لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جامعه شناسی ارتباطات
روابط عمومی-ارتباطات-جامعه شناسی و یادداشتهای شخصی
تاثیر رسانه ها بر روابط خانوادگی
خانواده ، یک گروه پویا ست. گروه تنها مجموعه ای ازافرادنیست ، بلکه نشان دهنده نوع وشکل روابط میان اعضای آن نیز هست. گروه را می توان مجموعه ای ازافراد دانست که با برقراری ارتباط با یکدیگر و انجام کار وفعالیت مشترک ، هدف مشترکی را نیز دنبال می کنند (بورمان ، 1969، به نقل از فرهنگی ،1382). درتقسیم بندی گروه ها ، خانواده را می توان جزو گروه های کوچک به حساب آورد که با اندکی تفاوت ، ازقوانین گروههای بزرگ تبعیت می کنند. ازمهمترین قواعد این گروهها تحولی بودن آنهاست.
تحول گروه
گروه به عنوان یک نظام جمعی، همواره درحال تحول وتغییر می باشد. خانواده نیزکم وبیش ازآغاز شکل گیری خود از مراحلی گذر می کند. گذرازاین مراحل درجهت هدفمندی نظام (سیستم) می باشد. هدف اصلی گروه خانواده ، رسیدن به سطحی است که بتواند ثبات و تداوم خودراحفظ نماید. این هدف را می توان با عنوان انسجام خانواده نام برد که به آن گروه ، شخصیتی پایدار می دهد. به عبارت دیگر، انسجام گروه را می توان به عنوان سطح بالای گروه (خانواده ) مطرح نمود. وقتی اعضای گروه بتوانند نیازهای همدیگر را درجهت هدف فردی وجمعی خود تامین نمایند ، درواقع موجد انسجام گروه می شوند. به عبارتی انسجام گروه به عنوان سطح بالای تحول ، درگرو مشارکت ، هدفمندی و عملکرد متناسب با تامین تعامل نیازهای اعضای گروه می باشد. براین اساس ، انسجام خانواده را می توان به عنوان مهمترین مولفه پویایی وحفظ آن قلمداد نمود.
پیوندعاطفی
اگر انسجام گروه به عنوان عامل پایداری خانواده ، طبعا واجد مشخصه هایی خواهد بود که تضمین کننده شخصیت پایدارگروه می باشد. در روی آورد روانشناختی ، پیوند عاطفی مشخصه ای است که فضای روانی گروه را برای وصول به اهداف تعیین شده وانسجام ، تسهیل می کند. دلیل آن ، وجود نیروی انگیزشی پیوند عاطفی است که موجب می شود اعضای گروه درتامین نیازهای یکدیگر به صورت فعال مشارکت کنند. پیوند عاطفی به دلایل گوناگونی پدیدارشده و گسترش می یابد. یکی ازمهمترین زمینه های ایجاداین پیوند ، وجود زمینه ارتباطات صحیح بین فردی است. این ارتباط به درستی انجام نمی پذیرد مگرآنکه اعضای گروه با نوعی تفهیم وتفاهم و درک متقابل با یکدیگر تعامل داشته باشند. یکی ازاین عوامل که ارتقادهنده پیوندعاطفی می باشد ، گفت وگو است که عبارت از برقراری ارتباط وتعامل کلامی با یک یاچندنفر می باشد. درفضای ارتباطاتی بویژه ارتباطات بین فردی ، گفت و گو صرفا یک رفتارعادی نیست بلکه الگویی است که فضای عاطفی وهیجانی حاکم بر مناسبات افراد را شکل می دهد. گفت وگویی که واجد منظور ارتباطی وتعامل می باشد، دارای دومولفه وبه عبارتی دارای دو مهارت می باشد : یکی ، مهارت گوش دادن ودیگری مهارت همدلی. با بهره گیری مناسب ازاین دومهارت می توان جریان ارتباطی گفت وگو را درجهت تفاهم ودرک متقابل براه انداخت. گوش دادن ، با شنیدن متفاوت است. شنیدن یک عمل زیستی است که شامل دریافت یک پیام ازطریق کانالهای حسی است ، شنیدن ، تنها بخشی ازفرایندگوش دادن است. اما گوش دادن فرایندی است که عناصری چون دریافت ، درک ، توجه ، معناگذاری وپاسخگویی توسط شنونده را درخود دارد(برکو وهمکاران ،1953، ترجمه دکتر اعرابی