انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

اثرات متقابل اکوسیستمهای کشاورزی و اکو سیستمهای طبیعی 10 ص (تحقیق)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

اثرات متقابل اکوسیستمهای کشاورزی و اکو سیستمهای طبیعی :

با شروع فعالیتهای کشاورزی ، اکو سیستمهای کشاورزی در سراسر جهان ، اکوسیستمهای طبیعی را دگرگون کرده و جایگزین آنها شده اند. تداوم فرایند تبدیل فرایند تبدیل اراضی برای فعالیتهای کشاورزی اثرات منفی و زیانباری بر تنوع موجودات زنده و فرایندهای اکولوژیکی که این چشم اندازهای طبیعی را ساخته اند. به همراه داشته است اگر چه اشکال دیگر سودجویی انسان از طبیعت از قبیل شهرنشینی و معدن کاوی در تغییر زیستگاهی و کاهش تنوع زیستی در مقیاس وسیع دخیل بوده اند.

ولی فعالیت کشاورزی به انضمام چرا و تولید چوب ، نقش عمده ای در تغییرات محیطی در مقیاس زیست شهر ایفا نموده و موجب تهدید سیستمهای حمایتی حیات در جهان میشود یکی از اهداف مهم توسعه کشاورزی پایدار برگشت ، از این اثرات تخریب و غفلت است . تولیدات کشاورزی را می توان به گونه ای انجام داد که به حفاظت منابع زنده و کیفیت محیط کمک کند. کشاورزی پایدار و حفاظت از منابع زنده هر دو در جهت نگه داری باروری اکوسیستم ها فعالیت کرده و به حفظ تنوع زیستی و محدود ساختن فعالیتهای انسانی بر همة اکو سیستمها ، حفظ تنوع زیستی طبیعی صرفاً از طریق حمایت اکو سیستمهای طبیعی از تاثیرات انسانی امکان پذیر نخواهد بود و مدیریت اکو سیستمهای کشاورزی و مدیریت حفاظت هر دو از یک اصل اکولوژیک منشاء گرفته اند.

محیط های کشاورزی :

توسعة کشاورزی در محیطهایی که در گذشته طبیعی بوده اند باعث شکل گیری و گسترش لکه های غیر یکنواخت موزائیکی زیستگاههای مختلف کشاورزی شده است . مجموعة این اراضی ممکن است به صورت فشرده مدیریت شده و به طور دائم برای اهداف تولیدات کشاورزی دچار تخریب شوند. اما قطعاً قسمتهایی (زمینه های باتلاقی ، کرانه های ساحلی و تپه ماهور ها ) ممکن است به صورت نسبتاً طبیعی رها شده و قسمتهای دیگری (مرزهای بین مزارع ، مناطق اطراف ساختمانها جاده ها و نوارهای بین مزارع و مناطق طبیعی مجاور آنها ) ممکن است گاه در معرض تخریب قرار گیرند ، اما بهر حال به صورت فشرده مدیریت نمی شوند. به علاوه اکو سیستمهای طبیعی ممکن است به صورت مناطق مرزی و یا احاطه شده در مناطقی باشند که تولیدات کشاورزی در آنها غالبیت دارد.

سه بخش که سه جزء عمده محیطهای کشاورزی از آنها ناشی می شوند تقسیم کرد :

1ـ مناطق تولید کشاورزی که به صورت فشرده مدیریت می شوند و به طور منظم در معرض تخریب هستند ، این مناطق اغلب به گونه های گیاهی غیر بومی اهلی شده اختصاص دارند.

2ـ مناطقی که تاثیر انسان بر آنها ملایم بوده و یا کاهش یافته است این گروه حد واسط به شاغل چراگاهها ، جنگلهای مدیریت شده برای تولید چوب ، ترخیصها و سایر مناطق مرزی و سیستمهای جنگل زراعی می باشند . این نوع اراضی اغلب شامل مخلوط گونه هایی بومی و غیر بومی گیاهی بوده و به عنوان زیست مکانهای بسیاری از گونه های جانوری نیز عمل می کنند.

