لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
شناسایی و مهار گیاه هرز پیچک صحرایی
بخش نخست (شناسایی)
نام فارسی: پیچک صحرایی، آلوشک، لولا، لبلاب، ویولا
نام علمی: Convolvulus arvensis L.
نام انگلیسی: Field bind weed, Creeping jenny
پیچک صحرایی یکی از ده گیاه هرز مهم و مسأله ساز دنیا می باشد و از گیاهان هرز خسارت زای باغات، مزارع گندم و محصولات تابستانه به شمار می رود (1و15). به طور کلی گیاه هرزی اجباری است و بصورت وحشی یافت نمی شود (7). این گیاه چند ساله خزنده و بومی اروپا و غرب آسیا است و گسترش آن در مناطق گرمسیری و معتدل می باشد. تراکم بالای آن عملکرد محصول را تا 60-50% کاهش می دهد. علاوه بر آن با پیچیدن به دور غلات دانه ریز سبب ایجاد مشکل در امر برداشت آنها می شود (14،3،1و15).
پیچک به سرما و یخبندان مقاوم است ولی دمای 8- تا 10- درجه سانتیگراد ساقه های هوایی آنرا از بین خواهد برد (1). پیچک صحرایی گاهی با پیچک هفت بند[1][1][1][1] اشتباه می شود. اگر چه پیچک هفت بند یکساله و کوچکتر است و گلهای آن سبز مایل به سفید می باشند (سبز روشن). علاوه بر آن در قاعده هر برگچه، یک غلاف غشایی یا اوکرا[2][2][2][2] نیز دارد (14و18). ثابت شده که پیچک صحرایی روی ذرت و نیشکر اثر دگرآسیبی[3][3][3][3] دارد (12).
پیچک صحرایی کاربرد پزسکی هم دارد؛ از عصاره آن برای حفاظت از بدن از طریق تحریک رشد رگهای خونی در بافت های آسیب دیده استفاده می شود. این عصاره در شکل تجاری به شکل کپسول فرموله می شود (16).
پیچک صحرایی یکی از ده گیاه هرز مهم و مسأله ساز دنیا می باشد و از گیاهان هرز خسارت زای باغات، مزارع گندم و محصولات تابستانه به شمار می رود (1و15). به طور کلی گیاه هرزی اجباری است و بصورت وحشی یافت نمی شود (7). این گیاه چند ساله خزنده و بومی اروپا و غرب آسیا است و گسترش آن در مناطق گرمسیری و معتدل می باشد. تراکم بالای آن عملکرد محصول را تا 60-50% کاهش می دهد. علاوه بر آن با پیچیدن به دور غلات دانه ریز سبب ایجاد مشکل در امر برداشت آنها می شود (14،3،1و15).
پیچک به سرما و یخبندان مقاوم است ولی دمای 8- تا 10- درجه سانتیگراد ساقه های هوایی آنرا از بین خواهد برد (1). پیچک صحرایی گاهی با پیچک هفت بند[1] اشتباه می شود. اگر چه پیچک هفت بند یکساله و کوچکتر است و گلهای آن سبز مایل به سفید می باشند (سبز روشن). علاوه بر آن در قاعده هر برگچه، یک غلاف غشایی یا اوکرا[2] نیز دارد (14و18). ثابت شده که پیچک صحرایی روی ذرت و نیشکر اثر دگرآسیبی[3] دارد (12).
پیچک صحرایی کاربرد پزسکی هم دارد؛ از عصاره آن برای حفاظت از بدن از طریق تحریک رشد رگهای خونی در بافت های آسیب دیده استفاده می شود. این عصاره در شکل تجاری به شکل کپسول فرموله می شود (16).
