمب افکنهای آلمان در دو جنگ و مخترع جت موشکی
دکتر ارنست هینکل
امروز سالروز درگذشت دکتر ارنست هینکل Ernest H. Heinkel سازنده هواپیماهای نظامی آلمان در دو جنگ جهانی در 70 سالگی در سال 1958 است . وی در ساختن هواپیمای دریایی به ژاپن و جت جنگنده اف ــ 104 به آمریکا کمک کرد. هینکل که در 1888 در سوابیای آلمان متولد شده بود نخستین هواپیما را درسال 1911 ساخت. وی در طول جنگ جهانی اول نخستین هواپیماهای نطامی را برای ارتش آلمان ساخت که سی فروند از آنها هم در اختیار اتریش ، متحد آلمان قرار گرفت . پس از جنگ ، چون آلمان تامدتی از ساختن هواپیما محروم بود به اختراع هواپیمای دریایی موفق شد که آن را در سوئد به تولید انبوه رساند و از آنجا به ژاپن رفت و نوع نظامی هواپیمای دریایی (هواپیمایی که می تواند از روی آب به پرواز درآید و روی آب فرود آید ) برای این کشور ساخت . پس از افتادن زمام امور آلمان به دست هیتلر به ساختن شکاری و بمب افکن برای « لوفت وافه ( نیروی هوایی آلمان ) پرداخت و بمب افکن دوموتوره « ه ـ 111 » باسرعت 375 کیلومتر در ساعت اولین اختراع او بود. وی همزمان در کارخانه خود هواپیمای مسافری « ه ــ 70 » را تولید می کرد. هینکل پس از ساختن هفت هزار و 300 فروند « ه ــ 111 » که بر خلاف هواپیماهای نظامی سایر کشورها قادر به شیرجه رفتن روی هدف بودند به ساختن بمب افکن های سنگین « ه ــ 177 » اقدام کرد و سپس به ساختن جنگنده « ه ــ 100 » با سرعت747 کیلومتر در ساعت پرداخت که حد اکثر سرعت هواپیمای ملخدار بود. هینکل از آن پس تلاش خود را صرف ساخت هواپیمای با موتور موشکی بکار برد و هواپیمای آزمایشی « ه ــ 178 » را تولید کرد. همزمان ، بمب افکنهای ویژه حملات شبانه « ه ــ 219 » را برای نیروی هوایی آلمان ساخت . آخرین کار او ساخت نخستین هواپیمای جت با سرعت 930 کیلومتر در ساعت به نام « ه ــ 280 » بود که دیگر خیلی دیر شده بود. پس از جنگ جهانی دوم ، هینکل کارخانه خود را که چندین بارهم بمباران شده بود به تولید دوچرخه و موتوسیکلت تبدیل کرد و از سال 1955 که محدودیت ها رفع شد با ادغام شرکت خود با یک شرکت بزرگتر بار دیگر به تولید هواپیما و این بار هواپیمای غیر نظامی دست زد . هینکل تجربه خود در ساخت جت را در اختیار آمریکا برای تولید جنگنده اف ــ 104 از نوع « جی » قرار داد.
جت موشکی « ه ـ 178 »
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
زندگینامه امام علی بن موسی الرضا( علیهالسلام(
مقدمه :
امام علی بن موسیالرضا علیهالسلام هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام میباشند.
ایشان در سن 35 سالگی عهدهدار مسئولیت امامت ورهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختیها و رنج بسیاری رابر امام رواداشتند و سر انجام مامون عباسی ایشان رادرسن 55 سالگی به شهادت رساند.دراین نوشته به طور خلاصه, بعضی ازابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی می نماییم.
نام ،لقب و کنیه امام :
نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان "رضا" به معنای "خشنودی" میباشد. امام محمدتقی علیهالسلام امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل میفرمایند :" خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بودهاند و ایشان را برای امامت پسندیده اند و همینطور ( به خاطر خلق و خوی نیکوی امام ) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بودند".
یکی از القاب مشهور حضرت " عالم آل محمد " است . این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان میباشد.جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش, بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد دلیل کوچکی براین سخن است، که قسمتی از این مناظرات در بخش " جنبه علمی امام " آمده است. این توانایی و برتری امام, در تسلط بر علوم یکی از دلایل امامت ایشان میباشد و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات, کاملاً این مطلب روشن میگردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمیتواند سرچشمه گرفته باشد.