3ـ مناطق طبیعی ، این اراضی برخی خصوصیات ساختاری و ترکیب گونه ای اکوسیستمهای اصلی را که به طور طبیعی در منطقه حضور دارند حفظ می کنند البته این مناطق ممکن است از نظر اندازه کوچک باشند ولی دارای برخی گونه های غیر بومی بوده و تا حدودی در معرض تخریب انسان قرار می گیرند.

الگوهای محیطهای کشاورزی :

در درون موزائیک محیطهای کشاورزی بسته به این که سه جزء فوق چگونه در کنار هم قرار می گیرند ، سه الگوی مشترک و قابل تشخیص وجود دارد :

1ـ یک منطقه طبیعی و یک منطقة مدیریت شده برای تولیدات کشاورزی توسط منطقه ای که تاثیر انسان بر آن ملایم یا اندک است تفکیک می شود .

2ـ مناطق طبیعی به صورت نوارها ن راهروها یا لکه هایی در داخل مناطق تولید کشاورزی شکل می گیرند.

3ـ مناطقی که تاثیر انسان بر آنها ملایم یا اندک است در درون یک منطقة تولید کشاورزی گسترده شده اند.

یک متغییر مهم در الگوی موزائیکی محیطهای کشاورزی درجة یکنواختی یا تنوع آنها است. هنگامیکه اراضی تولیدات کشاورزی غالب بوده و بوسیلة لکه ها یا نوارهای دو نوع دیگر اجزای محیطهای کشاورزی جدا نشوند چشم انداز آنها نسبتاً یکنواخت می باشد. در مقابل اراضی غیر یکنواخت لکه های ، غیر زراعی و طبیعی فراوان دارند. شدت غیر یکنواختی اراضی کشاورزی در مناطق مختلف متغییر است. در بعضی مناطق جهان (برای مثال قسمتهای غرب ایالات متحده )استفاده زیاد از مواد شیمیایی کشاورزی ، فن آوریهای مکانیکی ، لاینهای با خویشاوندی ژنتیکی نزدیک ، آبیاری در سطوح وسیع ، اراضی کشاورزی را نسبتاً یکنواخت کرده است . در چنین مناطقی ، اراضی زراعی تقریباً در سطح وسیع به تولید یک گیاه زراعی اختصاص دارد. در دیگر مناطق ( بطور مثال استان چیان گسوتسه چین) استفاده از کشاورزی سنتی با حداقل نهادهای صنعتی موجب غیر یکنواختی شدید در محیطهای کشاورزی شده است که احتمالا حتی بیشتر از غیر یکنواختی موجود طبیعی می باشد.

مناطق کشاورزی به خاطر ساختار موزائیکی آنها ، از نظر اکولوژیکی یک محیط قطعه قطعه شده هستند. هر لکه ، قطعه ای است که بوسیله سایر اجتماعات غیر مشابه اکولوژیک از دیگر لکه های مشابه جدا شده است . این قطعه ای شدن از یک سو ممکن است بر جمعیتهایی که در زیست مکانهای خاصی محدود هستند اثرات منفی داشته باشد. از سوی دیگر ، محیطهای قطعه ای و غیر یکنواخت دارای تنوع گامای زیادی هستند.

تجزیه و تحلیل محیطهای کشاورزی :



خرید و دانلود  اثرات متقابل اکوسیستمهای کشاورزی و اکو سیستمهای طبیعی 10 ص (تحقیق)


اثرات متقابل اکوسیستمهای کشاورزی و اکو سیستمهای طبیعی 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

اثرات متقابل اکوسیستمهای کشاورزی و اکو سیستمهای طبیعی :

با شروع فعالیتهای کشاورزی ، اکو سیستمهای کشاورزی در سراسر جهان ، اکوسیستمهای طبیعی را دگرگون کرده و جایگزین آنها شده اند. تداوم فرایند تبدیل فرایند تبدیل اراضی برای فعالیتهای کشاورزی اثرات منفی و زیانباری بر تنوع موجودات زنده و فرایندهای اکولوژیکی که این چشم اندازهای طبیعی را ساخته اند. به همراه داشته است اگر چه اشکال دیگر سودجویی انسان از طبیعت از قبیل شهرنشینی و معدن کاوی در تغییر زیستگاهی و کاهش تنوع زیستی در مقیاس وسیع دخیل بوده اند.

