لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 54
آشنایی با اتحادیه کشورهای جنوب شرقی آسیا
(آسهآن)
Association of South East Asian Nations
(ASEAN)
اشاره؛
بلوکهای اقتصادی که در مناطق گوناگون جهان در نیم قرن گذشته تشکیل شدهاند، تلاش وسیعی را برای ایجاد فضای همکاریهای سیاسی، اقتصادی، علمی و فرهنگی ایجاد کردند و توانستند با یکپارچگی و وحدت، ضمن کاهش تنشهای منطقهای، در راه توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی ساکنان کشورهای عضو گامهای مؤثری بردارند.
یکی از بلوکهای منطقهای فعال و موفق، اتحادیه کشورهای جنوب شرقی آسیا (آسهآن) است که توانسته حوزه فعالیت و همکاریهای خود را توسعه دهد و با کشورهای دیگر جهان نیز به توافقهای مؤثری در خصوص گسترش روابط اقتصادی، تبادل فرهنگی و فناوری دست یابد.
در شمارههای گذشته نشریه «بررسیهای بازرگانی» با نحوه تشکیل آسهآن و نیز بخشی از فعالیتهای آن در خصوص گسترش روابط تجاری و امنیتی میان اعضا و نیز روابط اقتصادی با دیگر بلوکها از جمله اتحادیه اروپا آشنا شدید. در این شماره، پیرامون مناسبات آسهآن با کشورهای چین، ژاپن، استرالیا، زلاند نو، آمریکا، هند و پاکستان آشنا خواهیم شد.
جمهوری خلق چین
تلاش برای بهبود روابط مشورتی بین آسهآن و چین در سال 1993 آغاز شد و متعاقب آن کمیتههای مشترکی در مورد همکاری اقتصادی و تجاری و همچنین همکاری علمی و فنی تشکیل شدند.
اولین مشورتهای رسمی بین مقامهای ارشد دو طرف در آوریل 1995 صورت گرفت. نمایندگان آسهآن در مورد اقدام تجاوزکارانه چین در جزایر «اسپراتلی» به ویژه مجاز کردن فعالیتهای ماهیگیری غیرقانونی و احداث تأسیسات نیمهدائم دریایی در یکی از جزیرهنماهای مورد منازعه، بهشدت ابراز نگرانی کردند.
چین در ماه ژوئیه به وزیران خارجه آسهآن اطمینان داد که این کشور خواهان راهحلی صلحآمیز براساس قانون بینالمللی براساس قانون بینالمللی برای منازعه حاکمیت بر جزایر میباشد.
در همان زمان، چین بار دیگر ادعاهای خود را بر جزایر تکرار کرد. به رغم نگرانی مستمر آسهآن در مورد ادعاهای چین در جنوب دریای چین، تلاشهایی به منظور تحکیم روابط بین دو طرف بهعمل آمده و چین در ژوئیه 1996 اجازه یافت در کنفرانسهای معاونان وزرا به عنوان یک عضو کامل مذاکرهکننده شرکت جوید.
در فوریه 1997 یک کمیته مشترک همکاری برای هماهنگی مذاکرات چین و آسهآن و تمامی جوانب روابط بین دو طرف تشکیل شد. چین در ماه آوریل در جلسه مقامهای ارشد آسهآن برای اولین بار توافق کرد، مسایل مربوط به جنوب دریای چین را در یک نشست چندجانبه بیش از آنکه مباحثات را بر مبنایی دوجانبه محدود سازد، بحث نماید.
روابط بین دو طرف با اعلام حمایت چین از توسعه گروهبندی آسهآن تحکیم بیشتری یافت. توسعه آسهآن از طریق اعطای عضویت به کامبوج (که سپس به تعویق افتاد)، لائوس و میانمار و اتخاذ تصمیمی مبنی بر تشکیل شورای مشترک بازرگانی جهت افزایش تجارت و سرمایهگذاری دوجانبه صورت گرفت.
چین در اجلاس غیررسمی سران که در ماه دسامبر 1997 برگزار شد، شرکت کرد. اجلاسی که در پایان آن دو طرف یک بیانیه مشترک صادر کردند و به موجب آن تعهد خود را بر حل منازعات منطقهای از طرق صلحآمیز تأیید کردند.
