لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
چکیده
بیان مسئله:
فرایندهای شناختی ، احساسات ، انگیزه ها،برقراری روابط فنی مابین، شیوه زندگی، تصمیم گیریها و انتخابهای ما قویا" متأثر از چگونگی احساس خود ارزشمندی و اعتماد به نفس است. عزت نفس بعنوان یکی از ویژگی های مهم شخصیت در موضوع اساسی یعنی ایجاد و حفظ روابط گروهی و حفظ ارزش شخصی تبلور می یابد، که موفقیت فرد در این زمینه ها بیانگرعزت نفس بالای وی می باشد. برخورداری از احساس ارزشمندی به منزله یک سرمایه و ارزش حیاتی و عاملی عمده در شکوفایی استعدادها و خلاقیتها و تبلور شخصیت می باشد . کمک به دانش آموزان در امر تقویت و بهبود عزت نفس نه تنها وظیفه اولیاء مدرسه و آموزشگاه می باشد، بلکه والدین و دیگر مسئولین تربیتی نیز مسئولیتی بس سنگین در این زمینه بر عهده دارند.
اهمیت و ضرورت تحقیق:
به نظر می رسد عزت نفس نقش عمده ای در پیشبرد تحصیلی دانش آموزان دارد و افراد با عزت نفس بالا بیشتر از افراد با عزت نفس پایین احساس اطمینان، خلاق بودن و ابراز وجود می نمایند. در اهمیت عزت نفس همین بس که رضایت ما از زندگی شدیدا" به احساسات ما در مورد میزان ارزش خویشتن بستگی دارد، به طوری که هرگاه افراد احساس کنند عزت نفس شان در معرض خطر قرار گرفته است سعی میکنند تا با استفاده از انواع رفتارها احساس خودارزشمندی را حفظ کرده و از خود دفاع کنند.
اهداف تحقیق:
هدف اصلی تحقیق حاضر پی بردن به نقش خانواده ها در میزان عزت نفس فراگیران می باشد ما ضمن دستیابی به این هدف اساسی به اهداف فرعی دیگری نیز دست خواهیم یافت از جمله اینکه با توجه به نتایج بدست آمده بتوانیم، به خانواده ها و مربیان آموزشی خاطر نشان سازیم که احساسات بر افکار ارجحیت دارند و اینکه چگونه احساسات کودکان رفتار و افکار آنها را تحت تأثیر قرار خواهد داد و اینکه آنها به مسئولیت خطیرشان در برار کودکان آگاه شوند.
چکیده پیشینه تحقیق:
در تحقیقی که با عنوان تأثیر عزت نفس در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان راهنمایی شهر بشرویه توسط غلامحسین قاسمیان انجام شده است، نتایج زیر بدست آمده است:
الف- بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی همبستگی مثبت قوی وجود دارد.
ب- بین عزت نفس دختران و پسران تفاوت معنی دار مشاهده می شود.
ج- عزت نفس فرزندان اول خانواده بیشتر سایر فرزندان است.
د- سواد والدین در میزان عزت نفس فرزندان مؤثر است.
هـ- فرزندان عضو خانواده های پرجمعیت از عزت نفس قوی تری برخوردار هستند.
در تحقیق دیگری که با همین عنوان در دوره متوسطه نواحی 3 و 5 مشهد در زمستان 73 توسط آقایان احدی و چروری انجام گرفته است، وجود رابطه معنی دار بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ثابت شده است.
تحقیقات شکرکن و نیسی نیز تأثیر معنی دار عزت نفس بر عملکرد تحصیلی را اثبات کرده است.
روبین (1978) و سکالویک (1984و1986) بین پیشرفت تحصیلی و عزت کلی رابطه معنی داری (3/0 یا 4/0) را گزارش کرده اند.
