لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تفاوت شیعه و سنی
اختلاف شیعه و اهل سنت در این مسائل به اختلاف در مبانی استنباط احکام دینی بر می گردد.
هر یک از مذاهب فقهى اسلامى براى استنباط احکام دین، از یکسرى اصول و مبانى بهره می گیرند.
طبیعى است که اگر در اصول، مبانى و منابع استنباط با هم اختلاف داشته باشند، نتیجه و رهاورد استنباط ها متفاوت خواهد شد.
بسیارى از اختلافات فقهى شیعه و سنی، ریشه در تفاوت دیدگاه ها در اصول و مبانى استنباط دارد، مثلاً اهل سنت افزون بر قرآن و سنت پیامبر(ص) به سنت صحابه و گاهى به سنت تابعین ارزش مى دهند، ولى شیعه افزون بر قرآن و سنت پیامبر (ص)، به سنت اهل بیت پیامبر(ص) بها مى دهند و سنت صحابه را اگر مستند به سنّت پیامبر نباشد، به عنوان منبع شرعى نمى پذیرند.
برخى از اختلافات فقهى ریشه در همین نکته دارد. اختلاف در وضو هم از همین نوع است. شیعیان با تمسک به حدیث ثقلین، به اهل بیت و امامان معصوم(ع) مراجعه مى کنند و احکام شرعى خویش را فرا مى گیرند، امّا اهل سنّت این چنین نیستند.
در زمان خلفا به ویژه خلیفة دوم (عمر) سیاست جلوگیرى از نشر حدیث رواج داشت و خلفاى بعدى تا زمان عمر بن عبدالعزیز، همین سیاست را در پیش گرفتند که سرانجام بسیارى از روایت هاى پیامبر اسلام(ص) و حوادث صدر اسلام به فراموشى سپرده شد و نسل هاى بعدى نسبت به آن بیگانه شدند.
ازاین پس شیعیان با مراجعه به امامان معصوم(ع) توانستند سنت فراموش شده پیامبر(ص) را دریابند و آن را سرمشق زندگى خویش قرار دهند؛ به عنوان مثال: امام باقر(ع) در این راستا ظرف آبى برداشت و به وضو پرداخت و فرمود: پیامبر (ص) چنین وضو مى ساخت. کیفیت وضوى اهل سنت به جهت تفسیرى است که ایشان از آیه «فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الى المرافق» دارند.
ظاهر معناى آیه چنین است که صورت و دستها را تا آرنج بشویید. اهل سنت از کلمه «الى» خیال مىکنند که آیه مىگوید دستها را از سرانگشتان به طرف آرنج بشویید، ولى با اندکى دقّت روشن مىشود که کلمه «الى» تنها براى بیان حدّ شستن است، نه کیفیّت شستن.
توضیح: آیه درست به آن مىماند که انسان به کارگرى سفارش مىکند دیوار اتاق را از کف تا یک متر رنگ کند. بدیهى است منظور این نیست که دیوار از پایین به بالا رنگ شود، بلکه منظور این است که این مقدار باید رنگ شود، نه بیشتر و نه کمتر. بنابراین فقط مقدارى از دست که باید شسته شود، در آیه ذکر شده اما کیفیت آن در سنت پیامبر (که به وسیله اهل بیت به ما رسیده) آمده است و آن شستن آرنج است به طرف سر انگشتان.
البته مذاهب چهارگانه اهل سنت، شستن دست هنگام وضو از سر انگشتان تا آرنج را واجب نمىدانند و مىگویند بهتر است که بدین طریق وضو گرفته شود.
امامیه(شیعه) گفتهاند: از آرنج واجب است و عکس آن باطل است، هم چنان که مقدّم داشتن دست راست بر چپ واجب است.
باقى مذاهب گفتهاند: شستن آنها به هر طریقى که باشد، واجب بوده و تقدیم دست راست و شروع از انگشتان تا آرنج افضل است؛ یعنى ثواب بیشترى دارد.
شستن پا به جاى مسح که میان اهل سنت رواج دارد، تفسیر خاصى است که از ادامه همان آیه ارائه دادهاند. به نظر آنها کلمه «ارجلکم» (پاها) بر «وجوهکم» (صورتها) عطف شده و باید مانند آن شسته شود، اما شیعه معتقد است این کلمه بعد از کلمه رؤوس (سرها) ذکر شده و عطف به آن است و باید پاها را مانند سر مسح کنید. در هر حال اختلاف عمل در مذاهب اسلامى ناشى از اختلاف برداشت و فهم متفاوت از آیات بوده و سنت پیامبر را هر دو گروه طبق عقیده خود مىدانند، اما شیعه افتخار دارد که پیرو ائمه اطهار بوده و پیشوایان معصوم(ع) از آیات الهى و روش و سنت و گفتار رسول خدا(ص) آگاهتر بوده و درستتر تفسیر مىکنند. و همان گونه که بیان شددر روایات ائمه(ع) بیان شده که روش وضوى پیامبر(ص) به روش شیعه بوده است. مسئله دست بسته بودن (تکفیر و یا تکتّف) در حال نمازکه اهل سنت انجام می دهند, از زمان خلیفهء دوم مرسوم شد و از بدعت هاى ایشان است . در زمان پیامبر و خلیفهء اول این طور نماز می خواندندهنگامى که اسیران جنگى ایرانى بر عمر وارد شدند, همین کار راکردند. عمر از این کار خوشش آمد و گفت : خوب است در نماز در برابر پروردگار همین کار را بکنیم .
