انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

مبانی نظری و پیشینه تربیت معنوی

مبانی نظری و پیشینه تربیت معنوی

مبانی نظری و پیشینه تربیت معنوی 

45 صفحه

همراه با منابع

شناخت اهداف تربیت در هر جامعه و ملتی از راه به دست آوردن طرز و نوع زندگی اجتماعی آن جامعه میسر است. کشورها و جوامعی که براساس طرز فکر، اندیشه، مکتبی خاص و فلسفه‌ای ویژه اداره می‌شوند، اهدافی را که برای جامعه و مردم خود در نظر می‌گیرند آن اهداف مسیر و مقصد تعلیم و تربیت را نیز مشخص می‌نماید آنچه از مطالعه تاریخ به دست می‌آید این است که اهداف تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش در میان ملت‌های مختلف در قرون متفاوت با یکدیگر فرق دارند. مثلاً در یونان قدیم هدف از تعلیم و تربیت منحصر به آزاد مردانی بود که در میدان‌های جنگ نیرومند و قوی و هنگام سخن گفتن و خطابه، فصیح و بلیغ باشند.

در قرون وسطی در کلیساهای کاتولیکی هدف کشتن شهوات، بریدن و قطع علاقه از دنیا و مسامحات در امور بدنی و جسمی برای تعالی و ترقی روح و نجات و رهایی از عذاب جهنم و پاکیزگی دل و انس به فقر بوده است.

در چین قدیم مقصد و غرض آماده کردن پیشوایانی بود که به معارف قدیم آشنایی داشته تا دارای رفتار خوب در تمام شئون زندگی باشند و نهایتاً اخلاق اجتماعی مردم موافق و هماهنگ با روش‌های قدیمی کتاب دینی «کنفوسیوس» باشد.

در مصر قدیم هدف تربیت کاهنان بود که در میان آنها احیاناً پزشک، مهندس، معمار، قاضی، هنرمند و نویسنده و امثال آنها دیده می‌شد. یعنی هدف از تعلیم و تربیت یک امر دنیوی آمیخته به جنبه‌های دینی بوده است. دنیوی بدین جهت که می‌خواستند در فنون مختلف انسان‌ها پرورش یابند تا زندگی مرفه برای آنان مهیا گردد و دینی بدان خاطر که براساس محبت خدایان از طریق پرستش و تقرب به آنها عمل کنند.در آلمان هدف تعلیم و تربیت بیشتر پرورش افراد به منظور وحدت ملی است. فلاسفه و متفکرین نیز هر کدام در طول تاریخ به نوبه خود در مورد اهداف تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش و نقشی که این دو در کمک به تاسیس و حفظ یک جامعه لایق و شایسته ایفا می‌کنند. دیدگاه‌هایی داشته‌اند که برخی از آنها را در این رابطه اشاره می‌کنیم:

1- سقراط معتقد بود که هدف تعلیم و تربیت عبارت از عشق به زیبایی. لذا به تفهیم زیبایی پرداخت.

2- افلاطون هدف از آن را جنگ علیه زشتی، تصنع و ساختگی‌ها دانست.

3- «جان لاک» انگلیسی در کتاب افکاری چند در تربیت می‌گوید: «هدف از تربیت پرورش تن، اخلاق، فضیلت، دانش و علم است.» او قایل است که تکیه‌گاه تربیت پرورش شخصیت اخلاقی است و افراد اشرافی باید الگوی تربیت باشند.

4- ژان‌ژاک روسو نویسنده کتاب امیل، هدف را در این خلاصه می‌کند که تمایلات طبیعی به طور عاقلانه مناسب با روش دور از فشار راهنمایی گردند تا طبیعت انسانی کشف و آزادی او تامین شود. او برای وصول به چنین هدفی راه بازگشت به طبیعت و تحول به انسان طبیعی را پیشنهاد می‌کند.



خرید و دانلود مبانی نظری و پیشینه تربیت معنوی


مبانی نظری و پیشینه تحلیل محتوی

مبانی نظری و پیشینه تحلیل محتوی

مبانی نظری و پیشینه تحلیل محتوی

33 صفحه

همراه با منابع

تاریخچه تحلیل محتوا

استفاده تاریخی تحلیل محتوا در بعد عملی آن را می توان به بهره گیری از تحلیل محتوا در شناخت کلمات، لغات و اصطلاحات کتاب های مقدس مثل تورات، انجیل و قرآن نسبت داد. با توجه به عمق معانی درکتاب های مقدس، مفسّران به تحلیل محتوای لغات و مفاهیم آن می پرداختند. اولین مورد مستند تحلیل کمّی متون به قرن هجدهم بر می گردد.

