لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
حجاب، ارزش یا روش
کسانی کوشیدهاند از طریق فاصله انداختن میان ارزشها با روش تحقق عینی آنها، میان حجاب با عفاف، تفکیک نموده و حجاب را غیر ضروری میخوانند و حفظ عفت را بدون حجاب نیز ممکن میدانند. اینک ما این تلاش را ارزیابی میکنیم:
تحلیل واژه:
-1 معنای لغوی: عفاف با فتح حرف اول، از ریشه "عفت" است و راغب اصفهانی در مفردات(1) خود، عفت را معنی میکند:
«العفة حصول حالةٍ للنفس تمتنع بها عن غلبة الشهوة».
(عفت، پدید آمدن حالتی برای نفس است که به وسیلة آن از فزون خواهی شهوت جلوگیری شود).
طریحی نیز در مجمع البحرین(2) میآورد:
«عَفَّ عن الشیِء ای امتنع عنه فهو عفیفٌ».
(عفاف از چیزی ورزید یعنی از آن امتناع ورزید پس او عفیف است).
و ابن منظور در لسانالعرب(3) مینویسد:
«اللفة: الکف عما لا یحل و لایجمل».
(عفت: خویشتن داری از آنچه حلال و زیبا نیست).
شرتونی لبنانی نیز در اقرب الموارد(4) مینویسد:
«عَفٍّ الرجل: کَفَّ عما لا یحل و لا یجمل قولاً او فعلأ وامتنع». (عفاف ورزید یعنی در گفتار و کردار از آنچه حلال نیست دوری جست و خویشتنداری نمود).
پایه عفاف، خویشتنداری است و ردپایی از جنسیت یا اختصاص به جنس خاص (زن) در معنی لغوی عفاف، وجود ندارد.
-2 معنای عرفی: در ادب پارسی، "عفاف" از نظر معنا و گویش، تفاوت یافته است.
در لغتنامة دهخدا(5) چنین آمده است:
«عفاف: پارسایی و پرهیزگاری، نهفتگی، پاکدامنی، خویشتن داری».
دکتر معین در فرهنگ فارسی معین(6) آورده است:
«عفاف: پارسایی، پرهیزگاری، پاکدامنی، در تداول غالباً به کسر اول تلفظ میکنند.»
بنابراین در گویش فارسی، عفاف به کسر اول و به معنی "پاکدامنی" به کار میرود.
-3 معنای اصلاحی: در تفکر اسلامی، عفاف، واژهای با بار معنایی خاص برگرفته از آیات و روایات، و گونهای منش است همراه با کُنِش رفتاری و گفتاری.
عفاف در قرآن: در قرآن چهار بار از ریشة عفاف، استفاده شده است:
-1 سورة بقره - 273: «یحسبهم الجاهل اغنیاًء من التعفف»؛
(نا آگاه گمان میبرد که اینان توانگرند زیرا عفاف میورزند). در این آیه، کنش بزرگ منشانه، عفاف است، خویشتنداری، عزت نفس و امتناع از دست نیاز دراز کردن.
-2 سورة نسأ - 6: دربارة شناخت زمان رشد و بلوغ یتیمان، به سرپرستان سفارش میکند که از دست یازی به اموال یتیمان خودداری کنند و عفاف ورزند. این آیه نیز خویشتنداری را عفاف را خوانده است.
-3 سورة نور - 32: «ولیتعفف الذین لا یجدون نکاحاً حتی انعمهم الله من فضله»؛ (و کسانی که اسباب زناشویی نمییابند، پاکدامنی ورزند تا آنکه خداوند از بخشش خویش توانگرشان گرداند). در این آیه خویشتنداری (استعفاف) را به رام کردن قوة جنسی اطلاق فرموده است.
-4 سورة نور - 60: «و القواعد من النسأ اللا تی لا یرجون نکاحأ فلیس علیهن جناحُ ان یضعن ثیابهن غیر متبرجات بزینةٍ و ان یستعففنَ خیرٌ لهن والله سمیعٌ علیمٌ.»؛ (و زنان یائسهای که امید زناشویی ندارند، گناهی نیست که جامهها (چادرها)یشان را فروگذارند به شرط آنکه زینت نمایی نکنند و اگر پاکدامنی بورزند (و چادر را فرو نگذارند) بهتر است و خداوند، شنوای داناست(7)».
