لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
بمناسبت یک صدمین سالگرد انقلاب مشروطه
یکصد سال از امضای فرمان مشروطیت میگذرد،که خود پی آمد حرکات انقلابی گسترده ای بودکه با زمزمهِ "تأسیس عدالت خانه" از طرف علمای تهران آغاز شده و با جانفشانی مردم آذربایجان به بزرگترین رویداد تاریخ معاصر ایران فرارویید و در روند خود، مترقی ترین و سرآمدترین افکار دموکراتیک و انسانی عصر خودرا فراروی خود قرار داد. از سنگلاخ قهرمانی و ایثارگری گذشت و به پیروزی رسید. پیروزیی که به بهای خیلی گران بدست آمد. پیروزیی که درهرگام آن، خون پرطپش عاشق ترین آزادیخواهان زمان برزمین ریخته شد. پیروزیی که در تحقق آن مردم رنجهای بسیار برده و دردهای زیادی کشیدند
انقلاب مشروطه، مثل هر انقلاب دیگری بر بستر زمینه های معین اجتماعی بوقوع پیوست: بحران مالی فئودالیسم و اشرافیت حاکم، تضاد این سیستم فرتوت با مناسبات رو به گسترش سرمایه داری، غلبهِ نظام پولی و شکستن روابط کهنهِ توزیع و مبادلهِ کالا، تشدید ستم ملاکین، خشونت و زورگویی فراشان و تفنگچی های مزدور در برابر مردم، واگذاری امتیازات استعماری به امپریالیستها، بیماریهای اجتماعی مثل عدم امنیت، قتل، غارت و چپاول و... وبه پی آمد همه آنها، بدبختی و فلاکت دهقانان ودیگر زحمتکشان.
از اواسط قرن نوزدهم زمینه های ذهنی جنبش دقیقا" بر بستر زمینه های عینی فوق شکل گرفت. نیروی اندیشمند جامعه با وجود لمس فجایع موجود نمی توانست تنها نظاره گر ساده وقایع باشد. روشنفکران جامعهِ آن روز ایران، بیش از همه بدنبال آن بودند، بهرطریق ممکن به حکومت مطلقه و استبدادی پایان داده، مجلس ملی را بوسیلهِ مردم تشکیل دهند و در آن قوانین مترقی و متناسب با زمان به تصویب رسانند. و با نقطهِ پایان گذاشتن به زورگوییها، قلدریها وعدم امنیت، جامعه را بشکل عادلانه و متمدنانه اداره کنند.
تبریز ولیعهدنشین در واقع امر، دومین شهر ایران بشمار میرفت. ویژگیهایی چند ازجمله قرار داشتن در مسیر راه روسیه و عثمانی و به تبع آن جذب افکار و اندیشه های نو از طریق رفت و آمد، اقامت و اشتغال بخشی از ساکنان خود در آن نواحی، تبریز را در مرکز اهمیتی فراتر از یک ولیعهدنشینی قرار میداد. بطوریکه تبریز اولین شهری بود که مدارس به سبک نوین (دبستان) در آن ایجاد و دومین شهر بعد از تهران بود که در آن روزنامه منتشر شد. در دوره ولیعهدی محمد علی میرزا تبریز در منگنهِ بیرحمی ها و ستم پیشه گیهای این مرد خودخواه و ستمگر قرار داشت و هنگامی که مشروطه خواهی در ایران بصدا درآمد، اهالی تبریز اولین کسانی بودند که به مبارزه روی آورده و به صف آرایی و تجمع نیروها برخواستند. درحالیکه در تهران مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را امضاء کرده بود، از امضای نظامنامه انتخابات طفره میرفت و در نتیجه حالت ایستایی به نهضت مشروطیت داده بود. این پدیده مبارزان تهران را دچار بلاتکلیفی و سردرگمی کرده بود اما وقتی در تبریز انعکاس یافت حرکت دیگری را سبب شد و آن تحصن گروهی از مشروطه خواهان در کنسولگری انگلیس بود که ثمرهِ آن تلگراف شاه به محمدعلی میرزا ولیعهد بود که تشکیل مجلس شورای ملی و نظامنامهِ آنرا بشارت میداد. مبارزان تبریزی منتظر وصول نظامنامه و دستور انتخابات از تهران نماندند. حاصل گفتگوها به تشکیل “انجمن تبریز” انجامید و در طی مدت زمان کوتاهی نفوذ و اعتبار انجمن چنان بالا گرفت که به ارگان انتخابی و غیر رسمی قدرت بدل شد و ولیعهد و حاکم آذربایجان ناچار به شناسایی آن شدند و یک دوره حکومت دوگانه در تبریز برقرار شد. انجمن که یک تشکیلات علنی بود، بوسیلهِ “مرکز غیبی” که خود با سوسیال دموکراتهای قفقاز ارتباط داشت، بوجود آمد. “مرکز غیبی”، پیش از صدور فرمان مشروطیت، توسط علی موسیو و با دستیاری حیدرخان عمو اوغلو و شرکت تنی چند از آگاهترین و مترقی ترین افراد تشکیل یافته بود. انجمن تبریز خیلی زود تبدیل به مکتبی مهم در تربیت مبارزان و فعالان و رهبرانی گردیدکه ستارخان یکی از آنها بود.
انقلاب مشروطیت به پایمردی و از خودگذشتگی این مردان فولادین به پیروزی رسید ولی اهداف آن که در وهلهِ نخست عبارت از برچیدن استبداد و خودکامگی و برقراری حکومت قانون بود، در نیمه راه متوقف شد و بدست گرگهایی که به لباس گوسفند درآمده بودند و ارتجاعیونی که لباس مشروطیت بتن کرده بودند، راه انحراف در پیش گرفت و حکومتی روی کار آمد که درآن ملاکان بزرگی چون سرداراسعد(1)، سپهدار تنکابنی(2)،عین الدوله(3) و.. دوله ها و.. سلطنه ها، دست بالا را داشتند. و همین ها چنان عرصه را بر انقلابیون واقعی تنگ کردند که، مجاهدان انقلابی آذربایجان بویژه ستارخان و باقرخان بغیر از مشتی تعریف و تمجیدهای ظاهری در اوایل کار و خواری، محاصره، خلع سلاح و سرکوب در روزهای بعدی نصیبی نبردند و بدینسان از رژیم مشروطهِ ایران جز اسمی باقی نماند و حوادث بعدی نشان داد که دوباره همان مرتجعین کشور را عرصهِ تاخت و تاز خود قرار دادند. رهبران حقیقی انقلاب، که انقلاب در حال اضمحلال به پایمردی و جانفشانی آنها نیرو گرفته و کاخ ظلم را ویران کرده بودند، جز خاکسترنشینی ره بجایی نبردند. و بدینگونه انقلابی که در نوع خود مشعلدار مبارزات آزادیخواهانهِ ملل شرق بود، سیر قهقرایی خود را آغاز کرد.
