لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
نام طرح : گوشی تلفن
نام دبیر : جناب آقای عسگری
تهیه کننده : امین طالبی حقگو
نام هنرستان : شهید نیازی
سال تحصیلی 86-85
منبع و ماخذ : کتابخانه صنعت معدن فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول 1
جمع بندی مشخصات اصلی طرح تولید گوشی تلفن 2
فصل دوم 3
نام کاربردی محصول 4
مشخصات فنی محصول 7
بسته بندی محصول 9
استاندارد محصول 10
برس روند مصرف 12
فصل سوم برس و برآوردههای فنی 15
تشریح جامع فرآیند منتخب 20
تعیین ظرفیت برنامه تولید و شرایط عملکرد واحد 22
برآورد میزان مصرف مواد اولیه و قطعات خریدنی 23
محاسبات مواد اولیه 27
تجهیزات و تأسیسات عمومی 27
آزمایشگاه 27
تعمیرگاه 28
تأسیسات برق 28
محاسبه نیروی انسانی مورد نیاز 32
برآورد پرسنل تولیدی 33
محاسبه سطح زیربنا و مساحت مورد نیاز 36
فصل چهارم برسیهای مالی و اقتصادی 38
اطلاعات مربوط بر سرمایه در گردش و برآورد آن 40
فصل اول
چکیده مطالعات فنی ، مالی و اقتصادی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 49
دانشگاه آزاد اسلامی
نام تحقیق :
بانک اطلاعاتی توزیع شده
زیر نظر استاد محترم:
مهندس علیخانزاده
گرد آورنده:
اعظم شکوری نسب
کد کلاس:
12657
زمستان 86
بانکهای اطلاعاتی توزیع شده(گزارش شماره 1)
در این گزارش مباحثی کلی در مورد بانکهای اطلاعاتی توزیع شده، معماریهای آنها و مسائل و مشکلاتی که هنگام حرکت از بانکهای اطلاعاتی متمرکز به سمت بانکهای اطلاعاتی توزیع شده با آنها روبرو هستیم صحبت شده و تعدادی از کارهای جدیدی که در زمینه برطرف شدن مشکلات مربوطه انجام شده شرح داده شده است. از جمله یک کار جدیدی که در زمینه سنکرون کردن داده های کپی شده انجام شده در انتهای این گزارش شرح داده شده است.
فهرست مطالب این گزارش :
1. ذخیره اطلاعات به صورت توزیع شده
2. تراکنشهای توزیع شده
3. مدیریت همزمانی در بانکهای اطلاعاتی توزیع شده
4. مدیریت بن بست
5. سنکرون کردن اطلاعت کپی شده
6. منابع
مقدمه
بانک های اطلاعاتی توزیع شده متشکل از سایتهایی غیر وابسته هستند که هیچ منبعی را به صورت فیزیکی به اشتراک نمی گذارند. هر سایت می تواند در اجرای تراکنشی که منجر به دستیابی به اطلاعات یک یا تعداد بیشتری سایت دیگر می شود شرکت نماید. تفاوت اصلی مابین بانکهای اطلاعاتی متمرکز و توزیع شده این است که در بانکهای اطلاعاتی متمرکز همه اطلاعات در یک نقطه متمرکز شده است در حالی که در بانکهای اطلاعاتی توزیع شده ممکن است قسمتهای مختلف اطلاعات در نقاط مختلف توزیع شده باشند و یا اینکه کپی های مختلفی از اطلاعات در نقاط مختلف نگهداری شوند[1].