روش تحلیل محتوا که در بررسی محتوای کتاب های درسی و حتی کاربردهای دیگر به کار رفته، در پژوهشهای مختلفی استفاده شده است. در یکی از پژوهش هایی که در جنگ جهانی دوم با روش تحلیل محتوا صورت گرفت، تحلیل گران انگلیسی با موفقیت پیش بینی کردند که آلمانی ها دارای موشک وی 2 هستند( کوی(1384)، نقل از جفری هرندی و همکاران، 1387).

در تحقیق دیگر پریسورک[1] و پرو[2] (1975) کتاب های درسی تاریخ چند کشور غربی شامل آلمان، فرانسه، انگلستان، پرتغال، سوئیس و شوروی را تحلیل کردند و قوم گرایی این کتاب ها را در معرفی آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا آشکار نمودند (جعفری هرندی و همکاران، 1387).

2-3. تعاریف تحلیل محتوا

به عقیده وبر[3] و کریپندورف[4] (2004) تحلیل محتوا روشی نظام مند و قابل تکرار است که به منظور فشرده کردن تعداد بیشتری از کلمات و واژه های یک متن به گروه ها و طبقات کوچک تر و بر اساس قواعد مشخص کد گذاری انجام می شود. این رویکرد یک روش منظم را جهت اندازه گیری و توجه به تکرار یا فراوانی، به منظور شدت و اهمیّت کلمات، واژه ها و عبارات یا جملات موجود در متن فراهم می آورد (نقل از جعفری هرندی و همکاران، 1387).

کرلینجر[5] (1380) تحلیل محتوا را روش مطالعه و تجزیه و تحلیل ارتباطات، به شیوه نظام دار، عینی و کمّی برای اندازه گیری متغیرها تعریف می کند. کرلینجر (1380) در تعریفی دیگر، تحلیل محتوا را یک روش پژوهشی منظم برای توصیف عینی و کمّی محتوای کتاب ها و متون برنامه درسی و مقایسه ی پیام ها و ساختار محتوا با اهداف برنامه درسی بیان می کند.

مورگان[6](1993) به نقل از ومبت[7] خاطر نشان می کند، که تحلیل محتوا، فرایندی بیش از یک بازی ساده شمارش کلمات بوده و فرایندی است که به معانی، نیّات، پیامدها و محتوای عبارات و واژه ها توجه دارد. به همین علت مثلاً برای توصیف و شرح واقعیت مربوط به واژه ها یا جملات، بایستی بستر و فضای واقعی که داده ها در آن شکل گرفته است نیز مورد توجه قرار گیرد. در غیر این صورت کاری نامناسب و ناقص انجام شده است (به نقل از ضیغمی و همکاران، 1387).

شعبانی (1380) تحلیل محتوا را یک روش علمی برای تشریح و ارزشیابی عینی و منظم پیام های آموزشی تعریف می کند. تحلیل محتوا فنی است تحقیقی به منظور، توصیف عینی، نظام دار و کمی محتوای بارز ارتباطات (برلسون[8] و لازارسفلد[9]، 1948). وبر (1990) تحلیل محتوا را روشی می داند که با استفاده از سلسله رویدادها، استنتاج های معتبری از متن به دست می آورد. نیومن[10] (1997) تحلیل محتوا را تکنیکی برای گردآوری و تحلیل محتوای متن توصیف کرده است. از نظر نیومن منظور از محتوا؛ کلمات، معانی، تصاویر، نمادها، افکار، موضوعات و یا هر پیامی است که می تواند موضوع ارتباط باشد.

[1] Preiswek

[2] Perrot

[3] Weber

[4] KirppendroF

[5] Kerlinger

[6] Morgan

[7] vembet

[8] Berelson.B

[9] Lazarsfeld

[10] Neuman



خرید و دانلود مبانی نظری و پیشینه تحلیل محتوی


مبانی نظری و پیشینه تحلیل پوششی داده ها

مبانی نظری و پیشینه تحلیل پوششی داده ها

مبانی نظری و پیشینه تحلیل پوششی داده ها

50 صفحه

همراه با منابع

تلاش برای تابعی کردن رابطه بین نهاده ها  ستاده ها و تعیین حداکثر ستاده قابل حصول از نهاده ها، منجر به طرح توابع تولید پارامتری در سیر مطالعات اقتصادی گردید. توابعی مانند کاب-داگلاس، لیون تیف، کششی ثابت و ... در نظریه های اقتصاد خرد با این انگیزه ایجاد شده ­اند. پیش فرض تابعی در عمل به دلیل پیچیدگی تبدیل نهاده ­های متفاوت به ستاده ­های نامتجانس و مختلف به خصوص با پیچیدگی نقش عواملجدید، در سازمان ­های کنونی غیرعملی به نظر می­ رسد(فارسیجانی و آرمان و حسین بیگی و جلیلی[1]، 1390). 

