لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
رنگ ها و طعم ها
ماجرای فیزیک ذرات بنیادی در دهه ۱۹۶۰ به ماجرای خلق مکانیک کوانتومی و آنچه که در جهان فیزیکدانان در دهه های اول قرن بیستم می گذشت بی شباهت نیست. در اواخر دهه ۱۹۶۰ شتاب دهنده های پرانرژی از تصادم الکترون ها و پروتون ها و در برخی موارد ذرات دیگر، صدها ذره بنیادی فراهم کردند تا فیزیکدانان را از غنای آنچه که در زیرلایه های اتم می گذرد آگاه کنند.
● نگاهی به مدل استاندارد ذرات بنیادی در نیمه دوم قرن بیستم پیشرفت های عظیمی در درک ما از جهان و به خصوص در دنیای درون اتم اتفاق افتاد. از یک سو پیشرفت های نظری در مکانیک کوانتومی و به تبع آن در نظریه میدان های کوانتومی و از سوی دیگر انجام آزمایش های بزرگ به وسیله شتاب دهنده های عظیم باعث شد که امروزه بتوانیم ادعا کنیم ساختار بخش عظیمی از ماده قابل رویت در جهان را می دانیم. همچنین می توانیم بگوییم که از میان چهار نیروی مستقل در طبیعت امروز نظریه وحدت یافته ای از دوتای آنها در دست است و سومین نیرو هم به طرز خوبی با آنها تلفیق شده است. اما سئوالات بزرگ تر و اساسی تری پیش روی بشر باز شده است. از یک طرف نیروی چهارم یعنی گرانش تا حدودی رام نشدنی به نظر می رسد. نظریه های ذهنی تری مثل نظریه ریسمان و ابر ریسمان ادعا دارند که شاید بتوانند در آینده هر چهار نیرو را در یک نظریه وحدت یافته توضیح دهند. از سوی دیگر کشفیات کیهان شناسی در اواخر دهه ۹۰ نشان داد که آن چیزی را که ماده قابل رویت در جهان می نامیم و آن را با «مدل استاندارد ذرات بنیادی» توصیف می کنیم، تنها کمتر از پنج درصد جرم کل عالم را تشکیل می دهد و از ۹۵ درصد باقی مانده قسمتی به صورت جرم تاریک است که تنها اثر آن را در سرعت چرخش ستاره ها (مثل خورشید) به دور کهکشان دیده ایم و قسمت بیشتر آن به صورت انرژی تاریک است که باز هم تنها نشانه آن را در افزایش سرعت انبساط عالم کشف کرده ایم و هیچ توجیه نظری که به وسیله عموم فیزیکدانان قابل قبول باشد ارائه نشده است. با وجود تمام این محدودیت ها می توان گفت که «مدل استاندارد ذرات بنیادی» به واقع شاهکاری است که حاصل میلیون ها نفرساعت _ وقت و یک قرن تلاش بشر و عقلانیت مدرن برای کشف رازهای جاودانه خلقت است. ● نخستین ذرات بنیادی ماجرای فیزیک ذرات بنیادی در دهه ۱۹۶۰ به ماجرای خلق مکانیک کوانتومی و آنچه که در جهان فیزیکدانان در دهه های اول قرن بیستم می گذشت بی شباهت نیست. در اواخر دهه ۱۹۶۰ شتاب دهنده های پرانرژی از تصادم الکترون ها و پروتون ها و در برخی موارد ذرات دیگر، صدها ذره بنیادی فراهم کردند تا فیزیکدانان را از غنای آنچه که در زیرلایه های اتم می گذرد آگاه کنند. زمانی که دالتون مدل اتمی نوین خود را در قرن نوزدهم ارائه داد و مندلیف جدول تناوبی عناصر را تنظیم کرد، دانشمندان گمان می کردند که اتم ها، آجرهای ریزسازنده جهان هستند اما این تصور چندان طول نکشید. با کشف الکترون، هسته و پروتون و نوترون درون هسته (که اکثر آنها را مدیون تامسون پدر و پسر و لرد رادرفورد هستیم)، دانشمندان نفس تازه ای کشیدند. آنها توانستند تمام جدول تناوبی عناصر را براساس این ذره توجیه کنند. به نظر می رسید که الکترون، پروتون و نوترون اجزای اصلی سازنده جهان هستند. اما داستان اینجا تمام نمی شود. دیراک که پس از تدوین مکانیک کوانتومی توسط هایزنبرگ و شرودینگر به دنبال آن بود که یک نظریه مکانیک کوانتومی نسبیتی بسازد نسبیت خاص را با مکانیک کوانتومی پیوند بزند، در اواخر دهه ۱۹۲۰ به معادله ای دست یافت که علاوه بر توضیح دینامیک الکترون وجود ذره دیگری را پیش بینی می کرد که تمام خواص اش همانند الکترون اما بارش مخالف آن است. این ذره را