لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
بار الکتریکی
انسان از زمانهای دور با پدیده هایی مشابه آنچه شما دیدید آشنا بوده است. بررسی این پدیده ها برای درک علت آنها باعث پیشرفت دانش و فناوری بسیار گسترده ای در این زمینه شده است.
به این مبحث از دانش، الکتریسیته گفته می شود. واژه الکتریسیته از نام یونانی «الکترون» به معنای «کهربا» گرفته شده است.
برای بررسی الکتریسیته، ابتدا باید با کمیتی به نام «بار الکتریکی» آشنا شویم.
وقتی میله ای پلاستیکی را با پارچه پشمی مالش می دهیم، به علت مالش میله به پارچه، در میله تغییری ایجاد می شود و میله خاصیت جدیدی را پیدا می کند. از این رو تکه های کوچک کاغذ را جذب می کند. در این صورت می گوییم میله دارای بار الکتریکی شده است. در واقع مالش سبب ایجاد بار الکتریکی در اجسام می شود.
نیرویی که اجسام دارای بار به یکدیگر وارد می کنند، نیروی الکتریکی می نامیم.
بررسی و تحلیل مشاهدات بالا دو واقعیت مهم را نشان می دهد.
الف) نیروی الکتریکی موجود بین جسم هایی که دارای بارالکتریکی هستند، گاهی ربایشی و گاهی رانشی است.
ب) دو نوع بار الکتریکی وجود دارد.
فرانکلین فیزیکدان آمریکایی برای تشخیص بارهای الکتریکی از یکدیگر آن ها را نامگذاری کرد:
او بار الکتریکی روی لاستیک و بادکنک (یا بارهای مشابه) را بار الکتریکی منفی و بار الکتریکی روی شیشه، پارچه پشمی و (بارهای مشابه آن) را بار الکتریکی مثبت نامید.
دو قاعده ی اساسی الکتریسیته درباره نیروهایی که دو جسم باردار به یکدیگر وارد می کنند.
1- دو جسم که بار الکتریکی همنام دارند(هر دو منفی، یا هردو مثبت) بر یکدیگر نیروی رانشی وارد می کنند.
2- دو جسم که بار الکتریکی غیر همنام (یکی منفی و دیگری مثبت) دارند، بر یک دیگر نیروی ربایشی وارد می کنند.
می دانیم که همه مواد از اتم ساخته شده اند، هر اتم از تعدادی پروتون (p) و نوترون (n) که هسته ی آن را می سازند و تعدادی الکترون (e) که به دور هسته در حال چرخش هستند، ساخته شده است.
بار الکتریکی مثبت به پروتون ها و بار الکتریکی منفی به الکترون ها و بار صفر به نوترون ها نسبت داده می شود.
مقدار بار الکتریکی پروتون و الکترون یکسان است. بار الکتریکی الکترون و پروتون که کوچکترین بارالکتریکی به شمار می آید بار پایه نامیده می شود و با نماد e نمایش داده می شود.
یکای اندازه گیری بارالکتریکی کولن (c) نام دارد و مقدار آن برابر است با:
e = ۱/۶ x ۱۰-۱۹ C
بار الکترون با e- و بار پروتون با e+ نشان داده می شود.
در یک اتم در حالت عادی پروتون ها همیشه با تعداد الکترون ها برابر است،در نتیجه، چون اتم در حالت عادی دارای دو نوع بار الکتریکی مثبت و منفی به مقدار مساوی است، اتم از نظر بارالکتریکی خنثی است.
اتم چگونه دارای بار الکتریکی می شود:
الف) اگر از اتم، الکترونی جدا شود، چون تعداد پروتون های آن از تعداد الکترونهایش بیش تر می شود. دارای بار الکتریکی مثبت می شود.
ب) اگر تعدادی الکترون به یک اتم افزوده شود، چون تعداد الکترونهای آن از تعداد پروتون هایش بیش تر می شود. دارای بارالکتریکی منفی می شود.
نکته: اگر جسمی بر اثر دادن یا گرفتن الکترون، بار الکتریکی پیدا کند می توان نوشت: q=n.e
q = بارالکتریکی بر حسب کولن
n= تعداد الکترونهای مبادله شده
e= باریک الکترون
مثال: برای آنکه در جسمی خنثی بار الکتریکی 4/6 میکروکولن ( 6-10 × 4/6 کولن ) ایجاد شود، چه تعداد الکترون باید از آن گرفته شود؟
q = ۶/۴ x ۱۰-۶ C
e = ۱/۶ x ۱۰-۱۹ C
n = ?
