لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
انرژی را می توان به عنوان توانایی انجام دادن کار تعریف کرد. ماده و انرژی، اساس هر چیزی را در زندگی تشکیل می دهند. ماده در قیاس با انرژی، حضور عینی تر و ملموس تری دارد. انرژی از طریق حرارت دادن، حرکت دادن، و یا برقدار کردن، اثر می کند.
انرژی همواره با تغییر همراه است. هنگامی که انرژی از شکلی به شکل دیگر تبدیل می شود، تغییرات فیزیکی، شیمیایی یا زیست شناختی رخ می دهد، مثل زمانی که انرژی شیمیایی مواد سوختنی به انرژی گرمایی تبدیل می شود. در خلال این تغییرات، مقدار کل انرژی موجود، ثابت می ماند. انرژی را نمی توان ایجاد کرد یا از بین برد.
شکلهای انرژی
مقدار کل انرژی، به شکلهای متفاوت و با تنوعی وسیع در جهان، پراکنده شده است. مفاهیم آشنایی نظیر انرژی گرمایی، انرژی نوری، انرژی الکتریکی و انرژی صوتی از جمله شکلهای انری هستند.
پتانسیل، یک واژه عام است که به منظور توصیف هر نوع انرژی ذخیره شده به کار می رود. شلیک کردن یک منجنیق ساده می تواند فرصت مناسبی برای مطالعه انرژی پتانسیل یک نوار کشسان کشیده شده باشد. انرژی پتانسیل یک بمب اتمی قادر است در سطح وسیعی خرابی ایجاد کند، در حالی که یک نیروگاه هسته ای می تواند همان انرژی پتانسیل را برای استفاده بشر مهیا سازد. انرژی پتانسیل را می توان در انرژی پتانسیل شیمیایی باتری یک ماشین حسابگر یا در انرژی پتانسیل گرانشی آب جمع شده در پشت یک سد نیروی هیدرو الکتریک پیدا کرد.
انرژی جنبشی عبارت است از آن انرژی است که یک شیء، به دلیل آنکه در حال حرکت است، داراست. اشیای متحرک، از الکترون نامرئی که حول هسته اتم در گردش است گرفته تا یک ستاره بزرگ در مسیر خویش در پهنه گیتی، همگی به نسبت جرم و سرعتشان دارای انرژی جنبشی هستند.
تمام شکلهای انرژی را می توان تقریبا به دو نوع تقسیم کرد : انرژی درجه بالا و انرژی درجه پایین. انرژی الکتریکی به لحاظ آنکه می تواند به راحتی به شکلهای مفید دیگری تبدیل یابد، از نوع انرژی درجه بالا محسوب می شود. تبدیل گرما در دمای پایین به هر نوع دیگری از انرژی، به دشواری انجام می گیرد. به همین دلیل، انرژی گرمایی را معمولا از نوع درجه پایین توصیف می کنند.
قسمت اعظم انرژی ما به نحوی از خورشید تأمین می شود. انرژی خورشید، این امکان را به گیاهان می دهد تا غذای مورد نیاز انسان و حیوانات را تولید کنند. انرژی خورشید در زغال سنگ، چوب و نفت ذخیره شده است. انسان این مواد را می سوزاند تا انرژی حاصل از آنها برایش کار انجام دهد. رشد و تکامل انسان، رابطه نزدیکی با کشف منابع جدید انرژی از سوی وی دارد.
سوختها
سوخت منبعی از انرژی پتانسیل است که به آسانی می تواندبه گرما تبدیل شود. یک سوخت مطلوب همچنین باید ایمن و ارزان باشد و آلودگی ایجاد نکند. از گاز تولید شده در باتلاق گرفته تا پشکل شتر، انسان همواره در زمینه انتخاب سوخت مورد نیازش برخوردی مبتکرانه داشته است. اما هیچ یک از سوختهایی که تا کنون شناخته شده است واجد شرایط بالا نبوده است. امروزه زغال سنگ، نفت و گاز طبیعی از منابع مهم انرژی محسوب می شوند، اما هنوز تا سوختهای مطلوب فاصله زیادی دارند. نکته قابل توجه در مورد این سوختهای طبیعی، صرف نظر از اینکه به صورت جامد، مایع و گاز باشند، این است که قابلیت بازیافت ندارند، یعنی پس از آنکه مصرف شدند امکان بازیافت و جانشین کردن موجودی آنها وجود ندارد.
