لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
حریم عفاف
آیه 59-60 سوره احزاب چنین است:
ای پیغمبر! به همسران و دخترانت و به زنان مومنین بگو که جلبابهای (روسریها) خویش را به خود نزدیک سازند. این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد اذیت قرار نگیرند نزدیک تر است و خدا آمرزنده و مهربان است.
اگر منافقان و بیماردلان و کسانی که در شهر نگرانی به وجود می آورند. از کارهای خود دست برندارند ما تورا علیه ایشان خواهیم برانگیخت.
در آن وقت فقط مدت کمی در مجاورت تو خواهند زیست. در این آیه دو مطلب را باید مورد دقت قرار دهیم:
یکی اینکه جلباب چیست؟ و نزدیک کردن آن یعنی چه؟ دیگر اینکه آنچه به عنوان علت و فایده این دستور ذکر شده که شناخته شوند و مورد آزار واقع نشوند چه معنی دارد؟
اما مطلب اول: در اینکه جلباب چه نوع لباسی را می گویند کلمات مفسرین و لغویین مختلف است و به دست آوردن معنای صحیح کلمه دشوار می باشد.
در المنجد می نویسد:
جلباب پیراهن یا لباس گشاد است.
در مفردات راغب که کتاب دقیق و معتبری است و مخصوص شرح لغات قرآن نگاشته شده است می گوید: یعنی پیراهن و روسری.
بنابراین مقصود از نزدیک ساختن جلباب. پوشیدن با آن می باشد یعنی وقتی می خواهند از خانه بیرون بروند روسری بزرگ خود را با خود بردارند. البته معنوی لغوی نزدیک ساختن چیزی, پوشانیدن با آن نیست بلکه از مورد چنین استفاده می شود. وقتی که به زن بگویند جامه ات را به خود نزدیک کن مقصود این است که آن را رها نکن, آن را جمع و جور کن, آن را بی اثر و بی خاصیت رها نکن و خود را با آن بپوشان.
استفاده زنان از روپوش های بزرگ که بر سر می افکنده اند دو جور بوده است:
یک نوع صرفاً جنبه تشریفاتی و اسمی داشته است همچنانکه در عصر حاضر بعضی بانوان چادری را می بینیم که چادر داشتن آنها صرفاً جنبه تشریفاتی دارد. با چادر هیچ جای بدن خود را نمی پوشانند, آن را رها می کنند.
وضع چادر سرکردنشان نشان می دهد که اهل پرهیز از معاشرت با مردان بیگانه نیستند و از اینکه مورد بهره برداری چشمها قرار بگیرند ابا و امتناعی ندارند. نوع دیگر برعکس بوده و هست: زن چنان با مراقبت جامه های خود را به خود می گیرد و آن را رها نمی کند که نشان می دهد اهل عفاف و حفاظ است. خود به خود دروباشی ایجاد می کند و ناپاکدلان را مایوس می سازد.
حدود پوشش
بررسی
در اینکه پوشانیدن غیروجه و کفین بر زن واجب است از لحاظ فقه اسلام هیچگونه تردیدی وجود ندارد. این قسمت جز ضروریات و مسلمات است. نه نظر قرآن و حدیث و نه نظر فتاوی در این باره اختلاف و تشکیکی وجود ندارد. آنچه مورد بحث است پوشش چهره و دستها تا مچ است.
مسئله وجوب پوشش را که وظیفه زن است از مساله حرمت نظر بر زن که مربوط به مرد است باید تفکیک کرد. ممکن است کسی قائل شود به عدم وجوب پوشیدن وجه و کیفین بر زن و در عین حال نظر بدهد به حرمت نظر از فقهی مسلم است که بر مرد واجب نیست سر خود را بپوشاند ولی این دلیل نمی شود که بر زن هم نگاه کردن به سر و بدن مرد جایز باشد. بلی اگر در مسئله نظر قائل به جواز شویم, زیرا بسیار مستعبد است که نظر مرد بر وجه و کفین زن جایز باشد ولی کشف وجه و کفین بر زن حرام باشد. بعداً نقل خواهیم کرد که در میان ارباب فتوا در قدیم کسی را نمی توان یافت که قائل به وجوب پوشیدن وجه و کفین باشد ولی هستند کسانی که نظر را حرام می دانند.
در مساله جواز نظر تردیدی نیست که اگر نظر از روی ْتلذذْ یا ریبه باشد حرام است.
تلذذ یعنی لذت بردن, و نگاه از روی تلذذ یعنی نگاه به قصد لذت بردن باشد, و اما ریبه یعنی نظر به خاطر تلذذ و چشم چرانی نیست ولی خصوصیت ناظر و منظور الیه مجموعاً طوری است که خطرناک است و خوف هست که لغزشی به دنبال نگاه کردن به وجود آید.
