لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
فرهنگ چیست ؟
فرهنگ چیست ؟همیشه نامش را شنیده ایم ، اما براستی به چه معناست ؟ بیائیم به زبان خودمان معنایش کنیم . فرهنگ ما همان نحوه زندگی من و توست . همه آنچه بطور روزمره بکار می بریم و استفاده می کنیم یا دور می اندازیم و طرد می کنیم .شما چطور می اندیشید و چه ارزش هایی را محترم می شمرید ؟ همه آنها ، معرف فرهنگ شما هستند. چرا که فرهنگ هر ملتی نمایانگر تمام وجود و هستی اوست . سلیقه اش در انتخاب کالاها ، نوع پوششی که می پسندد یا دشمن می دارد ، هنرهایی که بدان عشق می ورزد ، شعر و ادبیات و فیلم و تئاتری که دوست دارد ، نگاه فلسفی ای که به جهان می اندازد ، دین و آئینی که بدان پایبند است ، همه و همه در دایره فرهنگ قرار دارند .حتی دلهره ها و اضطراباتی که ما را در برگرفته است ، نگرانی هایی که احساس می کنیم ، ترس ها ، احساس شکست ها ، مقاومت های نهفته در درون ، حس بغض و کینه و خشم ، یا امید و دلخوشی و آرامش ، تمام این موارد نمادهایی از فرهنگ هر ملتی محسوب می گردد .پس فرهنگ نحوه بودن ماست ؛ همه آنچه که هستیم . اگر چنین است ، پس چرا نگران تهاجم فرهنگی هستیم ؟چون فرهنگ دیگران ، یا همان نحوه زندگی و پوشش و ارزش های دیگران ، می خواهد خود را آنچنان به ما تحمیل کند که ما خود را فراموش کنیم .شرایطی ایجاد شده است که ما را به رها کردن زندگی و باورهای خودمان سوق می دهد . کسانی از دیگر فرهنگ ها و ملت های دیگر ، تلاش می کنند تا ما و بسیاری دیگر از مردمان جهان ، از همه یا بسیاری از آنچه هستند ، دست بردارند و رو به سوی کالاها ، ارزش ها ، هنرها و همه چیز جهان غرب کنند . پس چه باید کرد ؟ باید به هر آنچه می خواهم یا نمی خواهم بیاندیشم . باید در همه اندیشه ها و باور ها و ارزش های خود بنگرم تا ببینم که نکند از روی تقلید صرف یا حتی بی هیچ تأملی راهی را در پیش گرفته ام . باید در همه زوایای وجود خویش اندیشید .باید فرهنگ گذشتگان و تاریخ نیاکان خویش را به نظاره نشست تا حاصل دست رنج ایشان را به بهایی اندک به حراج نگذاریم . باید ......و بیاندیشیم و میراث خویش را بنگریم و تحفه های بجا مانده از هزاره های این تمدن دیرین را قدر بدانیم . تعریف فرهنگ در رشته های دانشگاهی توضیحات دیگری از فرهنگ آنچه شما می پرسید :در این بخش ما سؤالاتی را که بینندگان و خوانندگان ما مطرح می کنند ، بصورت مستقیم ذکر می کنیم . اگر دوست دارید سؤالتان را همه ببینند ، برایمان بفرستید . ذکر کنید که سؤال شما با اسم خودتان با بدون ذکر اسم نمایش داده شود .ما تنها سؤالاتی را که حاوی توهین باشند و یا خارج از چارچوب های ************* *****ی بیان شده باشند ، ویرایش خواهیم نمود . هر چه شما نظر بدهید :اینجا محل گفتن شما و شنیدن ماست . این بار شما در مورد هر چیز فرهنگی و هر بحثی از دنیای فرهنگ اظهار نظر می کنید و ما گوش فرا می دهیم . بقیه هم نظرات شما را خواهند دید و نکاتی را خواهند گفت . برایمان بفرستید و از اندیشه خود دفاع کنید . تجربه خوبی است . یک بار هم که شده زیر بار حرف بقیه نروید و دیدگاه خودتان را بیان کنید . منتظریم .طبیعی است که چارچوب های ************* *****ی رعایت خواهد شد و متون حاوی توهین به اشخاص ویرایش خواهد شد .لطفا به ما گیر بدهید !!ما دوست داریم بدانیم شما نظرات چیست ؟ کجای این بخش حال شما را به هم می زند ؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
مقدمه
فرهنگ مفهوم پیچیده ایست که تعاریف متعدد و متنوعی از آن داده شده است. برای مدتها "فرهنگ" به مجموعه ای از فعالیت های فکری و هنری محدود می شد. و سپس تعریف نسبتا جامع و تا حدی دقیق از فرهنگ ارائه شد اما، با وجود این تعریف صرفا به جنبه های معنوی مساله پرداخته شده بود.