ویژگی های گیاه شناسی
گیاهی است از تیره پیچک که گیاهان این تیره بالا رونده و بوته ای بوده و دارای شیرابه ای شیری رنگ می باشند.گلها منظم، دارای پنج کاسبرگ، پنج گلبرگ پیوسته، پنج پرچم و دو برچه با دو تا چهار خانه که در هر خانه یک یا دو تخمک دیده می شود. گلهای این خانواده معمولاً شیپوری و قیفی و رنگ آنها سفید تا صورتی می باشد. میوه آنها غالباً کپسول می باشد. برگه در پیچک صحرایی کوچک بوده و هیچگاه کاسه گل را در بر نمی گیرد (3و 10).
گیاهچه
گیاهچه آن دارای برگ های لپه ای سبز تیره با رگبرگ های قابل رویت و تقریباً این برگ ها قلبی شکل تا گرد می باشند. این برگ ها ده روز پس از جوانه زنی ظاهر می شوند. ولین برگ های حقیقی سه گوش، نوک تیز و در قاعده دارای لوبهای عمیق می باشند. گیاهچه از طریق شیار موجود در برگهای پایینی براحتی تشخیص داده می شود. قابل ذکر است که ساقه های جوان حاصل از گیاهان تثبیت شده، برگ های قاعده ای نخواهند داشت (1و3).
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
آلبالو با نام علمی (prunus serasus) از نظر گیاه شناسی بسیار به گیلاس شبیه است. آلبالو بومی نواحی بین دریای خزر و دریای سیاه است که احتمالاً بذر آن توسط پرندگان به سایر نقاط از جمله اروپا برده شده است. مناطق عمده کشت آلبالو فرانسه، یوگسلاوی و آلمان می باشد.
گیاه شناسی :
آلبالو گیاهی خزان پذیر با برگهای لوزی بصورت متناوب روی شاخه قرار دارند. رنگ پوست آن قهوه ای روشن تا نقره ای است. آلبالو از نظر حجم در مقایسه با گیلاس جای کمتری را اشغال می کند.
ارتفاع درختان آلبالو 4-2 متر و ساقه بعضی از ارقام بسیار قابل انعطاف است و براحتی بدون آنکه شکسته شود خم می شود بهمین دلیل در چیدن میوه بعضی ارقام نیازی به نردبان نمی باشد و میتوان درخت را خم کرد و میوه آنرا چید. گل روی اسپورهای سـالهای قبل و همچنین روی شــاخه های ســال قبل هم تشکیل می شود. گلها بصورت 5-3 تایی در یک جوانه ظاهر و گلها دارای 5 گلبرگ، 5 کاسبرگ، پرچم و یک مادگی است. بر عکس گیلاس آلبالو خود بارور است و برای تلقیح نیازی به ارقام گرده افشان ندارد. گرده آلبالو میتواند گل گیلاس را تلقیح کند.
گل آلبالو معمولاً دیرتر از سایر میوه های هسته دار باز می شود بهمین دلیل معمولاً با خطر سرمازدگی مواجه نمی شود. میوه آلبالو دارای دم بلند که بر اساس بلندی یا کوتاهی دم تقسیم بندی می شود و معمولاً ارقام دم کوتاه مرغوب ترند.
اقلیم :
نیاز سرمایی آلبالو بین 1600-600 ساعت زیر 7 درجه سانتیگراد می باشد. تابستان های خشک و خنک برای این درخت مناسب است. مقاومت به سرما در حد سیب است. ریشه آلبالو در برابر خاک مرطوب نسبت به گیلاس دارای مقاومت بیشتری است و ریشه آلبالو سطحی و تا حداکثر عمق 5/1 متر گسترش می یابد.
ازدیاد :
آلبالو به سه روش کاشت بذر، پاجوش و پیوند قابل ازدیاد است. آلبالوهای معمولی بیشتر بصورت پاجوش ازدیاد میگردد. ولی ارقام جدید آلبالو از قبیل آلبالو گیسی و آلبالو مجارستان (سیکانی مجی-اردی جوبیلیوم و بوترمو) با پیوند روی پایه آلبالو تلخ(محلب) ازدیاد می یابد و پیوند شکمی(T) در آلبالو معمول می باشد.
