لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
موضوع تحقیق:
توان رقابت جهانی
فهرست مطالب
عنوان:
مقدمه
مشکلات توان رقابت تکنولوژیکی
تغییرات توان رقابتی
توان رقابت جهانی
نتیجه گیری
منابع
مقدمه:
در بازار جهانی توان رقابت تکنولوژیک به کشورها کمک می کند تا استاندارد سطح زندگی را افزایش دهند. عوامل بسیاری با بهبود توان رقابت تکنولوژی عجین شده اند عواملی همچون افق دراز مدت برنامه ریزی، آموزش، مدیریت کیفیت جامع، تحقیقات مهندسی، تجارت آزاد و غیره. مشکل اساسی بسیاری از کشورها و محققین فعال در این زمینه عدم امکان دستیابی به توافق جمعی پیرامون اهمیت نسبی هر یک از این عوامل در بهبود توان رقابت است .مدیریت تکنولوژی نقش مهمی در ایجاد وحفظ توان رقابتی در سطح جهانی ایفا می کند. فعالیتهای مدیریت تکنولوژی می تواند در سطح ملی/بین المللی (یا کلان) و یا در سطح شرکت ( یا خرد) انجام شود.
در سطح کلان، کشورها باید بتوانند:
1- سیاست رشد اقتصادی را تدوین کنند.
2- زیر ساختی را ایجاد کنند که از دکتهای مبتنی بر تکنولوژی، حمایت و تجارت و بازرگان را تسهیل کنند. برنامه ریزی توسعه منابع انسانی باید بخشی از هر استراتژی توسعه تکنولوژی باشد.
3- تشویق همکاری دولت، صنعت و مؤسسات آموزشی و تحقیقاتی.
4- حمایت و تقویت نوآوری تکنولوژی و تدوین طرحهایی برای گسترش خلاقیت وحمایت از فعالیت های تحقیق و توسعه.
5- انجام اقدامات حقوقی و قانونی ضروری برای حفاظت از محیط زیست و تقویت ساختارهای اجتماعی .
در گذشته توان رقابت ملی بیشتر بر اساس دسترسی و بکارگیری مؤثر مواد خام، نیروی کار، حمل ونقل ومنابع سرمایه ای بود. امروز نیز این عوامل کماکان از اهمیت برخوردارند. ولی در اقتصاد جهانی امروز، شرکت های چند ملیتی فراتر از مرزهای فیزیکی فعالیت کرده و کارخانجات خود را در جاهایی برپا می کنند که هزینه تولید در پایین ترین سطح باشد. روند جهانی شدن تولید، اکثر عوامل کسب جایگاه رقابتی کشورهای صنعتی (از قبیل آمریکا و انگلستان) را از بین برده
واحدکرمانشاه
پایاننامهکارشناسیارشدرشتهمدیریتبازرگانی
(گرایشمالی)
موضوع:بررسی رابطه سبکهای مدیریت تعارض ورضایت شغلیکارکنان
دردانشگاه رازی کرمانشاه
چکیده
امروزهنیرویانسانیبهعنواناصلیترینداراییوپیچیدهترینعنصرسازمانهامطرحاست،وجودهمکاری وهمدلیبیناینمنابعارزشمندازجملهمهمترینعواملاساسیبرایموفقیتدرهمهسازمانهااست.مدیریت تعارضیکیازعواملتأثیرگذاربررضایتشغلیاست.چگونگیبرخوردباتعارضدرسازمان برعملکردودرنتیجهرضایتشغلیکارکنانتأثیربسزاییدارد.برایبرخوردباتعارضشیوههایمختلفیارائه گردیدهاستکهدیدگاهاستیفنرابینزدراینپژوهشموردبررسیقرارگرفتهاست.
هدفازاینپژوهشبررسیرابطهسبکهایمدیریتتعارضبارضایتشغلیازدیدگاهکارکناندانشگاهرازی کرمانشاهمیباشدوسعیشدهاستبهاینسئوالهاپاسخدادهشودکه،آیابینسبکهایمدیریتتعارضورضایت شغلیرابطهای وجوددارد؟وکدامیکازشیوههایبرخوردباتعارضموجبکاهشیاافزایشرضایتکارکنان خواهدشد؟
فرضیههایاینپژوهشعبارتنداز:
1-بینسبکهمکاریدرمدیریتتعارضبامیزانرضایتشغلیکارکنانموردمطالعهرابطهمعنیداری وجوددارد.
2-بینسبکمصالحهدرمدیریتتعارضبامیزانرضایتشغلیکارکنانموردمطالعهرابطهمعنیداری وجوددارد.
3-بینسبکگذشتدرمدیریتتعارضبامیزانرضایتشغلیکارکنانموردمطالعهرابطهمعنیداری وجوددارد.
4-بینسبکاجتنابدرمدیریتتعارضبامیزانرضایتشغلیکارکنانموردمطالعهرابطهمعنیداری وجوددارد.
5-بینسبکرقابتدرمدیریتتعارضبامیزانرضایتشغلیکارکنانموردمطالعهرابطهمعنیداری وجوددارد.
دراینپژوهشازروشتوصیفی-تحلیلی-مقطعیوبرایگردآوریاطلاعاتازدوپرسشنامةرضایتشغلی ومدیریتتعارضاستفادهشدهاست،برایتعیینرواییپرسشنامههاازروشتحلیلمحتوااستفادهشدهاست وپایاییپرسشنامههانیزازطریقدونیمهکردنوتعیینضریبهمبستگیبینآنهاموردبررسیقرارگرفتهاست کهمقدارآن،برایپرسشنامهرضایتشغلیبهمیزان865/0وبرایپرسشنامهسبکهایمدیریت تعارض855/0میباشد.جامعهآماریاینپژوهشکارکناندانشگاهرازیکرمانشاهبهتعداد979نفر میباشد،کهتعداد100نفرازکارکناندانشگاهازطریقنمونهگیریتصادفیسادهبهعنواننمونهآماریپژوهش انتخابشدهاست.
