لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
معیارهاى رفتار سالم از دیدگاه اسلام
مقدّمه
«بهنجارى و نابهنجارى» از بنیادى ترین موضوعات دانش روان شناسى است که قلمرو وسیعى از این علم را تحت تأثیر خویش دارد. فلسفه روان شناسى پایهاى ترین و روان درمانى کاربردى ترین موضوعى است که متأثّر از رویکردهاى خاص در بهنجارى و نابهنجارى و ملاک هاى این دو مى باشد. آنچه معمولا در نوشته ها و آثار آکادمیک مورد بحث قرار گرفته، بیشتر سازوکار و چگونگى بهنجارى و نابهنجارى، آن هم در سطح شخصیت است.
از این رو، جاى بحث درباره تعریف بهنجارى و نابهنجارى، ملاک هاى شخصیت سالم و ناسالم و ملاک هاى رفتار بهنجار همچنان باقى است و البته دیدگاه روان شناسان در زمینه هاى مذکور، هرچند کاملا مورد تصریح نمى باشد، اما نگرش هایشان از منابع و آثار علمى آنان قابل استنباط است و طبیعتاً همگى آن ها نیز داراى وحدت نظر نیستند; زیرا در نهایت درباره انسان دیدگاه یکسانى ندارند و در حقیقت، تغییرات حاصل در طرز فکر روان شناسانه از تغییرات وسیع تر در نگرش نسبت به انسان و جهان متأثّر مى گردد.2
در این میان، نگرش متمایز و متفاوت اسلام نسبت به جهان و انسان، سبب شده تا تعریف بهنجارى و نیز ملاک هاى رفتار بهنجار از نظر اسلام متمایز از دیدگاه هاى روان شناسان باشد. البته ناگفته نماند که در میان روان شناسان نیز اتفاق نظر بر مفهوم بهنجارى و یا ملاک رفتار بهنجار وجود ندارد; مثلا، در حالى که به نظر رفتارگرایان، رفتار کاملا سازگارانه ارگانیسم با محیط به سبب دریافت تقویت بیشتر، رفتارى کاملا بهنجار است، اما این ملاک از سوى انسان گرایان مورد حمله قرار مى گیرد. یا به عنوان نمونه اى دیگر، زمانى که رعایت هنجارها و آداب اجتماعى توسط بسیارى از روان شناسان به عنوان ملاکى براى رفتار بهنجار به حساب مى آید، به نظر پرلز (نظریه پرداز گشتالت درمانى)، رعایت هرگونه «نُرم» و یا آداب و قوانین اجتماعى که ارضاى امیال طبیعى را با تعویق و تعطیل مواجه سازد، خود رفتار نابهنجار و غلط است. (شولتز، 1977) در هر صورت، آنچه در این مقاله مورد نظر است فقط بیان ملاک هاى رفتار بهنجار از نظر دین مبین اسلام مى باشد.
به عنوان درآمدى بر بحث مناسب است تعریف «بهنجارى و نابهنجارى» و نیز تعریف رفتار بهنجار از نظر اسلام را به گونه اى گذرا مورد اشاره قرار دهیم و همان گونه که گفته شد، تعریف «بهنجارى» از این منظر، کاملا مرتبط و متأثّر از تعریف انسان مى باشد و بر این اساس، با توجه به شناخت صحیح و عمیق اسلام از انسان و ابعاد وجودى و فطرى او و گستره زندگى و نیز کمال و سعادت انسانى اش باید گفت:
بهنجارى عبارت است از: «دریافت درست از ابعاد وجودى خویشتن و واقعیت هاى هستى و حداکثر بهره بردارى از استعدادها و ظرفیت هاى خود و محیط در جهت کسب کمال و شکوفایى فطرت و نیل به سعادت انسان که در واقع، همان دست یابى به لذت هاى برتر و پایدار اخروى است.» بر این اساس، شخصیتى بهنجار است که حقایق و واقعیت هاى هستى و جهان و خویشتن را بشناسد و نسبت به گستره وجودى خود و مقصد و هدف از آفرینش خویش آگاهى یافته و با ظرفیت ها و محدودیت هاى خود و جهان در جهت نیل به پایدارترین و حقیقى ترین لذت ها، که همان سعادت ابدى است، سازگارى ایجاد کرده، پیوسته فطرت و سرشت خود را شکوفاتر سازد. به موازات این تعریف باید گفت: «رفتار بهنجار عبارت است از: هر رفتارى (درونى و بیرونى) که ما را در رسیدن به مفهوم مزبور از بهنجارى نزدیک نماید.» اما سؤال اساسى این است که به واسطه چه معیار و ملاک هایى مى توان رفتار بهنجار را از نابهنجار متمایز ساخت؟ این مقاله پاسخى است به این سؤال اساسى.
فطرت
در درون انسان، نسبت به رفتار بهنجار و نابهنجار هدایتى سرشتى وجود دارد. این هدایت در فطرت انسان قرار دارد. فطرت نیز عبارت است از: «مجموعه کمالات و استعدادهاى خاصى که در سرشت انسان نهاده شده و نوع و مرتبه او را از سایر موجودات متمایز مى سازد.»3
استاد مطهّرى در کتاب فطرت خود،دربحث از ویژگى هاى فطرى انسان، آن ها را به دو دسته کلى تقسیم کرده است:
1. ویژگى هاى شناختى;
2. ویژگى هاى عاطفى.4
تمامى شناخت هاى غیر اکتسابى انسان در عنصر شناختى فطرت یعنى «عقل» جاى مى گیرند. عقل ابزار بسیارى از تشخیص هاى انسانى در مقوله بهنجارى و نابهنجارى است (که در ملاک بعدى مورد بررسى قرار مى گیرد.) در باره عنصر گرایش ها و ویژگى هاى عاطفى باید گفت: انسان در درون خود، نسبت به این گرایش هاى فطرى نوعى قداست قایل است. این گرایش هاى متعالى مافوق عواطف حیوانى اند. این گرایش ها بنابر نظر استاد مطهّرى، در پنج مقوله جاى مى گیرند.5
1. مقوله حقیقت جویى;
2. مقوله خیر اخلاقى;
3. مقوله زیبایى;
4. مقوله خلّاقیت و ابداع;
5. مقوله عشق و پرستش.
این گرایش ها به دو صورت با رفتارهاى بهنجار مرتبط مى گردند:
1. بین این گرایش ها6 و انتخاب رفتارى خاص نوعى جاذبه معنوى وجود دارد; یعنى آن رفتار تجلّى چنین گرایش هایى است و مصداق این گرایش ها قرار مى گیرد; مثلا، در مورد گرایش حقیقت جویى، مى توان گفت: بر اساس این تمایل، برخى رفتارها بهنجار و برخى دیگر نابهنجارند.
2. این گرایش هاى عاطفى مى توانند انسان را به سوى انتخاب یک رفتار کلى هدایت کنند. لازمه پذیرش این رفتار کلى پذیرش رفتارهاى دیگرى است که بر اساس آن موضوع کلى، بهنجار شناخته مى شوند; مثلا، انسان بر اثر گرایش به پرستش خدا، به انبیا نیز ایمان مى آورد. آن گاه فرد مؤمن دستوراتى را که بر اساس دین بهنجار شناخته شده اند، مى پذیرد.
