لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
احیاء فرهنگ ایرانی و اسلامی جهت جلوگیری از اسراف و اتلاف منابع
چکیده
با توجه به نقش عمده فرهنگ و اعتقادات دینی در آموزش پذیری جامعه، به عقیدة بسیاری از صاحبنظران، راهکار نهایی پایان دادن به بهره برداری بی حد و حصر انسان از منابع طبیعی و ایجاد روحیة مسؤلیت پذیری مشترک جهت حفاظت محیط زیست احیاء فرهنگ های اصیل ملل و رویکرد به تعالیم دینی و بهره گیری از رهنمود های ادیان الهی است.
بسیاری از مبانی فرهنگی ما که با اعتقادات دینی آمیخته است حاوی تعالیم و رهنمود های ارزشمندی است که میتواند راهگشای مشکلات کنونی نسل بشر باشد. از آن جمله نحوه نگرش و برخورد فرهنگ ایرانی و منابع اسلامی با طبیعت به عنوان آثار رحمت و برکت و مذموم دانستن بارزترین و عمده ترین عامل کاهش منابع طبیعی و افزایش ضایعات یعنی خصلت اسراف و تبذیر است.
مقدمه
مشکلات و بحرانهای کنونی منابع طبیعی و ملی به مرحله ای رسیده است که میتوان ادعا کرد حل آنها از عهده دولتها و نهاد ها و تشکیلات دولتی و غیردولتی خارج است، تنها با بسیج عمومی و همکاری و مشارکت همه ساکنان زمین میتوان این بحرانها را کاسته و یا به رفع آنها پرداخت. از سوی دیگر به تجربه ثابت شده است که بسیج عمومی در مواردی که اهداف برنامه ها ریشه در اعتقادات فرهنگی و باور های دینی مردم داشته باشد با موفقیت و پیشرفت بیشتری همراه است. لذا اغلب صاحبنظران بر این باورند که تنها راه نجات انسان و خاتمه دادن به تخریب و اتلاف روز افزون منابع طبیعی رویکرد به تعالیم دینی و بهره گیری از دستورات و راهنمایی های ادیان الهی است.
قرن بیستم که با جدایی دین از علم، اقتصاد از فرهنگ و مادیات از معنویات شروع شد نهایتاً با بروز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
حجاب و اصالت فرهنگ
امروزه در هر محل و مکانی کمتر اتفاق می افتد که ما انسان ها پیرامون مسائل و مشکلات مهم زندگی خود بحث و تبادل نظر نکنیم. این مسائل و مشکلات در هر زمینه ای که باشد، هم معرف شخصیت وجودی ماست، هم دلسوزی و با ارزش بودن این مسئله قابل بحث را برای ما به اثبات می رساند. مشکلات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، مسائل روز دنیا که برای ما وجود می آید هرکدام می تواند وقت و فکر و اندیشه ما را به خود مشغول کند. هرکدام ما به عینه تمام سرمایه های انسانی و سرمایه گذاری های کلانی که برای ریشه کردن، این مشکلات و مصائب به کار رفته شده را می دانیم. یادمان نمی رود زدودن هرکدام از این گرفتاری ها برای ما یک تکلیف محسوب می شد. در خصوص جامعه و مشکلات، (بیکاری، طلاق، ازدواج،...) مسلماً کارهای زیادی در این زمینه برای برطرف کردن این مشکلات انجام شده است، آموزش های گوناگونی با یاری و مساعدت متخصصین و مسئولین امر به کار گرفته شده است تا گره ای از این گره های کور و معضلات جامعه برداشته شود. مثلا در زمینه طلاق و پیامدهای آن راهکارهای گوناگونی تجویز شده وافراد زیادی تربیت شده اند تا به این مسئله بپردازند. همین طور در مورد دیگر مسائل و معضلات اجتماع تلاش های جدی صورت گرفته است. ما در زمینه علم و تکنولوژی ممکن است، حتی در بعضی زمینه ها سرآمدتر از دیگر کشورها باشیم. این جملات مکتوب شده، نمی خواهد ارزشها و دلسوزی های بی شائبانه و بی نظیر مردم و مسئولین را نادیده بگیرد، بلکه می خواهد در مورد اراده و غیرت و ضعفی که در چند سال اخیر آنها را احاطه کرده است صحبت کند و در صدد ریشه یابی آن برآید. برای باز شدن مسئله به یکی از زیرمجموعه های عفت اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی یعنی (حجاب) که نادیده گرفتن آن در جامعه ما به صورت معضل بزرگی درآمده و همه ما از این موضوع به نوعی رنج می بریم، می پردازیم.
