لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
حضرت مسیح در قرآن کریم
در دین مقدس اسلام، اگرچه حضرت محمد (ص) نسبت به سایر انبیاء ازجایگاه و مقام بالاتری برخوردار می باشد، اما دراین دین تمامی پیامبران الهی، قابل تکریم و احترام هستند؛ چرا که آنان برگزیدگان پروردگار بوده اند و مسلمین موظفند که به جمیع رسولان الهی محبت داشته و آنها را محترم بشمارند.
در کتاب مقدس مسلمانان، قرآن کریم، سرگذشت برخی از پیامبران الهی ذکر گردیده، از آن جمله است؛ سرگذشت زندگی حضرت عیسی (ع) که به طور اجمالی به آن می پردازیم.
"نحوه تولد ایشان"
خداوند پس از بیان وقایع تولد حضرت مریم علیهاالسلام، چگونگی خدمتگزاری او در معبد، به ذکر نحوه مادرشدن وی می پردازد و چنین می فرماید:
- (ای رسول خدا) در این کتاب – قرآن– از مریم یاد کن، آن هنگام که از خانواده اش جدا شد و درناحیه شرقی قرارگرفت. (مریم/16)
او می خواست مکانی خلوت و فارغ از دغدغه پیدا کند که به راز و نیاز با خدای خود بپردازد و چیزی او را از یاد محبوب غافل نکند، به همین دلیل طرف شرقی بیت المقدس را برگزید.
- در این هنگام، ما روح خود را به سوی او فرستادیم و او در شکل انسانی بی عیب و نقص بر مریم ظاهر شد.(مریم/17)
این وضعیت برای مریم بسیار سخت بود. او که همواره پاکدامن زیسته، در دامان پاکان پرورش یافته و درمیان مردم ضرب المثل عفت و تقوا است، با دیدن این صحنه که مرد بیگانه و زیبایی به خلوتگاهش راه یافته دچار ترس و وحشت می شود، لذا:
- صدا زد:من از تو به خدای رحمان پناه می برم، اگر پرهیزگار هستی.(مریم/18)
مریم با گفتن این سخن درانتظار عکس العمل آن مرد ناشناس بود، انتظاری آمیخته با وحشت و نگرانی. پس از لحظاتی او چنین پاسخی را شنید:
- من فرستاده پروردگار توام، من آمده ام تا پسر پاکیزه ای از نظر خلق و خوی و جسم و جان به تو ببخشم.(مریم/19)
حضرت مریم از شنیدن این سخن سخت به لرزه افتاد و در نگرانی عمیقی فرورفت:
- گفت: چگونه ممکن است من صاحب پسری شوم، در حالی که تاکنون انسانی با من تماس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
جلوه های طبیعت در قرآن
اِنَّ هذا القُرآن یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَم1
همانا این قرآن خلق را به استوارترین راهها هدایت می کند .
در قرآن کریم آیات بسیاری در رابطه با خداشناسی از طریق علم وجود دارد خداوند مکرراً به اجزای طبیعت اشاره می کند و هر کدام را آیه و نشانه ای از وجود لایزال خود می داند از بزرگترین جزء کائنات تا ریزترین ذره همه و همه را دلایل قابل توجهی می داند برای کسانی که تعقل و تفکر در آیات الهی می کنند :
...ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون، ... یعقلون، ... یسمعون، ... وبا عباراتی امری و پرسشی انسان را مورد خطاب قرار می دهد و از او می خواهد که در آفاق و انفس تعمق و تفکر کند و همواره کسانی را که نسبت به آیات و نشانه های او بی توجهند شماتت می کند و می فرماید :
و کاَیّن من آیه فی السموات و الارض یمرون علیها و هم عنها معرضون 2
چه بسیار نشانه و آیه که در آسمانها و زمین وجود دارد ( انسانها ) از آن می گذرند و ( بی توجه ) به آن پشت می کنند .