سؤالات تحقیق:
1- آیا بین میزان سواد والدین و میزان عزت نفس فراگیران رابطه معنی دار وجود دارد؟
2- آیا بین سن والدین و میزان عزت نفس فراگیران رابطه معنی دار وجود دارد؟
3- آیا بین نوع خانواده فراگیر و میزان عزت نفس فراگیران رابطه معنی دار وجود دارد؟
4- آیا بین تعداد فرزندان و میزان عزت نفس فراگیران رابطه معنی دار وجود دارد؟
5- آیا بین ترتیب تولد فراگیر در خانواده و میزان عزت نفس فراگیران رابطه معنی دار وجود دارد؟
6- آیا بین سطح درآمدخانواده و میزان عزت نفس فراگیران رابطه معنی دار وجود دارد؟
7- آیا بین جنسیت فراگیران و میزان عزت نفس فراگیران رابطه معنی دار وجود دارد؟
8- آیا بین میزان عزت نفس و پیشرفت تحصیلی فراگیران رابطه وجود دارد؟
روش تحقیق:
چون هدف از پژوهش حاضر مطالعه رابطه بین متغیرهاست ، تحقیق حاضر از نوع همبستگی است.
ابزار گردآوری اطلاعات:
ابزارهایی که جهت پژوهش حاضر استفاده شده است عبارتند از:
1- آزمون عزت نفس کوپراسمیت.
2- پرسشنامه مشخصات فردی و خانوادگی.
جامعه آماری، حجم نمونه و شیوه نمونه گیری:
جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه دانش آموزان پایه پنجم مدارس ابتدایی ناحیه 6 مشهد بوده و حجم نمونه 420 نفر از دانش آموزان پایه پنجم در مدارس ابتدایی ناحیه 6 مشهد است که در مرحله اول به شیوه طبقه ای و سپس به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند.
نتایج تحقیق:
چکیده نتایج تحقیق حاضر بشرح زیر است:
1- بین میزان عزت نفس فراگیران و تحصیلات مادر رابطه مثبت وجود دارد.
2- بین میزان عزت نفس فراگیران و تحصیلات پدر رابطه مثبت وجود دارد.
3- بین سن والدین و میزان عزت نفس فراگیران رابطه وجود ندارد.
4- بین نوع خانواده (گسسته یا پیوسته بودن) فراگیران و میزان عزت نفس آنان رابطه معنی دار وجود ندارد.
5- هرچقدر تعداد فرزندان در یک خانواده بیشتر باشد عزت نفس فرزندان در آن کمتر خواهد بود.
6- بین عزت نفس فراگیران و پیشرفت تحصیلی آنان همبستگی مثبت معنی دار وجود دارد.
پیشنهادهای تحقیق
1- برگزاری جلسات مستمر انجمن اولیاء و مربیان و برقراری ارتباط بین این دو قشر.
2- لزوم توجه والدین در خانواده های پرجمعیت به نیازهای گوناگون فرزندان.
3- ترغیب والدین (بویژه مادران) به افزایش سطح اطلاعات و معلومات و تحصیلات.
4- ترغیب معلمین و مربیان به اتخاذ تدابیری برای افزایش عزت نفس عزت نفس دانش آموزان جهت بهبود عملکرد تحصیلی آنان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
« بررسی رابطه بین نگرش دانش آموزان به ریاضیات با میزان موفقیت تحصیلی آنان در درس ریاضی دورهی راهنمایی در شهراصفهان »
پژوهشگر: جهانبخش رحمانی
ناظر: دکتر ابوالقاسم نوری
مقدمه
نگرشها یک جنبه مهم از زندگی عاطفی و احساس ما را تشکیل می دهند . « نگرش مجموعهی شناختها ,باورها, عقاید, واقعیتهاست که حاوی ارزشیابی های مثبت و منفی است و همگی به یک موضوع مرکزی مربوطاند و یا آن را توصیف می کنند و این موضوع مرکزی همان موضوع یا شیء مربوط به نگرش است». (کریمی ,1379 ,ص227)
نگرشهای دانش آموزان نسبت به موضوعات مختلف درسی , حاصل تصورات آنها از موفقیتها یا شکستهای آنان در گذشته است. درس ریاضی از جمله دروسی است که مطالب و مباحث آن از یک نظم منطقی برخوردار بوده واز ساده به مشکل است. از این رو موضوعات ارائه شده در ابتدای کتاب آمادگیهای شناختی لازم را برای یادگیری موضوعات بعدی فراهم می آورد و آنچه مهم است ایجاد نگرش مثبت, یعنی آمادگیهای انگیزشی در دانش آموزان برای یادگیری آن است.
