لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران
انقلاب ۱۳۵۷
انقلاب ۱۳۵۷ (خورشیدی) ایران، همچنین شناخته شده به انقلاب اسلامی، قیامی بود که با شرکت اکثر مردم و احزاب ملی، مذهبی، کمونیستی، و روشنفکران ایران، نظام پادشاهی این کشور را سرنگون، و پیشزمینهٔ روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی در ایران را فراهم کرد. ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ را روز پیروزی این انقلاب میدانند. این انقلاب به رهبری آیتالله خمینی به پیروزی رسید.
پیشینه و علل
انقلاب ۱۳۵۷ایران بعد از تجربه نهضت مشروطه و کودتای ۲۸ مرداد و به دنبال قیام ۱۵ خرداد۱۳۴۲ به وقوع پیوست.
رهبران انقلاب از آغاز بر سه نکته بیش از هرچیز تاکید داشتند:چیرگی بر استبداد حاکم،ایستادگی در برابر استعمار خارجی و مسائل فرهنگی(به خصوص اسلامی)،همین سه عامل زمینه ای برای اتحاد اکثر احزاب،جریانها و گروهها شد.
هرچند انقلاب ایران بعدها تا حدودی از این اتحاد فاصله گرفت و زمینه برای ایجاد اپوزسیون مخالف محیا شد،ولی همچنان بسیاری از شخصیتها و احزاب موثر در جریان انقلاب به طور قانونی در داخل کشور فعالیت سیاسی دارند.
۲۸ مرداد ۱۳۳۲
مقاله اصلی: کودتای ۲۸ مرداد
انگلستان پس از کوتاه شدن دست خود از صنعت نفت ایران، منابع بسیاری را در منطقه و خصوصا ایران از دست داده بود، با قطع امید از رسیدن به توافق، وارد مطالعه طرح یک کودتای نظامی شد. آمریکا نیز با انگلیس در این طرح همکاری داشت.
۱۶ آذر ۱۳۳۲
از مهمترین حرکتهای سیاسی و دانشجویان در تاریخ ایران، اعتراض دانشجویان در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به ورود معاون رییس جمهور آمریکا، نیکسون، به خاک ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد بود.دانشجویان دانشکدههای فنی، حقوق و علوم سیاسی، علوم، دندانپزشکی، پزشکی و داروسازی در دانشکدههای خود، تظاهرات پرشوری علیه رژیم کودتا برپا کردند. روز ۱۵ آذر، تظاهرات به خارج از دانشگاه کشیده شد و مأموران در زد و خورد با دانشجویان، شماری را مجروح و گروهی را دستگیر و زندانی کردند. که منجر به شهادت سه تن از دانشجویان توسط حکومت پهلوی گردید.
۲ فروردین ۱۳۴۲
حمله به مدرسه فیضیه قم درروز دوم فروردین ۱۳۴۲ شمسی مطابق با روز شهادت امام جعفر صادق (ع) روی داد.پس از اینکه رژیم پهلوی لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و نیز لوایح ششگانه و انقلاب سفید(شاه و ملت) را مطرح کرد،روحانیون ساکت ننشستند و در راس آنهاامام خمینی عید سال 42 را عزای عمومی اعلام کردند.شاه نیز به مدسه فیضیه حمله ور شد .در این حمله بسیاری از طلاب کشته شدند.
۱۵ خرداد۱۳۴۲
در سحرگاه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲،رژیم شاه به خانه آیت الله حمینی در قم یورش بردند و آیت الله خمینی را که روز پیش از آن در روز عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه قم، طی سخنانی اقدام به افشاگری علیه حکومت کرده بود،دستگیر و به زندانی در تهران منتقل کردند.چند ساعت بعد از حادثه مردم قم به خیابانها ریختند و دست به تظاهرات زدند . همین صحنه در تهران و چند شهر دیگر به وجود آمد.رژیم نیز برای آرام کردن این تظاهرات دست به اسلحه برد. در این روز حدود ۱۵ هزار نفرانقلابی به خاک و خون کشیده شدند.پس از این واقعه در تهران و قم و سایر شهرها دولت به دستگیری و محاکمه روحانیون و مردم پرداخت.