ژاپن
اجلاس آسهآن و ژاپن در سال 1997 برای بحث در مورد موضوعات مورد نگرانی فیمابین در زمینههای تجارت، سرمایهگذاری، انتقال فناوری و افزایش مساعدت برگزار شد.
تنها اجلاس وزیران اقتصاد آسهآن و وزیر تجارت بینالملل و صنایع ژاپن در اکتبر 1992 برگزار شد. در این جلسه و پس از آن، آسهآن از ژاپن درخواست کرد که میزان سرمایهگذاری خود را در کشورهای عضو افزایش دهد و بازارهای خود را به روی کالاهای ساخت آسهآن به منظور کاهش کسری تراز تجاری با ژاپن، بیش از پیش بگشاید.
ژاپن موافقت کرد، امتیازات آسهآن را به موجب نظام کلی تعرفه تا سال 2001 تمدید نماید.
همکاری عمرانی و فرهنگی آسهآن و ژاپن از سال 1993 به موجب طرحهایی شامل برنامه مبادله فنی داخل آسهآن، برنامه افزایش همکاری ژاپن و آسهآن و برنامه دولتی آسهآن و ژاپن توسعه یافته است.
در دسامبر 1997، ژاپن که در اجلاس غیررسمی سران در مالزی شرکت کرده بود، توافق کرد ورود کالاهای ساخت کشورهای عضو آسهآن به بازارش افزایش یابد و فرصتهای آموزشی برای بیش از 20 هزار جوان را به منظور کمک به توسعه اقتصاد داخلی آسهآن فراهم آورد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
تکنولوژی اطلاعاتی و توسعه ملی در کشورهای جهان سوم
چکیده :
مسئله انتقال و جذب تکنولوژی در جهان سوم ، مقوله پیچیده ای است که هم از نظر علمی و هم از جنبه ابعاد فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی ، سالهاست ، نه فقط کشورهای در حال توسعه ؛ بلکه بسیاری از مجامع پژوهشی غرب و سازمانهای بین المللی را به خود مشغول داشته است . در دهه 1980 ، فرآیند تولید یا خلق تکنولوژی و انتقال تکنولوژی به جهان سوم ، با بعد دیگری مواجه شده است که دامنه آن باسرعت بسیار زیادی رو به گسترش است . این بعد ، در واقع ، خود نوعی تکنولوژی فراگیر است که " تکنولوژی اطلاعاتی " نامیده می شود . ویژگی منحصر به فردی که این بعد با تکنولوژی دارد ، همانا شمولیت آن نیاز همه تکنولوژیهای نوین به آن است .
در این مقاله ، ضمن بررسی روند تحولات تکنولوژی سیستمهای اطلاعاتی در کشورهای رو به رشد ، مشکلات و موانعی که بر سر راه انتقال و جذب این تکنولوژی وجود دارد ، مورد بحث قرار می گیرد . تحلیلی از موقعیتها ، کامیابیها و یا شکستهایی که برخی از کشورهای آسیایی در راه جذب تکنولوژی اطلاعاتی و حمایت از برنامه های صنعتی و توسعه ای خود از اینطریق داشته اند ، بخش اساسی مقاله را تشکیل می دهد .
مقدمه :
چگونگی انتقال و جذب تکنولوژی در جهان سوم ، هم از نظر علمی و هم از نظر ابعاد فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی ، مبحث پیچیده ای است که سالهاست نه تنها کشورهای در حال توسعه ؛ بلکه بسیاری از مجامع پژوهشی غرب و شازمانهای بین المللی را به خود مشغول داشته است .
