لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
اشعه کاتدی و نظریه اتمی
اشعهی کاتدی چیست؟ جریان از این قرار است که در ساختار بلور فلزّات، به ازای هر اتم یک یا چند الکترون آزاد وجود دارد که تقریباً در همهی نمونهی فلزّی که میبینیم میتواند آزادانه حرکت کند. میزان انرژی لازم برای این که بشود این الکترونها را از فلز خارج کرد کم است و البتّه برای فلزّات مختلف متفاوت است. امّا به طور کلّی اگر شما یک قطعه فلز را داغ کنید، میلیاردها الکترون به راحتی انرژی لازم برای فرار کردن از ساختار بلوری فلز را به دست میآورند و از سطح آن جدا میشوند. فلزّاتی که انرژی لازم برای جدا کردن الکترون از آنها کمتر است، غالباً برای ساخت کاتد به کار میروند و جریانی که با گرم کردن آنها (کاتد گرم) یا انرژی دادن به آنها به روشهای دیگر (کاتد سرد) به دست میآید، جریان یا اشعهی کاتدی نام دارد. اگر الآن این نوشتهها را روی یک مانیتور CRT میخوانید، در پشت صفحهی مانیتور و دقیقاً روبهروی شما یک تفنگ الکترونی قرار دارد که الکترونها مورد نیازش را از طریق یک قطعه فلزّ کاتد فراهم میکند و بعد از جهتدهی آنها را به سمت صفحه میفرستد.
اشعه کاتدی: ذرات الکترونی پر انرژی هستند که از کاتد حرارت دیده ساطع میشوند.
از اشعه های یون زا برای استریل کردن وسائل و بسته های پلاستیکی مثل سرنگ ها و بوات های یکبار مصرف استفاده میشود.
شناخت اشعه کاتدی
طی آزمایشاتی که بر روی الکترولیز توسط فاراده Faraday انجام شد وی دو قانون معروف خود را به شرح زیر در سال ۱۸۳۰ میلادی منتشر نمود:
۱- در الکترولیز مقدار عنصر آزاد شده متناسب با مقدار جریان الکتریسته است.به عنوان مثال اگر ۱ فاراد یا ۹۶۵۰۰ کولن الکتریسته را ازمحلول نمک حاوی یون تک ظرفیتی جیوه عبور دهیم، ۱ مول اتم جیوه و اگر از محلول نمک حاوی یون دو ظرفیتی عبور دهیم ۰.۵ مول اتم جیوه ته نشین می شود. پس بسته هایی از الکتریسته وجود دارد که یک بسته از آن ها به سمت فلز تک ظرفیتی و دو بسته به سمت فلز دو ظرفیتی حرکت می کنند.
۲- هرگاه مقدار یکسان جریان الکتریسیته را از سه ظرف بگذرانیم که حاوی نمک ها با ظرفیت های متفاوت هستند، یعنی در ظرف اول نمک یک ظرفیتی، در ظرف دوم نمک دو ظرفیتی و در ظرف سوم نمک سه ظرفیتی داشته باشیم. رسوبهای فلز حاصل از عبور جریان الکتریسیته از ظروف متناسب با جرم اتمی فلز تقسیم بر ظرفیت عناصر آن می باشد.
نتیجه: هر اتم مقداری ثابت بار می گیرد. اتم یک ظرفیتی یک بسته، اتم دو ظرفیتی دو بسته و اتم سه ظرفیتی سه بسته بار می تواند حمل نماید.و هرگز جزء کسری از بار الکتریکی مانند ۱.۲۳ را به خود نمی گیرند. این بسته برای تمام اتمها یکسان است، یعنی الکتریسته از بسته ها یا ذرات کوچکی تشکیل شده اند. که آنها را الکترون می گوییم.
بعد از آزمایش الکترولیز بر روی مایعات و جامدات نوبت به الکترولیز گازها رسید که در الکترولیز گازها نتایج زیر به دست آمد:
۱- ولتاژ معمولی از گازها عبور نمی کند.