شرایطی باید فراهم آورد تا دانش آموز دلایل نگرش منفی خود را شناسایی کند و با آن روبرو شود. این کار را می توان با استفاده از یادداشتهای روزانه انجام داد,بدین صورت دانش آموز با استفاده از این روش می تواند به نظام باورهای خود که بر رویکرد او نسبت به ریاضی و عملکرد او اثر می گذارد, پی می ببرد. (شهر آرای, 1375)
وظیفه معلمان, والدین و سایر دست اندر کاران تعلیم و تربیت آن است که با شناسایی و تشخیص عوامل مؤثر بر عملکرد دانش آموزان در درس ریاضی و به ویژه عواملی که باعث ایجاد اضطراب مرضی و ترس از ریاضی در آنها می شود, موجبات به وجود آمدن خود پنداری و نگرش مثبت نسبت به ریاضی را در آنها به وجود آورند.(شکوهی,1376)
اهداف پژوهش
هدف از پژوهش حاضر این است که رابطه بین نگرش دانشآموزان دوره راهنمایی شهر اصفهان نسبت به درس ریاضی با میزان موفقیت تحصیلی آنان در این درس را مورد بررسی قرار دهد.
فرضیههای پژوهش
1- بین نگرش فعلی دانش آموزان دوره ی راهنمایی شهر اصفهان به درس ریاضی و میزان موفقیت تحصیلی آنان در این درس رابطه مستقیم وجود دارد.
2- بین نگرش فعلی دانش آموزان دوره راهنمایی شهر اصفهان به درس ریاضی و میزان موفقیت تحصیلی آنان در سالهای گذشته (دوره راهنمایی) در درس ریاضی رابطه مستقیم وجود دارد.
3- میان دو متغیر نگرش و موفقیت تحصیلی در درس ریاضی در دو گروه دختر و پسر دانش آموزان دوره راهنمایی شهر اصفهان به طور جداگانه رابطه مستقیم وجود دارد.
4- بین موفقیت تحصیلی دانش آموزان دوره راهنمایی شهر اصفهان در درس ریاضی و هر یک از عناصر شناختی, عاطفی و رفتاری نگرش به طور جداگانه, رابطه مستقیم وجود دارد.
متغیرهای پژوهش
برخی از متغیرهای پژوهش عبارتند از: نگرش دانش آموزان به درس ریاضیات, نمره درس ریاضی, جنسیت, دوره تحصیلی .
جامعه آماری, نمونه و روش نمونه گیری
جامعه آماری را کلیه دانش آموزان پسر و دختر شاغل به تحصیل در دوره راهنمایی نواحی پنجگانه آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 80 ـ1379 تشکیل می داد. مطابق با آمارهای رسمی منتشره از سوی سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان تعداد کل این دانش آموزان 94118 نفر بود. از این تعداد به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای ,180 نفر آزمودنی دختر و پسر (95 پسر و85 دختر) اتخاب شد.
ابزار جمع آوری اطلاعات و روش تجزیه و تحلیل دادهها
ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش , دو ابزار محقق ساخته بود , یکی پرسشنامه 37 سئوالی نگرشسنج که نگرش دانش آموزان رانسبت به درس ریاضی و به روش درجه بندی لیکرت موردسنجش قرار می داد, و دیگری آزمونهای پیشرفت تحصیلی ریاضی بود که برای هر یک از کلاسهای اول, دوم و سوم راهنمایی به طور جداگانه ساخته شد. هر دو ابزار فوق در مطالعه مقدماتی ضریب پایایی بالایی را نشان دادند. ( ضریب پایایی 95/0+ برای پرسشنامه نگرش سنج و ضریب پایایی 77/0- برای آزمون ریاضی کلاس اول,82/0- برای آزمون ریاضی کلاس سوم و 81/0+ برای آزمون ریاضی کلاس سوم ) همچنین نمره ی آزمون ریاضی پایان سال دانش آموزان و معدل نمرهی ریاضی آنها در دوره راهنمایی از کارنامههای آنان استخراج و و ضریب همبستگی آن با نمرات آنها در پرسشنامه نگرشسنج محاسبه شد. روایی پرسشنامه نگرشسنج از روش محاسبه همبستگی نمرات آزمودنیهای مطالعه مقدماتی در پرسشنامه نگرشسنج و نمره ای که معلمان آنان به علایق و نگرشهای دانش آموزان خود دادند بدست آمد. مقدارعددی این ضریب 63/0+ بدست آمد که نشان دهندهی روایی نسبتاً بالای پرسشنامه نگرشسنج بود همچنین از طریق محاسبه ضریب همبستگی میان نمرات آزمودنیها درپرسشنامه نگرشسنج و نمرات آنها در مقیاس نگرش سنج ایکن روایی پرسشنامه نگرشسنج محاسبه و مقدار همبستگی آن 87%+ بدست آمد. روایی آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی از طریق محاسبه ضریب همبستگی بین نمرات آزمودنیها در آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی و نمرات پایان سا ل آنها مشخص گردید. مقدار عددی این ضریب 958/0 بدست آمد.