اما شیعه با توجه به روایات امامان معصوم آن را درست نمی داند. . امام باقر(ع) فرمود: و علیک بالاقبال على صلاتک ... قال : ولا تکفّر فانّما یصنع ذلک المجوس ; بر تو باد به توجه قلبى بر نمازت ... و دست بر روى دست در حال نماز نگذار, زیرا این کار مجوس است .
بنابر این به عقیده شیعه این نحو نماز خواندن درست نیست وتکفیر یکى از مبطلات نماز است , زیرا بدعت در دین محسوب می شود.پیامبر(ص)فرمود: صلّوا کما رأتیمونى أصلى ; همانطور که من نماز مى خوانم نماز بخوانید. پیامبر و اصحاب دست بسته نمى خواندند.
فاوت میان شیعه و سنی و تاریخ پیدایش تشیع ؟
برای پی بردن به تفاوت میان شیعه و سنی، ابتدا باید چگونگی پیدایش این دو مذهب را در جهان اسلام، مورد بررسی قرار دهیم.
آغاز پیدایش شیعه را همان زمان حیات رسول اکرم( ،باید دانست. در آغازین روزهای بعثت، پیامبر( از خداوند مأموریت یافت، تا خویشان نزدیک خود را به اسلام دعوت کند. پیامبر ( به آنها فرمود : "هر کس از شما دعوت مرا بپذیرد، و بر دیگران سبقت گیرد، وزیر و جانشین و وصی من است." علی ( که از همه کوچکتر بود، اولین کسی بود که مبادرت کرد، و اسلام را پذیرفت.
پیامبر( همچنین طبق روایتی که سنی و شیعه نقل کرده اند، فرمود : "علی( در قول و فعل خود از خطا و معصیت مصون است. هر کاری که کند، و یا هر سخنی که بگوید، با دعوت دینی مطابقت دارد. و داناترین مردم به معارف و شریعت اسلام است."
خدمات ارزنده و گرانبهای علی( در مدت حیات با عزت و پربرکتش، شگفتی همگان را بر می انگیزد. و اگر او نبود، اسلام بدست دشمنان حق ریشه کن شده بود. فتوحاتی که در جنگهای بدر و احد و خندق و خیبر بدست آمد، همه مدیون فداکاریهای علی( است. (1)
حدیث غدیرخم از احادیث مسلّم و معتبر میان شیعه و سنی است. که بنابرآن پیامبر(، حضرت علی( را به ولایت و جانشینی خویش تعیین فرمود.
این چنین فضایل و امتیازاتی بود که گروهی از مسلمین را به گرد او جمع می کرد. و در این میان گروهی نیز به او حسد میورزیدند، و نسبت به او کینه داشتند.
نام شیعه علی( و شیعه اهل بیت( ، در سخنان پیامبر( بسیار دیده می شود. چنانکه می فرماید : "علی و شیعیانش در قیامت رستگار خواهند بود."
هواداران و پیروان علی( ، نظر به مقام و منزلتی که آن حضرت نزد رسول خدا( و صحابه داشت، و نیز علم و آگاهی و درایت و شجاعت و دیانت آن حضرت، مسلّم می دانستند که خلافت و مرجعیت پس از پیامبر(، از آن علی( است. اما بر خلاف انتظار، و بر خلاف فرمایش رسول خدا(، پس از رحلت پیامبر( ،در حالی که هنوز پیکر مطهرش دفن نشده بود، اهل بیت و خویشان پیامبر(،و هواداران صدیق اهل بیت، که مشغول مراسم دفن بودند، خبر یافتند که عده ای دیگر، که بعدها اکثریت را تشکیل دادند، با کمال عجله و بی آنکه با این گروه، خصوصاً اهل بیت( ، مشورتی بکنند، و حتی اطلاع دهند، به بهانه خیرخواهی، برای مسلمین خلیفه معین کردند. و علی( و یارانش را در برابرعمل انجام شده قرار دادند. و زمانی که با مخالفت پیروان علی( موجه گشتند، گفتند که ابوبکر سالخورده و با تجربه است و علی( جوان و کم تجربه؛ مصلحت مسلمین چنین بود که ابوبکر خلیفه باشد. بدین ترتیب پس از رحلت پیامبر خدا(، مسلمانان عملاً به دو گروه تقسیم شدند. گروهی معتقد به ولایت علی( بودند، و گروهی خلافت ابوبکر را پذیرفتند. هواداران علی( برای احیاء حقوق اهل بیت( ، در خصوص خلافت و مرجعیت ابوبکر و سپس عمر و عثمان، به انتقاد و اعتراض پرداختند، و از اکثریت مردم جدا شدند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
بسم للله الرحمن الرحیم
بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران
نگارش :
دکتر سید حسین واثق
تابستان 1380
بازنگری آذر 1382
به نام خدا
بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران
بیان مسئله:
کنترل میزان رشد جمعیت یکی از مهمترین شاخصهای توسعه بحساب می آید. جمعیت دنیا در سال 1950 دو و نیم میلیارد نفر بوده و اکنون از مرز 6 ملیارد نفر گذشته است و پیش بینی می شود در سال 2025 میلادی به 5/8 میلیارد نفر برسد طی همین سالها در ایران روند رشد جمعیت از متوسط دنیا بالاتر بود و جمعیت 10 میلیونی 100 سال قبل اکنون به نزدیک به 7 برابر رسیده است.
کشور جمهوری اسلامی ایران که در دوران سالهای اولیه انقلاب دارای رشد جمعیت بالا و در حدود7/2 (که تا 4/3 نیز ذکر شده است) و در سالهای اخیر این میزان رشد تا حدود 7/1 (و مواردی تا 2/1 نیز ذکر شده) کاهش یافت این کاهش رشد جمعیت ناشی از اجرای طرحها و برنامه های کنترل جمعیت در سالهای اخیر بوده است.