انرژی هسته ای، جدیدترین و بالقوه خطرناک ترین سوختی است که انسان به وجود آن پی برده است. این انرژی، حاصل نیروهای نگهدارنده اجرام متراکم در هسته اتم است که انسان در صدد کنترل و استفاده از آن است.
نوع دیگری از سوخت به وسیله گلوگز که از خانواده کربو هیدراتهاست به دست می آید. این ماده به عنوان یک منبع انرژی برای سلولهای بدن عمل می کند و شاید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
انرژی را می توان به عنوان توانایی انجام دادن کار تعریف کرد. ماده و انرژی، اساس هر چیزی را در زندگی تشکیل می دهند. ماده در قیاس با انرژی، حضور عینی تر و ملموس تری دارد. انرژی از طریق حرارت دادن، حرکت دادن، و یا برقدار کردن، اثر می کند.
انرژی همواره با تغییر همراه است. هنگامی که انرژی از شکلی به شکل دیگر تبدیل می شود، تغییرات فیزیکی، شیمیایی یا زیست شناختی رخ می دهد، مثل زمانی که انرژی شیمیایی مواد سوختنی به انرژی گرمایی تبدیل می شود. در خلال این تغییرات، مقدار کل انرژی موجود، ثابت می ماند. انرژی را نمی توان ایجاد کرد یا از بین برد.
شکلهای انرژی
مقدار کل انرژی، به شکلهای متفاوت و با تنوعی وسیع در جهان، پراکنده شده است. مفاهیم آشنایی نظیر انرژی گرمایی، انرژی نوری، انرژی الکتریکی و انرژی صوتی از جمله شکلهای انری هستند.
پتانسیل، یک واژه عام است که به منظور توصیف هر نوع انرژی ذخیره شده به کار می رود. شلیک کردن یک منجنیق ساده می تواند فرصت مناسبی برای مطالعه انرژی پتانسیل یک نوار کشسان کشیده شده باشد. انرژی پتانسیل یک بمب اتمی قادر است در سطح وسیعی خرابی ایجاد کند، در حالی که یک نیروگاه هسته ای می تواند همان انرژی پتانسیل را برای استفاده بشر مهیا سازد. انرژی پتانسیل را می توان در انرژی پتانسیل شیمیایی باتری یک ماشین حسابگر یا در انرژی پتانسیل گرانشی آب جمع شده در پشت یک سد نیروی هیدرو الکتریک پیدا کرد.
انرژی جنبشی عبارت است از آن انرژی است که یک شیء، به دلیل آنکه در حال حرکت است، داراست. اشیای متحرک، از الکترون نامرئی که حول هسته اتم در گردش است گرفته تا یک ستاره بزرگ در مسیر خویش در پهنه گیتی، همگی به نسبت جرم و سرعتشان دارای انرژی جنبشی هستند.
تمام شکلهای انرژی را می توان تقریبا به دو نوع تقسیم کرد : انرژی درجه بالا و انرژی درجه پایین. انرژی الکتریکی به لحاظ آنکه می تواند به راحتی به شکلهای مفید دیگری تبدیل یابد، از نوع انرژی درجه بالا محسوب می شود. تبدیل گرما در دمای پایین به هر نوع دیگری از انرژی، به دشواری انجام می گیرد. به همین دلیل، انرژی گرمایی را معمولا از نوع درجه پایین توصیف می کنند.
قسمت اعظم انرژی ما به نحوی از خورشید تأمین می شود. انرژی خورشید، این امکان را به گیاهان می دهد تا غذای مورد نیاز انسان و حیوانات را تولید کنند. انرژی خورشید در زغال سنگ، چوب و نفت ذخیره شده است. انسان این مواد را می سوزاند تا انرژی حاصل از آنها برایش کار انجام دهد. رشد و تکامل انسان، رابطه نزدیکی با کشف منابع جدید انرژی از سوی وی دارد.
