لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
على (ع) و ما جراى فدک(3)
کتاب: فروغ ولایت، ص 241
نویسنده: آیت الله جعفر سبحانى
آیا پیامبران از خود ارث نمىگذارند؟
نظر قرآن در این باره
ابوبکر براى بازداشتن دخت گرامى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم از ترکه پدر به حدیثى تکیه مىکرد که مفاد آن در نظر خلیفه این بود:پیامبران چیزى از خود به ارث نمىگذارند وترکه آنان پس از درگذشتشان صدقه است.
پیش از آنکه متن حدیثى را که خلیفه به آن استناد مىجست نقل کنیم لازم است این مسئله را از دیدگاه قرآن مورد بررسى قرار دهیم، زیرا قرآن عالیترین محک براى شناسایى حدیث صحیح ازحدیث باطل است.واگر قرآن این موضوع را تصدیق نکرد نمىتوانیم چنین حدیثى را ـ هرچند ابوبکر ناقل آن باشد ـ حدیث صحیح تلقى کنیم، بلکه باید آن را زاییده پندار ناقلان وجاعلان بدانیم.
از نظر قرآن کریم واحکام ارث در اسلام، مستثنا کردن فرزندان یا وارثان پیامبران از قانون ارث کاملا غیر موجه است وتا دلیل قاطعى که بتوان با آن آیات ارث را تخصیص زد در کار نباشد، قوانین کلى ارث در باره همه افراد واز جمله فرزندان ووارثان پیامبر حاکم ونافذ است.
اساسا باید پرسید:چرا فرزندان پیامبران نباید ارث ببرند؟چرا با درگذشت آنان، خانه ولوازم زندگى ایشان باید از آنان گرفته شود؟ مگر وارثان پیامبر مرتکب چه گناهى شدهاند که پس از درگذشت او باید همه فورا از خانه خود بیرون رانده شوند؟ گرچه محرومیت وارثان پیامبران از ارث، عقلا بعید به نظر مىرسد، ولى اگر از ناحیه وحى دلیل قاطع وصحیحى به ما برسد که پیامبران چیزى از خود به ارث نمىگذارند وترکه آنان ملى اعلام مىشود(!) در این صورت باید با کمال تواضع حدیث را پذیرفته، استبعاد عقل را نادیده بگیریم وآیات ارث را به وسیله حدیث صحیح تخصیص بزنیم.ولى جان سخن همین جاست که آیا چنین حدیثى از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم وارد شده است؟ براى شناسایى صحت حدیثى که خلیفه نقل مىکرد بهترین راه این است که مضمون حدیث را بر آیات قرآن عرضه بداریم ودر صورت تصدیق آن را پذیرفته، در صورت تکذیب آن را به دور اندازیم.
وقتى به آیات قرآن مراجعه مىکنیم مىبینیم که در دو مورد از وراثت فرزندان پیامبران سخن گفته، میراث بردن آنان را یک مطلب مسلم گرفته است.اینک آیاتى که بر این مطلب گواهى مىدهند:
الف) ارث بردن یحیى از زکریا
وإنی خفت الموالی من ورائی و کانت امرأتی عاقرا فهب لی من لدنک ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب واجعله رب رضیا .(مریم:5و6)من از (پسر عموهایم) پس از درگذشت خویش مىترسم وزن من نازاست. پس مرا از نزد خویش فرزندى عطا کن که از من واز خاندان یعقوب ارث ببرد وپروردگارا او را پسندیده قرار ده.
این آیه را به هر فردى که از مشاجرهها دور باشد عرضه کنید خواهد گفت که حضرت زکریان از خداوند براى خود فرزندى خواسته است که وارث او باشد، زیرا از دیگر وارثان خود ترس داشته ونمىخواسته که ثروتش به آنان برسد. اینکه او چرا ترس داشت بعدا توضیح داده خواهد شد.