هرم سنی جمعیت ایران در سالهای اول بعد از انقلاب شکلی مخروطی با قاعده پهن به خود گرفت که این شکل نشانگر رشد جمعیت بالا است و در سالهای بعد این رشد بسرعت کنترل و باعث تغییر در شکل نمودار فوق گردید بطوری که اکنون یک ناحیه فرو رفته در قاعده مخروط را می توان بوضوح مشاهده کرد مشابه این تغییر را می توان در نمودار رشد جمعیت کشور های اروپایی و بخصوص در کشور آلمان پس از جنگ جهانی اول مشاهده نمود که البته این تغییر شکل نمودار در اروپا در بین گروه جوانان و افراد میانسال (بویژه مردان ) و بدلیل کشته شدن سربازان در جنگ بوده است در حالی که تغییر شکل مزبور در کشور ما ناشی از کنترل رشد جمعیت و تنظیم خانواده می باشد.
کشور ایران دارای جمعیت جوانی می باشد و برابر آمار (در زمان مطالعه) حدود 35% جمعیت کشور را افراد زیر 18 سال تشکیل می دهند این آمار اهمیت تحقیق در مسائل جوانان و از جمله مسئله ازدواج را روشن تر می نماید.
براساس مطالعات انجام شده در سال 1365 از سوی سازمان ثبت احوال نشان می دهد که 99 در صد از زنان کشور ما موفق به ازدواج می شوند و تنها یک درصد آنان تا پایان عمر خود موفق به ازدواج نمی شوند.
شاخص دیگر میانگین طول مدت ازدواج است که این رقم در جامعه ما بسیار بالا است.
الگوی ازدواج در ایران بر اساس باور مردم به این گونه است که شوهر باید از زن بزرگتر باشد و میزان تفاوت سن حداقل 5 سال را لازم و این اختلاف سن را ضامن بقای خانواده ها می دانند.
همچنین طبق تحقیق انجام شده از سوی سازمان ثبت احوال میزان تفاوت سنی زن و مرد در کشور طی سالهای دهه 60 بین 8/4 تا 1/5 بوده است اخیرا مجلس شورای اسلامی نیز در یک طرح پیشنهادی سن قانونی ازدواج برای مردان 18 و برای زنان را 15 سال اعلام نمود.
آمار های موجود اختلاف سن زن و مرد را در جوامع مختلف و از جمله در جوامع غربی نیز در همین حدود نشان می دهد تا به آنجا که فرمول زیر را که از دوران ارسطو باقی مانده است برای تعیین سن مناسب ازدواج زن و مرد صادق دانسته اند.
7+ (2/ سن مرد) = سن زن
نمودار شماره 1: نمایش میانگین سن ازدواج در زن و مرد بر اساس فرمول فوق
بر اساس این طرز تفکر و طبق فرمول فوق مشخص است که با افزایش سن ازدواج میزان اختلاف سن زن و مرد نیز افزایش می یابد به گونه ای که سن مناسب زن برای مرد 14 ساله معادل 14 سال و برای مرد 20 ساله معادل 17 سال و برای مرد 40 ساله معادل 27 سال و برای مرد 60 ساله معادل 37 سال خواهد بود.
نتیجه چنین تفکری در صورتی که میزان رشد جمعیت همواره مثبت باشد آن است که همیشه تعداد زنان در معرض ازدواج به مردان در معرض ازدواج بیشتر بوده است این موضوع تا کنون مشکل حادی را برای ازدواج زنان بوجود نیاورده لیکن این مشکل همیشه بطور مزمن خود را بروز داده است اگر چه تعدد زوجات باعث شده است تا ازدواج تعداد کمی از این بانوان نیز ممکن گردد.
بر اساس آمار منتشره از سوی سازمان ثبت احوال 82/2 درصد مردان کشور ما در سال 1370 دارای 2 همسر بوده اند که تعداد بیش از 345 هزار نفر از زنان را شامل می شود اگر فرض کنیم که فرهنگ چند همسری در جامعه همچنان حاکم باشد باز هم نمی توان انتظار داشت که کلیه دختران فرصت ازدواج را پیدا نماید ضمن آنکه عوارض چند همسری را نیز باید پذیرا باشند.
به ازای هر مرد در سن ازدواج حداقل یک زن در سن ازدواج و با اختلاف سنی ذکر شده وجود دارد لیکن با توجه به الگوی سنی ازدواج و فرهنگ اختلاف سن زن و مرد حاکم بر کشور ما انتظار می رود با توجه به تغییراتی که در میزان رشد جمعیت در کشور ما اتفاق افتاده است و منحنی هرم سنی در بخش قاعده آن دچار فرورفتگی شده است در سالهای آینده تعداد پسر های آماده ازدواج از تعداد دختر ها بیشتر شده و چه بسا تعداد قابل توجهی از آنان تا پایان عمر مجرد باقی بمانند اگر چه ممکن است تعدادی از مردان به فکر خروج ازکشور برای ازدواج افتند البته امکان واردات دختر از کشور های دیگر را نیز می توان در نظر گرفت! در هر حال این مشکل را با قانون چند همسری هم نمی توان رفع نمود!!
لازم به ذکر است در صورتی که بخشی از افراد جامعه بدلیل عدم تعادل تعداد پسر و دختر آماده ازدواج مجرد باقی بمانند علاوه بر ایجاد زمینه های فساد برای آنان بخش وسیعی ازافراد متاهل جامعه را نیز به فساد سوق می دهند حال این سوال پیش می آید که آیا افزایش تعداد افراد مجرد در جامعه را باید یک معضل بشمار آورد و یا اینکه مانند غربیها آن را به عنوان عامل کنترل جمعیت بحساب آورده و از آن استقبال نمود به هر حال پیش بینی میزان تجرد در بین زنان و مردان در سالهای بعد می تواند امکان تصمیم گیری های حساب شده و بموقع برای سیاستگزاران بهداشتی و بلکه فرهنگی و اقتصادی را فراهم سازد.
