لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
آلودگی صوتی ، غول آرام
هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر.
شاید شما هم مثل بنده با شنیدن اسم >آلودگی< در ابتدا به یاد مناظر بدیع زبالههای پخش و پلا یا چرک و کثیفی بیفتید. اما میدانید من از روزی که آن مقاله هولناک را در روزنامه خواندم، بدجوری متحول شدم. اصلا بهتر است بگویم از خواب غفلت بیدار شدم و حالا هم قصد دارم پیرو حکمت >خفته را خفته کی کند بیدار< شما عزیزان دل را نیز بیدار نمایم. خبر یک روزنامه، اذعان داشته بود که <مرز آلودگی صوتی در تهران، شکست.> از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان تا آن روز اصلا نمیدانستم آلودگی صوتی چه جور جانوری است. اما بعد از مطالعه آن مقاله اسفناک، یک چیزهایی دستگیرم شد. مثلا فهمیدم که هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر. خیلی چیزهای دیگر هم فهمیدم که توضیح آنها در این مقال نمیگنجد. فقط همین مرثیه بس، که ما ساکنان خوشبخت و مرفه پایتخت، شدیدا در معرض آلودگی صوتی قرار داریم. (آلودگیهای دیگر هم بماند)! خواندم که دانشمندان آمدهاند و یک سری از حیوانات را در معرض صداهای بالاتر از ۱۵۰ دسیبل قرار دادهاند و در آخر مشاهده کردند که حیوانات بیزبان، دچار رعشه و فلج شده وهمگی، جان به جان آفرین تسلیم نمودهاند. حال اگرچه ما اشرف مخلوقات هستیم ولی باید قبول کنیم که در بعضی از موارد با آن زبان بستهها، وجوه مشترکی داریم. یعنی گوشهای بینوای مایی که در این شهر شلوغ و پرهمهمه زندگی میکنیم نیز ورودی مقادیر معتنابهی از آلودگیهای صوتی است که آنها میتوانند بدون مزاحمت، روی اعصاب ما رژه بروند و اگر آنقدر قدرت نداشته باشند که فلج یا ناشنوایمان کنند، حداقل میتوانند از قدرت شنوایمان بکاهند. در جدولی که ضمیمه آن مقاله بود، میشد آمار استاندارد آلودگی صوتی شهری را دید که اتفاقا شامل استانداردهای تعریف شده برای تهران بزرگ هم بود. آلودگی مجاز صوتی در مناطق مسکونی ما باید حول و حوش پنجاه دسیبل باشد در حالی که این مقدار، به راحتی در حاشیه خیابانهای شلوغ از مرز هفتاد دسیبل هم گذشته است. حالا حاشیه بزرگراه ها، مناطق مسکونی نزدیک به فرودگاه و راهآهن و غیره را دیگر خدا داند... گفتم که بعد از خواندن آن مقاله بدجوری احساس هوشیاری و بیداری میکردم. اصلا شاید اگر همه مردم بیدار میشدند، میشد راه حلی برای این غول به ظاهر ساکت و آرام که با خیال راحت دارد توی شهر هروله میرود و کسی متوجه خرابکاریهایش نیست، پیدا کرد.... بعدازظهر، طبق معمول هر روز باید پس از کلی ایستادن در صف تاکسی، در آخر، برای سوار شدن از قانون جنگل پیروی میکردم تا پیروز شوم. راننده تاکسی، موزیک کوچه بازاری خفنی را برای مسافرین تهیه دیده بود و آنها مجبور بودند طبق یک توفیق اجباری، شنوای آن باشند. یاد مقاله روزنامه افتادم و دلم برای گوشهایم سوخت. اما نمیتوانستم چیزی بگویم. چون در این صورت باید با احترام پیاده میشدم و منتظر یک تاکسی دیگر میماندم که معلوم نبود آن هم از این قضیه، مستثنی باشد. خلاصه تحمل کردم تا این که دیدم نخیر! آقای راننده به هیچ صراطی مستقیم نیست. یک دستش روی فرمان است و دست دیگرش روی بوق. پشت چراغ قرمز بوق میزند، در حالی که ماشین جلویی هم راهی برای حرکت ندارد! برای آدمهایی که منتظر تاکسیاند بوق میزند، در حالی که ظرفیت ماشین تکمیل است! و هی به بهانههای واهی بوق میزند. سرانجام وجدان بیدارم به سخن درآمد و شروع کرد به نصیحت و بیان آنچه که در مقاله آمده بود. اما راننده انگار اصلا چیزی نمیشنید. فکر میکنم در اثر همین آلودگیهای صوتی، آستانه شنواییاش به کل، کن فیکون شده بود! ... فردای آن روز، در اداره تلفن را برداشتم و به شهرداری زنگ زدم: <الو؟ آقاجان چرا این کامیونها همین طوری سرشان را میاندازند پایین و در روز روشن به خیابان میآیند؟ چرا هیچکس با تردد موتورسیکلتهای پر سر و صدا مبارزه نمیکند؟ چرا مورد مصرف تابلوی بوق زدن ممنوع، فقط برای امتحان دادن آییننامه است؟ چرا شهرداری سعی نمیکند با احداث بیشتر نوارهای عریض درختان و پوششهای گیاهی از آلودگی صوتی بکاهد؟ چرا فرودگاه باید در قلب یک کلان شهر باشد در حالی که فرودگاه تازه تاسیس فقط روزی چند تا پرواز دارد؟ و هزار و یک چرای دیگر...> در مقابل سر و صدایی که به راه انداخته بودم، آقای روابط عمومی، واکنشی کاملا منطقی انجام داد: <آقا اینهایی که گفتید، به این قسمت مربوط نیست... بوق، بوق، بوق، بوق!> با راهنمایی همکارانم، با چند ارگان دیگر هم تماس گرفتیم اما گویا هیچکس حاضر نبود به طور رسمی، مسئولیت این طفل بیسرپرست را به عهده بگیرد! بعد از کلی گفتمان و صرف یک لیوان شربت قند برای جبران افت فشار ناشی از عصبانیت با همان همکارانم که خدمتتان عرض کردم به این نتیجه رسیدیم که برای در امان ماندن از اثرات سوء آلودگی صوتی در منزل، میتوان خانه را عایقبندی کرد تا مجبور نبود که صدای دعوا و شکستن کاسه بشقابهای همسایه دیوار به دیوار را شنید! میتوان شیشهها را دوجداره کرد تا سر و صدای بوق و اگزوز وسایل نقلیه، داخل خانه نیاید. میتوان به زبان اشاره صحبت کرد تا به کاهش آلودگی صوتی کمک کرد. میتوان به جای جاروبرقی، از جاروهای سنتی به جای چرخ گوشت از هاون و به جای آب میوهگیری برقی از نوع دستیاش( !برای کاهش سر و صدا) استفاده کرد. در خیابان هم علیالحساب مشکل با دو تا گوله پنبه که باید در گوش چپاند، حل خواهد شد. کسی که به فکر ما نیست حداقل بیایید خودمان به فکر خودمان باشیم!
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
آلودگی صوتی ، غول آرام
هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر.
شاید شما هم مثل بنده با شنیدن اسم >آلودگی< در ابتدا به یاد مناظر بدیع زبالههای پخش و پلا یا چرک و کثیفی بیفتید. اما میدانید من از روزی که آن مقاله هولناک را در روزنامه خواندم، بدجوری متحول شدم. اصلا بهتر است بگویم از خواب غفلت بیدار شدم و حالا هم قصد دارم پیرو حکمت >خفته را خفته کی کند بیدار< شما عزیزان دل را نیز بیدار نمایم. خبر یک روزنامه، اذعان داشته بود که <مرز آلودگی صوتی در تهران، شکست.> از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان تا آن روز اصلا نمیدانستم آلودگی صوتی چه جور جانوری است. اما بعد از مطالعه آن مقاله اسفناک، یک چیزهایی دستگیرم شد. مثلا فهمیدم که هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر. خیلی چیزهای دیگر هم فهمیدم که توضیح آنها در این مقال نمیگنجد. فقط همین مرثیه بس، که ما ساکنان خوشبخت و مرفه پایتخت، شدیدا در معرض آلودگی صوتی قرار داریم. (آلودگیهای دیگر هم بماند)! خواندم که دانشمندان آمدهاند و یک سری از حیوانات را در معرض صداهای بالاتر از ۱۵۰ دسیبل قرار دادهاند و در آخر مشاهده کردند که حیوانات بیزبان، دچار رعشه و فلج شده وهمگی، جان به جان آفرین تسلیم نمودهاند. حال اگرچه ما اشرف مخلوقات هستیم ولی باید قبول کنیم که در بعضی از موارد با آن زبان بستهها، وجوه مشترکی داریم. یعنی گوشهای بینوای مایی که در این شهر شلوغ و پرهمهمه زندگی میکنیم نیز ورودی مقادیر معتنابهی از آلودگیهای صوتی است که آنها میتوانند بدون مزاحمت، روی اعصاب ما رژه بروند و اگر آنقدر قدرت نداشته باشند که فلج یا ناشنوایمان کنند، حداقل میتوانند از قدرت شنوایمان بکاهند. در جدولی که ضمیمه