لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پایهگذاری سنتهای عزاداری بدست ایرانیان
ریشه مرثیهسرایی و منقبتخوانی محرم را باید در فرهنگ ایرانی جستوجو کرد. شاهنامهخوانی و پردهخوانی که ریشه در فرهنگ ایرانی دارد، در دوره قاجار زمینهای برای نوحهخوانی و ذکر مصیبت در محرم را فراهم کرد.
در فرهنگ ایرانی نخستین و روشنترین سند عزاداری ثبت شده سوگ سیاوش است. بنابراین آن چه در تاریخ بخارای نرشخی آمده نقل است که: مردم بخارا را در کشتن سیاووش نوحههاست چنانکه در همه ولایتها معروف است و مطروبان آنرا سرود ساختهاند و قوالان آن را گریستن مغان خوانند و این سخن زیادت از سه هزار سالست.
و در جایی دیگر ذکر بخارا در شرح جنگ کیخسرو مینویسد:
اهل بخارا بر کشتن سیاوش سرودهای عجبست و مطربان آن را کین سیاووش گویند، و محمدبنجعفر گوید که از این تاریخ سه هزار سال است.
به غیر از نقلقول نرشخی در نقشهای دیواری که در نزدیک سمرقند کشف شده سوگواری را نشان میدهد که ظاهراً بر سوگ سیاووش است. دراین تصویر یک عماری باز است و سیاووش و شبیه او برآن خفته و مردم بر سر روی خود میکوبند.
اولین سوگواری برای امام حسین پس از شهادت ایشان توسط اهل بیت و علویان در مدینه و به فاصله چند سال پس از شهادت ایشان برگزار شد. این عزاداری بر اساس شهادت منابع پس از سال 65 وقیام علویان به رهبری مختار (که بیشترین شمار لشکریان وی را ایرانیان تشکیل میدادند) در خونخواهی شهدای کربلا بوده است.
اما ریشه عزاداری برای امام حسین (ع) در ایران به طور مشخص در دوره پادشاهی احمد معزالدین آل بویه رواج یافت.
پیش از آلبویه (دیلمیان) شیعیان و علویان دور هم جمع میشدند و سوگواری میکردند، لباس سیاه میپوشیدند و پارچههای سیاه را به نشانه عزاداری بردر خانهها میآویختند. امام صادق (ع) در عاشورا وتاسوعا در خانه میماندند و نزدیکان برای عرض تسلیت نزد او میرفتند. اما این مراسم به علت عدم پشتوانه محکم و فشار دستگاه حاکمه در نقاط مختلف به صورت پراکنده برگزار میشد.
این فشار از سوی خلفای عباسی روزبهروز بیشتر میشد، بهطوری که در زمان خلافت متوکل عباسی حرم مطهر امام حسین در کربلا بدست لشکریان ترک وی ویران شد. متوکل دستور به تخریب حرم امام حسین داد و بر روی تمام مزارات کربلا آب جاری کرد.
آل بویه نخستین حکومت ایرانی بود که دارای اقتدار شد.
این حکومت شیعی پس از استقرار عزاداری محرم را به صورت نهادینه در آوردند. دراین دوران هرساله محرم عزاداریهای مفصلی برگزار میشد.
این مراسم در محله کرخ بغداد که مرکز شیعیان بود با شکوه بیشتری برگزار میشد. قم، کاشان، سبزوار، اوه و ساوه نیز که مرکز شیعیان بود در هنگام عزاداری تعطیل رسمی میشدند و در اماکن مذهبی به عزاداری میپرداختند.
سنت آب و شربت دادن از آن زمان پایهگذاری شد. عزاداران کوچهها را سیاهپوش میکردند و نوحهخوانی میکردند؛ اما رسم حمل علم کتل در عزاداریهای این دوران دیده نمیشود.
این کثیر شامی در تاریخ خود مینویسد:
معزالدوله در بغداد در دهه اول محرم فرمان داد تمامی بازارهای بغداد بسته و سیاه عزا پوشیدند وبه تعزیه سیدالشهدا پرداختند. چون این قاعده در بغداد رسم نبود بنابراین علمای اهل سنت آنرا بدعتی بزرگ دانستند و چون بر معزالدوله دستی نداشتند چاره بر تسلیم آن نداشتند.پس از آن هر ساله تا انقراض دولت دیالمه شیعیان در ده روز اول محرم در جمیع بلاد رسم تعزیه به جای میاوردند و در بغداد تا اوایل دولت سلجوقی برقرار بود.
عزاداری سیدالشهدا با سقوط دولت آلبویه تعطیل و به صورت مخفی برگزار میشد. تا پایان دوره تیموری کمتر در منابع خبر از برگزاری عزاداری به چشم میخورد. در دوره تیموریان، کتاب روضه الشهدا توسط ملا محمد واعظ کاشفی نوشته شد. دراین دوره و در هرات که پایتخت این حکومت بوده دوباره از دوره سلطان حسین بایقرا آخرین پادشاه تیموری مراسمی برگزار شد.
تیموریان تا حدودی به شیعیان آزادی عمل دادند. روضهالشهدا مهمترین منبع عزاداریها است، بهطوریکه در دوره قاجار گویندگان مراسم عزاداری به واسطه خواندن روضه الشهدا به روضهخوان مشهور شدند واین اصطلاح باقی ماند.
با به قدرت رسیدن دولت صفویه در ایران و رسمیت بخشبده شدن به مذهب شیعه بهعنوان مذهب رسمی ایرانیان عزاداریهای اهل بیت بخصوص امام حسین دارای اهمیت بیشتری شد. در دوران صفویه عزاداریها به مناطق باز کشانده شد. در این دوره در همه ایران بخصوص مناطق شیعی چون قم و کاشان مراسم با شکوه بیشتری برگزار میشد. اما برگزاری با شکوه عزاداری رقابتهایی را در محلهها وشهرها به دنبال داشت، هر محلهای میکوشید با شیوه خاص و باشکوهترین مراسم را برگزار کند و برتری و مفاخره آمیز خود را اثبات کند.
تاکید بر همسر ایرانی امام حسین (ع) یعنی شهربانو دختر یزدگرد سوم نیز از قرن سوم هجری به بعد نیز در گرایش ایرانیان به عزاداری نقش داشته است.
اما با این حال بیشترین سنتهای عزاداری در دوره قاجار شکل یا تقویت گرفت. بیشتر سنتهای عزاداری امروزی از دوره قاجاریه باقی مانده است، برای نخستین بار پایگاههای عزاداریها به حسینه تبدیل شد. پیش از آین در این ساختمانی به نام حسینیه وجود نداشت.