سوختها
سوخت منبعی از انرژی پتانسیل است که به آسانی می تواندبه گرما تبدیل شود. یک سوخت مطلوب همچنین باید ایمن و ارزان باشد و آلودگی ایجاد نکند. از گاز تولید شده در باتلاق گرفته تا پشکل شتر، انسان همواره در زمینه انتخاب سوخت مورد نیازش برخوردی مبتکرانه داشته است. اما هیچ یک از سوختهایی که تا کنون شناخته شده است واجد شرایط بالا نبوده است. امروزه زغال سنگ، نفت و گاز طبیعی از منابع مهم انرژی محسوب می شوند، اما هنوز تا سوختهای مطلوب فاصله زیادی دارند. نکته قابل توجه در مورد این سوختهای طبیعی، صرف نظر از اینکه به صورت جامد، مایع و گاز باشند، این است که قابلیت بازیافت ندارند، یعنی پس از آنکه مصرف شدند امکان بازیافت و جانشین کردن موجودی آنها وجود ندارد.
انرژی هسته ای، جدیدترین و بالقوه خطرناک ترین سوختی است که انسان به وجود آن پی برده است. این انرژی، حاصل نیروهای نگهدارنده اجرام متراکم در هسته اتم است که انسان در صدد کنترل و استفاده از آن است.
نوع دیگری از سوخت به وسیله گلوگز که از خانواده کربو هیدراتهاست به دست می آید. این ماده به عنوان یک منبع انرژی برای سلولهای بدن عمل می کند و شاید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
موضوع تحقیق:
توان رقابت جهانی
فهرست مطالب
عنوان:
مقدمه
مشکلات توان رقابت تکنولوژیکی
تغییرات توان رقابتی
توان رقابت جهانی
نتیجه گیری
منابع
مقدمه:
در بازار جهانی توان رقابت تکنولوژیک به کشورها کمک می کند تا استاندارد سطح زندگی را افزایش دهند. عوامل بسیاری با بهبود توان رقابت تکنولوژی عجین شده اند عواملی همچون افق دراز مدت برنامه ریزی، آموزش، مدیریت کیفیت جامع، تحقیقات مهندسی، تجارت آزاد و غیره. مشکل اساسی بسیاری از کشورها و محققین فعال در این زمینه عدم امکان دستیابی به توافق جمعی پیرامون اهمیت نسبی هر یک از این عوامل در بهبود توان رقابت است .مدیریت تکنولوژی نقش مهمی در ایجاد وحفظ توان رقابتی در سطح جهانی ایفا می کند. فعالیتهای مدیریت تکنولوژی می تواند در سطح ملی/بین المللی (یا کلان) و یا در سطح شرکت ( یا خرد) انجام شود.
در سطح کلان، کشورها باید بتوانند:
1- سیاست رشد اقتصادی را تدوین کنند.
2- زیر ساختی را ایجاد کنند که از دکتهای مبتنی بر تکنولوژی، حمایت و تجارت و بازرگان را تسهیل کنند. برنامه ریزی توسعه منابع انسانی باید بخشی از هر استراتژی توسعه تکنولوژی باشد.
3- تشویق همکاری دولت، صنعت و مؤسسات آموزشی و تحقیقاتی.
4- حمایت و تقویت نوآوری تکنولوژی و تدوین طرحهایی برای گسترش خلاقیت وحمایت از فعالیت های تحقیق و توسعه.
5- انجام اقدامات حقوقی و قانونی ضروری برای حفاظت از محیط زیست و تقویت ساختارهای اجتماعی .