آن مقاله بود، میشد آمار استاندارد آلودگی صوتی شهری را دید که اتفاقا شامل استانداردهای تعریف شده برای تهران بزرگ هم بود. آلودگی مجاز صوتی در مناطق مسکونی ما باید حول و حوش پنجاه دسیبل باشد در حالی که این مقدار، به راحتی در حاشیه خیابانهای شلوغ از مرز هفتاد دسیبل هم گذشته است. حالا حاشیه بزرگراه ها، مناطق مسکونی نزدیک به فرودگاه و راهآهن و غیره را دیگر خدا داند... گفتم که بعد از خواندن آن مقاله بدجوری احساس هوشیاری و بیداری میکردم. اصلا شاید اگر همه مردم بیدار میشدند، میشد راه حلی برای این غول به ظاهر ساکت و آرام که با خیال راحت دارد توی شهر هروله میرود و کسی متوجه خرابکاریهایش نیست، پیدا کرد.... بعدازظهر، طبق معمول هر روز باید پس از کلی ایستادن در صف تاکسی، در آخر، برای سوار شدن از قانون جنگل پیروی میکردم تا پیروز شوم. راننده تاکسی، موزیک کوچه بازاری خفنی را برای مسافرین تهیه دیده بود و آنها مجبور بودند طبق یک توفیق اجباری، شنوای آن باشند. یاد مقاله روزنامه افتادم و دلم برای گوشهایم سوخت. اما نمیتوانستم چیزی بگویم. چون در این صورت باید با احترام پیاده میشدم و منتظر یک تاکسی دیگر میماندم که معلوم نبود آن هم از این قضیه، مستثنی باشد. خلاصه تحمل کردم تا این که دیدم نخیر! آقای راننده به هیچ صراطی مستقیم نیست. یک دستش روی فرمان است و دست دیگرش روی بوق. پشت چراغ قرمز بوق میزند، در حالی که ماشین جلویی هم راهی برای حرکت ندارد! برای آدمهایی که منتظر تاکسیاند بوق میزند، در حالی که ظرفیت ماشین تکمیل است! و هی به بهانههای واهی بوق میزند. سرانجام وجدان بیدارم به سخن درآمد و شروع کرد به نصیحت و بیان آنچه که در مقاله آمده بود. اما راننده انگار اصلا چیزی نمیشنید. فکر میکنم در اثر همین آلودگیهای صوتی، آستانه شنواییاش به کل، کن فیکون شده بود! ... فردای آن روز، در اداره تلفن را برداشتم و به شهرداری زنگ زدم: <الو؟ آقاجان چرا این کامیونها همین طوری سرشان را میاندازند پایین و در روز روشن به خیابان میآیند؟ چرا هیچکس با تردد موتورسیکلتهای پر سر و صدا مبارزه نمیکند؟ چرا مورد مصرف تابلوی بوق زدن ممنوع، فقط برای امتحان دادن آییننامه است؟ چرا شهرداری سعی نمیکند با احداث بیشتر نوارهای عریض درختان و پوششهای گیاهی از آلودگی صوتی بکاهد؟ چرا فرودگاه باید در قلب یک کلان شهر باشد در حالی که فرودگاه تازه تاسیس فقط روزی چند تا پرواز دارد؟ و هزار و یک چرای دیگر...> در مقابل سر و صدایی که به راه انداخته بودم، آقای روابط عمومی، واکنشی کاملا منطقی انجام داد: <آقا اینهایی که گفتید، به این قسمت مربوط نیست... بوق، بوق، بوق، بوق!> با راهنمایی همکارانم، با چند ارگان دیگر هم تماس گرفتیم اما گویا هیچکس حاضر نبود به طور رسمی، مسئولیت این طفل بیسرپرست را به عهده بگیرد! بعد از کلی گفتمان و صرف یک لیوان شربت قند برای جبران افت فشار ناشی از عصبانیت با همان همکارانم که خدمتتان عرض کردم به این نتیجه رسیدیم که برای در امان ماندن از اثرات سوء آلودگی صوتی در منزل، میتوان خانه را عایقبندی کرد تا مجبور نبود که صدای دعوا و شکستن کاسه بشقابهای همسایه دیوار به دیوار را شنید! میتوان شیشهها را دوجداره کرد تا سر و صدای بوق و اگزوز وسایل نقلیه، داخل خانه نیاید. میتوان به زبان اشاره صحبت کرد تا به کاهش آلودگی صوتی کمک کرد. میتوان به جای جاروبرقی، از جاروهای سنتی به جای چرخ گوشت از هاون و به جای آب میوهگیری برقی از نوع دستیاش( !برای کاهش سر و صدا) استفاده کرد. در خیابان هم علیالحساب مشکل با دو تا گوله پنبه که باید در گوش چپاند، حل خواهد شد. کسی که به فکر ما نیست حداقل بیایید خودمان به فکر خودمان باشیم!
