لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
آب درمانی(هیدروپاتی) یعنی درمان امراض به وسیله آب. از زمانی که به یاد می آید، هم قبایل بدوی و هم ملل متمدن آب را برای درمان به کار می گرفتند. حتی حیوانات وحشی و اهلی دریافته اند، زمانی که بیمار می شوند، باید آب بیاشامند.
مصرف صحیح آب نه تنها تندرستی ما را حفظ می کند، بلکه در صورت از دست رفتن تندرستی یا بروز اختلال در آن از طریق پاکسازی مواد زاید از بدن، آن را باز می گرداند. طبقه بندی آب از نظر درجه حرارت:
آب خنک تر از دمای بدن (37 درجه)، اثر برانگیزنده، خنک کننده و محرک دارد.2) آب گرم تر از بدن، تقویت کننده، نیرو بخش و قدرت آفرین است.3) آبی که داغ است آرامش به وجود می آورد و دردها را مرتفع می سازد، ولی ایجاد خستگی مفرط می نماید.
4) آبی که اندکی از درجه حرارت بدن پایین تر است، یعنی آب ولرم (27 تا 32 درجه) یا آب نه سرد و نه گرم (32 تا 35 درجه) همیشه سودمند است و برای مصارف عمومی مناسب است.
چار چوب نظری آب درمانی
نظریه اساسی و اصول هیدروپاتی را می توان به قرار زیر تشریح کرد:ناخالصی های بدن، علت تمام بیماری هاست.
درد، آوای طبیعت است که به مغز هشدار می دهد که پناهگاه عضو، مورد تهاجم دشمن قرار گرفته است و برای دفع میهمان ناخوانده یاری می طلبد.داروهای شیمیایی زهرآگین در چنین مواردی صرفا بیماری را کنترل می کنند، ولی نمی توانند علت را مرتفع سازند. این داروها متعاقبا صدمات شدید تری عارض می کنند.
طبیعت درمان دهنده بزرگی است. بنابراین تمهیدات ما در گرو همکاری با طبیعت، در پاکسازی زواید از طریق مصرف داخلی و خارجی آب است که سالم ترین، مطمئن ترین و بی آزارترین پاک کننده است.
بدن انسان سالم بیش از 60 درصد آب دارد که درجه حرارت آن 37 درجه سانتی گراد است. بدن روزانه مقداری آب از طریق پوست، شش ها، کلیه ها و روده ها دفع می کند و برای اینکه در تندرستی باقی بماند، باید مقداری آب خالص را از راه غذا و آشامیدنی به بدن برسانیم.
برای آنکه تندرستی را حفظ کنیم، همیشه باید غریزه طبیعی را به منزله راهنما قرار دهیم.
علت اولیه تمام بیماری ها، باقی ماندن مواد مرضی در سیستم بدنی است. باکتری ها ازاین مواد زاید تغذیه می کنند. هیچ گونه باکتری در خون خالص اکسیژن دار و در مکانی که این مواد زاید یافت نمی شوند، نمی تواند رشد کند.
بیماری های مزمن در اثر تجمع این مواد مرضی در بعضی از مناطق بدن که بنا به دلایلی ضعیف تر از بقیه اعضا در دفع مواد زاید است، مانند ریه، کبد یا کلیه به وجود می آیند که این مواد زاید سبب تضعیف و تخریب عضو گرفتار می شوند.
تمهیدات ما در علاج بیماری حاد یا مزمن باید کمک به طبیعت در خروج این مواد زاید از بدن باشد که عملکرد اعضا را مختل می کند و این کار نباید با سموم یا تزریق مواد بیگانه در سیستم باشد که حالت بیماری را مشکل تر می سازد، پس آنگاه طبیعت با ناخالصی ها می ستیزد و موادی که برای بدن لازم نیست از بدن دفع می کند.