پوزیترون نامیدند. پوزیترون پادذره الکترون است، یعنی تمام خواص آن مثل الکترون است و فقط بارهای ذاتی اعداد کوانتومی آن عکس الکترون است، مثلاً بار الکتریکی مثبت دارد و در سال ۱۹۳۱ توسط کارل اندرسون با استفاده از عکس هایی که از تابش کیهانی گرفته بود، کشف شد. نکته جالب تر اینکه معادله دیراک می تواند هر ذره ای را که اسپین یک دوم دارد توصیف کند اسپین خاصیت کاملاً کوانتومی است و مانسته کلاسیکی ندارد و شبیه یک میدان مغناطیسی ذاتی است پس پروتون و نوترون را هم شامل می شود، در نتیجه آنها هم پادذره دارند. ● نظریه میدان های کوانتومی پیشرفت بعدی در درک جهان خرد جهان زیر اتمی زمانی حاصل شد که نشان داده شد در معادله دیراک کوانتیزه کردن معادله شرودینگر برای ذرات اسپین یک دوم یک فوتون پرانرژی فوتون، کوانتوم نور است که اینشتین از آن برای توجیه اثر فتوالکتریک استفاده کرد می تواند یک الکترون و یک پوزیترون خلق کند. البته برای بقای همزمان انرژی و اندازه حرکت، این خلق باید در کنار یک ذره سنگین تر اتفاق بیفتد. به طور مشابه نشان داده شد که الکترون و پوزیترون می توانند به هم برخورد کنند و ضمن نابود شدن فنا شدن یک فوتون پرانرژی تولید کنند. در نظریه میدان های کوانتومی که معادله دیراک صورت خاصی از آن است همه ذرات توسط میدان ها توصیف می شوند، همان طور که فوتون نمایان گر میدان الکترومغناطیسی است، الکترون هم تجلی یک میدان الکترونی و پروتون هم یک میدان پروتونی است. به امکان خلق یا فنای کوانتم های میدان ذرات دومین کوانتیزه شدن» می گویند. ● نیروهای بنیادی در درون هسته اتم ها، پروتون ها و نوترون ها در کنار هم قرار دارند. نوترون ها بی بار هستند اما پروتون ها بار مثبت دارند. دافعه الکتریکی آنها آنقدر زیاد است که باید چیزی بسیار قوی آنها را در کنار هم این گونه آرام قرار داده باشد. نیرویی که «نیروی هسته ای» نام گرفت. فیزیکدان بزرگ ژاپنی یوکاوا این ایده را مطرح کرد که نیروی هسته ای ناشی از تبادل ذره ای به نام مزون بین اجزای هسته پروتون و نوترون است به این ترتیب پای ذرات دیگری هم به میان آمد. در همین زمان ها بود که شتاب دهنده های بزرگ ساخته شدند و ماحصل کار این شتاب دهنده ها کشف صدها ذره گوناگون بود که همه آنها به نوعی لقب «بنیادی» را به همراه داشتند وضع از زمان جدول مندلیف هم بدتر شد. زیرا آن موقع تنها ۹۲ عنصر وجود داشتند و حالا صدها ذره بنیادی. همان طور که بشر توانست این ۹۲ عنصر شیمیایی را با سه ذره الکترون، پروتون و نوترون توضیح دهد، به نظریه دیگری نیاز بود که بتواند این جنگل عظیم ذرات را با چند مدل ساده تفسیر کند. مدل استاندارد ذرات بنیادی توانست چنین کاری را انجام دهد. تاکنون در طبیعت تنها چهار نیروی مستقل شناخته شده است. نیروی گرانش را نیوتن کشف کرد و در نظریه نسبیت عام اینشتین تعمیم یافت. نظریه نسبیت عام یکی از بهترین و کامل ترین نظریه های علمی است که می تواند نیروی گرانش را تا حد بسیار خوبی توضیح دهد. نیروی دیگر، نیروی الکترومغناطیسی است. نیروی الکترومغناطیسی در قرن نوزدهم و با کارهای بزرگانی مثل فارادی، هانری، لورنتس، آمپر، اورستد و... قوام پیدا کرد و سرانجام ماکسول توانست این نظریه ها را وحدت بخشیده و در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
رنگ ها و طعم ها
ماجرای فیزیک ذرات بنیادی در دهه ۱۹۶۰ به ماجرای خلق مکانیک کوانتومی و آنچه که در جهان فیزیکدانان در دهه های اول قرن بیستم می گذشت بی شباهت نیست. در اواخر دهه ۱۹۶۰ شتاب دهنده های پرانرژی از تصادم الکترون ها و پروتون ها و در برخی موارد ذرات دیگر، صدها ذره بنیادی فراهم کردند تا فیزیکدانان را از غنای آنچه که در زیرلایه های اتم می گذرد آگاه کنند.