در طی 57 سال حکومت جبارانه پهلوی ها، تمامی آماجهای انقلابیون صادق مشروطه به شکست کشیده شد. با لگدمال کردن قوانین مصوبه صدر مشروطیت، جامعه چند ملیتی ایران را بیش از پیش بحران وسیعی فراگرفت و بر بستر آن هیولای جمهوری اسلامی از اعماق قرون سر برآورد.
و طنز تاریخ اینکه امروز بعد از اینهمه نابسامانی که جامعه ما از عدم اجرای قوانین توسط شاهان پهلوی گرفتار آن شده است، این آقایان (سلطنت طلب ها و طرفداران مشروطه سلطنتی) خود را تنها مدافعان مشروطه قلمدادکرده و برای آن سالگرد پشت سالگرد می گیرند. انگار که پیشقراولان مشروطیت، علی مسیو ها، حیدر عمواوغلو ها، امیر خیزی ها و ستارخان ها وباقرخان ها و... نبودند که از سلاله انقلابیون بودند نه از اعقاب مستبدین و ارتجاعیون!!
و تراژدی تاریخ اینکه امروز ما، بعد از گذشت 100 سال، هنوز بخاطر تحققِ همان شعارها و افکاری مبارزه می کنیم که در100 سال پیش پدران ما برای رسیدن به آنها از ایثار خونشان دریغ نورزیدند و این بیش از همه سیر قهقرایی جامعهِ ما را در هردو دورهِ استبدادی (رژیم پهلوی و رژیم اسلامی) بروشنی نشان میدهد. امروز هم "آزادی" و „عدالت اجتماعی" مثل 100 سال پیش، در رأس تمام خواسته های ما قرار دارد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) ــ سرداراسعد از خوانین ایل بختیاری آدم بسیار فرصت طلبی بود، این سخنان منسوب به اوست: “هرگاه مشروطه خواهان غلبه کردند، بیرق مشروطه را بدوش کشیده، همه قسم استعداد دارم، خدمت به دولت مشروطه بکنم. اگر استبداد استیلاء یافت که ما خود اول مستبد خواهیم بود.(بخشی از تاریخ مشروطیت،علی دیوسالار،ص 46
(2) ــ محمد ولیخان تنکابنی“نصرالسلطنه” که بعدها به سپهدار ملقب شد، از فئودالهای گیلان بود که در نقش بازوی سرکوبگر امین السلطان “اتابک” و سپس عین الدوله دربرابر مردمی که ابتدا “عدالتخانه” وسپس “مشروطه” میطلبیدند، اسلحه کشیده و بسیاری را کشت. او در محاصره تبریز توسط ارتجاع حاکم نیز، ازطرف محمدعلی شاه با عنوان “رئیس کل نظام آذربایجان” برای سرکوب نهضت مأموریت یافت، لیکن بعد از شکست سپاه ماکو از مشروطه خواهان، سپهدار تصمیم گرفت به مشروطه خواهان بپیوندد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
بمناسبت یک صدمین سالگرد انقلاب مشروطه
یکصد سال از امضای فرمان مشروطیت میگذرد،که خود پی آمد حرکات انقلابی گسترده ای بودکه با زمزمهِ "تأسیس عدالت خانه" از طرف علمای تهران آغاز شده و با جانفشانی مردم آذربایجان به بزرگترین رویداد تاریخ معاصر ایران فرارویید و در روند خود، مترقی ترین و سرآمدترین افکار دموکراتیک و انسانی عصر خودرا فراروی خود قرار داد. از سنگلاخ قهرمانی و ایثارگری گذشت و به پیروزی رسید. پیروزیی که به بهای خیلی گران بدست آمد. پیروزیی که درهرگام آن، خون پرطپش عاشق ترین آزادیخواهان زمان برزمین ریخته شد. پیروزیی که در تحقق آن مردم رنجهای بسیار برده و دردهای زیادی کشیدند
انقلاب مشروطه، مثل هر انقلاب دیگری بر بستر زمینه های معین اجتماعی بوقوع پیوست: بحران مالی فئودالیسم و اشرافیت حاکم، تضاد این سیستم فرتوت با مناسبات رو به گسترش سرمایه داری، غلبهِ نظام پولی و شکستن روابط کهنهِ توزیع و مبادلهِ کالا، تشدید ستم ملاکین، خشونت و زورگویی فراشان و تفنگچی های مزدور در برابر مردم، واگذاری امتیازات استعماری به امپریالیستها، بیماریهای اجتماعی مثل عدم امنیت، قتل، غارت و چپاول و... وبه پی آمد همه آنها، بدبختی و فلاکت دهقانان ودیگر زحمتکشان.
از اواسط قرن نوزدهم زمینه های ذهنی جنبش دقیقا" بر بستر زمینه های عینی فوق شکل گرفت. نیروی اندیشمند جامعه با وجود لمس فجایع موجود نمی توانست تنها نظاره گر ساده وقایع باشد. روشنفکران جامعهِ آن روز ایران، بیش از همه بدنبال آن بودند، بهرطریق ممکن به حکومت مطلقه و استبدادی پایان داده، مجلس ملی را بوسیلهِ مردم تشکیل دهند و در آن قوانین مترقی و متناسب با زمان به تصویب رسانند. و با نقطهِ پایان گذاشتن به زورگوییها، قلدریها وعدم امنیت، جامعه را بشکل عادلانه و متمدنانه اداره کنند.