کلمه حجاب به معنای (حجب، حیا، پوشش) و به معنای کامل تر: ارزش و امتیازاتی که یک شئی یا یک موجود با پوشش و محافظت از خود برای بالا بردن شأن وجودی و متمایز کردن خود از دیگران به دست می آورد، گویند. هر چیزی می تواند برای خود یک پوشش و حجابی داشته باشد اما بهتر است این کلمه ناب و پرمحتوا را برای موجود الهی که خداوند آفرینش او را بر هر موجودی دیگر مقدم دانست، بکار برد، تا کمال و ذات اصلی انسان مشخص شود. خداوند به بندگان خود الطاف و کرامات زیادی داده است که بتواند زندگی خود را براساس آن استوار کند. از آزادی، اختیار، جبر و بسیاری از مسائل ریز که ما انسان ها حتی در افکار خود نمی توانیم براحتی آنها را درک کنیم، انسان ها را بهره مند کرده است. بعد از مشخص شدن ذات و اصل و ریشه آدمی به عنوان یک موجود برتر و با هدف قرار دادن اصل موضوع (حجاب) و تقسیم این معضل بر زن و مرد جامعه کنونی ما و با در نظر گرفتن ارزش گذاری اسلام در این مورد و بالا بردن ارزش زن، کفه ای که زنان در آن قرار می گیرند، به مراتب سنگین تر از آن کفه ای است که مردان در آن قرار دارند، می طلبد تا شمه ای از خصوصیات تاریخی زنان و درخشیدن آنها در طول دوران پرفراز و نشیب انقلاب و اتفاقاتی که در پایان دهه دوم از عمر انقلاب و پایین آوردن منزلت خود، گفته باشیم و بعد از آن به برخی از دلایل به وجود آمدن جوی نامناسب برای زنان و تن دادن به این خفت بزرگ یعنی افتادن در دام پرتنیده شده تهاجم فرهنگی بپردازیم البته نباید از یاد ببریم که مردان ما نیز مقصرند و خود آنها نیز تا حدودی در این دام گرفتار شده اند.
