انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق در مورد میرزا تقی امیر کبیر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 7 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

میرزا تقی‌خان فراهانی (متولد ۱۱۸۶ – درگذشتهٔ ۲۰ دی ۱۲۳۰) مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظم‌های ایران در دوره ناصرالدین‌شاه قاجار بود.[۱] اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او ادامه یافت. مدت صدارت امیر کبیر ۳۹ ماه (۳سال و ۳ماه) بود. وی موسس مدرسه دارُالفُنون بود که برای آموزش علوم و فنون جدید، به فرمان او در تهران تأسیس شد. همچنین انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه از جمله اقدامات وی به حساب می‌آید. امیرکبیر پس از این که با توطئه اطرافیان شاه از مقام خود برکنار و به کاشان تبعید شد و در حمام فین آنجا به دستور ناصرالدین‌شاه به قتل رسید.

کودکی

میرزا تقی فراهانی در سال ۱۱۸۶ در فراهان متولد شد. [۲] پدر وی کربلایی قربان نام داشت و آشپز قائم مقام فراهانی بود. وی در خانه قائم مقام تربیت شد و در جوانی توانست سمت منشی‌گری قائم مقام را به دست آورد.

دوران حضور در دستگاه دولتی

وی پس از قتل گریبایدوف در ایران، از جانب دستگاه دولتی ایران ماموریت یافت تا برای عذرخواهی به نزد تزار روسیه برود. وی سپس ریاست هیاتی سیاسی را بر عهده گرفت و مامور حل اختلافات مرزی با دولت عثمانی شد. این ماموریت دو سال به طول انجامید و میرزا محمدتقی‌خان در این دوران به امیرنظام ملقب گشت. [۳] پس از مرگ محمد شاه قاجار در سال ۱2۲۶ [۴]، وی در تامین هزینه عزیمت ولیعهد ناصرالدین‌شاه به تهران نقش مهمی ایفا نمود. وی در اوایل سلطنت ناصرالدین‌شاه به مقام صدر اعظمی دست یافت و لقب امیرکبیر را دریافت نمود. [۵] دلیل این انتصاب، حسن انجام وظیفه او در رساندن شاه به تخت پادشاهی بود. [۶] ناصرالدین شاه در آن زمان ۱۶ سال داشت.

امیرکبیر در ۲۶ بهمن ۱۲۲۷ برابر ۲۲ ربیع‌الاول ۱۲۶۵ ق. با عزت‌الدوله، خواهر ناصرالدین‌شاه ازدواج کرد[۷].

عزل

حضور امیرکبیر در دربار ناصرالدین‌شاه همواره مورد مخالفت تعدادی از نزدیکان شاه از جمله مهد علیا مادر شاه، اعتمادالدوله و میرزا آقاخان نوری قرار داشت؛ چنان که تلاش‌های این عده سرانجام منجر به صدور حکم عزل امیرکبیر از مقام خود گردید. برخی از درباریان که او را مخالف منافع خود می‌دیدند، تهمت زدند که امیرکبیر داعیه سلطنت دارد. [۸] تحریک‌های مادر شاه و دیگر درباریان باعث ترس شاه شد، از این رو، حکم عزل امیرکبیر در روز ۱۹ محرم سال ۱۲۶۷ هجری قمری به وی ابلاغ شد. چهار روز پس از این، میرزا آقاخان نوری به سمت صدارت منصوب شد. [۹]

[ویرایش] مرگ

امیرکبیر، دو روز پس از عزل به کاشان تبعید شد. اما با این وجود، مخالفان امیرکبیر در دربار، احتمال می‌دادند که امیرکبیر بار دیگر مورد عنایت شاه قرار گیرد و به قدرت بازگردد. بنابراین با کوشش فراوان توانستند حکم قتل وی را از ناصرالدین‌شاه بگیرند. سرانجام امیرکبیر در ۲۰ دی ۱۲۳۰ در حمام فین کاشان به قتل رسید. جسد امیرکبیر ابتدا در کاشان دفن شد ولی چند ماه بعد با تلاش عزت‌الدوله، همسرش، به کربلا منتقل شد. [۱۰]

[ویرایش] مهم‌ترین اقدامات امیرکبیر

تأسیس مدرسه دارالفنون: مدرسه دارالفنون در زمان صدارت امیرکبیر، در هفت شعبه تأسیس شد و اولین مدرسه جدید ایران بود. شاهزاده‌های قاجار نخستین دانشجویان دارالفنون بودند. در دارالفنون اصول علمی جدید و دانش‌های مهندسی، پزشکی و فنون به جوانان آموزش داده می‌شد و بسیاری از معلم‌هاب آن از اروپا و به ویژه از کشورهایی چون اتریش، اسپانیا، ایتالیا و فرانسه به کار گرفته شده بودند. پس از برکناری امیرکبیر، با وجود مخالفت‌های میرزا آقاخان نوری، مدرسه کار خود را ادامه داد.[نیازمند منبع].

انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه: اولین شماره روزنامه وقایع اتفاقیه در سال سوم سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار در ۱۸ بهمن ۱۲۲۹ خورشیدی (برابر با ۷ فوریه ۱۸۵۱ میلادی) و به کوشش امیرکبیر منتشر شد. به دستور امیرکبیر اشتراک این روزنامه برای هر یک از افرادی که از دستگاه دولتی بیش از ۲۰۰ تومان حقوق می‌گرفتند اجباری بود. در این روزنامه، اخبار داخلی شامل خبرهای مربوط به دربار، عزل و نصب‌ها، اعطای مقام‌ها، نشان‌ها و امتیازات چاپ می‌شد. در برخی شماره‌ها نیز اخبار رویدادهای شهرهای ایران به چاپ می‌رسید. در بخش اخبار خارجی، اخبار مربوط به کشورهای اروپایی به چاپ می‌رسید. همچنین این روزنامه دارای صفحه حوادث نیز بود. [۱۱]

رسیدگی به وضع مالیه: امیرکبیر در دوران صدراعظمی خود با رشوه خواری به مبارزه خاست. او دستور داد دریافتی‌های بی‌حساب و قطع مواجب بی‌جهتی که از دستگاه‌های دولتی می‌گرفتند؛ قطع شود. وی حقوق شاه را کاهش داد و ماهانه به دوهزار تومان رسانید و قرار گذاشت که هر ماه به او کارسازی کنند. وی مواجب بی‌حسابی که حاج میرزا آقاسی برقرار کرده بود، قطع کرد. وی سروسامانی به قوانین مالیاتی داد و صورت عواید و مخارج آن را تعدیل کرد. تیولدارانی که حق دیوان را نمی‌دادند، امیر تیول آن‌ها را ضبط کرد[۱۲].