تبریز ولیعهدنشین در واقع امر، دومین شهر ایران بشمار میرفت. ویژگیهایی چند ازجمله قرار داشتن در مسیر راه روسیه و عثمانی و به تبع آن جذب افکار و اندیشه های نو از طریق رفت و آمد، اقامت و اشتغال بخشی از ساکنان خود در آن نواحی، تبریز را در مرکز اهمیتی فراتر از یک ولیعهدنشینی قرار میداد. بطوریکه تبریز اولین شهری بود که مدارس به سبک نوین (دبستان) در آن ایجاد و دومین شهر بعد از تهران بود که در آن روزنامه منتشر شد. در دوره ولیعهدی محمد علی میرزا تبریز در منگنهِ بیرحمی ها و ستم پیشه گیهای این مرد خودخواه و ستمگر قرار داشت و هنگامی که مشروطه خواهی در ایران بصدا درآمد، اهالی تبریز اولین کسانی بودند که به مبارزه روی آورده و به صف آرایی و تجمع نیروها برخواستند. درحالیکه در تهران مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را امضاء کرده بود، از امضای نظامنامه انتخابات طفره میرفت و در نتیجه حالت ایستایی به نهضت مشروطیت داده بود. این پدیده مبارزان تهران را دچار بلاتکلیفی و سردرگمی کرده بود اما وقتی در تبریز انعکاس یافت حرکت دیگری را سبب شد و آن تحصن گروهی از مشروطه خواهان در کنسولگری انگلیس بود که ثمرهِ آن تلگراف شاه به محمدعلی میرزا ولیعهد بود که تشکیل مجلس شورای ملی و نظامنامهِ آنرا بشارت میداد. مبارزان تبریزی منتظر وصول نظامنامه و دستور انتخابات از تهران نماندند. حاصل گفتگوها به تشکیل “انجمن تبریز” انجامید و در طی مدت زمان کوتاهی نفوذ و اعتبار انجمن چنان بالا گرفت که به ارگان انتخابی و غیر رسمی قدرت بدل شد و ولیعهد و حاکم آذربایجان ناچار به شناسایی آن شدند و یک دوره حکومت دوگانه در تبریز برقرار شد. انجمن که یک تشکیلات علنی بود، بوسیلهِ “مرکز غیبی” که خود با سوسیال دموکراتهای قفقاز ارتباط داشت، بوجود آمد. “مرکز غیبی”، پیش از صدور فرمان مشروطیت، توسط علی موسیو و با دستیاری حیدرخان عمو اوغلو و شرکت تنی چند از آگاهترین و مترقی ترین افراد تشکیل یافته بود. انجمن تبریز خیلی زود تبدیل به مکتبی مهم در تربیت مبارزان و فعالان و رهبرانی گردیدکه ستارخان یکی از آنها بود.
انقلاب مشروطیت به پایمردی و از خودگذشتگی این مردان فولادین به پیروزی رسید ولی اهداف آن که در وهلهِ نخست عبارت از برچیدن استبداد و خودکامگی و برقراری حکومت قانون بود، در نیمه راه متوقف شد و بدست گرگهایی که به لباس گوسفند درآمده بودند و ارتجاعیونی که لباس مشروطیت بتن کرده بودند، راه انحراف در پیش گرفت و حکومتی روی کار آمد که درآن ملاکان بزرگی چون سرداراسعد(1)، سپهدار تنکابنی(2)،عین الدوله(3) و.. دوله ها و.. سلطنه ها، دست بالا را داشتند. و همین ها چنان عرصه را بر انقلابیون واقعی تنگ کردند که، مجاهدان انقلابی آذربایجان بویژه ستارخان و باقرخان بغیر از مشتی تعریف و تمجیدهای ظاهری در اوایل کار و خواری، محاصره، خلع سلاح و سرکوب در روزهای بعدی نصیبی نبردند و بدینسان از رژیم مشروطهِ ایران جز اسمی باقی نماند و حوادث بعدی نشان داد که دوباره همان مرتجعین کشور را عرصهِ تاخت و تاز خود قرار دادند. رهبران حقیقی انقلاب، که انقلاب در حال اضمحلال به پایمردی و جانفشانی آنها نیرو گرفته و کاخ ظلم را ویران کرده بودند، جز خاکسترنشینی ره بجایی نبردند. و بدینگونه انقلابی که در نوع خود مشعلدار مبارزات آزادیخواهانهِ ملل شرق بود، سیر قهقرایی خود را آغاز کرد.
در طی 57 سال حکومت جبارانه پهلوی ها، تمامی آماجهای انقلابیون صادق مشروطه به شکست کشیده شد. با لگدمال کردن قوانین مصوبه صدر مشروطیت، جامعه چند ملیتی ایران را بیش از پیش بحران وسیعی فراگرفت و بر بستر آن هیولای جمهوری اسلامی از اعماق قرون سر برآورد.
و طنز تاریخ اینکه امروز بعد از اینهمه نابسامانی که جامعه ما از عدم اجرای قوانین توسط شاهان پهلوی گرفتار آن شده است، این آقایان (سلطنت طلب ها و طرفداران مشروطه سلطنتی) خود را تنها مدافعان مشروطه قلمدادکرده و برای آن سالگرد پشت سالگرد می گیرند. انگار که پیشقراولان مشروطیت، علی مسیو ها، حیدر عمواوغلو ها، امیر خیزی ها و ستارخان ها وباقرخان ها و... نبودند که از سلاله انقلابیون بودند نه از اعقاب مستبدین و ارتجاعیون!!
و تراژدی تاریخ اینکه امروز ما، بعد از گذشت 100 سال، هنوز بخاطر تحققِ همان شعارها و افکاری مبارزه می کنیم که در100 سال پیش پدران ما برای رسیدن به آنها از ایثار خونشان دریغ نورزیدند و این بیش از همه سیر قهقرایی جامعهِ ما را در هردو دورهِ استبدادی (رژیم پهلوی و رژیم اسلامی) بروشنی نشان میدهد. امروز هم "آزادی" و „عدالت اجتماعی" مثل 100 سال پیش، در رأس تمام خواسته های ما قرار دارد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) ــ سرداراسعد از خوانین ایل بختیاری آدم بسیار فرصت طلبی بود، این سخنان منسوب به اوست: “هرگاه مشروطه خواهان غلبه کردند، بیرق مشروطه را بدوش کشیده، همه قسم استعداد دارم، خدمت به دولت مشروطه بکنم. اگر استبداد استیلاء یافت که ما خود اول مستبد خواهیم بود.(بخشی از تاریخ مشروطیت،علی دیوسالار،ص 46
(2) ــ محمد ولیخان تنکابنی“نصرالسلطنه” که بعدها به سپهدار ملقب شد، از فئودالهای گیلان بود که در نقش بازوی سرکوبگر امین السلطان “اتابک” و سپس عین الدوله دربرابر مردمی که ابتدا “عدالتخانه” وسپس “مشروطه” میطلبیدند، اسلحه کشیده و بسیاری را کشت. او در محاصره تبریز توسط ارتجاع حاکم نیز، ازطرف محمدعلی شاه با عنوان “رئیس کل نظام آذربایجان” برای سرکوب نهضت مأموریت یافت، لیکن بعد از شکست سپاه ماکو از مشروطه خواهان، سپهدار تصمیم گرفت به مشروطه خواهان بپیوندد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .docx :
وقایع پیش از انقلاب مشروطه
در سالهای پایانی حکومت ناصرالدین شاه قاجار اوضاع ایران به تدریج رو به وخامت نهاد و با مرگ شاه اوضاع آشفتهتر شد. مظفرالدین شاه که پس از کشتهشدن پدر به سلطنت رسید فردی بیمار و ملایم بود و دست کم مدتی برای پذیرش افکار اصلاحطلبانه آمادگی داشت. وی امینالسلطان را که مورد تنفر عامه بود برکنار و امینالدوله را به جای او منصوب کرد او برای پرداخت حقوق حرمسرای پدر، برآوردن خواستهای مالی مکرر درباریان تازه وارد که سالها متنظر چنین فرصتی بودند و سفر «درمانی» به چشمههای آب معدنی اروپا به پول فراوان نیاز داشت. ولی صدراعظم نتوانست وام جدیدی از انگلیس دریافت کند. بدین سبب شاه امینالدوله را برکنار و بار دیگر امینالسلطان را به صدراعظمی انتخاب کرد.