" فرهنگ ابتدایی" فرهنگ را "مجموعه پیچیده ای تعریف می کند که متضمن دانش، اعتقادات، هنرها، اخلاق، قوانین آداب و رسوم و کلیه توانایی ها و قابلیت ها و عادات مکتسبه است که انسان به عنوان عضوی از یک جامعه تحصیل می نماید."
اما به دنبال تشکیل کنفرانس جهانی فرهنگ و توسعه در مکزیکوسیتی در سال 1982 در رابطه با سیاست های فرهنگی و اعلام دهه جهانی توسعه فرهنگ از سال 1988 تا 1997 از طرف سازمان ملل مفهوم " فرهنگ" تغییر یافت. بنا به توصیه کنفرانس مزبور فرهنگ را باید در مفهوم گسترده و به منزله بافتی پیچیده و با روابطی متقابل در نظر گرفت که مجموعه ای از سنتها و دانشها و نیز شکلهای متفاوت بیان و تحقق فرد در بطن جامعه استوار است. به عبارت دقیق تر،طبق تعریف این کنفرانس فرهنگ عبارت از:
"مجموع کامل مشخصه های ممیزه روحی، مادی، فکری و عاطفی است که یک جامعه یا گروه اجتماعی را مشخص می کند. نه تنها شامل هنرها بلکه شامل اشکال زندگی، حقوق اساسی انسانی، نظامهای ارزش، سنتها و اعتقادها نیز می شود."
با ویژگی هایی که تعریف فوق برای فرهنگ جامعه یا گروه اجتماعی تعیین می کند دیگر نمی توان فرهنگ را بعد فرعی یا تزئینی توسعه تلقی کرد، بلکه فرهنگ عنصر ضروری جامعه به شمار آمده و در رابطه کلی با توسعه، نیروی درونی جامعه محسوب می شود. و می توان گفت: فرهنگ مجموعه بسیار پیچیده و گسترده ای است که انسان در جریان تکامل اجتماعی و تاریخی پدید می آورد. فرهنگ هر جامعه سطح ترقی تکنولوژی، تولید، آموزش، علم، خبر و ادبیات دوره خاصی از تحول اجتماعی را نشان می دهد.
فرهنگ ملی
فرهنگ ملی هر سرزمینی، دارای خصوصیات و ویژگی های خاصی آن سرزمین است که تحت عناصر تاریخی، جغرافیایی، مذهبی، عقیدتی و کلیه آن خصوصیاتی که رنگ و بوی خاصی دارد و به آن ملت هویتی متفاوت از دیگران می دهد، شکل می یابد.
فرهنگ ملی از پایه های استقلال ملی است و بر مردم آن جامعه است که از فرهنگ خود همانند سرزمین خود، دفاع می کند. در طراحی برنامه های توسعه آنچه اهمیت دارد، توجه به هویت های ملی است. هیچ الگوی توسعه وارداتی را نمی توان به کار برد، مگر آنکه با ویژگی های محلی، منطقه ای و ملی هماهنگی داشته باشد، و اساسا نمی توان هیچ الگویی را تحمیل کرد. "تاکید بر هویت فرهنگ (ملی)، شرط لازم حاکمیت و استقلال و شکوفایی تواناییهای فردی و توسعه هماهنگ جوامع است اقدامی است رهایی بخش، اسلحه ایست برای مبارزه در جهت نیل به استقلال واقعی، تاکید بر حفظ هویت فرهنگی یا رد هر گونه تقلید (برون گرایی) و کنار گذاردن شیوه های فکری و عملی از سنتها، تاریخ و ارزشهای اخلاقی و حفظ میراث نیاکان بدون سنت گرایی، گذشته گرایی، بی تحرکی و انزواست هویت فرهنگی درارتباط و تماس با سنتها و ارزشهای ملل دیگر نو و غنی می شود، و امکان تعالی و شکوفایی انسان را افزایش می دهد."
