انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق در مورد قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

قـرآن

قرآن (نام پارسی: نُبی)، کتاب دینی اسلام و یکی از ثقلین است.

در باور مسلمانان، این کتاب در یک دورهٔ ۲۳ ساله از جانب خدا و از طریق جبرئیل بر محمد، که آخرین پیامبر می‌خوانندش، فروفرستاده شده‌است. مجموع این فروفرستاده‌ها (وحی) به گونهٔ کتابی گردآوری شده که قرآن نام دارد. قرآن دارای ۳۰ جزء، ۱۱۴ سوره (بخش) و ۶۲۳۶(عدد کوفی)=۶۲۲۶(عدد شامی)=۶۲۱۴(عدد مدنی)=۶۲۰۴(عدد بصری) آیه (بند) است.

مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود می‌دانند و از آن با القابی چون «کریم» و «مجید» یاد می‌کنند. برای ایشان، این کتاب بازآفرینی زمینی از مفاهیم اصلی آسمانی‌ست که ابدی و ازلی هستند. قرآن خود را به عنوان «لوح حفاظت‌شده» («اللَوح المحفوظ»، ۸۵:۲۲) می‌خواند.

آیـه

آیه در واژه به معنی نشانه‌است و در اصطلاح کوچک‌ترین واحد تقسیم قرآن است. این کلمه در قرآن به همین معنای خاص نیز به کار رفته‌است. یک آیه می‌تواند چند حرف، چند کلمه، یک یا چند جمله و یا یک یا چند بند (پاراگراف) باشد. طبق محاسبهٔ کامپیوتری تعداد کل آیات قرآن ۶۲۳۶عدد است. (رامیار، تاریخ قرآن:۵۷۰) برخی آیات نظیر آیهٔ نور (نور، ۳۵)، آیة الکرسی (بقره، ۲۵۵)، آیهٔ تطهیر (احزاب، ۳۳) و آیهٔ حجاب (نور، ۳۰ و ۳۱) با نامهای خاصی مشهورند.

ترتیب آیات قرآن توسط پیامبر اسلام طبق وحی تنظیم شده‌است. به عبارت دیگر آیات قرآن به ترتیب فعلی فروفرستاده و خوانده شده است، و پیامبر طبق وحی محل آیات را معین نموده‌است.[نیاز به ذکر منبع] عده‌ای از دانشمندان مسلمان معتقدند که برخی آیات نظیر آیهٔ «اکمال دین» (مائده، ۳) به هنگام گردآوری و تدوین از جای اصلی خود خارج شده‌اند.

متن قرآن به ظاهر فاقد آغاز، میانه و پایان است. ساختار آن غیرخطی و مانند یک تار عنکبوت است. شماری از منتقدین همچنین به موارد حشو، فقدان پیش‌زمینه و استمرار در آیه‌های قرآن اشاره کرده‌اند.

سـوره

سوره در لغت به معنای «بُریده شده» است و در اصطلاح واحدی است دربرگیرندهٔ گروهی مستقل از آیات قرآن که مَطلَع «بسم الله الرحمن الرحیم» و مقطعی دارد. به اعتقاد شیعیان هر سورهٔ قرآن - جز سورهٔ توبه - با آیه «به نام خداوند بخشندهٔ مهربان» آغاز می‌شود. و اهل سنت «بسم الله» را جزء سوره نمی‌دانند. در قرآن کلمهٔ «سوره» به همین معنا به کار رفته‌است؛ مثلاً در آیهٔ تحدی (مبازره طلبی)(بقره، ۲۳).

قرآن ۱۱۴ سوره دارد. هر سوره یک یا دو نام دارد، که معمولاً از کلمه‌ای از آن سوره گرفته شده‌است. برخی معتقدند ترتیب سوره‌ها توسط پیامبر تعیین شده و برخی بر این باورند که آنها به هنگام گردآوری در زمان عثمان کما بیش به ترتیب طول مرتب شده‌اند. سوره‌های قرآن به دو دستهٔ مکی (فروفرستاده شده در مکه) و مدنی (فروفرستاده شده در مدینه) تقسیم می‌شوند. سوره‌ها لزوماً وحدت موضوعی ندارند. نام رایج و تعداد آیات هر یک در انتهای این مقاله آمده‌است. برای مشاهده فهرست نام سوره‌ها و تعداد آیات آنها به مقاله سوره رجوع کنید.

دیگر تقسیم‌بنـدی‌ها

قرآن به ۳۰ بخش تقریباً مساوی به نام جزء تقسیم شده‌است. هر جزء از دو قسمت مساوی به نام حزب تشکیل شده‌است و احزاب به نصف و ربع حزب تقسیم می‌شوند (برخی نیز هر جزء را به چهار حزب تقسیم می‌کنند و در این صورت ۱۲۰ حزب داریم).

سبـک

سبک آیات قرآن با زمان پیدایش و نیز محتوای آنها متناسب است. سوره‌های مکی از سوره‌های مدنی مسجع‌ترند. همچنین آیاتی که به حوادث قیامت و بیم و امیدِ آن می‌پردازند، بیشتر احساسات خوانده را منقلب می‌سازند و آیاتی نظیر آیات احکام به گونه‌ای است که خرد خواننده را مخاطب قرار می‌دهد.

مسالهٔ دیگر تفاوت آشکار سبک قرآن با سایر سخنان روایت شده از پیامبر اسلام و نیز سخنان چون علی بن ابیطالب است.