دادههابااستفادهازآزمونهایآماریکایاسکوروضریبهمبستگیاسپیرمنموردبررسیوتجزیهوتحلیل قرارگرفتهوایننتایجبدستآمدهاست:بینسبکهایهمکاری،گذشت،مصالحهواجتنابازمدیریتتعارض ومیزانرضایتشغلیکارکناندردانشگاهرازیکرمانشاهرابطهمعنیداریوجودداردوبکارگیریسبکهای همکاری،گذشتومصالحهباعثافزایشمیزانرضایتشغلیکارکنانمیگرددوبکارگیریسبکاجتنابباعث کاهشمیزانرضایتشغلیکارکنانمیگردد.وبینسبکرقابتورضایتشغلیرابطهمعنیداری وجودندارد.بنابراینفرضیههایاول،دوم،سوموچهارمتأییدوفرضیهپنجمردشد.
کلیدواژهها:تعارض،مدیریتتعارض،سبکهمکاری،سبکمصالحه،سبکگذشت،سبکاجتناب،سبکرقابت، رضایتشغلی
فــصلاول
طرحتحقیق
(کلیاتپژوهش)
1-1)مقدمه
تعارضامریطبیعیدرزندگیفردیواجتماعیویکپدیدهغیرقابلانکاردرسازمانهایاجتماعیاستکهبین افرادمختلفدرسطوحطولیوعرضیسازمانبوجودمیآید.لذااگرعدهایمعتقدهستندکه«تعارضموضوعی استکهذهن،انسانرابیشازهرچیزدیگری(بجزخداوعشق)بهخودمشغولکرده است»(رابینز،265،1380).گوشهایازاینواقعیترابیانکردهاند.آنچهدرقرآنکریمتحت عناوین،نوروظلمت،حقوباطلیاخیروشروعدلوظلم،آمدهاستوداستانهایفراوانیچونداستانموسی وفرعون،دقیانوسواصحابکهفوغیرههمهنشانگروجودتعارض،است(میرکمالی،48،1371).
بنابراینتعارضپدیدهایاجتنابناپذیردرزندگیبشراست.دراینمیان،سازمانباماهیتیکهداردبسترمناسبی برایپرورشورشدتعارضهاوعدمتوافقهااست.وجودافرادمختلفباویژگیهای شخصیتی،نیازها،باورها،انتظاراتمتفاوتبروزتعارضدرسازمانهارااجتنابناپذیرکردهاست.تعارض بخشیاززندگیسازمانیاستکهفکربسیاریازمدیرانرابهخودمعطوفداشتهاست.بحثپیرامونآن ازمباحثمهمرفتارسازمانیوتئوریسازماناست.تعارضیکیازعواملیاستکهموجباتلافانرژی واستعدادهایکارکنانسازمانشدهوبهجایاینکهعواملتولیدومنابعانسانیباترکیبیمناسبومعقولدرجهت تحققاهدافواثربخشیسازمانحرکتکننددرجامیزنندوسرمایهانسانیومالیرابههدرمیدهندکهاین امرباتوجهبهدنیایپررقابتفعلیکهتولیداتبایستیاقتصادیوکیفیباشند،برایسازمانهاودستاندرکارانآن خوشایندنیست.
بنابراینسازمانهابرایاینکهازحداکثرتوانجسمانی،روانیوفکریکارکنانخودبهرهگیرندبایستیعوامل مخلومزاحمرارفعکنند.البتهتعارضبهخودیخودهمیشهمخرّبنبودهونخواهدبودونبایدبابوجودآمدن تعارض،سریعبهفکرازبینبردنآنافتاد،بلکهبایدسطحمناسبیازتعارضراایجادکرد.تعارضشدیدنمیتواندبرایسازمانسازندهومفیدباشد،اماسطحمناسبیازتعارض،میتواندموجبافزایشاثربخشیرضایت شغلیوموفقیتسازمانشود.همچنیناگردرسازمانهاهیچگونهتعارضیوجودنداشتهباشدسازمانحالت رکودوسکونبهخودخواهدگرفتوافرادبهتدریجنسبتبهکاربیعلاقهخواهندشدودرنتیجهرضایتشغلی واثربخشیسازمانینیزکاهشخواهدیافت.
اگرمدیرانبتوانندراهحلمناسبیبرایبرخوردباتعارضپیداکنند،بجایاینکهریشهتعارضراازبینببرند،میتوانندرضایتشغلیواثربخشیسازمانرابالاببرندوموفقیتسازمانراتضمیننمایندوموجبافزایش اعتماد،اطمینانورضایتشغلیافرادسازمانگردند.بایدبهخاطرداشتکهاینوجودتعارضنیستکهباعث اختلالوازهمپاشیدگیسازمانهامیشود،بلکهمدیریتغیراثربخشسببنتایجنامطلوبمیشود.بنابراین،یکی ازموضوعاتمهموقابلتأملدرمورداینگونهسازمانها،چگونگیحلوفصلتعارضومدیریتتعارضاست.
مدیریتتعارضکهعبارتاستاز:شیوههاییکهمدیراندرمواجههباتعارضعملمیکنند(الوانی،362،1373).الگوهایرفتاریخاصیاستکهمدیرهنگامرویاروییباتعارضازخودنشانمیدهد.شیوههایحلتعارضرامیتواندرپنجشیوه:رقابت،همکاری(تشریک مساعی)،اجتناب،گذشت(ایثار)وسازش(مصالحه)تفکیکنمود(رابینز،274،1380).اینسبکهاکهاولین بارتوسطبلیکوموتونشناساییومطرحشدهاستومبنایتحقیقاتبعدیپژوهشگراندیگر،تاکنونبودهاندومهم ترینمتغیرهایموردمطالعهاینپژوهشنیزهستند،کهرابطهآنهابارضایتشغلیموردبررسیقرارمیگیرد.
1-2)بیانمسأله(تعریفموضوعپژوهش)
تعارضجزئیلاینفکاززندگیانساناستودربسیاریازسازمانهانیزاینپدیدهبهصورتجدیوجود داردومیتواندعملکردسازمانراتحتتأثیرقراردهد.ولیمتأسفانهبهدلیلعدممدیریتبیشتربهستیزهجویی ودشمنیمبدلشدهاست،لذاامروزهبهتعارضبهعنوانیکپدیدهمنفینگاهمیکنند،تعارضلزوماًامریمنفی نیستواینتواناییبرایمدیریتتعارضاستکهبرپیامدهایآناثرمیگذارد.بنابراینتعارضبخشیاززندگی سازمانیوامریاجتنابناپذیراستکهمدیرانبایددرموردچگونگیبرخوردباآنحساسبودهوبدانندچگونه برایحلآناقدامکنند.
