لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
تاریخچه نقاشی
تاریخ هنر نقاشی در ایران به زمان غارنشینی برمیگردد. در غارهای استان لرستان تصاویر نقاشی شده از حیوانات و تصاویر کشف شده است. نقاشی های کشف شده در مناطق تپه سیالک و لرستان بر روی ظروف سفالی، ثابت می کند که هنرمندان این مناطق با هنر نقاشی آشنایی داشته اند. همچنین نقاشیهایی از دوران اشکانیان، نقاشی های معدودی بر روی دیوار، که بیشتر آنها از قسمتهای شمالی رودخانه فرات بدست آمده، کشف شده است. یکی از این نقاشیها منظره یک شکار را نشان میدهد. وضعیت سوارها و حیوانات و سبک بکار رفته در این نقاشی ما را بیاد منیاتورهای ایرانی می اندازد. در نقاشیهای دوران هخامنشی، نقاشی از روی چهره بر سایر نقاشی های دیگر تقدم داشت. تناسب و زیبایی رنگها از این دوران، بسیار جالب توجه است. نقاشی ها بدون سایه و با همدیگر هماهنگی دارند. در بعضی از موارد، سطوح سیاه پر رنگ را محدود کرده اند. مانی، (پیامبر و نقاش ایرانی)، که در قرن سوم زندگی میکرد، یک نقاش با تجربه و ماهر بود. نقاشی های او یکی از معجزاتش بود.
نقاشی Torfan
نقاشی (Torfan) که در صحرای گال استان ترکستان در چین بدست آمد، مربوط است بسال ۸۴۰ تا ۸۶۰ بعد از میلاد. این نقاشی های دیوارنما مناظر و تصاویر ایرانی را نمایش میدهند. همچنین تصاویر شاخه های درختی در این نقاشی ها وجود دارند. باستانی ترین نقاشی های دوران اسلامی، که بسیار کمیاب است، در نیمه نخست قرن سیزدهم به وجود آمده بودند. مینیاتورهای ایرانی (طرح های خوب و کوچک) بعد از سقوط بغداد در سال ۱۲۸۵ میلادی بوجود آمدند. از آغاز قرن چهاردهم کتابهای خطی بوسیله نقاشی از صحنه های جنگ و شکار تزئین شدند. چین از قرن هفتم به بعد به عنوان یک مرکز هنری، مهمترین انگیزه برای هنر نقاشی در ایران بود. از آن به بعد یک رابطه بین نقاشان بودائی چینی و نقاشان ایرانی بوجود آمده است. از لحاظ تاریخی، مهمترین تکامل در هنر ایرانی، تقبل طرحهای چینی بوده است که با رنگ آمیزی که ادراک ویژه هنرمندان ایرانی است مخلوط شده بود. زیبایی و مهارت خارق العاده نقاشان ایرانی واقعاً خارج از توصیف است. در قرن اول اسلامی، هنرمندان ایرانی زینت دادن به کتابها را شروع کردند.
کتابها با سرآغاز و حاشیه های زیبا رنگ آمیزی و تزئین شده بود. این طرحها و روشها از یک نسل به نسل دیگر با همان روش و اصلوب منتقل می شد، که معروف است به "هنر روشن سازی". هنر روشن سازی و زیبا کردن کتابها در زمان سلجوقیان و مغول و تیموریان پیشرفت زیادی کرد. شهرت نقاشی های دوران اسلامی شهرت خود را از مدرسه بغداد داشت.
مدرسه بغداد
مینیاتورهای مدرسه بغداد، کلاً سبک و روشهای نقاشی های معمولی پیش از دوره اسلامی را گم کرده است. این نقاشی های اولیه و بدعت کارانه فشار هنری لازم را ندارند. مینیاتورهای مدرسه بغداد اصلاً متناسب نیستند. تصاویر نژاد سامی را نشان میدهد؛ و رنگ روشن استفاده شده در آن نقاشی را. هنرمندان مدرسه بغداد پس از سالها رکود مشتاق بودند که آیین تازه ای را بوجود آورده و ابتکار کنند. نگاه های مخصوص این مدرسه، در طرح حیوانات و با تصاویر شرح دادن داستانها است. اگر چه مدرسه بغداد، هنر پیش از دوره اسلامی را تا حدی در نظر گرفته بود، که بسیار سطحی و بدوی بود، در همان دوره هنر مینیاتور ایرانی در تمام قلمرو اسلامی از آسیای دور تا آفریقا و اروپا پخش شده بود.
