لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
انقلاب مشروطه
انقلاب چگونه آغاز شد؟
کشور خواب آلود ایران از خواب دیرین سر بر آورده بود. اخگری لازم بود تا آتش روشن شود. قند در تهران گران شد و تندی صدراعظم عین الدوله آتش را دامن زد. علاءالدوله حاکم تهران، که مرد بیپروایی بود، به دستور صدراعظم در روز دوشنبه 14 شوال 1323 ه. ق. هفده نفر از بازرگانان و دو نفر از سادات را به جرم گران کردن بهای قند و شکر به چوب بست. این کار بهانه به دست مدعیان داد و کشمکش میان دولت و مردم در گرفت. علاوه بر بازاریان جمعی از روشنفکران و علمای روحانی و اهل منبر، هر یک به جهتی خاص، به گروه مخالفان پیوسته در رأس جنبش قرار گرفتند و در مساجد و منابر و مکتبخانه ها و زیارتگاهها و بازار به تبلیغ و اشاعه اصول اداره جدید برخاستند. این حادثه مقدمه و پیش درآمد انقلاب بود.
انقلاب بر سر مظالم شاه و درباریان و وابستگی شاه قاجار به دربار روسیه پدید آمد و عنوان برکناری عین الدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران و تأسیس "عدالتخانه" داشت و به صورت تعطیل عمومی آغاز شد.
صدور فرمان مشروطیت
مردم و علما در 16 شوال سال 1323 ه. ق. به زاویه حضرت عبدالعظیم روی آوردند (هجرت صغری) و جنبش به مشهد، کرمان، فارس و جاهای دیگر سرایت کرد. شاه وعده عزل عین الدوله و تشکیل عدالتخانه را داد و سروصداها خوابید. اما نه تنها به قول خود عمل نکرد، بلکه تظاهر کنندگان را در فشار گذاشت و در نتیجه این عهد شکنی بر دامنه جنبش مردم افزوده شد و کار به زد و خورد کشید. سال بعد - در 23 جمادی الاول 1324 ه.ق. - بازارها بسته شد و علما به قم مهاجرت کردند (هجرت کبری) و عاقبت سه روز بعد، گروهی از مردم تهران در سفارت انگیس متحصن شدند.
نهضت به تبریز و اصفهان و شیراز هم بسط یافت. عین الدوله استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله "با رویی نرم و دم گرم" به جای او آمد. علما به شهر برگشتند و شاه، که از هیجان مردم به وحشت افتاده و احساس خطر کرده بود، خواهی نخواهی در 14 جمادی الاخر سال 1324 ه.ق. به صدور فرمان مشروطیت و تأسیس مجلس شورای ملی، مرکب از برگزیدگان ملت، تن داد.
حقیقت آنکه مظفرالدین شاه با همه بیکارگی و درماندگی مرد پاکدل و کم آزاری بود و خود از ته دل مشروطه را میخواست و آرزومند استقرار آن بود، اگر چه نه به کنه آن واقف بود و نه تهور اجرای آن را داشت. هر چه بود مشروطه را داد و از این نام خود را در تاریخ به نیکی مخلد ساخت.
مظفرالدین شاه هنگام افتتاح مجلس شورای ملی
با اعطای مشروطیت، بست نشینی موقوف گردید و روحانیان، که ایران را ترک کرده و عازم خاک عثمانی شده بودند، با استقبال باشکوهی مراجعت کردند.
مجلس یکم در 18 شعبان 1324 هـ. ق. با حضور شاه در کاخ گلستان گشایش یافت و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدین شاه (14 ذیقعده 1324 ه. ق.) پنجاه و یک اصل قانون اساسی به امضای شاه رسید.
مظفرالدین شاه روز 24 ذیقعده 1324 ه.ق. درگذشت و محمدعلی میرزا در ماه ذیحجهً همان سال به جای پدر نشست.