به طور کلی از دیرباز تاریخچه روشن و باصلابت جامعه زنان ایرانی بر تمام ملت های دنیا پوشیده نبوده است و خود ما نیز بر این امر معترفیم که نقش زنان ما در دوران قبل از انقلاب، یعنی در زمان طاغوت و رژیم گذشته همان دوران که سیاهی وحشتناکی بر روی عفاف و پاکدامنی بانوان ایرانی سایه افکنده بود (دوران نافرجام کشف حجاب)، با شجاعت و ایمان راسخی که در آن مقطع حساس، یعنی آن زمان که دیگر چیزی به باد رفتن تمام حیثیت و شرافت زنان در جامعه نمانده بود، توانستند با دیو غربگرایی آن زمان که نشأت گرفته از جامعه مخرب اروپایی و فشار و سخت گیری های کسانی که، آن روز به عنوان حاکمان ایران بودند، مبارزه کنند و بتوانند همچون ستاره ای درخشان در آسمان جهالت و ظلمت آن روز بدرخشند. از آن دوران که بگذریم و به ثمر نشستن انقلاب اسلامی و دورانی که از تک تک مردم جامعه انتظار می رفت، تا برای نجات دادن خود از زیر یوغ استبداد و استعمار به میدان بیایند، همیشه دلدادگی ها و پشتگرمی های جوانان غیوری که در کوچه و خیابان در حال سرکوب کردن آن نظام فاسد بودند، همین مادران بودند و باور داریم که شعارهایی که مادران ما در کوچه ها و خیابان بر سر می دادند نقطه امید را از آن رژیم می گرفت، بعد از به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی و تحمیل جنگ نابرابر تمام ابرقدرتها برعلیه ما و فشارهای بی امان برشهرها و روستاها فرزندان پرورش یافته دردامن همین مادران بودند که آن طورجانانه درمقابل تمام دنیا با تمام کمبودهایی که وجود داشت، ایستادند و حاضر نشدند ذره ای از خاک این مرز و بوم به دست بیگانگان بیفتد. شجاعت و ایثارگریهای زنان ایرانی را نمی توان دردو یا چند خط خلاصه کرد. بلکه باید دایره المعارف ها نوشت تا درپی آن، ارزش واقعی زنان و مادران این سرزمین را دانست. چه اتفاقی افتاده است که امروز و دراین موقعیت حساس فرزندان همین مادران خصوصاً دختران ما با رعایت نکردن بعضی از مسائل و وظایف و شئونات اسلامی و با پوشیدن لباسهای نامناسب و بیرون آمدن از خانه با وضعیتی نادرست (پوشیدن مانتوهای تنگ بیرون گذاشتن بدنهای خود در جلو نامحرمان پوشیدن لباسهای کاملاً غیراسلامی که درجامعه غرب رواج دارد. طرحها و آرایش های گوناگونی که برروی صورت خود انجام می دهند. و به کار بردن کلماتی غیرفرهنگی که هیچ گونه سنخیتی با ادبیات ما ندارد راه و هدف خود را از سرزمین مادری خود جدا می دانند. درمورد پسران نیز این واقعیت وجود دارد و ما به وضوح درجامعه خود می بینم، لباسهای دلقک گونه ای که بیگانگان درحال ترویج آن هستند. برخود عزیز میدانند و با پوشیدن آن به خود می بالند، تغییر قیافه هایی که با تراشیدن مقداری از صورت خود و نقش هایی برروی آن که هیچ گونه حالت زیبایی ندارد و همه آن تقلید کورکورانه از بعضی از الگوهایی که می توان متعلق به هر فرهنگی به غیراز فرهنگ و اصالت ایرانی باشد. همه این موارد که گفته شد درچند سال اخیر درکشور ما رشد فزاینده ای دارد و می رود تا از شهرهای بزرگ به شهرها و روستاهای حاشیه ای تر کشیده شود و دود آن درچشم تک تک ما که امروز خیلی راحت از این مسئله می گذریم رودو آن وقت دیگر هیچ راهی برای بازگرداندن این وضعیت به حالت اولیه وجود نداشته و درجامعه ای که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
درد و فرهنگ
یکی از شمارههای اخیر مجلة درد: تازههای بالینی به بررسی سؤالاتی در مورد ارتباط درد و فرهنگ پرداخته است. در این شماره اهمیت و تفاوتهای بین نژاد درد و فرهنگ، فرهنگ و نسل را بررسی و مطالعه نموده و به بازنگری تحقیقاتی پرداخته است که به بررسی تأثیرات این فاکتورها روی ماهیت تجربه و یا درمان و کنترل درد پرداخته است. اهمیت آنالیزهای نقل قولی و نیز تحقیقات کیفیتی بطور عام مورد تأکید قرار گرفته است.