از میان کتابهای مصور به سبک بغداد میتوان به کتاب "کلیله و دمنه" اشاره کرد. تصاویر نامتناسب و بزرگتر از حد معمول رنگ شده است؛ و فقط رنگهای معدودی در این نقاشیها بکار رفته است. بیشتر کتابهای خطی قرن سیزدهم، افسانه ها و داستانها، با تصاویری از حیوانات و سبزیجات تزئین شده است. یکی از قدیمی ترین کتابهای کوچک طراحی شده ایرانی بنام "مناف الحیوان" در سال ۱۲۹۹ میلادی بوجود آمده است. این کتاب مشخصات حیوانات را شرح میدهد. در این کتاب تاریخ طبیعی با افسانه در هم آمیخته شده است. موضوعات این کتاب که تصاویر بسیاری دارد، برای آشنایی با هنر نقاشی ایرانی بسیار مهم است. رنگها روشن تر و از روش مدرسه بغداد که روشی قدیمی بود جلوتر است. پس از هجوم مغولان، یک مدرسه جدید در ایران به نظر میرسید. این مدرسه تحت تأثیر از هنر چینی و سبک مغول بود. این نقاشی ها همه خشک و بی حرکت و خالص و یکسان، مانند سبک چینی است. بعد از حمله مغول به ایران، آنها تحت تأثیر از هنر ایرانی، نقاشان و هنرمندان را تشویق کردند. در میان نقاشی های هنرمندان ایرانی میتوان سبک مغول هم مشاهده کرد، لطافت ها، ترکیبات آرایشی، و خطوط کوتاه خوب که میتوان آنها را بشمار آورد. نقاشی های ایرانی بصورت خطی و نه ابعادی می باشد. هنرمندان در این زمینه از خود یک خلاقیت و اصالت نشان داده اند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
تاریخچه رنگ
دنیایی که ما آن را نظاره می کنیم از دو عنصر مهم تجسمی تشکیل شده است این دو عنصر عبارتند از فرم (شکل) و رنگ که هر کدام لازم و ملزوم یکدیگرند. زیرا با برخورد نور به شیئی و انعکاس آن باعث دیدن رنگ می شود. هر موجودی که در این دنیا به چشم می خورد ابتدا از لحاظ شکل و اندازه احساس می گردد، سپس در حالی که دارای پوششی از رنگ است مورد توجه قرار می گیرد. در عین حال رنگ علامت مشخصه هر شیئی طبیعی است همانطور که گل سرخ به خاطر رنگش از دور جلب توجه می کند و نظر بیننده را به خود معطوف می دارد و یک میوه رنگی با رنگش اعلام می کند که رسیده است و یا نارس می باشد.- تاریخچه رنگ: اولین ملتی که اساس رنگ آمیزی موها را به وجود آوردند بنا به شواهد، چینی ها بودند که در سه هزار سال قبل از برگ و ریشه درختان رنگ تهیه کرده و جهت موها به کار می بردند و بعدها در کشورهای دیگر آسیا رنگ های گیاهی شناخته شد که امروزه هم از آن استفاده می شود مانند حنا، خضاب، بابونه و رتاس.
معمای کشف رنگ در آغاز تاریخ بشریت
برخی ازباستان شناسان می گویند، به کاربردن رنگ به عنوان یک سمبل ممکن است در حدود دویست هزار سال پیش در آفریقا شروع شده باشد.مطالعه آثارکشف شده از منطقه ای در جنوب زامبیا در قاره آفریقا، فرضیه آغاز به کار بردن رنگ در ارتباطات میان انسانها در این منطقه را به وجود آورده است. لارنس بارهام پژوهشگر دانشگاه لیورپول با مطالعه ابزارها و اشیای به جا مانده از یکی از نخستین تمدن های بشری در زامبیا می گوید در میان یافته های باستان شناسی در این منطقه ترکیبی از رنگ های مایع یا جامد بدست آمده که احتمالا برای نقاشی یا نشانه گذاری روی بدن به کار می رفته است. تا کنون گفته می شد نخستین نمونه مشابه کاربرد رنگ به صدهزار سال پیش برمی گردد. در تاریخ تکامل بشر همواره زمان آغاز به کاربردن نشانه ها برای برقراری ارتباط یکی ازموضوعات مورد بحث باستان شناسان بوده است.
