لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
اشتباهات مدیران منابع انسانی:
چکیده
این مقاله به مهمترین اشتباهات مدیران منابع انسانی و کارکنان در رابطه با مدیریت عملکرد میپردازد و د ر رابطه با پرهیز از این اشتباهات رایج الگویی ارائه میکند. این مقاله سعی دارد، تا بازگو نماید که چگونه فرآیند مدیریت عملکرد با رویکردی نوین و کاربردی، سازمان را در جهت تشخیص مشکلات عملکردی و در نتیجه از میان برداشتن موانع در قالب الگویی هفت عامله، حمایت میکند.
ده اشتباه رایج ارزشیابی، اشتباهات رایج دپارتمانهای منابع انسانی در خصوص فرایند و اجرای ارزشیابی، ماهیت، بهبود، مشکلات و الگوی ارزشیابی عملکرد مباحث این مقاله را تشکیل میدهند.
کلیدواژه(ها) : ارزشیابی؛ مدیریت عملکرد؛ ارزیابی عملکرد
1- مقدمه
نمیتوان سنجید اما نسنجیده عمل کرد. بسیاری از مدیران امروزه به دلایل متعدد دچار روزمرگی (مودا) شده و در نتیجه فعالیتهای فاقد ارزش افزوده انجام میدهند که تکرار انجام آنها منجر به باورهای غلط میشود. این مقاله سعی دارد مهمترین اشتباهات مدیران منابع انسانی و کارکنان را در رابطه با مدیریت عملکرد بیان نماید و د ر رابطه با پرهیز از این اشتباهات رایج الگویی ارائه کند.
همزمان با گرایش سازمانها به سوی رقابت، تکنولوژی و مدیریت و ترقی اقتصاد نوین، فشار در جهت ایجاد لبه برنده طرحهای استراتژیک برای سازمانها افزایش مییابد. این طرحها جهت اجرا نیاز به روش فوق العادهای دارند تا سازمانها را در صدر رقابت ابقا نموده و به طور پیوسته برای سازمان، صاحبان سهام و تمامی ذینفعان ذیربط، ایجاد ارزش نمایند.
خوشبختانه سازمانها در این دهه یا حتی در این چند سال اخیر دست از خیالبافی برداشته و امروزه به طرقی در حال ایجاد ارزش میباشند. ولیکن در جاده منتهی به ارزش افزوده، با موانعی برخورد مینمایند که تا همین اواخر کسی حتی فکرش را هم نمیکرد. سهم قابل توجهی از این موانع از پارادایمهای ذهنی مزمن، باورهای غلط و گاه اشتباهات مدیران نشأت میگیرد. ذکر این نکته ضروری است که حتی بهترین فرآیند مدیریت عملکرد طراحی شده، تنها زمانی اثربخش خواهد بود که متناسب با سبک رهبری، سبک مدیریت، باورهای مدیران و کارکنان و فرهنگ سازمان ذیربط باشد. این مقاله سعی دارد، تا بازگو نماید که چگونه فرآیند مدیریت عملکرد با رویکردی نوین و کاربردی، سازمان را در جهت تشخیص مشکلات عملکردی و در نتیجه از میان برداشتن موانع در قالب الگویی هفت عامله، حمایت میکند. این مقاله شامل چهار بخش است. در بخش اول ده اشتباه رایج مدیران که موجب اشتباه در ارزشیابی عملکرد میشود مطرح میگردد. در بخش دوم طی بررسیهای به عمل آمده در دپارتمانهای منابع انسانی، به رایجترین اشتباهات مدیران منابع انسانی اشاره خواهد شد. سپس در بخش سوم پیرامون بهبود عملکرد مواردی مطرح خواهند شد و نهایتاً در بخش چهارم جمعبندی و نتیجهگیری خواهیم کرد.
2- ده اشتباه رایج ارزشیابی
1- صرف وقت بیشتر برای ارزشیابی عملکرد نسبت به طرحریزی عملکرد و یا نسبت به ارتباط کاری موجود ارزشیابی عملکرد، نقطه پایان یک فرآیند پیوسته است . فرآیندی که مبنای آن ارتباط مطلوب میان مدیر و کارمند است. بنابراین به جای ارزشیابی در پایان سال، وقت بیشتری را باید صرف پیشگیری از مشکلات عملکردی نمود. هنگامی که مدیران در طول سال رویه مثبتی را اتخاذ میکنند، ارزشیابی ساده و آسان خواهد بود.