محمد علی شاه
نسبت به پادشاه جدید سوءظن مردم زیاد بود و هر روز آثار نگرانی و جوشش نمایان می گشت. وکلای آذربایجان، محمد علی شاه را از تبریز می شناختند و به او اطمینان نداشتند. انقلاب و هیجان و کشمکش ملت و مجلس با دربار و عناصر استبداد در تهران و ولایات ادامه داشت. علما و روحانیون تکیه گاه مردم بودند. انجمنهای ایالتی و ولایتی در تهران و شهرستانها پی در پی تشکیل می شد و هر روز تزاید می یافت؛ و وقتی در نیمه دوم سال 1324 ه.ق. شمار آنها به 140 یا بیشتر رسید، هر روز روزنامه ای پیدا می شد ولی غالب آنها مردم را به تندروی و آشوب تشویق می کردند. مجلس جوان و پر آرزو و بی حوصله بود، و دولت بر خود مغرور و اطرافیان بیکاره و نا آشنا و انواع تحریک از طرفین در کار. مجلس اول، با اینکه بهترین مجالس قانونگذاری ایران بود و قوانین نسبتا خوبی گذراند، چون در میان اعضای آن کسانی از روحانیون و بازرگانان وارد شده و بطور کلی نمایندگان اطلاع کافی از سیاست و اوضاع دنیا نداشتند و به ارزش و اهمیت انقلاب و نتایج آن درست پی نبرده بودند، چنان می پنداشتند که انقلاب وظیفه خود را به پایان داده است. این بود که به تدریج در مبارزه سستی کردند و محمد علی شاه با استفاده از این سستی و اهمال به هوس برانداختن مشروط افتاد.
از اواخر سال 1324 ه.ق. ارتجاع اولین آثار مخالف را نشان داد و شاه آشکارا به گردآوری و تجهیز نیرو پرداخت. اتابک، امین السلطان را، که یک ربع قرن بر ایران حکومت رانده و بعد از مشروطیت معزول شده بود و اکنون در اروپا میزیست، به ایران خواست و به صدارت نشاند و از امضای قانون اساسی سر باز زد.
در 21 ذیحجه 1324 ه.ق. مردم تبریز بازار را بستند و در انجمن و تلگرافخانه گرد آمدند و از بی اعتنایی دولت در امر مشروط شکایت کردند. چند روز بعد دستخط صریح صادر شد که شاه مشروطیت را قبول و به مقتضیات آن عمل خواهد کرد و بدین ترتیب آرامشی حاصل گردید.
با اینهمه شاه و اتابک همچنان با مشروط و آزادیخواهان دشمنی می ورزیدند و مخالفت خود را پنهان نمی داشتند. روز شنبه 21 رجب سال 1325 ه.ق. پاسی از شب گذشته، هنگامی که اتابک به اتفاق بهبهانی از مجلس بیرون می آمد، جوانی بنام عباس آقا از مردم آذربایجان با ششلول سه تیر بر او انداخت که هر سه تیر کارگر افتاد و جوان تیری نیز به خود زد و در دم جان سپرد.
در 29 شعبان متمم قانون اساسی، که مهمترین قسمت اصول قوانین مشروطیت بود، مشتمل بر 107 اصل تدوین و بر پنجاه و یک اصل قانون اساسی اضافه شد و با این اصول اساس مشروطیت تحکیم و حقوق ملت و سلطنت و قوای سه گانه مملکتی تفکیک و اصول مربوط به عدلیه و مالیه تعیین گردید.