درد به عنوان یک پدیدة بیولوژیکی – روانشناختی - اجتماعی
درد و تجربة آن به اندازة تاریخ مدون قدمت دارند. با این وجود، روشهای مختلفی که انسانها درد را به تصویر درآوردهاند با توجه به زمان و مکان متفاوت بوده است. Roselyn Ray که یک تاریخ شناس است عقیده دارد که درک درد در واقع منعکس کنندة آناتومی و فیزیولوژی است در حالیکه مسایل و فاکتورهای فرهنگی و اجتماعی پایههای روشهای ابزار و یا حتی درمان درد میباشند. تصور گستردة اجتماعی – سیاسیهای که از درد وجود دارد در طی دهة گذشته دچار تفسیر شده است. وزارتخانههای کشورهای متعدد، سازمان بهداشت جهانی، انجمن بینالمللی مطالعه درد، و اخیراً مؤسسات، گروههای حمایتی، و دفتر بازرسی مراکز خدمات بهداشتی ایالات متحده نیز همگی از یک رویکرد مبتکرانه و مؤثر در رابطه با مسأله درد حمایت و پشتیبانی کردهاند. آنها همگی معتقدند که درد یک پدیدة بیولوژیکی – روانشناختی – اجتماعی است که اکثراً احتیاج به بررسیها و حمایتهای چند رشهای دارد. تحقیقات در زمینههای بیولوژی و نوروبیولوژیی درد راههای جدیدی را در مورد مسأله درد و کنترل و درمان آن پیشروی ما گذاشه است که به موازات پژوهشهای مختلف در زمینههای فرهنگی، روانشناختی و اجتماعی مربوط به درد، ابراز آن، پاسخهای رفتاری، رفتارهای درمان طب، و نیز پذیرا بودن آن دخالتها و تداوم روشهای درمانی انجام میشوند.
یک دورنمای شخصی
در سالهای 1992 تا 1995 انجمن ملی سرطان ایالت متحده برنامهای به نام برنامة آموزشهای درد سرطانی بوستون اجرا میکرد. این برنامه که توسط گروهای از پرستاران متخصص انکولوژی، یک انکولوژیست، مترجم، دستیاران تحقیق و یک جامعهشناس تشکیل میشد با مشخص کردن عدم درمانی کافی بیماران سرطانی متعلق به فرهنگهای مختلف در منطقة بوستون به نقش حمایتی بیمارستانها، مؤسسات خدمات بهداشتی و آسایشگاهها در این رابطه میپرداخت. این برنامه در طی اجرا 500 نفر پرستار خانگی، بیمارستانی و یا مشغول به کار در آزمایشگاه تربیت نمود. همچنین با همکاری نمایندههایی از عامة مردم بروشورهای اطلاعاتی مفیدی جهت تعالیم مربوط به دورههای سرطانی برای 11 گروه با زمینههای فرهنگی قضاوت به 11 زبان مختلف تهیه شده است.
شاخة ماساچوست انجمن سرطان آمریکا و BCPEP تعداد بیشماری از این دفترچههای راهنما را که در سواد چهارم ابتدایی نوشته شده در بین مردم توزیع کردند. این بروشورها همچنین حاوی یک درجهبندی برای درد، قسمت ثبت روزانة درد، و نیز توصیههایی جهت استفاده از درمانهای دارویی و یا غیر دارویی درد نیز بودهاند. استقبال زیاد از این بروشورها باعث شد که انجمن سرطان آمریکا در سال 2002 اطلاعات این بروشورها را به روز نماید. همچنین اطلاعات مربوطه روی اینترنت در دسترس پرسنل خدمات بهداشتی برای افراد مبتلا به سرطان با سطح سواد پائین از گروههای قوی ملیتی زیر قرار دارد: آفریقایی آمریکایی، لاتین، هائیتی، چین، پرتقال، ایتالیا، روس، ویتنام، لائوس، کامبوج. نسخههای مشابه این چنینی به زبانهای چینی، ژاپنی و ایتالیایی نیز در دسترس میباشند.