در زبان پارسی، از خویشتنداری در امور جنسی و شره نبودن، به پاکدامنی تعبیر میکنند که بخشی از گسترة معنایی "عفاف" است زیرا عفاف، مطلق خویشتنداری را گویند همانگونه که در آیات یاد شده، از خویشتنداری در امور اقتصادی و مالی نیز با کلمة استعفاف و تعفف، یاد شده است.
اینک آیا میتوان گفت: عفاف، صرفاً همان حالت درونی و نفسانی است و به بروز خارجی و اجتماعی آن حالت نفسانی، ربطی ندارد؟! از منظر قرآن، چنین نیست بلکه به دلیل اهمیت نحوة بروز عفاف، این واژه، به «ظهور خویشتنداری» نظر دارد. در آیة نخست، حالت رفتاری مسلمان فقیر را به نمایش میگذارد که چگونه خود را بینیاز جلوه میدادند، با رفتاری عفیفانه و بزرگ منشانه.
در آیة دوم، دست یازی به اموال یتیمان را غیر عفیفانه، معرفی میکند. در سومین آیه، خویشتنداری و مراقبت از فرو رفتن در شهوات جنسی را استعفاف میداند و آیة چهارم، زنان سالخورده را سفارش میکند که عفاف ورزند و چادر از سر فرو نگذارند، یعنی عفاف را برابر با «حجاب» گرفته است. بنابراین عفاف از منظر تفکر اسلامی، هم رویة درونی دارد که حالتی نفسانی جهت کنترل و جهتدهی به شهوت (کشش و اشتیاق) است و هم رویهای بیرونی که نشانههایش در رفتار و گفتار هویدا میشود تا حالت درون را به نمایش گذارد. در روایات اسلامی نیز "عفاف" به معنی "خویشتنداری" است که در کردار و گفتار آشکار باشد.
مرحوم شیخ عباس قمی در سفینه البحار(8)آورده است:
«و یطلق فی الاخبار غالباً علی عفة الفرج و البطن و کفها عن مشتهیاتهما المحرمه». (در روایات، عفاف، بیشتر به معنی خویشتنداری نسبت به شکم و شهوت به کار میرود، و بازداشتن ایندو از فزون خواهی حرام).
علی(ع) میفرمایند:
«العفاف زهادة»(9)؛ (عفاف زهد ورزی و خویشتنداری است).
و «العفة تضعف الشهوة»(10)؛ (خویشتنداری شهوت را ناتوان میسازد).
رابطة "عفت" با "شهوت": در روایات و آیات، میان «شهوتپرستی» و «عفت»، تقابل جدی برقرار شده و به دینداران، آموزش داده میشود که شهوتپرستان، عفیف نیستند ولی به نظر میرسد که معمولاً تنها بخشی از گسترة معنایی شهوتپرستی، مورد نظر برخی دینداران واقع شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
اغراق کردن یا بزرگ کردن مشکل
گاهی از موارد،هنگامی که فردی ناراحتی خود را با دیگران در میان می گذارد، طرف مقابل چنان برخورد شدیدی با مشکل می کند و چنان مشکل را بزرگ نشان می دهد که فرد از بیان ناراحتی و مشکل خود پشیمان شده و دچار اضطراب شدیدی می شود.
مادر فهیمه بیمار است و فهیمه از او مراقبت می کند. به همین دلیل تحت فشار است و این موضوع را با دوست اش در میان می گذارد.
واکنش دوست : تو مطمئنی که پزشکان بیماری مادرت را درست تشخیص داده اند. شاید خوب تشخیص نداده باشند. به نظر من بهتر است که به تشخیص یک پزشک اعتماد نکنی و حتما دوباره به پزشک دیگری مراجعه کن. یکی از اقوام ما مشکل اش مثل مادر تو بود و ...
نتیجه ی این برخورد چیست؟آیا در فهمیه این احساس به وجود می آید که دوست اش او را درک کرده است یا نه؟ در این جا فهمیه مایل است احساسات و ناراحتی خود را با دوست اش در میان بگذارد تا کمی آرام شود، ولی آن چه عاید او می شود غیر از اضطراب و دلهره چیز دیگری نیست.