در کلامی دیگر می فرماید : « اگر آب دریا برای نوشتن کلمات پروردگار مرکب شود ، پیش از آنکه کلمات الهی به آخر برسد دریا خشک خواهد شد هر چند دریایی دیگر ضمیمه آن شود .» 3
از طرفی دائماً سفارش به سیر وسفر در زمین برای دیدن آثار وجود پروردگار می کند : « آیا در روی زمین سیر نمی کنند تا دلهاشان بینش و هوش یابد یا گوششان ( به پند و اندرزها ) شنوا گردد ... » 4
و کسانی را که در خلقت زمین و آسمان و دگرگونی شب و روز تفکر می کنند باصفت اولوالالباب مورد لطف قرار می دهد .
اکنون با تأسی به قرآن کریم و با استفاده از همان روش در باب خداشناسی علمی ، آن قسمت از آیات را که مربوط به علم اقلیم شناسی است مورد بحث قرار می دهیم :
آیات شریفه ای که در این مباحث مورد استفاده قرار می گیرد در خصوص موارد زیر عبارتند از :
باد : اعراف / 57 ، نحل / 63 ، فرقان / 48 ، روم / 46 ـ 48 ، فاطر / 9 و 27 ، نمل / 63 ، فصلت / 16
رعد و برق : رعد / 12 ، روم / 24 ، نور / 43 ( انتهای آیه ) ، فصلت / 13 و 17 .
اشکال بارندگی ( باران ـ برف ـ تگرگ ) : نور/ 43 ، مومنون / 18 ،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
تشبیهات آب در قرآن
اهمیت و جایگاه آب درقرآن از سویی و مفهوم عینی آن برای انسان ها وملموس بودن آن و در عین حال لطافت و طراوت و زیبایی آن از سویی دیگر،موجب شده است تا در قرآن کریم از آب برای بیان مفاهیم عالی درقالب تشبیه و تمثیل استفاده شود.بیشتر این گونه تشبیهات حول دو محور می باشدکه ذیلاً نگاهی گذرا به آن ها می افکنیم.
الف) در قرآن به خاطر تقارب فوق العاده آب و زندگی و حیات درچندین مورد حیات انسان ها و زندگی به آب نازل گشته از آسمان ،تشبیه شده است که حائز اهمیت بوده و شایسته است به این آیات توجه ویژه ای مبذول گردد.
و اضرب لهم مثل الحیوه الدنیا کماء انزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض فاصبح هشیما تذروه الریاح و کان الله علی کل شیء مقتدرا(کهف/45)
ای پیامبرزندگی دنیا را برای آنان به آبی تشبیه کن که ازآسمان فرو می فرستیم وبوسیله آن، گیاهان زمین( سرسبزمی شود ) درهم فرو می رود.اما بعد از مدتی می خشکد؛ و بادها آن را به هر سو پراکنده می کند؛ و خداوند بر همه چیز تواناست.
در این تشبیه خداوند،حیات و زندگی دنیایی آدمیان را به آبی تشبیه نموده که از آسمان فرود می آید و موجب رویش ونمو نباتات می گردد و سپس دوران کوتاه حیات نباتی آن به انجام و پایان می رسد.
نکته بسیار زیبا در همان اصل تشبیه است که حیات، آب است و آب، حیات است. رویش و رشد نیز از برکات همین آب حیات است. عمده این می باشد که چنین فرصت و موقعیتی مغتنم شمرده شود و از این دوره سبز بهره برداری شایسته به عمل آید.
چنین تشبیهی در جایی دیگر نیز با قدری افزودگی به کار برده شده است که باز آب، حیات است و رویش و زینت و زیبایی و طراوت از آن برمی خیزد.
انما مثل الحیاه الدنیا کماء انزلناه من السماء فاختلط به نبات الارض مما یاکل الناس والانعام حتی اذا اخذت الارض زخرفها وازینت و ظن اهلها انهم قادرون علیها اتاها امرنا لیلا او نهارا فجعلناها حصیدا کان لم تغن بالامس کذلک نفصل الایات لقوم یتفکرون(یونس/24)
« مثل زندگی دنیا ،همانند آبی است که ازآسمان نازل کرده ایم ، که در پی آن ، گیاهان ( گوناگون) زمین – که مردم و چهارپایان ازآن می خورند – می روید؛ تا زمانی که زمین ،زیبایی خودرا یافته
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
پیامهای قرآن
سوره الفاتحه
صرفنظر از زمان وحی آیه ها،ملاحظه می شود که اولین سوره قرآن سوره الفاتحه می باشد. با کمی دقت ملاحظه می شود که تمام سوره های قرآن « جز سوره توبه» با بسم الله الرحمن الرحیم شروع می شنوند وهیچکام شماره ندارند جز آنکه در آغاز سوره الفاتحه آمده واولین آیه قرآن میباشد . به عبارت دیگر اولین آیه آن سوره فاتحه می باشد.