بنابر این تعریف، توسعه و حفظ فرآوردهای فرهنگی منطقه ای و ملی ضرورت تام دارد، چرا که فرآوردهای فرهنگی مطمئن ترین ضامن توسعه مستقل است، هویت فرهنگی را تقویت می کند و قوه خلاقیت و آگاهی مردم را نسبت به میراث فرهنگی افزایش می دهد.
در واقع سرتاسر این گستره بزرگ، کشور ما ایران را کران تا کران، فرهنگ ها و پاره فرهنگ های رنگارنگ تشکیل داده، که طی سده ها و هزاره های گذشته آداب و رسوم، باورها و سنت های آنها، تاثیرات و تاثرات ژرف و گسترده ای را از هم پذیرفته اند و بافت ظریف و یکسان آن، تجلی وحدت در کثرت را معنی بخشیده است.
در این راستا مراکز آموزشی کشور بویژه وزارت آموزش و پرورش، وزارت آموزش عالی و موسسات فرهنگی و هنری کشور می بایست رسالت خطیر تقویت فرهنگ ها و پاره فرهنگ ها را در جای جای میهن اسلامی ایران با یک برنامه ریزی منسجم و دراز مدت در کنار دروس آکادمیک، مطابق با واقعیت های عینی کشور به انجام برسانند. ناگفته پیداست، آموزش مشترک ملی، همراه با شناخت فرهنگ اقوام ایرانی، نه تنها مایه تداوم وحدت این مرز و بوم کهن می شود، بلکه درخت تناور فرهنگ و تمدن ایران را پربارتر از همیشه خواهد کرد.
سرعت توسعه یافتگی ایران از 161 کشور جهان پیشی گرفت
بر اساس گزارش توسعه انسانی سازمان ملل، جمهوری اسلامی ایران با رشد 8/18 درصدی شاخص توسعه انسانی در سالهای پس از پیروزی انقلاب از نظر سرعت توسعه یافتگی بین 177 کشور دنیا در رتبه شانزدهم جهان ایستاد و از 161 کشور پیشی گرفت.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، گزارش توسعه انسانی یکی از مهمترین و معتبر ترین گزارش های اقتصادی و اجتماعی در جهان است که هر ساله توسط دفتر توسعه سازمان ملل متحد ( UNDP ) منتشر می شود و در این گزارش شاخص توسعه انسانی (HDI) کشورها بر اساس معیارهایی چون امید به زندگی، کیفیت نظام آموزشی، درآمد واقعی و سرانه درآمد ملی محاسبه می شود که تمامی شاخصهای توسعه اقتصادی و اجتماعی در برآورد این شاخص دخیل است و به عبارتی یکی از جامع ترین معیارها برای مقایسه توسعه یافتگی کشورها به شمار می رود که البته تمامی دولتها و سازمانهای علمی و تحقیقاتی از این شاخص به عنوان معیار اصلی مقایسه کشورها استفاده می کنند.
فقر درآمدی و انسانی کشورهای در حال توسعه نیز از جمله موارد مهمی است که در گزارش توسعه انسانی مورد توجه قرار گرفته است و در این میان شاخص فقر انسانی (HPI ) از اهمیت زیادی برخوردار است.
رشد 8/18 درصدی و 16 پلهای ایران در توسعه طی سالهای پس از انقلاب
بر اساس جدید ترین گزارش توسعه انسانی سازمان ملل، شاخص توسعه انسانی ایران که در سال 1975 میلادی 571/0 از یک بوده است، طی 30 سال اخیر با رشد 8/18 درصدی مواجه شده و به 759/0 از یک رسیده است.
بنابراین گزارش، جمهوری اسلامی ایران از نظر شاخص توسعه انسانی طی سال های پس از انقلاب با 16 پله صعود مواجه شده و از رتبه 110 در سال 1979 به 94 در سال جاری میلادی ارتقا پیدا کرده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
مقدمه
فرهنگ مفهوم پیچیده ایست که تعاریف متعدد و متنوعی از آن داده شده است. برای مدتها "فرهنگ" به مجموعه ای از فعالیت های فکری و هنری محدود می شد. و سپس تعریف نسبتا جامع و تا حدی دقیق از فرهنگ ارائه شد اما، با وجود این تعریف صرفا به جنبه های معنوی مساله پرداخته شده بود.
" فرهنگ ابتدایی" فرهنگ را "مجموعه پیچیده ای تعریف می کند که متضمن دانش، اعتقادات، هنرها، اخلاق، قوانین آداب و رسوم و کلیه توانایی ها و قابلیت ها و عادات مکتسبه است که انسان به عنوان عضوی از یک جامعه تحصیل می نماید."