2- مقایسه کارکنان با یکدیگر: چنانچه میخواهید موجب پدید آوردن احساسات منفی شوید، به روحیه کارکنان خود آسیب بزنید و در آنها به گونهای نامطلوب چنان حس رقابتی بوجود آورید که توان کار گروهی را از دست دهند، آنان را درجه بندی نموده یا با هم مقایسه نمایید. این شگردی تضمین شده است. بدین ترتیب مدیر نه تنها موجبات اصطکاک میان کارکنان را پدید میآورد، بلکه خود، هدف اصلی این کینه توزی قرار میگیرد.
3- فراموش کردن این مطلب که هدف از ارزشیابی، پیشرفت است، نه سرزنش کردن: ما بدین منظور دست به ارزشیابی میزنیم که به بهبود عملکرد کمک کنیم، نه آن که مقصر بیابیم و سرزنش کنیم. مدیرانی که این امر را فراموش میکنند اعتماد کارکنانشان و حتی سازگاری آنها را از دست میدهند.
4- باور به این که فرم نرخ ارزیابی وسیلهای است عینی و بازتاب دهنده واقعیت به طور منصفانه: بسیاری از مدیران برای ارزشیابی کارکنان از فرمهای نرخ ارزشیابی استفاده میکنند، چرا که نسبت به گونههای دیگر ارزشیابی سریعتر انجام میگیرد. واقعیت این است که اگر از دو شخص بخواهید یک کارمند را ارزشیابی کند، احتمال تطابق نتایج بسیار اندک است و این نشان میدهد این شیوه ارزشیابی تا چه حد ذهنی است. این مطلب را بارها و بارها به خود گوشزد کنید. نرخها ذهنی هستند. فرمهای نرخ ذهنی است، عینی نیست.
5- استفاده صرف از ارزشیابی برای تعیین حقوق کارکنان: بسیاری از مدیران چنین میکنند. آنان تنها هنگامیکه بخواهند افزایش حقوق کارکنان را تأیید یا رد کنند، دست به ارزشیابی میزنند. اما باید به خاطر داشت که ارزشیابی عملکرد برای «بهبود عملکرد» است نه فقط برای حقوق (گو این که برخی میپندارند، تنها برای حقوق است) هر شخصی؛ صرف نظر از این که مسأله پول (حقوق) در میان باشد یا خیر، نیاز به بازخورد در زمینه شغلی خود دارد.
6- باور بدان که آنها در موقعیتی قرار دارند که میتوانند ارزشیابی صحیحی به عمل آورند: چنین امری غیرممکن است. بیشتر مدیران در موقعیتی نیستند که به حد کافی بر کارکنانشان نظارت مستمر داشته باشند. وانگهی،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
اشتباهات مدیران منابع انسانی
این مقاله به مهمترین اشتباهات مدیران منابع انسانی و کارکنان در رابطه با مدیریت عملکرد میپردازد و د ر رابطه با پرهیز از این اشتباهات رایج الگویی ارائه میکند. این مقاله سعی دارد، تا بازگو نماید که چگونه فرآیند مدیریت عملکرد با رویکردی نوین و کاربردی، سازمان را در جهت تشخیص مشکلات عملکردی و در نتیجه از میان برداشتن موانع در قالب الگویی هفت عامله، حمایت میکند.
ده اشتباه رایج ارزشیابی، اشتباهات رایج دپارتمانهای منابع انسانی در خصوص فرایند و اجرای ارزشیابی، ماهیت، بهبود، مشکلات و الگوی ارزشیابی عملکرد مباحث این مقاله را تشکیل میدهند.
منبع: روزنامه همشهری، شنبه 8 مرداد 1384، سال سیزدهم، شماره 3760، صفحه 10.
این مقاله در منبع مذکور با عنوان 10 اشتباه رایج مدیران ارائه شده است که در اینجا با هدف دسترسی دقیقتر کاربران به این مقاله، عنوان مشخصتری برای آن در نظر گرفته شده است
ارزشیابی؛ مدیریت عملکرد؛ ارزیابی عملکرد
اشتباهات مدیران منابع انسانی
منبع: روزنامه همشهری، شنبه 8 مرداد 1384، سال سیزدهم، شماره 3760، صفحه 10. این مقاله در منبع مذکور با عنوان 10 اشتباه رایج مدیران ارائه شده است که در اینجا با هدف دسترسی دقیقتر کاربران به این مقاله، عنوان مشخصتری برای آن در نظر گرفته شده است.