اصالت نهضت مشروط خواهی
کسانی برآنند که مشروط ایران یک متاع کاملا انگلیسی بود که در بازار ایران رواج یافت. این اشخاص با استدلال به اینکه در جامعه آن روزی ایران موجبات تاریخی به اندازه کافی برای وقوع چنین حادثه شگرفی وجود نداشت، میخواهند سهم مردم ایران را در جنبش مشروط خواهی ناچیز و سران انقلاب را آلت بی اراده ای در دست سیاستمداران انگیسی جلوه دهند. این نظر پاک بیجاست و با فداکاریهای مردم ایران، به خصوص در دوره مشروطیت دوم پس از بمباران مجلس و تصویب مواد بسیار مترقی و مفید متمم قانون اساسی که در واقع "لقمه بیش از حوصله" بود، درست در نمی آید. این مواد مسلماً به نفع امپریالیسم انگلستان نبود. چنانکه بعدها به دست طبقه حاکمه از اجرای کامل آنها جلوگیری شد و همیشه ملت ایران خواستار استرداد این حقوقق ضایع شده بود.
در دسته بندیهای مذهبی و بست نشینی و تظاهر در مساجد و منابر و مطالبات پیشروان آزادی نشانهایی از کوششهای دیپلماسی انگلیس برای استفاده از نهضت مشروطیت ایران به چشم می خورد، اما به هر حال نمیتوان اراده انگلستان را عامل انقلاب مشروطه ایران دانست.
در آن روزگار مطامع امپریالیستها طوفانی در جهان بر پا کرده بود: روسه تزاری در صدد راه یافتن به خلیج فارس، معبر هند، بود و انگلستان می خواست مانع راه یافتن روسها به جنوب شود. دربار قاجاریه بیشتر تحت تاثیر و نفوذ روسیه بود. روسها می خواستند وضع موجود را نگه دارند و انگلیسها میل داشتند با تغییر وضع از قدرت آنها در ایران بکاهند و تا می توانند بر نفوذ خود بیفزایند. روسیه استبدادی طبعا نمی توانست با زمزمه آزادی در ایران موافق باشد و دربار استبدادی شرقی قاجاریه را برای اجرای مقاصد خود مناسبتر می دید و از طرف دیگر دیپلماسی انگلیس جنبش آزادیخواهی را دامن می زد. در نتیجه تزاریسم در جناح حمایت از طبقه حاکمه و امپریالیسم انگلستان به ظاهر در جناح حمایت از ناخشنودان قرار می گرفت. بدین قرار دولت انگلیس برای از بین بردن نفوذ روسیه در ایران، که با عهد نامه ترکمن چای آغاز و روز بروز گسترش می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
انقلاب مشروطه
انقلاب چگونه آغاز شد؟
کشور خواب آلود ایران از خواب دیرین سر بر آورده بود. اخگری لازم بود تا آتش روشن شود. قند در تهران گران شد و تندی صدراعظم عین الدوله آتش را دامن زد. علاءالدوله حاکم تهران، که مرد بیپروایی بود، به دستور صدراعظم در روز دوشنبه 14 شوال 1323 ه. ق. هفده نفر از بازرگانان و دو نفر از سادات را به جرم گران کردن بهای قند و شکر به چوب بست. این کار بهانه به دست مدعیان داد و کشمکش میان دولت و مردم در گرفت. علاوه بر بازاریان جمعی از روشنفکران و علمای روحانی و اهل منبر، هر یک به جهتی خاص، به گروه مخالفان پیوسته در رأس جنبش قرار گرفتند و در مساجد و منابر و مکتبخانه ها و زیارتگاهها و بازار به تبلیغ و اشاعه اصول اداره جدید برخاستند. این حادثه مقدمه و پیش درآمد انقلاب بود.
انقلاب بر سر مظالم شاه و درباریان و وابستگی شاه قاجار به دربار روسیه پدید آمد و عنوان برکناری عین الدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران و تأسیس "عدالتخانه" داشت و به صورت تعطیل عمومی آغاز شد.