این دو نوع نظر مطلقاً حرام است حتی در مورد محارم تنها موردی که استثنا شده نظری است که مقدمه خواستگاری است که در این مورد اگر تلذذ هم باشد _ که معمولاً _ هم هست جایز است. البته شرطش این است که واقعاً هدف شخص ازدواج باشد یعنی مرد جداً به خاطر ازدواج بخواهد زن را ببیند و از لحاظ سایر خصوصیات مورد نظر زن را پسندیده باشد نه آنکه برای چشم چرانی قصد ازدواج را بهانه قرار دهد. قانون الهی مانند قانون های بشری نیست که بتوان با صورتسازی خیال خود را راحت کرد. در اینجا وجدان انسان حاکم است و خدای متعال که هیچ چیز بر او پوشیده نیست محاسب. علیهذا باید گفت در حقیقت استثنائی در کار نیست. زیرا آنچه قطعاً حرام است نگاه به قصد تلذذ است و آنچه مانعی ندارد این است که نگاه به قصد تلذذ نباشد ولی تلذذ قهراً پیدا شود.
فقها تصریح کرده اند که جایز نیست کسی به زنها نگاه کند تا در بین آنها یکی را انتخاب کند. آنچه جایز است در مورد یک زن خاص است که به او معرفی شده است و درباره اش می اندیشد, از سایر جهات تردیدی ندارد, فقط از نظر چهره و اندام تردید دارد. می خواهد ببیند آیا می پسندد یا نه؟ برخی دیگر از فقها به صورت احتیاط مطلب را بیان کرده اند.
چهره و د و دست (وجه کفین)
بعد از اینکه موارد قطعی پوشش را بیان کردیم نوبت می رسد به بحث درباره پوشش وجه و کفین
مساله پوشش بر حسب اینکه پوشانیدن وجه و کفین واجب باشد یا نباشد دو فلسفه کاملاً متفاوت پیدا می کند. اگر پوشش وجه و کفین را لازم بدانیم در حقیقت طرفدار فلسفه پرده نشینی زن و ممنوعیت او از هر نوع کاری جز در محیط خاص خانه و یا محیط های صد در صد اختصاصی زنان هستیم.
ولی اگر پوشیدن سایر بدن را لازم بدانیم و هر نوع عمل محرک و تهییج آمیز را حرام بشماریم و بر مردان نیز نظر از روی لذت و ریبه را حرام بدانیم اما تنها پوشیدن گردی چهره و پوشیدن دستها تا مچ را واجب ندانیم آنهم به شرط اینکه خالی از هر نوع آرایش جالب توجه و محرک و مهیج باشد بلکه ساده و عادی باشد, آن وقت مساله صورت دیگری پیدا می کند و طرفدار فلسفه دیگری هستیم و آن فلسفه این است که لزومی ندارد زن الزاماً به درون خانه رانده شود و پرده نشین باشد بلکه صرفاً باید این فلسفه را رعایت گردد که هر نوع لذت جنسی اختصاص داشته باشد به محیط خانواده, و کانون اجتماع باید پاک و منزه باشد و هیچ گونه کامجویی خواه بصری و خواه لمسی و خواه سمعی نباید در خارج از کادر همسری صورت بگیرد. بنابراین زن می تواند هر نوع کار از کارهای اجتماعی را عهده دار شود.
البته در اینجا چند نکته هست:
الف: ما فعلاً در این مقام نیستیم که آیا زن در درجه اول باید به وظایف خانوادگی عمل کند یا خیر؟ شک نیست که ما طرفدار این هستیم که وظیفه اول زن مادری و خانه سالاری است.
ب: برخی از مناصب است که از نظر اینکه آیا زن از نظر اسلام می تواند عهده دار بشود یا نه, نیازمند بحص جداگانه و مفصل است, از قبیل سیاست و قضا و افتا (فتوا دادن و مرجعیت تقلید).
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
مقدمه
حجاب وپوشش برای بانوان ـ بویژه حجاب برتر ـ وتوجه به تحریم عفاف وحراست آن درزن از اصیل ترین سنگرزنان واز مهمترین وسودمند ترین قانون الزامی آفرینش برای آنها درجامعه است ، به عبارت روشنتر ،حجاب وپوشش ،سنگر سعادت وپیروزی ورستگاری زنان وجامعه است،که اگراین سنگر آسیب ببیند ویافرو ریزد ،عوامل سعادت ،پاکزیستی وشرافت آنها فرو می ریزد.