چکیده
این مقاله به مهمترین اشتباهات مدیران منابع انسانی و کارکنان در رابطه با مدیریت عملکرد میپردازد و د ر رابطه با پرهیز از این اشتباهات رایج الگویی ارائه میکند. این مقاله سعی دارد، تا بازگو نماید که چگونه فرآیند مدیریت عملکرد با رویکردی نوین و کاربردی، سازمان را در جهت تشخیص مشکلات عملکردی و در نتیجه از میان برداشتن موانع در قالب الگویی هفت عامله، حمایت میکند.
ده اشتباه رایج ارزشیابی، اشتباهات رایج دپارتمانهای منابع انسانی در خصوص فرایند و اجرای ارزشیابی، ماهیت، بهبود، مشکلات و الگوی ارزشیابی عملکرد مباحث این مقاله را تشکیل میدهند
کلیدواژه(ها) : ارزشیابی؛ مدیریت عملکرد؛ ارزیابی عملکرد
- مقدمه
نمیتوان سنجید اما نسنجیده عمل کرد. بسیاری از مدیران امروزه به دلایل متعدد دچار روزمرگی (مودا) شده و در نتیجه فعالیتهای فاقد ارزش افزوده انجام میدهند که تکرار انجام آنها منجر به باورهای غلط میشود. این مقاله سعی دارد مهمترین اشتباهات مدیران منابع انسانی و کارکنان را در رابطه با مدیریت عملکرد بیان نماید و د ر رابطه با پرهیز از این اشتباهات رایج الگویی ارائه کند.
همزمان با گرایش سازمانها به سوی رقابت، تکنولوژی و مدیریت و ترقی اقتصاد نوین، فشار در جهت ایجاد لبه برنده طرحهای استراتژیک برای سازمانها افزایش مییابد. این طرحها جهت اجرا نیاز به روش فوق العادهای دارند تا سازمانها را در صدر رقابت ابقا نموده و به طور پیوسته برای سازمان، صاحبان سهام و تمامی ذینفعان ذیربط، ایجاد ارزش نمایند.
خوشبختانه سازمانها در این دهه یا حتی در این چند سال اخیر دست از خیالبافی برداشته و امروزه به طرقی در حال ایجاد ارزش میباشند. ولیکن در جاده منتهی به ارزش افزوده، با موانعی برخورد مینمایند که تا همین اواخر کسی حتی فکرش را هم نمیکرد. سهم قابل توجهی از این موانع از پارادایمهای ذهنی مزمن، باورهای غلط و گاه اشتباهات مدیران نشأت میگیرد. ذکر این نکته ضروری است که حتی بهترین فرآیند مدیریت عملکرد طراحی شده، تنها زمانی اثربخش خواهد بود که متناسب با سبک رهبری، سبک مدیریت، باورهای مدیران و کارکنان و فرهنگ سازمان ذیربط باشد. این مقاله سعی دارد، تا بازگو نماید که چگونه فرآیند مدیریت عملکرد با رویکردی نوین و کاربردی، سازمان را در جهت تشخیص مشکلات عملکردی و در نتیجه از میان برداشتن موانع در قالب الگویی هفت عامله، حمایت میکند. این مقاله شامل چهار بخش است. در بخش اول ده اشتباه رایج مدیران که موجب اشتباه در ارزشیابی عملکرد میشود مطرح میگردد. در بخش دوم طی بررسیهای به عمل آمده در دپارتمانهای منابع انسانی، به رایجترین اشتباهات مدیران منابع انسانی اشاره خواهد شد. سپس در بخش سوم پیرامون بهبود عملکرد مواردی مطرح خواهند شد و نهایتاً در بخش چهارم جمعبندی و نتیجهگیری خواهیم کرد.
2- ده اشتباه رایج ارزشیابی
1- صرف وقت بیشتر برای ارزشیابی عملکرد نسبت به طرحریزی عملکرد و یا نسبت به ارتباط کاری موجود ارزشیابی عملکرد، نقطه پایان یک فرآیند پیوسته است . فرآیندی که مبنای آن ارتباط مطلوب میان مدیر و کارمند است. بنابراین به جای ارزشیابی در پایان سال، وقت بیشتری را باید صرف پیشگیری از مشکلات عملکردی نمود. هنگامی که مدیران در طول سال رویه مثبتی را اتخاذ میکنند، ارزشیابی ساده و آسان خواهد بود.