این ویژگی انسان را به تفکر وامی دارد و راین سؤال مطرح می شود که دلیل این تمایز چیست؟ باتعمق در واژه های این سوره وترتیب توالی آنها مواردزیر ویژگیهای قابل استنتاج می باشد.
1 بسم الله الرحمن الرحیم آیه ایست که صفات رحیم و رحمان بودن پروردگار را مطرح می نماید. (1) آیا دلیل خاصی وجود دارد که از میان اسامی متعد خداوند که در قرآن آمده است رحیم و رحمان بودن پروردگار در صدر دیگر پیامهای قرآن قرار دارد و زینت بخش دروازه ورودی قرآن شده است؟
2 از سوی دیگر می بینیم که در متن این سوره به این دو صفت بصورت یک آیه مستقل اشاره می شود(آیه سوم سوره الفاتحه).
3 آیه های 1،2، 3، و4 بیانگر صفات خداوند می باشند و3 آیه آخرتقاضاهای یک مؤمن را برمی شمارد.
4 صفت رحیم بر صفت رحمان تقدم دارد. رحیم نشانه عشق خداوند به انسانهای مؤمن و رحمانیت نشانه محبت خدا به کلیه انسانهاست. تمایز عشق بر محبت تقدم و الویتی است که انسان مؤمن بر دیگر انسانها دارد. ولی در عین حال غیر مؤمنین اررحمانیت پروردگار برخوردارند. بنا براین اولین استنتاج اینستکه :
قرآن در اولین آیه برتبعیض خط بطلان می کشد.
جدول زیرتوالی 4 آیه اول سوره الفاتحه رانشان میدهد.
.
اگر به صفاتی که در این جدول آمده انداز بعد عملکرد نگاه گنیم ودرمنابع آنها دقت نمائیم ملاحطه میگرد که رحیم و رحمن دو بار تکرارشده و توالی صفات رحیم و حمان حاکی از اینستکه قرآن قلب/دل انسان را در مرحله ای مقدم برعقل قرار داده است. عبارت الایمان بالنیه وعبارات مشابه آن که درقرآن، احادیث، نهج البلاغه ومنابع معتبر اسلامی به کرات آمده است مؤید اهمیت قلب/دل وتقدم آن بر مغز است از سوی دیگر می بینیم که رحیم و حمان قبل از روز قیامت تکرار شده است . این نکرار وترتیب آن مؤید تقدم قلب/دل بر مغز و نیز اهمیت ونقش قلب/دل در اعمال انسان است. و از آن جائی که عمل انسان مصو خرد و عاطفه انسان است لذا می بینیم که این آیه در حالی که الویت را به قلب و اعمال برخاسته از آن می دهد ولی به بعد عقلانی رفتار نیز توجه نموده و ترکیب هر دو را توصیه می نماید.
می بینیم که سوره توبه با بسم الله الرحمن الرحیم شروع نمی شود. دلیلش این است که سوره توبه از تنبیه اعمال بد بحث می نماید و تنبیه کردن با رحیم و رحمانیت فاصله بسیار دارند. این موضوع دلیل دیگری بر توجه ویژه اسلام به قلب و رفتر برخاسته از قلب می باشد.