در قرآن و روایات نیز به وجود چنین استعدادى در سرشت و فطرت انسان اشاره شده است. از مشهورترین آیات در این مورد، آیه 8 سوره شمس مى باشد. خداوند متعال در این آیه مى فرماید: (فَأَلهَمَها فُجُورَها و تَقویها); خداوند پس از تنظیم قوا و جسم و جان آدمى، فجور و تقوا (خیر و شر) را به او الهام کرد.
این آیه به یکى از مهم ترین مسائل مربوط به آفرینش انسان اشاره دارد و مى فرماید: هنگامى که خلقت انسان تکمیل شد و هستى او تحقق یافت، خداوند «بایدها و نبایدها» را به او تعلیم داد. «الهام به معناى القاى مطلبى از سوى پروردگار در روح و جان آدمى است.»7
منظور از «فجور» و «تقوا» هم عواملى است که انسان را به آلودگى و یا خیرات و نیکى ها مى کشانند. به عبارت دیگر، خداوند مسیر سعادت و بهنجارى و گرایش به رفتار درست و نادرست را در وجود انسان قرار داده است.مى توان گفت: این آیه هم بر بعد شناختى و هم بر گرایش و بعد عاطفى فطرت اشاره دارد. در مقوله عاطفى نیز مى توان گفت: فطرت انسانى علاوه بر آنکه عاشق کمال است، از نقص و بدى نیز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
معجزات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم
دانشمندان اسلام برای رسول گرامی، حدود هزار معجزه در کتب تاریخی _ حدیثی نقل کرده اند.
اینها معجزاتی است که همزمان با ولادت آن بزرگوار شروع و تا پایان عمر آن وجود مقدس و منور ادامه می یابد. این دانشمندان معجزات رسول گرامی اسلام را بر دو دسته تقسیم بندی نموده اند. طبق این تقسیم بندی ، بعضی از معجزات در زمان حیات رسول گرامی اسلام بوقوع پیوسته است و بعضی نیز بعد از حیات آن بزرگوار محقق شده است. ما ابتدا به تقسیم بندی این دانشمندان اشاره خواهیم نمود و در انتها به یک تقسیم بندی جدید خواهیم پرداخت.
1_ دانشمندان اسلام، ابتدا به معجزاتی پرداخته اند که در زمان خود آن بزرگوار به وقوع پیوسته است. منظور از زمان خود آن حضرت، آن معجزاتی است که در طول 63 سال عمر پربرکت آن وجود نورانی به وقوع پیوسته است و مردمان با چشم دیده اند و برای آیندگان نقل نموده اند. از مهمترین این معجزات، حوادثی است که در هنگام ولادت آن حضرت اتفاق افتاده است. طبق نقل مورخان اسلام، هنگامی که رسول خدا متولد شد، طاهر و پاک از هر گونه خون و نجاسات بود. با پاهای مبارکشان زمین را لمس نمودند. بلافاصله به سوی کعبه به سجده افتادند. سپس سر مبارکشان را به سوی آسمان بلند کرد و به توحید خدای یکتا و نبوت خودش شهادت داد. آنگاه حضرت آمنه، مادر گرامیشان را مورد خطاب قرار داده و این گونه به او فرمودند: « ولدت خیر الناس، فسمیه محمداً» یعنی بهترین انسانها را به دنیا آوردی، پس نام او را محمد بگذار. از دیگر عجایبی که در این لحظه اتفاق افتاد، این بود که: « تمامی بتها به صورت بر زمین افتادند. ایوان کسری، قصر بزرگ و با شکوه پادشاهان ساسانی، که حاکمان ایران آن روز بودند، شکست و آتشکده فارس که حدود هزار سال روشن بود، به ناگاه خاموش شد».
بعضی دیگر از معجزات آن بزرگوار مربوط به زمان رسالت آن حضرت در مکه است _ گر چه از زمان ولادت تا رسالت آن بزرگوار، معجزات فراوان دیگری نیز اتفاق افتاد. اما چون بنای ما بر نقل اجمال و اختصار است لذا از ذکر آن چشم پوشی می نمائیم _ از مهمترین معجزاتی که در این دوره اتفاق افتاد، می توان به واقعه « انذار » اشاره کرد که رسول مکرم اسلام از جانب خدای بزرگ و به وسیله آیه شریفه « و انذر عشیرتک الاقربین» (سوره شعراء ، آیۀ 214) مأمور ابلاغ آشکار رسالت گردید. رسول خدا برای اجابت این امر، ابتدا از نزدیکان خود شروع کردند و آنها را دعوت نمودند. ابن اثیر که از مورخان مشهور اسلام است در کتاب تاریخ خود _ الکامل _ این واقعه را از زبان آقا و مولایمان امیرالمؤمنین علی علیه السلام، چنین نقل می کند: هنگامی که آیه انذار نازل شد، رسول خدا مرا خواست و فرمود: یا علی، همانا خداوند مرا امر نموده که عشیرة خویش را انذار نمایم. پس برایمان یک صاع گندم، یک پای گوسفند و ظرفی شیر تهیه نما و فرزندان را جمع کن تا آنها را طعام دهم، آنگاه آنها را از آنچه بدان امر شده ام، آگاه نمایم. علی علیه السلام می فرمایند: آنگونه که رسول خدا فرموده بود، انجام دادم. دعوت شده ها چهل نفر شدند. هنگامی که جملگی جمع شدند، رسول خدا مرا دستور دادند طعامی را که ساخته بودم برایش بیاورم. رسول خدا پاره ای گوشت برگرفت. پاره پاره ساخت و در اطراف سفره ریخت و گفتند: بخورید به نام خدا. همه از آن طعام خوردند و نوشیدند و سیر شدند و خوراکیها هم چنان باقی ماند. سپس رسول خدا به سخن آمده و گفتند: ای فرزندان عبدالمطلب به خدا قسم هیچ جوان عربی نمی شناسم بهتر از آنچه من برای شما آورده ام، برای قوم خود آورده باشد. به راستی خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده ام و خدای مرا فرموده است: شما را به جانب او دعوت کنم. ای بنی عبدالمطلب! خدا مرا بر همه مردم عموماً و بر شما خصوصاً مبعوث کرده و گفته است : « و انذر عشیرتک الاقربین » و من شما را به دو کلمه ای که بر زبان سبک و در میزان سنگین است ، دعوت می کنم. به وسیله این دو کلمه عرب و عجم را مالک می شوید و امتها رام شما می شوند. با این دو کلمه وارد بهشت می شوید و با همین دو کلمه از دوزخ نجات می یابید: گفتن لا اله الا الله و گواهی بر پیامبری من. پس کدام یک از شما مرا در این راه کمک می دهد تا برادر و وصی و خلیفه من در میان شما باشد؟ پس احدی از آنان وی را پاسخ نداد. اما من که از همه خردسالتر و کوچکتر بودم، گفتم: یا رسول الله! من شما را در این راه یاری می نمایم. پس گفت: بنشین! و سپس گفتار خویش را تکرار کردند و همچنان خاموش ماندند تا من گفتار نخستین خود را باز گفتم. پس گفت: بنشین! و بار سوم سخن خود را بر آنان تکرار فرمودند و احدی از ایشان حتی به یک حرف وی پاسخ نگفت و باز من برخاستم و گفتم: یا رسول الله! برای یاری شما در این امر آماده ام. پس گردنم را گرفتند و گفتند: هان این است برادر وصی و خلیفة من در میان شما. پس از وی بشنوید و فرمانش را ببرید... واقعۀ « شق القمر » یکی دیگر از معجزاتی است که به دست رسول خدا قبل از هجرت در مکه و به پیشنهاد مشرکین انجام پذیرفت. در صحت این واقعه، هیچ مسلمانی شک و شبهه ای ندارد.