تعداد الکترونهایی که باید از اتم گرفته شود.
توجه: باردار شدن اتم ها فقط از طریق انتقال الکترون انجام می شود و پروتون ها در این کار نقشی ندارند، زیرا پروتون ها ذرات سنگینی هستند که با نیروی بسیار زیادی در هسته ی اتم نگه داشته شده اند و نمی توان آن ها را به راحتی الکترون از اتم جدا کرد.
پایستگی بار الکتریکی:
می دانیم که برای باردارکردن یک جسم باید تعدادی الکترون به آن بدهیم و یا از آن بگیریم. در این مبادله ی الکترون ها، هیچ گاه الکترونی تولید نمی شود و یا از بین نمی رود بلکه الکترون ها تنها از جسمی به جسم دیگر منتقل می شوند.
لذا با توجه به اینکه الکترون دارای مقدار معینی بار الکتریکی است، می توان گفت:
"بار الکتریکی به وجود نمی آید و از بین نمی رود، بلکه از جسمی به جسم دیگر منتقل می شود."
این اصل "پایستگی بار الکتریکی" نامیده می شود.
مواد جامد را بر اساس رسانای الکتریکی آن به سه گروه رسانا، نیمه رسانا و نارسانا تقسیم بندی می کنند.
1- در بعضی از مواد جامد الکترونهای آخرین لایه هر اتم (الکترونهای آزاد) می توانند به آسانی با گرفتن اندکی انرژی از اتم خود جدا شده و در داخل ماده جامد آزادانه جابه جا شوند. جابه جایی الکترون موجب رسانش الکتریکی ماده می شود. این گونه مواد را رسانای الکتریکی می نامیم. جسم هایی مانند مس و سایر فلزات که به علت داشتن الکترون آزاد، بار الکتریکی درون آن ها شارش می کند رسانا می نامند.
2- در مواد جامد دیگر، الکترون ها برای رها شدن از اتم یا مولکول خود، انرژی زیادی لازم دارند و چون معمولا این انرژی را به دست نمی آورند نمی توانند آزادانه جابه جا شوند، این گونه مواد را نارسانای الکتریکی (عایق یا دی الکتریک) می نامند.
جسم هایی مانند میله پلاستیکی و شیشه ای که الکترون ها نمی توانند در آن ها آزادانه حرکت کند و در نتیجه بار الکتریکی را از خود عبور نمی دهند، نارسانا می نامند.
3- دسته دیگری از مواد وجود دارند که در آن ها مقدار کمی الکترون به دلیل ارتعاش های گرمایی یا عوامل دیگر، انرژی لازم برای رها شدن را به دست می آورند و در رسانش الکتریکی شرکت می کنند. این مواد را نیمه رسانا می نامیم.
سیلیسیوم وژرمانیوم از این گروه مواد هستند. از نیم رسانا در ساختمان دیود، ترانزیستور و مدارهای الکتریکی استفاده می شود.
نکته: وقتی به یک جسم نارسانا بار التریکی داده می شود، بار در محل داده شده بـه جـسـم باقی می ماند و در جسم جابه جا نمی شود ولی وقتی به جسم رسانا بارالکتریکی داده می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 74
مقدمه این نخستین بار است که به گونهای تخصصی به معرفی حیطههایی که «معماری منظر» را در بر میگیرد، پرداخته میشود. بدین لحاظ از قانون عام خطاپذیر بودن، بویژه در تجربة اول نمیتوان مستثنا بود. محتوای این مقاله ضمن توجه به پارهای از مطالب نو در معماری منظر، مطالب مقدماتی این حرفه را نیز در بر دارد. از این رو بخشی از مطالب به بیان مفاهیم معماری منظر میپردازند، و بخشی دیگر پا فراتر میگذارند. یکی از موضوعهایی که در این عصر نگرانیهای جدیای به دنبال داشته است، رابطة رو به زوال انسان و طبیعت است. طبیعی که به سان گاهوارهای، انسان را در خود جای میداد، اینک به طرزی غریب جایگاه و منزلت معنوی پیشین خود را از دست داده است. از نظر بسیاری از اندیشمندان، هم زمان با پیشرفتهای فنآوری، از زمین به عنوان منبع اصلی تأمین نیازها استفاده شد و این آغازی