یکی از روش­ های غیرپارامتری، جهت اندازه ­گیری کارائی و بهره ­وری واحدهای اقتصادی، روش تحلیل پوششی داده ها است که اولین بار بنکر، چارنز و کوپر[2] در سال 1974، مفاهیم و مدل­CCR را ارائه دادند. در واقع تحلیل پوششی داده ­ها یک مدل برنامه­ ریزی خطی برای داده ­های مشاهده شده می­ باشد که روش جدیدی برای تخمین تجربی مرز کارایی را فراهم می­ کند. منظور از DMU واحد سازمانی یا یک سازمان مجزاست که توسط فردی به نام مدیر یا رئیس و یا مسئول اداره می ­شود به شرط آنکه آن سازمان دارای فرایند سیستمی باشد بعنی تعداد عوامل تولید به کار گرفته تا تعدادی محصول به دست آید. ماهیت تجربی و نداشتن مفروضات دست و پاگیر، سبب استفاده از تحلیل پوششی داده ­ها در تخمین مرز کارایی است (حمزه پور و محمدی[3]، 1391).

[1]فارسیجانی، حسن؛ آرمان، محمدحسین؛ حسین بیگی، علیرضا؛ جلیلی، اعظم

[2]Banker,R.D.,Charnes,A.,&Cooper,W.W

[3]حمزه پور، مهدی؛ محمدی، روح اله



خرید و دانلود مبانی نظری و پیشینه تحلیل پوششی داده ها


کتاب آداب سفر 33ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

کتاب آداب سفر

مقدمه

(( بسم اللّه الرحمن الرحیم ))

سپاس خداى را که چشمان دوستان خود را با حکمتها و عبرتها بازگشود و همتهاى ایشان را براى مشاهده عجایب صنعش در سر و حضر خالص ‍ گردانید، پس آنان به مجارى قدر راضى گشتند در حالى که دلهاى آنان از توجه به آنچه چشم از دیدنش لذت مى برد، پاک و منزه گردید مگر بر سبیل عبرت گرفتن به وسیله آنچه در دیدگاه ها و مسیرهاى فکرى ، یافت مى شود، به طورى که در برابر ایشان خشکى و دریا، دشت هموار و گذرگاه ناهموار و روستا و شهر یکسان گردید، و درود بر محمّد صلى اللّه علیه و اله سرور آدمیان و آل و اصحابش که در اخلاق و رفتار پیروان او بودند.

بارى ، مسافرت ، وسیله نجات شخص از چیزى است که از آن فرارى است و یا موجب رسیدن او به چیزى است که بدان علاقه مند است . سفر دو نوع است : یکى سفر ظاهرى و جسمانى است از محل زندگى و وطن به بیابانها و دشتها و دیگرى سفر به وسیله حرکت درونى است از پایین ترین مراتب تا ملکوت آسمانها و برترین سفرها سفر باطن است ، زیرا کسى که بر حال جمود و به همان صورتى که پس از تولد و بر اساس تقلید از پدران و نیاکان شکل گرفته است ، باقى بماند، همواره در مرتبه پایین مانده و به درجه نازلى تن داده است و به جاى فضاى گسترده ((بهشتى که به بهاى آسمانها و زمین است )) تاریکى زندان و تنگناى محبس را برگزیده است .

(( و لم اءرفى عیب الناس عیبا

کنقص القادرین على التمام )) (۷۱)