صدور فرمان مشروطیت
مردم و علما در 16 شوال سال 1323 ه. ق. به زاویه حضرت عبدالعظیم روی آوردند (هجرت صغری) و جنبش به مشهد، کرمان، فارس و جاهای دیگر سرایت کرد. شاه وعده عزل عین الدوله و تشکیل عدالتخانه را داد و سروصداها خوابید. اما نه تنها به قول خود عمل نکرد، بلکه تظاهر کنندگان را در فشار گذاشت و در نتیجه این عهد شکنی بر دامنه جنبش مردم افزوده شد و کار به زد و خورد کشید. سال بعد - در 23 جمادی الاول 1324 ه.ق. - بازارها بسته شد و علما به قم مهاجرت کردند (هجرت کبری) و عاقبت سه روز بعد، گروهی از مردم تهران در سفارت انگیس متحصن شدند.
نهضت به تبریز و اصفهان و شیراز هم بسط یافت. عین الدوله استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله "با رویی نرم و دم گرم" به جای او آمد. علما به شهر برگشتند و شاه، که از هیجان مردم به وحشت افتاده و احساس خطر کرده بود، خواهی نخواهی در 14 جمادی الاخر سال 1324 ه.ق. به صدور فرمان مشروطیت و تأسیس مجلس شورای ملی، مرکب از برگزیدگان ملت، تن داد.
حقیقت آنکه مظفرالدین شاه با همه بیکارگی و درماندگی مرد پاکدل و کم آزاری بود و خود از ته دل مشروطه را میخواست و آرزومند استقرار آن بود، اگر چه نه به کنه آن واقف بود و نه تهور اجرای آن را داشت. هر چه بود مشروطه را داد و از این نام خود را در تاریخ به نیکی مخلد ساخت.
مظفرالدین شاه هنگام افتتاح مجلس شورای ملی
با اعطای مشروطیت، بست نشینی موقوف گردید و روحانیان، که ایران را ترک کرده و عازم خاک عثمانی شده بودند، با استقبال باشکوهی مراجعت کردند.
مجلس یکم در 18 شعبان 1324 هـ. ق. با حضور شاه در کاخ گلستان گشایش یافت و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدین شاه (14 ذیقعده 1324 ه. ق.) پنجاه و یک اصل قانون اساسی به امضای شاه رسید.
مظفرالدین شاه روز 24 ذیقعده 1324 ه.ق. درگذشت و محمدعلی میرزا در ماه ذیحجهً همان سال به جای پدر نشست.
محمد علی شاه
نسبت به پادشاه جدید سوءظن مردم زیاد بود و هر روز آثار نگرانی و جوشش نمایان می گشت. وکلای آذربایجان، محمد علی شاه را از تبریز می شناختند و به او اطمینان نداشتند. انقلاب و هیجان و کشمکش ملت و مجلس با دربار و عناصر استبداد در تهران و ولایات ادامه داشت. علما و روحانیون تکیه گاه مردم بودند. انجمنهای ایالتی و ولایتی در تهران و شهرستانها پی در پی تشکیل می شد و هر روز تزاید می یافت؛ و وقتی در نیمه دوم سال 1324 ه.ق. شمار آنها به 140 یا بیشتر رسید، هر روز روزنامه ای پیدا می شد ولی غالب آنها مردم را به تندروی و آشوب تشویق می کردند. مجلس جوان و پر آرزو و بی حوصله بود، و دولت بر خود مغرور و اطرافیان بیکاره و نا آشنا و انواع تحریک از طرفین در کار. مجلس اول، با اینکه بهترین مجالس قانونگذاری ایران بود و قوانین نسبتا خوبی گذراند، چون در میان اعضای آن کسانی از روحانیون و بازرگانان وارد شده و بطور کلی نمایندگان اطلاع کافی از سیاست و اوضاع دنیا نداشتند و به ارزش و اهمیت انقلاب و نتایج آن درست پی نبرده بودند، چنان می پنداشتند که انقلاب وظیفه خود را به پایان داده است. این بود که به تدریج در مبارزه سستی کردند و محمد علی شاه با استفاده از این سستی و اهمال به هوس برانداختن مشروط افتاد.