در گذشته توان رقابت ملی بیشتر بر اساس دسترسی و بکارگیری مؤثر مواد خام، نیروی کار، حمل ونقل ومنابع سرمایه ای بود. امروز نیز این عوامل کماکان از اهمیت برخوردارند. ولی در اقتصاد جهانی امروز، شرکت های چند ملیتی فراتر از مرزهای فیزیکی فعالیت کرده و کارخانجات خود را در جاهایی برپا می کنند که هزینه تولید در پایین ترین سطح باشد. روند جهانی شدن تولید، اکثر عوامل کسب جایگاه رقابتی کشورهای صنعتی (از قبیل آمریکا و انگلستان) را از بین برده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
با تعریف ساده می توان گفت کانسپت ها ایده هایی (Ideas) هستند که عناصر گوناگونی در یک جا گرد هم میآورند. این عناصر گوناگون ، در متن این نوشتار؛ تفکرات ، تصورات و مشاهدات هستند. در معماری کانسپت ، مسیری است که طی آن نیازهای فیزیکی ، شرایط محیطی و باورها به هم می پیوندند و به این ترتیب کانسپت ها بخش مهمی از روند طراحی معماری را شکل می دهند.
این بحث ذریی تعیین جایگاه کانسپت در طراحی معماری به تعریف انواع پنجگانه کانسپت می پردازد که عبارتند از : قیاسی ، استعاری ، ذاتی ، پاسخ مستقیم (حل مشکل) و آرمانی
کانسپت ها:
همیشه کانسپت ها توسط معماران پدید نمی آیند. شاید بهترین نمونه این موضوع پاسخ لوکورنوریه به کانسپت مورد نظر کارفرما در ساختمان کارگاه های چوب در مرکز هنرهای بصری در دانشگاه هاروارد باشد. این مرکز یک بخش دانشجویی است که نه تنها برای دانشجویان رشته های هنری بلکه برای سایرین هم قابل استفاده است. کانسپت مورد نظر مسولان دانشگاه اینچنین که اگر دانشجویان بیشتری از فعالیت های مرکز با خبر باشند و بتوانند جریان کار و زندگی درون آن را مشاهده کنند آنگاه شرکت و حضور آنها در کارگاه ها متحمل تر خواهد بود و لوکورنوریه کانسپت را به اجرا در آورد : به این صورت او از درون مسیر عبور پیاده موجود در سایت رمپی طراحی کرد که مانند تونلی از درون ساختمان عبور می کرد. و امکان مشاهده بسیاری از استودیوها و کارگاه ها را فراهم می آورد.
شش واژه ای که دترپی می آید مترادف هایی برای جست جوی کانسپت هستند که توسط بسیاری از معماران بیان می شود:
اندیشه های 1-معمارانه 2- نگاره ها 3- ایده های فراسازمانده ، 4- سارتی 5- ایکمن 6- مترجمان بی واسطه یا از این قبیل اندیشه های معمارانه معطوف به یک ویژگی (فن – معمارانه) خاص هستند مانند نور آفتاب ، فضا ، ترتیب فضاها ، همبستگی فرم ساده و یا نحوه قرار گیری در منظری بخصوص که هر کدام می توانند بر روند طراحی بنا تاثیر گذار باشند. به این صورت که این ویژگی آرکیتکتونیکی پایه اخذ تصمیمات در طراحی خواهد بود. یک نگاره ، یک الگو یا ایده همین است که در طول طراحی پروژه تکرار می شود. در سطح پایین می تواند یک نقش هندسی به خصوص باشد که در سرتاسر یک طرح مشاهده می شود. همچنین این نگاره می تواند سطوح بالاتری هم داشته باشد. در کتابی به نام نگاره نور (light id theme) که در باره هاگری هنری کیمبل است ، لویی کان تغییرات آفتاب را در فصول مختلف و همچنین در طول یک روز واحد را عاملی بسیار با اهمیت در راستای تکمیلی یک اثر شایسته می داند. در طراحی این گالری کان تلاش کرده تا این کیفیت متغیر آفتاب را به درون بنا بکشاند.
ایده های فراسازمانده مربوط به ترکیب بندی هندسی و سلسله مراتب کلی بخش های مختلف پروژه می باشد. طراحی شهری و طراحی محیط های دانشگاهی مثالهای شفاف و واضحی هستند که در آنها ابتدا یک الگو کلی نظم دهنده ایجاد شده و به تدریج تکمیل می شود. یک ایده فراسازمانده به قسمت های مختلف تا جایی که نظام کلی باشند اجازه تنوع و تغیر خواهد داد. طرح تامس جفرسون برای دانشگاه ویرجیینا یک نمونه خوب برای این مطلب است.