۴ آبان ۱۳۴۳
آیت الله خمینی در این روز بر ضد تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی در شهر قم به سخنرانی پرداخت،وی در این سخنرانی سعی کرد ضمن تبیین نظرات خود در مورد لایحه مذبور خطر آن برای مردم و استقلال و تمامیت ارضی کشور را گوشزد کند.
در طی این سخنرانی وی بارها به آمریکا و شخص شاه حمله لفظی کرد.
گوشه ای از این سخنرانی:
اگر یک خادم امریکایى یا یک آشپز امریکایى مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پاى خود منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوى او را بگیرد! دادگاههاى ایران حق محاکمه ندارند! ...باید پرونده به امریکا برود و در آنجا اربابها تکلیف را معین کنند...دولت ایران با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفدارى کرد.ملت ایران را از سگهاى امریکایى پستتر کردند! ..چرا! براى اینکه مىخواستند وام بگیرند امریکا خواست که این کار انجام شود.
۱۳ آبان ۱۳۴۳
در پی سخنرانی آیت الله خمینی در روز ۴ آبان بر علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون،حکومت وقت تصمیم به تبعید وی به ترکیه گرفت،در روز ۱۳آبان ۱۳۴۳ ماموران ساواک((سازمان امنیت و اطلاعات کشور)) آیت الله خمینی را در قم دستگیر و به وسیله هواپیمای نظامی به ترکیه تبعید کردند.
وقایع سال ۱۳۵۷
• ۱۰ فروردین
در روزهای نهم و دهم فروردین مردم یزد طی اعتراضاتی که به خشونت کشیده شد خواستار آزادی زندانیان سیاسی و بازگشت رهبران انقلا(در راس آنها آیت الله خمینی)شدند.
• ۲۵ اردیبهشت
در پی اوجگیری تظاهرات و درگیریهای مردم با عوامل رژیم پهلوی ، دولت جمشید آموزگار به مأمورین نظامی و انتظامی در برابر آشوبها دستور شدت عمل داد.
• ۱۵ خرداد
به مناسبت سالگرد ۱۵ خرداد در تهران و شهرستانها تعطیل و اعتصاب سراسری اعلام گردید.
• ۲۱ مرداد
درگیری خونین در اصفهان و اعلام حکومت نظامی در این شهر که توسط فرماندار نظامی شهر به اجرا درآمد.
• ۲۵ مرداد
اعلام حکومت نظامی توسط دولت جمشید آموزگار.
• ۲۸ مرداد
آتش سوزی در سینما رکس آبادان توسط رژیم پهلوی به منظور ارعاب و ایجاد وحشت در میان مردم.
• ۵ شهریور
سقوط دولت جمشید آموزگار و تشکیل دولت شریف امامی.
• ۱۷ شهریور
این روز(۱۷ شهریور ۱۳۵۷) بعدها به جمعه سیاه مشهور شد،در این روز راهپیمایی و اعتراضات مردم در میدان ژاله(شهدای فعلی) تهران به خشونت کشیده شد و عده زیادی کشته و مجروج شدند.
• ۲ مهر
منزل آیت الله خمینی(رهبر انقلاب ۱۳۵۷ ایران) در عراق توسط پلیس این کشور محاصره گردید .
