لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 48 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وضع حجاب در جاهلیت عرب
تا آنجا که من در کتابهای مربوطه خواندهام در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالا در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سختتر بوده است. اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته است و بوسیله اسلام در عرب پیدا شده است.
ویل دورانت در صفحه 30 جلد 12 تاریخ تمدن (ترجمه فارسی) راجعبه قوم یهود و قانون تلمود مینویسد :
« اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت : چنانکه مثلا بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم میرفت و یا در شارع عام نخ میرشت یا با هر سخنی از مردان درد دل میکرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانهاش تکلم مینمود همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در ان صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد ».
علیهذا حجابی که در قوم یهود معمول بوده است از حجاب اسلامی چنانچه بعداً شرح خواهیم داد بسی سختتر و مشکلتر بوده است.
در جلد اول تاریخ تمدن صفحۀ 552 راجعبه ایرانیان قدیم میگوید :
« در زمان زردشت زنان منزلتی عالی داشتند، با کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد میکردند ... »
آنگاه چنین میگوید :
« پس از داریوش مقام زن مخصوصاً در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد، زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند، ولی در مورد زنان دیگر، گوشهنشینی زمان حیض که برایشان واجب بود رفتهرفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعیشان را فرا گرفت، و این امر خود مبنای پردهپوشی در میان مسلمانان به شمار میرود، زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار از خانه بیرون بیایند، و هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش کنند، زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد ببینند، در نقشهائی که از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زن دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد ... »
چنانکه ملاحظه میفرمائید حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکمفرما بوده، حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده میشدهاند.
به عقیدۀ ویل دورانت مقررات شدیدی که طبق رسوم و آئین کهن مجوسی درباره زن حائض اجرا میشده که در اتاقی محبوس بوده همه از او در مدت عادت زنانگی دوری میجستهاند و از معاشرت با او پرهیز داشتهاند سبب اصلی پیدا شدن حجاب در ایران باستان بوده است.
در میان یهودیان نیز چنین مقرراتی درباره زن حائض اجرا میشده است.
اما اینکه میگوید :
« و این امر خود مبنای پردهپوشی در میان مسلمانان به شمار می رود » منظورش چیست؟
آیا مقصود اینست که علت رواج حجاب در میان مسلمانان نیز مقررات خشنی است که درباره زن حائض اجرا می شود؟! همه میدانیم که در اسلام چنین مقرراتی هرگز وجود نداشته است و ندارد. زن حائض در اسلام فقط از برخی عبادات واجب نظیر نماز و روزه معاف است، و همخوابگی با او نیز در مدت عادت زنانگی جایز نیست، ولی زن حائض از نظر معاشرت با دیگان هیچگونه ممنوعیتی ندارد که عملاً مجبور به گوشهنشینی شود.
و اگر مقصود اینست که حجاب رایج میان مسلمانان عادتی است که از ایرانیان پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرد، باز هم سخن نادرستی است. زیرا قبل از اینکه ایرانیان مسلمان شوند آیات مربوط به حجاب نازل شده است.
از سخنان دیگر ویل دورانت هر دو مطلب فهمیده میشود یعنی هم مدعی است که حجاب وسیله ایرانیان پس از مسلمان شدنشان در میان مسلمانان رواج یافت و هم مدعی است که ترک همخوابگی با زن حائض، در حجاب زنان مسلمان و لااقل در گوشهگیری آنان مؤثر بوده است.
در جلد 11 صفحه 112 (ترجمه فارسی) می گوید :
« ارتباط عرب با ایران از موجبات رواج حجاب و لواط در قلمرو اسلام بود. عربان از دلفریبی زن بیم داشتند و پیوسته دلباخته آن بودند و نفوذ طبیعی وی را با تردید معمولی درباره عفاف و فضیلت زن تلافی میکردند، عمر به قوم خود میگفت : با زنان مشورت کنند و خلاف رأی ایشان رفتار کنند. ولی به قرن اول هجری مسلمانان زن را در حجاب نکرده بودند، مردان و زنان با یکدیگر ملاقات میکردند و در کوچهها پهلو به پهلوی میرفتند و در مسجد با هم نماز میکردند.
حجاب و خواجهداری در ایام ولید دوم (126 – 127 هجری ) معمول شد. گوشهگیری زنان از آنجا پدید آمد که در ایام حیض و نفاس بر مردان حرام بودند. »
در صفحه 111 میگوید :
پیمبر از پوشیدن جامه گشاد نهی کرده بود، اما بعضی عربان این دستور را ندیده میگرفتند، همۀ طبقات زیورهائی داشتند. زنان پیکر خود را به نیم تنه و کمربند براق و جامه گشاد و رنگارنگ میآراستند، موی خود را به زیبایی دسته میکردند یا به دو طرف سر می ریختند، یا به دستهها بافته به پشت سر میآویختند و گاهی اوقات با رشتههای سیاه ابریشم نمایش آنرا بیشتر میکردند، غالباً خود را به جواهر و گل میآراستند، پس از سال 97 هجری چهره خویش را از زیر چشم به نقاب میپوشیدند، از آن پس این عادت همچنان رواج بود. »
ویل دورانت در جلد 10 تاریخ تمدن صفحۀ 233 راجعبه ایرانیان باستان میگوید :
« داشتن متعه بلامانع بود، این متعهها مانند معشوقههای یونانی آزاد بودند که در میان مدم ظاهر و در ضیافت مردان حاضر شوند، اما زنان قانونی معمولاً در اندون خانه نگهداری میشدند، این رسم دیرین ایرانی به اسلام منتقل شد ».
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
تطورات شعر عرب
(درعصرهای جاهلی-اسلامی واموی)
مقدمه:
بی شک زبان عربی یکی اززبانهای زنده دنیاست واشعارعربی یکی ازمظاهرزیبای این زبان است اما تاریخ ادبیات عرب به دوره های مختلف تقسیم می شود در این مقاله برانیم که تطورات شعر عرب وشعرای ان رادردوره های نخستین یعنی جاهلی-اسلامی واموی بررسی نماییم
تطورات شعر عربی در عصرهای جاهلی ، اسلامی و اموی
محمد جعفر ورزی
واژه ی ادب [1] : واژه ی ادب از کلماتی است که معنی آن همراه با تحول زندگی قوم عرب و انتقال آن از بدویت به مدنیت تغییر یافته و پی در پی معانی نزدیک به هم پیدا کرده تا این معنی را که امروز متبادر به ذهن می شود به خود گرفته که عبارت است از سخن رسا که به نیت تأثیر در عواطف خواننده یا شنونده به شعر یا نثر انشا شود .