از اواخر سال 1324 ه.ق. ارتجاع اولین آثار مخالف را نشان داد و شاه آشکارا به گردآوری و تجهیز نیرو پرداخت. اتابک، امین السلطان را، که یک ربع قرن بر ایران حکومت رانده و بعد از مشروطیت معزول شده بود و اکنون در اروپا میزیست، به ایران خواست و به صدارت نشاند و از امضای قانون اساسی سر باز زد.
در 21 ذیحجه 1324 ه.ق. مردم تبریز بازار را بستند و در انجمن و تلگرافخانه گرد آمدند و از بی اعتنایی دولت در امر مشروط شکایت کردند. چند روز بعد دستخط صریح صادر شد که شاه مشروطیت را قبول و به مقتضیات آن عمل خواهد کرد و بدین ترتیب آرامشی حاصل گردید.
با اینهمه شاه و اتابک همچنان با مشروط و آزادیخواهان دشمنی می ورزیدند و مخالفت خود را پنهان نمی داشتند. روز شنبه 21 رجب سال 1325 ه.ق. پاسی از شب گذشته، هنگامی که اتابک به اتفاق بهبهانی از مجلس بیرون می آمد، جوانی بنام عباس آقا از مردم آذربایجان با ششلول سه تیر بر او انداخت که هر سه تیر کارگر افتاد و جوان تیری نیز به خود زد و در دم جان سپرد.
در 29 شعبان متمم قانون اساسی، که مهمترین قسمت اصول قوانین مشروطیت بود، مشتمل بر 107 اصل تدوین و بر پنجاه و یک اصل قانون اساسی اضافه شد و با این اصول اساس مشروطیت تحکیم و حقوق ملت و سلطنت و قوای سه گانه مملکتی تفکیک و اصول مربوط به عدلیه و مالیه تعیین گردید.
اصالت نهضت مشروط خواهی
کسانی برآنند که مشروط ایران یک متاع کاملا انگلیسی بود که در بازار ایران رواج یافت. این اشخاص با استدلال به اینکه در جامعه آن روزی ایران موجبات تاریخی به اندازه کافی برای وقوع چنین حادثه شگرفی وجود نداشت، میخواهند سهم مردم ایران را در جنبش مشروط خواهی ناچیز و سران انقلاب را آلت بی اراده ای در دست سیاستمداران انگیسی جلوه دهند. این نظر پاک بیجاست و با فداکاریهای مردم ایران، به خصوص در دوره مشروطیت دوم پس از بمباران مجلس و تصویب مواد بسیار مترقی و مفید متمم قانون اساسی که در واقع "لقمه بیش از حوصله" بود، درست در نمی آید. این مواد مسلماً به نفع امپریالیسم انگلستان نبود. چنانکه بعدها به دست طبقه حاکمه از اجرای کامل آنها جلوگیری شد و همیشه ملت ایران خواستار استرداد این حقوقق ضایع شده بود.
در دسته بندیهای مذهبی و بست نشینی و تظاهر در مساجد و منابر و مطالبات پیشروان آزادی نشانهایی از کوششهای دیپلماسی انگلیس برای استفاده از نهضت مشروطیت ایران به چشم می خورد، اما به هر حال نمیتوان اراده انگلستان را عامل انقلاب مشروطه ایران دانست.