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
آلودگی صوتی
اطلاعات اولیه
عامل صدا ، انسان و سایر موجودات زنده را از بین نمیبرد بلکه باعث ضعف شنوایی ، ناشنوایی و ناراحتیهای عصبی میگردد. معمولا شدت صدا را با واحدی به نام دسی بل نشان میدهند برای سنجش صداها نسبت log آنرا تعین میکنند. تحقیقات نشان میدهد که از دست دادن شنوایی با سن افراد در جوامع صنعتی دیده میشود.صداهای شدید کوتاه مدت در انسان باعث ناشنوایی موقت میشود.اگر انسان در معرض صداهای بلند ، برای مدت طولانی تری قرار گیرد ناشنوایی دائم پیش میآید. صدایی برابر 90 دسیبل روی سیستم عصبی تاثیر میگذارد. در ممالک پیشرفته قدرت شنوایی زنان بهتر از مردان است. زیرا از نظر مشاغل صداهای کمتری را تحمل میکنند. آلودگیهای صوتی که در اطراف مناطق مسکونی موجب ناراحتی میگردند عبارتند از :
کارخانجات
کارهای ساختمانی
صداهای ناشی از سیستم تهویه منازل
صدای ناشی از حمل و نقل (صدای موتور هواپیما ، بوغ اتومبیل). (سر و صدای داخل منازل مثل صدای تلوزیون و جاروبرقی و. نیز حایز اهمیت اند.)
اثرات آلودگی صوتی
آزمایشات نشان میدهند که صدای به شدت 160-150 دسیبل برای بعضی حیوانات کشنده و مرگبار است. این حیوانات قبل از مرگ به تشنجات موضعی ، فلج و رعشه دچار میگردند. در انسانها رنگپریدگی و بالارفتن فشارخون از اثرات آلودگیهای صوتی است. درجه حرارت بدن نیز کاهش مییابد. صداهای مداوم عکس العملهایی را در بدن ایجاد مینماید. از جمله انقباض رگها بیشتر میگردد است. درجه حرارت بدن نیز کاهش مییابد. صداهای مداوم عکسالعملهایی را در بدن ایجاد مینماید از جمله انقباض رگها بیشتر میگردد و این حالت پس از قطع صدا هنوز ادامه مییابد. بدن انسان در خواب نیز یه محرکهای صوتی پاسخ میدهد بدون اینکه فرد از خواب بیدار شود. (ضربان قلب و حالات ماهیچهها تغییر میکند.)
بیماری رینا Rahnauld
بررسیها نشان میدهد که کارگران کارخانجات چوب بری که با اره کار میکنند و صدای 125 دسی بل را تحمل مینمایند شبها وقتی به خانه برمیگردند انگشتان آنها سبز رنگ بعد سفید میگردد که علائم بیماری وازواسپاستیک میباشد که در نتیجه انقباض رگها و نارسایی در جریان خون عارض میگردد. که این ناراحتی به نام بیماری رینال یا انگشتان مرده معروف است.
نتایج حاصل از آزمایشات روی حیوانات
موشهای آزمایشگاهی که در معرض صدای شدید قرار میگیرند به بیماریهای ویروسی حساستر میگردند.
صدای فوقالعاده شدید در فعالیتها و عملکرد کبد حیوانات تغیر ایجاد میکند.
صدای بلند بیش از 115 دسیبل باشد فساد دندانهای موشها را سبب میگردد.
کلسترول و چربی خون نیز افزایش مییابد. مقدار اسیاسکوربیک کاهش و مقدار گلبولهای سفید تا %50 تقلیل مییابد.