● نگاهی به مدل استاندارد ذرات بنیادی در نیمه دوم قرن بیستم پیشرفت های عظیمی در درک ما از جهان و به خصوص در دنیای درون اتم اتفاق افتاد. از یک سو پیشرفت های نظری در مکانیک کوانتومی و به تبع آن در نظریه میدان های کوانتومی و از سوی دیگر انجام آزمایش های بزرگ به وسیله شتاب دهنده های عظیم باعث شد که امروزه بتوانیم ادعا کنیم ساختار بخش عظیمی از ماده قابل رویت در جهان را می دانیم. همچنین می توانیم بگوییم که از میان چهار نیروی مستقل در طبیعت امروز نظریه وحدت یافته ای از دوتای آنها در دست است و سومین نیرو هم به طرز خوبی با آنها تلفیق شده است. اما سئوالات بزرگ تر و اساسی تری پیش روی بشر باز شده است. از یک طرف نیروی چهارم یعنی گرانش تا حدودی رام نشدنی به نظر می رسد. نظریه های ذهنی تری مثل نظریه ریسمان و ابر ریسمان ادعا دارند که شاید بتوانند در آینده هر چهار نیرو را در یک نظریه وحدت یافته توضیح دهند. از سوی دیگر کشفیات کیهان شناسی در اواخر دهه ۹۰ نشان داد که آن چیزی را که ماده قابل رویت در جهان می نامیم و آن را با «مدل استاندارد ذرات بنیادی» توصیف می کنیم، تنها کمتر از پنج درصد جرم کل عالم را تشکیل می دهد و از ۹۵ درصد باقی مانده قسمتی به صورت جرم تاریک است که تنها اثر آن را در سرعت چرخش ستاره ها (مثل خورشید) به دور کهکشان دیده ایم و قسمت بیشتر آن به صورت انرژی تاریک است که باز هم تنها نشانه آن را در افزایش سرعت انبساط عالم کشف کرده ایم و هیچ توجیه نظری که به وسیله عموم فیزیکدانان قابل قبول باشد ارائه نشده است. با وجود تمام این محدودیت ها می توان گفت که «مدل استاندارد ذرات بنیادی» به واقع شاهکاری است که حاصل میلیون ها نفرساعت _ وقت و یک قرن تلاش بشر و عقلانیت مدرن برای کشف رازهای جاودانه خلقت است. ● نخستین ذرات بنیادی ماجرای فیزیک ذرات بنیادی در دهه ۱۹۶۰ به ماجرای خلق مکانیک کوانتومی و آنچه که در جهان فیزیکدانان در دهه های اول قرن بیستم می گذشت بی شباهت نیست. در اواخر دهه ۱۹۶۰ شتاب دهنده های پرانرژی از تصادم الکترون ها و پروتون ها و در برخی موارد ذرات دیگر، صدها ذره بنیادی فراهم کردند تا فیزیکدانان را از غنای آنچه که در زیرلایه های اتم می گذرد آگاه کنند. زمانی که دالتون مدل اتمی نوین خود را در قرن نوزدهم ارائه داد و مندلیف جدول تناوبی عناصر را تنظیم کرد، دانشمندان گمان می کردند که اتم ها، آجرهای ریزسازنده جهان هستند اما این تصور چندان طول نکشید. با کشف الکترون، هسته و پروتون و نوترون درون هسته (که اکثر آنها را مدیون تامسون پدر و پسر و لرد رادرفورد هستیم)، دانشمندان نفس تازه ای کشیدند. آنها توانستند تمام جدول تناوبی عناصر را براساس این ذره توجیه کنند. به نظر می رسید که الکترون، پروتون و نوترون اجزای اصلی سازنده جهان هستند. اما داستان اینجا تمام نمی شود. دیراک که پس از تدوین مکانیک کوانتومی توسط هایزنبرگ و شرودینگر به دنبال آن بود که یک نظریه مکانیک کوانتومی نسبیتی بسازد نسبیت خاص را با مکانیک کوانتومی پیوند بزند، در اواخر دهه ۱۹۲۰ به معادله ای دست یافت که علاوه بر توضیح دینامیک الکترون وجود ذره دیگری را پیش بینی می کرد که تمام خواص اش همانند الکترون اما بارش مخالف آن است. این ذره را پوزیترون نامیدند. پوزیترون پادذره الکترون است، یعنی تمام خواص آن مثل الکترون است و فقط بارهای ذاتی اعداد کوانتومی آن عکس الکترون است، مثلاً بار الکتریکی مثبت دارد و در سال ۱۹۳۱ توسط کارل اندرسون با استفاده از عکس هایی که از تابش کیهانی گرفته بود، کشف شد. نکته جالب تر اینکه معادله دیراک می تواند هر ذره ای را که اسپین یک دوم دارد توصیف کند اسپین خاصیت کاملاً کوانتومی است و مانسته کلاسیکی ندارد و شبیه یک میدان مغناطیسی ذاتی است پس پروتون و نوترون را هم شامل می شود، در نتیجه آنها هم پادذره دارند. ● نظریه میدان های کوانتومی پیشرفت بعدی در درک جهان خرد جهان زیر اتمی زمانی حاصل شد که نشان داده شد در معادله دیراک کوانتیزه کردن معادله شرودینگر برای ذرات اسپین یک دوم یک فوتون پرانرژی فوتون، کوانتوم نور است که اینشتین از آن برای توجیه اثر فتوالکتریک استفاده کرد می تواند یک الکترون و یک پوزیترون خلق کند. البته برای بقای همزمان انرژی و اندازه حرکت، این خلق باید در کنار یک ذره سنگین تر اتفاق بیفتد. به طور مشابه نشان داده شد که الکترون و پوزیترون می توانند به هم برخورد کنند و ضمن نابود شدن فنا شدن یک