در یک بررسی وسیع که بوسیله دفتر سلامت خانواده و جمعیت در وزارت بهداشت و درمان و با نظارت مرکز آمار و همکاری کارشناسان و سازمانهای بین المللی در مهر ماه سال 1379 انجام شد آمار و اطلاعات بسیاری در زمینه جمعیت و شاخصهای توسعه جمع آوری گردید در این تحقیق علاوه بر سن تولد کلیه افراد خانواده سن ازدواج در زوجین مورد سوال قرار گرفت که زمینه بسیار مناسبی را برای انجام تحقیق در این زمینه فراهم ساخته است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
بازی خطرناک : جنگ شیعه و سنی
" دوره صفویان جدید " در منطقه درگیری و کشمکش های جدیدی را مطرح ساخته و منطقه را با بارسنگین دیگری مواجه کرده است . صفویان که قریب پانصد سال قبل برای شیعه ساختن مردم ایران پرچم خود را علم کردند ، خرافه پرستی در دین اسلام را بزور شمشیر بخورد مردم داده و دروغ و خرافه پرستی را جای واقعیت جای دادند . دیری نپائید که این دیدگاه و ایدئولوژی دولت صفوی بدست روحانیون شیعه افتاده و بدین ترتیب جهان بینی صفویان کم کم از مسیر اصلی خود منحرف گردید .
گرچه سعی گردید تا این انحراف دوره صفوی بسوی خرافه پرستی در تونل زمان با انجام اصلاحات و نوآوریهائی تصحیح گردند ، ولی " حرکت ملایان جدید " در دوره تاریخی اخیر تمامی نقشه های مردم ایران در راه آزادی را نقش بر آب نموده است . سیاست صفویان در راه اشاعه مذهب شیعه ، تلفات و صدمات بسیاری نیز را بهمراه داشت . بعنوان مثال ؛ در این راستا بسیاری مناطق از ایران آندوران جدا شده و مسلمانان بسیاری که از گرویدن به مذهب شیعه اکراه داشتند ایران را ترک نمودند . سلسله قاجار نیز بعنوان وارث صفویهای شیعه ف این سیاست را ادامه داده و بدینترتیب خرافه پرستی ، فساد و خونریزی ادامه یافته و ریشه دوانید ....و زخم درگیری شیعه – سنی التیام نیافته و به خونریزی ادامه داد ...
امروز نیز میبینیم که در جغرافیای ایران کشمکش کهنه و قدیمی شیعه – سنی مشکلات ، مسائل و خونریزیهای بسیاری را در پر میآورد . سیاستهای مذهب محور رژیم ایران در مناطق اکثرا سنی نشین همانند کرستان ، خوزستان و بلوچستان ، وضعیت در این مناطق را به نقطه انفجار رسانیده است . در بلوچستان امروز فقط سلاحها سخن میگوند . حکومت ایران که در مقابل خواسته های مردم بلوچ پاسخی بجز اسلحه ، اعدام و گلوله ندارد ، بلوچها را بسوی مسلح شدن پیش برده است . مسائل و مشکلات موجود در مناطق مرزی بلوچستان و کردستان متأسفانه امروز به آنور مرزها نیز سرریز گشته و خبر از آینده ای نه چندان خوشایند میدهند . درست همانند دوره صفویان امروز نیز سیاست منطقه ای را " محور مذهب" تعیین مینماید .
آیا رژیم تهران که در اوایل ماه مارس سالجاری کنفرانسی با شرکت اندیشمندان ، روشنفکران و آکادمیسین های 28 کشور جهان در محور مشکل مشترک عصر حاضر تحت عنوان " جهان اسلام قربانی تروریسم " برگزار کرده و در آن به ارزیابی بسیج غرب در جهت آلوده ساختن مسلمانان ، محکوم کردن قرار دادن اسلام و تروریسم در کفه های یک ترازو بعد از عملیات تروریستی یازدهم سپتامبر و انتقاد از تعریف تروریسم در جهان غرب در راستای اهداف خود پرداخته و از جهان اسلام دعوت نمود که فریب بازی کثیف غرب را نخورده و به درگیری مابین شیعه و سنی پایان دهند ، در این ادعای خود به چه اندازه ای صادق میباشد ؟ با توجه به اقدامات رژیم ایران مسلما پاسخ این سئوال خیر خواهد بود ...
رژیم ایران با سیاستهای ماجراجویانه و مطرح ساختن اهدافی که دستیابی به آنها غیر ممکن میباشد ، فضای رقابتی سختی را بوجود میآورد . رئیس جمهور جمکرانی ایران که خود را شاگرد هیتلر میداند ، با سخنان و اقدامات خود این جمله از کارل مارکس را در اذهان تداعی میکند : " تاریخ تکرار میشود ولی بار اول بصورت تراژدی و بار دوم بعنوان کمدی " ..احمدی نژاد و همیارانش باید بدانند که با این اقدامات ، خود ، ایران و منطقه را بسوی یک نمایش تراژی کمدی سوق میدهند .
در سالهای اخیر مقابل رژیم ایران که در سالهای اخیر نیز از سیاست فرسایشی خود بر علیه سنی ها نکاسته و حتی به فشار خود افزوده و درصدد تأسیس امپراطوری شیعه در جهان میباشد ،جبهه سنی تشکیل یافته است .نیروهای قدرتمند غربی و علی الخصوص آمریکا در صدد است تا کشورهائی همانند مصر ، عربستان سعودی و اردن را در این جبهه مخالف شرکت دهند .
