لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
سبک شناسی هنر:
در این بخش- که از کتابی با عنوان سبکهای هنری از امپراسیونیسم تا اینترنت، نوشته، کلوس ریچارد- سال 1383 گرفته شده- سبکهای هنزی که از نظر محتوایی و به خصوص بصری(فرمی) با جنون مرتبط و نزدیک هستند، با اولویت و ترتیب تاریخی به شرح ذیل ارایه می گردد.
هنر انتزاعی1 1910 م .
دوران هنر انتزاعی در حدود 1910 م . آغاز گردید . پیش از آن مرجع تصاویر مبتنی بر عینیت واقعی و بر مبنای تقلید از طبیعت بود . هنر انتزاعی اشاره به هنری غیر دیداری به ویژه در نوع ویژگی های هنر اروپایی دارد. آغاز تجرد در هنر به قبل از قرن نوزدهم به ویژه در آثار هنرمندان انگلیسی ترنر بر می گردد. منظره های وی در حدود 1840 م . از ویژگی غیر دیداری برخوردار و رنگ آمیزی آنها عاری از مراجع دنیای خارجی رسم شده بود . در 1910 م . در مونیخ هنرمند نقاش متولد روسیه ، کاندینسکی آثار تجریدی و انتزاعی را نقاشی می نمود . همچنین وی کتاب روحانیت در هنر را به رشته تحریر در آورد که رساله فرضیات وی مبتنی بر شکل و رنگ در هنر به صورت انتزاعی است . روش های رسیدن به هنر انتزاعی است . روش های رسیدن به هنر انتزاعی به دو صورت اساسی و مجزا است . یکی هندسی ، آن گونه که در آثار موندریان ، ال لیسیتسکی و هنرمندان ساختار گرا دیده می شود و دیگری بیانی احساسی تر و وابسته به ادراک حسی و درونی که در کارهای کاندینسکی ، کوپکا و همچنین در آثار آمریکایی ها از جمله هارتلی وجود دارد . جریان های هنری انتزاعی و تجریدی توسط هنرمندان جوان خیلی سریع تابیعت و گسترش یافت و با تغییرات بی شماری همچنان پایدار ماند.
( لازلو موهولی ناگی- ترکیب هشتم Z ( واسیلی کاندینسکی- دریافت سوم(مفهوم)
دادا1 1916 م .
در سال 1916 م . یک گروه از هنرمندان اروپایی در شهر زوریخ با یکدیگر ملاقات کردند . نقاشان ، پیکره سازان و نویسندگانی که خود را دادائیست معرفی کردند .
دادا یک کلمه محمل بود و فقط به عنوان هنری اعتراض آمیز علیه زیبایی و زیبایی شناسی و انکار، دست به خلاقیت زدند . آنها به وسیله وحشی گری و وحشت زدگی ناشی از جنگی مکانیزه این احساس را داشتند که تمامی ارزش های تمدن غربی بی اعتبار شده بود دادا یک شورشی بود که نظم و قانون را دست می انداخت و براساس هرج و مرج ، تاریکی ، اتفاقات ، خود بیگانگی ، طعنه و در حال دلقک بازی کردن به طور عمومی بیان می شد . شروع این جریان هنری علاوه بر زوریخ در پاریس و نیویورک نیز به وجود آمد.
سردمدران این جریان هنری آرپ ، دوشامپ ، ارنست ، پیکابیا ، من ری و شویترز بودند. این جریان هنری توسط نویسنده تریستان تزارا اعلام گردید و نقاشان به زودی جهان بینی هیچ گرایی را در هنرهای تجسمی اجرا کردند . تجربه این هنرمندان با استفاده از کلاژهایی از پاره های کاملا نامربوط دیداری انتخاب می شد و به دلخواه از کنار یکدیگر قرار دادن آنها فرصتی آزمایشگرایانه تا حدی بر خلاف عقل سلیم در برگزاری جشن های پیش پا افتاده انجام می گرفت که در آن با ایفای نقشی با بیان کلمات التماس آمیز ، بذله گویی های بی ارزش یا حتی ترکیبات دیوانه وار که وجود تناقض های تلفیق ناپذیری داشت ، بیان می کردند .
شاید پیشروترین هنرمند دادائیست مارسل دوشامپ بوده است . وی یک آبریزگاه ، یک بیل زغال و یک جای بطری در نمایشگاه هنری به نمایش گذاشت و به چنین تولیدی آثار پیش ساخته اتلاق کرد و از نظر او اعتراضی بود تا اعلام کند هنر بد چنین است .
در دراز مدت این روش های اجرایی نمی توانست برای هنرمند به عنوانی یک بیان راضی کننده باشد دادا در واقع یک گذرگاه مقصد پایانی محسوب می شد .
بعضی از هنرمندان دادائیست به مکتب سورئالیسم پیوستند و تا زمانی که بیانیه آنها در سال 1924 م . تغییر یافت همچنان وجود داشتند .