روش پژوهش
این پژوهش توصیفی ازنوع روش همبستگی دو متغیری می باشد.
بخشی از یافتههای پژوهش
· بخشی از مسائل و مشکلات مربوط به ا فت تحصیلی دانش آموزان به نگرشهای منفی آنان نسبت به مدرسه و موضوعات درسی مختلف از جمله ریاضی مربوط می شود .
· نزد یک به25 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی را نگرشهای آنان نسبت به این درس توجیه می کند.
· عناصر سه گانه شناختی, عاطفی و رفتاری نگرش با متغیر پیشرفت تحصیلی همبستگی مستقیم و معنی داری را نشان می دهد.
· بین دو متغیر, نگرش نسبت به درس ریاضی و موفقیت تحصیلی در درس ریاضی در کل آزمودنیها و به طور جداگانه رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد.
بخشی از پیشنهادها
· آشناسازی کودکان با مفاهیم ساده ریاضی از اوایل کود کی توسط والدین .
· عدم القاء این تفکر و نگرش, که ریاضی از جمله دروس مهم و مشکل مدرسه است.
· توجه به کمیت و کیفیت آموزشهای اولیه مفاهیم پایه ریاضی, به ویژه در دوره ابتدائی.
· عدم القاء این تفکر و نگرش که ریاضی از جمله دروس پسرانه است و پسران در آن موفقتر از دختران هستند .
· تغییر نگرشهای منفی نسبت به درس ریاضی با استفاده و کمک گرفتن از راهنماییهای متخصصین اصلاح رفتار.
· افزایش مهارتهای شناختی مربوط به ریاضی دانش آموزان و به موازات آن تغییر نگرشهای منفی آنان.
· پرهیز از بکارگیری روشهای تنبیهی, به ویزه تنبیه بدنی و یا تحقیر کودکان به دلیل عدم موفقیت آنان در کسب نمرههای بالا در درس ریاضی .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
چکیده :
یکی از مهمترین مباحث تعلیم و تربیت و در عین حال یکی از مشکلترین مفاهیم برای تعریف کردن «یادگیری» می باشد. یادگیری اساس رفتار افراد را تشکیل می دهد. از طریق یادگیری فرد با محیط خود آشنا می شود، روی محیط تأثیر می گذارد و گاهی باعث ایجاد تغییرات مثبت و سازنده در محیط می شود. بنابراین قسمت عمده ی رفتار آدمی آموختنی است. فرد انسان سخن گفتن، محبت کردن، ارتباط برقرار کردن با دیگران و حتی اندیشیدن را یاد می گیرد. شناختن خود و جهان خارج نیز از طریق یادگیری امکان دارد. رشد قوه تفکر با طرز حل مسئله امری است که به تدریج و در سایه ی یادگیری در افراد به وجود می آید: توجه به اصول یادگیری و بررسی علل عدم توانایی دانش آموز در یادگیری ، ارائه بهترین راهکار جهت جبران ناتوانایی ها شرط اساسی موفقیت در فعالیتهای آموزشی می باشد.
