لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
تغذیه و هوش
هوش و استعداد رابطه مستقیم با تغذیه فرد دارد. پس پیگیری رشد کودک در این میان اهمیت خاصی خواهد داشت . در برخورد با والدین زیاد شنیده می شود که فرزند من ضعیف است یا اینکه از قد و وزن کودک خود راضی نیستند . البته این یک مطلب نسبی است و باید در ابتدا به بررسی راهی بپردازیم که بر اساس آن از شرایط رشد قدی و وزنی کودک خود اطمینان حاصل کنیم . در این رابطه قبلا دانشمندان به نتیجه خوبی دست یافته اند و آن بررسی و تحلیل رشد کودک بر اساس شاخصهای خاصی است که بدان شاخص رشد یا نمودارهای متروپولیتن می گویند که این نمودارها برای هر کشوری بسته به شرایط رشدی کودکان آن کشور طراحی و تدوین شده است .اهمیت پیگیری و تحلیل قد و وزن کودک در ایران توسط مراکز بهداشت و خانه های بهداشت روستائی ویاتوسط متخصصین رشد و کارشناسان تغذیه پیگیری می شود . روش کار نیز به این صورت است که در هر مرحله از مراجعه کودک قد و وزن او توسط افراد آموزش دیده تعیین و بر روی نمودار خاص خود نقطه گذاری می شود و در صورتیکه نقاط شکل گرفته در مراجعات کودک سیر منطقی داشته باشد والدین از رشد قدی و وزنی کودک خود اطمینان حاصل می کنند و در غیراین صورت مشکل پیگیری خواهد شد . در کودکان کم وزن به علت عدم تامین حد اقل نیازهای غذائی روزانه کودک ،اولین شاخص در کاهش وزن و کاهش رشد قد خودنمائی می کند خوب این بدان معنا است که سطح سلولی بدن به علت عدم دریافت مواد غذائی نتوانسته به رشد و تکثیر خود ادامه دهد . پس می توان گفت مغز نیز که یکی از اجزای بدن است به اندازه کافی رشد نکرده و نتوانسته به ظرفیتهای لازم خود دست یابد. البته اگر در دوران رشد کودک خیلی زود به جبران خسارات وارده بپردازیم جای امید هست که بدن و اندامهای آن به ظرفیتهای لازم خود برسند و جبران کاستی ها نیز بشو د . اما اگر سو ء تغذیه برای مدت طولانی ادامه داشته باشد کودک دچار یک سری رخدادهای ناخوشایند خواهد شده که مهم ترین آنها عقب ماندگی ذهنی کودک است و در ادامه ممکن است برون ده قلب نیز کاهش یافته و درنتیجه ریه ها نیز به خوبی نقش خود را در تامین اکسیژن سلولها تامین نکنند .
درجات کمتر خسارت ناشی از سو ء تغذیه در زمانی است که شاخصهای کاهش وزن و قد خیلی تغییر نمی کنند یا به عبارت دیگر شرایط فیزیکی کودک در حدی نیست که والدین و اطرافیان را به فکر تعقیب موضوع بیاندازد و کودک از یک سو ء تغذیه مضمن آرام رنج می برد . با دیگر کودکان هم سن خود مقایسه می شود و همان ظرفیتهای دیگران نیز از او انتظار می رود در صورتی که او قادر به انجام آن کارها و رسیدن به آن ظرفیتها نیست .
دراین شرایط کودک به علت یک سری مشکلات اعم کم خونی و یا کاهش مختصر بازده ریوی قادر به تحمل شرایط دیگر هم ردیفهای خود نیست . مطالب را آنگونه که باید نمی تواند تحلیل کند . در ضبط و یاد آوری موضوعات به اندازه دیگران نیست و همه این مشکلات روز به روز زیاد تر می شود چرا که بر مجهولات او افزوده شده بدون آنکه کسی وی را درک کند .
بخش زیادی از انرژی روزانه ما به مصرف سلولهای مغذی می رسد حال در صورت کاهش انرژی و کمبود آن، بدن نمی تواند همه نیاز های مغز را فراهم کند و این اندام مهم که در سالهای اولیه زندگی در حال شکل گیری است نمی تواند به ظرفیتهای لازم خود برسد.
در بیشتر تحققات ارتباط تغذیه و هوش مشخص شده و آمارها حاکی از آن است که در صورت نداشتن تغذیه متناسب کودک نمی تواند به سوالات پاسخ مناسبی بدهد .
شکل گیری سلولهای مغذی اگر بر پایه و بنیاد محکمی استوار باشد در نتیجه تحمل پذیرش ظرفیهای بالا را نیز در خود دارد.
