لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 25 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ادیان، مذاهب اسلامی و تشیع در تایلند
هر دینی انسان را به سوی خوبی سوق میدهد». این جملة معروف را که معمولاً از 8167
« رسانههای گروهی و مردم تایلند شنیده میشود، میتوان گویاترین دیدگاه مردم تایلند دربارة ادیان دانست. در این کشور، ادیان و مذاهب مختلف آزادانه به حیات خود ادامه میدهند و از دیدگاه حکومت هم فعالیت دینی برای همگان آزاد است.
کشور تایلند که نام قبلی آن سیام است، در جنوب شرق آسیا قرار دارد و از شمال با لائوس، از جنوب با مالزی، از شرق با کامبوج و از غرب با میانمار همسایه است. وسعت این کشور 514 هزار کیلومتر مربع و پایتخت آن بانکوک است. جمعیت تایلند طبق آمار رسمی سال 2002م، 63 میلیون نفر است. 75 درصد این جمعیت از نژاد تایی، 14 درصد از نژاد چین و 11 درصد از نژادهای دیگرند. دین رسمی تایلند نیز آیین بوداست.
دین اسلام در تایلند از لحاظ شمار پیروان، دومین جایگاه را داراست. حکومت تایلند نیز مسلمانان را به عنوان اقلیت به رسمیت میشناسد. جمعیت مسلمانان طبق آمار رسمی شش میلیون نفر است، ولی مسلمانها معتقدند که جمعیّت واقعی آنها ده میلیون نفر است. بیشتر مسلمانان در منطقة جنوب کشور که با کشور مالزی همسایه است، تمرکز دارند و بسیاری نیز در پایتخت کشور سکونت دارند. مسلمانان تایلند از اقوام و نژادهای مختلف تایی، مالزیایی، هندی، ایرانی، چامی و چینیاند و در طول چند صد سال در کنار پیروان ادیان و آیینهای مختلف زندگی کردهاند. برای شناخت بهتر فضای اسلامی و وضع مسلمانها در تایلند، قبل از پرداختن به دین اسلام، به ادیان و آیینهای دیگری که در این کشور فعالیت دارند، اشاره میکنیم.
.
2. مسیحیت
این دین از حدود پانصد سال قبل به تایلند وارد شده و مانند جاهای دیگر، در مناطق محروم بسیار فعال است. مسیحیان، اقلیتهای محروم منطقة مرزی بین تایلند و میانمار را به کیش خود درآوردهاند و البته در سراسر کشور و بهویژه در پایتخت، کلیسا دارند. کتابهای بسیار برای تبلیغات و دعوت به خود منتشر میکنند و با توجه به اینکه اکثر مبلغان غربیاند، برای ترویج آسانتر دین خود، نخست زبان تایی را میآموزند و سپس به تبلیغ مسیحیت میپردازند و گاهی نیز با روش مراجعة خانه به خانه، دعوتشان را انجام میدهند. طبق آمار رسمی سال 1991م، نیم درصد کل جمعیت تایلند را مسیحیان تشکیل میدهند، اما به نظر میرسد که جمعیتشان در حال حاضر بیشتر شده است. در حال حاضر، شاید بتوان گفت که بیشترین موفقیت آنها در سطح کشور، جا انداختن مدارس و دانشگاههای غیر انتفاعی در شهرهای بزرگ است. این مدارس و دانشگاهها اعتبار بسیاری در سطح کشور دارند و هرکدام دارای کلیسایی کوچک و یا سالن اجتماعاتی برای انجام مراسم دینی مسیحی هستند که زیر نظر کشیش انجام وظیفه میکنند. محصلان این مدارس و دانشگاهها معمولاً از خانوادههای ثروتمند و شخصیتهای سیاسی و اجتماعیاند. راهبان بودایی در کشورهای آمریکا و اروپا، آیین بودا و مسیحیان در کشور تایلند، مسیحیت را تبلیغ میکنند.
