لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
« خط شناسی »
دستخط هرکس اسرار نهفته ای را در مورد شخصیت او آشکار می کند.
تحلیل دستخط هرفرد می تواند بیش از 100 خصوصیت از شخصیت او را برای ما معرفی کند
و ما می توانیم نکات مهمی را در مورد خصوصیات فرد و روابط شخصی و روابط شغلی وی دریابیم.
میخواهید به برخی از حقایقی که در دستخط شما نهفته ، آگاهی یابید؟!…
ما در این مورد به شما کمک کرده ایم:
دستخط و نوع واکنش فرد در قبال مسایل مختلف زندگی
میزان شیب دستخط هرکس، نشاندهنده نوع واکنش عاطفی فرد در موقعیتهای عاطفی است.
هر قدر دستخط شما به سمت راست یا چپ متمایل باشد ( شکل 1 و 2 ) ، واکنش شما در قبال مسایل زندگی، عاطفی تر است. یعنی: « شما تحت فرمان قلب خود هستید». و اگر دستخط شما حالت عمودی دارد (شکل3) ، واکنش های شما بیشتر منطقی و عقلانی است. یعنی معمولاً براساس حقایق، اطلاعات و منطق، واکنش نشان می دهید و واکنش شما در قبال مسایل مختلف زندگی، کمتر جنبه احساسی دارد. یعنی: « شما تحت فرمان مغز خود هستید».
دستخط و شیوه تفکر
مردم به روشهای مختلفی می اندیشند. شما چطور!؟… آیا درک بسیار سریعی دارید و قبل از آنکه توضیح گوینده راجع به مسئله ای به پایان برسد، منظور وی را به خوبی در می یابید و یا خیر، در این زمینه کندترید و باید با دقت بیشتری به مطالب توجه کنید و دیر به نتیجه گیری می پردازید؟
نحوه نوشتن حروف m و n بیانگر روش تفکر شماست ( در زبان فارسی، احتمالاً طرز نوشتن حروف دندانه دار مثل « س » و «ش » و غیره می تواند روش تفکر شخص را نشان دهد).
اگر شما حروف m و n را بصورت نوک تیز می نویسید که شبیه w و u می شود( شکل 4 )، شما فردی سریع الانتقال هستید که مسایل را خیلی زود درک می کند. اما اگر حروف m و n را به شکل قوس دار می نویسید (شکل 5) ، شما فردی دقیقتر هستید ولی سرعت درک کمتری دارید.
دستخط و قدرت تجزیه و تحلیل فرد
اگر شما حروف m و n را بصورت خطوطی شکسته می نویسید ( شکل6)، بطوری که در بین دندانه ها، حرف v کوچکی ایجاد می شود، شما از قدرت تحلیل خوبی برخوردارید. اما اگر دندانه های حروف m و n را قوس دار می نویسید (مثل دستخط بچه های ابتدایی)، در زمینه تجزیه و تحلیل مسایل ضعیف هستید (شکل7).
دستخط و رک گویی شخص
اگر در زندگی شخصی رک گو و صریح هستید و برای طرح یک موضوع اصلاً طفره نمی روید و زیاد به مقدمه چینی نمی پردازید، شما معمولاً نخستین حرف از هرکلمه را از بالای خط تراز، نمی نویسید(شکل8). اما اگر نخستین حرف از هر کلمه را از روی خط تراز شروع می کنید (شکل9) ، شما فردی هستید که در رفتار و گفتار خود حاشیه می روید و حرفتان را رک و صریح بیان نمی کنید. مثلاً ابتدا از وضعیت آب و هوا می گویید، بعد راجع به بازی فوتبال شب قبل صحبت می کنید و بعد شروع به گفتن حرف مورد نظرخود می نمایید.
اکنون شما چه فکر می کنید!؟. . .