تاثیر صدا به چه عواملی بستگی دارد؟
طبیعت و شدت صدا
نزدیکی شخص به منبع اصلی صدا
ادامه و مداومت صدا
وضع و موقعیت فیزیکی فرد
روشهای جلوگیری از آلودگیهای صوتی
با توجه به اینکه معمولا صداها از تولید کنندهای پخش ، توسط گیرندهای دریافت میشوند بنابراین جهت کنترل این آلودگی ، کاهش شدت صدا جلوگیری از انتشار و نفوذ صدا و محافظت از گیرنده (سیستم شنوایی) میتواند موثر باشد. بنابراین در جهت جلوگیری ار آلودگی شدید صوتی :
میزان صدا در محیطهایی که کارگران بطور مداوم در معرض فعالیتهای مغزی قرار دارند نباید از 10 دسیبل تجاوز نماید.
سعی شود از ورود ماشین آلات که بیش از حد معین آلودگی صوتی تولید میکنند جلوگیری شود.
صدای ماشینآلات کارخانهها نباید به بیرون ازکارخانهها برسد.
#منشا آلودگی صوتی را باید از بین برد.
سعی شود از ایجاد واحدهای مسکونی در مجاورت فرودگاهها جلوگیری شود.
ضد صدا کردن ساختمانها و واحدهای مسکونی.
مضاعف یا دو لایه کردن شیشه پنجرهها در جهت جلوگیری از نفوذ صدای بیرون به داخل ساختمان.
محدود و ممنوع کردن عبور کامیونها و وسائط نقلیه پر صدا.
ایجاد نوارهای عریضی از درختان و پوششهای گیاهی که به میزان 10 دسیبل از شدت صوت میکاهد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
آلودگی صوتی ، غول آرام
هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام >آستانه شنوایی<! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر.
شاید شما هم مثل بنده با شنیدن اسم >آلودگی< در ابتدا به یاد مناظر بدیع زبالههای پخش و پلا یا چرک و کثیفی بیفتید. اما میدانید من از روزی که آن مقاله هولناک را در روزنامه خواندم، بدجوری متحول شدم. اصلا بهتر است بگویم از خواب غفلت بیدار شدم و حالا هم قصد دارم پیرو حکمت >خفته را خفته کی کند بیدار< شما عزیزان دل را نیز بیدار نمایم. خبر یک روزنامه، اذعان داشته بود که <مرز آلودگی صوتی در تهران، شکست.> از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان تا آن روز اصلا نمیدانستم آلودگی صوتی چه جور جانوری است. اما بعد از مطالعه آن مقاله اسفناک، یک چیزهایی دستگیرم شد. مثلا فهمیدم که هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر. خیلی چیزهای دیگر هم فهمیدم که توضیح آنها در این مقال نمیگنجد. فقط همین مرثیه بس، که ما ساکنان خوشبخت و مرفه پایتخت، شدیدا در معرض آلودگی صوتی قرار داریم. (آلودگیهای دیگر هم بماند)! خواندم که دانشمندان آمدهاند و یک سری از حیوانات را در معرض صداهای بالاتر از ۱۵۰ دسیبل قرار دادهاند و در آخر مشاهده کردند که حیوانات بیزبان، دچار رعشه و فلج شده وهمگی، جان به جان آفرین تسلیم نمودهاند. حال اگرچه ما اشرف مخلوقات هستیم ولی باید قبول کنیم که در بعضی از موارد با آن زبان بستهها، وجوه مشترکی داریم. یعنی گوشهای بینوای مایی که در این شهر شلوغ و پرهمهمه زندگی میکنیم نیز ورودی مقادیر معتنابهی از آلودگیهای صوتی است که آنها میتوانند بدون مزاحمت، روی اعصاب ما رژه بروند و اگر آنقدر قدرت نداشته باشند که فلج یا ناشنوایمان کنند، حداقل میتوانند از قدرت شنوایمان بکاهند. آلودگی مجاز صوتی در مناطق مسکونی ما باید حول و حوش پنجاه دسیبل باشد در حالی که این مقدار، به راحتی در حاشیه خیابانهای شلوغ از مرز هفتاد دسیبل هم گذشته است. حالا حاشیه بزرگراه ها، مناطق مسکونی نزدیک به فرودگاه و راهآهن و غیره را دیگر خدا داند... گفتم که بعد از خواندن آن مقاله بدجوری احساس هوشیاری و بیداری میکردم. اصلا شاید اگر همه