نیاکان ما نیز به نقش تغذیه و هوش اعتقاد داشتند و بر همین اساس در دوران بارداری به مادر باردار سفارش می کردند تا در خوردن غذا های خود دقت داشته باشد و مواد غذائی که امروز مشخص شده سرشار از ویتامین ها واملاح است را به مادر توصیه می کردند . مثلا خوردن کشمش و میویز و دانه ها و مغذها را به همراه میو ها موثر می دانستند . از جمله عواملی که در افزایش هوش موثر هستند می توان به ریز مغذی ها اشاره کرد که مهمترین آنها را باید آهن نام برد آهن در دوران رشد در ساخت بسیاری از ویتامین ها و انجام واکنشنها و حتی به صورت کوآنزیم جهت فعالیتهای سلولی نقش خود را بازی می کند در صورت کمبود آهن ایجاد اختلال در تکامل و هماهنگی سیستم عصبی رخ خواهد داد . محققین معتقد هستند کودکانی که فقر آهن در دوران رشد داشته اند در بزرگ سالی پرخاشگر و زود جوش خواهند بود . اسید فولیک هم که نقش تشکیل لوله های عصبی را به آن نسبت می دهند از دیگر عوامل موثردر افزایش هوش می باشد . از جمله ریز مغذی ها به ویتامی C باید اشاره کرد که در افزایش جذب آهن موثر است .
ویتامین دی و پروتئین هم از مواردی است که در صورت کاهش آنها رشد مغزی خوبی در پی نخواهد بود .
از دیگر ریز مغذی ها به روی اشاره می شود که در صورت کاهش آن رشد مغزی با اخلال روبرو خواهد شد در مناطقی که خاک آن مقدار روی لازم را ندارد مشاهده شده که کودکان از ضریب هوشی بالائی برخوردار نیستند.
از منابع خوب روی می توان به انواع سبزیجات بخصوص سبزیجات ریشه ای ،پیاز ، غذاهای دریائی بخصوص ماهی های آبهای شور اشاره کرد.
از منابع خوب آهن نیز به انواع غذاهای گوشتی ، تخم مرغ، حبوبات ، خشک بار ، میوه های خشک مثل انجیر و هلو ، سبزیجات برگ سبز ، اسفناج و مغزها اشاره کرد . در صورتی که مواد غذائی گوشتی را در کنار ویتامی C مصرف کنیم امکان افزایش جذب آهن را فراهم کرده ایم .
از منابع خوب اسید فولیک هم باید به منابع گوشتی ، سبزیجات و مغزها اشاره نمود در جگر هم می توان به مقدار کافی همه منابع مورد نیاز را یافت .
مطلب زیر از سایت برای شما آورده شده است.
دانشمندان معتقدند که در زمان تولد تعداد مشخصی سلول های مغزی داریم که به مرور با پیر شدن تعداد بسیار زیادی از آنها را از دست می دهیم. تحقیقات گسترده در این باره نشان داده اند که سلولهای مغزی جدید در طول زندگی نیز برخلاف آنچه در گذشته تصور می شد، تولید می شوند و مغز در صورت استفاده هر چه بیشتر از آن ، قابلیت رشد و حجیم تر شدن را دارد. تحقیقات و مطالعات حاکی از آن است که به عنوان مثال قسمتی از مغز رانندگان که مربوط به کنترل نقشه یابی تصویری است، رشد بیشتری دارد. همچنین بخشی از مغز پیانیست ها و نوازندگان متبحر هم که کنترل و اداره موزیک را در اختیار دارد، حجم بیشتری دارد. از طرف دیگر، تحقیقاتی که اخیراً در این مورد انجام شده ، حاکی از آن است که افرادی با مشغله های مهارتی بالا مانند : مهندسان و معلمان دارای سیناپس ( محل اتصال دو رشته عصبی به یکدیگر) های بیشتری هستند. سیناپس ها همان رابطین بین سلول های مغزی هستند که به ذخیره سازی اطلاعات کمک می کنند.
شاید در آینده ای نزدیک پزشکان قادر باشند سلول های جنین را که می توانند به هر نوع سلول های مورد نیاز تبدیل شوند، به مغز بشر تزریق کنند. به این طریق می توان بیماری هایی نظیر آلزایمر و پارکینسون ( بیماری تحلیل اعصاب ، لرزش دست یا پا ) را درمان نمود و برای افراد سالم نیز راهی باز کرد تا بتوانند با فکر سالمشان ارتباط برقرار کنند.
اما تا آن زمان برسد ممکن است فرصت فعلی از دست برود. پس می توانیم با استفاده از چند راه ساده توانایی سلول های مغزی را در حد ماکزیمم آن حفظ کنیم.