او همچنین برای ماموران دولتی حقوق ثابت تعیین کرد.

اصلاحات اجتماعی: امیرکبیر، دستور داد که رسم قمه‌کشی و لوطی‌بازی از شهرها و راه‌ها برداشته شود. وی حمل اسلحه سرد و گرم را ممنوع کرد. وی قاعده بست‌نشینی را لغو کرد. این کار امیرکبیر، مخالفت بسیاری از روحانیون را برانگیخت.[نیازمند منبع]

سر و سامان دادن به ارتش: امیرکبیر، مشق و دروس ارتشیان و تسلیحات آن‌ها و برکشیدن صاحب‌منصبان بی‌طرف و نهادن شغل و سمت در مقابل افراد و حذف مشاغل بی‌فایده در نظام سازمانی را پایه‌گذاری کرد. رسم بخشیدن مناصب بی‌شغل را برانداخت و معیار ترفیع صاحب‌منصبان، شایستگی ایشان گشت.[۱۳] مهمات‌سازی در زمان او رشد کرد و توپ‌ریزی و باروت‌سازی تبریز دوباره رونق گرفت. وضع لباس ارتش مرتب و منظم شد. به دستور وی لباس سربازان از پارچه ایرانی بود.[۱۴]

اصلاح سیاست خارجی: امیرکبیر، دستگاه وزارت امور خارجه را توسعه داد. تأسیس سفارت‌خانه‌های دائمی در لندن و سن‌پترزبورگ، ایجاد کنسولگری در بمبئی، عثمانی و قفقاز؛ تربیت کادر برای وزارت امور خارجه و تنظیم دفتر اسناد سیاسی از کارهای اوست. [۱۵]

اصلاحات مذهبی: امیرکبیر، در پی منع قمه‌زنی و اصلاح امور روضه‌خوانی برآمد. وی نسبت به علمای مذهبی با احترام خاصی برخورد می‌کرد، با این حال میرزا ابوالقاسم امام جمعه تهران، از جمله روحانیونی بود که به شدت به مخالفت با امیرکبیر برخاست و بسیاری از روحانیون دیگر نیز به همراهی با او برخاستند.[۱۶]



خرید و دانلود تحقیق در مورد میرزا تقی امیر کبیر


تحقیق در مورد زندگینامه عباس میرزا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

ایران

آغاز تجربه ای نامطلوب برای ایران، تجربه ای که به سیه روزی ایران انجامید

سال میلادی 1803 آغاز تجربه تازه ای برای ایران بود که نتایجی بس نا مطلوب برای این ملت کهن و قرنها یک ابر قدرت توانمند به بار آورده است.     از فوریه این سال، رقابت قدرتهای اروپایی بر سر ایران و استفاده از ایران برای رسیدن به هدفهای استعماری خود در مشرق زمین وارد مرحله تازه و شدید خود شد و مقامات دولتی ایران که با این بازی نا آشنا، وآگاهی های درست و جامعی از اوضاع جهان و تحولات روز نداشتند و بیشتر وقتشان در حرمسرا و چاپلوسی از یگدیکر می گذشت وطن را قربانی و بازنده دراز مدت آن کردند . این اصحاب اختیار به دلیل این گرفتاری ها و نیز کوته فکری ؛ حتی تلاشی برای آشنا شدن با تحولات سیاسی روز به عمل نیاوردند و سرزمین ایران کوچک و از قافله پیشرفت عقب افتاد و ....    تا این سال لرد«ولسلی Lord Wellesley» نماینده انگلستان در هند این سرزمین را به صورت گوشه ثابت امپراتوری در آورده بود. وی که به عنوان نماینده انگلستان در بنگال وارد هند شده بود با سرکوب قدرتهای محلی هند که با هم اتحاد ضمنی داشتند و اخراج فرانسویان و سایر اروپائیان همه این سرزمین پهناور را مستعمره انگلستان کرده بود و فرماندار کل و تام الاختیار آن شده بود و در صدد بستن راههای رخنه غیر به هند و مسدود کردن دیوارهای کوتاه اطراف آن بر آمده بود و ایران را رخنه گاه تشخیص داده بود و به طرح نقشه مداخله پرداخته بود .         ناپلئون دشمن سوگند خورده انگلستان که این را می دانست به فرستادن نماینده پشت نماینده به تهران و دادن هر گونه وعده مساعدت دست زده بود . الکساندر اول تزار تازه روسیه که به سبب برخورداری ازآموزگاری همچون« لاهارپ » سویسی ، نسبت به پدرش اطلاعات تاریخ ــ جغرافیایی و منطقه ای بیشتری داشت در صدد گسترش قلمرو روسیه در جهات جنوب و شرق برآمده بود و در اجرای این سیاست به ژنرال« سی سیانوف » دستور حرکت از تفلیس به سوی ارس را داده بود و در این میان تهران بی خبر از همه جا ، صحنه بازی های این سه قدرت شده بود. نمایندگان این سه قدرت ، هرکدام بر پایه منافع دولت متبوع و بر ضد دو حریف دیگر حرفهایی به مقامات تهران می زدند ؛ به گونه ای که تهران به تدریج به صورت ابزاری در آمده بود که هر چند وقت در دست یکی از قدرت های اروپایی قرار می گرفت و از آن پس ، تاریخ ایران عمدتا شرح همین بازی ها بوده و....     برای دولت وقت تهران ( زمان سلطنت فتحعلی شاه و ولیعهد نسبتا لایق او عباس میرزا) خطر روسیه لمس شدنی بود ، زیرا نیروهای آن دولت به سرعت شهرهای قفقاز را تصرف می کردند و پیش می آمدند و معلوم نبود که در کجا متوقف شوند .     در این شرایط عباس میرزا دست بکار شد ، نیروهای سی سیانوف را در برخورد اول شکست داد و بسیاری از شهرهای از دست رفته از جمله ایروان ، شوشی ، گنجه و باکو را پس گرفت که در این میان ژنرال روس هم در باکو کشته شد .     عوامل انگلستان و فرانسه که همانند سایه عباس میرزا را دنبال می کردند آموخته بودند که چگونه راه او را به سود سیاست خود تغییر دهند و دیدیم که همین بازی ها ایران را به روز سیاه نشاندو ....     سازش ناپلئون و تزار الکساندر اول در هفتم ژوئیه 1807 در « تیلسیت » و تقسیم اروپا میان خود و باز شدن دست روسیه برای جنگ با عثمانی و ایران و تصرف آلاسکا طعم تلخ دیپلماسی غرب را به عباس میرزا چشانید و تهران با مرخص کردن مستشاران نظامی فرانسه به فرماندهی ژنرال گاردان عملا در آغوش قدرت سوم یعنی انگلستان قرار گرفت که در آرزوی چنین فرصتی بود.    