کاشت و تربیت درختان آلبالو :
فاصله کاشت در آلبالو 5*4 و یا 5*5 است. زمان انتقال نهال به زمین اصلی از پاییز و پس از ریزش برگها آغاز و تا قبل از باز شدن شکوفه ها در بهار ادامه دارد. درخت آلبالو معمولاً در خزانه دارای شاخه های جانبی است که در موقع کاشت باید این شاخه های جانبی را قطع کرد. آلبالو معمولاً سربرداری نمی شود و پس از سال دوم 6-5 شاخه در اطراف ساقه اصلی حفظ و بقیه حذف میگردد
پیوند زدن
از نظر اجرایی کلیه عملیاتی را که منجر به اتحاد بافتهای دو گیاه مختلف روی یکدیگر میشود، پیوند زدن مینامند.
دید کلی
پیوند در لغت بدین معنی است که طی آن قسمتی از یک گیاه را روی گیاه دیگر طوری قرار می دهند که آندو پس از مدتی با یکدیگر جوش می خورند. به طوری که گیاه حاصل از اتحاد آنها می تواند به صورت یک گیاه مستقل به رشد و نمو خود ادامه دهد.
برخی از پژوهشگران پیوند زدن را فن خاصی میدانند که طی آن بخشی از یک گیاه با قسمتی از گیاه تعویض میشود تا با ایجاد تکیه گاه مناسب شرایط تغذیه و رشد گیاه جدید فراهم شود. برخی دیگر پیوند را انتقال بخشی از یک گیاه روی قسمتی از گیاه دیگر با هدف گیاه افزایی یا برای عادت دادن گیاه جدید به شرایط محیطی ویژه تعریف میکنند.
از نظر باغبانی ، قسمتی را که بخشهای هوایی یک گیاه پیوند شده را بوجود میآورد، پیوندک یا فرازیست و بخش دیگر که رشد گیاه را شامل میشود، پایه یا فروزیست مینامند. بدون تردید هر قدر این دو قسمت از نظر صفات ژنتیکی مشابه و از لحاظ گیاه شناسی دارای خویشاوندی نزدیکتری باشد به همان نسبت جوش خوردن بافتها در پیوندگاه آسانتر و پایداری پیوند مطمئنتر است.
تاریخچه پیوند
اسناد و مدارک موجود بیانگر این واقعیت است که چینی ها چندین دهه قبل از میلاد مسیح با دانش پیوند زدن گیاهان آشنا بودهاند. در زمان امپراطوری روم نیز این فن مرسوم بوده است.
سیرتحولی پیوند
در طی قرون سیزدهم تا شانزدهم میلادی علاقه به پیوند زدن گیاهان قوت گرفت و موجب شد تا تعداد زیادی از گیاهان از کشورهای خارجی و زیستگاههای اصلی به اروپا منتقل شوند. ناگریز گیاهان وارداتی را با روش پیوندزنی افزایش داده و نگهداری کردند. با این حال در این مقطع زمانی اهل فن هنوز از انواع پیوندها اطلاعات کامل نداشتند. در اواخر قرن هیجدهم ضمن آشنایی با نحوه جریان شیره گیاهی ، اعمال برخی از پیوندها مانند پیوند مجاورتی ممکن گردید. در همین راستا طرح پیوند سه گیاه با یکدیگر ارائه شد. با گذشت زمان و پیشرفت علوم باغبانی مسائل مربوط به جوش خوردن و اتحاد بافتهای پایه بطور جدی بررسی شد. در طی قرن نوزدهم انجام روشهای مختلف پیوند در گیاهان بررسی شد.