2- مقایسه کارکنان با یکدیگر: چنانچه میخواهید موجب پدید آوردن احساسات منفی شوید، به روحیه کارکنان خود آسیب بزنید و در آنها به گونهای نامطلوب چنان حس رقابتی بوجود آورید که توان کار گروهی را از دست دهند، آنان را درجه بندی نموده یا با هم مقایسه نمایید. این شگردی تضمین شده است. بدین ترتیب مدیر نه تنها موجبات اصطکاک میان کارکنان را پدید میآورد، بلکه خود، هدف اصلی این کینه توزی قرار میگیرد.
3- فراموش کردن این مطلب که هدف از ارزشیابی، پیشرفت است، نه سرزنش کردن: ما بدین منظور دست به ارزشیابی میزنیم که به بهبود عملکرد کمک کنیم، نه آن که مقصر بیابیم و سرزنش کنیم. مدیرانی که این امر را فراموش میکنند اعتماد کارکنانشان و حتی سازگاری آنها را از دست میدهند.
4- باور به این که فرم نرخ ارزیابی وسیلهای است عینی و بازتاب دهنده واقعیت به طور منصفانه: بسیاری از مدیران برای ارزشیابی کارکنان از فرمهای نرخ ارزشیابی استفاده میکنند، چرا که نسبت به گونههای دیگر ارزشیابی سریعتر انجام میگیرد. واقعیت این است که اگر از دو شخص بخواهید یک کارمند را ارزشیابی کند، احتمال تطابق نتایج بسیار اندک است و این نشان میدهد این شیوه ارزشیابی تا چه حد ذهنی است. این مطلب را بارها و بارها به خود گوشزد کنید. نرخها ذهنی هستند. فرمهای نرخ ذهنی است، عینی نیست.
5- استفاده صرف از ارزشیابی برای تعیین حقوق کارکنان: بسیاری از مدیران چنین میکنند. آنان تنها هنگامیکه بخواهند افزایش حقوق کارکنان را تأیید یا رد کنند، دست به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
بررسی کارائی طرح انتخاب مدیران توسط معلمان مدرسه
چکیده
این تحقیق در شهرستان مرند انجام گرفته است در این پژوهش 388 نفر از معلمان نمونه آماری را تشکیل می دهند روش مطالعه در این پژوهش تحقیق توصیفی از نوع علی ومقایسه ای می باشد . ابراز اصلی پژوهش ، پرسشنامه بسته پاسخ است . برای جمع آوری داده ها به مدارس مراجعه گردید ه پرسشنامه ها در اختیار معلمان قرار داده و نحوه تکمیل کردن پرسشنامه ها وعلت تحقیق به آنان توضیح داده شد . برای آزمون فرضیه ها وتوصیف ها داده ها از روشهای آماری آزمون x2,t (خی دو ) جداول فراوانی، میانگین ، انحراف معیار ، واریانس نمودارهای ستونی وهیستوگرام استفاده گردیده است.
مقدمه :
مدیرت یک از ابعاد زندگی اجتماعی است که از آغاز زندگی اجتماعی به اشکال متعددی وجود داشته است از زمانی که انسانها زندگی گروهی را آغاز نمودند برای گریز از بی نظمی وتامین نیازها افرادی به عنوان سرگروه پیدا شدند. می توان گفت سرگروه همان مدیر است که به اعضای گروه نظم می بخشد وکارهای افراد را در جهت رسیدن به اهداف گروه رهبری می کند که از دیر باز به صورت سنتی وجود داشته است.
با پیشرفت زندگی اجتماعی روابط اجتماعی پیچیده گردید ومسائل و مشکلات جدیدی پدیدار شد که متناسب با آن مدیران کار آزموده وارد عمل شدند با آغاز انقلاب صنعتی علم مدیریت به تدریج جهت پاسخگویی به نیازهای جامعه صنعتی رشد و توسعه می یافت و افراد برای بر عهده گرفتن مدیریت ، به علم مختص آن مجهز می شوند این روند همچنان ادامه پیدا کرده و روز به روز فنون خاص مدیریت جهت پیشبرد هر سازمانی ابداع می گردد تا آن سازمان هر چه بهتر و بیشتر بتواند اهداف خود را عملی سازد.