اما به دنبال تشکیل کنفرانس جهانی فرهنگ و توسعه در مکزیکوسیتی در سال 1982 در رابطه با سیاست های فرهنگی و اعلام دهه جهانی توسعه فرهنگ از سال 1988 تا 1997 از طرف سازمان ملل مفهوم " فرهنگ" تغییر یافت. بنا به توصیه کنفرانس مزبور فرهنگ را باید در مفهوم گسترده و به منزله بافتی پیچیده و با روابطی متقابل در نظر گرفت که مجموعه ای از سنتها و دانشها و نیز شکلهای متفاوت بیان و تحقق فرد در بطن جامعه استوار است. به عبارت دقیق تر،طبق تعریف این کنفرانس فرهنگ عبارت از:
"مجموع کامل مشخصه های ممیزه روحی، مادی، فکری و عاطفی است که یک جامعه یا گروه اجتماعی را مشخص می کند. نه تنها شامل هنرها بلکه شامل اشکال زندگی، حقوق اساسی انسانی، نظامهای ارزش، سنتها و اعتقادها نیز می شود."
با ویژگی هایی که تعریف فوق برای فرهنگ جامعه یا گروه اجتماعی تعیین می کند دیگر نمی توان فرهنگ را بعد فرعی یا تزئینی توسعه تلقی کرد، بلکه فرهنگ عنصر ضروری جامعه به شمار آمده و در رابطه کلی با توسعه، نیروی درونی جامعه محسوب می شود. و می توان گفت: فرهنگ مجموعه بسیار پیچیده و گسترده ای است که انسان در جریان تکامل اجتماعی و تاریخی پدید می آورد. فرهنگ هر جامعه سطح ترقی تکنولوژی، تولید، آموزش، علم، خبر و ادبیات دوره خاصی از تحول اجتماعی را نشان می دهد.
فرهنگ ملی
فرهنگ ملی هر سرزمینی، دارای خصوصیات و ویژگی های خاصی آن سرزمین است که تحت عناصر تاریخی، جغرافیایی، مذهبی، عقیدتی و کلیه آن خصوصیاتی که رنگ و بوی خاصی دارد و به آن ملت هویتی متفاوت از دیگران می دهد، شکل می یابد.
فرهنگ ملی از پایه های استقلال ملی است و بر مردم آن جامعه است که از فرهنگ خود همانند سرزمین خود، دفاع می کند. در طراحی برنامه های توسعه آنچه اهمیت دارد، توجه به هویت های ملی است. هیچ الگوی توسعه وارداتی را نمی توان به کار برد، مگر آنکه با ویژگی های محلی، منطقه ای و ملی هماهنگی داشته باشد، و اساسا نمی توان هیچ الگویی را تحمیل کرد.
توسعه واقعی بدون توجه به بعد فرهنگی ملی و احترام به هویت فرهنگی ملت ها تحقق نخواهد یافت. همانطور که ریموند شاسله می گوید:
"تاکید بر هویت فرهنگ (ملی)، شرط لازم حاکمیت و استقلال و شکوفایی تواناییهای فردی و توسعه هماهنگ جوامع است اقدامی است رهایی بخش، اسلحه ایست برای مبارزه در جهت نیل به استقلال واقعی، تاکید بر حفظ هویت فرهنگی یا رد هر گونه تقلید (برون گرایی) و کنار گذاردن شیوه های فکری و عملی از سنتها، تاریخ و ارزشهای اخلاقی و حفظ میراث نیاکان بدون سنت گرایی، گذشته گرایی، بی تحرکی و انزواست هویت فرهنگی درارتباط و تماس با سنتها و ارزشهای ملل دیگر نو و غنی می شود، و امکان تعالی و شکوفایی انسان را افزایش می دهد."
بنابر این تعریف، توسعه و حفظ فرآوردهای فرهنگی منطقه ای و ملی ضرورت تام دارد، چرا که فرآوردهای فرهنگی مطمئن ترین ضامن توسعه مستقل است، هویت فرهنگی را تقویت می کند و قوه خلاقیت و آگاهی مردم را نسبت به میراث فرهنگی افزایش می دهد.