اکنون شما فکر می کنید، فردی که تحت فرمان مغز خویش است، مطالب را سریع درک می کند، تحلیل گر است و رک گو می باشد، با فردی که تحت فرمان قلب خویش است، مطالب را بطور آهسته تر و دقت و توجه بیشتری درک می کند، چندان تحلیل گر نیست و در گفتار و کردار خود، مستقیم به سر اصل مطلب نمی رود، آیا این دو نفر می توانند با هم دوست شوند، ازدواج کنند و سازگاری داشته باشند!؟…
البته من ! فکر میکنم، شناخت ، درک، معتبر شمردن و احترام گذاشتن به تفاوتهای یکدیگر، می تواند مسیری طولانی به سمت سازگاری و توافق دو نفر باشد و تحلیل دستخط افراد، نه مانع سازگاری و به تفاهم رسیدن آنها باهم ، بلکه کمکی در راه تشخیص و درک تفاوتهای آنان جهت سعی در به تفاهم رسیدن آنها باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
گزارش سمینار
موضوع: اقلیم شناسی
دانشجویان:
رسول حاجی ابوالقاسمی ؛ حسین نوربخش ؛ شهرام پور اکبر
استاد ارجمند : آقای دکتر خام چین
تاریخ ارائه: 7/8/1385
تعریف اقلیم:
ریشه کلمه آب وهواکه درزبان عربی اقلیم گفته می شودکلمه یونانی کلیما (Klima) است که تقریبا درتمام زبانها ازهمین ریشه اقتباس شده است.
درلغت نامه دهخدا اقلیم به معنی خمیدگی ؛ انحنا و انحراف واصطلاحا به معنی تمایل وانحراف ناحیه ای اززمین نسبت به آفتاب توضیح داده شده است، درفرهنگ عمید نیز اقلیم کلمه ایست یونانی به معنی مملکت ،کشور،ناحیه وقطعه ای است ازعالم که ازلحاظ آب و هوا و سایراوضاع و احوال طبیعی ازمنطقه وقطعه دیگرجداشده باشد،پیشینیان کلیه خشکی های عالم را به هفت قسمت تقسیم نموده وهرقسمت رااقلیم نامیده اند. کلمه شهر در زمان فارسی همان اقلیم را می رساند و اصطلاحاتی مانند هفت شهر و هفت اقلیم در ادبیات ما متاثر از طبقه بندی اقلیمی یونانیها می باشد.
درحقیقت اقلیم حالت متوسط کمیت های مشخص کننده وضع هواصرف نظرازلحظه وقوع آنهاست وبه عبارت دیگراقلیم تابع مکان است ولی به زمان بستگی ندارد. برطبق فرهنگ هواشناسی بین المللی هرگاه ازاقلیم یک ناحیه سخن گفته می شودمنظورمجموعه شرایط جوی درمنطقه است که تغییرشرایط جوی مشخصه هرناحیه همراه با تغییرات زمانی، اقلیم آن ناحیه راتشکیل می دهد.
تعاریف بیان شده برای علم اقلیم شناسی:
اقلیم شناسی علمی است که آب وهواوخصوصیات دیگرجوراموردمطالعه قرارمی دهدوهدف اقلیم شناسی کشف وتبیین رفتارطبیعی اتمسفروبهره برداری آن درجهت منافع انسان وشناسایی استعدادها وتوانهای اقلیم های مختلف برای زندگی انسان است.
اقلیم شناسی علمی است که در جستجوی بیان و شرح طبیعت اقلیم و نیز اینکه به چه ترتیب از محلی به محل دیگر عوض گشته و همچنین اینکه چگونه وابسته به فعالیتهای بشری است، میباشد. این علم کاملا و بطور پیوسته وابسته به هواشناسی بوده و خود در مورد تغییرات روزانه جوی و نتایج آن بحث میکند.