انستیتوی ملی سرطان آمریکا در طی سالهای 1995 تا 2001 با تأمین بودجه یک برنامة آموزشی برای کنترل درد سرطان حمایتهای خود ادامه داد. گروه تشکیلی مختصراً گسترش یافت و شامل یک متخصص درد، یک متخصص یادگیری و آموزش وابسته به مشکل، و نیز افراد و رؤسای به خاطر تقویم برنامة فوق که به بررسی تنوع فرهنگی و تأثیر آن در کنترل درد پرداخته است. نگارنده در رابطه با مسایل مربوط به سرطان و درد در بیماران و غیره کسب کرد.
در سال 2001، یک گروه مطالعة آمریکایی – ژاپنی تشکیل داده و دفترچه راهنمایی جهت اطلاعرسانی به بیماران آمریکایی – ژاپنی و خانوادههای آنها چاپ و در اختیار آنها قرار دادیم.
بخاطر تجربة کاری من با 14 گروه مختلف قوی فرهنگی، بطور معمول هفتهای یکبار جهت ارائه سخنرانی در زمینة فاکتورهای فرهنگی مربوط به درد و درمانهای تسکینی برای متخصصین خدمات بهداشتی از من دعوت میشود. این در واقع منعکس کنندة نیاز واقعی به افزایش خدماترسانی به مهاجرینی است که اکثراً زبان انگلیسی را به خوبی صحبت نمینمایند و بیشتر با فرهنگ و تمدن کشور مبدأ خود آشنایی و همخوانی دارند.
چالشهای بالینی
مقوله کنترل درد در تداخلات تک بعدی بین پزشکان و بیماران میتواند به خاطر تفاوت موجود بین دیدگاه طب مدرن غربی و باورهای عامة مردم بسیار مشکل و سخت باشد. طراحی و اجرای روشهای مؤثر ارایه خدمات بهداشتی به جمعیتی متشکل از افرادی و با فرهنگهای مختلف، چه ساکنین قدیمی باشند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
درد و فرهنگ
یکی از شمارههای اخیر مجلة درد: تازههای بالینی به بررسی سؤالاتی در مورد ارتباط درد و فرهنگ پرداخته است. در این شماره اهمیت و تفاوتهای بین نژاد درد و فرهنگ، فرهنگ و نسل را بررسی و مطالعه نموده و به بازنگری تحقیقاتی پرداخته است که به بررسی تأثیرات این فاکتورها روی ماهیت تجربه و یا درمان و کنترل درد پرداخته است. اهمیت آنالیزهای نقل قولی و نیز تحقیقات کیفیتی بطور عام مورد تأکید قرار گرفته است.
درد به عنوان یک پدیدة بیولوژیکی – روانشناختی - اجتماعی
درد و تجربة آن به اندازة تاریخ مدون قدمت دارند. با این وجود، روشهای مختلفی که انسانها درد را به تصویر درآوردهاند با توجه به زمان و مکان متفاوت بوده است. Roselyn Ray که یک تاریخ شناس است عقیده دارد که درک درد در واقع منعکس کنندة آناتومی و فیزیولوژی است در حالیکه مسایل و فاکتورهای فرهنگی و اجتماعی پایههای روشهای ابزار و یا حتی درمان درد میباشند. تصور گستردة اجتماعی – سیاسیهای که از درد وجود دارد در طی دهة گذشته دچار تفسیر شده است. وزارتخانههای کشورهای متعدد، سازمان بهداشت جهانی، انجمن بینالمللی مطالعه درد، و اخیراً مؤسسات، گروههای حمایتی، و دفتر بازرسی مراکز خدمات بهداشتی ایالات متحده نیز همگی از یک رویکرد مبتکرانه و مؤثر در رابطه با مسأله درد حمایت و پشتیبانی کردهاند. آنها همگی معتقدند که درد یک پدیدة بیولوژیکی – روانشناختی – اجتماعی است که اکثراً احتیاج به بررسیها و حمایتهای چند رشهای دارد. تحقیقات در زمینههای بیولوژی و نوروبیولوژیی درد راههای جدیدی را در مورد مسأله درد و کنترل و درمان آن پیشروی ما گذاشه است که به موازات پژوهشهای مختلف در زمینههای فرهنگی، روانشناختی و اجتماعی مربوط به درد، ابراز آن، پاسخهای رفتاری، رفتارهای درمان طب، و نیز پذیرا بودن آن دخالتها و تداوم روشهای درمانی انجام میشوند.