مراد واضح واصلى از یرثنی همان ارث بردن از مال است.البته این مطلب به معنى این نیست که این لفظ در غیر وراثت مالى، مانند وراثت علوم ونبوت، به کار نمىرود، بلکه مقصود این است که تا قرینه قطعى بر معنى دوم نباشد، مقصود از آن، ارث مال خواهد بود نه علم ونبوت. (1) اکنون قرائنى را که تأیید مىکنند که مقصود از یرثنی و یرث من آل یعقوب وراثت در مال است نه وراثت در نبوت وعلم، یاد آور مىشویم:
1ـ لفظ «یرثنی» و«یرث» ظهور در این دارند که مقصود همان وراثت در مال است نه غیر آن، وتا دلیل قطعى بر خلاف آن در دست نباشد نمىتوان از ظهور آن دست برداشت. شما اگر مجموع مشتقات این لفظ را در قرآن مورد دقت قرار دهید خواهید دید که این لفظ در تمام قرآن (جز در آیه 32 سوره فاطر) در باره وراثت در اموال به کار رفته است وبس. این خود بهترین دلیل است که این دو لفظ را باید برهمان معنى معروف حمل کرد.
2ـ نبوت ورسالت فیض الهى است که در پى یک رشته ملکات ومجاهدتها وفداکاریها نصیب انسانهاى برتر مىشود. این فیض، بى ملاک به کسى داده نمىشود؛ بنابر این قابل توریث نیست، بلکه در گروه ملکاتى است که در صورت فقدان ملاک هرگز به کسى داده نمىشود، هرچند فرزند خود پیامبر باشد.
بنابراین، زکریا نمىتوانست از خداوند درخواست فرزندى کند که وارث نبوت ورسالت او باشد .مؤید این مطلب، قرآن کریم است، آنجا که مىفرماید:
الله أعلم حیث یجعل رسالته .(انعام:124) خداوند داناتر است به اینکه رسالت خود را در کجا قرار دهد.
3ـ حضرت زکریا نه تنها از خدا درخواست فرزند کرد، بلکه خواست که وارث او را پاک وپسندیده قرار دهد. اگر مقصود، وراثت در مال باشد صحیح است که حضرت زکریا در حق او دعا کند که : واجعله رب رضیا «او را پسندیده قرار ده»؛ زیرا چه بسا وارث مال فردى غیر سالم باشد .ولى اگر مقصود، وراثت در نبوت ورسالت باشد چنین دعایى صحیح نخواهد بود وهمانند این است که ما از خدا بخواهیم براى منطقه اى پیامبر بفرستد واو را پاک وپسندیده قرار دهد! بدیهى است که چنین دعایى در بارهپیامبرى که از جانب خدا به مقام رسالت ونبوت خواهد رسید لغو خواهد بود.
4ـ حضرت زکریا در مقام دعا یاد آور مىشود که «من از موالى وپسر عموهاى خویش ترس دارم» . اما مبدأ ترس زکریا چه بوده است؟ آیا او مىترسید که پس از او مقام نبوت ورسالت به آن افراد نااهل برسد واز آن رو از خدا براى خود فرزندى شایسته درخواست کرد؟ناگفته پیداست که این احتمال منتفى است؛زیرا خداوند مقام رسالت ونبوت را هرگز به افراد ناصالح عطا نمىکند تا او از این نظر واهمه اى داشته باشد.
یا اینکه ترس او به سبب آن بود که پس از درگذشتش، دین وآیین او متروک شود وقوم او گرایشهاى نامطلوب پیدا کنند؟یک چنین ترسى هم موضوع نداشته است؛زیرا خداوند هیچ گاه بندگان خود را از فیض هدایت محروم نمىسازد وپیوسته حجتهایى براى آنان برمى انگیزد وآنان را به خود رها نمىکند.
علاوه بر این، اگر مقصود همین بود، در آن صورت زکریا نباید در خواست فرزند مىکرد، بلکه کافى بود که از خداوند بخواهد براى آنان پیامبرانى برانگیزد ـ خواه از نسل او ووارث او باشند وخواه از دیگران ـ تا آنان را از بازگشت به عهد جاهلیت نجاب بخشند؛ حال آنکه زکریا بر داشتن وارث تکیه مىکند.