متن پاشـان

اسلوب متعارف نگارش اغلب کتابها، روایت خطی است؛ یعنی از یک نقطه به عنوان مقدمه آغاز و پس از بیان مستندات و استدلالات به نتایجی می‌رسد. اما قرآن بدین معنا آغاز و پایانی ندارد و می‌توان آن را از هر قسمتی آغاز نمود، بی آنکه نیاز باشد بیش از چند آیه به عقب بازگشت. به بیان دیگر هر رکوع مستقل از باقی متن گویاست، جز در مواردی معدود نظیر سوره یوسف که تمام آن وحدت موضوع و مضمون دارد. بهاءالدین خرمشاهی در این باره می‌گوید:

«امـا مـهمترین مشخصه و خصیصه ساختاری قرآن که شاید قدما نیز به آن توجه داشته‌اند، اسلوب چندوجهی و بلاتشبیه گسسته‌نمای آن است. یـعـنی شاخه به شاخه شدن معانی و مضامین و قطع پیاپی توالی یک مضمون و مدام از معنایی به معنای دیگر پرداختن. این گسسته‌نمایی ظاهری قرآن مجید در فرهنگ و ادب فارسی نظیر دارد. دو کـتـاب عـظیم که از شاهکارهای جاویدان زبان فارسی نیز هستند از همین اسلوب و ساختار الهام گرفته‌اند. نخست مثنوی معنوی اثر مولانا جلال الدین بلخی (م ۶۷۲ ق). دوم غزلهای خواجه شمس الدین حافظ (م ۷۹۲ ق). در مـورد مـثـنـوی، مرحوم فروزانفر بر آن [نظر] بوده‌اند که تحت تأثیر قرآن این سبک و سیاق را پیدا کرده‌است. در مـورد غزلهای حافظ که به اصطلاح بعضی فارسی‌زبانهای پاکستان، «پاشان» (از پاشیدن) است نگارنده برای نخستین بار این نظر را مطرح کرده‌است که حافظ با انقلابی که (‌به قول آربری‌) در غزل کرده‌است، نه تحت تأثیر سنت شعری و تاریخ غزل فارسی است (‌چنانکه غزلش هیچ شباهت صـوری و سـاخـتاری با غزل بزرگ‌ترین سلفش سعدی ندارد) بلکه تحت تأثیر ساخت و ساختار سوره‌های قرآن کریم است‌. مسلمانها اعم از عرب و غیر عرب، گویی بیم داشته‌اند که به این خصیصه اشاره کنند. قدیمترین اشـاره‌ای که در این باب دیده می‌شود حدیثی است که یکی از معاصران پیامبر که یهودیی به نام «سلام بن مشکم» بوده‌است. [او] از سر شِکوه و گلایه به [پیامبر] عرض می‌کند: «چـگـونـه از تـو پیروی کنیم حال آنکه قبلهٔ ما را ترک کرده‌ای و کتابی هم که آورده‌ای آن طور که توراتِ متناسق است، تناسق (نظم و نسق) ندارند. کتابی بیاور که مانوس و



خرید و دانلود تحقیق در مورد قرآن


تحقیق در مورد زنبور عسل در قرآن 16 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مختصر از زنبور  

و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون.ثم کلی من کل الثمرات فاسلکی سبل ربک ذللا یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس ان فی ذالک لایه لقوم یتفکرون.(نحل 67-69) پروردگارت به زنبور الهام کرد که در کوهها و درختان و در آنچه سقف دارند لانه کن، آنگاه از هر میوه ای بخور و راه هموار پروردگارت را بپوی ، و از شکم آنها نوشابه ای که رنگهای مختلف دارد بیرون می آید، که آن باعث درمان مردم است، به راستی در این کار نشانه ای برای اندیشمندان است.

مقدمه

زنبور عسل یکی از حشرات مفید برای انسان است که متعلق به رده دوبالان می‌باشد. زنبور عسل خیلی پیش از انسان در روی زمین بوجود آمده و زندگی می‌کرده است. زنبور عسل حدود 150 میلیون سال قبل وجود داشته و مشغول زاد و ولد بوده است. منتها با این تفاوت که در آن فاقد یک زندگی اجتماعی بوده و مثل خیلی از زنبورهای غیر عسلی امروزی ، زندگی انفرادی داشته و هر زنبور لانه مخصوص بخود را داشته و در آن زندگی می‌کرده است. کندو محلی است که زنبورها در آن تولد یافته ، کار کرده ، خواهران و برادران خود را پرورش داده و مواد غذایی لازمه را در آن انبار و ذخیره می‌کنند. زنبور عسل دارای نژادهای مختلف است و ساختمان بدنی پیچیده‌ای دارند.

ساختار بدن

 زنبور عسل 

سر

در جلوترین قسمت بدن قرار داشته و شامل اعضای زیر است: دو عدد چشم مرکب ، سه عدد چشم ساده ، دو عدد آنتن و دهان با خرطوم. بزرگی چشمها وسیله‌ای است که زنبوردار به کمک آن به راحتی می‌تواند زنبور نر را از کارگر تشخیص دهد. زیرا چشمهای زنبور نر بزرگتر بوده و از عقب سر بهم می‌رسند، ولی در زنبور کارگر و ملکه بهم نمی‌رسند. کار آنتنها ، لمس کردن و بوییدن است. زنبور به کمک خرطوم ، شهد را از روی گلها جمع آوری و از راه دهان به داخل کیسه عسلی می‌فرستد.

سینه

از سه حلقه کیتینی درست شده و اعضای زیر به آن اتصال دارند: چهار عدد بال یا پر که دو عدد آنها بالهای جلویی و دو عدد دیگر بالهای عقبی هستند. شش عدد پا که جفت عقب آن دارای حفره‌هایی به نام سبد می‌باشند و زنبور عسل در دوران فعالیت خود گرده‌های گل در آن پر و با خود به کندو حمل می‌کند. این سبدها در کارگران بزرگتر از نرها هستند.