ولی فعالیت کشاورزی به انضمام چرا و تولید چوب ، نقش عمده ای در تغییرات محیطی در مقیاس زیست شهر ایفا نموده و موجب تهدید سیستمهای حمایتی حیات در جهان میشود یکی از اهداف مهم توسعه کشاورزی پایدار برگشت ، از این اثرات تخریب و غفلت است . تولیدات کشاورزی را می توان به گونه ای انجام داد که به حفاظت منابع زنده و کیفیت محیط کمک کند. کشاورزی پایدار و حفاظت از منابع زنده هر دو در جهت نگه داری باروری اکوسیستم ها فعالیت کرده و به حفظ تنوع زیستی و محدود ساختن فعالیتهای انسانی بر همة اکو سیستمها ، حفظ تنوع زیستی طبیعی صرفاً از طریق حمایت اکو سیستمهای طبیعی از تاثیرات انسانی امکان پذیر نخواهد بود و مدیریت اکو سیستمهای کشاورزی و مدیریت حفاظت هر دو از یک اصل اکولوژیک منشاء گرفته اند.

محیط های کشاورزی :

توسعة کشاورزی در محیطهایی که در گذشته طبیعی بوده اند باعث شکل گیری و گسترش لکه های غیر یکنواخت موزائیکی زیستگاههای مختلف کشاورزی شده است . مجموعة این اراضی ممکن است به صورت فشرده مدیریت شده و به طور دائم برای اهداف تولیدات کشاورزی دچار تخریب شوند. اما قطعاً قسمتهایی (زمینه های باتلاقی ، کرانه های ساحلی و تپه ماهور ها ) ممکن است به صورت نسبتاً طبیعی رها شده و قسمتهای دیگری (مرزهای بین مزارع ، مناطق اطراف ساختمانها جاده ها و نوارهای بین مزارع و مناطق طبیعی مجاور آنها ) ممکن است گاه در معرض تخریب قرار گیرند ، اما بهر حال به صورت فشرده مدیریت نمی شوند. به علاوه اکو سیستمهای طبیعی ممکن است به صورت مناطق مرزی و یا احاطه شده در مناطقی باشند که تولیدات کشاورزی در آنها غالبیت دارد.

سه بخش که سه جزء عمده محیطهای کشاورزی از آنها ناشی می شوند تقسیم کرد :

1ـ مناطق تولید کشاورزی که به صورت فشرده مدیریت می شوند و به طور منظم در معرض تخریب هستند ، این مناطق اغلب به گونه های گیاهی غیر بومی اهلی شده اختصاص دارند.

2ـ مناطقی که تاثیر انسان بر آنها ملایم بوده و یا کاهش یافته است این گروه حد واسط به شاغل چراگاهها ، جنگلهای مدیریت شده برای تولید چوب ، ترخیصها و سایر مناطق مرزی و سیستمهای جنگل زراعی می باشند . این نوع اراضی اغلب شامل مخلوط گونه هایی بومی و غیر بومی گیاهی بوده و به عنوان زیست مکانهای بسیاری از گونه های جانوری نیز عمل می کنند.

3ـ مناطق طبیعی ، این اراضی برخی خصوصیات ساختاری و ترکیب گونه ای اکوسیستمهای اصلی را که به طور طبیعی در منطقه حضور دارند حفظ می کنند البته این مناطق ممکن است از نظر اندازه کوچک باشند ولی دارای برخی گونه های غیر بومی بوده و تا حدودی در معرض تخریب انسان قرار می گیرند.

الگوهای محیطهای کشاورزی :

در درون موزائیک محیطهای کشاورزی بسته به این که سه جزء فوق چگونه در کنار هم قرار می گیرند ، سه الگوی مشترک و قابل تشخیص وجود دارد :

1ـ یک منطقه طبیعی و یک منطقة مدیریت شده برای تولیدات کشاورزی توسط منطقه ای که تاثیر انسان بر آن ملایم یا اندک است تفکیک می شود .