( فرانسیس پیکابیا- عاشق رژه ( مارسل دوشامپ- چشمه
نقاشی متافیزیک1 1917 م .
یک سبک نقاشی ایتالیایی است و بر طبق فرهنگ و بستر متافیزیک این گونه تعریف شده است شاخه ای از فلسفه است که به اصول و مبانی اولیه رسیدگی و جستجوگری هایی را برای شناخت طبیعت و توضیح حقیقت مشخص می نماید.
در سال 1917 م . دکریکو به همراهی کارا روشی را برای دست یابی به این سبک هنری به دست آورد . دکریکو به عقل سلیم و فکر منطقی در هنر اعتقادی نداشت و معتقد بود که یک شاهکار هنری حقیقتا عمیق که به وسیله یک هنرمند پدید می آید ، از دورترین اعمال وجودش حاصل می شود . این شیوه هنری در واقع یک عکس العمل مستقیم ایتالیایی نسبت به مکتب فوتوریسم بود. دکریکو و کارا اعلام کردند که بایستی برگزاری نمایشگاه های تکنولوژی و خشونت آمیز به اتمام برسد . در عوض با یک هنر شاعرانه که افکار مخاطبین را به بیرون از دنیای کنونی پر اغتشاش ، به یک عالم خیال دوران باستانی و یک تجدید بی گناهی سرور آمیز از مناظر ایتالیایی دوران کلاسیک و آثار آن مواجه گرداند . هنوز تصورات آنها برای نمایان ساختن تمام بی گناهی، اغلب مه گرفته بود . آدمک های ناشناس ، اشکال و اندام های بدون جنسیت در مکان های شهری ساکت و بی حرکت ایستاده ، خانه های متروک درهای قفل شده و پنجره های بسته شده ، درختان ، چمن زارها همه بدون گل دیده می شدند و یک خورشید نامرئی سرد اشکال ترسناک را روشن می کرد و اهدافی تغییر ناپذیر ، با نقش دادن به آرزوها به وجود می آورد که بیانگر رمان حقیقی و معمایی جانشین موضوعات روزمرگی بود . مناظر و مرایایی اغراق آمیز با مکان های پوچ و فضاهای شهری که در قلمروهای خیالی دگرگون شده پر از دلواپسی که با بی انتهایی ، بی حسی و تنهایی آشکار می شد. نقاشی متافیزیکی با نشانه های روان شناختی ، بیگانگی و دنیای ظالمانه مصنوعی را بیان می کرد .
به طور ناگهانی دکریکو در سال 1920 م . متقاعد شد که شیوه کارش نامناسب است و تصمیم گرفت شیوه هنری اش را تغییر دهد . بدین ترتیب گروه، سه سال دوام آورد و بعد از آن از هم فرو پاشید .
( جرجیو دکریکو- موسی ناراحت شده ( کارلو کارا- اتاق جادو
سوررئالیسم1 1924 م .
دوره هنری مکتب سورئالیسم در اصل یک جریان فرانسوی است که با پیشوند فرا که بیانگر فراتر یا والاتر از واقعیت تعیین شده است .
این جریان هنری با تأکید بر عناصر بصری و با استفاده از ضمیر نیمه هوشیار و یا تصورات رویایی و با یک روش مبتنی بر اصول واقع گرایی آثار خود را به نمایش می گذارد . این مکتب در سال 1924 م . با یک گروه ترکیبی از نویسندگان و هنرمندان با بیانیه ای که توسط آندره برتون رهبر گروه بیان گردید، خود را معرفی نمودند .
هنرمندان آن شامل آرپ ، دکریکو ، آرنست ، ماگریست ، ماسون ، مای ری و میرو می شدند و در سال 1927 م . تانگی و در 1929 م . نیز دالی به آنان پیوستند و گروه هنری سورئالیسم کامل گردید . آنها به طور کلی هیچ سبک متحدی را به وجود نیاورند ، بلکه با توجه به مقاصد و ایده های خود ابداعات شخصی ، دست ورزی و غایت هنری کارشان بسیار متغیر بیان می شد .
اتحاد آنها در الهام از روش های روانکاوی زیگموند فروید مشترک بود که اندیشه، احساس و بیشتر رفتار در ضمیر ناخود آگاه را کشف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
سبک شناسی هنر:
در این بخش- که از کتابی با عنوان سبکهای هنری از امپراسیونیسم تا اینترنت، نوشته، کلوس ریچارد- سال 1383 گرفته شده- سبکهای هنزی که از نظر محتوایی و به خصوص بصری(فرمی) با جنون مرتبط و نزدیک هستند، با اولویت و ترتیب تاریخی به شرح ذیل ارایه می گردد.
هنر انتزاعی 1910 م .
Abstract Art
دوران هنر انتزاعی در حدود 1910 م . آغاز گردید . پیش از آن مرجع تصاویر مبتنی بر عینیت واقعی و بر مبنای تقلید از طبیعت بود . هنر انتزاعی اشاره به هنری غیر دیداری به ویژه در نوع ویژگی های هنر اروپایی دارد .