هدف ایده فراسازمانده در اینجا این بوده که با ایجاد سازه ای کافی امکانی به وجود آید که در آن هر یک از بخش ها ضمن آنکه خصوصیات شخصی دارند همانطورهم مانع کل باشند. در طرح جفرسون این مساله کاملا به اجرا در آمده به صورتی که اگر چه یک نظام کلی مشهود است اما هر یک از بنا ها هویت مخصوص خود را دارا هستند.
در پروژه های یزرگ گاهی طراحی مسیرهای عبور (سیرکولاسیون) در جای ایده فراسازمانده قرار می گیرند. برای مثال در پروژه نوره هوا و فضای واشنگتن – اثر هلموت ، اوباتا کاسابوم – ایجاد و توسعه فضاها در اطراف مسیرهای عبور انتخاب هوشمندانه طراحان بوده و چرا که این کار آنها باعث شده تعداد بازدید کنندگان از حداکثر پیش بینی شده هم فراتر رود.
در قرن نوزدهم میلادی در مدرسه نورآر فرانسه روش آموزش متفاوتی شکل گرفت که اسکیس (esquisse) و طرح خام (parti) از فرآورده های مفهومی و گرافیکی آن هستند در این روش دانشجویان باید توانایی ارائه مفهومی (Conceptual) خود را به سطوح بالا ارتقاء می دادند. از آنها خواسته می شد تا ابتدا کانسپت و طرح اولیه را در چند ساعت ابتدایی کاربردی پروژه مشخص کنند و تا انتها به این طرح وفادار بمانند. ادوارد ب=لاربی بارنز برای توصیف رابطه کانسپت و دیاگرام اولیه با پروژه کامل شده و این که این کانسپت و دیاگرام باید ساده شده آن پروژه باشند از اصطلاح برگردان مترجمان بی واسطه (Literal translation) بهره گرفت. به عقیده بارنز کانسپت یک پروژه باید حتی با یک طراحی ساده روی یک دستمال کاغذی هم قابل بیان و ارائه باشد. به شکلی که این دیاگرام اولیه به وضوح شفافیت ساختمان تمام شده روی همان دستمال کاغذی مشاهده کرد. به گفته او : یک بنا می باید دارای طرحی قوی و معمارانه – نه مجسمه شکل یا نقاشی وار – باشد طرحی که مرتبط با فعالیت درون ساختمان باشد ..................هر وقتی از یک معمار سوال می شود که روی چگونه ساختمانی کار می کنی؟ او باید بتواند به سرعت طرحی ذهنی یا دیاگرامی از ایده معمارانه خود ارائه کند.
کانسپت ها و طراحی معماری
شکل گیری کانسپت پدیده ای خود به خودی نیست بلکه نیازمند تلاشی متمرکز برای گرد آوری و ترکیب مسائل مختلف است. گردآوری این مسایل کاری هوشمندانه است کاری به عقیده بسیاری از طراحان ، معماران ، منتقدان نویسندگان هنرمندان متشکل از 10 درصد الهام و استعداد و 90 درصد پشتکار و سخت کوشی است. شکل دهی کانسپت برای بسیاری کاری نا آشنا است. همچنین دانشجویان اندازه فراگیری و درک سایر مباحث طراحی در این مورد با سختی مواجه اند. در زمینه تقویت مهارت کانسپت سازی سه مانع اصلی وجود دارند. اولین مانع مربوط به چگونگی برقراری ارتباط . دومین مانع مربوط به کمبود تجربه و سومین مانع مربوط برقراری سلسله مراتب هستند.
اولین مشکلی که یک دانشجو با آن مواجه می شود برقراری ارتباط است. نکته جالب در این رابطه این است یخت ترین کار این این نیست که چگوننه کانسپت خود را به دیگران معرفی کنیم بلکه چگونه باید آن را برای خود تشریح کنیم. به همین خاطر طراحان می آموزند ، تا قبل از تشریح ایده های خود برای دیگران نوعی دیالوگ به عنوان مترعه در ذهن خود برقرار سازند ، مشکل دیگر برقراری ارتباط گرافیکی است متاسفانه بسیاری دانشجویان در ترسیم و طراحی ایده مورد نظر خود اکراه دارند. در معماری هر آنچه که قرار است ساخته شود می بایست ابتدا ترسیم گردد . پروسه ترسیم و طراحی باید در مراحل ابتدایی کارآغاز شود تا طرح پیشنهادی و کانسپت آن بتوانند دائما نقد و اصلاح شوند.