مردم بیدار میشدند، میشد راه حلی برای این غول به ظاهر ساکت و آرام که با خیال راحت دارد توی شهر هروله میرود و کسی متوجه خرابکاریهایش نیست، پیدا کرد.... بعدازظهر، طبق معمول هر روز باید پس از کلی ایستادن در صف تاکسی، در آخر، برای سوار شدن از قانون جنگل پیروی میکردم تا پیروز شوم. راننده تاکسی، موزیک کوچه بازاری خفنی را برای مسافرین تهیه دیده بود و آنها مجبور بودند طبق یک توفیق اجباری، شنوای آن باشند. یاد مقاله روزنامه افتادم و دلم برای گوشهایم سوخت. اما نمیتوانستم چیزی بگویم. چون در این صورت باید با احترام پیاده میشدم و منتظر یک تاکسی دیگر میماندم که معلوم نبود آن هم از این قضیه، مستثنی باشد. خلاصه تحمل کردم تا این که دیدم نخیر! آقای راننده به هیچ صراطی مستقیم نیست. یک دستش روی فرمان است و دست دیگرش روی بوق. پشت چراغ قرمز بوق میزند، در حالی که ماشین جلویی هم راهی برای حرکت ندارد! برای آدمهایی که منتظر تاکسیاند بوق میزند، در حالی که ظرفیت ماشین تکمیل است! و هی به بهانههای واهی بوق میزند. سرانجام وجدان بیدارم به سخن درآمد و شروع کرد به نصیحت و بیان آنچه که در مقاله آمده بود. اما راننده انگار اصلا چیزی نمیشنید. فکر میکنم در اثر همین آلودگیهای صوتی، آستانه شنواییاش به کل، کن فیکون شده بود! ... فردای آن روز، در اداره تلفن را برداشتم و به شهرداری زنگ زدم: <الو؟ آقاجان چرا این کامیونها همین طوری سرشان را میاندازند پایین و در روز روشن به خیابان میآیند؟ چرا هیچکس با تردد موتورسیکلتهای پر سر و صدا مبارزه نمیکند؟ چرا مورد مصرف تابلوی بوق زدن ممنوع، فقط برای امتحان دادن آییننامه است؟ چرا شهرداری سعی نمیکند با احداث بیشتر نوارهای عریض درختان و پوششهای گیاهی از آلودگی صوتی بکاهد؟ چرا فرودگاه باید در قلب یک کلان شهر باشد در حالی که فرودگاه تازه تاسیس فقط روزی چند تا پرواز دارد؟ و هزار و یک چرای دیگر...> در مقابل سر و صدایی که به راه انداخته بودم، آقای روابط عمومی، واکنشی کاملا منطقی انجام داد: <آقا اینهایی که گفتید، به این قسمت مربوط نیست... بوق، بوق، بوق، بوق!> با راهنمایی همکارانم، با چند ارگان دیگر هم تماس گرفتیم اما گویا هیچکس حاضر نبود به طور رسمی، مسئولیت این طفل بیسرپرست را به عهده بگیرد! بعد از کلی گفتمان و صرف یک لیوان شربت قند برای جبران افت فشار ناشی از عصبانیت با همان همکارانم که خدمتتان عرض کردم به این نتیجه رسیدیم که برای در امان ماندن از اثرات سوء آلودگی صوتی در منزل، میتوان خانه را عایقبندی کرد تا مجبور نبود که صدای دعوا و شکستن کاسه بشقابهای همسایه دیوار به دیوار را شنید! میتوان شیشهها را دوجداره کرد تا سر و صدای بوق و اگزوز وسایل نقلیه، داخل خانه نیاید. میتوان به زبان اشاره صحبت کرد تا به کاهش آلودگی صوتی کمک کرد. میتوان به جای جاروبرقی، از جاروهای سنتی به جای چرخ گوشت از هاون و به جای آب میوهگیری برقی از نوع دستیاش( !برای کاهش سر و صدا) استفاده کرد. در خیابان هم علیالحساب مشکل با دو تا گوله پنبه که باید در گوش چپاند، حل خواهد شد. کسی که به فکر ما نیست حداقل بیایید خودمان به فکر خودمان باشیم!
آلودگی صوتی به ریشه بسیاری از تنشهای اجتماعی مبدل شده است
تهران بزرگ ، ایرنا ۸۵/۰۷/۱۷
داخلی. اجتماعی. محیط زیست. آلودگی. صوتی.
آلودگی صوتی ازتبعات شهرنشینی و رهآورد زندگی ماشینی است که در سالهای اخیر سلامت روانی و آرامش روحی ساکنان پایتخت و شهرهای بزرگ را تحت تاثیر قرار داده و به ریشه بسیاری از تنشهای اجتماعی تبدیل شده است.