شرح این واقعه از این قرار است که: در یکی از شب هایی که قرص ماه کامل بود، مشرکین جمع شدند و به رسول خدا گفتند: اگر در آنچه می گویی، صادق هستی ماه را دو نیم کن. رسول اکرم به آنها فرمودند: اگر این کار را انجام دادم، ایمان می آورید؟ گفتند: آری. پس رسول خدا با انگشت مبارکشان به سوی ماه اشاره نمودند که ناگاه ماه منشق و دو نیم شد به صورتی که کوه حرا از بین دو نیمه آن آشکار بود. قریش گفتند: این سحر « ابی کبشه » بود. آنگاه به یکدیگر گفتند: منتظر باشیم تا ساحران از خارج بیایند. ببینیم آیا آنها هم این جریان را دیده اند یا نه؟ چون محمد صلی الله علیه و آله و سلم نمی تواند تمام مردم عالم را سحر کند. ساحران یکی پس از دیگری از راه رسیدند و قریش جریان را از ایشان پرسیدند. گفتند: آری ما هم دیدیم که ماه دو نیم شد. راجع به همین واقعه است که خداوند متعال آیات اول سورة مبارکه « قمر » را نازل فرمودند. بعد از این جریان نیز معجزات دیگری به وسیله رسول گرامی اسلام و به اذن خدای متعال صادر شد.
بعضی از معجزات دیگری که از رسول خدا صادر شده است به شرح ذیل می باشد:
الف _ خبر دادن رسول گرامی اسلام از خورده شدن عهدنامه قریش مبنی بر محاصره شدید اقتصادی مسلمین.
ب _ « لیله المبیت » که رسول اکرم از بین دشمنانی که برای به قتل رساندن آن بزرگوار خانه اش را محاصره کرده بودند، گذشت. در این شب مولا امیرالمومنین در بستر مبارک رسول مکرم خوابید و جانش را برای تقدیم به حضرت حق، به رسول اکرم هدیه نمود. که این آیه نازل شد:
« و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رئوف بالعباد»
(سوره بقره _ آیۀ 207).
ج _ ایجاد رعب و وحشت بر قلب مشرکین در جنگ خندق و ... معجزات دیگر.
2_ معجزاتی که بعد از رحلت رسول گرامی اسلام اتفاق افتاد نیز بسیار زیاد است. در اینجا به ذکر دو نمونه اشاره می کنیم:
الف _ خبر دادن از آن چیزی که بر اهل بیت مبارک و مطهرش بعد از او می گذرد. آن بزرگوار از نحوه برخورد مسلمین با اهل بیت و نحوه شهادت آنها خبر می دهد.
ب _ او شهادت عمار یاسر به دست « فرقه باغیه » را خبر می دهد و هشدار می دهد که مبادا مسلمانی در جمع قاتلان عمار باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
مسجد دژ مستحکم فرهنگ اسلام استگروه شهرستانها: رئیس اداره تبلیغات اسلامی ممسنی گفت: مسجد نماد سنگر فرهنگی اسلام است و دژ مستحکم فرهنگ اسلام در برابر هجوم فرهنگهای غربی و بیگانه است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فارس نما، حجت الاسلام سید مهدی یعقوبی که پس از نماز مغرب و عشاء شب گذشته به منظور دیدار با نمازگزاران مسجد صاحب الزمان(عج) محله دو راهی شهرستان ممسنی در این مسجد سخن می گفت افزود: اغلب آموخته های دینی ما محصول جلسات مسجد است و لذا امام خمینی (ره) فرمود: "مساجد سنگر است سنگرها را حفظ کنید."وی اظهار داشت: بر همین اساس پس از اقامه نماز جماعت برنامه های آموزشی فرهنگی از اهم فعالیتهای مساجد است.حجت الاسلام یعقوبی در پایان سخنان خود از تلاش دست اندرکاران و نمازگزاران بویژه جوانان و نوجوانان مسجد صاحب الزمان که یکی ازمساجد فعال و پررونق شهر نورآباد است، تشکر نمود.رئیس اداره تبلیغات اسلامی ممسنی در مراسم روح بخش دعای توسل که در پایان مراسم برگزار شد شرکت کرد.
به دلیل ماهیت سیاسی دین اسلام، مسجد به عنوان کانون و محور فعالیتهای دینی، سیاسی و اجتماعی، نقش مهمی در تاریخ پر فراز و نشیب اسلام داشته است. این نقش به ویژه در تشیع به علت سرنوشت ویژه و تاریخ پرحادثهی آن و درگیریهای فراوان آن با نظامهای حاکم، از اهمیت بیشتری برخوردار است. مسجد، محل و پایگاهی برای عناصر ناراضی و انقلابی و مقری برای تجهیز و بسیج امکانات علیه حکام و امرای ظالم بوده است. سیر جنبشهای سیاسی معاصر و نیز حرکتهای انقلابی در قرون گذشته، نشاندهندهی این واقعیت است که مسجد جایگاه بروز رفتارهای سیاسی مسلمین بوده است؛ این رفتارها در آغاز در چارچوب دعوت تعاون اسلامی آغاز میشد، ولی به دلیل نبودن مجراها و نهادهایی برای ظهور دغدغهها و تمایلات سیاسی ،خود مسجد به نوعی پایگاه سیاسی تبدیل میگردید. بطور کلی، مسجد نماد فعالیت فکری، معنوی، مذهبی و سیاسی و عمدتاً پایگاهی برای درخواست مشارکت سیاسی یا براندازی حکومت است. به همین دلیل است که دولتهای استبدادی در جوامع اسلامی بیشترین واهمه را از مساجد داشته و دارند؛ زیرا این مراکز میتوانند نیروهای بالقوهی سیاسی را در خود متمرکز کنند. یکی از نهادهایی که در کنار مسجد و از طریق آن، رفتارهای سیاسی مردم سازماندهی و هدایت میشود، منبر است. منبر نخست به عنوان وسیلهی ارتباطی میان امت و رهبرانش و سپس به دنبال جدایی فزایندهی منبر از حکومت به صورت مستقل، اما قدرتمند و سیاسی که هیچگاه فرصت در افتادن با قدرتهای مستقر را از دست نمیداد، خدمت و عمل میکرد و رهبران و وعاظ انقلابی از منبر، همچون کانالی برای بیداری مردم و انتشار نظریات ضدنظام و مرام حکومت و برانگیختن تودههای مردم سود میجستند. 1 استاد مرتضی مطهری با آگاهی کامل به نقش تاریخی مساجد و منابر و پتانسیل نهفته در آن، از علمای نادری است که با داشتن تحصیلات و سوادی تحسین برانگیز، در پیشبرد اهداف نهضت، حداکثر استفاده را از منبر برد.بر این اساس، در دههی 50 مسجد و منبر از مهمترین پایگاههای مبارزاتی استاد بود. ایشان در نیمهی اول این دهه با افزودن بر سخنرانیهای خود، در مساجد مختلفی به روشنگری پرداختند و طوری هدفمند و مطابق با نیاز نهضت پیش رفت که رژیم فقط چهار سال توانست سخنرانیهای وی را تحمل کند و پس از آن ایشان را ممنوعالمنبر ساخت
احیای تمدن اسلامی