یک دورنمای شخصی
در سالهای 1992 تا 1995 انجمن ملی سرطان ایالت متحده برنامهای به نام برنامة آموزشهای درد سرطانی بوستون اجرا میکرد. این برنامه که توسط گروهای از پرستاران متخصص انکولوژی، یک انکولوژیست، مترجم، دستیاران تحقیق و یک جامعهشناس تشکیل میشد با مشخص کردن عدم درمانی کافی بیماران سرطانی متعلق به فرهنگهای مختلف در منطقة بوستون به نقش حمایتی بیمارستانها، مؤسسات خدمات بهداشتی و آسایشگاهها در این رابطه میپرداخت. این برنامه در طی اجرا 500 نفر پرستار خانگی، بیمارستانی و یا مشغول به کار در آزمایشگاه تربیت نمود. همچنین با همکاری نمایندههایی از عامة مردم بروشورهای اطلاعاتی مفیدی جهت تعالیم مربوط به دورههای سرطانی برای 11 گروه با زمینههای فرهنگی قضاوت به 11 زبان مختلف تهیه شده است.
شاخة ماساچوست انجمن سرطان آمریکا و BCPEP تعداد بیشماری از این دفترچههای راهنما را که در سواد چهارم ابتدایی نوشته شده در بین مردم توزیع کردند. این بروشورها همچنین حاوی یک درجهبندی برای درد، قسمت ثبت روزانة درد، و نیز توصیههایی جهت استفاده از درمانهای دارویی و یا غیر دارویی درد نیز بودهاند. استقبال زیاد از این بروشورها باعث شد که انجمن سرطان آمریکا در سال 2002 اطلاعات این بروشورها را به روز نماید. همچنین اطلاعات مربوطه روی اینترنت در دسترس پرسنل خدمات بهداشتی برای افراد مبتلا به سرطان با سطح سواد پائین از گروههای قوی ملیتی زیر قرار دارد: آفریقایی آمریکایی، لاتین، هائیتی، چین، پرتقال، ایتالیا، روس، ویتنام، لائوس، کامبوج. نسخههای مشابه این چنینی به زبانهای چینی، ژاپنی و ایتالیایی نیز در دسترس میباشند.
انستیتوی ملی سرطان آمریکا در طی سالهای 1995 تا 2001 با تأمین بودجه یک برنامة آموزشی برای کنترل درد سرطان حمایتهای خود ادامه داد. گروه تشکیلی مختصراً گسترش یافت و شامل یک متخصص درد، یک متخصص یادگیری و آموزش وابسته به مشکل، و نیز افراد و رؤسای به خاطر تقویم برنامة فوق که به بررسی تنوع فرهنگی و تأثیر آن در کنترل درد پرداخته است. نگارنده در رابطه با مسایل مربوط به سرطان و درد در بیماران و غیره کسب کرد.
در سال 2001، یک گروه مطالعة آمریکایی – ژاپنی تشکیل داده و دفترچه راهنمایی جهت اطلاعرسانی به بیماران آمریکایی – ژاپنی و خانوادههای آنها چاپ و در اختیار آنها قرار دادیم.
بخاطر تجربة کاری من با 14 گروه مختلف قوی فرهنگی، بطور معمول هفتهای یکبار جهت ارائه سخنرانی در زمینة فاکتورهای فرهنگی مربوط به درد و درمانهای تسکینی برای متخصصین خدمات بهداشتی از من دعوت میشود. این در واقع منعکس کنندة نیاز واقعی به افزایش خدماترسانی به مهاجرینی است که اکثراً زبان انگلیسی را به خوبی صحبت نمینمایند و بیشتر با فرهنگ و تمدن کشور مبدأ خود آشنایی و همخوانی دارند.