ناصرالدین شاه تکیه دولت را برای برگزاری مراسم محرم و تعزیه خوانی بنا نهاد و هنر تعزیه که از دوره صفویه پا گرفته و در دوره زندیه شکل گرفته بود در این دوران قوام یافت. منقبتخوانی، حمل علم و کتل نیز در این دوره رسم شد.
این مراسم هر ساله با آیینهای ویژه از سوی مردم و بخصوص حکومت برگزار می شد. اگرچه در این میان رسوم ناپسندی چون قمهزنی وآزار بدن نیز مرسوم وبه شدت انجام میشد.
خودآزاری و قمهزنی که تا دوران قاجار نمونهای از آن هرگز مشاهده نشده بود، ریشه در سنتهای "استپی" اقوامی وحشی و مهاجمی دارد که از استپهای آسیای صغیر به ایران امدند. پیشوایان دینی، حتی عزاداری برای نزدیکترین افراد خانواده را اگر خراشی به صورت وارد شود، را مکروه میدانند. به همین علت بسیاری از علمای دینی به شدت با آن مخالفت میکردند.
منابع:
دکتر هاشم آقاجری استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس
هستی پودفروش، دبیر گروه اجتماعی اقبال
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
برای این پست مراسم ظهر عاشورا در شهرستان تفت را برایتون می نویسیم.
نمی دانم چرا عزاداری برای امام حسین (ع) به این شکل جا افتاده است یعنی هنوز امام حسین شهید نشده است ما ده شب برای ایشان عزاداری می کنیم ولی با شهادت ایشان در ظهر عاشورا تقریبا عزاداریها تمام می شود. اما به هرحال مراسم عزاداری در تفت به این صورت است که هرشب یکی یا چندمحله میزبان هیاتها ی عزاداری هستند تا شب آخر مثلا شب عاشورا محله سرده میزبان تمام هیاتهای تفت است و فردای آن روز یعنی صبح روز عاشورا تمام هیاتهای عزاداری طبق برنامه ای که از طرف فرمانداری تعیین شده است وارد حسینیه امام می شوند وبه عزاداری می پردازند تا ظهر عاشورا بعد از عزاداری در صبح و شهادت امام حسین در ظهر عاشورا مردم طبق یک سنت قدیمی برای نخل برداری (نقل برداری) به حسینیه امام می آیند البته در تفت دو حسینیه بزرگ یکی حسینیه ابوالفضل (ع) در محله گرمسیر و دیگری حسینیه امام در محله بازار وجود دارد که دو نخل قدیمی بزرگ در آنجا هست که نماد تابوت امام حسین(ع) و در روز بیست و یکم رمضان تابوت حضرت علی (ع) است .
مراسم به این شکل اجرا می شود که جوانان هیئت سرده از محله خود با پای پیاده و سینه زنان به طرف حسینیه گرمسیر حرکت میکنند و در مسیر با خواندن نوحه های زیبا مثل:
روز قتل بی کسان است ای خدا
ماتم لب تشنگان است ای خدا
این حسین نازنیین است ای خدا
جسم پاکش بر زمین است ای خدا
و پیوستن مردم به آنها تا نزدیکی حسینیه می روند در آنجا مردمی که در زیر نخل جا گرفته اند که شامل جوانان محله گرمسیر در سمت راست نخل– جوانان سلطان آباد در جلو نخل و جوانان محله بازار در عقب نخل هستند سمت چپ نخل را هم برای هیئت سرده در نظر می گیرند.
دز اینجا هیئت سرده بر سر زنان و با گفتن حسین حسین و دوان دوان وارد حسینیه می شوند . و به طرف نخل می روند و در زیر نخل در جایگاه مخصوص خود جای میگیرند و با صدای یا علی نخل را بلند می کنند و حرکت می کنند در این لحظه از بلند گو تکیه اذان گفته می شود . شخصی روی نخل به عنوان راهنما می ایستد و نخل برداران را راهنمایی می کند. بعد از گرداندن نخل دور کلک حسینیه برای سه مرتبه نخل را در پایین حسینیه گذاشته و باز با حسین حسین گفتن جلو عزاخانه امام حسین می آیند دقائقی را بر سر و صورت خود می زنند و حسین حسین می گویند . در حسینیه گرمسیر مراسم تا همین جا تمام می شود . بعد هیئت سرده از حسینیه گرمسیر به طرف حسینیه امام حرکت می کنند.
و مانند دفعه قبل با پای پیاده و سینه زنان و نوحه خوانی مثل:
این قاسم پادر حنا در کربلا
ای شعور آخر عزا شد ای خدا
در نجف شیر خدا دارد عزا
فاطمه بر سر زنان است ای خدا
تا پایین حسینیه امام می آیند مردم در زیر نخل جا گرفته اند طبق سنت قدیمی قسمتی از نخل برای جوانان بازار و قسمتی برای محلات دیگر در نطر گرفته شده است و قسمتی را هم برای هیئت میهمان یعنی سرده در نظر می گیرند.
هیئت با ورود به حسینیه به طرف نخل می روند و حسین حسین کنان در زیر نخل جا می گیرند و با مستقر شدن همه در زیر نخل و بلند کردن نخل با همصدایی یا علی نخل برداری آغاز می شود و صدای موذن در حسینیه طنین انداز می شود. واقعا صحنه تکان دهنده ای است همه کسانی که در اطراف حسینیه هستند و تماشا می کنند در حال گفتن حسین حسین هستند و همینطور اشک از دیدگانشان روان است. عده ای از مردم که نذر و نیاز دارند با رسیدن نخل به پایین حسینیه برای بار اول گوسفند یا گاو یا هر چیز ی که نذر کرده اند را جلو نخل قربانی می کنند . در اینجا نیز نخل سه دور دور حسینیه می چرخانند سپس نخل را زمین گذاشته و به طرف عزاخانه می دوند و هر کس در آنجا ارباب بی کفن خود را صدا می زند تا اینکه صدای خواندن تعدادی از قدیمیهای هیئت بازار به گوش می رسد .