در واقع سرتاسر این گستره بزرگ، کشور ما ایران را کران تا کران، فرهنگ ها و پاره فرهنگ های رنگارنگ تشکیل داده، که طی سده ها و هزاره های گذشته آداب و رسوم، باورها و سنت های آنها، تاثیرات و تاثرات ژرف و گسترده ای را از هم پذیرفته اند و بافت ظریف و یکسان آن، تجلی وحدت در کثرت را معنی بخشیده است.
در این راستا مراکز آموزشی کشور بویژه وزارت آموزش و پرورش، وزارت آموزش عالی و موسسات فرهنگی و هنری کشور می بایست رسالت خطیر تقویت فرهنگ ها و پاره فرهنگ ها را در جای جای میهن اسلامی ایران با یک برنامه ریزی منسجم و دراز مدت در کنار دروس آکادمیک، مطابق با واقعیت های عینی کشور به انجام برسانند. ناگفته پیداست، آموزش مشترک ملی، همراه با شناخت فرهنگ اقوام ایرانی، نه تنها مایه تداوم وحدت این مرز و بوم کهن می شود، بلکه درخت تناور فرهنگ و تمدن ایران را پربارتر از همیشه خواهد کرد.
و توجه به اهدافی مانند آنچه که در ذیل آمده، محققا می تواند موجب گسترش و توسعه فرهنگ ملی اسلامی و غنی کشور ما ایران، در سطح جهان گردد:
-- گسترش و تقویت مناسبات فرهنگی با ملل و اقوام مختلف به ویژه کشورهای مسلمان به منظور مبادلات فرهنگی و عرضه صحیح فرهنگ و تمدن ایران اسلامی.
-- تنظیم و تقویت مناسبات فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با سایر کشورها و سازمانهای فرهنگی جهان.
-- تبیین تحولات معنوی، فکری و اجتماعی و تحولات ناشی از انقلاب اسلامی ایران.
-- تقویت و تعمیق زمینه های بحث و گفتگو با مجامع و علماء ادیان الهی.
-- سیاست گذاری و هماهنگی کلیه فعالیت های فرهنگی و تبلیغی در خارج از کشور.
-- انجام مطالعات و تحقیقات فرهنگی بین المللی و حمایت از پژوهشهای اسلامی و ایرانی بویژه در زمینه شناخت ادیان، فرق، فرهنگ ملل و ساختار جریانهای فرهنگی در جوامع مختلف.
-- شناخت جمعیت ها، انجمن ها و شخصیت های فرهنگی و مذهبی جهان.
-- برگزاری گردهمائیها، جشنواره ها و نمایشگاههای فرهنگی و تبلیغی و مراسم عمومی در خارج از کشور.
-- اشاعه و گسترش زبان و ادبیات فارسی و تقویت کرسیهای زبان فارسی و ایران شناسی.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 76
چکیده :
در این بررسی با استشهاد به ترکیبی از دو الگوی مأخوذ از جامعهشناسی آلمانیو جامعهشناسی پارسونزی امکان مطالعة در زمانیِ تحولات فرهنگی ایران در سالهای1300 تا 1380فراهم شده است . جهت گیریهای سیاسی - دینی، جهتگیریهای اقتصادی - سیاسی، جهت گیریهای دینی - فرهنگی، جهت گیریهای تماس فرهنگی وجهت گیریهای رسانهها در تعامل با دین، دولت، اقتصاد و تماس فرهنگی. به ترتیب مورد توجه قرار میگیردو با ارائه یک تحلیل از بستر تحولات اجتماعی جاری ایران (80-1376) سه سناریوی احتمالیدر مورد آینده تحولات در دو دهه آینده مورد بررسی قرار میگیرد.