زبان نمادین
تا پیش از این، نقاشی های روی صدف در منطقه ای در خاورمیانه به عنوان قدیمی ترین سند به کار گیری رنگ توسط بشر شناخته می شد. اما دکتر بارهام می گوید چه بسا بشر زودتر از آنچه یافته های باستان شناسی نشان می دهد، به این قابلیت دست یافته باشد. او می گوید: "به عنوان یک باستان شناس، مشتاقم که دریابم چه وقت استفاده از رنگ به عنوان نماد آغاز شد زیرا نمادگرایی رنگ با به کار بردن زبان همراه بوده است."
دکتر بارهام در جشنواره انجمن علوم بریتانیا گفت: "استفاده از رنگ به عنوان نماد سرآغازی بر برقراری ارتباط کلامی بوده است، بنابراین ما در حال مطالعه برای کشف نشانه هایی از پیدایش زبان هستیم."
دکتر بارهام در طول ده سال گذشته در منطقه ای درجنوب زامبیا که "توین ریورز" (Twin Rivers) خوانده می شود و یک مجموعه غار قدیمی در آنجا وجود دارد، کار کرده است. گفته می شود بشر در حدود صد و هفتاد تا سیصد هزار سال پیش در این ناحیه سکنی گزیده است. ولی اینکه چه نوعی از انسان در آن منطقه زندگی می کرده است هنوز نامعلوم است. با این همه قسمت هایی از استخوان بشر در این منطقه کشف شده است که می تواند به انسان هایدلبرگی (جد انسان نئان درتال) متعلق باشد.
این نوع انسان نیای بشر امروزی خوانده می شود و مانند انسان امروزی، مغزی بزرگ داشته است.
کشف رنگ
دکتر بارهام می گوید انسان ساکن در این منطقه (زامبیا) از گل اخری برای به دست آوردن رنگ استفاده می کرده و با استفاده از این فن آوری، رنگ های مختلف می ساخته است. در این منطقه گل اخری به رنگهای قرمز، زرد، قهوه ای، صورتی، سیاه و حتی ارغوانی وجود دارد. به این ترتیب آنها می توانسته اند با ترکیب آن با چربی حیوانات رنگ به دست آورند. با این همه باستان شناسان می گویند هنوز به نشانه های بیشتری برای پذیرش اینکه که کاربرد رنگ از این منطقه آغاز شده بود، نیاز دارند.تهیه و ساخت رنگ هنری است که از دوران بسیار قدیم تاریخ با استفاده از مواد طبیعی بوجود آمده است . و اعجاب و حس تقدیر انسانها در مقابل رنگهای طبیعت زنده و بی جان یک حقیقت می باشد . آغاز ارتباط بین انسان و گیاهان نیز به زمانها بسیار قدیم بر می گردد . در کنار این مسئله که گیاهان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
اعمال مثبت را جایگزین افکار مثبت کنیم
پسر : مادر من فکر نمی کنم که بتوانم امتحان فردای خودم رو در مدرسه پاس کنم .
مادر : پسرم همین الان افکار مثبت رو به خاطر بیار
پسر : باشه مادر من مطمئنم که نمی توانم امتحانم را پاس کنم !
در هنگام تحقیق برای این کتاب من مجبور بودم که کمی درباره ی افکار مثبت مطالعه کنم . به نظر می رسد که امروزه افکار مثبت چیزی است که بسیاری از مردم که با آن ها صحبت کرده ام به آن مثل یک اکسیر شفابخش و یک درمان برای همه چیز می نگرند. ( در نظر داشته باشید که من این مطلب را 30 سال پیش نوشته ام .)
بسیار خوب برداشت بد از صحبت های من نکنید : افکار مثبت بسیار درست است . فقط در تمام کتاب ها من به موضوعی فکر کرده ام که خیلی درباره آن در کتاب ها نخوانده ام یعنی اعمال مثبت . این بسیار سخت است که باور کنید اگر تمام روز در اتاق خود بنشینید و مثبت فکر کنید خیلی برای شما مثمر ثمر خواهد بود. به عنوان یک دلیل من مطمئنم که شما موافق هستید که سپری کردن همه ی زمان ها برای ملاحظه و تامل به شمات فرصت پیشرفت و ترقی را نخواهد داد. همانطور که قبلا ذکر کرده ام فکر کردن در زمان حال بسیاری از مشکلات را حل می کند و زمانی که مشکلات را پیش بینی می کنید می تواند مفید واقع شود . چرا به چیزهایی فکر کنیم که الان احتیاج به حل کردن دارند !