چالشهای بالینی
مقوله کنترل درد در تداخلات تک بعدی بین پزشکان و بیماران میتواند به خاطر تفاوت موجود بین دیدگاه طب مدرن غربی و باورهای عامة مردم بسیار مشکل و سخت باشد. طراحی و اجرای روشهای مؤثر ارایه خدمات بهداشتی به جمعیتی متشکل از افرادی و با فرهنگهای مختلف، چه ساکنین قدیمی باشند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
تاثیر فرهنگ در بزهکاری جوانان:
بزهکاری بیشتر نتیجه تضاد موجود در ارزشهای فرهنگی و همینطور عدم وسائل برای رسید به هدفهای مورد نظر است. تا تفاوت در سرع تغییر برخی از افراد به علل گوناگون به طور کامل(اجتماعی) نمی وشند. یعنی ارزشهای حاکم بر جامعه به طور کامل در درون انها نقش نمی گید و انها را از ارتکاب اعمال ضد اجتماعی باز نمی دارد. البته این ناسازگاری ارزشی که در افراد (منحرف) یا (بزهکرای) شکل می گیرد خود معلول وجود اختلاف و تضاد در ارزشهای حاکم بر گروه های اجتماعی است. طبق آماری که بدست آمده بزهکاری در طبقاتی که دارای سطح فرهنگ پایین تر می باشند در کلیه کشورها بیشتر از طبقاتی است که دارای سطح فرهنگ بالاتر هستند و به ندرت دیده می شود خانواده های تحصیل کرده نوجوانان بزهکار تحویل جامعه دهند. بهترین مدرک، نوشته ای مجلات و روزنامه های کشورهای مختلف است که جوانانی برای چند تومان پول مرتکب خشونت با والدین یا جرح و ضرب دوستان و در نتیجه منجر به وقوع قتل می گردند. از طرف دیگر فرهنگ هر جامعه هدفهای بخصوصی را به عنوان آرمانهای دست یافتنی برای اعضای جامعه مطرح می کند، در حالی که (وسایل) رسیدن به این هدفها در اختیار همه قرار ندارد برای نمونه در فرهنگ آمریکا کسب موفقیت های مادی از ارزشهای اصلی جامعه است داشتن خانه بهتر اتومبیل جدیدتر و عضویت در کلوپ های مختلف برای صاحبان این مزایا آبرو، تشخیص، احترام و اعتبار می اورد و آنها را افرادی موفق معرفی می کند در عین حال برای همه افراد این امکان وجود ندارد که از طریق کار و کوشش شرافتمندانه به این امتیازات برسند، واز این نظر است که برخی ارا که به اندازه دیگران تحت تاثیر فهنگ مادی گرا و تبلیغات دائمی جامعه در تشویق افراد به موفق شدن قرار دارند ولی فاقد وسائل و امکانات لازم(پول، اعتبار، تخصص...) هستند برای رسیدن به اهداف مقبول اجتماعی به وسایل انحرافی مثل بزهکاری متوسل می شوند.. با این وصف بزهکاری را هم می توان تا حدودی معلول تفاوت سرعت تغییر در بخشهای مختلف اجتماعی دانست.
تاثیر جنسیت بر افزایش بزهکاری:
اختلاف بزهکاری دخرتان و پسرا از لحاظ کیفیت و نوع جرایم ارتکابی و میزان جرایم: جرایم پسران است. پسران بیشتر مرتکب جرایم خشونت بار و پیچیده مثل جرایم منتهی به صدمات یدنی و قتل می شوند. عامل اول توجیه کننده این اختلاف عامل فیزیکی است.