لویی کان نوشته ای این نکته را یاد آور می شود که مشکل برقراری ارتباط بین یک ساختمان منسجم در ذهن و طراحی های اولیه بین همه دانشجویان عمومیت دارد:
روزی دانشجویی جوان نزد من آمد تا سوالی بپرسد. او گفت در ذهن خود فضاهایی پر جذبه را تجسم کرده . فضاهایی که جریان وار بر می خیزند و شکل می گیرند. بدون آغاز و بدون پایان . از جنس ماده یکپارچه بدون بست و اتصال و به رنگ های سفید و طلایی . و پرسید چگونه است که وقتی اولین خط را بر روی کاغذ قرار می دهد رویای او شروع به رنگ باختن می کند؟ این پرسش خوبی است ... پرسشی است در باب پیمایش پذیرها و پیمایش ناپذیرها .. برای بیان دیده در معماری و موسیقی می بایست از ابزارها و امکانات قابل سنجش بهره گرفت. اولین خطی که بر روی کاغذ کشیده می شود خود میزانی است از آنچه نمی توان به طور کامل آن را بیان کرد.
زمینه دوم مشکلات و موانع هم در مواقع توسعه یافته همان قسمت اول است. کانسپت ها شکل است خصوصا اگر موضوعی تازه و ناشناخته در معماری باشند. از آنجایی که بسیاری از ساختمان شکل دادن های ساخته شده از کانسپت بی بهره اند و ازآنجایی که اکثر منتقدان و معماران از نوشتن درباره آنها خودداری می کنند. این مساله که طراحان پویا کانسپت و درک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
مقدمه:
انگیزه ندارم، بی انگیزه ام و نظایر آن، کلماتی است آشنا که اغلب از زبان بعضی از دانش آموزان جاری می شود. اگر کمی با دقت به علل آن بیندیشیم، خانواده مدرسه، محیط و غیره در آن دخیل هستند که مسئولیت سنگینی که هر یک بر دوش دارند را مشخص می سازد. این مقاله سعی دارد با معرفی راه های افزایش انگیزه در فراگیران جهت مشکل بی انگیزه بودن آنان راه کارهایی را ارائه دهد.
کلید واژه ها:
انگیزش: به حالت های درونی ارگانیسم که موجب هدایت رفتاری او به سوی نوعی هدف می شود اشاره می کند.(مورگان و همکاران، 1984، ص 210)
انگیزه: حالت مشخصی که سبب ایجاد رفتاری معین می شود که غالبا با انگیزش مترادف به کار می رود. به عبارت دیگر انگیزش عامل کلی مولد رفتار به حساب می آید در حالی که انگیزه را علت اختصاصی یک رفتار مشخص می دانند. مثلا وقتی می پرسیم چرا علی با دوستش بد رفتاری کرده به دنبال انگیزه او هستیم.
شناسایی مفهوم انگیزش و آگاهی از انگیزه های مختلف و تاثیر آن ها بر فرآیند یادگیری دانش آموزان به معلم کمک می کند تا در طرح و اجرای برنامه های آموزشی خود روش های مناسب تری را به کار گیرد. از جمله نظریه پردازان انگیزش، آبراهام مازلو روان شناسی انسان گراست که هفت سطح اصلی نیاز را مطرح کرده است: جسمانی، ایمنی، تعلق و عشق، احترام، خود شکوفایی، دانستن و درک کردن، زیبا شناسی. او چهار نیاز اولیه را نیازهای کمبودی و سه نیاز دیگر را وجودی نامید و معتقد است که وقتی در انسان ها کمبودی پیش می آید مثل غذا، ایمنی، نبودن عشق، فقدان احترام، برانگیخته می شوند تا نیاز خود را تامین کنند و زمانی که به نیازهای کمبودی پاسخ داده نیازهای وجودی، نه به دلیل کمبود، به دلیل علاقه اساسی انسان ها به خود شکوفایی دانش و زیبایی برانگیخته می شود(خرازی، 276).