جامعه شناسی و تحول فرهنگی
تصور وجودجامعهشناسی فرهنگ مبتنی بر امکان تمایز میان جامعه وفرهنگ است. فرهنگ را میتوان به لحاظ مفهومی از جامعه متمایز کرد اما این دو مفهوم ارتباطبسیار نزدیکی با یکدیگر دارند. «فرهنگ» به شیوه زندگی یک جامعه معین، عادات و رسوم آنها،همراه با کالاهای مادی که تولید میکنند مربوط میشود و «جامعه» به نظام روابط متقابل اطلاقمیشود که افرادِ دارایِ فرهنگ مشترک را به هم مربوط میسازد. همانگونه که طبق تعریف,فرهنگ بدون جامعه ممکن نیست، تصور جامعة بدون فرهنگ نیز معقول نمیباشد. بدونفرهنگ، انسانیت به معنای اجتماعی آن وجود ندارد. زبان، احساسِ خود آگاهی، توانایی تفکر وبه عبارتی بخش مهمی از وجه تمایز انسان از حیوان در گرو فرهنگ یافتگی نوع انسان است.جامعهشناسی فرهنگ بنا بر دیدگاه بنیانگذار آن آلفرد وبر بخشی از پژوهشها است که درچارچوب جامعهشناسی عمومی و با تأکید بر فرهنگ به عنوان فرا گرد تکامل ساختارهایاجتماعی دوران ساز متمرکز است و به تکامل فرهنگی یک جامعه معین میپردازد. در مکتبآلمانیِ جامعهشناسی فرهنگ بیشتر به آن دسته از فعالیتها توجه میشود که جنبه معنوی، روحی،اخلاقی و علمی دارد که به آنها فرهنگ متعالی یا High Culture گفته میشود و بیشتر در قالباخلاق، علم و هنر دسته بندی میشود در نتیجه اگر جامعهشناسی فرهنگ را یک جامعه شناسی میانی و زیر بخشجامعهشناسی عمومی فرض کنیم جامعهشناسی اخلاق، جامعهشناسی هنر و جامعهشناسیعلم را میتوان زیر بخشهای جامعهشناسی فرهنگ به حساب آورد. در نگاهی وسیعتر میتوانجامعهشناسی فرهنگ را عنوانی عام برای جامعه شناسیهای تخصصی مانند جامعهشناسی دینو جامعهشناسی ارتباطات نیز در نظر گرفت چرا که دین در نگاه بوکهارت یکی از پایدارترینبنیادهای فرهنگ و ارتباطات در نگاه مردم شناسانه به آن تبلور فرهنگ است. ساپیرو پس از اوبتیسوون و پالد آلتو که «انسانشناسی ارتباطات» را مطرح کردهاند این امکان را فراهم کردهاند کهجامعهشناسی ارتباطات نیز در چارچوب جامعهشناسی فرهنگ قابل دسته بندی باشد (نک:پهلوان، 1378: 103 و 102-100 و مقایسه کنید با کری، 1376)اما آیا جامعهشناسی فرهنگ صرفاً یک عنوان عام برای چند جامعهشناسی تخصصیاست؟ به نظر میرسد این تقلیل صحیح نیست بلکه موضوع بنیادین و مشترک در بیان این جامعهشناسی ها مسئله ثبات و تحول فرهنگ است که در قالب یک جامعهشناسیتخصصی بنام «جامعهشناسی تحول فرهنگی» قابل طرح است. اگر فرهنگ در ذات خودحامل تحول و تغییر - ولو تدریجی - است پس مطالعه زمینهها، دلایل، علل، چگونگی، میزان ونتایج تحول فرهنگ در یک جامعه خاص میتواند موضوعات مناسبی برای یک جامعهشناسیتخصصی باشد. این جامعهشناسی در دو سطح قابل طرح است اول در کنار جامعهشناسی های تخصصی مثل جامعه شناسیهای معرفت / دین / اخلاق / هنر / ارتباطات و دوم به عنوان برآیندو حاصل یافتههای آنهادر یک جامعه خاص.
در این تحقیق به سطح دوم از تعریف و کارکرد جامعهشناسی تحولات فرهنگی توجهمیشود. فرهنگ در این تحقیق به معنای تمامی برنامهها و اقداماتی که انسانها در چارچوباجتماعی به منظور شکل بخشیدن به زندگی خود و سازگار شدن با محیط میپرورانند فرض شدهاست. در این دیدگاه فرهنگ به عنوان رابط میان جامعه و محیط پیرامونی مورد بحث قرارمیگیرد. در نتیجه تحول فرهنگی نیز به عنوان «تکامل امکانات بالقوه فرهنگی جامعه با توجه بهعامل سازگاری فزاینده با محیط» تعریف میشود (پهلوان، 1376: 4).