توضیح اینکه بسیاری از رشتههای مطالعاتی مربوط به سیاره زمین در سه گروه وسیع و اصلی میگنجند. این سه گروه عبارتند از:
لیتوسفر یا قسمت خشکی زمین
هیدروسفر یا قسمت آبی سیاره
اتمسفر یا جز گازی زمین
با اینکه در مطالعه و بررسی چگونگی هوا و اقلیم لایه گازی شکل زمین پراهمیت تر میباشد ولی نباید از نظر دور داشت که گرما و رطوبت بطور پیوسته و همیشه میان سطوح خشکی و آبی و جو مبادله گشته و تمام آنها اجزاء مکملی را بدست میدهند. مراحل مبادله گرما و رطوبت میان زمین و جو در طی مدت زمانی طولانی باعث بروز وضعی میگردد که اقلیم نامیده میشود. اقلیم بیش از فقط یک میانگین آماری بوده و باید آنرا مجموعه چگونگیهای جوی درگیر با گرما ، رطوبت و حرکت هوا دانست. اقلیم فاکتور بسیار مهمی از محیط زیست طبیعی بشر میباشد، زیرا اگرچه معمولا انسان خود را مخلوقی میپندارد که بر روی زمین زندگی مینماید، ولی او در واقع ، در قعر اقیانوس عمیق هوائی هم که کره زمین را دربر گرفته است، قرار دارد.
تاریخچه هواشناسی و اقلیم شناسی:
اقلیم شناسی را میتوان در عین حال علمی قدیمی و جدید دانست. قدمت این علم تا به اندازه کنجکاوی بشر در مورد محیط زیستش میرسد. از سوی دیگر ، تازگی این علم با پیدایش هواپیما ، رادیو و رادار همزمان میگردد. بشر اولیه تا حد زیادی تحت تاثیر پدیدههای هوا و اقلیم قرارداشت. مذاهب خرافاتی که بر پایه شرک و بت پرستی قرار داشتند، به تفسیر رازهای جوی نظیر بارش ، باد یا رعد و برق پرداختند.از زمان باستان تاکنون ، به موازات توسعه علوم ، شناخت هر چه بیشتر هوا و اقلیم هم به جلو میرود. فیلسوفان یونانی علاقه زیادی به هواشناسی و اقلیم نشان میدادند. در واقع این دو لغت هر دو ریشه یونانی دارند. تقسیم بندی جهان به پنج منطقه اقلیمی ، یعنی مناطق سرد و منجمد شمال و جنوب ، مناطق معتدل شمال و جنوب و منطقه گرم (مناطق اقلیمی جهان) ، به پارومنیدس (Parmenides) یونانی نسبت داده میشود که در پنج قرن پیش از میلاد مسیح میزیسته است. زمانی که مشاهده و حدس و گمان و خرافات در توسعه و پیشرفت هواشناسی و اقلیم شناسی نقش بازی مینمودند، تا به آغاز قرن هفدهم طول کشید. در این هنگام اختراع ادوات هواشناسی و ثبت دیدبانیها به یاری این علوم آمده و توضیحات دقیقتر اقلیمی را در دسترس قرار داده و آنالیز علمی پدیدههای هوا را ممکن ساختند.
لزوم استفاده از علم اقلیم شناسی:
در طرحهای آبی برخی از سازه ها بر اساس معیارهای هوا شناسی و برخی دیگر بر مبنای معیارهای اقلیم شناسی طراحی میشوند. مثلاً احداث یک سد مخزنی برای ذخیره آب را در نظر بگیرید. حجم مخزن باید طوری باشد که رواناب سالانه را در خود جای دهد. بنابراین طراحی آن باید بر اساس مقدار آبی باشد که معمولاً هر سال در رودخانه جاری میشود. لذا این حجم بر اساس یک معیار آب و هوایی یا اقلیمی تعیین می گردد. گرچه حجم آب سالانه میتواند متغیر باشد اما آنچه در طراحی حجم مخزن مهم است متوسط مقدار آبی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
اهمیت سفال در باستان شناسی
قاسم کریمی وند
کارشناس ارشد باستان شناسی
پیش درآمد:
اصولاً هدف از علم باستان شناسی شناسائی تمدنهای باستانی و کهن از طریق کاوشهای علم ی در محوطه های استقراری می باشد. مشخص کردن نوع معماری و مصالح مورد استفاده در ساخت بناء نوع تدفین موجود در محل، نوع اقتصاد معیشتی، مذهب و آداب و رسوم و بسیاری موارد دیگر در نتیجه کاوشهای باستان شناسی آشکار می گردد.اما شناخت دوره ای که این استقرار در آن دوره صورت گرفته از راههای گوناگونی چون بررسی و آزمایش با استفاده از روش کربن 14 ( surveypottery ) بررسی سفال بررسی مصالح و فرم بناها صورت می پذیرد.بررسی علمی سفالها یکی از راههای مهم شناخت دورة استقراری در هر محوطة باستانی به شمار می رود. علاوه بر این با توجه به اهمیت سفال درباستان شناسی که به عنوان الفبای باستان شناسی نیز معرفی شده است لازم دیدم مطالبی را فهرست وار از ابتدای استفاده بهتر از سفال و مراحل تکاملی آن در اختیار خوانندگان و دانشجویان عزیز قرار دهم.