پدر و مادر امام :
پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (علیه السلام ) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال 183 ه.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادرگرامیشان " نجمه " نام داشت.
تولد امام :
حضرت رضا (علیه السلام ) در یازدهم ذیقعدهالحرام سال 148 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. از قول مادر ایشان نقل شده است که :" هنگامیکه به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمیکردم و وقتی به خواب میرفتم, صدای تسبیح و تمجید حق تعالی وذکر " لاالهالاالله " رااز شکم خود میشنیدم, اما چون بیدار میشدم دیگر صدایی بگوش نمی رسید. هنگامیکه وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان میداد؛ گویی چیزی میگفت" (2).
نظیر این واقعه, هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است, از جمله حضرت عیسی که به اراده الهی در اوان تولد, در گهواره لب به سخن گشوده و با مردم سخن گفتند که شرح این ماجرا در قرآن کریم آمده است. (3)
زندگی امام در مدینه :
حضرت رضا (علیه السلام) تا قبل از هجرت به مرو در مدینه زادگاهشان، ساکن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاک رسول خدا و اجداد طاهرینشان به هدایت مردم و تبیین معارف دینی و سیره نبوی می پرداختنند. مردم مدینه نیز بسیار امام را دوست می داشتند و به ایشان همچون پدری مهربان می نگریستند.تا قبل ازاین سفر با اینکه امام بیشترسالهای عمرش را درمدینه گذرانده بود, اما
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
بهاءالدین محمد بن حسین عبدالصمد بن شمس الدین محمد بن علی بن حسن بن محمد بن صالح جباعی یا جبعی حارثی همدانی لویزانی از اولاد حارث بن عبدالله اعود همدانی از خواص اصحاب امیرالمومنین است . این سلسله نسب را از مقدمه حدائق الندیه فی شرح الفواید الصمدیه تالیف میرزا سید علی خان گرفته است. پس بدین گونه نسب درست وی چنین است : بهاء الدین عزالدین حسین بن عبدالصمد.....
خاندان وی از آغاز در جبل عامل در ناحیت شام و سوریه در قریحه ای به نام جبع یا جباع می زیسته و از نژاد حارث بن عبدالله اعود همدانی (متوفی درسال 65 هجری) از معاریف اسلام بوده اند. ناحیت جبل عامل همواره یکی از مراکز معروف دین شیعه در مغرب آسیا بوده است. و پیشوایان و دانشمندان شیعه که از این ناحیت برخاسته اند بسیارند و در هر زمان حتی تاکنون فرق شیعه در جبل عامل بسیار بوده اند و در نهاران بنیاد دین اسلام و شیعه در ایران و استوار کردن بنیان آن مخصوصا از قرن هفتم هجری به بعد یاری بسیار کرده اند و خاندان بهایی نیز از همان خانواده های معروف شیعه در جبل عامل بوده است.
« پدر»
شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد ..... پدر شیخ بهایی دانشمند زبردست، ادیب، نویسنده، شاعر و در جمیع فنون، به تخصیص فقه و تفسیر وحدیث وعربیت فاضل و دانشمند بود. و از پیشوایان شیعه ومشایخ معروف بوده و بجز فرزندش بهاء الدین محمد، جمعی از پیشوایان شیعه ایران شاگرد او بوده اند. این عزالدین حسین از شاگردان و اصحاب پیشوای بسیار معروف شیعه، زین الدین علی بن احمد عاملی جبلی معروف به شهید دوم یا شهید ثانی بوده که هر دو از یک قریه و از یک دیار برخاسته اند و زین الدین علی در سال 966 در راه دین و عقیدت خویش کشته شده است. عزالدین حسین که در 984 در 66 سالگی درگذشته، در سال 918 ولادت یافته و در سال 966 که شهید دوم کشته شده، وی 48 سال داشته است.