آغاز تجرد در هنر به قبل از قرن نوزدهم به ویژه در آثار هنرمندان انگلیسی ترنر بر می گردد . منظره های وی در حدود 1840 م . از ویژگی غیر دیداری برخوردار و رنگ آمیزی آنها عاری از مراجع دنیای خارجی رسم شده بود .
در 1910 م . در مونیخ هنرمند نقاش متولد روسیه ، کاندینسکی آثار تجریدی و انتزاعی را نقاشی می نمود . همچنین وی کتاب روحانیت در هنر را به رشته تحریر در آورد که رساله فرضیات وی مبتنی بر شکل و رنگ در هنر به صورت انتزاعی است . روش های رسیدن به هنر انتزاعی است . روش های رسیدن به هنر انتزاعی به دو صورت اساسی و مجزا است . یکی هندسی ، آن گونه که در آثار موندریان ، ال لیسیتسکی و هنرمندان ساختار گرا دیده می شود و دیگری بیانی احساسی تر و وابسته به ادراک حسی و درونی که در کارهای کاندینسکی ، کوپکا و همچنین در آثار آمریکایی ها از جمله هارتلی وجود دارد
جریان های هنری انتزاعی و تجریدی توسط هنرمندان جوان خیلی سریع تابیعت و گسترش یافت و با تغییرات بی شماری همچنان پایدار ماند .
دادا 1916 م .
Data
در سال 1916 م . یک گروه از هنرمندان اروپایی در شهر زوریخ با یکدیگر ملاقات کردند . نقاشان ، پیکره سازان و نویسندگانی که خود را دادائیست معرفی کردند .
دادا یک کلمه محمل بود و فقط به عنوان هنری اعتراض آمیز علیه زیبایی و زیبایی شناسی و انکار ، دست به خلاقیت زدند . آنها به وسیله وحشی گری و وحشت زدگی ناشی از جنگی مکانیزه این احساس را داشتند که تمامی ارزش های تمدن غربی بی اعتبار شده بود دادا یک شورشی بود که نظم و قانون را دست می انداخت و براساس هرج و مرج ، تاریکی ، اتفاقات ، خود بیگانگی ، طعنه و در حال دلقک بازی کردن به طور عمومی بیان می شد . شروع این جریان هنری علاوه بر زوریخ در پاریس و نیویورک نیز به وجود آمد.
سردمدران این جریان هنری آرپ ، دوشامپ ، ارنست ، پیکابیا ، من ری و شویترز بودند
این جریان هنری توسط نویسنده تریستان تزارا اعلام گردید و نقاشان به زودی جهان بینی هیچ گرایی را در هنرهای تجسمی اجرا کردند . تجربه این هنرمندان با استفاده از کلاژهایی از پاره های کاملا نامربوط دیداری انتخاب می شد و به دلخواه از کنار یکدیگر قرار دادن آنها فرصتی آزمایشگرایانه تا حدی بر خلاف عقل سلیم در برگزاری جشن های پیش پا افتاده انجام می گرفت که در آن با ایفای نقشی با بیان کلمات التماس آمیز ، بذله گویی های بی ارزش یا حتی ترکیبات دیوانه وار که وجود تناقض های تلفیق ناپذیری داشت ، بیان می کردند .
شاید پیشروترین هنرمند دادائیست مارسل دوشامپ بوده است . وی یک آبریزگاه ، یک بیل زغال و یک جای بطری در نمایشگاه هنری به نمایش گذاشت و به چنین تولیدی آثار پیش ساخته اتلاق کرد و از نظر او اعتراضی بود تا اعلام کند هنر بد چنین است .
در دراز مدت این روش های اجرایی نمی توانست برای هنرمند به عنوانی یک بیان راضی کننده باشد دادا در واقع یک گذرگاه مقصد پایانی محسوب می شد .
بعضی از هنرمندان دادائیست به مکتب سورئالیسم پیوستند و تا زمانی که بیانیه آنها در سال 1924 م . تغییر یافت همچنان وجود داشتند .
نقاشی متافیزیک 1917 م .
Pittura Metafisica
یک سبک نقاشی ایتالیایی است و بر طبق فرهنگ و بستر متافیزیک این گونه تعریف شده است شاخه ای از فلسفه است که به اصول و مبانی اولیه رسیدگی و جستجوگری هایی را برای شناخت طبیعت و توضیح حقیقت مشخص می نماید .
در سال 1917 م . دکریکو به همراهی کارا روشی را برای دست یابی به این سبک هنری به دست آورد . دکریکو به عقل سلیم و فکر منطقی در هنر اعتقادی نداشت و معتقد بود که یک شاهکار هنری حقیقتا عمیق که به وسیله یک هنرمند پدید می آید ، از دورترین اعمال وجودش حاصل می شود . این شیوه هنری در واقع یک عکس العمل مستقیم ایتالیایی نسبت به مکتب فوتوریسم بود .