«تعارضپدیدهایاستکهپیآمدوآثارمثبتومنفیآنعملکردافرادوسازمانهارامتأثرمیسازد.استفادهصحیح ومؤثرازتعارضموجببهبودعملکردوارتقایسطحسلامتسازمانمیگرددواستفادهغیرمؤثرازآنموجب کاهشعملکردوایجادکشمکشوتشنجدرسازمانمیشود.استفادهمؤثرازتعارضمستلزمکسبمهارتدراداره وکنترلآناستکهالبتهامروزهبهعنوانیکیازمهمترینمهارتهایمدیریتبهشمارمیآید.تواناییبرخورد باتعارض،درموفقیتمدیرانوسازمانهانقشارزندهومؤثریدارد.اگرتعارضسازندهباشد،موجب بروزافکارنووخلاقمیشودوزمینهتغییرونوآوریوتحولسازندهرادرسازمانفراهممیسازدودرنهایت موجبتحققاهدافسازمانمیشود»(شکری،1386)
بههرحالدربررسیتعارضاتسازمانیآنچهمهماستچگونگیحلوفصلآنهایامدیریتتعارض است.ازطرفیچگونگیبرخوردباتعارضدرسازمانبرعملکردودرنتیجهرضایتشغلیآنانتأثیربسزایی دارد.مدیرانبایستیبدانندکهکارکنانبهپنجعامل؛حقوقودستمزد،ارتقاء،ماهیتکار،خطمشیهاوسیاستهایسازمانوشرایطکارینگرشیخاصدارندودرجهرضایتآنهاازهریکازعواملمتفاوتاست.برای برخوردباتعارضشیوههایمختلفیارائهگردیدهاستکهدیدگاهاستیفنرابینز[1]دراینپژوهشموردبررسی قرارگرفتهاست.
دراینتحقیقرابطهسبکهایمدیریتتعارضبارضایتشغلیازدیدگاهکارکناندانشگاهرازیکرمانشاه موردبررسیقرارگرفتهوسعیشدهاستبهاینسئوالهاپاسخدادهشودکه،آیابینمدیریتتعارضورضایت شغلیرابطهایوجوددارد؟وکدامیکازشیوههایبرخوردباتعارضموجبکاهشیاافزایشرضایتکارکنان خواهدشد؟
1-3)اهمیتوضرورتموضوعپژوهش
مدیرانباتوجهبهمسئولیتحرفهایخوددرسازمانوبرایرسیدنبهاهدافازپیشتعیینشدهمؤظفبهشناخت عللتعارضویافتنشیوههایمناسببرایبرخوردباآنهستندتاتعارضهایموجودسبباختلالدرروابط کاریوکاهشرضایتکارکناننگردد.درنتیجهعدمرضایت،کاراییسازمانبهطورچشمگیریکاهش خواهدیافت.بهمنظوراستفادهبهینهازتعارض،فراگیریمدیریتتعارضوحلماهرانهآنمبتنیبرروش مواجههمستقیم،مذاکرهاصولیوحلمسألهبرایمدیرانضرورتاساسیدارد.اینموضوعدرجهانکنونیکه مملوازاطلاعاتاست،حساسیتواهمیتبیشتریمییابدزیراکهاطلاعاتخودموجببروزخلاقیتهاوزمینه اختلافهامیشود.بابررسیوتحقیقپیراموناینموضوعمیتوانبرایمدیرانروشنساختکهازکدامسبک مدیریتتعارضدربرخوردباتعارضاستفادهمیکنندواثرهرکدامازسبکهابررضایتشغلیچگونه است.لذادرمورداهمیتتحقیقحاضربایدگفتکهعلاوهبرافزودنبهتحقیقاترفتارسازمانی،زمینهمناسبی جهتشناساییسبکمدیریتتعارضمدیراندانشگاهرازیکرمانشاهورابطهآنبارضایتشغلیکارکناناین دانشگاهرافراهممیکند.کهمدیرانمیتوانندبااستفادهازنتایجاینتحقیقبهنقاطقوتوضعفهرروشپی ببرندوبرخوردصحیحومناسبباپدیدهتعارضراانتخابنمودهوموجباتبهبودوضعیتدانشگاهکهلازمهآن رضایتخاطرکارکناناسترافراهمنمایند.
1-4)اهدافپژوهش
1-تعیینسبکهایمختلفمدیریتتعارضدردانشگاهرازیکرمانشاه.
2-تعیینمیزانرضایتشغلیکارکناندردانشگاهرازیکرمانشاه.
3-تعیینرابطهبینسبکهایمدیریتتعارضورضایتشغلیدرکارکناندانشگاهرازیکرمانشاه.
1-5)فرضیههایپژوهش
1-بینسبکهمکاریدرمدیریتتعارضبامیزانرضایتشغلیکارکنانموردمطالعهرابطهمعنیوجوددارد.
2-بینسبکمصالحهدرمدیریتتعارضبامیزانرضایتشغلیکارکنانموردمطالعهرابطهمعنیوجوددارد.
3-بینسبکگذشتدرمدیریتتعارضبامیزانرضایتشغلیکارکنانموردمطالعهرابطهمعنیوجوددارد.
4-بینسبکاجتنابدرمدیریتتعارضبامیزانرضایتشغلیکارکنانموردمطالعهرابطهمعنیوجوددارد.
5-بینسبکرقابتدرمدیریتتعارضبامیزانرضایتشغلیکارکنانموردمطالعهرابطهمعنیوجوددارد.
1-6)متغیرهایپژوهش
متغیرهایمستقلووابستهپژوهش،براساسجدولزیرمیباشد.
جدول1-1)متغیرهایمستقلووابستهپژوهش
فرضیهها
متغیرمستقل
متغیروابسته
فرضیهاول
سبکهمکاری
رضایتشغلی
فرضیهدوم
سبکمصالحه
رضایتشغلی
فرضیهسوم
سبکگذشت
رضایتشغلی
فرضیهچهارم
سبکاجتناب
رضایتشغلی
فرضیهپنجم
سبکرقابت
رضایتشغلی
1-7)روشانجامپژوهش
اینپژوهشیکتحقیقکاربردیبودهکهبهصورتتوصیفی-تحلیلی-مقطعیصورتگرفتهاستدراینپژوهش ابتداسبکمدیریتتعارضمدیراندانشگاهرازیکرمانشاهازدیدکارکنانموردبررسیقرارمیگیردوسپس میزانرضایتشغلیکارکنانسنجیدهمیشودوپسازآنرابطهبینهریکازسبکهایمدیریتتعارضبامیزان رضایتشغلیکارکنانموردبررسیقرارمیگیرد.