شکم

در قسمت انتهایی بدن قرار داشته، از 6 حلقه کیتینی پشتی و 6 قطعه شکمی تشکیل شده است. در انتهای شکم مخرج برای دفع مدفوعات دیده می‌شود. از راه همین مخرج ، زنبور قادر است خاری را که در داخل بدنش جای دارد، خارج کرده و نیش بزند. زنبور نر نمی‌تواند نیش بزند، چون اصلا نیش ندارد.

 

غده های مهم

در داخلا دو طرف سر کارگر یک جفت غده‌ای به نام غده‌های شیری وجود دارد که از خود ماده‌ای به نام شیر یا ژله شاهانه ترشح می‌کند و با آن ملکه و لاروهای خیلی جوان را تغذیه می‌نمایند.

غده‌های بزاقی همراه با یک جفت غده سینه‌ای بوسیله یک کانال مشترک ، ترشحاتشان را به داخل دهان زنبور می‌ریزند. ترشحات این غده‌ها در موقع لارو بودن صرف تنیدن به دور خود شده و پس از رشد و تبدیل به یک زنبور کامل ، نقش غده بزاق دهان را در زندگیشان بازی می‌کنند.

غدد زیر آرواره‌ای که در کارگران خیلی کوچک و غیرفعال بوده و در ملکه بسیار بزرگ و فعال است. ماده‌ای بوسیله این غده ترشح می‌شود که با بوی مخصوصش باعث تمیز ملکه از سایر زنبورها می‌شود.

در زیر شکم زنبورها 4 جفت غده‌های مومی وجود دارد که سه جفتش فعال هستند و موم ترشح می‌کنند و بکار ساختن سلولها و شان می‌خورند.

غده‌های بویایی: در پشت زنبورها غده‌ای به نام غده بویایی دیده می‌شود که کارش تشخیص بوهاست.

غده‌های مخزنی: سه عدد غده در مخزن به نام غده‌های مخزنی ، مدفوعاتی را که در آنجا ذخیره شده‌اند، مرتب ضد عفونی می‌کنند.

نژادهای زنبور

زنبور هندی Aspis Indica

کمی کوچکتر از زنبور عسل معمولی بوده ، قدر کارگرش 13 میلیمتر می‌باشد. سلولهایی را که با موم در روی شانها درست می‌نماید از سلولهای زنبور عسل کوچکتر هستند.

زنبور درشت Apis Dorsata

در هندوستان و چین زندگی نموده و بزرگترین نوع زنبور عسلی است که تاکنون شناخته شده است. به حالت وحشی زندگی کرده و در زیر شاخه‌های درخت شانش را می‌چسبانند. سالانه چند بار از نقطه‌ای به نقطه دیگر کوچ می‌نمایند.

زنبور ریزApis Florea



خرید و دانلود تحقیق در مورد زنبور عسل در قرآن 16 ص


تحقیق در مورد بطن و تأویل قرآن 34 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بطن و تأویل قرآن*

اشاره

تأویل از مهم‌ترین موضوعاتی است که در دانش‌های قرآنی از آن بحث می‌شود. آن‌چه پیش‌رو دارید، مشروح یکی از سلسله کرسی‌های نظریه‌‌پردازی با موضوع بطن قرآن است که با حضور جمعی از فضلا و اندیشمندان برگزار شده است. نظریه‌پرداز محترم این نشست، کوشیده است تا گامی جدید دراین‌باره برداشته و طرحی نو دراندازد. میهمانان این نشست عبارتند از: دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی- دبیر کرسی - آیت‌الله محمدهادی معرفت، حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر رشاد، حجت‌الاسلام علی‌اکبر بابایی، استاد سید‌رضا مودب، استاد قدسی، دکتر آصفی، حجت‌الاسلام حسین علوی‌مهر و استاد علی نصیری. لازم به ذکر است که در این نشست آیت‌الله معرفت نظریه خویش را مطرح کردند و دیگر میهمانان به نقد آن پرداختند.

رضایی:** پیش از شروع جلسه دکتر رضایی، از پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، گروه قرآن پژوهی، دفتر نهضت تولید‌علم و انجمن قرآن پژوهی که در برپایی این کرسی نظریه‌پردازی زحمت کشیدند، تشکر کردند؛ همچنین ایشان از شبکه چهارم سیما، رادیو معارف، رادیو قرآن و روزنامه‌هایی که نمایندگانشان در جلسه حاضر بودند، قدردانی به عمل آوردند.

ایشان موضوع جلسه را که در زمینه نظریه‌پردازی است، برای حاضران بازگو کرده و به سبب روشن بودن اهمیت نظریه‌پردازی وتولید علم فقط اشاره می‌‌کنند که این کرسی در نوع خود اولین کرسی در زمینه مباحث دینی در حوزه علمیه قم به شمار می‌رود. این گردهمایی با حضور آیت الله معرفت به‌عنوان نظریه‌پرداز جلسه تشکیل گردید که پیش از سخنرانی ایشان دکتر رضایی در چند جمله به معرفی شخصیت استاد پرداختند.

حضرت آیت الله محمد هادی معرفت در سال 1309 شمسی در کربلا متولد شدند.