دکریکو و کارا اعلام کردند که بایستی برگزاری نمایشگاه های تکنولوژی و خشونت آمیز به اتمام برسد . در عوض با یک هنر شاعرانه که افکار مخاطبین را به بیرون از دنیای کنونی پر اغتشاش ، به یک عالم خیال دوران باستانی و یک تجدید بی گناهی سرور آمیز از مناظر ایتالیایی دوران کلاسیک و آثار آن مواجه گرداند . هنوز تصورات آنها برای نمایان ساختن تمام بی گناهی ، اغلب مه گرفته بود . آدمک های ناشناس ، اشکال و اندام های بدون جنسیت در مکان های شهری ساکت و بی حرکت ایستاده ، خانه های متروک درهای قفل شده و پنجره های بسته شده ، درختان ، چمن زارها همه بدون گل دیده
می شدند و یک خورشید نامرئی سرد اشکال ترسناک را روشن می کرد و اهدافی تغییر ناپذیر ، با نقش دادن به آرزوها به وجود می آورد که بیانگر رمان حقیقی و معمایی جانشین موضوعات روزمرگی بود . مناظر و مرایایی اغراق آمیز با مکان های پوچ و فضاهای شهری که در قلمروهای خیالی دگرگون شده پر از دلواپسی که با بی انتهایی ، بی حسی و تنهایی آشکار می شد . نقاشی متافیزیکی با نشانه های روان شناختی ،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
بنام خدا
زیبایی شناسی در آثار سلطان محمد ، هنرمند نقاشٍ مکتب تبریز 2
نوشته ی دکتر حبیب الله آیت اللهی
از دانشگاه شاهد
چکیده :
سلطان محمد ، هنرمند نقاش مکتب تبریز 2 ، یکی از برجسته ترین نگارگران ایرانی ست که می تواند ، از دیدگاه های مختلف ، با کمال الدین بهزاد ، هنرمند شاخص مکتب هرات ، برابری و همسنگی نماید . اگر بهزاد در مسیر تحول هنر خود ، مانند جنید سلطانی تبریزی ، خود را با رنگ های هماهنگ و گرم ، با ترکیب بندی های استوارو قطریِ نامتعادل ، با فشرده کردن فضا در محدوده ی نگاره های خود، خویشتن را بر جهان هنر تحمیل می کند ؛ سلطان محمد نیز ، به نوبه ی خود، با بهره گیری از رنگ های متضاد و مکمل ، با ترکیب بندی های محوری قطری و عمودی و نیز با محور قرار دادن نقطه ی دید بیننده در اثر ، و با پیوند دادن فضای بی مرز بیرونی به فضای نگاره های درونی ، خویشتن را بر تارک هنر نگارگری ایرانی مستقر می سازد . همان اندازه که بهزاد در بستن فضای نگاره و پوند دادن آن با فضای بیننده ، بیننده را در اثر خویش محبوس می سازد ، سلطان محمد بر خلاف ، به باز نگاه داشتن فضای بیرونی و حذف مرزها و ارتباط دادن آن بوسیله ی منظره ها و عناصر ترکیبگر نگاره ها ، بیننده را در یک فضای روحانی و عرفانی بدون مرز غوطه ور می سازد. او فضا، حرکت ، زمان و شکل را با ذوب کردن رنگها در یکدیگر به هم پیوند می دهد . او بی شک هنرمند بزرگ و عارفی ست که آن اندازه که شایستگی مقام و مرتبت اوست ، به جهانیان شناسانده نشده است .
واژه های کلیدی : کمال الدین بهزاد ، سلطان محمد ، ذره گرایی ، ترکیب بندی استوار و نا متعادل ، نقطه ـ محور
مقدمه :
سلطان محمد ، هنرمند نقاشٍ مکتب تبریز 2 ، از هنرمندان ایرانی ست که شاخص ترین نقاش مکتب تبریز 2 می باشد . و علاوه بر ابداع های متعددی که در نقاشی ایرانٍ عهد صفویان ایجاد کرده است تأثیر بسیار زیادی را هم بر هنرمندان همعصر خود در مکتب تبریز و حتی در مکتب اصفهان و مکتب شیراز 2 نیز آزموده است . در تاریخ تولد او اختلاف ست . برخی او را متولد سال 870 و برخی 880 هجری قمری نوشته اند ، بنابرین در ربع چهارم سده ی نهم هجری متولد شده و در نیمه ی اول سده ی دهم ( نیمه ی نخست سده ی پانزدهم مسیحی) به اوج شهرت و اقتدار هنری رسیده است .