در عراق که مزه جنگ مذهبی را بهتر از دیگران درک نموده ، وضعیت بقدری وخیم میباشد که حتی مجروحین حملات مختلف براساس مذهب خود به بیمارستانهای سنی و یا شیعه انتقال مییابند . موج خشونتی که بعد از سقوط صدام حسین در عراق شکل گرفته است بوضوح بعد درگیری بین مذاهب مختلف را نشان میدهد . وقتی جنگ داخلی موجود در عراق اینکشور را به سه منطقه کاملا مجزای شیعه ، سنی و کرد تقسیم نماید آنگاه طوفانی بپاخاسته و دیگر کشورهای منطقه را نیز در بر خواهد گرفت . جنگ پنهان ایران در جبهه های مختلف و بیشمار همانند حماس در فلسطین و یا گروههای مختلف در لبنان ، اقتصاد بیمار اینکشور را وخیم تر از همیشه خواهد ساخت . مردم ایران که نمیدانند بر سر دلارهای نفتی ایران چه میآید ، هنوز بر سر سفره هایشان منتظر پول نفت نشسته اند !
دستندرکاران رژیم ایران در صددند تا علاوه بر تبلیغات زشت و کریه ضد یهودی و همچنین کمکهای مالی هنگفت به اعراب شیعه و سنی رهبری کشورهای عربی را نیز برانگیخته و بر عهده بگیرند . این سرمایه گذاریهای بی حساب و کتاب هیچگاه نخواهد توانست حقایق تاریخی و فرهنگی را تغییر داده و متحول سازد . آنها متأسفانه نمیخواهند قبول کنند که کلماتی همانند ایران و یا شیعه در جهان غرب بجز انعکاسی تهدیدآمیز و تنفرآمیز چیز دیگری نیست . رژیم جمهوری اسلامی که سرمایه سرشار ایران را روانه جیب گروههائی همانند حماس و حزب الله و سوریه مینماید باید بداند که از این سرمایه گذاری بی معنی خود هیچ سودی نخواهد برد . برعکس شعله ور شدن جنگ داخلی قومی – مذهبی در عراق همانند وضعیت اسفناک آمریکا در عراق ، ایران را نیز بداخل این منجلاب خواهد کشانید . از اینرو دستندرکاران رژیم باید نشسته و با خود بیاندیشند که میخواهند با تکه ای از خاک عراق که همانند زالو به تن ایران خواهد چسبید چه کنند ؟
خلاصه کلام اینکه باید از تعصب گرائی و ارتجاع در دین که مایه بدبختی کشورهای منطقه است دوری نمائیم ...دولت آقای احمدی نژاد و طرفدارانشان نیز نباید فراموش کنند که دولت صفویان عاقبت خوبی نداشتند ...
چگونه می توان اختلاف های شیعه و سنی را از بین برد؟
برای ایجاد وحدت اسلامی راهکارهای متعددی وجود دارد که به بعضی اشاره می شود:1) گفتگو (دیالوگ)اولین و مهم ترین راهکار جهت همگرایی مسلمانان، گفتمان علمی است، بدین معنا که نظریه پردازان و عالمان دینی، فرقه های اسلامی در کنار هم قرار گرفته، گفتگوهای علمی انجام دهند. در این گفتگوها بر مسایل مشترک تأکید شده و عالمان اسلامی از مبانی یکدیگر آشنا شوند؛ زیرا خیلی از مسایل اختلافی بین مسلمانان ناشی از آن است که فرقه های اسلامی از بعضی اصول و مبانی یکدیگر آشنایی کامل ندارند . عدم آشنایی کامل آنها از اصول یکدیگر موجب شده که مسلمانان برداشت های نادرستی از هم داشته و نسبت به یکدیگر بدبین گردند، حتی حکم تکفیر یکدیگر را صادر نموده و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
بسم للله الرحمن الرحیم
بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران
نگارش :
دکتر سید حسین واثق
تابستان 1380
بازنگری آذر 1382
به نام خدا
بررسی الگوی سنی ازدواج در ایران
بیان مسئله:
کنترل میزان رشد جمعیت یکی از مهمترین شاخصهای توسعه بحساب می آید. جمعیت دنیا در سال 1950 دو و نیم میلیارد نفر بوده و اکنون از مرز 6 ملیارد نفر گذشته است و پیش بینی می شود در سال 2025 میلادی به 5/8 میلیارد نفر برسد طی همین سالها در ایران روند رشد جمعیت از متوسط دنیا بالاتر بود و جمعیت 10 میلیونی 100 سال قبل اکنون به نزدیک به 7 برابر رسیده است.
کشور جمهوری اسلامی ایران که در دوران سالهای اولیه انقلاب دارای رشد جمعیت بالا و در حدود7/2 (که تا 4/3 نیز ذکر شده است) و در سالهای اخیر این میزان رشد تا حدود 7/1 (و مواردی تا 2/1 نیز ذکر شده) کاهش یافت این کاهش رشد جمعیت ناشی از اجرای طرحها و برنامه های کنترل جمعیت در سالهای اخیر بوده است.
هرم سنی جمعیت ایران در سالهای اول بعد از انقلاب شکلی مخروطی با قاعده پهن به خود گرفت که این شکل نشانگر رشد جمعیت بالا است و در سالهای بعد این رشد بسرعت کنترل و باعث تغییر در شکل نمودار فوق گردید بطوری که اکنون یک ناحیه فرو رفته در قاعده مخروط را می توان بوضوح مشاهده کرد مشابه این تغییر را می توان در نمودار رشد جمعیت کشور های اروپایی و بخصوص در کشور آلمان پس از جنگ جهانی اول مشاهده نمود که البته این تغییر شکل نمودار در اروپا در بین گروه جوانان و افراد میانسال (بویژه مردان ) و بدلیل کشته شدن سربازان در جنگ بوده است در حالی که تغییر شکل مزبور در کشور ما ناشی از کنترل رشد جمعیت و تنظیم خانواده می باشد.