1-7-1)روشجمعآوریاطلاعات
برایجمعآوریاطلاعاتدراینپژوهشازدوروشکتابخانهایوپرسشنامهایاستفادهشدهاست.بدیننحوکهبه منظورجمعآوریتاریخچهومبانینظریپژوهشازروشکتابخانهایبامراجعهبهکتابخانههایدانشگاه هاومراکزاطلاعرسانیوجستجودربانکهایاطلاعاتیازآخریندستاوردهایمطالعاتوتحقیقاتانجامشده دردسترساستفادهشدهاست وبرحسبروشتحقیقونوعدادههایموردنظردراینتحقیق ازدوپرسشنامةرضایتشغلیومدیریتتعارضبهعنوانابزاراصلیاندازهگیریوگردآوریدادههاواطلاعاتاستفادهشدهاست.وجامعهآماریآنکارکناندانشگاهرازیکرمانشاهمیباشد.
1-7-2)ابزاراندازهگیریاطلاعات
دراینتحقیقازدوپرسشنامةرضایتشغلیومدیریتتعارضبهعنوانابزاراصلیاندازهگیریوگردآوریدادههاواطلاعاتاستفادهشدهاست.
پرسشنامةرضایتشغلی:اینپرسشنامهشامل24سؤالاستکهازاین24سؤالچهارسؤالمربوطبهحقوق ودستمزد،چهارسؤالمربوطبهارتقاء،سهسؤالمربوطبهماهیتکار،یکسؤالمربوطبهشرایطمحیط کار،چهارسؤالمربوطبهروابطباهمکاران،چهارسؤالمربوطبهروابطباسرپرستانوچهارسؤالمربوط سیاستهاوخطمشیهایسازمانمیباشد.اینپرسشنامهبهصورتخودساختهتوسطنگارندهباتکیهوتطبیق برپرسشنامةJDIواستفادهازسایرپرسشنامههایساختهشدهمحققیندیگرتدوینشدهاست.
پرسشنامةمدیریتتعارض:اینپرسشنامهشامل20سؤالاستکهازاین20سؤالچهارسؤالمربوطبهسبک اجتناب،چهارسؤالمربوطبهسبکگذشت،چهارسؤالمربوطبهسبکرقابت،چهارسؤالمربوطبهسبک همکاریوچهارسؤالمربوطبهسبکمصالحهمیباشد.اینپرسشنامهبهصورتخودساختهتوسطنگارنده باتکیهبرپنجسبکمدیریتتعارضاستیفنرابینزتدوینشدهاست.
باتوجهبهاینکهپرسشنامهمورداستفادهازنوعپنجگزینهایلیکرتمیباشدواینگزینههاکیفیمیباشندبرای آزمونفرضیههایآنهابهشرحزیربهکمیتبدیلشدهاند.
گزینهپرسشنامهرضایتشغلی گزینهپرسشنامهمدیریتتعارض امتیاز
خیلیکم هرگز 1
کم بهندرت 2
متوسط اغلب 3
زیاد بیشتراوقات 4
خیلیزیاد همیشه 5
درتعیینروائیپرسشنامههایاینپژوهش،ازروش«روائیمحتوا»استفادهشدهاست.روائیمحتوااطمینان میدهدکهابزارموردنظربهتعدادکافیپرسشهایمناسببرایاندازهگیریمفهومموردسنجش رادارد.هرقدرعناصرمقیاسگستردهتروقلمرومفهومموردسنجشرابیشتردربرگیرند،روائی محتوابیشترخواهدبود.بهبیاندیگر،روائیمحتوانشانمیدهدکهابعادوعناصریکمفهومتاچهحد،تحتپوشش دقیققرارمیگیرند.دراینپژوهشپرسشهایپرسشنامهمتناسببامبانینظریومواردمشابههرکدام ازمتغیرهاطراحیشدهوسپسباتوزیعآنبینصاحبنظران،کارشناسانواستادانمرتبطباموضوع،پرسشهای نامفهوموغیرمرتبطتعدیلیاحذفشدوباپیشنهادهایارائهشده،پرسشهایینیزاضافهگردیدپرسشنامهاصلی بعدازاینمرحلهتدوینوتوزیعگردید.بنابراینپرسشهاازنظرمحتواییدارایروائیهستند.
برایمحاسبهپایایی،دادههارابطورتصادفیبهدوقسمتتقسیموبینایندوقسمتضریبهمبستگیپیداکردیمکه اعتبارپرسشنامههابهترتیب؛رضایتشغلیبهمیزان865/0ومدیریتتعارض855/0محاسبهوتعیین گردید.باتوجهبهنتایجحاصلازمحاسبهپایاییآزمون،مقادیرپایاییبدستآمدهبرایکلمقیاسبیانگرپایایی مناسبابزارمیباشند.
1-7-3)قلمروپژوهش
قلمروپژوهشازنظرقلمروموضوعی،مکانیوزمانیبهشرحزیراست:
قلمروموضوعی:قلمروموضوعیاینپژوهشبررسیرابطهسبکهایمدیریتتعارضومیزانرضایت شغلیکارکناندردانشگاهرازیکرمانشاه،میباشد.
قلمرومکانی:قلمرومکانیاینپژوهشدانشگاهرازیکرمانشاهمیباشد.
قلمروزمانی:قلمروزمانیپژوهشمحدودبهسال1388ازجامعهآماریپژوهشاست.
1-7-4)روشنمونهگیریوتعیینحجمنمونه
یکیازمسائلبااهمیتدرهرتحقیقیتعیینحجمنمونهمیباشد.بهعبارتدیگراندازهنمونهبایدباحجمجامعه دارایهماهنگیباشد،بطوریکهآنچنانبزرگنباشدکهمستلزمزمانوهزینهزیادودرنتیجهمنجربهاتلاف منابعموجودشودونهاینکهتعدادنمونهراکمترازحدقابلقبولانتخابنمودهکهاینهمموجبمیشودکهنتایج حاصلازآنرانتوانبهجامعهتحقیقتعمیمداد.ازآنجاکهجامعهآماریاینپژوهشراکارکناندانشگاهرازی کرمانشاهتشکیلمیدادندودارایتعدادنسبتاًبالاییبودندوامکاندسترسیوارسالپرسشنامهبرایهمهآنهانبودناچارنمونهلازمازبیناینجامعهازطریقنمونهگیریتصادفیسادهانتخابگردید.