از همکاران و معاصران او در تبریز ، می توان آقامیرک ، میر خلیل منصور ، سید میرزا علی (پسر سلطان محمد ) ، محمدی ، (که برخی او را نیز فرزند سلطان محمد دانسته اند) ، میر سید علی ، و مظفر علی از شاگردانش را می توان نام برد. ازین میان ، محمدی بیشتر به طراحی علاقه مند ست و صحنه های زندگی روستائی را طراحی می نماید. طراحی های او از یک واقعی گرایی ویژه برخوردارست . آقا میرک و میر خلیل مصور تأثیرات زیادی از سلطان محمد برگرفته اند . بعضی از تاریخ هنر نویسان سلطان محمد و آقامیرک را در یک ردیف دانسته اند (1) ؛ شاید این اشتباه از آنجا ناشی شده باشد که این دو هنرمند ارتباط های هنری و دوستانه ی بسیار زیادی با هم داشته اند .
*****
درک آثار سلطان محمد ، شاید به آسانیِ درک آثار کمال الدین بهزاد نباشد ، هر چند که سلطان محمد در مواردی از بهزاد نیز متأثر شده است ( بنابر نوشته ی برخی از نویسندگان و تاریخ هنر نویسان چون شیلا کنبای) ؛ باید توجه داشت که سلطان محمد در زمان خود و در محیط هنری خود به اندازه کافی از شهرت و از اقتدار هنری برخوردار بوده است که بتواند تأثیر گذار باشد تا ثیر پذیر ؛ ولی در حقیقت او، اگر او از کسی متأثر شده باشد ، از جنید سلطانی تبریزی (مشهور به جنید بغدادی ، شاید به این دلیل که او بنیان گذار مکتب بغداد می باشد ) ست . جنید ، نه تنها بر سلطان محمد تأثیر گذاشته است بلکه بهزاد نیز از او متأثر شده است . در برخی از آثار دوره اول شکوفایی بهزاد ، ما تأثیر های جنید سلطانی را بخوبی مشاهده می کنیم ( صحنه ی آمدن همایون به درِ کاخ همای با صحنه ی فرار یوسف از زلیخا از دیدگاه رنگ وعناصر تزیینی مقایسه گردد). در نگاره ی » رفتن همایون به درکاخ همای » ، تزیینات هندسی دیوار درونی کاخ به رنگ لاجورد و با طرحی مشبک و در هم تنیده می باشد . ما این گونه آذینگری را در آثار بهزاد هم می بینیم. از سوی دیگر ، ترکیب بندی این کار همانند » فرار یوسف از زلیخا » (اثر جاودانه ی بهزاد) ، از یک ترکیب بندی بر اساس اصل » عدم تعادل پایدار » ، که در سده های هفدهم و هیجدهم ، در ایتالیا و سپس در سایر کشورهای اروپا بوسیله ی جریان کاتولک-درباری » باروک » مطرح گردید، مشاهده می شود . چون این آثار اغلب بدون امضاء هستند ، بعضی از کارشناسان آنها را به جنید و بعض دیگر به بهزاد نسبت داده اند ازین بررسی یک پرسش و یک » ادعا » مطرح می گردد ؛ پرسش این ست که آیا این نگاره از جنید سلطانی ست و بهزاد در دیگر کارهایش از اوتقلید کرده است و یا اصولاً این اثر از بهزاد ست؟ و آن ادعا چنین ست : تا پیش از سده ی شانزدهم مسیحی در هنرهای خاور و باختر چنین اصلی در هنر بیان نشده بود . و جریان باروک آنرا در سده ی هفدهم مطرح می سازد، در حالیکه بهزاد ، یک سده پیش از آن به شایستگی ازین اصل در آثار خود استفاده می کند .
در مورد تأثیر پذیری سلطان محمد از جنید نمونه های چندان در خور توجهی در دست نداریم و این تنها نظریه یی بیش نیست. از سوی دیگز، نگاره های سلطان محمد ، اغلب پر از تصویرهای انسانی ست و ترکیب بندی هایش بسیار فشرده است و عناصر ترکیب آنچنان به هم پیوسته اند که گویی در چینش آنها در صفحه ی ترکیب، سلطان محمد از آنها به مثابه ی » ذرات » در زیبایی شناسی » ذره گرایی » استفاده کرده است .
گروهی دیگر را نیز عقیده بر این ست که با آمدن کمال الدین بهزاد در تبریز ، سلطان محمد برای چند زمانی شاگردی او کرده است . این عقیده نیز چندان پایه های استواری ندارد زیرا درین هنگام سلطان محمد استادی شناخته شده بوده و خود شاگردانی تربیت می کرده است .در باره ی تأثیر پذیری سلطان محمد از بهزاد ، شاید بتوان نمونه هایی چند ارائه کرد که می توان چنین توجیه کرد که سلطان محمد آنها را به منظور شناخت بیشتر و بهتر بهزاد ساخته است، ولی در هر حال، بازهم شاکله ها و ویژگی های سلطان محمد درین گونه آثار برتری دارند.