بود بر آنچه امروزه انسان را احاطه کرده است. انکشانی که بر سراسر فنآوری جدید حاکم است، خصلت در افتادن، به معنای تعرض را دارد. به گونهای که انرژی نهفته در طبیعت، اکتشاف شده و حبس میگردد (هایدگر). شعر و ادبیات و فلسفه، در حقیقت نمود بیرونی روح انسان و اجتماع انسانی است و جامعة انسانی را به وحدت اجزای طبیعت و کل هستی مرتبط میسازد (استوارت، 2000). از این رو تلاش برای ارتباطی از این است با طبیعت نیز حائز اهمیت است. از جمله این تلاشهای هنری، میتوان به جنبشهای اواخر دهة 1960 اشاره کرد. موجی از توجههای هنرمندان به طبیعت و زمین، نهفتی با عنوان هنر زمینی یا Land Art را بوجود آوردند که به اسامی مختلفی همچون Nature Art. Earth works خوانده شدند. این گروه از هنرمندان، زمین و طبیعت را به مثابة بوم خود قلمداد میکردند و سعی در انکشان آن داشتند. در این گرایش، توجه به مفاهیم و مضامین طبیعت برپایة برداشتهای شخصی انجام میپذیرد. معماری منظر از این تلاشها در رهیافتهای آنان، اثر پذیرفته است. موج دیگری از توجهها نسبت به منظر و محیط، نگاهی توأم با فلسفة طبیعت است. در این نگاه، بوم شناسی (ecology) ارتباط تنگاتنگی با فلسفة بوم نهاد ecophilosophy پیدا میکند. این رویکرد در مراحلی، اخلاقگرایی در طبیعت را پیش میکشد. در دهة 1970، پروفسور مایان مک هارگ چنین مطرح کرد که منظر (Landscape) در واقع نظامی بوم شناختی و متکی بر عدد مل محیطی، نظیر زمین شناسی، حیات گیاهی، حیات جانوری، کاربری زمین و جزء آن است. پژوهشگران این عرصه، تمایل به ایجاد ارتباطی عقلانی با ذات و سرشت بوم و طبیعت دارند. آنها درصدد جستجو برای دستیابی به منطقیترین الگو برای درک طبیعتاند. معمای منظر، پیش از هر حرفة طراحی محیطی، حرفهای در حل پیشرفت است. معماری منظر یکی از متنوعترین حرفههای طراحی است. در دهة 1920، طراحی شهری به عنوان حرفهای مستقل با برنامهها و سازمانهای خاص خود از معماری و معماری منظر جدا شد. اما با وجود این، معماری منظر به مثابة نیرویی عمده در برنامهریزی و طراحی شهری همچنان به قوت خود باقی ماند و به پیشرفت خود ادامه داد. به طوری که در اواخر قرن بیستم به دشواری میشد آن را با چند اصطلاح ساده توصیف کرد، زیرا دامنة این حرفه بسیار وسیع و پروژههای آن بسیار متنوع گشته بود. طراحی منظر، یعنی هستة تاریخی این حرفه که به طراحی بر جزئیات فضاهای باز برای فضاهای مسکون، تجاری، صنعتی، نهادی و همگانی میپردازد. طراحی منظر مستلزم برخورد با سایت به مثابه هنر، ایجاد تعادل بین سطوح سخت و نرم در فضاهای بیرونی و داخلی است. اگر چه انسان از نخستین گامهای حرکت و فعالیت خود در عرصة محیط برای ایجاد محیط مناسب زیست ـ چه در فضاهای بسته و چه باز ـ با توجه به میزان شناخت خود، در برخورد با عناصر محیط با تعمق برخورد کرده است و تدابیر او همواره در قالب مصلحت اندیشی و نگاه بد جوانب موضوع انجام گرفته است، اما این تدابیر تا صد و پنجاه سال پیش، به عنوان دانشی نظاممند وجود نداشت. از اواخر قرن 19 (نوزدهم) به دلیل تغییر شرایط مناسب انسان در عرصة محیط، ناشی از انقلابهای صنعتی، او دریافت که در ادامة حرکت و ایجاد تغییر در شکل و نظام محیط پیرامونی خویش، باید به نگاهی منسجم و نظاممند مسلح باشد و توجه بیشتر به برخی مسائل نو و تجدیدنظر در مناسبات کهن خود با عناصر پیرامونیاش را مد نظر قرار دهد. در طول حدود یکصد و پنجاه سال که از عمر پیدایش معماری منظر