پاسخ دو پرسش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
آن که گفت آری حمزه بن عبدالمطلب علیه ما السلام
مجید مسعودی
فهرست
فصل اول: حمزه (ع) و کِتمان ایمان
مؤمنینی که ایمانشان را کِتمان می کردند
فصل دوم: حمزه(ع) قبل از بعثت
در مراسم خواستگاری محمد (ص) از خدیجه (ع)
بشارت به ولادت علی(ع)
فصل سوم: حمزه (ع) از آغاز بعثت تا غزوة بدر
اسلام آوردن حمزه (ع)
پیش از هجرت؛ در مکه
پیش از هجرت؛ در مدینه
حدیثِ «سدِّ ابواب»
اهلیّتِ عبودیّت
فصل چهارم: حمزه(ع) و غزوة بَدر
روایت تاریخ
حقیقت از یاد رفته (بَیْعَهُ الرّضا)
دینِ کامل و نعمتِ تمام
معرفت علی(ع) به نورانیّت
نکته ای دربارة حدیث «بیعه الرّضا»
فصل پنجم: حمزه(ع) و غزوة اُحُد
روایت تاریخ
شهادت حمزه (ع)
آن که گفت آری
حدیثِ «عَرضِ دین»
اظهار نظر یک عالِم شیعی
فصل ششم: حمزه (ع) به روایت قرآن
همسویی قرآن و احادیث معصومین (ع)
1-سورة نساء، آیه 69: (وَ مَن یُطِعِ اللهَ و الرَّسُولَ…»
2-سورة توبه، آیه 19:(اَجَعَلْتُمْ سَقایَهَ الْحاجِّ)
3-سورة حجّ، آیه 24:«وَ هُدُو اِلَی الطَّیَّبِ مِنَ الْقَوْلِ)
4-سورة حجّ، آیه40:«اَلَّذِینَ اُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ)
5-سورة احزاب، آیه23:«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ)
فصل هفتم:حمزه به روایت پیامبر و ائمة معصومین (ع)
فراتر از اندیشه
حمزه در احادیث پیامبر (ع)
حمزه (ع) در احادیث ائمة معصومین (ع)
فصل هشتم: نام و یاد حمزه (ع) در احتجابات، مناشدات و نامه ها
اقرار به حقّ
احتجابات
مناشدات
نامه ها
فصل نهم: نشان های سربلندی
حمزه و معجزة موسی (ع)
حمزه (ع) سوار بر ناقة عَضباء در صحرای محشر
حمزه (ع) بردارندة پرچم «الله اکبر» در قیامت
گواهی بر رسالت نوح (ع)
شفاعت حمزه (ع) از دوستانش در قیامت
فصل دهم: زیارت حضرت حمزه (ع)
گریزی بر حکمت زیارت
در اهمیت زیارت حمزه (ع)
زیارتنامة حضرت حمزه (ع)
کتابنامه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
جامعه ما به بازسازی و شستوشوی مجدد اخلاقی احتیاج دارد
سروش: جامعه ما به بازسازی و شستوشوی مجدد اخلاقی احتیاج دارد ....
چرا معشوق در ادبیات فارسی با صفت راهزنی و غارتگری شناخته میشود”؟ این پرسشی بود که عبدالکریم سروش بهمنظور تبیین منابع اخلاقی جامعه ایرانی مطرح کرد و گفت: جامعه ما به بازسازی و شستوشوی مجدد اخلاقی و به دیده تردید نگاه کردن به میراث گذشته خود احتیاج دارد. دکتر سروش که روز پنجشنبه در دفتر جبهه مشارکت مشهد سخن میگفت، با اشاره به شباهت جامعه فعلی با معضلات و نقدهای خواجه لسانالغیب افزود: اخلاقیات ما به یک حافظ و ناقد احتیاج دارد؛ تا با تسلط بر ریشههای تاریخی به نقد آنها بپردازد. وی با بیان اینکه تجربههای تاریخی که میراثخوار آن هستیم وضعیت اخلاقی نامناسبی پدید آورده است، پیشنهاد کرد، از تجربههای تاریخی و میراث گذشته توبهای فرهنگی کنیم و افزود: علاوه بر نقد اخلاقی قدرت و دیانت که امری لازم است، نقد وضعیت اخلاقی درونی خودمان نیز ضروری است.
سروش که درباره مبانی شکلگیری نظام اخلاقی ایرانی در تئوری و عمل سخن میگفت، با هشدار نسبت به غفلت از مساله اخلاق در هیاهوهای سیاسی و اجتماعی، اظهار داشت: سخنرانیهای روشنفکران و روزنامهها پر است از حجتهای سیاسی و در سطح بالاتر از آن، سخن از عقلانیت و سنت و مدرنیته؛ اما گاهی این مقولات بزرگ حجابی برای طرح موضوعات مهمتر میشود.