• ۳ مهر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
بمناسبت یک صدمین سالگرد انقلاب مشروطه
یکصد سال از امضای فرمان مشروطیت میگذرد،که خود پی آمد حرکات انقلابی گسترده ای بودکه با زمزمهِ "تأسیس عدالت خانه" از طرف علمای تهران آغاز شده و با جانفشانی مردم آذربایجان به بزرگترین رویداد تاریخ معاصر ایران فرارویید و در روند خود، مترقی ترین و سرآمدترین افکار دموکراتیک و انسانی عصر خودرا فراروی خود قرار داد. از سنگلاخ قهرمانی و ایثارگری گذشت و به پیروزی رسید. پیروزیی که به بهای خیلی گران بدست آمد. پیروزیی که درهرگام آن، خون پرطپش عاشق ترین آزادیخواهان زمان برزمین ریخته شد. پیروزیی که در تحقق آن مردم رنجهای بسیار برده و دردهای زیادی کشیدند
انقلاب مشروطه، مثل هر انقلاب دیگری بر بستر زمینه های معین اجتماعی بوقوع پیوست: بحران مالی فئودالیسم و اشرافیت حاکم، تضاد این سیستم فرتوت با مناسبات رو به گسترش سرمایه داری، غلبهِ نظام پولی و شکستن روابط کهنهِ توزیع و مبادلهِ کالا، تشدید ستم ملاکین، خشونت و زورگویی فراشان و تفنگچی های مزدور در برابر مردم، واگذاری امتیازات استعماری به امپریالیستها، بیماریهای اجتماعی مثل عدم امنیت، قتل، غارت و چپاول و... وبه پی آمد همه آنها، بدبختی و فلاکت دهقانان ودیگر زحمتکشان.
از اواسط قرن نوزدهم زمینه های ذهنی جنبش دقیقا" بر بستر زمینه های عینی فوق شکل گرفت. نیروی اندیشمند جامعه با وجود لمس فجایع موجود نمی توانست تنها نظاره گر ساده وقایع باشد. روشنفکران جامعهِ آن روز ایران، بیش از همه بدنبال آن بودند، بهرطریق ممکن به حکومت مطلقه و استبدادی پایان داده، مجلس ملی را بوسیلهِ مردم تشکیل دهند و در آن قوانین مترقی و متناسب با زمان به تصویب رسانند. و با نقطهِ پایان گذاشتن به زورگوییها، قلدریها وعدم امنیت، جامعه را بشکل عادلانه و متمدنانه اداره کنند.
تبریز ولیعهدنشین در واقع امر، دومین شهر ایران بشمار میرفت. ویژگیهایی چند ازجمله قرار داشتن در مسیر راه روسیه و عثمانی و به تبع آن جذب افکار و اندیشه های نو از طریق رفت و آمد، اقامت و اشتغال بخشی از ساکنان خود در آن نواحی، تبریز را در مرکز اهمیتی فراتر از یک ولیعهدنشینی قرار میداد. بطوریکه تبریز اولین شهری بود که مدارس به سبک نوین (دبستان) در آن ایجاد و دومین شهر بعد از تهران بود که در آن روزنامه منتشر شد. در دوره ولیعهدی محمد علی میرزا تبریز در منگنهِ بیرحمی ها و ستم پیشه گیهای این مرد خودخواه و ستمگر قرار داشت و هنگامی که مشروطه خواهی در ایران بصدا درآمد، اهالی تبریز اولین کسانی بودند که به مبارزه روی آورده و به صف آرایی و تجمع نیروها برخواستند. درحالیکه در تهران مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را امضاء کرده بود، از امضای نظامنامه انتخابات طفره میرفت و در نتیجه حالت ایستایی به نهضت مشروطیت داده بود. این پدیده مبارزان تهران را دچار بلاتکلیفی و سردرگمی کرده بود اما وقتی در تبریز انعکاس یافت حرکت دیگری را سبب شد و آن تحصن گروهی از مشروطه خواهان در کنسولگری انگلیس بود که ثمرهِ آن تلگراف شاه به محمدعلی میرزا ولیعهد بود که تشکیل مجلس شورای ملی و نظامنامهِ آنرا بشارت میداد. مبارزان تبریزی منتظر وصول نظامنامه و دستور انتخابات از تهران نماندند. حاصل گفتگوها به تشکیل “انجمن تبریز” انجامید و در طی مدت زمان کوتاهی نفوذ و اعتبار انجمن چنان بالا گرفت که به ارگان انتخابی و غیر رسمی قدرت بدل شد و ولیعهد و حاکم آذربایجان ناچار به شناسایی آن شدند و یک دوره حکومت دوگانه در تبریز برقرار شد. انجمن که یک تشکیلات علنی بود، بوسیلهِ “مرکز غیبی” که خود با سوسیال دموکراتهای قفقاز ارتباط داشت، بوجود آمد. “مرکز غیبی”، پیش از صدور فرمان مشروطیت، توسط علی موسیو و با دستیاری حیدرخان عمو اوغلو و شرکت تنی چند از آگاهترین و مترقی ترین افراد تشکیل یافته بود. انجمن تبریز خیلی زود تبدیل به مکتبی مهم در تربیت مبارزان و فعالان و رهبرانی گردیدکه ستارخان یکی از آنها بود.