وهمکاران ،1378). نکته دیگر آن است که فرایند گوش دادن همواره با ارتباط چشمی همراه است. تجربیات روانشناختی گواه این یافته مهم هستند که هنرگوش دادن که می تواند کارکرد درمانگری نیزداشته باشد ، به وسیله ارتباط چشمی براه می افتد. همچنین یافته ها نشان می دهند که ارتباط چشمی به عنوان یکی ازمولفه های اساسی ایجاد امنیت و توجه مطرح می شود. وقتی درمناسبات کلامی ، گوش دادن با ارتباط چشمی همراه شود ، طرفین ازیکدیگر احساس احترام وتوجه دریافت می کنند ، واین امر به همدلی ودرک متقابل آنها کمک می کند. پس گوش دادن بدون ارتباط چشمی ، بکار نمی افتد و به مرتبه شنیدن ، به عنوان یک عمل زیستی ، نزول می کند. این دو مولفه را نمی توان ازهم تفکیک نمود. براین اساس ، خانواده هایی که با یکدیگر ارتیاط چشمی برقرار وحرفهای همدیگر را خوب گوش می کنند ، واجد پیوند عمیق تری نسبت به خانواده های دیگر می باشند. همدلی ، فرایند عاطفی شناختی است که طی آن یک شخص ازعواطف ، احساسات وشناخت طرف دیگر آگاهی می یابد. برخی آن را به معنی تجربه مشترک یک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
بافت شناسی در گیاهان
بافت به گروهی از سلولهای هم شکل و همکار گفته میشود. بافتهای گیاهی گروهی از سلولها هستند که دارای توانایی تقسیم بوده و مکررا تقسیم شدهاند و به سلولهای تمایز یافته تبدیل شدهاند.
تاریخچه
بافت شناسی گیاهی تاریخی دیرینه دارد و با کوشش دانشمندان مثل مالپیگی و گرو ، ابتدا در اواسط قرن هفدهم بنیانگذاری شد. گرو توانست تصاویر دقیقی ار بافتهای گیاهی را کشف کند که هم اکنون نیز استفاده میشود.
مفاهیم پایه
بافتهای گیاهی بسیار متنوعند و اصولا تنوع آنها در نتیجه تکامل بوجود آمده است. بدین صورت که گروههای گیاهی تکامل یافتهتر ، دارای تنوع بافتی بیشتری میباشند. بیشتری تنوع بافتی در گیاهان گلدار (تک لپهای و دو لپهای) دیده میشود. چون در این گروه ، بافتها و سلولها به حد والایی از تکامل خود رسیده اند و کاملا اختصاصی شدهاند.در گروههای پستتر ، بافتها تنوع کمتری دارند مثلا در خزهها ، اگر چه تا حد زیادی تقسیم کار صورت گرفته اما هنوز بافتها تمایز کامل نیافته و کاملا اختصاصی نشدهاند. بنابراین بافتها ، عمدتا پارانشیمی میباشند و در نهانزادان آوندی ، بعضی از بافتها نظیر بافت هدایت کننده برای اولین مرتبه تمایز یافته است و بعد تکامل آنها ادامه مییابد تا در گیاهان گلدار به حد کمال خود میرسد و کاملا اختصاصی میشود.
انواع بافتهای گیاهی
بافتهای مریستمی
بافت مریستمی متشکل از سلولهای نابالغ و تمایز نیافتهاند که دارای توان تقسیم مکررند. مریستمهای حقیقی دارای اختصاصات زیر میباشند.
سلولهای ایزودیامتریک هستند. (اندازه وجوه برابر دارند.)
مدور و چند وجهی بوده و به شکل فشرده قرار گرفتهاند و فضای بین سلولی در آنها دیده نمیشود.
دیواره نازک پکتوسلولزی دارند و هرگز دیواره ثانویه ندارند.
سیتوپلاسم متراکم با هسته درشت داشته و واکوئل مشخص و مواد ارگاستیک (مواد غیرزنده) ندارند.
انواع بافت مریستمی
مریستم انتهایی
در انتهای همه ریشهها و ساقهها یافت میشوند. از مریستم انتهایی ساقه ، برگها ، ساقهها ، گلها تمایز مییابند. در بعضی از گیاهان آوندی پست مریستم انتهایی فقط از یک سلول انتهایی تشکیل شده که در عدهای دیگر از گیاهان پست و همه گیاهان آوندی عالی از تعدادی سلول بنیادی تشکیل شده است.