فوتون پرانرژی تولید کنند. در نظریه میدان های کوانتومی که معادله دیراک صورت خاصی از آن است همه ذرات توسط میدان ها توصیف می شوند، همان طور که فوتون نمایان گر میدان الکترومغناطیسی است، الکترون هم تجلی یک میدان الکترونی و پروتون هم یک میدان پروتونی است. به امکان خلق یا فنای کوانتم های میدان ذرات دومین کوانتیزه شدن» می گویند. ● نیروهای بنیادی در درون هسته اتم ها، پروتون ها و نوترون ها در کنار هم قرار دارند. نوترون ها بی بار هستند اما پروتون ها بار مثبت دارند. دافعه الکتریکی آنها آنقدر زیاد است که باید چیزی بسیار قوی آنها را در کنار هم این گونه آرام قرار داده باشد. نیرویی که «نیروی هسته ای» نام گرفت. فیزیکدان بزرگ ژاپنی یوکاوا این ایده را مطرح کرد که نیروی هسته ای ناشی از تبادل ذره ای به نام مزون بین اجزای هسته پروتون و نوترون است به این ترتیب پای ذرات دیگری هم به میان آمد. در همین زمان ها بود که شتاب دهنده های بزرگ ساخته شدند و ماحصل کار این شتاب دهنده ها کشف صدها ذره گوناگون بود که همه آنها به نوعی لقب «بنیادی» را به همراه داشتند وضع از زمان جدول مندلیف هم بدتر شد. زیرا آن موقع تنها ۹۲ عنصر وجود داشتند و حالا صدها ذره بنیادی. همان طور که بشر توانست این ۹۲ عنصر شیمیایی را با سه ذره الکترون، پروتون و نوترون توضیح دهد، به نظریه دیگری نیاز بود که بتواند این جنگل عظیم ذرات را با چند مدل ساده تفسیر کند. مدل استاندارد ذرات بنیادی توانست چنین کاری را انجام دهد. تاکنون در طبیعت تنها چهار نیروی مستقل شناخته شده است. نیروی گرانش را نیوتن کشف کرد و در نظریه نسبیت عام اینشتین تعمیم یافت. نظریه نسبیت عام یکی از بهترین و کامل ترین نظریه های علمی است که می تواند نیروی گرانش را تا حد بسیار خوبی توضیح دهد. نیروی دیگر، نیروی الکترومغناطیسی است. نیروی الکترومغناطیسی در قرن نوزدهم و با کارهای بزرگانی مثل فارادی، هانری، لورنتس، آمپر، اورستد و... قوام پیدا کرد و سرانجام ماکسول توانست این نظریه ها را وحدت بخشیده و در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
رنگ ها و طعم ها
ماجرای فیزیک ذرات بنیادی در دهه ۱۹۶۰ به ماجرای خلق مکانیک کوانتومی و آنچه که در جهان فیزیکدانان در دهه های اول قرن بیستم می گذشت بی شباهت نیست. در اواخر دهه ۱۹۶۰ شتاب دهنده های پرانرژی از تصادم الکترون ها و پروتون ها و در برخی موارد ذرات دیگر، صدها ذره بنیادی فراهم کردند تا فیزیکدانان را از غنای آنچه که در زیرلایه های اتم می گذرد آگاه کنند.
● نگاهی به مدل استاندارد ذرات بنیادی در نیمه دوم قرن بیستم پیشرفت های عظیمی در درک ما از جهان و به خصوص در دنیای درون اتم اتفاق افتاد. از یک سو پیشرفت های نظری در مکانیک کوانتومی و به تبع آن در نظریه میدان های کوانتومی و از سوی دیگر انجام آزمایش های بزرگ به وسیله شتاب دهنده های عظیم باعث شد که امروزه بتوانیم ادعا کنیم ساختار بخش عظیمی از ماده قابل رویت در جهان را می دانیم. همچنین می توانیم بگوییم که از میان چهار نیروی مستقل در طبیعت امروز نظریه وحدت یافته ای از دوتای آنها در دست است و سومین نیرو هم به طرز خوبی با آنها تلفیق شده است. اما سئوالات بزرگ تر و اساسی تری پیش روی بشر باز شده است. از یک طرف نیروی چهارم یعنی گرانش تا حدودی رام نشدنی به نظر می رسد. نظریه های ذهنی تری مثل نظریه ریسمان و ابر ریسمان ادعا دارند که شاید بتوانند در آینده هر چهار نیرو را در یک نظریه وحدت یافته توضیح دهند. از سوی دیگر کشفیات کیهان شناسی در اواخر دهه ۹۰ نشان داد که آن چیزی را که ماده قابل رویت در جهان می نامیم و آن را با «مدل استاندارد ذرات بنیادی» توصیف می کنیم، تنها کمتر از پنج درصد جرم کل عالم را تشکیل می دهد و از ۹۵ درصد باقی مانده قسمتی به صورت جرم تاریک است که تنها اثر آن را در سرعت چرخش ستاره ها (مثل خورشید) به دور کهکشان دیده ایم و قسمت بیشتر آن به صورت انرژی تاریک است که باز هم تنها نشانه آن را در افزایش سرعت انبساط عالم کشف کرده ایم و هیچ توجیه نظری که به وسیله عموم فیزیکدانان قابل قبول باشد ارائه نشده است. با وجود تمام این محدودیت ها می توان گفت که «مدل استاندارد ذرات بنیادی» به واقع شاهکاری است که حاصل میلیون ها نفرساعت _ وقت و یک قرن تلاش بشر و عقلانیت مدرن برای کشف رازهای جاودانه خلقت است. ● نخستین ذرات بنیادی ماجرای فیزیک ذرات بنیادی در دهه ۱۹۶۰ به ماجرای خلق مکانیک