اما اگر در عصر جاهلی راجع به کلمه ی ادب جستجو کنیم آن را در زبان شاعران نمی یابیم ، بلکه به کلمه ی « آدب » به معنی کسی که مردم را به طعام فرا می خواند بر می خوریم ، مانند شعر طرفه بن العبد
نحن فی المشتاه ندعو الجفلی لا تری الآدب فینا ینتقر
جهات تفوق و تکامل زبان عرب [2] :
1– مهاجرت حضرت ابراهیم با زن و فرزند خود به سوی وادی غیر ذی زرع مکه
2– مهاجرت قحطانیان که عربهای جنوبی بودند به سوی شمال
3– اسواق حجاز و تأثیر در ادب عرب
4– تفوق قریش بواسطه ظهور پیغمبر بزرگ اسلام و نزول قرآن به زبان عربی
قرآن کریم نیز در سوره ی یوسف به زبان عربی اهمیت داده است [3]
شاید زمانی که کلام ساخته شده شعر نیز بوجود آمده باشد ، زیرا احساس از فطرت انسان سرچشمه می گیرد و با خلقت انسان همراه او بوده و شعر بیان احساس در قالب کلام است . پس می توان گفت که از زمانی که کلام بوجود آمده شعر نیز بوجود آمده است .
اصل شعر برای بیان احساسات بوده و هر چه گذشته هدفهای دیگری نیز به آن وارد شده است که از جمله می توان تکسب یا استفاده های سیاسی را ذکر نمود . در شعر عرب نیز مانند دیگر زبان ها ، اهداف گوناگونی وجود داشته است .
منشأ و زمان آغاز شعر عرب برای ما معلوم نیست . قدیمی ترین قطعه هایی که به دست ما رسیده است مربوط به جنگ بسوس یا کمی قبل از آن است [4]. ولی مطمئناً قبل از آن نیز اشعاری وجود داشته که از بین رفته است .
شعر عرب را از نظر زمان به 7 عصر تقسیم کرده اند :
1- عصر جاهلی 2 - عصر اسلامی 3 - عصر اموی 4 - عصر عباسی 5 - عصر اندلس 6 - عصر انحطاط 7 - عصر نهضت
در این مقاله به بررسی تطورات شعر و معرفی شاعران بزرگ در سه دوره ی جاهلی ، اسلامی و اموی می پردازیم .
دوره ی جاهلی
دوره ی جاهلی که مربوط به زمان قبل از اسلام است ، دوره ایست که در آن زندگی اعراب بسیار ساده و ابتدایی و خالی از فرهنگ و تمدنها بوده است و شاعران نیز برای سرودن شعر موضوعاتی جز چیزهای ساده ی اطراف خود چیزی نداشتند . اشعار آنها بیشتر در مورد وصف بیابان ، شتر ، اسب ، زن ، شراب و افتخار به قبیله ی خود و مسایل اخلاقی بوده است .
بادیه مثل مدرسه ای بود که شاعران جاهلی در آن پرورش می یافتند . آنها معتقد بودند که هر شاعری را شیطانی است که شعرش را به او القاء می کند .
همچنین برای هر شاعری یک راوی بود که مانند شاگرد در کنار معلمش زندگی می کرد و سبک او را پیروی می کرد و شعرش را منتشر می ساخت .
شعر جاهلی وحدت تألیف نداشت . شعر جاهلی با ایستادن در اطلال و آثارخانه محبوب و ذکر خاطره های گذشته و بیان حوادث راه در کنار ناقه اش و پایان ناگهانی همراه می باشد . عاطفه شاعر جاهلی بسیط بوده است و دامنه خیال او چندان وسیع نیست .
شعر جاهلی ما را از اوضاع اجتماعی ، سیاسی ، تاریخی و اقتصادی آن دوران آگاه می کند . همچنین یکی از منابع مهم تاریخی برای آگاهی از اوضاع قبل از اسلام است و عنوان « دیوان العرب » شایسته ی آنهاست .
اغراض شعر جاهلی
1 – وصف : آنچه شاعر حس می کند از زمین و آسمان و موجودات دیگر که بیشتر پدیده های محیط خود اوست . مانند : منازل ، مسافرت ، بیابان پیمایی و صحرا نشینی . اما وصف در شعر ، غرض مستقلی نیست ، بلکه آن را ابزاری برای رسیدن به هدف اصلی خود می داند که بتواند عواطف و احساسات مخاطب را تحریک کند .
2 – مدح : ثنای قبیله و پهلوانان میدان کارزار و یا فردی که در حق شاعر نیکی کرده است از موضوعات مدح در شعر جاهلی می باشد . مدح از ابواب مستقل شعر بوده و موضوع آن تفاخر به ارزشهای حاکم بر زمان جاهلی است .
3 – رثاء : از مقاصد اصلی شعر است و ماده ی آن همان صفات و خیال پسندیده ی آن زمان می باشد . شاعران در این غرض از عاطفه ای حزین و دردناک پس از مرگ و اظهار نا آرامی و تحیر درباره ی حقیقت هستی برخوردارند .
4 – هجاء : سلاح برّنده شاعر جاهلی است و گاه به منافره یعنی حکم به برتری فردی یا قبیله ای کشانده می شد . شاعر جاهلی در هجاء به عیوب جسمانی و اخلاقی نظر دارد .
5 – فخر : موضوعات فخر در شعر جاهلی ، شجاعت ، کرم ، بخشش ، جوانمردی و کمک به مستمندان می باشد . البته افتخار به اصل و نسب ، شرب خمر و اعمال غیر اخلاقی از تاریکیهای شعر جاهلی نیز محسوب می شود .
6 – غزل : اساس شعر جاهلی تغزل است . ذکر زن در قصیده با نامهای مختلف مانند : عنیزه ، سلمی ، عبله . .. دیده می شود . غزل مجونی و اباحیگری که تصویری از دنیای غیراخلاقی آنان می باشد ، در شعر اکثر شاعران جاهلی دیده می شود . غزل بادیه یا عذری و عفیفانه اندک بود و فقط در شعر بعضی مانند « عنتره » دیده می شود .