۲- در ولتاژهای بالا چنانچه فاصله دو الکترود زیاد باشد جریان الکتریسیته عبور نمی کند.
۳- در فشار معمولی به ازای هر سانتیمتر فاصله الکترودها به ۳۰۰۰۰ ولت اختلاف پتانسیل نیازمندیم.
در جریان این آزمایش ها دانشمندان مجبور به ساختن لوله هایی از جنس شیشه شدند تا بتوانند فشار داخل آن را کاهش داده و به بررسی هایمختلف بپردازند. بعد از ساخت این لوله ها دانشمندان به نتایج زیر دست یافتند:
۱- در فشار 0.1 اتمسفر اگر ولتاژ ۱۰۰۰۰ ولت برقرار شود، گاز درون لوله ملتهب شده و به رنگ های گوناگون پرتو افشانی می نماید. به عنوان مثال نئون رنگ قرمز، هوا رنگ صورتی ملایم، بخار سدیم رنگ زرد و بخار جیوه رنگ آبی مایل به سبز را ایجاد می نماید.
۲- در فشار کمتر از 0.0001 اتمسفر و ولتاژ بالای ۱۰۰۰۰ ولت جداره شیشه ملتهب شده و نور سبز مغز پسته از خود منتشر می نماید.
۳- با کم کردن فشار تا 0.000001 اتمسفر روشنایی از بین رفته و نوعی درخشندگی یا تابش مهتابی در دیواره لوله ایجاد می شود که در حضور صفحات فلوئور به طور کامل قابل مشاهده است.
این اشعه که توسط ویلیام کروکس William Crookes کشف گردید به اشعه کاتدی معروف شد. اشعه کاتدی نیز به نوبه خود مورد مطالعه قرارگرفته و ویژگی های یکی پس از دیگری کشف گردید. به آزمایش های زیر و نتایج به دست آمده از آنها توجه کنید:
۱- برای اینکه ماهیت این اشعه هرچه بیشتر برای ما روشن گردد یک مانع بین دو الکترود در لوله قرار می دهیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
آرزوی استقلال یا شکاف نسلها
مفهوم شکاف نسلها، بین والدین و فرزندان، از تجربه پدر و مادر نوجوانها بودن پدید آمد. این شکاف نشاندهنده تفاوت در تجربه زندگی و درک رخدادهای زندگی است.
آرزوی استقلال
مفهوم شکاف نسلها، بین والدین و فرزندان، از تجربه پدر و مادر نوجوانها بودن پدید آمد. این شکاف نشاندهنده تفاوت در تجربه زندگی و درک رخدادهای زندگی است.
بسیاری از مسائل و مشکلات از آنجا ناشی میشود که نوجوانان نیاز به استقلال و گسستن از خانه را دارند، در صورتی که این موضوع برای والدینی که قادر به رهاسازی نیستند و میخواهند کنترل خود را روی نوجوانان ادامه دهند بسیار تهدیدکننده است. پس نکته اساسی در تفاوت بین نسلها دیدگاه متفاوت این دو نسل در برخورد با مسایل است.
هر کدام دریچهای خاص برای دیدن دارند و این باعث میشود که از یک پدیده دو برداشت متفاوت داشته باشند. شکاف بین نسلها ناشی از دو عامل عمده: اختلاف و تفاوت بین عصرها و رشد ناشی از تفاوت فناوری. این شکاف بازتاب تغییری است که جامعه بر یک نسل تحمیل میکند.
استقلال روانی انسان در یک فرایند از تولد تا جوانی شکل میگیرد. در این مسیر تکوینی شکاف نسلها را میتوان از دریچه بلوغ نگریست. این مقاله تمرکز خود را روی تحول روانی نگه خواهد داشت تا شاید بتواند زوایای بیشتری از موضوع را روشن کند.