از راست : ویلیام پیت نخست وزیر انگلستان ، الکساندر اول تزار روسیه ، ناپلئون ، عباس میرزا ، و فتحعلی شاه قاجار

... و به این سان ایران از منطقه سلیمانیه صرف نظر کرد !

در فوریه سال1846 میلادی دولت محمدشاه قاجار به اصرار انگلستان و روسیه از حاکمیت خود بر منطقه سلیمانیه صرف نظر و با انتقال آن به دولت عثمانی موافقت کرد. این منطقه تا آن زمان گوشه ای از قلمرو بلامنازع ایران بود .در آن زمان کشورهای عربی از جمله عراق جزئی از خاک عثمانی بودند.به استناد همین موافقنامه ، تاکنون جمهوری ترکیه چند بار مدعی ضمنی منطقه نفت خیز سلیمانیه عراق شده است.

اصلاح قانون اساسی توسط تنهاشش تن!

شش نفر به انتخاب مجلس شورای ملی برای تدوین اصول متمم قانون اساسی انتخاب شدند و از 14 بهمن ماه سال 1285 خورشیدی کار خود را آغاز کردند. به عبارت دیگر وظایف مجلس موسسان به این هیات کوچک واگذار شده بود!.

تهران در چنگ قحطی

کمبود مواد غذایی که از آغاز زمستان 1296 خورشیدی(1917 و 1918 ) در شهر تهران آشگار شده بود از 14 بهمن این سال شدت یافت و مردم در چند نقطه شهر تشکیل اجتماع داده و به دولت اعتراض کردند که چرا قبلا پیش بینی های لازم را بعمل نیاورده بود . یکی از دلایل این کمبود در تهران نا امنی راهها بود . راهزنان از ضعف نیروی انتظامی به دلیل وجود سربازان خارجی در کشور سوء استفاده کرده بودند و راهها و روستاها و حتی پاره ای از شهرهای کوچک را نا امن ساخته بودند.سرانجام دولت مجبور شد در چند نقطه تهران به صورت محدود آشپزخانه رایگان دایر کند.

در قلمرو اندیشه

توماس پین « حقوق انسان » را منتشر کرد

سوم فوریه سال 1791 درلندن توماس پین Thomas Paine     نویسنده و اندیشمند بلند آوازه بیانیه ای مفصل در دفاع از انقلاب فرانسه را که در جریان بود منتشر ساخت . وی ماه بعد فصول دیگری براین بیانیه افزود و به صورت کتاب منتشر ساخت و عنوان آن را « حقوق انسان » گذارد که پایه اعلامیه حقوق بشر قرار گرفته است.    پین قبلا با انتشار « عقل سلیم » مهاجرنشینان انگلیسی آمریکای شمالی را تشویق به برگیری پرچم انقلاب استقلال کرده بود.    وی در کتاب حقوق انسان نوشته است که یک انسان حق دارد امنیت و آزادی داشته باشد و شخصیت و شئون او رعایت شود و حق او ست که در برابر ستم از خود دفاع کند و به دادگاه مستقل برای تظلم دسترسی داشته باشد . انسان حق مالکیت بر انسان را ندارد و استثمار به هر شکل و نیز بازداشت خودسرانه ممنوع است.    توماس پین 29 ژانویه 1737 متولد و هشتم ژوئن 1809 درگذشت . وی در انقلاب استقلال آمریکا و انقلاب فرانسه نقش موثر داشت.

سایر ملل

« کمون پاریس » و دفاع بی سابقه و طولانی همشهریان

واحدهای ارتش فرانسه مامور دفاع از پاریس 29 ژانویه سال 1871 پس از پنج ماه مقاومت در برابر ارتش آلمان به دلیل کمبود خوار وبار در شهر؛ اعلام تسلیم کردند ، ولی گارد ملی شهر ، روشنفکران و کارگران با ایجاد جنبش « کمون Commune» به مقاومت ادامه دادند و این بار ، عمدتا در برابر دولت شکست خورده فرانسه و مانع بازگشت مقامات دولتی شدند که با نزدیک شدن آلمانی ها از پاریس خارج شده بودند.     در پی ایجاد کمون پاریس ، جنبش های مشابهی در چند شهر دیگر فرانسه از جمله لیون و مارسی تشکیل و زمام امور را به دست گرفتند.    ارتش فرانسه در دوم سپتامبر 1870 در« سدان » از ارتش پروس(برلن) شکست خورده بود و 18 ژانویه امپراتور پروس در « ورسای » فرانسه تاج امپراتوری آلمان واحد را برسر گذارده بود و خود را قیصر همه آلمان اعلام داشته بود. بیسمارک طرح جنگ با فرانسه را به عنوان سومین جنگ اصطلاحا محدود خود تهیه کرده بود، ولی با چند دسیسه فرانسه را تحریک به آغاز آن کرده بود.    هدف بیسمارک از این جنگها تامین وحدت آلمان بود که در طول تاریخ عمدتا به صورت امیر نشین های مستقل عمل کرده بود.    « کمون پاریس » به نام مخالفت با شرایط قرارداد صلح با آلمان که دولت فرانسه آن را امضاء کرده بود و متعهد به پرداخت غرامت شده بود دست به قیام زده بود و از دولت سلب حاکمیت و صلاحیت کرده بود.    حکومت « کمون » برپاریس ماهها طول کشید . کمونار(Communard) ها که سربند سرخ رنگی بر سر می بستند و مرکب از مردان و زنان عمدتا مسلح بودند تا 28 ماه مه بدون برخورد با نیروهای دولتی فرانسه به حکومت کردن پرداختند و اعلام داشتند که به همان گونه که پیش از تشکیل حکومت ، گروهای انسانی برادر وار باحقوق مساوی و استفاده مشترک از منابع، زندگی می کردند و طبقه و امتیاز نبود از این پس هم نخواهد بود ؛ همه برابر و کارگرند و در تولید ومصرف شریک یکدیگرند ومطلقا برتری وجود نخواهد داشت . مردم در حکومت شریکند و تصمیمات به صورت گروهی گرفته می شود.    دولت فرانسه که نمی توانست این وضعیت را برای مدتی طولانی تحمل کند ، نیمه شب 28 ماه مه واحدهای ارتش را از طریق محله اعیان نشین پاریس وارد شهر کرد و جنگ خیابانی سربازان باکمونارها نزدیک به دوماه طول کشید. نبرد خیابانی و خانه به خانه ، بسیار شدید و قهرمانانه بود . محله های کارگر نشین از کمونارها شدیدا دفاع کردند. یک گردان از زنان مسلح کمونار که به ابتکار یک زن روس تشکیل شده بود تا آخرین نفر جنگید . همه خیابانها و کوچه های پاریس سنگر بندی شده و به صورت خاکریز در آمده بود.     در نبرد خیابانی پاریس جمعا 25 هزار تن کشته شدند. پس از پایان نبرد خیابانی پاریس و بازگشت مقامات دولتی به شهر ، اعلام شد که نظام فرانسه جمهوری خواهد بود . سالها بود که باردیگر نظام سلطنتی به فرانسه باز گشته بود و پادشاه فرانسه در «سدان » تسلیم نیروهای آلمان شده بود. کمون پاریس در آن سال شکست خورد ، ولی این اندیشه همچنان باقی مانده است.    