این محیط پیرامونی چیست و چه تغییراتی را بر تافته است؟ «تماس فرهنگی» مهمترینعامل تغییر محیط پیرامونی یک فرهنگ است بیان رابطه میان نتایج این تماسهای فرهنگی بامتغیرهای درون نظام اجتماعی به خصوص دین، دولت و رسانهها موضوع محوری در بررسیجامعهشناسی تحولات فرهنگی ایران است. در واقع تحولات فرهنگی درون زا و برون زا در یکمنظومه واحد ولی چند جانبه مورد بررسی قرار میگیرد. این شیوه علیت دو قطبی در بررسیتحولات فرهنگی ریشه در دیدگاههای نظری روژه باستید دارد. او با طرح تعامل دیالکتیک علیتبیرونی و علیت درونی، همه فرا گردهای فرهنگ پذیری را ناشی از این تعامل میداند. به نظرباستید علیت درونی یک فرهنگ یعنی شیوه کار کرد ویژه آن فرهنگ و منطق خاص آن میتوانددگرگونی فرهنگی برون زا را تقویت کند یا نقش باز دارنده ایفا کند. متقابلاً علیت برون زا که درارتباط با دگرگونیهای برون زا قرار دارد فقط بر اساس علیت درونی عمل میکند به عبارت دیگرعلیت دو قطبی پدیده واکنشهای زنجیرهای در تحولات فرهنگی را به شرح زیر توضیح میدهد:علیت بیرونی دگرگونی را در مقطعی خاص از زمان در یک فرهنگ بر میانگیزاند؛ فرهنگ مقصداین دگرگونی را بر اساس منطق خاص خود «جذب» میکند و مجموعهای از سازگاریهای پی درپی را به همراه میآورد یعنی علیت بیرونی انگیزاننده علیت درونی است و در شرایط عادیبدون وجود زمینه در فرهنگ پذیرنده، امکان تغییر فرهنگی در اثر تماس فرهنگی وجود ندارد ودر مقابل دیالکتیک پویای درونی و بیرونی منجر به یک ساخت بندی جدید فرهنگی میشود.کیفیت این ساخت بندی جدید بسته به چگونگی تماس تفاوت میکند و نتایجی کاملاً مختلف اززوال فرهنگی تا شکوفایی فرهنگی را به دنبال دارد. فرهنگِ خالص و بدون تماس و تغییر وجودندارد و در این فرا گرد هر فرهنگی که در موقعیت تماس فرهنگی قرار میگیرد دستخوش مراحلساخت زدایی و ساخت یابی مجدد میشود. از اینجاست که برداشت پویا از فرهنگ بجایبرداشت ایستا مینشیند و ساخت گرایی لوی اشتراوس جای خود را به ساخت یابی باستیدمیدهد. در نظر باستید بجای ساخت باید از ساخت بندی سخن گفت Structuration)/((Structure اگر ساخت زداییِ ناشی از تماس با ساخت یابیِ جدیدی کهناشی از قوت درونی فرهنگ مقصد است همراه شود شکوفایی فرهنگی پیش میآید و اگرساخت زدایی بدون ساخت یابی صورت گیرد انحطاط فرهنگی محتمل خواهد بود. (پهلوان،1378: 125-124).
مباحث مربوط به متغیرها، روندها و انواع ممکن فرهنگ پذیری در اثر تماس فرهنگی را میتوان به شرح زیر تلخیص کرد (مقایسه کنید با پهلوان، 1378: ص 107-104).
متغیرهای فرهنگ پذیری
روند تماس
انواع فرهنگ پذیری
میزان تمایز و تفاوتهایفرهنگهای در حال تماس
تفاوت تکنولوژی
تفاوت ایدئولوژی
تفاوت هنجارها
تفاوت ارزشها
شرایط و شدت تماس
خصمانه یا دوستانه
محدود یا وسیع
کوتاه مدت یا بلند مدت
موقعیت تماس
فرا دستی
فرو دستی
کارگزاران تماس
دولتی
غیر دولتی
جهت جریان تماس
یک طرفه
دو طرفه
جانشینی
عناصر جدید با کارکرد عناصر قدیم
افزودنی
عناصر جدید با کارکردهای جدید بااحتمال دگرگونیهای ساختاری
آمیختنی
درهم آمیختگی عناصر جدید و قدیم باکارکردهای جدید و ایجاد دگرگونیهاساختاری شدید
زدودنی
فقدان بخشی از فرهنگ بدون جانشینی
ابداعی
ایجاد ساختارهای جدید بدون حذفساختارهای قدیم
دفعی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
<<نگاهی به جایگاه وقف در فرهنگ اسلام>>
کلمه نخست
از جمله اموری که شایسته است در جوامع اسلامی، بویژه ایران مورد توجه قرار گیرد و با قوت رواج یابد، احیای سنت حسنۀ وقف است که به نوبۀ خود میتواند حلالّ بسیاری از مشکلات جامعه باشد.
