لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 63
رشد اخلاقی کودکان
یکی از چالشهای اصلی دوران کودکی ارتقای نحوه دستکاری کردن محیط اطراف کودک است به عنوان مثال یاد دادن قواعد بازی از جمله این موارد است. در این مورد قواعد فیزیکی مانند پایداری شیء در کنترل محیطی به اندازه قواعد زبان شناسی در برقراری ارتباط از اهمیت برخوردار است. اگر این قواعد به اندازه کافی وجود نداشته باشد کودک باید به دنبال قواعد دیگری برود تا بتواند با تمرین هر روزه آنها دنیای اجتماعی که در آن زندگی میکند را اداره کند.
قواعد اجتماعی شامل دونوع اصلی هستند (تیوریل، کیلن، هالویگ ۱۹۸۷). نوع اول قواعد اخلاقی است که مشوق افراد برای انجام اعمال خیر و ضامن درستکاری و مشخص کننده اعمال خوب از بد میباشد. به عنوان مثال، مردم مجاز نیستند که همدیگر را بکشند یا اموال دیگری را به غارت ببرند. علاوه بر این یک سری قوانین رسمی که به قوانین اجتماعی معروفند در هر جامعه برای کنترل رفتارهای نادرست و هدایت آنها به راه راست وجود دارد. این نوع قاعده ممکن است مشتمل شود بر دادن صندلی به یک فرد پیر یا گفتن لطفاً و متشکرم و یا صبر کردن و اجازه دادن به ماشین فردی که در حال پیچیدن است باشند. به علاوه کودکان باید هم قواعد اخلاقی و هم قوانین اجتماعی را که شاید در موقعیتهای مختلف تفاوتهای بسیاری بین آنها وجود داشته باشد یاد بگیرند. به عنوان مثال بین قواعد خانوادگی مان و قواعد کلاس درس یا رفتارهای مورد انتظار والدین و رفتارهای دوست داشتنی همسالان تفاوتهایی وجود دارد و گفتن این مطلب ضرورتی ندارد که اکتساب قواعد اجتماعی جزء انکارناپذیر و بسیار مهم رشد کودکان است. (گرالینسکی و کوپ ،۱۹۹۳ مکویی و مارتین، ۱۹۸۳). رشد اخلاقی در قوانین اجتماعی اصولاً برای راهنمایی و تشخیص رفتارهای درست و غلط برای کودکان طراحی شده است. به همین دلیل مطالعه این که کودکان چگونه این قوانین را بفهمند و اجرا کنند به طور سنتی تحت عنوان اخلاقی بودن یا رشد اخلاقی مطرح شده است. تا دهههای اخیر، رشد اخلاقی یکی از حوزههای مورد مطالعه فقط فلاسفه و اندیشمندان مذهبی بود. امروزه روانشناسی رشد، بحثها و مطالب بسیار زیاد و جالبی را عنوان کرده است.تحقیقات معاصر در زمینه رشد اخلاقی به دو سطح اصلی تقسیم بندی شده اند. کانون توجه برخی از محققان کردار اخلاقی، توصیف علل رفتاری کودکان است. برای مثال، علل دزدی در کودکان، علل دعوا کردن آنها و عواملی که باعث میشود آنها به گروههای گانگستری بپیوندند از جمله حوزههای مطالعاتی این گروه محققان است. عده دیگری از محققان استدلال اخلاقی که در آن به چگونگی فکر کردن کودکان درباره آنچه که دیگران انجام میدهند را مورد مطالعه قرار میدهند. در این نوع مطالعه یک موقعیت اخلاقی را برای کودکان توصیف میکنند و از آنها درباره قضاوت آن موقعیت سؤالاتی میپرسند: آیا رفتار انجام گرفته درست بود یا نه؟ آیا شخص برای انجام رفتارش باید تنبیه شود؟ اگر باید تنبیه شود به چه اندازه؟
این مقاله از سه دیدگاه نظری اصلی در زمینه رشد اخلاقی آغاز و سپس به آنچه که روانشناسان درباره رشد تواناییهای استدلال اخلاقی انجام داده اند میپردازد و سپس به مطالبی درباره کردار اخلاقی اشاره میکند که در آن عوامل موثر بر رفتارهای مطلوب اجتماعی و سپس عوامل پرخاشگری و دیگر رفتارهای ضد اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است.