1. ذخیره اطلاعات به صورت توزیع شده
ذخیره اطلاعات به صورت توزیع شده به دو روش Replication یا Fragmentationو یا ترکیبی از این دو روش انجام می گیرد. در روش Replication دقیقا یک کپی فیزیکی از اطلاعات در نقاط مختلف سیستم یعنی سایر سایتها ذخیره می گردد ولی در روش Fragmentation اطلاعات به چند بخش یا پارتیشن تقسیم می شود و هر بخش در یکی از سایتها نگهداری می شود. در روش ترکیبی اطلاعات به چند بخش تقسیم می شوند و از تعدادی از بخشها و یا همه آنها کپی هایی در سایتهای مختلف نگهداری می شود. روش Fragmentation به دو طریق عمودی و افقی صورت می گیرد. در روش عمودی تقسیم بندی یک Relation روی فیلدها صورت می گیرد. یعنی هر بخش از اطلاعات مشتمل بر تعدادی از فیلدهای Relation است ولی در روش افقی تقسیم بندی روی رکوردهای Relation صورت می گیرد. برای مثال رکوردهای مربوط به ماه خرداد در یک بخش و رکوردهای مربوط به ماه تیر در بخش دیگری ذخیره می گردند. در روش عمودی برای دستیابی به Relation اولیه باید بین بخش های مختلف join بزنیم و در روش افقی برای دستیابی به آن باید از اجتماع استفاده نماییم.
محاسن روش Replication عبارتند از:
در دسترس بودن : در شرایطی که یکی از سایتها بنا به دلیلی از بیفتد حداقل یک سایت دیگر وجود دارد که می تواند دسترسی به اطلاعات سایت از کار افتاده را امکان پذیر سازد. پس اگر درخواست دسترسی به اطلاعاتی که مربوط به یک سایت از کار افتاده است، صادر شود، پاسخگویی به این درخواست از طریق سایت دیگری که replication ای از سایت از کار افتاده را در اختیار دارد امکان پذیر می شود.
افزایش توانایی موازی سازی : در صورتی که چندکپی از اطلاعات در سایتهای مختلف وجود داشته باشد در هنگام درخواست خواندن این اطلاعات می توان به صورت موازی بخشی از اطلاعات را از یک سایت و بخشهای دیگر آن را از سایتهای دیگر خواند و به این طریق عمل خواندن حجم زیادی از اطلاعات را به صورت موازی و با هزینه ای کمتر انجام داد.
معایب روش Replication :
افزایش سربار بروزرسانی اطلاعات : به دلیل اینکه از یک داده کپی های مختلفی در سایتهای مختلف وجود دارد در هنگام تغییر دادن این داده باید همه کپی های آن را نیز تغییر داد تا سازگاری در کل سیستم حفظ شود که این کار سرباز زیادی به همراه دارد.
پیچیدگی در مدیریت همزمانی : به دلیل اینکه از یک داده چند کپی وجود دارد مدیریت Lock در این روش پیچیدگی بیشتری را نسبت به روش متمرکز به همراه خواهد داشت.
به طور کلی روش Replication بازدهی عمل خواندن را بالا برده و در دسترس بودن ایجاد می کند ولی برای عمل نوشتن بهینه نیست و سربار اضافی دارد.
2. تراکنشهای توزیع شده
هر سایتی یک مدیر تراکنش دارد که وظیفه آن حفظ خصوصیت های ACID در همان سایت است. همچنین هر سایت یک هماهنگ کننده تراکنش (Transaction Coordinator) دارد که وظیفه آن این است که در مورد تراکنشهایی که از آن سایت شروع می شوند:
تراکنش را شروع کند
تراکنش را به تعدادی زیر تراکنش تقسیم کند و آنها را بین مدیران تراکنش سایتهای مربوطه توزیع کند.
تراکنش را به پایان برساند یعنی یا آن را commit کند و یا در صورت commit نشدن تراکنش را در همه سایتهای شرکت کننده در آن Abort کند.
علاوه بر مشکلاتی که در سیستمهای متمرکز به وجود می آید مانند خطای نرم افزاری، خطای سخت افزاری، خطای دیسک و ... نوع دیگری از خطاها در سیستم های توزیع شده وجود دارد که از این دست می توان به از کار افتادن یک سایت، گم شدن پیغامها، قطع شدن یک لینک ارتباطی و یا تقسیم شدن شبکه به دو بخش نا متصل اشاره نمود.
در سیستم توزیع شده ممکن است یک پیغام گم شود و یا خراب شود که برای رفع این مشکل از پروتکل های انتقالی مانند TCP استفاده می شود.