وی با اشاره به آمیختگی اخلاق با زندگی فردی و اجتماعی و وابستگی مانایی نظامهای عادل و ظالم به پرداختن نظامی ارزشی، گفت: حتا در سیاست نیز باید به نقد اخلاقی سیاست اندیشید و نمیتوان صرفاð به کارآمدی نظامها اکتفا کنیم؛ چون گاهی نظامهای دیکتاتوری از نظامهای دموکراتیک کارآمدتر هستند. سروش دلیل برتری یافتن جامعه مدنی نسبت به دیگر اجتماعات را اخلاقیتر بودن دانست و گفت: در جامعه مدنی امکان انتخاب آزاد وجود دارد و در فضای سیاسی بازتر، افراد میتوانند اخلاقیتر عمل کنند. او با اشاره به ضرورت آنچه اخلاقی بودن دین خواند، اظهار داشت: دینداران باید اعتقاد داشته باشند که با دینی که دارند زندگی اخلاقی برای آنان ممکنتر میشود؛ والا اگر در جهان دینی پیدا شود که حاجب اخلاق باشد و به جای خدمت به اخلاقی بودن مانع ایجاد کند، چنین دیانتی غیرپذیرفتنی و پایبندی به آن ضداخلاقی خواهد بود. سروش مسلمان و دیندار بودن را یک انتخاب اخلاقی عنوان کرد و افزود: اخلاق تقدمی منطقی بر دین و دینداری دارد، چراکه ابتدا نظام و سلسله مراتب ارزشهای خود را معین میکنیم و بعد دینداری و هر فعالیت و انتخاب دیگری را در دل آن میگنجانیم و میسنجیم که روی آوردن به آن مکتب اخلاقی است یا نه؟ وی تصریح کرد: دینداری و خداپرستی ما در گرو اخلاق است و نمیتوانیم خدای غیراخلاقی را بپرستیم و حق و وظیفهای نیز در این زمینه نداریم.
او اذعان داشت: پیامبر به ما آموخته است که خدا را در درجه اول با اوصاف رحمانیت و رحیمیت توصیف کنیم. سروش افزود: خداوند رحمان و رحیم پرستیدنی است و اگر این خداوند فقط جبار بود و زور میگفت، پرستیدنی و ستایش کردنی نبود. وی که در باب مبانی نظام اخلاقی ایرانی سخن میگفت، در تشریح ضرورت اخلاق افزود: اگر دین میورزیم و خدا را میپرستیم و طالب نظام سیاسی ویژهای هستیم و انتقادی به نظام سیاسی میکنیم، همه همراه با نوعی نقد و داوری اخلاقی است که بدون آن این داوریها و نقدها ناتمام است. به گزارش ایسنا سروش در توضیح آنچه که از اخلاق مورد نظر اوست، گفت: اخلاق نظامی ارزشی است که متضمن اولویتهایی است که در چندراهیها به ما میگوید کدام راه را برگرفته و کدام راهها را فرو بگذاریم و در همه شؤون زندگی به میان میآید. وی تصریح کرد: اخلاق امری زینتی نیست که به وجود آن گاهگاهی فخر کنیم، بلکه چیزی است که مثل آب و هوا باید همیشه از آن استفاده کنیم و بدون این اکسیژن حیات ما باقی نخواهد ماند. سروش از ادیان، پیامبران، فیلسوفان، شاعران و حکمای اخلاقی بهعنوان منابع تئوریک نظام اخلاقی یاد کرد و افزود: تاریخ فرهنگی ما آکنده از مواعظ اخلاقی است؛ اما فاصله میان قول و فعل، آفت همیشگی است که در تاریخ ما وجود داشته است. وی با تاکید بر اینکه اخلاق با تئوری و کتاب درست نمیشود، این سؤال را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
در کشور ما نیز طبیعتآ جریانات شبه روشنفکری غرب گرا بهترین عوامل و نیروها جهت پیشبرد این اهداف خواهند بود. چرا که جریان شبه روشنفکری در ایران به لحاظ مبانی تفکر و جهان بینی و آرمانها و اهداف سیاسی در همانندی کامل با ضدانقلاب خارج از کشور و استکبار جهانی قرار دارد.