لزوم پوشیدگی زن دربرابر مرد بیگانه یکی از مسائل مهم اسلامی است،درخود قرآن کریم درباره این مطلب تصریح شده است ،پوشیدن زن ازمرد بیگانه یکی ازمظاهر لزوم حریم میان مردان وزنان اجنبی است ،همانطورکه عدم جوازخلوت میان اجنبی واجنبیه یکی از مظاهر آن است.
با کمال تأسف دینای غرب ودنباله روهای آنان این مسئله بسیار مهم اسلامی واخلاقی را نادیده گرفته ،بلکه به عکس با کمال گستاخی برضد آن ،گام بر می دارند وآنرا عامل تخدیر ورکود وواپس گرایی دانسته،تا آنجا که دردانشگاههای خود ،دختران دارای پوشش را اخراج می کنند، با اینکه : حجاب ؛سنگر حفظ عفت ومعرف شخصیت زن وجامعه ،سنگر حفظ زیبایی وشکوه زن ،سنگرحفظ صحیح ارتباطها ورشته های اجتماعی ،سنگر حفظ اخلاق فردی واجتماعی ،سنگر ودژ خلل ناپذیر،برای حفظ مرزها وشیرازه های روابط مختلف بوده وکیان خانه وخانواده را از هرگونه انحراف وگمراهی ،حفظ می کند.
براستی درچه دنیای جاهلیتی قرار گرفته ایم که دنیای غرب والگو تراشان غربزده ،حتی در کشورهای اسلامی شکستن چنین سنگر و دژی را علامت ترقی ،رشد وتمدن می دانند ،وبه عکس حجاب وحفظ حریم عفاف را نشانه عقب گرد و واپس گرایی.
دزدان عفت وغارتگران استعمار،برای فریب اذهان ،و وسیله قرار دادن زنان به عنوان یک کالا ،می خواهند زنان را که نیمی از جامعه انسانی هستند از همین راه ،از درون تهی کنند،وبا این کار به تهاجم فرهنگی خود ادامه دهند،آنها چنین القاء می کنند که:
حجاب ؛سدی بر سرراه تکامل آنهاست.
حجاب؛زنان را در زندان زندگی حبس کرده وآنها را ا ز تعالی و رشد باز می دارد.
حجاب ؛از توسعه علمی،فکری ،فرهنگی ،هنری زنان می کاهدو...
درحالیکه حجاب اسلامی ،آنگونه پیامدهای شوم راندارد،بلکه وسیله وسنگر محکمی برا ی استواری زندگی بانوان بوده وپشتوانه نیرومندی برای آنها درراستای توسعه علمی ،فکری ،فرهنگی و هنری است.
ای خواهرانم حجاب تیغ شما ست تیغ خود را از کف نیندازید.
ونیز شرف زن به یمن عصمت اوست این شرف را از تن نرنجانید
و این را بدانید که:
هر شاخه ای که از باغ برون آرد سر در میوه آن طمع کند راهگذر
بخش اول : حجاب از نظر قران
اشاره: اصل وجوب حجاب برای زنان ازضروریات دین اسلام است،ومنکر آن در حکم منکر دستورات ضروری اسلام است وکسی که ازروی عمدوآگاهی منکر ضروریات اسلام شود، درحکم کفراست ،مگر اینکه معلوم باشد که منکر خدا ویارسول خدا نیست.
ضروری و وجوب حجاب داشتن برای زنان ازنظر قرآن ،وگفتار پیامبر وامامان وبه حکم عقل واجماع واتفاق رأی علمای اسلام ثابت است.
درقرآن برای وجوب حجاب وحدود آن ،به چهارآیه که صراحت برآن دارند تمسک شده ولی درمورد حفظ عفت وپاسداری از حریم آن ،درقرآن بیش از ده آیه وجود دارد.
«تجزیه وتحلیل آیه 30سوره نور»
درآیه 30سوره نور (به عنوان نخستین آیه ای که صراحت بر وجوب حجاب دارد) می خوانیم:
«وقل للمومنات یغضضن من ابصارهن ویحفظن فروجهن ولا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن ...»
ای پیامبر به زنان با ایمان بگو چشمهای خودرا (از نگاه به نامحرمان ) فرو گیرند ،ودامان خویش را حفظ کنند ،وزینت خود را ـ جزآن مقدار که نمایان است ـ آشکار نسازند،و(اطراف ،روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن وسینه با آن پوشیده شود.)وزینت خود را آشکا رنسازند مگر برای شوهرانشان وسایر افراد محرمشان...
شرح کوتاه
دراین آیه به پنج موضوع در رابطه با حجاب وحفظ حریم عفت تصریح شده است:
1- زنان باید دیدگان خود را از نگاه به نامحرم فرو بنندند.
2- زنان باید دامن خود را از هرگونه عوامل بی عفتی ،حفظ کنند.