نظریههای رشد اخلاقی
دو نظریه در زمینه مطالعه رشد اخلاقی از اهمیت بیشتری برخوردار است.(گینز و اسننل ،۱۹۸۵ وینربی، ۱۹۹۳). یکی این که آیا عقاید و رفتارهای اخلاقی در درون هر کودک وجود دارد و به تدریج در طول زمان در او بروز میکند و یا این که این عقاید در درون یک فرهنگ وجود دارد و به کودک منتقل میشود. البته، شما در خواهید یافت که این موضوع یکی از اشکال بحث ماهیت در برابر طبیعت خواهد بود. دومین نظریه مشتمل بر قواعد اخلاقی به طور کلی است و معتقد است که آنچه از کودک بروز مییابد از یک عنصر زیست شناختی که در همه اعضای انواع که جنبه جهانی دارد نشأت گرفته است. از جهت دیگر، اگر قواعد اخلاقی در درون گروه اجتماعی رشد یابد بسیار استبدادی بوده و بنابر این از هر فرهنگ به فرهنگ دیگر متفاوت خواهد بود. این دو سؤال در قلب بسیاری از محققان روی این موضوع باقی است.
الگوهای رشدی- شناختی
همان طور که انتظار میرفت دیدگاه رشد اخلاقی بیشتر متوجه رشد استدلال اخلاقی کودکان شده است. نظریه پردازان این دیدگاه معتقدند شکلهای مختلف رشد شناختی پایه اساسی برای رشد اخلاقی و درک رفتار اخلاقی در کودکان است و ما باید ابتدا توانایی استدلال اخلاقی و دانش مربوط به مسائل اخلاقی خودمان را افزایش دهیم(دورایز ،۱۹۹۱ رست ۱۹۸۳).دیدگاه شناختی علاوه بر این معتقد است که کردار اخلاقی یک کودک از یک موقعیت به موقعیت دیگر ثبات قابل توجهی را نشان میدهد و واکنش به یک فرآیند واحد از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
رشد تکامل دوره ی خردسالی
پیشرفت کلی در ابعاد بیولوژی ، روانی – اجتماعی ، شناختی ، معنوی و اجتماعی در این دوره (5-3 سال) آنان را برای تغییر اساسی در سبک زندگی ( ورود به مدرسه ) آماده می کند . کنترل روی سیستم های بدن ، تجربه اوقات جدایی کوتاه مدت و بلند مدت ، توانایی داشتن همکاری با سایر کودکان و افراد بالغ ، استفاده از زبان برای ایجاد نمادهای فکری و افزایش دامنه توجه و حافظه ، آنها را برای آینده ( سالیان مدرسه ) آماده می سازد . پیشرفت موفقیت آمیز مراحل قبلی رشد و تکامل امر اساسی برای خردسالان بوده تا بتوانند در وظایف یاد گرفته شده دوره نوپایی مهارت پیدا کنند .
تکامل بیولوژی
سرعت رشد فیزیکی کاسته شده و در سالیان خردسالی تثبیت می شود . وزن متوسط 5/14 کیلوگرم (32 پوند) و در 3 سالگی ، 5/16 کیلوگرم ( 5/36 پوند) در 4 سالگی و 5/18 کیلوگرم (41 پوند ) در 5 سالگی می باشد . افزایش سالیانه وزن تقریباً 3-2 کیلوگرم (5/6-5/4 پوند ) می باشد .
رشد قد همچنین یکنواخت بوده و سالیانه 9-5/6 سانتی متر (5/3-5/2 اینچ) است و معمولاً طول ساق ها بیشتر از تنه افزایش می یابد . قد متوسط 95 سانتی متر (5/37 اینچ) در 3 سالگی ، 103 سانتی متر (5/40 اینچ) در 4 سالگی و 110 سانتی متر (5/43 اینچ) در 5 سالگی می باشد .
تناسب جسمی مشابه دوره نوپایی ( شکم برآمده ) نیست .
کودک خردسال خوش بنیه ، ظریف و کشیده می باشد . به جز در ارتباط با پوشاک و موها ، تفاوت کمی در مشخصات فیزیکی با توجه به جنس مطرح است .
اکثر سیستم های بدن می توانند با استرس و تغییر به طور متوسط سازگاری یابند . در این مرحله اکثر کودکان از نظر دفع تعلیم یافته اند . تکامل حرکتی شامل افزایش قدرت و تهذیب در مهارت های یادگیری شده قبلی مثل راه رفتن ، دویدن و جهیدن می باشد .
به هر حال تکامل عضلات و رشد استخوان کماکان باید ادامه پیدا کند . فعالیت زیاد و خستگی می تواند به بافت های ظریف صدمه بزند . وضعیت مناسب بدنی ، ورزش مناسب و تغذیه کافی و استراحت امر اساسی برای رشد مناسب سیستم عضلات و استخوان ها است .