وطن اصلی ایشان اصفهان است، اما تحصیلات خود را در نجف گذرانده‌اند. ایشان از محضر بزرگانی همچون، آیت الله العظمی‌حکیم و آیت الله خویی و حضرات آیات: زنجانی، حاج‌شیخ‌حسین‌حلی، سید‌علی‌فانی و امام خمینی (ره) استفاده برده‌اند. ایشان در زمینه فقه، فردی صاحب نظر، مدرس درس خارج حوزه علمیه و در مباحث قرآن پژوهی از پیشگامان قرآن‌پژوهی کشور به شمار می‌روند. کتاب «التمهید فی علوم القرآن» ایشان در هفت مجلد مشهور است؛ همچنین کتاب «التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب» در دو جلد و نیز کتاب «صیانه القرآن عن التحریف» که از آثار ایشان است و اخیراً نیز با همکاری برخی از فضلای حوزه به‌تالیف کتاب گرانسنگی مشغول شده‌اند که «التفسیر الاثری الجامع» نام دارد و جلد اول آن منتشر شده است.

بحث ایشان که درزمینه «بطن و تأویل قرآن» است، در حقیقت نظریه نوینی است که در این جلد مطرح شده است؛ هر چند پیش از این نیز در کتاب «التفسیر و المفسرون» این بحث را به نوعی مطرح فرموده بودند.

موضوع بطن قرآن که گاه با عنوان تأویل از آن یاد می‌شود، یکی از موضوعات مهم علوم قرآن به شمار می‌‌آید. روایات متعددی هم از شیعه و سنی درموضوع بطن و تاویل قرآن وارد شده که «ان للقرآن ظهرا و بطنا»، یعنی قرآن ظاهری دارد و باطنی وحتی در برخی از روایات وارد شده است که هیچ آیه‌‌ای از قرآن نیست، مگر این‌که ظاهری دارد و باطنی که علامه مجلسی (ره) این روایات را در جلد 92 بحارالانوار گردآوری کرده است. در مورد بطن قرآن سه دیدگاه عمده در طول تاریخ اسلام مطرح شده است.

ـ دیدگاه اول که برخی از صوفیان و اسماعیلیه مطرح می‌‌‌‌کنند، این است که قرآن را به بطن منحصر می‌کنند و از ظاهر آن می‌گذرند؛ البته در طول تاریخ این دیدگاه مورد انتقاد گسترده‌ای واقع شده است.

ـ دیدگاه دوم که به اهل ظاهر و گاه به ابن تیمیه نسبت داده می‌شود که اکتفا به ظاهر شریعت است و تردید در روایات بطن.

ـ دیدگاه سوم که علامه طباطبایی در مقدمه المیزان مطرح کرده است، همان دیدگاه اهل بیت(ع) است و معتقد است قرآن، هم ظاهر دارد و هم باطن. این دیدگاه می‌گوید ما هم به ظاهر قرآن تمسک کنیم، چون ظهور حجت است و هم از باطن قرآن استفاده کنیم. در ذیل این دیدگاه، مطالب و دیدگاه‌هایی هم مطرح شده است؛ مانند دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی. آن‌چه در این‌ نشست محل بحث است، دیدگاه جدیدی است که استاد معرفت در مورد بطن و تاویل قرآن مطرح می‌کنند و تفاوتهای آن را با دیدگاه‌های دیگر بیان می‌دارند و چنان‌چه ابهاماتی دارد، ایشان به‌توضیح می‌پردازند.

معرفت*: بسم الله الرحمن الرحیم. مسأله تأویل قرآن از دیرباز یعنی از همان دوران اول مطرح بوده و احیانا مورد سوء استفاده قرار گرفته است و بسیاری از صاحبنظران درباره این موضوع تحقیقاتی کرده‌ و نظراتی داده‌اند و بنده چون به این مسأله علاقه داشتم، از همان آغاز درباره این موضوع حساسیت نشان دادم و در پی این بودم که ببینم مقصود از بطن چیست و مبالغه نمی‌کنم که اگر بگویم بیش از ده، پانزده سال فکر مرا مشغول کرده بود و همین‌طور به عنوان یک مشکل لاینحل باقی مانده بود. شما می‌دانید برای یک نفر که دنبال مطلبی تحقیق می‌کند، این مساله برایش دغدغه و شاید عقده باشد و تا حل نشود، نمی‌تواند آرام باشد و از باب «من جد وجد» بالاخره خداوند کمک می‌کند.

پیغمبر اکرم (ص) مسأله بطن را از روز اول مطرح کرده‌ و فرمودند به این‌که «ان للقرآن ظهرا و بطنا».

بنابراین بسیاری در بیان مطالبی درباره قرآن و تفسیر آن بویژه در زمینه بطن احتیاط می‌کردند. این عده خود را راحت می‌کردند و معتقد بودند که بطن قرآن را کسی نمی‌داند و جزء اسرار است و مخصوص کسانی است که تنها با وحی رابطه داشته باشند؛ در نتیجه به همان مواردی که روایت، حال صحیح یا ناصحیح، پیرامون یک آیه به عنوان بطن می‌آورند، بسنده می‌کردند.

اما مسأله شمول که پیغمبر مطرح کردند، مسأله دیگری است. بنده اساساً روی این مسأله اندیشیده‌‌ام، اگر بنا بود بطن قرآن را عده مخصوصی بدانند، پیغمبر این را در ملأعام مطرح نمی‌کرد پس این که نبی اسلام (ص) بطن قرآن را مکرر در ملأعام و برای همه مسلمان‌ها مطرح کردند، مخاطبش همه انسان‌ها وهمه کسانی هستند که به قرآن علاقه‌مندند و قطعاً انگیزه‌ای در کار بوده است و می‌دانیم که اگر کسی دستور یا تکلیفی به شخصی یا اشخاصی کرد، معنایش این است که آن افراد قادر بر انجام آن هستند. پس اگر پیامبر به عموم مسلمانان و اندیشمندان اسلامی خطاب می‌کند که قرآن ظهری دارد و بطنی. یعنی این‌که دنبال آن بروید، زیرا می‌توانید به دست آورید، و معنایش این نیست که نمی‌توانید به‌دست آورید! پیغمبر نمی‌خواهد بگوید قرآن یک ظاهری دارد همه کس فهم و یک باطنی دارد که مخصوص دیگران است و شما نمی‌‌فهمید. این را نمی‌خواهد بفرماید! حضرت می‌خواهد این را بفرماید که قرآن یک مدلول ظاهری بر حسب دلالت سطحی کلام، یعنی سطحی‌نگری دارد که اگر شما روی قرآن بنگرید، قادرید از آن برداشت کنید، همچنین پیغمبر می‌خواهد تأکید کند که قدری عمق‌نگر هم باشید. در واقع این همان تبیین آیه شریفه «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» است؛ یعنی قرآن صرفاً بسنده کردن به سطح ظاهری این مطلوب نیست. برای عده‌ای مطلوب است، اما مطلوب بالاتر درون‌نگری است. بطن یعنی درون نگری و تعمق.