راهنمای درمان قطعی انواع سرطان، ایدز، هپاتیت، آلرژی، اعتیاد،
بیماریهای قلب، کبد، ریه، کلیه، تومورمغزی، معده، روده، سینوزیت، آب مروارید، پیرچشمی، قند، فشارخون، چاقی و دیگر بیماریها در این روش درمان، به بدن اجازه داده میشود تا با اجرای مکانیسم از پایین به بالا، خود را مانند روزی که متولد شده بازسازی و از همهی بیماریها و نارساییها پاکسازی نماید. در حالت عادی، مکانیسم بدن از بالا به پایین است. یعنی: 1ـ از راه دهان خوراک دریافت میکند. 2ـ مواد سودمند را جدا میکند. 3ـ چربیها و یا قند اضافه و برخی دیگر از مواد زائد را در جاهای خالی بدن مانند پیرامون شکم، زیر پوست سر، پیرامون قلب و ..ذخیره میکند. 4ـ دیگر مواد زائد را از راه روده دفع میکند؛ ولی در مکانیسم از پایین به بالا، چون بدن جز آب چیزی دریافت نمیکند، برای تأمین انرژی برای زنده ماندن، خود را بررسی و ذخیرههای سودمند و ناسودمند را برای مصرف فراخوانی میکند. آنچه سودمند بداند میسوزاند و آنچه زیانآور بداند، از راه دهان به صورت خلط بیرون میریزد؛ به همین دلیل آب دهان بیمار، به صورت چسبناک و کشدار میشود که بایستی بیرون ریخته شود. در این روش، از یک سو غذای کافی برای ادامهی زندگی میکربها، باکتریها و یا سلولهای سرطان به آنها نمیرسد و از سوی دیگر بدن برای زنده ماندن، با تمام توان هر چه را در جای جای خود پیدا کند به عنوان غذا شناسایی میکند. در این حالت، هیچ میکرب، باکتری و یا سلول سرطانی تاب مقاومت در برابر بدن را ندارد. ممکن است برای کسی این پرسش پیش آید که بیماریهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 48
داستان اِفک یا ((حدیث اِفک )) یعنى تهمت زدن به یکى از همسران پیامبر، معروف است . و ماجراى آن در سوره نور به تفصیل آمده است . آیات مربوط به این ماجرا از آیه یازده آغاز و تا 26 پایان مى یابد.تفاسیر و احادیث و تواریخ اسلامى راجع به زنى که مورد تهمت قرار گرفته است دو نظر دارند:1 - عموم مفسران و محدثان و مورّخان عامه نوشته اند: وى عایشه دختر ابوبکر بوده است . این نظر هم بر اساس حدیثى است که راوى آن خود عایشه است ، به شرحى که خواهد آمد. بعضى از تفاسیر و تواریخ شیعه نیز بر اثر عدم توجه ، همین نظر را اظهار داشته اند.2 - بیشتر تفاسیر شیعه نوشته اند که ماجراى ((اِفک )) از تهمت زدن عایشه به ((ماریه )) همسر مصرى پیغمبر ناشى شده است .اینک نخست به شرح نظریه اول مى پردازیم ، آنگاه نظر خود را درباره نظریه دوم ابراز مى داریم .عایشه مى گوید: رسم پیغمبر این بود که هر گاه مى خواست به سفر برود، قرعه مى انداخت و به حکم قرعه یکى از همسران خود را همراه مى برد.در غزوه ((بنى مُصطلق ))قرعه به نام من اصابت کردومن همراه پیغمبربودم .پس از خاتمه جنگ و شکست دشمن ، در یکى از منازل میان راه مدینه ، شب هنگام چون کاروان ما خواست حرکت کند، من براى قضاى حاجت به نقطه اى رفتم و چون برگشتم دیدم گردنبندم نیست . به نقطه اى که رفته بودم بازگشتم تا آن را بیابم . وقتى به محل اقامت کاروان مراجعت کردم دیدم قافله حرکت کرده است و به تصور اینکه من در محمل هستم ، آن را برداشته و به شتر بسته و رفته اند.