« برادر»
برادر بزرگتر شیخ بهایی به نام عبدالصمد که کتاب فواید الصمدیه معروف به صمدیه را تألیف کرده است و همواره تدریس این کتاب در مدارس ایران معمول بوده است این برادر در سال 1020 در اطراف مدینه درگذشت و پیکر او را به نجف برده اند و در آنجا به خاک سپردند نکته قابل توجه آن است که وی از مادر دیگر باشد؛ زیرا که ظاهرا تفاوت سن در میان این دو برادر لااقل 10 سال بوده است نکته دیگر آن است که بهایی کتابی به نام این برادر نوشته و معمولا کهتران کتاب به نام مهتران می پرداختند این امر پسندیده از مردی بر نمی آید مگر اینکه بدین گونه نیکوییها آراسته باشد.
« ولادت»
قدیمی ترین مأخذی که در ولادت بهایی داریم گفته سید علی خان در سلافه العمر است که در بعلبک غروب آفتاب چهارشنبه 3 روز مانده از ذیحجه سال 953 می نویسد و می گوید وی خردسال بود که پدرش او را به ایران آورد. مؤلف مزبور در کتاب دیگر خود، حدایق الندیه فی الشرح فواید الصمدیه تولد وی را نزدیک غروب چهارشنبه 17 ذیحجه 953 در بعلبک ضبط کرده و گوید این نکته را از روی خط پدرش نوشته اند، ولی پیداست که در نقل و شاید در چاپ تحریفی شده و 27 را 171 نوشته اند. شگفت تر از همه آن است که بر سنگی که بر سر خاک او در مشهد است ولادت او بدینگونه نوشته شده : « طلوع نیر ولادتش درغروب پنجشنبه شهر محرم الحرام در بعلبک در سنه 953 واقع .... » ولی چنانچه پس از این خواهد آمد، پیداست که مطالب آن سنگ معتبر نیست و این سنگ را مدتها پس از مرگ او بر سر خاک وی نهاده اند. مؤلف روضات الجنات نیز گفته اند که ولادت وی در بعلبک در روز پنجشنبه 13 روز مانده از محرم سال 953 بوده است. البته از همه این گفته های مختلف در کتاب ها، ضبط سید علی خان در سلافه العصر معتبر تر است. زیرا که وی نزدیک ترین کسی به زمان وی بوده و آگاهانه ترین کسی از احوال او و معتبرترین کس از میان مؤلفین کتب درباره زندگی شیخ بهایی است وی پیش از آنکه پدرش به ایران آید، متولد شده و چنانکه از منابع مزبور بر می آید احتمال بسیار می رود که در آن زمان 13 ساله بوده است. و کتابهایی که وی در این سن سیزده سالگی به خط خود نوشته، هنوز در ایران موجود است. تنها چیزی که درست است، این است که قسمتی از کودکی خود را در قزوین گذرانده است. و به آیین ایران پرورش یافته و آز آغاز عمر زبان پارسی را آموخته است، چنانکه مؤلف عالم آرای عباسی می گوید : در صغر سن با والد ماجدبه ولایت عجم آمد و بهترین دلیل این نکته افکار ایرانی محض و تمایل تام وی نسبت به تصوف ایرانی و فرهنگ ایران است که در بیشتر از آثار وی و مخصوصا در اشعار فارسی او آشکار است و نیز زبردستی فوق العاده است که در زبان فارسی داشته و در نثر و مخصوصا فارسی با منتهای توانایی وارد شده است و شعر فارسی او مخصوصا غزلیات و رباعیات وی یکی از بهترین نمونه های اشعار فارسی در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری در ایران است و بر بسیاری از سرایندگان هم عصر رجحان و دارد و بالاترین برتر ی او آن است که در آن بحبوبه سبک هندی که تقریبا تمام شاعران ایران پیرامون آن سبک می گشتند، وی یکی از سرایندگان نادری است که بدان روش شعر نگفته وهمان اصول
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
« گوشه ای از زندگی درخشان نهضت پر ثمر و بزرگ پیشوای انقلاب اسلامی و مرجع تقلید شیعیان جهان (حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(ره) ) »
پیشوای انقلاب و رهبر بزرگ اسلام حضرت آیت الله العظمی خمینی در روز بیستم جمادی الثانی مصادف با روز میلاد باسعادت یگانه دختر عالیقدر پیامبر عظیم اسلام حضرت فاطمه زهرا (ع) به سال 1320 هجری در خانواده ای نسبتا متوسط و روحانی در شهر خمین چشم به جهان گشود و پا به عرصه گیتی نهاد.