پس این کار برای اندیشمندان جهان اسلام امکانپذیر است. این نکته را نیز بنده فروگذار نکنم که ما نمی‌خواهیم نقش اهل‌بیت (ع) را در این زمینه نادیده بگیریم، کلا بنده مکرر در جلسات خدمت دوستان عرض کرده‌ام که نقش ائمه (ع) در تفسیر و تبیین قرآن نقشی کلیدی است؛ یعنی راه فهم قرآن و نحوه استنباط وکشف معانی ظاهر وباطن را ائمه (ع) به ما یاد می‌دهند، مانند یک استادی که به شاگردان تعلیم می‌دهد که مثلاً فقها چگونه از روایات و قرآن برداشت کنند. ائمه (ع) در ضمن این‌که احیانا تفسیر می‌کرده‌اند، ولی عملاً می‌خواستند یاد دهند که چگونه باید تفسیر کرد. پس ما اگر بخواهیم در تک‌‌تک جزئیات در پی این باشیم که ببینیم روایتی از ائمه (ع) درباره ظهر یا بطن قرآن رسیده، این اشتباه است، اصلا چنین چیزی نبوده است؛ چون خود ائمه تأکید می‌کردند که بکوشید این مطلب را خود از قرآن در‌یابید؛ البته روش این کار را نیز یاد داده‌اند و بیشترین تأکید ائمه (ع) برای حل رموز قرآن و فهم معانی دقیق آن این بود که می‌فرمودند شما هنگامی که می‌خواهید به حقانیت و مفاهیم عالیه قرآن و هر آیه‌ای دست یابید، در‌پی آن نکته‌ها (ظرافت‌هایی) باشید که در آیه‌ اعمال شده است؛ یعنی یکی از روش‌های ائمه (ع) این بود که خیلی سطحی نگر نباشید، ببینید در آیه نکته‌های ظریفی احیانا وجود دارد که شما از آن نکته می‌توانید به معنای واقعی و اصیل پی برید. یک مفسر باید به نکات و ظرایف آیات توجه کند، نه این که فقط به «المنجد» مراجعه کند تا ببیند این کلمه معنایش چیست! پس ائمه (ع) نقش اساسی داشته‌اند؛ اما برای این‌که ما بتوانیم به مفاهیم عالیه قرآن دست یابیم، راه آن را به ما آموخته‌اند.

عبیده سلمانی و بره حمدانی وعلقمه بن قیس سه تا از شاخصه‌های تابعین هستند؛ این‌ها از مولا امیرالمومنین پرسیدند که ما احیانا با مشکلاتی در فهم قرآن روبه‌رو می‌شویم، چه کنیم؟ حضرت فرمود: «علیکم بالعتره» و امام باقر (ع) شاخصه دوره تابعین است و همه این‌ها به حضرت رجوع می‌کردند. حضرت باقر (ع) در عهد تابعین برای حل مشکلات تمام مردم. به عنوان شاخص مطرح بودند. گفتنی است که خانه حضرت پناهی بود برای فهم دین در تمام ابعادش، حتی برای علما. دوره تابعین دوره‌ای بود که همگان به خاندان نبوت علاقه‌مند بودند ابن ندیم در الفهرست می‌گوید: «جل التابعین بل الاکثریه الغالبه من التابعین هم شیعه آل البیت» این‌ها همه گرد شمع امام باقر و امام صادق (ع) می‌‌چرخیدند و از این‌ها استفاده می‌‌کردند. پس نقش ائمه (ع) در تمام ادوار نقش معلم بوده است؛ حتی عبد‌الکریم شهرستانی می‌گوید: در فکر بودم که یک تفسیر قرآن بنویسم، ولی در پی استاد بودم و چون می‌دانستم که استاد باید از خاندان پیامبر باشد، مدتها کاوش کردم «حتی اثرت علی سید جلیل من ذریه رسول الله….» بنابراین نوشتن تفسیر را شروع کردم؛ البته با این عقیده که باید حل معضلات قرآن از این طریق شود. پس این یک مسأله‌ای بوده که در صدر اسلام مطرح بوده از نقش والای ائمه خبر می‌دهد. پس ما نمی‌توانیم هیچ کدام از این مسائل را نادیده بگیریم.

ولی آن چه بنده می‌خواهم عرض‌ کنم این است که ما برای فهم یک آیه دقیقا باید ببینیم چه روایتی این‌جا هست؛ خوب بسیاری از آیات وجود دارد که درباره آن‌ها هیچ روایتی نیست. پس ما خود موظفیم که پیرامون قرآن و به دست آوردن مطالب اساسی که در قرآن مطرح شده است، تحقیق کنیم؛ البته ائمه (ع) راه فهم را نیز به ما آموخته‌اند.