نمونهگیریتصادفیبهدوصورتاست.اگرپسازانتخابهرفردیاواحدیاورابهداخلجمعیتبازگردانیم وسپسفردیاواحددیگریرابرگزینیم،نمونهگیریماتصادفینامقیدیانمونهگیریتصادفیباجایگذاری است.درنمونهگیریتصادفینامقید،یکفردیاواحدممکناستبیشترازیکباردرنمونهواردشود.البتهدرعمل مقرونبهصرفهنیستکهبعضیازافرادیاآحادجمعیتبیشترازیکباردرنمونهظاهرشوند.برایمثالدریک تحقیقاجتماعی،اجرایمکرریکمصاحبةطولانیباپاسخگویانیکهاسمشاندویاچندباربیرونآمدهاستنه اقتصادیاستونهعملی.بنابراین،محققعموماًچهدرپیتبیینباشدوچهپیشبینی،درعملخواهانیک نمونةتصادفیبدونجایگذاریاست.نمونهگیریتصادفیبدونجایگذاریرانمونهگیریتصادفیسادهمیخوانندکهدرآنشانسانتخابهمةافرادیاآحادجمعیتمساویاست.
ازآنجاکهفرمولاندازهنمونهبراساسدقتموردنظرساختهمیشودکهآنهمنیازبهدانستنفرمولواریانس برآوردگیدارد،اینفرمولبرایبرآوردمیانگینجامعهساختهشدهاستکهبهفرمولککران[2]مشهوراست.ولی درموردضریبهمبستگینمونهفرمولدقیقیبرایواریانسوجودنداردلذافرمولدقیقاندازهنمونههممعرفی نشدهاست،دراینمواردباتوجهبههزینهوزمانموجودبرایطرحتحقیقاتیدرصدیازجامعهبهعنواننمونه انتخابمیشودکهتعداد،دهدرصدجامعهبهعنواننمونهاندازهایمنطقیمیباشد.بههمیندلیلباتوجهبه تعدادکارکناندانشگاهرازیکرمانشاهکهحدود979نفربودندوجامعهآماریاینتحقیقراتشکیلمیدادند100نفرکهبرابر21/10%افرادجامعهاستبهعنواننمونهلازمازبیناینجامعهازطریقنمونهگیری تصادفیسادهانتخابگردید.
1-8)روشتجزیهوتحلیلاطلاعاتوآزمونفرضیهها
بهمنظورتجزیهوتحلیلاطلاعاتوآزمونفرضیاتتحقیقازروشهایموجوددرآمارتوصیفیواستنباطی استفادهگردیدهاست.ابتدادادههاییکهازپرسشنامههاجمعآوریشده،درجدولآماریخلاصهگردیدهوسپس برخیازشاخصهایگرایشبهمرکزوپراکندگیمحاسبهشدهاند،پسازتوصیفمشخصهنمونهموردبررسی وطبقهبندیوخلاصهنمودندادههایمربوطهآمارههاینمونهمحاسبهوسپساقدامبهبرآوردپارامترهای جامعهموردبررسیگردیدهاست.ازآمارتوصیفیجهتتوصیفسؤالاتپرسشنامهومتغیرهایاصلیتحقیق استفادهشدهاست.دراینپژوهشبرایتجزیهوتحلیلنظراتپاسخدهندگانازآزمونکایاسکور[3](خیدو)وضریبهمبستگیاسپیرمن[4]استفادهشدهاست.کلیهجداولونمودارهایتوصیفیوهمچنینآزمون فرضیاتتحقیقبااستفادهازنرمافزارspssبدستآمدهاست.
1-9)تعریفواژهها
تعارض:فرآیندیاستکهدرآننوعیتلاشآگاهانهبهوسیلهالفانجاممیگیردتاتلاشهایبراخنثیکند؛البته ازطریقسدکردنراهاو،کهدرنتیجهبدرمسیرنیلبههدفخودمستأصلمیشود؛یاکهالفبدانوسیلهبرمیزان منافعخودمیافزاید.(رابینز،1380،267)
مدیریتتعارض:مدیریتتعارض؛یعنیمدیریتیکهبتوانددرشرایطیکهتعارضوتضادوجودداردبهبهترین شکلسازمانراادارهکندوبینآنهاتعادلایجادکند(مشبکی،332،1377).
رقابت:تلاشهایقانونمندبرایکسبهدفبدونمداخلهرقیبرارقابتگویند.هنگامیکهشخصیدرجستجوی دستیابیبههدفهایاافزایشمنافعشبدوندرنظرگرفتنتأثیرآنبرطرفدیگرتعارضباشدرقابتمی کندتاسلطهخودشرابرقرارسازد(رضائیان،70،1382).
همکاری:اگرگروههاییکهباهمتعارضدارندبکوشندتاخواستههایطرفیاگروهدیگرراتأمین کنند،درآنصورتنوعیهمکارییااشتراکمساعیوجودخواهدداشتوطرفیندرصددتأمینمنافع یکدیگرخواهندبود(رابینز،275،1380).
اجتناب:ممکناستیکنفرمتوجهشودکهنوعیتعارضوجوددارد،ولیواکنشویبدینگونهباشدکه خودراکناربکشدیااینکهپدیدهتعارضراسرکوبکند؛اینعملرااجتنابمینامند(رابینز،275،1380).
گذشت:هنگامیکهیکطرفدرصددبرآیدتاطرفدیگرراتسکیندهد؛یعنیمیکوشدتامنافعطرفمخالف رابرمنافعخودترجیحدهد؛درواقعیکیازطرفینازخودگذشتگیوایثارمیکندتاروابطقطع نشود(رابینز،276،1380).
مصالحه:اگردوطرفباهماختلافداشتهباشند،ولییکیازآنهامجبورشودکوتاهبیایدیامقداریازنتیجه یاعاقبتکاررابپذیرد،میگویندسازشیامصالحهشدهاست(رابینز،276،1380).
1-Stephen Robbins
1-Cochran
2-Chi-square
3-Spearman
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
انقلاب صنعتى
از مهمترین پدیدههاى تحققیافته در اواخر قرن هجدهم میلادی، در روند تکامل نظام سرمایهدارى در کشورهاى اروپائی، باید از اختراع ماشین و ورود آن در روند تولید کالا در مؤسسات و شکلگیرى انباشت سرمای نام برد.