امین السلطان :امینالسلطان، دو وام بزرگ از روسها گرفت. در وام نخست، ایران تعهد کرد تمام بدهی خود را به انگلستان بپردازد و از این پس، بدون جلب رضایت روسها، از کسی وام نگیرد. در برابر وام دوم، امینالسلطان روسها را از امتیازات اقتصادی عمدهای بهرهمند ساخت. افزون بر این، روسها بر امضای یک معاهدة گمرکی پای میفشردند. براساس این معاهده که سرانجام در 1902م به امضا رسید بر اقلام وارداتی روس تعرفهای کمتر از 5% ارزش کالا که مرسوم زمان بود، گمرک بسته می شد. روسها برای تضمین وامها فردی بلژیکی به نام نوز را که به آنها تمایل داشت به عنوان رئیس گمرک ایران تحمیل کرده بودند با تسلط بلژیکیها بر گمرک ایران به دلیل تبعیضی که آنها در مورد بازرگانان ایرانی در مقابل تجاوز روس روا میداشتند شکایات فراوانی از بازرگانی ایرانی میرسید. این دو وام و درآمد ناشی از گمرک بیشتر در سه سفر شاه به اروپا در سالهای 1907-1900م هزینه گردید و شرایط اقتصادی بیش از پیش رو به وخامت نهاد. در این موقعیت ناخشنودی از سلطه بیگانگان بر گمرک، افزایش نفوذ روسها، بیعدالتی و فقر و ناامنی و وجود مشکل نان در کشور، دولت را زیر فشار قرار داد. اولین مرحله از اعتراضها به بهانه نان شروع شد. عصیانها در هر شهر از سوی چند روحانی با نفوذ رهبری و پشتیبانی میشد. حمایت روحانیان بزرگ شهرها از این اعتراضها، حمایت علمای نجف را نیز جلب کرد به تدریج فشار مخالفان فزونی یافت و سرانجام در سال 1903م به استعفای امینالسلطان که اکنون به بالاترین لقب یعنی اتابک دست یافته بود، انجامید شاه عینالدوله را به عنوان صدراعظم انتخاب کرد. اما نارضایتیها پایان نیافت. همزمان با تشکیل انجمنهای مخفی مخالفان خصوصاً در تهران و تبریز پخش شبنامهها به زبان فارسی در خارج از کشور به چاپ میرسید گسترش یافت. در این زمان شکست روسیه از ژاپن و وقوع تحولات انقلابی در روسیه به مردم جسارت و روحیه بخشید. ایرانیان میدانستند که روسها برای حفظ منافعشان از حکومت قاجار حمایت میکنند ولی مشاهده پیروزی یک کشور کوچک آسیایی دارای قانون اساسی بر یک قدرت غول پیکر اروپایی بدون قانون اساسی و وقوع تحولات انقلابی در روسیه ترس آنها را از مقابله با روسها فرو ریخت.
چگونگی آغاز انقلاب مشروطه:استعفای امینالسلطان و صدراعظمی عینالدوله و مشکلات گمرک، شکست روسیه از ژاپن و برخی عوامل دیگر سبب آغاز این نهضت شد. مهمترین حوادث، دو واقعه که در بر افروختن آتش خشم مردم مؤثر بود عبارتند از: 1-کردار توهین آمیز نوز در پوشیدن لباس روحانی که سبب بسته شدن بازار و تجمع مردم در حضور روحانیان شد.
2-چوب و فلک کردن دو بازرگان به جرم گران فروختن شکر البته دو بازرگان اصرار داشتند که افزایش بهای شکر وارداتی به دلیل جنگ روسیه و ژاپن سبب بالا رفتن قیمت شکر شده است. مردم به رهبری علما در برابر این حوادث لب به اعتراض گشودند. لجاجت عینالدوله در مقابل اعتراضها، به مهاجرت علما به حرم حضرت عبدالعظیم انجامید. (مهاجرت صغری) در آنجا برای اولین بار حکومت آشکارا مورد انتقاد قرار گرفت و سخنرانان دربارة ستمکارگزاران حکومت و تیره روزی مردم سخن گفتند. مردم دولت را برای بازگرداندن سریع علما زیر فشار قراردادند. روحانیان تأسیس عدالتخانه برکناری نوز بلژیکی رئیس گمرک و عینالدوله را شرط بازگشت خویش شمردند با پافشاری مردم، دولت ناگزیر خواست علما را پذیرفت. به دنبال آن خشونت کارگزاران دولتی علیه مردم و عدم پایبندی حکومت به تعهداتش سبب گسترش اعتراضهای مردم و روحانیان شد. بدین ترتیب، تجمع اعتراض آمیز مردم تهران در مسجد جامع با حمله سربازان به خاک و خون کشیده شد. علما در واکنش به این مساله به قم مهاجرت کردند. گروهی از مردم نیز که بر جان خویش بیمناک بودند به سفارت انگلیس پناه بردند. این تحصن یک ماهه در سفارت بیگانه از نقاط مذموم و تاریک انقلاب مشروطه است. متحصنان نخست از شرع احمدی و سنت محمدی سخن میراندند ولی بتدریج این خواستهها دگرگون شد و مضامین فرهنگ غربی در درخواستها وارد شد. تحصن در سفارت انگلیس فرصت مناسبی برای هدایت نهضت توسط انگلیسیها فراهم نمود. لفظ مشروطه در همین سفارت ورد زبانها شد. قبل از آن خواستهها محدود به عدالتخانه بود. در این زمان تعداد بسیار اندکی معنای مشروطه و تبعات آنرا میدانستند و از میان 10 هزار نفری که به سفارت انگلیس رفتند فقط 10 نفر بودند که واقعاً مشروطه خواه بودند و میدانستند چه میخواهند. این مهاجرت به مهاجرت کبری مشهور است.