مروری کوتاه بر پیشینه سیاسی و فکری دست اندرکاران برخی نشریات داخلی ، 1به خوبی روشنگر ماهیت آنهاست. اکثریت قاطع نویسندگان و مسئولان این نشریات یا افرادی مارکسیست هستند ویا از عومل دربار و اعوان و انصار بنیادهای فرهنگی و هنری رژیم طاغوت بودهاند.
اینان در سالهای اخیر با تجمع در این گونه نشریات و تحت عنوان فعالیت ادبی و هنری ، تهاجمی گسترده علیه ارزشهای دینی و مبانی انقلاب اسلامی را آغاز کردهاند و بر آنند بار دیگر فرهنگ مبتذل و ننگین غرب را در ایران رواج بخشند و فساد و تباهی را گسترش دهند.
مروری کوتاه بر نشریات ایشان نشان میدهد که تنها هدف این ماه نامههای هنری و ادبی ! ترویج نیهیلیسم غربی و رواج مبانی تفکر غیر دینی است. اینها اخیرأ به شیوهها و شگرد های ضد اخلاقیای چون چاپ عکسهای تحریک کننده از زنان بد حجاب و عکسهای بی حجاب از هنر پیشگان زن خارجی روی آوردهاند2. برخی نیز گستاخی را بیشتر کرده و با برگزاری میزگردها و تشکیل «انجمن نویسندگان ایران » به سامان دهی دست نوعی تشکل سیاسی برای «دفاع از آزادی بیان و قلم » پرداخته است. یکی از دست اندرکاران اینگونه نشریات ، «آزادی بیان وقلم» را در «نبود هر گونه مانع و معیار اخلاقی» تعریف کرده است ، و به این ترتیب خواهان از بین رفتن هر گونه معیار و میزان اخلاقی و «آزادی مطلق» (بخوانید آنارشیسم) شده است. این در حالی است
که تمامی افراد ، محافل و نشریات وابسته به جریانات شبه روشنفکری به گونهای مداوم و پیگیرانه نظام اسلامی را متهم به استبداد و سانسور کرده و از آزادی به سبک غربی دفاع میکنند.1
یکی دیگر از اهداف این نشریات وابسته به جریانات شبه روشنفکری ، بزرگ کردن و برجسته نمودن چهرههای شناخته شده و بد سابقه درباری و ضد انقلابی تحت عنوان «هنرمند» ، «تحقق» ، «مورخ» و 000 است ، اینان با این کار تلاش میکنند تا فضای فرهنگی و اجتماعی کشور را برای حضور فعال این چهرهها (و امثال آنها) آماده سازند.
این نشریات شبه روشنفکری تلاش میکنند تا در هر فرصتی که دست میدهد با پیش کشیدن تحولات اروپایی شرقی و «پروستریکا» و «نظم نوین جهانی» و چاپ مقالات و ترتیب دادن مصاحبههایی در این رابطه ، انقلاب اسلامی را نیز دعوت به نوعی «پروستریکا» و هم سویی با نظم نوین آمریکایی و به اصطلاح «خرد گرایی» نمایند.
این جماعت شبه روشنفکری همچنین با چاپ داستانهای کوتاه و بلند و مقالات مختلف سعی در تخطئة ارزشهای هشت سال دفاع مقدس و هتاکی نسبت به فرهنگ عرفانی جهاد و شهادت داشتهاند.
در دو ، سه سال اخیر کتابهای مختلفی از این جریانات شبه روشنفکری به بازار آمده است ، که هر یک به طریقی و (نیز با صراحت) هشت سال حماسه دفاع مقدس و ارزشهای اعتقادی و اخلاقی و باورهای دینی را به استهزاء گرفته است 2 ، و بی شک تمامی این حرکتها در جهت یک هدف کلی
که همانا تهاجم فرهنگی علیه انقلاب اسلامی است انجام میگیرد.