کوانتومی و آنچه که در جهان فیزیکدانان در دهه های اول قرن بیستم می گذشت بی شباهت نیست. در اواخر دهه ۱۹۶۰ شتاب دهنده های پرانرژی از تصادم الکترون ها و پروتون ها و در برخی موارد ذرات دیگر، صدها ذره بنیادی فراهم کردند تا فیزیکدانان را از غنای آنچه که در زیرلایه های اتم می گذرد آگاه کنند. زمانی که دالتون مدل اتمی نوین خود را در قرن نوزدهم ارائه داد و مندلیف جدول تناوبی عناصر را تنظیم کرد، دانشمندان گمان می کردند که اتم ها، آجرهای ریزسازنده جهان هستند اما این تصور چندان طول نکشید. با کشف الکترون، هسته و پروتون و نوترون درون هسته (که اکثر آنها را مدیون تامسون پدر و پسر و لرد رادرفورد هستیم)، دانشمندان نفس تازه ای کشیدند. آنها توانستند تمام جدول تناوبی عناصر را براساس این ذره توجیه کنند. به نظر می رسید که الکترون، پروتون و نوترون اجزای اصلی سازنده جهان هستند. اما داستان اینجا تمام نمی شود. دیراک که پس از تدوین مکانیک کوانتومی توسط هایزنبرگ و شرودینگر به دنبال آن بود که یک نظریه مکانیک کوانتومی نسبیتی بسازد نسبیت خاص را با مکانیک کوانتومی پیوند بزند، در اواخر دهه ۱۹۲۰ به معادله ای دست یافت که علاوه بر توضیح دینامیک الکترون وجود ذره دیگری را پیش بینی می کرد که تمام خواص اش همانند الکترون اما بارش مخالف آن است. این ذره را پوزیترون نامیدند. پوزیترون پادذره الکترون است، یعنی تمام خواص آن مثل الکترون است و فقط بارهای ذاتی اعداد کوانتومی آن عکس الکترون است، مثلاً بار الکتریکی مثبت دارد و در سال ۱۹۳۱ توسط کارل اندرسون با استفاده از عکس هایی که از تابش کیهانی گرفته بود، کشف شد. نکته جالب تر اینکه معادله دیراک می تواند هر ذره ای را که اسپین یک دوم دارد توصیف کند اسپین خاصیت کاملاً کوانتومی است و مانسته کلاسیکی ندارد و شبیه یک میدان مغناطیسی ذاتی است پس پروتون و نوترون را هم شامل می شود، در نتیجه آنها هم پادذره دارند. ● نظریه میدان های کوانتومی پیشرفت بعدی در درک جهان خرد جهان زیر اتمی زمانی حاصل شد که نشان داده شد در معادله دیراک کوانتیزه کردن معادله شرودینگر برای ذرات اسپین یک دوم یک فوتون پرانرژی فوتون، کوانتوم نور است که اینشتین از آن برای توجیه اثر فتوالکتریک استفاده کرد می تواند یک الکترون و یک پوزیترون خلق کند. البته برای بقای همزمان انرژی و اندازه حرکت، این خلق باید در کنار یک ذره سنگین تر اتفاق بیفتد. به طور مشابه نشان داده شد که الکترون و پوزیترون می توانند به هم برخورد کنند و ضمن نابود شدن فنا شدن یک فوتون پرانرژی تولید کنند. در نظریه میدان های کوانتومی که معادله دیراک صورت خاصی از آن است همه ذرات توسط میدان ها توصیف می شوند، همان طور که فوتون نمایان گر میدان الکترومغناطیسی است، الکترون هم تجلی یک میدان الکترونی و پروتون هم یک میدان پروتونی است. به امکان خلق یا فنای کوانتم های میدان ذرات دومین کوانتیزه شدن» می گویند. ● نیروهای بنیادی در درون هسته اتم ها، پروتون ها و نوترون ها در کنار هم قرار دارند. نوترون ها بی بار هستند اما پروتون ها بار مثبت دارند. دافعه الکتریکی آنها آنقدر زیاد است که باید چیزی بسیار قوی آنها را در کنار هم این گونه آرام قرار داده باشد. نیرویی که «نیروی هسته ای» نام گرفت. فیزیکدان بزرگ ژاپنی یوکاوا این ایده را مطرح کرد که نیروی هسته ای ناشی از تبادل ذره ای به نام مزون بین اجزای هسته پروتون و نوترون است به این ترتیب پای ذرات دیگری هم به میان آمد. در همین زمان ها بود که شتاب دهنده های بزرگ ساخته شدند و ماحصل کار این شتاب دهنده ها کشف صدها ذره گوناگون بود که همه آنها به نوعی لقب «بنیادی» را به همراه داشتند وضع از زمان جدول مندلیف هم بدتر شد. زیرا آن موقع تنها ۹۲ عنصر وجود داشتند و حالا صدها ذره بنیادی. همان طور که بشر توانست این ۹۲ عنصر شیمیایی را با سه ذره الکترون، پروتون و نوترون توضیح دهد، به نظریه دیگری نیاز بود که بتواند این جنگل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
رنگ ها و طعم ها
ماجرای فیزیک ذرات بنیادی در دهه ۱۹۶۰ به ماجرای خلق مکانیک کوانتومی و آنچه که در جهان فیزیکدانان در دهه های اول قرن بیستم می گذشت بی شباهت نیست. در اواخر دهه ۱۹۶۰ شتاب دهنده های پرانرژی از تصادم الکترون ها و پروتون ها و در برخی موارد ذرات دیگر، صدها ذره بنیادی فراهم کردند تا فیزیکدانان را از غنای آنچه که در زیرلایه های اتم می گذرد آگاه کنند.