مواد تشکیل دهندة سفال:
مواد تشکیل دهندة سفال شامل خاک و آب و مادة چسباننده یا شاموت ( shamoot ) می باشد. بشر به تجربه دریافت در صورت ترکیب مواد اولیه مذکور می تواند اشکال و ظروف متنوعی را بسازد که از لحاظ عملکرد به مانند اشیاء و ظروف سنگی بوده و گل را به هر
شکلی که می خواست فرم می داد. اما از چه زمانی بشر موفق به ساخت و استفاده از سفال شد. در تقسیم بندی های انجام شده در عصر سنگ، دوره نوسنگی را با نام نوسنگی بدون سفال و ن وسنگی باسفال تقسیم کرده اند.
آقای دکتر ملک شهمیرزادی در این زمینه می نویسند:
((... از ویژگیهای تکنولوژی در پایان این مرحله و در اوائل مرحله استقرار دائم در یک مکان ساخت و استفاده از سفال است. ساختن سفال در مقایسه با ابزار و ادوات سنگی که تماماً از تغییر شکل دادن به مواد اولیه صورت می گرفت یک نوع صنعت ترکیبی محسوب می شود.حداقل اعمالی را که برای ساختن سفال یک سفالگر باید انجام دهد عبارت اند از مخلوط کردن آب و خاک و مادة چسباننده و سپس ورز دادن و سرانجام پخت آن ...))
فرم و شکل مورد نظر، طرحها و نقوش مختلف هنری، جانوری، گیاهی، موضوعات انسانی مرحله بعد از فرم دادن به شمار می روند. این نقوش ، زمانی که ظرف سفالین هنوز کاملاً خشک نشده بود بر روی ظرف به روشهای مختلف تثبیت می شد و در نهایت ظرف به کوره می رفت پس از پخت ظرف براساس فرم ساخت آن مورد استفاده قرار می گرفت. ظروف عمدتاً شامل خمره، کاسه های مختلف و بشقاب بودند. ظروف سفالین قبل از اینکه به کوره برده شوند در ابتدا با لعاب گلی پوشش داده می شدند که بعدها شاهد کشف لعاب در سفالگری و معماری هستیم. لعاب از ذوب مواد معدنی خاصی بدست می آید و خاصیت آن علاوه بر جلوگیری از نفوذ مایعات و تخریب زود هنگام ظرف به عنوان زیبائی هنری نیز بوده است.
اما سوالی که ممکن است برای خواننده محترم مطرح شود این است که آیا مراحل نامبرده در ساخت سفال تماماً در یک زمان صورت گرفته و بشر در همان مرحله اولیه ساخت و استفاده از سفال این موارد را به طور کامل به اجرا می گذاشته است؟
واضح که رسیدن به تکامل در هر رشته علمی نیاز به تجربه و آزمون دارد و اینگونه نیست که مثلاً معماران ایلامی به ناگاه در 1250 قبل از میلاد ناگهان تصمیم گرفتند معبد چغازنبیل را بسازند. بلکه تجربه قرنها لازم بود تا در نهایت در این زمان منجر به خلق پدیده ای با عنوان چغازنبیل شد. هنر سفالگری نیز چیزی جدا از این امر نمی باشد و تمامی مراحل ساخت سفال از جمله مرحله تلفیق آب و خاک، نوع شاموت و میزان آن، انواع فرمها و اشکال ظروف، کاربرد انواع نقوش، دمای لازم برای پخت سفال و کاربرد لعاب در ظروف سفالین به مرور با گذشت زمان به تکامل رسیده اند مثلاً
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
آلبالو با نام علمی (prunus serasus) از نظر گیاه شناسی بسیار به گیلاس شبیه است. آلبالو بومی نواحی بین دریای خزر و دریای سیاه است که احتمالاً بذر آن توسط پرندگان به سایر نقاط از جمله اروپا برده شده است. مناطق عمده کشت آلبالو فرانسه، یوگسلاوی و آلمان می باشد.