تا که ز مرکب شه والا فتاد غلغله بر عالم بالا فتاد
لرزه بر آن چرخ معلا فتاد گفت در آن لحظه خدای کریم
انا فدیناه بذبح العظیم
ذکر گرفتی که زحق جبرئیل آمده از نزد خدای جلیل
داد بشارت به نجات خلیل گفت در آن لحظه خدای کریم
انا فدیناه بذبح العظیم
فاطمه گیسوی پریشان بکف نعش حسین را بگرفتی ز بر
گفت که ای زاده من ای پسر گفت در آن لحظه خدای کریم
انا فدیناه بذبح الظیم
گفت که ای اکبر نا شاد من گفت که ای قاسم داماد من
گفت که ای اضغر ناکام من گفت در آن لحظه خدای کریم
انا فدیناه بذبح العظیم
سپس مطالبی از غریبی حسین خوانده می شود بعد نوحه خوانان هیئت بازار و سرده نوحه می خوانند و مردم به سینیه می زنند سپس هیئت سرده شام غریبان را از همانجا شروع می کنند و به طرف محله خود حر کت میکنند. در اینجا هیئت دو گروه شده و یک گروه می نشیند و برسر زنان ابیاتی را می خواند و بلند می شوند و حرکت می کنند و گروه دیگر می نشیند و ابیاتی می خوانند و همین جور تکرار می شود . ابیاتی مانند:
شام غریبان حسین امشب است امشب است
اول درد و مهن زینب است زینب است
حاجتی دارم به تو ای ساربان ساربان
این شتران را تو به تندی مران ساربان
طفل یتیمی زحسین گمشده گمشده
زینب از این غصه دلش خون شده خون شده
بابا حسین جان امشب کجایی ؟
آغاز محرمالحرام ، ماه قیام کربلا ، مردم مومن استان دارالعباده یزد برای سوگواری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبداللهالحسین (ع) مهیا شدند.
مردم این خطه با ارادت خاص به ائمهاطهار (ع) آیینهای ویژه ماه محرم را از شب گذشته در سطح این استان آغاز کردند.
ویژگیهای خاص عزاداری مردم یزد و عشق و علاقه عاشقان اهل بیت زبانزد خاص و عام است.
استان یزد هنرمندانی را در دامان خویش پرورانده که در زنده نگهداشتن واقعه عظیم کربلا به نوبه خویش سهم بسزایی داشتهاند.
شاعرانی از جمله ریاضی یزدی ، جیحون یزدی ، واصل یزدی ، هرندی افضلی و بهجتی اشعاری سرودهاند که هیاتهای عزاداری در نوحهخوانیهای خود از این اشعار استفاده میکنند.
در دهه اول ماه محرم در یزد برپایی آیینهای عزاداری سومین امام شیعیان همانند دیگر نقاط کشور به اوج خود میرسد و همراه با این مراسم زیارت عاشورا و اقامه نماز در حسینیهها، مساجد ، تکایا و امامزادهها برگزار میشود.
براساس یک سنت دیرینه در یزد از روز پنجم محرم هیاتهای عزاداری که شامل سینه زن ، زنجیرزن و شبیه خوان است به دعوت مسوولان حسینیهها و مجالس عزاداری در این مکانها حضور یافته و به عزاداری میپردازند.
درشهر یزد حسینیه شاهزاده فاضل، وقت الساعت، مسجد روضه محمدیه،امامزاده جعفر (ع) ، امامزاده سید جعفر(ع)، خانه معروف امام حسینی از جمله مکانهای مذهبی است که آیینهای عزاداری در آن برپا میشود.
مراسم ویژه سومین روز شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) در ۱۳محرم از دیگر آیینهای ایام محرم در استان یزد است.
این آیین از ۶۰سال پیش به ابتکار یکی از روحانیون معروف یزد مرحوم حجتالاسلام " سید علی محمد وزیری " در این استان رواج یافت.
به همین مناسبت در شهر یزد هیاتهای عزاداری از صبح تا عصر روز سیزده محرم در مسجد ملا اسماعیل و همچنین تکیه بعثت یزد به عزاداری میپردازند و نظیر این مراسم در دیگر مناطق استان برگزار میشود.
همچنین به مناسبت هفتمین روز شهادت امام حسین (ع) و یاران با وفای آن حضرت ، آیینی در سطح استان از جمله در حسینیه" فهادان" یزد برپا میشود و عزاداران به سوگ مینشینند و مراسم شام غریبان برگزار میکنند.
" نخل برداری " در این استان از دیگر آیینهای رایج در ایام عزاداری سالار شهیدان است.
"نخل" که یک وسیله چوبی است و نشانگر پیکر مطهر حضرت ابا عبداللهالحسین (ع) است در اغلب تکیهها و حسینیههای استان وجود دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
مفهوم « عزاداری سیاسی » در اندیشه امام خمینی
« سیاست » در مفهوم صحیح و انسانی آن و نه آنچه در جهان سیاسی معاصر و نظام های حکومتی غرب به ظهور می رسد و پیش از آن در ادوار تاریخی مصادف با حاکمیت سیاسی بنی امیه و بنی عباس تجلی یافت از ملزومات بزرگ و اجتناب ناپذیر برای اداره امور و مدیریت کارآمد و انتظام و سازمان دهی جامعه محسوب می شود.
« سیاست » در مفهوم صحیح و انسانی آن و نه آنچه در جهان سیاسی معاصر و نظام های حکومتی غرب به ظهور می رسد و پیش از آن در ادوار تاریخی مصادف با حاکمیت سیاسی بنی امیه و بنی عباس تجلی یافت از ملزومات بزرگ و اجتناب ناپذیر برای اداره امور و مدیریت کارآمد و انتظام و سازمان دهی جامعه محسوب می شود.
نگرش اسلام به سیاست در مقایسه با نگرش نظام های سیاسی و حکومتی غرب نه تنها از مشخصه « جامعیت » برخوردار است که دارای هدف و جهت سالم می باشد و خاستگاه این نگرش والا ایدئولوژی اسلامی است که برخلاف ایدئولوژی های سایر مکاتب و مسالک که « گروهی » و « نژادی » می باشند « انسانی » است و همواره به مصالح همه انسان های روی زمین می اندیشد و تلاش های علمی و عملی خود را در مسیر تامین سعادت و رستگاری بشریت سامان دهی می کند نه برای گروه و نژاد خاص و با اهداف و مطامع سیاسی و اقتصادی پیوند خورده با حکومت های سرمایه داری خون آشام و لجام گسیخته ای که از گذشته تا امروز به بسط سیطره خود و افزودن بر مستعمرات خویش با روش جاهلیت های کهنه و مدرن تداوم می دهند و آخرین حلقه آن با تهاجم نظامی آمریکا به عراق و غارت منابع ثروت ملی مردم ازجمله « نفت » تکمیل گردید!
مشخصه « جامعیت » در « سیاست اسلامی » ما را به موضوعات متنوع و گوناگون راهنمایی می کند که همه آنها در عین آن که معنوی می باشند سیاسی هستند و در همان حال که از جنبه اعتقادی و اخلاقی و تربیتی « عبادت » محسوب می شوند از جنبه سیاسی نیز عبادت خدا به شمار می روند و البته با آثاری بسیار عظیم تر و گسترده تر زیرا بین آنچه در حیات فردی و در خلوت های خاص بندگان با پروردگارشان عبادت است با آنچه که در وسعت و گستردگی جامعه و کشور و در صحنه های اجتماعی و سیاسی عبادت می باشد تفاوتی فراوان وجود دارد و به همین دلیل آثار و نتایج این دو نوع عبادت قابل مقایسه با یکدیگر نمی باشند.