بدون شک مدیر هر سازمانی نقش کلیدی آن را برعهده دارد به شرطی که به فن مدیریت مجهز باشد . به نظر می رسد مجهز بودن به فن مدیریت هر چند که لازمه نقش مدیریت است اما کافی نیست . مدیر می تواند اعضای سازمان را در جهت نیل به اهداف سازمان رهبری کند، بین اعضای گروه همکاری ایجاد کند ، کارکنان را درامور سازمان مشارکت دهد که در بین اعضای آن سازمان مقبولیت ومحبوبیت داشته باشد . برای رفع این مشکل از سال 1381 در مدارس کشورطرح انتخاب مدیران توسط معلمین آغاز شده است. به نظر می رسد این اقدام بتواند مقبولیت و محبوبیت مدیران را بالا بوده و مدارس بتوانند هر چه بیشتر در جهت رسیدن به اهداف سازمان جامه عمل بپوشانند .
آزمودنیها یا شرکت کنندگان:
این پژوهش به شیوه توصیفی واز نوع علی – مقایسه ای صورت گرفته است .
برای تعیین حجم نمونه ابتدا مدارسی که دارای مدیران انتخابی بودند مشخص شده سپس مدارسی که از نظر اقتصادی واجتماعی مشابه با آنها بوده مشخص گردید. سپس از بین معلمان آنها 400 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده و پرسشنامه در بین آنان تکمیل گردید . تعداد نممونه از طریق فرمول زیر بدست آمده است.
بعد از تکیمل پرسشنامه ها 12 مورد به جهت خالی بودن و علامت زدن به بیش از یک خانه در جوابها حذف گردیده است . بنابر این حجم نمونه در این پژوهش 388 نفر بوده است .
جدول شماره (1) پراکندگی معلمان بر اساس دوره تحصیلی
دوره تحصیلی
فراوانی
درصد فراوانی
ابتدایی
راهنمایی
متوسطه
156
125
107
2/40
2/32
6/27
جمع
388
100
ابراز مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه بسته پاسخ می باشد سئوالات بر اساس طیف کیلرت وچند جوابی تنظیم گردیده است پرسشنامه حاوی 26 سوال بوده وبی نام می باشد در ابتدای پرسشنامه توضیحاتی جهت جلب پاسخگویان واهداف تحقیق آورده شده است.
پرسشنامه محقق ساخته است . در ساخت پرسشنامه از الگوی پیشنهادی درجهت خود سنجی مدیران (سلطانی،1377) و مهارت انسان مدیران واندازه گیری میزان آن(سلطانی ،1377) وتمرین خود سنجی مدیران (پرداختچی،1377) نیز استفاده شده است برای تعیین روائی ابزار اندازه گیری آن را در اختیار دو تن از صاحب نظران قرار داده وبرای تعیین روائی سازه ه ای نتایج پژوهش با نظریه های ارائه شده وسایر تحقیقات مرتبط مقایسه گردید ه است.
برای تعیین اعتبار وسیله اندازه گیری روشهای متعددی وجود دارند . چون ابزار از چند ین مجموعه سوال تشکیل شده وسوال هم وزن نیستند وپرسشنامه ها بی نام هستند به همین علت از آلفای کرانباخ استفاده شده است.
ابزار اندازه گیری متناسب با سئولهای وفرضیه ها ی پژوهش و با توجه به معرفهای متغیرها در تغریف عملیات تنظیم گردیده است.
شیوه اجرا
بعد از مشخص شدن مسئله پژوهش اهداف مطالعه مطابق مسئله وبا توجه به تحقیقات انجام یافته تعیین گردید . بر اساس اهداف مطالعه وتحقیقات انجام شده نظریه های روانشناسی فرضیه های ارائه شده است تعاریف عملیاتی متغیرهای فرضیه ها در زیر آمده است.
کارایی میزان : در این پژوهش کارایی مدیران از طریق معرفهای مشارکت معلمان در امور مدارس رضایت معلمان از مدیر مدرسه شایستگی مدیران از نظر معلمان وپیشرفت تحصیلی مدرسه سنجیده می شود .
معرفهای کارایی خود نیازمند معرفهای درجه دوم هسند که در زیر آوزده می شود .