نقش پیوند و اهداف آن
پیوند کردن درختان میوه به منظور ایجاد یک ترکیب پیوندی مطلوب ، زمانی امکانپذیر است که شرایط محیطی و وضعیت فیزیولوژیکی گیاه برای تشکیل یک اتحاد پیش بینی شده مناسب باشد. در ضمن موفقیت در این مهم به عوامل دیگری از جمله ساختار گیاه – زمان و نحوه اجرایی فنون پیوندزنی بستگی دارد. معمولا از اواخر خرداد تا اواخر تابستان زمان مناسب برای انجام پیوندهای جوانه (کوپیوندها) است. اما پیوندهای چوبی (چو پیوندها) را باید در اواخر زمستان تا دیر وقت همزمان با آغاز رشد گیاه اجرا کرد.
پیوند زدن درختان میوه اغلب با هدف افزایش توان باردهی درخت و بهبود کمی و کیفی محصول انجام میشود. با وجود این تعویض ساختار رویشی و باردهی درخت ، تنظیم گرده افشانی در باغ ، استفاده از ویژگیهای پایههای پیوندی به منظور دست رسی به گیاهان کوتاه قد تا بسیار قوی ، استفاده از میان پایهها برای رفع برخی از عوارض و نارساییهای پیوندی ، ترمیم زخمهای وارد شده به تنه – ریشه و شاخههای اصلی درخت ، تسریع در آغاز باردهی و موارد بسیار دیگر از اهدافی هستند که همیشه در ایجاد ترکیبهای پیوندی مورد توجه اند
انواع مختلف پیوندها
پیوندهای جوانه شامل:
پیوند سپری (پیوند T یا Tبرعکس(، پیوند وصلهای ،پیوند لولهای ، پیوند تراشهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 57 صفحه
قسمتی از متن .doc :
رابطه آب و گیاه
تنش آبی
تنش آبی در گیاهان (Water stress) با کمبود آب به وضعیتی اطلاق می شود که در آن سلول ها از حالت آماس خارج شده باشند. دامنه تنش آبی از کاهش جزئی پتانسیل اب در اواسط روز تا پژمردگی دائم و خشک شدن گیاه متغیر است. به عبارت ساده تر تنش آبی زمانی رخ می دهد که سرعت تعرق بیش از سرعت جذب باشد با کاهش مقدار آب در خاک و عدم جایزگزینی آن پتانسیل آب در منطقه توسعه ریشه ها کاهش یافته و پتانسیل آب در گیاه نیز به طور مشابهی تقلیل می یابد و اگر شدت تنش آب زیاد باشد این امر باعث کاهش شدید فتوسنتز مختل شدن فرآیندهای فیزیولوژیکی و سرانجام خشک شدن و مرگ گیاه می گردد.
علت اصلی ایجاد تنش آبی در گیاهان تعریق یا کافی نبودن جدب آب و یا ترکیبی از این دو می باشد. در اواسط روز همیشه بین تعرق و جذب تاخیروجو دارد و علت این تاخیر همانطور که قبلا گفته شد مقاومت گیاه در مقابل حرکت آب است. می دانیم که تعرق به وسیله عواملی مانند ساختمان و سطح برگ ها اندازه منافذ روزنه ها، تعداد روزنه ها و دیگر عوامل موثر بر شیب فشار بخار بین گیاه و هوا کنترل می گردد. حال آنکه جذب آب به سیستم ریشه ای گیاه هدایت موئینگی خاک و مفاومت سلول های ریشه بستگی داشته و مسلم است که بین فرآیندهایی که با عوامل مختلف کنترل می شوند هماهنگی وجود ندارد و لذا تعرق و جاذب نمی توانند دقیقا منطبق بر یکدیگر باشند.