● نگاهی به مدل استاندارد ذرات بنیادی در نیمه دوم قرن بیستم پیشرفت های عظیمی در درک ما از جهان و به خصوص در دنیای درون اتم اتفاق افتاد. از یک سو پیشرفت های نظری در مکانیک کوانتومی و به تبع آن در نظریه میدان های کوانتومی و از سوی دیگر انجام آزمایش های بزرگ به وسیله شتاب دهنده های عظیم باعث شد که امروزه بتوانیم ادعا کنیم ساختار بخش عظیمی از ماده قابل رویت در جهان را می دانیم. همچنین می توانیم بگوییم که از میان چهار نیروی مستقل در طبیعت امروز نظریه وحدت یافته ای از دوتای آنها در دست است و سومین نیرو هم به طرز خوبی با آنها تلفیق شده است. اما سئوالات بزرگ تر و اساسی تری پیش روی بشر باز شده است. از یک طرف نیروی چهارم یعنی گرانش تا حدودی رام نشدنی به نظر می رسد. نظریه های ذهنی تری مثل نظریه ریسمان و ابر ریسمان ادعا دارند که شاید بتوانند در آینده هر چهار نیرو را در یک نظریه وحدت یافته توضیح دهند. از سوی دیگر کشفیات کیهان شناسی در اواخر دهه ۹۰ نشان داد که آن چیزی را که ماده قابل رویت در جهان می نامیم و آن را با «مدل استاندارد ذرات بنیادی» توصیف می کنیم، تنها کمتر از پنج درصد جرم کل عالم را تشکیل می دهد و از ۹۵ درصد باقی مانده قسمتی به صورت جرم تاریک است که تنها اثر آن را در سرعت چرخش ستاره ها (مثل خورشید) به دور کهکشان دیده ایم و قسمت بیشتر آن به صورت انرژی تاریک است که باز هم تنها نشانه آن را در افزایش سرعت انبساط عالم کشف کرده ایم و هیچ توجیه نظری که به وسیله عموم فیزیکدانان قابل قبول باشد ارائه نشده است. با وجود تمام این محدودیت ها می توان گفت که «مدل استاندارد ذرات بنیادی» به واقع شاهکاری است که حاصل میلیون ها نفرساعت _ وقت و یک قرن تلاش بشر و عقلانیت مدرن برای کشف رازهای جاودانه خلقت است. ● نخستین ذرات بنیادی ماجرای فیزیک ذرات بنیادی در دهه ۱۹۶۰ به ماجرای خلق مکانیک کوانتومی و آنچه که در جهان فیزیکدانان در دهه های اول قرن بیستم می گذشت بی شباهت نیست. در اواخر دهه ۱۹۶۰ شتاب دهنده های پرانرژی از تصادم الکترون ها و پروتون ها و در برخی موارد ذرات دیگر، صدها ذره بنیادی فراهم کردند تا فیزیکدانان را از غنای آنچه که در زیرلایه های اتم می گذرد آگاه کنند. زمانی که دالتون مدل اتمی نوین خود را در قرن نوزدهم ارائه داد و مندلیف جدول تناوبی عناصر را تنظیم کرد، دانشمندان گمان می کردند که اتم ها، آجرهای ریزسازنده جهان هستند اما این تصور چندان طول نکشید. با کشف الکترون، هسته و پروتون و نوترون درون هسته (که اکثر آنها را مدیون تامسون پدر و پسر و لرد رادرفورد هستیم)، دانشمندان نفس تازه ای کشیدند. آنها توانستند تمام جدول تناوبی عناصر را براساس این ذره توجیه کنند. به نظر می رسید که الکترون، پروتون و نوترون اجزای اصلی سازنده جهان هستند. اما داستان اینجا تمام نمی شود. دیراک که پس از تدوین مکانیک کوانتومی توسط هایزنبرگ و شرودینگر به دنبال آن بود که یک نظریه مکانیک کوانتومی نسبیتی بسازد نسبیت خاص را با مکانیک کوانتومی پیوند بزند، در اواخر دهه ۱۹۲۰ به معادله ای دست یافت که علاوه بر توضیح دینامیک الکترون وجود ذره دیگری را پیش بینی می کرد که تمام خواص اش همانند الکترون اما بارش مخالف آن است. این ذره را پوزیترون نامیدند. پوزیترون پادذره الکترون است، یعنی تمام خواص آن مثل الکترون است و فقط بارهای ذاتی اعداد کوانتومی آن عکس الکترون است، مثلاً بار الکتریکی مثبت دارد و در سال ۱۹۳۱ توسط کارل اندرسون با استفاده از عکس هایی که از تابش کیهانی گرفته بود، کشف شد. نکته جالب تر اینکه معادله دیراک می تواند هر ذره ای را که اسپین