میگذرد، حوزة فعالیت و نقش و کارکرد این رشته بتدریج شفافتر و مشخصتر شده است. با وجود این، تعاریف متفاوتی نیز از آن به دست داده شده، که هر کدام در جای خود با توجه به دیدگاههای تخصصی مربوط، بیانگر مفاهیم و ارتباط ویژهای با مقولة طراحی منظر و به عنوان مبنای آن دیدگاه قابل توجه است. ریچارد مویر (Richard muir) در مقدمة کتاب خود با عنوان Approaches to the landscape به این موضوع اشاره دارد که با وجود بررسیها و کارهای زیادی که دربارة معماری منظر انجام گرفته، این رشته به مثابه درختی به نظر میرسد که شاخههای زیادی دارد و از بدنة اصلی آن، دیدگاهها و نگرشهای متفاوت جوانهزده و رشد کردهاند. او ضمن جمعآوری دیدگاههای متفاوت دربارة مفهوم و آموزش منظر، به دو دیدگاه عمدة کارشناسانه اشاره میکند، دیدگاهی بر زمینههای تاریخی، جمعیتی و مسایل اجتماعی و فرهنگی در تماس و تداخل با طبیعت تکیه دارد، و دیدگاه دیگر، ریشه در جوانب جغرافیای انسانی و بازتاب عناصر طبیعی و جغرافیایی در سایر علوم دارد. که بعدها، پیرامون این گروه به مباحث زیبایی شناسی منظر و نمادگرایی متمایل شدند و جریان فکری معینی را بوجود آوردند. معماری منظر ناشی است که به فضای بیرونی ـ چه از دیدگاه محیط زیست و طبیعت، چه از دیدگاه رابطة آن با زندگی انسان، و چه از دیدگاه هنر و زیبایی شناسی ـ میپردازد. برای آشنایی بیشتر با ابعاد این دانش، آشنایی بیشتری با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بار الکتریکی
انسان از زمانهای دور با پدیده هایی مشابه آنچه شما دیدید آشنا بوده است. بررسی این پدیده ها برای درک علت آنها باعث پیشرفت دانش و فناوری بسیار گسترده ای در این زمینه شده است.
به این مبحث از دانش، الکتریسیته گفته می شود. واژه الکتریسیته از نام یونانی «الکترون» به معنای «کهربا» گرفته شده است.
برای بررسی الکتریسیته، ابتدا باید با کمیتی به نام «بار الکتریکی» آشنا شویم.
وقتی میله ای پلاستیکی را با پارچه پشمی مالش می دهیم، به علت مالش میله به پارچه، در میله تغییری ایجاد می شود و میله خاصیت جدیدی را پیدا می کند. از این رو تکه های کوچک کاغذ را جذب می کند. در این صورت می گوییم میله دارای بار الکتریکی شده است. در واقع مالش سبب ایجاد بار الکتریکی در اجسام می شود.
نیرویی که اجسام دارای بار به یکدیگر وارد می کنند، نیروی الکتریکی می نامیم.
بررسی و تحلیل مشاهدات بالا دو واقعیت مهم را نشان می دهد.
الف) نیروی الکتریکی موجود بین جسم هایی که دارای بارالکتریکی هستند، گاهی ربایشی و گاهی رانشی است.
ب) دو نوع بار الکتریکی وجود دارد.
فرانکلین فیزیکدان آمریکایی برای تشخیص بارهای الکتریکی از یکدیگر آن ها را نامگذاری کرد:
او بار الکتریکی روی لاستیک و بادکنک (یا بارهای مشابه) را بار الکتریکی منفی و بار الکتریکی روی شیشه، پارچه پشمی و (بارهای مشابه آن) را بار الکتریکی مثبت نامید.
دو قاعده ی اساسی الکتریسیته درباره نیروهایی که دو جسم باردار به یکدیگر وارد می کنند.
1- دو جسم که بار الکتریکی همنام دارند(هر دو منفی، یا هردو مثبت) بر یکدیگر نیروی رانشی وارد می کنند.
2- دو جسم که بار الکتریکی غیر همنام (یکی منفی و دیگری مثبت) دارند، بر یک دیگر نیروی ربایشی وارد می کنند.
می دانیم که همه مواد از اتم ساخته شده اند، هر اتم از تعدادی پروتون (p) و نوترون (n) که هسته ی آن را می سازند و تعدادی الکترون (e) که به دور هسته در حال چرخش هستند، ساخته شده است.