چگونگی پیدایش تنش آبی
اگر تعرق زیاد باشد تنش آبی ممکن است در طی کمتر از یک ساعت در گیاه ظاهر شود ولی اکثر صدماتی که به گیاه وارد یمآید در اثر تنش هایی است که تداوم آنها بیش از چندین روز است چنانچه فرضا یک گیاه را آبیاری و سپس به مدت چند روز تا رسیدن به مرحله پژمردگی خود رها نمائیم در روز نخست پتانسیل آب در خک صفر بوده و پتانسیل آب ریشه نیز در همین حد است. پتانسیل آب برگ در یکی دو روز پس از آبیاری در اواسط روز پائین آمده و سپس در شب همگی بر هم منطبق می شوند. تا 5 روز اول هر چند تمام پتانسیل ها نسبت به روز اول کاهش نشان می دهند اما تفاوت بین پتانسیل آب برگ و خاک در طول روز در حدی است که باعث جذب آب می گردد. تا این که بسته به نوع خاک تقریبا از روز ششم به بعد پتانسیل آب برگ و خاک و ریشه همگی در حدود 15- بار بوده و هیچ گونه اختلاف پتانسیلی برای این که آب به داخل گیاه وارد شود وجود نخواهد داشت. از این مرحله به بعد گیاه قادر به ادامه حیات نمی باشد. البته تاثیر تنش در قسمت های مختلف گیاه یکسان نمی باشد. یعنی اگر تنش آبی از حد معینی فراتر رود نمی توان انتظار داشت که کل گیاه یک دفعه خشک شود زیرا در داخل خود گیاه نیز رقابت برای آب وجود دارد. مثلا برگ های جوان آب مورد نیاز خود را ا ز برگ های مسن می گیرند و هنگامی که گیاه با تنش آبی مواجه می شود ابتدا برگ های مسن از بین می رود و راس ساقه تا آخرین مراحل که تمام برگ ها پژمرده شوند به نمو خود ادامه می دهند. همچنین در پاره ای از گیاهان آب جمع شده در میوه به سایر قسمت های گیاه منتقل می شود از جائی که رشد میوه ها در بسیاری از گیاهان در شب که تعرق گیاه کم است صورت می گیرد چنانچه ملاحظه شود میوه رشد چندانی ندارد. باید متوجه شد که گیاه با تنش آبی مواجه است ولو این که ظاهرا امر در برگ ها مشخص نباشد.
اثرات تنش آبی بر رشد گیاه
واضح است که تنش طولانی آب موجب کاهش اندازه گیاه می شود. گرچه کاهش آماس سلول مهمترین عامل کوچک ماندن اندازه گیاه است ولی تنش آب تقریبا بر هر فرایندی از گیاه موثر بوده و علاوه بر آماس عوامل دیگری نیز دخالت دارند فشار آماس در سلول های در حال رشد کم است ولی برای اتساع سلول ها به حداقلی از فشار اعضا گیاه نیز حائز اهمیت است. از طرف دیگر فرآیندهای آنیزیمی نیز محتملاً به طور مستقیم با پتانسیل آب کنترل می شوند. گاهی اوقات این سوال پیش می آید که آیا کاهش پتانسیل آب می تواند ساختمان پروتئین ها متابولیسم کربوهیدرات ها و ازت شده و روشن ترین دلیل آن این است که تغییر ساختمان پروتئین ها در اثر کاهش پتانسیل آب بر فعالیت انزیم ها موثر واقع می گردد. اثر احتمالی دیگر مختلف نمودن ساختمان ظریف سلول ها و منحرف نمودن مواد غذائی از مسیر متابولیکی طبیعی خود می باشد.
معمولا اثر تنش آب بر رشد گیاه تصاعدی است. مثلا با بسته شدن روزنه ها میزان فتوسنتز تقلیل پیدا کرده و تامین اکخیسد کربن نیز تقلیل می یابد. ولی تنش آب همچنین توانائی پروتولاسم را برای عمل فتوسنتز کاهش داده و کاهش فتوسنتز باعث می شود جابجائی کربوهیدرات ها و مواد تنظیم کننده رشد تقلیل یافته و اختلال در متابولیسم ازت نیز به کاهش آماس و رشد می افزاید. کاهش رشد باعث کاهش سطوح سنتز کننده نور شده و مقدار نسبی کربوهیدارت موجود برای رشد در مقایسه با گیاهانی که تحت تنش قرار نگرفته اند کم می باشد.