در آن هنگام یکى از اعراب بادیه به من نزدیک شد و چون مرا شناخت شترش را خوابانید و مرا سوار کرد وبه قافله رسانید. همین معنا موجب شد که منافقان سروصدا به راه اندازند و پیغمبر مرا به خانه پدرم بفرستد و حتى در صدد طلاق من بر آید تا اینکه آیات ((اِفک )) نازل شد و خدا مرا از تهمتى که زده بودند تبرئه کرد و نظر پیغمبر نسبت به من عوض شد!این خلاصه داستان افک و نزول شانزده آیه سوره نور به روایت عایشه است . اگر داستان این بوده است که عایشه مى گوید، چندین اشکال در این حدیث به نظر مى رسد که باید براى آن پاسخى منظور داشت :1 - آیا پیغمبر اجازه داده که زن جوانش شب هنگام بدون اطلاع او از میان جمعیت خارج شود و تنها به نقطه تاریک و دورى از بیابان رود؟2 - آیا پیغمبر این قدر نسبت به ناموس خود (نَعُوذُ بِاللّهِ) سهل انگار بوده است که موقع کوچ کردن نداند همسرش در محمل هست یا جا مانده تا اینکه عربى او را بیابد و سوار کند و بیاورد و به کاروان برساند؟!3 - آیا پیغمبر تا آنجا بى خبر بوده که نداند تهمت منافقان ، راست است یا دروغ تا اینکه ((آیات افک )) نازل شود و یقین کند که سخن منافقان تهمت بوده است و عایشه تبرئه شود و باردیگر او را بپذیرد و به خانه برگرداند؟4 - آیا براى پیغمبر روا و جایز است که بر اساس شایعه سازى منافقان ، زن جوانش را از خود براند و نسبت به او سوءظن پیدا کند و باعث شود که شخصیت و آبروى او و خودش لکه دار گردد؟!اینها نقاط مبهمى است که به طور آشکار در حدیث افک عایشه دیده مى شود و قبول آن ماجرا از زبان عایشه را مورد تردید قرار مى دهد.آنچه در احادیث معتبر شیعه راجع به ((حدیث افک )) آمده است ، به خوبى مى رساند که موضوع چیز دیگرى بوده است و با توجه به آن هیچیک از این اشکالات مورد پیدا نمى کند.آنچه شیعه در این خصوص روایت کرده این است که روزى پیغمبر اکرم ، کودک خردسالش ((ابراهیم )) را که از همسر مصرى خود ((ماریه )) داشت به عایشه نشان داد و فرمود: ((ببین چقدر شبیه من است )).عایشه گفت : نه ! نمى بینم که شباهتى به شما داشته باشد!!عایشه مى خواست به ((ماریه )) از این راه تهمت بزند. چون او پس از خدیجه تنها زنى بود که از پیغمبر بچه آورده بود و عایشه تنها دخترى که به عقدپیغمبر درآمده بود،نمى توانست شاهداین منظره باشد و آن راتحمل کند.خود وى مى گوید: حالتى که در این مواقع به هر زنى دست مى دهد، بر من عارض شد.ولى به گفته علامه فقید سید عبدالحسین شرف الدین عاملى : ((خداوند، ابراهیم و مادرش ماریه را به دست امیرالمؤ منین علیه السّلام از این اتهام تبرئه کرد)).حاکم نیشابورى داستان آن را در حدیث صحیح ((مستدرک )) و ذَهَبى در ((تلخیص )) به نقل از خود عایشه آورده اند. نگاه کنید به جلد چهارم مستدرک و تلخیص آن ، صفحه 39 و تعجب کنید.