واقعیت آن است که دوست فهمیه از روی حسن نیت این گونه برخورد کرد، ولی این برخورد نه تنها کمکی به فهمیه نکرد، بلکه باعث نگرانی و اضطراب او نیز شد ؛ چون همراه با همدلی نبود.
تعریف کردن بی موقع
در بعضی موارد افراد برای کمک به شخصی که ناراحتی خاصی دارد، به تعریف از او می پردازند. در این جا منظور از تعریف بی موقع همان چیزی است که در زبان عامیانه می گویند : هندوانه زیربغل کسی گذاشتن. در این برخورد آن ها سعی می کنند به طرف مقابل بگویند که قوی تر و تواناتر از آن است که از این موضوعات ناراحت شود. به مثال زیر توجه کنید :
سارا از شرایط خانوادگی خود ناراحت است. پدر او دو همسر دارد و از نظرمالی نیز شرایط مناسبی ندارند و والدین اش همیشه باهم مشاجره می کنند. از آن جایی که آن ها در یک منزل زندگی می کنند، پیوسته بین فرزندان این دو همسر نیز اختلاف و درگیری وجود دارد. سارا گاه گاه به فرار از منزل فکر میکند و این موضوع را با دوست اش در میان می گذارد.
واکنش دوست : اصلا از این حرف ها نزن که به تو نمی آید. تو که قوی تر از این حرف ها بودی.
نتیجه ی این برخورد چیست ؟ آیا در سارا این احساس به وجود می آید که دوست اش او را درک کرده است یا نه ؟ در این جا سارا مایل است احساسات و ناراحتی خود را با دوست اش در میان بگذارد.
دوست اش با گفتن این جمله می توانست به او کمک بیش تری کند :
متوجه ام که در شرایط خانوادگی بدی قرار گرفتی.
پس از این بیان توأم با همدلی، دوست سارا می تواند به او کمک کند تا به جای فرار از خانه، به راه حل های دیگری برای بهتر شدن زندگی اش فکر کند. در واقع دوست ، برای این که به او کمک کند، نشان می دهد که او فردی قوی است و از تعریف استفاده می کند. ولی نتیجه ی این برخورد آن است که سارا احساس می کند دوست اش در مورد او اشتباه کرده و او ضعف و ناتوانی واقعی خود را نشان داده است. این برخورد باعث می شود که در دفعه ی بعد سارا مشکل خود را اصلا با او در میان نگذارد. زیرا، حداقل برچسب ضعیف به او زده نمی شود. در واقع در این شرایط دوست سارا نه تنها به او کمک نکرده، بلکه در مورد قوی یا ضعیف بودن او نیز قضاوت، کرده است. قضاوت دشمن همدلی است.
نحوه ی بیان همدلی
اگر چه درک همدلی برای همه ی ما آسان است، ولی نحوه ی بیان همدلی یک مهارت است و مانند هر مهارت دیگری نیاز به تمرین، تکرار و ممارست دارد. برای بیان همدلی باید اصول زیر را رعایت کنید :
1- به صحبت های دیگران خوب گوش کنید : خوب گوش کردن یا به عبارت دیگر، گوش کردن فعال ، اساس و مقدمه ی هر نوع ارتباط سالمی است. اگر به گفته های دیگران توجهی نداشته باشید یا توجه اندکی داشته باشید، نمی توانید برخورد همدلانه ای نشان دهید. برای آن که بتوانید به صحبت های طرف مقابل تان خوب گوش دهید :
کارتان را کنار بگذارید.
به صورت طرف مقابل تان نگاه کنید.
به صحبت های او خوب و دقیق گوش کنید.
گاه گاه با بیان کلماتی مانند آها، هوم ، بعد چه شد ، یا تکان دادن سر، نشان دهید که به حرف های وی توجه دارید.