بار الکتریکی مثبت به پروتون ها و بار الکتریکی منفی به الکترون ها و بار صفر به نوترون ها نسبت داده می شود.
مقدار بار الکتریکی پروتون و الکترون یکسان است. بار الکتریکی الکترون و پروتون که کوچکترین بارالکتریکی به شمار می آید بار پایه نامیده می شود و با نماد e نمایش داده می شود.
یکای اندازه گیری بارالکتریکی کولن (c) نام دارد و مقدار آن برابر است با:
e = ۱/۶ x ۱۰-۱۹ C
بار الکترون با e- و بار پروتون با e+ نشان داده می شود.
در یک اتم در حالت عادی پروتون ها همیشه با تعداد الکترون ها برابر است،در نتیجه، چون اتم در حالت عادی دارای دو نوع بار الکتریکی مثبت و منفی به مقدار مساوی است، اتم از نظر بارالکتریکی خنثی است.
اتم چگونه دارای بار الکتریکی می شود:
الف) اگر از اتم، الکترونی جدا شود، چون تعداد پروتون های آن از تعداد الکترونهایش بیش تر می شود. دارای بار الکتریکی مثبت می شود.
ب) اگر تعدادی الکترون به یک اتم افزوده شود، چون تعداد الکترونهای آن از تعداد پروتون هایش بیش تر می شود. دارای بارالکتریکی منفی می شود.
نکته: اگر جسمی بر اثر دادن یا گرفتن الکترون، بار الکتریکی پیدا کند می توان نوشت: q=n.e
q = بارالکتریکی بر حسب کولن
n= تعداد الکترونهای مبادله شده
e= باریک الکترون
مثال: برای آنکه در جسمی خنثی بار الکتریکی 4/6 میکروکولن ( 6-10 × 4/6 کولن ) ایجاد شود، چه تعداد الکترون باید از آن گرفته شود؟
q = ۶/۴ x ۱۰-۶ C
e = ۱/۶ x ۱۰-۱۹ C
n = ?
تعداد الکترونهایی که باید از اتم گرفته شود.
توجه: باردار شدن اتم ها فقط از طریق انتقال الکترون انجام می شود و پروتون ها در این کار نقشی ندارند، زیرا پروتون ها ذرات سنگینی هستند که با نیروی بسیار زیادی در هسته ی اتم نگه داشته شده اند و نمی توان آن ها را به راحتی الکترون از اتم جدا کرد.
پایستگی بار الکتریکی:
می دانیم که برای باردارکردن یک جسم باید تعدادی الکترون به آن بدهیم و یا از آن بگیریم. در این مبادله ی الکترون ها، هیچ گاه الکترونی تولید نمی شود و یا از بین نمی رود بلکه الکترون ها تنها از جسمی به جسم دیگر منتقل می شوند.
لذا با توجه به اینکه الکترون دارای مقدار معینی بار الکتریکی است، می توان گفت:
"بار الکتریکی به وجود نمی آید و از بین نمی رود، بلکه از جسمی به جسم دیگر منتقل می شود."
این اصل "پایستگی بار الکتریکی" نامیده می شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بار الکتریکی
انسان از زمانهای دور با پدیده هایی مشابه آنچه شما دیدید آشنا بوده است. بررسی این پدیده ها برای درک علت آنها باعث پیشرفت دانش و فناوری بسیار گسترده ای در این زمینه شده است.
به این مبحث از دانش، الکتریسیته گفته می شود. واژه الکتریسیته از نام یونانی «الکترون» به معنای «کهربا» گرفته شده است.
برای بررسی الکتریسیته، ابتدا باید با کمیتی به نام «بار الکتریکی» آشنا شویم.
وقتی میله ای پلاستیکی را با پارچه پشمی مالش می دهیم، به علت مالش میله به پارچه، در میله تغییری ایجاد می شود و میله خاصیت جدیدی را پیدا می کند. از این رو تکه های کوچک کاغذ را جذب می کند. در این صورت می گوییم میله دارای بار الکتریکی شده است. در واقع مالش سبب ایجاد بار الکتریکی در اجسام می شود.
نیرویی که اجسام دارای بار به یکدیگر وارد می کنند، نیروی الکتریکی می نامیم.
بررسی و تحلیل مشاهدات بالا دو واقعیت مهم را نشان می دهد.
الف) نیروی الکتریکی موجود بین جسم هایی که دارای بارالکتریکی هستند، گاهی ربایشی و گاهی رانشی است.