شما مشکلاتی داشته اید که در این زمان باعث آزارتان می شود . شروع به کاری بکنید که این مشکلات حل شوند.
جایی بنششینید و فکر کنید چه چیزی ممکن است انجام بدهید که شما را در موقعیتی قرار دهد که هیچ وقت پیش بینی نکرده اید .
که چه کار می توانید در آن موقعیت انجام دهید . من دقیقا نمی خواهم از این مطلب دفاع کنم که ما باید فعالیت هایمان را بدون پیش بینی انجام دهیم اما این مطلب که اگر خود ما بعضی از افکار منفی خود را کنار بگذاریم افکار مثبت خود می توانند حمایت گر خود باشند باور کردنی به نظر می رسد .
افکار باید در کار ها نمود پیدا کند.
من می دانم که این مطلب آن طور که به نظر می رسد ساده نیست . به نظر من بسیاری از مردم به کمک های روانشناسی احتیاج درند تا افکار منفی خود را کنار بگذارند.
در بسیاری از موارد اگر چه من نمی توانم کمک کنم که این احساسات معمول را حس کند . اضافه شدن مقدار کمی انگیزه و قدرت خواستن می تواند این را انجام دهد.
با توجه به سخن دکتر کارن هارنی : خوشبختانه تنها راه حل برای کشمکش ها و ستیزه های درونی آنالیز کردن و بررسی آن ها نیست زندگی می تواند خود مانند یک روانشناس بسیار موثر عمل کند.
البته من با این راه حل برای مشکلات عصبی شدید موافق نیستم . اما برای کسانی که کمک هایی در راستای بهبود بخشیدن هستند بهترین را ه است و شاید تنها راه حل باشد.
برای افراد معمولی با ناراحتی ها و دل مشغولی ها و احساسات معمول ، اختلالات معمول نیز طبیعی است . (دکتر جرج استیو نیون تاکید می کند که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
اعمال مثبت را جایگزین افکار مثبت کنیم
پسر : مادر من فکر نمی کنم که بتوانم امتحان فردای خودم رو در مدرسه پاس کنم .
مادر : پسرم همین الان افکار مثبت رو به خاطر بیار
پسر : باشه مادر من مطمئنم که نمی توانم امتحانم را پاس کنم !
در هنگام تحقیق برای این کتاب من مجبور بودم که کمی درباره ی افکار مثبت مطالعه کنم . به نظر می رسد که امروزه افکار مثبت چیزی است که بسیاری از مردم که با آن ها صحبت کرده ام به آن مثل یک اکسیر شفابخش و یک درمان برای همه چیز می نگرند. ( در نظر داشته باشید که من این مطلب را 30 سال پیش نوشته ام .)
بسیار خوب برداشت بد از صحبت های من نکنید : افکار مثبت بسیار درست است . فقط در تمام کتاب ها من به موضوعی فکر کرده ام که خیلی درباره آن در کتاب ها نخوانده ام یعنی اعمال مثبت . این بسیار سخت است که باور کنید اگر تمام روز در اتاق خود بنشینید و مثبت فکر کنید خیلی برای شما مثمر ثمر خواهد بود. به عنوان یک دلیل من مطمئنم که شما موافق هستید که سپری کردن همه ی زمان ها برای ملاحظه و تامل به شمات فرصت پیشرفت و ترقی را نخواهد داد. همانطور که قبلا ذکر کرده ام فکر کردن در زمان حال بسیاری از مشکلات را حل می کند و زمانی که مشکلات را پیش بینی می کنید می تواند مفید واقع شود . چرا به چیزهایی فکر کنیم که الان احتیاج به حل کردن دارند !
شما مشکلاتی داشته اید که در این زمان باعث آزارتان می شود . شروع به کاری بکنید که این مشکلات حل شوند.
جایی بنششینید و فکر کنید چه چیزی ممکن است انجام بدهید که شما را در موقعیتی قرار دهد که هیچ وقت پیش بینی نکرده اید .
که چه کار می توانید در آن موقعیت انجام دهید . من دقیقا نمی خواهم از این مطلب دفاع کنم که ما باید فعالیت هایمان را بدون پیش بینی انجام دهیم اما این مطلب که اگر خود ما بعضی از افکار منفی خود را کنار بگذاریم افکار مثبت خود می توانند حمایت گر خود باشند باور کردنی به نظر می رسد .