3- زنان باید زینت خود را ،جز آن مقدار که بطور قهری آشکاراست ،آشکار نکنند.
4- زنان باید روسریهای خود را بر سینه بیفکنند.
5- زنان باید زینت خود را جز برای افراد محرم خود،آشکار نکنند.
ابن عباس عالم ومفسر بزرگ عصر پیامبر در تفسیر جمله
« ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن»
می فرماید: یعنی زن باید مو وسینه ودور گردن وزیرگلوی خود را بپوشاند.
منظور از زینت چیست؟
با بررسی گفتار اهل لغت چنین فهمیده می شود که زینت به معنی زیبایی در مقابل زشتی است وشامل هر نوع زینت وآراستگی ،از طبیعی وعارضی ،از لباس وبدن وزیور آلات خواهدشد،وزینت در زن ،آن زیبایی های آشکاراست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
عشق و عفت
ویل دورانت میگوید:
«در سرتاسر زندگی انسان،به اجماع همه،عشق از هر چیز جالب توجهتر است وتعجب اینجاست که فقط عده کمی درباره ریشه و گسترش آن بحث کردهاند.در هرزبانی دریایی از کتب و مقالات،تقریبا از قلم هر نویسندهای درباره عشق پیدا شدهاست و چه حماسهها و درامها و چه اشعار شور انگیز که درباره آن به وجود آمدهاست،و با اینهمه چه ناچیز است تحقیقات علمی محض درباره این امر عجیب واصل طبیعی آن و علل تکامل و گسترش شگفت انگیز آن،از آمیزش سادهپروتوزوئا تا فداکاری دانته و خلسات پتراک و وفاداری هلوئیز به آبلارد.» (1)
ما در صفحات قبل گفتیم آنچه مجموعا از گفتههای علمای قدیم و جدید دربارهریشه و هدف عشق و یگانگی یا دو گانگی آن با میل جنسی استنباط میشود سه نظریهاست،و گفتیم عشق،هم در غرب و هم در شرق از شهوت تفکیک شده و امر قابل ستایش و تقدیسی شناخته شده است،ولی این ستایش و تقدیس آن طور که مااستنباط کردهایم از دو جنبه مختلف بوده است که قبلا توضیح داده شد.
مطلب عمده در اینجا رابطه عشق و عفت است.باید ببینیم این استعداد عالی وطبیعی در چه زمینه و شرایطی بهتر شکوفان میگردد؟آیا آنجا که یک سلسله مقرراتاخلاقی به نام عفت و تقوا بر روح مرد و زن حکومت میکند و زن به عنوان چیزیگرانبها دور از دسترس مرد است این استعداد بهتر به فعلیت میرسد یا آنجا کهاحساس منعی به نام عفت و تقوا در روح آنها حکومت نمیکند و اساسا چنین مقرراتیوجود ندارد و زن در نهایت ابتذال در اختیار مرد است؟اتفاقا مسالهای که غیر قابلانکار است این است که محیطهای به اصطلاح آزاد مانع پیدایش عشقهای سوزان وعمیق است.در این گونه محیطها که زن به حال ابتذال در آمده است فقط زمینه برایپیدایش هوسهای آنی و موقتی و هر جایی و هرزه شدن قلبها فراهم است.
اینچنین محیطها محیط شهوت و هوس است نه محیط عشق به مفهومی کهفیلسوفان و جامعه شناسان آن را محترم میشناسند یعنی آن چیزی که با فداکاری واز خود گذشتگی و سوز و گداز توام است،هشیار کننده است،قوای نفسانی را در یکنقطه متمرکز میکند،قوه خیال را پر و بال میدهد و معشوق را آنچنانکه میخواهد درذهن خود رسم میکند نه آنچنانکه هست،خلاق و آفریننده نبوغها و هنرها و ابتکارهاو افکار عالی است.