گاه گاه سئوال هایی از طرف مقابل بپرسید تا متوجه شوید که به حرفهای او گوش می کنید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن .doc :
آسم یا تنگی نفس (همچنین نفستنگی) بیماری مزمن التهابی راههای هوایی است. ویژگی آن التهاب متغییر این راهها و افزایش پاسخدهی (واکنش) آنها درمواجهه با طیف گستردهای از محرکها میباشد[۱][۲]. افراد مبتلا به این بیماری دچار حملات یا دورههای شدیدی میشوند که ناشی از واکنش حساسیتی و برونکواسپاسم قابل برگشت و انسداد مجاری تنفسی است. این حملات زمانی بروز میکنند که مجاری هوایی در ریهها در اثر عوامل خاص محیط زیستی دچار بیشفعالی شده و سپس ملتهب و مسدود میشوند. علایم مداوم این بیماری ممکن است شامل تنگی نفس، احساس فشار روی سینه، خلط و سرفه باشد.
عوامل مولد بیماری آسم چیست؟
عوامل مولد بیماری آسم عوامل تحریک کننده برونزاد یا درونزاد هستند که میتوانند علائم را تشدید کنند و باعث حملات بیماری شوند. عوامل و موجبات بسیاری وجود دارند که میتوانند علائم بیماری را تشدید کنند و معمولاً از فردی به فرد دیگر متفاوت هستند. از این رو میتوان با شناسایی و جلوگیری از تماس با این عوامل تحریک کننده از بروز علائم شدید و آزار دهنده بیماری پیشگیری کرد.
عوامل محرک بروز حملههای آسم شامل عفونتهای تنفسی فوقانی (مثل سرماخوردگی)، آلرژنها(ذرات گرد و غبار، ذرات ناشی از حیوانات خانگی، کپک و قارچ)، مواد تحریککننده (سیگار،آلودگیهای هوا)، داروها (بلوک کنندههای بتا، داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی)، مواد نگهدارنده غذایی(سولفیت،MSG) و عوامل غیر اختصاصی (احساسات و هیجانها، هوای سرد، ورزش، بیماری ریفلاکس) است.
علایم بیماری آسم
علایم بیماری آسم شامل این موارد است:
تاکیپنه (افزایش تعداد تنفس)
خس خس سینه
گرفتگی سینه
سرفه (به خصوص شبانه)
تولید خلط
درمان
سالمترول بتا-۲ آگونیست بلنداثر رایج در پیشگیری از حملات آسم
بهترین راه جلوگیری از بروز حملات خودداری از تماس با مواد و یا عوامل تحریک کنندهاست.
درمان دارویی
بسته به شدت بیماری نیاز به مصرف دارو در مبتلایان به آسم متغییر است. دارو تنها نقش کنترل علایم را دارد و درمان قطعی دارویی در حال حاضر برای این بیماری وجود ندارد.
برای کنترل علامتی در فاز حاد: بتا-۲ آگونیستهای سریع اثر، آنتیکولینرژیکها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 61
آدم
آدم، یا آدم ابوالبشر، نخستین انسان و پدر همة مردمان. دربارة آفرینش و زندگانی او در دینهای سهگانة یهود و مسیحیت و اسلام، روایات و داستانهای همسان و همانند آمده است، و این همسانی و همانندی از آن رو است که مبدءِ وحی در این 3 دین یکی است. از این رو، پیش از پژوهش دربارة آفرینش آدم و سرگذشت او در فرهنگ اسلامی، بررسی مختصری دربارة چگونگی آن در دین یهود و مسیحیت و نظری کوتاه به انسانشناسی این ادیان، سودمند خواهند بود.