1 – با ورزش سلول های مغزی خود را به کار اندازید:
تحقیقات انجام شده نشان می دهند افرادی که تمرینات فیزیکی انجام می دهند، سلول های مغزی بهتری را پرورش می دهند. دانشمندان در مطالعات مؤسسه تحقیقات بیولوژیکی دریافتند موش های بالغی که تحت ورزش کردن قرار گرفته اند، سلول های جدید بسیاری را در قسمت هیپوکامپوس مغز خود (بخشی که مربوط به یادگیری و حافظه است) کسب کرده اند. از طرف دیگر ثابت شده که انجام حرکات ورزشی دلخواه و مورد علاقه تأثیرات چند برابر نسبت به انجام یک سری حرکات ورزشی مشخص دارد. این مطلب می تواند به این معنی باشد که راهی بیابید تا از ورزش کردن لذت ببرید ، نه این که فقط مجبور به انجام آن باشید. به این طریق هم باهوش تر می شوید و هم شادتر زندگی می کنید.
چه باید کرد؟
یک ورزش را به طور مستمر انجام دهید. مانند: دو ماراتن، دویدن تفریحی و غیره ؛ یا این که یک یار در تمرین کردن برای خود در نظر بگیرید تا انجام حرکات را جالب تر و ادامه کار را سهل تر کند. هیچکس نمی تواند به درستی مشخص کند که چه مقدار ورزش برای سلول های مغز کافی و مناسب است، اما در مورد موش ها حدود 4 تا 6 مایل پیاده روی در روز مؤثر بوده است.
2 – ذهن خود را ورزش دهید:
تنها تمرینات فیزیکی نیست که به رشد سلولهای مغزی کمک می کند، شما نیز مانند راننده ها یا پیانیست ها می توانید با استفاده از سلول های مغز و وادار کردن آنها به کار در زمینه های مختلف، از مغز بخش های گسترده و متفاوتی بسازید. یافتن راههای ساده در استفاده از توانایی مغزی می تواند به رشد و ترمیم سلولهای عصبی و دندریت ها (انشعاب هایی از سلول ها که اطلاعات را دریافت کرده ، به جریان انداخته و در جهت درست مصرف می کنند) به میزان زیادی کمک کند. درست مانند یک ورزش مخصوص در بدنسازان که به رشد و کار افتادن ماهیچه ها و عضلات تحتانی بـِلا استفاده کمک می کند . راههای مشخص و درست فکر کردن و دوره کردن کلمات قبلاً یاد گرفته شده می تواند عمل بخش های غیر فعال مغز رابهبود بخشیده و آنها را به کار اندازد.
چه باید کرد؟
مزه ها و بوهای جدید را تجربه کنید. کارهای جدید انجام بدهید. مثلاً از راههای جدیدی برای رفتن به سرکار استفاده کنید. به جاهای جدید سفر کنید . هنرهای شخصی و جدید خلق کنید. رمان های داستایوفسکی را مطالعه کنید. یک کمدی جدید بنویسید. بخصوص، سعی کنید تمام کارهایی را تجربه کنید که به هر طریق شما را وادار می کنند از تمام روش های فیزیکی و روحی دیرینه و یکسان قبلی خود فاصله بگیرید و چیزهایی جدید و ناشناخته را تجربه کنید.
در یکی از مقالات موجود در سایت مطلبی را دیدم پیرامون عوارض سرب که بی ارتباط با بحث ما نیست لذا عین مطلب را برای مطالعه شما عزیزان در زیر آورده ام انشا ا... که به مصداق نشر علم برای نگارنده مطلب خواهد بود .
سرب و سلامت انسان
ـ سرب در محصولات مصرفی : دلیلی برای نگرانی ؟
انسانها روزانه با مقادیر ناچیزی از سرب ، همانند سایر آلوده کننده ها که مقادیر اندکی دارند، از طریق مصرف غذا و آب تماس دارند. هراز چندگاه ، یک نگرانی در مورد بهداشت عمومی به علت کشف منبع جدیدی از سرب ممکن است ایجاد شود. این نگرانی ها بیشتر در مورد کسانی که به صورت وسیع از محصولات مصرفی حاوی مقادیر اندک سرب استفاده می کنند مصداق دارد.
ـ نتایج و توصیه ها
سرب یکی از پایدارترین و منتشرترین فلزات سنگین محیط زیست است . در صورت تماس و جذب کافی میتواند برای انسان مسمومیت زا باشد . به علت اینکه هیچگونه نفع یاعملکرد ضروری شناخته شده ای در سیستم های حیاتی ندارد باید افراد را از مواجهه زیاد با سرب حفاظت نموده و عامه مردم را در مورد عادات شخصی آموزش داد تا به این هدف کمک شود.