یک دوم دارد توصیف کند اسپین خاصیت کاملاً کوانتومی است و مانسته کلاسیکی ندارد و شبیه یک میدان مغناطیسی ذاتی است پس پروتون و نوترون را هم شامل می شود، در نتیجه آنها هم پادذره دارند. ● نظریه میدان های کوانتومی پیشرفت بعدی در درک جهان خرد جهان زیر اتمی زمانی حاصل شد که نشان داده شد در معادله دیراک کوانتیزه کردن معادله شرودینگر برای ذرات اسپین یک دوم یک فوتون پرانرژی فوتون، کوانتوم نور است که اینشتین از آن برای توجیه اثر فتوالکتریک استفاده کرد می تواند یک الکترون و یک پوزیترون خلق کند. البته برای بقای همزمان انرژی و اندازه حرکت، این خلق باید در کنار یک ذره سنگین تر اتفاق بیفتد. به طور مشابه نشان داده شد که الکترون و پوزیترون می توانند به هم برخورد کنند و ضمن نابود شدن فنا شدن یک فوتون پرانرژی تولید کنند. در نظریه میدان های کوانتومی که معادله دیراک صورت خاصی از آن است همه ذرات توسط میدان ها توصیف می شوند، همان طور که فوتون نمایان گر میدان الکترومغناطیسی است، الکترون هم تجلی یک میدان الکترونی و پروتون هم یک میدان پروتونی است. به امکان خلق یا فنای کوانتم های میدان ذرات دومین کوانتیزه شدن» می گویند. ● نیروهای بنیادی در درون هسته اتم ها، پروتون ها و نوترون ها در کنار هم قرار دارند. نوترون ها بی بار هستند اما پروتون ها بار مثبت دارند. دافعه الکتریکی آنها آنقدر زیاد است که باید چیزی بسیار قوی آنها را در کنار هم این گونه آرام قرار داده باشد. نیرویی که «نیروی هسته ای» نام گرفت. فیزیکدان بزرگ ژاپنی یوکاوا این ایده را مطرح کرد که نیروی هسته ای ناشی از تبادل ذره ای به نام مزون بین اجزای هسته پروتون و نوترون است به این ترتیب پای ذرات دیگری هم به میان آمد. در همین زمان ها بود که شتاب دهنده های بزرگ ساخته شدند و ماحصل کار این شتاب دهنده ها کشف صدها ذره گوناگون بود که همه آنها به نوعی لقب «بنیادی» را به همراه داشتند وضع از زمان جدول مندلیف هم بدتر شد. زیرا آن موقع تنها ۹۲ عنصر وجود داشتند و حالا صدها ذره بنیادی. همان طور که بشر توانست این ۹۲ عنصر شیمیایی را با سه ذره الکترون، پروتون و نوترون توضیح دهد، به نظریه دیگری نیاز بود که بتواند این جنگل عظیم ذرات را با چند مدل ساده تفسیر کند. مدل استاندارد ذرات بنیادی توانست چنین کاری را انجام دهد. تاکنون در طبیعت تنها چهار نیروی مستقل شناخته شده است. نیروی گرانش را نیوتن کشف کرد و در نظریه نسبیت عام اینشتین تعمیم یافت. نظریه نسبیت عام یکی از بهترین و کامل ترین نظریه های علمی است که می تواند نیروی گرانش را تا حد بسیار خوبی توضیح دهد. نیروی دیگر، نیروی الکترومغناطیسی است. نیروی الکترومغناطیسی در قرن نوزدهم و با کارهای بزرگانی مثل فارادی، هانری، لورنتس، آمپر، اورستد و... قوام پیدا کرد و سرانجام ماکسول توانست این نظریه ها را وحدت بخشیده و در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
پنیر کشکی معمولاً به دلیل طعم خاص و بافت نرمش مورد استقبال مصرف کنندگان محلی است . مقدار مواد مغذی آن به دلیل تقویت پروتئین آب پنیر در اسیدهای آمینوی خاص ، بخصوص سیستین cystline ، میتونین Methonine ، بسیار بالاست. (در این انتها نتیجه ص4 نوشته شود)
خلاصه تکنولوژی ساخت کره
گلبول چربی . چربی موجود در شیر گاو به صورت گلبولهای چربی با قطر 3 تا 5 میکرومتری به صورت معلق می باشند. این گلبولها دارای ساختار ناهمگن در سه بخش هستند: غشاء خارجی هسته مرکزی تری گلیسیرید با نقطه ذوب بالا و لایه میانی تری گلیسیرید با نقطه ذوب پایین. ثبات امولسیون چربی به یکپارچگی ساختار گلبولی بستگی دارد.