صدمات وارده در اثر تنش آب در برخی از مراحل بحرانی مخصوص بیش از مراحل دیگر است. دوره بحرانی زمانی است که اندام های زایشی گیاه تشکیل یفاته و موقع گرده افشانی و تقلیح فرا می رسد. ریزش غوزه هائی که مواجه به تنش آب می باشند به خوبی شناخته شده است. تنش شدید آب در مرحله تولید تار ابریشمی و کاکل در ذرت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
گیاهان ترکیبی از 3 رشته بافت عظیم هستند .
سه رشته بافت عظیم در تمام اندامک گیاهان یافت می شود.
بافت غشایی بافت ضمیمه ای بافت آوندی
روپوست:
بشره یک بافت غشایی از گیاهان می باشد که رشد نخستین در گیاهان جوان را بر عهده گرفته است. معمولاً از سلولهای تخصص یافته (_ ویژه کار شده) و پهن که در تمام سطح گیاه ظاهر می شوند تشکیل شده است.
معمولاً سطح جوانه ها از ماده ی پرموم پوستیک (کوتیکول) برای جلوگیری از دست دادن آب و همچنین پوششی برای کرک ها ، پوشیده شده است.
به عبارت دیگر تریکوم ها (کرک ها) سلول های اپیدرمال ضمیمه ای می باشند . سلولهای محافظ ، یک جفت سلول اپیدرمی تخصصی هستند که در اطراف منافذ زیر تمامی برگ ها وجود دارند.
سلول ها نگهبان و روزنه ها در مجموعه Stomata خوانده می شوند روزنه ی منحصر به فرد که اجزه ای مبادله ی گازها کلاهش و جذب آب ، CO2 و همچنین رها کردن با جنب کردن O2 میان اتمسفر و درون برگ را می دهند.
ریشه ی اپیدرم برای جذب مواد غذایی و دارو و آب و مواد معدنی سازگار می باشد و سطح دیواری بیرونی آن کوتیکول مومی ندارد.
توسعه ی سلول های اپیدرمی ریشه به کمک ایجاد تارهای کشنده باعث افزایش یافتن عمل جذب می شود.
Ground: سازنده یچشمه ی گیاهان سلول هایی به نام بافت ضمیمه ای می باشند که از 3 نوع بافت ضمیمه ای تشکیل شده است 1 پارانشیم 2- کلانشیم.
3- اسکلرانشیم :
پارانشیم فراوان ترین بافت ضمیمه ای است که دارای دیواره ی نازک می باشد این سلول ها فعالیت های سوخت و سازی دگرگوهرشی در سلول و همچنین عملکردهای گوناگون مانند فتوسنتز، نگهداری و ذخیره سازی در گیاه را انجام می دهتد.
بافت کلانشیم متشکل از مخلوطی از سلولهای بلند و باریک و سلول های دراز شده با دیواره ی اولیه ی ضخیم می باشند.
سلول های کلانشیمی ساختاری برای نگهداری بدنه ی گیاه مخصوصاً اندام هوایی و دیواره های ضخیم آن ها که هنوز چوبی نشده اند تهیه می کنند. بنتابراین آنها می توانند همزمان با طویل شدن گیاه طویل شوند. اسکلرانشیم از 2 نوع سلول تشکیل شده است 1- اسکلروئید 2- فیبرشکل D1-7 هر دو آنها دیواره های دومین ضخیمی دارند غالباً در مرحله ی رشیدگی می برند. اسکلرییدها دارای شکل های گوناگونی هستند مانند رشته های ناصاف و کروی و شاخه ای منشعب و آنها در سرتاسر گیاه پخش می باشند.