بهتر است اینجا مطلب را از زبان خود دانشمندانی که طرفدار اصول نوینی دراخلاق جنسی میباشند بشنویم.ویل دورانت میگوید:
«یونانیان شعر عاشقانه را گرچه در مورد غیر طبیعی آن(عشق مرد به مرد)باشدمیشناختند،و داستانهای هزار و یک شب نشان میدهد که سرودهای عاشقانه ازقرون وسطی جلوتر بود ولی ترغیب عفت و پاکدامنی از طرف کلیسا که او را بهعلت دور از دسترس بودن،جذابیتبخشید مایه نضج غزل عاشقانه گردید.حتیلارشفوکو نویسنده نیش زن بزرگ میگوید:«چنین عشقی برای روح عاشق مانندجان برای بدن است»...این استحاله میل جسمانی را به عشق معنوی چگونه توجیهکنیم؟چه موجب میشود که این گرسنگی حیوانی چنان صفا و لطف بپذیرد که اضطراب جسمانی به رقت روحی تبدیل شود؟آیا رشد تمدن است که به علتتاخیر انداختن ازدواج موجب میشود تا امیال جسمانی بر آورده نشود و بهدرون نگری و تخیل سوق داده شود و محبوب را در لباس رنگارنگی از تخیلاتامیال نابرآورده جلوهگر سازد؟آنچه بجوییم و نیابیم عزیز و گرانبها میگردد. زیبایی یک شئ چنانکه خواهیم دید بستگی به قدرت میل به آن شئ دارد،میلی کهبا ارضاء و اقناع ضعیف میشود و با منع و جلوگیری قوی میگردد.» (2)
هم او میگوید:
«به عقیده ویلیام جیمز حیا امری غریزی نیست،بلکه اکتسابی است.زنان دریافتندکه دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند... زنان بیشرم جز در موارد زود گذر برای مردان جذاب نیستند.خود داری از انبساط،و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است.اگر اعضای نهانیانسان را در معرض عام تشریح میکردند توجه ما به آن جلب میشد ولی رغبت وقصد به ندرت تحریک میگردید.
مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیاست و بدون آنکه بداند حس میکند که اینخود داری ظریفانه از یک لطف و رقت عالی خبر میدهد.حیا(و در نتیجه عزیزبودن زن و معشوق واقع شدن او برای مرد)پاداشهای خود را پس انداز میکند ودر نتیجه نیرو و شجاعت مرد را بالا میبرد و او را به اقدامات مهم وا میدارد و قواییرا که در زیر سطح آرام حیات ما ذخیره شده استبیرون میریزد.» (3)
هم او میگوید:
«امروز لباسهای سنگین فشار آور که مانند موانعی بودند از میان رفتهاند و دخترامروز خود را با جسارت تمام از دست لباسهای محترمانهای که مانع حمل بود رهانیده است.دامنهای کوتاه بر همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است و تنهاعیبشان این است که قدرت تخیل مردان را ضعیفتر میکند،و شاید اگر مردان قوهتخیل نداشته باشند زنان نیز زیبا نباشند!» (4)
برتراند راسل در کتاب زناشویی و اخلاق در فصلی که به عنوان«عشق رمانتیک» باز کرده است میگوید:
«اصل اساسی عشق رمانتیک آن است که معشوق خود را بسیار گرانبها و به دستآوردنش را بسیار دشوار بدانیم...بهای زیادی که برای زن قائل میشدند نتیجهروانشناسی اشکال تصرف وی بود.» (5)
و نیز میگوید:
«از لحاظ هنرها مایه تاسف است که به آسانی به زنان بتوان دستیافت و خیلیبهتر است که وصال زنان دشوار باشد بدون آنکه غیر ممکن گردد...در جایی کهاخلاقیات کاملا آزاد باشد انسانی که بالقوه ممکن است عشق شاعرانه داشته باشدعملا بر اثر موفقیتهای متوالی به واسطه جاذبه شخصی خود،ندرتا نیازی به توسلبه عالیترین تخیلات خود خواهد داشت.» (6)
و نیز میگوید:
«کسانی هم که افکار کهنه را پشتسر گذاشتهاند در معرض خطر دیگری در موردعشق به مفهوم عمیقی که ما برای آن قائلیم قرار گرفتهاند.اگر مردی هیچ گونه رادعاخلاقی در برابر خود نبیند یکباره تسلیم تمایلات جنسی شده و عشق را از کلیهاحساسات جدی و عواطف عمیق جدا ساخته و حتی آن را با کینه همراه میسازد.» (7)
عجبا!آقای راسل در اینجا دم از اخلاقیات میزند.مقصود او از اخلاقیاتچیست؟او که عفت و تقوا را محکوم میکند،حتی ازدواج را مانع عشق بلکه مانعهیچ گونه تمتع از غیر همسر شرعی و قانونی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
حریم عفاف
آیه 59-60 سوره احزاب چنین است:
ای پیغمبر! به همسران و دخترانت و به زنان مومنین بگو که جلبابهای (روسریها) خویش را به خود نزدیک سازند. این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد اذیت قرار نگیرند نزدیک تر است و خدا آمرزنده و مهربان است.
اگر منافقان و بیماردلان و کسانی که در شهر نگرانی به وجود می آورند. از کارهای خود دست برندارند ما تورا علیه ایشان خواهیم برانگیخت.