ساخت کره شامل بی ثبات سازی امولوسیون جهت غلیظ سازی (تمرکز) میزان چربی از 5/3 تا 5/4 درصد ریشدر برای 82 درصد در کره می باشد. این تغییرات در چندین مراحل مکانیکی و شیمیایی دنبال می شود.
مراحل ساخت کره . اولین مرحله ساخت کره ، جداسازی شیر جهت کسب سرشیری با میزان 10 برابر چربی نسبت به شیو می باشد. این کار با سرشیدگیری طبیعی به شیوه سنتی یا روشهای فنی مرکز گریز انجام می شود.
گاهی اوقات ، زمانیکه اسید سازی بیش از 2/0 درصد است، خنثی کردن سرشیر جهت جلوگیری از لخته شدن در طول زمان حرارت دادن و رشد نامطلوب طعم در کره ، مهم است. خنثی سازی با رقیق کردن بوسیله آب و تفکیک آتی یا استفاده شیمیایی هیدروکسید سدیم انجام می شود.
عملیات حرارت دادن سرشیر جهت حذف باکتریها وآترمیهایی است که کیفیت تولید را دچار مشکل می کنند. به این دلیل ، سرشیر در دمای 90 تا 95 درجه بین 30 ثانیه تا 2 دقیقه حرارت می بیند. برای از بین بردن بوجود می آید که ممکن است در آب یا چربی طل شوند ، می شود. از گاز زدایی استفاده کرد. بعد از حرارت دادن ، سرشیر بین دمای 8 تا 14 درجه برای کامل شدن ، سرد می گردد. کار به عمل آوردن برای کاهش نسبی ph یا تنظیم طعم و بلوری سازی چربی انجام می گیرد.
به عمل آوردن بیولوژیکی تحت تاثیر افزودن آغازگر تکنیک به مدت 10 تا 16 ساعت در دمای 8 تا 14 درجه می باشد. اسیدی بودن سرشیر که برای شیوه های کره گیری سنتی مورد نیاز است. 40/0 تا 45/0 درصد می باشد. اما فقط 20/0 تا 35/0 درصد برای کره گیری مولوم است. در طول کار به عمل آوردن محصول باکتری اسید لاکتیک نیز مولکولهای طعم دهنده ای مثل دی ایستیل Diacetyl را تولید می کند که در ساخت پخت عادی و بوی فندق بسیار مهم است.
تکامل فیزیکی جهت تنظیم بخش جامد و چربی مایع انجام می شود. در دمای پایین تمام چربیها متبلور شده و منجر به طولانی شدن زمان کره گیری و بافت بسیار سخت کره می گردند. اگر دما بسیار بالا شد ، تمام چربیها ذوب شده و کره بسیار نرم می شود که منجر کاهش قابل توجه چربی در آبدوغ می گردد. عامل مهم دیگر در تکمیل فیزیکی کنترل میزان سرما رسانی سرشیر است. اگر خیلی آرام این کار را انجام شود ، بلورهای بزرگ چربی شکل می گیرد که باعث ایجاد ترک و بافت شنی در کره می شود. اگر در سرعت سرما رسانی خیلی زیاد باشد ، بلورهای بسیار ریز هستند و در دهان قابل تشخیص نمی باشد. در نتیجه بافت کره به شکل مشخصی اصلاح می شود.
مرحله نهایی ساخت کره شامل شکستن گلبول های چربی جهت بیرون ریزی میزان کمی چربی مایع است که رابطه متساوم با گلبولهای مجاور را تضمین می نماید. وقتی این ارتباط شکل می گیرد ، ذرات کره ظاهر می شود. جهت تسهیل این رشد، گلبول چربی باید در طول زمان کره گیری کنار هم قرار بگیرد. این کار با تشکیل کف در زمان شروع بکارگیری از سرشیو انجام می شود. با ارائه کا رکره گیری حبابها کوچکتر می شود و کف را فشرده تر می سازند و بر روی گلبولهای چربی فشار وارد می کنند. وقتی گلبولها به میزان زیادی فشرده شدند ، چربی مایع بیشتری فشرده می گردد و کف خیلی بی ثبات می شود. تخلیه چربی مایع با تاثیر گلبولها به یکدیگر و همچنین و سطح کره ایجاد می شود. بلافاصله ذرات کره ظاهر می شوند و کف واژگون می گردد و آبدوغ از کره جدا می شود.
وقتی ذرات کره به اندازه کافی برای جداسازی بزرگ شدند ، آبدوغ جریان می یابد و کره دیگری یا کار ادامه پیدا می کند.
بعد از کره سازی و شستشو ، تکان دادن کره ، پراکندگی هر قطره آبدوغ باقی مانده در کره را تضمین می نماید. کره گیری مطابق با میزان آب کره تا حداکثر 16 درصد در زمان وجود چنین قانونی ، می باشد.
بعد از کار ، کره از روی دستگاه برداشته شده و بسته بندی می شود. وسایل و ابزار بسته بندی باید به صورت یک خطاط کامل در مقابل آلودگیهای میکروبی بوده و ضمن ماتی بوده و ضمن ماتی داشته باشند ، زیرا نور باعث