*****
آنچه که در نگارگری ایرانی سده های هشتم تا دهم در خور توجه و اهمیت ست ویژگی های نگره یی مکاتب مختلف ست ؛ برای مثال : در مکتب شیراز 1 اغلب ترکیب بندی ها یا به صورت افقی و در میان صفحه قرار گرفته اند و نوشته ها در بالا و پایین صفحه اند و تقریباٌ به هیچ وجه وارد ترکیب بندی اثر نمی شوند (بر خلاف آثار مکتب هرات) . درین گونه آثار ، نگاره حدود یک سوم صفحه را در بر می گیرد ؛ یا ، ترکیب بندی در مربع ضلع کوچکتر صفحه ی ترکیب انجام می گیرد و اغلب در پایین صفحه و به ندرت در وسط صفحه است ؛ در همه ی این آثار هماهنگی رنگی بر تضاد رنگی رجحان می یابد و توجه به طراحی بیشتر از توجه به رنگامیزی ست ؛ به تناسبات کمتر از طراحی اهمیت داده می شود و تعادل در همه ی نگارها به گونه یی ست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
بنام خدا
زیبایی شناسی در آثار سلطان محمد ، هنرمند نقاشٍ مکتب تبریز 2
نوشته ی دکتر حبیب الله آیت اللهی
از دانشگاه شاهد
چکیده :
سلطان محمد ، هنرمند نقاش مکتب تبریز 2 ، یکی از برجسته ترین نگارگران ایرانی ست که می تواند ، از دیدگاه های مختلف ، با کمال الدین بهزاد ، هنرمند شاخص مکتب هرات ، برابری و همسنگی نماید . اگر بهزاد در مسیر تحول هنر خود ، مانند جنید سلطانی تبریزی ، خود را با رنگ های هماهنگ و گرم ، با ترکیب بندی های استوارو قطریِ نامتعادل ، با فشرده کردن فضا در محدوده ی نگاره های خود، خویشتن را بر جهان هنر تحمیل می کند ؛ سلطان محمد نیز ، به نوبه ی خود، با بهره گیری از رنگ های متضاد و مکمل ، با ترکیب بندی های محوری قطری و عمودی و نیز با محور قرار دادن نقطه ی دید بیننده در اثر ، و با پیوند دادن فضای بی مرز بیرونی به فضای نگاره های درونی ، خویشتن را بر تارک هنر نگارگری ایرانی مستقر می سازد . همان اندازه که بهزاد در بستن فضای نگاره و پوند دادن آن با فضای بیننده ، بیننده را در اثر خویش محبوس می سازد ، سلطان محمد بر خلاف ، به باز نگاه داشتن فضای بیرونی و حذف مرزها و ارتباط دادن آن بوسیله ی منظره ها و عناصر ترکیبگر نگاره ها ، بیننده را در یک فضای روحانی و عرفانی بدون مرز غوطه ور می سازد. او فضا، حرکت ، زمان و شکل را با ذوب کردن رنگها در یکدیگر به هم پیوند می دهد . او بی شک هنرمند بزرگ و عارفی ست که آن اندازه که شایستگی مقام و مرتبت اوست ، به جهانیان شناسانده نشده است .
واژه های کلیدی : کمال الدین بهزاد ، سلطان محمد ، ذره گرایی ، ترکیب بندی استوار و نا متعادل ، نقطه ـ محور
مقدمه :
سلطان محمد ، هنرمند نقاشٍ مکتب تبریز 2 ، از هنرمندان ایرانی ست که شاخص ترین نقاش مکتب تبریز 2 می باشد . و علاوه بر ابداع های متعددی که در نقاشی ایرانٍ عهد صفویان ایجاد کرده است تأثیر بسیار زیادی را هم بر هنرمندان همعصر خود در مکتب تبریز و حتی در مکتب اصفهان و مکتب شیراز 2 نیز آزموده است . در تاریخ تولد او اختلاف ست . برخی او را متولد سال 870 و برخی 880 هجری قمری نوشته اند ، بنابرین در ربع چهارم سده ی نهم هجری متولد شده و در نیمه ی اول سده ی دهم ( نیمه ی نخست سده ی پانزدهم مسیحی) به اوج شهرت و اقتدار هنری رسیده است .
از همکاران و معاصران او در تبریز ، می توان آقامیرک ، میر خلیل منصور ، سید میرزا علی (پسر سلطان محمد ) ، محمدی ، (که برخی او را نیز فرزند سلطان محمد دانسته اند) ، میر سید علی ، و مظفر علی از شاگردانش را می توان نام برد. ازین میان ، محمدی بیشتر به طراحی علاقه مند ست و صحنه های زندگی روستائی را طراحی می نماید. طراحی های او از یک واقعی گرایی ویژه برخوردارست . آقا میرک و میر خلیل مصور تأثیرات زیادی از سلطان محمد برگرفته اند . بعضی از تاریخ هنر نویسان سلطان محمد و آقامیرک را در یک ردیف دانسته اند (1) ؛ شاید این اشتباه از آنجا ناشی شده باشد که این دو هنرمند ارتباط های هنری و دوستانه ی بسیار زیادی با هم داشته اند .