و هر روز که از عمر شریف این نابغه دهر، مرزبان با کفایت اسلام و وارث همه اصالتهای مذهب که میگذشت آثار فوق العادگی شجاعت، شهامت، اراده، قاطعیت، ثبات و پاکی و دور اندیشی از چهره جذاب و پیشانی تابنده اش می درخشید.
دوران کودکی
هنوز بیش از پنجماه از زندگی این کودک هوشمند و حیرت انگیز نگذشته بود که : پدر بزرگوارش آیت الله سید مصطفی موسوی، به درجه رفیع شهادت رسید و این انسان بزرگ و شگفت آور نزد مادر گرامیش تحت سرپرستی و کفایت برادر بزرگ خویش، علامه سید مرتضی موسوی، پرورش یافت.
تحصیلات ابتدائی
دوران کودکی را در همان شهر خمین، پشت سر گذاشت و تحصیلات ابتدائی و مقداری از دروس مقدماتی را در همان جا، نزد اهل فضل و دانش آموخت و در سن 19 سالگی برای ادامه تحصیلات اسلامی به اراک که در آن روزگاران، یکی از مراکز علمی و حوزه های بزرگ دینی بشمار می رفت مسافرت فرمود. در آن زمان حاج سید عبدالکریم حائری یزدی از مجتهدین حوزه علمیه نجف اشرف از شاگردان برجسته حوزه درس، به دعوت علماء و فضلا به شهر اراک برای زعامت حوزه به آن شهر تشریف آورده بود، ادراه می شد.
هجرت به قم
در سال 1340 هـ . آیت الله حائری به درخواست علما بزرگ اراک به شهر مقدس قم مهاجرت کرد. او با اراده آهنین و عزم راسخ و محکم خویش در جوار مرقد بانوی با عظمت اسلام حضرت معصومه (س) حوزه عظیم و با برکت قم را پایه گذاری کرد و بدست توانای خود حوزه علمیه قم را تاسیس نمود.
آیت الله خمینی نیز بدنبال هجرت استاد، خود را از اراک به قم و به آن دانشگاه عظیم اسلامی رساند. در آن مهد علم ودانش و پرورشگاه شخصیتهای بزرگ روحانی، به فراگرفتن علوم اسلامی و تزکیه نفس پرداخت و از محضر استاد بزرگ آیت الله حائری و دیگر اساتید عالی مقام مانند، آیت الله شاه آبادی استفاده های شایانی نمود. پشت کار بی نظیر و لیاقت فوق العاده به زودی به درجه عالی اجتهاد نائل گردید.
آینده درخشان او
زعیم رشید اسلام از همان دوران اول تحصیل در هر اجتماع، جلسه و حوزه درس و بحثی که حاضر می شد و با هر استاد توانا و زبر دستی که روبرو میشد. طرح اشکالات دقیق، قوت منطق، و تقوای بی مانند و بلاخره ویژگی های روحی و اخلاقی او نظر اساتید بزرگ و با بصیرت و دور اندیش را به خود جلب می کرد و مبهوت از این هوش سرشار و فوق العاده اش میشدند.
آمادگی روحی و مسئولیتهای سنگین رهبری
زعیم بزرگ اسلام، در سراسر دورانیکه، به حضور رهنمایان اخلاقی، مربیان وارسته، و آموزگاران به مجالس پند و موعظه مردان خدا برای آموختن معارف الهی و علوم می رفت. او می دانست باید فردا رهبر و هادی جامعه بزرگ مسلمانان باشد. و رهبری شرائط ویژه ای دارد. می دانست تنها مسئولیتی که بر دوش رهبر و مرجع یک امت است، استخاره گرفتن، نماز جماعت خواندن و مسئله گویی نخواهد بود بلکه مسئولیتهایی بی شمار و خطیر و وظائفی بسیار سنگین به دوش وی نهاده خواهد شد.