مریستم جانبی
این مریستمها به موازات محور طولی اندام یعنی در پیرامون اندام واقع شدهاند. این مریستمها مسئول افزایش ضخامت اندامها هستند. این مریستمها درون بافتهای اولیه بوجود میآیند. ولی بافت ثانویه تولید میکنند که مریستمهای ثانویه شامل کامبیوم آوندی و کامبیوم چوب پنبه است.
مریستم میان گرهی
در واقع بخشی از مریستم انتهایی هستند که توسط بافتهای بالغ از مریستم انتهایی جدا شدهاند و معمولا در پایه میان گرههای برخی گیاهان مانند بیشتر تک لپهایها و دم اسبیان وجود دارند. در پایه برگها هم هستند و مسئول رشد طولی اندامند. برخلاف مریستم انتهایی بلاخره کاملا ناپدید میشوند. مریستمها را بر اساس خاستگاه به مریستم اولیه و ثانویه تقسیم میکنند. سلولهای اولیه آنهایی هستند که از سلول جنینی تشکیل شدهاند. این سلولها اختصاص به انتهای ریشه و ساقه دارند. ولی مریستم ثانویه از تمایز زدایی بافتهای دائمی بوجود میآیند و شامل کامبیوم آوندی و کامبیوم چوب میباشند.
بافت پارانشیم
یکی از بافتهای بسیار مهم است. این بافت ، یک بافت عمومی و همگانی محسوب میشود و در بسیاری از ساختمانها بخصوص ساختمان نخستین ، بافتهای دیگر درون آن واقع میشوند. بدین جهت ، بافت پارانشیم را گاهی ، بافت زمینهای نیز میگویند. سلولهای این بافت ، تنها دارای دیواره نخستین و به کلی فاقد دیواره ثانویه میباشند. سلولهای این بافت ، دارای پروتوپلاسم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ستاره شناسی
ستارهبینی٬ اَختَربینی یا تَنجیم بررسی رابطه زادروز افراد و ویژگیهای شخصیتی آنها از طریق ارتباط دادن آن به اجرام آسمانی میباشد. در این شبه علم با محاسبه نموداری موسوم به زایچه که نحوه قرارگیری خورشید و سیارات در صورتهای فلکی را در زمان زایش فرد نشان میدهد، سعی بر پیشگویی سرنوشت و ویژگیهای اخلاقی فرد میشود. کتابهای عامهپسند بسیاری در این زمینه نوشته شده است از قبیل طالعبینی و غیره. به عقیده کارل گوستاو یونگ بخش قابل ملاحظهای از ستارهبینی (طالعبینی) بر پایه فرافکنیهای ناخودآگاهانه و احتمالاٌ همزمانانگاری تصاویر بسیار عاطفی در آسمان شب بوده است.
اخترشناسی
اخترشناسی یا نجوم بخشی از دانش فیزیک است که به بررسی و روشنگری دربارهٔ رویدادهای بیرون از کرهٔ زمین و جو آن میپردازد. این دانش به مطالعهٔ خاستگاه، فرگشت (تکامل)، و ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی پیکرههایی که در آسمان رصد میشوند (و فرای زمین قرار دارند) پرداخته و فرآیندهایی که با آنها پیوند دارند را میپژوهد.
اخترشناسی یکی از اندک دانشهایی است که علاقهمندان ذوقی و غیرحرفهای (آماتور) هنوز در آن نقش مهمی ایفا میکنند، بهویژه در کشف و زیرنظر داشتن پدیدههای زودگذر. دانش اخترشناسی را نباید با ستارهبینی یا تنجیم اشتباه گرفت. ستاره بینی یک «شبه علم» است که میکوشد سرنوشت افراد را به وسیلهٔ ردگیری مسیر پیکرههای آسمانی پیشبینی نماید. با آنکه این دو رشته یعنی اخترشناسی و ستاره بینی هر دو خاستگاهی مشترک دارند، ولی تفاوت زیادی میان آنهاست.
دانشهای مرتبط با اخترشناسی
ستارهشناسی یا اخترشناسی ستارهای : بخشی از دانش اخترشناسی که به بررسی ستارگان میپردازد.