(93)بارى ، بنابرآنچه در حدیث افک راجع به سوءنظر و حسد عایشه نسبت به ماریه همسر دیگر پیغمبر دیده مى شود این است که چون او نمى توانست خود را فاقد اولاد ببیند و بچه هوو را در بغل پیغمبر مشاهده کند، لذا به هووى خود تهمت زد و کسان خود و دیگران را نیز با خود همدست کرد و آن سرو صدا را به راه انداخت . خداوند آیات افک را در تبرئه ماریه از تهمت عایشه نازل فرمود و منافقان را تخطئه کرد که درست به عکس منظور عایشه نتیجه مى دهد؛ زیرا:اولا :خداوند ماریه را تبرئه کرده است نه عایشه .ثانیا :عایشه بود که ماریه را مورد تهمت و افک قرار داد و موجب شد که منافقان ، زبان درازى کنند و سروصدا به راه بیندازند.ثالثا :آیات افک در نکوهش عایشه و تخطئه او نازل شده است ، نه براى دفاع از وى و آن داستان نامناسب .رابعا :باتوجه به این واقعیت کاملا پیداست که عایشه خواسته است با جعل آن حدیث کذایى ، مسیر نزول آیات افک را منحرف سازد و آن را به نفع خود متمایل کند که چون در آن ایام حکومت تعلق به پدر او داشت ، توانست این کار را عملى سازد و تخطئه خود را به صورت تبرئه خویش در آورد، اما در مورد دیگر جلوه گر سازد.اینک ترجمه آیات افک ، که عینا از نظر خوانندگان محترم مى گذرد:((کسانى که تهمت (به ماریه ) زدند، گروهى از شما مسلمانان (اما منافق ) هستند. (اى مسلمانان راستین )گمان نکنید که این تهمت ، شما را دچار شرّ کند بلکه سرانجام به نفع شما خواهد بود(و منافقان شناخته مى شوند) هر یک از آنان که تهمت زده اند،گناه آن را خواهند برد و کسى که بیشترین تهمت را به عهده گرفت ، عذابى بزرگ خواهددید)).((چرا وقتى آن تهمت را شنیدید، مردان و زنان با ایمان درباره خود گمان نیک بردند و فقط گفتند: این تهمتى آشکار است (که منافقان زده اند)؟)).((چرا وقتى منافقان این تهمت را زدند، چهار شاهد براى اثبات آن نیاوردند؟ وقتى گواهانى نیاوردند، نزد خداوند دروغگو خواهند بود)).((اگر تفضل خدا و رحمت او در دنیا و آخرت بر شما اهل ایمان نبود، در این سخنان و تهمتها که در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 47
تعریف آسیب شناسی : آسیب شناسی اجتماعی یعنی شناخت ریشه ای بینظمی های اجتماعی
استفاده ازاین واژه به خاطراین است که همانندیهای بین پیکره جامعه ازنظردانشمندان وانشهای اجتماعی وپیکره انسان دردانشهای زیستی وجوددارد.به طوریکه نخستین واحددرجسم انسان سلول است .مجموعه سلولهای یک بافت رابه وجودمی آورد .مانندبافت روده ،معده ،مخاط بینی .
مجموعه ازبافتها اندام رابوجودمی آورندماننداندام :بینایی وغیره .ومجموعه اندام دستگاه رابه وجودمی آورد مانند: دستگاه گوارش ،گردش خون ،دفع ادرارومجموعه چنددستگاه روی هم اورگانسیم موجودزنده یاانسان راسبب می شود.
پس هرانسان ازمجموعه دستگاههای :عصبی ،تنفسی ،گردش خون ،گوارشی ودفع ادرارتشکیل شده است .همین وضعیت درموردجامعه نیزقابل بحث می باشد .به طوریکه سلول درجامعه یک فردمی باشدویک اورگانسیم انسانی کل جامعه می باشد.بافت گروه می باشدودستگاه طبقه اجتماعی .حال همچنان که یک تک سلول دربدن ماشروع به رشدیاتکثیرناموزون بیرون ازقاعده کنداصطلاحاَآن بافت سرطانی شده است .اگرآن سلول رادرمان نکنیم بایستی در انتظارسرطانی شدن کل وجودیک انسان باشیم .به همین ترتیب انتظارمرگ
آن فردراداشته باشیم .