در آن روزگار مطامع امپریالیستها طوفانی در جهان بر پا کرده بود: روسه تزاری در صدد راه یافتن به خلیج فارس، معبر هند، بود و انگلستان می خواست مانع راه یافتن روسها به جنوب شود. دربار قاجاریه بیشتر تحت تاثیر و نفوذ روسیه بود. روسها می خواستند وضع موجود را نگه دارند و انگلیسها میل داشتند با تغییر وضع از قدرت آنها در ایران بکاهند و تا می توانند بر نفوذ خود بیفزایند. روسیه استبدادی طبعا نمی توانست با زمزمه آزادی در ایران موافق باشد و دربار استبدادی شرقی قاجاریه را برای اجرای مقاصد خود مناسبتر می دید و از طرف دیگر دیپلماسی انگلیس جنبش آزادیخواهی را دامن می زد. در نتیجه تزاریسم در جناح حمایت از طبقه حاکمه و امپریالیسم انگلستان به ظاهر در جناح حمایت از ناخشنودان قرار می گرفت. بدین قرار دولت انگلیس برای از بین بردن نفوذ روسیه در ایران، که با عهد نامه ترکمن چای آغاز و روز بروز گسترش می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
انقلاب ایران و استقرار مشروطیت
مقدمات و علل انقلاب مشروطیت
این نکته مسلم است که در طی تاریخ چند هزار ساله این کشور ، ایرانیان هیچگاه از استقلال خود صرف نظر نکرده و شخصیت ملی خویش را از دست نداده اند . هر گاه بواسطه پیش آمدهای ناگوار اساس و استقلال این کشور متزلزل می گشت و مرز و بوم ما عرصه تاخت و تاز ملت بیگانه ای واقع می گردید .
ساکنین این دیار با انواع مختلف پرچم استقلال را برافراشته گاه خصم را با تیغ آبدار از میان به در می کردند . چنانچه خراسانیان با بنی امیه نمودند . و زمانی با تدبیر و حسن سیاست و دشمن را مستهلک در خومی نمودند و زمام امور را در دست می گرفتند . چنانکه با دودمان چنگیز خونخوار همین معامله را کردند .
مهمترین علت انقلاب مشروطیت ایران در زمان قاجاریه همین حس استقلال طلبی و آتش ملیت است که در سینه ایرانیان شعله ور بوده و هیچگاه خاموش نشده است .
آری چگونه ایرانی ملیت خود را فراموش می نمود در حالیکه طبقه سوم کشور هم آشنا بر استانهای ملی خود بوده و از اشعار فردوسی تمتع برده و در هر گوشه این کشور اثری از آثار عظمت نیاکان خود دیده است .
ایرانیان وطن دوست به چشم خود می دیدند که در زمان قاجاریه در اثر مجالیاقی آنان بخش های مهمی از کشور به دست بیگانه افتاد و اجانب در امور داخلی مملکت دخالت می کنند و اصلاحات گردید و هر روز به وسیله به دست آوردن امتیازات گوناگون بزرگترین لطمه را به حقوق ایرانیان وارد می کنند . اعلام جهاد یکه در زمان فتحعلیشاه داده شد به ضرر ملت تمام و در زمان ناصر الدین شاه هم که اعلام جهاد بر علیه انگلیسها داده شد فایده نبخشید در طی این احوال چندتن از وزراء دانشمند و کاردان یعنی میرزا بزرگ قائم مقام و میرزا ابوالقاسم قائم مقام ثانی میرزا تقی خان امیر نظام . میرزا محمد خان سپهسالار نقشه اصلاحات سودمندی طرح کردند هر چند این اقدامات بی نتیجه یا ناتمام ماند ولی در آگاهی افکار مردم بی اثر نبود مخصوصاً می توان گفت اقدامات میرزا تقی خان امیر کبیر در توسعه معارف تاسیس دارالفنون . ایجاد روزنامه ، تشویق محصلین به فرار گرفتن علوم جدید باب تازه ای به روی بسیاری از ایرانیان باز کرد و با مطالعه کتب اروپائی سر ترقی و تعالی اروپائیان را دریافتند . از جهت