3. مدیریت همزمانی در بانکهای اطلاعاتی توزیع شده
همانطور که در یک سیستم متمرکز برای برقراری همزمانی مابین فراروندها از یک پروتکل Lock استفاده می کنیم در سیستمهای توزیع شده نیز از یک پروتکل Lock استفاده می کنیم با این تفاوت که این پروتکل برای سیستم های توزیع شده طراحی شده است. برخی از این پرتکل ها عبارتند از Single Lock Manager، Primary Copy، Majority Protocol، Biased Protocol و ...
در Single Lock Manager یکی از سایتها را Lock Manager می کنیم. هر کس که بخواهد Lock یا Unlock بکند از این سایت درخواست می کند. وقتی سایتی درخواست Lock می کند اگر بتواند Lock را به آن می دهد و در غیر این صورت آن را در صف آن Lock قرار می دهد.
محاسن این روش عبارتند از : سادگی پیاده سازی و مدیریت Deadlock همانند روش متمرکز.
معایب این روش عبارتند از : تبدیل سایتی که مدیر Lock روی آن قرار دارد به گلوگاه سیستم و از کار افتادن کل سیستم در صورت از کار افتادن مدیر Lock.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 48 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تحول بیان سینمایی
سینما در آغاز 1895 یک هنر نبود – دو سه دهه طول کشید تا شکلها، سبک ها و روش های بیانی آن توسط فیلمسازان مختلفی در اروپا و آمریکا تدریجاً تجربه، کشف و ابتکار شود و هنر هفتم بوجود بیاید و سینما را مقارن با آخرین سالهای دهه 1920 و تقریباً همزمان با تبدیل سینمای صامت به ناطق در زمره هنرها جا دهد. در واقع به تدریج منتقدان و هنرمندان سایر رشته ها نگاهشان به سینما به عنوان یک هنر بدیع که می تواند با ادبیات، تئاتر، موسیقی و نقاشی برابری کند معطوف شد. گرچه فیلم های صامت و سیاه و سفید هم قادر به پوشش حوزه وسیعی از بیان سینمایی هستند ولی پیدایش صدا، یک همه بعد پیدایش رنگ، و در 1950 پرده عریض این تحول را پرشتاب تر و پیچیده تر کردند و وسعت و عمق بیشتری به هنر سینما دادند و امکانات بیانی بیشتری فرا پیش گذاشتند.
ویژگی های بنیادی سینما به لحاظ یک وسیله بیان
1- حرکت: وجود یا در واقع توهم وجود حرکت یکی از این ویژگیهاست. از آنجایی که (به جز مواردی که عمداً سرعت حرکت تصاویر کند یا تند می شوند که هر یک به قصد منظور خاصی است) سرعت حرکت اشیاء و بازیگران هر قاب فیلم با واقعیت بیرونی که ما می شناسیم دقیقاً برابری می کند و رویداد داخل قاب واقعی به نظر میرسد. این ویژگی همینطور باعث می شود که تصویر فیلم همیشه در زمان حال به نظر برسد، انواع حرکت.
2- شرایط روانی و فضایی دیدن فیلم: شرایطی که چه در منزل یا در سالن سینما همه چیز برای چیرگی عاطفی و روانی فیلم بر بیننده مهیا می شود. چون بیننده با انتخاب دیدن یک فیلم خودش را از محیط حقیقی بیرون جدا می کند و به دست فیلم و رویدادهای آن می سپارد. حال اگر این اتفاق در سالن تاریک باشد و یا پارازیت ها به حداقل برسند این وابستگی بیشتر و بیشتر می شود.