 

جمعی از کشته شدگان جنگهای خیابانی سال 1871 پاریس در تابوتها

    

 

منظره خیابان اصلی پاریس یک روز پس از زدو حوردهای سربازا و کمونارها

سالروز درگذشت « هینکل » سازنده شکاری بمب افکنهای آلمان در دو جنگ و مخترع جت موشکی

دکتر ارنست هینکل

امروز سالروز درگذشت دکتر ارنست هینکل Ernest H. Heinkel سازنده هواپیماهای نظامی آلمان در دو جنگ جهانی در 70 سالگی در سال 1958 است . وی در ساختن هواپیمای دریایی به ژاپن و جت جنگنده اف ــ 104 به آمریکا کمک کرد.    هینکل که در 1888 در سوابیای آلمان متولد شده بود نخستین هواپیما را درسال 1911 ساخت. وی در طول جنگ جهانی اول نخستین هواپیماهای نطامی را برای ارتش آلمان ساخت که سی فروند از آنها هم در اختیار اتریش ، متحد آلمان قرار گرفت .     پس از جنگ ، چون آلمان تامدتی از ساختن هواپیما محروم بود به اختراع هواپیمای دریایی موفق شد که آن را در سوئد به تولید انبوه رساند و از آنجا به ژاپن رفت و نوع نظامی هواپیمای دریایی (هواپیمایی که می تواند از روی آب به پرواز درآید و روی آب فرود آید ) برای این کشور ساخت . پس از افتادن زمام امور آلمان به دست هیتلر به ساختن شکاری و بمب افکن برای « لوفت وافه ( نیروی هوایی آلمان ) پرداخت و بمب افکن دوموتوره « ه ـ 111 » باسرعت 375 کیلومتر در ساعت اولین اختراع او بود. وی همزمان در کارخانه خود هواپیمای مسافری « ه ــ 70 » را تولید می کرد.      هینکل پس از ساختن هفت هزار و 300 فروند « ه ــ 111 » که بر خلاف هواپیماهای نظامی سایر کشورها قادر به شیرجه رفتن روی هدف بودند به ساختن بمب افکن های سنگین « ه ــ 177 » اقدام کرد و سپس به ساختن جنگنده « ه ــ 100 » با سرعت747 کیلومتر در ساعت پرداخت که حد اکثر سرعت هواپیمای ملخدار بود.     هینکل از آن پس تلاش خود را صرف ساخت هواپیمای با موتور موشکی بکار برد و هواپیمای آزمایشی « ه ــ 178 » را تولید کرد. همزمان ، بمب افکنهای ویژه حملات شبانه « ه ــ 219 » را برای نیروی هوایی آلمان ساخت .     آخرین کار او ساخت نخستین هواپیمای جت با سرعت 930 کیلومتر در ساعت به نام « ه ــ 280 » بود که دیگر خیلی دیر شده بود.     پس از جنگ جهانی دوم ، هینکل کارخانه خود را که چندین بارهم بمباران شده بود به تولید دوچرخه و موتوسیکلت تبدیل کرد و از سال 1955 که محدودیت ها رفع شد با ادغام شرکت خود با یک شرکت بزرگتر بار دیگر به تولید هواپیما و این بار هواپیمای غیر نظامی دست زد .    هینکل تجربه خود در ساخت جت را در اختیار آمریکا برای تولید جنگنده اف ــ 104 از نوع « جی » قرار داد.    

 

جت موشکی « ه ـ 178 »



خرید و دانلود تحقیق در مورد زندگینامه عباس میرزا


دانلود مقاله کامل درباره اوضاع سیاسی زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

مقدمه

بر ما ایرانیان پوشیده نیست که زندگی در این مرز و بوم کهن و عزیز حاصل تلاشها، مجاهدتها، جان نثاری های عزیزانی است که زندگی شریف خود را وقف این وطن نموده اند. افرادی چون قائم مقام فراهانی، امیرکبیر، جلال الدین خوارزمشاه و آریو برزن ها و رئیسعلی ها و... .

آبرو و زندگی خویش را در گرو سربلندی ایران نهاده اند. و در انقلاب اسلامی نیز شهیدان سربلند بی شماری از جمله شهید بهشتی، شهید چمران، شهید همت، شهید باکری و شهید رجایی و... خلاصه

ز مستی بر سر هر قطعه زین خاک خدا داند چه افسرها که رفته

1- اوضاع سیاسی زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی

فتحلی شاه در سال 1250 هـ.ق به منظور سرکشی و جمع آوری مالیات معوقه شیراز عازم اصفهان گردید و در تاریخ 19 جمادی الاخر سال 1250 هـ.ق در سن 68 سالگی و پس از 37 سال سلطنت در اصفهان درگذشت. جنازه وی به قم منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.

از خصوصیات بارز وی علاقه مفرط به زن و مال و زراندوزی بود. وی بیشتر علاقه مند به عیش و عشرت بوده تا جنگجویی. پیشرفتهایی هم که در کارهای کشوری و لشکری نصیب او گردید به طور عمده از وجود برخی از فرزندان او، از قبیل عباس میرزا و محمدعلی میرزا دولتشاه بود.

به هنگام فوت فتحعلی شاه 57 پسر، 46 دختر، 296 نوه پسری، 292 نوه دختری و 156 متعلقه منسوب به او در قید حیات بودند.