3. برهمنا و هندوییسم
به احتمال بسیار، این دین، قدیمیترین دین این منطقه است. زیرا شواهد بسیاری از آثار باستانی و معابد قدیمی که با سبک معماری برهمنا بنا شده است وجود دارد. پیروان این دین در تایلند بسیار کماند. اکثرشان همان مهاجران شبهقارة هندند که مقیم تایلند شدهاند. مرکز اصلی این دین، معبد بزرگی در بانکوک است. علیرغم تعداد اندک، اینان نفوذ بسیاری در دربار تایلند دارند. راهبان برهمنا در اکثر مراسم ملی و سنتی همراه پادشاه تایلند حضور دارند و بهویژه در مراسمهایی که مخصوص پادشاه و دربار باشد، آنها محور اصلیاند و حتی در مراسم تاجگذاری هم نقش اصلی را ایفا میکنند. آنان با اینکه با دربار و پادشاه رابطة نزدیکی دارند، هیچگونه تبلیغی انجام نمیدهند، این آیین را منحصر در اقوام خود میدانند و دیگران را شریک خود نمیکنند.
4. سیک
این دین در حدود سال 1930 میلادی با مهاجرت بعضی از مردم هندوستان به تایلند وارد این کشور شد. مرکز این آیین در منطقة «پهورد» در بانکوک قرار دارد. حکومت تایلند نیز این دین را به رسمیت میشناسد. معتقدان به این آیین حدود ده هزار نفرند و اگرچه جمعیتشان زیاد نیست، بخشی از اقتصاد کشور را در دست خود دارند. به عنوان مثال، یکی از بانکهای تجاری تایلند در اختیار پیروان این دین است.
از لحاظ دینی آنان با دیگران کاری ندارند و فقط در بین اقوام خود فعالیت میکنند، ولی دیگران هم میتوانند در مراسم آنها شرکت کنند.
5. کنفسیوس و تائو
14 درصد از مردم تایلند از نژاد چینیاند و لذا دین کنفسیوس و تائو در این کشور نفوذ دارد. البته بسیاری از پیروان این آیین هم به یک معنا بوداییاند، زیرا اعتقاد به این ادیان را با آیین بودایی قابل جمع میدانند. تنها اختلافشان در این است که آنها مردگان را دفن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
نگاهی تاریخی به ملی شدن صنعت نفت
در آغاز سده بیستم، «آنتوان کتابچی»، بانی و دلال قراردادی شد که پیامدهای آن، هم در عرصه بین الملل و هم در امور داخلی ایران، تغییرات شگرف و بنیادینی به وجود آورد
در آغاز سده بیستم، «آنتوان کتابچی»، بانی و دلال قراردادی شد که پیامدهای آن، هم در عرصه بین الملل و هم در امور داخلی ایران، تغییرات شگرف و بنیادینی به وجود آورد. وی که بوی نفت به مشامش خورده بود، در این باره با یک سرمایه دار خطر پذیر انگلیسی به نام «ویلیام ناکس دارسی» مذاکره کرد. دارسی از سرمایه داران بنامی بود که در تجهیز عوامل تولید و کسب سود، کارنامه درخشانی داشت. کتابچی با استناد به مطالعات یک زمین شناس فرانسوی، وجود منابع سرشار نفت در ایران را به دارسی وعده داد. به این ترتیب، نمایندهٔ دارسی راهی ایران شد تا برای دستیابی به این منابع سرشار، امتیاز نامه ای دریافت کند. در سال ۱۲۸۰ دارسی با پرداخت رشوه هایی که کتابچی دلال آن بود و با توشیح ملوکانه مظفرالدین شاه، حق انحصاری اکتشاف، استخراج و بهره برداری، حمل و نقل، فروش نفت و فرآورده های نفتی و تمام عملیات مربوط به منابع نفت ایران را به مدت ۶۰ سال، به دست آورد. مخالف خوانی روس ها نیز مانع از عقد چنین قراردادی میان دارسی و مظفرالدین شاه نشد. آنها تنها توانستند پنج ایالت شمالی را از محدوده امتیاز خارج کنند. در قبال آن، ایران ۲۰ هزار لیره به صورت نقد و۲۰ هزار لیره به صورت سهام دریافت کرد. طبق قرارداد باید ۱۶ درصد از منافع خالص سالانه تمام شرکت هاییکه به موجب این امتیاز تشکیل می شدند، به ایران تعلق می گرفت.