جز این که چون این سفر در معرض پیشامد سهمگین است ، نمى تواند بى نیاز از راهنما و پشتیبان باشد. بنابراین در هر سفرى دشوارى راه و نداشتن پشتیبان و یاور و راهنما و دلیل و بسنده کردن رهروان از بهره فراوان به نصیب پست ناچیز، مقتضى از بین رفتن آنان و ناپدید شدن راه هاست و در نتیجه رشته ارتباط در آن سفر گسسته شده و تفریحگاه هاى نفوس و ملکوت و آفاق از رهروان خالى خواهد شد، در حالى که خداى سبحان به آن دعوت فرموده و مى گوید: (( سنریهم آیاتنا فى الا فاق و فى انفسهم . )) (۷۲) و مى فرماید: (( و فى الارض آیات للموقنین . و فى انفسکم افلا تبصرون )) (۷۳) و کسانى که از چنین سفرى باز ایستاده اند، به قول خداى تعالى سرزنش شده اند: (( و انکم لتمرون علیهم مصبحین . و باللیل افلا تعقلون . )) (۷۴) و نیز مى فرماید: (( و کاین من آیة فى السموات و الارض یمرون علیها و هم عنها معرضون . )) (۷۵) پس هر کس که این سفرى برایش میسر شود، همواره در بهشتى به پهناى آسمانها و زمین گردش مى کند در حالى که جسما در وطن خود قرار دارد و این سفرى است که آبشخورها و راهگذرهایش بر کسى تنگ نیست و هجوم مسافران کثیر ضررى ندارد، بلکه با افزایش مسافران عنیمتها افزون مى گردد و میوه ها و دستاوردهایش چند برابر مى شود پس غنیمتهایش همیشگى و بى مانع و میوه هایش روز افزون و پایان ناپذیر است . مگر زمانى که مسافر در سفرش ‍ سستى نماید و در حرکتش توقفى پدید آید. زیرا ((خداوند نعمتى را بر قومى دگرگون نمى کند مگر خود با دست خویش آن را دگرگون سازند)) و ((چون آنها از حق منحرف شوند خداوند دلهاى ایشان را منحرف سازد))، ((و خداوند به بندگان ستم نمى کند))(۷۶)، بلکه ایشان به خویشتن ستم مى کنند. کسى که شایستگى جولان در این میدان و گردش در گردشگاه هاى این بوستان را ندارد، چه بسا با جسم خود، فرسنگها مسافت را در زمانى طولانى طى مى کند تا سودى از تجارت براى دنیا یا اندوخته اى براى آخرت نصیبش گردد. اما اگر خواست او دانش دین با کفایت به منظور یارى رساندن به دین باشد از جمله رهروان راه آخرت خواهد بود و چنانچه در این سفر شرایط و آداب لازم را رعایت نکند از کارگزاران دنیا و پیروان شیطان خواهد بود و اگر آنها را رعایت کند، سفرش از فوایدى که او را به کارگزاران آخرت ملحق مى سازد خالى نخواهد بود و ما آن آداب و شروط را در سه باب نقل مى کنیم .(۷۷)باب اول در فواید و فضیلت و قصد سفر.باب دوم در آداب سفر از آغاز حرکت تا پایان مراجعت .باب سوم درباره آنچه آموختن آن براى مسافر لازم است از قبیل موارد رخصت مسافرت و راهنماییهاى قبله و مسائل دیگر.

باب اول - در فواید سفر

بدان که سفر نوعى حرکت و معاشرت است و همان طورى که در بخش ‍ آداب مصاحبت و گوشه نشینى گفتیم ، فایده ها و آفتهایى دارد. فایده هایى که انگیزه سفر است از دو حال خارج نیست . یا گریز (از زیان ) است یا طلب (منفعت ). زیرا مسافر یا براى دورى از اقامتگاه خود انگیزه اى دارد، که اگر آن انگیزه نبود هدفى براى سفر نداشت و یا آن که در سفر مقصد و هدفى دارد؛ و آنچه از آن مى گریزد یا چیزى است دنیوى که باعث بدبختى است مثل طاعون و وبایى که در شهرى شایع شده یا علت فرار ترس از آشوب است و دشمنى و گرانى که این بلاها همگانى است . آنچنان که گفتیم و یا حضوصى ، مانند کسى که در شهرى در معرض آزار قرار گرفته و از آن شهر فرار مى کند، و یا امرى است که باعث بدبختى دینى است مانند کسى که در شهر خود گرفتار مقام و ثروت و پیروان و امکانات فراوانى است که او را از توجه کامل به خدا باز مى دارد و در نتیجه گوشه نشینى و گمنامى را بر مى گزیند و از امکانات زیاد و مقام دورى مى کند و یا مثل کسى که با اجبار به قبول بدعتى خوانده مى شود و یا براى به عهده گرفتن کارى دعوت مى شود که اقدام به آن روا نیست پس در صدد فرار از آن بر مى آید.

و اما مطلوب نیز یا دنیوى است ، مانند مال و مقام و یا دینى است و دینى هم یا علم است و یا عمل و علم نیز یا یکى از علوم دینى مى باشد و یا علم اخلاق و کسب صفات دینى از راه تجربه است و یا علم به آیات و شگفتیهاى زمین ، همچون مسافرت اسکندر ذوالقرنین و گردش او در نواحى زمین . و عمل هم یا عبادت است و یا زیارت . و عبادت همان حج و جهاد است و زیارت نیز از عوامل قرب به خداست ؛ گاهى مقصد زیارت مکانى از قبیل مکه ، مدینه ، بیت المقدس و مرزهاست . زیرا پاسدارى از مرزها نیز باعث تقرب است و گاهى هدف زیارت اولیا و علما است و آنان یا مرده اند که قبرهایشان را زیارت مى کنند و یا زنده اند که به دیدارشان تبرک مى جویند و از دقت در احوالشان ، علاقه بیشترى به پیروى از ایشان حاصل مى کنند. اینها اقسام مسافرتها بود که از آنها چهار قسم خارج مى شود:

قسم اول ، مسافرت در طلب علم ؛ و آن یا واجب است و یا مستحب . و این وجوب و استحباب سفر ناشى از واجب یا مستحب بودن علم است . توضیح آن که علم یا مربوط به امور دینى است یا مربوط به اخلاق شخصى و آیات الهى در روى زمین . پیامبر صلى اللّه علیه و اله فرموده است : ((هر که از خانه اش در طلب دانش بیرون رود، تا وقتى که بر مى گردد در راه خداست .))(۷۸)

و در خبر دیگرى آمده است : ((هر که راهى را طى کند خداوند، راه او را به سوى بهشت سهل گرداند.))(۷۹)

سعید بن مسیب چندین روز در پى کسب یک حدیث مسافرت مى کرد.

شعبى مى گوید: اگر مردى از شام به دورترین نقطه یمن در پى کلمه اى سفر کند که او را به راه هدایت رهبرى کند و یا از راه غلطى باز گرداند، مسافرتش ‍ بیهوده نخواهد بود.

جابر بن عبداللّه با ده تن از یاران پیامبر صلى اللّه علیه و اله از مدینه به مصر مسافرت کردند و یک ماه راه پیمودند تا حدیثى را که عبداللّه بن انیس ‍ انصارى از رسول خدا صلى اللّه علیه و اله نقل مى کرد، از خود او بشنوند.(۸۰)

کمتر کسى را نام برده اند که از زمان صحابه تا این زمان تحصیل کرده باشد مگر آن که با مسافرت آن علم را تحصیل و براى آن سفر کرده است . و اما علم و دانایى به نفس و اخلاق خویش نیز اهمیت دارد، زیرا راه آخرت را نمى توان پیمود مگر با آراستن و پاکیزه کردن خلق و خوى خود، و هر که بر اساس باطن و پلیدیهاى صفاتش مطلع نباشد نمى تواند قلب خویش را از آنها پاک سازد و تنها سفر است که نقاب از چهره اخلاق بر مى دارد و بدان وسیله ((خداوند اندوخته ها و ذخایر آسمان و زمین را خارج مى سازد)) و بدان جهت سفر را سفر گفته اند که پرده از روى اخلاق بر مى دارد، از این رو به کسى که که شاهدى را معرفى مى کرد، گفتند: آیا در سفرى همراه او بوده اى تا دلیلى بر مکارم اخلاق او بیاورى ؟ گفت : نه . گفتند: ما فکر نمى کنیم که تو او را بشناسى .

بشر همواره مى گفت : اى گروه قاریان ! جهانگرد باشید تا پاکیزه و نیکو شوید، زیرا آب هرگاه در جایى زیاد بماند دگرگون شود.

خلاصه ، شخص در وطن با وجود مساعدت امکانات ، اخلاقش معلوم نمى شود براى این که با چیزهاى موافق طبع و معمولى و آشنا و ماءنوس ‍ است ، پس چون رنج سفر را تحمل کند و از چیزهایى که معمولا در کنار آنهاست جدا گردد و با سختیهاى غربت آزموده شود، بدیهایش بر ملا گردد و بر عیبهایش اطلاع یابد، در نتیجه اشتغال به معالجه آنها برایش میسر شود.

ما در کتاب عزلت فواید معاشرت را بیان کردیم ، در حالى که سفر خود معاشرتى است با اشتغال بیشتر و تحمل مشقتها.