فخمی‌بن یسار از امام باقر (ع) می‌پرسد: این که پیغمبر اکرم فرموده است «ان للقرآن ظهرا و بطنا» مقصود چیست؟ یعنی این دغدغه برای آن‌ها هم بوده است که مقصود از بطن چیست. حضرت فرمودند: «ظهره تنزیله و بطنه تأویله» بعد توضیح می‌دهند: مقصود این است که شما یک وقت به قرآن سطحی می‌نگرید، سطحی‌نگری یعنی همین اسباب نزول و یک وقت عمقی می‌نگرید که همان بطن است؛ اکنون بنده این نکته را در این‌‌جا عرض می‌کنم که سر این‌که قرآن ظاهرا و باطنا ذودلالتین است این است که قرآن به عنوان یک کتاب مدون از آسمان نازل نشده است، بلکه در مدت بیست سال (بعضی‌ خیال می‌کنند که قرآن در طول بیست و سه سال نازل شد که اشتباه می‌کنند زیرا؛ نزول قرآن سه سال بعد از بعثت آغاز شد) «نزول نجوما و بالمناسبات» داشته است یعنی هرگاه پیشامد و رخدادی می‌شد و مشکلاتی در جامعه اسلامی آن روز رخ می‌داد، حال هر نوع مشکل از قبیل مشکلات سیاسی، علمی، از لحاظ معارف و … آن وقت پیغمبر و مسلمان‌ها در انتظار این بودند که حل این مشکل با نزول وحی قرآنی باشد؛ درنتیجه آیاتی برای حل آن مشکل می‌آمد یا یک مناسبتی رخ می‌داد و آیه‌‌ای برای آن نازل می‌شد. خلاصه قرآن چون در زمان‌ها و مناسبات مختلف نازل شده است و هر کدام ناظر به یک جهت خاصی است، همین امر قرآن را با همان جنبه خاص مرتبط می‌کند. معنای این سخن این است که قرآن می‌شود «تاریخ»؛ در صورتی که قرآن برای همه بشریت تا ابد هدایت عامه است. این دغدغه‌ای بود که پیغمبر را واداشت که این هشدار را به ما بدهد که درست است این آیه به مناسبت خاصی نازل شد و ناظر به همان مناسبت است، اما شما باید درون‌نگر باشید؛ زیرا این آیه در درون خود حامل رسالت عام و ابدی است. شما نگویید این آیه که در این مورد خاص نازل شده، مشکل خاصی را حل کرده است! اگر این‌گونه باشد، به فرموده امام باقر (ع) مبنی بر: «اذا لمات القرآن بموتهم» تاکنون قرآن مرده بود! مثل نسخه‌هایی که یک دکتر برای یک مریض می‌نویسد، امروز یک نسخه می‌نویسد، فردا یک نسخه دیگر،… بعدها نسخه‌ها به هیچ دردی نمی‌خورد. قرآن نسخه‌ای است برای علاج مسائل و مشکلاتی که آن روز رخ داد. اما در عین حال که نسخه‌ای برای علاج مسائل آن روز است، ولی در طی هر یک از این‌ها رسالتی نهفته است، یک پیام عام است. پیغمبر می‌خواهد بفرماید که شما در عین این‌که به شأن نزول‌ها مراجعه می‌کنید که این آیه در چه موردی نازل شده و چه کسی را هدف گرفته است و فلان کس را مثلاً ابوجهل یا فلان… را هدف گرفته است، این حسب تنزیل است. ولی به این بسنده نکنید؛ زیرا آن وقت می‌شود کتاب تاریخ. بلکه باید درون نگر باشید! باید درک کرد که در طی این آیه چه رسالت و چه پیامی است که همین مطلب، جاوید بودن این کتاب مقدس را تضمین می‌کند. اگر قرآن سطحی بود، مربوط به همان گذشته می‌شد. در اینجا لازم است مثالی بیاورم، البته آن را همه جا گفته‌ام، ولی برای تقریب ذهن مجددا بیان می‌کنم.

بسیاری ازآیات قرآن خطاب به شخص وجود دارد و مخاطب آن اشخاص خاصی هستند و مثال‌های بسیاری هم در این زمینه آمده است؛ برای نمونه «و ما ارسلنا من قبلک الا رجالا نوحی الیهم فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون» (نحل/44) مخاطب این آیه مشرکین هستند و سبب نزول این آیه تشکیک مشرکین در مسأله نبوت است که آیا ممکن است بشر پیامبر شود؟ البته خداوند به این شبهه، هم جواب حلی داده است، هم نقضی. جواب حلی را با آیه دیگر یعنی و قالوا لو لا انزل علیه ملک و لو انزلنا ملکا لقضی الامر ثم لا ینظرون همچنین و لو جعلناه ملکا لجعلناه رجلا و للبسنا علیهم ما یلبسون داده است، یعنی اگر بنا بود که ما ملکی بفرستیم، ملک چون قابل ملاقات و قابل مقابله و مواجهه و مکالمه با انسان‌ها نیست، پس باید به صورت بشر درآید و همین لباس بشر را بپوشد و وقتی این طور شد، شبهه خواهند کرد که چه کسی گفته است که تو ملک هستی؟ آن ملک که آمده است، به‌صورت انسان با شما صحبت می‌کند، شما از کجا می‌گویید این ملک است؟ باید خود بگوید من ملک هستم، خوب می‌گویند از کجا می‌گویی ملک هستی؟ این جواب حلی است. جواب نقضی این است: شما عرب‌ها که همدست یهودی‌ها هستید و معتقدید: که این گروه عالم هستند، پس از آن‌ها بپرسید که پیامبرانشان چه کسانی بودند؟



خرید و دانلود تحقیق در مورد بطن و تأویل قرآن 34 ص


تحقیق در مورد ایمان در قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 41 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