پیشوای دردمند و دور اندیش انقلاب در بیانات خویش اینگونه پرده از چهره تزویر این جریان بر میدارد که:
«نظام اسلامی را متهم میکنند که این نظام آزادی نمیدهد چطور ما آزادی نمیدهیم ؟ شما کدام کشوری را سراغ دارید که این همه مجله و روزنامه و مطبوعات در آن منتشر شود که هر چه میخواهند بنویسند؟
روزنامههای رسمی کشور علنأ و سریحأ سیاستهای دولت را زیر سئوال میبرندو انتقاد میکنند دولت هم با کمال بزرگواری میآید جواب میدهد در حال حاضر مجلاتی در ایران به چاپ میرسد که کسی اگر مختصر آشنایی با عناصر فرهنگی کشور در زمان گذشته و دوران طاغوت داشته باشد و بداند که هنرمندان ، قلم زنان ، مخلصین و چاکران دستگاههای شاهنشاهی چه کسانی هستند ، میداند که پول این مجلات از کجاها دارد میآید. این موضوع حتی قابل حدس است و البته مه هم بیخبر نیستیم. دستگاه هم بی خبر نیست. اینها هم دارند چاپ میشوند و ما هم می نویسیم. آن مقدار که آزادی مطبوعات در ایران هست در جاهای دیگر نیست. نظام ما در زمینه آزادی مطبوعات مظلوم است به این دلیل که به مجله و روزنامهای آزادی داده شده و او آمده واین مجله و روزنامه را از انتقاد به نظام پر کرده و داخل این انتقادها مکررأ مثل ترجیح بند تکرار کرده که به ما آزادی نمیدهند. اگر به شما آزادی نمیدهند چطور این مطالب را نوشتهاید ؟ امروز چه کسی را به دلیل نوشتن مطلبی مجازات کردهاند. بله اگر کسی مجرم مطبوعاتی باشد (هر کس که میخواهد باشد)
جرم است. اگر کسی عملی را که قانون آن را جرم دانسته مرتکب بشود البته مجازات خواهد شد. یکی از مجازاتها هم که در قانون پیش بینی شده تعطیل آن روزنامه یا مجلهای است که جرم در آن منعکس شده است. این بحث دیگری است. لیکن حرف زدن آزاد است. دشمنان ، خود همین مسئله را که دستگاه حساس باشد و پاسخ بدهد به عنوان اینکه آزادی نیست میگویند ، توقع دشمن این است که قلم زنان جریان فرهنگی وابسته به استکبار هر چه میخواهند بنویسند ولی قلم زنان وابسته به نظام اسلامی و جناح جریان اسلامی به آنها جواب ندهند. اگر جواب دادند میگویند آزادی نیست ، ما را مرعوب کردند. ببینید این ، آن فضایی است که دشمن بوجود میآورد. یک عده ساده لوحاند وبه سادگی فریب میخورند. البته خیلیهای هم هستند که بدون غرض در جریان دشمن قرار میگیرند بدون اینکه بفهمند که چه میگویند و چه میکنند.»1
5- ضعفها و نارسائیهای موجود در سیستم تعلیم و تربیت
سیستم تعلیم و تربیت رایج در کشور ما ، در روزگار حاکمیت رژیم پیشین ، سیستمی وارداتی بود که زیر نظر کارشناسان غربی و در راستای اهداف و منافع استکباری آنها تهیه و تدوین شده بود.
استعمار گران در موارد متعددی تأکید داشتهاند که برای بسط حاکمیت و سلطةاستعماری خود بر ملل مسلمان باید از راه تعلیم و تربیت و تأسیس مدارس به سبک غربی و تربیت نیروهای انسانی با فکر و سلیقه غربی اقدام نمود.2به هر حال با اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی این سیستم تا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
قلب ما چه شکلی است و چگونه کار می کند؟
تشریح قلب
قلب اساسا یک پمپ عضلانی تو خالی است که بدون توقف خون را به سراسر بدن پمپ می کند اگر چه قلب چندان بزرگتر از مشت دست نیست ولی در طول مدت عمر در حدود سیصد میلیون لیتر خون را پمپ می کند.