پژوهشهای انجام گرفته در خلال سالهای 85 – 1975 میلادی ، از بروز تحول تازه ای در مقوله توسعه اقتصاد ملی خبر می دهد . این تحول ، ناشی از شکل گیری عنصر جدیدی است به نام " نیروی کار اطلاعاتی " که تغییر عمده ای در ترکیب عملیاتی نیروی کار پدید آورده است . پدیده مزبور ، مبین نیاز حیاتی به یک بخش اطلاعاتی (Information sector ) در اقتصادهای ملی است (Katz, 1986 ) . این عامل جدید ، دامنه وسیع و هوشمندانه ای را در بر می گیرد که زیر عنوان " تکنولوژی اطلاعاتی مبتنی بر کامپیوتر " ( Technology Information based – Computer ) به گونه ای فزاینده زندگی ما را تحت تاثیر خود قرار داده است . تکنولوژی اطلاعاتی ، در واقع ، خود نوعی تکنولوژی فراگیر است و ویژگی منحصر به فرد آن ، همانا "شمولیت "آن و نیاز همه تکنولوژیهای نوین به آن است . دامنه تغییرات ناشی از این پدیده ، متنوع بوده و از جانشینی " اطلاعات " برای " نیروی کار غیر اطلاعاتی " در بخش تولید صنعتی تا تغییر در ترکیب درونی بخش خدمات ، و از خدمات پرسنلی تا خدمات اجتماعی و سیستمهای توزیعی را در بر می گیرد . مطالعه این روند ، اساساً بر کشورهای توسعه یافته متمرکز شده است و به نظر می رسد که ممالک در حال رشد ، به دنبال کشورهای صنعتی ، رفته رفته به نقش کلیدی نیروی کار اطلاعاتی در پیشبرد برنامه های تکنولوژیک و غیر تکنولوژیک خود پی می برند . اما متاسفانه ، آنچه کمتر مورد توجه ممالک آسیایی ، آفریقایی و امریکای لاتین قرار گرفته ، تبین و تدوین استراتژی مناسب برای انتقال ، جذب و ارتقای تکنولوژی اطلاعاتی بوده است . به عبارت ساده تر ، علی رغم اینکه ، نزدیک به تمام این کشورها ، دارای نوعی سیستم برنامه ریزی ملی بوده اند ، لیکن از سیاست و خط مشی مدون و مبتنی بر برنامه های ملی در جهت دستیابی به تکنولوژی اطلاعاتی مناسب و پایدار محروم مانده اند . این موقعیت ، علل گوناگونی دارد که در این مقاله سعی می شود آن علتها ، مورد ارزیابی قرار گیرد تا در نهایت بتوان به منظور ارتقای فعالیتها و تلاشهای کشورهای جهان سوم – و از جمله ایران – در زمینه تکنولوژی اطلاعاتی مدل قابل قبولی را ارائه داد .
تکنولوژی اطلاعاتی و مشکلات جهان سوم
کامپیوتری کردن بنیادهای صنعتی ، اقتصادی ، آموزشی ، بهداشتی و خدمات اجتماعی در سطح وسیع در جهان سوم ، نه تنها نیاز به شناخت و آگاهی از سخت افزارها ، سیستمها ، نرم افزارها و کاربردهای آنها دارد ؛ بلکه عناصری مانند توسعه منابع انسانی ، تعارضات فرهنگی ناشی از تغییرات تکنولوژیکی و جنبه های اجتماعی و برنامه های ملی را نیز مطرح می سازد . اکثر کشورهای آسیایی در سالهای اخیر ، شاهد توسعه سریع در کاربرد میکروکامپیوترها در سیستمهای دولتی بوده اند . گرچه بخش خصوصی نیز ، در این زمینه نقش مهمی ایفا کرده است ؛ اما مسئولیت اصلی برای گسترش تکنولوژی اطلاعاتی ، در واقع ، بر دوش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 303
2-1- روند رشد گردشگری در کشورهای خاورمیانه
بنا به گزارش سازمان جهانی جهانگردی، در سال 2020، باورود 17 میلیون بازدید کننده به مصر، به نظر می رسد این کشور مقصد شماره یک خاورمیانه باقی بماند.
پس از آن، مقصدی که بیشترین بازدید کننده را خواهد داشت، عربستان سعودی با 12 میلیون بازدید کننده از کشورهای گوناگون خواهد بود و پس از آن امارات متحده عربی، بحرین، و اردن، کشورهایی هستند که پیش بینی می شود بین 5 تا 8 میلیون جهانگرد از کشورهای گوناگون در سال2020 از آن ها بازدید کنند. پیش بینی می شود عمان، لبنان، و سوریه بین سه تا چهار میلیون بازدید کننده داشته باشند و این رقم برای لیبی به یک میلیون برسد.
این یافته ها در« توریسم 2020 ویژن»،که آخرین آمار موجود را بر مبنای پژوهش های گسترده ارائه می دهد، درج شده است. این گزارش در ادامه نشان می دهد که بالاترین نرخ رشدطی سال های 1995 تا 2020 را لیبی و عمان، به ترتیب با 6/12 و 1/11 درصد در سال خواهند داشت. انتظار می رود لبنان به رشدی بالاتر از نرخ رشد متوسط منطقه، که 1/7 درصد است نیز دست یابد. در نتیجه، همگی آن ها سهم بازار را از منطقه به دست خواهند آورد.