اصولاً میتوان سه مرحله انتقالی در راه استقلال یک فرد برشمرد:
الف) تولد: در رحم، نوزاد صددرصد به مادر وابسته است. با تولد نوزاد و بریدن بند ناف، وی پا به جهانی تازه میگذارد. به نظر اتو رنک، در کتاب «ضربه تولد»، جدایی از رحم باعث شکلگیری اضطراب نخستین میشود. در این مرحله تغذیه درست احساس امنیت ایجاد میکند، به بیان دیگر شیر دادن توسط مادر به کودک لذت میدهد و احساس ایمنی را القا میکند.
ب) از شیر گرفتن: طول این دوره به عوامل فرهنگی نیز بستگی دارد. لذا میتوان بعداز دو سالگی را ذکر کرد. کودک مجبور است استقلال تغذیهای از مادر را تجربه کند. غذای راحت و آبکی مادر جایش را با غذای سفت که نیاز به جویدن دارد عوض میکند.
ج) نوجوانی: دوره رها شدن از وابستگیها و ورود به صحنه اجتماعی است. اصولاً مفهوم شکاف نسلها بین والدین و فرزندان در این دوره پدید میآید و این دوره در شکلگیری شخصیت آینده فرد نقش حیاتی ایفا میکند. نوجوان برای ورود به اجتماع نیازمند به سه صفت است: همپایگی با بزرگسالان، اندیشیدن به آینده و داشتن برنامه.
نوجوان میخواهد خود را همپایه بزرگسالان بداند و بر این اساس قضاوت کند. او برای آینده خود نگران است و مهمترین صفت داشتن برنامه است. چون در این دوره دچار تضاد میشود و برای حل این کشمکش احتیاج به نقشه برای اصلاحات اجتماعی دارد. گاهی نیازهای نوجوان با هنجارهای اجتماعی در تضاد و تقابل مستقیم قرار میگیرد.
«کارزون» در تحقیقی با نام «خشونت و عقاید پسامدرن» به نوعی استحاله در رویکرد جوانان نسبت به روابط بین فردی اشاره میکند. وی میگوید: «خشونت در رفتار اجتماعی یک جنبه ویژه استحاله است». پس نسل جدید خشنتر از نسل قبلی است. صنعتی شدن جوامع شکلگیری هویت را در نوجوانان طولانی کرده و عقاید آنان در برخورد با فناوری دگرگون شده است.
نوجوانی یک دوره از شیر گرفتن روانی است که شخص پشت سر میگذارد و به سمت استقلال و ثبات و استحکام روانی پیش میرود. این دوره نیازمند آموزش و پرورش یعنی نفیسترین هدیه جامعه است. آموزش و پرورش امکانات و ابزار مناسبی برای حرکت به سوی استقلال است.
بلوئر مینویسد: «... نسل قبلی رشد اقتصادی سریع و فرصتهای وسیعی را در برابر خود میدید... نسل جدید خود را در برابر کسادی و تنزل آن و فرصتها و موقعیتهای شغلی محدود میبیند با جامعهای آشفته، جوانان به دنبال شغل به هر دری میزنند تا آینده شغلی خود را تامین کنند. در نظام جدید نوجوانانی تربیت میشوند که مدتها درس میخوانند تا وارد بازار کار شوند، ازدواج کنند و...» نسل قبلی زودتر بحران نوجوانی را پشتسر میگذاشت، زودتر سرکار میرفت، ازدواج میکرد و خانواده تشکیل میداد.
اگر نسل قبل بخواهد با همان دید قبلی به مسائل بنگرد مثلاً بیکاری جوانان را بیانگر بیعرضه بودن آنها بداند تا شرایط خاص اجتماعی، آنگاه این تضاد و عدم درک متقابل، انعکاسی از شکاف بین نسلهاست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
دانشگاه آزاد اسلامی- واحد تربت جام
موضوع:
استاد ارجمند:
؟؟؟؟؟؟
تهیه کننده:
؟؟؟؟
تابستان 85آلفرد آدلر ( 1937 ـ 1870)
آدلر معمولا به عنوان نخستین پیشگام گروه روانشناسی اجتماعی در روانکاوی تلقی می شود، زیرا در 1911 از فروید جدا شد. او نظریه ای را تدوین کرد که " علایق اجتماعی " در آن نقش عمده ای را ایفا می کنند ، و او تنها روانشناسی است که یک گروه چهارنفری تشکیل داد که به نام او نامیده می شود.