سنت پسندیده وقف ریشه در تاریخ صدر اسلام دارد و اولین واقف در اسلام و مشوق وقف، شخص پیامبر (ص) بوده است و پس از آن بزرگوار، اهلبیت (ع) و اصحاب آن بزرگواران بوده اند و تا به امروز همچنان به عنوان یک سنت نیکو، سیره مستمر مسلمین و مومنین بوده است و امروز بر عالمان و آگاهان جامعه بویژه خطبای محترم جمعه فرض است که در بنای جامعه نوین اسلامی، به برکت انقلاب اسلامی مان به تجدید حیات این سیره نیکو بپردازند که با گسترش فرهنگ وقف در جامعه، بسیاری از معضلات اجتماعی در اشکال گوناگون آن حل خواهد شد و در زدودن گرد و غبار فقر و محرومیت و تالیف قلوب و برداشتن یا تقلیل فاصله طبقاتی تاثیر بسزائی خواهد گذاشت.
.تعریف وقف
وقف که از جمله عبادات و از صدقه جاریه است، در لغت به معنی ایستادن (1) و در اصطلاح فقهی به معنی حبس عین ملکی است بر ملک خدای تعالی که ملکیت از مالک ملک به خداوند منتقل میشود(2)
مرحوم محقق حلی میفرماید : وقف عقدی است که ثمره آن حبس کردن اصل و رها کردن منفعت آن است. (3)
صاحب جواهر می فرماید: الوقف عقد ثمرته تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه. (4)
وقف نوعی عقد است که ثمره آن حبس مال است و رها کردن منفعت آن .
بعبارتی دیگر : ماندن اصل مال و جابجائی منفعت آن، تا مردم از منافعش بهره مند شوند.
به عبارت دیگر : وقف یعنی رقبه شئی را نگهداشتن و منفعت آن را آزاد کردن است.
1-منتهی الارب
2-لغتنامه دهخدا ذیل ماده وقف
3-شرایع الاسلام
4-جواهر الاکلام/ج28/ص2
شیخ طوسی می فرماید : وقف"تحبیس الاصل و تسبیل المنفعة" است (1)
بنابراین وقف شرعا تحبیس است یعنی اصل آن نه قابل خرید و فروش است و نه به ارث برده میشود و نه قابل هبه و بخشش است و نه به رهن و اجاره و عاریه و از این قبیل ... داده میشود ( الا ما خرج بالدلیل ) و تسبیل المنفعه یعنی صرف کردن مال وقفی در جهتی که واقف تعیین کرده است که همان راه خداست. چنانکه معصوم (ع) می فرماید : الوقف علی حسب ما یشرط الواقف (2)
.مشروعیت وقف
وقف، نزد تمام مذاهب اسلامی ( از امامیه و اهل سنت عموما ) جایز است دلیل همه آنها در جواز وقف، قرآن و سنت است.
از جمله آیات قرآن، آیه های ذیل است که می فرماید:
لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون.(3)
المال و البنون زینة الحیوة الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املاء.(4)
که در این آیات به انفاق و انجام آیات صالح پایدار و ماندگار توصیه و ترغیب شده و وقف کردن هم انفاق است و از بهترین اعمال شایسته ماندگار و جاوید.
و اما مشروعیت وقف با تمسک به سنت به استناد سیره عملی و احادیث شریف، نبوی است که از جمله پیامبر (ص) در ترغیب به وقف فرمود:
حبّس الاصل و سبّل المنفعه (5)
یعنی اصل آن را حبس کردن و منفعتش را در راه خدا آزادنما.
و حدیث نبوی دیگر که فرمود:
اذا مات الانسان انقطع عمله الامن ثلاثة : صدقة جاریه او علم ینتفع به او ولد صالح یدعواله.(6)
بسیاری از فقها از جمله شهید اول، وقف را صدقه جاریه می دانند (7) که دارای اجری مستمر است.
.اقسام وقف
وقف به اعتبار موقوف بر دو قسم است:
الف: وقف عام
ب: وقف خاص
1-مبسوط/ج3/کتاب الوقف
2-خلاف، شیخ طوسی/ص329
3-آل عمران/92
4-کهف/46
5-المستدرک/ج2/ص511
6-نهج الفصاحه/ص182
7-لمعه/کتاب الوقف