در نگرش به جامعیت سیاست در اسلام « عزاداری سیاسی » یکی از ابعاد موضوعی آن به شمار می رود همچنان که « اخلاق سیاسی » (۱ ) جنبه و جلوه ای دیگرند این جامعیت است و همچنین است « نماز سیاسی » (۲ ) و « حج سیاسی » (۳ ) عزاداری سیاسی را ائمه اطهار(ع ) بنیان نهادند و شیعیان را به انجام آن در تمام اعصار و زمان ها ترغیب کردند لکن متاسفانه این موضوع مهم و حیاتی به مرور مغفول و فراموش گردید و علت اصلی آن نگرش ظاهری برخی از افراد و گروه ها به « عزاداری » و غفلت از شناخت فلسفه اصلی آن و بسنده کردن به سطح و بازماندن از عمق است . در کنار این غفلت رنجزا تحرکات مرموز و پنهان حکومت های بنی امیه و بنی عباس و پس از آن حکومت های ضدشیعه تداوم یافته در بستر زمان از دیروز تا امروز عامل مهم دیگری در مغفول ماندن عزاداری سیاسی می باشد زیرا این حکومت ها عزاداری سیاسی را به نفع خود نمی دیدند و ارکان حاکمیت ظالمانه خویش را در اثر تحقق آن متزلزل می یافتند و به همین دلیل کوشیدند تاآن را از درون تهی سازند و از آثار سیاسی آن جلوگیری کنند و به این کار توفیق حاصل نمودند.
یکی از هنرهای بزرگ امام خمینی این بود که « عزاداری سیاسی » را که در طول قرن ها توسط نظام های حکومتی باطل ازجمله نظام ستمشاهی با دسیسه ها و ترفندهای گوناگون تحریف و دگرگون گشته بود زنده و احیا نمود.
حضرت امام خمینی عزاداری سیاسی را دیگر بار به ادبیات سیاسی شیعه بازگرداند و بیداری و تحرکی آفرید که نقش بزرگی در پیشبرد نهضت شکوهمند اسلامی ایفا نمود و موجب گشت آثار این نوع عزاداری ـ که در واقع همین یک نوع عزاداری مورد قبول و پذیرش اسلام می باشد و با انگیزه اصلی ائمه اطهار(ع ) از بنیان نهادن آن انطباق دارد ـ در صحنه ها و عرصه های فعالیت های سیاسی وارد شود و به طور ملموس به مشاهده درآید و راه های هر نوع توجیه و حمایت های بی پایه و اساس درباره عزاداری های سطحی و آمیخته با تحریف و خرافه را مسدود سازد.
برای بررسی مفهوم عزاداری سیاسی در اندیشه امام خمینی باید ابتدا به این حقیقت توجه نمائیم که « تشیع » مکتبی است که « مبارزه سیاسی » در متن آن نهفته و با تار و پود آن امتزاج یافته است و همین حقیقت خاستگاه اصلی « عزاداری سیاسی » به شمار می رود. به دیگر سخن تشیع مکتبی است انقلابی که سکون را برنمی تابد و در همه اعصار مقابله و مبارزه با ظلم و جور و حکومت های خودکامه و ضدالهی را از اهداف محوری خود قرار می دهد و طبیعی است که در مسیر تحقق همه جانبه این هدف مقدس عزاداری و سوگواری برای حضرت امام حسین (ع ) باید با هدفمندی سیاسی و برای حمایت از حق و مبارزه با باطل و یاری رسانی به جبهه حسینیان و سرکوب جبهه یزیدیان در همه اعصار و زمان ها محقق گردد.
امام خمینی در این باره اینگونه تصریح دارد :
یکی از خصلت های ذاتی تشیع از آغاز تاکنون مقاومت و قیام در برابر دیکتاتوری و ظلم است که در تمامی تاریخ شیعه به چشم می خورد هرچند که اوج این مبارزات در بعضی از مقطع های زمانی بوده است (۴ )
شهادت امیرالمومنین علیه السلام و نیز حسین علیه السلام و حبس و شکنجه و تبعید و مسمومیت های ائمه علیهم السلام همه در جهت مبارزات سیاسی شیعیان علیه ستمگری ها بوده است . (۵ )
در نگاه حضرت امام خمینی ائمه اطهار(ع ) برای زنده ماندن نهضت مقدس کربلا و اهداف و آرمان ها و ارزشهای راهگشا و تحرک زای آن عزاداری سیاسی را بنیان گذاشتند تا به این وسیله عواطف و احساسات مردم با بینش و شناخت ناشی از فلسفه های اصلی این انقلاب عظیم وسترگ پیوند یابد و در مسیر تحقق مبارزات سیاسی اسلام در همه اعصار و زمان ها با حکومت های ظلم گستر و معاند با دین به جوشش و خروش درآید.
حضرت امام خمینی درباره فلسفه و انگیزه عزاداری و گریه بر مظلومیت حضرت اباعبدالله الحسین (ع ) و این که ائمه دین (ع ) به منظور حفظ اقتدار و عظمت اسلام و مسلمانان در برابر دشمنان دین بزرگداشت حرکت مقدس کربلا و تداوم حضور در صحنه های فعالیت های اجتماعی و سیاسی را ضروری می دانستند و به همین دلیل عزاداری سیاسی را در تحقق این هدف وضع نمودند اینگونه آگاهی بخشی می نماید :
« شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم برای سیدالشهدا نه سیدالشهدا احتیاج به این گریه دارد و نه این گریه خودش فی النفسه یک کاری از آن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
آثار و برکات عزادارى و گریه بر سیدالشهداء
آمرزش گناهان
ریان بن شبیب از امام رضا (ع) روایت کرده که فرمود: «اى پسر شبیب ، اگر بر حسین (ع) گریه کنى تا آنکه اشک چشمت بر صورتت جارى شود، خداوند گناهان کوچک و بزرگ، و کم یا زیاد تو را مى آمرزد» 87و نیز فرمود: «گریه کنندگان باید بر کسى همچون حسین (ع) گریه کنند ، زیرا گریستن براى او گناهان بزرگ را فرو مىریزد» 89.