افکار باید در کار ها نمود پیدا کند.
من می دانم که این مطلب آن طور که به نظر می رسد ساده نیست . به نظر من بسیاری از مردم به کمک های روانشناسی احتیاج درند تا افکار منفی خود را کنار بگذارند.
در بسیاری از موارد اگر چه من نمی توانم کمک کنم که این احساسات معمول را حس کند . اضافه شدن مقدار کمی انگیزه و قدرت خواستن می تواند این را انجام دهد.
با توجه به سخن دکتر کارن هارنی : خوشبختانه تنها راه حل برای کشمکش ها و ستیزه های درونی آنالیز کردن و بررسی آن ها نیست زندگی می تواند خود مانند یک روانشناس بسیار موثر عمل کند.
البته من با این راه حل برای مشکلات عصبی شدید موافق نیستم . اما برای کسانی که کمک هایی در راستای بهبود بخشیدن هستند بهترین را ه است و شاید تنها راه حل باشد.
برای افراد معمولی با ناراحتی ها و دل مشغولی ها و احساسات معمول ، اختلالات معمول نیز طبیعی است . (دکتر جرج استیو نیون تاکید می کند که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
مقـدمه
هفت تکنیک کارآمد برای ارتقای اعتماد به نفس: زمانی که پا به عرصه این دنیا می گذاریم، با اعتماد بنفس/ عزت نفس کامل وارد جهان می شوید. یک نوزاد آنقدر اعتماد به نفس/ عزت نفس دارد که کافیست با قدری گریه کردن به هر چیزی که می خواهد برسد: غذا، عوض کردن پوشک، ناز و نوازش، ارتباط برقرار کردن، آرامش، در آغوش کشیدن ...
اگر نیازهای کودک فوراً برآورده و احساسات کودک بدون هیچ قید و شرطی پذیرفته میشود، وی رشد کرده و پیشرفت می کند. اما اگر نیازهای اولیه برای بقای فیزیکی و احساسی به صورت ناپیوسته و ضعیف برآورده گردد، اعتماد بنفس/ عزت نفس کودک به مرور زمان کاهش پیدا میکند. اگر شرایط فوق کماکان به قوت خود باقی بماند که کودک به مرور زمان احساس می کند به اندازه کافی خوب نیست که دیگران برای او اهمیت قائل نمی شوند. بزرگسالانه که شرایط فوق را در زمان کودکی تجربه کردند باید یک بازنگری کلی نسبت به خود داشته و مجدداً اصول اعتماد به نفس/ عزت نفس را در خود پایه گذاری نمایند.
1. از خودتان سؤال کنید: "بدترین نتیجه چیست؟" بیش از اندازه مسائل را در ذهن خود پراهمیت جلوه ندهید، پیش از این که اتفاقی بیفتد، نگران خوب یا بد شدن آن نباشید. میزان انرژی انسانها نامحدود است، بنابراین سعی کنید از آن در جهت بنا کردن روابط موفق، ارتقای شغلی، و رسیدن به اهداف تان کمک بگیرید نه در راه تلف کردن این انرژی آن هم برای نگرانی هول محور اتفاق هایی که هنوز به وقوع نپیوسته اند. زمانی دست به عمل بزنید که قدرت کنترل بر روی مسائل را داشته باشید. تا جایی که می توانید از انرژی خود در راه صحیح استفاده کنید.
2. خودتان را از شر نق زدن و صداهای منفی درونی خلاص کنید. این صداهای منفی و منتقد درونی جلوی هرگونه پیشرفتی را می گیرد. برای رهایی از این صداها می توانید در ذهن خود یک کلید کنترل صدا خلق کنید و هرگاه احساس کردید که تن این صداها در حال بالارفتن است، پیچ کنترل صدا را بچرخانید تا دیگر اثری از آن باقی نماند؛ یا می توانید گوینده ی این صداها را شخصیت های کارتنی در نظر بگیرید. فکر می کنید اگر داخل داک یا میکی موس از شما انتقاد کنند، باید آنها را جدی بگیرید؟
هدف این است که به هر حال به طریقی بتوانید خودتان را از این صداها رهایی بخشید. اگر دائماً صداهایی که در سرتان وجود دارد در حال انتقاد کردن باشند، فلج می شوید و هیچ کاری نمی توانید انجام دهید. از سوی دیگر اگر صداهای افراد مضحکی را بشنوید که در حال انتقاد از شما هستند، به آنها ریش خند زده و به راهتان ادامه می دهید.