حجتالاسلام احمد مبلغی با اشاره به نامگذاری امسال به نام اتحاد ملی و انسجام اسلامی از سوی مقام معظم رهبری گفت: با توجه به ضرورت احیای تمدن اسلامی بدست مسلمانان، عالمان و دانشمندان اسلامی لازم است که شیعه و سنی در کنار یکدیگر این تمدن را پیریزی نمایند. وی، برگزاری همایشها و نشستهای علمی، دیدار از کشورهای اسلامی و تبادل اندیشه میان عالمان و اندیشمندان را جهت رسیدن به وحدت اسلامی مؤثر عنوان کرد. مفتی اعظم استرالیا هم طی سخنانی اظهار داشت: در طول تاریخ تعصبهای غلط و آمیخته با سیاست، سبب پدید آمدن برخی افکار و انحرافات نادرست میان فرق اسلامی شدند. وی افزود: مسلمانان همگی پیرو سنت پیامبر(ص) و دوستدار اهلبیت(ع) هستند و این موهبتهای الهی باید سبب وحدت روز افزون جهان اسلام باشند. در این دیدار که دکتر محمد السید علی الدسوقی نویسنده مصری، دکتر ابراهیم العاتی، رئیس دانشگاه اسلامی لندن، ادریس هانی استاد دانشگاههای مراکش و شیخ احمد بن عامل الغفری و واصف احمد فاضل لنکرانی کابلی استاد دانشگاههای عربستان نیز حضور داشتند، ضرورت آشنایی با اندیشههای فرق اسلامی، احترام به آزاداندیشیهای مذاهب اسلامی، شناخت توطئه دشمنان علیه اسلام، تکیه بر اشتراکات بر مبنای اصول اسلامی و بهرهگیری از میراث اسلامی مورد تأکید قرار گرفت. /02
خبرنگار: 313
همایش بین المللی دین و رسانه در دانشگاه تهران
همایش بین المللی دین و رسانه با هدف شناخت رابطه منطقی و تأثیرگذار دین و رسانه، در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران آغاز شد. به گزارش خبرگزاری مهر، بسط و گسترش دانش نظری و کاربردی درباره رسانه دینی و تعمیق معارف در مورد دو موضوع دین و رسانه، شناخت رابطه دین و رسانه، آسیب شناسی وضعیت رسانهها در ایران و جهان و ارائه راهکارهای بهبود وضعیت دین در رسانه از جمله اهداف پیش بینی شده برای همایش فوق است. دین، رسانه و جهانی شدن ـ باز مقدس سازی فرهنگ معاصر ـ افول سکولاریسم و رسانه ـ رسانه ای کردن دین ـ دین، رسانه و حوزه عمومی و رسانه و هویت ملی، محورهای کلی همایش بین المللی دین و رسانه است.
در راستای تحقق اهداف فوق و با محوریت موضوعاتی که طرح شد، نشستهای متعددی طی روزهای همایش برگزار خواهد شد که در آنها مباحث مختلف مرتبط با دین و رسانه طرح و مورد بررسی قرار میگیرند.
همایش بین المللی دین و رسانه
انگارانه معتقدند که رسانه، تنها وسیله برای انتقال پیام است. بررسی رابطه دین و رسانه، جدای از بعد آکادمیک آن، که یکی از دغدغه های علوم اجتماعی است، برای رسانه نیز حائز اهمیت بسیار است. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، که تلاش دارد تا یک رسانه دینی در معنای عام آن باشد، نیازمند کالبد شکافی و آسیب شناسی این رابطه است. این موضوع بویژه برای رادیو که صاحب دو شبکه دینی خاص، یعنی رادیو معارف و رادیو قرآن است،ضرورت بیشتری دارد. این ضرورت ها، زمینه ساز برپایی "همایش بین المللی دین و رسانه" شد. این همایش با مروری بر مطالعات و نظریه های مربوط به رسانه ها، و ابعاد مختلف دین با هدف بررسی مسائل این رابطه متقابل و همچنین به منظور بسط و گسترش دانش نظری و کاربردی درباره رسانه دینی، تعمیق معارف پیرامون دو موضوع دین و رسانه و شناخت رابطه آن دو، آسیب شناسی وضعیت رسانه ها در ایران و جهان در موضوع دین، و ارائه راهکار برای بهبود وضعیت دین در رسانه برگزار شده است.هر کدام از مقاله های کتاب حاضر، از تاثیر و تاثر متقابل دین و رسانه سخن گفته اند و هر یک بعدی از دین و یا ویژگی خاصی از رسانه را مورد بررسی قرار داده اند.
کریستین پرایس” در کتاب تاریخ هنر اسلامی دربارهی آغاز هنر اسلامی چنین مینویسند: “داستان هنر اسلامی با چکاچک شمشیر و آوای سم ستوران در بیابانها و بانگ پیروزی الله اکبر آغاز میشود“ کلمات پایانی سخن پرایس، در واقع بیان حقیقت و باطن هنر اسلامی (الله اکبر) ...
فرق است در آب خضر که ظلمات جای اوست // تا آب ما که منبعش الله اکبر است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
کار و کوشش در اسلام
(1176 کلمه مجموعاً در این متن موجود است)(942 بار خوانده شده است)
کار و کوشش در اسلام گردآوری و نگارش: سوسن مسچی 86/4/28در اسلام به مسئله کار و کوشش اهمیت بسیار داده شده و یکی از ارکان بزرگ سعادت بشر، در این جهان و جهان آینده بشمار آمده است. قرآن کریم در متجاوز از هشتاد آیه، شرط سعادت و نیکبختی انسان و دست یافتن او به بهشت را دو چیز میداند: 1ـ ایمان. 2ـ کار شایسته ((عمل صالح)). دانشمندان در تعریف کار سخنانی گفته اند ولی عرف مردم کار را چنین تعریف میکنند؛ کار عبارت از هر چیزی است که احتیاج بصرف وقت و تحمّل زحمت برای نیل بمقصد و هدفی داشته باشد. بنابراین هر عملی که برای رسیدن به هدفی از انسان سر زند عرف آنرا کار می نامد. مهندسی که برای تهیه نقشه ساختمانی خطوطی روی کاغذ ترسیم میکند، او هم کار می کند. نقّاشی که با صرف وقت و استمداد از فکر خود، مناظری از طبیعت در روی تابلوئی منعکس می کند او هم کاری انجام می دهد، نگهبانی که کنار خیابان برابر ساختمانی ایستاده و فقط نگاه و مراقبت میکند، او نیز بکاری مشغول است. این قبیل افراد را جامعه بیکار نمی خواند و همه این اعمال را کار می داند اما کسی را که بدون داشتن هدف و مقصدی در پیاده رو خیابان قدم میزند یا کسی را که قلم بدست گرفته و بدون هدف، کاغذی را خط خط می کند، بیکار می نامد، و این قدم زدنهای تفریحی و خط کشی های تفنّنی را کار نمی شناسد. با توجه به مثالهای بالا، دانسته میشود که جامعه، کار را منحصر به فعالیت های جسمی و تلاشهای مادی نمی داند. مثلا کسیکه در دادگاه به یک واقعیّتی اعتراف کند که به خودش زبان وارد شود ولی حقّی به صاحبش برسد، جامعه می گوید کار بزرگی کرده است. استادی که برای دانشجویان تدریس می کند، یا خطیب و واعظی که برای ارشاد مردم سخنرانی میکند، فقط حرف می زند، اما جامعه او را بیکار نمی داند بلکه این تدریس و سخنرانی را کاری ارزنده به حساب می آورد. در سخنان رهبران عالیقدر اسلام آنقدر بکار و کوشش توصیه و تاکید شده است که بالاتر از آن ممکن