۵- سکونت در بهشت امام باقر (ع) فرمود: «هر مؤمنى که در سوگ حسین (ع) اشک دیده ریزد، به حدى که بر گونهاش جارى گردد، خداوند او را سالیان سال در غرفههاى بهشت مسکن مىدهد» . 90و نیز امام صادق (ع) فرمود: «هر کس درباره حسین (ع) شعرى بخواند و گریه نماید و یک نفر را بگریاند، بهشت براى هر دوى آنها نوشته مىشود . کسى که حسین (ع) نزد او ذکر شود و از چشمش به مقدار بال مگسى اشک آید، اجر او نزد خداست و براى او جز به بهشت راضى نخواهد شد» .91و نیز فرمود: «هر کس که در عزاى حسین (ع) بگرید یا دیگرى را بگریاند و یا آنکه خود را به حالت گریه و عزا درآورد ، بهشت بر او واجب مىشود» 92.
۶- شفا یافتن یکى دیگر از آثار و برکات مجالس عزادارى حضرت سید الشهدا (ع) شفا گرفتن است . به طورى که بارها دیدهایم و شنیدهایم که بعضى از عزاداران و گریه کنندگان بر حسین (ع) شفا گرفتهاند.نقل است که مرجع بزرگ شیعه مرحوم آیة الله العظمى بروجردى در سن نود سالگى داراى چشمانى سالم بودند که بدون عینک خطوط ریز را هم مىخواندند و مىفرمودند: این نعمت را مرهون وجود مبارک حضرت ابى عبدالله الحسین (ع) هستم : و قضیه را چنین نقل مىفرمودند: در یکى از سالها در بروجرد بودم، به چشم درد عجیبى مبتلا شدم که بسیار مرا نگران ساخته بود . معالجه پزشکان فایدهاى نکرد و درد چشم هر روز بیشتر و ناراحتى من افزونتر مىگردید، تااینکه ایام محرم شد. در ایام محرم آیة الله فقید ، دهه اول را روضه داشتند و دستههاى مختلف هم در این عزادارى شرکت مىکردند . یکى از دستههایى که روز عاشورا به خانه آقا وارد شده بود، «هیئت گِلگیرها» است که نوعاً سادات و اهل علم و محترمین هستند، در حالى که هر یک حوله سفیدى به کمر بستهاند، سر و سینه خود را گل آلود کرده و بطور بسیار رقت بار و مهیج و در عین حال با سوز و گداز فراوان و ذکرى جانسوز آن روز را تا ظهر
عزادارى مى کنند . آقا فرمودند: «هنگامى که این دسته به خانه من آمدند و وضع مجلس با ورود این هیئت هیجان عجیبى به خود گرفته بود من هم در گوشهاى نشسته و آهسته آهسته اشک مىریختم و در این بین هم مقدارى گل از روى پاى یکى از همین افراد گلگیر برداشته و بر روى چشمهاى ملتهب و ناراحتم کشیدم، و به برکت همین توسل، چشمانم خوب شد و امروز علاوه بر اینکه متبلا به درد چشم نشدم، از نعمت بینایى کامل برخوردارم، و به برکت حضرت امام حسین (ع) احتیاج به عینک هم ندارم». با اینکه همه قواى جسمانى ایشان تحلیل رفته بود با این وجود تا آخرین ساعات زندگانى از بینایى کامل برخوردار بودند
آثار و برکات عزادارى و گریه بر سیدالشهداء (ع)۲
۱- حفظ رمز نهضت حسینىاز ارزندهترین آثار و برکات مجالس عزادارى و گریه بر ابى عبدالله حسین (ع) حفظ رمز نهضت حسینى است .براستى ؛ چرا در دوران منحوص سلاطین و پادشاهان جور از برپایى مجالس عزاى اهل بیت (ع) به خصوص سالار شهیدان جلوگیرى مى شد؟ آیا نه این است که عزاى حسینى و امامان شیعه، سبب مى شود که سخنوران و دانشمندان متعهد و انقلابى، مردم را از ظلمهاى حکومتها آگاهى دهند و انگیزه قیام آن حضرت که امر به معروف و نهى از منکر است به اطلاع مردم برسد؟آرى، اینگونه مجالس، آموزشگاهها و دانشگاههایى است که به بهترین روش و زیباترین اسلوب مردم را به سوى دین خوانده و عواطف را آماده مىکند و جاهلان و بىخبران را از خواب سنگین غفلت بیدار مىسازد و نیز در این مجالس است که مردم ، دیانت را همراه با سیاست، از مکتب حسین بن على (ع) مىآموزند.گریه بر سید الشهدا (ع) و تشکیل مجالس عزاى حسینى نه تنها اساس مکتب را حفظ مىکند، بلکه باعث مىگردد شیعیان با حضور در این مجالس از والاترین تربیت اسلامى برخوردار شده و در جهت حسینى شدن رشد و پرورش یابند.کدام اجتماعى است که در عالم چنین اثرى را از خود بروز داده باشد؟ کدام حادثهاى است مانند حادثه جانسوز کربلا که از دوره وقوع تاکنون و بعدها بدینسان اثر خود را در جامعه بشریت گذارده ، و روز به روز دامنه آن وسیعتر و پیروى و تبعیت از آن بیشتر گردد؟ از این رو باید گفت که در حقیقت مراسم عزادارى حافظ و زنده نگهدارنده نهضت مقدس امام حسین (ع) و در نتیجه حافظ اسلام وضامن بقاى آن است .تشکیل مجالس عزادارى حسین، نه تنها اساس مکتب را حفظ کرده و مىکند بلکه به علاوه سبب آن گردید که شیعیان با حضور در این مجالس از والاترین تربیت اسلامى برخوردار شده و در جهت حسینى شدن رشد و پرورش یابند.«موریس دوکبرى» مىنویسد: «اگر مورخین ما، حقیقت این روز را مىدانستند و درک مىکردند که عاشورا چه روزى است ، این عزادارى را مجنونانه نمى پنداشتند . زیرا پیروان حسین به واسطه عزادارى حسین مىدانند که پستى و زیر دستى و استعمار را نباید قبول کنند . زیرا شعار پیشرو و آقاى آنان تن به زیر بار ظلم و ستم ندادن است.قدرى تعمق و بررسى در مجالس عزادارى حسین نشان مىدهد که چه نکات دقیق و حیات بخشى مطرح مى شود ،در مجالس عزادارى حسین گفته مى شود که حسین (ع) براى حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگى مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویى یزید نرفت؛ پس بیایید ،ما هم شیوه او را سرمشق قرار داده از زیر دستى استعمار گرایان خلاصى یابیم و مرگ با عزت را بر زندگى با ذلت ترجیح دهیم...» 86.