نجوم رصدی
زیستاخترشناسی: دانش بررسی پیدایش و فرگشت (تکامل) سامانههای زیستی در کیهان.
اخترسنجی: دانش بررسی جایگاه پیکرهها; و اجرامِ فلکی در آسمان و دگرگونی در جایگاه آنها. این دانش به تعریف سامانهٔ مختصاتی برای شناسایی جایگاه پیکرهها بهکار میرود و همچنین به مسئلهٔ جنبششناسی پیکرهها در کهکشان ما میپردازد.
کیهانشناسی: دانش بررسی سراسر کیهان و فرگشت آن.
اخترشناسی کهکشانی
اخترشناسی فراکهکشانی: دانش بررسی پیکرهها (معمولاً کهکشانها) در بیرون از کهکشانِ ما.
اخترشناسی سیارهای: سیارهشناسی، شناخت و بررسی چگونگی تکوین سیارات بَرگِردِ ستارگان مادر.
رصدگر
کسی که آسمان (به طور خاص پدیدههای نجومی) را رصد میکند رصد گر میگویند. رصد به معنای دیدن است. واژه ی نپاهشگر یا نپاهنده هم برای این کار وجود دارد.
ستاره
خوشه پروین.
ستارگان کرههای سوزانی از گاز میباشند که بر خلاف سیارات خود منبع نوراند. انرژی ستارگان ناشی از واکنشهای هستهای است. ماده اصلی تشکیل دهنده بیشتر ستارگان هیدروژن است. هیدروژن موجود در ستارگان طی فرآیند همجوشی هسته ای به هلیوم تبدیل میشود و در حین این واکنش گرما و نور بسیار زیادی تابش مییابد.هر ستاره دارای دوره عمر میباشد که بسته به نوع ستاره متفاوت است. ستارگان حجیم با نور بیشتر و حرارت زیاد عمر کوتاهتری نسبت به ستارگان کم نور و کوچک دارند. پایان عمر هر ستاره بستگی به میزان ذخیره هیدروژن در آن دارد. زمانی که هیدروژن درون ستارهای پایان یابد هلیوم تبدیل به سوخت اصلی میشود و میسوزد. سوختن هلیوم سبب ایجاد گرمای بسیار زیادی میشود که تا آن زمان در ستاره پیش نیامده بوده است. این گرمای زیاد سبب انبساط ستاره
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
به نام خدا
گزارش کار ازمایشگاه خاک شناسی
شماره ازمایش : جلسه اول 23/12/86
عنوان ازمایش : نمونه برداری از خاک و روش های ان –اشنایی با افق های خاک و نوع و تشخیص بافت
خاک به روش صحرایی یا لمسی.
محل نمونه برداری از زمین های واقع در اطراف گرگان در محل توسکستان
در ابتدا ما از افق های خاک که در بدنه یک شکستگی فرسایشی که نیمی به دست انسان ونیمی به دلیل
توپوگرافی زمین ایجاد شده دیدن کردیم در این محل که بیشتر شبیه به بدنه یک تپه برش خورده بود به خوبی
لایه ها یا بهتر افق های خاک مشاهده میشد
افق O بدلیل نبود ارطوبت و شرایط جغرافیایی منطقه وجود نداشت پس اولین لایه ای که ما مشاهده کردیم افق
یا لایه A بود این افق با کنار رفتن خارو خاشاک مشاهده میشود این افق به رنگ تیره محتوی مواد الی فراوان
است ورنگ تیره ان هم به دلیل اختلاط ماده معدنی با الی است ضخامت این لایه 20-40 سانتی متر است .
در زیر افق Aافق کمرنگ تری وجود دارد این افق که ازابشویی افق Aبه وجود امده یعنی فاقد مواد الی
هیدرو اکسید های اهن و الومینیوم است و رنگ روشن ان هم به همین دلیل است
افق دیگری به نام افقBوجود دارد که افقی تجمعی است این افق ضخیم ترین لایه است متراکم و تخلخل کمی
داردو نفوذ ریشه در ان به سختی صورت میگیرد
افق Cدر زیز افق Bقرار دارد که محتوی مواد هوازده سنگ بستر است و در زیر ان اخرین لایه که سنگ
بستر یا افق R قرار دارد .