انقلاب مشروطیت به پایمردی و از خودگذشتگی این مردان فولادین به پیروزی رسید ولی اهداف آن که در وهلهِ نخست عبارت از برچیدن استبداد و خودکامگی و برقراری حکومت قانون بود، در نیمه راه متوقف شد و بدست گرگهایی که به لباس گوسفند درآمده بودند و ارتجاعیونی که لباس مشروطیت بتن کرده بودند، راه انحراف در پیش گرفت و حکومتی روی کار آمد که درآن ملاکان بزرگی چون سرداراسعد(1)، سپهدار تنکابنی(2)،عین الدوله(3) و.. دوله ها و.. سلطنه ها، دست بالا را داشتند. و همین ها چنان عرصه را بر انقلابیون واقعی تنگ کردند که، مجاهدان انقلابی آذربایجان بویژه ستارخان و باقرخان بغیر از مشتی تعریف و تمجیدهای ظاهری در اوایل کار و خواری، محاصره، خلع سلاح و سرکوب در روزهای بعدی نصیبی نبردند و بدینسان از رژیم مشروطهِ ایران جز اسمی باقی نماند و حوادث بعدی نشان داد که دوباره همان مرتجعین کشور را عرصهِ تاخت و تاز خود قرار دادند. رهبران حقیقی انقلاب، که انقلاب در حال اضمحلال به پایمردی و جانفشانی آنها نیرو گرفته و کاخ ظلم را ویران کرده بودند، جز خاکسترنشینی ره بجایی نبردند. و بدینگونه انقلابی که در نوع خود مشعلدار مبارزات آزادیخواهانهِ ملل شرق بود، سیر قهقرایی خود را آغاز کرد.
در طی 57 سال حکومت جبارانه پهلوی ها، تمامی آماجهای انقلابیون صادق مشروطه به شکست کشیده شد. با لگدمال کردن قوانین مصوبه صدر مشروطیت، جامعه چند ملیتی ایران را بیش از پیش بحران وسیعی فراگرفت و بر بستر آن هیولای جمهوری اسلامی از اعماق قرون سر برآورد.
و طنز تاریخ اینکه امروز بعد از اینهمه نابسامانی که جامعه ما از عدم اجرای قوانین توسط شاهان پهلوی گرفتار آن شده است، این آقایان (سلطنت طلب ها و طرفداران مشروطه سلطنتی) خود را تنها مدافعان مشروطه قلمدادکرده و برای آن سالگرد پشت سالگرد می گیرند. انگار که پیشقراولان مشروطیت، علی مسیو ها، حیدر عمواوغلو ها، امیر خیزی ها و ستارخان ها وباقرخان ها و... نبودند که از سلاله انقلابیون بودند نه از اعقاب مستبدین و ارتجاعیون!!