واقعگرایی توهم زندگی – حرکت سوژه ها در کادر و عمق و کاربرد صدا حضور در همه جا و همواره در زبان حال
3- صراحت: صراحت یک نما ناشی از نیرویی است که در حفظ توجه کامل تماشاگر دارد یعنی توجه به تکه ای از واقعیت که بر پرده نشان داده می شود. در خارج از فضای فیلم توجه انسان در پدیده ها، صداها، حرکت ها و امور جاری پراکنده و ناپیوسته است. اما در هنگام تماشای فیلم تماشاگر ناگزیر به آن بخش از واقعیت که برایش انتخاب شده توجه می کند. مثل حرکت در میدان انقلاب. حالا تصویر کنیم که یک دوربین جای چشم ما باشد. حرکت های این دوربین و نزدیک شدن یا دور شدن هایش به موضوعات چیزی وجود نداشت. در ضمن قاب محدود کننده سینما با چشم بازیگوش، متفاوت است و واقعیت را محصور می کند اما در زندگی عادی عبور یک مشخص از گوشه چشم یا نئون یک مغازه جهت نگاه ما را عوض می کند ولی سینما صراحتاً با قاببندی اش تکه مورد نظر خود از واقعیت را در اختیار بیننده می گذارد. این از حرکت. ولی سینما بوسیله تدوین این امکان را بوجود میآورد که تعداد زیادی تصویر که در زمانها و مکانهای گوناگون گرفته شده را در زمانی کوتاه و بدون نیاز به جابجایی به صورت پیاپی ببینیم در مقایسه زبان گفتاری با زبان سینمایی باید گفت زبان سینما هم واجد صراحت است ولی در مقابل ابهام بیشتری دارد یعنی چی؟
در سینما چیزهای معین و خاصی نشان داده می شوند ولی در گفتار واژه ها به تنهایی قابلیت عام بودن دارند یعنی در واژه می گنجد که «پسر خوب» این عبارت مشخص خاصی را به ذهن نمی آورد ولی وقتی تصویر یکی از دانشجویان را ببینیم متوجه می شویم که این آقا در بیان سینمایی صراحت بیشتر می دارد و فقط خود این آقاست. اما خوب بودن چی؟ تصویر این آقا در مقابل چیزی از خوب بودن او را نمی تواند نشان دهد و این می تواند باعث ابهام می شود. برای همین تماشاگر هنگام دیدن فیلم عموماً به دنبال پیدا کردن معنا یا نسبت دادن تعبیر خاصی به تصویر است. در واقع تصویر نشان می دهد و ادبیات وصف می کند. به همین دلیل هم فیلمساز مثلاً روی این نما از Naration استفاده می کند.
2- واقعگرایی
واقعگرایی بیشتر مربوط به کار ماشینی وسایل نمایش و هنر و ضبط کننده است. یعنی دوربین (اعم از مگاتیو، ویدئو یا دیجیتال) بخشهایی از فضا و حرکت را با فواصل ثابت و معین ثبت می کند و دستگاه نمایش (آپارات، تلویزیون یا ...) سازو کاری فراهم می کنند که با همین شکل و همین ترتیب این بخش های واقعیت ترکیب شوند و حرکت را بازسازی کنند و این متحرک بودن و تغییر کردن لحظه به لحظه تصویر به شدت توهم مثل صدا باشد (مثل تصاویر یک آبشار با صدای آن) این حس واقعگرایی شدید نیز می شود. ضمناً پسر سپکتیو اشیاء ثابت یا متحرک هم این واقعگرایی را دو چندان می کنند و با اینکه تصاویر فیلم تقریباً همیشه دوبعدی دیده می شوند ولی حرکت اشیاء در عمق و کوچکتر شدنشان (و برعکس) احساسی از عمق و برجستگی به بیننده می دهد که با تجربه زندگی عادی او همخوان است.
حرکت (رجوع به موضوع قبلی) حرکت به عنوان یکی از اصلی ترین خصوصیات ویژه سینما آنقدر بدیهی و طبیعی است که عموماً فراموش می شود و تماشاگران این ویژگی را یک ویژگی ذاتی سینما می دانند در واقع اگر عامل حرکت از این حذف شود آن را به عکاسی و یا هنرهای گرافیک تبدیل می کند.