کشور ایران دارای جمعیت جوانی می باشد و برابر آمار (در زمان مطالعه) حدود 35% جمعیت کشور را افراد زیر 18 سال تشکیل می دهند این آمار اهمیت تحقیق در مسائل جوانان و از جمله مسئله ازدواج را روشن تر می نماید.
براساس مطالعات انجام شده در سال 1365 از سوی سازمان ثبت احوال نشان می دهد که 99 در صد از زنان کشور ما موفق به ازدواج می شوند و تنها یک درصد آنان تا پایان عمر خود موفق به ازدواج نمی شوند.
شاخص دیگر میانگین طول مدت ازدواج است که این رقم در جامعه ما بسیار بالا است.
الگوی ازدواج در ایران بر اساس باور مردم به این گونه است که شوهر باید از زن بزرگتر باشد و میزان تفاوت سن حداقل 5 سال را لازم و این اختلاف سن را ضامن بقای خانواده ها می دانند.
همچنین طبق تحقیق انجام شده از سوی سازمان ثبت احوال میزان تفاوت سنی زن و مرد در کشور طی سالهای دهه 60 بین 8/4 تا 1/5 بوده است اخیرا مجلس شورای اسلامی نیز در یک طرح پیشنهادی سن قانونی ازدواج برای مردان 18 و برای زنان را 15 سال اعلام نمود.
آمار های موجود اختلاف سن زن و مرد را در جوامع مختلف و از جمله در جوامع غربی نیز در همین حدود نشان می دهد تا به آنجا که فرمول زیر را که از دوران ارسطو باقی مانده است برای تعیین سن مناسب ازدواج زن و مرد صادق دانسته اند.
7+ (2/ سن مرد) = سن زن
نمودار شماره 1: نمایش میانگین سن ازدواج در زن و مرد بر اساس فرمول فوق
بر اساس این طرز تفکر و طبق فرمول فوق مشخص است که با افزایش سن ازدواج میزان اختلاف سن زن و مرد نیز افزایش می یابد به گونه ای که سن مناسب زن برای مرد 14 ساله معادل 14 سال و برای مرد 20 ساله معادل 17 سال و برای مرد 40 ساله معادل 27 سال و برای مرد 60 ساله معادل 37 سال خواهد بود.
نتیجه چنین تفکری در صورتی که میزان رشد جمعیت همواره مثبت باشد آن است که همیشه تعداد زنان در معرض ازدواج به مردان در معرض ازدواج بیشتر بوده است این موضوع تا کنون مشکل حادی را برای ازدواج زنان بوجود نیاورده لیکن این مشکل همیشه بطور مزمن خود را بروز داده است اگر چه تعدد زوجات باعث شده است تا ازدواج تعداد کمی از این بانوان نیز ممکن گردد.
بر اساس آمار منتشره از سوی سازمان ثبت احوال 82/2 درصد مردان کشور ما در سال 1370 دارای 2 همسر بوده اند که تعداد بیش از 345 هزار نفر از زنان را شامل می شود اگر فرض کنیم که فرهنگ چند همسری در جامعه همچنان حاکم باشد باز هم نمی توان انتظار داشت که کلیه دختران فرصت ازدواج را پیدا نماید ضمن آنکه عوارض چند همسری را نیز باید پذیرا باشند.
به ازای هر مرد در سن ازدواج حداقل یک زن در سن ازدواج و با اختلاف سنی ذکر شده وجود دارد لیکن با توجه به الگوی سنی ازدواج و فرهنگ اختلاف سن زن و مرد حاکم بر کشور ما انتظار می رود با توجه به تغییراتی که در میزان رشد جمعیت در کشور ما اتفاق افتاده است و منحنی هرم سنی در بخش قاعده آن دچار فرورفتگی شده است در سالهای آینده تعداد پسر های آماده ازدواج از تعداد دختر ها بیشتر شده و چه بسا تعداد قابل توجهی از آنان تا پایان عمر مجرد باقی بمانند اگر چه ممکن است تعدادی از مردان به فکر خروج ازکشور برای ازدواج افتند البته امکان واردات دختر از کشور های دیگر را نیز می توان در نظر گرفت! در هر حال این مشکل را با قانون چند همسری هم نمی توان رفع نمود!!
لازم به ذکر است در صورتی که بخشی از افراد جامعه بدلیل عدم تعادل تعداد پسر و دختر آماده ازدواج مجرد باقی بمانند علاوه بر ایجاد زمینه های فساد برای آنان بخش وسیعی ازافراد متاهل جامعه را نیز به فساد سوق می دهند حال این سوال پیش می آید که آیا افزایش تعداد افراد مجرد در جامعه را باید یک معضل بشمار آورد و یا اینکه مانند غربیها آن را به عنوان عامل کنترل جمعیت بحساب آورده و از آن استقبال نمود به هر حال پیش بینی میزان تجرد در بین زنان و مردان در سالهای بعد می تواند امکان تصمیم گیری های حساب شده و بموقع برای سیاستگزاران بهداشتی و بلکه فرهنگی و اقتصادی را فراهم سازد.