ترقى علمى و فنى و نفوذ ماشینیزم در امور اقتصادی، همانا جایگزینى منابع نیروى بىجان (بازوى مکانیکى و ماشینی) با منابع نیروى جاندار (بازوى انسانی) را به ارمغان آورد.
در اول قرن نوزدهم میلادى چند دستگاه ماشین بافندگى بیش از بیست برابر بافنده دستى و یک دستگاه ماشین ریسندگى دویست برابر چرخ ریسندگى معمولى تولید مىکردند. از ۱۷۵۰ تا ۱۸۳۰ میلادى ماشینى شدن ریسندگى در انگلستان میزان بهرهورى را تا ۳۰۰ برابر افزایش داد. )دکتر ستارىفر،فصل نامهٔ تأمیناجتماعی، سال اول شماره اول،تابستان۱۳۷۸، مؤسسه عالى پژوهش تٔامین اجتماعی، صفحه ۳۳ و ۳۴(
انقلاب صنعتى در غرب میزان ثروت ملى و قدرت خرید مردم را افزایش داد. این انقلاب، ضمن تأمین اشتغال بخش وسیعى از جمعیت و ارتقاء سطح درآمد سرانه، و گسترش تولید انبوه باعث شد ابتدا انگلستان و سپس آلمان، بلژیک، فرانسه به جرگه کشورهاى صنعتى پیوستند و بهتدریج مجموع اروپاى غربى به منطقهاى صنعتى تبدیل گردید. )دکتر ستارىفر، فصل نامهٔ تأمیناجتماعی، سال اول شماره اول،تابستان۱۳۷۸، مؤسسه عالى پژوهش تٔامین اجتماعی، صفحه ۳۳ و ۳۴(
انقلاب صنعتى در کشورهاى اروپائى این پىآمدها را دربر داشت:
- گسترش مراکز صنعتی.
- گسترش شهرها.
- تولید انبوه.
- تنوع کالائی.
- ارتقاء بهرهورى نیروى کار.
- گسترش بازار و پیدایش طبقه کارگر.
با گسترش و نفوذ ماشین در فعالیتهاى اقتصادی، تضاد میان صاحبان سرمایه (صاحبان بازوى مکانیکى و ماشینی) و صاحبان نیروى کار متجلىتر شد و نظریهپردازان جدیدى در قالب مکاتب سوسیالیسم تخیلى (نظیر پرودون و سن سیمون) پدیدار شدند و بهتدریج با نقد همهجانبه سرمایهدارى و تضاد مقوله کار و سرمایه مطرح گردید.
بهتدریج روابط بین کارگر و کارفرما در قالب اشکال حقوقى و قراردادهاى اجتماعى تکامل یافت و کارگاهها و کارخانهها از چارچوب خشک واحدهاى فنى و اقتصادى بهصورت مؤسسات و سازمانهاى اجتماعی-انسانى مورد توجه اندیشمندان قرار گرفتند.
این عصر را دوران گذار از نظام مانوفاکتورى (تولید دستی) به نظام تولید ماشینى و صنعتى در مقیاس وسیع و گسترده مىدانند.
ابداع و اختراع ماشینهاى جدید و پدید آمدن شیوههاى نوین در امر تولید کالا و ارائه خدمات تنها عوامل مؤثر در رشد و توسعه اقتصاد صنعتى در جهان غرب نمىباشند، بلکه گسترش سازمان اجتماعى کار و برقرارى سیستم تشکیلاتى و روابط سازمانى منطقی، بهرهگیرى از نیروى انسانى متخصص، تراکم و انباشت سرمایه و بهکارگیرى و تلفیق معقول و اصولى این عوامل در فرآیند تولید کالا را نیز باید از فاکتورها و عوامل مؤثر در رشد سرمایهدارى صنعتى در غرب بهحساب آورد.
رشد سرمایهدارى صنعتى در غرب، در واقعیت امر با افزایش کمى مؤسسات و سازمانهاى گوناگون در زمینههاى مختلف تولیدات بزرگ صنعتى و ارائه خدمات همراه بود.
در عین حال برقرارى روابط آهنین در تشکیلات و سازمانهاى منظم با مقررات و ضوابط منطقی، تکامل کیفى سازمان اجتماعى کار و تقسیم کار در اجزاء گوناگون و مشخص، برقرارى سلسله مراتب، بهرهگیرى از اسلوبهاى علمى و فنی، برنامهریزى و هماهنگى انسانها با ابزار، وسایل و تجهیزات مدرن، همه و همه اشکال کمى و مضامین کیفى مقولات سازمان و مدیریت را بیش از پیش گسترش دادند.
سرپرستى و نظارت با شکل و محتواء استبدادی، اولین شکل مدیریت در بنگاهها و سازمانهاى صنعتى و خدماتى در نظام سوداگرى صنعتى غرب بود که نظیر اشکال پیشین نظارت و سرپرستی، توسط مالکان ابزار تولید (یعنى سرمایهداران) انجام مىگرفت. چهار ویژگى عمده اینگونه مؤسسات کوچک عبارت بودند از:
۱. تلفیق مالکیت و مدیریت.
۲. متخصص بودن مدیر در اداره مؤسسه.
۳. کوچک بودن سازمان.
۴. سطح نازک تکنولوژی.
با فزونىیافتن دامنه فعالیت مؤسسات و سازمانهاى تولیدى و تخصصى و پیچیده شدن فعالیتهاى درونى و برونى این سازمانها، مجموعه مسائلى را پیش آوردند که دیگر سرپرستى و هدایت و مدیریت اینگونه سازمانها در حد توان مالکین مؤسسات نبود.
این روند ضرورتاً به تفکیک امر مدیریت از مالکیت انجامید. بهتدریج نقش سرپرستى و مدیریت در سازمانهاى بزرگ صنعتى و خدماتى بهعدهاى از کارکنان متخصص و باتجربه سپرده مىشود که هماهنگی، سازماندهى و برنامهریزى تولیدى و خدماتى سازمانها را از یک سو و کنترل و نظارت بروکراتیک را از سوى دیگر عهدهدار مىشوند. مجموعه این کادرهاى مطلع، مجرب و متخصص یعنى سرپرستان و مدیران، یک نظام یا نهاد مدیریت صنعتی را در سازمانها بهوجود مىآورند.