چند جور حرکت داریم؟ حرکت دوربین، حرکت موضوع و حرکت تدوین
حرکت تدوین یعنی در چشم به هم زدنی از نقطه ای به نقطه دید دیگری جابجا شدن حتی اگر این نقطه دیدها خودشان فاقد حرکت باشند. در یک فیلم معمولاً نماهای به کل ثابت بسیار بسیار کمتر از نماهای متحرک هستند ولی حتی با همین نماهای fix هم در تدوین میتوان احساسی از حرکت را به دست داد که ما سعی می کنیم شکلی از آن را تجربه کنیم. یعنی تغییر موضوع تصویر به علاوه ضربآهنگ برش نماهایی با طول های احیاناً متفاوت حس و جلوه ای از حرکت را القا می کنند.
به تناسب داستان یا هدف فیلم معمولاً رنگ ها، فضاها، اشیا و انسانها، نورها و صداها دائماً که حال تغییر و یا به عبارتی در حرکت هستند. این ویژگی ها را در هنرهای نمایشی هم اغلب می توان سراغ گرفت اما نمایش (تئاتر) صرفنظر از تفاوت هایی مثل مختصات سالن و زنده بودن بازیگران دو فرق مهم با سینما دارد.
1- حرکت دوربین
2- مفهوم Close up (تدوین) اگرچه سعی می کنند ولی نمی شود مرتباً به مفهوم نمای بسته یا Close up و در واقع تدوین رسید.
در فارسی واژه تدوین عموماً هم در مقابل واژه انگلیسی اوتینیگ به کار می رود و هم در مقابل واژه فرانسوی مونتاژ.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 48 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وضع حجاب در جاهلیت عرب
تا آنجا که من در کتابهای مربوطه خواندهام در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالا در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سختتر بوده است. اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته است و بوسیله اسلام در عرب پیدا شده است.
ویل دورانت در صفحه 30 جلد 12 تاریخ تمدن (ترجمه فارسی) راجعبه قوم یهود و قانون تلمود مینویسد :
« اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت : چنانکه مثلا بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم میرفت و یا در شارع عام نخ میرشت یا با هر سخنی از مردان درد دل میکرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانهاش تکلم مینمود همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در ان صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد ».
علیهذا حجابی که در قوم یهود معمول بوده است از حجاب اسلامی چنانچه بعداً شرح خواهیم داد بسی سختتر و مشکلتر بوده است.
در جلد اول تاریخ تمدن صفحۀ 552 راجعبه ایرانیان قدیم میگوید :
« در زمان زردشت زنان منزلتی عالی داشتند، با کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد میکردند ... »
آنگاه چنین میگوید :
« پس از داریوش مقام زن مخصوصاً در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد، زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند، ولی در مورد زنان دیگر، گوشهنشینی زمان حیض که برایشان واجب بود رفتهرفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعیشان را فرا گرفت، و این امر خود مبنای پردهپوشی در میان مسلمانان به شمار میرود، زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار از خانه بیرون بیایند، و هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش کنند، زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد ببینند، در نقشهائی که از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زن دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد ... »
چنانکه ملاحظه میفرمائید حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکمفرما بوده، حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده میشدهاند.
به عقیدۀ ویل دورانت مقررات شدیدی که طبق رسوم و آئین کهن مجوسی درباره زن حائض اجرا میشده که در اتاقی محبوس بوده همه از او در مدت عادت زنانگی دوری میجستهاند و از معاشرت با او پرهیز داشتهاند سبب اصلی پیدا شدن حجاب در ایران باستان بوده است.
در میان یهودیان نیز چنین مقرراتی درباره زن حائض اجرا میشده است.
اما اینکه میگوید :
« و این امر خود مبنای پردهپوشی در میان مسلمانان به شمار می رود » منظورش چیست؟
آیا مقصود اینست که علت رواج حجاب در میان مسلمانان نیز مقررات خشنی است که درباره زن حائض اجرا می شود؟! همه میدانیم که در اسلام چنین مقرراتی هرگز وجود نداشته است و ندارد. زن حائض در اسلام فقط از برخی عبادات واجب نظیر نماز و روزه معاف است، و همخوابگی با او نیز در مدت عادت زنانگی جایز نیست، ولی زن حائض از نظر معاشرت با دیگان هیچگونه ممنوعیتی ندارد که عملاً مجبور به گوشهنشینی شود.