در یک بررسی وسیع که بوسیله دفتر سلامت خانواده و جمعیت در وزارت بهداشت و درمان و با نظارت مرکز آمار و همکاری کارشناسان و سازمانهای بین المللی در مهر ماه سال 1379 انجام شد آمار و اطلاعات بسیاری در زمینه جمعیت و شاخصهای توسعه جمع آوری گردید در این تحقیق علاوه بر سن تولد کلیه افراد خانواده سن ازدواج در زوجین مورد سوال قرار گرفت که زمینه بسیار مناسبی را برای انجام تحقیق در این زمینه فراهم ساخته است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 181
علی به حق بوده و مخالفان او اشتباه کردند
در مورد اختلاف میان علی رضی الله عنه و معاویه اهل سنت بر این متفقند که علی رضی الله عنه بر حق بوده و معاویه و کسانی که بااو بودند از حکومت علی سرپیچی کرده بودند. اهل سنت از شیعیان میخواهند حتی یک نوشته در عقیده اهل سنتبیاورند که مغایر این موضوع اهل سنت باشد. بر عکس اهل سنت میتوانند صدها کتاب از بزرگان خود در عقیدهبیاورند و به ایشان ثابت کنند که اهل سنت خروج معاویه بر علی را عملی اشتباه میدانند. پس چرا شیعیان سعی دارندکه اهل سنت را در صف معاویه و مخالفت علی جلوه دهند و چرا سعی میکنند اهل سنت را به بنی امیه نسبت دهند وآنان را دشمنان اهل بیت معرفی کنند.
متأسفانه دیری نپائید که این اختلاف رنگی مذهبی گرفت و شیعیان گروهی مستقل و دارای روش جدیدی در اصول وعقاید و فقه و مواریث شدند. اما اختلاف میان علی و معاویه در این سطح نبوده و آنان در اصول و عقاید و غیر اختلافینداشتند. بلکه اختلاف آنها در مسایل حکومتی و سلایق شخصی بود و ربطی به آنچه از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم آموختهبودند نداشت. برای اثبات این ادعای خود دلایلی از کتب خود شیعیان میآوریم. مهمترین منبع شیعه نهج البلاغهاست که در آن روایت نسبت داده شده به علی رضی الله عنه جمع آوری شده است. در نهج البلاغه ج 3 ص 114 به نقل ازایشان چنین آمده است: ابتدای کار اینگونه بود که ما با اهالی شام برخورد کردیم، روشن است که خدایمان یکی وپیامبرمان یکی است و دوت همه ما به اسلام است. ما از آنها چیز بیشتری غیر از ایمان به خدا و تصدیق پیامبرش صلی الله علیه وسلم نمیخواهند. آنچه که ما و آنها در آن اختلاف کردیم خون عثمان رضی الله عنه بود.
بنابراین گفته آنحضرت و بر خلاف آنچه شیعیان میگویند، جز مسئله قتل عثمان رضی الله عنه اختلاف دیگری میان علی واصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم وجود نداشته است. حضرت علی رضی الله عنه از تفرقه و جدائی میان اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم حسرتمیخورد و اینگونه در مرگ آنها مرثیه میگفت: کجایند آن قومی که به اسلام دعوت داده شدند، پس آن را پذیرفتند،قرآن را خواندند و آن حکم قرار دادند، چشمهایشان از گریه خشکیده و شکمهایشان از روزه گرفتن به کمرهایشانچسبیده بود. دندانهایشان از تضرع و التماس به درگاه خداوند خشکیده، چهره هایشان از شب زنده داری زرد و از خداترسی خسته بنظر میرسید. آنها برادرانم بودند که رفتند، پس ما حق داریم تشنه دیدار آنها باشیم و از جدائی آنهاانگشت غم به دهان بگیریم (نهج البلاغه ص235)
این سخن حکایت از روابط دوستانه و محکم میان علی و اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم میکند، کمااینکه علی دخترش ام کلثومرا به نکاح عمر بن خطاب رضی الله عنه در آورد. کتابهائی از اهل تشیع مانند کافی کلینی ج5 ص346 و استبصار طوسی ج3ص350 و منتهی الامال قمی ج1 ص184 به این حقیقت اعتراف کردهاند.
هنگامیکه عمر بن خطاب رضی الله عنه شخصاً میخواست در جنگ با رومیها شرکت کند با علی رضی الله عنه مشورت نمود.حضرت علی رضی الله عنه او را از رفتن منع کرد و گفت او باید باقی بماند زیرا که او قلعه و نماد اعراب و حامی و پناهگاهمسلمین است. (نهج البلاغه، ج2 ص18) سپس حضرت علی به او گفت: اگر عجمها ترا ببینند میگویند این ریشه ونقطه قوت اعراب است و اگر ریشه را قطع کردید در امان خواهید بود. عمر رأی را پذیرفته و به جنگ نرفت. (نهجالبلاغه ج2 ص30)
همچنین در نهج البلاغه ج3، ص2 آمده است که علی گرهی از مردم را دید که بدگوئی عثمان را میکردند. حضرت علیایشان را مذمت نمود و میگفت: مردم بدگوئی او را میکنند و من مردی از مهاجرین بودم که سعی بسیار در دلجوئی اومیکردم.
علی رضی الله عنه از شدت دوستی خلفای ثلاثه سه تن از فرزندان خویش را بنام آنها نامگذاری کرد، به نامهای ابوبکر، عمر وعثمان. گرچه عامه شیعیان از این حقایق آگاه نیستند اما کتابهای شیعیان به این موضوع اقرار دارند. مانند کتابهای اعلامالوری طبرسی ص302، ارشاد المفید 186، تاریخ یعقوبی ج2 ص213، مقاتل الطالبین ابی فرج اصفهانی ص142،کشف الغمه اردبیلی ج2 ص64 و جلاء العیون مجلسی ص182.