در سالهای اخیر در مورد نقش سرب در اثرگذاری روی رفتار و نمو عصبی کودکان مطالب زیادی نگاشته شده است . سرب واضحاً قادر به اثرگذاری منفی روی سیستم اعصاب مرکزی در مقادیر بالای BLL می باشد ولی به علت عوامل گمراه کننده متعددی که روی هوش و رفتار عصبی کودکان اثر می گذارند دشوار است که بتوان اثرات رفتاری یا نورلوژیک چشمگیری از نظر مسمومیت شناسی به سطح پائین BLL مرتبط نمود. برای اکثر کودکانی که در معرض خطر بالا قرار ندارند رویکردی بر پایه آموزش و پیشگیری و کاهش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 280
مقدمه
دانشگاه به عنوان یک عامل اجرایی در آموزش و تربیت فرد وهدایت وی به سمت شهروندی موثر و مفید به حال جامعه ، دارای نقش موثر بوده و بدون تردید تامین کننده ی نیروی انسانی مورد نیاز جامعه درآینده خواهد بود . به همین دلیل امروزه در جوامع مختلف , دانشگاه ها از نظر کمی و کیفی رشد و گسترش یافته و تقاضا برای راهیابی روز به روز زیادتر می شود و تعداد کثیری دانشجو برای تحصیل و برخورداری از مزایای آن به این مراکز روی می آورند .
دانشگاه بعنوان یک نهاد تعلیم و تربیت از همه نهادهای اجتماعی پیچیده تر است . دانشگاه همانند سایر سازمان های رسـمی بایستی با وظایف ساخت ، اداره و جهت دادن به ترکیب پیچیده ای از منابع انسانی درگیر گردد . بر خلاف اغلب سازمانهای رسمی تولید دانشگاه انسان است و این امر موجب پیدایش مسائل ویژه در مدیریت دانشگاه می گردد .
از جمله مسائلی که دانشـگاه به عـنوان یک سـازمان با آن روبرو اسـت مساله تعارض و عدم موافقت هاست. فعالیت های سازمانی مستلزم تعامل بین افراد وگروه های سازمان می باشد . در سازمان ها افراد مختلفی در رده های گوناگون مشغول انجام فعالیت ها و وظایف خود می باشند . لازمه انجام این فعالیت ها ارتباط دو جانبه یا چند جانبه افراد با همدیگر بوده که می توانند زمینه ساز ایجاد تعارض باشند
بنابراین یکی از عمده ترین و در عین حال غیر قابل اجتناب ترین مسائل در سازمان ها تعارض بین افراد و گروه های موجود در آنها می باشد .دانشگاه نیز از این امر مستثنا نیست . « اصولا خمیر مایه مدیریت نظام های آموزشی با تعارض عجین است » (لی فام وهووئه2، 1974، ترجمه نائلی، 1370 ).
باید به خاطر داشت، این وجود تعارض نیست که باعث اختلال و از هم پاشیدگی روابط در سازمان می شود؛ بلکه مدیریت غیر اثر بخش تعارض ها است که سبب نتایج نامطلوب می شود . تعارض در حد معقول یک جنبه طبیعی و مطلوب در هر رابطه ای است و اگر مدیریت تعارض به شکل سازنده صورت گیرد بسیار ارزشمند خواهد بود ( کتزلز 3 و همکاران ، ترجمه کریمی ، 1378 ).
بنابراین سازمان های ورزشی بخصوص دانشکده های تربیت بدنی برای اینکه بتوانند برنامه های اصولی تربیت بدنی را در جهت تأمین سلامت جسمانی و روانی دانشجویان ارائه دهند و زمینه های مساعدی را برای رشد و پرورش استعدادهای ورزشی دانشجویان ایجاد نمایند و از حداکثر توان جسمانی و روانی و فکری کارکنان خود بهره گیرند، باید اختلافات ، کشمکش ها و تعارضات را به گونه ای موثر و سودمند اداره کنند . از کسانی که نقش مهمی در شـناسایی ، هدایت و حل تعارضـات در سـازمان ها دارند ، مدیران آن سـازمان ها می باشند . توانایی برخورد مدیران با تعارض و اداره آن در موفقیت و اثر بخشی کارکنان و سازمان های آنها اثر بسزایی دارد .