درجامعه نیزاگرافرادناراضی مشکل دارناگام ویامحروم پدیدآیندوآنان احساس منفی نسبت به اجتماع خودپیداکنند و تعدادآنهاافزایش یابدآنان بارفتارهای خلافکارانه وضداجتماعی سلامت کل جامعه رانیزبه خطرمی اندازد.بنابراین آسیب شناسی اجتماعی مانندآسیب شناسی وروانشناسی زیستی براین باوراست که پیشگیری ازدرمان آسانتر،ارزانتر وکارآمدترمی باشد.وهمینطورپیشگیری ازپشیمانی بهتراست .وآنگاه کاری منطقی ونتیجه بخش خواهیم داشت که به این پاسخ رسیده باشیم که :چه بکنیم تا مشکلی پدیدنیاید؟به طوریکه درروانشناسی زیستی برای نمونه می گویندکه زیرآفتاب مستقیم زیادقرارنگیرید.خوراکیهای سوخته ،ته دیک سوخته سیب زمینی سوخته رانخوریدمواد شیمیایی راکه به غذاهای کنسروی اضافه می کنندازآنهایی که می توانندسرطان زاباشندازخوردن آنهاپرهیزکنید سیگارنکشید.دربرابرپرتوهای ایکس (x)بیش ازچهاربارقرارنگیریدمانندعکس برداری .تااینجا پیشگیری می باشد یک مرحله بعدازآن چکاپهای شش ماهه ویک ساله است .مثلاَازآنجایی که روی چهل وپنج سال احتمال سرطان پرستات درآقایان زیادمی باشدبه جاست که هرمردچهل وپنج ساله ،سالی یک بارپرستاتش راموردمعاینه قراردهدوهمینطورمیزان اسیدفسقات یا(P,G,A)رااندازه گیری کندتاروشن شودکه دفع پرستات اونگران کننده است یاخیروازآنهایی که خانمها درمعرض سرطان واژون هستندیادرمعرض دستگاه زنانگی می باشندخوبست که سالی یک بارآزمایش پاپ اسمیرراانجام دهندویامعاینه شوندواگرخدایی ناکرده وضعیت نگران کننده ای دربخش پرستاپ درآقایان ودربخش رحم ،پستان ،واژن خانمهاباشندیعنی ملکنتی (یعنی سرطان )تشخیص داده شودحتماَباخارج کردن رحم درخانمهاویابیرون آوردن پرستات درآقایان متاقازتادچارسازی همه سلولهابه ملکنتی یاسرطان پیشگیری کنیم .
پیش ازمتاتازشیمی درمانی انجام می گیردکه درصورت عدم موفقیت ممکن است که فردبمیرد.به همین ترتیب یک جامعه نیزمی تواندمانندفیزیولوژی یک انسان که به کام مرگ می رودسقوط کرده نابودشده واز بین برودبنابراین همچنان که برای پیشگیری ازمرگ های نابهنگام می توان باتوجه به مشاهده های ژنتیکی پیش ازازدواج وتوجه به عوامل دوران بارداری وتغذیه ،بهداشت جسمی نیرومنددرمقابل بیماری داشت .بابرنامه ریزی درزیست اجتماعی تقسیم نسبی عادلانه دارایی ها،توزیع منصفانه وبرنامه ریزی برای متولدین بعدی وپیش بینی کادرمسکن ،بهداشت وغیره برای آنان ازپیدایش افرادضداجتماعی قانون گریز،قانون بسته (زندان )وکسانی که شیشه اتومبیل می شکنند وغیره جلوگیری کرد.
حال که می توانند به جامعه خسارت جبران ناپذیری واردکنندپیشگیری کنیم .
هدفهای آسیب شناسی اجتماعی :
1ـشناسایی آسیب های اجتماعی وعوامل ایجادکننده آن :گفتنی است که ماناهنگامی که ازعلل وریشه هرمشکلی بی خبرباشیم درمان ،برطرف سازی وبهبودبخشیدن به آن حدوداَناممکن می باشد .پس بنابراین به جاخواهد بودکه مابرای ریشه یابی علل طلاق ابتدابه دلایل ازدواجهای نادرست ودسته پایین .زیراازنظراستاددرس طلاق پایان زندگی نیست ولی طلاق می تواندپایان یک ازدواج نادرست باشد.