گیاه شناسی :
آلبالو گیاهی خزان پذیر با برگهای لوزی بصورت متناوب روی شاخه قرار دارند. رنگ پوست آن قهوه ای روشن تا نقره ای است. آلبالو از نظر حجم در مقایسه با گیلاس جای کمتری را اشغال می کند.
ارتفاع درختان آلبالو 4-2 متر و ساقه بعضی از ارقام بسیار قابل انعطاف است و براحتی بدون آنکه شکسته شود خم می شود بهمین دلیل در چیدن میوه بعضی ارقام نیازی به نردبان نمی باشد و میتوان درخت را خم کرد و میوه آنرا چید. گل روی اسپورهای سـالهای قبل و همچنین روی شــاخه های ســال قبل هم تشکیل می شود. گلها بصورت 5-3 تایی در یک جوانه ظاهر و گلها دارای 5 گلبرگ، 5 کاسبرگ، پرچم و یک مادگی است. بر عکس گیلاس آلبالو خود بارور است و برای تلقیح نیازی به ارقام گرده افشان ندارد. گرده آلبالو میتواند گل گیلاس را تلقیح کند.
گل آلبالو معمولاً دیرتر از سایر میوه های هسته دار باز می شود بهمین دلیل معمولاً با خطر سرمازدگی مواجه نمی شود. میوه آلبالو دارای دم بلند که بر اساس بلندی یا کوتاهی دم تقسیم بندی می شود و معمولاً ارقام دم کوتاه مرغوب ترند.
اقلیم :
نیاز سرمایی آلبالو بین 1600-600 ساعت زیر 7 درجه سانتیگراد می باشد. تابستان های خشک و خنک برای این درخت مناسب است. مقاومت به سرما در حد سیب است. ریشه آلبالو در برابر خاک مرطوب نسبت به گیلاس دارای مقاومت بیشتری است و ریشه آلبالو سطحی و تا حداکثر عمق 5/1 متر گسترش می یابد.
ازدیاد :
آلبالو به سه روش کاشت بذر، پاجوش و پیوند قابل ازدیاد است. آلبالوهای معمولی بیشتر بصورت پاجوش ازدیاد میگردد. ولی ارقام جدید آلبالو از قبیل آلبالو گیسی و آلبالو مجارستان (سیکانی مجی-اردی جوبیلیوم و بوترمو) با پیوند روی پایه آلبالو تلخ(محلب) ازدیاد می یابد و پیوند شکمی(T) در آلبالو معمول می باشد.
کاشت و تربیت درختان آلبالو :
فاصله کاشت در آلبالو 5*4 و یا 5*5 است. زمان انتقال نهال به زمین اصلی از پاییز و پس از ریزش برگها آغاز و تا قبل از باز شدن شکوفه ها در بهار ادامه دارد. درخت آلبالو معمولاً در خزانه دارای شاخه های جانبی است که در موقع کاشت باید این شاخه های جانبی را قطع کرد. آلبالو معمولاً سربرداری نمی شود و پس از سال دوم 6-5 شاخه در اطراف ساقه اصلی حفظ و بقیه حذف میگردد
پیوند زدن
از نظر اجرایی کلیه عملیاتی را که منجر به اتحاد بافتهای دو گیاه مختلف روی یکدیگر میشود، پیوند زدن مینامند.