دارسی برای تأمین هزینه های عملیات اکتشافی، از نیروی دریایی انگلستان استمداد طلبید و سرانجام با همکاری و سرمایه شرکت « نفت برمه»، در حالی که بودجه و صبر و شکیبایی آنها به سر آمده بود، به منابع سرشار نفت دست یافت. در پنجم خرداد ۱۲۸۷ فوران نفت از چاهی در مسجد سلیمان اسباب دگرگونی اوضاع ایران و خاورمیانه را فراهم آورد. جالب این که نزدیک به پنجاه سال پیش از آن در شرایطی مشابه، اولین چاه نفت در آمریکا فوران کرده بود. یک سال پیش از کشف نفت، نهضت مشروطه به سرانجام رسیده و با تشکیل مجلس شورای ملی، اوضاع حکومت و روند تصمیم گیری، شکل دیگری یافته بود. این تحولات، زمینه ساز تغییراتی بودکه در سال ۱۳۲۹ به ملی شدن صنعت نفت انجامید.
خبر کشف نفت در ایران به سرعت در سراسر جهان پیچید. دوسال بعد، شرکت نفت انگلیس و ایران، با سرمایه یک میلیون پوند، برای بهره برداری از منابع نفت درایران تأسیس شد و دیگر محدودیت منابع مالی، مانعی برای تولید و اکتشاف در ایران به شمار نمی رفت. صف های طولانی و چندپشته جلوی بانک هایی که سهام شرکت نفت انگلیس و ایران را به فروش می رساندند، رونق بازار نفت را نوید می داد.
باتشکیل شرکت جدید، نقش دارسی در حد یکی از مدیران و سهام داران شرکت تنزل یافت. این شرکت به سرعت رشد کرد. طولی نکشید که اولین پالایشگاه خاورمیانه در آبادان احداث شد و در تاریخ یکم دی ۱۲۹۱ اولین محموله نفتی از آبادان راهی بازار جهانی شد. نیروی دریایی انگلستان که از دیرباز، با نیروی دریایی آلمان رقابتی آشکار و نهان داشت، برنامه بلند پروازانهٔ تغییر سوخت کشتی ها از زغال سنگ به نفت را در سر می پروراند. به یکباره احساس نیاز به دستیابی به منابع نفت چنان قوت گرفت که درسال ۱۲۹۲، چرچیل در پارلمان حضور یافت و با نطقی، به تعبیر نشریه « تایمز لندن» عالمانه، در باب منافع ملی نفتی انگلستان هشدار داد: «اگر نتوانیم به نفت دسترسی یابیم، نخواهیم توانست غله، پنبه و هزار ویک کالای ضروری دیگر را به دست آوریم». این گونه تفکرات روز به روز قوت گرفت. چرچیل در جایگاه رئیس ستاد نیروی دریایی، دراختیار داشتن سهم عمده ای از «شرکت نفت انگلیس و ایران » و قرارداد بلند مدت خرید نفت با این شرکت را برای حفظ توان و آمادگی رزمی نیروی دریایی، ضرورتی گریز ناپذیر تلقی می کرد و سرانجام، چندماه پیش از آغاز جنگ جهانی اول، موفق شد با پرداخت ۲ میلیون لیره،۵۰ درصد از سهام این شرکت را به خود اختصاص دهد. به این ترتیب، نفت به مؤلفه ای مؤثر در مسائل امنیتی و سیاسی تبدیل شد. در این ایام « شرکت نفت انگلیس و ایران» به سبب ناتوانی در امر بازاریابی و فروش نفت، در وضعیت نامطلوبی قرار گرفته بود. از قرار معلوم، شرکت شل به این شرکت، چشم طمع دوخته بود تا از این وضعیت استفاده و آن را تصاحب کند. اما اقدامات چرچیل سبب شد نه تنها این شرکت مضمحل نشود، بلکه با تقویت آن، بازار مطمئنی برای تأمین نفت مورد نیاز خود به دست آورد. ضمن این که دو نماینده از سوی دولت انگلیس، با حق وتو، در هیئت مدیره این شرکت حضور یافتند تا از نزدیک مراقب منافع نیروی دریایی باشند.