یکی از مهمترین عواملی که تعیین کننده توانایی مدیر در حل موثر تعارض است، برخورداری او از هوش عاطفی است. برخلاف آنچه که درگذشته تصـور می شد و هوش شناختی را تنها عامل موفقیت افراد می دانستند امروزه هوش عاطفی را از عوامل تعیین کننده موفقـیت افراد در کار و زندگی می دانند (گلمن ، 1995 ) .آنچه که امروزه هوش عاطفی نامیده می شود، در اصل منبع اصلی انرژی ، قدرت ، آرزو و اشتیاق انسان است و درونی ترین ارزش ها و اهداف فرد را در زندگی فعال می سازد. با توسعه عاطفی فرد می آموزد که احساسات خود و دیگران را تایید کند و برای آنها ارزش قائل شود و بطور مناسب به آنها پاسخ گوید و در می یابد که عواطف در هر لحظه از روز اطلاعات حیاتی و سودمندی در اختیار او می گذارند . این واکنش قلبی است که نبوغ خلاق و شهود را شعله ور می سازد . فرد را با خود صادق می گرداند ، روابط اطمینان بخش برقرار می کند ، تصمیمات مهم را روشن می کند ، قطب نمای درونی برای زندگی و کار فراهم می آورد و شخص را به پیشآمدهای غیرمترقبه و راه حل های موفقیت آمیز رهنمون می سازد ( کوپر ، 1980 ، به نقل از عزیزی ،1377 ) .
تحقیقات نشان می دهند که حل تعارض در سازمان ها نیاز به ایجاد یک محیط مسالمت آمیز ، کاهش تبعیض وبرقراری عــدالت ، یادگیری مشارکتی ، پیــشگیری از خــشونت و تفــکر انتقـادی دارد ( کاترین ، 1995 ) . مدیرانی می توانند چنین محیط هایی را خلق کنند که از هوش عاطفی بالایی برخوردار باشند .
مدیر با داشتن شعور عاطفی بالا می تواند نسبت به تعارض آگاهی بیشتری کسب نماید و بدین وسیله سریع تر و صحیح تر تعارض را شناسایی کند و با همدلی و اطمینان به هدایت سودمند آن بپردازد و از این طریق محیطی فراهم آورد که کارکنان از سلامت روانی بیشتری در آن برخوردار شوند . چرا که افراد با داشتن یک رابطه سالم ، احساس پذیرش ، درک حمایت ، ارزش ، اعتماد و اهمیت می کنند و این تامین کننده سلامت روانی و افزایش کارایی و سودمندی افراد است . در چنین فضایی است که مدیریت تعارض به شکل سازنده آن امکان پذیر می شود .
همچنین از دیگر عوامل مؤثر در حل تعارضات در سازمان علاوه بر جلوگیری از دخالت ذهنیت در ارتباطات سازمانی و پذیرش نظرات دیگران و .... برخورداری مدیر از مهارت های ارتباطی می باشد (سلطانی، 1380).
یک مدیر چنانچه بتواند گوینده خوب و فرستنده خوب ، شنونده خوب و گیرنده خوب باشد ، مشارکت افراد درون و بیرون سازمان را از طریق جلب اعتماد فراگیر تامین خواهد کرد و این امر موفقیت او را در دستیابی به اهداف سازمان تضمین خواهد کرد .
دستیابی اهداف آموزش و پرورش در دانشگاه ها منوط به استفاده بهینه از منابع انسانی ، مالی و تجهیزاتی است . اما پویایی نظام آموزشی به عوامل مختلفی از جمله وجود روابط سالم و به دور از هرگونه تیرگی و همکاری و همدلی بین کارکنان دارد تا افراد بتوانند در محیطی پویا و سالم در جهت تحقق اهداف شخصی و سازمانی گام بردارند .
بنابراین مدیران باید این حقیقت را بپذیرند که تعارض جزء انکار ناپذیر زندگی سازمانی است و مدیریت سازمان چاره ای جز پذیرش آن ندارد .آنها می بایست از تعارض برای افزایـش اثـر بـخشی سـازمان بهره جویند .برای مدیـریت تعارض در سـازمان ها تکنـیک های متـعددی وجـود دارد .همـکاری، مصـالحه، رقـابت، سازش و اجتـناب از روش هـای برخورد با تعـارض است که در این تحـقیق از آنها در قالب سـه راهبـرد راه حل گرا، عدم مقابله و کنترل نام برده شده است .
پژوهش حاضر سعی بر آن دارد که نگاهی موشکافانه به مدیران تربیت بدنی و ورزش که وظایف گوناگونی در محیط دانشگاهی بر عهده دارند ، داشته باشد . از طرفی باید متذکر شد که بین مدیران آموزشی و اجرایی از نظر نوع کاری که انجام می دهند ماهیتاً تفاوت هایی وجود دارد . زیرا بخش عمده کار مدیر آموزشی در ارتباط با مسائل آموزشی ، دانشجو و استادان که صرفا ً مشغول به تحصیل و کار در یک رشته خاصی هستند می باشد . ولی مدیران اجرایی با تمام دانشجویان سر و کار دارند، که هریک در رشته های خاصی مشغول به تحصیل می باشند .