رفتار حرکتی عمده و ظریف
راه رفتن ، دویدن، بالا رفتن از چیزی و جهیدن در 36 ماهگی برقرار شده است . تهذیب هماهنگی چشم – دست و عضلات در ابعاد مختلفی مشهود است . در 3 سالگی می تواند سه چرخه سواری کند ، روی انگشتان پا راه برود و روی یک پا به مدت چند ثانیه می تواند تعادل خود را حفظ کرده و با فاصله ی زیاد بپرد . در 4 سالگی بخوبی روی یک پا لی لی می کند و توپ را به خوبی می گیرد . در 5 سالگی به طور متناوب با هر دو پا لی لی می کند طناب بازی می کند و اسکیت و شنا را شروع می کند .
پیشرفت در تکامل حرکتی ظریف در دستکاری اشیاءمشهود است . نقاشی نشان دهنده تکامل در هماهنگی عضلات ظریف است . کودک 3 ساله یک دایره را کپی کرده و خطوط متقاطع ، افقی و عمودی را تقلید می کند . وسیله نوشتن را می تواند با انگشتان ( نه در مشت ) بگیرد .
کودک خطوط نامنظمی را می کشد ولی می تواند بگوید چه چیزی را کشیده است . کودک 3 ساله قادر به کشیدن کامل آدمک نیست ، ولی می تواند یک دایره را کشیده و سپس مشخصات صورت را به آن اضافه کند و در 5 یا 6 سالگی می تواند بخش های مختلف ( سر ، بازوها ، ساق ها ، بدن و صورت ) را بکشد . بین 5-4 سالگی می تواند یک خط متقاطع کشیده و یک مربع را کپی کند . مثلث و لوزی آخرین شکل های هندسی است که معمولاً بین 6-5 سالگی انجام می دهد .
کودکان در طی پیشرفت از کشیدن خطوط نامنظم به کشیدن تصویر چندین مرحله را سپری می کنند . در 15 ماهگی کودکان نخستین خطوط خودبخودی را روی کاغذ می کشند که مشخصات خاصی دارد . تقریباً 17 مشخصه را می تواند در 2 سالگی بکشد .
در 3 سالگی کودکان می توانند اشکال چهارگوش ، دایره ، بیضی ، متقاطع و اشکال عجیب و غریب دیگر بکشند . سپس بلافاصله اشکال ساده را توام با یکدیگر کشیده و طرح های مشخصی را ارائه می دهد در 4 و 5 سالگی طرح های مشخص بوده و به صورت اشیاء شناخته شده می باشد. خط خطی کردن و نقاشی می تواند در رشد مهارت های ظریف عضلانی و هماهنگی چشم – دست تاثیر داشته که در نهایت ضروری برای نوشتن دقیق حروف و ارقام می باشد .
همچنین کشیدن عکس ابزاری است که در بررسی هوش ، تکامل شخصیت و سازش روانی – اجتماعی به کار می رود . به هر حال کودکان ( به خصوص سن مدرسه ) با نقاشی کردن افکار خود را نشان می دهند .
هشیاری و توجه به ایما و اشاره کلامی و غیر کلامی امر اساسی در درک پیغام کودکان ( چگونه و چه چیزی ) می باشد .
تکامل در بّعد روانی – اجتماعی
پیدایش حس ابتکار (اریکسون)
چنانچه این کودکان وظایف دوره ی نوپایی را با موفقیت طی کرده باشند ، آماده برخورد با وظایف دوره خردسالی خواهند بود . نظر اریکسون این است که وظیفه مهم روانی – اجتماعی کودک در این مرحله دستیابی به حس ابتکار است . آنها در مرحله یادگیری جدی هستند .
آنها به طور فعال بازی و همچنین کار می کنند و به طور واقعی حس موفقیت و رضایت از فعالیت های خود دارند . هنگامی که کودکان از حدود توانایی و انضباط تجاوز کرده و تجربه گناه را پیدا می کنند ، کشمکش ها شروع می شود ، چون نتوانسته اند رفتار مناسب داشته باشند . احساس گناه ، ترس و اضطراب زمانی پیدا می شود که رفتار مطلوب نمی توانند ارائه دهند .
به خصوص یک فکر استرس زا میل به فوت یکی از والدین است . همزمان با حس حسادت و رقابتی که بین کودک و والد هم جنس پیدا می شود کودک ممکن است فکر کند تنها راه از بین بردن والد مداخله گر مُردن وی می باشد . در اکثر موقعیت ها هنگامی که کودک با والد هم