زندگی آدلر
آدلر در یک خانواده ثروتمند که در حومه وین ، اتریش ، زندگی می کردند به دنیا آمد. کودکی او با بیماری ، حسادت برادر بزرگتر ، و طرد شدن از سوی مادر مشخص شده بود. او خود را شخصی زشت و کوچک اندام تلقی می کرد. آدلر نسبت به پدرش بیش از مادرش احساس نزدیکی می کرد، و شاید مانند یونگ ، بعدها به این دلیل با مفهوم عقده ادیپ مخالفت کردکه در تجارب دوره کودکی اش انعکاس نداشت. آدلر در کودکی با جدیت تمام کار می کرد تا نزد همسالانش محبوبیت به د ست آورد، و به تدریج که بزرگتر شد، به احساس عزت نفس و پذیرش از سوی دیگران دست یافت که در میان افراد خانواده اش سراغ نداشت.
آدلر در ابتدا دانش آموز ضعیفی بود، به اندازه ای ضعیف که معلمی به پدرش گفت که این پسر برای هیچ شغلی جز شاگرد کفاشی مناسب نیست. اما آدلر با پشتکار و فداکاری خود را از پایین ترین سطح کلاس بالا کشید. هم از نظر اجتماعی و هم از نظر تحصیلی سخت تلاش کرد تا بر عقب ماندگیها و حقارتهایش غلبه کند، و بدین ترتیب برای نظریه آینده اش دایر بر اینکه شخص باید نقاط ضعفش را جبران کند نمونه ای شد.
توصیف احساسهای حقارت ، که بعدها بخش اصلی نظام او را تشکیل داد، بازتاب مستقیم تجارب اولیه خود اوست، دینی که آدلر آزادانه به آن اعتراف کرد.
آدلر در چهار سالگی ، هنگامی که از دست و پنجه نرم کردن با ذات الریه ای که او را تا دم مرگ برده بود بهبودی حاصل کرد، تصمیم گرفت پزشک شود. درجه دکتری پزشکی خود را در 1895 از دانشگاه وین دریافت کرد.
پس از گرفتن تخصص چشم پزشکی و سپس اشتغال در طب عمومی ، به روانپزشکی روی آورد. در 1902 شرکت در جلسات بحث گروهی هفتگی فروید را به عنوان یکی از چهار عضو مجاز آغاز کرد. گرچه از نزدیک با فروید کار می کرد، رابطه شخصی با یکدیگر نداشتند.
یکبار فروید گفته بود که آدلر حوصله اش را سر می برد.
آدلر در چند سال بعد نظریه ای درباره شخصیت تدوین کرد که از بسیاری جهات با نظریه فروید تفاوت داشت و تاکید فروید بر عوامل جنسی را آشکارا مورد انتقاد قرار داد. در 1910 فروید ریاست انجمن روانکاوی وین را به نام او کرده بود تا اختلافات فزاینده بین آندو از میان برداشته شود، اما در 1911 ، انشعاب اجتناب ناپذیر کامل شد. این انشعاب تلخ بود. بعدها آدلر فروید را کلاهبردار توصیف کرد و روانکاوی او را " کثیف " خواند (روزن ، 1975 ، ص ، 210) فروید از آدلر به عنوان " نابهنجار" و " دیوانه شهرت " یاد می کرد ( گی ، 1988 ، ص . 223).