به دنبال فوت فتحعلی شاه کشمکشهای داخلی و مداخلات دولتین روسیه و انگلستان برای تعیین جانشین وی آغاز گردید. گرچه محمدمیرزا، پسر عباس میرزای نایب السلطنه و نوه فتحعلی شاه خواسته دولت روسیه از یک سو، و وصیت فتحعلی شاه از سوی دیگر جانشین شاه محسوب می شد؛ اما، مدعیانی چند از برای جانشینی وی قد علم کردند، یکی از آنان به نام ظل السلطان خود را جانشین فتحعلی شاه معرفی و خود را عادل شاه نامید. به علاوه عبدالله خان امین الدوله آخرین صدراعظم فتحعلی شاه نیز به لحاظ مخالفت با سلطنت محمدشاه، نه تنها مساعدتی برای جلوس او به تخت سلطنت نکرد، بلکه مشکلاتی نیز در سر راه حکومت وی به وجود آورد. اما، از آنجا که محمدشاه از وجود وزیر مقتدر و سیاستمدار مبرزی همچون میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی برخوردار بود، بزودی مشکلات موجود بر سر راه حکومت وی مرتفع و زمینه برای سلطنت او مهیا گردید.

گرچه دوران صدارت میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی تنها بخش کوچکی از حیات سیاسی وی را تشکیل می دهد اما مشارالیه قبل از رسیدن به صدراعظمی محمدشاه، درگیر مسائل سیاسی ایران بود، به علاوه پدر و اجداد او نه تنها در سلسله قاجاریه بلکه در سلسله های زندیه و صفویه نیز مصدر خدماتی بوده اند که در سه قسمت ذیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

1. شرح حال قائم مقام و خانواده وی.

2. قائم مقام در زمان حیات فتحعلی شاه.

3. صدارت قائم مقام

2- الف) شرح حال قائم مقام و خانواده وی

میرزا ابوالقاسم قائم مقام ثانی پسر میرزا عیسی فراهانی مشهور به میرزا بزرگ قائم مقام اول در سال 1913 هـ.ق در هزاوه فراهان، اراک متولد گردید. خاندان وی از اهل علم و ادب بوده و سالها به نیکی مشغول خدمتگزاری سلاطین سلسله های حاکم در ایران بوده اند. جد وی به نام میرزا حسین متخلص به وفا در 1180 هـ.ق مطابق با 1766 م وارد خدمت زندیه شد. میرزا حسین دو برادر به نامهای محمدحسن و میرزاعلی داشت. وی به ترتیب در زمان حکومت صادق خان زند(95-1193 هـ.ق)، جعفرخان زند(1203-1200 هـ.ق) و لطفعلی خان زند(1290-1203 هـ.ق) مقام وزارت داشت و پس از انقراض سلسله زندیه به دست آقا محمد خان قاجار، حاضر به خدمت در دستگاه قاجارها شد. بعد از چندی درخواست رفتن به عتبات را کرد و برادرزاده خود میرزا بزرگ(قائم مقام اول) را به جای خود در خدمت قاجارها گذاشت و با برادر خود محمدحسن به عتبات رفت.

در سال 1213 هـ.ق فتحعلی شاه، عباس میرزا را که فرزند بزرگ او بود، در سن 11 سالگی به ولیعهدی و نیابت سلطنت انتخاب و او را با وزارت میرزا عیسی قائم مقام و سپهسالاری نظام الدوله راهی آذربایجان نمود. چندی از این انتخاب نگذشته بود که در اثر درایت و کاردانی میرزا عیسی اوضاع آذربایجان و مناطق خوی و



خرید و دانلود دانلود مقاله کامل درباره اوضاع سیاسی زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی


مقاله میرزا کوچک خان جنگلی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

میرزا کوچک خان جنگلی

روز ۱۱ آذر ۱۳۰۰ هجری شمسی میرزا کوچک‌خان جنگلی پس از سالها مبارزه علیه خیانتهای قاجار و استبداد رضاخانی، به شهادت رسید. در تاریخچه مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران‌، قیام میرزا کوچک خان جنگلی از جمله نهضتهایی است که با اندیشه اسلامی و ضداستعماری شکل گرفت، امّا با نیرنگ و خیانت کمونیستها به انحراف، تجزیه و نفاق داخلی دچار گشت ونهایتاً همسویی اعلام نشده روس‌های بلشویک با رژیم استبدادی قاجار وسپس نظامیگری سرکوبگرانه رضاخان آن را به شکست کشاند.

میرزا کوچک خان که بود؟

میرزا یونس معروف به «میرزا کوچک‌» در 1298 هـ در رشت متولد شد. در نوجوانی برای تحصیل علوم دینی قدم به مدارس مذهبی گذاشت و مدارج علمی را طی کرد. در 1326 هـ در گیلان به صفوف آزادیخواهان پیوست و برای مقابله با محمدعلی شاه روانه تهران شد. در ماجرای اولتیماتوم روسیه که منجر به تعطیلی مجلس شد (17اردیبهشت 1290) میرزا در شمار مخالفان پذیرش اولتیماتوم بود و مدتی نیز بازداشت شد. در جریان جنگ جهانی اول و در هنگامی که دسته‌ای از نمایندگان و رجال سیاسی به خاطر وضع بحرانی کشور و حضور نیروهای بیگانه دست به مهاجرت زدند، کوچک خان با گرویدن به اندیشه «اتحاد اسلام‌» درصدد برآمد تا با راه انداختن تشکیلات نظامی به مبارزه علیه استبداد رضاخانی و سرسپردگی‌ها، پیمانهای ننگین و تحمیلی بیگانگان و مداخلات آنان در امور داخلی کشور بپردازد. میرزا درتهران اندیشه خود را با رجال دین و سیاست در میان نهاد وبه نظرخواهی از آنان پرداخت‌. گروهی به ضرورت مبارزه مسالمت‌آمیز تأکید می‌کردند ومبارزه مسلحانه را نادرست می‌خواندند و گروهی دیگر نظر میرزا کوچک خان راتأیید می‌کردند. سرانجام پس از یک سلسله بحث و گفتگو قرار شد تا در گوشه‌ای از ایران کانونی ثابت‌، برای مبارزه ایجاد شود. میرزا کوچک خان پس از این توافق عازم گیلان شد وشروع به تهیه مقدمات قیام کرد. اما چون روسها قبلاً او را از منطقه تبعید کرده بودند، مجبور بود مخفیانه به فعالیت بپردازد. بااین حال میرزا در اندک مدتی توانست همفکرانی در کنار خود جمع کند وقیام را علنی سازد. او درسالهای قبل از به قدرت رسیدن رضاخان، موفق شد هسته‌های تشکیل نهضت مسلحانه را پی‌ریزی کند. نیروهای اشغالگر روس که در سالهای قبل ازانقلاب اکتبر، در سرکوبی این نهضت توفیق چندانی نیافتند، باوقوع انقلاب اکتبر از مناطق شمالی ایران بیرون رفتند و انگلیسی‌ها یکه‌تاز میدان شده و تقریباً تمامی ایران را زیر سلطه خود درآوردند. آنان میرزا حسن خان وثوق الدوله را به ریاست دولت ایران گماشتند. دولت انگلیس با انعقاد قرارداد معروف 1919 با وثوق الدوله‌، ایران را تحت الحمایه خود درآورد وکلیه امور مالی‌، گمرکی و نظامی کشور رابه دست گرفت‌. انگلیسی‌ها از طریق وثوق الدوله تلاش کردند قیام جنگل را با مذاکره و بدون خشونت حل و فصل کنند، اما این تلاشها سودی نبخشید.