۲- ازدیاد محبت به امام، و تنفر از دشمنان آن حضرت
سوزى که از دل سوخته عاشقان سیدالشهدا (ع) به چشم سرایت کرده و از مجارى دو چشم آنها به صفحه رخسار وارد مى شود، مراتب علاقه و اخلاص و دلبستگى به خاندان وحى و رسالت را مىرساند و این عمل اثرى مخصوص در ابقاى مودت و ازدیاد محبت دارد.گریه بر حضرت سیدالشهدا (ع) از مواردى است که هیچ انسانى از فرط دلسوزى و انقلاب، طاقت بردبارى و تحمل در برابر استماع مصائب او را ندارد، و این گریه و بیقرارى ، علاوه بر ازدیاد محبت و مهر و مودت، موجب کثرت تنفر و بىزارى از دشمنان و قاتلان آن حضرت شده و موجب برائت دوستداران این خانواده از دشمنان ایشان مىگردد.بارى، گریه با آگاهى و معرفت بر امام حسین (ع) ، در واقع، اعلام انزجار از قاتلان اوست و این تبرى از آثار برجسته گریه بر امام حسین (ع) است زیرا مردم به ویژه افرادى که داراى شخصیت هستند از گریه کردن در برابر حوادث تا سر حد امکان امتناع مىورزند ، و تا شعله درونى آنان به مرتبه انفجار نرسد حاضر به گریه کردن مخصوصاً در برابر چشم دیگران نیستند، این گریه و عزادارى ابراز کمال تنفر در برابر تعدى و تجاوز و ستمگرى و پایمال نمودن حقوق جامعه و به ناحق تکیه زدن بر مسند حکومت آنان مىباشد.
۳- آشنایى با حقیقت دین و نشر آن
یکى دیگر از آثار و برکات مجالس عزادارى سیدالشهدا (ع) این است که مردم در سایه مراسم عزادارى به حقیقت اسلام آشنا شده و بر اثر تبلیغات وسیع و گستردهاى که همراه با این مراسم انجام مىگیرد، آگاهى توده مردم بیشتر شده و ارتباطشان با دین حنیف محکمتر و قویتر مىگردد . چه اینکه قرآن و عترت دو وزنه نفیسى هستند که هرگز از یکدیگر جدا نمىشوند و این آگاهى در اقامه ماتم و مراسم سوگوارى عترت رسول اکرم (ص) به خصوص امام حسین (ع) به آحاد مردم داده خواهد شد.
آثار و برکات عزادارى و گریه بر سیدالشهداء (ع)
سخنى پیرامون عزادارى و گریه بر سیدالشهدا (ع)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
نگاهی به پیشینه عزاداری در اسلام (قبل از صفویه)
منابع مقاله:
مجله مشکوة، شماره 84 و 85، اصغر فروغی؛
صفحه: 1
اشاره
بدون تردید مراسم عزاداری و روضهخوانی در تبیین و تقویت مذهب شیعه و گسترش آن در اعماق جامعه و نفوذ آن در قلبها نقش بسزایی داشته است. همچنین سلاطین صفویه به عنوان زمامدار و روحانیون به عنوان متولّی مذهب، در برگزاری آن مؤثر بودهاند، ولی با توجه به سابقه دیرین مراسم عزاداری در ادوار پیشین و اهتمام مردم به ویژه شیعیان در اقامه آن، نمیتوان صفویه را آغازگر این مراسم دانست و آن را وارداتی و گرتهبرداری از غرب تلقی نمود؛ چنان که برخی را عقیده بر این است(1). مقاله حاضر نگاهی دارد به تاریخچه و پیشینه عزاداری در اسلام و چگونگی رسمی شدن آن در عهد آل بویه.
نگاهی گذرا به عزاداری در اسلام
عزاداری برای شهدا در اسلام سابقهای دیرین دارد و از اخبار برمیآید که پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز آن را تأیید کرد و در برگزاری آن همت میگماشت. ابن هشام مینویسد بعد از تمام جنگ اُحد که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به خانه خود میرفت، عبورش به محله بنی عبدالاشهل و بنی ظفر افتاد و صدای زنان آنها ـ که بر کشتگانشان گریه میکردند ـ به گوش آن حضرت خورد و موجب شد که اشک بر صورت او نیز جاری گردد و در پی آن بفرماید: ولی کسی نیست که بر حمزه بگرید!
سعد بن معاذ و اسید بن حضیر (رؤسای قبیله بنی عبدالاشهل) پس از آگاهی از این موضوع، و زمانی که به خانههای خود باز گشتند، به زنان قبیلهشان دستور دادند لباس عزا بپوشند و به درِ مسجد بروند و در آنجا برای حمزه اقامه عزا و ماتم کنند. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله که صدای گریه آنها را شنید، از خانه خویش (که جنب مسجد بود) بیرون آمده (از آنها سپاسگزاری کرد و) فرمود: «به خانههای خود بازگردید، خدایتان رحمت کند که به خوبی مواسات خود را انجام دادید»(2).
پیامبر در شهادت جعفر طیار نیز هم خود گریست و هم برای عزاداران که در خانه او گرد آمده بودند طعام تهیه کرد(3). بنابر روایت ابن سعد، اندوه و افسردگی پیامبر برای شهدای جنگ موته چندان زیاد بود که اصحاب نیز به شدت اندوهگین و افسرده شدند(4).
هنگامی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله رحلت کردند، مردم مدینه، از زن و مرد، به گریه و ندبه پرداختند و بنا بر قول عثمان بن عفان «برخی از اصحاب چنان اندوهگین شدند که چیزی نمانده بود به وهم دچار آیند»(5). و بنا بر نقل عایشه زنان به عزاداری پرداختند و به سینه و صورت خود میزدند(6).
در شهادت علی علیهالسلام فرزندان آن حضرت و مردم کوفه به شدت میگریستند(7) و هنگامی که امام حسن علیهالسلام به شهادت رسید، برادرش محمّد حنفیه مرثیه و نوحهسرایی کرد(8).
با شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش در محرم 61ق عزاداری وارد مرحلهای جدید شد و در گسترهای وسیعتر از جهان اسلام برگزار گردید، با این تفاوت که دیگر تنها گریه و ندبه برای از دست دادن عزیز یا عزیزان نبود، بلکه از یک سو به ابزاری قاطع برای مبارزه با ستمگران و غاصبان تبدیل شد و از سوی دیگر تبیینکننده، حافظ و حامل اسلام راستین گردید. از این رو ائمه طاهرین در اقامه و اشاعه آن از هیچ کوششی دریغ نکردند، چنان که خانواده امام حسین علیهالسلام همچون زینب و امّ کلثوم و امام سجاد علیهالسلام برای شهدای کربلا به نوحهسرایی پرداختند، به طوری که کوفیان که در قتل امام حسین علیهالسلام و یارانش نقشی مستقیم داشتند، در کوی و بازار عزاداری میکردند.