آدلر در جنگ جهانی اول به عنوان پزشک در ارتش اتریش خدمت کرد و پس از آن کلینیکهای راهنمایی کودکان را در مدارس وین سازماندهی کرد. در سالهای دهه 1920 نظام روانشناسی اجتماعی وی که خود آن را روانشناسی فردی می نامید پیروان زیادی پیدا کرد.
در 1926 آدلر نخستین بازدید از چندین بازدید خود از آمریکا را انجام داد و هشت سال بعد به استادی روانشناسی بالینی در دانشکده پزشکی لانگ آیلند ( نیویورک ) منصوب شد. وی در حالی که برای
ایراد سخنرانی پرحرارت در سفر بود، در آبردین، اسکاتلند در گذشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
اساس نظریه رنگها
متن اصل این مقاله توسط دوست عزیز کامران خوشی برای ترجمه و استفاه در سایت در اختیار این جانب قرار گرفته است. ضمن تشکر فراوان از ایشان، خواندن این مطلب را به کسانی که به عکاسی به چشم یک علم و هنر نگاه می کنند توصیه می کنم. البته بحث رنگها در عکاسی مبحث پیچیده و مفصلی است که در غالب یک مقاله نمی گنجد. ولی اصول اولیه و سرخط های این مبحث در این مقاله به خوبی بیان شده است. شناخت رنگها گامی ساده و ضروری برای ترکیب بندی بهتر در عکاسی است. عکاسی مطالعه نور است و نور رنگی است! بنابر این بهتر است که دمای رنگها، چرخه رنگ و کاربردهای آن در عکسهایتان را بهتر بشناسید.
چیزی که دانستن آن برای عکاسی که میخواهد این مقاله را بخواند ضروری است این است که بداند نظریه رنگها در نور با رنگهای نقاشی متفاوت است. رنگهای مرسوم اصلی که نقاشان و پرینترها از آن استفاده میکنند رنگهای قرمز، آبی و زرد میباشند. در حالی که در نور رنگهای اصلی قرمز، آبی و سبز میباشد. در نور با ترکیب مساوی این رنگها نور سفید بدست میآید، با ترکیب آبی و سبز رنگ فیروزهای داریم و ترکیب قرمز و سبز، زرد میشود. بنابر این در عکاسی بنفش، فیروزهای و زرد رنگهای طفیلی هستند. د راین مقاله نحوه تشکیل رنگها و خواص آنها به تفصیل بحث شده و به چرخه رنگی مرسوم در عکاسی اشاره شده است.دمای رنگدمای رنگ با درجه کلوین بیان میشود و عبارتست از میزان حرارتی که باید به یک منبع جسم سیاه داده شود تا نوری با خواص طیفی مشابه با آن رنگ ساطع نماید.برای توضیح این تعریف، رنگ فلز گداخته را در نظر بگیرید. وقتی یک تکه فولاد گداخته میشود، در ابتدا رنگ آن قرمز تیره میشود. وقتی که گرمتر شود، دارای رنگی بین آبی و سفید میشود. این پدیده رابطه بین دما و رنگ را نشان میدهد. با بالاتر رفتن دما رنگ فلز گداخته به آبی مایل به بنفش تبدیل شده و سرانجام اشعه ماوراء بنفش نامرئی ساطع میکند. وقتی قطعه فلز از منبع حرارت دور شود، رنگ آن زرد، سپس نارنجی و قرمز میشود.مثالهایی از دمای رنگهای غیر نور روز:نور شمع : 1500 کلوینلامپ نئون 40 واتی: 2680 کلوینلامپ نئون 200 واتی: 3000 کلوینلامپ تنگستن: 3400 کلویننور لامپ گزنون: 5000-4500 کلویننور فلاش الکترونیکی: 5500-5600 کلوینولی به خاطر داشته باشید که دو منبع نور مختلف که دارای دمای رنگ مساوی هستند، لزوما دارای کیفیت بصری رنگ مشابه نیستند. دو منبع نور با رنگ مساوی نیز می توانند دارای کیفیت به شدت متفاوتی باشند.