و تراژدی تاریخ اینکه امروز ما، بعد از گذشت 100 سال، هنوز بخاطر تحققِ همان شعارها و افکاری مبارزه می کنیم که در100 سال پیش پدران ما برای رسیدن به آنها از ایثار خونشان دریغ نورزیدند و این بیش از همه سیر قهقرایی جامعهِ ما را در هردو دورهِ استبدادی (رژیم پهلوی و رژیم اسلامی) بروشنی نشان میدهد. امروز هم "آزادی" و „عدالت اجتماعی" مثل 100 سال پیش، در رأس تمام خواسته های ما قرار دارد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) ــ سرداراسعد از خوانین ایل بختیاری آدم بسیار فرصت طلبی بود، این سخنان منسوب به اوست: “هرگاه مشروطه خواهان غلبه کردند، بیرق مشروطه را بدوش کشیده، همه قسم استعداد دارم، خدمت به دولت مشروطه بکنم. اگر استبداد استیلاء یافت که ما خود اول مستبد خواهیم بود.(بخشی از تاریخ مشروطیت،علی دیوسالار،ص 46
(2) ــ محمد ولیخان تنکابنی“نصرالسلطنه” که بعدها به سپهدار ملقب شد، از فئودالهای گیلان بود که در نقش بازوی سرکوبگر امین السلطان “اتابک” و سپس عین الدوله دربرابر مردمی که ابتدا “عدالتخانه” وسپس “مشروطه” میطلبیدند، اسلحه کشیده و بسیاری را کشت. او در محاصره تبریز توسط ارتجاع حاکم نیز، ازطرف محمدعلی شاه با عنوان “رئیس کل نظام آذربایجان” برای سرکوب نهضت مأموریت یافت، لیکن بعد از شکست سپاه ماکو از مشروطه خواهان، سپهدار تصمیم گرفت به مشروطه خواهان بپیوندد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 53
جنبش مشروطه ایران
تاریخ مشروطه ایران کتابی است نوشته احمد کسروی به سال۱۳۱۹خورشیدی.این نبشته برجستهترین سند نوشته شده درباره رویداد مشروطه و چند و چون آن میباشد و حتا در زمانی که نوشتههای کسروی ممنوع و اندیشه اش باطل شمرده میشود این نوشتار همچنان آبشخور و گواه پژوهشهای تاریخی است.
پیشینه
از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود. تأسیس دارالفنون و آشنائی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید. نوشتههای روشنفکرانی مثل حاج زینالعابدین مراغهای و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمالالدین اسدآبادی و دیگران زمینههای مشروطهخواهی را فراهم آورد. سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملکالمتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشه آزادی و مشروطه آشنا میکرد. نشریاتی مانند حبلالمتین و چهرهنما و حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادیخواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند.
کشته شدن ناصرالدینشاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه
تعلیمات سیدجمالالدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطه خواهی را سبب شد.
عدالتخانه
اگر چه از مدتی قبل شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر میکنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تائید عینالدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و هواداری از مشروطه و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عینالدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران بهمیان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد.
عدهای از مردم و روحانیان بهصورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند. مظفرالدینشاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد. هنگامی که به وعده خود عمل نکرد علما از جمله آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک میکنند و به عتبات عالیات خواهند رفت. عدهای هم در سفارت انگلیس متحصن شدند.
عینالدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم شد.
فرمان مشروطیت
خره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را امضا کرد. علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحص در سفارت انگلیس پایان یافت. مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند.
مجلس اول
مجلس اول در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ (۱۴ میزان ۱۲۸۵/۷ اکتبر ۱۹۰۶) در تهران گشایش یافت. نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدینشاه این قانون نیز به امضای او رسید.