و اگر مقصود اینست که حجاب رایج میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرد، باز هم سخن نادرستی است. زیرا قبل از اینکه ایرانیان مسلمان شوند آیات مربوط به حجاب نازل شده است.
از سخنان دیگر ویل دورانت هر دو مطلب فهمیده میشود یعنی هم مدعی است که حجاب وسیله ایرانیان پس از مسلمان شدنشان در میان مسلمانان رواج یافت و هم مدعی است که ترک همخوابگی با زن حائض، در حجاب زنان مسلمان و لااقل در گوشهگیری آنان مؤثر بوده است.
در جلد 11 صفحه 112 (ترجمه فارسی) می گوید :
« ارتباط عرب با ایران از موجبات رواج حجاب و لواط در قلمرو اسلام بود. عربان از دلفریبی زن بیم داشتند و پیوسته دلباخته آن بودند و نفوذ طبیعی وی را با تردید معمولی درباره عفاف و فضیلت زن تلافی میکردند، عمر به قوم خود میگفت : با زنان مشورت کنند و خلاف رأی ایشان رفتار کنند. ولی به قرن اول هجری مسلمانان زن را در حجاب نکرده بودند، مردان و زنان با یکدیگر ملاقات میکردند و در کوچهها پهلو به پهلوی میرفتند و در مسجد با هم نماز میکردند.
حجاب و خواجهداری در ایام ولید دوم (126 – 127 هجری ) معمول شد. گوشهگیری زنان از آنجا پدید آمد که در ایام حیض و نفاس بر مردان حرام بودند. »
در صفحه 111 میگوید :
پیمبر از پوشیدن جامه گشاد نهی کرده بود، اما بعضی عربان این دستور را ندیده میگرفتند، همۀ طبقات زیورهائی داشتند. زنان پیکر خود را به نیم تنه و کمربند براق و جامه گشاد و رنگارنگ میآراستند، موی خود را به زیبایی دسته میکردند یا به دو طرف سر می ریختند، یا به دستهها بافته به پشت سر میآویختند و گاهی اوقات با رشتههای سیاه ابریشم نمایش آنرا بیشتر میکردند، غالباً خود را به جواهر و گل میآراستند، پس از سال 97 هجری چهره خویش را از زیر چشم به نقاب میپوشیدند، از آن پس این عادت همچنان رواج بود. »
ویل دورانت در جلد 10 تاریخ تمدن صفحۀ 233 راجعبه ایرانیان باستان میگوید :
« داشتن متعه بلامانع بود، این متعهها مانند معشوقههای یونانی آزاد بودند که در میان مدم ظاهر و در ضیافت مردان حاضر شوند، اما زنان قانونی معمولاً در اندون خانه نگهداری میشدند، این رسم دیرین ایرانی به اسلام منتقل شد ».
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 48 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه :
مباحث در رابطه با «اتانازی»، عمدتاً بحث درباره این است که چه چیزی اخلاقی است؟ سئوالاتی بنیانی در این رابطه مطرح شده است؛ مثلاً آیا حقی برای ارتکاب خودکشی وجود دارد؟ آیا اخلاقی هست که دیگری برای خودکشی به دیگری کمک کند؟ آیا حقی وجود دارد که براساس خواسته کسی یا اعضای خانواده اش ایجاد مرگ را در او تسهیل کنیم؟ آیا اخلاقی هست برای نجات جان کسی، زندگی کس دیگری را که امیدی به زنده ماندنش نیست خاتمه دهیم؟ تمام مباحث پیرامون «اتانازی» درصدد پاسخگویی به سئوالاتی اینچنینی هستند. «اتانازی» بحث بسیار مهمی در اخلاق پزشکی است چون تمام حوزه های اجتماعی و فرهنگی را دربرمی گیرد.