در جایی دیگر علی رضی الله عنه اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم را چنین توصیف میکند:
من یاران محمد صلی الله علیه وسلم را دیدم، هیچکس از شما مثل آنها نیست. ایشان صبح میکردند ژولیده موی و غبار آلود، شبها درقیام و سجود بودند، غروبها پیشانیهایشان بر خاک بود. از یاد روز قیامت بر شعلههای آتش میایستادند. پیشانیهایشاندر اثر سجدههای طولانی سائیده شده بود و از ذکر خدا اشک بر چشمانشان جاری میشد و گریبانهایشان را تر میکرد.
از ترس خدا و امید ثواب او چنان میلرزیدند که درختان از باد و طوفان (نهج البلاغه ص190 ـ189)
حسین رضی الله عنه نیز فرزندانش را ابوبکر و عمر نام نهاد و فرزندان حسین هم برای گرامیداشت ابوبکر و عمر فرزندان خودرا به این اسامی نام نهادند و این واقعیتی است که علماء شیعه نیز در کتابهایشان به آن اعتراف کردهاند. ملاحظه کنیداعلام الوری ص213، تاریخ یعقوبی ج2 ص228، مقاتل الطالبین ص78 و 116، التنبیه والاشراف مسعودی (شیعی)ص263 و جلاء العیون مجلسی ص582.
موسی بن جعفر که بنابر اعتقاد شیعه امام هفتم است، یکی از فرزندان خود را ابوبکر نام نهاد. کتاب کشف الغمه ج2ص217 و مقاتل الطالبین ص561 این موضوع را ذکر کردهاند. همچنین امام مذکور دخترش را عائشه نام گذاشت. پدربزرگ او علی بن حسین بن علی بن ابی طالب نیز دخترش را عائشه نامیده بود (کشف الغمه والفصول الهمه صـ: 283) همچنین امام دهم شیعیان علی بن محمد هادی پسری بنام حسن و دختری بنام عائشه داشت. (کشف الغمه جـ: 2 صـ: 324 والفصول المهمه صـ: 283).
عبد الله بن جعفر بی أبی طالب فرزندش را ابوبکر نام نهاد. (مقاتل الطالبین ص123) حسن بن علی سه فرزند داشت که یکی از آنها عمر نام داشت. (تاریخ یعقوبی ج2 ص228 و عمدة الطالب ص81 و الفصول المهمه ص166).
این همه دال بر این است که موضع شیعیان نسبت به اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم موضع اهل بیت نیست! و گرنه آیا از شیعیانکسی هست که فرزندانش را ابوبکر یا عائشه یا عمر نامگذاری کند؟ با توجه به اینکه اهل بیت این کار را کرده اند ما در اینجا ادعای دوستی و ارادت شیعیان نسبت به اهل بیت را امتحان کرده و میگوئیم: از اهل بیت در نامگذاری فرزندانتان بنام خلفای سه گانه و عائشه پیروی کنید وگرنه ادعای ارادت و پیرویتان از اهل بیت جز ادعائی بی محتوا و عاری از حقیقت چیز دیگری نخواهد بود.
طبرسی از امام باقر روایت میکند که گفت: من منکر فضیلت عمر نیستم اما ابوبکر از عمر افضل است (الاحتجاجطبرسی ص230) مردی از محمد بن علی متعجب شد وقتی دید او ابوبکر را متصف به صدیق میکند و پرسید آیا تو نیز او را موصوف بهصدیق میکنی؟ محمد بن علی گفت: بلی، و هر کس او را صدیق نگوید قولش را در دنیا و آخرت تصدیق نخواهد کرد(کشف الغمه ج2 ص174)
تمام روایاتی که ذکر میشود توسط بزرگترین و برجستهترین علماء و مراجع شیعه در مهمترین کتب ایشان روایت شدهاست و ما از منابع خود شیعیان استدلال میکنیم. از جعفر بن محمد امام ششم شیعیان روایت است که زنی داناخدمت ایشان رسید و از او در مورد ابوبکر و عمر سوال نمود. محمد بن جعفر در جواب آن زن گفت: آن دو را دوستبدار. آن زن گفت: من آنگاه که به ملاقات پروردگارم شتافتم به او میگویم تو مرا به دوستی آنها امر کرده بودی. امام درجواب گفت: بلی (الکافی، الروضه، ج8 ص101)
جعفر صادق پیوسته میگفت: ولدنی ابوبکر مرتین. بخاطر اینکه نسبت جعفر صادق از دو طرف به ابوبکر میرسد. اولاز طریق مادرش، فاطمه بنت قاسم، که قاسم فرزند ابوبکر است. و دوم از طریق مادربزرگش اسماء بنت عبدالرحمن بنابوبکر که مادر فاطمه میباشد. (عمدة الطالب ص195 چاپ ایران و الارشاد المفید ص186 و الکافی، الحجه، ج1ص472)
مسعودی میگوید: عثمان در حال تلاوت قرآن کشته شد. زنش فریاد برآورد که امیرالمؤمنین را کشتند. آنگاه حسن وحسین داخل خانه آمدند و عثمان را در حالی یافتند که روحش پرواز کرده بود و بر او گریستند. این خبر به علی، طلحه و زبیر (رضی الله عنهما) رسید علی (رضی الله عنه) به درون خانه آمد در حالیکه پریشان و غمگین بود بر صورت حسن سیلی زد و مشتی بر سینه حسین کوبید و گفت: امیر المؤمنین چگونه کشته شد, در حالیکه شما نزدیک خانه بودید و به محمد بن طلحه ناسزا گفت و عبد الله بن زبیر را لعنت کرد. (مروج الذهب مسعودی ج2 ص344)