اولین گام علیه سیاست
پیشوای اسلام در سال های 1360 هـ . بطور کلی از حضور در حوزه های درس اساتید بزرگ پر فیضی از تحصیل بی نیاز گردید. دیگر نزد اساتید بزرگ چیزی نیافت که لازم به آموختن آن باشد. در نوشته های قبل گفتیم که حوزه علمیه قم با اراده آهنین و همت والای مرحوم حاج شیخ سید عبدالکریم حائری یزدی پایه گذاری شد و در کوتاهترین مدت توانست فضلا و محصلین جوان و با لیاقتی جمع آوری و حوزه آبرومند و با برکتی را بوجود آورد. ولی متاسفانه طولی نکشید که وضع سیاسی ایران تغییر کرد. دشمنی رضاشاه جلاد و دیکتاتور، نسبت به امور دینی و اسلامی بویژه به حوزه علمیه قم، هر روز آشکارتر می گردید و نقاب از چهره منحوس او بر می داشت. به حکم آن جبار و دیکتاتور زمان- جمع مجالس سوگواری و ارشاد و موعظه و علی الخصوص مجالس عزاداری سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین منع شدید گردید. تا فرصتی برای تبلیغ متعهدان مذهبی نباشد که ملت قهرمان ایران را آگاه بر وظائف و مسئولیتهای ملی و اسلامیشان گردانند. در چنین موقعیت حساس و خطرناک و روزهای سیاه و تاریکی بود که امام خمینی که در آن زمان از بزرگترین اساتید حوزه علمیه قم بود و از تابنده ترین چهره های روحانی آن دانشگاه عظیم بشمار می رفت به حکم و خلیفه اسلامی و روح تعهدپذیری که دارا بود. قهرمانانه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
آموزش و پرورش منطقة 1 تهران
دبیرستان پیش دانشگاهی میثاق اندیشه
موضوع تحقیق:
زندگینامه شهید حجت الاسلام والمسلیمن فضل الله محلاتی
نام دبیر: مهران حسرتی
نام درس: آمادگی دفاعی
گردآورنده و تحقیق:
محمد حسین گرانی نژاد
دانش آموز سال دوم دبیرستان میثاق اندیشه
فهرست مطالب
صفحه
ردیف
1
مقدمه
3
زندگینامه
17
فعالیتهای شهید محلاتی پس از انقلاب
19
ویژگیهای شهید محلاتی در دوران دفاع مقدس
21
ویژگیهای اخلاقی
22
چگونگی شهادت
23
منابع و مأخذ
مقدمه
انسانها همواره در روند زندگی خود، برای این که بتواند به مقاصد و اهداف متعالی خود برسند، نیازمند شاخصهایی هستند تا در سیر خود، به سوی مقصود، از خظر انحراف مصون باشند. در تمام ادیان الهی، وجود راهنما و دلیل راه و «الگو»یی که پیش روی مؤمنان، و برای آنها مطرح شود، ضرورتی انکارناپذیر است.
در دین مبین اسلام نیز وجود الگو و اسوه، به شکلی اساسی بیان گردیده و وجود مقدس «رسول اکرم (ص)» به عنوان «اسوة حسنه» معرفی شده اند.
پس از آن حضرت، اهل بیت او شایستگی الگو و نمونه شدن را دارند. از این حیث، در میان ادیان و مذاهب گوناگون- هرکدام به نوعی از مسیر متسقیم الهی منحرف هستند. تنها «شیعه اثنی عشری» توفیق هدایت دارد و به «چهارده خورشید» فروزان هدایت چشم دوخته و از وجود پرفبض آنان بهره مند می باشند.
امروز استکبار جهانی، با استفاده از علوم روان شناسی، جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی و به کارگیری ابزارها و شیوه های متنوع تبلیغاتی، سعی در تلقین الگوها خود به قشر جوان در دنیا، بویژه در کشورهای مسلمان دا دادر. امروز، تهاجم فرهنگی مصداق بارز به انحراف کشاندن نسل جوان کشور اسلامی ما از سوی غرب است که برای تحقق این امر، از مدئرنترین و پیچیده ترین دستگاهها و ابزار تبلیغاتی سود می جویند.
اکنون رسالتی بس خطیر بر دوش نهادهای فرهنگی و هنری نظام اسلامی است که الگوهایی منطبق با موازین دینی را برای جوانان مسلمان معرفی نمایند.