7 – خمر : وصف شراب ، کیفیت آن و تأثیرش بر روان شاعر جاهلی نیز از اغراض شعر جاهلی است .
8 – زهد و حکمت : زهد و حکمت شاعر جاهلی بر اساس تجربه و گذر زمان و نیز معاشرت شاعر با بزرگان می باشد . عبارت کوتاه و حکیمانه ی شاعرانی مانند « زهیر » نشان از تأمل و تفکر و تجربیات شاعر در زندگی می باشد .
نخستین شاعر جاهلی مهلهل است که در شعر رثاء مهارت و استادی داشته است .
شاعران صعالیک ، شاعرانی هستند که به جوانمردی و شجاعت معروف بوده و غالباً زندگی خود را در کوهها و دره ها با غارت اموال ثروتمندان سپری می کردند . معروفترین شاعران صعالیک عبارتند از « شنفری » « تأبط شرا » « عمروة بن الورد »
معروفترین زن شاعر « خنساء » که شهرت او در فن « رثاء » می باشد. اشعارخنساء در رثای برادرانش « صخر » و «معاویه »است .
شاعران مکتب مضری آنانی بودند که بیشتر بر امور حسی تأکید دارند . معروفترین آنها عبارتند از « اوس بن حجر » « نابغه ذبیانی » « زهیر بن ابی سلمی » « حطیئه » که این شاعران را اصحاب « حولیات » نیز نامیده اند .
معلقات :
معلقات اشعاری هستند که بوسیله ی 7 تن از شاعران جاهلی و به روایتی 10 نفر سروده شده اند . این اشعار را به خاطر عظمتی فنی و ارزش ادبی به دیوار کعبه آویزان می کردند . به معلقات ، مذهبات ، السبع الطوال و السموط نیز گفته می شود.گردآورنده این اشعار « حماد الراویه » می باشد .
صاحبان معلقات
1 – امرؤالقیس ( 540 – 500 م ) [5]
پدرش حجر کندی ، بر قبیله ی بنی اسد در سرزمین نجد حکومت داشته است . امرؤالقیس عمر خود را در خوشگذرانی و عیاشی و بدمستی و سرودن غزلیات عشقبازی گذرانده است . از این رو از طرف پدرش رانده شده و با بوالهوسان در سیر و سیاحت و باده نوشی و شکار سرگرم بوده و پس از کشته شدن پدرش به هوش آمده و در صدد خونخواهی و پس گرفتن حکومت از دست رفته ی نیاکانش بر آمده و جنگهایی را به راه انداخته ، ولی عاقبت شکست خورده و از دست منذر بن ماء السماء گریخته و به ملک روم ( یوستیانوس ) پناه برده و بعد از مدتی در آنکارا به مرض آبله درگذشته است .
امرؤالقیس از شعرای طبقه ی اول جاهلی و بلکه اول انها به شمار می رود . امام علی ( ع ) نیز او را برترین شاعر عرب می داند . [6]
القاب او « الملک الضلیل » « ذوالقروح » « شاعر غزل و طبیعت » می باشد . معلقه ی امرؤالقیس از دیگر معلقات مشهورتراست که آن را در بحر طویل و در 81 بیت سروده است با این مطلع
« قفا نبک من ذکری حبیب و منزل بسقط اللوی بین الدخول فحومل »
موضوعات معلقه ی او عبارتند از :
وقوف بر اطلال و گریه بر آثار محبوب ( 8 – 1 )
وصف روز ، دارة جلجل ( 42 – 9 )
وصف شب ، صحرا ، گرگ ، اسب ، شکار ، برق و سیل ( 81 – 43 )
2 – طرفه بن العبد
طرفه پسر عبد پسر سفیان بکری ( 569 - 543م ) نامش عمرو بوده و به واسطه ی بیت شعری که سروده است لقب طرفه را به وی داده اند . ( طرفه در اصل نام درختی است . )
او در خانواده ای شریف و بزرگوار در بحرین خلیج فارس به دنیا آمد . نام مادرش ورده دختر عبدالمسیح بوده است . پدر و جد و دو عمو و دایی طرفه همه شاعر بوده اند . در کودکی پدرش را از دست داده و تحت کفالت عموهایش در آمده و نسبت به او و مادرش ستم و بد رفتاری شده و خود سر و بی مربی و بی سرپرست بار آمده است . از این رو به بازیگوشی و لا ابالیگری و بد مستی گذرانده و از طرف قبیله طرد و دربدر شده است و در جوانی به سرودن شعر پرداخته و در اثر هجای عمروبن هند ، پادشاه حیره در سن کمتر از سی سالگی به امر پادشاه و به دست حاکم ولایت کشته شده است .
طرفه شاعری رئالیسم است و دیدگاه وی درباره ی مرگ و زندگی تصویری از روح نامطمئن و مضطربش می باشد .
بسیاری از ادبا معلقه ی او را بر تمام شعر جاهلی برتری می دهند چون علاوه بر مزایای شعری واجد فواید تاریخی و آرایی درباره ی زندگی است .
معلقه ی طرفه در بحر طویل سروده شده و دارای 104 بیت است با این مطلع :
« لخوله اطلال ببرقه تهمد تلوح کباقی الوشم فی ظاهر الید »
موضوعات معلقه طرفه عبارتند از :
غزل و وصف خوله ( 10 – 1 )
وصف شتر ( 44 – 11 ) وصف افکار و مذهب زندگی خویش ( 45 تا آخر )
3 – زهیر بن ابی سلمی ( 627 – 530 م )
زهیر از تیره مزینه از قبیله ی مضر در نجد به دنیا آمده و مادرش غطفانی بوده است . از این رو به نزد شخصی عاقل و ثروتمند و زمین گیر به نام شامه ی شاعر که دائی پدرش بوده شاگرد وار به فرا گرفتن شعر و حکمت پرداخته و سپس نزد اوس بن حجر ( پیشوای مکتب اوسی ) طریقه ی شعر گفتن او را آموخته و دنبال کرده است .