اعلام جمهوری میرزا کوچک خان در رشت

روز 16 خرداد 1299 میرزا کوچک خان جنگلی در ادامه مبارزات خود در راه اعاده استقلال و حاکمیت ملی ایران، در شهر رشت حکومت جمهوری اعلام کرد. این اعلام درپی یک رشته تماسها و گفتگوها با مقامات روسیه و کسب اطمینان از این که نیروهای مداخله‌گر آنان در شمال ایران در کار حکومت انقلابی میرزا، کارشکنی نخواهند کرد، صورت گرفت‌. درست سه هفته پیش از این اعلام‌، در سپیده دم روز 28 اردیبهشت 1299 نیروهای ارتش سرخ به بهانه «سرکوبی ضد انقلاب که در شمال ایران کمین کرده بود» به بندرانزلی یورش برده و این شهر را اشغال کرد. مقصود روسیه از «ضدانقلاب‌» افراد مسلحی بودند که با حمایت انگلیسی‌ها علیه بلشویسم نوظهور در شوروی می‌جنگیدند و از اراضی شمال ایران نیز به عنوان یکی ازپایگاه‌های خود استفاده می‌کردند. در آن زمان هم روسها و هم میرزاکوچک خان در شرایطی بودند که رویارویی با یکدیگر را به صلاح خود نمی‌دیدند. هریک با اقدامات نظامی، اهداف خاص خود را دنبال می‌کردند و دیدگاه متعرضانه به یکدیگر نداشتند؛ در نتیجة تماسهای بعدی میرزا کوچک خان با نیروهای نظامی و سیاسی روسیه‌، میان طرفین توافقهایی حاصل شد. مهمترین مواد این توافق چنین است:«الف ـ اصول کمونیسم در ایران از حیث مصادره اموال و الغاء مالکیت و تبلیغات به اجراگذارده شود.

ب ـ حکومت جمهوری انقلابی توسط میرزابرقرار شود.

ج ـ پس از ورود میرزا به تهران و تأسیس مجلس مبعوثان‌، هرنوع حکومتی که نمایندگان ملت بپذیرند، بدون مخالفت روسیه ایجاد شود.

د ـ مقدرات انقلاب به دست این حکومت سپرده شود و شوروی‌ها درایران مداخله ننمایند.

هـ ـ هیچ قشونی بدون اجازه وتصویب حکومت انقلابی ایران زائد بر قوای موجود (2هزار نفر) از شوروی به ایران وارد نشوند.

و ـ مخارج این قشون به عهده ایران است‌.

ز ـ هر مقدار مهمات و اسلحه که از شوروی خواسته شود در مقابل پرداخت قیمت‌، تسلیم نمایند.

ح ـ کالاهای بازرگانان ایرانی که در باکو ضبط شده تحویل حکومت ایران شود.

ط ـ کلیه مؤسسات تجاری روسیه در ایران به حکومت جمهوری واگذار شود. »

اجمال این توافقنامه عدم دخالت روسها در امور داخلی ایران، در عین حفظ حداقل دو هزار نظامی آنان در شمال ایران بود؛ حضوری که خود به منزله دخالت در امورداخلی ایران بود.

میرزا کوچک خان جنگلی با استناد به همین توافقنامه بود که سه هفته پس از مداخله نظامی آنان در انزلی‌، موجودیت حکومت خود رادر رشت اعلام کرد. سران نهضت جنگل پس از اعلام حکومت، ضمن انتشار اعلامیه‌ای با عنوان «فریاد ملت مظلوم ایران از حلقوم فدائیان جنگل‌»، به مفاسد دستگاه حاکمه ایران وجنایات انگلیسی‌ها اشاره کردند و در پایان نظریات خود را به شرح زیر اعلام داشتند:

1ـ جمعیت انقلاب سرخ ایران اصول سلطنت راملغی کرده جمهوری را رسماً اعلام می‌نماید.

2ـ حکومت موقت جمهوری حفاظت از جان ومال عموم اهالی را برعهده می‌گیرد.

3ـ هر نوع معاهده و قراردادی که به ضرر ایران با هر دولتی منعقد شده است، لغو وباطل می‌شناسد.

4ـ حکومت موقت جمهوری همه اقوام بشر را یکی دانسته‌، تساوی حقوق را در باره آنان قائل است و حفظ شعائر اسلامی را فریضه می‌داند.