مشارکت دادن معلمان در امور مدرسه :مشارکت معلمان از طریق معرفهای پذیرش متقابل نظرات ، فرصت اظهار نظر در امور مدرسه همکاری وهمفکری معلمان مفید بودن شورای معلمان درحل مشکلات استفاده از نظرات معلمان درانجام وظایف شغلی و روابط انسانی تقویت روحیه گروهی سنجیده می شود.
رضایت معلمان از مدیر مدرسه : رضایت معلمان از طریق معرفهای خودداری ازتحمیل نظرات به معلمان بدون تعصب قضاوت کردن در مقابل معلمان عدم استفاده از زور وتهدید توسط مدیر با احترام برخورد کردن ایجاد محیط صمیمی در مدرسه استفاده از تشویق وتحسین منطقی مهربان بودن با معلمان سنجید می شود.
شایستگی مدیران از نظر معلمان : شایستگی مدیران از طریق معرفهای منظم بودن وبموقع حضور یافتن در سرکار رسیدگی به نحوه تدریس معلمان آگاهی به اصول وفنون مدیریت اهمیت دادن به پیشرفت تحصیلی مدرسه وفراهم آوردن فرصت های یادیگری دوری از تحمیل نظرات عدم استفاده از تهدید برقراری روابط انسانی صحیح استفاده از تشویق در انجام ظایف شغلی معلمان همکاری و همفکری با معلمان استفاده از عقاید ونظرات معلمان تقویت روحیه گروهی در معلمان تامین امکانات مورد نیاز معلمان در امر تدریس سنجیده می شود.
پیشرفت تحصیلی مدرسه : پیشرفت تحصیلی از طریق در صد قبولی مدرسه در خرداد 1383 سنجیده شده است .
لازم به توضیح است که مدارس ابتدایی با یکدیگر مدارس راهنمایی با هم و مدارس متوسطه نیز باهم بطور جداگانه از لحاظ پیشرفت تحصیلی مقایسه خواهند شد.
نتایج
فرضیه های تحقیق با روشهای آماری متناسب با متغیر ها مورد آزمون قرار گرفت ومیزان همبستگی متغیرها با یکدیگر تعیین گردید. در خلال آن متغیرهای تعدیل کنندعه در رابطه با طرح انتخاب مدیران مورد بررسی قرار گرفت .
فرضیه ها ی تحقیق عبارتنداز:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
عوامل مؤثر در موفقیت مدیران
امروزه نیاز به مدیران لایق بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. مهمترین نکته در علم مدیریت این است که مدیران اغلب نیازمند شناخت شیوه غالب و نوع مدیریت خود هستند، تا زمینه مناسب برای مدیر کارآمدشدن آنها فراهم آید. در گام بعد ضروریست مدیران شناخت کافی از کارکنان خود و نیازهای آنها داشته باشند و با مشارکت کارکنان خود به بهبود دائمی فرایندها و برآورد خواسته ها و انتظارات مشتریان و ارباب رجوع همت گمارند. از سوی دیگر کارکنان یک سازمان نیز باید به شیوه مدیریت مؤسسه خود آگاهی یابند تا موفقیت سازمان را در روند فعالیت آن تضمین کنند، زیرا شناخت نحوه مدیریت یک مدیر توسط کارکنان زمینه ساز بازدهی و اثربخشی بیشتر برای رسیدن به اهداف سازمان خواهد شد. در این راستا سقراط نخستین فردی بود که مدیریت را فرایندی اجتماعی تعریف کرد که متضمن یک سلسله وظایف، فعالیت ها و روابط متقابل افراد است. از این رو مدیران کارآمد کسانی هستند که همواره می کوشند تا در شیوه رهبری شان دارای ارزش ها و عقاید و انتظامات ارزشمند باشند. از همین رو مدیران با تجربه باید در همه سطوح تربیت کنندگان ماهری باشند تا توانایی کافی برای ایجاد نظم بدون تنبیه در سازمان را داشته باشند.
کارشناسان علم مدیریت بر این باورند که جهت ارائه مدیریت موفق و کارآمد، مدیران باید به این نکات پایبند باشند:
1- از صرف وقت زیاد بر روی جزئیات اجتناب کنند.
2- در آگاهی دادن به کارمندان کوتاهی نکنند.
3- از مهم جلوه دادن موقعیت خود بپرهیزند.