در آن وقت فقط مدت کمی در مجاورت تو خواهند زیست. در این آیه دو مطلب را باید مورد دقت قرار دهیم:
یکی اینکه جلباب چیست؟ و نزدیک کردن آن یعنی چه؟ دیگر اینکه آنچه به عنوان علت و فایده این دستور ذکر شده که شناخته شوند و مورد آزار واقع نشوند چه معنی دارد؟
اما مطلب اول: در اینکه جلباب چه نوع لباسی را می گویند کلمات مفسرین و لغویین مختلف است و به دست آوردن معنای صحیح کلمه دشوار می باشد.
در المنجد می نویسد:
جلباب پیراهن یا لباس گشاد است.
در مفردات راغب که کتاب دقیق و معتبری است و مخصوص شرح لغات قرآن نگاشته شده است می گوید: یعنی پیراهن و روسری.
بنابراین مقصود از نزدیک ساختن جلباب. پوشیدن با آن می باشد یعنی وقتی می خواهند از خانه بیرون بروند روسری بزرگ خود را با خود بردارند. البته معنوی لغوی نزدیک ساختن چیزی, پوشانیدن با آن نیست بلکه از مورد چنین استفاده می شود. وقتی که به زن بگویند جامه ات را به خود نزدیک کن مقصود این است که آن را رها نکن, آن را جمع و جور کن, آن را بی اثر و بی خاصیت رها نکن و خود را با آن بپوشان.
استفاده زنان از روپوش های بزرگ که بر سر می افکنده اند دو جور بوده است:
یک نوع صرفاً جنبه تشریفاتی و اسمی داشته است همچنانکه در عصر حاضر بعضی بانوان چادری را می بینیم که چادر داشتن آنها صرفاً جنبه تشریفاتی دارد. با چادر هیچ جای بدن خود را نمی پوشانند, آن را رها می کنند.
وضع چادر سرکردنشان نشان می دهد که اهل پرهیز از معاشرت با مردان بیگانه نیستند و از اینکه مورد بهره برداری چشمها قرار بگیرند ابا و امتناعی ندارند. نوع دیگر برعکس بوده و هست: زن چنان با مراقبت جامه های خود را به خود می گیرد و آن را رها نمی کند که نشان می دهد اهل عفاف و حفاظ است. خود به خود دروباشی ایجاد می کند و ناپاکدلان را مایوس می سازد.
حدود پوشش
بررسی
در اینکه پوشانیدن غیروجه و کفین بر زن واجب است از لحاظ فقه اسلام هیچگونه تردیدی وجود ندارد. این قسمت جز ضروریات و مسلمات است. نه نظر قرآن و حدیث و نه نظر فتاوی در این باره اختلاف و تشکیکی وجود ندارد. آنچه مورد بحث است پوشش چهره و دستها تا مچ است.
مسئله وجوب پوشش را که وظیفه زن است از مساله حرمت نظر بر زن که مربوط به مرد است باید تفکیک کرد. ممکن است کسی قائل شود به عدم وجوب پوشیدن وجه و کیفین بر زن و در عین حال نظر بدهد به حرمت نظر از فقهی مسلم است که بر مرد واجب نیست سر خود را بپوشاند ولی این دلیل نمی شود که بر زن هم نگاه کردن به سر و بدن مرد جایز باشد. بلی اگر در مسئله نظر قائل به جواز شویم, زیرا بسیار مستعبد است که نظر مرد بر وجه و کفین زن جایز باشد ولی کشف وجه و کفین بر زن حرام باشد. بعداً نقل خواهیم کرد که در میان ارباب فتوا در قدیم کسی را نمی توان یافت که قائل به وجوب پوشیدن وجه و کفین باشد ولی هستند کسانی که نظر را حرام می دانند.
در مساله جواز نظر تردیدی نیست که اگر نظر از روی ْتلذذْ یا ریبه باشد حرام است.
تلذذ یعنی لذت بردن, و نگاه از روی تلذذ یعنی نگاه به قصد لذت بردن باشد, و اما ریبه یعنی نظر به خاطر تلذذ و چشم چرانی نیست ولی خصوصیت ناظر و منظور الیه مجموعاً طوری است که خطرناک است و خوف هست که لغزشی به دنبال نگاه کردن به وجود آید.
این دو نوع نظر مطلقاً حرام است حتی در مورد محارم تنها موردی که استثنا شده نظری است که مقدمه خواستگاری است که در این مورد اگر تلذذ هم باشد _ که معمولاً _ هم هست جایز است. البته شرطش این است که واقعاً هدف شخص ازدواج باشد یعنی مرد جداً به خاطر ازدواج بخواهد زن را ببیند و از لحاظ سایر خصوصیات مورد نظر زن را پسندیده باشد نه آنکه برای چشم چرانی قصد ازدواج را بهانه قرار دهد. قانون الهی مانند قانون های بشری نیست که بتوان با صورتسازی خیال خود را راحت کرد. در اینجا وجدان انسان حاکم است و خدای متعال که هیچ چیز بر او پوشیده نیست محاسب. علیهذا باید گفت در حقیقت استثنائی در کار نیست. زیرا آنچه قطعاً حرام است نگاه به قصد تلذذ است و آنچه مانعی ندارد این است که نگاه به قصد تلذذ نباشد ولی تلذذ قهراً پیدا شود.