اما دیدن آیات خدا در روى زمین براى اهل بصیرت فوایدى دارد؛ سرزمینهاى مجاور و به هم پیوسته اى وجود دارد که در آنها کوهها، بیابانها و دریاها و انواع جانداران و گیاهان موجود است و هیچ چیز از آنها نیست مگر آن که بر وحدانیت خدا گواهى مى دهد و با زبان فصیح تسبیح گوى او مى باشد و آن را در نمى یابد ((مگر کسى که گوش فرا دهد و حضور یابد))(۸۱) و اما منکران و غفلت زدگان و فریفتگان به درخشش سراب زیبایى دنیا، نه مى بینند و نه مى شنوند، زیرا آنها شنوایى را از دست داده و بین آنها و آیات پروردگارشان فاصله افتاده است ((آنان به ظاهر زندگى دنیا آگاهند و از آخرتشان غافلند.))(۸۲) و مقصود ما از شنوایى ، شنوایى ظاهرى نیست ، زیرا که افراد مورد نظر از شنوایى ظاهرى محروم نیستند، بلکه مقصود ما شنوایى باطنى است . با شنوایى ظاهرى جز صداها شنیده نمى شود که جانداران دیگر با انسان در آن شریکند اما با شنوایى باطنى زبان حال را مى توان درک کرد که خود سخنى است جدا از سخن گفتارى ، شبیه آنچه گویند در حکایت سخن گفتن میخ و دیوار، مى گویند: دیوار به میخ گفت : چرا مرا مى آزارى ؟ میخ جواب داد: از کسى که مرا مى کوبد و رهایم نمى کند بپرس ، آن سنگى که پشت سر من است ، از من دست بردار نیست . هیچ ذره اى از آسمانها و زمین نیست مگر آن که به نوعى بر یکتایى خداى سبحان شهادت دهد، و همان است یکتاپرستى آنها و نوعى شهادت بر تقدیس آفریدگار و همان است تسبیح آن ذره ولى مردمان تسبیح ایشان را درک نمى کنند، زیرا ایشان از تنگناى شنوایى ظاهرى به فضاى شنوایى باطنى و از ناهنجارى زبان گفتار به فصاحت زبان حال سیر نکرده اند و اگر هر ناتوانى قادر بر چنین سیرى بود هر آینه درک سخن پرنده (( منطق الطیر، )) مخصوص سلیمان نمى بود و شنیدن کلام خداى تعالى که باید آن را از مشابهت حروف و اصوات مبرا دانست و موسى علیه السلام اختصاص ‍ نمى یافت .

بنابراین سفر کسى که مسافرت مى کند تا این شهادتها را از روى خطوطى بخواند که به خط الهى روى صفحات جمادات نوشته شده است ، سفر جسمانى نیست بلکه نشسته در یک جا با دلى فارغ برخوردار از شنیدن نغمه هاى تسبیح یکایک ذرات مى باشد. بنابراین او را چه به رفت و آمد در دشتها؟ در حالى که براى او بى نیازى در ملکوت آسمانهاست و خورشید و ماه و ستارگان مسخر او هستند و آنها خود به جانب دیدگان اهل بصیرت در هر ماه و سال چندین بار سفر مى کنند، بلکه به طور مداوم در حرکت خود کوشایند، بنابراین از عجایب است که آن کسى که کعبه ماءمور طواف اوست ، به طواف یکایک مساجد بشتابد و از غرایب است آن کسى که کران تا کران آسمان به گرد او در طواف است ، خود در اطراف زمین بگردد، وانگهى تا وقتى که مسافر نیازمند به دیدن عالم ملک و شهود با چشم ظاهرى است با این همه در منزل اول از منزلهاى سالکان به سوى خدا و مسافران به درگاه اوست ، گویا او بر دروازه وین اعتکاف کرده و سیرش به فضاى باز، نینجامیده است در حالى که هیچ دلیلى جز ترس و کوتاهى براى طولانى شدن مدت توقف در این منزل وجود ندارد. از این رو یکى از صاحبدلان مى گوید: مردمان گویند: چشمانتان را باز کنید تا ببینید، من مى گویم چشمهایتان را ببندید تا ببینید، و هر دو سخن درست است ، سخن اول خبر از منزل اول مى دهد که نزدیک وطن است و دومى درباره منزل بعدى است که از منازل دور از وطن مى باشد، و جز کسى که خود را به خطر انداخته باشد بر آن منزل گام ننهد و هر کس به آن جا گام نهد چه بسا سالها سرگردان ماند و چه بسا که توفیق ، دستگیر او شود و به راه راست راهنمایى گردد. و کسانى که در وادى حیرت هلاک شده اند، بیشتر از سوارگان آن راه بوده اند ولى آنان که در پرتو توفیق به سلامت حرکت کردند از نعمتها و ملک جاودانه برخوردار شدند، و آنانند که در نیکیها گوى سبقت را از ما ربودند و از ملک دنیا براى آن ملک پند گرفتند، و نسبت به کثرت جمعیت ، طالبان آن ملک اندکند، زیرا هر چه مطلوب بزرگتر باشد طالب کمتر خواهد بود. از این رو آنها که هلاک مى شوند بیشتر از کسانى هستند که مالک آن ملک مى گردند و هر ناتوان ترسو به دلیل عظمت خطر و رنج زیاد در صدد به دست آوردن آن ملک بر نمى آید.

(( و اذا کانت النفوس کبارا

تعبت فى مرادها الاجسام )) (۸۳)

خداوند متعال ، عزت و ملک دین و دنیا را به ودیعت ننهاده مگر آن جایى که خطر موجود است ، در حالى که آدمهاى ترسو نام ترس و نارسایى خود را حزم و احتیاط مى گذارند.