2ـ مناطق طبیعی به صورت نوارها ن راهروها یا لکه هایی در داخل مناطق تولید کشاورزی شکل می گیرند.

3ـ مناطقی که تاثیر انسان بر آنها ملایم یا اندک است در درون یک منطقة تولید کشاورزی گسترده شده اند.

یک متغییر مهم در الگوی موزائیکی محیطهای کشاورزی درجة یکنواختی یا تنوع آنها است. هنگامیکه اراضی تولیدات کشاورزی غالب بوده و بوسیلة لکه ها یا نوارهای دو نوع دیگر اجزای محیطهای کشاورزی جدا نشوند چشم انداز آنها نسبتاً یکنواخت می باشد. در مقابل اراضی غیر یکنواخت لکه های ، غیر زراعی و طبیعی فراوان دارند. شدت غیر یکنواختی اراضی کشاورزی در مناطق مختلف متغییر است. در بعضی مناطق جهان (برای مثال قسمتهای غرب ایالات متحده )استفاده زیاد از مواد شیمیایی کشاورزی ، فن آوریهای مکانیکی ، لاینهای با خویشاوندی ژنتیکی نزدیک ، آبیاری در سطوح وسیع ، اراضی کشاورزی را نسبتاً یکنواخت کرده است . در چنین مناطقی ، اراضی زراعی تقریباً در سطح وسیع به تولید یک گیاه زراعی اختصاص دارد. در دیگر مناطق ( بطور مثال استان چیان گسوتسه چین) استفاده از کشاورزی سنتی با حداقل نهادهای صنعتی موجب غیر یکنواختی شدید در محیطهای کشاورزی شده است که احتمالا حتی بیشتر از غیر یکنواختی موجود طبیعی می باشد.

مناطق کشاورزی به خاطر ساختار موزائیکی آنها ، از نظر اکولوژیکی یک محیط قطعه قطعه شده هستند. هر لکه ، قطعه ای است که بوسیله سایر اجتماعات غیر مشابه اکولوژیک از دیگر لکه های مشابه جدا شده است . این قطعه ای شدن از یک سو ممکن است بر جمعیتهایی که در زیست مکانهای خاصی محدود هستند اثرات منفی داشته باشد. از سوی دیگر ، محیطهای قطعه ای و غیر



خرید و دانلود  اثرات متقابل اکوسیستمهای کشاورزی و اکو سیستمهای طبیعی 10 ص


جهان‏بینى و علم اخلاق

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

بین جهان‏بینى و علم اخلاق تاثیر و تاثر متقابل وجود دارد; زیرا از یک سواخلاقیات (علم اخلاق) مانند منطقیات، طبیعیات و ریاضیات از علوم جزئى‏است و زیر پوشش «علم کلى‏» (جهان‏بینى) قرار دارد; چون این علم موضوع‏خود راکه‏نفس و قواى آن است اثبات مى‏کند (1) ، چنانکه بخشى از اینها را هم‏علوم طبیعى اثبات مى‏کند، و از سوى دیگر علم اخلاق نیز درباره جهان‏بینى‏اظهار نظر مى‏کند; به این معنا که در علم اخلاق، ثابت مى‏شود جهان‏بینى توحیدى، خیر، ملایم با روح و امرى ارزشى و کمال روح است ولى‏جهان‏بینى الحادى، شر، زیانبار و قبیح است و براى روح پیامد ناگوارى دربر دارد.

در علم اخلاق، علوم نافع از علوم غیرنافع شناخته مى‏شود. پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه و آله و سلم به ذات اقدس اله پناه مى‏برد و مى‏فرماید: «اعوذ بک من علم لا ینفع، وقلب لا یخشع، ونفس لا تشبع‏» چون علوم از نظر نفع و ضرر به چند قسم تقسیم مى‏شود، بعضى از علمها نافعند و بعضى نه; بعضى از علوم مانند علوم الحادى، نه تنها نافع نیستند بلکه ضرر هم دارند و بعضى از علوم نه نافع هستند و نه ضار، مانند تاریخ بعضى از اقوام جاهلى که هیچ نکته آموزنده‏اى در دانستن آن وجود ندارد و هیچ اثر فقهى هم بر آن مترتب نیست.