در مقابل آن در مقایسه ی ان فیبرها سلول های بلند وب اریک هستند و معمولاً با بافت های اوندی در ارتباط هستند. عملکرد اصلی اسکلرانشیم تأمین کردن حفاظت (پشتیبانی) خود کار از بخش هایی از گیاه مغزو پوسته بافت ضمیمه ای را می سازند . (شکل b 4-1)
مغز واقع شده در بین استوانه ای از بافت آوندی به طور معمول طویل هستنمد و بعد از گسترش یافتن ناحیه ی مذکور شاید رشد ثانویه رخ دهد . رشد ثانویه شامل 2- مریستم جانبی است 1- کلامبیوم آوندی 2- کامبیوم چوبی.
مغز در داخل استوانه ای از بافت آوندی قرار دارد و معمولاً به صورت بافت اسفنجی نمایش داده می شود به خاطر اینکه در آن فضاهای بزرگ هوایی بین سلولی وجود دارد. اگر رشد مغز نتواند متوقف شود به احتمال زیاد بافت های پیرامونی مغز از بین خواهند رفت. در این صورت ساقه های توخالی و پوک ایجاد می کند.
پوست در محلی بین اپیدرم و استوانه ای آوندی حضور دارند و همچنین هم در ساقه و هم در ریشه حصور دارد.
در مرز بین بافت ضمیمه ای و بافت آوندی در ریشه ها و گاهی اوقات در ساقه ها لایه ی مخصوصی از پوست وجود دارد که ما آن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
زعفران
زعفران گیاهی است با نام علمی Sativus Crocus از خانواده زنبق (lridaceae) .
این گیاه چند ساله ، دارای پیاز کوچک ، تقریبا کروی ، و پوشیده شده از غشای قهوه ای رنگ می باشد. این گیاه ، بومی نواحی مختلف آسیا به ویژه جنوب غربی آسیا ، جنوب اروپا و جنوب اسپانیا است ، ولی در حال حاضر در نقاط دیگری از دنیا کشت و برداشت می شود . ارتفاع قسمت هوایی و بیرونی گیاه حدود 10تا 30 سانتی متر بوده که دارای ساقه و تعدادی برگ های باریک است . از وسط برگ ها ، ساقه تولید شده ، گل خارج می شود و در ماه های مهر تا آذر گل ها به تعداد یک تا سه عدد بر روی هر ساقه ظاهر می شوند . گل ها به رنگ بنفش و دارای 6 گل برگ می باشند . قسمت مورد استفاده ی گیاه که به نام زعفران در بازار تجارت موجود است انتهای خامه و کلاله ی گل (مادگی ) می باشد که به رنگ قرمز متمایل به نارنجی است .
چون زعفران دارای مصارف متعدد بوده و جایگاه ویژه ای را در تغذیه دارد ، از این رو اطلاعات مفیدی برای خوانندگان و مصرف کنندگان این ماده ی با ارزش ارائه می شود .
گیاهشناسی
زعفران با نام علمی ( .Crocus Sativus L ) از خانواده زنبقیان (Iridaceae) گیاهی علفی، چند ساله، بدون ساقه و پیازدار است. پیاز زعفران از نوع توپر و تقریبا کروی شکل با قطر 3 تا 5 سانتی متر و پوششی قهوه ای رنگ می باشد که در زیر خاک قرار می گیرد. هر پیاز 6تا 9 برگ باریک، نظیر برگ علفهای چمنی تولید می نماید. ریشه های زعفران ازنوع افشان هستند که از قــاعده پیازها و از روی دایــره محیطی آن می رویند. گل زعفران اولین اندامی است که در اوایل پاییز ظاهر می شود. در سال اول کشت، به علت ضعف پیازها و عدم استقرار کامل آنها در خاک و کشت عمقی، جوانه های گل توان کافی برای رویش ندارند و حتی برگها در سال اول دیرتر از معمول ظاهر می شوند. پوشش گل از سه کاسبرگ و سه گلبرگ همرنگ بنفش تشکیل می شود، به طوریکه تشخیص کاسبرگها از گلبرگها مشکل می باشد. تعداد پرچمها سه و طول میله پرچم دو برابر بساک است. بساک زعفران زرد رنگ می باشد. مادگی در مرکز گل قرار گرفته و دارای یک تخمدان است و از قسمت تخمدان خامه باریکی خارج می گردد. خامه طویل و کشیده بوده به رنگ زردکمرنگ است که به یک کلاله شفاف قرمز نارنجی سه شاخه ای به طول3-2 سانتی متر ختم می شود. سه کلاله همراه با خامه پس از خشک کردن، زعفران تجارتی را تشکیل می دهند.