زهیر در عصر جاهلیت به عنوان مردی بزرگ و ثروتمند و حکیم شهرت داشته است و عمر خود را در دلسوزی و پند و اندرز و حق گویی و خیر خواهی و دیانت گذرانده است و در اشعارش معانی حکمی فراوان است . از این رو به شاعر حکیم معروف است .
معلقه زهیر در 62 بیت و در بحر الطویل سروده شده است با این مطلع :
أمن ام اوفی دمنه لم تکلم بحو مانه الدراج فالمتثلم
علت سرودن آن پایان یافتن جنگ در بین دو قبیله عبس و ذبیان بوده که در مدح و سپاس مسببان صلح و ضمناً در دعوت به صفا و سازش و دوستی و ترک جنگ و کشتار سروده است
موضوعات معلقه اش عبارتند از :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ادبیات عرب
عربها واژه ادب را در معانی مختلفی به کار میبرند، در زمان جاهلیت به معنی دعوت به طعام مهمانی (مأدوبه) بود. و در جاهلیت و اسلام به خلق کریم و حسن معاشرت با خواص و عوام به کار میرفت. سپس بر تهذیب نفس و آموزش صفات پسندیده و معارف و شعر اطلاق شد. در قرن نهم میلادی و قرون بعد از آن همه علوم و فنون را از فلسفه و ریاضیات و نجوم و کیمیا و طب و اخبار و انساب و شعر و جز آن را از آنگونه معارف والا که در بهبود بخشیدن به روابط اجتماعی به کار میآید در بر میگرفت.
در قرن دوازدهم، لفظ ادب در شعر و نثر و آنچه به آن دو مربوط است چون نحو و علوم لغت و عروض و بلاغت و نقد ادبی استعمال شد. ادبیات عربی به دو بخش تقسیم میشود: ادب انشائی یا ایجادی و ادب وصفی یا موضوعی که نخستین آن شامل شعر و نثر است و دومی شامل تحلیل ادبی و تاریخ ادب فنون ادبی عربی نیز بر دو قسمت میباشند:
فنون ادبی شعری و فنون ادبی نثری. فنون ادبی شعری عبارتاند از شعر قصصی یا حماسی، شعر غنائی، شعر تمثیلی و شعر تعلیمی.
ادب عربی قدیم از شعر حماسی و تمثیلی خالی است. زیرا قوم عرب کمتر شهرنشین بود و بیشتر به واقعیت گریش داشت و از این رو تخیلش بارور نشده بود. از طرف دیگر شیوه کسب روزی به وسیله شعر که در میان شاعران قوم رواج گرفت جائی برای سرودن اشعار حماسی و تمثیلی باقی نگذاشت. با این همه اگرچه ادب عربی از آثار حماسی بلند و طولانی خالی است از قصائدی که در آنها روح حماسی میباشد خالی نیست.
اما فنون ادبی نثری عبارتاند از تاریخ و خطابه و قصه و تعلیم و رسائل. ادب قدیم عربی از داستانهای طولانی نیز خالی است. عرب نثر را به دو گونه مینوشت:نثر مرسل و نثر مسجع.
در میان اعراب شعر بیش از نثر عرصه بروز یافت و از سجع آغاز شد و به ارجوزهها رسید و از آنجا به اوزان مختلف راه یافت. دورههای ادب عربی نیز در سه نهضت منحصر میشود: نهضت جاهلی و اموی، نهضت عباسی، نهضت جدید.بنابر این این دورهها از عصر جاهلیت شروع میشوند و تا ظهور اسلام و بعد از آن حمله مغول و تأثیر آن بر ادب عربی کشیده میشوند. بر اساس موشکافیهای تاریخی و ادبی و مطالعه تطبیقی زبان شناسانه باید به اصالت شعر جاهلی نظر داد. و شعر عربی پس از آن دجار تحول و دگرگونی گردید و شاعران معروفی چون امرئ القیس و زهیر و اعشی و ... پیدا شدند و هرکدام سبک و بینش خاصی داشتند و تصویر خاصی در شعر خویش نمایان کردند. باآمدن اسلام ادب و زبان عربی نیز از قرآن و اسلام تأثیر پذیرفت و ارزش و اهمیت یافت که از صورت یک زبان قومی و محلی در گوشهای محجور از دنیا به موقعیت یک زبان مهم جهانی نایل گردید و با مشارکت موثر همه مسلمین به ویژه ایرانیان، گسترش و دامنهای کم نظیر یافت و آثار و آثار بیشماری در موضوعات گوناگون به عربی نوشته شد.
زبان عربی
زبان عربی گذشته از پیوند هزارو چند ساله اش با زبان فارسی ، زبان دین ماست و لذا برای بررسی آن حتما لازم است که ادبیات عرب و تاریخ ادبیات عرب برسی شود . تا دوره های ادبی از جاهلیت تا عصر ما و آثار هر عصر و نیز عوامل فرهنگی و غیر فرهنگی موثر در آن ، کاملا روشن شود و تمام خطوط و جزئیات شخصیت روانی و اجتماعی و هنری ادبا به وضوح تصویر شود.عربها واژه ادب رادرمعانی مختلفی به کار می برند ، در زمان جاهلیت به معنی دعوت به طعام مهمانی ( مأدوبه ) بود. و در جاهلیت و اسلام به خلق کریم و حسن معاشرت با خواص و عوام به کار می رفت. سپس بر تهذیب نفس و آموزش صفات پسندیده و معارف و شعر اطلاق شد. در قرن نهم میلادی و قرون بعد از آن همه علوم و فنون را از فلسفه و ریاضیات و نجوم و کیمیا و طب و اخبار و انساب و شعر و جز آن را از آنگونه معارف والا که در بهبود بخشیدن به روابط اجتماعی به کار می آید در بر می گرفت.
در قرن دوازدهم ، لفظ ادب در شعر و نثر و آنچه به آن دو مربوط است چون نحو و علوم لغت و عروض و بلاغت و نقد ادبی استعمال شد.
ادب عربی به دو قسم تقسیم می شود: ادب انشائی یا ایجادی و ادب وصفی یا موضوعی که نخستین آن شامل شعر و نثر است و دومی شامل تحلیل ادبی و تاریخ ادب
فنون ادبی عربی نیز بر دو قسمک می باشند:
فنون ادبی شعری و فنون ادبی نثری . فنون ادبی شعری عبارتند از شعر قصصی یا حماسی ، شعر غنائی ، شعر تمثیلی و شعر تعلیمی .