2ـپیشگیری :به طوری که برای پیشگیری ازپیدایش وگسترش بزهکاران تنهایک راه وجوددارد.اصلاح ساختارخانوادگی محیط زیست همگانی دربخش خانواده بایدموردآموزش قرارگیرد.بهسازی ایرادهای ازدواجهابرطرف شودوبه خانواده ها این پیامهادرآغاززندگی بایستی انتقال پیداکند:«1ـآنگاه خانواده ای مجازبه بچه دارشدن است که به طورنسبی اطمینان داشته باشدکه فرزندشان آنگاه بایدبه دنیابیاید که دست کم ازخودشان خوشبخت ترباشد.بنابراین خانواده هابایدبدانندکارکردامروزه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
عـلـل روانـى : یعنى انگیزه هایى که ممکن است براى بى دینى و گرایش به الحاد در شخص وجود داشـتـه بـاشـد , هر چند خودش از تاثیر آنها آگاه نباشد و مهمترین آنهاراحت طلبى ( در مقابل زحـمت تحقیق و پژوهش در دین ) و میل به بى بند و بارى ( درمقابل قبول مسئولیتهایى که دین به عهده انسان گذاشته , و جلوگیرى دین ازهواپرستى ) است . کتاب : محمد تقى مصباح یزدى / آموزش عقاید نویسنده : مصباح یزدى - محمد تقى زیرنویس :
انحراف از دین -----
سئوال : علل اجتماعى انحراف از دین را شرح دهید ؟جواب : عـلـل اجـتـماعى : یعنى اوضاع و احوال اجتماعى نامطلوبى که در پاره اى از جوامع پدیدمى آید و متصدیان امور دینى نقشى در پیدایش یا گسترش آنها دارند , در چنین شرایطى بسیارى از مردم کـه از نظر تفکر عقلانى ضعیف هستند و نمى توانند مسائل رابدرستى تجزیه و تحلیل کنند و علل واقـعـى رویـدادهـا را تـشخیص دهند , این نابسامانیها را به دلیل دخالت دینداران در وقوع آنها , بـحساب مکتب و دین مى گذارند و چنین مى پندارند که اعتقادات دینى , موجب پیدایش اینگونه اوضـاع واحوال نامطلوب شده است لذا از دین و مذهب بیزار مى شوند !مثلا در عهد رنسانس اروپا رفتارهاى ناشایست کلیسائیان در زمینه هاى مذهبى و حقوقى و سیاسى , عامل مهمى براى بیزارى مردم از مسیحیت و بطور کلى از دین و دیندارى گردید . پـس بـراى همه دست اندرکاران امور دینى ضرورت دارد تا حساسیت موقعیت و اهمیت مسئولیت خـودشـان را درک کنند و بدانند که لغزشهاى آنان مى تواند موجب گمراهى وبدبختى جامعه اى بشود . کتاب : محمد تقى مصباح یزدى / آموزش عقاید نویسنده : مصباح یزدى - محمد تقى زیرنویس :
انحراف از دین -----
سئوال : علل فکرى انحراف از دین و شاخه هاى آن را بیان کنید . جواب : عـلـل فـکرى یعنى اوهام و شبهاتى که به ذهن شخص مى آید یا از دیگران مى شنود و دراثر ضعف نـیـروى تـفـکر و استدلال , قدرت بر دفع آنها را ندارد و کمابیش تحت تاثیرآنها قرار مى گیرد و دست کم موجب تشویق و اضطراب ذهن و مانع از حصول اطمینان ویقین مى گردد . ایـن دسـتـه از عـوامـل نـیز بنوبه خود قابل تقسیم به دسته هاى فرعى است مثل شبهات مبنى بر حـس گـراى , شـبـهـات ناشى از عقاید خرافى , شبهات ناشى از تبیینهاى نادرست و استدلالهاى ضـعـیـف , شـبهات مربوط به حوادث و رویدادهاى ناگوارى که پنداشته مى شودخلاف حکمت و عدل الهى است . شـبهات ناشى از فرضیه هاى علمى که مخالف با عقاید دینى تلقى مى شود و شبهاتى که مربوط به پاره اى از احکام و مقررات دین بخصوص در زمینه مسائل حقوقى و سیاسى است . کتاب : محمد تقى مصباح یزدى / آموزش عقاید نویسنده : مصباح یزدى - محمد تقى زیرنویس :