تشخیص بافت خاک به روش لمسی
در این روش مقداری از خاک را برداشته و ان را مرطوب میکنیم در کف دستمان سعی میکنیم ان را گرد یا
گلوله کنیم اگر گلوله نشد خاکمان شنی است
بعد سعی میکنیم ان را لوله کنیم اگر خاکمان گلوله شد اما لوله نشد خاکمان شنی لومی است
اگر لوله شد و طول ان کمتر ازcm 5/2شدو شکست خاک لوم است.
اکر طول لوله بینcm 5-5/2بود لوم رسی است .
اگر طول لوله بیشتر از cm5 باشد رسی است .
روش ها و وسایل نمونه برداری از خاک
نمونه برداری با اگر:
اگر وسیله ایست به طول 5/1متر تقریبا . و در قسمت انتهایی که شبیه به مته است 3 گره دارد طول هر گره
30cm است و تا عمق 120cm ممیتوانیم حفاری کنیم (0تا30-30تا60-60تا90-90تا120)
اگر بر دو نوع است :اگر مناطق مرطوب به علت رطوبت موجود در خاک و پیوستگی خاک قسمت مته ای و
استوانه ای تحتانی اگر کاملا گرفته نیست و در مناطق خشک قسمت استوانه تحتانی کاملا بسته است چون
خاک خشک است و از هم پاشیده می شود .
عمق نمونه برداری :
در زمین های مختلف متفاوت است در زمین های زراعی چون عمق ریشه ها زیاد نیست وافشان هستند عمق
نمونه برداری 0تا30سانتیمتر است .در باغات به دلیل عمودی بودن ریشه ها عمق نمونه برداری 30تا60
سانتیمتر است .
نکته:
برای نمونه برداری سطح خاک را از خار وخاشاک پاک می کنیم .
خاک های دو شیب متفاوت را با هم مخلوط نمی کنیم چون ممکن است مواد ابشویی شده وپایین امده باشد.
از زمین های اطراف رودخانه به دلیل رسوبات ابرفتی نباید نمونه برداری کرد.
از خاک های کود داده نباید نمونه برداری کرد
بهترین حالت نمونه برداری حالتی است که خاک گاو رو باشد.
نمونه برداری با بیل :
بیل را به صورت عمودی روی خاک گذاشته و تا عمق 30سانتیمتر می توانیم نمونه برداری کنیم خاکی که
از داخل گودال است را بیرون می ریزیم واز کمی عقب تر از وسط گودال خاک بر می داریم .
روش های نمونه برداری:
نمونه برداری تصادفی:
زمین را به 4قسمت تقسیم کرده و از هر قسمت نمونه ای به صورت اتفاقی برمیداریم
نمونه برداری مارپیچی :
در زمین به صورت زیک زاک و طول 30 متر حکت و از هر قسمت نمونه میگیریم
3
----------------------:
در این روش اگر مساحت زمین 1 هکتار باشد زمین را به صورت مربع فرض کرده و50متر بر هر ضلع جدا
میکنیم این نقاط وقطر ها را به هم وصل 9 قسمت ایجاد که ما نمونه میگیریماین نمونه هایی که جمع اوری
کردیم نمونه های فرعی هستند نمونه ها را بر روی نایلون ریخته وکاملا با هم مخلوط می کنیم و یک نمونه
به حدود 2 کیلو گرم بر می داریم . به همراه نمونه چند کلوخه هم از ان برداشته و به ازمایشگاه منتقل
میکنیم.
نکته :
نمونه ای که به عنوان sample به از مایشگاه می فرستیم باید نمونه کاملی از خاک ان زمین باشد و کاملا
باید معرف خاک ان منطقه باشد و فرق چندانی با خاک ان منطقه نداشته باشد.
به نام خدا
شماره ازمایش: جلسه دوم
عنوان ازمایش : اماده کردن نمونه خاک
مواد و وسایل مورد نیاز ازمایش : الک ده مش – بطری پلاستیکی –چکش پلاستیکی – خاک های جمع
اوری شده از ازمایش قبل .