نور خورشیدخورشید مانند یک جسم سیاه عمل میکند. نوری که خورشید تولید میکند باید از میان فضا و سپس اتمسفر زمین عبور کرده تا به سطح زمین برسد. بنابر این نور خورشید ترکیبی از نور مستقیم خورشید و نیز نور غیر مستقیم حاصل از پخش شدن و انعکاس نور توسط اتمسفر و ابرها میباشد. این پدیده باعث میشود که نور خورشید دارای دمای رنگ متفاوتی از 2000 کلوین تا 20000 کلوین شود. در جدول زیر دمای معمول نور روز در شرایط زمانی و آب و هوایی مختلف آورده شده است.شرایط نور روز کمترین (K) بیشترین(K)سایه (نور آسمان آبی) 12000 20000سایه (نور هوای مهآلود) 7500 8400نور خورشید+نور آسمان صاف وسط روز 6000 6500نور خورشید+نور آسمان صاف صبح/عصر 5700 6200نورخورشید +نور آسمان مه آلود 5700 5900فقط نور مستقیم خورشید وسط روز متوسط 5400فقط نور مستقیم خورشید، عصر/صبح 4900 5600نور خورشید 1 ساعت قبل غروب یا بعد طلوع 3200 3400نور خورشید در غروب / طلوع 1900 2400
نور جذب شدههنگامی که نور سفید روی جسمی میتابد، بخشی از نور جذب میشود. این جذب نور علت رنگی است که شما میبینید.-اجسام شفاف (شیشه، آب،...) به علت اینکه اجازه میدهند تمام اشعه نور سفید از میان آنان عبور کند بی رنگ دیده میشوند.-نور بازتابی از سطح اجسام کدر شامل رنگ آنهاست. اگر تمام طیفهای نور سفید توسط جسمی جذب شود، آن جسم سیاه به نظر میرسد. بر عکس، اگر تمام طیفهای نوری توسط جسمی بازتاب شود، آن جسم سفید دیده میشود.
چرخه رنگیک عامل اساسی در عکاسی توانایی رسیدن به رنگ و جلوه مورد نظر در عکسهاست. برای دستیابی به این هدف اطلاعات اولیه نظریه رنگها مورد نیاز است. چرخه رنگ نشان داده شده در اینجا این موضوع را نشان میدهد.
چرخه رنگ بر اساس رنگهای رنگین کمان تنظیم شده است: قرمز – نارنجی – زرد- سبز – آبی – بنفش. با قرار دادن این طیفها در حول یک دایره ترکیب جدید قرمز- بنفش رنگی را نتیجه میدهد که در رنگین کمان وجود ندارد، ولی در چرخه رنگی ما یافت میشود. با استفاده از این چرخه رنگ فهمیدن ارتباط بین رنگهای مختلف آسانتر میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
پایه های منطقی نظریه سی.پی.اچ
مقدمه
جهان بینی علمی در فیزیک نظری با کارهای گالیله آغاز شد. هرچند که تلاشهای گالیله زیربنای فیزیک کلاسیک را تشکیل داد، اما این تلاشها ریشه در نگرشهای جدید به پدیده های فیزیکی داشت که مهمترین آنها را می توان در آثار برونو و کپلر مشاهده کرد. برونو به طرز ماهرانه ای در آثار خود تشریح کرد که همه ی ستارگان جهان نظیر خورشید هستند. کپلر با ارائه سه قانون خود نشان داد که حرکت سیارات قانونمند است و یک نظم منطقی در حرکت، دوره تناوب و مسیر آنها وجود دارد.
گالیله آزمایشهای زیادی انجام داد تا بتواند حرکت اجسام را در یک سری قوانین کلی خلاصه کند. در این میان آزمایش سطح شیبدار گالیله از همه مشهورتر است. اما نمی توان تاثیر نگرش گالیله را در پیشرفت علم به این آزمایشها خلاصه کرد. در حقیقت گالیله نوعی نگرش منطقی به پدیده های فیزیکی داشت که تا آن زمان بی سابقه بود. این نگرش زیربنای روش استقرایی را در فیزیک تشکیل داد و بتدریج به سایر علوم گسترش یافت.