اشتقاق: واژة آدم از اَدَم عبری گرفته شده است، ولی ریشة اصلی آن در زبان عبری به درستی معلوم نیست. کلمة مؤنث آن اَدَمَه در عبری به معنی زمین یا خاک است. کاربرد دو صورت مذکر و مونث آن، «اَدَم» و «اَدَمَه» با هم در سفر پیدایش (7:2) معنی خاکی (ساخته شده از خاک) را القا میکند. ریشة ادم همچنین با رنگ «سرخ» پیوند دارد، و این شاید اشاره به رنگ خاک باشد که آدم از آن آفریده شده است. در زبان اکدی ادمو به معنی خون است و ادمتو به معنی «خون سیاه» (در حالات بیماری)، و جمع آن ادماتو به معنی خاک سرخ و تیرهای است که در رنگرزی به کار میرفته. ظاهراً واژة ادمو و اتمو (به معنی کودک) پیوندی با «اَدَم» ندارد، بلکه با ریشة و ت م و واژة عبری یتوم (به معنی یتیم) مربوط است. در عربی جنوبی کهن ریشة ادم به معنی خادم و برده است. در یکی از فهرستهای مترادفات زبان اکدی، واژة «ادمو» به معنی «شخص مهم و شریف» آمده است. در اکدی کهن و بابلی کهن نیز به نامهای خاصّی بر میخوریم از قبیل ا ـ د ـ مو ، ا ـ دم ـ او ، ا ـ د ـ مو (جودائیکا، 2/235؛ و نیز نک : هیستینگز، 1/84). اما شواهدی در دست است که اشتقاق این کلمه را از «ادمه» به معنی خاک، تأیید میکند. در اغلب اسطورههای بینالنهرین و آسیای غربی، انسان از خاک یا خاک آغشته به خون خدایان آفریده شده است. در میان کنعانیان قدیم «آدم» هم به معنی انسان بوده، هم نام خدای زمین (نک : ویدن گرن، 174)، و جزء «ادم» در بعضی اسامی چون «عبدادم» در کتاب دوم شموئیل (10:6 به بعد؛ جودائیکا، 2/235) نیز ظاهراً نام همین خداست.در زبان عربی نیز ریشة «ادم» کاربردی گسترده دارد؛ از مفردات این ریشه است: «اُدْمّه» به معنی وسیلة آمیزش، «ادمه» در شتر سپیدی است با سیاهی چشمان، و در مردم گندمگونی است (جوهری؛ ازهری؛ زبیدی). در وجه تسمیة پدر مردمان به «آدم» ازهری از قول زجّاج گوید که اشتقاق کلمه از «ادیمالارض» است، زیرا انسان از خاک آفریده شد. راغب اصفهانی تفصیل بیشتری میآورد و 4 وجه بر میشمرد: 1. چون جسم آدم از خاک روی زمین (ادیم) گرفته شده است؛ 2. چون پوست او گندمگون (آدم) بوده است؛ 3. چون او از درآمیخته شدن عناصر گوناگون و نیروهای مختلف آفریده شده است (اُدْمهَ: الفت و اختلاط)؛ 4. چون او از دمیده شدن روح الهی عطرآگین شده است (اِدام: آنچه طعام را خوشبو گرداند) (1/38ـ39).I. آدم در یهودیتدر عهد عتیق: دوبار و به دو بیان در عهد عتیق از آفرینش آدم سخن رفته است: یک بار در باب اول سفر پیدایش و بار دیگر در بابهای دوم تا پنجم آن، و تحقیقات در متون کتاب مقدس نشان داده است که سرچشمة آنها دو روایت مختلف بوده است (نک : کتاب مقدس، مقدمة سفرپیدایش، و نیز ص 3، زیرنویس). در باب اول از تکوین عالم هستی در 6 روز، و از آفرینش آدم، که نقطة کمال خلقت و مهر پایانی آن است، سخن میرود. پس از آنکه خدا آسمانها و زمین را آفرید، و با اراده و کلام خود روشنایی را پدید آورد، آبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جدا ساخت، روی زمین را از گیاهان گوناگون و انواع جانوران و پرندگان پر ساخت و اجرام فلکی را در آسمان قرار داد، در روز ششم گفت: «آدم را به صورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهائم و بر تمامی زمین و همة حشراتی که بر زمین میخزند، حکومت نماید. پس خدا آدم را به صورت خود آفرید. او را به صورت خدا آفرید، ایشان را نر و ماده آفرید. و خدا ایشان را برکت داد، و خدا بدیشان گفت بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید و در آن تسلط نمائید.» (سفر پیدایش، 1).