محمدعلیشاه
پس از مرگ مظفرالدینشاه، ولیعهد او محمدعلی میرزا شاه شد و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت. او در مراسم تاجگذاری خود نمایندگان مجلس را دعوت نکرد. میرزاعلیاصغرخان امینالسلطان (اتابک اعظم) را که سالها صدراعظم دوره استبداد بود از اروپا به ایران فراخواند و او را صدراعظم کرد. از امضای قانون اساسی سر باز زد. پس از اعتراضات مردم به ویژه در تبریز، ناچار دستخطی صادر کرد و قول همراهی با مشروطه را داد. ولی هم شاه و هم اتابک اعظم همچنان به مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان مشغول بودند. اتابک اعظم را جوانی بهنام عباسآقا تبریزی با تیر زد و کشت.
نشریه هفتگی صوراسرافیل در این دوران منتشر میشد و نقش مهمی در تشویق مردم به آزادیخواهی و مقابله با شاه و ملایان طرفدارش داشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
انقلاب مشروطه
انقلاب چگونه آغاز شد؟
کشور خواب آلود ایران از خواب دیرین سر بر آورده بود. اخگری لازم بود تا آتش روشن شود. قند در تهران گران شد و تندی صدراعظم عین الدوله آتش را دامن زد. علاءالدوله حاکم تهران، که مرد بیپروایی بود، به دستور صدراعظم در روز دوشنبه 14 شوال 1323 ه. ق. هفده نفر از بازرگانان و دو نفر از سادات را به جرم گران کردن بهای قند و شکر به چوب بست. این کار بهانه به دست مدعیان داد و کشمکش میان دولت و مردم در گرفت. علاوه بر بازاریان جمعی از روشنفکران و علمای روحانی و اهل منبر، هر یک به جهتی خاص، به گروه مخالفان پیوسته در رأس جنبش قرار گرفتند و در مساجد و منابر و مکتبخانه ها و زیارتگاهها و بازار به تبلیغ و اشاعه اصول اداره جدید برخاستند. این حادثه مقدمه و پیش درآمد انقلاب بود.
انقلاب بر سر مظالم شاه و درباریان و وابستگی شاه قاجار به دربار روسیه پدید آمد و عنوان برکناری عین الدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران و تأسیس "عدالتخانه" داشت و به صورت تعطیل عمومی آغاز شد.
صدور فرمان مشروطیت
مردم و علما در 16 شوال سال 1323 ه. ق. به زاویه حضرت عبدالعظیم روی آوردند (هجرت صغری) و جنبش به مشهد، کرمان، فارس و جاهای دیگر سرایت کرد. شاه وعده عزل عین الدوله و تشکیل عدالتخانه را داد و سروصداها خوابید. اما نه تنها به قول خود عمل نکرد، بلکه تظاهر کنندگان را در فشار گذاشت و در نتیجه این عهد شکنی بر دامنه جنبش مردم افزوده شد و کار به زد و خورد کشید. سال بعد - در 23 جمادی الاول 1324 ه.ق. - بازارها بسته شد و علما به قم مهاجرت کردند (هجرت کبری) و عاقبت سه روز بعد، گروهی از مردم تهران در سفارت انگیس متحصن شدند.
نهضت به تبریز و اصفهان و شیراز هم بسط یافت. عین الدوله استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله "با رویی نرم و دم گرم" به جای او آمد. علما به شهر برگشتند و شاه، که از هیجان مردم به وحشت افتاده و احساس خطر کرده بود، خواهی نخواهی در 14 جمادی الاخر سال 1324 ه.ق. به صدور فرمان مشروطیت و تأسیس مجلس شورای ملی، مرکب از برگزیدگان ملت، تن داد.
حقیقت آنکه مظفرالدین شاه با همه بیکارگی و درماندگی مرد پاکدل و کم آزاری بود و خود از ته دل مشروطه را میخواست و آرزومند استقرار آن بود، اگر چه نه به کنه آن واقف بود و نه تهور اجرای آن را داشت. هر چه بود مشروطه را داد و از این نام خود را در تاریخ به نیکی مخلد ساخت.
مظفرالدین شاه هنگام افتتاح مجلس شورای ملی
با اعطای مشروطیت، بست نشینی موقوف گردید و روحانیان، که ایران را ترک کرده و عازم خاک عثمانی شده بودند، با استقبال باشکوهی مراجعت کردند.