نحوه پیروزی اولیه و شکست نهایی انقلاب مشروطه
با ادامه اعتراضات مردم با دو مهاجرت و نیز خواسته مردم مبنی بر عزل عینالدوله و همچنین اندیشه تأسیس مجلس شورای ملی در افکار مردم شاه مجبور به برکناری عینالدوله شد و با تأسیس مجلس موافقت کرد. پس از تهیه نظامنامه انتخابات و امضای آن بوسیلة شاه انتخابات مجلس در شهریور 1285 هـ .ش برگزار شد و نخستین مجلس مشروطه در مهر ماه همان سال گشایش یافت این مجلس نوشتن قانون اساسی رابه کمیتهای منتخب واگذار کرد. این کمیته به سرعت با بهرهگیری از قوانین اساسی بلژیک و فرانسه قانون فراهم آورد و به امضای شاه رساند. شاه بیمار اندکی بعد از امضای قانون اساسی درگذشت ومحمد علی شاه به سلطنت رسید. در این زمان، اهداف و ماهیت جناحهای مختلف آشکار میشد. بعضی از روزنامههای نوظهور مقدسات مذهبی مردم را مورد حمله قرار میدادند گروهی از روحانیون تهران به رهبری شیخفضلا… نوری به منظور رویارویی با این تحرکات، مشروطه خواهان را به باد انتقاد گرفتند و با تجمع در حرم حضرت عبدالعظیم خواستار مشروطة مشروعه شدند. در زمان محمد علی شاه متمم قانون اساسی تدوین شد و به امضای شاه رسید. این متمم که در آن حق نظارت پنج مجتهد بر قوانین در نظر گرفته شده بود. به اصرار روحانیانی مانند شیخ فضلا… شکل گرفت. محمد علی شاه برای رویارویی با مشروطه خواهان در پی بهانه بود و دولت روسیه نیز به عنوان حامی در کنار او قرارداشت. حمله به کالسکة شاه که برخی از مورخان آن را نقشه دربار شمردهاند بهانهای مناسب در اختیار شاه نهاد. او در دوم تیر ماه 1287 هـ .ش به پیشنهاد لیاخوف فرمانده روسی قزاقها فرمان حمله به مجلس را صادر کرد. هر چند در ظاهر همه چیز به سود شاه تمام شد ولی سرانجام مقاومت علمای نجف که در فتوای خود به دفاع از نهضت و سرزنش محمد علی شاه پرداختند تلاش ستارخان و باقرخان به فتح تهران و برکناری محمد علی شاه و به قدرت رسیدن فرزند دوازده سالهاش انجامید. پس از آن، افول مشروطه آغاز شد حضور روسها در شمال و انگلیسیها در جنوب کشور و مداخلات بیاندازة آنها که موجب ضعف قدرت مرکزی میشد. اعتماد به مخالفان مشروطه مانند عینالدوله، قدرت یافتن مجدد فرصتطلبان، خانها و اشراف قدیمی، آغاز جنگ جهانی اول، قحطیهای وسیع، عدم موفقیت دولت در تأمین امنیت و معیشت مردم و ناخشنودی فراگیر ملت، زمینه را برای ظهور دوبارة استبداد فراهم ساخت.
زمینهها و علل آغاز نهضت مشروطه
به طور کلی زمینهها و علل وقوع انقلاب مشروطه در سه بعد فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی قابل بررسی است.
1-زمینهها و علل فکری و فرهنگی: در این زمان آگاهی سیاسی در جامعه ایران به دلیل تلاشهای فکری روحانیان و روشنفکران و افزایش ارتباطات فرهنگی با جهان خارج و انتشار روزنامهها که روز به روز بر تعدادشان افزوده میشد و همچنین انتشار غیر رسمی ولی گسترده آثار سیاسی انتقادی رشد چشمگیری یافته بود و مردم با مفاهیم مجلس، مشروطیت و آزادی آشنا شده بودند و همچنین مراجع نجف از جمله میرزای نائینی با استناد به متون مذهبی به مخالفت با نفوذ بیگانه، استبداد و ظلم و ستم قاجاری برخاستند و توده مردم را علیه دولت برانگیختند. مهاجرت ایرانیان به کشورهای همسایه برای کار نیز در بالابردن آگاهی سیاسی مردم مؤثر بود.
2-زمینهها و علل سیاسی: نارضایتی مردم از دولت قاجار، بیکفایتی شاهان و مدیران قاجاری، فساد حاکم بر دربار، ساخت سیاسی کشور، نفوذ بیگانگان در ساختار سیاسی و ضعف و تسلیم دولت در برابر آنان که با حضور روز افزون اتباع خارجی همراه شد. اکثریت مردم مذهبی و علما را نسبت به حکومت بدبین میکرد و نفرت عمومی علیه قاجار رادامن میزد. از سوی دیگر عقد قراردادهای استعماری مانند گلستان، ترکمانچای، امتیازات اقتصادی و تحمیل کاپیتولاسیون، بذر نفرت را در میان ایرانیان آگاه بارور میساخت و همچنین ظلم و تعدی حاکمان مردم را به ستوه آورده بود. حاکمان مناصب را خریداری میکردند و هیچ کس پاسخگو نبود. گاهی مردم از ترس مأموران مالیاتی خانه و کاشانه خود را رها می کردند. تشدید این ظلمها در کنار آگاهی مردم و حرکت موفقیت آمیز جنبش تنباکو و شکست روسیه از ژاپن را میتوان از علل سیاسی آن نام برد.
3-زمینهها و علل اقتصادی: از علل اقتصادی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .docx :
وقایع پیش از انقلاب مشروطه
در سالهای پایانی حکومت ناصرالدین شاه قاجار اوضاع ایران به تدریج رو به وخامت نهاد و با مرگ شاه اوضاع آشفتهتر شد. مظفرالدین شاه که پس از کشتهشدن پدر به سلطنت رسید فردی بیمار و ملایم بود و دست کم مدتی برای پذیرش افکار اصلاحطلبانه آمادگی داشت. وی امینالسلطان را که مورد تنفر عامه بود برکنار و امینالدوله را به جای او منصوب کرد او برای پرداخت حقوق حرمسرای پدر، برآوردن خواستهای مالی مکرر درباریان تازه وارد که سالها متنظر چنین فرصتی بودند و سفر «درمانی» به چشمههای آب معدنی اروپا به پول فراوان نیاز داشت. ولی صدراعظم نتوانست وام جدیدی از انگلیس دریافت کند. بدین سبب شاه امینالدوله را برکنار و بار دیگر امینالسلطان را به صدراعظمی انتخاب کرد.