3. زمانی که قرار است کاری را برای اولین بار انجام دهید، از همین حالا در ذهن خود مجسم کنید که آن کار را با موفقیت به پایان رسانده اید. چشمهایتان را روی هم بگذارید و در ذهن خود به وضوح تجسم کنید که در کلیه برنامه ریزی ها موفق بوده اید و نتیجه ی کار چیزی جز افتخار و کامیابی نبوده است. ذهن شما تفاوت میان تجسم های واضح و اموری که در حقیقت اتفاق می افتند را نمی داند. به همین دلیل با به کارگیری هر 5 حس خود آن را تا آن جا که می توانید به وضوح و واقعیت عینی نزدیک تر سازید.
4. فردی را پیدا کنید که در زمینه فعالیت شما متخصص است و از کارهای او الگوبرداری کنید. رفتارها، نگرشها، ارزشها، و انتقادات وی را در زمینه مورد نظر سرمشق خود قرار دهید. چگونه می توانید این کار را انجام دهید؟ در وهلة اول اگر به افراد مورد نظر دسترسی داشتید که می توانید مستقیماً با آنها صحبت کرده و تا آن جایی که می توانید خود را همنشین و مورد مصاحبت آنها قرار دهید. هم چنین می توانید با کسانی که شخص مورد نظر را می شناسند به گفتگو بپردازید و اگر محصولی دارند آن را خریداری نموده و آن را تحقیق کنید.
5. نگرش "چنانکه" را در خود پرورش دهید. طوری از خود واکنش نشان دهید "چنان که" رفتار و یا ایده ای را که آرزویش را دارید، در شما وجود دارد. به عنوان مثال فرض کنید که شما علاقه دارید تا اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید. از خود سؤال کنید اگر اعتماد به نفس بالایی داشتم در این شرایط چه واکنشی از خود نشان می دادم؟ چه احساسی داشتم؟ چگونه صحبت می کردم؟ طرز تفکرم چه طور بود؟ صداهای درونی ام چگونه با من صحبت می کردند؟ و ...
با مطرح نمودن یک چنین پرسشهایی و پاسخ دادن به آنها شما خودتان را مجبور می کنید که به سمت اعتماد به نفس پیش بروید. همانطور که نگرش "چنانکه" را پیش می گیرید متوجه خواهید شد که دست از سرزنش خود برنمی دارید. و نگرش جدید مثل یک عادت جزائی از رفتار یا واکنشهای طبیعی شما می شود. ظرف سی تا چهل و پنج روز این نگرش به صورت یک رفتار عادی خود را در روزمرّه گی های زندگی تان نمایان می سازد.
6. خودتان را در آینده مجسم کنید. شاید اندکی رعب انگیز و وحشت آور باشد، اما مطمئن باشید که نتیجه ی خوبی از ان دست به دست می آورید. خودتان را در بستر مرگ در نظر بگیرید که دوستان و خانواده در اطراف شما جمع شده اند، در این حال به مرور زندگیتان بپردازید. آیا واقعاً این همان چیزی است که می توانید از زندگی خود برای اطرافیانتان تعریف کنید؟ فکر نمی کنم! پس سعی کنید همین حالا تصمیمات مناسبی را اتخاذ نمایید تا روند زندگی خود را به طور کلّی تغییر دهید.
7. به خاطر داشته باشید زمانی که دنبال کاری نمی روید، شانس موفقیت در آن را به طور صد در صد از دست می دهید. وقتی جسارت به خرج ندهید، به هیچ چیز نمی رسید. برای آن که به چیزهایی که می خواهید دست پیدا کنید، باید آنها را با تمام وجود خود بخواهید. اگر دائماً به دنبال چیزهایی که می خواهید باشید، مطمئناً به آنها می رسید. زمانی که ذهن خود را بر روی اهدافتان متمرکز می کنید، به این مسئله هم فکر کنید که افراد فراوانی هستند که آماده کمک به تحقق یافتن رویاهای شما هستند. دیگران به شما کمک می کنند، چرا که می دانند روزی خودشان هم نیازمند کمک هستند. و شاید شما در آن روز به آنها کمک کردید. زمانی که نسبت به تحقق امری اعتقاد داشته باشید بی شک روزی می رسد که افکار شما جامه عمل پیدا می کنند، من شما را دعوت به این نگرش می کنم.