ب) دو نوع بار الکتریکی وجود دارد.
فرانکلین فیزیکدان آمریکایی برای تشخیص بارهای الکتریکی از یکدیگر آن ها را نامگذاری کرد:
او بار الکتریکی روی لاستیک و بادکنک (یا بارهای مشابه) را بار الکتریکی منفی و بار الکتریکی روی شیشه، پارچه پشمی و (بارهای مشابه آن) را بار الکتریکی مثبت نامید.
دو قاعده ی اساسی الکتریسیته درباره نیروهایی که دو جسم باردار به یکدیگر وارد می کنند.
1- دو جسم که بار الکتریکی همنام دارند(هر دو منفی، یا هردو مثبت) بر یکدیگر نیروی رانشی وارد می کنند.
2- دو جسم که بار الکتریکی غیر همنام (یکی منفی و دیگری مثبت) دارند، بر یک دیگر نیروی ربایشی وارد می کنند.
می دانیم که همه مواد از اتم ساخته شده اند، هر اتم از تعدادی پروتون (p) و نوترون (n) که هسته ی آن را می سازند و تعدادی الکترون (e) که به دور هسته در حال چرخش هستند، ساخته شده است.
بار الکتریکی مثبت به پروتون ها و بار الکتریکی منفی به الکترون ها و بار صفر به نوترون ها نسبت داده می شود.
مقدار بار الکتریکی پروتون و الکترون یکسان است. بار الکتریکی الکترون و پروتون که کوچکترین بارالکتریکی به شمار می آید بار پایه نامیده می شود و با نماد e نمایش داده می شود.
یکای اندازه گیری بارالکتریکی کولن (c) نام دارد و مقدار آن برابر است با:
e = ۱/۶ x ۱۰-۱۹ C
بار الکترون با e- و بار پروتون با e+ نشان داده می شود.
در یک اتم در حالت عادی پروتون ها همیشه با تعداد الکترون ها برابر است،در نتیجه، چون اتم در حالت عادی دارای دو نوع بار الکتریکی مثبت و منفی به مقدار مساوی است، اتم از نظر بارالکتریکی خنثی است.
اتم چگونه دارای بار الکتریکی می شود:
الف) اگر از اتم، الکترونی جدا شود، چون تعداد پروتون های آن از تعداد الکترونهایش بیش تر می شود. دارای بار الکتریکی مثبت می شود.
ب) اگر تعدادی الکترون به یک اتم افزوده شود، چون تعداد الکترونهای آن از تعداد پروتون هایش بیش تر می شود. دارای بارالکتریکی منفی می شود.
نکته: اگر جسمی بر اثر دادن یا گرفتن الکترون، بار الکتریکی پیدا کند می توان نوشت: q=n.e
q = بارالکتریکی بر حسب کولن
n= تعداد الکترونهای مبادله شده
e= باریک الکترون
مثال: برای آنکه در جسمی خنثی بار الکتریکی 4/6 میکروکولن ( 6-10 × 4/6 کولن ) ایجاد شود، چه تعداد الکترون باید از آن گرفته شود؟
q = ۶/۴ x ۱۰-۶ C
e = ۱/۶ x ۱۰-۱۹ C
n = ?
تعداد الکترونهایی که باید از اتم گرفته شود.
توجه: باردار شدن اتم ها فقط از طریق انتقال الکترون انجام می شود و پروتون ها در این کار نقشی ندارند، زیرا پروتون ها ذرات سنگینی هستند که با نیروی بسیار زیادی در هسته ی اتم نگه داشته شده اند و نمی توان آن ها را به راحتی الکترون از اتم جدا کرد.
پایستگی بار الکتریکی:
می دانیم که برای باردارکردن یک جسم باید تعدادی الکترون به آن بدهیم و یا از آن بگیریم. در این مبادله ی الکترون ها، هیچ گاه الکترونی تولید نمی شود و یا از بین نمی رود بلکه الکترون ها تنها از جسمی به جسم دیگر منتقل می شوند.
لذا با توجه به اینکه الکترون دارای مقدار معینی بار الکتریکی است، می توان گفت:
"بار الکتریکی به وجود نمی آید و از بین نمی رود، بلکه از جسمی به جسم دیگر منتقل می شود."
این اصل "پایستگی بار الکتریکی" نامیده می شود.
مواد جامد را بر اساس رسانای الکتریکی آن به سه گروه رسانا، نیمه رسانا و نارسانا تقسیم بندی می کنند.