(( یرى الجبناء ان الجبن الحزم

و تلک خدیعة النفس اللئیم )) (۸۴)

این است حکم سفر ظاهرى ، که اگر در خلال آن به سفر باطنى رو مى آوریم به همان مقصدى که در نظر مى گیریم خواهیم رسید.

قسم دوم ، آن که براى عبادتى از قبیل جهاد یا حج ، مسافرت کند و ما فضیلت ، آداب و اعمال ظاهرى و باطنى این نوع سفر را در کتاب اسرار حج ذکر کردیم . زیارت قبول انبیا، صحابه ، تابعین و سایر علما و اولیا نیز در این ردیف است .

مى گویم :

بالاتر و مهمتر از همه آنها پس از زیارت پیامبر صلى اللّه علیه و اله ، زیارت قبور ائمه معصومین علیهم السلام از اهل بیت رسول خدا صلى اللّه علیه و اله است ، در کتاب (( من لا یحضره الفقیه )) از ابوالحسن الرضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: ((همانا همه امامان علیهم السلام به گردن دوستان و شیعیان خود حقى دارند و البته کمال وفاى به عهد و اداى آن حق ، زیارت قبور ایشان است ، پس هر که ایشان را از روى رغبت و باور داشتن آنچه مورد علاقه آنهاست زیارت کند، در روز قیامت ائمه علیهم السلام شفیع ایشان خواهند بود.))(۸۵)

شیخ صدوق - رحمه اللّه - مى گوید: صالح بن عقبه از زید شحّام روایت کرده که :

((خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم : هر کس یکى از شما را زیارت کند چه اجرى دارد؟ فرمود: اجرش همانند اجر کسى است که رسول خدا صلى اللّه علیه و اله را زیارت کرده است )) (۸۶) و نیز مى گوید: رسول خدا صلى اللّه علیه و اله به على علیه السلام فرمود: ((یا على ! هر که مرا در زمان حیات و یا پس از مردنم یا تو را در زمان حیات و یا پس از مردنت زیارت کند و یا دو پسرت را در زمان حیات یا پس از درگذشتشان زیارت کند، من روز قیامت ضامنم که وى را از هول و هراسها و شداید آن روز نجات دهم تا آن جا که او را با خود همدرجه سازم .))(۸۷)

اسحاق بن عمار از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود: ((محل قبر امام حسین علیه السلام از روزى که در آن جا دفن شده است ، باغى از باغهاى بهشت است .))(۸۸)

و فرمود: ((مدفن امام حسین علیه السلام گلزارى از گلزارهاى بهشت است ))(۸۹) و فرمود: ((حریم مدفن امام حسین علیه السلام از چهار طرف مدفن پنج فرسخ است .))(۹۰)

و فرمود: ((در خاک مدفن امام حسین علیه السلام شفاى هر دردى است و آن بزرگترین داروست .))(۹۱)

و آن حضرت فرمود: ((وقتى که (از آن تربت ) خوردى ، بگو: (( رب التربة المبارکة و رب الوصى الذى و ارته صل على محمّد و آل محمّد و اجعله علما نافعا و رزقا واسعا و شفاء من کل داء.))(۹۲)

اسحاق بن عمار از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود: ((ما بین قبر امام حسین علیه السلام تا آسمان هفتم محل رفت و آمد فرشتگان است .))(۹۳)

صالح بن عقبه از بشیر دهّان روایت کرده که : خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم : چه بسا اتفاق مى افتد که حج از دست من مى رود و عرفه را کنار مزار امام حسین علیه السلام مى گذرانم ، فرمود: ((آفرین بر تو اى بشیر! هر مؤ منى که با معرفت به حق آن حضرت کنار مزار امام حسین علیه السلام در غیر روز عید بیاید، بیست حج مبرور قبول شده و بیست غزوه با پیامبر مرسل یا امام عادل در نامه عملش نوشته مى شود و هر که در روز عید بیاید هزار حج و هزار عمره مبرور مقبول و هزار غزوه با پیامبر مرسل و یا امام عادل برایش نوشته مى شود. مى گوید: پرسیدم : چگونه براى من ثواب موقف حج نوشته مى شود؟ امام علیه السلام نظیر آدم خشمگین به من نگاه کرد و بعد فرمود: اى بشیر! مؤ من هرگاه روز عرفه کنار مزار امام حسین علیه السلام بیاید در حالى که معرفت به حق آن حضرت دارد و از آب فرات غسل کند، سپس رو به آن حضرت بیاورد، خداوند به هر گامى ثواب یک حج با تمام مناسکش - درست به خاطر ندارم ، گویا فرمود: و یک عمره - برایش مى نویسد.))(۹۴)