بنا به گزارش سازمان جهانی جهانگردی، مصرنیز، با نرخ رشد سالانه 4/7 درصد، سهم خود را از بازار افزایش خواهد داد و بدین ترتیب تا سال 2020 پذیرای یک چهارم کل بازدیدکنندگان از منطقه خواهد بود.
در همین حال، نرخ رشد مراکش، تونس، والجزایر در منطقه مدیترانه بالای متوسط خواهد بود . نرخ رشد دیگر مقاصد خاورمیانه اندکی پایین تر از میزان متوسط در منطقه برآورد می شود. بنابراین با سهم کمتری از بازار روبرو می شوند.، اگر چه به طور مطلق، شمار بازدید کنندگان از تمامی این کشورها همچنان بیش از دو یا چهار برابر می شود.
شمار بازدیدکنندگان از کشورها در سراسر دنیا، برحسب منطقه، نشان می دهد که تا سال2020 مناطقی که بیشترین بازدید کننده را خواهند داشت عبارتند از اروپا، با 717 میلیون جهانگرد و شرق آسیا و اقیانوسیه با 397 میلیون جهانگرد، کشورهای آمریکا با 282 میلیون جهانگرد، و پس از آن افریقا، خاورمیانه و جنوب آسیا قرار دارند.
بنا به این گزارش، 40/12 میلیون جهانگرد در سال 1995 از خاورمیانه بازدید کردند و انتظار می رود این رقم تا سال 2020 به 5/68 میلیون نفر افزایش یابد. این افزایش نشان گر نرخ متوسط رشد سالانه به میزان 1/7 درصد طی این دوره است که 3 درصد بیش از نرخ جهانی 1/4 درصدی است.
پیش بینی می شود طی سال های 2020- 1995، سفر راه دور به خاورمیانه سالانه 5/7 درصد رشد داشته باشد، که این نرخ برای شهرهای درون منطقه ای برابر با 5/6 درصد خواهد بود. این نرخ رشد روند جهانی در افزایش سفرهای راه دور را نشان می دهد. بین سال های 1985 و 1995، برای نخستین بار شمار بازدیدهای راه دور در خاور میانه از بازدیدهای درون منطقه ای پیشی گرفت، بنا به این گزارش، تا سال 2020، هجده میلیون بازدید راه دور بیشتر نسبت به بازدید درون منطقه ای صورت خواهد گرفت.
با اینکه رشد گردشگری راه دور سرعتی بیش از گردشگری درون منطقه ای خواهد یافت، گردشگری میان کشورهای عربی همچنان با نرخی به اندازه یک و نیم برابر گردشگری بین المللی رشد خواهد کرد.
خاورمیانه، پس از شرق آسیا و اقیانوسیه به لحاظ بیشترین نرخ رشد منطقه ای برای گردشگری درون منطقه ای میان سال های 95 تا 2020 در مقام دوم قرار خواهد داشت.
گو اینکه تا سال 2020، بیش از 25 میلیون، یا 5/36 درصد کل بازدیدکنندگان خاورمیانه، از خاورمیانه خواهند بود، بالاترین نرخ های رشد طی سال های 2020-1995 از آن جنوب آسیا و اروپا خواهد بود. در سال 2020، پیش بینی می شود که 7/21 میلیون بازدید کننده خاورمیانه، اروپایی باشند، که این امر موقعیت اروپا را به عنوان دومین منطقه پراهمیت برای خاورمیانه از این لحاظ حفظ می کند.
شمار سفرها از مبداء شرق آسیا و اقیانوسیه و کشورهای آمریکا نیز سریع تر از متوسط کل خاورمیانه رشد خواهد کرد. گرچه، سفرهایی که از مبداء آفریقا صورت می گیرند و سفرهای درون منطقه ای با نرخ اندکی کمتر از متوسط کل رشد خواهند کرد و بنابراین سهم بازار را از دست خواهند داد.
این گزارش می گوید:«از سال 1970، خاورمیانه به لحاظ جذب گردشگر از کل جهان پیشی گرفته است، با این حال طی دهه 80، ورود گردشگر به این منطقه به طور چشمگیری کمتر از نرخ جهانی رشد کرد، تا آنکه دوباره طی سال های1990- 1998 از متوسط جهانی سبقت گرفت.»