موسسه جهاد دانشگاهی استان یز د واحد اردکان

موضوع :

ایمان در قرآن

مربوط به درس :

تفسیر موضوعی قرآن

استاد راهنما :

سرکار خانم کریمی

پژوهنده :

سودابه دودافکن سامانی

رشته :

ارتباط تصویری

بهار 87

راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن(راه اول –ایمان(

ایمان عبارت است از باور وتصدیق قلب به خدا ورسولش ،آنچنان باور وتصدیقی که هیچگونه شک و تردیدی بر آن وارد نشود.تصدیق مطمئن وثابت ویقینی که دچار لرزش وپریشانی نشود وخیالات ووسوسه ها در ان تأثیر نگذارد وقلب واحساس در رابطه با آن گرفتار تردید نباشد.[1]

در قرآن در سوره مبارکه فتح می خوانیم : "هوالذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم..[2]."‹‹اوکسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی به ایمان شان بیافزایند...››. اولین برداشتی که صورت می گیرد این است که بدون ایمان ، آرامش روحی وروانی وجود ندارد .یا حداقل اینگونه می توان گفت که یکی از عوامل ایجاد آرامش دارابودن ایمان به خدا می باشد.به تعبیر علامه طبا طبایی‹‹ ظاهرا مراد از سکینت در این آیه آرامش وسکون نفس واطمینان آن ، به عقائدی است که به آن ایمان آورده ولذا نزول سکینت را این دانسته که ""لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم"" تا ایمانی بر ایمان سابق بیفزایند.پس معنای آیه این است که :خدا کسی است که ثبات واطمینان را لازمة مرتبه ای از مراتب روح است در قلب مؤمن جای داد تا ایمانی که قبل از نزول سکینت داشته بیشتر وکاملتر شود[3].››

یقیقا داشتن آرامش در زندگی نخستین چشمه خوشبختی است وکسی که از این نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختی نیز محروم است وهیچگاه طعم خوشبختی را نخواهد چشید.انسان بی ایمان در دنیا با اندیشه وافکار موهوم وبا نگرانی های فراوان دست به گریبان است . ولذا دائما در درون خود دچار پیکاری بزرگ است وهمیشه هم در انتخاب مسیر زندگی ودر تصمیم گیریهایش دچار سر در گمی است.ولی بر خلاف آن انسان با ایمان از همة اینها آسوده است وهمة افکار واهداف واندیشه هارا تحت لوای یک هدف گرد آورده است وفقط به خاطر آن تلاش می کندوبه سوی آن می شتابد وآن عبارتست از خشنودی خدای متعال .دیگر کاری به این ندارد که مردم از او خشنود باشند یا بر او خشم گیرند.ولذا هیچ وقت سردر گم نیست وهمیشه در یک آرامش روحی به سر می برد.

راجع به ایمان وفواید آن در قرآن آیات فراوانی وجود دارد ، ولی چون در اینجا بحث ما روی عوامل آرامش دور می زند

لذا نمی توان به صورت مبسوط به این موضوع پرداخت.با این حال جا دارد به یکی از آیات که با بحث ما ارتباط دارد اشاره کنم:

آیة‹‹ الذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن وهم مهتدون››[4] "" (آری) آنها که ایمان آوردند،وایمان خود را با شرک وستم نیالودند ، ایمنی تنها از آن آنهاست وآنها هدایت یافتگانند""

این آیه متضمن یک تأ کید قوی است زیرا مشتمل است بر اسنادهای متعددی که همگی آنها در جمله اسمیه است.[5]به تعبیر علّامه طباطبایی نتیجة این تأکیدهای پی در پی این است که نبایدبه هیچ وجه در اختصاص (امنیّت)و(هدایت)برای مؤمنین شک وتردید داشت واین آیة شریفه هم دلالت می کند براینکه امنیّت (آرامش )وهدایت از خواص وآثار ایمان است .البته به شرط اینکه روی این ایمان با پرده هایی مثل شرک وستم پوشیده نشود.ومراد از ظلم در این آیه به معنای چیزهایی است که برای ایمان مضرّ بوده وآن را فاسد وبی اثر می سازد.[6]که اکثر مفسرین آنرا شرک دانسته واین را از آیة(انّ الشرک لظلم عظیم)[7] استفاده کرده اند.

به هر حال با توجه به این آیات وآیات دیگر می توان به این اصل مهم رسید که: امنیت وآرامش روحی تنها موقعی به دست می آید که در جوامع انسانی دواصل حکومت کند، ایمان وعدل اجتماعی .

مگر پایه های ایمان به خدامتزلزل گرددواحساس مسئولیت در برابرپروردگار ازمیان برودوعدالت اجتماعی جای خود را به ظلم وستم بسپارد،امنیت در چنان جامعه ای وجود نخواهد داشت وبه همین دلیل با تمام تلاش وکوششی که جمعی از اندیشمندان جهان برای برچیدن بساط نا امنی های مختلف در دنیا می کنندروز به روز فاصلة مردم جهان از آرامش وامنیت واقعی بیشتر می گردد.دلیل این وضع همان است که در آیه فوق اشاره شده.پایه های ایمان لرزان وظلم جای عدالت را گرفته است.تأثیر ایمان در آرامش وامنیت روحی برای هیچکس جای تردیدنیست همانطور که ناراحتی وجدان وسلب آرامش روانی به خاطر ارتکاب ظلم بر کسی پوشیده نمی باشد.[8]



خرید و دانلود تحقیق در مورد ایمان در قرآن


تحقیق در مورد قرآن معجزه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 36 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مجموعه سؤالات اعتقادی