نیست. علی بن موسی الرضا هشتمین پیشوای اسلام کار را از جهاد در راه خدا بالاتر میداند و مىگوید: پاداش و اجر کسی که برای تامین مخارج زندگی خود و عائله اش تلاش و کوشش می کند و روزی خود را از فضل خداوند، در پرتو کار و کوشش می جوید، از پاداش کسی که در راه خدا جهاد می کند، بیشتر است.1 اسلام، با سستی و تنبلی و بیکاری، جداً مبارزه کرده و بیکاری را عامل بدبختی و سیه روزی می داند. امام ششم، حضرت صادق علیه السلام، از حال عمر بن مسلم پرسش فرمود. بعرض رساندند که او کمر به عبادت بسته و دست از کار و تجارت کشیده و تمام ساعات خود را به عبادت می گذراند. امام علیه اسلام از این خبر، ناراحت شد و فرمود: وای بر او آیا نمی داند که هر کس دنبال کار نرود دعایش در پیشگاه خداوند مستجاب نمی شود؟! سپس امام اینطور به سخن خود ادامه داد: جمعی از اصحاب رسول خدا (ص) وقتی این آیه را شنیدند که: و من یتق الله یجعل له محرجا و یرزقه مِن حیث لا یحتسب ((سوره طلاق آیه دوم)) کسی که تقوی و پرهیزکاری پیشه کند خدا دری بروی او می گشاید و روزی او را از جائیکه گمان نداشته می رساند. دست از کار و کوشش برداشتند و در بروی خود بستند و به عبادت پرداختند و با خود گفتند دیگر احتیاجی به کسب و کار نداریم.2 رسول خدا از عمل آنها اطلاع یافت و باحضار آنان فرمان داد چون حاضر شدند فرمود چرا از کار و کوشش دست کشیده اید و تنها به عبادت اکتفا کرده اید؟! گفتند خداوند ضامن شده روزی ما را بدهد ما هم از کار صرف نظر کردیم و به عبادت پرداختیم. رسول اکرم (ص) آنها را توبیخ و سرزنش کرد و فرمود: هر کس چنین روشی در پیش گیرد و از فعالیت و کار، شانه خالی کند دعایش مستجاب نخواهد شد. بر شما لازم است کار کنید و روزی خود را در سایه تلاش و کوشش با استمداد از ذات لایزال خداوند بدست آورید. در بیانی دیگر پیامبر اسلام فرمود: ان اطیب ما اکل الرجل من کسبه ((الراعی و الرعیه)) پاکیزه ترین غذائی که انسان می خورد غذائی است که با کار و کوشش خودش بدست آورده باشد. با اینکه اسلام عبادت و توجه به خداوند و عرض عبودیّت در پیشگاه او را جزء وظایف قطعی و اجتناب ناپذیر هر فردی می داند، با این روش که کسی تمام وقت خود را صرف عبادت کند و از کوشش های لازم امتناع ورزد سخت مخالف است. علاء بن زیاد حارثی یکی از سرداران متمکّن علی علیه السلام بیمار بود روزی آن حضرت به عبادتش رفت خانه او مجلل و وسیع بود. علی(ع) به او فرمود: چه خوب بود چنین خانهای در سرای آخرت میداشتی که ابدی و جاودان در اختیار تو بود. حالا هم اگر در این خانه، مستمندان و بیچارگان را مهمان کنی و خویشان خود را پذیرائی و اکرام نمائی و حقوق واجب خداوندی را به صاحبانش برسانی، خداوند چنین خانه ای در سرای آخرت هم به تو ارزانی خواهد داشت. علاء بن زیاد در حالیکه قیافه ی شخصی مطیع به خود گرفته و نسبت به دستورات امام علیه السلام اظهار انقیاد می کرد گفت: یا امیرالمومنین! از روش برادرم عاصم بن زیاد به شما شکوه می کنم. امام پرسید: مگر او چه کرده است؟! گفت: او جامه ای کهنه و ژنده پوشیده و دست از کار و فعالیت و امور زندگی کشیده و به عبادت پرداخته است. امام فرمود: او را نزد من آورید. وقتی عاصم بن زیاد حاضر شد، به او فرمود: ای دشمن جان خویش! شیطان، ترا به حیرت و سرگردانی کشانیده است. چرا به زن و فرزندت رحم نکردی و این راه غلط را در پیش گرفتی؟! آیا تو فکر میکنی که خداوند، نعمتهای پاکیزه خود را بر تو حلال کرده ولی دوست ندارد که تو از آن استفاده کنی! عاصم گفت یا امیرالمومنین! من در پوشیدن لباس زبر و خشن و استفاده از خوراکی های سخت، از شما پیروی کرده ام. امام فرمود: وای بر تو! من مانند تو نیستم و تو وظیفه ای همچون وظیفه من نداری. خداوند بر پیشوایان و امامان بر حق، واجب کرده که زندگی خود را با زندگی طبقات ضعیف و فقیر، مساوی قرار دهند، تا فقر و تهی دستی، فقیران را ناراحت و پریشان حال نسازد.1 با توجه به داستان فوق، بر ما روشن میشود که هر مسلمانی، در هر شرایطی باشد، اگر چه از نظر مادی، متمکن و بی نیاز باشد، حق ندارد از کار و کوشش دست بکشد و وجودش در جامعه بی اثر گردد. بررسی ساختار کار در نظام اسلامینقش دولت در ایجاد شغل
دولتها و حکومت هایی که در طول تاریخ در ایران به وجود آمده اند متناسب با قدرت و وسعت حکومت دارای تشکیلات بوده و از وجود افراد مشخص و معینی جهت انجام امور گوناگون استفاده نموده اند به نحوی که در سیر تاریخ به طبقه بندی خام و کلی نظیر موبدان، کشاورزان، بازرگانان و جنگجویان روبرو می شویم .شغل و کار در تشکیلات نظام اداری از مهمترین مباحثی است که همواره با دیگر ابعاد نظام اداری همچون: آموزش، انتصاب، ارزشیابی و پرداخت حقوق و دستمزد در ارتباط بوده و می تواند نقش اساسی و مؤثری در پیشبرد طرحها و برنامه های نظام اداری ایفا نماید.از طرف دیگر با توجه به پیوستگی بین شغل و شاغل در سازمانهای دولتی و غیردولتی می توان گفت:شغل عبارت است از مجموعه اعمال و فعالیت هایی که هر فرد در زندگی به منظور تأمین یک رشته اهداف مادی و معنوی به طور مداوم در پیش می گیرد که این تعریف در مشاغل دولتی هم صادق است زیرا شغل دولتی در واقع مجموعه اعمال و رفتاری است که از طرف دولت به عهده شاغل واگذار می گردد.بیان معنی و مفهوم شغلشغل در لغت به معنی به کار و داشتن، کسب و کار، حرفه و کاری که شخص در زندگی برای خود انتخاب کرده است.شغل در دو معنی عام و خاص به کار می رود:معنی عام: عبارت است از آن چیزی که مایه مشغولیت انسان می شود خواه در اعمال دنیوی باشد یا اخروی.معنی خاص: عبارت است از نوع کار و حرفه ای که انسان در زندگی برای خود انتخاب کرده است اعم از یدی، فکری، احساسی و عاطفی.ارزش و جایگاه کار در اسلام: در مکتب حیات بخش اسلام کار و شغل دارای ارزش و اهمیت ویژه ای بوده و از هر فردی به اندازه وسع و توانایی اش خواسته شده که به منظور رفع نیازهای زندگانی و همچنین نیازمندی های جامعه اش در جهت کسب و کار سودمند که شارع مقدس اسلام آنرا پذیرفته باشد تلاش کند.