ادب عربی قدیم از شعر حماسی و تمثیلی خالی است. زیرا قوم عرب کمتر شهرنشین بود و بیشتر به واقعیت گریش داشت و از این رو تخیلش بارور نشده بود. از طرف دیگر شیوه کسب روزی به وسیله شعر که در میان شاعران قوم رواج گرفت جائی برای سرودن اشعار حماسی و تمثیلی باقی نگذاشت. با این همه اگرچه ادب عربی از آثار حماسی بلند و طولانی خالی است از قصائدی که در آنها روح حماسی می باشد خالی نیست.
اما فنون ادبی نثری عبارتند از تاریخ و خطابه و قصه و تعلیم و رسائل . ادب قدیم عربی از داستانهای طولانی نیز خالی است. عرب نثر را به دو گونه می نوشت:نثر مرسل و نثر مسجع.
در میان اعراب شعر بیش از نثر عرصه بروز یافت و از سجع آغاز شد و به ارجوزه ها رسید و از آنجا به اوزان مختلف راه یافت. دوره های ادب عربی نیز در سه نهضت منحصر می شود: نهضت جاهلی و اموی ، نهضت عباسی ، نهضت جدید.بنابر این این دوره ها از عصر جاهلیت شروع می شوند و تا ظهور اسلام و بعد از آن حمله مغول و تأثیر آن بر ادب عربی کشیده می شوند. بر اساس موشکافیهای تاریخی و ادبی و مطالعه تطبیقی زبان شناسانه باید به اصالت شعر جاهلی نظر داد. و شعر عربی پس از آن دجار تحول و دگرگونی گردید و شاعران معروفی چون امرئ القیس و زهیر و اعشی و ... پیدا شدند و هرکدام سبک و بینش خاصی داشتند و تصویر خاصی در شعر خویش نمایان کردند. باآمدن اسلام ادب و زبان عربی نیز از قرآن و اسلام تاثیر پذیرفت و ارزش و اهمیت یافت که از صورت یک زبان قومی و محلی در گوشه ای محجور از دنیا به موقعیت یک زبان مهم جهانی نایل گردید و با مشارکت موثر همه مسلمین به ویژه ایرانیان ، گسترش و دامنه ای کم نظیر یافت و آثار و آثار بیشماری در موضوعات گوناگون به عربی نوشته شد.
نجیب محفوظ
او در تمام عمرش کارمند دولت بود. ابتدا در وزارت موقوفات مشغول بهکار و سپس مدیر سانسور ادارهٔ هنر و سرانجام رئیس بنیاد حمایت از سینما و در دوران آخر کارمندی، مشاور وزیر فرهنگ شد. او ۳۰ کتاب داستانی نوشت و در سال ۱۹۸۸ برنده جایزه نوبل در ادبیات شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ادبیات عرب
عربها واژه ادب را در معانی مختلفی به کار میبرند، در زمان جاهلیت به معنی دعوت به طعام مهمانی (مأدوبه) بود. و در جاهلیت و اسلام به خلق کریم و حسن معاشرت با خواص و عوام به کار میرفت. سپس بر تهذیب نفس و آموزش صفات پسندیده و معارف و شعر اطلاق شد. در قرن نهم میلادی و قرون بعد از آن همه علوم و فنون را از فلسفه و ریاضیات و نجوم و کیمیا و طب و اخبار و انساب و شعر و جز آن را از آنگونه معارف والا که در بهبود بخشیدن به روابط اجتماعی به کار میآید در بر میگرفت.
در قرن دوازدهم، لفظ ادب در شعر و نثر و آنچه به آن دو مربوط است چون نحو و علوم لغت و عروض و بلاغت و نقد ادبی استعمال شد. ادبیات عربی به دو بخش تقسیم میشود: ادب انشائی یا ایجادی و ادب وصفی یا موضوعی که نخستین آن شامل شعر و نثر است و دومی شامل تحلیل ادبی و تاریخ ادب فنون ادبی عربی نیز بر دو قسمت میباشند:
فنون ادبی شعری و فنون ادبی نثری. فنون ادبی شعری عبارتاند از شعر قصصی یا حماسی، شعر غنائی، شعر تمثیلی و شعر تعلیمی.
ادب عربی قدیم از شعر حماسی و تمثیلی خالی است. زیرا قوم عرب کمتر شهرنشین بود و بیشتر به واقعیت گریش داشت و از این رو تخیلش بارور نشده بود. از طرف دیگر شیوه کسب روزی به وسیله شعر که در میان شاعران قوم رواج گرفت جائی برای سرودن اشعار حماسی و تمثیلی باقی نگذاشت. با این همه اگرچه ادب عربی از آثار حماسی بلند و طولانی خالی است از قصائدی که در آنها روح حماسی میباشد خالی نیست.
اما فنون ادبی نثری عبارتاند از تاریخ و خطابه و قصه و تعلیم و رسائل. ادب قدیم عربی از داستانهای طولانی نیز خالی است. عرب نثر را به دو گونه مینوشت:نثر مرسل و نثر مسجع.
در میان اعراب شعر بیش از نثر عرصه بروز یافت و از سجع آغاز شد و به ارجوزهها رسید و از آنجا به اوزان مختلف راه یافت. دورههای ادب عربی نیز در سه نهضت منحصر میشود: نهضت جاهلی و اموی، نهضت عباسی، نهضت جدید.بنابر این این دورهها از عصر جاهلیت شروع میشوند و تا ظهور اسلام و بعد از آن حمله مغول و تأثیر آن بر ادب عربی کشیده میشوند. بر اساس موشکافیهای تاریخی و ادبی و مطالعه تطبیقی زبان شناسانه باید به اصالت شعر جاهلی نظر داد. و شعر عربی پس از آن دجار تحول و دگرگونی گردید و شاعران معروفی چون امرئ القیس و زهیر و اعشی و ... پیدا شدند و هرکدام سبک و بینش خاصی داشتند و تصویر خاصی در شعر خویش نمایان کردند. باآمدن اسلام ادب و زبان عربی نیز از قرآن و اسلام تأثیر پذیرفت و ارزش و اهمیت یافت که از صورت یک زبان قومی و محلی در گوشهای محجور از دنیا به موقعیت یک زبان مهم جهانی نایل گردید و با مشارکت موثر همه مسلمین به ویژه ایرانیان، گسترش و دامنهای کم نظیر یافت و آثار و آثار بیشماری در موضوعات گوناگون به عربی نوشته شد.