دید کلی
پیوند در لغت بدین معنی است که طی آن قسمتی از یک گیاه را روی گیاه دیگر طوری قرار می دهند که آندو پس از مدتی با یکدیگر جوش می خورند. به طوری که گیاه حاصل از اتحاد آنها می تواند به صورت یک گیاه مستقل به رشد و نمو خود ادامه دهد.
برخی از پژوهشگران پیوند زدن را فن خاصی میدانند که طی آن بخشی از یک گیاه با قسمتی از گیاه تعویض میشود تا با ایجاد تکیه گاه مناسب شرایط تغذیه و رشد گیاه جدید فراهم شود. برخی دیگر پیوند را انتقال بخشی از یک گیاه روی قسمتی از گیاه دیگر با هدف گیاه افزایی یا برای عادت دادن گیاه جدید به شرایط محیطی ویژه تعریف میکنند.
از نظر باغبانی ، قسمتی را که بخشهای هوایی یک گیاه پیوند شده را بوجود میآورد، پیوندک یا فرازیست و بخش دیگر که رشد گیاه را شامل میشود، پایه یا فروزیست مینامند. بدون تردید هر قدر این دو قسمت از نظر صفات ژنتیکی مشابه و از لحاظ گیاه شناسی دارای خویشاوندی نزدیکتری باشد به همان نسبت جوش خوردن بافتها در پیوندگاه آسانتر و پایداری پیوند مطمئنتر است.
تاریخچه پیوند
اسناد و مدارک موجود بیانگر این واقعیت است که چینی ها چندین دهه قبل از میلاد مسیح با دانش پیوند زدن گیاهان آشنا بودهاند. در زمان امپراطوری روم نیز این فن مرسوم بوده است.
سیرتحولی پیوند
در طی قرون سیزدهم تا شانزدهم میلادی علاقه به پیوند زدن گیاهان قوت گرفت و موجب شد تا تعداد زیادی از گیاهان از کشورهای خارجی و زیستگاههای اصلی به اروپا منتقل شوند. ناگریز گیاهان وارداتی را با روش پیوندزنی افزایش داده و نگهداری کردند. با این حال در این مقطع زمانی اهل فن هنوز از انواع پیوندها اطلاعات کامل نداشتند. در اواخر قرن هیجدهم ضمن آشنایی با نحوه جریان شیره گیاهی ، اعمال برخی از پیوندها مانند پیوند مجاورتی ممکن گردید. در همین راستا طرح پیوند سه گیاه با یکدیگر ارائه شد. با گذشت زمان و پیشرفت علوم باغبانی مسائل مربوط به جوش خوردن و اتحاد بافتهای پایه بطور جدی بررسی شد. در طی قرن نوزدهم انجام روشهای مختلف پیوند در گیاهان بررسی شد.
نقش پیوند و اهداف آن
پیوند کردن درختان میوه به منظور ایجاد یک ترکیب پیوندی مطلوب ، زمانی امکانپذیر است که شرایط محیطی و وضعیت فیزیولوژیکی گیاه برای تشکیل یک اتحاد پیش بینی شده مناسب باشد. در ضمن موفقیت در این مهم به عوامل دیگری از جمله ساختار گیاه – زمان و نحوه اجرایی فنون پیوندزنی بستگی دارد. معمولا از اواخر خرداد تا اواخر تابستان زمان مناسب برای انجام پیوندهای جوانه (کوپیوندها) است. اما پیوندهای چوبی (چو پیوندها) را باید در اواخر زمستان تا دیر وقت همزمان با آغاز رشد گیاه اجرا کرد.