در بابهای دوم تا پنجم داستان خلقت آدم، با تفصیل بیشتر و تقریباً با بسیاری از جزئیاتی که در روایات مسیحی و اسلامی نیز دیده میشود، آمده است. آدم، زن وی حوا، باغ عدن، درخت ممنوع، اغوای حوا و خوردن از میوة آن درخت (نخستین گناه)، رانده شدن از باغ بهشت، زندگی بر روی زمین، زناشویی و آوردن فرزندان و جز آن در این قسمت ذکر شده است.پس از پیدایش آسمانها و زمین، خداوند آدم را خلق کرد تا بر روی زمین کار کند. آفرینش آدم از خاک زمین بود، و خداوند در بینی او روح حیات دمید، و از نفخة الهی آدم «نفس زنده» شد. سپس باغی پر از درختان گوناگون در عدن به طرف شرق غرس نمود. «درخت حیات» و «درخت معرفت نیک و بد» را در میان آن قرار داد، و آدم را در آنجا نهاد تا به کار زمین بپردازد و باغ را نگهبانی کند، ولی او را از خوردن میوة «درخت معرفت نیک و بد» منع کرد، و به او گفت که اگر از آن بخوری «هر آینه خواهی مرد». آنگاه خداوند همة جانداران و پرندگان زمین و آسمان را که از خاک سرشته بود، نزد آدم آورد تا وی آنان را نام بگذارد، و نامی که آدم بر هر یک از آنان نهاد، همان نام او شد. آدم تنها بود و خداوند خواست تا برای او جفتی و معاونی بیافریند، پس خوابی گران بر او مستولی کرد، یکی از دندههای او را برداشت و از آن حوا را خلق کرد. این که مردان پدر و مادر خویش را ترک میکنند و با همسران خود انس و الفت میگیرند، از آن روست که زن پارة تن مرد است. مار، که هوشیارتر از جانوران دیگر بود، نزد حوا آمد و او را به خوردن میوة «درخت معرفت نیک و بد» ترغیب و اغوا کرد، و گفت این که خداوند شما را از آن منع کرده است از آن روست که اگر از آن بخورید. چشمانتان باز میشود و چون خداوند بر نیک و بد معرفت خواهید یافت. حوا از میوة آن درخت بخورد و پارهای از آن را به آدم داد، و او نیز بخورد. در همان حال چشم هر دو به نیک و بد باز شد و از برهنگی خود باخبر شدند و از شرم اندامهای خود را با برگهای انجیر پوشاندند.خداوند که از نافرمانی آنان به خشم آمده بود، حوا را محکوم کرد که گرفتار بار حمل و درد زائیدن شود و تا ابد زیر فرمان شوهر باشد، و آدم را گفت که «زمین به سبب تو ملعون شد» و تو در تمامی ایام عمرت با رنج و عذاب از زمین نان خواهی خورد و خار و خس برایت خواهد رویاند، و سرانجام به خاک بازخواهی گشت و مار نیز از اینکه حوا را اغوا کرده بود ملعون و محکوم شد که تا ابد بر شکم خود راه برود و خاک بخورد و میان او و آدمیان دشمنی برقرار باشد. و خداوند گفت که «همانا انسان مثل یکی از ما شده است که عارف نیک و بد گردیده» و مبادا که از میوة «درخت حیات» نیز بخورد و جاودان زنده و بیمرگ بماند. پس خداوند آدم را از باغ عدن بیرون کرد تا بر روی زمین، که خود از آن آفریده شده بود، کار و زندگی کند، و کرّوبیان را در سمت شرقی عدن مسکن داد، و شمشیر آتشباری را در اطراف درخت حیات به گردش درآورد تا آن را محافظت کند. آدم و حوا زندگانی بر روی زمین را آغاز کردند. نخست قائن (قابیل) و سپس هابیل از ایشان ولادت یافتند. قائن به زراعت مشغول شد و هابیل گلهداری پیشه کرد. 130 سال بعد، شیث به دنیا آمد، و پس از او نیز پسران و دختران دیگر آوردند. مدت عمر آدم 930 سال بود (نک : سفر پیدایش، بابهای 2ـ 5). در اسفار عهد عتیق از دوران 800 سالة زندگانی آدم بعد از ولادت شیث، جز اینکه «پسران و دختران آورد» خبر دیگری روایت نشده است، ولی دربارة انسان به معنی عام آن («آدم» به زبان عبری) در بعضی از کتب عهد عتیق مطالبی آمده است که به گونهای با نکاتی که در 4 باب اول سفر پیدایش دیده میشود ارتباط دارند، چنانکه در مزامیر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