فرآیند تکامل اقتصاد صنعتى در غرب که با ورشکستگى و نابودى بنگاههاى کوچک همراه بود، شرایط لازم براى تراکم گسترده سرمایه و اختلاط و ادغام چندین بنگاه تولیدى و تبدیل آنها به شرکتهاى بزرگ انحصارى (در مقیاس ملى و بینالمللی) را فراهم مىآورد.
این پدیده در نوع خود ویژگىهاى جدیدى به سازمانها مىدهد و عرصه فعالیت و اعمال مدیریت را بیش از گذشته مىدهد و بدین ترتیب شاخههاى تخصصى متعددى در زمینه مدیریت سازمانها پدید مىآیند. نظیر مدیریت فنى و تولیدی-مدیریت تدارکات و انبارداری، حمل و نقل، فروش، امور خدماتی، امور مالى و حسابدارى و بهویژه مدیریت نیروى انسانی، مدیریت بازرگانی، مدیریت دولتى و...
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
مقدمه
رقابت در محیط تجاری مستلزم توانمندی شرکتهای تجاری برای جذب بهینه منابع
محدود محیطی اعم از مشتری، نیروی انسانی شایسته و منابع بهینه مالی است. مصرف
بهینه این منابع، دومین عاملی است که از نقش موثری در کسب مزیت رقابتی برای
شرکتها برخوردار است. در این راستا، با وجود تمام برنامهریزیها و
دقتنظرهایی که توسط کارشناسان و متخصصان شرکتها در این زمینه صورت میگیرد،
اماهنوز برخی عوامل خارج از کنترل شرکتها وجود دارد که با درجات مختلفی از
احتمال، امکان دست نیافتن شرکتها به هریک از اهداف عملیاتی را میتواند
افزایش دهد. در این راستا، احتمال عدم دسترسی به اهداف از پیش تعیین شده،
تحت عنوان ریسک مطرح است. بر مبنای اهدافی که تحت تاثیر ریسک قرار میگیرد و
همچنین از نظر عوامل موثر بر احتمال دستیابی به هدف، ریسک حاکم بر شرکتها را
به دستههای مختلفی تقسیم میکنند. از آن جمله میتوان به ریسک مالی، ریسک
تجاری، ریسک سیستماتیک، و... اشاره کرد. در این مقاله سعی بر این است تا
ابتدا، طبقهبندی اولیهای از انواع ریسک تجاری حاصل، و سپس ابعاد ریسک مالی
به طور مشروح مورد بررسی قرار گیرد . در مرحله بعد سعی بر آن است تا شاخصهای
لازم برای اندازهگیری ریسک مالی شناسایی و معرفی شود.
مفاهیم و تعاریف ریسک
با مراجعه به منابع مختلف علمی، تعاریف متعددی از ریسک میتوان یافت. که
البته هر کدام از این تعاریف بسته به بعد یا زاویه دید خود، تعریف متفاوتی
از ریسک ارائه کردهاند.
در فرهنگ مدیریت رهنما، در تعریف ریسک آمده است :
«ریسک عبارت است از هرچیزی که حال یا آینده دارایی یا توان کسب درآمد شرکت،
موسسه یا سازمانی را تهدید می کند.»
وستون و بریگام در تعریف ریسک یک دارایی مینویسند :
ریسک یک دارایی عبارت است از تغییر احتمالی بازده آتی ناشی از آن دارایی.
«نیکلز» مفهوم ریسک را از ابعاد مختلف مدنظر قرار داده و آن را از نظر مفهومی
به دو دسته تقسیم میکند. وی معتقد است واژه ریسک به احتمال ضرر، درجه احتمال
ضرر، و میزان احتمال ضرر اشاره دارد. در این راستا ریسک احتمال خطر هم احتمال
سود و هم احتمال زیان را دربر میگیرد. در حالی که ریسک خالص صرفاً احتمال
زیان را در بر میگیرد و شامل احتمال سود نمیشود، مانند احتمال وقوع آتش.
(1999,NICKLES)
لذا، با توجه به مجموعه تعاریف فوق، میتوان ریسک را به صورت زیر تعریف کرد:
«ریسک عبارت است از احتمال تغییر در مزایا و منافع پیشبینی شده برای یک
تصمیم، یک واقعه و یا یک حالت در آینده»
منظور از احتمال این است که اطمینانی به تغییرات نیست. در صورتی که اطمینان
کافی نسبت به تغییرات وجود داشت، تغییرات مطمئن در چارچوب منافع و مزایای
پیشبینی شده پوشش پیدا میکرد در حالی که عدم امکان پیشبینی ناشی از
احتمالی بودن تغییرات، آن را به ریسک حاکم بر منافع و مزایا تبدیل کرده است.
تغییر اشاره به هرگونه کاهش یا افزایش در منافع دارد. به این معنا که صرفاً
تغییرات نامطلوب نیست که در چارچوب ریسک پوشش پیدا میکند. بلکه تغییرات
مطلوب نیز در این معنا در چارچوب ریسک قرار دارد.
تصمیم، واقعه یا حالت اشاره به ارادی و غیر ارادی بودن شرایطی دارد که ریسک
بر آن حاکم میشود. ممکن است تصمیمی به صورت ارادی گرفته شود، مزایا و منافع
آن ارزیابی شود، و بر مزایا و منافع آن ریسک خاصی حاکم باشد. از طرف دیگر
ممکن است واقعه یا حالتی در آینده به صورت غیر ارادی پیشآید و پیشبینیهای
مزایا و منافع آن تحت لوای احتمال تغییر قرار گیرد.
طبقهبندیهای ارائه شده از ریسک
در مطالعات نظری صورت گرفته، طبقهبندیهای مختلفی از ریسک ارائه شده است. در
این بخش سعی بر آن است تا نظرات مختلفی که در این رابطه ارائه شده است، مورد
توجه قرار گیرد.
ریسک حاکم بر پروژههای اقتصادی از نظر جان چیکن: در این طبقهبندی، تجزیه و
تحلیل ارائه شده، به تصمیمگیرندگان و مشاوران آنها کمک میکند تا فاکتورهای
موثر بر پذیرش یا عدم پذیرش گزینههای تصمیمگیری را رتبهبندی کنند (شکل
شماره یک). در این مدل، فاکتورهای موثر بر طبقهبندی، تحت عنوان فاکتورهای
ریسک مورد اشاره قرار گرفته است. تکنیک رتبهبندی ریسک در این مدل به منظور
کمک به تصمیمگیرنده ارائه شده است تا با یک دید جامع نه تک بعدی بتوانند
ابعاد فنی، اقتصادی و اجتماعی سیاسی ریسک حاکم بر یک فعالیت اقتصادی را
ارزیابی کنند. (1994, CHOICKEN)
«چیکن» در دستهبندی دیگری از ریسک، اشاره به ریسک سطح کشور دارد که در
ارزیابی آن فاکتورهای مختلف اقتصاد ملی، اقتصاد خارجی، وضعیت بدهیهای اقتصادی
و وضعیت اجتماعی سیاسی حاکم بر شرایط کشور مطرح است.