« در نتیجه، سهم خاورمیانه از ورود گردشگر طی سال های1990-1980 کاهش یافت و دوباره در سال 1998، با رسیدن به 4/2 درصد بهبود یافت. در سال 1998،ورود کل به خاورمیانه به 3/15 میلیون نفر رسید، که نسبت به سال 1980 دو برابر شده بود».
« توریسم 2020 ویژن» پیش بینی می کند در سال 2020 ، بیش از 35 میلیون گردشگر رهسپار خاورمیانه خواهند شد.این رقم نشان گر نرخ رشد سالانه 8/5 درصد طی سال های 2020-1995 خواهد بود، که یک و نیم برابر بیش از متوسط جهانی 1/4 درصد است. با اینکه خاورمیانه یکی از مناطق باقی خواهد ماند که کمترین شمار جهانگردان را عرضه می دارد اما در حال دستیابی به سهم خود از بازار جهانی است.
3-1- برترین کشورهای توریستی در سال 2006 میلادی:
به گزارش سازمان جهانی جهانگردی(unwto)، در سال 2006 میلادی فرانسه برای چندمین سال متوالی درصد جدول رده بندی جذب گردشگران خارجی قرار گرفت و متعاقب آن ، اسپانیا،آمریکا،چین و ایتالیا حائز رتبه های برتر شدند. این سازمان در گزارش جدید خود آورده است ، هرچند آمریکا در رده سوم جذب گردشگرقرار گرفت اما با به دست آوردن بیش از 78 میلیارد دلار، در کسب درآمد رده اول را به خود اختصاص داد. همچنین اسپانیا با جذب 57 میلیون نفر و کسب 48 میلیارد دلار ، فرانسه با جذب 77 میلیون گردشگر و کسب 44 میلیارد دلار، چین با جذب 45 میلیون نفر و درآمد28 میلیارد دلار و ایتالیا با 41 میلیون گردشگر و درآمد 37 میلیارد دلار در مقام های بعدی قرار گرفتند . هنگ کنگ نیز با افزایش 40 درصدی آمار گردشگری مقام اول پیشرفت در صنعت گردشگری را نصیب خود کرد و با جذب 28 میلیون گردشگر ، موقعیت خود را بهبود بخشید اما در آمد این کشور جزو 10 کشور اول نبوده است.
همچنین در رده بندی 12 کشور جذاب برای گردشگران، فرانسه با جذب 77 میلیون نفر، اسپانیا با جذب 57 میلیون نفر، آمریکا با جذب 54 میلیون نفر، چین با جذب 45 میلیون نفر، ایتالیا با جذب 41 میلیون نفر، انگلیس با جذب 32 میلیون نفر، هنگ کنگ با جذب 28 میلیون نفر، مکزیک با 25 میلیون نفر، آلمان با 24 میلیون نفر ، اتریش با جذب 23 میلیون نفر، کانادا با جذب 900/22 میلیون نفر و ترکیه با جذب 600/22 میلیون نفر گردشگر انتخاب شدند.
علاوه بر این در رده بندی درآمدی، 10 کشور نخست از لحاظ در آمد توریستی به ترتیب عبارتنداز: آمریکا با 78 میلیارد دلار، اسپانیا با 48 میلیارد دلار ، فرانسه با 44 میلیارد دلار، ایتالیا با 37 میلیارد دلار، آلمان با 23 میلیارد دلار، انگلیس با 32 میلیارد دلار، چین با 29 میلیارد دلار، ترکیه با 21 میلیارد دلار ، اتریش با 17 میلیارد دلار و استرالیا با 14 میلیارد دلار.
4-1- چشم انداز صنعت گردشگری جهان در سال 2020 میلادی:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
در بین کشورهای خاورمیانه ، بی شک هیچ ارتشی به اندازه ارتش اسرائیل برای منطقه خطرناک نیست. این ارتش از نظر ابعاد کمی و کیفی به درجه ای از قدرت رسیده که برای مراقبت از کشوری در ابعاد هندوستان - با بیش از یک میلیارد نفر جمعیت و 3 میلیون و 500 هزار کیلومتر مربع وسعت - کفایت می کند. این در حالی است که جمعیت سرزمین های اشغالی حدود 6 میلیون نفر و مساحت آن نزدیک به 20 هزار کیلومتر مربع است.