هرچند آزمایشهای گالیله از نظر کمی و کیفی با آزمایشهای امروزی قابل مقایسه نیست، اما آزمایشهای بسیار پیچیده و پیشرفته امروزی نیز از همان قاعده ی نگرش استقرایی گالیله پیروی می کنند. به این ترتیب گالیله زیر ساخت فیزیک را ایجاد کرد و نحوه ی برخورد علمی با طبیعت را نشان داد. اما نتیجه ی این تلاشها به صورت تشریحی بیان می شد.
سالها بعد نیوتن نتایج به دست آمده توسط گالیله را فرمول بندی و در قالب یک سری معادلات ریاضی ارائه کرد و ساختار فیزیک کلاسیک را مدون ساخت. قانون جهانی گرانش نیوتن دست آورد بزرگی بود. نیوتن برای توجیه پدیده های فیزیکی " نگرش دیفرانسیلی" را جایگزین روش انتگرالی کرد. در روش انتگرالی همواره نتایج مورد نظر است. در حالیکه در نگرش دیفرانسیلی تحلیل روند رسیدن به نتایج مورد بحث قرار می گیرد و جواب های خاص را می توان از آن به دست آورد. به عنوان مثال قوانین کپلر را با قانون جهانی گرانش نیوتن مقایسه کنید. در قوانین کپلر نمی توان دوره ی گردش یک سیاره را از روی دوره ی گردش سیاره ی دیگر استخراج کرد. علاوه بر آن هر سه قانون کپلر مستقل از هم هستند. در حالیکه در قانون نیوتن می توان دوره گردش همه ی سیارات به دور خورشید را به دست آورد.
بنابراین می توان گفت گالیله روش استقرایی را به وجود آورد و نیوتن روش دیفرانسیلی را ابداع کرد. لذا تاثیر تلاشهای گالیله و نیوتن در پیشرفت علوم ممتاز و غیر قابل انکار و در عین حال بی نظیر است.
مشکلات قوانین نیوتن
هنگامیکه نیوتن قوانین حرکت و قانون جهانی جاذبه را ارائه کرد، این قوانین از نظر منطقی با اشکالات جدی همراه بود. قانون دوم نیوتن بصورت
F=ma
تا سرعتهای نامتناهی را پیشگویی می کرد که با تجربه سازگار نیست. و قانون سوم وی بیان کننده ی کنش از راه دور یا همزمانی عمل و عکس العمل است که این نیز با ابهام و اشکات خود روبرو بود.
یعنی اثر نیروی جاذبه با سرعت نامتناهی منتقل می شد. تاثیر از راه دور همواره مورد انتقاد قرار داشت.
اما مهمترین مشکل قوانین نیوتن در قانون جهانی گرانش وی بود و خود نیوتن نیز متوجه آن شده بود.
نیوتن دریافت که بر اثر قانون جاذبه او، ستارگان باید یکدیگر را جذب کنند و بنابراین اصلاً به نظر نمی رسد که ساکن باشند. نیوتن در سال 1692 طی نامه ای به ریچارد بنتلی نوشت "که اگر تعداد ستارگان جهان بینهایت نباشد، و این ستارگان در ناحیه ای از فضا پراکنده باشند، همگی به یکدیگر برخورد خواهند کرد. اما اکر تعداد نامحدودی ستاره در فضای بیکران به طور کمابش یکسان پراکنده باشند، نقطه مرکزی در کار نخواهد بود تا همه بسوی آن کشیده شوند و بنابراین جهان در هم نخواهد ریخت."