الگوی تحلیل ریسک بانکداری از نظر گرونینگ: گرونینگ و همکاران در تحقیقی که
در بانک جهانی صورت گرفت، طبقهبندی دیگری از ریسک ارائه کردند. این
طبقهبندی با وجود اینکه به طور خاص در مورد ارزیابی ریسک در بانک ها مطرح
شده است، اما از لحاظ موضوعی و محتوایی قابلیت کاربرد برای سایر موسسات و
سازمانهای تجاری را نیز دارد. (1999, GREUNING)
اقدامات مربوط به آزادسازی بازار، جهانیشدن، و از طرف دیگر افزایش رقابت، و
تنوع گرایی، بانک ها را در معرض خطرات و چالشهای فراوانی قرار داده است. به
نوعی که شرایط جدید مستلزم نوآوری مداوم در روشهای موجود برای مدیریت شرکتها
و ریسک های مرتبط با آن است، تا بتوان در محیط رقابتی از مزیتهای لازم
برخوردار بود. افزایش فزاینده بازارگرایی در بانک ها نیز به نوبه خود اثرات
زیادی بر قانونگذاری و سرپرستی بانکها گذاشته است. شرایط جدید تاکید مجددی
است بر اینکه کیفیت مدیریت در بانک ها و به طور خاص کیفیت مدیریت ریسک نگرانی
کلیدی در اطمینان از امنیت و ثبات بانک و شبکه بانکی است.
گرونینگ در مدل ارائه شده، اشاره به Exposure Risk دارد که به نوعی معنای
تغییرات مثبت و منفی در منافع آینده را مد نظر قرار میدهد. وی در طبقهبندی
انواع ریسک موثر بر فعالیتهای تجاری، به چهار طبقه ریسک مالی، ریسک عملیاتی،
ریسک تجاری، و ریسک وقایع اشاره میکند. انواع ریسک دسته بندی شده در این
چهار طبقه از نظر گرونینگ در شکل شماره 2 مشاهده میشود.
طبقهبندی Risk Exposure از نظر زوکرمن:
«زوکرمن» مدل مدیریت ریسک خود را به منظور طراحی برنامه آموزشی مدیریت ریسک
در دانشکده بازرگانی دانشگاه تمپل ارائه کرده است. وی در مدل مذکور انواع
ریسک را شامل ریسک دارایی ریسک درآمد خالص، ریسک بدهی، ریسک کارکنان، ریسک
مالی، و ریسک عملیاتی (ریسک غیرقابل دفاع) ، میداند. (1998, ZUCKERMAN)
طبقهبندی نهایی ریسک
با توجه به مجموعه طبقهبندیهای ارائه شده از ریسک، میتوان به یک مدل کلی
از ریسک دست یافت. مدل نهایی استخراج شده در این مقاله ریسک را در سه سطح
بینالملل، سطح کشور، سطح شرکت، و سطح پروژههای سرمایهگذاری ارائه
میکند.(شکل شماره 3)
ریسک مالی و فاکتورهای اندازهگیری آن
طبقهبندی ارائه شده، نشان دهنده انواع مختلف ریسک است که به منظور ارزیابی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
موضوع تحقیق:
توان رقابت جهانی
فهرست مطالب
عنوان:
مقدمه
مشکلات توان رقابت تکنولوژیکی
تغییرات توان رقابتی
توان رقابت جهانی
نتیجه گیری
منابع
مقدمه:
در بازار جهانی توان رقابت تکنولوژیک به کشورها کمک می کند تا استاندارد سطح زندگی را افزایش دهند. عوامل بسیاری با بهبود توان رقابت تکنولوژی عجین شده اند عواملی همچون افق دراز مدت برنامه ریزی، آموزش، مدیریت کیفیت جامع، تحقیقات مهندسی، تجارت آزاد و غیره. مشکل اساسی بسیاری از کشورها و محققین فعال در این زمینه عدم امکان دستیابی به توافق جمعی پیرامون اهمیت نسبی هر یک از این عوامل در بهبود توان رقابت است .مدیریت تکنولوژی نقش مهمی در ایجاد وحفظ توان رقابتی در سطح جهانی ایفا می کند. فعالیتهای مدیریت تکنولوژی می تواند در سطح ملی/بین المللی (یا کلان) و یا در سطح شرکت ( یا خرد) انجام شود.
در سطح کلان، کشورها باید بتوانند:
1- سیاست رشد اقتصادی را تدوین کنند.
2- زیر ساختی را ایجاد کنند که از دکتهای مبتنی بر تکنولوژی، حمایت و تجارت و بازرگان را تسهیل کنند. برنامه ریزی توسعه منابع انسانی باید بخشی از هر استراتژی توسعه تکنولوژی باشد.
3- تشویق همکاری دولت، صنعت و مؤسسات آموزشی و تحقیقاتی.
4- حمایت و تقویت نوآوری تکنولوژی و تدوین طرحهایی برای گسترش خلاقیت وحمایت از فعالیت های تحقیق و توسعه.
5- انجام اقدامات حقوقی و قانونی ضروری برای حفاظت از محیط زیست و تقویت ساختارهای اجتماعی .
در گذشته توان رقابت ملی بیشتر بر اساس دسترسی و بکارگیری مؤثر مواد خام، نیروی کار، حمل ونقل ومنابع سرمایه ای بود. امروز نیز این عوامل کماکان از اهمیت برخوردارند. ولی در اقتصاد جهانی امروز، شرکت های چند ملیتی فراتر از مرزهای فیزیکی فعالیت کرده و کارخانجات خود را در جاهایی برپا می کنند که هزینه تولید در پایین ترین سطح باشد. روند جهانی شدن تولید، اکثر عوامل کسب جایگاه رقابتی کشورهای صنعتی (از قبیل آمریکا و انگلستان) را از بین برده