سید بن طاووس در این باره مینویسد:
«زنها گیسو پریشان کردند و خاک بر سر پاشیدند و چهرههای خویش را خراشیدند و سیلی به صورت زدند و فریاد «واویلا» و «واثبوراه!» بلند نمودند. مردها گریستند و موهای محاسن خود را کندند. هیچ موقعی دیده نشده بود که مردم بیش از آن روز، گریه کرده باشند»(9).
بنابر روایت مقاتل، زنان و مردان قبیله بنی اسد به هنگام دفن اجساد شهدا و بعد از آن نوحهسرایی و عزاداری میکردند(10) و بنابر روایتی اهل بیت امام حسین علیهالسلام به عزاداری اشتغال داشتند(11). مردم مدینه هم به ویژه بنی هاشم همین که از شهادت امام حسین علیهالسلام آگاه شدند به گریه و ندبهای پرداختند که تا آن هنگام کسی ندیده و نشنیده بود(12).
امام سجاد علیهالسلام که در دوران خفقان اموی به سر میبرد، برای حفظ واقعه خونبار کربلا و انتقال آن به نسلهای بعد از ابزار گریه بهره گرفت. از امام صادق علیهالسلام روایت شده است:
«زین العابدین علیهالسلام چهل سال در مصیبت پدرش گریه کرد، در حالی که روزها روزهدار و شبها به عبادت بیدار بود و چون وقت افطار میرسید، خدمتگزارش آب و غذا در برابر او مینهاد و میگفت: «آقاجان! میل فرمایید».
آن حضرت میگفت: «چگونه غذا بخوریم، در صورتی که فرزند رسول خدا صلیاللهعلیهوآله گرسنه کشته شد؟ و چگونه آب بنوشیم در صورتی که فرزند رسول خدا صلیاللهعلیهوآله لب تشنه کشته شد؟» و پیوسته این سخن را میگفت و میگریست، تا آب و غذا با اشک چشمش مخلوط میشد. همواره بر این حال بود، تا از دنیا رفت»(13).
از عملکرد امام سجاد علیهالسلام و سفارشهای ایشان و سایر ائمه درباره گریه برای امام حسین علیهالسلام و یارانش(14) برمیآید که برگزاری مجالس عزاداری و گریه از مؤثرترین ابزاری بوده که میتوانسته با توطئههای بنی امیه برای محو آثار مادی و معنوی قیام کربلا مقابله کند. ابو ریحان بیرونی مینویسد:
«بنی امیه در این روز لباس نو پوشیدند و زیب و زیور کردند و سرمه به چشم خود کشیدند و این روز را عید گرفتند و عطرها استعمال کردند و مهمانیها و ولیمهها دادند و تا زمانی که ایشان بودند، این رسم در توده مردم پایدار بود»(15).
این معنی از زیارت عاشورا نیز معلوم میشود: «هذا یومٌ فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین صلوات اللّه علیه».
بدینسان شیعیان بنابر توصیه و تأکید ائمه طاهرین برای بزرگداشت عاشورا و حفظ آثار آن در کربلا از هیچ کوششی فروگذار نکردند، بدان معنی که ایام عاشورا را به سوگواری میپرداختند و امام حسین علیهالسلام و یارانش را در کربلا زیارت میکردند. توابین که در سال 65ق قیام کردند، قبل از ورود به صحنه نبرد، به زیارت قبر امام حسین علیهالسلام و یارانش رفتند و یک روز و یک شب گریه و زاری و تضرع بسیار نمودند، چنان که بنابر نقل طبری، کسی تا آن روز چنان گریهای ندیده بود.
از روایت ابن قولویه برمیآید که در زمان امام صادق علیهالسلام مردم اطراف کوفه و نواحی دیگر، از زن و مرد، برای زیارت قبر امام حسین علیهالسلام و یارانش به کربلا میرفتند و به قرائت قرآن، ذکر مصائب و نوحهگری و مرثیهسرایی میپرداختند(16).
در ایام فترت پایان امویان و آغاز عباسیان بر تعداد زائران و عزاداران امام حسین علیهالسلام و یارانش افزوده شد، چنان که به سرعت کربلا به کانون مبارزه علیه ستمگران تبدیل شد؛ مبارزانی که شیوه جهاد را در مکتب اهل بیت آموخته و از شهدای کربلا الگوهای عملی و عینی انتخاب کرده بودند. این وضع برای متوکل خلیفه عباسی ـ که ضدّ شیعه بود ـ قابل تحمّل نبود؛ از این رو نه تنها دستور به ویرانی مشاهد و قبور شهدا داد (336ه ق)، بلکه به منظور محو آثار آن، سرزمین کربلا را به آب بست و شخم زد و زراعت نمود و مردم را از زیارت منع کرد(17)، امّا از آنجایی که نور خدا خاموش شدنی نیست، متوکل به سزای اعمال خود رسید و کربلا مجددا احیا شد و پناهگاهی برای عاشقان اهل بیت گردید که از اقصی نقاط به آنجا میرفتند.
از منابع برمیآید که گروهی از پیروان احمد بن حنبل که خود را سلفیه مینامیدند و رهبرشان محمّد بربهاری بود در گذرگاهها کمین میکردند و زائران و عزاداران شیعه را مورد آزار و اذیت قرار میدادند و ایناز بیانیه خلیفه الراضی باللّه ـ که علیه این فرقه صادر شده ـ به خوبی پیداست. راضی در بخشی از این بیانیه خطاب به آنها مینویسد:
«دیگر ناسزاگویی شما به نیکان است، نسبت دادن شما شیعیان اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله را به کفر و گمراهی، در کمین نشیتن برای شکنجه و آزار ایشان در هر کوی و برزن، دیگر؛... بدگویی شما از زیارت کردن گور پیشوایان صلوات اللّه علیهم و سرزنش کردن زائران و بدعتگذار نامیدن ایشان است»(18).
این بیانیه، حاکی از این است که گرچه در نیمه اول قرن چهارم، خلفا بر خلاف عهد متوکل، محدودیتهایی برای شیعیان در انجام مراسمشان قائل نبودند، لیکن دیگر فرق مسلمانان به ویژه حنابله به آزار و اذیت آنها میپرداختند و احتمالاً این وضع تا سلطه آل بویه بر بغداد (332ق) ادامه داشت و از آن پس که شیعیان به سبب حاکمیت آل بویه قوت گرفتند ـ گر چه باز هم به سبب اکثریت اهل سنت در بغداد برای برگزاری مراسم عزاداری با مشکلاتی روبهرو بودند ـ با حمایت حکومت، مراسم عزاداری را به صورت علنی در کوچه و بازار انجام میدادند.