امین السلطان :امینالسلطان، دو وام بزرگ از روسها گرفت. در وام نخست، ایران تعهد کرد تمام بدهی خود را به انگلستان بپردازد و از این پس، بدون جلب رضایت روسها، از کسی وام نگیرد. در برابر وام دوم، امینالسلطان روسها را از امتیازات اقتصادی عمدهای بهرهمند ساخت. افزون بر این، روسها بر امضای یک معاهدة گمرکی پای میفشردند. براساس این معاهده که سرانجام در 1902م به امضا رسید بر اقلام وارداتی روس تعرفهای کمتر از 5% ارزش کالا که مرسوم زمان بود، گمرک بسته می شد. روسها برای تضمین وامها فردی بلژیکی به نام نوز را که به آنها تمایل داشت به عنوان رئیس گمرک ایران تحمیل کرده بودند با تسلط بلژیکیها بر گمرک ایران به دلیل تبعیضی که آنها در مورد بازرگانان ایرانی در مقابل تجاوز روس روا میداشتند شکایات فراوانی از بازرگانی ایرانی میرسید. این دو وام و درآمد ناشی از گمرک بیشتر در سه سفر شاه به اروپا در سالهای 1907-1900م هزینه گردید و شرایط اقتصادی بیش از پیش رو به وخامت نهاد. در این موقعیت ناخشنودی از سلطه بیگانگان بر گمرک، افزایش نفوذ روسها، بیعدالتی و فقر و ناامنی و وجود مشکل نان در کشور، دولت را زیر فشار قرار داد. اولین مرحله از اعتراضها به بهانه نان شروع شد. عصیانها در هر شهر از سوی چند روحانی با نفوذ رهبری و پشتیبانی میشد. حمایت روحانیان بزرگ شهرها از این اعتراضها، حمایت علمای نجف را نیز جلب کرد به تدریج فشار مخالفان فزونی یافت و سرانجام در سال 1903م به استعفای امینالسلطان که اکنون به بالاترین لقب یعنی اتابک دست یافته بود، انجامید شاه عینالدوله را به عنوان صدراعظم انتخاب کرد. اما نارضایتیها پایان نیافت. همزمان با تشکیل انجمنهای مخفی مخالفان خصوصاً در تهران و تبریز پخش شبنامهها به زبان فارسی در خارج از کشور به چاپ میرسید گسترش یافت. در این زمان شکست روسیه از ژاپن و وقوع تحولات انقلابی در روسیه به مردم جسارت و روحیه بخشید. ایرانیان میدانستند که روسها برای حفظ منافعشان از حکومت قاجار حمایت میکنند ولی مشاهده پیروزی یک کشور کوچک آسیایی دارای قانون اساسی بر یک قدرت غول پیکر اروپایی بدون قانون اساسی و وقوع تحولات انقلابی در روسیه ترس آنها را از مقابله با روسها فرو ریخت.
چگونگی آغاز انقلاب مشروطه:استعفای امینالسلطان و صدراعظمی عینالدوله و مشکلات گمرک، شکست روسیه از ژاپن و برخی عوامل دیگر سبب آغاز این نهضت شد. مهمترین حوادث، دو واقعه که در بر افروختن آتش خشم مردم مؤثر بود عبارتند از: 1-کردار توهین آمیز نوز در پوشیدن لباس روحانی که سبب بسته شدن بازار و تجمع مردم در حضور روحانیان شد.
2-چوب و فلک کردن دو بازرگان به جرم گران فروختن شکر البته دو بازرگان اصرار داشتند که افزایش بهای شکر وارداتی به دلیل جنگ روسیه و ژاپن سبب بالا رفتن قیمت شکر شده است. مردم به رهبری علما در برابر این حوادث لب به اعتراض گشودند. لجاجت عینالدوله در مقابل اعتراضها، به مهاجرت علما به حرم حضرت عبدالعظیم انجامید. (مهاجرت صغری) در آنجا برای اولین بار حکومت آشکارا مورد انتقاد قرار گرفت و سخنرانان دربارة ستمکارگزاران حکومت و تیره روزی مردم سخن گفتند. مردم دولت را برای بازگرداندن سریع علما زیر فشار قراردادند. روحانیان تأسیس عدالتخانه برکناری نوز بلژیکی رئیس گمرک و عینالدوله را شرط بازگشت خویش شمردند با پافشاری مردم، دولت ناگزیر خواست علما را پذیرفت. به دنبال آن خشونت کارگزاران دولتی علیه مردم و عدم پایبندی حکومت به تعهداتش سبب گسترش اعتراضهای مردم و روحانیان شد. بدین ترتیب، تجمع اعتراض آمیز مردم تهران در مسجد جامع با حمله سربازان به خاک و خون کشیده شد. علما در واکنش به این مساله به قم مهاجرت کردند. گروهی از مردم نیز که بر جان خویش بیمناک بودند به سفارت انگلیس پناه بردند. این تحصن یک ماهه در سفارت بیگانه از نقاط مذموم و تاریک انقلاب مشروطه است. متحصنان نخست از شرع احمدی و سنت محمدی سخن میراندند ولی بتدریج این خواستهها دگرگون شد و مضامین فرهنگ غربی در درخواستها وارد شد. تحصن در سفارت انگلیس فرصت مناسبی برای هدایت نهضت توسط انگلیسیها فراهم نمود. لفظ مشروطه در همین سفارت ورد زبانها شد. قبل از آن خواستهها محدود به عدالتخانه بود. در این زمان تعداد بسیار اندکی معنای مشروطه و تبعات آنرا میدانستند و از میان 10 هزار نفری که به سفارت انگلیس رفتند فقط 10 نفر بودند که واقعاً مشروطه خواه بودند و میدانستند چه میخواهند. این مهاجرت به مهاجرت کبری مشهور است.