درجریان جنگ اول، این شرکت توانست بدون وقفه جدی به تولید خود ادامه دهد؛ به گونه ای که تولید آن، از روزانه ۱۶۰۰ بشکه در سال ۱۹۱۲ به ۱۸۰۰۰ بشکه در سال ۱۹۱۸ افزایش یافت و تا اواخر سال ۱۹۱۶ یک پنجم از نیاز نیروی دریایی انگلیس را تأمین کرد. به این ترتیب، شرکتی که در پانزده سال نخست تأسیس خود همواره با خطر ورشکستگی دست و پنجه نرم می کرد، با شراکت نیروی دریایی انگلستان، رونق گرفت و سود سرشاری به دست آورد. نمی روید تا امتیاز را لغو کنید. هنوز تشریفات خرید ۵۱ درصد از سهم شرکت سهامی نفت انگلیس و ایران به پایان نرسیده بود که جنگ جهانی اول آغاز شد. نیروی دریایی انگلیس، بخش عمده ای از نفت مورد نیاز خود را از این شرکت و با قیمتی پایین تر از قیمت نفت در بازار جهان، خریداری می کرد. همین موضوع یکی از زمینه های اختلاف میان دولت ایران و شرکت بود.
در آغاز قرن چهاردهم شمسی، تحولات بی شماری در ایران روی داده بود. با کودتای رضاخان، سلسله قاجار منقرض شد و در سال ۱۳۰۴ رضاخان تاج شاهی به سر نهاد. در این ایام، اهمیت اقتصادی و سیاسی نفت برای مردم و زمامداران آشکار شده بود و نشانه هایی از بهبود اوضاع اقتصادی در بخش های مختلف به چشم می خورد که متأثر از تزریق درآمدهای نفتی بود. میزان تولید نفت همواره سیر صعودی داشت، اما درآمدهای نفتی پرنوسان بود. برای نمونه، درآمد نفتی در سال ۱۳۰۶ نزدیک به ۴/۱ میلیون لیره بود، اما در سال بعد به ۵/۰ میلیون لیره کاهش یافت. این مسئله خشم رضا شاه را برانگیخته بود ومردم نیز بر این باور بودند که توطئه ای از سوی دولت انگلیس در کار است.کسی باور نمی کرد که این نوسان ها ممکن است ناشی از تغییر ناگهانی قیمت نفت و فرآورده های نفتی باشد. به موجب امتیاز نامه دارسی، شرکت می بایست ۱۶ درصد از منافع خالص خود و تمامی شرکت های تابعه را به دولت ایران پرداخت کند. اما از قرار معلوم، شرکت به بهانه های مختلف و با حساب سازی های غیر قابل بررسی، از پرداخت بخشی ازآن طفره می رفت. در سال ۱۳۱۰ به یکباره درآمد ایران به کمتر از یک چهارم سال قبل کاهش یافت. رضاخان که خلق و خوی منحصر به فردش زبانزد عام و خاص بود، تاب نیاورد و به کابینه دستور داد، برای رفع سوء تفاهم ها، با شرکت وارد مذاکره شود.
تیمورتاش، وزیر مقتدر دربار، این وظیفه را به دوش گرفت. رضاخان که مذاکرات طولانی را برنمی تابید، یک روز به هیئت دولت آمد و پرونده را داخل بخاری انداخت و با خشم و غضب فریاد زد: « نمی روید تا امتیاز را لغو کنید» به این ترتیب، در آذر ۱۳۱۱ امتیاز دارسی طبق دستور به طور یک جانبه لغو شد. حسن تقی زاده در نامه ای به «جاکس»، مدیر شرکت، الغای امتیاز دارسی را به طور رسمی اعلام کرد. اما رضاخان خیلی زود فهمید (به او فهمانده شد؟) که به شیوه های رضاخانی، نمی توان هر مشکلی را حل کرد.