جهت گیری معلمان و مدیران درباره ی یادگیری در طرز کار و تصمیم گیری آنها تأثیر فراوان دارد ، معلمانی که اصول و مبانی یادگیری را درست تشخیص نمی دهند بهتر می توانند در تعلیم و تربیت افراد اقدام کنند و از تعداد دانش آموزان در معرض شکست بکاهند.
در راستای رسیدن به اهداف یادگیری معلم از عوامل مهم و مؤثر می باشد. عنصر معلم درهر نظام آموزشی را بایستی آینه ی تمام نمای درجه توفیق آن نظام در تحقق اهدافی دانست که فلسفه وجودی آن را تشکیل می دهد. کلیه عوامل درونی سازمان مدرسه لازم و ضروری می باشد ولی معلم اهمیت خاص خود را دارد. اگر قصد تغییر در رفتار دانش آموزان را داشته باشیم باید به سراغ معلمان برویم بدون تحول معلم هیچ تحولی در آموزش صورت نمی گیرد.
بیان مسئله
روشهای فعال تدریس به روشهایی اشاره دارد که بتواند فعالیتهایی دانشآموزان را تقویت و یادگیری را به یک جریان دو سویه تبدیل نماید ( فضلی خان ، 1378 )
بنابراین معلم باید فراگیران را با مطالب یادگرفتنی درگیر سازد و راه و روش دانستن را به آنها بیاموزد نه اینکه صرفاً به انتقال اطلاعات و معلومات اکتفا کند . ( سیف ، 1368 )
بعضی اوقات ، معلمان مطالب زیادی را تدریس میکنند ولی بعداً متوجه میشوند دانشآموزان میتوانند حتی مقدار کمی از آنچه که را که مطرح شده است بازگو نمایند .راستی دلیل این امر چیست ؟ چرا، گاهی بعد از ارائه توضیح مفصل در مورد موضوعی فراگیران نمیتوانند حتی بخش کوچکی از آن موضوع را بازیابی کنند ؟ چرا دانشآموزان بجای درک معنائی مطالب ، به حافظه خود فشار میآورند ؟
در پاسخ به این سوالات میتوان بی توجهی معلمان به روشهای یاددهی یادگیری یعنی به کار نگرفتن روشهای فعال در آموزش را دلیل اصلی قلم داد کرد .
به همین ، دلیل ، کیفیت آموزشی در بسیاری از مدارس از سطح مطلوب برخوردار نیست و دانشآموز اغلب مطالب را حفظ ، و پس از پایان یافتن امتحانات آنها را فراموش میکند . بکارگیری روشهای فعال تدریس باعث میشود تا یادگیری تا عمق جان دانشآموزان رسوخ کند و نه تنها یافتهها و کشفیات خود را به سادگی فراموش نکنند بلکه در طول زندگی آن را به صورت کاربردی به کار ببرند .
در این پژوهش میخواهیم بدانیم آیا استفاده از روشهای فعال تدریسبر میزان موفقیت دانشآموزان کلاس سوم در درس زبان موثر است ؟ آیا اصولاً بین روشهای تدریس فعال در موفقیت دانشآموزان با روشهای تدریس غیر فعال تفاوت وجود دارد ؟ لذا تحقیق حاضر در پی آن است تا تفاوت روش تدریس فعال با روش تدریس غیر فعال را در درس زبان دوم راهنمائی از لحاظ پیشرفت تحصیلی مقایسه نماید و به تشریح تعداد زیادی از این روشها بپردازد .
اهمیت و ضرورت پژوهش
در بسیاری مواقع شاید این بخش به دور از واقعیت نباشد که نه معلم میداند محتوایی را چرا باید درس بدهد و نه دانشآموز چرایی را انتخاب محتوا را میداند نه معلم میداند محتوا را به چه روش صحیح و سودمندی تدریس نماید و نه دانشاموز چگونه یادگرفتن را میداند . معلم صرفاً درس میدهد و فراگیران نیز به طور موقتی حفظ میکنند ما فقط یادگرفتهایم درس بدهیم و دانشآموزان نیز آموختهاند که تنها حفظ نمایند و چون و چرا مطالب را از ما بپذیرند ( کیوانفر ، 1380).