در این مجموعه از 7 درس عمومی آزمون های استخدامی (کامپیوتر, ریاضی و آمار, انگلیسی, ادبیات و زبان فارسی, معارف, مبانی قانون اساسی و هوش) 2500 صفحه مطالب آموزشی در 22 جزوه تقدیم شما می گردد.
جزوات درس کامپیوتر (ICDL) به صورت مصور و رنگی می باشند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
حافظه فعال و هوش :
بحث آکرمن ، بیر و بویل ( 2005 ) در مورد همبستگی و ارتباط مابین هوش و حافظه فعال
کلوس آبرر : دانشگاه پوتسدام – اولیور ویلهلم : هامبولت برلین - رالف شوانر : دانشگاه ویلهلمز - مارتین – هنز : دانشگاه ماگ برگ .
بر اساس یک آنالیز داده های متغیر منطقی ، همبسته های جفت مابین عملکرد های حافظه فعال و اندازه گیری های توانایی شناختی قرار دارند .
پی . ال . آکرمن – ام – ای . بیر و ام . او بویل ( 2005 )
بیان می دارند که حجم حافظه فعال (WMC ) در کمتر از %25 از آن واریانس مرتبط با هوش عمومی و همراه با توانایی استدلالی سهیم می باشند . در این بحث محققان در این مورد می گویند که این داده های متغیر به سبب کمبود های متعدد شیوه شناختی و تعصبان خاص کمتر ارزیابی می شوند .
یک آنالیز دوباره از گزارش آکرمن از شیوه های آماری بر شرح g وWMC که به نحوه خیلی زیادی به هم همبسته می باشند استفاده می کند . در یک سطح ادراکی ، نویسندگان متذکر می شوند که WMC باید به عنوان یک ساختار توضیحی برای توانایی های ذهنی مورد بررسی قرار گیرد . نظر های حافظه فعال مدعی نمی شوند که WMC یک شکل همسانی را با عوامل هوش تشکیل دهند . اما آن یک پیشبینی کننده بسیار قوی ا توانایی استدلالی می باشد و جریان سیال هوش را به طور کلی پیش بینی می کند . آکرمن ، بایر و بویل سعی دارند تا تلاش بی باکانه خودشان در کسب جمع آوری یک مجموعه ای از یافت ها که مابین اندازه گیری های حجم حافظه فعال ( WMC ) و تستهای توانایی شناختی همبسته می باشند ستایش کنند . با وجود این آنالیز ها و تفسیر این یافته ها نسبتاً ناقص می باشد و نسبتاً بر پایه تعصب می باشد . ما استفاده می کنیم که مقاله این محققان تعبیری غلط از مفهوم نظری همبسته های مابین اندازه گیری های فعلی WMC و تستهای هوش و دیگر تستهای توانایی می باشد . در بحث ما ، ما ابتدا مشکلات شیوه شناختی را همراه با آنالیز داده های متغیر آکرمن متذکر می شویم . در بخش دوم این بحث ، ما از قائده نظری آن ارتباط در مفهوم تلاش هایی برای درک ماهیت طبیعی هوش صحبت می کنیم .
موضوعات شیوه شناختی : همبستگی مابین WMC و هوش چه است ؟
هدف آکرمن از آنالیز داده های متغیر آن بود که برآورد هایی از همبستگی های مابین ساختمان WMC و ساختار های مختلف توانایی شناختی ارائه کند .
این شیوه داده های متغیر از آن نوشته این محققان دقیقاً بیان می شود که این ها قصد دارند تا همبستگی های فوق الذکر کم ارزش جلوه بدهند . ما نشان دادیم که شیوه آنها شامل عواملی می باشد که همبستگی های برآوردی تنزلی متعصابه باشند . و فواصل اعتمادی بین آنها بسیار اندک می باشد .