4- از ایجاد موقعیت های ناراحت کننده و بی انگیزه شدن کارمندان نسبت به کار خودداری کنند.
5- به گونه ای رفتار نمایند که مورد احترام کارکنان قرار گیرند.
6- از پیگیری کارها به تنهایی اجتناب کنند.
7- برای رویاروئی با حوادث غیرمترقبه آمادگی داشته باشند.
8- شرایطی را در سازمان فراهم آورند که کارکنان مسئول و پاسخگوی اعمال خود باشند.
9- تمامی رویدادها در سازمان ثبت شوند.
10- در مورد اطلاعات محرمانه کارمندان باید رازدار آنها باشند. 11- برای تقویت بنیه سازمانی درصدد کسب حمایت از منابع مختلف باشند.
12- با کارکنان همانگونه رفتار کنند که مایلند با آنها رفتار شود. 13- بین مدیر بودن و دوست بودن تعادل برقرار کنند.
14- بین کارمندان تبعیض قائل نشوند.
15- کارمندان را از مقررات آگاه نمایند و در صورت نیاز قوانین و مقررات را مورد تجدید نظر قراردهند.
16- از رویدادهای مقطعی به منظور یادگیری و تجربه اندوزی بهره بگیرند.
17- کارکنان خود را برای ارائه پیشنهادات جهت ارتقاء سازمان ترغیب نمایند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
جایگاه مدیران و کارشناسان در فرآیند تصمیمگیری
سید هاشم هدایتی(
1- تصمیمگیری (Decision Making) از جمله اصول مهم مدیریت بشمار میرود. تصمیمگیری و یا تصمیمسازی به معنای انتخاب بهترین گزینه برای حل یک مسئله معادل فارسی آن است. اهمیت تصمیمگیری در مباحث مدیریتی به حدی است که برخی آنرا در فرآیند مدیریت همانند یک روح ارتباطی به تمام گامها تعمیم میدهند. برخی نیز تصمیمگیری را در حوزه برنامهریزی جای میدهند. با فرض پذیرش هر یک از دیدگاههای مذکور جایگاه تصمیمگیری در مدیریت در مرتبه بلندی قرار میگیرد. اندیشمندان رشته مدیریت مهمترین نوع تصمیمگیری را تصمیمگیری عقلائی و یا تصمیمگیری بر مبنای منطق و عقل دانستهاند. منظور آنان تصمیمی است که هیچ اقدام و حرکتی در فرآیند آن بدون دلیل و برهان پذیرفته نشود. بر این اساس فرآیند تصمیمگیری عقلانی را شامل مراحل زیر میدانند:
شناسایی و یا تعیین مسئله
شناسایی گزینههای حل مسئله و ارزیابی و مقایسه آنان
انتخاب بهترین گزینه
اجرای گزینه مورد نظر و ارزیابی مستمر
بطوریکه در این فرآیند مشاهده میشود. تصمیمگیری در هر سازمان و جامعه با هر ماهیت و نوع کار امری نیست که به تنهایی از عهده شخص مدیر برآید. اگر چه ممکن است تصمیمگیری در سطوح بالای سازمانی با سطوح پائینتر در این زمینه تفاوتهایی داشته باشد و امکان ایفای نقش مدیر در سطوح عالی بیشتر از سطوح پائین در تصمیمگیری باشد. لکن بطور حتم در هر سازمان و جامعه روزانه موارد متعددی مسئله، اعم از مشکلات، نواقص، ضعفها و یا فرصتها وجود خواهد داشت که مستلزم تصمیمگیری است. به لحاظ ماهیتی بخش قابل ملاحظهای از فرایند تصمیمگیری نیز فنی و تکنیکی خواهد بود، بطوری که در مباحث مدیریت مطرح است مهارتهای مورد نیاز و توانائیهای او در زمینه فنی، انسانی و ادراکی در سطوح سه گانه رایج مدیریت، یکسان نیست. مدیران سطح عالی کمتر نیازمند مهارتهای فنی هستند. مدیران میانی اندکی بیشتر و مدیران پایه و عملیاتی نیازمند مهارتهای فنی بالاتر خواهند بود اما مهارتهای انسانی که عبارت است از برقراری ارتباط درست، رهبری و هدایت کارکنان، در تمام سطوح مورد نیاز است. مهارتهای ادراکی و مفهومی که به معنای قدرت جمعبندی و تجزیه و تحلیل اجزاء در چارچوب کل سازمان و تشخیص نقش هر واحد در کل سازمان است، در سطوح بالاتر بیشتر از سطوح پائینی ضرورت دارد. حال اگر نقش کارشناسان را بعنوان Technical Human Resurces و نیروهای فنی مد نظر قرار دهیم حضور آنان در تصمیمگیریها برای بررسی و مطالعات کارشناسی غیر قابل مقایسه با مدیر است. اگر چه ارتباط متقابل و همکاری مستمر و نزدیک از همان مرحله اول تا پایان تصمیمگیری ما بین کارشناس و مدیر انکار ناپذیر به نظر میرسد، تفکیک وظایف و جایگاه و نقش کارشناسان از مدیران در فرآیند تصمیمگیری امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
2- نقش مدیر در فرآیند یک تصمیمگیری عاقلانه و منطقی در سه مرحله به خوبی نمایان است. O.K. دادن به نوع مسئله و تائید بررسی آن از وظایف قطعی مدیران است. در هر سازمان ممکن است از طریق بازخورهای داخلی سیستم و یا عوامل محیطی، مشتریان و ارباب رجوع، تغییرات ساختاری و روشی و یا بر اثر فرصتهای پیش آمده به تشخیص مدیر و اجزاء سیستم مسایلی عرض اندام نماید. و چه بسا کارشناسان نیز در ارایه این مسایل به مدیر موثر باشند لکن این شخص مدیر است که مسئله بودن آن موضوع را تائید و جهت بررسی، شناسایی دقیق و تعریف کاربردی به کارشناسان محول مینماید. بدون تردید اکتفای مدیر به یافتههای شخصی در مرحله شناسایی مسئله، او را دچار مشکل خواهد نمود مدیر بایستی اطلاعات و بررسیهای کامل فنی و همه جانبه موضوعات مطرح شده به نام مسئله را از طریق کارشناس اخذ و در نهایت پس از تبادل نظر با آنان در صورت تأیید مسئله بودن، موضوع را رسماً اعلام نماید.
3- بررسی، مطالعه و شناسایی گزینههای ممکن و راهحلهایی که ممکن است به رفع مشکل، نواقص و کمبودهایی که به نام مسئله مطرح شده بود، بینجامد از وظایف اصلی و انکار ناپذیر کارشناسان است. گاهی مدیران همه فن حریف خود را در این مرحله در حد یک کارشناس با موضوع درگیر میسازند و این یک دام خطرناک برای شبکه تصمیمگیری در سازمانها و مراکز تصمیمگیری است. ورود مدیر در جایگاه کارشناس صرفاً در زمانی که مدیر در آن مورد بخصوص Techincal.Man باشد تا حدی میتواند موجه باشد لکن اگر این رویه به تمام موارد تعمیم یابد و هر زمان تکرار شود، مدیر را از انجام وظایف مدیریتی باز خواهد داشت. شاید برخی از مدیرانی که همواره از کم آوردن وقت مینالند بخشی از این مشکل آنان ناشی از ورود غیر منطقی در بخشهای کارشناسی است. از دیگر سو گاهی مشاهده میشود کارسناسان جایگاه خود را با مدیر که وظیفه اولویت بندی و تشخیص اصلح و برتری دادن یک گزینه را بر عهده دارد اشتباه میگیرند. کارشناسان باید تمام گزینههای ممکن و در دسترس را حول مسئله تعریف شده مورد توافق مدیر و کارشناسان بررسی و نقاط قوت و ضعف هر یک از آنها را مشخص و لیست نمایند، و پس از مقایسه و تطبیق نقاط مشترک و اختلاف و ابعاد مختلف هر گزینه در برابر سایر گزینهها را لیست نموده و در اختیار مدیر قرار دهند. یکی از دامها و موانع جدی بحثهای کارشناسی در فرآیند تصمیمگیری یک گزینهای بودن کارشناسان ما در سازمانها و موسسات اقتصادی است در ارزیابی عملکرد سازمانهای دولتی و واحدهای اقتصادی بخش خصوصی میتوان به این مشکل بعنوان شاخص عدم موفقیت اشاره نمود. سازمانهایی که کارشناسان آنان برای حل مسایل یک گزینه بیشتر را در نظر نمیگیرند زمینهساز عدم موفقیت سازمان و نیز مدیریت میشوند. سازمانهای موفق سازمانهایی