ارتش اسرائیل از نظر امکانات پیشرفته نظامی پس از کشورهای آمریکا ، روسیه ، چین و انگلیس ، پنجمین ارتش قدرتمند دنیاست. حمایت های بی حد و حصر در زمینه های سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و ... از اسرائیل ، این رژیم اشغالگر را ظاهرآ به قدرت برتر و شکست ناپذیر منطقه تبدیل کرده است. کشورها و سازمان های بزرگ به همراه شبکه گسترده صهیونیست ها ، از این رژیم جلعی حمایت می کنند.
ارتشی که طی 48 ساعت ، 4 برابر می شود
ارتش اسرائیل انبوهی از تانک ها ، نفربرها ، هواپیماها و موشک ها را در اختیار دارد. اما به علت کمی جمعیت ، از نیروی کافی و مناسب بی بهره است. تعداد نیروهای رسمی ارتش اسرائیل ، 120 هزار نفر است. این جمعیت ، معادل نیروهای یک ارتش متوسط منطقه است ؛ اما همین ارتش ، ظرف مدت 48 ساعت می تواند مبدل به ارتشی 600 هزار نفری شود.
اگر در اسرائیل ، در حال خرید از مغازه ای متوجه شدید که فروشنده یک ستوان توپخانه است و یا راننده تاکسی ، یک تک تیرانداز است تعجب نکنید. این افراد سالی
چند بار با معرفی خود به واحدهای نظامی «کادری» ، تمرین و آموزش دیده و دوباره کار خود را با لباس شخصی ادامه می دهند. در دنیا ، این سیستم تنها متعلق به سوئیس است که اصلآ ارتش ثابتی ندارد. اما اسرائیل علاوه بر این توانایی ، یک ارتش آماده نیز دارد.
بالاترین هزینه سرانه تسلیحاتی
اسرائیل بجز آنکه بالاترین بودجه نظامی خاورمیانه را (بعد از عربستان) دارد ، از هزینه نظامی بالایی نیز برخوردار است. درحالی که کشورهایی مانند ایران و ترکیه ، سرانه نظامی 78 و 126 دلاری در اختیار دارند (تقسیم بودجه نظامی به جمعیت) نگهداری ارتش اسرائیل برای هر شهروند اسرائیلی در سال ، 1698 دلار هزینه در بر دارد. این رقم حتی بسیار بالاتر از رقم های سرسام آور بودجه های اعراب خلیج فارس است که علی رغم جمعیت کم ، بدنبال خرید گرانترین تجهیزات برای ارتش خود هستند.
شکل و نوع سلاح هایی که در ارتش اسرائیل به کار می روند
یکی از عمده ترین کمک های ایالات متحده به اسرائیل ، کمک های تسلیحاتی است. به گونه ای که رژیم صهیونیستی ، همواره از جدیدترین جنگ افزارهای امریکایی سود برده است. این وضعیت در توپ های متحرک ، موشک اندازها ، موشک های هدایت شونده ، ضدهوایی ها ، هواپیماها ، بالگردها و ... به چشم می خورد. ایالات متحده ، بزرگترین تأمین کننده تسلیحاتی اسرائیل است. واشنگتن از بدو تشکیل رژیم
صهیونیستی ، راهبرد برتری نظامی این رژیم را به عنوان یکی از مهمترین راهکارهای حفظ این رژیم غیرمتجانس برشمرده است.
ارتش اسرائیل از 161 هزار نیروی کادر دائم و 425 هزار نیروی ذخیره برخوردار است. اسرائیل به علت کمی جمعیت ، نمی تواند 30 درصد جمعیت خود را به عنوان ارتش فعال نگه دارد. بنابراین از 6 میلیون نفر جمعیت خود ، تنها به داشتن 161 هزار نیروی آماده بسنده کرده است. سایر افراد ارتش این کشور درحال آماده باش بوده و مشغول فعالیت های روزمره خود هستند.
نیروی زمینی
سیستم های تسلیحاتی و جنگ افزارهای آمریکایی ، به شکل گسترده ای توسط نیروی زمینی ارتش رزیم صهیونیستی به کار می رود. به نحوی که نیمی از تسلیحات مورد استفاده در نیروی زمینی ارتش اسرائیل ، آمریکایی است. علاوه بر این ، باید از سایت موشک های تاکتیکی ، سیستم موشک های هدایت شونده ضدتانک ، هواپیما و دستگاه های مراقبت بسیار پیشرفته آمریکایی نیز نام برد.