مجلس یکم در 18 شعبان 1324 هـ. ق. با حضور شاه در کاخ گلستان گشایش یافت و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدین شاه (14 ذیقعده 1324 ه. ق.) پنجاه و یک اصل قانون اساسی به امضای شاه رسید.
مظفرالدین شاه روز 24 ذیقعده 1324 ه.ق. درگذشت و محمدعلی میرزا در ماه ذیحجهً همان سال به جای پدر نشست.
محمد علی شاه
نسبت به پادشاه جدید سوءظن مردم زیاد بود و هر روز آثار نگرانی و جوشش نمایان می گشت. وکلای آذربایجان، محمد علی شاه را از تبریز می شناختند و به او اطمینان نداشتند. انقلاب و هیجان و کشمکش ملت و مجلس با دربار و عناصر استبداد در تهران و ولایات ادامه داشت. علما و روحانیون تکیه گاه مردم بودند. انجمنهای ایالتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 53
جنبش مشروطه ایران
تاریخ مشروطه ایران کتابی است نوشته احمد کسروی به سال۱۳۱۹خورشیدی.این نبشته برجستهترین سند نوشته شده درباره رویداد مشروطه و چند و چون آن میباشد و حتا در زمانی که نوشتههای کسروی ممنوع و اندیشه اش باطل شمرده میشود این نوشتار همچنان آبشخور و گواه پژوهشهای تاریخی است.
پیشینه
از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود. تأسیس دارالفنون و آشنائی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید. نوشتههای روشنفکرانی مثل حاج زینالعابدین مراغهای و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمالالدین اسدآبادی و دیگران زمینههای مشروطهخواهی را فراهم آورد. سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملکالمتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشه آزادی و مشروطه آشنا میکرد. نشریاتی مانند حبلالمتین و چهرهنما و حکمت و کمی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادیخواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند.
کشته شدن ناصرالدینشاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه
تعلیمات سیدجمالالدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطه خواهی را سبب شد.
عدالتخانه
اگر چه از مدتی قبل شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر میکنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تائید عینالدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و هواداری از مشروطه و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عینالدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران بهمیان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد.
عدهای از مردم و روحانیان بهصورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند. مظفرالدینشاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد. هنگامی که به وعده خود عمل نکرد علما از جمله آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک میکنند و به عتبات عالیات خواهند رفت. عدهای هم در سفارت انگلیس متحصن شدند.
عینالدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم شد.
فرمان مشروطیت
خره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را امضا کرد. علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحص در سفارت انگلیس پایان یافت. مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند.
مجلس اول
مجلس اول در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ (۱۴ میزان ۱۲۸۵/۷ اکتبر ۱۹۰۶) در تهران گشایش یافت. نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدینشاه این قانون نیز به امضای او رسید.
محمدعلیشاه
پس از مرگ مظفرالدینشاه، ولیعهد او محمدعلی میرزا شاه شد و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت. او در مراسم تاجگذاری خود نمایندگان مجلس را دعوت نکرد. میرزاعلیاصغرخان امینالسلطان (اتابک اعظم) را که سالها صدراعظم دوره استبداد بود از اروپا به ایران فراخواند و او را صدراعظم کرد. از امضای قانون اساسی سر باز زد. پس از اعتراضات مردم به ویژه در تبریز، ناچار دستخطی صادر کرد و قول همراهی با مشروطه را داد. ولی هم شاه و هم اتابک اعظم همچنان به مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان مشغول بودند. اتابک اعظم را جوانی بهنام عباسآقا تبریزی با تیر زد و کشت.
نشریه هفتگی صوراسرافیل در این دوران منتشر میشد و نقش مهمی در تشویق مردم به آزادیخواهی و مقابله با شاه و ملایان طرفدارش داشت.