آگاهی مردم ایران از واقعه کربلا
متأسفانه مورخان از بازتاب واقعه کربلا در شهرهای ایران اطلاعی نمیدهند، جز اینکه مؤلف تاریخ سیستان مینویسد:
«چون این خبر به سیستان آمد، مردمان سیستان گفتند نه نیکو طریقتی برگرفت یزید که با فرزندان رسول صلیاللهعلیهوآله چنین کردند، پارهای شورش اندر گرفتند»(19).
به احتمال زیاد طبق معمول، یزید خبر این پیروزی را به سرتاسر امپراتوری جهت آگاهی والیان ارسال کرده است و شاید واکنشهایی هم صورت گرفته که خبر آن به ما نرسیده است. طبری از شورش مردم ری به رهبری فرخان رازی به سال 64ق خبر میدهد(20)، ولی گمان نمیرود که این قیام در ارتباط با واقعه کربلا باشد، ولی عکس العمل گسترده مردم ایران را میتوان در قیام مختار مشاهده کرد. بنابر روایت دینوری حدود بیست هزار تن از سپاهیان او موالی ایرانی بودند(21). قیامهای علویان بهویژه زید بن علی و فرزندش یحیی و ارتباط مردم ایران با آنها به ویژه خراسان، گرگان و ری، از دیگر مواردی است که ایرانیان را با واقعه کربلا آشنا کرد(22). نقش داعیان عباسی در آگاهی ایرانیان از جنایات بنی امیه را نمیتوان نادیده گرفت، آنها برای برانگیختن احساسات مردم، فهرستی از مظالم بنی امیه را نسبت به خاندان پیامبر تهیه کرده که در رأس آنها واقعه کربلا بود و به آگاهی آنها میرساندند(23).
حضور امام رضا علیهالسلام در خراسان (200-202ق) و اهتمام آن حضرت در برگزاری مراسم عاشورا از مهمترین عوامل انتقال فرهنگ عاشورا به ایران بود و متعاقب آن، سادات که به سبب حضور امام در خراسان به این خطه مهاجرت کردند و با شهادت آن حضرت، در اقصی نقاط در ویژه صفحات شمالی ایران؛ یعنی طبرستان و مازندران پراکنده شدند(24)، مردم ایران را با واقعه کربلا و مراسم آن آشنا نمودند. با تشکیل حکومت علویان در طبرستان (250ق) رفته رفته مراسم عاشورا به صورت یک فرهنگ بومی درآمد. در این میان نباید نقش شهرهای شیعهنشین از جمله قم(25)، ری، سبزوار و نیشابور را در انتقال و توسعه این مراسم در ایران نادیده گرفت.
رسمی شدن مراسم عاشورا در عهد آل بویه
مورّخان محلّی طبرستان، دیلمستان و مازندران، همچون ابن اسفندیار و ظهیرالدین مرعشی به رغم سابقه دیرین مذهب شیعه در این خطه و حضور سادات و حکومت علویان، از برگزاری مراسم عاشورا در این مناطق خبری نمیدهند، در حالی که به نظر ما نمیتوان جامعه شیعه را بدون اهتمام به برگزاری این مراسم تصور کرد. بنابراین قدر مسلّم، این مراسم در صفحات شمالی ایران، به رغم فراز و نشیبهایی که داشته، پیوسته برگزار میشده است؛ زیرا شیعیان این نواحی به همراه سادات علاقهای ویژه به امام حسین علیهالسلام و شهدای کربلا داشتند. ظهیرالدین مرعشی مینویسد:
«آوردهاند که داعی کبیر حسن بن زید روزی به دیوان عطا نشسته بود و هر سو انعام خدم میداد. شخصی را نام برآمد. از بنی عبدالشمس پرسید: از کدام فخذ است؟ گفتند از معاویه. چون تفحص کردند، از اولاد یزید بود. سادات شمشیرها کشیدند تا آن شخص را بکشند جهت خون حسین بن علی و اولادش. او را عطا کرد و بدرقه نمود و از طبرستان بیرون کرد»(26).
این مطالب، بیانگر میزان آگاهی، علاقه و اهتمام مردم نسبت به واقعه کربلاست و گر چه ما مدرکی برای ارائه نداریم، لیکن از شواهد و قراین برمیآید که بزرگداشت عاشورا به صورت فرهنگ عمومی مردم این نواحی درآمده بود، چنان که فرزندان بویه با این مراسم در دیلم آشنا شدند و همچون سایر مردم در برگزاری آن اهتمام میورزیدند و میزان باور و اعتقاد آنها به مراسم چنان بود که پس از در اختیار گرفتن حکومت ـ به رغم همه مشکلاتی که در سر راه خود داشتند ـ آن را در سراسر قلمروشان بسط دادند. ابن اثیر در حوادث سال 352ق مینویسد:
«در دهم ماه محرم سال جاری معزّالدوله به مردم دستور داد که دکانها و اماکن کسب را ببندند و تعطیل کنند و سوگواری نمایند و قباهای سیاه مخصوص عزا بپوشند و زنان نیز موی خود را پریشان و گونهها را سیاه کنند و جامهها را چاک بزنند و در شهر بگردند و بگریند و بر سر و رو و سینه بزنند و ندبه حسین بن علی رضی اللّه عنهما را بخوانند. مردم همه آن کار را کردند و سنیان انکار نکردند؛ زیرا یارای منع نداشتند که عده شیعیان فزونتر و سلطان هم همراه آنها بود»(27).
درباره رسمی شدن مراسم عاشورا در زمان آل بویه، تذکر چند نکته ضرور به نظر میرسد:
اوّلاً، با توجه به اینکه آل بویه با این مراسم در دیلم آشنا شدند، بهخوبی برمیآید که ایرانیان با حفظ ماهیت مراسم عاشورا، آن را با ظرافت خاصی با آداب و رسوم بومی خود ـ که چندان هم با سبک و روش عزاداری در عراق و حجاز تفاوت نداشت ـ برگزار مینمودند.
ثانیا، با توجه به اینکه از سلطه آل بویه بر بغداد به سال 334ق تا برگزاری مراسم عاشورا به سال 352ق حدود دو دهه طول کشید، میتوان نتیجه گرفت که معزّالدوله طی این مدت به مطالعه چگونگی برگزاری این مراسم مشغول بوده، تا مخالفت اهل سنت به ویژه حنابله را ـ که موافق برگزاری چنین مراسمی نبودند ـ به حداقل برساند. بنابر روایت مورخان، این مراسم به رغم فراز و نشیبهایی که داشت، در دوره اوج قدرت آل بویه ـ یعنی تا پایان سلطنت عضدالدوله (372ق) ـ با جدیت برگزار میگردید و بعد از آن ـ یعنی در دوران ضعف آل بویه ـ به صورت پراکنده اجرا میشد(28). اهل سنت همین که دریافتند شیعیان در برگزاری مراسم عاشورا