در مذاکرات، چند مسئله به بحث گذاشته شده بود. یکی این که تخفیف های شرکت به نیروی دریایی انگلیس درعمل سهم ایران را از منافع شرکت میکاست؛ دیگر این که شرکت حاضر نبود مطابق قرارداد سهمی از منافع شرکت های تابعه به ایران پرداخت کند. همچنین دولت، خواهان تضمین حداقل درآمد مشخص سالانه، کاهش حوزه شمول امتیاز، رفع حق انحصاری حمل و نقل و تأمین مصرف داخلی ایران به قیمت مناسب بود که در هیچ یک از این موارد، توافقی حاصل نمی شد. شرکت طی ۱۹ سال اول (منتهی به سال ۱۳۱۰)، بر روی هم، ۳/۵۶ میلیون تن نفت از ایران برداشت و صادر کرد. از ۵/۴۹ میلیون لیره سود خالص در این دوره، نزدیک به ۱۰ میلیون لیره نصیب ایران شده بود. شرکت نفت انگلیس و ایران از تمام امکانات خود برای حل سریع این مسئله به نفع خود بهره برد. از جمله این که دولت بریتانیا بی درنگ شکواییه ای علیه ایران به دبیر کل « جامعهٔ ملل» تسلیم کرد و خواستار رسیدگی فوری به آن شد. نیازی به این کار نبود، چون دولت ایران فوری به مذاکره تن درداد. بررسی این شکایت تا تعیین نتیجه مذاکرات به تعویق افتاد. مذاکرات از فروردین ۱۳۱۲ آغاز شد و در کمتر از یک ماه به عقد «قرارداد ۱۳۱۲» (۱۹۳۳) منجر و پس از تصویب مجلس به اجرا گذارده شد. به موجب این قرارداد، حوزه شمول امتیاز به ۱۰۰ هزار مایل مربع(یک چهارم امتیاز دارسی) کاهش یافت، حق انحصاری احداث و نگهداری خطوط لوله منتفی شد، بکارگیری نیروی کار ایرانی در اولویت قرار گرفت و مبلغی برای آموزش دانشجویان ایرانی در رشته صنعت نفت اختصاص یافت. اما درعوض، زمان اعتبار قرارداد از تاریخ امضا به مدت ۶۰ سال تعیین شد، پایه پرداخت سهم ایران از ۱۶ درصد سود خالص سالانه به ۴ شیلینگ برای هر بشکه تغییر کرد. در واقع میزان ثابت و مطمئن و تأثیر ناپذیری از نوسان های بازار برای ایران در نظرگرفته شد. اما این تغییر به هیچ روی به معنای افزایش سهم ایران نبود. این قرارداد با امتیاز دارسی تفاوت ماهوی نداشت و عوارضی در پی داشت که بیشترتحولات دههٔ بعد، ناشی از آن بود. هرچند که امضای این قرارداد، درآن هنگام، موفقیتی بزرگ جلوه داده شد. حسن تقی زاده، وزیر مالیه وقت، با امضای این قرارداد باری بر دوش خود گذاشت که ۱۴ سال بعد، هنگامی که تلاش کرد آن را بر زمین نهد، اوضاع کشور به کلی متحول شده بود. درد دل و اعتراف او در مجلس، مشروعیت این قرارداد را به کلی مخدوش کرد. این بار مردی کارآزموده در مقابل شرکت نفت انگلیس قد برافراشت که به خوبی می دانست چگونه می توان با قدرت مردم و برای استیفای حقوق مردم، مبارزه کرد و پیروز شد.
منبع http://www.aftab.ir/articles
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
در جستجوی خوشبختی
نگاهی به مبانی جریان سودگرایی از دیدگاه جاتن استوارت میل
نام استاد: دکتر اسماعیلی
پژوهشگر: نرگس خاتون حسینی
رشته: فلسفه اخلاق
شماره دانشجویی: 8684020916
دانشگاه: پیام نور مرکز تهران
تیر 1387
فهرست مطالب
چکیده
مقدمه
فایده گرایی
دستورالعمل عمل اساسی اصالت سود
فایده گرایی کیفی به عنوان آلتر نایتویی برای فایده گرایی کمی
فایده گرایی عمل محور و قاعده محور
تفاوت گونه های فایده گرایی
فایده گرایی ناظر به قاعده ی واقعی و فایده گرایی ناظر به قاعده ی آرمانی
نطریه های اخلاقی فاعل محور در مقابل نظریه های اخلاقی مثل محور یا نتیجه گرایانه
فایده گرایی ایده آل
فایده گرایی روان شناسانه
فایده گرایی لیبرال
چندین نقد بر اخلاق فایده گرایی جان استوارن میل و پاسخ میل به آن