زبان عربی
زبان عربی گذشته از پیوند هزارو چند ساله اش با زبان فارسی ، زبان دین ماست و لذا برای بررسی آن حتما لازم است که ادبیات عرب و تاریخ ادبیات عرب برسی شود . تا دوره های ادبی از جاهلیت تا عصر ما و آثار هر عصر و نیز عوامل فرهنگی و غیر فرهنگی موثر در آن ، کاملا روشن شود و تمام خطوط و جزئیات شخصیت روانی و اجتماعی و هنری ادبا به وضوح تصویر شود.عربها واژه ادب رادرمعانی مختلفی به کار می برند ، در زمان جاهلیت به معنی دعوت به طعام مهمانی ( مأدوبه ) بود. و در جاهلیت و اسلام به خلق کریم و حسن معاشرت با خواص و عوام به کار می رفت. سپس بر تهذیب نفس و آموزش صفات پسندیده و معارف و شعر اطلاق شد. در قرن نهم میلادی و قرون بعد از آن همه علوم و فنون را از فلسفه و ریاضیات و نجوم و کیمیا و طب و اخبار و انساب و شعر و جز آن را از آنگونه معارف والا که در بهبود بخشیدن به روابط اجتماعی به کار می آید در بر می گرفت.
در قرن دوازدهم ، لفظ ادب در شعر و نثر و آنچه به آن دو مربوط است چون نحو و علوم لغت و عروض و بلاغت و نقد ادبی استعمال شد.
ادب عربی به دو قسم تقسیم می شود: ادب انشائی یا ایجادی و ادب وصفی یا موضوعی که نخستین آن شامل شعر و نثر است و دومی شامل تحلیل ادبی و تاریخ ادب
فنون ادبی عربی نیز بر دو قسمک می باشند:
فنون ادبی شعری و فنون ادبی نثری . فنون ادبی شعری عبارتند از شعر قصصی یا حماسی ، شعر غنائی ، شعر تمثیلی و شعر تعلیمی .
ادب عربی قدیم از شعر حماسی و تمثیلی خالی است. زیرا قوم عرب کمتر شهرنشین بود و بیشتر به واقعیت گریش داشت و از این رو تخیلش بارور نشده بود. از طرف دیگر شیوه کسب روزی به وسیله شعر که در میان شاعران قوم رواج گرفت جائی برای سرودن اشعار حماسی و تمثیلی باقی نگذاشت. با این همه اگرچه ادب عربی از آثار حماسی بلند و طولانی خالی است از قصائدی که در آنها روح حماسی می باشد خالی نیست.
اما فنون ادبی نثری عبارتند از تاریخ و خطابه و قصه و تعلیم و رسائل . ادب قدیم عربی از داستانهای طولانی نیز خالی است. عرب نثر را به دو گونه می نوشت:نثر مرسل و نثر مسجع.
در میان اعراب شعر بیش از نثر عرصه بروز یافت و از سجع آغاز شد و به ارجوزه ها رسید و از آنجا به اوزان مختلف راه یافت. دوره های ادب عربی نیز در سه نهضت منحصر می شود: نهضت جاهلی و اموی ، نهضت عباسی ، نهضت جدید.بنابر این این دوره ها از عصر جاهلیت شروع می شوند و تا ظهور اسلام و بعد از آن حمله مغول و تأثیر آن بر ادب عربی کشیده می شوند. بر اساس موشکافیهای تاریخی و ادبی و مطالعه تطبیقی زبان شناسانه باید به اصالت شعر جاهلی نظر داد. و شعر عربی پس از آن دجار تحول و دگرگونی گردید و شاعران معروفی چون امرئ القیس و زهیر و اعشی و ... پیدا شدند و هرکدام سبک و بینش خاصی داشتند و تصویر خاصی در شعر خویش نمایان کردند. باآمدن اسلام ادب و زبان عربی نیز از قرآن و اسلام تاثیر پذیرفت و ارزش و اهمیت یافت که از صورت یک زبان قومی و محلی در گوشه ای محجور از دنیا به موقعیت یک زبان مهم جهانی نایل گردید و با مشارکت موثر همه مسلمین به ویژه ایرانیان ، گسترش و دامنه ای کم نظیر یافت و آثار و آثار بیشماری در موضوعات گوناگون به عربی نوشته شد.
نجیب محفوظ
او در تمام عمرش کارمند دولت بود. ابتدا در وزارت موقوفات مشغول بهکار و سپس مدیر سانسور ادارهٔ هنر و سرانجام رئیس بنیاد حمایت از سینما و در دوران آخر کارمندی، مشاور وزیر فرهنگ شد. او ۳۰ کتاب داستانی نوشت و در سال ۱۹۸۸ برنده جایزه نوبل در ادبیات شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
تطورات شعر عرب
(درعصرهای جاهلی-اسلامی واموی)
مقدمه:
بی شک زبان عربی یکی اززبانهای زنده دنیاست واشعارعربی یکی ازمظاهرزیبای این زبان است اما تاریخ ادبیات عرب به دوره های مختلف تقسیم می شود در این مقاله برانیم که تطورات شعر عرب وشعرای ان رادردوره های نخستین یعنی جاهلی-اسلامی واموی بررسی نماییم
تطورات شعر عربی در عصرهای جاهلی ، اسلامی و اموی
محمد جعفر ورزی
واژه ی ادب [1] : واژه ی ادب از کلماتی است که معنی آن همراه با تحول زندگی قوم عرب و انتقال آن از بدویت به مدنیت تغییر یافته و پی در پی معانی نزدیک به هم پیدا کرده تا این معنی را که امروز متبادر به ذهن می شود به خود گرفته که عبارت است از سخن رسا که به نیت تأثیر در عواطف خواننده یا شنونده به شعر یا نثر انشا شود .