ارتش اسرائیل ثابت کرده است که حداکثر برای 14 روز توان جنگیدن مداوم را دارد و طولانی شدن جنگ ، به زیان این رژیم تمام خواهد شد. به دلیل اینکه بسیاری از عملیات های اعجاب آور نظامی اسرائیل ، توسط نیروی هوایی این رژیم صورت گرفته است ، از چشم بسیاری از مردم و حتی کارشناسان ، توان نیروی زمینی اسرائیل دستکم گرفته شده است. حال آنکه این ارتش ، یکی از مکانیزه ترین ارتش های جهان است.
اسرائیل 4200 دستگاه تانک و 6100 دستگاه نفربر زرهی در اختیار دارد که با استفاده از آنها ، به راحتی قادر است صدها هزار سرباز را در کمتر از 48 ساعت منتقل کند. توان قابل ملاحظه زرهی اسرائیل ، به این رژیم اجازه می دهد که در حملات برق آسای خود ، توفیق قابل توجهی داشته باشد. (نفوذ آریل شارون در سال 1973 میلادی به قلب خطوط دفاعی مصر ، به همیل دلیل بود.)
1. لشکر گولانی
لشکر گولانی ، از زبده ترین نیروهای نظامی دنیا - بعد از نیروی ویژه کماندویی آمریکا - هستند. شرایط ویژه بدنی و آموزش های طاقت فرسا ، شرایطی آرمانی و مثال زدنی برای این کماندوها ساخته است. نام گولانی ، لرزه بر اندام سایر نیروهای اسرائیلی می اندازد. چه رسد به ارتش های منطقه. اما همین نیروی زبده و آموزش دیده ، در جنگ 33 روزه از نیروهای حزب الله لبنان شکست سخت و مفتضحانه ای خوردند. به طوری که در جنوب لبنان ، نتوانستند حتی یک متر هم پیشروی کنند و در انتها با برجای گذاشتن تلفات زیاد و جا گذاشتن تجهیزات و امکانات خود ، فرار را بر قرار ترجیح دادند.
2. نیروی زرهی
ستون فقرات نیروی زمینی ، یگان زرهی است. یگان زرهی اسرائیل ، به دلیل در اختیار داشتن پیشرفته ترین تانک آمریکایی (مرکاوا) ، قدرت ویرانگری دارد.
تانک مرکاوا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
دیپلماسی ایران و کشورهای مسلمان
امروزه موضوعات متنوع و مختلفی در عرصه روابط بین دولتها و ملتها مطرح می باشد، از جمله می توان به موضوع فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی و عمومی اشاره کرد. هم اکنون نقش فرهنگ در زمینه سازی روابط فرهنگی بسیار تاثیر گذار بوده وسبب گشودن بسیاری از انسدادهای ایجاد شده در روابط سیاسی شده است. سوال اینجاست آیا سیاست خارجی به تنهایی می تواند در روابط بین دولت ها و ملتها کافی و موثرباشد؟بی شک با نگاهی به گذشته روابط انسانها به این مفهوم خواهیم رسید که ارتباطات بین دولتها بدون عنصر انسان معنا ندارد ،بنابراین شناخت هویت ملی فرهنگی در روابط متقابل سیاسی در هر جای دنیا امری اجتناب ناپذیر است. وحضور فرهنگ و ارتباطات در سیاست خارجی مهم و اساسی خواهد بود. به عبارتی دیگرحضور فرهنگ در سیاست خارجی دولتها، تنها از طریق تأثیر گذاری غیر مستقیم بر تعیین هویت ملی و فهم جایگاه خود نسبت به دیگران در جهان رخ نمیدهد بلکه تأثیر گذاری مستقیم فرهنگ و هویت ملی در سیاستهای فرهنگی بین المللی یک کشور، کاملامشهود است.