حقوق شهروندان تهرانی نه تنها روزها براثر صدای بوق وسایل نقلیه، پخش موزیک با صدای بلند در خودروها و ویراژ موتوسیکلتها تضییع میشود، بلکه اغلب ساکنان این شهر بویژه مناطق جنوبی شبها نیز باید سر و صدای ناشی از ساخت وسازها را تحمل کنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
آلودگی صوتی رهآورد زندگی ماشینی
آلودگی صوتی ازتبعات شهرنشینی و رهآورد زندگی ماشینی است که در سالهای اخیر سلامت روانی و آرامش روحی ساکنان پایتخت و شهرهای بزرگ را تحت تاثیر قرار داده و به ریشه بسیاری از تنشهای اجتماعی تبدیل شده است. حقوق شهروندان تهرانی نه تنها روزها براثر صدای بوق وسایل نقلیه، پخش موزیک با صدای بلند در خودروها و ویراژ موتوسیکلتها تضییع میشود، بلکه اغلب ساکنان این شهر بویژه مناطق جنوبی شبها نیز باید سر و صدای ناشی از ساخت وسازها را تحمل کنند. آلودگی صوتی از معضلات شهر تهران است که روز به روز بر شدت آن افزوده شده ولی راهکار جامع و اساسی برای رفع آن ارایه نمیشود. ورود بیرویه وسایل نقلیه به شهر این ناهنجاری زیست محیطی را برای شهروندان بویژه شهروندان تهرانی به وجود آورده است. یکی از ساکنان میدان امام حسین(ع) دراینباره به خبرنگار ایرنا گفت: با اینکه ۲۲سال سن دارم، اما به علت وجود آلودگی صوتی در محل سکونت خود، گاهی با کوچکترین صدا عصبی میشوم. شاهرخ احمدی افزود: گاهی سکوت چند دقیقهای به من آرامش وصف ناپذیری میدهد، سعی میکنم روزهای آخر هفته به فضاهای سبز اطراف تهران پناه ببرم تا با استفاده از آرامش و سکوت طبیعت هفتهای پرنشاط و توام با انرژی داشته و در کلاسهای دانشگاه حاضر شوم. احمد ذاکری ۷۵ساله گفت: در زمانهای قدیم تهران روستایی زیبا، سرسبز و آرام بود و میشد روزها زیر سایه درختان به آرامش رسید، اما حالا سایه درخت، پارکها و فضاهای سبز هم آرامش بخش نیست. وی ادامه داد: ما جوانان دیروز که صبر و تحمل زیادی داریم گاهی آلودگی صوتی چنان ما را عصبی میکند که دیگر قابل کنترل نیستیم، چه رسد به جوانان امروزی! ذاکری افزود: سر و صدای ناشی از تردد وسایل نقلیه، آسایش و سلامت را از ساکنان پایتخت سلب کرده، در حالی که زندگی در محیط سالم و به دور از آلودگی حق هر شهروند است. یک کارشناس آلودگی صوتی در این زمینه گفت: آلودگی صوتی اثرات نامطلوب بر انسان، گیاهان، جانوران و بافت مسکونی دارد. فرشتهسادات میرطاهری، کاهش حس شنوایی را از مهمترین اثرات منفی و مستقیم آلودگی صوتی بر انسان عنوان کرد. وی افزود: اختلالات قلبی- عروقی، حساسیت عصبی، سرگیجه، کاهش یادگیری در کودکان، اختلال در خواب و گرفتگی عضلانی از اثرات غیرمستقیم آلودگی صوتی بر انسان است. به گفته وی، این معضل سبب کاهش رشد گیاهان و در جانوران باعث مهاجرت بیموقع حیات وحش و پرندگان و کاهش طول عمر آنها میشود. میرطاهری یادآور شد: شکستن شیشهها و ایجاد شکاف در دیوارها از اثرات ناشی از آلودگی صوتی بر بافت ساختمان است. وی استفاده از عایقبندی، شیشههای دو جداره، حایل صوتی و تونلهای صوتی را از جمله راههای کاهش آلودگی صوتی عنوان کرد. به گفته این کارشناس، ایجاد پوشش گیاهی از نوع برگ سوزنی در بزرگراهها کاهش صدا در منبع تولید صدا(تغییر درموتور خودروها و موتورسیکلتها و کاهش صدای اگزوز) کنترل ترافیک و استفاده از آسفالت متخلخل از دیگر راههای کاهش آلودگی صوتی است. کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست نیز معتقدند که