ما در جلسه قبل از خاک نمونه برداری هایی انجام داده و انها را در گوشه ای که در تماس مستقیم با
هوا نباشد قرار داده تا خشک شود در طی این زمان ما خاک ها را زیر و رو کرده تا یک دست حشک شود
حال خاک هایی که کاملا خشک و یک دست هستند را با چکش پلاستیکی ضربه می زنیم تا خرد شود
به طوری که خیلی خورد نشده تا دانه بندی خاک دانه ها حفظ شود ما میدانیم که خاک از ذراتی
به اندازه mm2 وکوچکتر از ان تشکیل شده است برای جدا سازی ذرات بزرگتر از mm2 از الک 10مش
استفاده میکنیم وقتی خاک ها را الک کردیم خاک الک نشده را حدا کرده و کمی دیگر میکوبیم و دوباره الک
میکنیم خاک الک نشده را حدا کرده و دیگرنمیکوبیم خاک های عبوری را داخل بطری پلاستیکی قرارداده
روی بطری ها لی بل می زنیم ومشخصات و اسامی افراد گروه تاریخ ازمایش مدرس ومحل خاک برداری
وتاریخ ان را داخل بطری و بر روی لی بل روی بدنه ی بطری ثبت می کنیم .
نکته :
در هنگام ازمایش ازخرد کردن تعدادی کلوخه خوداری می کنیم و تعدادی از ان را برای اندازه گیری وزن
مخصوص ظاهری نگه می داریم .
نتیجه ازمایش :
خاک شامل ذرات کوچکتر و به اندازه mm2است در اثر زیاد کوبیدن و پودر شدن خاک ساختمان و بافت
خاکدانه ها از بین می رود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
زمین شناسی زاگرس
چهار سازند ایلام، گورپى، تاربور و امیران، نشانگر بخشى از سنگهاى کرتاسة بالایى زاگرس هستند. بخش پایینى سازند ساچون نیز سنگوارة ماستریشتین دارد.
سازند آهکى ایلام : سازند ایلام به دو رخسارة عمیق و کم عمق دیده میشود. برش الگوى این سازند که نشانگر رخسارههاى عمیق است، در پایانة شمال باخترى کبیرکوه در 12 کیلومترى شهرستان ایلام اندازهگیرى شده است. در این بُرش، سازند ایلام شامل 190 متر سنگآهکهاى رسى دانه ریز پلاژیک خاکسترى رنگ با لایهبندى منظم و میانلایههاى نازک شیل، و سن سانتونین – کامپانین است.
وجود قلوههاى درشت هماتیت در پایة بُرش الگو، نشانگر ناپیوستگى رسوبى است که ممکن است به سازند سَروَک و یا سورگاه باشد. ولى مرز بالایى آن با سازند گورپى همساز است.
رخسارههاى کم عمق سازند ایلام در نواحى فارس و خوزستان، گسترش دارد که شامل سنگآهکهاى قلوهاى است که همچنان سن سانتونین تا کامپانین دارد. در برخى نقاط میتوان ارتباط بین انگشتى دو رخسارة پلاژیک و کم عمق سازند ایلام را دید.
سازند شیلى گورپى : بُرش الگوى این سازند در تنگ پابده در شمال مسجد سلیمان (میدان نفتــى لالى) 320 متر ستبرا دارد، ولى پیش از معرفــى این بُرش، به این واحد سنگى « مـارن دزک »، « مارنهاى گلوبیژرینا »، گفته میشد که شامل سازند گورپى و سازند پابده بود.
در بیشتر نواحى زاگرس، سازند گورپى شامل مارن، شیلهاى خاکسترى مایل به آبى است که میانلایههایى از سنگآهکهاى نازک رُسى دارد و به دلیل زود فرسا بودن، سیماى آن فرسوده است. در فارس داخلى، رخسارة آهکى سازند تابور، به طور بین انگشتى جانشین سازند گورپى میشود. اگرچه مرز زیرین گورپى با سازند ایلام (درزیر) تدریجى دانسته شده، ولى سطح هوازده در این مرز میتواند نشانگر دگرشیبى خفیف باشد. در نقاطى که ایلام وجود ندارد، گورپى روى سَروَک بوده و در این حالت، ناپیوستگى رسوبى پیش از سازند گورپى آشکارتر است. مرز بالایى سازند گورپى با سازندهاى مختلف است. در لرستان مرز بالایى گورپى با شیلهاى ارغوانى سازند پابده با شواهدى از دگرشیبى فرسایشى است. سازند گورپى، در همه جا همزمان نیست. در نواحى فارس و خوزستان مرز زیرین گورپى، سانتونین و مرز بالایى آن ماستریشتین است. در لرستان، لایههاى زیرین به سن کامپانین و لایههاى بالایى تا پالئوسن ادامه دارد. سازند گورپى، سنگ پوش مخازن نفتى سَروَک است.این سازند (گورپى) داراى دو عضو آهکى رسمى (امام حسن، سیمره) و یک عضو غیر رسمى (آهک منصورى) است (مطیعى، 1372.