مسکو و نهضت جنگل‌

سران نهضت در شهر رشت سرگرم تحکیم مبانی جمهوری بودند که به تدریج اختلافاتی در میانشان پدید آمد و همین امر نهضت را به انحطاط و نابودی کشاند. پس از ورود ارتش سرخ به ایران، چند نفر از اعضای «حزب کمونیست عدالت باکو» از روسیه وارد گیلان شدند. این افراد در رشت حزبی به نام عدالت تشکیل دادند و رفته رفته ضمن برگزاری متینگ‌ها و سخنرانی‌ها، عملاً مواد توافق شده میان سران نهضت جنگل و روسها را زیر پا گذاشتند و تبلیغاتی نیز علیه میرزا کوچک خان آغاز کردند. میرزا دو نفر ازاعضای نهضت را به قفقاز فرستاد تابا نریمانف، صدر شورای جمهوری قفقاز، ملاقات کنند و او را وادارند تا اعضای حزب را از ادامه کارشکنی‌ها و اقدامات نفاق افکنانه باز دارد؛ اما نریمانف اقدامی جدی به عمل نیاورد. میرزا که اوضاع را چنین دید، روز 18 تیر 1299 معترضانه رشت را ترک گفت و اعلام کرد تا زمانی که حزب عدالت از کارهای خلاف و حمله به اسلام و تبلیغ کمونیسم دست برندارد به رشت باز نخواهد گشت‌. روسها که هدفشان از تأسیس حزب، اشاعه کمونیسم و رخنه به تشکل اسلامی میرزا کوچک خان جنگلی و از بین بردن آن بود، شدیداً فعالیت می‌کردند. سیاست خارجی شوروی که قبلاً پیش از این داعیه حمایت از انقلاب جهانی را داشت، حداقل پس از هشتمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی‌، تغییر کرد. استالین در این کنگره دو اصل اساسی را مبنای سیاست خارجی شوروی قلمداد کرد. وی گفت‌: «سیاست خارجی ما واضح وروشن است‌. هدف آن صلح و توسعه دایره روابط تجاری با تمام کشورهاست‌.» اعلام چنین روشی در سیاست خارجی‌، چیزی جز اعلام عدم حمایت از نهضتهای رهایی بخش نمی‌توانست باشد. در پی خروج قهرآمیز میرزا کوچک خان از رشت‌، اعضای حزب عدالت که بعضی از آنها همچون احسان الله خان و خالوقربان قبلاً از دوستان نزدیک میرزا بودند و اکنون با گرویدن به سوسیالیسم‌، میرزا را مرتجع می‌دانستند، درصدد اجرای کودتایی برآمدند که طرح آن پیشتر ریخته شده بود. نقشه این بود که میرزا یا باید کشته شود و یا دستگیر گردد و از رهبری انقلاب کنار رود. کوچک‌خان که تا حدی از هدف اعضای حزب و نقشه آنان مطلع شده بود، به جنگل رفت‌. در این گیر و دار، بسیاری از جنگلی‌ها دستگیر و یاکشته شدند و سلاح و مهمات و اموال آنان به غارت رفت‌. پس ازاین کودتا، اعضای حزب به کمک نیروهای بلشویک سعی کردند تا باتعقیب جنگلی‌ها طرفداران میرزا را نابود کنند. اما باوجود درگیری‌هایی که در جنگل میان دو طرف ایجادشد، آنان از شکست دادن میرزا و یارانش ناتوان شدند. مدتی بعد، مخالفان میرزا مجدداً از در دوستی وارد شدند و با حسن نیتی که میرزا داشت و نمی‌خواست اختلافات داخلی باعث نابودی نهضت شود، پیشنهاد اتحاد باآنان را پذیرفت و طرفین موقتاً وحدت یافتند. پس از این توافق، کمیته انقلابی جدیدی تشکیل شد. از آنجا که در این کمیته احسان الله خان دارای هیچ سمتی نبود، جاه‌طلبی، وی را واداشت تا در رأس نیروهای تحت فرمان خود عازم فتح تهران شود. وی در رأس سه هزار سرباز روسی و ایرانی به سوی تهران حرکت کرد، اما در محل «پل زغال‌» از نیروهای قزاق که تحت فرماندهی ساعد الدوله بودند، شکست خورد. البته یکی از دلایل این شکست تغییر سیاست شوروی نسبت به جنگلی‌ها بود. به هنگام عزیمت نیروهای احسان الله خان، «روتشتین‌» سفیر شوروی در ایران افرادی را محرمانه نزد فرماندهان روسی قوای احسان الله خان فرستاد و به آنان دستور داد که به فوریت خود را از جنگ کنار بکشند. به این ترتیب سفیر روسیه حتی به کسی که ادعای همفکری عقیدتی با او داشت و قبلاً کوشیده بود تا میرزا را قربانی اندیشه‌های خود کند، پشت کرد. با این حال بعدها در جریان حمله نیروهای دولتی به جنگل‌، احسان الله خان فرار کرد و با کشتی به شوروی گریخت‌. خالوقربان نیز که به هنگام قیام میرزا به او پیوست و تحت رهبری میرزا خدمات قابل توجهی به نهضت کرد، پس از تأسیس حزب عدالت در گیلان فریب سوسیالیست‌های حزب را خورد و آلت دست سیاست ضدانقلابی شوروی شد و در کودتای رشت با نیروهای تحت فرمان خود در مقابل میرزا قرار گرفت‌. پس از توافقی که میان دولت ایران و سفیر روسیه انجام گرفت‌، روسها از حمایت جنگل دست کشیدند و آنان را قربانی منافع خود کردند. «روتشتین‌» اولین سفیر شوروی در ایران که شش هفته قبل از اعلام استقلال میرزا کوچک خان در رشت وارد تهران شده بود، برای ایجاد روابط دوستانه میان ایران و روسیه مأموریت داشت‌؛ بنابر این با وجود وعده‌های اولیه به نهضت جنگل‌، به یکباره خط مشی انقلابی روسها تبدیل به سازش با دولت ایران شد. «روتشتین‌» ضمن نوشتن نامه‌ای به میرزا، او را به ترک مبارزه علیه دولت ایران دعوت کرد. او در نامه خود، آشکارا اقدامات انقلابی میرزا را «مضر» خواند1. نهضت جنگل زمانی که سفیر شوروی نامه را به میرزا نوشت، در بحرانی‌ترین شرایط خود قرار داشت‌. میرزا در شرایط نامطلوبی که هنگام موضعگیری اخیر روسیه داشت‌ و با توجه به اختلافات داخلی نیروهایش، عملاً چاره‌ای جز تایید ظاهری نامة «روتشتین‌» نداشت‌.

تبانی روس، انگلیس، رضاخان و کمونیست‌های داخلی علیه نهضت جنگل‌

در آستانه کودتای رضاخان، شرایط سیاسی ایران شدیداً علیه میرزا کوچک خان جنگلی بود. روسها او را تنها گذارده بودند و صرفاً به منافع خود در ایران می‌اندیشیدند. آنان به ویژه تلاش داشتند تا روابط صمیمانه‌ای را با سردار سپه که با قدرت اسلحه و سرکوب نارضائی‌ها توانسته بود ثبات نیم بندی را در کشور به وجود آورد، برقرار کنند. آنان مصلحت خود را در آزاد گذاردن دست رضاخان برای سرکوب نهضت جنگل که به ویژه اعتقادی هم به هویت اسلامی آن نداشتند، می‌دانستند. حتی حضور رضاخان در اتومبیل کنسول شوروی در رشت‌، زمانی که برای سرکوب جنگل به آن شهر رفته بود، نشان از همپیمانی روسها با سردار سپه در این تصمیم داشت‌. 2علاوه بر این، رضاخان در آن زمان، در کمیته‌ای «ایرانی ـ انگلیسی‌» به نام «کمیته زرگنده‌» به اتفاق سید ضیاءالدین طباطبایی در حال تدارک کودتای سوم اسفند خود بود. به همین دلیل‌، اقدام رضاخان به نوعی اجرای مصوبه کمیته مذکور نیز بود. کمیته زرگنده در حقیت 2 کار کرد اساسی داشت‌. یکی سرکوب نهضت جنگل و دیگر استقرار دیکتاتوری رضاخان‌3. پروژه سرکوب نهضت اسلامی میرزا کوچک خان جنگلی، محصول اراده مشترک شوروی‌، کمونیست‌های داخلی‌، دولت انگلستان و استبداد رضاخانی بود. در چنین شرایطی، سران نهضت جنگل چند راه بیشتر نداشتند یا باید تسلیم می‌شدند و اسلحه را زمین می‌گذاشتند، یا به روسیه پناه می‌بردند و یا این که ننگ تسلیم و پناه بردن به بیگانه و اجنبی را نمی‌پذیرفتند