پخش هرگونه صدا و ارتعاش بیش از حد مجاز، سبب ایجاد آلودگی صوتی میشود. معاون دفتر امور آزمایشگاه صوتی سازمان حفاظت محیط زیست استان تهران در گفت وگو با خبرنگار ایرنا گفت: حد مجاز و استاندارد آلودگی صوتی روزها از هفت تا ۲۲و شبها از ۲۲تا هفت صبح اندازهگیری میشود. محمدرضا عین قلایی افزود: اندازهگیری میزان شدت آلودگی صوتی تحت عنوان " "Leqدر ۳۰دقیقه (تراز معادل در مدت ۳۰دقیقه) صورت میگیرد. وی درخصوص میزان مجاز آلودگی صوتی درمناطق مختلف گفت: میزان استاندارد در مناطق مسکونی، تجاری - مسکونی، تجاری، مسکونی- صنعتی و صنعتی جداگانه تعریف میشود
وی خاطرنشان کرد: منطقهای که بیش از ۵۰درصد کاربری مسکونی داشته باشد منطقه مسکونی محسوب شده و میزان مجاز آلودگی صوتی در این مناطق روزها dB (دسیبل) ۵۵و شبها ۴۵ dBاست. عین قلایی اظهار داشت: در مناطق تجاری - مسکونی که به طور معمول طبقات همکف به صورت تجاری و طبقات بالاتر به صورت مسکونی استفاده میشود ولی کاربری مسکونی آن بیشتر از تجاری بوده، حد استاندارد آلودگی صوتی روزها ۶۰ dBو شبها dB(دسیبل) ۵۰است. وی حد مجاز آلودگی صوتی در مناطق تجاری را در روز ۶۵ dBو در شب dB ۵۵اعلام کرد. عین قلایی با بیان اینکه کارگاهها و کارخانههای کوچکی که نزدیک نواحی مسکونی قرار دارند جزو مناطق مسکونی - صنعتی محسوب میشوند، افزود: حد مجاز برای این مناطق در روز ۷۰ dBو در شب ۶۰ dBاست
وی اظهار داشت: در مناطق صنعتی حد مجاز آلودگی صوتی در روز ۷۵ dBو در شب ۶۵ dBاست. عین قلایی افزود: انحراف از استاندارد سر و صدا، در شب بیشتر از روز است که میتوان علت آن را پایینتر بودن حد استاندارد صدا در شب و نیز تردد خودروهای سنگین در شب به علت محدودیت تردد آنها در روز عنوان کرد. وی خاطرنشان کرد: از سال ،۸۳اقدامات اولیه برای استقرار دو ایستگاه ثابت سنجش آلودگی صوتی در محدوده خیابان آزادی و میدان انقلاب انجام شده اما هنوز این طرح به دلیل نبود همکاری سازمانها و نهادهای ذیربط، اجرایی نشده است. به گفته وی از بین بردن یا کاهش آلودگی صوتی نیازمند ایجاد قانون خاص برای برخورد با آلایندههای صوتی است و هنوز قانون خاصی برای برخورد با این موارد وجود ندارد و محیط زیست پایتخت از این لحاظ در شرایط بحرانی قرار دارد. وی نیروگاهها، پالایشگاهها، کارخانهها، کارگاهها، وسایل نقلیه موتوری فرودگاهها، پایانههای حمل و نقل، توقفگاههای دائمی خودروها، میادین تیر و تعمیرگاهها را از منابع و کانونهای اصلی ایجاد آلودگی صوتی دانست. عین قلایی ادامه داد: آلودگی صوتی در شهر تهران به دلیل تردد بیش از۲/۶ میلیون دستگاه خودرو و هزاران دستگاه موتورسیکلت در خیابانها به فراتر از حد استاندارد معمول زیست محیطی رسیده است. وی اظهار داشت: امسال این سازمان باهدف کاهش آلودگی صوتی و توجه بهاین معضل و با درنظر گرفتن اثرات سوء برروی محیط زیست تصمیم بر استقرار یک ایستگاه سنجش آلودگی صوتی در یکی از مناطق تهران به صورت پایلوت گرفته است. عین قلایی گفت: افزایش تعداد سیستم ثابت سنجش آلودگی صوتی در سالهای آینده و پالایش پایتخت از طریق ایجاد این ایستگاههایکی از اهداف اصلی این سازمان است. وی رسیدگی به شکواییهها درخصوص مزاحمت ناشی ازآلودگی صوتی را از جمله فعالیتهای سازمان حفاظت محیط زیست استان تهران عنوان کرد. وی ادامه داد: با افزایش این ایستگاهها مطالعات در زمینه آلودگی صوتی در نواحی مختلف شهر تهران افزایش مییابد و با