اما اگر در عصر جاهلی راجع به کلمه ی ادب جستجو کنیم آن را در زبان شاعران نمی یابیم ، بلکه به کلمه ی « آدب » به معنی کسی که مردم را به طعام فرا می خواند بر می خوریم ، مانند شعر طرفه بن العبد
نحن فی المشتاه ندعو الجفلی لا تری الآدب فینا ینتقر
جهات تفوق و تکامل زبان عرب [2] :
1– مهاجرت حضرت ابراهیم با زن و فرزند خود به سوی وادی غیر ذی زرع مکه
2– مهاجرت قحطانیان که عربهای جنوبی بودند به سوی شمال
3– اسواق حجاز و تأثیر در ادب عرب
4– تفوق قریش بواسطه ظهور پیغمبر بزرگ اسلام و نزول قرآن به زبان عربی
قرآن کریم نیز در سوره ی یوسف به زبان عربی اهمیت داده است [3]
شاید زمانی که کلام ساخته شده شعر نیز بوجود آمده باشد ، زیرا احساس از فطرت انسان سرچشمه می گیرد و با خلقت انسان همراه او بوده و شعر بیان احساس در قالب کلام است . پس می توان گفت که از زمانی که کلام بوجود آمده شعر نیز بوجود آمده است .
اصل شعر برای بیان احساسات بوده و هر چه گذشته هدفهای دیگری نیز به آن وارد شده است که از جمله می توان تکسب یا استفاده های سیاسی را ذکر نمود . در شعر عرب نیز مانند دیگر زبان ها ، اهداف گوناگونی وجود داشته است .
منشأ و زمان آغاز شعر عرب برای ما معلوم نیست . قدیمی ترین قطعه هایی که به دست ما رسیده است مربوط به جنگ بسوس یا کمی قبل از آن است [4]. ولی مطمئناً قبل از آن نیز اشعاری وجود داشته که از بین رفته است .
شعر عرب را از نظر زمان به 7 عصر تقسیم کرده اند :
1- عصر جاهلی 2 - عصر اسلامی 3 - عصر اموی 4 - عصر عباسی 5 - عصر اندلس 6 - عصر انحطاط 7 - عصر نهضت
در این مقاله به بررسی تطورات شعر و معرفی شاعران بزرگ در سه دوره ی جاهلی ، اسلامی و اموی می پردازیم .
دوره ی جاهلی
دوره ی جاهلی که مربوط به زمان قبل از اسلام است ، دوره ایست که در آن زندگی اعراب بسیار ساده و ابتدایی و خالی از فرهنگ و تمدنها بوده است و شاعران نیز برای سرودن شعر موضوعاتی جز چیزهای ساده ی اطراف خود چیزی نداشتند . اشعار آنها بیشتر در مورد وصف بیابان ، شتر ، اسب ، زن ، شراب و افتخار به قبیله ی خود و مسایل اخلاقی بوده است .
بادیه مثل مدرسه ای بود که شاعران جاهلی در آن پرورش می یافتند . آنها معتقد بودند که هر شاعری را شیطانی است که شعرش را به او القاء می کند .
همچنین برای هر شاعری یک راوی بود که مانند شاگرد در کنار معلمش زندگی می کرد و سبک او را پیروی می کرد و شعرش را منتشر می ساخت .
شعر جاهلی وحدت تألیف نداشت . شعر جاهلی با ایستادن در اطلال و آثارخانه محبوب و ذکر خاطره های گذشته و بیان حوادث راه در کنار ناقه اش و پایان ناگهانی همراه می باشد . عاطفه شاعر جاهلی بسیط بوده است و دامنه خیال او چندان وسیع نیست .
شعر جاهلی ما را از اوضاع اجتماعی ، سیاسی ، تاریخی و اقتصادی آن دوران آگاه می کند . همچنین یکی از منابع مهم تاریخی برای آگاهی از اوضاع قبل از اسلام است و عنوان « دیوان العرب » شایسته ی آنهاست .
اغراض شعر جاهلی
1 – وصف : آنچه شاعر حس می کند از زمین و آسمان و موجودات دیگر که بیشتر پدیده های محیط خود اوست . مانند : منازل ، مسافرت ، بیابان پیمایی و صحرا نشینی . اما وصف در شعر ، غرض مستقلی نیست ، بلکه آن را ابزاری برای رسیدن به هدف اصلی خود می داند که بتواند عواطف و احساسات مخاطب را تحریک کند .
2 – مدح : ثنای قبیله و پهلوانان میدان کارزار و یا فردی که در حق شاعر نیکی کرده است از موضوعات مدح در شعر جاهلی می باشد . مدح از ابواب مستقل شعر بوده و موضوع آن تفاخر به ارزشهای حاکم بر زمان جاهلی است .
3 – رثاء : از مقاصد اصلی شعر است و ماده ی آن همان صفات و خیال پسندیده ی آن زمان می باشد . شاعران در این غرض از عاطفه ای حزین و دردناک پس از مرگ و اظهار نا آرامی و تحیر درباره ی حقیقت هستی برخوردارند .
4 – هجاء : سلاح برّنده شاعر جاهلی است و گاه به منافره یعنی حکم به برتری فردی یا قبیله ای کشانده می شد . شاعر جاهلی در هجاء به عیوب جسمانی و اخلاقی نظر دارد .
5 – فخر : موضوعات فخر در شعر جاهلی ، شجاعت ، کرم ، بخشش ، جوانمردی و کمک به مستمندان می باشد . البته افتخار به اصل و نسب ، شرب خمر و اعمال غیر اخلاقی از تاریکیهای شعر جاهلی نیز محسوب می شود .
6 – غزل : اساس شعر جاهلی تغزل است . ذکر زن در قصیده با نامهای مختلف مانند : عنیزه ، سلمی ، عبله . .. دیده می شود . غزل مجونی و اباحیگری که تصویری از دنیای غیراخلاقی آنان می باشد ، در شعر اکثر شاعران جاهلی دیده می شود . غزل بادیه یا عذری و عفیفانه اندک بود و فقط در شعر بعضی مانند « عنتره » دیده می شود .
7 – خمر : وصف شراب ، کیفیت آن و تأثیرش بر روان شاعر جاهلی نیز از اغراض شعر جاهلی است .
8 – زهد و حکمت : زهد و حکمت شاعر جاهلی بر اساس تجربه و گذر زمان و نیز معاشرت شاعر با بزرگان می باشد . عبارت کوتاه و حکیمانه ی شاعرانی مانند « زهیر » نشان از تأمل و تفکر و تجربیات شاعر در زندگی می باشد .