پیوند زدن درختان میوه اغلب با هدف افزایش توان باردهی درخت و بهبود کمی و کیفی محصول انجام میشود. با وجود این تعویض ساختار رویشی و باردهی درخت ، تنظیم گرده افشانی در باغ ، استفاده از ویژگیهای پایههای پیوندی به منظور دست رسی به گیاهان کوتاه قد تا بسیار قوی ، استفاده از میان پایهها برای رفع برخی از عوارض و نارساییهای پیوندی ، ترمیم زخمهای وارد شده به تنه – ریشه و شاخههای اصلی درخت ، تسریع در آغاز باردهی و موارد بسیار دیگر از اهدافی هستند که همیشه در ایجاد ترکیبهای پیوندی مورد توجه اند
انواع مختلف پیوندها
پیوندهای جوانه شامل:
پیوند سپری (پیوند T یا Tبرعکس(، پیوند وصلهای ،پیوند لولهای ، پیوند تراشهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جریان شناسی جناح های سیاسی
مقارن با انقلاب اسلامی57
جبهه ملی ایران :
جبهه ملی ایران در سال 1328 توسط دکتر محمد مصدق با گرایش ضد سلطه گری قدرتهای خارجی و بویژه انگلستان پایه ریزی گردید. هسته اولیه این جبهه را احزابی چون حزب ملت ایران ، حزب مردم ایران ، حزب ایران و جبهه سوسیالیست ها تشکیل می دادند. مشخص ترین گرایش جبهه ملی از بدو تأسیس در اعتقاد به ملی گرایی در برابر بیگانه پرستی وطرفداری از فعالیت بیشتر بخش خصوصی خلاصه می شده و این جبهه از همان ابتدا در میان برخی از اقشار مرفه و تحصیل کرده نفوذ داشته است. (1) ناکامی های جبهه ملی و فروپاشی اش در جریان کودتای 28 مرداد 1332 از یک سو و عملکرد ضعیف آن درفاصله سالهای 1339 تا 1343 از سوی دیگر ، به علاوه عدم توانایی اش در جذب کلیه نیروهای دموکرات مخالف رژیم که منجر به عدم جذب گروههایی نظیر نهضت آزادی ایران و جدایی گروههای دیگر شد، همگی موجب کاهش محبوبیت و تضعیف موقعیت آن جبهه و جریان سیاسی حاکم بر آن ، مخصوصاً در میان مبارزان سیاسی جوان و داریکال ، گردید. در سالهای اولیه بعد از کودتای «نهضت مقاومت ملی» علی الظاهر مرکز ثقل مقاومت برعلیه رژیم به حساب می آمد. اما در عالم واقع این تشکل نه «نهضتی» بود و نه «مقاومتی» توانست از خود نشان دهد. تغییر در شرایط سیاسی کشور و ملایم تر شدن فشار رژیم برمخالفین از اواسط سال 1339 باعث گردید تا بازماندگان جبهه ملی دوران مصدق مجدداً به جنب و جوش بیفتند. «جبهه ملی دوم» که در این دوره تشکیل شد سعی در تجدید حیات «جبهه ملی» داشت . به قدرت رسیدن دکتر علی امینی در سال 1340 اگر چه شرایط بالنسبه مطلوبی را برا ی فعالیت مجدد«جبهه ملی » فراهم آورد، اما به دلیل فقدان استراتژی منسجم از یک سو واختلافات داخلی از سویی دیگر ، ملیون نتوانستند در قالب «جبهه ملی دوم» گام مؤثری درتجدید حیات سیاسی خود بردادند. مشکل دیگر ملیون در برخوردشان با دولت دکتر امینی بود. در حالیکه ایمنی درگیر نبردی آشکار با شاه بود و بالطبع از هر کمکی در این مصاف استقبال می کرد، لیکن جبهه ملی حاضرنشد با وی همکاری نماید. سقوط امینی در سال 1341 منجر به انتقال مجدد قدرت به طور کامل به شاه شد. او نیز اگرچه در ابتدا توسط نخست وزیرش، امیر اسدالله علم، حالت مدارا با جبهه ملی در پیش گرفت اما به تدریج و بالاخص به دنبال سرکوبی قیام 15 خرداد سال 1342 ، فشار بر اپوزیسیون را افزایش داد وعملاً از سال 1344 ، جبهه ملی مجددا ً به گوشه انزوا پناه برد.