نقش دولت در ایجاد کار و شغل: بشر موجودی است اجتماعی و نیازمند، پس بناچار می بایست جهت رفع نیازمندی اعم مادی و معنوی از شغل و حرفه ای برخوردار باشد تا هم بتواند نیازمندی زندگی خود را برطرف سازد و هم در رشد و خودکفایی جامعه مثمر ثمر واقع شود و در این راستا دولت وظیفه دارد وسایل و امکانات لازم کار را در اختیار صاحبان حرفه و مشاغل قرار دهد تا هر کسی به میزان توانایی و نوع استعدادش کار و شغل مورد علاقه خود را انتخاب نماید خواه ایجاد این برنامه ها در ارتباط با مشاغل دولتی و یا غیردولتی باشد. بهر صورت بر دولت است در ارتباط با این امر مهم و حیاتی چاره اندیشی کند تا از بین رفتن نیروی خلاق و فعال جامعه ممانعت به عمل آید زیرا کار و شغل می تواند در به حرکت درآوردن چرخهای اقتصادی و دیگر ابعاد مانند بعد فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی و تحکیم پایه های اساسی جامعه نقش بسزایی را ایفا نماید. در اصل چهل و سوم قانون اساسی بند دوم آمده است: تأمین شرایط و امکانات کار به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار در اختیار ندارند «در شکل شرکت تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر» که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروه خاصی منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد ، وظیفه دولت است .این اقدام باید با رعایت ضرورت های حاکم بر برنامه ریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد و در بند نهم همین اصل بر افزایش تولیدات کشاورزی، دامی و صنعتی که نیازهای عمومی را تأمین کند و کشور را به مرحله خودکفایی برساند و از وابستگی برهاند تاکید نموده است.ساختار نهایی شغلدر ساختار نهایی شغل پاسخ به سؤالات زیر اطلاعات مورد نیاز را برای تجزیه شغل تأمین می کند:1- چه کاری انجام می شود؟با مشخص شدن نوع و ماهیت کار، فعالیت های مکرر جسمی لازم برای کار تعیین می شود ممکن است کارمند به طرح ریزی یا محاسبه ذهنی بپردازد و یا عملیات دیگران را رهبری، هدایت و کنترل کند یا کوشش او صورت فیزیکی داشته باشد مانند کارگری که مواد را جابجا می کند و اشیا را در محلی روی هم قرار می دهد که این کار موجب کاهش قوای بدنی و ایجاد خستگی می شود.در بعضی موارد مستخدمان برای انجام وظایف و تکالیف سازمانی همزمان از قوای ذهنی و بدنی خود استفاده می کنند.2- کار چطور انجام می شود؟نحوه انجام دادن کار و شیوه استفاده از ابزار و وسایل برای انجام دادن کار مشخص می گردد3- چرا کار انجام می گیرد؟تعیین چگونگی و علت انجام دادن کار است و ارتباط وظایف و ترکیب آنها را معین می کند، افراد برای اینکه کار را به نحو مطلوب انجام دهند لازم است آگاهی از اشتباهات و جلوگیری از آنها و به کاربردن روشهای تازه و منطقی را مدنظر قرارداده زیرا عدم آگاهی از اشتباهات موجب تکرار و درنهایت خسارات مادی و معنوی در بر خواهدداشت.4- انجام دادن کار نیاز به چه مهارتهایی دارد؟دراین قسمت متوجه خواهیم شد که امر تخصص مورد نظر بوده و میزان سهولت و دشواری وظایف و مسئولیتهای مربوط به شغل از لحاظ فکری، جسمی و فیزیکی مشخص می شود.شرایط احراز مشاغل دولتیتصدی مشاغل دولتی یا به عبارت دیگر افتخار کارگزاری در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برای هر فردی میسر نیست بلکه متصدیان مشاغل دولتی از یک سلسله شرایط و خصوصیات باید برخوردار باشند تا بتوانند از عهده وظایف و تکالیف محوله به نحو مطلوب برآیند.شرایط و ضوابط احراز مشاغل دولتیشرایط عام:1- تعهد به اسلام2- تخلق به اخلاق اسلامی 3- لیاقت و شایستگیشرایط خاص: 1- تخصص و کارایی2- تجربه و مهارت3- توانایی جسمی و قدرت روحیشرایط عام:1- تعهد: یکی از برجسته ترین شرایط در احراز مشاغل دولتی تعهد و اعتقاد داشتن به نظام اسلامی است. بنابراین شرط تعهد و اعتقاد به مبانی اسلام در همه حالات و مراحل دستیابی به مشاغل دولتی از بالاترین تا پایین ترین امری ضروری است.2- تخلق به اخلاق اسلامی: اخلاق اسلامی در حقیقت نموداری از مراتب ایمانی و اعتقادی درونی افراد که در ارتباط با تعهد می باشد نشان می دهد پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد(ص) می فرماید:کامل ترین مومنین، ازلحاظ ایمان نیکوترین آنها از لحاظ خلق است. ازطرفی ایجاد شغل همانند پیاده نمودن و تحقق ارزشهای اسلامی در راستای ارائه خدمت به جامعه اسلامی می باشد.3- لیاقت و شایستگی: ازدیگر شرایط احراز مشاغل لیاقت و شایستگی است که هر فرد شاغل به تناسب نوع شغل که به وی محول می گردد باید از این ویژگی بهره مند بوده زیرا ممکن است فردی ازلحاظ ایمان و اعتقادات و رعایت اصول و موازین اخلاقی واجد صلاحیت بوده اما از نظر لیاقت و شایستگی همچون رشد فکری و درک مسائل سیاسی و اجتماعی و نیز نحوه برخورد با مشکلات و نارساییها قدرت توان انجام کار را به طور شایسته که مدنظر می باشد نداشته باشد. زیرا مقامات و مناسب اجتماعی فقط وفقط در گرو لیاقت و شایستگی است و هرگز سن مانع از آن نیست که در صورت شایستگی، جوان مقام و منصب اجتماعی را بدست نیاورد که نمونه بارز آن انتصاب اسامه به فرماندهی لشکر که او هم جوانی کم سن و سال بود و این امر خود گواه زنده و قابل توجهی می باشد.شرایط خاص1- تخصص و کارایی: تخصص و کاردانی از مهمترین و با اهمیت ترین خصوصیات است که باید هر شاغلی از آن برخوردار بوده تا بتواند از عهده انجام دادن شغلی که به وی محول شده است به نحو احسن برآید زیرا کسی که با علم و آگاهی کاری را شروع می کند نه تنها بر میزان کارایی خویشتن می افزاید بلکه از مسائل دیگری که برای خود و برای جامعه زیانبار است جلوگیری می نماید، این خود در مقوله اثربخشی که از مباحث کلیدی بهره وری سازمانهاست قابل تأمل می باشد.