*****
درک آثار سلطان محمد ، شاید به آسانیِ درک آثار کمال الدین بهزاد نباشد ، هر چند که سلطان محمد در مواردی از بهزاد نیز متأثر شده است ( بنابر نوشته ی برخی از نویسندگان و تاریخ هنر نویسان چون شیلا کنبای) ؛ باید توجه داشت که سلطان محمد در زمان خود و در محیط هنری خود به اندازه کافی از شهرت و از اقتدار هنری برخوردار بوده است که بتواند تأثیر گذار باشد تا ثیر پذیر ؛ ولی در حقیقت او، اگر او از کسی متأثر شده باشد ، از جنید سلطانی تبریزی (مشهور به جنید بغدادی ، شاید به این دلیل که او بنیان گذار مکتب بغداد می باشد ) ست . جنید ، نه تنها بر سلطان محمد تأثیر گذاشته است بلکه بهزاد نیز از او متأثر شده است . در برخی از آثار دوره اول شکوفایی بهزاد ، ما تأثیر های جنید سلطانی را بخوبی مشاهده می کنیم ( صحنه ی آمدن همایون به درِ کاخ همای با صحنه ی فرار یوسف از زلیخا از دیدگاه رنگ وعناصر تزیینی مقایسه گردد). در نگاره ی » رفتن همایون به درکاخ همای » ، تزیینات هندسی دیوار درونی کاخ به رنگ لاجورد و با طرحی مشبک و در هم تنیده می باشد . ما این گونه آذینگری را در آثار بهزاد هم می بینیم. از سوی دیگر ، ترکیب بندی این کار همانند » فرار یوسف از زلیخا » (اثر جاودانه ی بهزاد) ، از یک ترکیب بندی بر اساس اصل » عدم تعادل پایدار » ، که در سده های هفدهم و هیجدهم ، در ایتالیا و سپس در سایر کشورهای اروپا بوسیله ی جریان کاتولک-درباری » باروک » مطرح گردید، مشاهده می شود . چون این آثار اغلب بدون امضاء هستند ، بعضی از کارشناسان آنها را به جنید و بعض دیگر به بهزاد نسبت داده اند ازین بررسی یک پرسش و یک » ادعا » مطرح می گردد ؛ پرسش این ست که آیا این نگاره از جنید سلطانی ست و بهزاد در دیگر کارهایش از اوتقلید کرده است و یا اصولاً این اثر از بهزاد ست؟ و آن ادعا چنین ست : تا پیش از سده ی شانزدهم مسیحی در هنرهای خاور و باختر چنین اصلی در هنر بیان نشده بود . و جریان باروک آنرا در سده ی هفدهم مطرح می سازد، در حالیکه بهزاد ، یک سده پیش از آن به شایستگی ازین اصل در آثار خود استفاده می کند .
در مورد تأثیر پذیری سلطان محمد از جنید نمونه های چندان در خور توجهی در دست نداریم و این تنها نظریه یی بیش نیست. از سوی دیگز، نگاره های سلطان محمد ، اغلب پر از تصویرهای انسانی ست و ترکیب بندی هایش بسیار فشرده است و عناصر ترکیب آنچنان به هم پیوسته اند که گویی در چینش آنها در صفحه ی ترکیب، سلطان محمد از آنها به مثابه ی » ذرات » در زیبایی شناسی » ذره گرایی » استفاده کرده است .
گروهی دیگر را نیز عقیده بر این ست که با آمدن کمال الدین بهزاد در تبریز ، سلطان محمد برای چند زمانی شاگردی او کرده است . این عقیده نیز چندان پایه های استواری ندارد زیرا درین هنگام سلطان محمد استادی شناخته شده بوده و خود شاگردانی تربیت می کرده است .در باره ی تأثیر پذیری سلطان محمد از بهزاد ، شاید بتوان نمونه هایی چند ارائه کرد که می توان چنین توجیه کرد که سلطان محمد آنها را به منظور شناخت بیشتر و بهتر بهزاد ساخته است، ولی در هر حال، بازهم شاکله ها و ویژگی های سلطان محمد درین گونه آثار برتری دارند.
*****
آنچه که در نگارگری ایرانی سده های هشتم تا دهم در خور توجه و اهمیت ست ویژگی های نگره یی مکاتب مختلف ست ؛ برای مثال : در مکتب شیراز 1 اغلب ترکیب بندی ها یا به صورت افقی و در میان صفحه قرار گرفته اند و نوشته ها در بالا و پایین صفحه اند و تقریباٌ به هیچ وجه وارد ترکیب بندی اثر نمی شوند (بر خلاف آثار مکتب هرات) . درین گونه آثار ، نگاره حدود یک سوم صفحه را در بر می گیرد ؛ یا ، ترکیب بندی در مربع ضلع کوچکتر صفحه ی ترکیب انجام می گیرد و اغلب در پایین صفحه و به ندرت در وسط صفحه است ؛ در همه ی این آثار هماهنگی رنگی بر تضاد رنگی رجحان می یابد و توجه به طراحی بیشتر از توجه به رنگامیزی ست ؛ به تناسبات کمتر از طراحی اهمیت داده می شود و تعادل در همه ی نگارها به گونه یی ست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
« خط شناسی »
دستخط هرکس اسرار نهفته ای را در مورد شخصیت او آشکار می کند.