فقها تصریح کرده اند که جایز نیست کسی به زنها نگاه کند تا در بین آنها یکی را انتخاب کند. آنچه جایز است در مورد یک زن خاص است که به او معرفی شده است و درباره اش می اندیشد, از سایر جهات تردیدی ندارد, فقط از نظر چهره و اندام تردید دارد. می خواهد ببیند آیا می پسندد یا نه؟ برخی دیگر از فقها به صورت احتیاط مطلب را بیان کرده اند.
چهره و د و دست (وجه کفین)
بعد از اینکه موارد قطعی پوشش را بیان کردیم نوبت می رسد به بحث درباره پوشش وجه و کفین
مساله پوشش بر حسب اینکه پوشانیدن وجه و کفین واجب باشد یا نباشد دو فلسفه کاملاً متفاوت پیدا می کند. اگر پوشش وجه و کفین را لازم بدانیم در حقیقت طرفدار فلسفه پرده نشینی زن و ممنوعیت او از هر نوع کاری جز در محیط خاص خانه و یا محیط های صد در صد اختصاصی زنان هستیم.
ولی اگر پوشیدن سایر بدن را لازم بدانیم و هر نوع عمل محرک و تهییج آمیز را حرام بشماریم و بر مردان نیز نظر از روی لذت و ریبه را حرام بدانیم اما تنها پوشیدن گردی چهره و پوشیدن دستها تا مچ را واجب ندانیم آنهم به شرط اینکه خالی از هر نوع آرایش جالب توجه و محرک و مهیج باشد بلکه ساده و عادی باشد, آن وقت مساله صورت دیگری پیدا می کند و طرفدار فلسفه دیگری هستیم و آن فلسفه این است که لزومی ندارد زن الزاماً به درون خانه رانده شود و پرده نشین باشد بلکه صرفاً باید این فلسفه را رعایت گردد که هر نوع لذت جنسی اختصاص داشته باشد به محیط خانواده, و کانون اجتماع باید پاک و منزه باشد و هیچ گونه کامجویی خواه بصری و خواه لمسی و خواه سمعی نباید در خارج از کادر همسری صورت بگیرد. بنابراین زن می تواند هر نوع کار از کارهای اجتماعی را عهده دار شود.
البته در اینجا چند نکته هست:
الف: ما فعلاً در این مقام نیستیم که آیا زن در درجه اول باید به وظایف خانوادگی عمل کند یا خیر؟ شک نیست که ما طرفدار این هستیم که وظیفه اول زن مادری و خانه سالاری است.
ب: برخی از مناصب است که از نظر اینکه آیا زن از نظر اسلام می تواند عهده دار بشود یا نه, نیازمند بحص جداگانه و مفصل است, از قبیل سیاست و قضا و افتا (فتوا دادن و مرجعیت تقلید).
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
مقدمه
حجاب وپوشش برای بانوان ـ بویژه حجاب برتر ـ وتوجه به تحریم عفاف وحراست آن درزن از اصیل ترین سنگرزنان واز مهمترین وسودمند ترین قانون الزامی آفرینش برای آنها درجامعه است ، به عبارت روشنتر ،حجاب وپوشش ،سنگر سعادت وپیروزی ورستگاری زنان وجامعه است،که اگراین سنگر آسیب ببیند ویافرو ریزد ،عوامل سعادت ،پاکزیستی وشرافت آنها فرو می ریزد.
لزوم پوشیدگی زن دربرابر مرد بیگانه یکی از مسائل مهم اسلامی است،درخود قرآن کریم درباره این مطلب تصریح شده است ،پوشیدن زن ازمرد بیگانه یکی ازمظاهر لزوم حریم میان مردان وزنان اجنبی است ،همانطورکه عدم جوازخلوت میان اجنبی واجنبیه یکی از مظاهر آن است.
با کمال تأسف دینای غرب ودنباله روهای آنان این مسئله بسیار مهم اسلامی واخلاقی را نادیده گرفته ،بلکه به عکس با کمال گستاخی برضد آن ،گام بر می دارند وآنرا عامل تخدیر ورکود وواپس گرایی دانسته،تا آنجا که دردانشگاههای خود ،دختران دارای پوشش را اخراج می کنند، با اینکه : حجاب ؛سنگر حفظ عفت ومعرف شخصیت زن وجامعه ،سنگر حفظ زیبایی وشکوه زن ،سنگرحفظ صحیح ارتباطها ورشته های اجتماعی ،سنگر حفظ اخلاق فردی واجتماعی ،سنگر ودژ خلل ناپذیر،برای حفظ مرزها وشیرازه های روابط مختلف بوده وکیان خانه وخانواده را از هرگونه انحراف وگمراهی ،حفظ می کند.