« گزینش وظیفه »
یک چنین فاکتوری انتخاب عملکرد های وظیفه ای برای ارئه در WMC می باشد . معیار های نتیجه گیری که از الگوی آکرمن استفاده می کنند مبهم می باشند . متن مقاله پیشنهاد می کند که عملکرد های وظیفه ای حافظه فعال ، الگو های عملکردی دوگانه ای می باشند که با عملکرد حافظه کوتاه مدت که همراه با یک فرایند عملکردی می باشد مرتبط می باشند . با وجود لیستی از مقاله الحاقی این محققان شامل آن عملکرد هایی می باشند که با این شرح هماهنگ نمی باشد ( برای مثال تست آماری تولید تصادفی استار ) . با وجود این شرح عملکردی ، هر وظیفه ای که محققان اصلی در یک عملکرد WMC شرح داده اند شامل می شود . احتمالاً هیچ معیار گزینشی منصفانه ای دیگر وجود ندارد . بنابراین آکرمن بحث می کند که هیچ انتخابی مگر این که عملکرد ها توسط برچسب های این محققان انتخاب شود وجود ندارد . علی رغم این موضوع نتیجه آن است که آنالبیز داده های متغیر که روند پیشرفت در تایید ساختمان WMC در بیش از دو دهه گذشته انگاشته شده است . برای مثال کار گروهی ما شامل تولید تصادفی و تست آماری استار در یک روند مطالعاتی می باشد تا تجربه تایید ساختاری مطالعات این محققان بدست آید . این شیوه ما آن دو عملکرد هایی که از شاخص های قابل تردید WMC می باشند که سهم کمتری از واریانس تولید تصادفی همراه با دیگر وظایف WM می باشد به وجود آورند . و تست آماری استار در یک فاکتوری جداگانه یک ترکیبی از عملکرد های اجزایی را ( بدین معنی که نظارت بر فرایند های اصلی وجود دارد . ) و فرایند سرعت می باشد منعکس می کند . تحقیق بعدی شکل عملکرد های اجزای یک یا چند فاکتور که پیش بینی کننده های عالی توانایی استدلالی WMC می باشند منعکس می کند . در حالی که فاکتوری که عملکرد های اجزای عملکرد های و سرعت را منعکس می کند یک پیش بینی کننده خوب برای سنجش سرعت روانی می باشند اما آن توانایی استدلالی را توجیح نمی کند .
بنابراین ما حال یک تصویر پاک تری از WMC به عنوان یک ساختمان حافظه ای دارا می باشیم به طوری که ما دلایلی برای بازگشت به گذشته را دارا باشیم تا از آن وظایفی که به حد کافی ساختمان WMC را اندازه گیری نمی کند صرف نظر کنیم . بویژه بعضی از وظایف طراحی شده اند تا عملکرد های اجزایی را اندازه گیری کنند . چنین عملکرد هایی که آنالیز های داده های متغیر آکرمن را شامل می شود بر پایه برآورد متعصبانه همبسته WMC و تنزل و استدلالی و برآورد های آن محققان از همبسته WMC و سرعت صعودی می باشد .
آنالیز داده های متغیر :
یک مجموعه ثانوی از مشکلات حاصل از الگو و شیوه هایی می باشد که برای هدایت آنالیز داده های متغیر استفاده می شود . آکرمن ( 2005 ) یک الگو تاثیر ثابت را مفروض می دارد . فرض با انتخاب این الگو انتخاب می شود که آن تمام مطالعات ترکیبی برآوردی از همبستگی یکسان در کل مطالعات می باشد . به طور کلی این فرض به نحو زیادی با تردید مواجه می باشد . و بویژه برای وضعیت قطعی تردید بیشتری وجود دارد . در این زمان ما در بخش بعد از وظایف مختلف WMC که شکل ترکیبی منابع واریانسی را منعکس می کنند بحث می کنیم .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
تعریف هوش :
بطور کلی تعاریف متعددی را که توسط روان شناسان برای هوش ارائه شده است، میتوان به سه گروه تربیتی (تحصیلی) ، تحلیلی و کاربردی تفسیم کرد.
تعریف تربیتی هوش :
به اعتقاد روانشناسان تربیتی ، هوش کیفیتی است که مسبب موفقیت تحصیلی میشود و از این رو یک نوع استعداد تحصیلی به شمار میرود. آنها برای توجیه این اعتقاد اشاره میکنند که کودکان باهوش نمرههای بهتری در دروس خود میگیرند و پیشرفت تحصیلی چشم گیری نسبت به کودکان کم هوش دارند. مخالفان این دیدگاه معتقدند کیفیت هوش را نمیتوان به نمرهها و پیشرفت تحصیلی محدود کرد، زیرا موفقیت در مشاغل و نوع کاری که فرد قادر به انجام آن است و به گونه کلی پیشرفت در بیشتر موقعیتهای زندگی بستگی به میزان هوش دارد.
تعریف تحلیلی هوش
بنابه اعتقاد نظریه پردازان تحلیلی ، هوش توانایی استفاده از پدیدههای رمزی و یا قدرت و رفتار موثر و یا سازگاری با موقعیتهای جدید و تازه و یا تشخیص حالات و کیفیات محیط است. شاید بهترین تعریف تحلیلی هوش به وسیله « دیوید وکسلر » ، روان شناس امریکایی ، پیشنهاد شده باشد که بیان میکند: هوش یعنی تفکر عاقلانه ، عمل منطقی و رفتار موثر در محیط.