آیا معلم به طور معمول ، پیش از تدریس ارزیابی میکند که هدف از تدریس این مطالب چیست ؟ و آیا از خود میپرسد این محتوا چگونه باید تدریس شود ؟ یا فقط به طور یکنواخت به روش حفظی و یادگیری طوطی وار می پردازد .
متن آموزشی که در اختیار همه قرار دارد ، اما چگونگی تدریس مهم است . موفقیت معلم در استفاده از شیوههای فعال تدریس است . به اعتقاد محقق شیوه فرآیند یاددهی - یادگیریاز خود موضوع درسی مهمتر است .
تدریس در گذشته بر اساس دیدگاه متخصصان تعلیم و تربت به معنی انتقال معلومات بوده اما صاحبنظران جدید تعلیم وتربیت بر این باورند که معلم باید روش دانستن را به دانشآموز بیاموزد نه اینکه صرفاً به انتقال فرمولها و معلومات اکتفا کند معلم باید دانشآموز را کمک کند تا خود تجربه کند و از طریق تجارب خود مطالب را فراگیرند ، لذا توجه به کیفیت و شیوه تدریس معلمان باید امر بسیار ضروری و جدی تلقی شود و برنامه ریزان و مسئولان موظفند که فرصتهای لازم برای آشنائی هر چه بیشتر معلمان با روشها و الگوهای جدید و خلاق تدریس را فراهم نموده ، و شرایط و امکانات را برای اجرای موفقیت آمیز این روشها آماده نمایند .
امروزه بیساری از طراحان و مسئولان برنامه های آموزش و پرورش از شیوه های رایج تدریس ناراضی هستند و بدین سبب از نوآوری و نوگرایی در این زمینه ، استقبال میکنند کارائی روشها نظیر : سخنرانی ، انتقال اطلاعات از معلم به دانشآموز و به یاد سپاری و تأکید بر محفوظات که شالوده روشهای سنتی تدریس است . مدتهاست مورد ایراد و پرسش قرار گرفته است . برای جبران کمبودهای این گونه روشها ، عدهای از متخصصان استفاده از وسایل جدید کمک آموزشی مانند فیلم ، اسلاید ، نوارهای دیداری و شنیداری را توصیه میکنند و عدهای دیگر روشهای بحثی و پرسش و پاسخ و انجام دادن آزمایشهای انفرادی و گروهی را جانشین روشها قبلی کردهاند .
از نتایج پژوهش میتوان در دوره های ضمن خدمت آموزش معلمان ، درتدریس درس روش و فنون تدریس در دانشگاهها و مراکزتربیت معلم استفاده نمود . بکارگیری این روشها حتی به صورت کارگاهی در آموزش معلمان منجر به بهبود کیفیت تدریس می شود . بنابراین این تحقیق ضمن مشخص کردن میزان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
بررسی میزان شیوع اختلالات رفتاری در دانش آموزان دختر و پسر دبستانی شهر اهواز در سال تحصیلی 89-88
واژههای کلیدی: اختلالات رفتاری، دانش آموزان دبستانی، میزان شیوع
هر جامعه ای برای پیشرفت و رشد در ابعاد مختلف اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی و ... نیاز به افرادی دارد که از نظر روانی و جسمانی سالم باشند. با توجه به اینکه کودکان امروز، صاحبان بلافصل آینده جامعه هستند، سلامتی و بیماری آنان در سلامتی و بیماری جامعه فردا و نسلهای آینده اثراتی قابل توجه خواهد داشت. بنابراین، لازم است به سلامت روانی-جسمانی این قشر عظیم بیشتر توجه شود و گامهایی اساسی در جهت پیشگیری و درمان بیماریها و اختلالات روانی و رفتاری آنان برداشته شود. در مجموع، تحقیقات معتبر انجام شده در جهان نشان داده اند که میزان اختلالات رفتاری در کودکان سنین دبستانی در مناطق مختلف متغیر بوده و معمولا بین 2 تا 12 درصد است که در غالب موارد بررسی شده، میزان شیوع این اختلالات در پسران بیشتر از دختران بوده است. علاوه بر آن نتایج بررسیهای انجام شده نشان می دهد که میزان شیوع این اختلالات در دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم دبستان بیش از سایر پایه هاست.