1ـ از کجا بدانیم که قرآن معجزه است ؟

به نظر من بهترین معنی معجزه یا همان اعجاز قرآن همان چیزی است که خدای تعالی در قرآن در آیات 24 سورة بقره ، 38 سورة یونس و 13 سورة هود و آیه 88 سورة اسراء به‌ آن اشاره فرمودند و می‌گویند اگر جن و انس پشت به پشت هم بدهند و بخواهند مانند این قرآن را به کمک یکدیگر بیاورند، نمی‌توانند زیرا معجزه از عجز گرفته شده و عجز به معنی ناتوانی است. پس معجزه پدیده‌ای است که تمام عوامل طبیعی از ایجادش ناتوان باشد و عقل هر عاقل این چنین پدیده ای را مربوط به طبیعت نمی‌‌داند و به عبارت علمی معجزه فاعل است و از عجز گرفته شده یعنی غیر فاعلش که خدای تعالی باشد و دیگران عاجزند از انجامش. بنابراین اگر جن و انس که دو گروه عاقل و متفکر عالم خلقت هستند نتوانند مثل قرآن را بیاورند به طریق اولی بقیه موجودات عالم خلقت که مادون این دو نوع از مخلوقات هستند و اهل علم و فکر و عقل نیستند نمی‌توانند کتابی مثل قرآن بیاورند.

مقدمه اول :

شهر مکه مثل امروز نمی‌توانسته جای بزرگی باشد، زیرا زندگی هر اجتماعی بخصوص در آن روزگار مربوط به مقدار آبی بوده که در سرزمین محل زندگی آنان وجود داشته است و تردیدی نیست که در آن زمان و حتی امروز تنها آبی که در مکه وجود داشته و دارد یک حلقه چاهی بوده که اسمش «چاه زمزم» است و از این چاه در آن روزگار تنها با سطل و ریسمان آب می‌کشیدند و از این طریق در آن هوای گرم و سوزان زندگی خود و حیوانات خود را ادامه می‌دادند آنان در آن روزگار مثل امروز نمی‌توانستند از وسایل موتوری و لوله‌کشی و برق و یا لااقل از همان چاه بوسیله موتور، آب زیادی را مورد استفاده خود قرار دهند علاوه بر این سرزمین مکه چون از کوه‌های سنگی تشکیل شده به جز همان چاه زمزم جای دیگر یافت نمی‌شود تا مردم خود چاهی بزنند وحتی بعضی از دانشمندان زمین‌شناسی معتقد‌اند که چاه زمزم از نظر زمین‌شناسی غیر عادّی حفر شده است این مقدمه برای آن بود که بگوئیم جمعیت مکه در آن زمان خیلی زیاد نبوده و بلکه نهایت یکصد خانوار تجاوز نمی‌کرده است زیرا اطراف این آب در آن اراضی سوزان بیشتر از این جمعیت نمی‌توانسته‌اند زندگی کنند.

مقدمه دوم :

پیغمبر اسلام (ص) از معروفترین مردم مکه بوده است زیرا خانوادة آنها کلید‌دار کعبه و مالک چاه زمزم و پدر و جدش رئیس بزرگ قریش بوده‌اند این موضوع به قدری در تاریخ واضح است که احتیاج به شرح و بیان زیاد‌تری ندارد این مقدمه برای آن بود که بگویم : شکی نیست که اگر خانوادة معروف در قریه‌ای که حدوداً صد خانوار بیشتر ندارد وجود داشته باشد قطعاً تمام اعمال و رفتار آنها کاملاً زیر شظر اهل آن محل بوده و نمی‌توانند کار‌هایی از قبیل مدرسه رفتن و مدارک علمی گرفتن خود را از اهل آن قریه و حتی اقوام وخویشان مخفی نگه دارد.

مقدمه سوم‌:

در مکه و بلکه در جزیره العرب مردم باسواد و متمدی وجود نداشتند و بلکه دارای تعصبات جاهلانة فوق العادة زشتی بوده‌اند که حتی علی ابن ابی‌طالب (ع) فرمود : حتی یک نفر از عرب‌ها خواندن‌ و نوشتن را نمی‌داستند. این مطلب در نهج‌البلاغه بسیار تکرار شده است. و بلکه آنچه در زمین مردم آن زمان بیش از هر چیز ضایع بوده خرافات و اعمال وحشیانه و دور از اخلاق و امتیازات نژادی و خونریزی‌ها بوده است قرآن دربارة آنها فرموده « وکُنْتُم علی شفا حُفْرَهٍ من النّار فاَنقَدَ لَم مِنْها»

یعنی شما مردم عرب لب گودی آتش جهل و بدبختی به سر می‌برید خدا شمار را بوسیله بهشت (پیامبر اکرم (ص) نجات داد.

و بالاخره رفتار اخلاقی و فرهنگی مردم جزیره العرب بخصوص مردم مکه به حدی بود که بعد‌ها نام آن زمان را (زمان جاهلیت) و اسم مردم آن زمان را مردم زمان جاهلیت گذارده‌اند و بدترین عقوبت کسی که کار زشتی انجام می‌داد این بود که بگویند او با مردم زمان جاهلیت محشور می‌شود.

آنها فرزندان خود را زنده به گور می‌کردند و به هیچ وجه در رسومات و روش‌های غلط توجهی به عقل و وجدان نمی‌نمودند و نادانی آنها به حدی بود که در هیچ زمان هیچ جمعیتی تا آن حد این گونه نبوده این مقدمه به این جهت عنوان کردیم که بگوئیم پیغمبر اسلام (ص) نمی‌توانستند از کسی سخنی یاد بگیرد و از مردم مکه مطالب علمی قرآن را بیاموزد.

مقدمه چهارم :



خرید و دانلود تحقیق در مورد قرآن معجزه