البته برخى از بخشهاى علم تاریخ و نسب، فواید فراوانى دارد و از علوم نافع به شمار مى‏آید اما آشنایى با قواعد علمى مربوط به انساب و تاریخ اقوامى که آثار علمى یا صنعتى و هنرى از خود به یادگار نگذاشتند، صرف بیهوده عمر و اتلاف وقت است و مصداق علمى است که رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم و امام هفتم (علیه‏السلام) در باره آن فرموده‏اند: «لا یضر من جهله ولا ینفع من علمه‏» .

بعضى از علوم فى نفسه نافعند ولى چون به مرحله عمل ننشسته‏اند علم نافع به شمار نمى‏آیند و این همان است که در بیان حضرت على (علیه السلام) آمده: «لا تجعلوا علمکم جهلا ویقینکم شکا اذا علمتم فاعملوا واذا تیقنتم فاقدموا» و نیز مى‏فرماید: «رب عالم قد قتله جهله وعلمه معه لا ینفعه‏» . بعضى از دانشمندان در عین حال که عالمند، جاهلند. چون عاقل نیستند کشته جهلند و علم آنان به حالشان نافع نیست. کسى که علم را براى مقامهاى دنیا، جلب

1. مراد از «علم کلى‏» که عهده‏دار اثبات موضوع علم اخلاق و سایر علوم جزئى است همان فلسفه نظرى است که متکفل هستى‏شناسى و شناخت‏حقایق (جهان‏بینى) است و از آن به «علم اعلى‏» نیز تعبیر مى‏شود.

توجه و احترام مردم و یا برخوردارى از زرق و برق بیشتر طلب کند، خود را ارزان مى‏فروشد. او عالم است ولى عاقل نیست. و دیگران که راه دنیا را طى کرده‏اند، بیشتر و بهتر از این شخص، حطام دنیا را فراهم کرده‏اند و از آن لذت مى‏برند. پس این گونه از علوم هم علوم غیر نافع به شمار مى‏آید.

نیز حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه «همام‏» در وصف متقیان مى‏فرماید: «ووقفوا اسماعهم على العلم النافع لهم‏» و این تنها در باره سامعه نیست‏بلکه در مورد سایر اعضا هم هست، یعنى جز به علم نافع، به چیز دیگرى گوش نمى‏دهند; به این معنا که الفاظ آن را مى‏شنوند و معانى را ادراک مى‏کنند ولى وقتى سودمند نبودن آن را ببینند رها مى‏کنند; مثلا، درسوره «زمر» مى‏فرماید: «فبشر عباد× الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه‏» آنان، نخست اقوال و مکاتب گوناگون را مى‏شنوند و سپس تشخیص مى‏دهند که کدام زیانبار و کدام نافع است و آنگاه به آنچه نافع است دل مى‏سپارند و گوش مى‏دهند. گوش فرادادن یعنى اطاعت کردن و پذیرش.

قرآن کریم در این زمینه مى‏فرماید: «لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فى اصحاب السعیر» یعنى اگر گوش شنوا مى‏داشتیم و اطاعت مى‏کردیم از اصحاب آتش نبودیم. بنابراین، علم اخلاق گرچه جزو علوم جزئى به شمار مى‏آید ولى در باره کلى‏ترین علم، اظهار نظر مى‏کند و مى‏گوید فراگیرى این علم، نافع است، توحید براى نفس خیر و شرک براى آن شر است.

مسئله توحید و شرک، جزو جهان بینى و مسائل الهى به شمار مى‏آید و در علم کلى مطرح است ولى مسئله پذیرش توحید یا شرک را علم اخلاق بر عهده مى‏گیرد و جایگاه علم اخلاق از نظر اشراف بر همه علوم و مسائل، جایگاه بلندى است.