دیگر رفت و آمد باطل غرب خواه نا خواه بیشتر شد . دیدن آثار علوم و صنایع آنها و آزادی و مساوات افراد آن دیار بر هوشمندان ایرانی ثابت کرد که استبداد بر ضرر دولت و ملت است اگر اصلاحات لازمی به عمل نیاید خطر نابودی کشور قطعی است در این شرایط که افکار مردم روشن و روشن تر می شد . حکام در نقاط مختلف با استبداد و خود کاملی می گذارانیدند و آنچه می خواستند می کردند . این ظلم و جور و تعدیات بیشتر نارضایتی ملت را فراهم می کرد . خلاصه می توان گفت اوضاع و احوالیکه موجب انقلاب گردید به شرح زیر است :
تعدی بیگانگان و تجاوز به اراضی ایران چنانکه روسیه تزاری 17 شهر مهم ایران را طبق دو قرارداد عهد نامه گلستان و ترکمن چای و انگلستان افغانستان و بلوچستان ایران که امروز بنام بلوچستان پاکستان است و ارمنستان که کشوری مستقل امروز است از پیکره ایران جدا کردند
فروختن و واگذار کردن حقوق ایرانیان به موجب امتیازت گوناگون بانک و دخانیات
استبداد و ظلم و تعدی حکام
ارتباط باطل غرب و مشاهده اوضاع هماهنگ آنان
بیداری ملت در نتیجه علل مختلفه
مطالعه جراید و مجلات خارجه
قرار گرفتن علوم جدید
اطلاع و آگاهی بتاریخ بیداری علل اروپا
تاثر اصلاحات میرزا تقی خان امیر کبیر
10-تبلیغات دانشمندان مانند سید جمال الدین اسد آبادی
11-و امور پست و تلگراف این اوضاع و احوال ملت ایران را آماده انقلاب نمود به خصوص واگذاری خرید و فروش دخانیات که به وسیله ناصرالدین شاه به دولت انگلیس داده شد . مردم ایران قیام کردند و این امتیاز را لغو نمودند با لغو این قرارداد مردم متوجه شدند که می توانند در مقابل بیدادگری قیام نمایند چنانکه در سال ( 1309 ه ) این کار صورت گرفت .
پس از مرگ ناصرالدین شاه مظفرالدین شاه به سلطنت رسید . ( 1313ه )
مظفرالدین شاه مردی بود رئوف . مهربان ، مایل به آسایش ملت ولی بیحال از این رو مفتخواران بر او مسلط بودند تا آنجا که توانستند وی را از همراهی با ملت و اجرای اصلاحات باز دارند با وجود این دست خود را به خون ملت آلوده نساخت و با اعطاء فرمان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
انقلاب ایران و استقرار مشروطیت
مقدمات و علل انقلاب مشروطیت
این نکته مسلم است که در طی تاریخ چند هزار ساله این کشور ، ایرانیان هیچگاه از استقلال خود صرف نظر نکرده و شخصیت ملی خویش را از دست نداده اند . هر گاه بواسطه پیش آمدهای ناگوار اساس و استقلال این کشور متزلزل می گشت و مرز و بوم ما عرصه تاخت و تاز ملت بیگانه ای واقع می گردید .
ساکنین این دیار با انواع مختلف پرچم استقلال را برافراشته گاه خصم را با تیغ آبدار از میان به در می کردند . چنانچه خراسانیان با بنی امیه نمودند . و زمانی با تدبیر و حسن سیاست و دشمن را مستهلک در خومی نمودند و زمام امور را در دست می گرفتند . چنانکه با دودمان چنگیز خونخوار همین معامله را کردند .
مهمترین علت انقلاب مشروطیت ایران در زمان قاجاریه همین حس استقلال طلبی و آتش ملیت است که در سینه ایرانیان شعله ور بوده و هیچگاه خاموش نشده است .
آری چگونه ایرانی ملیت خود را فراموش می نمود در حالیکه طبقه سوم کشور هم آشنا بر استانهای ملی خود بوده و از اشعار فردوسی تمتع برده و در هر گوشه این کشور اثری از آثار عظمت نیاکان خود دیده است .