نخستین شاعر جاهلی مهلهل است که در شعر رثاء مهارت و استادی داشته است .
شاعران صعالیک ، شاعرانی هستند که به جوانمردی و شجاعت معروف بوده و غالباً زندگی خود را در کوهها و دره ها با غارت اموال ثروتمندان سپری می کردند . معروفترین شاعران صعالیک عبارتند از « شنفری » « تأبط شرا » « عمروة بن الورد »
معروفترین زن شاعر « خنساء » که شهرت او در فن « رثاء » می باشد. اشعارخنساء در رثای برادرانش « صخر » و «معاویه »است .
شاعران مکتب مضری آنانی بودند که بیشتر بر امور حسی تأکید دارند . معروفترین آنها عبارتند از « اوس بن حجر » « نابغه ذبیانی » « زهیر بن ابی سلمی » « حطیئه » که این شاعران را اصحاب « حولیات » نیز نامیده اند .
معلقات :
معلقات اشعاری هستند که بوسیله ی 7 تن از شاعران جاهلی و به روایتی 10 نفر سروده شده اند . این اشعار را به خاطر عظمتی فنی و ارزش ادبی به دیوار کعبه آویزان می کردند . به معلقات ، مذهبات ، السبع الطوال و السموط نیز گفته می شود.گردآورنده این اشعار « حماد الراویه » می باشد .
صاحبان معلقات
1 – امرؤالقیس ( 540 – 500 م ) [5]
پدرش حجر کندی ، بر قبیله ی بنی اسد در سرزمین نجد حکومت داشته است . امرؤالقیس عمر خود را در خوشگذرانی و عیاشی و بدمستی و سرودن غزلیات عشقبازی گذرانده است . از این رو از طرف پدرش رانده شده و با بوالهوسان در سیر و سیاحت و باده نوشی و شکار سرگرم بوده و پس از کشته شدن پدرش به هوش آمده و در صدد خونخواهی و پس گرفتن حکومت از دست رفته ی نیاکانش بر آمده و جنگهایی را به راه انداخته ، ولی عاقبت شکست خورده و از دست منذر بن ماء السماء گریخته و به ملک روم ( یوستیانوس ) پناه برده و بعد از مدتی در آنکارا به مرض آبله درگذشته است .
امرؤالقیس از شعرای طبقه ی اول جاهلی و بلکه اول انها به شمار می رود . امام علی ( ع ) نیز او را برترین شاعر عرب می داند . [6]
القاب او « الملک الضلیل » « ذوالقروح » « شاعر غزل و طبیعت » می باشد . معلقه ی امرؤالقیس از دیگر معلقات مشهورتراست که آن را در بحر طویل و در 81 بیت سروده است با این مطلع
« قفا نبک من ذکری حبیب و منزل بسقط اللوی بین الدخول فحومل »
موضوعات معلقه ی او عبارتند از :
وقوف بر اطلال و گریه بر آثار محبوب ( 8 – 1 )
وصف روز ، دارة جلجل ( 42 – 9 )
وصف شب ، صحرا ، گرگ ، اسب ، شکار ، برق و سیل ( 81 – 43 )
2 – طرفه بن العبد
طرفه پسر عبد پسر سفیان بکری ( 569 - 543م ) نامش عمرو بوده و به واسطه ی بیت شعری که سروده است لقب طرفه را به وی داده اند . ( طرفه در اصل نام درختی است . )
او در خانواده ای شریف و بزرگوار در بحرین خلیج فارس به دنیا آمد . نام مادرش ورده دختر عبدالمسیح بوده است . پدر و جد و دو عمو و دایی طرفه همه شاعر بوده اند . در کودکی پدرش را از دست داده و تحت کفالت عموهایش در آمده و نسبت به او و مادرش ستم و بد رفتاری شده و خود سر و بی مربی و بی سرپرست بار آمده است . از این رو به بازیگوشی و لا ابالیگری و بد مستی گذرانده و از طرف قبیله طرد و دربدر شده است و در جوانی به سرودن شعر پرداخته و در اثر هجای عمروبن هند ، پادشاه حیره در سن کمتر از سی سالگی به امر پادشاه و به دست حاکم ولایت کشته شده است .
طرفه شاعری رئالیسم است و دیدگاه وی درباره ی مرگ و زندگی تصویری از روح نامطمئن و مضطربش می باشد .
بسیاری از ادبا معلقه ی او را بر تمام شعر جاهلی برتری می دهند چون علاوه بر مزایای شعری واجد فواید تاریخی و آرایی درباره ی زندگی است .
معلقه ی طرفه در بحر طویل سروده شده و دارای 104 بیت است با این مطلع :
« لخوله اطلال ببرقه تهمد تلوح کباقی الوشم فی ظاهر الید »
موضوعات معلقه طرفه عبارتند از :
غزل و وصف خوله ( 10 – 1 )
وصف شتر ( 44 – 11 ) وصف افکار و مذهب زندگی خویش ( 45 تا آخر )
3 – زهیر بن ابی سلمی ( 627 – 530 م )
زهیر از تیره مزینه از قبیله ی مضر در نجد به دنیا آمده و مادرش غطفانی بوده است . از این رو به نزد شخصی عاقل و ثروتمند و زمین گیر به نام شامه ی شاعر که دائی پدرش بوده شاگرد وار به فرا گرفتن شعر و حکمت پرداخته و سپس نزد اوس بن حجر ( پیشوای مکتب اوسی ) طریقه ی شعر گفتن او را آموخته و دنبال کرده است .
زهیر در عصر جاهلیت به عنوان مردی بزرگ و ثروتمند و حکیم شهرت داشته است و عمر خود را در دلسوزی و پند و اندرز و حق گویی و خیر خواهی و دیانت گذرانده است و در اشعارش معانی حکمی فراوان است . از این رو به شاعر حکیم معروف است .
معلقه زهیر در 62 بیت و در بحر الطویل سروده شده است با این مطلع :
أمن ام اوفی دمنه لم تکلم بحو مانه الدراج فالمتثلم
علت سرودن آن پایان یافتن جنگ در بین دو قبیله عبس و ذبیان بوده که در مدح و سپاس مسببان صلح و ضمناً در دعوت به صفا و سازش و دوستی و ترک جنگ و کشتار سروده است
موضوعات معلقه اش عبارتند از :