آشنایی با شغل طراحی وب یا اینترنت
چکیدهوب مانند بقیه خدمات اینترنت مبتنی بر خدماتی است که از طریق آن میتوان به گستره وسیعی از منابع اینترنت دسترسی پیدا کرد. برخلاف پیچیدگی اینترنت، ماهیت خود وب نسبتاً ساده است. از طرف دیگر وب جهانی بزرگترین و متنوعترین مجموعه اطلاعاتی است که تا به حال گردآوری شده است و تلاشی است برای مرتبط ساختن انبای بشر با روش قدرتمند. این شبکه با امکانات گسترده خود یکی از پیشرفتهترین ابزار و خدمات اطلاعرسانی کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی است. هدف اصلی از ایجاد آن اشتراک مسائل تحقیقاتی و همکاری میان فیزیکدانان در نقاط مختلف و همچنین محور قرار دادن خواننده به جای نویسنده و گذار از متن به فرامتن (Hypertext) است. رشد و گسترش کاربرد وب نسبت به دیگر ابزارها و خدمات اینترنت به دلیل دو خاصیت عمده آن یعنی قابل استفاده بودن در محیط چندرسانهای و قابلیت فرامتنی است. این مقاله بر آن است که ضمن تعریف و ارائه تاریخچه شبکه جهانی وب به مباحث مختلفی از قبیل خدمات وب، جذابیت وب، زبان وب جهانی، مرورگر وب، عواملی که باعث شهرت این شبکه شده است بپردازد و در پایان نیز نحوه کار وب را ارائه میدهد.کلیدواژهها: وب/ اینترنت/ مرورگر وب/ فرامتنی/ چندرسانهای
مقدمهوب جهانی یا جهان تارگستر1 هم اکنون پس از پست الکترونیکی پرطرفدارترین سرویس شبکه اینترنت است که به دلیل دو خاصیت عمدهء آن یعنی قابلیت فرامتنی2 و همچنین چندرسانهای3 بودن محیط وب استفاده از آن به سرعت رو به رشد است. وب مانند بقیه خدمات اینترنت مبتنی بر نظام خدمت گیرنده و خدمت دهنده عظیمی است که از طریق آن میتوان به گستره وسیعی از منابع اینترنت دسترسی پیدا کرد.وب که با اتصال به اینترنت برای هر کاربری قابل دسترسی است حاوی مقادیر تقریباً نامحدودی متن، صدا، ویدئو و دادههای دیگری است که در میلیونها کامپیوتر (یا خدمترسان4) در کل دنیا قرار دارد. فراپیوندها5 که در صفحات وب به صورت متن زیر خطدار با تصویر دیده میشوند مثل یک چسب صفحات وب را به هم میچسبانند. این فراپیوندها به شما امکان میدهند که به فوریت به سند و موضوع وب مرتبط دسترسی پیدا کنید. این سند در پنجرهای از برنامه مرورگر (خدمات گیرنده6) ظاهر میشود. پیش از اختراع وب، کاربران کامپیوتر مجبور بودند که نشانی فایل واقع در یک خدمات دهنده مشخص را تایپ کنند یا از فهرستهای طولانی منوها برای یافتن اطلاعات بهره بگیرند. زمانی که به اینترنت متصل میشوید و از برنامه مرورگر وب استفاده میکنید، میتوانید اطلاعاتی را که به آن دستیابی دارید بدون توجه به اینکه در راینه محلی ذخیره شده یا در سوی دیگر جهان باشد بخوانید یا مشاهده کنید یا بشنوید. داستانی که در رایانهای در سنگاپور ذخیره شده است ممکن است با اطلاعات بورس نیویورک، تصویری که در فرانکفورت ذخیره شده است و فایل صوتی که در توکیو ذخیره شده است ارتباط برقرار کند.