ایرانیان وطن دوست به چشم خود می دیدند که در زمان قاجاریه در اثر مجالیاقی آنان بخش های مهمی از کشور به دست بیگانه افتاد و اجانب در امور داخلی مملکت دخالت می کنند و اصلاحات گردید و هر روز به وسیله به دست آوردن امتیازات گوناگون بزرگترین لطمه را به حقوق ایرانیان وارد می کنند . اعلام جهاد یکه در زمان فتحعلیشاه داده شد به ضرر ملت تمام و در زمان ناصر الدین شاه هم که اعلام جهاد بر علیه انگلیسها داده شد فایده نبخشید در طی این احوال چندتن از وزراء دانشمند و کاردان یعنی میرزا بزرگ قائم مقام و میرزا ابوالقاسم قائم مقام ثانی میرزا تقی خان امیر نظام . میرزا محمد خان سپهسالار نقشه اصلاحات سودمندی طرح کردند هر چند این اقدامات بی نتیجه یا ناتمام ماند ولی در آگاهی افکار مردم بی اثر نبود مخصوصاً می توان گفت اقدامات میرزا تقی خان امیر کبیر در توسعه معارف تاسیس دارالفنون . ایجاد روزنامه ، تشویق محصلین به فرار گرفتن علوم جدید باب تازه ای به روی بسیاری از ایرانیان باز کرد و با مطالعه کتب اروپائی سر ترقی و تعالی اروپائیان را دریافتند . از جهت دیگر رفت و آمد باطل غرب خواه نا خواه بیشتر شد . دیدن آثار علوم و صنایع آنها و آزادی و مساوات افراد آن دیار بر هوشمندان ایرانی ثابت کرد که استبداد بر ضرر دولت و ملت است اگر اصلاحات لازمی به عمل نیاید خطر نابودی کشور قطعی است در این شرایط که افکار مردم روشن و روشن تر می شد . حکام در نقاط مختلف با استبداد و خود کاملی می گذارانیدند و آنچه می خواستند می کردند . این ظلم و جور و تعدیات بیشتر نارضایتی ملت را فراهم می کرد . خلاصه می توان گفت اوضاع و احوالیکه موجب انقلاب گردید به شرح زیر است :
تعدی بیگانگان و تجاوز به اراضی ایران چنانکه روسیه تزاری 17 شهر مهم ایران را طبق دو قرارداد عهد نامه گلستان و ترکمن چای و انگلستان افغانستان و بلوچستان ایران که امروز بنام بلوچستان پاکستان است و ارمنستان که کشوری مستقل امروز است از پیکره ایران جدا کردند
فروختن و واگذار کردن حقوق ایرانیان به موجب امتیازت گوناگون بانک و دخانیات
استبداد و ظلم و تعدی حکام
ارتباط باطل غرب و مشاهده اوضاع هماهنگ آنان
بیداری ملت در نتیجه علل مختلفه
مطالعه جراید و مجلات خارجه
قرار گرفتن علوم جدید
اطلاع و آگاهی بتاریخ بیداری علل اروپا
تاثر اصلاحات میرزا تقی خان امیر کبیر
10-تبلیغات دانشمندان مانند سید جمال الدین اسد آبادی
11-و امور پست و تلگراف این اوضاع و احوال ملت ایران را آماده انقلاب نمود به خصوص واگذاری خرید و فروش دخانیات که به وسیله ناصرالدین شاه به دولت انگلیس داده شد . مردم ایران قیام کردند و این امتیاز را لغو نمودند با لغو این قرارداد مردم متوجه شدند که می توانند در مقابل بیدادگری قیام نمایند چنانکه در سال ( 1309 ه ) این کار صورت گرفت .
پس از مرگ ناصرالدین شاه مظفرالدین شاه به سلطنت رسید . ( 1313ه )
مظفرالدین شاه مردی بود رئوف . مهربان ، مایل به آسایش ملت ولی بیحال از این رو مفتخواران بر او مسلط بودند تا آنجا که توانستند وی را از همراهی با ملت و اجرای اصلاحات باز دارند با وجود این دست خود را به خون ملت آلوده نساخت و با اعطاء فرمان