اندامهای مختلف گیاه زعفران
تکثیر زعفران از طریق ایجاد پیازچه های جدید که از پیاز مادر تولیــد می شود صورت می گیرد. پیاز زعفران در ماههای تابستان به صورت غیرفعال و راکد در زمین باقی می ماند و رشد دوباره خود را در حدود پایان تابستان شروع می نماید. بر طبق گزارشات موجود چندین واریته شناخته شده در کشورهای مختلف کشت می گردد.
تقسیم بندی انواع زعفران
در ایران معمولاً زعفران تولیدی به چند شکل تقسیم بندی می شود. یکی از اصطلاحاتی که از دیرباز در این زمینه مورد استفاده قرار می گرفته زعفران دخترپیچ است. این نوع زعفران شامل قسمت کلاله و خامه، (قسمت سرخ و قسمت سفید یا زردرنگ زعفران) می باشد که در فارسی به آن زعفران دستهای نیز گفته میشود، و در خارج از کشور آن را به عنوان زعفران Bunch (دسته ای) یا Red & White(سرخ و سفید) می شناسند. در واقع قسمت قرمز دراین نوع زعفران بایدبین 75-70% باشد و قسمت ریشه یا کنج آن حدود30-25% است.
از نامهای جدیدتری که بعداً مرسوم شد، زعفران سرگل یا به اصطلاح عامیانه زعفران سرقلم بود که از زعفران دسته ای تولیدگردید، بدین نحو که قسمتهای زرد آن رابا قیچی کردن وسپس با استفاده از روش الکتریسیته ساکن جدا نمودند و زعفرانی تمیزتر و کاملاً قرمز به دست آوردند که در زبان انگلیسی به آن All-Red (کاملا سرخ) گویند و مشابه زعفرانی است که کوپه Coupé (قطع شده یا بریده)خوانده می شود. بعدها زعفرانهایی را که برای تهیه آنها مستقیماً قسمت قرمز(تنها شامل مقدار بسیار کمی از زردی) را از گل جدا میکنند پوشالی نامیدند، شاید به این دلیل که این نوع یک حالت حجیم و پوشال مانند پیدا میکند، که البته پایگاه معتقداست این اسم مناسبی نیست و باید نام بهتری برای این نوع زعفران انتخاب شود. هر کدام از این زعفرانها ممکن است درجه یک یا دو و مرغوب یا نامرغوب باشند و هیچیک را نمی توان به دیگری ترجیح داد. آنچه که مسلم است قدرت رنگدهی و کیفیت زعفران دسته به مراتب پایین تر از انواع دیگر زعفران است، همینطور از نظر روش خشک کردن چون با تاخیر خشک می شود و در واقع بخشی از قدرت رنگدهیش را در طول فرآیند خشک کردن از دست می دهد کیفیت پایین تری دارد.
برخلاف نتایج بررسیهای علمی و آنالیزهای انجام شده برخی تصور می کنند زعفران دستهای و حتی ریشه یا کنج دارای عطر بیشتری است. این کاملاً اشتباه است، زیرا منشا مواد موثره زعفران (کروسین، پیکرو کروسین و سافرانال، مخصوصاً کروسین موجود