●مبحث اول ـ تعریف:
اتانازی (Euthanasia) که از واژگان یونانی «EU» به معنای راحت و خوب و کامبخش و واژه «THANASIA» به معنای «مرگ» مشتق شده است. واژه Thanasia خود از «Thanatos» که الهه مرگ در یونان بوده است، گرفته شده است ، به صورت تحت اللفظی «مرگ خوب یا راحت» معنا می دهد. . این واژه برای اولین بار توسط فرانسیس بیکن که مرگ بدون رنج را تبلیغ می کرد وارد فرهنگ پزشکی شد. شورای حقوقی و قضایی پزشکی آمریکا اتانازی را اینگونه تعریف می کند: «اتانازی عمل ایجاد مرگ با روشی نسبتاً سریع و بدون درد به دلایل ترحم انگیز در فردی که از بیماری لاعلاجی رنج می کشد.» البته اتانازی واژه ای کلی است و برای دقیق تر کردن موضوع و مخصوصاً از جنبه های حقوقی به انواع مختلفی تقسیم می شود. (مانند اتانازی فعال، غیرفعال، داوطلبانه و غیرداوطلبانه و اجباری).
●مبحث دوم ـ انواع اتانازی:
«اتانازی فعال داوطلبانه»، تزریق عامدانه دارو یا اقدامات دیگر است که منجر به مرگ بیمار شود. این عمل براساس تقاضای صریح بیمار و با رضایت کاملاً آگاهانه او انجام می شود. نکته مهم در این حالت این است که قصد و تمایل پزشک و بیمار هر دو در جهت خاتمه دادن به زندگی بیمار است. در اتانازی فعال داوطلبانه دو شرط بسیار مهم است ۱- تصمیم خود بیمار ۲- درد و رنج غیرقابل تحمل و بدون امید به بهبودی. «اتانازی فعال غیرداوطلبانه»، تزریق عامدانه دارو یا اقدامات دیگری است که منجر به مرگ بیمار شود اما در این حالت بیمار صلاحیت تصمیم گیری (اهلیت یا صلاحیت قانونی) را ندارد و از لحاظ روانی قادر به درخواست صریح برای این عمل نیست. مثلاً بیمار در حالت کما است. البته تنها مرگ مغزی و زندگی نباتی مواردی نیستند که بیمار قادر به تصمیم گیری نیست. در این نوع اتانازی معمولاً پزشک یا تیم پزشکی، کمیته اخلاق پزشکی و یا خانواده بیمار و یا قاضی تصمیم می گیرند.
«اتانازی فعال اجباری»، تزریق عامدانه دارو یا اقدامات دیگری است که باعث مرگ بیمار شود. در این حالت بیمار صلاحیت تصمیم گیری را دارا است و هیچگونه درخواست صریح برای این عمل نداشته است. این حالت را جمیع اخلاقیون، مجاز نمی دانند و قتل محسوب می شود.
«اتانازی غیرفعال»، عدم شروع درمان یا قطع درمان هایی است که برای حفظ حیات بیمار لازمند. البته این نوع اتانازی می تواند داوطلبانه (یعنی براساس درخواست بیمار) یا غیرداوطلبانه (یعنی بیمار صلاحیت تصمیم گیری را نداشته باشد) باشد. این نوع اتانازی معمولاً به صورت مستقیم، مانند تجویز دارو یا هر اقدام دیگری، نیست.
در «اتانازی غیرفعال داوطلبانه» بیمار درمان خود را رد می کند تا در مرگش تسریع ایجاد شود. به عبارت دیگر بیمار از همان ابتدا از پذیرش درمان سر باز می زند.
«اتانازی غیرفعال غیرداوطلبانه» معمولاً در مورد بیمارانی به کار گرفته می شود که شرایط بسیار وخیمی دارند و پزشکان هم مطمئن اند که درمان امکان پذیر نیست یا درمان را قطع می کنند و بیمار را از مواد غذایی یا دارو محروم می کنند و یا اگر مثلاً بیمار در سیر بیماری اش، دچار عفونتی