ارزش انسانى کار در مکتب اسلام نخست مقدمه مختصرى را درباره اهمیت حیاتى کار متذکر مىشویم :
به طور کلى پدیده حیات بشرى به هر معنایى که در نظر بگیریم از فعالیت طبیعت آغاز مىشود و با کار انسانى در مجراى قوانین طبیعى ادامه پیدا مىکند ،
و با اختلال ترکیب وجودى او که موجب خنثىشدن کار درباره او مىگردد ،
رخت از سطح طبیعت برمىبندد .
این جریان عمومى پدیده حیات آدمى از بدو حرکت او در روى زمین چه در حال انفرادى و چه در قلمرو جمعى ، از آن قانون پایدار ناشى مىشود
[ 49 ]
که موجود برین آن را وضع و تثبیت نموده است .
احساس این اهمیت درباره کار ، یک پدیده تازه نیست . چنانکه توجه به ضرورت حیاتى استنشاق هوا و برخوردارى از اشعه خورشید ، مساوى عمر آدمى در این کره خاکى است . توجهات مشروح و آگاهىها و اطلاعات مفصل درباره کار و وضع قوانین فراوان درباره آن و همچنین ارزیابى و کشف اهمیتهاى اجتماعى آن از آغاز صنایع دستهجمعى ، نمىتواند تاریخ گذشته بشرى را به بىاعتنائى و چشمپوشى درباره کار متهم بهسازد .
انسانى که معناى حیات را درک کند و ضرورت تلاش را در دریاها و خشکیها ، در جنگلها و قلههاى صعب العبور کوهها دریافت کند ، اهمیت کار را هم شناخته است . آثار تجسمیافته از کار بشرى و کتیبهها و تألیفات باستانى همه و همه شاهد گویاى درک اهمیت کار براى حیات بشرى مىباشد .
نکتهاى که قابل توجه است و به نظر ما مىتواند روشنگر علت بىارزش نمودن کار در گذشته بوده باشد ، پدیده قدرتهاى متنوع است که کار و انجام دهنده کار را مملوک یا مانند مملوک خود تلقى کرده است .
هیچ جامعه بشرى حتى در قدیمىترین دورانهاى تاریخ دیده نمىشود که کار در متن زندگى آن نبوده باشد . آنچه که مهم است این است که قدرتهائى که غیر قابل مهار بودند ، با تسلط مطلقى که بر ناتوانان داشتهاند ، نه تنها کار آنان را بلکه حتى هستى آنان را هم در اختیار خود مىدیدند ، لذا یک اراده از آنان کافى بوده است که هر کارى که بخواهند و امکان داشته باشد به وجود بیاید . چنانکه یک اراده جزئى براى جابجا کردن یک برگ ناچیز کفایت مىنماید . و این قاعده کلى است که هر موضوعى که تحت سلطه مطلقه « خود طبیعى » آدمى قرار گرفت ، اهمیت و ارزش خود را از دست میدهد .
در دورانهاى متوسط یا در بعضى از جوامع پیشرفتهتر که طبقات اجتماعى تا حدودى مشخص مىگردند ، کار فکرى ، هنرى و مدیریت بجاى آنکه به اهمیت
[ 50 ]
و ارزش خود قناعت نماید ، سایر انواع کار را از اهمیت مىاندازد ، یعنى بااهمیت تلقى نمىگردند .
این رفتار هم دلیل آن نیست که مردم دورانهاى گذشته ضرورت حیاتى کار بطور عموم را درک نمىکردند ، بلکه چنانکه مىبینیم فرهنگ مردم را چنان مىساختند که کار عضلانى و سایر تلاشها به عنوان یک پدیده جبرى که مردم باید انجام بدهند ، تلقى مىگشت و مىبایست آنان این جریان جبرى را بهپذیرند و ضمنا زنده هم بمانند این بوده است عامل عقبماندگى جوامع از فهم اصول و ارزشهاى کار انسانى . پس از این مقدمه ، مىپردازیم به توضیح و تفسیر ارزش انسانى کار در اسلام .
بررسى لازم و کافى در آئین اسلام این قضیه را کاملا روشن مىسازد که :
کار و کوشش در این دین انسانى از نظر ارزیابى به حد نصاب رسیده ، هیچ مکتب و متفکرى نخواهد توانست فوق ارزشى را که اسلام به کار دادهاست ،
مطرح نماید . رجوع فرمائید به مبحث گذشته ( کار و کوشش از دیدگاه قرآن ) در آن مبحث دیدیم که قرآن که اساسىترین منابع دین اسلام است ، محور همه ارزشها را روى معرفت و ایمان و کار قرار داده است . روایات وارده در مسئله کار و ضرورت و ارزش آن مافوق تواتر است که براى جمعکردن آنها مجلد بیش از 1000 صفحهاى لازم است . تنها چند روایت را به عنوان نمونهاى از صدها روایات در اینجا مىآوریم .
محمّد بن الحسن باسناده عن محمّد بن احمد . . . قال مرّ شیخ مکفوف یسئل ، فقال أمیر المؤمنین علیه السّلام ما هذا ؟ قالوا یا أمیر المؤمنین نصرانىّ ، فقال امیر المؤمنین علیه السّلام : استعملتموه فاذا کبر و عجز منعتموه انفقوا علیه من بیت المال 1
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
شخصیت وحقوق زن در اسلام
جهل و تاریکى، عالم را فرا گرفته بود و اخلاق و معنویت پایمال ابلیس و ابلیسیان گشته بود. خدایانِ چوبین به عنوان نمادى از خدا در گوشه خانه و عبادتگاه جاى داشتند؛ امّا در حقیقت، هوى و هوس بود که بر دلهاى آنان خدایى مىکرد. زن به کالایى براى رفع هوى و هوس تبدیل شده بود و در غایت مظلومیّت، فریاد دادخواهى سر داده بود و در این اوان بود که «اسلام» از جزیرةالعرب سربلند کرد و قد برافراشت و به این نداى مظلومیت که نه تنها نداى زن بلکه نداى انسانیّت بود، لبیک گفت و با تعالیم ناب و انسانسازش به یارى انسان و انسانیّت شتافت و زن را از ورطه خوارى و ذلّت بیرون کشید و بر قلّه رفیع عزّت نشاند.اکنون در بخش دوّم از مقاله خویش، به بررسى موقعیّت و جایگاه زن در اسلام، در سه فصل خواهیم پرداخت: فصل اوّل: جایگاه زن در اسلام؛ فصل دوّم: جلوههاى حضور زن در اسلام (قسمت اوّل)(1)؛ فصل سوّم: جلوههاى حضور زن در اسلام (قسمت دوّم)(2).