براستی درچه دنیای جاهلیتی قرار گرفته ایم که دنیای غرب والگو تراشان غربزده ،حتی در کشورهای اسلامی شکستن چنین سنگر و دژی را علامت ترقی ،رشد وتمدن می دانند ،وبه عکس حجاب وحفظ حریم عفاف را نشانه عقب گرد و واپس گرایی.
دزدان عفت وغارتگران استعمار،برای فریب اذهان ،و وسیله قرار دادن زنان به عنوان یک کالا ،می خواهند زنان را که نیمی از جامعه انسانی هستند از همین راه ،از درون تهی کنند،وبا این کار به تهاجم فرهنگی خود ادامه دهند،آنها چنین القاء می کنند که:
حجاب ؛سدی بر سرراه تکامل آنهاست.
حجاب؛زنان را در زندان زندگی حبس کرده وآنها را ا ز تعالی و رشد باز می دارد.
حجاب ؛از توسعه علمی،فکری ،فرهنگی ،هنری زنان می کاهدو...
درحالیکه حجاب اسلامی ،آنگونه پیامدهای شوم راندارد،بلکه وسیله وسنگر محکمی برا ی استواری زندگی بانوان بوده وپشتوانه نیرومندی برای آنها درراستای توسعه علمی ،فکری ،فرهنگی و هنری است.
ای خواهرانم حجاب تیغ شما ست تیغ خود را از کف نیندازید.
ونیز شرف زن به یمن عصمت اوست این شرف را از تن نرنجانید
و این را بدانید که:
هر شاخه ای که از باغ برون آرد سر در میوه آن طمع کند راهگذر
بخش اول : حجاب از نظر قران
اشاره: اصل وجوب حجاب برای زنان ازضروریات دین اسلام است،ومنکر آن در حکم منکر دستورات ضروری اسلام است وکسی که ازروی عمدوآگاهی منکر ضروریات اسلام شود، درحکم کفراست ،مگر اینکه معلوم باشد که منکر خدا ویارسول خدا نیست.
ضروری و وجوب حجاب داشتن برای زنان ازنظر قرآن ،وگفتار پیامبر وامامان وبه حکم عقل واجماع واتفاق رأی علمای اسلام ثابت است.
درقرآن برای وجوب حجاب وحدود آن ،به چهارآیه که صراحت برآن دارند تمسک شده ولی درمورد حفظ عفت وپاسداری از حریم آن ،درقرآن بیش از ده آیه وجود دارد.
«تجزیه وتحلیل آیه 30سوره نور»
درآیه 30سوره نور (به عنوان نخستین آیه ای که صراحت بر وجوب حجاب دارد) می خوانیم:
«وقل للمومنات یغضضن من ابصارهن ویحفظن فروجهن ولا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن ...»
ای پیامبر به زنان با ایمان بگو چشمهای خودرا (از نگاه به نامحرمان ) فرو گیرند ،ودامان خویش را حفظ کنند ،وزینت خود را ـ جزآن مقدار که نمایان است ـ آشکار نسازند،و(اطراف ،روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن وسینه با آن پوشیده شود.)وزینت خود را آشکا رنسازند مگر برای شوهرانشان وسایر افراد محرمشان...
شرح کوتاه
دراین آیه به پنج موضوع در رابطه با حجاب وحفظ حریم عفت تصریح شده است:
1- زنان باید دیدگان خود را از نگاه به نامحرم فرو بنندند.
2- زنان باید دامن خود را از هرگونه عوامل بی عفتی ،حفظ کنند.
3- زنان باید زینت خود را ،جز آن مقدار که بطور قهری آشکاراست ،آشکار نکنند.
4- زنان باید روسریهای خود را بر سینه بیفکنند.
5- زنان باید زینت خود را جز برای افراد محرم خود،آشکار نکنند.
ابن عباس عالم ومفسر بزرگ عصر پیامبر در تفسیر جمله
« ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن»
می فرماید: یعنی زن باید مو وسینه ودور گردن وزیرگلوی خود را بپوشاند.
منظور از زینت چیست؟
با بررسی گفتار اهل لغت چنین فهمیده می شود که زینت به معنی زیبایی در مقابل زشتی است وشامل هر نوع زینت وآراستگی ،از طبیعی وعارضی ،از لباس وبدن وزیور آلات خواهدشد،وزینت در زن ،آن زیبایی های آشکاراست.