1- در بعضی از مواد جامد الکترونهای آخرین لایه هر اتم (الکترونهای آزاد) می توانند به آسانی با گرفتن اندکی انرژی از اتم خود جدا شده و در داخل ماده جامد آزادانه جابه جا شوند. جابه جایی الکترون موجب رسانش الکتریکی ماده می شود. این گونه مواد را رسانای الکتریکی می نامیم. جسم هایی مانند مس و سایر فلزات که به علت داشتن الکترون آزاد، بار الکتریکی درون آن ها شارش می کند رسانا می نامند.
2- در مواد جامد دیگر، الکترون ها برای رها شدن از اتم یا مولکول خود، انرژی زیادی لازم دارند و چون معمولا این انرژی را به دست نمی آورند نمی توانند آزادانه جابه جا شوند، این گونه مواد را نارسانای الکتریکی (عایق یا دی الکتریک) می نامند.
جسم هایی مانند میله پلاستیکی و شیشه ای که الکترون ها نمی توانند در آن ها آزادانه حرکت کند و در نتیجه بار الکتریکی را از خود عبور نمی دهند، نارسانا می نامند.
3- دسته دیگری از مواد وجود دارند که در آن ها مقدار کمی الکترون به دلیل ارتعاش های گرمایی یا عوامل دیگر، انرژی لازم برای رها شدن را به دست می آورند و در رسانش الکتریکی شرکت می کنند. این مواد را نیمه رسانا می نامیم.
سیلیسیوم وژرمانیوم از این گروه مواد هستند. از نیم رسانا در ساختمان دیود، ترانزیستور و مدارهای الکتریکی استفاده می شود.
نکته: وقتی به یک جسم نارسانا بار التریکی داده می شود، بار در محل داده شده بـه جـسـم باقی می ماند و در جسم جابه جا نمی شود ولی وقتی به جسم رسانا بارالکتریکی داده می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
حل مساله بار 1-0 چند بعدی توسط سیستمهای P به همراه ورودی و غشاء فعال:
خلاصه:
سیستمهای غشایی از نظر زیستی مدلهای تئوری محاسبه همسو و توزیع شده را فعال میکند. در این مقاله الگوریتم غشایی را نشان میدهیم تا به کمک آن مساله بار 1-0 چند بعدی را در زمانی خطی توسط سیستمهای شناسنده P به همراه ورودی غشاهای فعال که از دو قسمت استفاده میکند، حل کند. این الگوریتم را میتوان اصلاح کرد و از آن برای حل مساله برنامهنویسی عدد صحیح 1-0 عمومی استفاده کرد.
مقدمه:
سیستمهای P، طبقهای از ابزار محاسله همسوی توزیع شده یک نوع بیوشیمی هستند که در [4] معرفی شد و میتوان آن را به عنوان معماری محاسبه کلی دانست که انواع مختلف اشیاء در آن قسمت توسط عملکردهای مختلف پردازش میشوند. از این دیدگاه مطرح میشود که پردازشهای خاصی که در ساختار پیچیده موجودات زنده صورت میگیرد، به صورت محاسباتی درنظر گرفته میشوند.
از زمانی که Gh, Paun آن را مطرح کرد، دانشمندان کامپیوتر و بیولوژیستها این زمینه را با نقطه نظرهای مختلف خود غنیسازی کردهاند. برای انگیزه و جزئیات توضیحات مربوط به مدلهای متفاوت سیستم P لطفاً به [6/4] توجه کنید. تقسیمبندی غشایی (الهام شده از تقسیمات سلولی گفته شده در بیولوژی)، تنها راهی است که برای بدست آوردن فضای کاری ---- در زمان خطی بیشتر و بر اساس حل مسائل مشکل (عموماً مسائل تکمیل شده VP) در زمان چند جملهای (اغلب به صورت خطی) بررسی شده است. جزئیات را میتوان در [4.6.8] ببینید.
اخیراً مسائل کامل PSPACE به این روش مطرح شدند. در گفتگویی غیررسمی، در سیستمهای P به همراه غشاء فعال میتوانیم از 6 نوع قانون استفاده کنیم:
قوانین بازگشت چندگانه؛
قوانین مربوط به حل معرفی اشیاء در غشاءها؛
قوانین مربوط به ارسال اشیاء به بیرون از غشاء؛
قوانین مربطو به حل غشاء؛
قوانین مربوط به تقسیم غشاء اولیه؛
قوانین مربوط به تقسیم غشاء ثانویه.