« عضو آهکى امام حسن » 114 متر سنگآهک رُسى، ستبرلایه، ریز دانه و خاکسترى به همراه میانلایههاى مارن است. به دلیل سختى بیشتر، در درون شیلهاى گورپى برجستگى دارد. این عضو بیشتر در لرستان و فروافتادگى دزفول دیده شده است.
« عضو آهکى سیمره » شامل سنگآهکهاى قهوهاى رنگ داراى دو کفهایهاى نوع لوفا است و در مقایسه با بخش آهکى امام حسن، رخسارة کم عمقترى دارد.
« عضو آهکى منصورى » یک سنگآهک نریتیک منقطع در سازند گورپى است که در باختر خوزستان برونزد دار، ولى به سمت شمال خاورى ناپدید میشود.
سازند آهکى تاربور : سازند آهکى تاربور یک واحد سنگچینهاى از نوع ریفهاى رودیستى است که در فارس داخلى توسعه دارد. به همینرو، بُرش الگوى آن در کوه گَدوان و در نزدیگى روستاى تاربور در استان فارس مطالعه شده است. در محل الگو، سازند تاربور حدود 527 متر سنگآهکهاى تودهاى با مقدار فراوانى صدف است که میان دو واحد کمى هوازدة سازند گورپى (در زیر) و سازند ساچون (دربالا) قرار دارد. همبرى آن با واحد زیرین (گورپى) همشیب و ناگهانى است ولى در مرز بالایى آن مقدارى قلوههاى آهنى وجود دارد که به یک ناپیوستگى رسوبى اشاره دارد.
سنگوارههاى گوناگون به ویژه لوفتوزیاLoftusiaو سایدرولیتسSiderolitesنشانگر زمان کامپانین – ماستریشتین و شرایط ریف است. وجود برخى سنگوارههاى گروه خامى و تریاس سبب شده بود تا این سازند به سن ژوراسیک و یا تریاس دانسته شود که این تصور نادرست است (مطیعى،
سنگهاى آذرین با ساخت بالشى به صورت بین لایهاى و یا سنگهاى آذرین درونى بازیک، متعلق به ترشیرى بالایى نیز در این توالى تداخل دارند (مطیعى، 1372
گفتنى است که از فارس داخلى به سوى جنوب باختر، سازند تاربور تغییر رخساره میدهد. نخست به سنگآهکهاى نازک لایه با منشأ عمیق و سپس با رخسارة شیلى سازند گورپى جانشین میشود.سازند آوارى امیران: سازند آوارى امیران شامل حدود 871 متر سیلت سنگ و ماسهسنگ به رنگ سبز زیتونى تیره تا قهوهاى و مقدارى سنگآهک و کنگلومرا با رخسارة فلیش گونه است، به همینرو، گاهى با نام فلیشهاى امیران از آن یاد میشود. در حوالى خرمآباد، بخش پایینى فلیشهاى امیران کنگلومرایى است که به آن « بخش کنگلومراى خرمآباد » نام دادهاند
سازند امیران فقط در شمال خاورى لرستان برونزد دارد. به همین دلیل بُرش الگوى آن در تاقدیس امیران، در کنار راه اندیمشک – خرمآباد (نزدیک روستاى معمولان) اندازهگیرى شده است. مرز پایینى امیران با مارنهـــاى خاکستــرى رنگ سازند گورپــى همشیب و تدریجــى است. مرز بالایــى آن ممکن است بــه « سنگآهکهاى تلهرنگ » و یا « کنگلومراى کشکان » باشد. امیران به طور جانبى به سازندهاى گورپى و پابده تبدیل میشود
بررسیهای باستان شناسی – انسان شناسی در ایران امروزی برای شناسایی دوره پارینه سنگی، هم جدید و هم محدود است. به دلیل همین دو امر، اطلاعات به دست آمده نیز بسیار ناچیز و در محدوده ظن و گمان است. ولی به نظر می رسد که با توجه به جغرافیای طبیعی و وضعیت اقلیمی ایران، در این سرزمین دستهای کوچکی از انسان به صورت پراکنده قادر به زیست و تامین نیازهای غذایی