جایگاه زن در اسلام
از نگاه اسلام، زن و مرد هر دو انسانند؛ هر دو مخلوق خدایند و هر دو برابر، امّا این برابرى در کمالات و دستیابى به مقامات معنوى و انسانى، بندگى و تعبّد الهى و کرامت وجودى انسان بر سایرین است نه در احکام و وظایف. از سوى دیگر، هر دو به یک اندازه در بنیان خانواده، اجتماع و بقاى نسل آدمى سهیمند؛ خداوند مىفرماید: «اى مردم، شما را از مرد و زنى آفریدیم و آنگاه شعبههاى بسیار و قبیلههاى مختلف گردانیدیم.» قرآن به صراحت اعلان مىکند که زن و مرد، هر دو، از یک جوهر انسانى و یک نفس واحد، خلقت یافتهاند و زن مایه آرامش و آسودگى مرد است: «او خدایى است که همه شما را از یک فرد آفرید؛ و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بیاسایددر پیشگاه خداوند، زن و مرد هر دو یک مقام دارند و هیچ یک به خودى خود بر دیگرى برترى ندارد؛ چون هر دو از یک جوهرند و جنسیّت مایه برترى آنان بر دیگرى نیست؛ هیچ مردى را بر زنى و هیچ زنى را بر مردى برترى نیست مگر به سبب ایمان و تقوایشان؛ این همان مطلبى است که خداوند در آیه 13 سوره حجرات به آن تصریح نموده است.در احکام و وظایف، تفاوتهایى براى زن و مرد لحاظ شده است که این تفاوتها بر اساس نوع آفرینش و جایگاه زن در نظام خلقت و طبیعت است و این برنامه و تقسیم وظایف و مسئولیتهاى زن و مرد به خوبى واضح و روشن است. خدمت به زن و ارزش بخشیدن به اوست، نه تبعیض و بىعدالتى. اسلام مىخواهد زن به مقام والاى انسانیّت دست یابد؛ در سرنوشت خویش دخیل باشد و آنچنان که شایسته یک انسان است زندگى کند؛ از همین رو، مسیر کمالش را تعیین و راه را نشانش داده است تا وى به اختیار و اراده خویش، مسیر سعادت برگزیند و به کمال انسانى خویش نایل گردد.ارزش و مقام زناسلام پشت پا به تصوّر خام و باطل تمامى کسانى زد که زن را موجودى پست و فرومایه و دختردار شدن را ننگ خویش مىدانستند و مىپنداشتند که زن موجودى زاید در نظام خلقت است. اسلام به زن ارزش بخشید و به مقابله با اندیشههاى بىاساسى پرداخت که زن را بىارزش مىدانست. زن را به پارسایى فرا خواند و او را نشان خوشبختى و سعادت دو جهان و بهترین گنجینه یک مرد معرّفى نمود و به آنانى که دختران را ناپسند مىداشتند، فرمود: «دختران را مکروه مدارید که آنها مایه اُنسند»و طولى نکشید که دختر دار بودن را از ننگ، به گنج مبدّل نمود و فرمود: «هر مسلمانى که دو دختر وى به بلوغ رسند و تا در خانه او هستند با آنها نیکى کند بهشتى مىشود. اسلام به زن، حقّ اختیار و تعیین سرنوشت داد؛ تا خود، راه خویش را برگزیند. در صدر اسلام، دخترى بود به نام «خنساء» که خواستگاران متعدّدى داشت. یکى از خواستگاران وى جوان دلیر و شجاعى بود به نام «ابولبابه»؛ که مطلوب «خنساء» قرار گرفته بود. «حذام بن خالد»، پدر خنساء، بر خلاف میل دختر خود و بدون رضایت او، وى را به عقد شخص دیگرى آورد. «خنساء»، ناخشنود از عمل پدر، نزد پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله آمد و ماجراى خویش بازگو کرد. پیامبر پس از شنیدن ماجرا، فرمود: «خنساء، آیا به کار پدرت راضى هستى؟» پاسخ داد: «هرگز.» آن حضرت فرمود: «پس عقدت صحیح نیست؛ با هر که میل دارى ازدواج کن.» سپس «حذام» را احضار نمود و فرمود: «باید طبق میل دخترت رفتار کنى واو را به عقد آن کسى که مىخواهد، درآورى.» او نیز چنین کرداسلام، ازدواج با محارم را ممنوع ساخت و به زن ارزش حقوقى بخشید تا به همگان اعلام کند که زن کالا نیست، تا مورد مبادله و تبادل قرار گیرد یا به ارث برسد. از همین رو فرمود:«این اهل ایمان، براى شما حلال نیست که زنان را به اکراه و جبر به میراث گیرید.» نیز فرمود: «با زنانى که پدران شما با آنها ازدواج کردهاند، هرگز ازدواج نکنید؛ مگر آنچه در گذشته (پیش از نزول این حکم) انجام شده است؛ زیرا این کار، عملى زشت و تنفرآور و راه نادرستى است. حرام شده است بر شما، مادرانتان، ودختران، و خواهران، عمّهها و خالهها و دختران برادر، دختران خواهر شما، و مادرانى که شما را شیر دادهاند و خواهران رضاعى شما و مادران همسرانتان و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش یافتهاند از همسرانى که با آنها آمیزش جنسى داشتهاید و همچنین همسران پسرانتان که از نسل شما هستند ـ نه پسر خواندهها ـ و (نیز حرام است بر شما) جمع میان دو خواهر کنید؛ مگر آنچه در گذشته واقع شده؛ چرا که خداوند، آمرزنده و مهربان است.» تعدّد شوهر را نیز منع نمود و فرمود:«و نکاح زنِ محصنة ـ شوهردار ـ نیز براى شما حرام شدازدواجپیمان زناشویى، پیمان مقدّسى است و رضایت زن، رکن اساسى ازدواج از نظر اسلام است؛ او آزاد است که به اختیار خود، همسر (همسفر زندگى)اش را برگزیند.مرد، وظیفه دارد در آغاز پیمان زناشویى و زندگى مشترک، «مهریّهاى» را به عنوان پیش کش و هدیه براى همسر خویش در نظر بگیرد و تقدیمش کند و البتّه که این پیش کش منحصر و مختص به زن است و هیچ کس دیگرى در آن سهمى ندارد، از همین رو قرآن مىفرماید: «مهر زنان را در کمال رضایت و طیب خاطر به آنها بپردازید.» و نیز رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله مىفرماید: «هر که زنى گیرد و در خاطر داشته باشد که مهر او را نپردازد هنگام مرگ، چون زناکاران بمیردخداوند در آیه 4 سوره نساء از مهریه با نام «صدقه» یاد کرده است که مىتوان اینچنین بیان کرد: صدقه از ماده صدق است و از آن رو بر مهریه اطلاق مىشود که نشانه راستین بودن علاقه مرد است و از محبّت قلبى و حقیقى وى نشان دارد.علاوه بر مهریّه، در تمام مدّت زمانى که زن و مرد با یکدیگر زندگى مشترکى دارند، پرداخت نفقه نیز بر عهده مرد و امرى واجب است که در صورت تخلّف مرد از پرداخت آن، زن مىتواند اقامه دعوى کند.ارثاسلام، بر خلاف اکثریت قریب به اتفّاق تمدّنهاى قدیم که زن را از ارث محروم کرده بودند، وى را سهیم در ارث مىداند و مىفرماید: «براى اولادان ذکور سهمى از میراث پدر و مادر و خویشان است و براى فرزنان اناث نیز سهمى از میراث؛ چه مال اندک باشد یا که بسیار، نصیب هر کس از آن ـ در کتاب حقّ ـ معیّن شده است.طلاقاسلام، طلاق را عملى حلال، امّا منفور مىداند و مىفرماید: «زن بگیرید و طلاق مدهید؛ زیرا خداوند مردانى را که مکرّر زن گیرند و زنانى را که مکرر شوهر کنند دوست ندارد. اسلام، طلاق را اجازه داده است ولى شرایط خاصّى را براى آن در نظر گرفته است تا عملاً این عمل منفور ولى حلال را به تعویق اندازد؛ شاید پشیمانى براى زن و مرد حاصل شود و از این عمل منصرف گردند. یکى از این شرایط، لزوم حضور دو شاهد عادل است؛ در صورتى که در ازدواج، وجود شاهد شرط نیست، چون آنجا نمىخواهد موجب تأخیر خیر گردد.