انحراف از دین -----
سئوال : راه مبارزه با علل انحراف چیست ؟جواب : با توجه به تنوع و گونه گونى علل و عوامل انحراف , روشن مى شود که مبارزه وبرخورد با هر یک از آنها شیوه خاص و محل و شرایط ویژه اى مى طلبد مثلا علل روانى واخلاقى را باید بوسیله تربیت صحیح و توجه به ضررهاى مترتب بر آنها , و براى جلوگیرى از تاثیر سوء عوامل اجتماعى علاوه بر جـلـوگـیـرى عـملى از بروز چنین عواملى , مى بایست فرق بین نادرستى دین با نادرستى رفتار دیـنـداران را روشـن سـاخـت و نـیـز براى جلوگیرى از تاثیرات سوء عوامل فکرى باید شیوه هاى مـتـنـاسـبـى را اتخاذ کرد از جمله اینکه عقاید انحرافى را از عقاید صحیح تفکیک کرد وو از بکار گـرفـتن استدلالات ضعیف و غیر منطقى براى اثبات عقاید دینى اجتناب ورزید و نیز باید روشن کرد که ضعف دلیل نشانه نادرستى مدعى نیست . کتاب : محمد تقى مصباح یزدى / آموزش عقاید نویسنده : مصباح یزدى - محمد تقى زیرنویس : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انحطاط 1
علت انحطاط مسلمین -----
سئوال : چـرا روزى مسلمانان بر اکثریت مردم متمدن روى زمین حکومت مى کردند و قافله سالارکاروان تمدن بودند ; ولى امروز دنباله رو ملل پیشرفته جهان شده اند ؟! جواب : به راستى این سوال از پرسشهاى جالب و حساس است ; شایسته است کتابى پیرامون آن نوشته شود . دانشمند معروف مصرى , فرید وجدى در دائره المعارف خود در ماده علم علل ده گانه اى براى پـیشرفت مسلمانان یادآور شده و دانشمندان دیگرى نیزدر این باره به بحث و گفتگو پرداخته اند (1) ولـى در حـقـیـقـت علت اساسى آن پیشرفت و این عقب گرد , چیزى جز پیروى و انحراف از تعالیم عالى اسلام نبوده است ;مسلمانان در صدر اسلام - در تمام شوون زندگى - از تعالیم اسلام الـهـام مـى گـرفتندولى امروز در غالب نقاط , مسلمانان از راه صحیح اسلام منحرف گردیده و مـى تـوان گـفـت کـه گـروهى در حقیقت مسلمان جغرافیایى هستند نه مسلمان واقعى ; علت اسـاسـى همین است و بس , ولى مع الوصف به برخى از علل ترقى و تعالى و یا تنزل و انحطاطآنان اشاره مى کنیم :1 - فداکارى همه جانبه : مسلمانان صدر اسلام به تمام معنى فداکار بودند . دین وآیین اسلام در نظر آنها از برادر , زن , مقام , ثروت و منصب گرامى تر بود ; همه منافع مادى را فـداى اسـلام مـى کـردند و صفحات تاریخ اسلام خصوصا جنگهاى پیامبر اسلام گواه زنده این گفتار است , ولى امروز براى بیشتر افراد , دین در حاشیه زندگى قرار گرفته و دیگر آن فداکارى کـمـتر وجود دارد ; براى گروهى اسلام تا آنجا محترم است که با مال و مقام آنها مزاحمت نداشته باشد و در صورت تزاحم , کمتر فردى است که به خاطر اسلام دست از منافع مهمى بکشد . از آنـجـا کـه اسـلام براى آنها گران تمام شده بود و آن را به قیمت جان عزیزان خودخریده بودند ارزش آن را مى دانستند . 2 - اتـحـاد و اتـفاق : در صدر اسلام , مسلمانان متحد و متفق و به حکم قرآن برادربودند و پس از وفـات پـیـامـبـر با اختلافى که پیش آمد , بر اثر حسن سیاست امیرمومنان علیه السلام و