نحوه پیروزی اولیه و شکست نهایی انقلاب مشروطه
با ادامه اعتراضات مردم با دو مهاجرت و نیز خواسته مردم مبنی بر عزل عینالدوله و همچنین اندیشه تأسیس مجلس شورای ملی در افکار مردم شاه مجبور به برکناری عینالدوله شد و با تأسیس مجلس موافقت کرد. پس از تهیه نظامنامه انتخابات و امضای آن بوسیلة شاه انتخابات مجلس در شهریور 1285 هـ .ش برگزار شد و نخستین مجلس مشروطه در مهر ماه همان سال گشایش یافت این مجلس نوشتن قانون اساسی رابه کمیتهای منتخب واگذار کرد. این کمیته به سرعت با بهرهگیری از قوانین اساسی بلژیک و فرانسه قانون فراهم آورد و به امضای شاه رساند. شاه بیمار اندکی بعد از امضای قانون اساسی درگذشت ومحمد علی شاه به سلطنت رسید. در این زمان، اهداف و ماهیت جناحهای مختلف آشکار میشد. بعضی از روزنامههای نوظهور مقدسات مذهبی مردم را مورد حمله قرار میدادند گروهی از روحانیون تهران به رهبری شیخفضلا… نوری به منظور رویارویی با این تحرکات، مشروطه خواهان را به باد انتقاد گرفتند و با تجمع در حرم حضرت عبدالعظیم خواستار مشروطة مشروعه شدند. در زمان محمد علی شاه متمم قانون اساسی تدوین شد و به امضای شاه رسید. این متمم که در آن حق نظارت پنج مجتهد بر قوانین در نظر گرفته شده بود. به اصرار روحانیانی مانند شیخ فضلا… شکل گرفت. محمد علی شاه برای رویارویی با مشروطه خواهان در پی بهانه بود و دولت روسیه نیز به عنوان حامی در کنار او قرارداشت. حمله به کالسکة شاه که برخی از مورخان آن را نقشه دربار شمردهاند بهانهای مناسب در اختیار شاه نهاد. او در دوم تیر ماه 1287 هـ .ش به پیشنهاد لیاخوف فرمانده روسی قزاقها فرمان حمله به مجلس را صادر کرد. هر چند در ظاهر همه چیز به سود شاه تمام شد ولی سرانجام مقاومت علمای نجف که در فتوای خود به دفاع از نهضت و سرزنش محمد علی شاه پرداختند تلاش ستارخان و باقرخان به فتح تهران و برکناری محمد علی شاه و به قدرت رسیدن فرزند دوازده سالهاش انجامید. پس از آن، افول مشروطه آغاز شد حضور روسها در شمال و انگلیسیها در جنوب کشور و مداخلات بیاندازة آنها که موجب ضعف قدرت مرکزی میشد. اعتماد به مخالفان مشروطه مانند عینالدوله، قدرت یافتن مجدد فرصتطلبان، خانها و اشراف قدیمی، آغاز جنگ جهانی اول، قحطیهای وسیع، عدم موفقیت دولت در تأمین امنیت و معیشت مردم و ناخشنودی فراگیر ملت، زمینه را برای ظهور دوبارة استبداد فراهم ساخت.
زمینهها و علل آغاز نهضت مشروطه
به طور کلی زمینهها و علل وقوع انقلاب مشروطه در سه بعد فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی قابل بررسی است.
1-زمینهها و علل فکری و فرهنگی: در این زمان آگاهی سیاسی در جامعه ایران به دلیل تلاشهای فکری روحانیان و روشنفکران و افزایش ارتباطات فرهنگی با جهان خارج و انتشار روزنامهها که روز به روز بر تعدادشان افزوده میشد و همچنین انتشار غیر رسمی ولی گسترده آثار سیاسی انتقادی رشد چشمگیری یافته بود و مردم با مفاهیم مجلس، مشروطیت و آزادی آشنا شده بودند و همچنین مراجع نجف از جمله میرزای نائینی با استناد به متون مذهبی به مخالفت با نفوذ بیگانه، استبداد و ظلم و ستم قاجاری برخاستند و توده مردم را علیه دولت برانگیختند. مهاجرت ایرانیان به کشورهای همسایه برای کار نیز در بالابردن آگاهی سیاسی مردم مؤثر بود.
2-زمینهها و علل سیاسی: نارضایتی مردم از دولت قاجار، بیکفایتی شاهان و مدیران قاجاری، فساد حاکم بر دربار، ساخت سیاسی کشور، نفوذ بیگانگان در ساختار سیاسی و ضعف و تسلیم دولت در برابر آنان که با حضور روز افزون اتباع خارجی همراه شد. اکثریت مردم مذهبی و علما را نسبت به حکومت بدبین میکرد و نفرت عمومی علیه قاجار رادامن میزد. از سوی دیگر عقد قراردادهای استعماری مانند گلستان، ترکمانچای، امتیازات اقتصادی و تحمیل کاپیتولاسیون، بذر نفرت را در میان ایرانیان آگاه بارور میساخت و همچنین ظلم و تعدی حاکمان مردم را به ستوه آورده بود. حاکمان مناصب را خریداری میکردند و هیچ کس پاسخگو نبود. گاهی مردم از ترس مأموران مالیاتی خانه و کاشانه خود را رها می کردند. تشدید این ظلمها در کنار آگاهی مردم و حرکت موفقیت آمیز جنبش تنباکو و شکست روسیه از ژاپن را میتوان از علل سیاسی آن نام برد.
3-زمینهها و علل اقتصادی: از علل اقتصادی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
انقلاب مشروطه و مقوله آزادی درایران
با همه ی خرده هائی که می توان به نهضت مشروطه خواهی داشت، در این که برای جامعة استبداد زده ایران، این نهضت نماد قدمی سترگ در راستای درستی بود تردیدی نیست. ای کاش رهبران نهضت اندکی هوشمندانه تر عمل می کردند و مستبدان حاکم نیز برمنافع دراز مدت خویش ادراک گسترده تر وعمیق تری داشتند و نهال نو پای مشروطه طلبی در ایران به بار می نشست. واقعیت تاریخی این است که این گونه نشد. اگر بخشی از این شکست نتیجة توطئه های نیروهای برون ساختاری باشد، نقش معاندان ایرانی را در این عدم توفیق نباید دست کم گرفت.