امام صادق علیه السلام فرمود: ((خداوند در شامگاه عرفه ابتدا به زایران قبر امام حسین علیه السلام مى نگرد. عرض کردند: آیا پیش از نگرش به اهل موقف (در عرفه )؟ فرمود: آرى . گفتند: چگونه چنین چیزى مى شود؟ فرمود: چون در میان اهل موقف ممکن است اولاد زنا باشند، در حالى که در میان زیران امام حسین علیه السلام اولاد زنا نیست .))(۹۵)



خرید و دانلود  کتاب آداب سفر 33ص


فتوت نامة سلطانی 416 ص کتاب

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 462

 

فهرست مطالب

عنوان

صفحه

TUمقدمة مصححUT . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

3

TUمقدمة مؤلفUT . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

103

TUباب اول : UT

در بیان منبع و مظهر فتوت و معنی طریقت و تصوف . . . . . . . . . . . . . . . . . .

114

TUباب دوم :UT

در بیان پیر و مرید و آنچه تعلق بدان دارد . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

149

TUباب سوم :UT

در بیان نقیب و استاد شدّ . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

171

TUباب چهارم UT:

در بیان خرقه و سایر لباسهای اهل فقر . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

219

TUباب پنجمUT :

در آداب اهل طریق . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

266

TUباب ششمUT :

در شرح حال ارباب معرکه . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

334

TUباب هفتمUT :

در بیان اهل قبضه و حالات ایشان . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

414

مقدمه

فتوت در لغت عرب صفتی است که از کلمة < فتی > مشتق شده است همان‌گونه که رجولت از رجل و ابوّت از اب و اخوّت از اخ و امومت از امّ و انوثت از انثی و مانند آن. فتی نیز در لغت عرب، تازه جوان و کسی را گویند که پای در دوران جوانی نهاده و روزگار خوش شباب را آغاز کرده است. در فرهنگ‌ها فتوت به ضم اول و دوم و تشدید و فتح سوم را < جوان‌مردی و مردمی> معنی کرده‌اند (منتهی‌الارب) و فتَیٰ به فتح اول و الف کوتاه در آخر، به معنی جوان و جوان‌مرد نیکوخوی است. فتی به کسر اول جوانسال از هر چیز و فتاء بر وزن سماء جوانی و جوان شدن و جوان‌مردی نمودن است.

این لغت معنی‌های دیگری نیز دارد از قبیل فتیان به فتح اول و دوم به معنی شب و روز، و فتیان به کسر اول نام قبیله‌ای از بجیله و مانند آن‌ها که اکنون از موضوع بحث ما بیرون است.

در عصر جاهلی فتوت را مجازا" به معنی شجاعت و فتی را به معنی شجاع می‌گرفتند چنان‌که در شعر طرفة بن العبد آمده است :

اذا القوم قالوا من فتی خلت اننی

عنیت فلم اکسل ولم اتبلد

و متمم بن نویره گفت :

اذا القـوم قـالـوا مـن فتی لعظیمة

فما کلـهم یـدعـی ولکنـه الفتـی

از آن پس فتی را به معنی بخشنده به کار بردند، چنان که در شعر حطیأه آمده است:

و ذاک فتـی ان تأته فـی صنیعة

الـی مـالـه لاتأته بـشـفیـع

بدین ترتیب در عصر جاهلی دو معنی مجازی برای لفظ فتی پدید آمده : شجاعت و سخاوت؛ و عرب این دو صفت را از تمام صفات پسندیده‌تر و ستوده‌تر می‌دانست. وقتی لفظ فتی بر سر زبان‌ها افتاد و بسیار کسان را < فتی> خواندند، شاعران ممدوح خویش را برای مبالغه < فتی الفتیان > گفتند و نظایر چنین ترکیبی در عربی وجود داشت مانند اشجع الشجعان، اسخی اﻻسخیاء و نظایر آن‌هاTPPT.

مشتقات گوناگون کلمة فتوت ده بار در قرآن کریم آمده است بدین شرح : فتَیٰ (12/ 61) فَتَیان (12/ 36) فِتْیَه (18/13) اَلْفِتیَه (18/10) لِفَتیه (18/59-61) فتَیٰ (12/30) لِفِتْیانِهِ (12/62) وَ فَتَیاتِکُم (4/29-24/33) .

در تفسیر این آیت‌ها فَتَیٰات را کنیزان و پرستاران و فَتَیان و فِتْیان را غلامان و کارگزاران ترجمه کرده‌اند. لیکن فتَیٰ را جوان و جوان مرد و نیز شاگرد (در مورد اطلاق فَتی به یوشع بن نون خلیفه و مصاحب حضرت موسی علیه السلام) گفته و فِتْیَه (در مورد اصحاب کهف) را نیز جوان‌مردان ترجمه



خرید و دانلود  فتوت نامة سلطانی   416 ص   کتاب