مجموعهء خدمتگرهای وب، اینترنت و مرورگر وب این اطلاعات را گردآوری و به صورت یک مجموعه متحد ارائه میکند. در واقع وب یک برنامهء خدمت گیرنده و خدمت دهنده است که از بسیاری جهات شبیه گوفر عمل میکند. وب مانند گوفر امکان دستیابی به اطلاعات را بدون دانستن محل نگهداری آنها در اینترنت فراهم میسازد و تنها برنامهای در اینترنت است که به صورت فرامتن عمل میکند. برخی از منابع فرامتنی که در اینترنت وجود دارند فقط فایلهای متنی ساده هستند. همچنین در وب ممکن است با فرامتنهایی مواجه شوید که شاهکارهای گرافیکی باشند و اینها هستند که باعث شهرت وب به عنوان یک رابط گرافیکی بسیار مطلوب شدهاند. اگر رایانه شما به قابلیتهای تصویری و صوتی مجهز باشد، میتوانید تمام تصاویر و اصوات مرتبط به منابع وب را دریافت کنید و مورد استفاده قرار دهید. چنانچه این قابلیتها در نظام تعبیه نشده باشد، وب منابعش را فقط به شکل ساده ارائه میدهد. ساخت فرامتن به عملیات بسیار زیادی نیاز دارد. هر کلمه متن ممکن است با منابع اطلاعاتی دیگر ارتباط و پیوند داشته باشد. این کار با استفاده از یک ویرایشگر فوق متن صورت میگیرد و متن را به زبانی ترجمه میکند که برقراری ارتباط با اسناد دیگر میسر باشد. عملاً وب اولین کوشش برای متصل ساختن بشر از طریق اینترنت نیست. وب چهارمین کوشش از چنین کوششهاست. سه مورد دیگر فهرستهای پستی، یوزنت، و گوفر هستند.تاریخچه شبکه جهانی وبدر اوایل دهه 1980 در موسسه سرن (مرکز تحقیقات هستهای اروپا)، دانشمندی به نام تیم برنرزلی گسترش اتصال درونی رایانههای دنیا را مطرح کرد و پیشبینی کرد که در آینده بتوان به تمام اطلاعات و فایلهای مرتب مربوط به فیزیک دسترسی یافت. در 1988 اولین برنامهء کاربردی فرامتن منتشر شد و در مارس 1989 برنرزلی به همراه روبرت کایلیائو برای شروع کار پروژهای را ایجاد کرد که از طریق شبکهء رایانهای دستیابی به فرامتن را فراهم میکرد. پروژهای به نام «تار عنکبوتی وب» که شامل شبکهای از پیوندها بود. در واقع هدف اصلی آن، اشتراک مسائل تحقیاتی و همکاری میان فیزیکدانان در نقاط مختلف بود. شبکهء وب در ماه مه 1991 پس از تحقیقات گسترده با نام وب در سرن منتشر شد و در سال 1993 به عموم معرفی گردید. شبکهء جهانی وب یکی از جدیدترین خدمات اطلاعرسانی در اینترنت است که نسبت به دیگر ابزارها و خدمات اینترنت به سرعت در حال رشد و گسترش است و بسیاری از صاحبنظران عقیده دارند که ظهور شبکهء جهانی وب با قابلیت ارائه تصاویر گرافیکی رنگی، فیلم، صوت و متن همراه با پیوندهای فرامتنی مهمترین دلیل رشد روزافزون استفاده از اینترنت است، به طوری که مشتاقان به کارگیری وب به سرعت در حال افزایشاند. طبق گزارشهای آماری در ژوئن سال 1993 تنها 130 سایت وب بر روی اینترنت قابل دسترسی بود در حالی که این میزان تا ماه ژوئن سال 1995 به بیش از 23 هزار سایت وب رسید. همچنین طبق برآورد شرکت دیناکوئست تا پایان سال 1997 بیش از 80 میلیون رایانه به اینترنت متصل شد که رشدی معادل 71 درصد را نسبت به سال 1996 نشان میدهد. CERN در سال 1993 وب را برای استفاده به طور رایگان آزاد اعلام کرد. وب جذب کاربران در خارج از دنیای آموزشی را نیز آغاز کرده است. سازمان سرن، وب را در اختیار علاقهمندان به آن قرار داده است.
وب، نه اینترنتامروزه کاربران کامپیوتر سراسر جهان به استفاده از وب و اطلاعات گرافیکی آن گرایش دارند. از این روی، اکثر رسانهها، اکثر کاربران کامپیوتر، و حتی بسیاری از مشاغل وصل-خط از اصطلاح «وب جهان پهنا» و «اینترنت» به