این برداشت نیز با یک اشکال اساسی مواجه شد. بنظر سیلیجر طبق نظریه نیوتن تعداد خطوط نیرو که از بینهایت آمده و به یک جسم می رسد با جرم آن جسم متناسب است. حال اگر جهان نامتناهی باشد و همه ی اجسام با جسم مزبور در کنش متقابل باشند، شدت جاذبه وارد بر آن بینهایت خواهد شد.
مشکل بعدی قانون جاذبه نیوتن این است که طبق این قانون یک جسم به طور نامحدود می تواند سایر اجسام را جذب کرده و رشد کند، یعنی جرم یک جسم می تواند تا بینهایت افزایش یابد. این نیز با تجربه تطبیق نمی کند، زیرا وجود جسمی با جرم بینهایت مشاهده نشده است.
مشکل بعدی قوانین نیوتن در مورد دستگاه مرجع مطلق بود. همچنان که می دانیم حرکت یک جسم نسبی است، وقتی سخن از جسم در حال حرکت است، نخست باید دید نسبت به چه جسمی یا در واقع در کدام چارچوب در حرکت است. دستگاه های مقایسه ای در فیزیک دارای اهمیت بسیاری هستند. قوانین نیوتن نسبت به دستگاه مطلق مطرح شده بود. یعنی در جهان یک چارچوب مرجع مطلق وجود داشت که حرکت همه اجسام نسبت به آن قابل سنجش بود. در واقع همه ی اجسام در این چارچوب مطلق که آن را "اتر" می نامیدند در حرکت بودند. یعنی ناظر می توانست از حرکت نسبی دو جسم صحبت کند یا می توانست حرکت مطلق آن را مورد توجه قرار دهد.
براین اساس مایکلسون تصمیم داشت سرعت زمین را نسبت به دستگاه مطلق "اتر" به دست آورد. مایکلسون یک دستگاه تداخل سنج اختراع کرد و در سال 1880 تلاش کرد طی یک آزمایش سرعت مطلق زمین را نسبت به دستگاه مطلق "اتر" به دست آورد. نتیجه آزمایش منفی بود. (برای بحث کامل در این مورد به کتابهای فیزیک بنیادی مراجعه کنید.) با آنکه آزمایش بارها و بارها تکرار شد، اما نتیجه منفی بود. هرچند مایکلسون از این آزمایش نتیجه ی مورد نظرش را به دست نیاورد، اما به خاطر اختراع دستگاه تداخل سنج خود، بعدها برنده جایزه نوبل شد.
نسبیت خاص
برای توجیه علت شکست آزمایش مایکلسون نظریه های بسیاری ارائه شد تا سرانجام اینشتین در سال 1905 نسبیت خاص را مطرح کرد. نسبیت خاص شامل دو اصل زیر است:
1- قوانین فیزیک در تمام دستگاه های لخت یکسان است و هیچ دستگاه مرجع مطلقی در جهان وجود ندارد.
2- سرعت نور در فضای تهی و در تمام دستگاه های لخت ثابت است.
در نسبیت سرعت نور، حد سرعت ها است، یعنی هیچ جسمی نمی تواند با سرعت نور حرکت کند یا به آن برسد.
نتیجه این بود که قانون دوم نیوتن باید تصحیح می شد. طبق نسبیت جرم جسم تابع سرعت آن است، یعنی با افزایش سرعت، جرم نیز افزایش می یابد و هر جسمی که بخواهد با سرعت نور حرکت کند باید دارای جرم بینهایت باشد. لذا قانون دوم نیوتن بصورت زیر تصحیح شد.
بنابر این جرم تابع سرعت است و با افزایش سرعت، جرم نیز افزایش می یابد. هنگامیکه سرعت جسم به سمت سرعت نور میل کند، جرم به سمت بینهایت میل خواهد کرد و عملاً هیچ نیرویی نمی تواند به آن شتاب دهد.
از طرف دیگر طبق نسبیت جرم و انرژی هم ارز هستند، یعنی جرم جسم را می توان بصورت محتوای انرژی آن مورد ارزیابی قرار داد.
E=mc2