بررسی آماری ده کشور اروپایی و نیز نتایج مطالعات شیوع شناسی در 11 شهر و استان کشورمان نشان داده است که عواملی همچون نابسامانی های درون خانواده (عدم سازگاری والدین، سرزنش، تهدید، انضباط ضعیف، تحصیلات پایین والدین، فقر اقتصادی)، عوامل مربوط به مدرسه مانند روابط معلم و دانش آموزان و دانش آموزان با یکدیگر، وضعیت تحصیلی، کیفیت و امکانات آموزشی، همچنین سن، جنس، هوش به عنوان (عوامل وراثتی) و عوامل فرهنگی و اجتماعی، مهمترین علل بروز اختلالات رفتاری هستند.بنابراین، شناخت دقیق و علمی مشکلات روانی و رفتاری کودکان و شیوع شناسی اختلالات رفتاری آنان اولین گام در جهت پیشگیری و درمان آنهاست.
هدف اصلی این مطالعه، تعیین میزان شیوع اختلالات رفتاری در دانش آموزان دختر و پسر دبستانی شهر اهواز در سال تحصیلی 89-88 بوده است که به منظور، تعیین درصد اختلالات رفتاری دانش آموزان دبستانی به تفکیک جنس و نوع اختلال، رابطه بین عواملی همانند میزان تحصیلات، ترتیب تولد، وضعیت تحصیلی، شغل والدین، سن و جنس با اختلال رفتاری و میزان همبستگی اختلالات رفتاری با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مد نظر قرار گرفت.
بیان مسئله
در این تحقیق ، محقق در صدد است بررسی میزان شیوع اختلالات رفتاری در دانش آموزان دختر و پسر شهرستان اهواز راه از طریق پرسش شوندگان مورد تجزیه و تحلیل و ارزیابی قرار دهد و از روش اسناد ومدارک موجود مشخص نماید که بین دانش آموزان دختر از لحاظ عملکرد تحصیلی تفاوت وجود دارد .
از آنجایی که عوامل دخیل و موثر در پیشرفت تحصیلی و افت تحصیلی در دانش آموزان بسیار زیادند و به عوامل گوناگون در داخل نظام آموزشی و عوامل خارج از نظام آموزشی ( عوامل خانوادگی ) تقسیم می شوند که در مقدمه به بسیاری از پر اهمیت ترین آنها اشاره شده است از بین آن عوامل فراوان که بیش از همه دارای اهمیت بیشتری هستند انتخاب و مورد سوال قرار می گیرند.
1- آیا رابطه ای بین میزان اعتماد به نفس والدین و پیشرفت تحصیلی فرزندان دانشآموزا چه دختر و چه پسر وجود دارد؟
2- آیا رابطه ای بین میزان عملکرد عامیانه و روزانه والدین و پیشرفت تحصیلی دنشآموزان چه دختر و چه پسر وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
این تحقیق صرفاً در رابطه با مسائل آموزش و پرورش و نظام آموزش و پرورش کشور می باشد و با توجه به بررسیها وتحقیقاتی که در این زمینه می شود می توان مشخص نمود که چه عواملی می توانند در نظام آموزش و پرورش دخیل باشند و از این عوامل چه عواملی مضر و چه عوملی می توانند مفید باشند .
بررسی نمودن این عوامل و تحقیق و کار کردن بر روی آنها می توان علل پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مشخص نمود .
از آنجائیکه تعلیم و تربیت امریست پیوسته ،مستمر و همه جانبه ، تاثیر فاکتورهای چون شراط خانواده و میزان تحصیلات و آگاهی اولیاء شرایط فرهنگی و اقتصادی و مجموعه شرایط محیط آموزش بر یکدیگرو نتیجتاًدر تعلیم و تربیت امری است اجتناب ناپذیر ، لذا مطالعه هر یک بدون در نظر گرفتن تاثیر و تاثر شرایط دیگر امریست دشوار با این پیش فرض ما برای تاثیر میزان تحصیلات و آگاهی اولیاء و دانش آموزان در عملکرد تحصیلی فرزندانشان را مورد بررسی قرار داده ایم .