آیه پنجم این سوره ( ایا ک نعبد وایا ک نستعین ) در واقع پیمان بین انسان و پروردگار است. انسان اعلام می دارد که فقط خداوند را پرستش می کند نه کس دیگری را. گر چه این پیمان از طریق دو واژه ( ایاک و نعبد) بیان می گردد ولی در زیر آن دریائی از معنی نهفته است. اولا اعتراف به یگانه پرستی است. ثانیا بر بت پرستی و شرک خط بطلان می کشد. چون اگر قرار باشد انسان خدائی را بپرستد که در4 آیه اول سوره فاتحه توصیف شده دیگر بت پرستی مفهومی نخواهد داشت. دومین قسمت این آیه (ایا ک نستعین ) در واقع مکمل قسمت اول است و نتایج دوگانه فوق را استوارتر می نماید. بدین معنی که نه تنها فقط پروردگاررا بندگی می نماید بلکه او را تنها منبع کمک واستعانت اعلام می دارد وفقط از او یاری و مدد می جوید نه ازدیگران.
آیه ششم این سوره آنچه را که بشردر برابرعهدی که با پروردگارش درآیه پنجم بسته است تقاضا می نماید بیان می کند. پاداشی که تقاضا می شود اینستکه خداوند راه مستقیم را به بندگانش نشان دهد. بنابراین پیام بنیادی که در این آیه نهفته است اینسکه:
پاداش بندگی خدا نمودن به راه ارست رهنمود شدن است.
آیه هفتم سوره الفاتحه بر افراد ویا عواملی که ممکن است بشر را از راه خدائی منحرف نمایند راه را می بندد و ویژگیهای راه مستقیم را بیان می کند. این آیه سه ویژگی اساسی برای راه مستقیم معرفی مینماید. این ویژگیها عبارتد از:
1- راه مستقیم نعمتهای خداوند را در بر دارد. یعنی کسی که در راه خدا حرکت کند نعمتهای خداوند توشه راهش میباشد.
2- راه مستقیم ازاراه مغضوبین خداوند جداست.
3- - راه مستقیم ازاراه گمراهان جداست.
مطالبی را که در باره سوره الفاتحه بیان گردید میتوان بصورت زیر خلاصه نمود.
1- این سوره رحیم و رحمان بودن خداوند را بعنوان الگوئی که لازمه ایمان است معرفی می نماید. دل /قلب انسان را بعنوان مبناء اعتقادات معرفی می نماید.
2- صفت رحیم حاکی از نهمت های وژه خداوند برای مؤمنین است.
3- صفت رحمان نشانه فیض خداوند برای بشریت( حتی) غیر مسلمانان است که مؤید این است که اسلام تبعیض قائل شدن را رد می نماید.
4- این آیه چند اصل مهم اعتقادی اسلام را معرفی می نماید. این اصول عبارتند ازآفرینش جهان هستی توسط خداوند متعال ، این که خداوند مالک روز قیامت است، فقط خداوند شایسته پرستیدن است، خدا پرستان فقط به خدا پناه می برند و استعاعت طلب می نمایند، بندگان مؤمن راه مستقیم را آرزو می کنند، راه مستقیم نعمت خدا ست که به بندگانش هدیه می فرماید، راه مستقیم با راه مغضوبین خداوند و گمراهان فرق دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
نحوه خلقت انسان ازدیدگاه قرآن
مقدمه:
قرآن، آغاز آفرینش انسان را از خاک دانسته است «خلقه من تراب» (28) «خلقکمن تراب ثم من نطفة» (29) ، «خلقکم من تراب» (30) ، «خلقکم من تراب ثم من نطفة» (31) ، «خلقناکم من تراب ثم من نطفة» (32) ، بعد خاک با آب آمیخته و گل شد «خلقکم من طین» (33) شیطان اشاره به اینجا داشت که لب به اعتراض گشود و گفت: «ءاسجد لمن خلقت طینا» (34) ابلیس گفت: آیا براى کسى که از گل آفریدى سجده کنم، غافل از این که:
آدمى بسرشته از یک مشت گل برگذشت از چرخ و از کوکب به دل
البته این گل، ساده نبوده و اوصافى نیز داشته است، مانند چیزى که از برگزیده و عصاره «سلاله» گل است «لقد خلقناالانسان من سلالة من طین» (35) به یقین انسان را از عصارهاى از گل آفریدیم، این گل به گونهاى بوده که چسب داشته مانند گلهاى رسى که سرشته مىشوند «انا خلقناهم من طین لازب» (36) : ما آنان را از گلى چسبنده آفریدیم، این گل رنگش تغییر کرده تیره رنگ و لجنگونه شده است «من صلصال من حماء مسنون» (37) در حقیقت انسان را از گلى خشک، از گلى سیاه و بدبو آفریدیم. گرچه از پارهاى روایات به دست مىآید مراد از گل بدبو، طینت آدمیان بدکردار است نه گل ظاهرى آنان. (38)
بارى گل مایه انسان، به تدریجسفالگونه گردیده است «صلصال کالفخار» . (39) : انسان را از گل خشکیدهاى سفال مانند آفرید:
یک قطره از آن بحر جدا شد که جدا نیست کادم ز تک صلصل فخار برآمد بنا به ظاهر برخى روایات نخستین عضوى که از بدن انسان آفریده شد چشمان او بوده است، (40) و چون کار بدن سازى به پایان رسید و اندام او موزون و آراسته گشت، خداوند از روح خود در او دمید «ثم سواه و نفخ فیه من روحه» (41) آنگاه او را درست اندام کرد و از روح خویش در او دمید.
آفرینش انسان از دیدگاه قرآن
در قرآن کریم، کتاب آسمانی و تحریف نشده ما مسلمانان راجع به خلقت انسان در آیات مختلف تغییرات گوناگونی دارد. قرآن خلقت انسان را در این مراحل بیان کرده است:
الف) تراب: از خاک آفریده شده است ب) طین: از گل آ فریده شده است ج) صلصال من حماء مسنون: از گل و لای گندیده آفریده شده است د) صلصال کالفخار از گل خشکیده صدادار (مانند سفال) آفریده شده است. اینها مراحلی از خلقت انسان است که سعی ما در این مقاله کوتاه بر آن است که آنها را باتوجه به تفاسیر شیعه و کتبی چند از نویسندگان شرح دهیم؛
الف) تراب:
“یا ایها الناس ان کنتم فی ریب من البعث فانا خلقنا کم من تراب ثم من نطفه ثم من علقه ثم من مضغه(1) مخلقه و غیر مخلقه لنبین لکم”(2)
ترجمه: ای مردم اگر درباره قیامت در شک هستید ما شما را از خاک، سپس از نطفه، سپس از خون بسته، سپس از پاره گوشت صورت گرفته و صورت نگرفته آفریدیم تا برای شما بیان کنیم و آنچه بخواهیم در رحم ها قرار دهیم تا زمان معین.
یعنی دلیل معاد این است که اصل آدم از خاک است، کسی که بتواند خاک را به صورت انسانی زنده درآورد، می تواند استخوان های پوسیده را زنده کند و اموات را برگرداند. ثم من نطفه: سپس اولاد آدم را از نطفه که در رحم مادران قرار می گیرد و قسمتی از آن پدر و قسمتی از مادر است آفریدیم. ثم من علقه: سپس نطفه را علقه - که خون بسته است - کردیم. ثم من مضغه: تشبیه می کند به گوشت جویده، یعنی خون بسته به صورت پاره گوشت جویده در می آید. مخلقه و غیر مخلقه: گوشت جویده ای که خلقت آن تمام و ناتمام است. برخی می گویند: یعنی صورت یافته و صورت نیافته. چنین پاره گوشتی هنوز دارای خطوط و نقش ها و صورت نیست. لنبین لکم: برای اینکه قدرت خود را برای شما بنمایانیم که شما را به این صورت ها درآورده ایم، یا اینکه برای شما بیان کنیم که هرکه قادر به ابتدا است قادر بر بازگرداندن و اعاده نیز هست یا اینکه برای شما چیزی بیان کنیم که شک و تردید شما را از بین ببرد.
ب) طین:
“ولقد خلقنا الانسان من سلاله من طین. ثم جلعناه نطفه فی قرار مکین. ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظاما فکسونا العظام لحماثم انشاناه خلقنا آخر فتبارک الله احسن الخالقین”(3)
ترجمه: و همانا آدمیان را از خلاصه ای از گل آ فریدیم. پس آنگاه او را نطفه ای کردیم و در قرارگاهی محفوظ قرارش دادیم آنگاه نطفه را علقه و علقه را مضغه (چیزی شبیه به گوشت جویده) کردیم و سپس آن مضغه را استخوان کردیم، پس بر آن استخوان ها