خرید و دانلود مقاله میرزا کوچک خان جنگلی


زندگی نامه میرزا کوچک خان جنگلی 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

زندگی نامه میرزا کوچک خان جنگلی

 

 

زندگی نامه

فعالیتهای نظامی

رهبران انقلاب

اعلام حکومت جمهوری

کودتای حزب عدالت

شکست نهضت و شهادت میرزا

 

زندگی نامه

میرزا یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ، اهل رشت، در سال 1259 شمسی، دیده به جهان گشود. سال های نخست عمر را در مدرسه ی حاجی حسن واقع در صالح آباد رشت و مدرسه ی جامعه آن شهر به آموختن مقدمات علوم دینی سپری کرد.

در سال 1286 شمسی، در گیلان به صفوف آزادی خواهان پیوست و برای سرکوبی محمدعلی شاه روانه ی تهران شد.

هم زمان با اوج گیری نهضت مشروطه در تهران، شماری از آزادی خواهان رشت کانونی به نام «مجلس اتّحاد» تشکیل دادند و افرادی به عنوان فدایی گرد آوردند. میرزا کوچک خان که در آن دوران یک طلبه بود و افکار آزادی خواهانه داشت به مجلس اتحاد پیوست. در سال 1289 شمسی، در نبرد با نیروی طرفدار محمد علی شاه در ترکمن صحرا شرکت داشت و در این نبرد زخمی و چندی در بادکوبه در یک بیمارستان بستری گردید. در سال 1294 شمسی، به جای «مجلس اتّحاد» «هیأت اتّحاد اسلام» از یک گروه هفده نفری در رشت تشکیل گردید. بیشتر افراد این گروه روحانی بودند میرزا کوچک خان عضو مؤثّر آن بود. این هیأت هدف خود  را خدمت به اسلام و ایران اعلام کرد و به زودی میرزا کوچک خان رهبری هیأت را بر عهده گرفت. پس از اشغال نواحی شمالی ایران از سوی روسیه ی تزاری، هیأت اتّحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزار پرداخت و یک گروه مسلح به عنوان فدایی تشکیل داد و روستای کسما را در ناحیه ی فومن مرکز کار خود قرار داد و در آن جا سازمان اداری و نظامی به وجود آورد. هیأت اتّحاد اسلام، پس از چندی به کمیته ی اتّحاد اسلام تبدیل شد و اعضای آن به 27 نفر افزایش یافت و رهبری کمیته را میرزا به عهده گرفت و تا پایان سال 1296 شمسی، بخش وسیعی از گیلان و قسمتی از مازندران، طارم، آستارا، طالش، کجور و تنکابن زیر نفوذ کمیته درآمد. این کمیته «نهضت جنگل» و «حزب جنگل» نیز نامیده شده است.

فعالیت های نظامی نهضت جنگل

در فروردین 1297، فداییان نهضت جنگل، پس از چند درگیری با نیروهای انگلیسی مواضع مهم راه رشت – منجیل را در اختیار خود گرفتند. در خرداد 1297، نیروی «کلنل پیچرا خوف» افسر روسی که قصد بازگشت از ایران را داشت با«ژنرال دانسترویل» انگلیسی که او نیز می خواست از طریق انزلی به بادکوبه برود هم پیمان شدند و نیروهای روسی در منجیل با فداییان «کمیته ی اتحاد اسلام» به نبرد پرداختند، در حالی که زره پوش ها و هواپیماهای انگلیس هم برای کمک به او به حرکت درآمده بودند. «پیچراخوف» راه منجیل تا رشت و انزلی را گشود و پس از گشوده شدن این راه، نیروهای انگلیسی در دو طرف راه مستقر شدند. در این میان نیروی «کمیته ی اتحاد اسلام» رشت را تصرف کرد، امّا پس از ده روز نیروهای انگلیسی به کمک زره پوش ها و هواپیماها رشت را تسخیر نمودند. در 27 مرداد 1297، میان نمایندگان کمیته ی اتحاد اسلام با نمایندگان انگلیس در رشت قراردادی امضا شد. امضای این قرارداد چنان اختلاف نظر پدید آورد که میرزا کوچک خان به ناچار انحلال کمیته ی اتحاد اسلام را اعلام داشت و کمیته انقلابی گیلان را تشکیل داد. شماری از سران کمیته اتحاد اسلام کناره گیری کردند و شماری از افراد تندرو در کمیته ی انقلابی گیلان عضویت یافتند.

برای از بین بردن نهضت جنگل، وثوق الدوله در بهمن 1297، به وسیله ی سید محمد تدین پیام صلحی برای کوچک خان رهبر نهضت فرستاد و از او خواست که نیروی مسلح خود را در اختیار دولت قرار دهد، میرزا نپذیرفت. وثوق الدوله در 18 اسفند 1297، تیمور تاش را با اختیارات تام به استانداری گیلان فرستاد و در خرداد 1298، کلنل «استاروسلسکی» فرمانده ی نیروی قزاق با اختیارات تام، مأمور سرکوب نهضت گیلان شد. در عملیات تسخیر رشت توپخانه و هواپیماهای نظامی انگلیس هم شرکت داشتند. پیش از حمله ی «کلنل تکاچینکف» از تهران نامه ی تأمین برای میزرا نوشتند، ولی میرزا نپذیرفت و پس از درگیری های فراوان عده ای از سران نهضت از جمله دکتر حشمت که پزشک بود و به واسطه ی خدمات پزشکی محبوبیت زیادی در لاهیجان کسب کرده بود و در آن جا یک گروه چند صد نفری به نام «نظام ملی» گرد آورده بود، تسلیم نیروی دولتی در رشت شد. نیروهای دولتی تصمیم گرفتند، او را به واسطه ی نزدیک بودن به میرزا آزاد کرده تا او میرزا را ترغیب به تسلیم کند و اگر موفق شد یا نشد خود را پس از ده  روز معرفی نماید، امّا دکتر حشمت، پس از بازگشت به لاهیجان دچار تردید شد و چون بازگشت او به تأخیر



خرید و دانلود  زندگی نامه میرزا کوچک خان جنگلی 10 ص