رویکردهای فرهنگی سیاست خارجی - دیپلماسی فرهنگی- در میان بقیه ابزارهای سیاست خارجی بیشترین تأثیر پذیری را از مولفه هویتی دارد. در میان اصطلاحات مختلف، اصطلاح دیپلماسی عمومی (دیپلماسی مردم محور) در مفهوم آمریکایی خود به گونهای فراگیر شامل هر دو گونه دیپلماسی فرهنگی و ارتباطی بوده و به کاربرد ابزارهای بین فرهنگی و ارتباطات بین المللی در سیاست خارجی معطوف میشود. کتاب فرهنگ اصطلاحات روابط بین المللی که به وسیله وزارت امور خارجه آمریکا منتشر شده است دیپلماسی عمومی را برنامههای مورد حمایت دولت تعریف کرده است که با هدف اطلاع رسانی یا تأثیر گذاری بر افکار عمومی در کشورهای دیگر انجام و شامل انتشارات، تصاویر متحرک، مبادلات فرهنگی، رادیو وتلویزیون میشود . "پل رورلیخ" استاد دانشگاه "ورمونت" باتوجه به نقش فرهنگ در بررسی مفهوم «مرزهای سرزمینی» بهاین نتیجه رسیده است کهاین مفهوم دارای بار و ساختی بین فرهنگی است مثلا مسلمانان مرز های میان کشورهای اسلامی را با مرزهای میان این کشورها با کشورهای غیرمسلمان یکسان نمیدانند زیرا در واقع ارزش حقوقی این مفهوم ریشه درمفاهیم وسیعتری چون بلاد اسلام و کفر داردروابط فرهنگی در سه پدیده تاریخی جنگ، مذهب و استعمار ریشه دارد.
ازجنگ های باستانی ایران و یونان و ایران و روم تا جنگ های صلیبی و حتی جنگ افغانستان همواره در کشاکش نبرد شمشیرها و ناوشکن ها، ارتباطات میان تمدنی رخ نموده است. تلاش میسیونرهای مسیحی به خصوص در آفریقا و آسیا نیز برای غرب تجربیات ارزشمندی را در شناخت ملتهای دیگر و نحوه برقراری ارتباط با آنان فراهم کرد. مدارس، بیمارستانها و حتی دانشگاه هایی تأسیس شد تا میسیونرهای بومی تربیت و استخدام شوند.
اگر چه در داخل کشورهایی نظیر آمریکا و فرانسه، دولت و کلیسا مستقل از یکدیگر عمل میکردند اما میسیونرها معمولا در مأموریت های خارجی با دولت های خود کاملا هماهنگ بودهاند .(1) مفهوم دیپلماسی عمومی در یک تعریف کلی عبارت از: (اینکه دولتها در سیاست خارجی از امکانات و ابزارهای رسانه ای، ارتباطی و روابط عمومی استفاده کنند برای تاثیر گذاری بر مردم کشورهای دیگر). در دیپلماسی به صورت سنتی نوع رابطه بین دولتها، رابطه بین حاکمان بوده؛ یعنی رابطه بین دیپلماتهایی که نمایندگان رسمی دولتها بودند و پشت درهای بسته به نمایندگی از دولت خودشان با نمایندگان دولتهای دیگر مذاکره می کردند و به تصمیماتی می رسیدند که به اجرا در می آمد. دراین نوع دیپلماسی نقش افکار عمومی و مردم یک کشور چندان برجسته نبود و در واقع دولتها به خاطر عدم تعادل و عدم پیشرفت افکار عمومی، نیاز نمی دیدند که مردم را در تصمیمات خود مشارکت دهند.
ولی با تحولات گسترده ارتباطی مرزها و محدودیت های ارتباطی بین مردم، حکومت ها و دولتها از بین رفته است. امروزه پنهان کردن واقعیات سیاسی از دید مردم دنیا در هیچ کشوری آسان نیست (2) تعدادی از عوامل که می توانند در پیشبرد دیپلماسی فرهنگی موثر باشند عبارتند از:
پیشینه غنی، تاریخی و تمدنی وفرهنگی .
2- زبان و ادبیات ، آثارفرهنگی و مکتوب مشاهیر ، نویسندگان، شعرا و هنرمندان .3- دستاوردهای فرهنگی و علمی مانند، جوایز بین المللی، ترجمه و چاپ آثار ادبی و فرهنگی و انتشارات .
4- تربیت و آموزش کارشناسان خبره در امور دیپلماسی فرهنگی و ارتباطات عمومی.
5- بهره گیری از نخبگان ،فرهیختگان فرهنگی و علمی در عرصه دیپلماسی فرهنگی در روابط بین الملل.
6- ارتباط مستمر با مراگز علمی دانشگاهی و حوزه وی و بهره گیر ی از آنان