بطور کلی مشکل جامعة ایرانی ما در سالهای اولیه قرن بیستم، گذشته از وضعیت فلاک بار اقتصادی این بود که نه جامعه ای دینی بود و نه جامعه ای سکولار. در آن دوره ای که به مشروطیت منتهی می شود، نه قوانین مدون داشتیم و نه جامعه به باورهای دینی خود پای بندی نشان می داد. به گفتة بست نشینان سفارت انگلیس، « عمده مقصود ما تحصیل امنیت و اطمینان از آینده است که از مال و جان وشرف و عرض و ناموس خودمان در امان باشیم». مشروطه اگر چه کوششی برای جایگزینی حکومتی اختیاری با حکومتی قانونی بود ولی به دلایل گوناگون در این مهم موفق نشد. با این همه همین جا بگویم و بگذرم که در بسیاری از پژوهش هائی که در بارة این نهضت در دست داریم، خواننده با تصویر متفاوتی روبرو می شود که با واقعیت مشروطه به آن صورتی که به گمان من بود، هم خوان نیست. .
برای نمونه آقای دکتر آدمیت ادعا کرده است که « با ایجاد مشروطة پارلمانی حاکمیت به مجلس ملی تعلق گرفت و دستگاه مجلس در گردش بود. حقوق آزادی ( آزادی بیان و قلم و اجتماعات و انجمن های سیاسی و تظاهرات) شناخته شدند و قلمرو عملی داشتند. آزادی به آنجا رسید که « اعلان کشتن رئیس دولت را در روزنامه منتشر کردند، اما نه متعرض روزنامه نویس گشتند و نه انجمنی که آن اعلان به نام او انتشار یافت ».[i] از سوی دیگر، « مجلس که قطب اصلی سیاست ملی بود ، از سرشت طبقاتی اش عمده طبقات جامعه را در بر می گرفت »[ii]
در هر دو مورد این ادعاها پذیرفتنی نیستند. اگر چه شماری از مورخین ما با ارزیابی غیر مسئولانه و ناثواب خویش روزنامه های عصر مشروطه را بعنوان « فحش نامه » و یا روزنامه هائی کم مایه که« هنرشان در درشتگوئی و ناهنجار نویسی است » نفی می کنند[iii] ولی واقعیت این بود که این روزنامه ها « متعرض » فراوان داشتند و در موارد مکرر توقیف شدند. استاد دهخدا و سلطان العلمای خراسانی را حتی به مرگ تهدید کردند . در یکی از این دفعات که نشریه توقیف شد، « صوراسرافیل » از عموم برادران وطنی « که در موقع توقیف روزنامه اظهار همراهی فرموده اند کمال امتنان را حاصل نموده ....... ولی همانطور که کتبا و تلگرافا خدمت همه معروض داشته ایم چون حکم از مجلس مقدس شوری صادر شده بود و امر مجلس عجالتا در حکم قانون است مخالفت با آن با تقوای دورة آزادی مبانیت دارد و حب قانون و وطن خواهی راهی برای تشبثات مخالفان نمی گذارد ». بعلاوه و در همین راستا ، هنوزمُرکّب شمارة اول صوراسرافیل خشک نشده بود که سردبیرش به « دارالفنون » دعوت شد تا در بارة مندرجات شمارةاول « توضیحات » لازم را به عرض وزیر معارف دولت مشروطه برساند چون به قول آن وزیر « من دیروز رفتم بمجلس شورای ملی و در خصوص جریدة صوراسرافیل صحبت کردم وقرارشدشما را سیاست کنم». در همین نشست همان وزیر، صوراسرافیل را به توقیف تهدید می کند و دیری نمی گذرد که روزنامه توقیف می شود. « روح القدس » و « مساوات » هم از این محدودیت ها و توقیف ها در امان نبودند. به این داستان باز خواهم گشت.
در مورد دوم ، ادعای اینکه مجلس اول از نظر سرشت طبقاتی « عمده طبقات جامعه » را در بر می گرفت ، ادعای خنکی است که به دشواری می تواند جدی گرفته شود . گفتن دارد اما که منظور از « سرشت طبقاتی » کاملا روشن نیست ولی از دوحا ل خارج نیست. یا منظور ترکیب طبقاتی نمایندگان است و یا عملکرد طبقاتی آن نمایندگان. هر کدام که مورد نظر باشد این ادعا با واقعیت مجلس مشروطه درتناقض قرار می گیرد. این درست که انتخابات مجلس مشخصا « طبقاتی » بود ولی نه چنین بود و نه قرار بود چنین باشد و نه می توانست چنین باشد که همة طبقات را در بر بگیرد. تا آنجا که من دیده وخوانده ام هیچ یک از نمایندگان مجلس هم چنین ادعائی نکرده است. واقعیت این است که در حول و حوش مشروطه ، حدودا 80 در صد جمعیت ایران روستائیان بودند که در مجلس به هیچ شکل و صورتی حضور نداشتند. اگر چه این روزها مد شده است که تحلیل طبقاتی را بر نمی تابیم ولی عملکرد مجلس اول هم در این راستا به خوبی نشان دهندة جهت گیری طبقاتی آن بود. این را می دانیم که مجلس « پیشنهادهای جدید را در بستن مالیات مستقیم بر ملاکان نپذیرفت ». بعلاوه، « قضیه تعدیل سهم مالک و زارع نیز مطرح نگشت ». اگرچه شماری از مورخین ما الغای رسم تیول را یکی از بزرگترین دست آوردهای مجلس اول می دانند ولی به قول همین آقای آدمیت « سیاست مجلس در قضیه الغای رسم تیول و اصلاح وضع خالصجات هم تاثیری در میزان سهم زارع از محصول زمین نداشت. هیچکس نگفت که بیاییم و املاک تیول و خالصة دیوانی را به همان برزگران که آنجا به زراعت مشغول اند بسپاریم یا حداقل به خودآنان اجاره دهیم .» ایشان در یک کتاب دیگر خویش نوشت ، « اما در مسائل اساسی اجتماعی چون تعدیل مالکیت زمین زیر کشت ،یا افزایش سهم دهقان از محصول زمین قدمی بر نداشت. حتی گروه تند روان مجلس اشارة معقولی به آن مسائل نکردند. گوئی افسون مالکیت زبان مجلسیان را یکسره بسته بود. صدای نحیف احسن الدوله هم ندائی بود در برهوت » [ix]. زنان نیز در مجلس مشروطه حضور نداشتند و بهمین نحو شهر نشینان بی چیز. برای دفاع از مجلس و ترجیح دادن همین مشروطة نیم بند بر حکومت استبدادی اصلا لازم نیست تاریخ را بازسازی کنیم . با همة کمبودها و ضعف ها، وجود همان مجلس نشانة جهشی سترگ در زندگی سیاسی ایران استبداد زده بود. نه ضرورتی دارد که در خصوص آزادی های برآمده از نهضت مشروطه طلبی اغراق کنیم و نه نیازی که از مجلس