بنابراین معلمان باید آن چه در توان دارند انجام دهند و به فراگیران کمک کنند تا نیازهای کمبودی آن ارضا شود زیرا در دانش آموزان انگیزه ای درونی برای کسب دانش به وجود نمی آید مگر آن که نیازهای اولیه او ارضا شده باشد. معلم با نقش حمایتی خود می تواند به دانش آموزان و راهنمایی خانواده اشان در مواقع بروز مساله کمبود غذا یا محبت، هر چند نتوانند کمبود محبت کودک را در خانه جبران کند، مسائل مزبور را حل و فصل نماید.
نظریه پرداز دیگر آزوبل، به یادگیری معنی داری پرداخته است، از نظر او تنها عامل مهم که بر یادگیری بیش ترین تاثیر را دارد، آموخته های قبلی یادگیرنده است. به اعتقاد او مهم ترین عامل انگیزش موثر بر یادگیری معنی دار سائق شناختی است. سائق شناختی یک انگیزه ی درونی است که از کنجکاوی ها و علاقه های یادگیرنده نسبت به کشف، درک و فهم و دست کاری و برخورد با محیط سرچشمه می گیرد. سائق ها یا علائق شناختی به طور کلی جنبه ی اکتسابی دارند و بر تجارب ویژه فراگیران مبتنی هستند. از آن جا که منشاء اصلی سائق شناختی کنجکاوی های یادگیرنده به حساب می آید، آزوبل به معلمان پیشنهاد می کند یا تحریک کنجکاوی های یادگیرندگان، از طریق ارائه مطالبی که منجکاوی را بر می انگیزاند سطح سائق شناختی آنان را افزایش دهید(سیف،284)
بهترین راه ایجاد علاقه و انگیزه در یادگیرندگان این است که از فقدان علاقه و فراگیران موقتا چشم پوشی کرد و سعی می شود هر چه موثرتر در آنها یادگیری انجام شود، آن وقت علی رقم، بی علاقگی آنها نسبت به مطالب درسی یا یادگیری یاد خواهد گرفت و این یادگیری به ایجاد علاقه در آن ها منجر می شود. زیرا یادگیری معنی دارد خود تولید کننده پاداش است.(سیف، ص 356). بلدم نظریه پرداز یادگیری آموزشگاهی می گوید: عاطفه ی مربوط به یادگیری آموزشگاهی دانش آموز پیشرفت آموزشگاهی او را تحت تاثیر قرار می دهد و پیشرفت آموزشگاهی او، به نوبه ی خود، به عاطفه مربوط به یادگیری آموزشگاهی وی اثر می گذارد. اگر فراگیران دریابند که در گذشته، در یادگیری مطالب مشابه با مطلب جدید موفق بوده است با علاقه مندی به مطلب جدید برخورد خواهد کرد، به نظر او معلمان برای افزایش سطح علاقه و انگیزش دانش آموزان خود نسبت به یادگیری مطالب درسی، باید سعی کنند شرایط یادگیری آموزشگاهی را بهبود بخشد و کیفیت روش آموزشی خود را افزایش دهند تا دانش آموزان موفق شوند و نسبت به توانایی خود در امر یادگیری اعتماد به نفس کسب کنند. آزوبل نیز مانند بلوم همین نکات را یادآوری کرده است.(سیف 367)
روش های ایجاد یا افزایش انگیزه در فراگیران
1- استفاده از تشویق های کلامی و غیرکلامی مناسب مانند مرحبا، آفرین و نوشتن کتبی در پایان تکلیف؛
2- کمک به دانش آموزان در برطرف ساختن نیازها و کمبودهای اولیه مثل غذا، آب و پوشاک
3- افزایش احساس موفقیت در فراگیران، با تائید معلم و والدین او نسبت به آن چه که انجام داده اند؛