تشتت آراء و عدم توافق در اتخاذ سیاستی مشخص و یک پارچه در رهبری جبهه باعث شد تا رهبران جبهه ملی دوم ، اعلام استعفا نموده و بدین ترتیب عمر جبهه قبل از آنکه بتواند گام مشخصی در قالب اتخاذ یک خط مشی عملی در مبارزه با رژیم بردارد، ویا قادر شود برخی از مشکلات و ضعفهای تشکایلاتی خود را سروسامان دهد، به پایان رسید. تلاش و مذاکرات مفصل بین رهبران و اعضای ارشد جبهه ملی منجربه تشکیل « جبهه ملی سوم» درسال 1344 گردید . اما این تشکل تازه نیز راه به جایی نرد.
پیدایش «جبهه ملی سوم» و «جبهه ملی دوم» در عرض یک دوسال بیانگرناکامی ملیون درارائه یک خط مشی منسجم و مؤثر درمخالفت با رژیم بود.(2)
در آستان هانقلاب اسلامی ، جبهه ملی چهارم مرکب از حزب ایران به رهبری کریم سنجابی و حزب مردم ایران به رهبری داریوش فروهر شکل گرفت. این جبهه در سرنگونی رژیم شاه نقشی اندک ایفا کرد و بخش کمی از اقشار دانشگاهی و تحصیل کرده را نمایندگی نمود و پس از پیروزی انقلاب نیز گرچه در دولت موقت پستهای حساسی را به خود اختصاص داد لیکن عمر دولتش حتی کوتاهتر از عمر دولت موقت بود.
جبهه دموکراتیک ملی:
جبهه ملی طی سالهای پس از انقلاب رو به ضعف وانقراض نهاد . اختلافات داخلی موجب انشعاب جبهه دموکراتیک ملی به رهبری متین دفتری شد. پشتیبانی جبهه ملی از جهت گیری مذهبی انقلاب به رهبری روحانیون در درون آن اختلافاتی را برانگیخته بود و بویژه جبهه دموکراتیک ملی مخالف مداخله فزاینده روحانیون در سیاست بود.(3)
حزب توده :
از قدیمی ترین تشکیلات سیاسی در میان جریانهای معتقد به مارکسیسم که در سال 1320 موجودیت پیدا کرد. حزب توده بود که از برنامه های عمده آن حمایت از نزدیکی به اتحاد جماهیر شوروی به بهانه همبستگی بین المللی نیروهای سوسیالیزم و نیز ارائه راه رشد غیر سرمایه داری بود. حزب توده ، پس از کناره گیری رضاشاه و آزادی زندانیان سیاسی « کم خطر» شکل گرفت. بیست و هفت نفر از اعضای جوان «53 نفر» مارکسیست زندانی شده در سال 1316 ،با گردهمایی در تهران ، تشکیل یک سازمان سیاسی با عنوان بلند پروازانه حزب توده ایران را در هفتم مهرماه –سیزده روز پس از استعفای رضا شاه- اعلام کردند. بنیانگذاران حزب ، سپس سلیمان اسکندری شاهزاده رادیکال و محترم را به دبیر کلی برگزیدند. اسکندری کسی بود که در انقلاب مشروطه جنگید ،در تشکیل فرقه دموکرات در مجلس دوم شرکت داشت. کمیته مقاومت ملی را درجنگ اول جهانی رهبری کرد و دبیر کل حزب اجتماعیون ر ااز سال 1300 تا زمان انحلال ان در سال 1305 به عهده داشت.(4)
در بهمن 1327 ، خزب توده اجازه یافت تا مراسم یادبودی برای ارانی برگزار کند. از آذرماه 1325 به بعد، این نخستین گردهمایی عمومی بود که حزب برگزار می کرد. میزان جمعیت شرکت کننده که بین 10000 تا 30000 نفر برآورد می شد مقامات دولتی ر اشگفت زده کرد و البته روند پیشرفت و تجدید حیات حزب توده در پی یک سوءقصد مرموز به جان شاه در همان روز مراسم گرامیداشت ارانی ، پایان یافت. به دنبال این سوءقصد ، دولت حکومت نظامی اعلام کرد ونه تنها رهبران توده ای بلکه سیاستمداران برجسته ای مانند مصدق و کاشانی را بازداشت کرد و یک هفته بعد ،نخست وزیر حزب توده را به توطئه چینی برای کشتن شاه