نتیجه گیری
منابع
چکیده:
در این گزارش رسمی بر آن است که با بررسی اجمالی و گذرا بر ساختار اندیشه ی جان استیوارت میل و معرفت شناسی او نسبت به جایگاه چیستی و چگونگی مبحث فایده گرایی در نظام اندیشه ای او ارجاعاتی فراهم شود و به سوالاتی چون سعادت چه کسی را باید مدنظر داشت: برخی مربوط به ماهیت وظیفه ی اخلاقی هستند، یعنی آیا باید همیشه سعی کنیم تا حداکثر ممکن سعادت را پدید آوریم یا اینکه وظیفه این است که براساس قواعدی زندگی کنیم که در اکثر موارد سبب افزایش سعادت می شوند، برخی مربوط به تعریف سعادت اندیشی سعادت عبارت است از برطرف شدن نیازها یا برآورده شدن علایق و منابع و یا داشتن لذت و بهره ی بسیار یا ارضای امیال؟ وبا توجه به مبادله کیفیت و کمیت، پاسخ داده شود، بدین ترتیب بخش اول به بیان تعریف فایده گرایی و دستور العمل اساسی اصالت سود و مختصری از مبانی نظری و افکار این فیلسوف اخلاق می پردازد، در بخش دوم فایده گرایی کیفی از دیدگاه میل در مقابل فایده گرایی کمی نبتام که میل در جهت تصیح و تکمیل آن برآمده کاوش می شود در بخش سوم فایده گرایی عمل محور و قاعده محور و تفاوت گونه های فایده گرایی قاعده محور را بررسی نموده و در بخش چهارم فاعل و مسئولیت اصلی و اولیه هر فاعل اخلاقی و توجه به ملاک اخلاقی را از نظر می گذراینم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
نگاهی به هنر دوران سلجوقی
در عصر سلجوقیان هنر معماری به شکوفایی و کمال رسید و هنرمندان و معماران آثار فراوانی بوجود آوردند. در این دوره از تلفیق حیاط چهار ایوانی و تالار مربع گنبددار (چهارطاقی)، مسجد بزرگ ایرانی بوجود آمد...
در عصر سلجوقیان هنر معماری به شکوفایی و کمال رسید و هنرمندان و معماران آثار فراوانی بوجود آوردند. در این دوره از تلفیق حیاط چهار ایوانی و تالار مربع گنبددار (چهارطاقی)، مسجد بزرگ ایرانی بوجود آمد.
بهگونهای که حیاط مرکزی و چهار ایوان اطراف آن اساس معماری مذهبی در ایران گردید. نماسازی دیوار بناها با آجر بود و از امکانات هنری آن استفاده میشد و نقوش متنوعی از آجر بهوجود میآورند. هنر آجرتراشی و تزئین بناها با آجرهای تراشیده شده از قرن پنجم هجری در ایران معمول و تااواخرقرن ششم ادامه یافت و کاملتر گردید.
سلجوقیان در بکارگیری گنبد دو پوسته سعی زیادی داشتند و نوع جدیدی از پایه را برای آن در نظر گرفتند. علت بوجود آمدن گنبد دو پوسته، فضای داخلی و قالب خارجی بود. گنبد داخلی نیمکرهای بود ولی گنبد بیرونی به شکل بیضی نسبتاً نوک تیزی اجرا میشد. نمونهٔ چشمگیر در این مورد گنبد مسجد جامع اصفهان است. بنای مدرسه از جمله بناهای مذهبی این دوران بود. مدرسه در سرتاسر امپراتوری سلجوقی گستریش پیدا کرد و دارای ویژگیهایی گشت از جمله صحن چهار ایوانی که ریشه ایرانی داشت. از معروفترین مدارس، مدرسه نظامیه بغداد بود و نیز در اصفهان، نیشابور، بلخ، بصره و. ... از دیگر بناهای مذهبی بناهای آرامگاهی بودند که در این دوران ساخته شدند.
معماری غیرمذهبی نیز همدوش معماری مذهبی بکار میرفت. معماری غیرمذهبی رایج در دورهٔ سلجوقیان کاروانسراست که دارای صحن بزرگ و چهار ایوان است. دورهٔ سلجوقی دورهٔ توازن و تعادل معماری ایرانی بود که از تجارب پیشین بهره میگرفت و الگوهای تازهای برای آینده ایجاد میکرد. در اواخر عهد سلجوقی ترئینات گچبری و رنگ اهمیت زیادی یافت. کاشی لعابدار فیروزهای در تزئین معماری بکار گرفته شد.