تعریف کاربردی هوش
در تعاریف کاربردی ، هوش پدیدهای است که از طریق تستهای هوش سنجیده میشود و شاید عملیترین تعریف برای هوش نیز همین باشد.
تاریخچه مطالعات مربوط به هوش
مساله هوش به عنوان یک ویژگی اساسی که تفاوت فردی را بین انسانها موجب میشود، از دیرباز مورد توجه بوده است. زمینه توجه به عامل هوش را در علوم مختلف میتوان مشاهده کرد. برای مثال زیست شناسان ، هوش را به عنوان عامل سازش و بقا مورد توجه قرار دادهاند. فلاسفه بر اندیشههای مجرد به عنوان معنای هوش و متخصصان تعلیم و تربیت ، بر توانایی یادگیری تاکید داشتهاند.
در مقالهای معتبر که در سال 1904 منتشر شد، « چارلز اسپیرمن » ، روان شناس بریتانیایی ، نخستین کوشش برای تحقیق در ساختمان هوش را با روشهای تجربی و کمی تشریح کرد. پیدایش مقیاس هوشی بینه سیمون ، در سال 1905 و به دنبال آن تهیه و استاندارد شدن مقیاس استنفرد _ بینه ، در سال 1916 در امریکا ، از فعالیتهای اولیه به منظور تهیه ابزار اندازه گیری هوش بوده است. البته در سال 1838 « اسکیرول » به منظور تهیه ضوابطی برای تشخیص و طبقه بندی افراد عقب مانده ذهنی ، روشهای مختلفی را آزمود و به این نتیجه رسید که مهارت کلامی فرد بهترین توانش ذهنی اوست. جالب آن که بعدها نیز مهارت کلامی از عوامل اساسی توانش ذهنی شناخته شد و امروز نیز محتوای اکثر تستهای هوش را مواد کلامی تشکیل میدهد.
ترستون ، ثرندایک ، سیریل برت ، گیلفورد ، فیلیپ ورنون ، از دیگر افرادی بودند که در زمینه هوش به تحقیق و بررسی پرداختند.
عوامل موثر بر هوش
از عوامل مهم موثر بر هوش ، تغذیه و دیگر شرایط دوران بارداری است. تغذیه مناسب در این دوران و رعایت بهداشت جسمی و روحی مادر ، تاثیر مهمی در هوش نوزاد خواهد داشت. سطح هوشی والدین ، تغذیه دوران کودکی و نوزادی ، شرایط و امکانات محیطی ، نوع ارتباط والدین با کودک از دیگر عوامل موثر در رشد و شکوفایی هوش به شمار میروند. عوامل محیطی مثل وجود محرکات مناسب در محیط پرورش کودک که او را به کنجکاوی و کنکاش وا میدارد، در بروز و ظهور و شکوفایی هوش وی نقش اساسی دارد.
انواع آزمونهای هوش :
تست بینه به عنوان قدیمیترین آزمون برای سنجش هوش شناخته میشود که آزمون استنفرد _ بینه شکل تجدید نظر شده است که به فارسی نیز برگردانده شده است. تست ریون از دیگر آزمونهای هوش است که به لحاظ سهولت اجرا معروف است. آزمون وکسلر که آزمونی پیشرفته برای سنجش ابعاد مختلف هوش است، آزمون دقیقی است که برای گروههای سنی خردسالان و کودکان و بزرگسالان فرمهای مجزایی دارد.
طبقات هوش
با توجه به نمرات حاصل از اجزای آزمونهای هوشی و تعیین بهره هوشی ، افراد در طبقات مختلفی قرار میگیرند. در طبقه بندیهای گذشته افراد دارای هوش پایین در طبقات کودن ، کانا و کامیو قرار میگرفتند. امروزه دیگر این طبقه بندی رایج نیست و از طبقه بندی عقب مانده ذهنی ، بهره هوشی پایین ، متوسط و بالا استفاده میشود.
انواع هوش چندگانه کدامند؟
هوش دیداری / فضایی
این نوع هوش توانایی درک پدیده های بصری است. یادگیرنده های دارای این نوع هوش ، گرایش دارند که با تصاویر فکر کنند و برای به دست آوردن اطلاعات نیاز دارند یک تصویر ذهنی واضح ایجاد کنند. آنها از نگاه کردن به نقشه ها، نمودارها، تصاویر، ویدیو و فیلم خوششان میآید.