رگهای خونی بزرگی که به قلب متصل اند خون را به ریه ها و بدن می برند و باز می گردانند.رگهای خونی کوچکتری که روی سطح قلب قرار دارند غذا و اکسیژن را به آن رسانده و محصولات دفعی از قبیل دی اکسیدکربن را از آن خارج می کنند.در داخل قلب چهار بخش یا محفظه جداگانه وجود دارد، سمت راست قلب که از دهلیز و راست و بطن راست تشکیل می شود .خون کم اکسیژن را دریافت می کند .در سمت چپ قلب دهلیز چپ و بطن چپ خون تازه و پر اکسیژن را دریافت می کند.قلب بین دو ریه دیافراگم (ورقه عضلانی گنبدی شکلی که سینه و شکم را از هم جدامی کند)قرار دارد. در حدود دو سوم قلب در سمت چپ بدن قرار دارد ماهیچه قدرتمند قلب به طور مداوم منقبض می شود و خون را از قلب به دیگر قسمت های بدن می راند.
این نوع خاص ماهیچه هیچگاه خسته نمی شود و فقط در قلب وجود دارد.سرعت تپش قلب در تمام طول زندگی درحدود بیش از یکبار در ثانیه است.خون از رگهای خونی که سیاهرگ نامیده می شوند به درون قلب می ریزد .ماهیچه قلبی خون را به سختی فشرده و و خون تحت فشار به درون رگهای دیگری که به سرخرگ موسومند رانده می شود.همانطور که ذکر گردید قلب از نوع خاصی ماهیچه ساخته شده است که هیچگاه خسته نمی شود .این ماهیچه 60 تا 80 بار در دقیقه فشرده و رها می شود .وقتی که ورزش می کنیم این رقم می تواند تا صد بار در دقیقه افزایش یابد.
ارتباط قلب و رگهای خونی :
خون وقتی که از قلب خارج می شود به همه جا نمی ریزدبلکه به آرامی وارد لوله هایی به نام رگهای خونی می شود.نخست خون به داخل لوله هایی به نام سرخرگها جریان می یابد. سرخرگهایی که قلب را ترک می کنند لوله های ضخیمی هستند .بزرگترین آنها ((آئورت)) نام دارد که قطر آن 2/5 سانتیمتر (یا دواینچ) است.سرخرگها بلافاصله به لوله های کوچکتر زیادی تقسیم و شاخه می شوند.
این رگهای خونی ،خون را به همه قسمتهای بدن حمل می کنند.هر چه از قلب دورتر می شوند رگهای خونی بیشتر و با اندازه های کوچکتر وجود دارد.باریکترین رگهای خونی مویرگها نام دارند که آنقدر کوچک هستند که برای دیدن آنها نیاز به میکروسکوپ هست.مویرگها به یکدیگر ملحق می شوند و رگهای بزرگتری به وجود می آورند .این رگها خون را به قلب باز می گردانند.این رگها سیاهرگ نامیده می شوند،هر چه به سمت قلب نزدیکتر می شوند تعدادشان کمتر و اندازشان بزرگتر می شود.بزرگترین سیاهرگ ها خون را به داخل تخلیه می کنند .در واقع رگها خون بدن را در یک چرخه حمل می کنند.سرخرگها خون را از قلب دور می کنند.مویرگها به قسمت های مختلف بدن خون رسانی می کنند ،سیاهرگ ها خون را به قلب باز می گردانند ،قلب و رگهای خونی را سیستم گردش خونی می نامند. که موجب گردش خون در تمام بدن می شوند در واقع قلب بهترین پمپی است که در این قلب دخالت دارد.
انواع دریچه های قلبی :
دریچه های داخل قلب از جریان اشتباه خون در بدن جلوگیری می کنند. این دریچه ها از قطعات بافتی زبانه مانندی ساخته شده اند .اگر خون در جهت عکس جریان یابد ،جریان معکوس با این قطعه ها برخورد می کند و آنها را وادار می سازد که بسته شده و مجرا را ببندند .دریچه های دولتی و سه لتی از جریان معکوس خون و بازگشت خون به داخل قلب جلو گیری می کنند.
دریچه های نیم هلالی :
قلب دو دریچه نیم هلالی دارد .این دریچه ها در خروجی قلب واقع شده اند تا از بازگشت خون به درون قلب پس از پمپ شدن آن به خارج جلوگیری کنند.یکی از این دریچه ها از بازگشت خون از سرخرگ ریوی( رگ بزرگی که خون را به ریه ها می برد ) جلو گیری می کند .
دریچه دیگر از بازگشت خون در آئورت (سرخرگ اصلی بدن که برای ارسال خون به بدن است) جلو گیری می کند.