از ویژگیهای این دوران در معماری استفاده از آجر بود. آجرهای عالی با جایگیری ظریف و شکلگیری هندسی نقوش برطبق سبکی دقیق، ویژگیهای تزئینی بنا را جلوهگر میساخت. این امر با توانایی و قدرت تکنیکی اعجابآوری اجرا میشد. از مساجد ایران در این دوران میتوان به مسجد جامع اصفهان، مسجد جامع اردستان، مسجد جامع گلپایگان، مسجد جامع قزوین و از مدارس، مدرسهٔ خارجرد را نام برد. از بناهای غیرمذهبی که بیشتر کاروانسرا هستند میتوان رباط شرف، رباط انوشیروان، رباط ملک (سمرقند بخارا) و از برجها و مقابر این دوره که به شکل تپه ساخته شدهاند، و دو طبقه بودهآند، مقابر دایره شکل سه گنبد در ارومیه و برج مدور مراغه و از مقابر نقشه ترکدار، مقبرهٔ پیر، گنبد سرخ و گنبد علویان و از مقابر چند ضلعی، گنبد علی در ابرقو، گنبد کبود در مراغه و از برجها، برج دماوند، برج غربی و شرقی خرقان و برج مهماندوست را نام برد.
انواع متنوعی از سفالینهها کمی پس از روی کار آمدن سلجوقیان در ایران ظاهر شد. مراکز عمدهٔ آن در ایران شهر ری و کاشان بود. ویژگی این سفالینهها استفاده از خمیر سفید بود، که عملاً کاربرد لعاب را منتفی میکرد. در این دوره بود که سفالینهها چند رنگ چینی تولید شدند.
برخی ظروف که در حدود قرن ششم هجری تولید شد، مشبککاری ترئین یافته بود و شبکهها با لعاب شفاف پرشده بودند. در اواسط همان قرن لعابکاری رنگی بوجود آمد که معمولاً بهرنگ فیروزهای یا آبی تیره بود.
سفالینههای زرینفام نیز در خلال قرن ششم بوجود آمدند. نمونههای نخستین آن، ریشه در مصر و بینالنهرین داشت و در ایران از پیشرفت و تحول کافی برخوردار شد. نقشپردازی سفالینهها در شهر روی و کاشان باهم متفاوت بود. در ری زمینه زرینفام بود و پیکرهها با تزئین گیاهان مارپیچ احاطه میشدند و سرانجام پیکرهها به نقشهای کوچک تنیده در نقشهای گیاهی تبدیل شدند. در کاشان پیکرههای انسانی اغلب در برابر یک منظره قرار میگرفتند. گاه پیکره و بعدها دو پیکره نشسته بکار میرفت که در حال صحبت باهم بودند. در بینالنهرین ظروفی تولید میشد که تزئین برجسته داشتو با اسلیمیهای سلجوقی مزین شده بود. این ظروف خشنتر از ظروف ایرانی بود. در اواخر قرن ششم سفالینههای زیبای مینایی تولید شد. این ظروف در شهرهای کاشان، ری و احتمالاً ساوه تولید میشدند که دارای تزئیناتی شبیه ظروف زرینفام کاشان بودند. گاه هم وقایع شاهنامه و صحنههای نبرد در ترکیببندیهای کوچک ارائه میشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
نگاهی به تقویم مصر و روم باستان
تقویم سنگی مربوط به روم باستان
ایده استفاده از تقویم از دیرباز برای مشخص کردن زمانهای آینده و گذشته وجود داشته است. برای مشخص کردن اینکه چه مدت به برگزاری مراسم یا جشنهای مذهبی و ... باقی مانده است و یا چه مدت زمان از وقوع یک حادثه گذشته است. شاید تعجب کنید اگر بدانید که تقویم های مختلفی که هم اکنون وجود دارد، اغلب با توجه به شرایط جغرافیایی بوجود آمده است. بعنوان مثال در کشور های سردسیر مفهوم سال با پایان زمستان مشخص می شود و در کشورهای گرمتر که مفهوم فصل کمتر مشاهده می شود ملاک محاسبه تقویم، حرکت ماه می باشد.
قدیمی ترین معیار ساخت تقویم نوع قمری (Lunar)می باشد که بر اساس حرکت ماه و پیداشدن ماه جدید در آسمان می باشد هرچند قبل از آن مصری ها دریافته بودند که طغیان نیل دارای نظم مشخصی می باشد و می توانند از آن بعنوان معیاری برای گذشت زمان استفاده کنند.