در بحثهاى آینده کاملا روشن مى‏شود که هدف نهایى نبوت، نیل انسان متعالى به لقاء الله است‏به طورى که نه ملاقات کننده و نه اصل ملاقات ملحوظ باشد و نه مقصود، بلکه تنها خداوند که ملاقات مى‏شود، مشهود و مقصود باشد، و به تعبیر دیگر، رهنمود نبوت در ارائه روش روشن و هدف آشکار خلاصه مى‏شود و آن روش، مجاهدت و این هدف، مشاهدت است، به طورى که نه اصل جهاد اکبر، که راه است مقصود خواهد بود; زیرا جهاد وسیله است نه هدف; و نه اصل شهود، مطلوب بالذات است; زیرا آنچه مطلوب ذاتى است مشهود است نه شهود و نه شاهد، چون سالک واصل فانى، نه فناى خود را مى‏نگرد و نه خود را که فانى است مى‏بیند و پژوهش مى‏کند و مى‏طلبد بلکه فقط ذات بى‏کران الهى را که مشهود است مى‏نگرد و دیگر هیچ. این مطلب در طلیعه این کتاب سنگ زیربناى همه مطالب بعدى است; زیرا اخلاق الهى بر پایه وحدت پى‏ریزى شده و با دستمایه توحید، که اساس و محور جهان‏بینى اسلامى است، استقرار مى‏یابد و لازم توحید به نحو اجمال همین است که بازگو شد و به نحو تفصیل در جاى جاى متن کتاب به لطف الهى خواهد آمد.

اکنون باید بررسى شود، اخلاق با تاثیر شگرفى که در تغییر حقیقت انسان و سازندگى او دارد، از کجا مایه مى‏گیرد؟

انسان، حقیقتى متفکر و مختار است و معلوم است که امر اعتبارى نمى‏تواند حقیقتى خارجى را بسازد; ولى امر اعتبارى با واسطه‏هایى از امر حقیقى اخذ مى‏شود; امر اعتبارى براى پیدایش حقایق اعتبارى، زمینه مى‏شود; یعنى همان طور که حوادث جهان، که امور حقیقى و تکوینى است، در گیاهان، حیوانات و نباتات مؤثر است و هر کدام کار خود را طبق حوادث خارج، تنظیم مى‏کنند، انسان هم کارهاى خود را طبق حوادث خارج، تنظیم مى‏کند، وامور اعتبارى وى منشا حقیقى و تکوینى دارد.

بایدها و نبایدهاى اخلاقى

از آن جا که انسان موجودى ادراکى است و کارهاى خود را با اختیار و اراده انجام‏مى‏دهد تا آن جا که مى‏فهمد آنها را بر اساس «باید» و «نباید» تنظیم مى‏کند;اما آن جا که ادراک ندارد خود را آزاد مى‏پندارد; مثلا مى‏گوید من در هواى‏سرد باید لباس ضخیم بپوشم تا سرما نخورم و در هواى گرم باید لباس‏نازک‏بپوشم تا از گرما آسیب نبینم چنانکه در گرسنگى و سیرى این چنین است.

انسان در فصول گوناگون، تصمیمهاى مختلفى مى‏گیرد و بایدها و نبایدهاى‏گوناگونى دارد، حتى در شبانه روز نیز بایدها و نبایدهاى گوناگونى دارد;زیرا حوادث یکسان نیست; مثلا گاهى، وقت کار و گاهى وقت استراحت است. این بایدها و نبایدها از کیفیت‏برخورد انسان با حوادث، پیدا مى‏شود; به‏عبارت دیگر، انسان بایدها و نبایدها را بر اساس روابطى که بین خود و جهان‏تکوین مى‏بیند تنظیم مى‏کند. این که مى‏گوید: «من باید این کار را انجام‏بدهم‏»، خود وظیفه و توصیه اخلاقى است; اما وقتى مى‏گوید: «من اگر این کار را بکنم، چنین اثرى دارد و اگر آن کار را نکنم، آن اثر را ندارد» کار اخلاقى نیست.

بیمارى و درمان جان و تن

به عنوان مثال، پزشک دوگونه دستور و بیان دارد: یکى از آن جهت که پزشک است، راهنمایى پزشکى مى‏کند و دیگر از آن جهت که انسانى آموزنده است، دستورهاى ارشادگونه دارد.



خرید و دانلود  جهان‏بینى و علم اخلاق