از مجموعه نظرات روان شناسی اجتماعی ، روان شناسی تربیتی در روانشناسی رشد چنین برمی آید که کودکان همه مهارتهای و ارزشها را از محیط خود کسب می کنند و اولین محیط اجتماعی مهم خانواده است کودکان چه آگاهانه و چه ناآگاهانه ، چه مستقیم و چه غیر مستقیم تحت تاثیر پدر و مادر خود قرار می گیرند و به دست آنها تربیت می شوند .
جریان تربیت کودکان در خانواده یک امر لحظه ای و منقطع نیست . بلکه جریانی است دائمی و مستمر و بالطبع والدین تحصیل کرده در امر تربیت و تعلیم فرزندانشان در پیشبرد اهداف اموزشی نقش بسزائی خواهند داشت.
اهداف تحقیق:
هدف کلی تحقیق: مقایسه و بررسی میزان اختلالات رفتاری و اعتماد به نفس در دانش آموزان دختر و پسر شهرستان اهواز بوده است.
اهداف ویژه تحقیق:
- بین دانش آموزان دختر از لحاظ عملکرد تحصیلی تفاوت وجود دارد؟
- بین دانش آموزان پسر ازلحاظ عملکرد تحصیلی تفاوت وجود دارد؟
- چه تفاوت هایی در اختلالات فردی دانش آموزان پسر از لحاظ پیشرفت تحصیلی وجود دارد .
- چه تفاوت هایی در اختلالات فردی دانش آموزان پسر از لحاظ پیشرفت تحصیلی وجود دارد
روش پژوهش :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
مقدمه:
زندگی اجتماع موثر، مستلزم مشارکت فعال و مفید تمامی اعضای جامعه در زمینه های مختلف اجتماعی است در شرایط موجود با توجه به رشد سریع دانش و تکنولوژی، افراد باید بصورت گسترده شرایط اجتماعی شدن و کسب دانش و مهارت ها و فنون را در دوران کودکی و نوجوانی بیاموزند و در بزرگسالی به پیگیری آموزشهای قبلی توسعه و گسترش دانش، توانائی ها و مهارت بپردازند تا از این طریق در جامعه و سامان های مختلف حضور جدی و موثر داشت باشند و علاوه بر رفع نیازها و امیال خود به صورت منطقی به اجزای نقش اجتماعی و سازمانی خویش بپردازند زیرا حیاط موثر سازمان ها از طریق کارایی مسئولان و کارکنان آگاه و ماهر خلاق و توانا میسر می گردد که این مسئولان و کارکنان در آینده کسانی به غیر از دانش آموزان فعلی مملکت نمی باشند. این امر آموزش های مستمر و تدریجی و یا به عبارتی آموزش همراه با یادگیری عمیق را اجتناب ناپذیر می سازد و لزوم سرمایه گذاری در آموزش نیروی انسانی را بعنوان رکن اساسی توسعه کشور گوشزد می نماید. در این راستا پرسشهای مستمر یا تدریجی دانش آموزان فعلی و مسئولان آینده در واحدهای آموزشی در آموزش و پرورش یکی از گامهای مهم و ارزشمند است که چنانچه با برنامه ریزی علمی و اجرای تحقیق اعمال شود، منجر به ارتقای سطح علمی دانش آموزان شده و در نتیجه قدم مثبت و موثری در جهت ارتقاء کمی و کیفی آموزش و پرورش و در نهایت توسعه جامعه برداشته می شود. هدف پرسشهای مستمر و تدریجی افزایش دانش و مهارت و ایجاد زمینه های لازم جهت بروز خلاقیت ها و نوآوری و تقویت اعتماد به نفس و رحیه هم فکری و مشورت با دیگران و رفع اشکال در برنامه ریزی و خلاصه ارتقاء سطح کارایی دانش آموزان متناسب با تحولات و نیازهای جامعه امروزی می باشد. بنارباین دراین تحقیق محقق بر این است تا تاثیر پرسش های مستمر و یا پرسشهای تدریجی را بر میزان افزایش موفقیت و کارایی دانش آموزان از منظر و دیدگاه خود آنان بررسی نماید