توانمندی، زور و قدرت لازم برای ارتکاب جرایم خشونت بار در دختران بر خلاف پسران وجود ندارد اما تفاوت پرخاشگری بین دو جنس: سرشت گرایان پرخاشگری محسوس را بسته به کیفیت هورمونی می دانند در صورتی که محیط گرایان آن را به فاکتورهای محیطی وصل می کنند. این است که کودکان از والد هم جنس خویش بیشتر از والد غیر هم جنس تاثیر می پذیرن.د این احتمال نی زمی رود که پسران برای کارای خشن خود بیشتر پاداش دریافت می کنند اما دختران در عوض تنبیه می شوند. دختران کوچک شدیدا با معلمین مونث و مادران خویش همانند سازی می کنند. این مسئله سبب می شود که یمل پرخاشگرانه بیشتر مردان ناشی از عوامل بیولوژیکی است که به وسیله تقویت کننده های محیطی تشدیدی می شود. و اما عامل دوم که عاملی روانی است دختران از نظر روانی اصولا افرادی احساسی، عاطفی حساس، مطیع و آرام هستند و این خصوصیات سبب می شود مرتکب قتلهای خونین یا تخریبهای گسترده نشوند.
اما از لحاظ نوع جرایم که دختران بیشتر مرتکب جرایم علیه عفت و اخلاق حسنه می شوند و پسران بیشتر مرتکب جرایم علیه اموال و اشخاص مثل سرقت و ایراد ضرب و جرح البته نه اینکه دختران مرتکب سرقت و ضرب و جرح نمی شوند، بلکه غالب جرایم آنها علیه عفت و اخلاق حسنه است مهمترین عامل توجیهی عامل فیزیکی و زیست شناختی است فیزیک دختران آنان را در معرض جرایم علیه عفت قرار می دهد و اما از لحاظ میزان، علی الاصول نرخ بزهکاری دختران کمتر از نرخ بزهکاری پسران است.
عوامل توجیهی این اختلاف:1- وجود محدودیت برای دختران در محیط خانواده در مقایسه با پسران و وجود همین محدودیت برای دختران در سطح اجتماع که اختصاص به عرف و اجتماع خاص ندارد و یک عامل جامعه شناختی است و دیگر از لحاظ بیولوژیکی نسبت به دختر مخصوصا در جوامع شرقی حساسیت بیشتری نشان داده می شود.
2- تفاوت دخترا و پسران از لحاظ فیزیکی(بیولوژیکی یا زیست شناختی) که هر کاری را به دختران نمی دهند. مثلا در کارهای نظامی 99% آن پسران هستند و وضع بیولوژیکی دختران در تمام دنیا یکسان است.
3- تفاوت دختران و پسرا در ساختار روان شناختی
4- نارسایی آماری به عنواان یک عامل فرعی که معمولا جرایمی که دختران مرتکب می شوند، کمتر به دادگستری کشیده می شود.
آقای رادوین راچ ساترلند ضمن پذیرش این اختلاف عامل عمده این اختلاف را در میزان حضور زنان در جامعه دانسته و گفته است اگر بر میزان حضورو و فعالیت زنان در جامعه افزوده وشد. به همان نسبت بر آمار رفتارهای مجرمانه افزوده می شود.
تاثیر تقلید دختران از پسران در ارتکاب جرم: بسیاری از دختران برای اینکه توانائیهای خود را نشان بدهند دست به اعمالی مردانه می زنند مثلا نشان می دهند که پسران این قدرت را دارند که سرقت کنند آن هم با لباسهای مبدل پسرانه یا به ورزشگاه آقایون با همین لباس مردانه می روند اینان با دو جنسیت سر می کنند باطنا دختر و ظاهرا یک پسر اما در این مودر کارهای خشن تر اغلب احساساتی بودنشان مانع کار بسیار وحشتناکی می وشود این گروه سعی می کنند فقط کارهایی را انجام دهند که دیگران کر کنند آنان نیز مثل پسران از استقلال کافی برخوردارند و نیاز به توجه بیش از حد خانواده را لازم نمی بیند.