تحلیل دستخط هرفرد می تواند بیش از 100 خصوصیت از شخصیت او را برای ما معرفی کند
و ما می توانیم نکات مهمی را در مورد خصوصیات فرد و روابط شخصی و روابط شغلی وی دریابیم.
میخواهید به برخی از حقایقی که در دستخط شما نهفته ، آگاهی یابید؟!…
ما در این مورد به شما کمک کرده ایم:
دستخط و نوع واکنش فرد در قبال مسایل مختلف زندگی
میزان شیب دستخط هرکس، نشاندهنده نوع واکنش عاطفی فرد در موقعیتهای عاطفی است.
هر قدر دستخط شما به سمت راست یا چپ متمایل باشد ( شکل 1 و 2 ) ، واکنش شما در قبال مسایل زندگی، عاطفی تر است. یعنی: « شما تحت فرمان قلب خود هستید». و اگر دستخط شما حالت عمودی دارد (شکل3) ، واکنش های شما بیشتر منطقی و عقلانی است. یعنی معمولاً براساس حقایق، اطلاعات و منطق، واکنش نشان می دهید و واکنش شما در قبال مسایل مختلف زندگی، کمتر جنبه احساسی دارد. یعنی: « شما تحت فرمان مغز خود هستید».
دستخط و شیوه تفکر
مردم به روشهای مختلفی می اندیشند. شما چطور!؟… آیا درک بسیار سریعی دارید و قبل از آنکه توضیح گوینده راجع به مسئله ای به پایان برسد، منظور وی را به خوبی در می یابید و یا خیر، در این زمینه کندترید و باید با دقت بیشتری به مطالب توجه کنید و دیر به نتیجه گیری می پردازید؟
نحوه نوشتن حروف m و n بیانگر روش تفکر شماست ( در زبان فارسی، احتمالاً طرز نوشتن حروف دندانه دار مثل « س » و «ش » و غیره می تواند روش تفکر شخص را نشان دهد).
اگر شما حروف m و n را بصورت نوک تیز می نویسید که شبیه w و u می شود( شکل 4 )، شما فردی سریع الانتقال هستید که مسایل را خیلی زود درک می کند. اما اگر حروف m و n را به شکل قوس دار می نویسید (شکل 5) ، شما فردی دقیقتر هستید ولی سرعت درک کمتری دارید.
دستخط و قدرت تجزیه و تحلیل فرد
اگر شما حروف m و n را بصورت خطوطی شکسته می نویسید ( شکل6)، بطوری که در بین دندانه ها، حرف v کوچکی ایجاد می شود، شما از قدرت تحلیل خوبی برخوردارید. اما اگر دندانه های حروف m و n را قوس دار می نویسید (مثل دستخط بچه های ابتدایی)، در زمینه تجزیه و تحلیل مسایل ضعیف هستید (شکل7).
دستخط و رک گویی شخص
اگر در زندگی شخصی رک گو و صریح هستید و برای طرح یک موضوع اصلاً طفره نمی روید و زیاد به مقدمه چینی نمی پردازید، شما معمولاً نخستین حرف از هرکلمه را از بالای خط تراز، نمی نویسید(شکل8). اما اگر نخستین حرف از هر کلمه را از روی خط تراز شروع می کنید (شکل9) ، شما فردی هستید که در رفتار و گفتار خود حاشیه می روید و حرفتان را رک و صریح بیان نمی کنید. مثلاً ابتدا از وضعیت آب و هوا می گویید، بعد راجع به بازی فوتبال شب قبل صحبت می کنید و بعد شروع به گفتن حرف مورد نظرخود می نمایید.
اکنون شما چه فکر می کنید!؟. . .
اکنون شما فکر می کنید، فردی که تحت فرمان مغز خویش است، مطالب را سریع درک می کند، تحلیل گر است و رک گو می باشد، با فردی که تحت فرمان قلب خویش است، مطالب را بطور آهسته تر و دقت و توجه بیشتری درک می کند، چندان تحلیل گر نیست و در گفتار و کردار خود، مستقیم به سر اصل مطلب نمی رود، آیا این دو نفر می توانند با هم دوست شوند، ازدواج کنند و سازگاری داشته باشند!؟…
البته من ! فکر میکنم، شناخت ، درک، معتبر شمردن و احترام گذاشتن به تفاوتهای یکدیگر، می تواند مسیری طولانی به سمت سازگاری و توافق دو نفر باشد و تحلیل دستخط افراد، نه مانع سازگاری و به تفاهم رسیدن آنها باهم ، بلکه کمکی در راه تشخیص و درک تفاوتهای آنان جهت سعی در به تفاهم رسیدن آنها باشد.