تقویم مصری
مصریان باستان از تقویمی استفاده می کردند که در آن یکسال شامل 12 ماه 30 روزه بود. آنها متوجه مشکلاتی که این تقویم داشت شده بودند چرا که بتدریج تغییر فصل در روزهای غیر مشابه سال انجام می شد و گویی زمان تغییر فصل در تقویم در حال حرکت می باشد. آنها در حدود 4000 سال پیش از میلاد تصمیم گرفتند که در پایان هر سال 5 روز به سال اضافه کنند تا مشکل تغییر فصل را حل کنند. این 5 روز برای آنها جز روزهای جشن و تعطیلات محسوب می شد و در این روزها کار نمی کردند. جای تعجب است اما پاپیروس های مصری نشان می دهد که مصریان باستان مدت زمان گردش زمین بدور خورشید را دقیقآ معادل 356 و یک چهارم روز تعیین کرده بودند ولی متاسفانه برای حل مشکل کسری یک چهارم روز اندیشه خاصی نکرده بودند. به همین دلیل پس از گذشت 1460 سال خورشیدی - معادل چهار بازه 365 سال خورشیدی - تعداد سالهای گذشته شده مصری معادل 1461 سال میشد. نتیجه آنکه تقویم تابستان را نشان می داد حال آنکه آب و هوا، وضعیت زمستان را!
قسمتی از یک پاپیروس حاوی تقویم مصری
مصریان باستان علاوه بر تقویم خورشیدی از نوعی تقویم مذهبی نیز استفاده می کردند که مبنای آن حرکت ماه بدور زمین بود. آنها این حرکت را معادل بسیت و نه و نیم (29.5) روز می دانستند. اهمیت این تقویم در آن بود که با پدیده هایی که در آسمان می دیدند مانند حرکت و چرخش ستارگان و صور فلکی هماهنگتر بود.
تقویم رومی
هنگامی که رومی ها بصورت یک قدرت بزرگ در جهان مطرح شدند، مشکل داشتن تقویم مناسب برای آنها بیشتر احساس شد بخصوص که رومی ها اغلب به خرافات اعتقاد داشتند و همواره به مسائل پیچیده نگاه می کردند. برای چند لحظه به نحوه ابداع نگارش اعداد آنها فکر کنید و ببیینید که چقدر ناکارآمد است! (XXVIIM ...) آنها اینگونه عمل کردند که ماه های سال 29 یا 31 روز است به غیر از فوریه که 28 روز می باشد. بنابراین چهار ماه را 31 روزه، هفت ماه را 29 روزه و یک ماه را 28 روزه در نظر گرفتند! با این وجود یکسال آنها معادل 12 ماه و یا 355 روز می شد، لذا مجبور شدند که یک ماه جدید تعریف کنند که آنرا مرسدونیوس (Mercedonius) نام نهادند که یکسال در میان 22 یا 23 روز آنرا محاسبه میشد. حتی با وجود داشتن مرسدونیوس دقت تقویم کم بود و استفاده از آن بسیار مشکل. لذا به فرمان پادشاه وقت در سال 45 قبل از میلاد یکی از منجمان پیشنهاد کرد که آن سال را معادل 445 روز در نظر بگیرند تا مشکلاتی که پیش آمده بود حل شود و تقویم به حالت اولیه و متناسب با تغییرات فصول در آید. پس از آن آنها ماه های سال را 30 یا 31 روز در نظر گرفتند (به غیر از فوریه) و چون به این مسئله آگاه بودند که یکسال خورشیدی معادل 365 روز و 6 ساعت می باشد هر چهار سال یکبار یک روز به سال اضافه می کردند..
تغییر دیگری که آنها در این زمان بر روی تقویم خود قرار دادند این بود که ابتدای سال را به اول ژانویه منتقل کردند حال آنکه تا قبل از آن اواخر ماه مارچ که معادل بود با اول بهار بعنوان ابتدای سال در نظر گرفته می شد.
جایگاه آتش در یونان و روم باستان
آکروپلیس - یونان
مردم یونان و روم باستان اندیشه های خرافی بسیاری داشتند، در کتاب 'تمدن پیشین' در اینباره اینگونه می خوانیم :
"هر یک از مردم یونانی و روم را در خانواده پرستشگاهی بود و بر آن پرستشگاه اندک آتشی میان خاکستر می درخشید. صاحبخانه موظف بود که آن آتش را شب و روز روشن نگاه دارد. هر شب