در [10] Perez-Jimenez، مساله قابل راضی کنندهای را در زمان خطی با توجه به تعداد متغیرها و شروط فرمولگزارهای توسط سیستم تشخیص دهنده P به همراه ورودی و به همراه غشاء فعال 2 قسمتی حل میکند. مساله قابل راضی شدن hard NP نیست، چون الگوریتمهای تقریبی چند جملهای وجود دارد که آن را حل میکند و این نمونهای برای مساله بار 1-0 چند جملهای به حساب نمیآید. در این مقاله به حل مساله بار 1-0 چند بعدی توسط سیستم P توجه کردیم.
مساله اصلی تکمیل NP میباشد و همچنین مساله بار 1-0 چندبعدی به درجه مساله تکمیل NP بستگی دارد. بنابراین این مساله در زمان چندجملهای توسط سیستمهای P با ورودی و با غشاء فعال که از تقسیم 2 استفاده میکند، حل خواهد شد. میتوانیم این نوع محلول را با کمک کاهش مساله بار 1-0 چندبعدی برای مساله راضی شدن بدست آوریم تا آن سیستم P را که به حل مساله راضی شدن در زمان خطی میپردازیم، بکار بریم. همچنان این مساله قابل بحث است که چگونه میتوان مساله NP را به مساله تکمیل شده NP دیگر بوسیله سیستم P ساده کرد.
در این مقاله مستقیماً الگوریتم غشایی را برای حل مساله بار 1-0 چندبعدی در زمان خطی توسط سیستم تشخیص دهنده P به همراه ورودی به همراه غشاء فعال که از تقسیم 2 استفاده میکند، ارائه میدهیم.در اینجا به طرحی از یک محدوده سیستم P توجه میکنیم که مساله بار 1-0 چندبعدی را حل میکند (نه به شکل بررسی رسمی الگورینتم غشایی). همانطور که در بخش 4 گفته شد، استفاده از این الگوریتم اصلاح شده برای حل مساله برنامهنویسی عدد صحیح 1-0 کلی، کار آسانی است.
سیستمهای P در الگوریتم در [5] تقریباً به طور یکسان به شکلی ساخته میشوند که برای هر نمونه از مساله قابل راضی شدن، یک سیستم P شکل میگیرد. در الگوریتم ما مربوط به مساله 0-1 چندبعدی، سیستمهای P به طور یکسان شکل میگیرند. برای همه نمونههایی که یک اندازه هستند، یک سیستم P طراحی میشود.
الگوریتم مربوط به مساله قابل راضی شدن در [5] از سیستم P با قوانین نوع (a)، (f)-(c) استفاده میکند و الگوریتم برای مساله راضی شدن در ]6] از سیستمهای P با قوانین نوع (c)-(a) و (e) استفاده میکند. در اینجا برای حل مساله بار 1-0 چندبعدی از سیستمهای P محدوتر استفاده میکنیم، یعنی سیستم P به همراه قوانین نوع (a)، (c) و (e).
مساله کلاسیک بار مورد خاصی از مساله بار 1-0 چندبعدی با یک بعد میباشد. تقریباٌ میتوان الگوریتم غشایی را برای حل مساله بار کلاسیک [7]درنظر بگیریم. الگوریتم جدید ما نسبت به الگوریتم در [7] مراحل محاسبه کمتری دارد، بویژه در الگوریتم در [7]. 2n+1 مرحله برای مطرح کردن همه assignment متغیرها استفاده میشود، حال آنکه در الگوریتم جدید ما، n+1 مرحله برای تولید کردن همه assignment متغیرها استفاده میشود. در اینجا n تعداد متغیرهاست. در این مفهوم، الگوریتم ما، اصلاح الگوریتم [7] میباشد.
این مقاله به صورت زیر طبقهبندی شده است:
در بخش 2، مفهوم سیستم P سازمان دهنده معرفی میشود که مدل محاسبهای برای حل مساله بار 1-0 چندبعدی بوده و آن را در محاسبه با غشاءها درجه پیچیدگی چندجملهای مینامند.
در بخش 3، برای حل مساله بار 1-0 چندبعدی به کمک سیستمهای P سازمان دهنده با غشاءهای فعال 2 قسمتی، الگوریتم غشایی ارائه میدهد.
در بخش 4، بحث ارائه شده است.
2. سیستم P: